Speak Like a Manager: 8 Advanced Adjectives

Hi. I'm Rebecca from engVid. This lesson is part of my "Speak like a Manager"

سلام. من ربکا از engVid هستم. این درس بخشی از مجموعه "مثل مدیر صحبت کن" من

series. And, today, we're going to focus on eight advanced adjectives that you

است. و امروز، ما بر روی هشت صفت پیشرفته تمرکز خواهیم کرد که می

can use to describe people at work, or even to describe yourself in the context

توانید برای توصیف افراد در محل کار یا حتی برای توصیف خود در

of business or work. Now, of course, you can also use these words in other

زمینه کسب و کار یا کار استفاده کنید. حالا البته می توانید از این کلمات در موقعیت های دیگر هم استفاده کنید

situations, but especially at work. All right? So, what we're going to do is

، به خصوص در محل کار. خیلی خوب؟ بنابراین، کاری که می‌خواهیم انجام دهیم

this: I'm going to read you a short kind of description of what the word is, and

این است: من می‌خواهم یک نوع توصیف کوتاه از چیستی کلمه را برای شما بخوانم ، و

then you can try to see... perhaps you know the word; perhaps not. I've

سپس می‌توانید سعی کنید ببینید... شاید کلمه را بدانید. شاید نه. من

written, here, the first letter of the word in each case, but try to work with

اینجا حرف اول کلمه را در هر مورد نوشته ام، اما سعی کنید با

me. Okay? Here we go. So, the first word describes this kind of person: "He does

من کار کنید. باشه؟ در اینجا ما می رویم. بنابراین، کلمه اول این نوع از افراد را توصیف می کند: "

what he says he will do." Okay? Do you know what that might be? Someone who

او آنچه را که می گوید انجام خواهد داد." باشه؟ میدونی چی ممکنه باشه؟ کسی که

does what he says he's going to do, or what he promises to do. That person we

کاری را که می‌گوید انجام می‌دهد یا قول می‌دهد انجام دهد. شخصی که ما

describe as... starts with "r". "Reliable". Okay? Say it after me:

به عنوان ... توصیف می کنیم با "r" شروع می شود. "قابل اعتماد". باشه؟ بعد از من بگو:

"Reliable. He's reliable. She's reliable. I am reliable." Okay? It comes

"قابل اعتماد. او قابل اعتماد است. او قابل اعتماد است. من قابل اعتماد هستم." باشه؟

from the verb "rely"; "to rely on someone" means to be able to depend on

از فعل تکیه می آید; «تکیه کردن به کسی» یعنی بتوان به او تکیه

them, to trust them. Trust what they say; trust what they promise. Okay? So,

کرد، به او اعتماد کرد. به آنچه می گویند اعتماد کنید ؛ به آنچه وعده می دهند اعتماد کنید باشه؟ بنابراین،

for example, in the context of work, if someone says that they're going to send

به عنوان مثال، در زمینه کار، اگر کسی بگوید که قصد

an email — then you're going to trust; you're going to believe that they

ارسال ایمیل را دارد - پس شما به آن اعتماد خواهید کرد. شما می خواهید باور کنید که آنها

actually send the email. That person would be "reliable". All right? Or if

در واقع ایمیل را ارسال می کنند. آن شخص "قابل اعتماد" خواهد بود. خیلی خوب؟ یا اگر

they said that they're going to finish the report, you believe that they are

آنها گفتند که گزارش را تمام می کنند، شما معتقدید که آنها در

actually going to finish the report. When it's a reliable person, you know

واقع گزارش را تمام می کنند. وقتی یک فرد قابل اعتماد باشد، می‌دانید

that they're going to do what they say they're going to do, or what they

که آن‌ها کاری را که می‌گویند یا

promised to do. The opposite: "unreliable" people sometimes say things

قول داده‌اند انجام می‌دهند. برعکس: افراد «غیرقابل اعتماد» گاهی چیزهایی می گویند

and then don't do them. Okay? So, let's focus on just the positive right now:

و بعد انجام نمی دهند. باشه؟ بنابراین، بیایید در حال حاضر فقط روی موارد مثبت تمرکز کنیم:

"reliable".

"قابل اعتماد".

Next: "She won't let anything stop her." Okay? "She won't let anything stop her."

بعدی: "او اجازه نخواهد داد چیزی او را متوقف کند." باشه؟ "او اجازه نخواهد داد هیچ چیز او را متوقف کند."

She's very... it starts with "d". Do you know what it is? She's very

او خیلی ... با "د" شروع می شود. میدونی این چیه؟ او بسیار

"determined". Okay? A person is "determined". For example, to get a job.

"مصمم" است. باشه؟ یک شخص "معین" است. به عنوان مثال، برای یافتن شغل.

She's determined to get the job. She's determined to win the contract. She's

او مصمم است که کار را به دست آورد. او مصمم به برنده شدن قرارداد است. او

determined to pass the exam. Okay? Anything that you really... serious,

مصمم است در امتحان قبول شود. باشه؟ هر چیزی که شما واقعاً... جدی هستید،

like: "Yes, I'm going to do it. I am determined." Like, I'm sure you are

مانند: "بله، من آن را انجام خواهم داد. من مصمم هستم." مانند، من مطمئن هستم که شما

determined to radically improve your English. Okay? And you're doing it.

مصمم هستید که زبان انگلیسی خود را بطور اساسی بهبود ببخشید . باشه؟ و شما در حال انجام آن هستید.

Okay. Next word. "He takes action before it becomes a problem." How do we

باشه. کلمه بعدی او قبل از اینکه مشکلی ایجاد شود اقدام می کند.» چگونه چنین

describe a person like that? It starts with "p". What's the adjective? This is

فردی را توصیف کنیم؟ با "p" شروع می شود. صفت چیست؟ این

quite a modern word. It's used quite often. It's a really strong word,

یک کلمه کاملا مدرن است. اغلب استفاده می شود. این یک کلمه واقعا قوی است،

actually. Someone who takes action before something becomes a problem is

در واقع. به کسی که قبل از اینکه چیزی به مشکل تبدیل شود اقدامی انجام می دهد،

called "proactive". Okay? "Proactive". So, let me give you an example. Suppose

"پیشگیر" نامیده می شود. باشه؟ "پیشگیر". بنابراین، اجازه دهید برای شما یک مثال بزنم. فرض کنید

a manager knows that his employees are not very happy, and he knows they're not

مدیری می‌داند که کارمندانش چندان راضی نیستند و می‌داند که به

happy because of their salary. So, he could do nothing, and just wait until a

خاطر حقوقشان خوشحال نیستند. بنابراین، او نمی تواند کاری انجام دهد، و فقط صبر کند تا یک

big problem arises or a crisis arises, or they go on strike and now he's got a

مشکل بزرگ پیش بیاید یا یک بحران پیش بیاید، یا آنها اعتصاب کنند و حالا

huge problem on his hands; or he could decide to do something in advance,

مشکل بزرگی روی دستانش است. یا او می تواند از قبل تصمیم بگیرد که کاری را انجام دهد،

before the situation blows up and becomes a huge problem. Right? So, that

قبل از اینکه وضعیت منفجر شود و به یک مشکل بزرگ تبدیل شود. درست؟ بنابراین، آن

kind of person who thinks like that, or acts like that is being "proactive".

نوع از افرادی که این گونه فکر می کنند، یا چنین رفتار می کنند، "پیشگیر" هستند.

He's doing something before something becomes a problem, and not after it

او قبل از اینکه چیزی به مشکل تبدیل شود، کاری را انجام می دهد ، و نه بعد از اینکه

becomes an even bigger problem. So, think about it: Are you a proactive kind

به مشکل بزرگتری تبدیل شود. بنابراین، در مورد آن فکر کنید: آیا شما یک

of person? Okay? Or think about people you work with. Who in your department is

نوع فرد فعال هستید؟ باشه؟ یا به افرادی که با آنها کار می کنید فکر کنید. چه کسی در بخش شما

more proactive? And who's the opposite, which is a little bit reactive? Okay?

فعال تر است؟ و چه کسی مخالف است، که کمی واکنش نشان می دهد؟ باشه؟

But don't worry so much about the reactive; let's make sure you know this

اما در مورد واکنشی آنقدر نگران نباشید . بیایید مطمئن شویم که این

word: "proactive". Say it after me: "proactive". Good. And this one was

کلمه را می دانید: "فعال". بعد از من بگو: "فعال". خوب و این یکی

"determined". "Determined". Good.

"معین" شد. "مشخص". خوب

Let's look at the fourth one. "She's absolutely necessary; we can't manage

بیایید به مورد چهارم نگاه کنیم. "او کاملا ضروری است، ما نمی توانیم

without her. We need her." Okay? So, this kind of person that you really want

بدون او مدیریت کنیم. ما به او نیاز داریم." باشه؟ بنابراین، این نوع آدمی که واقعاً

them in your company, what is that kind of person? Starts with "i". You need

آنها را در شرکت خود می خواهید، آن نوع آدم چیست؟ با "i" شروع می شود. شما به آنها نیاز دارید

them; you can't manage without them. That person is... we have a word for it.

؛ شما نمی توانید بدون آنها مدیریت کنید. آن شخص ... ما یک کلمه برای آن داریم.

Okay? So, this word is "indispensable". Say it after me: "indispensable".

باشه؟ بنابراین، این کلمه "ضروری" است. بعد از من بگو: «ضروری».

"Indispensable". Now, the word is made up of a few parts. If we take away the

"ضروری". حال این کلمه از چند قسمت تشکیل شده است. اگر

"in", we say something is "dispensable" — it means we can do without it; it's

"in" را برداریم، می گوییم چیزی "غیرقابل استفاده" است - یعنی می توانیم بدون آن کار کنیم. غیر قابل

dispensable. But when we make it "indispensable", it means we cannot

مصرف است اما وقتی آن را "ضروری" می کنیم، به این معنی است که نمی توانیم

manage or do without it. Okay? "Able" — able to do without or able to do with.

بدون آن مدیریت کنیم یا انجام دهیم. باشه؟ "قادر" - قادر به انجام بدون یا قادر به انجام با.

Okay? So, "indispensable" means we really need that person. He's

باشه؟ بنابراین، "ضروری" به این معنی است که ما واقعاً به آن شخص نیاز داریم. او

indispensable to the team; he's indispensable to this department. She's

برای تیم ضروری است. او برای این بخش ضروری است. او

indispensable to our company, or to this project. Okay? Think of someone in your

برای شرکت ما یا این پروژه ضروری است. باشه؟ به فردی در

department or company who is indispensable. Of course, sometimes no

بخش یا شرکت خود فکر کنید که ضروری است. البته، گاهی اوقات هیچ

one is actually indispensable, but it seems like that many times. Okay? So,

کس در واقع ضروری نیست، اما بارها چنین به نظر می رسد. باشه؟ بنابراین،

these are the first four. "Reliable" means you can trust them; you can count

اینها چهار مورد اول هستند. "قابل اعتماد" به این معنی است که می توانید به آنها اعتماد کنید. می توانید

on them. "Determined" means somebody is going to do something; not going to let

روی آنها حساب کنید «معین» یعنی کسی قرار است کاری انجام دهد. اجازه نخواهند داد

anything stand in their way to achieving a goal. "Proactive" means you do

چیزی مانع رسیدن به یک هدف شود. "پیشگیر" به این معنی است که شما

something before it becomes a bigger problem. And "indispensable" means

کاری را قبل از اینکه به مشکل بزرگتری تبدیل شود انجام دهید . و "ضروری" به این معنی است

you're absolutely necessary or wanted in that situation or company. Okay? Let's

که شما در آن موقعیت یا شرکت کاملاً ضروری یا تحت نظر هستید . باشه؟

look at four more really powerful adjectives.

بیایید به چهار صفت واقعا قدرتمند دیگر نگاه کنیم .

All right. So, now, we're going to talk about four more words that will help you

خیلی خوب. بنابراین، در حال حاضر، ما قصد داریم در مورد چهار کلمه دیگر صحبت کنیم که به شما کمک

to sound much more like a manager. Okay? Because you don't want to just keep

می کند بسیار شبیه یک مدیر به نظر برسید. باشه؟ زیرا نمی خواهید فقط به گفتن این جمله ادامه دهید

saying: "He's good at that", "She's good at that." You want to be able to

: "او در آن مهارت دارد"، "او در آن خوب است." شما می خواهید بتوانید

describe exactly in which way they are good. All right? And these words will

دقیقاً توصیف کنید که از چه طریقی خوب هستند. خیلی خوب؟ و این کلمات

help you do that. So, let's go to the first one. "He works in a quick,

به شما در انجام این کار کمک می کند. خب بریم سراغ اولین. او به روشی سریع و

organized way; without wasting resources." He is... It starts with "e".

منظم کار می کند، بدون اتلاف منابع. او است... با «ه» شروع می شود.

Okay? When we say without wasting resources, it means without wasting

باشه؟ وقتی می گوییم بدون اتلاف منابع یعنی بدون اتلاف

time, without wasting money, for example. Okay? Someone who works in a

وقت، مثلاً بدون اتلاف پول . باشه؟ کسی که به

quick, organized way; without wasting resources is "efficient". Okay? I'm sure

روشی سریع و منظم کار می کند. بدون اتلاف منابع "کارآمد" است. باشه؟ مطمئنم

you've heard this word a lot, because it is used very frequently and it's a very

این کلمه را زیاد شنیده اید، چون بسیار زیاد استفاده می شود و چیز بسیار

good thing. If you have efficient people working around you, they get more done

خوبی است. اگر افراد کارآمدی در اطراف شما کار می کنند، کارهای بیشتری را سریعتر انجام می دهند

more quickly. Okay? So, that person is efficient. By the way, you can not only

. باشه؟ بنابراین، آن شخص کارآمد است. به هر حال، شما نه تنها می توانید

use these words when you're speaking, of course; you can use them in writing. And

از این کلمات در هنگام صحبت استفاده کنید. می توانید از آنها در نوشتن استفاده کنید. و

you can especially use them in writing performance evaluations for your

به خصوص می توانید از آنها در نوشتن ارزیابی عملکرد برای کارکنان خود استفاده کنید

employees. When you become a manager, you will need to do that. Okay? All

. وقتی مدیر می شوید، باید این کار را انجام دهید. باشه؟ خیلی

right.

خوب.

Next, this is pretty basic. The des-... the explanation, which is: "She works

بعد، این بسیار اساسی است. توضیح دس ... که این است: "او سخت کار می کند

hard." So, instead of saying just that she works hard, or she's a worker who

." بنابراین، به جای اینکه فقط بگوییم که او سخت کار می کند، یا او یک کارگر است

is... She's a hard-working person — okay? — or she's a hard-working employee

که ... او فردی سختکوش است - باشه؟ - یا او یک کارمند سخت کوش است

— instead of saying that, you can just say: "She is..." what? This is a bit of

- به جای این که بگویید، می توانید فقط بگویید: "او است..." چه؟ این

a long word; starts with "i". Do you know it? It's "industrious". Okay? Say

کلمه کمی طولانی است. با "i" شروع می شود. آیا شما آن را می شناسید؟ "صنعتی" است. باشه؟

it after me: "industrious". "She's industrious." Okay? Good. Here: "He's

بعد از من بگو: "صنعتی". "او سخت کوش است." باشه؟ خوب اینجا: "او

efficient." Again: "He's efficient." Very good. All right. Next one: "He pays

کارآمد است." دوباره: "او کارآمد است." خیلی خوب. خیلی خوب. مورد بعدی: "

attention to every detail. He pays attention to every detail." This word

به همه جزئیات توجه می کند. او به همه جزئیات توجه می کند." این کلمه

starts with "m". Isn't it lovely that we have a word that says all of that? Okay?

با "م" شروع می شود. آیا دوست داشتنی نیست که ما کلمه ای داریم که همه اینها را بیان می کند؟ باشه؟

So, what is that word? This is a... quite an advanced word; it starts with

خب، آن کلمه چیست؟ این یک کلمه کاملاً پیشرفته است. با

"m". Do you know it? The word is "meticulous". Say it after me:

"m" شروع می شود. آیا شما آن را می شناسید؟ کلمه "دقیق" است. بعد از من بگو:

"meticulous". So, even it starts with... even though it starts with "m-e-t" —

"دقیق". بنابراین، حتی با ... شروع می شود، اگرچه با «م-ای-ت» شروع می شود -

don't say: "meticulous". Just say: "me". Shorten it, okay? "Meticulous". Again:

نگویید: «دقت آمیز». فقط بگو: "من". کوتاهش کن، باشه؟ "دقت آمیز". باز هم:

"meticulous". So, for example, who could be "meticulous"? Well, if someone is an

"دقیق". بنابراین، برای مثال، چه کسی می تواند "دقت" باشد؟ خوب، اگر کسی

editor, they need to be meticulous because they're looking for very tiny

ویرایشگر است، باید دقیق باشد زیرا به دنبال

mistakes or errors. Right? The same with an accountant. You... you should hope

اشتباهات یا خطاهای بسیار کوچک است. درست؟ حسابدار هم همینطور . شما ... باید امیدوار باشید

that your accountant is a very meticulous person because they pay

که حسابدار شما فردی بسیار دقیق است زیرا

attention to every detail. I'm sure you know people in your office who are, in

به همه جزئیات توجه می کند. مطمئنم در دفترتان افرادی را می شناسید که در

fact, meticulous. And I wonder if you are. Think about it. Okay. Next: "She

واقع دقیق هستند. و من تعجب می کنم که آیا شما هستید؟ در مورد آن فکر کنید. باشه. بعدی: "او

thinks about other people's feelings." Okay? It could be "she"; could be "he".

به احساسات دیگران فکر می کند." باشه؟ این می تواند "او" باشد. می تواند "او" باشد.

We mixed up he's and she's because could be men; could be women — doesn't matter.

ما قاطی کردیم که او و او مرد هستند. ممکن است زن باشند - مهم نیست.

"She thinks about other people's feelings." This word starts with "c".

"او به احساسات دیگران فکر می کند ." این کلمه با "ج" شروع می شود.

What adjective describes that kind of person, who's very thoughtful, and they

چه صفتی آن نوع آدم را توصیف می کند که بسیار متفکر است و به

think about other people? "Considerate". Again, say it after me: "Considerate".

دیگران فکر می کند؟ "ملاحظه". باز هم بعد از من بگو: «ملاحظه».

Again, because we started with "c-o-n" doesn't mean we say: "considerate" — no.

باز هم، چون ما با "c-o-n" شروع کردیم به این معنی نیست که می گوییم: "با ملاحظه" - نه.

"Con" — shorten it, right? "Considerate". So, what's an example of

"Con" - آن را کوتاه کنید، درست است؟ "ملاحظه". بنابراین، چه مثالی از

somebody being considerate in an office? For example, if she's going out for

فردی با ملاحظه در یک دفتر وجود دارد؟ به عنوان مثال، اگر او برای قهوه بیرون می رود

coffee, she might ask the other people in... in the team — right? — "Hey, can I

، ممکن است از افراد دیگر تیم بپرسد - درست است؟ - "هی،

get you guys something? Can I get you some coffee?" or whatever. Right? That

بچه ها می تونم چیزی براتون بیارم؟ می تونم براتون قهوه بیارم؟" یا هر چیز دیگری درست؟ آن

person is considerate; not only thinking of herself, but thinking of the others.

شخص با ملاحظه است. نه تنها به خودش فکر می کند، بلکه به دیگران نیز فکر می کند.

Or let's say there's a line at... at the photocopying machine. Okay? And she's

یا فرض کنید یک خط در ... در دستگاه فتوکپی وجود دارد. باشه؟ و او

ahead of you, but she's got lots of pages and you just have one page. So,

از شما جلوتر است، اما صفحات زیادی دارد و شما فقط یک صفحه دارید. بنابراین،

the considerate person might say: "Hey, why don't you go first? You just have

فرد با ملاحظه ممکن است بگوید: "هی، چرا اول نمی‌روی؟ فقط

one page. Okay? I've got a lot of things to do." So, that kind of considerate

یک صفحه دارید. باشه؟ من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم." بنابراین، داشتن چنین فردی با ملاحظه

person is very nice to have around the office. All right?

در اطراف دفتر بسیار خوب است . خیلی خوب؟

So, let's look at the words again: "considerate" — very thoughtful,

بنابراین، بیایید دوباره به کلمات نگاه کنیم: "با ملاحظه" - بسیار متفکر،

"meticulous" — very detailed, "industrious" — very hard-working, and

"دقت" - بسیار دقیق، "صنعتگر" - بسیار سختکوش، و

"efficient" — very quick and organized. All right? Now, of course, you can use

"کارآمد" - بسیار سریع و منظم. خیلی خوب؟ اکنون، البته، می‌توانید از

these to describe different kinds of people; you could say: "I have a very

اینها برای توصیف انواع مختلف افراد استفاده کنید. می توانید بگویید: "من یک

efficient assistant. I have a... an industrious worker. I have a meticulous

دستیار بسیار کارآمد دارم. من یک ... یک کارگر سخت کوش دارم. من یک کارمند دقیق دارم

employee", or: "She's a very considerate receptionist." Whatever. Okay? You can

" یا: "او یک مسئول پذیرش بسیار با ملاحظه است ." هر چه. باشه؟ می توانید

use it to describe anyone in your office or anyone in your life, really. Now, I

از آن برای توصیف هر کسی در دفتر خود یا هر کسی در زندگی خود استفاده کنید. اکنون

mentioned to you that some of these words can also be used not only to

به شما اشاره کردم که برخی از این کلمات را نه تنها برای

describe people, but also other things. For example, you could say: "He's a

توصیف افراد، بلکه برای چیزهای دیگر نیز می توان استفاده کرد. به عنوان مثال، می توانید بگویید: "او یک

reliable manager", but you could also say: "This is a reliable firm, or

مدیر قابل اعتماد است"، اما همچنین می توانید بگویید: "این یک شرکت قابل اعتماد

reliable company, or reliable service". Right? Or you could say: "My laptop has

، یا شرکت قابل اعتماد یا خدمات قابل اعتماد است". درست؟ یا می توانید بگویید: "لپ تاپ من

been really... has been very reliable". Okay? So, you could also describe a

واقعاً ... بسیار قابل اعتماد بوده است". باشه؟ بنابراین، شما همچنین می توانید یک

thing. The same with the word "indispensable" that we look at before.

چیز را توصیف کنید. در مورد کلمه "ضروری" که قبلاً به آن نگاه می کنیم نیز همینطور است.

Remember? "Indispensable" means you need it. Okay? You can't manage without it.

یاد آوردن؟ "ضروری" یعنی شما به آن نیاز دارید. باشه؟ بدون آن نمی توانید مدیریت کنید.

So, we could describe not only people this way, but you could say: "This is an

بنابراین، ما می‌توانیم نه تنها مردم را به این شکل توصیف کنیم، بلکه می‌توانیم بگوییم: "این یک

indispensable piece of machinery; I don't know what our company would do

قطعه ضروری از ماشین آلات است؛ من نمی‌دانم شرکت ما

without it." Or the same with the word "efficient". You could describe an

بدون آن چه می‌کند." یا همان کلمه "کارآمد". شما می توانید یک کارگر کارآمد را توصیف کنید

efficient worker, but you could also define... use it to say an efficient

، اما همچنین می توانید تعریف کنید... از آن برای گفتن یک

process. Okay? So, a few of these words can be used for things besides people,

فرآیند کارآمد استفاده کنید. باشه؟ بنابراین، تعدادی از این کلمات را می توان برای چیزهایی غیر از افراد استفاده کرد،

but they're all very good words to be able to use as a manager; they're much

اما همه آنها کلمات بسیار خوبی هستند که بتوان از آنها به عنوان مدیر استفاده کرد. آنها بسیار

more advanced and much more businesslike. So, now, let's see how

پیشرفته تر و بسیار تجاری تر هستند . بنابراین، اکنون، بیایید ببینیم که با انجام یک مسابقه کوتاه چقدر

well you've mastered these eight words by doing a short quiz.

به این هشت کلمه تسلط پیدا کرده اید .

All right. So, now, in this next part, you can do it in two ways. One is you

خیلی خوب. بنابراین، اکنون، در این بخش بعدی، می توانید این کار را به دو روش انجام دهید. یکی این است که شما

can just keep watching with me, and I'm going to give you the answers pretty

فقط می توانید با من تماشا کنید، و من به سرعت به شما پاسخ خواهم داد

quickly. But if you'd like a little more time, what you can do is pause the video

. اما اگر کمی زمان بیشتری می‌خواهید، کاری که می‌توانید انجام دهید این است که ویدیو را مکث کنید

— okay? — I'm going to stand away so you can see all of it, and work through it

- خوب؟ - من می ایستم تا شما بتوانید همه آن را ببینید و

by yourself. Maybe get a piece of paper, write down the numbers one to eight.

خودتان آن را حل کنید. شاید یک تکه کاغذ بگیرید، اعداد یک تا هشت را یادداشت کنید.

Here are the words we learned — the eight adjectives, right? — so, match

در اینجا کلماتی است که ما یاد گرفتیم - هشت صفت، درست است؟ - بنابراین،

them up, or maybe even just write the first letter of the answer for you

آنها را با هم تطبیق دهید، یا حتی شاید فقط حرف اول پاسخ را سریع برای شما بنویسید

quickly. And then, as I do it, you will check if you are right or wrong. Okay?

. و سپس، همانطور که من این کار را انجام می دهم، شما بررسی می کنید که آیا درست می گویید یا اشتباه می کنید. باشه؟

So, if you want to pause it, pause it now; and if you're not pausing, let's

بنابراین، اگر می‌خواهید آن را مکث کنید، اکنون آن را مکث کنید . و اگر مکث نمی کنید، بیایید

continue. Or if you want to come back, then join us right now. Here we go.

ادامه دهیم. یا اگر می خواهید برگردید، همین حالا به ما بپیوندید. در اینجا ما می رویم.

Okay. So, the first sentence: "I bought the get well card for Mary." So, that

باشه. بنابراین، جمله اول: " کارت get well را برای مریم خریدم." بنابراین، آن

person is, what? That person is "considerate". Okay? Because they bought

شخص، چیست؟ آن شخص "با ملاحظه" است. باشه؟ چون

a get well card for someone in the office who wasn't feeling well. Right?

برای شخصی در اداره که حالش خوب نبود، کارت دریافت چاه خریدند. درست؟

That's rather kind, thoughtful, considerate thing to do. Good. Next:

این کاری نسبتاً مهربان، متفکر و با ملاحظه است. خوب بعدی:

"I'll definitely send the shipment tonight; you can count on me." This

"حتماً امشب محموله را می فرستم، می توانید روی من حساب کنید." این

person is, what? "Reliable". Okay? Because they said it, and they're going

شخص چیست؟ "قابل اعتماد". باشه؟ زیرا آنها این را گفته اند و قرار است این کار

to do it — they're reliable. All right? Next: "I spoke to the media before the

را انجام دهند - آنها قابل اعتماد هستند. خیلی خوب؟ بعد: "من قبل از انتشار خبر با رسانه ها صحبت

news broke, so we could get the message that we wanted out to the media, and we

کردم تا بتوانیم پیامی را که می خواهیم به رسانه ها برسانیم و

could control our message." So, that person is — what would you say? I would

بتوانیم پیام خود را کنترل کنیم." بنابراین، آن شخص است - چه می گویید؟ من

say this one: "Proactive". Okay? Because they did something in advance; before

این یکی را می گویم: "پیشگیر". باشه؟ زیرا آنها کاری را از قبل انجام دادند. قبل از اینکه

something else worse happened. All right? Next: "I found three spelling

اتفاق بدتری بیفتد خیلی خوب؟ بعدی: "من سه

errors in the report." What's that? That person is, what? This. "Meticulous".

اشتباه املایی در گزارش پیدا کردم." آن چیست؟ اون شخص چیه؟ این. "دقت آمیز".

Remember? The meticulous person is very detail-oriented, so they're very good

یاد آوردن؟ فرد دقیق بسیار جزئیات گرا است، بنابراین

with words, numbers, things like that. They find all kinds of small errors. And

با کلمات، اعداد و مواردی از این دست بسیار خوب عمل می کند. آنها انواع خطاهای کوچک را پیدا می کنند. و

they're just very careful with details. Next, number five: "I came in early and

آنها فقط بسیار مراقب جزئیات هستند. بعد، شماره پنج: «اول آمدم

worked till midnight." This person is very, what? "Industrious". Right?

و تا نیمه شب کار کردم». این آدم خیلی، چی؟ "سخت کوش". درست؟

"Industrious" means hard-working. Next: "I found a way to get it done in half

«صعود» به معنای سخت کوش است. بعدی: "من راهی پیدا کردم که آن را در نیمی

the time." This person is very... What's left? There aren't many left, here.

از زمان انجام دهم." این آدم خیلی... چی مونده؟ اینجا زیاد نمانده

"Efficient". Okay? Remember? A person who works efficiently gets things done

"کارآمد". باشه؟ یاد آوردن؟ فردی که کارآمد کار می کند، کارها را

quickly in a very organized way; saving time, saving money, saving resources.

به سرعت به روشی بسیار سازمان یافته انجام می دهد. صرفه جویی در زمان، صرفه جویی در هزینه، صرفه جویی در منابع.

Okay? Next: "I'll solve this problem no matter what." This person is very...

باشه؟ بعدی: "من این مشکل را هر چه باشد حل خواهم کرد." این شخص خیلی...

Right, you got it. "Determined", right? Remember? A determined person knows that

درست است، متوجه شدید. "مصمم"، درست است؟ یاد آوردن؟ یک فرد مصمم می داند

they are going to achieve their goal; it doesn't matter what the obstacles are,

که به هدف خود می رسد. مهم نیست که چه موانعی وجود دارد،

what the barriers are, what the problems are — they will achieve success. Okay?

چه موانعی وجود دارد، چه مشکلاتی وجود دارد - آنها به موفقیت خواهند رسید. باشه؟

That person is "determined", like you — determined to improve your English.

آن شخص مانند شما مصمم است - مصمم است انگلیسی شما را بهبود بخشد.

Okay? And the last one: "I don't know what we would do without her; we need

باشه؟ و آخرین مورد: "من نمی دانم بدون او چه کار می کنیم، ما به

her in this company." She is — whatever is left here — "indispensable". Okay?

او در این شرکت نیاز داریم." او - هر چه اینجا باقی بماند - "ضروری" است. باشه؟

All right.

خیلی خوب.

And, now, what's the best way that I suggest to really master this

و حالا، بهترین راهی که من برای تسلط واقعی بر این

vocabulary? So, one of them... one of those ways I mentioned, which is: Think

واژگان پیشنهاد می کنم چیست؟ بنابراین، یکی از آنها... یکی از آن راه هایی که به آن اشاره کردم، این است: به

about different people that you know that really represent this quality, and

افراد مختلفی فکر کنید که می دانید واقعاً این ویژگی را نشان می دهند و

write that. For example, my mother is a very determined person; my manager is

آن را بنویسید. برای مثال، مادر من فردی بسیار مصمم است. مدیر من

extremely reliable. Okay? You could write it about people in your personal

بسیار قابل اعتماد است. باشه؟ شما می توانید آن را در مورد افرادی در

life or about people at work. But, really, you just want to do something

زندگی شخصی خود یا در مورد افراد در محل کار بنویسید. اما، در واقع، شما فقط می خواهید کاری انجام دهید

that really helps you to fix these words in your mind. And then another thing you

که واقعاً به شما کمک کند تا این کلمات را در ذهن خود تثبیت کنید. و بعد کار دیگری که می

can do is to consider these word... words in relation to yourself. So,

توانید انجام دهید این است که این کلمات را در ارتباط با خودتان در نظر بگیرید. بنابراین،

perhaps in the comments on YouTube, on engVid, write a sentence about yourself.

شاید در نظرات در یوتیوب، در engVid، یک جمله در مورد خود بنویسید.

Perhaps find three adjectives that describe you. You could say: "I'm

شاید سه صفت پیدا کنید که شما را توصیف کند. می توانید بگویید: "من

determined, industrious, and reliable", or whatever. Okay? Whatever applies to

مصمم، سخت کوش و قابل اعتماد هستم" یا هر چیز دیگری. باشه؟ هر آنچه در مورد

you. There's nothing better than also being able to describe yourself; not

شما صدق می کند. هیچ چیز بهتر از این نیست که بتوانید خودتان را توصیف کنید. نه

just others. Okay? So, if you want to practice some more and master these

فقط دیگران باشه؟ بنابراین، اگر می خواهید بیشتر تمرین کنید و

words for sure, then also go to our website at www.engvid.com. There, you

مطمئناً بر این کلمات مسلط شوید، به وب سایت ما به آدرس www.engvid.com نیز بروید. در آنجا، می

can do a quiz on this to further... just reinforce your memory. Okay? Because the

توانید یک مسابقه در این مورد انجام دهید تا بیشتر ... فقط حافظه خود را تقویت کنید. باشه؟ زیرا هرچه

more you reinforce that, the more easily you will remember these words and be

بیشتر آن را تقویت کنید، راحت‌تر این کلمات را به خاطر می‌آورید و

able to use them when you speak and when you write. Okay? Thanks very much for

می‌توانید هنگام صحبت کردن و نوشتن از آنها استفاده کنید . باشه؟ خیلی ممنون که

watching. Subscribe to my channel. Bye for now.

تماشا کردید در کانال من عضو شوید. فعلا خداحافظ.