ENGLISH FLUENCY SECRETS | 21 Essential Adjectives to Build Your Vocabulary

Hi there, this is Harry. Welcome back to advanced  English lessons with Harry, where I try to  

سلام، این هری است. به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که سعی می‌کنم به

help you to get a better understanding of the  English language. Helping you with all sorts of  

شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . با انواع

vocabulary, adverbs, adjectives, nouns. Okay, this  is an advanced English lesson and in this lesson,  

واژگان، قیدها، صفت ها، اسم ها به شما کمک می کند. بسیار خوب، این یک درس پیشرفته انگلیسی است و در این درس،

we're looking at adjectives and we're looking at  Advanced English adjectives, I've 21 in total.

صفت ها را بررسی می کنیم و به صفت های پیشرفته انگلیسی نگاه می کنیم، من در مجموع 21 مورد دارم.

As you may already know, I strongly advocate  for one-to-one lessons as the most effective  

همانطور که ممکن است قبلاً بدانید، من قویاً از آموزش های یک به یک به عنوان مؤثرترین

way to improve your language skills. That's why  I want to introduce you to probably the ultimate  

راه برای بهبود مهارت های زبانی خود دفاع می کنم. به همین دلیل  می‌خواهم احتمالاً

solution for language learning. Preply offers a  platform for one-to-one tutoring that can help you  

راه‌حل نهایی برای یادگیری زبان را به شما معرفی کنم. Preply یک پلتفرم برای تدریس خصوصی یک به یک ارائه می‌دهد که می‌تواند به شما کمک کند تا

quickly improve your speaking skills. With Preply  you can learn English, German, Spanish, French,  

به سرعت مهارت‌های گفتاری خود را بهبود بخشید. با Preply می‌توانید انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، فرانسوی،

Portuguese, and more than 50 other languages and  with over 32,000 expert tutors to choose from,  

پرتغالی، و بیش از 50 زبان دیگر را بیاموزید و با بیش از 32000 مربی متخصص که می‌توانید از بین آنها انتخاب کنید،   به

you can easily find the perfect tutor  for you. With their easy-to-use filters,  

راحتی می‌توانید معلم خصوصی خود را پیدا کنید. با استفاده از فیلترهای آسان آن‌ها،

you can book a lesson that suits your schedule  in just seconds. Learning a new language can  

می‌توانید درس متناسب با برنامه‌تان را فقط در چند ثانیه رزرو کنید. یادگیری یک زبان جدید می‌تواند

be frustrating and difficult, especially when  you're using a self-learning app. What really  

خسته‌کننده و دشوار باشد، به‌خصوص زمانی که از یک برنامه خودآموز استفاده می‌کنید. چیزی که واقعاً

sets prep it apart is their one-to-one learning  approach with their expert tutors. Preply's 100%  

آن را متمایز می کند، رویکرد یادگیری یک به یک آنها با معلمان متخصص خود است. ضمانت رضایت 100٪   Preply به این

satisfaction guarantee means that if your  first tutor doesn't meet your expectations  

معنی است که اگر اولین معلم شما انتظارات شما را برآورده نکند،

that have changed your tutor for free. Say  goodbye to frustrating self-learning apps  

معلم شما را رایگان تغییر داده است. با برنامه‌های خودآموز ناامیدکننده خداحافظی کنید

and hello to effective language learning with  Preply. Click the link in the description to  

و با Preply به یادگیری مؤثر زبان سلام کنید . برای

get 50% off your first lesson at Preply.com  Thanks Preply for sponsoring this lesson.

دریافت 50% تخفیف برای اولین درس خود در Preply.com، روی پیوند در توضیحات کلیک کنید .

Now, these, as I said are advanced adjectives  and they're really important particularly when  

اکنون، همانطور که گفتم، اینها صفت های پیشرفته هستند و به خصوص در مورد

it comes to doing proficiency exams or the IELTS  or CAE. It's really good to have adjectives,  

انجام آزمون های مهارتی یا آیلتس یا CAE واقعاً مهم هستند. داشتن صفت واقعاً خوب است،

it's easy to write an essay, it's easy to write  some lines. But when you get extra marks or  

نوشتن یک مقاله آسان است، نوشتن چند خط آسان است. اما وقتی امتیاز اضافی می‌گیرید یا

you win points, it's when you use adjectives and  adverbs in the right way because adjectives always  

امتیاز کسب می‌کنید، زمانی است که از صفت‌ها و قیدها به روش درست استفاده می‌کنید زیرا صفت‌ها همیشه

describe nouns. So instead of just talking about  the cat, we want to talk about the enormous black  

اسم‌ها را توصیف می‌کنند. بنابراین به جای اینکه فقط در مورد گربه صحبت کنیم، می خواهیم در مورد گربه بزرگ سیاه صحبت کنیم

cat. Or we want to talk about the view from our  hotel window. It's this stunningly beautiful view.  

. یا می خواهیم درباره منظره پنجره هتل خود صحبت کنیم. این منظره خیره کننده زیباست.

So you need to know the type of adjectives that  go, and can you be used to describe a particular  

بنابراین باید نوع صفت‌هایی را که استفاده می‌شوند بدانید، و آیا می‌توانید برای توصیف یک اسم خاص از آن استفاده کنید

noun and then that way, you're going to get  extra marks. So the whole idea of this particular  

و سپس به این ترتیب، نمره‌های اضافی دریافت خواهید کرد. بنابراین ایده کل این

lesson is to give you these adjectives all about  reviewing and how you review different things.

درس  خاص این است که این صفت ها را در مورد مرور و نحوه مرور چیزهای مختلف به شما بدهد.

Okay, so as I said, I've got 21 of them. I'm  going to go through them one by one. And I say,  

خوب، همانطور که گفتم، من 21 تا از آنها دارم. من آنها را یکی یکی مرور خواهم کرد. و من می گویم،

well, I'll give you an example. So number  one is exhilarating. So just be careful with  

خب، من برای شما مثالی می زنم. بنابراین شماره یک هیجان‌انگیز است. بنابراین فقط در

the pronunciation here as well. exhilarating,  exhilarating, is a form of excitement. Okay,  

اینجا نیز مراقب تلفظ باشید. هیجان‌انگیز، هیجان‌انگیز، نوعی هیجان است. خوب،

so if you went to a Formula One race, if you're  lucky enough to go to a Formula One race,  

پس اگر به مسابقه فرمول یک رفتید، اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که به مسابقه فرمول یک بروید،

you might say that the atmosphere  was exhilarating, really exciting,  

ممکن است بگویید که جو هیجان انگیز، واقعاً هیجان انگیز،

the noise of the cars, the buzz  from the crowd, the engines revving  

سر و صدای اتومبیل ها، هیاهوی جمعیت بود، موتورها به گردش در می‌آیند،

the lights flashing the sound as the cars  rev up, and then boom, they're off. Okay,  

چراغ‌ها با افزایش سرعت خودروها، صدا را چشمک می‌زنند ، و سپس بوق می‌زنند، خاموش می‌شوند. بسیار خوب،

so you can find that and describe it as really  exhilarating, had a wonderful, wonderful time.

بنابراین می توانید آن را پیدا کنید و آن را به عنوان واقعاً هیجان انگیز توصیف کنید، اوقات فوق العاده و فوق العاده ای را سپری کردید.

Overhyped is number two. Now, when we  talk about something being really really  

Overhyped شماره دو است. اکنون، وقتی درباره چیزی واقعاً

good or fantastic or amazing, sometimes we  slightly exaggerate or we talk about it,  

خوب یا خارق‌العاده یا شگفت‌انگیز صحبت می‌کنیم، گاهی اوقات کمی اغراق می‌کنیم یا در مورد آن صحبت می‌کنیم،

the way our friends talk about it, even though we  may not have witnessed it ourselves or sampled it  

به روشی که دوستانمان درباره آن صحبت می‌کنند، حتی اگر خودمان شاهد آن نبوده باشیم یا نمونه‌ای از آن نداشته باشیم

ourselves. So sometimes we talk it up too much.  And then when other people go to see the show,  

. بنابراین گاهی اوقات ما آن را بیش از حد صحبت می کنیم. و سپس وقتی افراد دیگر برای دیدن نمایش می‌روند،

or read the book or watch the movie, that very  disappointed. Why because all of the talk about  

یا کتاب را می‌خوانند یا فیلم را تماشا می‌کنند، بسیار ناامید می‌شوند. چرا چون تمام صحبت‌ها درباره

that movie that show that book has been overhyped.  And overhyped means we've built it up too much.  

آن فیلمی که آن کتاب را نشان می‌دهد، بیش از حد تبلیغات شده است. و overhyped به این معنی است که ما آن را بیش از حد ساخته ایم.

And it doesn't live up to expectations.  So something that has been overhyped,  

و انتظارات را برآورده نمی کند. بنابراین چیزی که بیش از حد تبلیغات شده است،

fails to live up to expectations. You could  be talking about a football match. Okay,  

انتظارات را برآورده نمی‌کند. ممکن است در مورد یک مسابقه فوتبال صحبت کنید. بسیار خوب،

so it's a big match coming up. Two really great  teams are going to play each other full of stars  

پس مسابقه بزرگی در راه است. دو تیم واقعاً عالی قرار است با یکدیگر پر از ستاره بازی کنند که

all costing lots and lots of money. And then  when the game happens, room, it's so dull and  

همگی هزینه‌های زیادی دارند. و سپس وقتی بازی اتفاق می‌افتد، اتاق، بسیار کسل‌کننده و

boring. Neither team wants to lose. So the play  is really negative. And at the end of the game,  

کسل‌کننده است. هیچ کدام از تیم ها نمی خواهند ببازند. بنابراین نمایشنامه واقعاً منفی است. و در پایان بازی،

he said for a while that was really overhyped.  I was expecting something amazing. And I thought  

او برای مدتی گفت که واقعاً بیش از حد تبلیغات شده است. انتظار یک چیز شگفت انگیز را داشتم. و

after 25 minutes it was the dullest game I had  ever seen. So something like a football match  

بعد از 25 دقیقه فکر کردم کسل کننده ترین بازی بود که تا به حال دیده بودم. بنابراین چیزی مانند یک مسابقه فوتبال

or special occasion or a movie Yes, they can  be overhyped because we talk them up too much.

یا مناسبت خاص یا یک فیلم بله، می‌توان آن‌ها را بیش از حد مطرح کرد زیرا ما بیش از حد در مورد آنها صحبت می‌کنیم.

Number three, atmospheric atmospheric is about  the atmosphere what you feel like when you get  

شماره سه، جو اتمسفری درباره جوی است که وقتی به آنجا می‌رسید چه احساسی دارید

there. So you could be talking about a new  disco, a new club that is opened in the town,  

. بنابراین می‌توانید درباره یک دیسکو جدید صحبت کنید ، یک کلوب جدید که در شهر افتتاح شده است،

and you heard about it from your friends  and you decide to go along. And when you  

و وقتی

meet your friends the next day or  the next weekend, you say, Wow,  

روز بعد یا آخر هفته بعد با دوستانتان ملاقات می کنید، می گویید، وای،

that place is so atmospheric. When you walk  in the music, it's all bouncing off the walls,  

آن مکان خیلی جوی است. وقتی با موسیقی قدم می‌زنید، همه چیز از دیوارها می‌چرخد،

wonderful lighting, great dance floor. The DJ  is amazing, really an atmospheric place you can  

نور فوق‌العاده، زمین رقص عالی. دی‌جی شگفت‌انگیز است، واقعاً یک مکان جوی که می‌توانید

feel it as soon as you go in the places hopping  adds a real buzz to it. So very atmospheric,  

به محض اینکه به مکان‌هایی که پرش می‌کنید آن را احساس کنید. سر و صدای واقعی به آن می‌افزاید. خیلی جوی است،

meaning the atmosphere is electric, you could  almost touch it or feel it. It's so exciting.

یعنی جو الکتریکی است، تقریباً می‌توانید آن را لمس کنید یا آن را احساس کنید. خیلی هیجان انگیز است.

Don't forget to click the link in  the description below to get your  

فراموش نکنید که روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید تا از

50% discount off your first lesson with Preply.

تخفیف 50 درصدی اولین درس خود با Preply برخوردار شوید.

Number four, action-packed. Lots of things can  be action-packed, you can have an action-packed  

شماره چهار، پر اکشن. خیلی چیزها می‌توانند پر اکشن باشند، می‌توانید تعطیلات پر اکشن داشته باشید

holiday, you come back from your summer holidays  and your colleagues or friends are asking well,  

، از تعطیلات تابستانی‌تان برمی‌گردید و همکاران یا دوستانتان می‌پرسند،

how was it? Wow, it was a real action-packed  holiday from beginning to the end, we didn't  

چطور بود؟ وای، از ابتدا تا انتها یک تعطیلات پر از اکشن بود،

have a moment. One day we were hiking. The next  day we were horseback riding. The next day,  

لحظه ای هم نداشتیم. یک روز پیاده روی داشتیم. روز بعد ما اسب سواری کردیم. روز بعد،

we were whitewater rafting and canoeing and I  forgotten half of the activities that we did. But  

قایق‌سواری و قایق‌رانی در آب‌های سفید بودیم و نیمی از فعالیت‌هایی را که انجام می‌دادیم فراموش کردم. اما

I can honestly say this was the most action-packed  holiday I have ever had. So action-packed means  

صادقانه می‌توانم بگویم این پرمشغله‌ترین تعطیلاتی بود که تا به حال داشته‌ام. بنابراین پر اکشن یعنی

real activity, not necessarily daring sports, or  risky sports or extreme sports, but just something  

فعالیت واقعی، نه لزوماً ورزش های جسورانه، یا ورزش های پرخطر یا ورزش های شدید، بلکه فقط چیزی   است

that keeps you occupied, active, on the go the  whole time a real action-packed. Now, simple way  

که شما را در تمام مدت مشغول، فعال و در حرکت نگه می دارد . اکنون، راه ساده

to describe something as action-packed could be  a movie like a movie about the Second World War,  

برای توصیف یک چیز پر اکشن می‌تواند فیلمی مانند فیلمی درباره جنگ جهانی دوم،

or a movie about invasion of another planet.  Star Wars-type movies where there's something  

یا فیلمی درباره حمله به سیاره دیگری باشد. فیلم‌های «جنگ ستارگان» که در آن‌ها

happening every minute, dogfights in the sky  with the different rockets and spaceships  

هر دقیقه اتفاقاتی   رخ می‌دهد، دعوای سگی در آسمان با موشک‌ها و سفینه‌های فضایی مختلف

and whatever they might be. So these can be  action-packed or Fast and Furious movies where  

و هر چیزی که ممکن است باشد. بنابراین، اینها می‌توانند فیلم‌های اکشن یا فیلم‌های سریع و خشمگین باشند که در آن‌ها

there's constant car chases. Chases and crashes  and all sorts of things happening, they are  

تعقیب و گریز مداوم با ماشین وجود دارد. تعقیب و گریز و تصادف و انواع و اقسام اتفاقاتی که در حال رخ دادن هستند،

also action-packed. So something where there's  action from the beginning until the very end.

همچنین پر از اکشن هستند. بنابراین چیزی که در آن از ابتدا تا انتها عمل وجود دارد.

And if you do like this particular  lesson, then please like the video,  

و اگر این درس خاص را دوست دارید ، لطفاً ویدیو را لایک کنید،

and if you can subscribe to the channel,  because it does it really helps.

و اگر می‌توانید در کانال مشترک شوید، زیرا این کار واقعاً کمک می‌کند.

Number five powerful. It's a probably a better  known adjective and powerful can be something  

شماره پنج قدرتمند این احتمالاً یک صفت شناخته‌شده‌تر است و می‌تواند چیزی قوی باشد

that really gets you thinking that something  where the storyline is really deep. So if  

که واقعاً شما را به این فکر می‌کند که در آن خط داستان واقعاً عمیق است. بنابراین اگر در حال

you're watching a movie, it might not have a  lot of action. So it's not that type of power,  

تماشای فیلمی هستید، ممکن است اکشن زیادی نداشته باشد. بنابراین این نوع قدرت نیست،

but the message is very powerful. It could be  about slavery, or it could be about other moving  

اما پیام بسیار قدرتمند است. این می تواند درباره برده داری باشد، یا می تواند در مورد سایر

actions of children separated from parents. So  it's a very powerful movie with great meaning and  

اقدامات حرکتی کودکان جدا شده از والدین باشد. بنابراین این یک فیلم بسیار قدرتمند با معنای عالی است و

you're really watching it and want wanting  to know what happens. It's not as I said,  

شما واقعاً آن را تماشا می‌کنید و می‌خواهید بدانید چه اتفاقی می‌افتد. البته آنطور که گفتم نیست،

the exciting film that has you sitting  on the edge of your seat, of course,  

فیلم هیجان انگیزی که شما را روی لبه صندلی خود می‌نشیند،

but it is something that is powerful  in terms of the message that it sends.

اما از نظر پیامی که می‌فرستد، چیزی قدرتمند است.

Cliched. Cliched it is something that is  repeated time and time again, you know,  

کلیشه ای. کلیشه ای چیزی است که بارها و بارها تکرار می شود، می دانید،

the typical type of movie, particularly American  movies, the romantic comedy where boy meets girl,  

نوع معمولی فیلم، به ویژه فیلم های آمریکایی، کمدی رمانتیک که در آن پسر با دختر ملاقات می کند،

girl falls in love with boy, boy falls in  love with girl get married, something happens,  

دختر عاشق پسر می شود، پسر عاشق دختر می شود ازدواج می کند، چیزی اتفاق می‌افتد،

they split up, and then at the end, they come  back together again, all lovey-dovey again,  

آنها از هم جدا می‌شوند، و سپس در پایان، دوباره با هم می‌آیند، همه دوباره دوست‌داشتنی هستند،

and then they... everything is as it was  before. So this is a very cliched story,  

و سپس آنها... همه چیز مثل قبل است. بنابراین این یک داستان بسیار کلیشه ای است،

meaning it's been repeated time and time again.  And no matter what the name of the movie is,  

یعنی بارها و بارها تکرار شده است. و مهم نیست که نام فیلم چیست،

no matter who the actors are, you could actually  write the script yourself because it's very  

مهم نیست بازیگران چه کسانی باشند، می‌توانید در واقع فیلمنامه را خودتان بنویسید، زیرا

cliched something that's used over and over  again. And usually it's used over and over again,  

چیزی بسیار کلیشه‌ای است که بارها و بارها استفاده می‌شود . و معمولاً بارها و بارها استفاده می‌شود،

because they're usually successful.  And people like to watch them because  

زیرا معمولاً موفق هستند. و مردم دوست دارند آن‌ها را تماشا کنند زیرا

they like the whole idea of romantic movies,  particularly though the romantic comedy movies,  

کلاً ایده فیلم‌های عاشقانه را دوست دارند، مخصوصاً فیلم‌های کمدی رمانتیک،

okay, so these can be very cliched, you know  almost instinctively what's going to be said,  

بسیار خوب، بنابراین اینها می‌توانند بسیار کلیشه باشند، شما تقریباً به طور غریزی می‌دانید که قرار است چه چیزی گفته شود،

you know almost instinctively what the action  is going to be and you know almost instinctively  

تقریباً به طور غریزی می‌دانید که اکشن چیست. خواهد بود و شما تقریباً به طور غریزی

the key points in the movie, particularly say  Christmas movies, you know, there are lots of  

نکات کلیدی فیلم را می‌دانید، به ویژه مثلاً فیلم‌های کریسمس، می‌دانید، تعداد زیادی از

them, and the storyline is almost exactly the  same. But guess what? We watch them because we  

آنها وجود دارد، و خط داستان تقریباً دقیقاً یکسان است. اما حدس بزنید چی؟ ما آن‌ها را تماشا می‌کنیم، زیرا به

are suckers for those soft romantic movies. And  even though they are cliched, they make us laugh,  

دنبال آن فیلم‌های عاشقانه ملایم هستیم. و حتی با اینکه کلیشه‌ای هستند، ما را می‌خندانند، به

they make us smile, or they make us feel cosy and  warm, coming up to Christmas. So that's cliched.

ما لبخند می‌زنند، یا باعث می‌شوند تا در آستانه کریسمس احساس راحتی و گرمی کنیم. پس این کلیشه ای است.

Number seven gripping. So how would we use  that to describe or review something? Well,  

شماره هفت چنگ زدن. بنابراین چگونه از آن برای توصیف یا مرور چیزی استفاده کنیم؟ خوب،

gripping is usually something that has your  attention. Okay, so that's something really keeps  

گرفتن معمولاً چیزی است که توجه شما را به خود جلب می کند . خوب، پس این چیزی است که واقعاً

you on the edge of your seat, it could be a book,  it could be a story, it could be an action movie,  

شما را روی لبه صندلی‌تان نگه می‌دارد، می‌تواند یک کتاب باشد، می‌تواند داستان باشد، می‌تواند یک فیلم اکشن باشد، می‌تواند

it could be a play in the theatre, that all of  those type of performances, that will be really,  

یک بازی در تئاتر باشد، همه این نوع اجراها ، واقعاً،

really gripping. But gripping usually means  there's a huge amount of volatility in the movie,  

واقعاً جذاب خواهد بود. اما چنگ زدن معمولاً به این معنی است که مقدار زیادی نوسان در فیلم وجود دارد،

when the emotions are going up and down,  and it really brings you to the edge,  

وقتی احساسات بالا و پایین می‌شوند، و واقعاً شما را به مرز می‌رساند

when you're never really sure what's going  to happen. A murder could take place,  

وقتی واقعاً مطمئن نیستید که قرار است چه اتفاقی بیفتد. ممکن است قتلی رخ دهد،

somebody disappears. Yeah, it really makes your  toes curl and hair on the back of your neck stand  

شخصی ناپدید شود. بله، این واقعا باعث می‌شود انگشتان پای شما فر شوند و موهای پشت گردنتان

up. So the excitement is there for everybody  to see and to feel it's really electric. And  

بلند شوند. بنابراین هیجان برای همه وجود دارد که ببینند و احساس کنند که واقعاً الکتریکی است. و

this is how we would describe something that  is gripping. Okay, now you could be watching  

اینگونه می‌توانیم چیزی را توصیف کنیم که جذاب است. خوب، اکنون می‌توانید

a series of these box sets series on TV that  Netflix and Apple TV produced from time to time,  

مجموعه‌ای از این مجموعه‌های جعبه‌ست را در تلویزیون تماشا کنید که نتفلیکس و اپل تی‌وی هر از گاهی تولید می‌کنند،

so you can't wait for the next episode. And  then when the season is over, you're waiting  

بنابراین نمی‌توانید منتظر قسمت بعدی باشید. و وقتی فصل تمام شد، منتظر

for season two, and then season three. So these  are can often be gripping and people watch them  

فصل دو و سپس فصل سه هستید. بنابراین، این‌ها اغلب می‌توانند جذاب باشند و مردم آن‌ها را

one after the other, for the very reason that  they are gripping they watch the first episode,  

یکی پس از دیگری تماشا می‌کنند، دقیقاً به این دلیل که آن‌ها در حال تماشای قسمت اول هستند،

and I'll just watch the second one. And the  second one leads to the third one. And before  

و من فقط قسمت دوم را تماشا می‌کنم. و دومی به سومی منتهی می شود. و قبل از اینکه

you know it, you've spent half the night sitting  up watching this gripping series and you want to  

بدانید، نیمی از شب را به تماشای این سریال جذاب گذرانده‌اید و می‌خواهید

talk about it with your friends, when  you meet them the next time you meet.

درباره آن با دوستانتان صحبت کنید، دفعه بعد که آنها را ملاقات کردید.

Compelling. Well, something can be compelling that  it it gets your attention. Yes. So even though it  

متقاعد کننده. خوب، چیزی می تواند قانع کننده باشد که توجه شما را به خود جلب کند. آره. بنابراین، اگرچه

might not be something you're particularly  interested in, or even though it's not  

ممکن است این چیزی نباشد که شما به آن علاقه خاصی داشته باشید، یا حتی اگر آن

something that's your genre that you normally  like, but the acting is such a high level,  

چیزی نباشد که در ژانر شماست که معمولاً آن را دوست دارید، اما بازی آنقدر سطح بالایی دارد،

or the storyline is so detailed that is... it  has an makes for compelling viewing. So maybe  

یا خط داستان آنقدر مفصل است که... دارای ویژگی هایی برای تماشای قانع کننده است. بنابراین شاید   به

it's specifically made for TVs and the technology  that they've used is really state-of-the-art. And  

طور خاص برای تلویزیون ها ساخته شده باشد و فناوری که آنها استفاده کرده اند واقعاً پیشرفته باشد. و

this means that you're really interested to  watch it. And that would make for compelling  

این بدان معنی است که شما واقعاً علاقه مند به تماشای آن هستید. و این باعث می‌شود که

viewing. So something that is compelling means  you're really driven to watch it even though it  

تماشای جذابی داشته باشید. بنابراین چیزی که قانع‌کننده است به این معنی است که شما واقعاً به تماشای آن سوق داده می‌شوید، هرچند

might not be necessarily your cup of tea. So  it as I said that could be anything that's a  

ممکن است لزوماً فنجان چای شما نباشد. بنابراین همانطور که گفتم هر چیزی که

book can be compelling. A theatre performance can  be compelling. The movie can can be compelling,  

کتاب باشد می تواند قانع کننده باشد. اجرای تئاتر می تواند قانع کننده باشد. این فیلم می‌تواند جذاب باشد،

or something that's playing out in politics  in your local city or country. This could  

یا چیزی که در سیاست در شهر یا کشور محلی شما نمایش داده می‌شود. این می‌تواند

be compelling new, because it's it's really  exciting. At the time of Brexit a few years ago,  

جدید قانع‌کننده باشد، زیرا واقعاً هیجان‌انگیز است. در زمان برگزیت چند سال پیش،

and even though it might have not affected  people directly, the number of people who  

و حتی اگر ممکن بود مستقیماً روی مردم تأثیری نداشته باشد، تعداد افرادی که    در

spoke to be about about it, who wanted to discuss  it, wanted to understand it, even though they may  

مورد آن صحبت می کردند، می خواستند  درباره آن بحث کنند ، می خواستند آن را درک کنند، حتی اگر  ممکن است

not have been directly involved in politics  or had a great interest in politics, the whole  

نداشته باشند. مستقیماً درگیر سیاست بود یا علاقه زیادی به سیاست داشت، کل

idea of Britain moving away from the European  Union and establishing themselves once again  

ایده دور شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا و تثبیت مجدد خود

as an independent country. So this was really  compelling viewing and watching and listening.

به عنوان یک کشور مستقل. بنابراین تماشا، تماشا و گوش دادن واقعاً قانع‌کننده بود.

Number nine implausible. Implausible means  something that you just simply cannot  

شماره نه غیر قابل قبول غیرقابل باور به معنای چیزی است که شما به سادگی نمی توانید آن را

believe. Okay, usually when we talk about  implausible, we talk about excuses, okay,  

باور کنید. بسیار خوب، معمولاً وقتی درباره غیرقابل قبول صحبت می‌کنیم، درباره بهانه‌ها صحبت می‌کنیم، بسیار خوب،

so it's really good to use it in the right way.  So if you're writing an essay, or you're trying  

بنابراین استفاده درست از آن بسیار خوب است. بنابراین، اگر شما در حال نوشتن یک مقاله هستید، یا سعی می‌کنید

to explain something, then I would use implausible  specifically when you're talking about stories,  

چیزی را توضیح دهید، من از غیرقابل قبول مخصوصاً وقتی در مورد داستان صحبت می‌کنید، استفاده می‌کنم،

okay? For example, kids who lose the homework  or don't do the homework, or are always trying  

خب؟ برای مثال، بچه‌هایی که تکالیف را از دست می‌دهند یا تکالیف را انجام نمی‌دهند، یا همیشه سعی می‌کنند

to find some excuse to tell the teacher most of  the excuses that they think up are completely  

بهانه‌ای بیابند تا بیشتر بهانه‌هایی را که فکر می‌کنند کاملاً

implausible. And nobody is ever going to believe  them. How could you possibly believe that? That's  

غیرقابل قبول هستند به معلم بگویند. و هیچ کس قرار نیست آنها را باور کند. چطور تونستی اینو باور کنی؟ این

completely implausible. How could you expect me  to believe that, it's completely implausible. When  

کاملا غیر قابل قبول است. چطور می‌توانید انتظار داشته باشید که من این را باور کنم، این کاملا غیرقابل قبول است. چه زمانی

does a dog ever eat the homework? Okay, when would  you leave your homework on the bus and forget  

یک سگ تکالیف خانه را می خورد؟ خوب، چه زمانی تکالیف خود را در اتوبوس رها می کنید و فراموش می کنید که

which bus you were on? I mean, really, these  stories are completely implausible. So usually,  

در کدام اتوبوس بودید؟ منظورم این است که واقعاً این داستان‌ها کاملاً غیرقابل قبول هستند. بنابراین معمولاً،

we're talking about something that's implausible,  which is a white lie that somebody tells to get  

ما در مورد چیزی صحبت می‌کنیم که غیرقابل قبول است، که یک دروغ سفید است که کسی برای

out of a sticky situation. You might you have  a problem forgotten a meeting with a client,  

رهایی از یک موقعیت سخت می‌گوید. برای مثال ممکن است مشکلی داشته باشید که جلسه با مشتری را فراموش کرده اید

for example. And so you're trying to think of how  am I going to tell him that I forgot the meeting,  

. و بنابراین شما سعی می‌کنید به این فکر کنید که چگونه به او بگویم که جلسه را فراموش کرده‌ام،

maybe I'll tell them the dog was sick, or  maybe I'll tell them my wife was sick, or maybe  

شاید به آنها بگویم که سگ مریض است، یا شاید به آنها بگویم همسرم مریض است، یا شاید

I'll tell them I lost my laptop or my something  happened with the technology. So these excuses.  

من به آنها بگویید لپ تاپم را گم کرده ام یا اتفاقی با این فناوری افتاده است. پس این بهانه ها

Ah... they might be plausible, but you know, at  the end of the day, it's better to tell the truth  

آه... آنها ممکن است قابل قبول باشند، اما می دانید، در پایان روز، بهتر است حقیقت را بگویید

and just simply own up. Okay, forgot I was under  a bit of pressure, I forgot I'm really sorry. So  

و به سادگی مالکیت کنید. خوب، فراموش کردم که تحت فشار بودم، فراموش کردم واقعا متاسفم. بنابراین   در

otherwise you're telling lies and really people  can see through them because they are implausible.

غیر این صورت شما دروغ می گویید و واقعاً مردم می توانند آن را ببینند زیرا غیرقابل قبول هستند.

Number 10. So we're almost halfway there. Number  10. Sentimental. Now, sentimental means something  

شماره 10. پس تقریباً در نیمه راه هستیم. شماره 10. احساساتی. حال، احساساتی به معنای چیزی   است

that pulls at the heartstrings a little bit.  Yeah. So those sentimental stories, again,  

که تا حدودی دل را به خود جلب می‌کند. آره بنابراین، دوباره آن داستان‌های احساسی،

going back to those American-style movies, perhaps  where young boy's parents die when he's very, very  

به آن فیلم‌های سبک آمریکایی برمی‌گردد، شاید جایی که والدین پسر جوان وقتی خیلی، خیلی

young. And he's brought up by his grandparents, or  he's got a dog, it's his only friend. And perhaps  

جوان است می‌میرند. و او توسط پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شده است، یا او یک سگ دارد، این تنها دوست اوست. و شاید

the boy has some emotional problems. And the dog  is the only thing that he can communicate with.  

پسر مشکلات عاطفی داشته باشد. و سگ تنها چیزی است که می تواند با آن ارتباط برقرار کند.

And the dog gets sick and the boy is really upset.  So this really pulls at your heartstrings. It's  

و سگ مریض می شود و پسر واقعاً ناراحت است. بنابراین این واقعاً به رگه های قلب شما می کشد. این

very emotional, and very sentimental. So we get  a little bit weepy over movies and stories like  

بسیار احساسی و بسیار احساساتی است. بنابراین ما به خاطر فیلم‌ها و داستان‌هایی از این دست کمی گریه می‌کنیم

that. So sentimental will describe those type of  reviews and quite a good way. People can be very  

. So sentimental این نوع نقدها را توصیف می‌کند و روش بسیار خوبی است. مردم می‌توانند بسیار

sentimental, they can be attached to certain  belongings that they have, okay, so they don't  

احساساتی باشند، می‌توانند به وسایل خاصی که دارند وابسته باشند، بسیار خوب، بنابراین نمی‌خواهند از شر

want to get rid of a particular coat or a jacket,  because it has sentimental value, they don't  

یک کت یا کت خاص خلاص شوند، چون ارزش احساساتی دارد، نمی‌خواهند

want to get rid of a particular ring or piece of  jewellery that the mother or grandmother left them  

خلاص شوند. انگشتر یا قطعه جواهراتی که مادر یا مادربزرگ دوباره برایشان گذاشته است

again, because it has what they call sentimental  value. So when we're reviewing something,  

، زیرا ارزشی دارد که آنها می‌گویند . بنابراین، وقتی چیزی را مرور می‌کنیم،

and we're going to describe it as sentimental,  it's that type of approach where it makes somebody  

و می‌خواهیم آن را به‌عنوان احساساتی توصیف کنیم، این نوع رویکردی است که باعث می‌شود کسی

feel a little bit emotional, some attachment  to the particular item, whether that's a book,  

کمی احساسی کند، کمی به آن مورد خاص دلبستگی کند، چه کتاب باشد،

a movie, a piece of jewellery, whatever, it  might be sentimental. Okay, so that's number 10.

چه فیلم، یک قطعه جواهرات، هر چه باشد، ممکن است احساساتی باشد. خوب، پس این عدد 10 است.

So we're on to number 11. Now, earlier, we said  and we use the word implausible, now we're going  

بنابراین ما به شماره 11 می رویم. اکنون، قبلاً، گفتیم  و از کلمه غیرقابل قبول استفاده می کنیم، اکنون  از

to use the word credible, which is effectively  the opposite. So in something is credible, it's  

کلمه معتبر استفاده می کنیم که عملاً برعکس است. بنابراین در چیزی معتبر است،

believable. So when we used implausible, it meant  that it wasn't really believable. And credible, is  

قابل باور است. بنابراین وقتی از غیرقابل قبول استفاده کردیم، به این معنی بود که واقعاً قابل باور نیست. و باورپذیر،

the opposite credible, is believable, a credible  story, okay. So sometimes when we watch movies,  

برعکس، باورپذیر است، داستانی معتبر، بسیار خوب. بنابراین گاهی اوقات وقتی فیلم‌ها را تماشا می‌کنیم،   آن‌طور که

they're a little bit as I would say, far-fetched  meaning, you need a really good imagination,  

می‌توانم بگویم کمی دور از ذهن هستند، به یک تخیل واقعاً خوب نیاز دارید،

to look at them in a way where you can think of it  as reality. But if something is credible, then you  

تا به آنها به گونه‌ای نگاه کنید که بتوانید آن را به عنوان واقعیت در نظر بگیرید. اما اگر چیزی معتبر است، می‌توانید

can honestly look at that book, read it and look  at the movie, and watch it. And you can see some  

صادقانه به آن کتاب نگاه کنید، آن را بخوانید و به فیلم نگاه کنید و آن را تماشا کنید. و می‌توانید

credibility in it, there's a an ounce or a part  of it that is credible, because you can understand  

اعتباری را در آن ببینید، یک اونس یا بخشی از آن معتبر است، زیرا می‌توانید

it. Okay, so when something is credible, than it  is believable. So we often hear stories that are  

آن را درک کنید. بسیار خوب، پس وقتی چیزی معتبر است، باورپذیر است. بنابراین ما اغلب داستان‌هایی را می‌شنویم که

credible, the plans for the city. So if you're  looking at new plans for the development of your  

قابل اعتماد هستند، برنامه‌هایی برای شهر. بنابراین، اگر به برنامه‌های جدیدی برای توسعه شهر خود نگاه می‌کنید

city, even though they're not going to take place  for several years, it's all credible, because you  

، حتی اگر قرار نیست برای چندین سال انجام شود، همه اینها معتبر است، زیرا

can see it you can see a little architects design.  Words are one thing, but actual something that you  

می‌توانید آن را ببینید، می‌توانید طراحی کوچکی از معماران را ببینید. کلمات یک چیز هستند، اما چیزی واقعی که

can touch with your hands, see with your own eyes,  makes it somewhat credible. So that whole idea  

می توانید با دستان خود لمس کنید، با چشمان خود ببینید، آن را تا حدودی معتبر می کند. بنابراین کل ایده

of the rejuvenation of your city centre makes the  story really, really credible. And if governments  

جوان سازی مرکز شهر شما، داستان را واقعاً باورپذیر می کند. و اگر دولت‌ها به دنبال

are looking at raising taxes, because they need  extra funds to to pay for this to make your city  

افزایش مالیات‌ها هستند، زیرا برای این کار به بودجه اضافی نیاز دارند تا شهر

to bring your city into the 21st century to  get it ready for the 22nd century, then yes,  

شما را به قرن بیست و یکم تبدیل کنند تا آن را برای قرن بیست و دوم آماده کنند، بله،

it can be credible. And yes, you may well, as a  result, be willing to pay the additional taxes.

می‌تواند معتبر باشد. و بله، در نتیجه ممکن است مایل به پرداخت مالیات اضافی باشید.

Number 12. Impressive. Well, we've all used  this word before when we look at something,  

شماره 12. چشمگیر. خوب، همه ما قبلاً از این کلمه استفاده کرده‌ایم، وقتی به چیزی نگاه می‌کنیم،

we hear something, we read something, and we say  yeah, that was really impressive that that left  

چیزی می‌شنویم، چیزی می‌خوانیم، و می‌گوییم بله، این واقعاً تأثیرگذار بود که

a mark on me. So if you're listening to a lecture  from a professor, or you're, you go to listen to  

روی من اثر گذاشت. بنابراین اگر در حال گوش دادن به یک سخنرانی از یک استاد هستید، یا هستید، می‌روید به

a lecture on your modern architecture, modern  technology, some aspects to do with science,  

یک سخنرانی درباره معماری مدرن، فناوری مدرن، برخی جنبه‌های مربوط به علم،

you're just interested in hearing what people say,  you can walk away from those lectures thinking,  

فقط علاقه‌مند به شنیدن صحبت‌های مردم هستید. ، می توانید از آن سخنرانی ها دور شوید و فکر کنید،

Wow, that guy is really impressive. You know, he  really commands the stage, his use of figures,  

وای، آن پسر واقعاً تأثیرگذار است. می‌دانید، او واقعاً به صحنه فرمان می‌دهد، استفاده از فیگورها،

that pictures he had, it was really a very,  very impressive performance. And he had really  

عکس‌هایی که داشت، واقعاً اجرای بسیار بسیار تأثیرگذاری بود. و او واقعاً

believe in what he has to say. So people who  can use visual effects to backup their story,  

به آنچه باید بگوید ایمان داشت. بنابراین افرادی که می توانند از جلوه های بصری برای پشتیبان گیری از داستان خود استفاده کنند،

people who can use charts in a way that will make  the story sound more realistic. This can often be  

افرادی که می توانند از نمودارها به گونه ای استفاده کنند که داستان واقعی تر به نظر برسد. این اغلب می‌تواند

very impressive. Yeah, that young man, and that  young girl, really impressive. I think they're  

بسیار چشمگیر باشد. بله، آن مرد جوان، و آن دختر جوان، واقعاً تأثیرگذارند. من فکر می کنم که آنها

going to go a lot Long way. So somebody who leaves  an impression, somebody who leaves you thinking,  

راه زیادی را طی خواهند کرد. بنابراین، کسی که تأثیری بر جای می گذارد، کسی که شما را در فکر فرو می گذارد،

yep, I can believe in that this would be a  good way to describe that adjective impressive.

بله، می توانم باور کنم که این روش خوبی برای توصیف آن صفت تأثیرگذار است.

Next stunning. Well, we often use stunning when  we're talking about views in particular. So we've  

خیره کننده بعدی خوب، ما اغلب وقتی در مورد نماها صحبت می‌کنیم، از حالت خیره‌کننده استفاده می‌کنیم. بنابراین ما

been on a holiday. And we're describing the view  from our hotel balcony, we're describing a view  

در تعطیلات بودیم. و ما در حال توصیف منظره از بالکن هتل خود هستیم، ما در حال توصیف نمای

from the top of a canyon. We're describing  the view from the top of the mountain slopes,  

از بالای یک دره هستیم. ما در حال توصیف منظره از بالای دامنه‌های کوه هستیم،

and we've gone on a ski holiday, then the  word stunning is a word that we would use  

و به تعطیلات اسکی رفته‌ایم، سپس کلمه خیره‌کننده کلمه‌ای است که استفاده می‌کنیم

and would be very familiar with stunning  views, stunning scenery, and you could  

و با مناظر خیره‌کننده، مناظر خیره‌کننده بسیار آشنا هستیم، و شما می‌توانید

then use the adverb stunningly, stunningly  beautiful. Okay, so something can be stunning,  

سپس از قید شگفت‌انگیز، شگفت‌انگیز زیبا استفاده کنید. بسیار خوب، پس چیزی می تواند خیره کننده باشد،

or can mean stunningly beautiful. So use that  as an adverb or an adjective. But we don't have  

یا می تواند به معنای فوق العاده زیبا باشد. بنابراین از آن به عنوان قید یا صفت استفاده کنید. اما وقتی می‌خواهیم از خیره‌کننده استفاده کنیم، مجبور نیستیم

to limit ourselves to scenery and views when we  want to use stunning because it's a word that can  

خودمان را به مناظر و مناظر محدود کنیم، زیرا این کلمه‌ای است که می‌تواند

describe many, many things. You could describe a  dress that your friend is wearing for her wedding,  

خیلی چیزها را توصیف کند. می‌توانید لباسی را توصیف کنید که دوستتان برای عروسی‌اش پوشیده است،

and she's really spent a lot of money on  it, but she's gone to a lot of trouble to  

و او واقعاً پول زیادی برای آن خرج کرده است ، اما او برای

get the ideal fit for her the length. And  when you see her off, she looked stunning,  

به دست آوردن لباس ایده‌آل برای قدش زحمت زیادی کشیده است. و وقتی او را می‌بینی، خیره‌کننده به نظر می‌رسد،

the dress was stunning, the design was stunning.  So it doesn't just have to be the things in  

لباس خیره‌کننده بود، طراحی خیره‌کننده بود. بنابراین فقط لازم نیست که چیزهایی در

nature can also be things like, outfits,  dresses, and all sorts of aspects like that.

طبیعت باشند، می‌توانند چیزهایی مانند، لباس‌ها، لباس‌ها و انواع جنبه‌های مشابه آن باشند.

Okay, number 14. Now, this is goes the in  the opposite direction, we're talking about  

بسیار خوب، شماره 14. اکنون، این در جهت مخالف است، ما در مورد

disappointing. It's a common adjective. And we  can use it to describe lots of things that don't  

ناامید کننده صحبت می کنیم. این یک صفت رایج است. و می‌توانیم از آن برای توصیف بسیاری از چیزهایی استفاده کنیم که در

actually match up to our expectations. We go back  to the football game. Yeah, it was disappointing.  

واقع با انتظارات ما مطابقت ندارند. به بازی فوتبال برمی گردیم. آره ناامید کننده بود

The meal I had last night while I was expecting  it to be a little bit better. But unfortunately,  

غذایی که دیشب خوردم در حالی که انتظار داشتم کمی بهتر شود. اما متأسفانه،

the food was a little bit overcooked. So it was  disappointing. The results you got in your test,  

غذا کمی بیش از حد پخته شده بود. بنابراین ناامیدکننده بود. نتایجی که در آزمون خود گرفتید،

were a little disappointing,  you're expecting higher marks,  

کمی ناامیدکننده بود، انتظار نمرات بالاتری داشتید،

you'd worked really, really hard. But one or  two of the questions just didn't suit you. And  

واقعاً خیلی سخت کار کرده بودید. اما یک یا دو سوال برای شما مناسب نبود. و

you didn't do so well. And you knew coming  out of the exam that you didn't do as well  

آنقدرها خوب کار نکردی. و می‌دانستید که از امتحان بیرون آمده‌اید که آن‌طور که

as you thought you should have. And that could  be turned out to be a little disappointing. So  

فکر می‌کردید خوب عمل نکرده‌اید. و این ممکن است کمی ناامیدکننده باشد. بنابراین

when you're reviewing your performance of  that particular paper, or several papers,  

وقتی در حال بررسی عملکرد آن مقاله خاص یا چندین مقاله هستید،

you know the reasons why and it is disappointing,  so we can use that word disappointing.

دلایل آن را می‌دانید و ناامیدکننده است، بنابراین می‌توانیم از آن کلمه ناامیدکننده استفاده کنیم.

Number 15. Innovative. Well, innovative is  about all about being new, something different,  

شماره 15. نوآورانه. خوب، نوآوری به معنای جدید بودن، چیزی متفاوت،

something original, so we can use it in the  modern world, particularly with technology,  

اصیل بودن است، بنابراین می‌توانیم از آن در دنیای مدرن استفاده کنیم، به‌ویژه با فناوری،

things are changing on a regular basis. You know,  it's hard to keep up with it all of the time. So,  

همه چیز به‌طور منظم در حال تغییر است. می دانید، سخت است که همیشه با آن همراه باشید. بنابراین،

technology is often described as innovative. But  it doesn't have to be big, big technology can  

فناوری اغلب نوآورانه توصیف می‌شود. اما لازم نیست بزرگ باشد، فناوری بزرگ می‌تواند

be simple things like applications, something  that somebody hadn't thought of, I'm sure when  

چیزهای ساده‌ای مانند برنامه‌های کاربردی باشد، چیزی که کسی به آن فکر نکرده بود، مطمئنم وقتی

somebody introduced an application that would  allow allow you to measure the steps you take  

شخصی برنامه‌ای را معرفی کرد که به شما اجازه می‌دهد گام‌هایی را که

every day. So all you have to do is slip your  mobile phone into your pocket, go out for your  

هر روز برمی‌دارید اندازه‌گیری کنید. . بنابراین تنها کاری که باید انجام دهید این است که تلفن همراه خود را در جیب خود بگذارید، برای

walk. And when you come back, you check the app  app, and then you've done your 10,000 or 12,000  

قدم زدن بیرون بروید. و وقتی برگشتید، برنامه برنامه را بررسی می‌کنید ، و سپس 10000 یا 12000

or 14,000 steps that's very innovative, or it was  at the time that it was developed. So innovative,  

یا 14000 مرحله خود را انجام داده‌اید که بسیار نوآورانه است، یا در زمان توسعه آن بود. خیلی نوآورانه،

describe something new, something really  useful, something that nobody else had  

چیزی جدید، چیزی واقعاً مفید، چیزی که هیچ کس به آن

thought of. And something that brings you right  into, as we said, the 21st century innovative.

فکر نکرده بود، توصیف کنید. و چیزی که شما را درست وارد قرن بیست و یکم می کند، همانطور که گفتیم.

Number 16 tedious. Well, tedious really means  something difficult, drawn out and boring to  

شماره 16 خسته کننده خوب، خسته کننده واقعاً به معنای انجام کاری دشوار، خسته کننده و خسته کننده است

do. Yeah, so lots of work that we do can  be very tedious. It takes a lot of time,  

. بله، کارهای زیادی که انجام می دهیم می تواند بسیار خسته کننده باشد. زمان زیادی طول می‌کشد،

there's a lot of detail for perhaps you've got  to do a lot of data entry. So you spend your  

جزئیات زیادی وجود دارد که شاید باید وارد کردن داده‌های زیادی را انجام دهید. بنابراین

time filling in fields on an Excel spreadsheet.  That's a good way to describe tedious because  

وقت خود را صرف پر کردن فیلدهای صفحه‌گسترده اکسل می‌کنید. این روش خوبی برای توصیف خسته کننده است زیرا

it's boring. It's an interesting, and you're  not quite sure what exactly you're doing. Okay,  

کسل کننده است. جالب است، و شما کاملاً مطمئن نیستید که دقیقاً چه کاری انجام می دهید. خوب،

so that could be very, very tedious.  So if you're reviewing something else,  

پس این می تواند بسیار، بسیار خسته کننده باشد. بنابراین، اگر چیز دیگری را مرور می‌کنید،

that could be tedious. It could  be a storyline that's really,  

ممکن است خسته‌کننده باشد. این می‌تواند یک خط داستانی باشد که واقعاً،

really slow in the play, or the plot in the book  and you're really waiting for something to happen,  

واقعاً در نمایشنامه کند است، یا طرح داستان در کتاب و شما واقعاً منتظر اتفاقی باشید،

but nothing actually does. You're really waiting  for the excitement to arrive. But it never does.  

اما در واقع هیچ کاری انجام نمی‌دهد. شما واقعاً منتظر رسیدن هیجان هستید. اما هرگز این کار را نمی کند.

So you could describe it as particularly tedious.  The conversations were slow, the action was  

بنابراین می‌توانید آن را به‌خصوص خسته‌کننده توصیف کنید. مکالمات آهسته بود، عمل

non existent. It was like going to the dentist  waiting to have a tooth pulled extremely tedious.

وجود نداشت. مثل رفتن به دندانپزشکی بود که در انتظار کشیدن یک دندان بسیار خسته کننده بود.

Okay, so the next word, entertaining a little  better known adjective. I'm sure everybody  

بسیار خوب، پس کلمه بعدی، یک صفت شناخته‌شده‌تر سرگرم‌کننده است. مطمئنم که همه

understands the word entertaining, and we can  use it to describe many In many situations,  

کلمه سرگرم کننده را می‌فهمند، و ما می‌توانیم از آن برای توصیف بسیاری از موارد استفاده کنیم،

for example, a visit to the circus can be  entertaining it doesn't mean that you have  

برای مثال، بازدید از سیرک می‌تواند سرگرم‌کننده باشد.

to be splitting your sides laughing all  the time. Although there are funny clowns  

. اگرچه دلقک‌های بامزه

in the circus then they will be amusing  but entertaining is something that is  

در سیرک وجود دارند، اما آنها سرگرم‌کننده خواهند بود، اما سرگرمی چیزی است که

something for all of the family. Yeah,  it was a really entertaining evening,  

برای همه اعضای خانواده است. بله، آن شب واقعاً سرگرم‌کننده‌ای بود،

there were acrobats there were the guys walking  on the high wire the trapeze artists, everybody  

آکروبات‌هایی بودند، بچه‌هایی که روی سیم بلند راه می‌رفتند، هنرمندان ذوزنقه‌ای، همه

was entertained. So it was entertaining for the  whole family or really good family. Entertainment.  

سرگرم شدند. بنابراین برای کل خانواده یا خانواده واقعاً خوب سرگرم کننده بود. سرگرمی.

So entertaining means something that keeps  you occupied as usually good value for money.

بنابراین سرگرمی به معنای چیزی است که شما را مشغول نگه می‌دارد، زیرا معمولاً ارزش پولی خوبی دارد.

18 memorable. Now memorable Is that something  that leaves a lasting memory for you something  

18 خاطره انگیز اکنون به یاد ماندنی چیزی است که خاطره ای ماندگار برای شما باقی می گذارد، چیزی

that you can remember for a long, long time.  So special events in our lives are memorable,  

که می توانید آن را برای مدت طولانی و طولانی به خاطر بسپارید. بنابراین رویدادهای خاص در زندگی ما به یاد ماندنی هستند،

or wedding day, of course, the birth  of our children, a special birthday,  

یا روز عروسی، البته، تولد فرزندانمان، یک تولد خاص،

a 40th birthday or 50th of the day in which  we retire. They all can be memorable and when  

تولد چهل سالگی یا پنجاهمین روزی که در آن بازنشسته می شویم. همه آن‌ها می‌توانند خاطره‌انگیز باشند و وقتی به

we look back, we've got lots of normally good  memories. So if you're looking at photographs,  

گذشته نگاه می‌کنیم، خاطرات معمولاً خوب زیادی داریم . بنابراین اگر به عکس‌ها نگاه می‌کنید،

then you you can remember when they were taken  you can remember the people in the photographs  

آنگاه می‌توانید به یاد بیاورید که چه زمانی گرفته شده‌اند  می‌توانید افراد داخل عکس‌ها را به خاطر بیاورید  می‌توانید

you can remember the situation all of this is  memorable, something that will leave a lasting  

موقعیتی را به یاد بیاورید که همه اینها به یادماندنی است، چیزی که اثری ماندگار

mark on your memory. Yeah, because there are  lots of things in our lives that we would like  

در خاطره شما باقی می‌گذارد. بله، زیرا در زندگی ما چیزهای زیادی وجود دارد که دوست داریم آنها را

to forget and we forget very quickly but  something good something happy something  

فراموش کنیم و خیلی سریع فراموش می کنیم، اما یک چیز خوب، چیزی شاد، چیزی

that brings a smile to our face. Something  that was really touching can be memorable.

که لبخند را به لبانمان می آورد. چیزی که واقعاً تأثیرگذار بود می‌تواند به یاد ماندنی باشد.

Unconvincing. Number 19 is unconvincing. Now  unconvincing a little bit similar to we have  

غیرمتقاعدکننده. شماره 19 قانع کننده نیست. اکنون غیرقانونی است که کمی شبیه به ما

implausible. Implausible we said was something you  just couldn't believe. But unconvincing not quite  

غیرقابل قبول است. غیرممکن است که ما گفتیم چیزی است که شما نمی‌توانید باور کنید. اما قانع کننده نیست کاملاً

the same. You can give somebody the benefit of the  doubt. But you're not convinced the so the story  

یکسان نیست. شما می توانید به کسی از شک و تردید بهره ببرید. اما شما متقاعد نشده اید، بنابراین داستان

was unconvincing. Yeah. I was listening many, many  years ago to the debates between Hillary Clinton  

قانع کننده نبود. آره سال‌ها پیش داشتم به بحث‌های هیلاری کلینتون

and Donald Trump for the presidential election.  But neither of them to me was very convincing  

و دونالد ترامپ برای انتخابات ریاست‌جمهوری گوش می‌دادم. اما هیچ‌کدام از آنها برای من خیلی قانع‌کننده نبودند

when they were asked detailed questions about the  economy, or how they would handle foreign affairs.  

وقتی از آنها سؤالات مفصلی در مورد اقتصاد پرسیده شد، یا اینکه چگونه با امور خارجی اداره می‌کنند.

They weren't convincing. They were unconvincing.  So you know, when you're listening to somebody,  

قانع کننده نبودند قانع کننده نبودند. بنابراین می‌دانید، وقتی به صحبت‌های کسی گوش می‌دهید،

you're trying to get their side of an  argument, trying to see whether they  

سعی می‌کنید طرف او را از بحث بگیرید، سعی می‌کنید ببینید آیا او

can persuade you to change your mind. If they  don't persuade you to change that your mind,  

می‌تواند شما را متقاعد کند که نظرتان را تغییر دهید. اگر آنها شما را متقاعد نکنند که نظرتان را تغییر دهید،

then it's unconvincing. Yep. Okay. So when you're  not convinced by what somebody has put forward,  

پس قانع کننده نیست. بله باشه. بنابراین، وقتی با آنچه که کسی مطرح کرده متقاعد نشده‌اید،

then it doesn't make any impression on you.  So their arguments were very unconvincing.

آن‌وقت هیچ تأثیری روی شما نمی‌گذارد. بنابراین استدلال آنها بسیار قانع کننده نبود.

Number 20, excruciating, excruciating. So  just be careful here with the pronunciation  

شماره 20، طاقت فرسا، طاقت فرسا. پس فقط در اینجا مراقب تلفظ باشید

excruciating. A visit to the dentist can be  excruciating. If you're getting an extraction,  

. مراجعه به دندانپزشک می‌تواند آزاردهنده باشد. اگر در حال کشیدن دندان هستید،

a tooth taken out, and they thought of a  needle going into the gum, you know that  

دندانی درآورده می‌شوید، و آنها فکر می‌کردند که یک سوزن وارد لثه می‌شود، می‌دانید که

all wincing with pain, excruciating. Okay, so  that's something really, really painful. Now,  

همه این‌ها با درد به هم می‌پیچد، طاقت‌فرسا. بسیار خوب، پس این چیزی واقعاً، واقعاً دردناک است. اکنون،

when we're reviewing something like a really,  really bad theatre performance, a really poor  

وقتی داریم چیزی شبیه به اجرای تئاتر واقعاً بد، یک فیلم واقعا ضعیف را مرور می‌کنیم

movie. It's really, really slow. We can say  off. It's so bad, excruciating. Yeah. I mean,  

. واقعاً خیلی کند است. می توانیم بگوییم . خیلی بد است، طاقت‌فرسا. آره منظورم این است،

you have to sit there, watch it, listen to it,  read it. Really, really painful. No action,  

باید آنجا بنشینی، تماشاش کنی، گوش کنی، بخوانی. واقعا خیلی دردناکه بدون اقدام،

and no entertainment. I don't know who made  this particular movie or who directed this  

و بدون سرگرمی. من نمی دانم چه کسی این فیلم خاص را ساخته یا چه کسی این

particular play. But it is really painful. I'd  prefer to stay at home and watch paint dry. It  

نمایشنامه خاص را کارگردانی کرده است. اما واقعا دردناک است. ترجیح می‌دهم در خانه بمانم و خشک شدن رنگ را تماشا کنم.

was excruciating, slow, uninteresting,  and downright boring, excruciating.

آزاردهنده، آهسته، غیر جالب، و کاملاً خسته کننده و طاقت فرسا بود.

And then finally, moving. Something that  is moving usually affects the emotions,  

و سپس در نهایت، حرکت. چیزی که در حال حرکت است معمولاً بر احساسات تأثیر می گذارد،

okay. So these could be really interesting  stories, where people have lost everything  

باشه. بنابراین، اینها می‌توانند واقعاً داستان‌های جالبی باشند ، جایی که مردم همه چیز را از دست داده‌اند

and they have to move from one country to  another, perhaps the family has been split up,  

و باید از کشوری به کشور دیگر نقل مکان کنند ، شاید خانواده از هم جدا شده باشد،

and then eventually they reunite after years of  struggling or perhaps they are fighting for their  

و در نهایت پس از سال‌ها تلاش دوباره به هم می‌رسند یا شاید برای حقوق خود می‌جنگند

rights. And every time that they put forward  some argument or evidence, it's shut down, and  

. و هر بار که استدلال یا شواهدی را ارائه می‌کنند، بسته می‌شود، و

they can get no justice, that can be very moving  something that really pulls at the heartstrings,  

نمی‌توانند به عدالت دست یابند، این می‌تواند بسیار تکان‌دهنده باشد، چیزی که واقعاً ریسمان قلب را به خود جلب می‌کند،

that tests your emotions, you have to hold back  the tears on deed, perhaps you're not able to  

احساسات شما را آزمایش می‌کند، باید جلوی اشک‌هایتان را بگیرید. ، شاید نتوانید

hold back the tears because it does move you  to tears listening to those sorts of stories.

جلوی اشک هایتان را بگیرید زیرا با گوش دادن به این نوع داستان ها اشک شما را در می آورد.

Okay, so these are all things that we can talk  about when we are reviewing any particular  

خوب، پس اینها همه چیزهایی هستند که ما می توانیم در مورد آنها صحبت کنیم وقتی در حال بررسی

activity, whether it's a book, movie, whether it's  a theatre production, a speech made by somebody,  

فعالیت خاصی هستیم، خواه یک کتاب باشد، چه فیلم، چه تولید تئاتر باشد، چه سخنرانی توسط کسی،

arguments, political or otherwise, all of these  adjectives they given you can be used some way in  

استدلال، سیاسی یا غیره، همه این صفت ها با توجه به اینکه می‌توانید به نوعی در

relation to those. So just try and practice them,  you won't remember them all. Of course, you won't,  

رابطه با آن‌ها مورد استفاده قرار بگیرید. پس فقط سعی کنید آنها را تمرین کنید، همه آنها را به خاطر نخواهید آورد. البته، این کار را نمی‌کنید،

but try to use some of them. Particularly if  you want to prepare for those proficiency exams.  

اما سعی کنید از برخی از آنها استفاده کنید. مخصوصاً اگر بخواهید برای آن آزمون‌های مهارتی آماده شوید.

You really would like to use some of these when  you're describing photos or if you're describing  

شما واقعاً دوست دارید از برخی از این موارد در هنگام توصیف عکس‌ها یا اگر در حال توصیف

situations and these are certainly words that  you can use. And if you need any more help you  

موقعیت‌ها هستید استفاده کنید و مطمئناً اینها کلماتی هستند که می‌توانید استفاده کنید. و اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، به

need any more examples when of course you can  contact me very happy to help you very happy  

نمونه‌های بیشتری نیاز دارید، البته می‌توانید با من تماس بگیرید تا با خوشحالی به شما کمک کنم تا

to give you more situations when you can use  them if that's what you need. Okay, so this is  

موقعیت‌های بیشتری را در اختیار شما قرار دهم که در صورت نیاز، بتوانید از آنها استفاده کنید. خوب، پس

Harry saying thank you for watching. Thank you for  listening, and join me again for the next lesson.

هری می‌گوید از تماشای شما متشکرم. از اینکه گوش دادید متشکرم و برای درس بعدی دوباره به من بپیوندید.