YOU'RE FLUENT IN ENGLISH if You Use These Collocations! | Sound Like a Native

Hi there. This is Harry and welcome back  to Advanced English Lessons with Harry,  

سلام. این هری است و به «درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری» خوش آمدید،

where I try to help you to get a better  understanding of the English language.

که سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.

I try to help you to understand  grammar, phrasal verbs, vocabulary,  

من سعی می‌کنم به شما کمک کنم که گرامر، افعال عبارتی، واژگان،

anything that you need to help you to  speak better, to communicate better. Well,  

هر چیزی را که برای بهتر صحبت کردن و برقراری ارتباط بهتر به شما نیاز دارید، درک کنید. خب،

then we're here to help. And as always, you  know the drill. If you need to contact me  

پس ما اینجا هستیم تا کمک کنیم. و مثل همیشه، تمرین را می‌دانید. اگر لازم است

after this particular lesson, then indeed you  can do so at www.englishlessonviaskype.com.

بعد از این درس خاص با من تماس بگیرید، در واقع می‌توانید این کار را در www.englishlessonviaskype.com انجام دهید.

Very happy to give you some additional examples or

بسیار خوشحالم که چند مثال اضافی یا

additional explanation of the particular  lesson or any point in that particular lesson.

توضیح اضافی در مورد درس خاص یا هر نکته ای در آن درس خاص به شما می دهم.

Okay. Let's get back to the lesson. Talking  about lessons. Today's lesson is an advanced  

باشه. برگردیم به درس. صحبت کردن درباره درس‌ها. درس امروز یک

English lesson, looking at collocations to  describe positive emotions and feelings.  

درس انگلیسی پیشرفته است که به ترکیب‌هایی برای توصیف احساسات و عواطف مثبت نگاه می‌کند.

So positive emotions and feelings. We  got eight of these collocations,

بنابراین احساسات و احساسات مثبت. ما هشت مورد از این اشتراک‌ها را داریم،

so I'll go through them with you and I'll  give you a situation when you might use them.

بنابراین من آنها را با شما مرور می‌کنم و موقعیتی به شما می‌دهم که ممکن است از آنها استفاده کنید.

Okay, let's get started. So,

خوب، بیایید شروع کنیم. بنابراین،

number one to have a great  sense of achievement. Well,  

شماره یک برای داشتن حس موفقیت عالی. خوب،

when we have a sense of achievement or a  great sense of achievement, it's usually  

وقتی احساس موفقیت یا حس موفقیت داریم، معمولاً

when we've done something successful,  something that was probably difficult,  

زمانی اتفاق می‌افتد که کاری موفق انجام داده‌ایم، کاری که احتمالاً دشوار بوده است،

something that we probably thought we would  struggle at or indeed that we might not even

کاری که احتمالاً فکر می‌کنیم در آن تلاش خواهیم کرد یا در واقع ممکن است حتی آن را

complete at all. So a great sense of  achievement can be when you complete  

کامل نکنیم. همه. بنابراین،

the marathon, if it's your first marathon.

اگر اولین ماراتن شما باشد، زمانی که ماراتن را کامل می‌کنید، می‌توانید احساس موفقیت کنید.

And when you look back six or eight months ago  when you started training, it was a long, long  

و وقتی شش یا هشت ماه قبل را به عقب نگاه می‌کنید، زمانی که تمرین را شروع کردید، زمان طولانی و طولانی بود

time and you had to build up slowly and you went  through some pain. Perhaps you had a little bit of

و مجبور بودید به آرامی وزن خود را افزایش می‌دادید و مقداری درد را متحمل شدید. شاید شما کمی

an injury or something like that.  And then when the day finally comes,  

آسیب دیدید یا چیزی شبیه به آن. و بعد که بالاخره روز فرا رسید،

you start the race. You get  through the halfway mark.

مسابقه را شروع می‌کنید. شما از نیمه راه عبور می کنید.

You get past that famous wall  that people hate from time to  

شما از آن دیوار معروفی عبور می کنید که مردم گهگاه از آن متنفرند

time. And then you cross the line and  you've achieved a reasonable time that  

. و سپس از خط عبور می کنید و به زمان معقولی رسیده اید که از آن

you're happy with. So you have a great  sense of achievement. Okay. So this is  

راضی هستید. بنابراین شما حس موفقیت بسیار خوبی دارید. باشه. بنابراین این

a prime example of when you might use  that, a great sense of achievement.

یک نمونه بارز از زمانی است که می‌توانید از آن استفاده کنید، یک حس عالی از موفقیت.

So if you're writing a note to your  friends and they're asking you, well,  

بنابراین، اگر یادداشتی برای دوستانتان می‌نویسید و آنها از شما می‌پرسند، خوب،

how did you feel when you completed the day off?

وقتی روز تعطیل را کامل کردید، چه احساسی داشتید؟ به پایان رساندن آن،

There's a great sense of achievement  finishing it. Okay. My time wasn't  

حس بسیار خوبی از موفقیت وجود دارد . باشه. زمان من آن چیزی که

what I thought it might be, but, you  know, it was my first marathon and I  

فکر می‌کردم نبود، اما، می‌دانید، این اولین ماراتن من بود و

think I'll do another one just to prove  a point. So a great sense of achievement.

فکر می‌کنم یک ماراتن دیگر را فقط برای اثبات یک نکته انجام خواهم داد. بنابراین یک حس عالی از موفقیت.

Number two, a very strong sense of purpose.

شماره دو، احساس بسیار قوی از هدف.

What does this mean and how do we use it? Well,

این به چه معناست و چگونه از آن استفاده کنیم؟ خوب،

usually when we're talking about a strong sense  of purpose, it means that somebody has thought  

معمولاً وقتی در مورد یک هدف قوی صحبت می کنیم، به این معنی است که شخصی به این فکر کرده است که باید

about what they have to do a particular job  or project, and they really know how to do it

یک کار یا پروژه خاص را انجام دهد و آنها واقعاً می دانند که چگونه آن را انجام دهند

and how and when they're going to finish.  So perhaps if you're carrying out an  

و چگونه و چه زمانی می خواهند انجام دهند. تمام کردن بنابراین، شاید اگر در حال انجام یک

annual review of one of your reporting  lines, you might describe the person,  

بازبینی سالانه یکی از خطوط گزارش خود هستید ، ممکن است آن شخص را به‌عنوان

him or her as having a strong  sense of purpose about their work.

داشتن حس هدفمندی در مورد کارش توصیف کنید.

So when you give them a particular project  to do, they ask the right questions. They  

بنابراین وقتی پروژه خاصی را به آنها می‌دهید، سؤالات درستی می‌پرسند. آن‌ها

know how you want it done. They know  when to start, and more importantly,  

می‌دانند که چگونه می‌خواهید این کار را انجام دهید. آن‌ها می‌دانند کی باید شروع کنند، و مهمتر از آن،

when it has to be finished. So when you're  writing the review, you say this person is really,  

زمانی که باید تمام شود. بنابراین وقتی در حال نوشتن نقد هستید، می گویید این شخص واقعاً،

really dedicated to their work. What I like about  them most is that any task that you give them,

واقعاً وقف کار خود است. چیزی که در مورد آن‌ها بیشتر دوست دارم این است که هر وظیفه‌ای را که به آن‌ها می‌دهید،

they do it with a strong sense of purpose.

آن را با یک هدف قوی انجام می‌دهند.

They know exactly what they want to do and  how to do it. A strong sense of purpose.

آنها دقیقاً می‌دانند که می‌خواهند چه کاری انجام دهند و چگونه آن را انجام دهند. حس قوی هدف.

Number three.

شماره سه.

to who heaved a sigh of relief when he  would take a very deep breath, her two  

برای کسی که وقتی نفس عمیقی می کشید، آهی آسوده می کشید، دو نفر او

heaved a sigh of relief and we heaved  a sigh of relief. In many situations,  

نفس راحتی می کشیدند و ما هم نفس راحتی می کشیدیم. در بسیاری از موقعیت‌ها،

when we've done something that we didn't expect  to do, well, that's over and it's finished.

وقتی کاری را انجام داده‌ایم که انتظار انجام آن را نداشتیم، خوب، تمام شده و تمام شده است.

Or when we're a little bit nervous  and perhaps before a presentation,  

یا وقتی کمی عصبی هستیم و شاید قبل از ارائه،

perhaps before some public speaking, you  know, if your daughter's getting married  

شاید قبل از سخنرانی در جمع، می‌دانید که اگر دخترتان ازدواج می‌کند

and you have to make a speech at the wedding  or one of the staff members is leaving and  

و شما باید در مراسم عروسی سخنرانی کنید یا یکی از کارکنان در حال رفتن است و

you have to make a presentation or indeed  you have to make a big presentation to the  

برای ارائه یک ارائه یا در واقع، باید یک ارائه بزرگ به

board or the management, and you're  a little bit nervous when it's over.

هیئت مدیره یا مدیریت ارائه دهید، و پس از پایان آن کمی عصبی می شوید.

You have a

شما

Sense of relief and you heave a sigh  of relief. You ha. Thank God for that.  

احساس آرامش دارید و آهی آسوده می‌کشید . تو ها خدا رو شکر که

I don't have to do that again so many,  many times when we've cheated something,  

مجبور نیستم این کار را دوباره تکرار کنم، خیلی وقت‌ها وقتی به چیزی تقلب کردیم،

we were worrying about it for several days or even  weeks before the event. And then when it's over,  

چند روز یا حتی هفته‌ها قبل از رویداد نگران آن بودیم. و بعد که تمام شد،

we heaved a sigh of relief. I know  I used to do this all the time.

آهی از آسودگی کشیدیم. می‌دانم که همیشه این کار را انجام می‌دادم.

I've had a lot of practice at public speaking,  but you know, as it gets closer to the day and  

من تمرین زیادی در سخنرانی عمومی داشته‌ام، اما می‌دانید که با نزدیک‌تر شدن به روز و

the date, you're always a little bit nervous.  Not quite sure that everything's going to work  

تاریخ، همیشه کمی عصبی می‌شوید. کاملاً مطمئن نیستید که همه چیز به

out as well as you might think. And when  it's over, ha! You heaved a sigh of relief

همان خوبی که فکر می‌کنید پیش خواهد رفت. و وقتی تمام شد، ها! آهی از آسودگی نکشیدی تا

none before to feel a shiver down your spine  

قبل از آن احساس لرزی در ستون فقراتت نداشته باشی،

when I'm sure you've all felt  that just the same as I do.

وقتی مطمئن هستم که همه شما هم مثل من این احساس را داشته‌اید.

You're sitting there you go. A shiver down  

همانجا نشسته ای که برو یک لرز در

your spine. That's usually a nervous  expectation. Perhaps you're waiting to

ستون فقرات شما. این معمولاً یک انتظار عصبی است. شاید

Make a speech again, as we said before,  and yet you just feel that little bit of  

همانطور که قبلاً گفتیم منتظر یک سخنرانی دوباره هستید، و با این حال فقط

nervousness before or perhaps it's the  few minutes before you go in for a job  

قبل از آن کمی عصبی هستید یا شاید چند دقیقه قبل از رفتن به

interview and you have a little bit of  a shiver down your spine, that nervous  

مصاحبه شغلی باشد و کمی لرز داشته باشید. پایین ستون فقرات شما، آن

expectation. It's really something to get you  in the mood and you say, Right, this is it.

انتظار عصبی . این واقعاً چیزی است که شما را در حال قرار می‌دهد و می‌گویید، درست است، همین است.

I've got to go in there and I've got to really,  

من باید به آنجا بروم و باید واقعاً،

really show them that I'm the one that can  do this particular job. So you get that.

واقعاً به آنها نشان دهم که من کسی هستم که می‌توانم این کار خاص را انجام دهم. بنابراین شما آن را دریافت می کنید.

shiver down your spine. So usually  the shiver is a nervous little

لرزیدن ستون فقرات بنابراین معمولاً لرز یک تکان عصبی کوچک است

twitch that that you might have.

که ممکن است داشته باشید.

But it's it's a sense there that tells  you that, yes, you've got to get into the,

اما این حسی است که به شما می گوید، بله، باید وارد

interview mode. If it's for  an interview or a speech mode,  

حالت مصاحبه شوید. اگر برای مصاحبه یا حالت سخنرانی است،

if it's a speech you have to to give  or indeed you could even be getting  

اگر سخنرانی است که باید انجام دهید یا در واقع می‌توانید

ready to propose marriage to your partner. So  you're really feeling a little bit on edge,  

برای پیشنهاد ازدواج به شریک زندگی خود آماده شوید. بنابراین، شما واقعاً کمی سرگردان هستید،

a little bit nervous, and you get  that little shiver down your spine.

کمی عصبی هستید، و آن لرز کوچک در ستون فقرات خود احساس می‌کنید.

It's just something to let you know that yet  your nerves are taken over a little bit and you  

این فقط چیزی است که به شما اطلاع می دهد که با این حال اعصاب شما کمی تحت تأثیر قرار گرفته است و

just have to have a deep breath and control it a  little bit. So that little shiver down your spine.

فقط باید یک نفس عمیق بکشید و کمی آن را کنترل کنید . بنابراین آن لرز کوچک در ستون فقرات شما وجود دارد.

Number five to feel a surge of adrenaline.  Well, we've all had that sometimes referred  

شماره پنج برای احساس افزایش آدرنالین. خوب، همه ما گاهی اوقات به

to as the adrenaline rush fatigue. If  you're involved in those really high

عنوان خستگی ناشی از آدرنالین از آن یاد می‌کنیم. اگر درگیر آن ورزش‌های واقعاً پرمخاطره هستید

sports, whether it's about a lot  of high risk involved with them,  

، خواه درمورد آن‌ها پرخطر زیاد باشد،

could be snowboarding or skiing or kayaking or

می‌تواند اسنوبرد یا اسکی یا کایاک سواری یا

hang gliding, whatever it happens to  be, mountain climbing, you get that  

گلایدر سواری باشد، هر اتفاقی که می‌افتد، کوه‌نوردی،

adrenaline rush before you you start or  midway through your particular journey.

آدرنالین را پیش روی خود می‌بینید. سفر خاص خود را شروع می‌کنید یا در اواسط راه هستید.

So there's a surge, a surge, a  sudden rise in the adrenaline.  

بنابراین یک افزایش، یک افزایش، یک افزایش ناگهانی آدرنالین وجود دارد.

So to feel a surge of adrenaline and  is perhaps what you need just to give  

بنابراین برای احساس موجی از آدرنالین و شاید همان چیزی است که فقط برای انجام دادن

you that final little push run in  the marathon, you need that little  

آخرین فشار کوچک در ماراتن به شما نیاز دارید، به آن

kick at the halfway stage so you kick on so  that you can achieve the time that you want to.

ضربه کوچک در نیمه راه نیاز دارید تا بتوانید به زمانی که می خواهید برسید. .

Or indeed, if you're skiing on your skin downhill  and you come across a little bit of an icy patch,  

یا در واقع، اگر روی پوست خود در سراشیبی اسکی می‌کنید و با کمی لکه یخی مواجه می‌شوید،

you get a surge of adrenaline when  you feel the skis sliding over that  

وقتی احساس می‌کنید اسکی‌ها

that ice at the beginning. And then you  get more control as you head on down the  

در همان ابتدا روی آن یخ می‌لغزند، آدرنالین شدیدی به شما دست می‌دهد. و سپس وقتی روی قطعه می روید، کنترل بیشتری خواهید داشت

the piece. Okay. So this is the surge,  the sudden increase in your heart rate.

. باشه. بنابراین این افزایش، افزایش ناگهانی ضربان قلب شماست.

The adrenaline starts to

آدرنالین

pump around your body a little bit and  you're focused that little bit more. It  

کمی در بدن شما پمپاژ می کند و شما کمی بیشتر تمرکز می کنید.

might be a little bit tense, but you get it  gets you through it. So a surge of adrenaline

ممکن است کمی متشنج باشد، اما متوجه می‌شوید که از آن عبور می‌کنید. بنابراین افزایش آدرنالین

and the similarly number six is a burst of  energy. Well, a burst of energy is a sudden,  

و همان عدد شش، انفجاری از انرژی است. خوب، انفجار انرژی یک

sharp bit of energy. You might not  have the energy all of the time.

انرژی ناگهانی و تیز است. ممکن است همیشه انرژی نداشته باشید.

And it's not something that's constant.  But a burst of energy is something that  

و این چیزی نیست که ثابت باشد. اما انفجار انرژی چیزی است که

gets you through. Okay. So perhaps  you're sitting around. It's a lazy  

شما را از آن عبور می‌دهد. باشه. بنابراین شاید شما در اطراف نشسته اید.

sort of day during the holiday or the  weekend, and then suddenly you feel,  

در طول تعطیلات یا آخر هفته، یک روز تنبل است، و ناگهان احساس می‌کنید،

okay, I know what to do. I'm going to  wash the car. Okay, So you jump up,  

خب، می‌دانم چه کار کنم. من می‌روم ماشین را بشورم. خوب، پس می پرید،

you grab the bucket, you grab the hose pipe,  you're connected, you go out and you get

سطل را می گیرید، لوله شلنگ را می گیرید، وصل می شوید، بیرون می روید و

The

cleaned in an hour and it's shining bright. And  when your partner comes back to say, Wow, what  

ظرف یک ساعت تمیز می کنید و روشن می درخشد. و وقتی شریک زندگی شما برگشت و گفت، وای، چه

happened to you said, Ah, I had a sudden burst  of energy. I was sitting here being a bit lazy,  

اتفاقی برای شما افتاده است، گفت: آه، من یک انفجار ناگهانی انرژی داشتم. من اینجا نشسته بودم و کمی تنبل بودم،

so I just decided to do something in the same  way. You might just grab the vacuum cleaner and  

بنابراین تصمیم گرفتم کاری را به همان روش انجام دهم. می‌توانید جاروبرقی را بردارید و

hoover the house. You might grab the iron and the  ironing board and iron the clothes out of there  

خانه را بچرخانید. می‌توانید اتو و میز اتو را بردارید و لباس‌ها را از آنجا اتو کنید

so you can, you know, it's not massive, massive  energy needed, but it gets you out of that feeling  

تا بتوانید، می‌دانید، انرژی عظیم و زیادی مورد نیاز نیست، اما شما را از احساس

of a little bit laziness, you say, Yeah, I had  a sudden burst of energy and off I went, indeed.

تنبلی کمی خارج می‌کند، می‌گویید، آره، من یک انفجار ناگهانی انرژی داشتم و در واقع رفتم.

If you're watching a football match, you know,  

اگر در حال تماشای یک مسابقه فوتبال هستید، می‌دانید،

when maybe the kids are playing a match for  the school or in the local park. And then.

وقتی شاید بچه‌ها در حال بازی برای مدرسه یا پارک محلی هستند. و سپس.

The match is just sort of going  around at a nice pace and then  

مسابقه فقط با سرعتی خوب پیش می رود و سپس

suddenly one of the players has a  burst of energy and takes the ball  

ناگهان یکی از بازیکنان یک انرژی انفجاری پیدا می کند و توپ را

through two or three of the opposition  and scores a great goal, a cracking goal,  

از بین دو یا سه نفر از حریفان می برد و یک گل عالی به ثمر می رساند، یک گل ترک خورده،

and the team wins. So that sudden burst of energy  is just what they needed to get the upper hand.

و تیم برنده می شود. بنابراین آن انفجار ناگهانی انرژی همان چیزی است که آنها برای دست بالا نیاز داشتند.

Okay, so a burst or a sudden burst of energy,

خوب، پس یک انفجار یا یک انفجار ناگهانی انرژی،

Number seven to be in a state of euphoria.  Well, when somebody is in a state of euphoria,  

شماره هفت در حالت سرخوشی است. خوب، وقتی کسی در حالت سرخوشی است،

they're in a very high state of excitement.  And it's usually because something important  

او در حالت هیجان بسیار بالایی قرار دارد. و معمولاً به این دلیل است که اتفاق مهمی

has happened. So they're in a state of  euphoria because they got that promotion  

رخ داده است. بنابراین آن‌ها در حالت سرخوشی هستند زیرا آن ارتقا را کسب کردند

that perhaps they were expecting. But you  never know until the boss calls. You know,  

که شاید انتظارش را داشتند. اما تا زمانی که رئیس تماس نگیرد، هرگز نمی‌دانید. می دانید،

you get the letter to say, yeah, the  job is yours, the promotion is yours.

نامه را دریافت می کنید که می گویید، بله، کار مال شماست، ترفیع از آن شماست.

Congratulations. Well done. So for the rest  of that day, or indeed that week or month,  

تبریک می گویم. آفرین. بنابراین برای بقیه آن روز، یا در واقع آن هفته یا ماه،

you're in a state of euphoria. Or perhaps  your boyfriend or girlfriend proposed to  

شما در حالت سرخوشی هستید. یا شاید دوست پسر یا دوست دخترتان از شما خواستگاری کرده باشد

you and you know, you're in a state of euphoria  because you're looking really looking forward  

و می‌دانید که در حالت سرخوشی هستید، زیرا واقعاً مشتاقانه منتظر هستید که

to the wedding's going to change your life  forever. So you're in a state of euphoria.

عروسی زندگی شما را برای همیشه تغییر دهد. بنابراین شما در حالت سرخوشی هستید.

you've bought your first house and you're getting  ready to move in with your life partner. It's not  

شما اولین خانه خود را خریده اید و آماده می شوید تا با شریک زندگی خود به خانه نقل مکان کنید.

necessarily the house of your dreams because  perhaps you've moved two or three times,  

لزوماً خانه رویاهای شما نیست، زیرا شاید دو یا سه بار نقل مکان کرده باشید،

but that first house is really, really  important. It's the first step on that  

اما آن خانه اول واقعاً بسیار مهم است. این اولین پله در آن

property ladder. So you've looked at the plans,  you've got the keys, you have an idea in your  

نردبان ملک است. بنابراین شما به نقشه‌ها نگاه کرده‌اید، کلیدها را در اختیار دارید، ایده‌ای در

mind exactly how you want to decorate it or how  you're going to do the the interior decoration.

ذهن دارید که دقیقاً چگونه می‌خواهید آن را تزئین کنید یا چگونه می‌خواهید دکوراسیون داخلی را انجام دهید.

So you're in a state of euphoria for a long,  long period of time because you're really eager  

بنابراین شما برای مدت طولانی و طولانی در حالت سرخوشی هستید زیرا واقعاً مشتاق

to get going. Soon as you get the keys, you  can't wait to get inside. You open the door,  

انجام کار هستید. به محض دریافت کلیدها، نمی‌توانید صبر کنید تا وارد شوید. در را باز می‌کنی،

you close and say, Yeah, this is our castle, this  is our home. Nobody else can come in here. Okay,  

می‌بندی و می‌گویی، آره، این قلعه ماست، اینجا خانه ماست. هیچ کس دیگری نمی تواند وارد اینجا شود. خوب،

So a state of euphoria, high state of excitement,

بنابراین حالت سرخوشی، حالت هیجانی بالا،

And then finally.

و سپس در نهایت.

something was sheer bliss. So we often use  this to describe a moment or situation that  

چیزی سعادت محض بود بنابراین ما اغلب از این برای توصیف لحظه یا موقعیتی استفاده می‌کنیم که

really it would be very hard to beat. So  perhaps you go away on a very luxurious  

شکست دادن آن واقعاً بسیار سخت است. بنابراین شاید در تعطیلات بسیار مجللی که سال‌ها

holiday you've been at on many holidays for  many years, but nothing quite like this.  

در تعطیلات زیادی بوده‌اید، بروید، اما هیچ چیز کاملاً شبیه این نیست.

So maybe you go on that first cruise. You  know, we weren't quite sure what to expect.

بنابراین شاید شما به اولین سفر دریایی بروید. می‌دانید ، ما کاملاً مطمئن نبودیم که چه انتظاری داشته باشیم.

So you get on the plane and you fly to Barcelona,  you fly to Marseilles and you pick up the cruise,  

بنابراین سوار هواپیما می‌شوید و به بارسلونا پرواز می‌کنید، به مارسی پرواز می‌کنید و کروز را تحویل می‌گیرید، در

you cruise around the Mediterranean, and  then you fly home. And when you get home,  

اطراف دریای مدیترانه می‌چرخید، و سپس به خانه پرواز می‌کنید. و وقتی به خانه می‌رسی،

your friends say, well, what was it like?  sheer bliss, everything about it. I mean,  

دوستانت می‌گویند، خوب، چطور بود؟ سعادت محض، همه چیز در مورد آن. منظورم این است،

from the moment we got on there,  we were treated like royalty.

از لحظه‌ای که وارد آنجا شدیم، مانند خانواده سلطنتی با ما رفتار می‌شد.

The cabin was really, really beautiful. I  mean, a lovely view from the window over the

کابین واقعاً بسیار زیبا بود. منظورم این است که یک منظره دوست داشتنی از پنجره بر فراز

And it's Iranian. You know,  there was a choice of six,  

و ایرانی است. می دانید، یک انتخاب از بین شش،

seven restaurants. You could have different  food every night, three swimming pools, gala  

هفت رستوران وجود داشت. می‌توانید هر شب غذاهای مختلف، سه استخر،

performances in the evening time. I mean,  there was absolutely everything you want  

اجراهای گالا در عصر میل کنید. منظورم این است، مطلقاً هر چیزی که می‌خواهید وجود

was like being in a city. So you you describe  that particular holiday, that holiday cruise  

داشت  مثل حضور در یک شهر بود. بنابراین شما آن تعطیلات خاص، آن سفر دریایی تعطیلات را به

as sheer bliss. It could even be something as  simple as a long, long soak in the hot baths.

عنوان یک سعادت مطلق توصیف می کنید. حتی می‌تواند چیزی به سادگی غوطه‌ور شدن طولانی و طولانی در حمام‌های داغ باشد.

So perhaps you've been working in your  garden or you've been stressed. So all  

بنابراین شاید شما در باغ خود کار می کرده اید یا استرس داشته اید. بنابراین تنها چیزی که می‌خواهید این است که

you want is just to go into the  bathroom, slip into that warm  

به حمام بروید، داخل آن آب گرم بریزید

water and relax there for half an hour, 45  minutes. And when you come out of sheer bliss,  

و نیم ساعت و ۴۵ دقیقه در آنجا استراحت کنید . و وقتی از سعادت محض بیرون می آیی،

real heaven, it's like having a  massage. So you're really feel good.

بهشت ​​واقعی، مثل ماساژ دادن است. پس واقعا احساس خوبی دارید.

Okay, so these are all different ways.

خوب، پس اینها همه راه های متفاوتی هستند.

Advanced collocations, how we  can describe positive feelings  

ترکیب‌های پیشرفته، چگونه می‌توانیم احساسات مثبت

and positive emotions. So let me get  them to you one more time very quickly

و احساسات مثبت را توصیف کنیم. بنابراین اجازه دهید یک بار دیگر آنها را خیلی سریع به شما برسانم تا وقتی کاری را انجام می‌دهید که انتظار انجامش را نداشتید،

To have a sense or a great sense  of achievement when you've done  

حس یا حس خوبی از موفقیت داشته باشید.

something you didn't expect to do.  A very strong sense of purpose and  

احساس بسیار قوی از هدف و

determination about you, too. heaveD a  sigh of relief when something is over,  

عزم در مورد شما نیز. وقتی چیزی تمام شد، آهی آسوده‌آمیز کشید،

something that made you a little bit nervous.  You've done it. It's finished. You heaved a  

چیزی که شما را کمی عصبی کرد. شما آن را انجام داده اید. تمام شد.

sigh of relief. Feel a shiver down your spine  in anticipation of what's going to happen.

نفس راحتی کشیدی. در انتظار اتفاقی که قرار است بیفتد، یک لرز در ستون فقرات خود احساس کنید .

That all important job interview. A  surge of adrenaline when you're just  

آن همه مصاحبه شغلی مهم وقتی فقط

trying to get to the end of that marathon  race or the last 50 meters rock climb,  

سعی می‌کنید به پایان مسابقه ماراتن یا آخرین صخره‌نوردی 50 متری برسید، آدرنالین شدید،

which is really steep. You get that surge  of adrenaline, our burst of energy on that  

که واقعاً شیب‌دار است. شما آن هجوم آدرنالین را دریافت می‌کنید، انفجار انرژی ما در آن

Saturday afternoon when you're sitting around  not doing anything and you suddenly realise  

بعد از ظهر شنبه که دور هم نشسته‌اید، کاری انجام نمی‌دهید و ناگهان متوجه می‌شوید که

there are a few jobs to be done in the house,  so a burst of energy will get you through it.

چند کار در خانه باید انجام شود، بنابراین یک انفجار انرژی شما را از آن عبور می‌کند. .

To be in a state of euphoria, very high  state of excitement because of some really,  

قرار گرفتن در حالت سرخوشی، هیجان بسیار بالا به دلیل برخی

really good news engagement, the promotion, new  job, whatever it might be. And then finally,  

اخبار واقعاً،   واقعاً خوب، ارتقاء شغلی، شغل جدید، هر چه که باشد. و در نهایت،

that feeling of sheer bliss at the end of the  week, a deep, long soak in a very hot bath. Okay,  

آن احساس خوشبختی مطلق در پایان هفته، یک غوطه ور شدن عمیق و طولانی در یک حمام بسیار داغ. بسیار خوب،

so all different ways advance  collocations for you to describe

بنابراین همه راه‌های مختلف برای توصیف

positive emotions and positive feelings.

احساسات مثبت و احساسات مثبت، ترکیب‌بندی‌ها را پیش می‌برند.

They're quite difficult.  So you won't remember them  

آنها بسیار دشوار است. بنابراین همه آنها را به خاطر نمی آورید

all. Try to pick one or two of them.  Practice them as always as I tell you,  

. سعی کنید یکی دو تا از آنها را انتخاب کنید. همانطور که به شما می گویم آنها را مثل همیشه تمرین کنید،

that's the drill. Practice. Put them  in some writing. Try to use different  

تمرین همین است. تمرین. آنها را در مقداری نوشته قرار دهید. سعی کنید از

examples than I've given you. And if you have any  problems, then you come back to me as always at

مثال‌های متفاوتی که برایتان آورده‌ام استفاده کنید. و اگر مشکلی دارید ، مثل همیشه در www.englishlessonviaskype.com به من مراجعه کنید

www.englishlessonviaskype.com and I'll help you  out with some more examples. Okay. This is Harry.  

و من با چند مثال دیگر به شما کمک خواهم کرد. باشه. این هری است.

Thank you for watching. Thank you for listening.  And to remind you to join me for the next lesson.

ممنون که تماشا کردید ممنون که گوش دادید و به شما یادآوری کنم که برای درس بعدی به من بپیوندید.