AVOID BASIC ENGLISH 🚫| 10 Adjectives to Transform Your Vocabulary

Hi there. This is Harry. Welcome back to Advanced  English Lessons with Harry, where I try to help  

سلام. این هری است. به « درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری» خوش آمدید، جایی که من سعی می‌کنم به

you get a better understanding of the English  language. Hopefully, we are helping you improve  

شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . امیدواریم، ما به شما کمک کرده‌ایم تا

your spoken English, your conversational  English, your business English, or indeed,  

انگلیسی گفتاری، انگلیسی مکالمه‌ای، انگلیسی تجاری‌تان، یا در واقع،

if you're preparing for that all-important  proficiency exam. Well, you've come to the  

اگر برای آن امتحان مهارت بسیار مهم آماده می‌شوید، به شما کمک می‌کنیم. خوب، شما به

right place; we'll help you with your vocabulary,  your grammar, pronunciation, whatever it is.

جای درست آمده‌اید. ما با واژگان، دستور زبان، تلفظ، هر چه که باشد به شما کمک خواهیم کرد.

We are here to help you.

ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم.

And in this particular advanced English lesson,  we're looking at other ways to say difficult.  

و در این درس پیشرفته انگلیسی خاص، راه‌های دیگری را برای گفتن دشوار جستجو می‌کنیم.

So it's an advanced English lesson looking  at other ways to say difficult. So I've got  

بنابراین این یک درس انگلیسی پیشرفته است که به روش‌های دیگر برای گفتن دشوار می‌پردازد. بنابراین من

ten particular words. I'll go through them with  you and give you an example of when you can use  

ده کلمه خاص دارم. من آنها را با شما مرور می‌کنم و به شما مثالی می‌زنم که چه زمانی می‌توانید از

those particular words in those situations. So,  difficult is something that's not so easy to do.

آن کلمات خاص در آن موقعیت‌ها استفاده کنید. بنابراین، دشوار کاری است که انجام آن چندان آسان نیست.

It can be some written work  that's difficult. It could be  

ممکن است یک کار مکتوب سخت باشد. ممکن است

a task that the school gives you that's difficult.

وظیفه‌ای باشد که مدرسه به شما می‌دهد که سخت باشد.

It could be a speaking engagement, and it's  difficult to write the speech or to prepare  

این می‌تواند یک تعامل سخنرانی باشد، و نوشتن سخنرانی یا آماده‌سازی

for it or the presentation, whatever it might  be. There are lots and lots of things in life  

برای آن یا ارائه، هر چه که باشد، دشوار است. چیزهای زیادی در زندگی وجود دارد

that are difficult. Making ends meet in  terms of our budget can be difficult,  

که سخت هستند. تامین هزینه‌های ما از نظر بودجه ممکن است دشوار باشد،

but there are ways and different  ways in which we can express that.

اما راه‌ها و روش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانیم آن را بیان کنیم.

And we don't have to use the word difficult  all the time. So here we've got a list of ten.  

و ما مجبور نیستیم همیشه از کلمه دشوار استفاده کنیم . بنابراین در اینجا ما یک لیست از ده را داریم.

I'm going to give them to you one by one,  and then we'll go through them at the end,  

من آنها را یکی یکی به شما می دهم، و سپس در پایان آنها را مرور می کنیم،

and you know the drill by now. If  you have any problems or you need  

و شما تا الان این تمرین را می دانید. اگر مشکلی دارید یا نیاز به

some further explanation, just come back  to me at www.englishlessonviaskype.com.

توضیح بیشتری دارید، فقط به من در www.englishlessonviaskype.com مراجعه کنید.

Always happy to help you. Always happy  to give you some additional help.

همیشه خوشحالم که به شما کمک می کند. همیشه خوشحالم که به شما کمک بیشتری می‌کند.

Okay, so back to the lesson. Some other ways to  say difficult. First one: demanding. So something  

خوب، پس به درس برگردیم. چند راه دیگر برای گفتن دشوار است. اول: مطالبه گر بنابراین چیزی

that is demanding is difficult. Okay. The work  that I have is very demanding. Preparing lessons,  

که سخت است. باشه کاری که دارم بسیار سخت است. آماده کردن درس‌ها،

scripts, and lesson profiles, and setting out  the lessons that I want to do with the students  

متن‌ها، و نمایه‌های درس، و تنظیم درس‌هایی که می‌خواهم با دانش‌آموزان انجام دهم،

can be very demanding. Checking homework can  be very demanding if there's a lot to check,  

می‌تواند بسیار سخت باشد. اگر چیزهای زیادی برای بررسی وجود داشته باشد، بررسی تکالیف می‌تواند بسیار سخت باشد،

and you have to go over some mistakes  that are repeated time and time again.

و باید از برخی اشتباهات که بارها و بارها تکرار می‌شوند عبور کنید.

Some people have jobs that are very demanding,  

برخی از افراد مشاغل بسیار سختی دارند،

like doctors. They demand the  time they have to be on call.

مانند پزشکان. آن‌ها زمان لازم برای آماده‌باشدن را طلب می‌کنند.

Dentists, all those professional  people who have spent many years  

دندانپزشکان، همه آن افراد حرفه‌ای که سال‌های زیادی را گذرانده‌اند،

qualifying can have very demanding  jobs. And it depends, of course,  

می‌توانند مشاغل بسیار سختی داشته باشند . و البته بستگی

on the hospital or the area in  which they work. So demanding.

به بیمارستان یا منطقه‌ای دارد که در آن کار می‌کنند. خیلی خواستار

Number two: challenging. Well, something that  is challenging can be difficult. It doesn't  

شماره دو: چالش برانگیز خوب، چیزی که چالش برانگیز است می‌تواند دشوار باشد. این بدان

mean it's impossible, but it is going to be  difficult to achieve it. So if you're into these,

معنا نیست که غیرممکن است، اما رسیدن به آن دشوار خواهد بود. بنابراین، اگر به این ورزش‌ها علاقه دارید،

Sports where you've got to take extra risks,  it could be climbing a mountain. It could  

ورزش‌هایی که باید خطرات بیشتری را بپذیرید، ممکن است بالا رفتن از کوه باشد. می‌تواند

be hang gliding. It could be kayaking. These  can be quite challenging or quite difficult.

پروازی باشد. میتونه کایاک سواری باشه اینها می توانند بسیار چالش برانگیز یا بسیار دشوار باشند.

Now, you could stand at the bottom of  the mountain and you can look up and say,  

اکنون، می‌توانید در پایین کوه بایستید و می‌توانید به بالا نگاه کنید و بگویید،

this is going to be difficult today  or this is going to be challenging,  

این امروز سخت خواهد بود یا چالش‌برانگیز خواهد بود،

and challenging probably means  that, yeah, you'll get there,  

و چالش‌برانگیز احتمالاً به این معنی است که، بله، به آنجا خواهید رسید،

but not without some difficulty. It's, you  know, it's going to take a little bit longer  

اما نه بدون کمی سختی می دانید، کمی بیشتر

than you thought. But when you do get to the  top, you'll feel really, really good about it.

از آنچه فکر می کردید طول می کشد. اما وقتی به اوج رسیدید، واقعاً احساس خوبی نسبت به آن خواهید داشت.

So challenging.

خیلی چالش برانگیز

Tough. Another word for difficult, tough,  tough mathematical problems. Yeah. Okay,  

سخت کلمه دیگری برای مسائل ریاضی دشوار، سخت، سخت. آره بسیار خوب،

so the teacher has taken you through the course.  You're getting ready for the final push before the  

پس معلم شما را در این دوره راهنمایی کرده است. شما در حال آماده شدن برای آخرین فشار قبل از

final exams. And you know that the last few  weeks are going to be really, really tough.  

امتحانات نهایی هستید. و می دانید که چند هفته اخیر واقعاً بسیار سخت خواهد بود.

You're going to have to go over a lot of the work  that you started two years ago in this course.

در این دوره باید کارهای زیادی را که دو سال پیش شروع کردید مرور کنید.

You've got to remember how  to solve these problems,  

شما باید به یاد داشته باشید که چگونه این مشکلات را حل کنید،

and then you've got to put yourself in an  exam situation and get ready to answer the  

و سپس باید خود را در موقعیت امتحان قرار دهید و برای پاسخ به

questions that would be in front of you on  the paper. So yeah, it's going to be tough.

سؤالاتی که روی کاغذ پیش روی شماست آماده شوید . پس بله، سخت خواهد بود.

How was the exam today? Oh, it was really tough. I  mean, some of the questions really challenged you,  

امتحان امروز چطور بود؟ اوه واقعا سخت بود منظورم این است که برخی از سؤالات واقعاً شما را به چالش می‌کشاند،

but I managed to get through it okay. So tough,  but not totally difficult. Something you can  

اما من موفق شدم از پس آن برآیم. خیلی سخت، اما نه کاملاً دشوار. چیزی که می توانید به

achieve. But it is. Yeah. Something that  you have to work at and think about. Tough.

دست آورید. اما هست. آره چیزی که باید روی آن کار کنید و به آن فکر کنید. سخت

Arduous. This is an unusual name. You may not  have come across this unusual word before. So  

طاقت فرسا این یک نام غیر معمول است. شاید قبلاً با این کلمه غیرعادی برخورد نکرده باشید. بنابراین،

something that is arduous is again very,  very difficult. Yeah. We often use this  

کاری که سخت است، دوباره بسیار، بسیار دشوار است. آره ما اغلب از این

in connection with a long, hard journey.  So if you had to get from one part of the  

در ارتباط با یک سفر طولانی و سخت استفاده می‌کنیم. بنابراین، اگر مجبور بودید از یک قسمت از

continent to the other and there was some  problem with your travel arrangements,  

قاره به قسمت دیگر بروید و در ترتیبات سفرتان،

or indeed for part of it, you had to take  trains and buses instead of a flight.

یا در واقع برای بخشی از آن مشکلی وجود داشت، باید به جای پرواز با قطار و اتوبوس بروید.

Then you could describe it as an arduous  journey. So at the end of a very long,  

سپس می توانید آن را به عنوان یک سفر دشوار توصیف کنید . بنابراین در پایان یک سفر بسیار طولانی،

hard, arduous journey, you were ready for.

سخت و طاقت فرسا، شما آماده بودید.

Holiday, a few days' rest. So perhaps you  hopped on a plane from Lisbon to Madrid.  

تعطیلات، چند روز استراحت. بنابراین شاید شما با هواپیما از لیسبون به مادرید رفتید.

You took a train from Madrid to Barcelona. You  hired a car from Barcelona to Perpignan in the  

شما با قطار از مادرید به بارسلونا رفتید. ماشینی را از بارسلون به پرپینیان در

south of France, and then you got a  bus to take you all the way to Paris.

جنوب فرانسه کرایه کردید و سپس اتوبوسی گرفتید تا شما را تا پاریس برساند.

So after two days of travelling, you could  describe that as a long, hard, arduous journey.

بنابراین پس از دو روز سفر، می‌توانید آن را سفری طولانی، سخت و طاقت‌فرسا توصیف کنید.

Daunting. Daunting. Like, challenging is  something that is going to be difficult,  

دلهره آور. دلهره آور. به عنوان مثال، چالش برانگیز چیزی است که دشوار خواهد بود،

but it is achievable. Okay, running a marathon  could be described as daunting. It's a difficult  

اما دست یافتنی است. بسیار خوب، دویدن ماراتن را می‌توان دلهره‌آور توصیف کرد.

job to do. It's a difficult sport. You've  got to put in a lot of training. You don't  

انجام این کار دشواری است. ورزش سختی است. باید آموزش های زیادی را پشت سر بگذارید. شما

just decide to run a marathon tomorrow,  put on your running gear, and run 40km.

تصمیم ندارید فردا یک ماراتن بدوید، وسایل دویدن خود را بپوشید و 40 کیلومتر بدوید.

No. You start building up with a bit of training,  

نه. شما با کمی آموزش،

maybe nine months, 12 months in advance.  So you start off at one kilometre a day,

شاید نه ماه یا 12 ماه قبل، شروع به ساختن کنید. بنابراین شما از یک کیلومتر در روز شروع می کنید،

Picking it up to 2 or 3, and then by the  time you get to six months of training,  

آن را تا 2 یا 3 انتخاب می کنید، و پس از آن که به شش ماه تمرین می رسید،

you're ready perhaps to run half  marathon. And then you build it up.

شاید برای دویدن نیمه ماراتن آماده باشید . و سپس آن را بسازید.

Effectively, you never actually run  a full marathon until the day of the  

عملاً، شما هرگز یک ماراتن کامل را تا روز

race. That's. You're building  up strength in your legs to.

مسابقه اجرا نمی‌کنید. یعنی. شما در حال ایجاد قدرت در پاهای خود هستید تا.

Maintain your running speed through that 40km.  But it's a daunting challenge. It's difficult,  

سرعت دویدن خود را در آن 40 کیلومتر حفظ کنید. اما این یک چالش دلهره آور است. سخت است،

but when you finish it, you'll be so, so glad,  whatever the time you achieve. So daunting.

اما وقتی آن را تمام کردید، بسیار خوشحال خواهید شد، هر زمانی که به آن دست یابید. خیلی دلهره آور

Gruelling. Gruelling is about hard work.

طاقت فرسا. طاقت فرسا بودن مربوط به کار سخت است.

Perhaps it's hot work working out in the  sunshine. If you're in a country where  

شاید کار کردن در زیر نور آفتاب گرم باشد. اگر در کشوری هستید که

the sun during the summer and the temperature  reaches 35 to 40 degrees, so any work outdoors  

در تابستان آفتاب و دمای هوا به ۳۵ تا ۴۰ درجه می‌رسد، بنابراین هر کاری در خارج از منزل

is going to be very gruelling, even if it's  working in a garden or working on a farm,  

بسیار طاقت‌فرسا خواهد بود، حتی اگر کار در باغ یا مزرعه،

working in a vineyard, whatever it might be, that  work could be gruelling under the hot, hot sun.

کار در تاکستان باشد. هر چه که باشد، آن کار زیر آفتاب داغ و داغ می‌تواند طاقت‌فرسا باشد.

Very difficult. Or you could be working in a  factory where you have to use your hands and  

خیلی سخته یا ممکن است در کارخانه‌ای کار کنید که باید از دست‌ها و

your body strength, carrying loads, picking up  loads, going from one part of the factory to the  

قدرت بدنتان استفاده کنید، بارها را حمل کنید، بارها را بردارید، از یک قسمت کارخانه به قسمت

other. And you may have trolleys to help you,  but there's a lot of physical work involved,  

دیگر بروید. و ممکن است چرخ دستی‌هایی داشته باشید که به شما کمک کنند، اما کار فیزیکی زیادی درگیر است،

so you could describe that as  extremely gruelling and tiring.

بنابراین می‌توانید آن را به‌عنوان بسیار طاقت‌فرسا و خسته‌کننده توصیف کنید.

And at the end of each day or week, you're  very tired and you need to soak in a long,  

و در پایان هر روز یا هفته، بسیار خسته هستید و باید در یک حمام طولانی و گرم غوطه ور شوید

hot bath or take a long, hot  shower and rest. So gruelling.

یا یک دوش طولانی و گرم بگیرید و استراحت کنید. خیلی طاقت فرسا

Rigorous. Another word that you may not  have come across so often. Rigorous,  

سختگیرانه کلمه دیگری که شاید زیاد به آن برخورد نکرده باشید. سخت‌گیرانه،

so rigorous can often used to describe  checking procedure. So, you...

بسیار سخت‌گیرانه اغلب می‌توان برای توصیف فرآیند بررسی استفاده کرد. بنابراین، شما...

When we manufacture something. It could be  computers or desktops or cameras or whatever  

وقتی ما چیزی را تولید می کنیم. این می‌تواند رایانه‌ها یا رایانه‌های رومیزی یا دوربین‌ها یا هر چیز دیگری باشد،

it is, they are checked and rechecked to  make sure that they work correctly before  

قبل از

they are packaged and boxed and sent off to  the wholesaler and then on to the retailer.

بسته‌بندی و جعبه‌بندی و ارسال به عمده‌فروش و سپس به خرده‌فروش، بررسی و بررسی مجدد می‌شوند تا مطمئن شوند که درست کار می‌کنند.

So we could say that these items that  are manufactured go through a rigorous  

بنابراین می‌توانیم بگوییم که این اقلامی که تولید می‌شوند از طریق یک

checking procedure. So maybe every fifth or  10th or 20th item is taken off the conveyor  

روند بررسی دقیق انجام می‌شوند. بنابراین شاید هر پنجمین یا دهم یا بیستمین مورد از تسمه نقاله برداشته شود

belt and is checked rigorously to make sure  that it works. Because what we don't want,  

و برای اطمینان از کارکرد آن به شدت بررسی شود. زیرا چیزی که نمی‌خواهیم، ​​نمی‌خواهیم تعداد زیادی

we don't want a lot of returns of products that  don't work. Occasionally 1 or 2 will get through.

از محصولاتی که کار نمی‌کنند بازگردانده شوند. گاهی اوقات 1 یا 2 عبور می کند.

That will be a problem, and they'll  be returned and the manufacturer will  

این یک مشکل خواهد بود و آنها برگردانده می شوند و سازنده

replace it. But all of these items  go through a very, very specific,  

آن را جایگزین می کند. اما همه این موارد از یک روش بررسی بسیار، بسیار خاص و

rigorous checking procedure. So rigorous  means really difficult. It's not just checking  

دقیق عبور می کنند. خیلی دقیق یعنی واقعاً سخت. این فقط بررسی

to see if the boxes okay. It's making  sure that each individual part works,  

برای اینکه ببینید آیا کادرها مشکلی ندارند، نیست. این اطمینان حاصل می‌شود که هر بخش جداگانه کار می‌کند،

that each individual part fits, and each  individual part is connected to the other.

هر بخش جداگانه متناسب است، و هر قسمت جداگانه به دیگری متصل است.

So a rigorous check.

بنابراین یک بررسی دقیق روی

Tricky. Well, difficult and tricky. Something  that's tricky is it makes you think, okay,  

حیله و تزویر. خوب، دشوار و دشوار است. چیزی که مشکل است این است که باعث می‌شود فکر کنید، بسیار خوب،

a crossword puzzle can be tricky. I like tricky  crossword puzzles because you've got to use your.  

یک جدول کلمات متقاطع می‌تواند مشکل باشد. من جدول کلمات متقاطع پیچیده را دوست دارم زیرا باید از خود استفاده کنید.

Your brain's got to think of those words. And  often the clues that they give you are cryptic.  

مغز شما باید به آن کلمات فکر کند. و اغلب سرنخ‌هایی که به شما می‌دهند رمزآلود هستند.

So they're not straightforward. So you've got to  really think about them so they can be tricky.

بنابراین آنها ساده نیستند. بنابراین باید واقعاً در مورد آنها فکر کنید تا مشکل ساز شوند.

So a mathematical problem that your son or  daughter brings home from school can be tricky. If  

بنابراین یک مشکل ریاضی که پسر یا دختر شما از مدرسه به خانه می آورد می تواند مشکل باشد. اگر

you haven't looked at mathematics for a long, long  time so you're not so sure how to help them. Yeah.

برای مدت طولانی و طولانی به ریاضیات نگاه نکرده‌اید، بنابراین مطمئن نیستید که چگونه به آنها کمک کنید. آره

A problem that you have at work dealing with two  people where there's a clash of personalities  

مشکلی که در محل کارتان در برخورد با دو نفر دارید که در آن تضاد شخصیتی وجود دارد

that can also be tricky because, as you know,  it's probably the biggest problem in an office.

که می‌تواند مشکل باشد زیرا همانطور که می‌دانید، احتمالاً بزرگترین مشکل در یک اداره است.

The biggest problem that when if you're a  manager is dealing with people and their  

بزرگترین مشکل این است که وقتی یک مدیر هستید، برخورد با مردم و

problems. So these can be described as  tricky, not impossible, just tricky.

مشکلات آنهاست. بنابراین، اینها را می‌توان به‌عنوان حیله‌گر، نه غیرممکن، فقط روی حیله‌باز توصیف کرد.

Awkward. Well, an awkward situation is something  

بی دست و پا خوب، یک موقعیت ناخوشایند چیزی

or a situation you don't like to find  yourself in, so it can be difficult.

یا موقعیتی است که دوست ندارید در آن قرار بگیرید، بنابراین ممکن است دشوار باشد.

Perhaps you've had a row with your best friend.  Perhaps you've had a row with one of your

شاید شما با بهترین دوستتان دعوا داشته اید. شاید با یکی از

business partners, or one of your colleagues, and  nobody has had the opportunity to apologise. And  

شرکای تجاری یا یکی از همکارانتان دعوا داشته باشید و هیچکس فرصت عذرخواهی را نداشته است. و

when you meet the person in the elevator  that morning, it is a little bit awkward.  

وقتی آن فرد را در آسانسور آن روز صبح ملاقات می‌کنید، کمی ناخوشایند است.

You're not sure whether you should say something.  You're not sure whether you should say nothing.

شما مطمئن نیستید که باید چیزی بگویید یا خیر. شما مطمئن نیستید که چیزی نگویید یا خیر.

You're not sure whether you should apologise.  And for a few seconds, you just sort of look  

شما مطمئن نیستید که آیا باید عذرخواهی کنید یا خیر. و برای چند ثانیه، شما به نوعی به

there until somebody breaks the ice. So  it can be described as awkward—an awkward  

آنجا نگاه می کنید تا زمانی که کسی یخ را بشکند. بنابراین، می‌توان آن را به‌عنوان یک وضعیت ناخوشایند توصیف کرد

situation. You put me in an awkward situation  by telling your friend that I would be happy  

. با گفتن به دوستت که خوشحال می شوم به

to help them. I don't really want to help them.  So you're in an awkward or difficult situation.

آنها کمک کنم، مرا در موقعیت ناخوشایندی قرار دادی. من واقعاً نمی خواهم به آنها کمک کنم. بنابراین شما در یک موقعیت ناخوشایند یا دشوار هستید.

How do I tell them now that I cannot  help them? Okay, so awkward or difficult?

اکنون چگونه به آنها بگویم که نمی توانم به آنها کمک کنم؟ خوب، خیلی بی دست و پا یا دشوار؟

And finally, number ten. Well,  

و در نهایت عدد ده. خب،

it's a very simple word that means difficult.  Hard. Yeah. So it's not hard in terms of the

این یک کلمه بسیار ساده است که به معنای دشوار است. سخت آره بنابراین سخت نیست از نظر اینکه

like cement is hard or teak or mahogany wood  is hard. Hard means not easy to solve. Again,  

سیمان سخت است یا چوب ساج یا ماهون سخت است. سخت یعنی حل شدنی نیست. باز هم،

if we go back to the crossword puzzle  or the cryptic clue, they can be hard.

اگر به جدول کلمات متقاطع یا سرنخ مرموز برگردیم، ممکن است سخت باشند.

A test for a driving test where you it's  not just simply getting into the car.  

آزمونی برای آزمون رانندگی که در آن شما فقط وارد ماشین نمی‌شوید.

Now you have to understand all the rules of  the road and explain situations that can be  

اکنون باید تمام قوانین جاده را درک کنید و موقعیت‌هایی را توضیح دهید که ممکن است

hard. Doing an exam 10 or 15 years after you  left school or university. That can also be  

سخت باشند. انجام امتحان 10 یا 15 سال پس از ترک تحصیل یا دانشگاه. این نیز می‌تواند

hard. They're not very, very difficult,  but it is a challenge and it is hard.

سخت باشد. آنها خیلی، خیلی سخت نیستند، اما یک چالش و سخت است.

So.

بنابراین.

some people find some things harder than others.

بعضی از افراد بعضی چیزها را سخت تر از دیگران می یابند.

Yeah, it's hard to say sorry. Yeah,  it's hard to apologise because it's  

آره سخته ببخشید بله، معذرت خواهی کردن سخت است، زیرا این

about our egos and our pride. These are  all things that could be described as hard.

مربوط به نفس و غرور ما است. اینها همه چیزهایی هستند که می‌توان آنها را سخت توصیف کرد.

Okay, so that's a list of ten different  ways in which we can say difficult.  

خوب، پس این فهرستی از ده روش مختلف است که می‌توانیم بگوییم دشوار است.

These are advanced English words  or expressions about difficult.

اینها کلمات یا عبارات پیشرفته انگلیسی در مورد مشکل هستند.

Let me give them to you one more time.  One. Demanding. Two. Challenging. Three.  

بگذارید یک بار دیگر آنها را به شما بدهم. یکی مطالبه گر دو چالش برانگیز. سه

Tough. Four. Arduous. Five. Daunting. Six.  Gruelling. Seven. Rigorous. Eight. Tricky.  

سخت چهار طاقت فرسا پنج. دلهره آور. شش طاقت فرسا. هفت. سختگیرانه هشت روی حیله و تزویر.   نه

Nine. Awkward and ten. Hard. And just be  careful with some of the pronunciation.

. ناجور و ده. سخت و فقط مراقب برخی از تلفظ ها باشید.

Some of them are a little bit difficult.  For example, arduous, arduous, gruelling,  

برخی از آنها کمی دشوار هستند. به عنوان مثال، سخت، طاقت فرسا، طاقت فرسا،

gruelling. Daunting. Daunting. Daunting. Prospect.  Rigorous. A rigorous checking procedure. Rigorous.

طاقت فرسا. دلهره آور. دلهره آور. دلهره آور. چشم انداز سختگیرانه یک روش بررسی دقیق سختگیرانه

Awkward. This is one of the  most difficult ones because  

بی دست و پا این یکی از سخت‌ترین‌هاست، زیرا به

it doesn't sound anything like  it's written. Awkward. Awkward.

نظر نمی‌رسد که نوشته شده باشد. بی دست و پا بی دست و پا باشه

Okay. So you practise those. Practise the  pronunciation. Practise more importantly the  

پس شما آنها را تمرین کنید. تلفظ را تمرین کنید . مهمتر از آن

use of them. See how you can use these instead  of always using the word difficult or hard,  

استفاده از آنها را تمرین کنید. ببینید چگونه می‌توانید به جای استفاده از کلمه دشوار یا سخت،

hard or difficult. Try and use some of these  words. Look and listen to the situations that  

سخت یا دشوار از اینها استفاده کنید. برخی از این کلمات را امتحان کنید و استفاده کنید . به موقعیت هایی که به شما داده ام نگاه کنید و گوش دهید

I've given to you. Check a few out yourself.  Try to practice them. And as always, come back  

. خودتان چند مورد را بررسی کنید. سعی کنید آنها را تمرین کنید. و مانند همیشه،

to me at englishlessonviakype.com  if you have any other problems.

اگر مشکل دیگری دارید، به من در englishlessonviakype.com مراجعه کنید.

Okay, this is Harry saying goodbye. Thanks for  joining me and join me for the next lesson.

خوب، این هری است که خداحافظی می کند. از اینکه به من پیوستید متشکریم و برای درس بعدی به من بپیوندید.