Easy English: How to pronounce the long vowel sound in words ending with ‘e’

I'm Gill at engVid, and today we have a lesson on some pronunciation where you have words,

من Gill در engVid هستم، و امروز درسی در مورد برخی تلفظ ها داریم که در آن کلمات دارید،

if you add an "e", it changes the length of the vowel sound. So, for example, we've got

اگر یک "e" اضافه کنید، طول صدای مصوت را تغییر می دهد. بنابراین، برای مثال، ما

the word "bit" with a short "i" sound, but then if you add an "e" on the end, of course

کلمه "bit" را با صدای کوتاه "i" داریم، اما اگر "e" را در انتهای آن اضافه کنید، البته

it changes the meaning, but it also makes the pronunciation different by lengthening

معنی را تغییر می دهد، اما تلفظ را نیز متفاوت می کند. طولانی شدن

the vowel sound. So, we get "bite", so "bit" and "bite", short and "long". So, with each

صدای مصوت بنابراین، "نیش" می گیریم، پس "بیت" و "نیش"، کوتاه و "طول". بنابراین، با هر

one of these, that's what happens. The short vowel sound in the left-hand column becomes

یک از اینها، این چیزی است که اتفاق می افتد. صدای مصوت کوتاه در ستون سمت چپ به

a longer vowel sound in the right-hand column. Okay? And maybe also this will give you some

صدای مصوت بلندتر در ستون سمت راست تبدیل می شود. باشه؟ و همچنین شاید این به شما

new vocabulary. If there are any words you may not have come across before, this will

واژگان جدیدی بدهد. اگر کلماتی وجود دارد که ممکن است قبلاً با آن برخورد نکرده باشید، این به

help you to add to your vocabulary. Okay, so let's have a look, then. So, we have "bit"

شما کمک می کند تا به دایره لغات خود بیافزایید. خوب، پس بیایید نگاهی بیندازیم. بنابراین، «بیت»

and "bite", and then "a bit" means a little bit, or it's the past tense of the verb "to

و «نیش» داریم، و سپس «بیت» به معنای کمی است، یا زمان گذشته فعل «

bite". So, "I bite", "Yesterday I bit", so it can be part of the same verb, but it can

گزیدن» است. پس «من گاز گرفتم»، «دیروز من گاز گرفتم»، پس می تواند جزئی از همان فعل باشد، اما می تواند

also mean... This can also be a noun meaning a little bit. Okay. Right. And then we have

معنی هم داشته باشد... این هم می تواند اسمی به معنای کمی باشد. باشه. درست. و سپس

"fat" and "fate", so "a" in "fat", "a" in "fate", so short and long. Right. Then we have "gap"

«فربه» و «سرنوشت» داریم، پس «الف» در «فربه»، «الف» در «سرنوشت»، خیلی کوتاه و بلند. درست. سپس «گپ»

and "gape", "a", "a", "gap", "gape". So, a "gap" is a little space somewhere. And then

و «گپ»، «الف»، «الف»، «شکاف»، «گپ» داریم. بنابراین، "شکاف" فضای کمی در جایی است. و سپس

to "gape", it's a verb when you're sort of staring, maybe with your mouth open like...

"گپ زدن"، این یک فعل است وقتی که به نوعی خیره می شوید، شاید با دهان باز مانند ...

Like that, in surprise, to "gape". Okay. So, "gap" and "gape". Then we have "hop" and "hope",

مانند آن، در تعجب، "گپ زدن". باشه. پس «شکاف» و «گپ». سپس "hop" و "hope" داریم،

so this happens with different... We've already had now "i", "a", and now we have "o", so it

بنابراین این اتفاق با موارد مختلف می‌افتد... ما قبلاً "i"، "a" و اکنون "o" داریم، بنابراین

can happen with those different vowels, letters. Okay. So, "hop" and "hope". So, if you "hop",

می‌تواند با آن حروف صدادار مختلف اتفاق بیفتد. نامه ها. باشه. بنابراین، "هپ" و "امید". بنابراین، اگر "پرید"،

you're on one foot and you're... I won't do it, but you're jumping up and down on one

روی یک پا هستید و ... من این کار را نمی کنم، اما شما روی یک پا بالا و پایین می پرید

leg. To "hop" and then "hope" is a different meaning. Okay. Then we have "not", "note",

. «پریدن» و سپس «امید» معنای دیگری دارد . باشه. سپس «نه»، «توجه»،

"o", "o", "not" and "note". Right. Then "plan", "plane", "a", "a", "plan", "plane". So, "plane"

«و»، «و»، «نه» و «توجه» داریم. درست. سپس «طرح»، «صفحه»، «الف»، « الف»، «طرح»، «صفحه». بنابراین، "هواپیما"

is short for "aeroplane". Okay. "Quit", "quite". So, "i", "i", "quit", "quite". So, if you "quit",

مخفف "هواپیما" است. باشه. "ترک"، "کاملا". بنابراین، "من"، "من"، "ترک"، "کاملا". بنابراین، اگر "ترک" کنید،

you stop. You may be... You may be in a job and you don't like the job, so you decide

متوقف می شوید. شما ممکن است ... ممکن است در شغلی باشید و آن کار را دوست نداشته باشید، بنابراین تصمیم بگیرید

to quit, to resign. So, it's... It's usually quite an informal word. "I quit." Okay. "Quit",

که ترک کنید، استعفا دهید. بنابراین، این ... معمولاً یک کلمه غیر رسمی است. "من استعفا دادم." باشه. "ترک"

or anything you want to stop doing. "I'm going to quit now." Something like that. Okay. "Quit"

یا هر چیزی که می خواهید از انجام آن دست بردارید. " الان می خواهم استعفا بدهم." یه چیزی شبیه اون. باشه. "ترک"

and then "quite". So, if something is quite interesting, it's fairly interesting, that's

و سپس "کاملا". بنابراین، اگر چیزی کاملاً جالب باشد، نسبتاً جالب است، این

"quite". Okay. And then we have "rip", "ripe", "i", "i", "rip" and "ripe". So, "rip" is if

"کاملا" است. باشه. و سپس "ریپ"، "رسیده"، "من"، "من"، "ریپ" و "رسیده" را داریم. بنابراین، "ریپ" این است که اگر

you tear a piece of paper, you're ripping the paper or a piece of material. "Rip", like

یک تکه کاغذ را پاره کنید، در حال پاره کردن کاغذ یا یک تکه ماده هستید. "ریپ"، مانند

that. And "ripe" is maybe with a piece of fruit, if it's just perfectly ready to eat

آن. و "رسیده" شاید با یک تکه میوه باشد، اگر کاملاً آماده خوردن

and juicy, like a... Well, let me think what would be nice. A peach, perhaps, when it's

و آبدار باشد، مانند یک... خب، اجازه دهید فکر کنم چه چیزی خوب است. یک هلو، شاید، زمانی که

just the right sort of texture to eat. It's not too hard. It's a little bit soft, but

فقط نوع بافت مناسبی برای خوردن باشد. خیلی هم سخت نیست. کمی نرم است اما

not too soft. So, that's "ripe", ready for eating. Okay. Then we have "sit" and "sight".

خیلی نرم نیست. بنابراین، "رسیده" است، آماده برای خوردن است. باشه. سپس «نشستن» و «بینایی» داریم.

"I", "i", "sit" and "sight". Okay. And "strip" and "stripe". So, a strip of something is

«من»، «من»، «نشستن» و «دیدن». باشه. و «نوار» و «راه راه». بنابراین، یک نوار چیزی

a long, narrow piece, like a ribbon, something like that, or a strip of paper, a thin, narrow

یک تکه بلند و باریک است، مانند یک روبان، چیزی شبیه به آن، یا یک نوار کاغذ، یک

piece of paper that you tear. Or "to strip" as a verb means usually to take off your clothes,

تکه کاغذ نازک و باریک که شما آن را پاره می کنید. یا «برهنه کردن» به عنوان فعل معمولاً به معنای درآوردن لباس است

to strip. Okay. In a rather informal word. Okay. And then a "stripe" is a line. "Stripe",

. باشه. در یک کلمه نسبتا غیر رسمی. باشه. و سپس یک "راه راه" یک خط است. "راه راه"،

"stripes", a pattern of lines is a stripe. So, "strip" and "stripe". And then we have

"راه راه"، الگوی خطوط یک راه راه است. بنابراین، "نوار" و "راه راه". و سپس

"tap", "tape". So, again, different meaning. A "tap", that's to tap, the verb "to tap",

"تپ"، "نوار" را داریم. بنابراین، دوباره، معنای متفاوت. یک "ضربه"، یعنی ضربه زدن، فعل "به ضربه زدن"،

like that. Or a "tap" is when you need some water, you turn on the tap and water comes

مانند آن. یا «شیر آب» زمانی است که به مقداری آب نیاز دارید، شیر آب را باز می‌کنید و آب

out in the sink, or the washbasin is also a tap. But "tape", "tape" is either a piece...

در سینک بیرون می‌آید یا سینک ظرفشویی هم شیر است. اما «نوار»، «نوار» یا یک قطعه است...

A recording tape that you record onto, the old-fashioned recording technology. Or a "tape"

نوار ضبطی که روی آن ضبط می کنید، فناوری ضبط قدیمی. یا یک "نوار"

can be, again, a strip, a strip of material that... In a thin strip could be a tape. Right.

می تواند، دوباره، یک نوار، یک نوار از مواد که ... در یک نوار نازک می تواند یک نوار باشد. درست.

And then we have finally "trip" and "tripe". So, "trip", "i", and "tripe", "i". So, "trip"

و در نهایت "سفر" و "سفر" داریم. بنابراین، "سفر"، "i"، و "tripe"، "i". بنابراین، "سفر"

is like a journey, or you can trip if you nearly fall over, you trip. And "tripe", it's

مانند یک سفر است، یا اگر نزدیک بود به زمین بخورید، می توانید سفر کنید. و «تریپ»

a kind of food that comes from the lungs of an animal. I don't know if people still eat

نوعی غذاست که از ریه حیوان می آید. من نمی دانم که آیا مردم هنوز آن را می خورند

that. I'm sure some people do. "Tripe". Or it can be a kind of a metaphor meaning rubbish

. من مطمئن هستم که برخی از مردم این کار را انجام می دهند. "تریپ". یا می تواند نوعی استعاره به معنای آشغال

or nonsense. That's a load of tripe, people say. A load of old tripe, meaning a lot of

یا مزخرف باشد. مردم می گویند این یک بار چوبه است . یک بار چنار کهنه، یعنی

rubbish. So, okay. So, I'll just go once more through these just quickly for you to hear

آشغال زیاد. پس باشه بنابراین، من فقط یک بار دیگر به سرعت به این موارد می پردازم تا شما

each one in a sort of natural, at a normal speed. Okay? So, "bit", "bite", "fat", "fate",

هر کدام را به نوعی طبیعی و با سرعت عادی بشنوید. باشه؟ بنابراین، «بیت»، «نیش»، «چاق»، «سرنوشت»، «

"tripe", "hop", "hope", "not", "note", "plan", "plane", "quit", "quite", "rip", "ripe", "sit",

سوار»، «هپ»، «امید»، «نه»، «توجه»، «برنامه»، «هواپیما»، «ترک»، "کاملا"، "ریپ"، "رسیده"، "نشستن"، "

"sight", "strip", "stripe", "tap", "tape", "trip", "tripe". Okay, so that's it for today.

منظره"، "نوار"، "راه راه"، "تپ"، "نوار"، "سفر"، "سفر". خوب، پس برای امروز همین است.

I hope that's been useful for pronunciation and for vocabulary and for a bit of metaphor

امیدوارم که برای تلفظ و واژگان و برای استعاره

as well. So, thank you for watching, and hope to see you again soon. Bye for now.

نیز مفید بوده باشد. بنابراین، از تماشای شما متشکرم و امیدوارم به زودی دوباره شما را ببینم. فعلا خداحافظ.