Must Know Business English Expressions For Fluent English (with Quiz)

In this lesson, you're going to  learn advanced business expressions  

در این درس، عبارات تجاری پیشرفته را یاد می گیرید

that will help you sound professional,  fluent and natural in the workplace.

که به شما کمک می کند در محل کار حرفه ای، روان و طبیعی به نظر برسید.

And you need to know these expressions.

و شما باید این عبارات را بدانید.

And at the end, I'm going to quiz you.

و در پایان، من می خواهم شما را امتحان کنم.

So make sure you watch right to the end.

پس حتما تا آخر ببینید.

Of course.

البته.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

The expression to get down  to business means that you  

عبارت شروع به کار به این معنی است که شما

start focusing on the main topic or the main task.

شروع به تمرکز روی موضوع اصلی یا کار اصلی می کنید.

Now when you learn expressions, you need  to pay attention to the individual words.

اکنون وقتی عبارات را یاد می گیرید، باید به تک تک کلمات توجه کنید.

So here we have get down to business.

بنابراین در اینجا ما باید دست به کار شویم.

You need to make sure that  you use the correct words  

باید مطمئن شوید که از کلمات صحیح استفاده می‌کنید

and you conjugate your verb, in this case, get.

و فعل خود را به هم می‌زنید، در این مورد، get.

So let's talk about how you would  use this expression at work.

بنابراین بیایید در مورد نحوه استفاده از این عبارت در محل کار صحبت کنیم.

Well, when you're having a business meeting,  it's very common to start with some small talk.

خوب، وقتی یک جلسه کاری دارید، شروع با صحبت های کوچک بسیار معمول است.

Small talk is conversation about the weather, what  you did last night, the weekend, current events.

صحبت‌های کوچک، مکالمه‌ای درباره آب و هوا، کاری که دیشب انجام دادید، آخر هفته، رویدادهای جاری است.

It's not about the main topic.

در مورد موضوع اصلی نیست.

So maybe you have some small talk for 5 minutes  and then whoever's leading the meeting can say,  

بنابراین، شاید ۵ دقیقه صحبت‌های کوچکی داشته باشید و سپس هر کسی که جلسه را رهبری می‌کند، می‌تواند بگوید،

All right everyone, let's  get down to Business Today.

خب همه، بیایید به Business Today برسیم.

We're going to and then you will  start discussing the main purpose  

ما می رویم و سپس شما درباره هدف اصلی

of that meeting or the main topic of that meeting.

آن جلسه یا موضوع اصلی آن جلسه بحث می کنید.

This is a must no expression  because you can hear it and  

این یک عبارت ضروری نیست، زیرا

use it at almost every business meeting you go to.

تقریباً در هر جلسه کاری که می‌روید می‌توانید آن را بشنوید و از آن استفاده کنید.

Our next expression is to touch base.

عبارت بعدی ما لمس پایه است.

When you touch base with someone, it means you  briefly connect or communicate with someone  

وقتی پایه را با شخصی لمس می‌کنید، به این معنی است که برای مدت کوتاهی با کسی ارتباط برقرار می‌کنید یا با او ارتباط برقرار می‌کنید

and you do that to share or receive updates or  to schedule a longer conversation or meeting.

و این کار را برای اشتراک‌گذاری یا دریافت به‌روزرسانی‌ها یا برنامه‌ریزی یک مکالمه یا جلسه طولانی‌تر انجام می‌دهید.

For example, have you touched  base with the client yet?

به عنوان مثال، آیا تا به حال پایه را با مشتری لمس کرده‌اید؟

So notice our verb is touch, so of  course you need to conjugate that verb.

بنابراین توجه کنید که فعل ما لمس است، بنابراین مطمئناً باید آن فعل را با هم ترکیب کنید.

What's the verb tense in this example?

زمان فعل در این مثال چیست؟ آیا

Have you touched base with the client yet?

تا به حال با مشتری ارتباط برقرار کرده اید؟

It's the present perfect in question  form, so you have to conjugate that verb.

این فعل در حالت سؤال است، بنابراین باید آن فعل را با هم ترکیب کنید.

Now if someone asks you that, have  you touched base with the client yet?

حالا اگر کسی این را از شما بپرسد، آیا هنوز با مشتری تماس گرفته‌اید؟

With someone, they're asking if you have connected  with that client or if you've had a conversation,  

با شخصی، او می‌پرسد که آیا با آن مشتری ارتباط برقرار کرده‌اید یا مکالمه‌ای داشته‌اید،

even if it was only a 2 minute  conversation with that person.

حتی اگر فقط یک مکالمه ۲ دقیقه‌ای با آن شخص باشد.

Now an important note is that native  speakers love turning verbs into nouns,  

اکنون یک نکته مهم این است که گویشوران بومی عاشق تبدیل افعال به اسم هستند،

and we do that with this verb to touch base.

و ما این کار را با این فعل to touch base انجام می دهیم.

We turn it into a noun and I could say  let's have a quick touch base tomorrow  

ما آن را به یک اسم تبدیل می‌کنیم و می‌توانم بگویم بیایید یک پایه لمسی سریع داشته باشیم

to discuss the conference notice here  it's a touch base, a quick touch base.

تا در مورد اطلاعیه کنفرانس اینجا بحث کنیم این یک پایه لمسی است، یک پایه لمسی سریع.

A touch base is a quick meeting or  a quick conversation with someone.

یک پایه لمسی یک ملاقات سریع یا مکالمه سریع با کسی است.

So you can use this as a verb to touch base or  

بنابراین می‌توانید از آن به‌عنوان یک فعل برای لمس کردن پایه یا

as a noun to sound more like  a native speaker touch base.

به‌عنوان اسم استفاده کنید تا بیشتر شبیه پایه لمسی با زبان مادری باشد.

Now let's talk about the idiom to  be on the same page as someone.

اکنون بیایید در مورد اصطلاحی صحبت کنیم که در همان صفحه با کسی باشد.

This is an idiom that means you have a shared  agreement or understanding about something.

این اصطلاحی است که به این معنی است که شما توافق یا درک مشترکی درباره چیزی دارید.

So if you're on the same page as someone, it  means you both agree or you both disagree,  

بنابراین اگر با کسی همسو هستید، به این معنی است که هر دو موافق یا مخالف هستید،

but your understanding is the same  whether that's positive or negative.

اما درک شما یکسان است، چه مثبت یا منفی.

This is very commonly used in business  meetings where you might be discussing  

این معمولاً در جلسات تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرد، جایی که ممکن است در حال بحث درباره

a plan of action or a proposal, or an idea,  and then someone says are we on the same page  

یک برنامه اقدام یا پیشنهاد یا ایده باشید، و سپس کسی می‌گوید آیا ما در یک صفحه هستیم

and that person is asking if everyone  agrees that you should do something,  

و آن شخص می‌پرسد که آیا همه موافق هستند که باید کاری انجام دهید،

or shouldn't do something, or should buy  something, or shouldn't buy something.

یا نباید کاری انجام دهد، یا باید چیزی بخرد، یا نباید چیزی بخرد.

It simply means that everyone agrees.

به سادگی به این معنی است که همه موافق هستند.

So maybe at the conference someone suggested  that you should cancel the conference  

بنابراین شاید در کنفرانس کسی پیشنهاد کرده باشد که باید کنفرانس را لغو کنید

and this person explained why.

و این شخص دلیل آن را توضیح داده است.

And then later this person could say,  

و بعداً این شخص می‌توانست بگوید،

thankfully we were on the same page  about canceling the conference.

خوشبختانه ما در مورد لغو کنفرانس همسو بودیم.

So this person suggested  canceling the conference and  

بنابراین این شخص پیشنهاد لغو کنفرانس را داد و

everyone agreed so everyone was on the same page.

همه موافقت کردند تا همه در یک صفحه باشند.

Notice the verb is the verb to be,  so you need to conjugate that verb.

توجه داشته باشید که فعل فعل to be است، بنابراین باید آن فعل را با هم ترکیب کنید.

Now let's talk about to brainstorm.

حالا بیایید در مورد طوفان فکری صحبت کنیم.

Do you know this one to brainstorm?

آیا این یکی را برای طوفان فکری می شناسید؟

This is the concept of generating  creative ideas through group discussion.

این مفهوم ایجاد ایده‌های خلاقانه از طریق بحث گروهی است.

I personally love brainstorming.

من شخصا عاشق طوفان فکری هستم.

I love the creativity of just sharing ideas,  

من عاشق خلاقیت به اشتراک گذاشتن ایده‌ها،

trying to solve problems, trying to  think of something new with other people.

تلاش برای حل مشکلات، تلاش برای فکر کردن به چیز جدیدی با دیگران هستم.

Now this is another verb that native speakers  love using as a noun, A brainstorming session.

اکنون این فعل دیگری است که افراد بومی دوست دارند از آن به عنوان اسم استفاده کنند، جلسه طوفان فکری.

Notice how you have to add session.

توجه داشته باشید که چگونه باید جلسه را اضافه کنید.

It wouldn't sound right to say a  brainstorm A brainstorm session.

گفتن طوفان فکری جلسه طوفان فکری درست به نظر نمی رسد.

That's acceptable.

این قابل قبول است.

But it's more common to say  a brainstorming session.

اما گفتن یک جلسه طوفان فکری رایج تر است.

So to add ING to brainstorm a  brainstorming session with the verb.

بنابراین برای اضافه کردن ING به طوفان فکری یک جلسه طوفان فکری با فعل.

You could say we brainstormed  a lot of great ideas yesterday.

می‌توانید بگویید که دیروز ایده‌های بسیار خوبی را مطرح کردیم.

So as the verb, it's in the past.

بنابراین به عنوان فعل، در گذشته است.

Simple Ed.

ویرایش ساده

We brainstormed.

ما طوفان فکری کردیم.

Or you could say we had a very  productive brainstorming session.

یا می توانید بگویید که ما یک جلسه طوفان فکری بسیار سازنده داشتیم.

So here the verb is have to  have a brainstorming session.

بنابراین در اینجا فعل باید یک جلسه طوفان فکری داشته باشد.

So you conjugate the verb.

بنابراین شما فعل را با هم ترکیب می کنید.

We had a very productive brainstorming session.

ما یک جلسه طوفان فکری بسیار سازنده داشتیم.

Our next expression is to think outside the box.

عبارت بعدی ما این است که خارج از چارچوب فکر کنیم. آیا

Have you heard this one?

این یکی را شنیده اید؟

When you think outside the box,  

وقتی خارج از چارچوب فکر می کنید، به این

it means that you think creatively and  you also consider unconventional ideas.

معنی است که خلاقانه فکر می کنید و ایده های غیر متعارف را نیز در نظر می گیرید.

It doesn't necessarily mean that you will do  something unconventional, but you'll consider it.

لزوماً به این معنا نیست که شما کاری غیر متعارف انجام خواهید داد، اما آن را در نظر خواهید گرفت.

And brainstorming sessions can be a lot  more fun when you think outside the box.

و جلسات طوفان فکری وقتی خارج از چارچوب فکر می‌کنید می‌توانند بسیار سرگرم‌کننده‌تر باشند.

So let's say you have an ambitious  goal like doubling your sales.

بنابراین فرض کنید شما یک هدف بلندپروازانه مانند دوبرابر کردن فروش خود دارید.

You might be at a brainstorming session  

ممکن است در یک جلسه طوفان فکری باشید

and someone could say if we're going to double  our sales, we need to think outside the box.

و کسی می‌تواند بگوید اگر می‌خواهیم فروش خود را دو برابر کنیم، باید خارج از چارچوب فکر کنیم.

So you need to think creatively and consider  unconventional ways to double your sales.

بنابراین باید خلاقانه فکر کنید و راه‌های غیر متعارفی را برای دو برابر کردن فروش خود در نظر بگیرید.

And thankfully, a lot of students are thinking  

و خوشبختانه، بسیاری از دانش‌آموزان

outside the box when it comes to  ways to improve their English.

وقتی صحبت از راه‌هایی برای بهبود زبان انگلیسی می‌شود، خارج از چارچوب فکر می‌کنند.

The more traditional way was to study  a textbook, memorize grammar rules,  

روش سنتی‌تر مطالعه یک کتاب درسی، حفظ کردن قواعد دستور زبان،

memorize vocabulary list, and  study this textbook for hours.

حفظ فهرست واژگان و مطالعه این کتاب درسی برای ساعت‌ها بود.

But now you can have a more  unconventional approach.

اما اکنون می‌توانید رویکرد غیرمتعارف‌تری داشته باشید.

You can think outside the box and do  things like watch a YouTube video or  

می‌توانید خارج از چارچوب فکر کنید و کارهایی مانند تماشای یک ویدیوی YouTube یا

study a native speaker on TV or in movies and  use that to improve your listening skills and  

مطالعه یک سخنران بومی در تلویزیون یا فیلم انجام دهید و از آن برای بهبود مهارت‌های شنیداری خود استفاده کنید و

add expressions to your speech so you  sound exactly like the native speaker.

عباراتی را به گفتار خود اضافه کنید تا دقیقاً شبیه به زبان مادری باشید.

And actually that's exactly what my  students do in the finally Fluent Academy.

و در واقع این دقیقاً همان کاری است که دانش‌آموزان من در آکادمی در نهایت فلوئنت انجام می‌دهند.

And I really thought outside the box when  I designed this program because I know that  

و وقتی این برنامه را طراحی کردم واقعاً خارج از چارچوب فکر می‌کردم زیرا می‌دانم که

traditional language programs don't get results  and they take a very long time to get any results.

برنامه‌های زبان سنتی به نتیجه نمی‌رسند و زمان زیادی طول می‌کشد تا به نتیجه برسند.

So that's why it's very important  to think outside the box.

بنابراین بسیار مهم است که خارج از چارچوب فکر کنید.

Let's talk about the bottom line.

بیایید در مورد نتیجه نهایی صحبت کنیم.

This is the most important  result or outcome or topic.

این مهم‌ترین نتیجه یا نتیجه یا موضوع است.

For example, the report had 33 recommendations,  

برای مثال، این گزارش 33 توصیه داشت،

but the bottom line is we need  to reduce our operating costs.

اما نکته اصلی این است که ما باید هزینه‌های عملیاتی خود را کاهش دهیم.

So the bottom line, that's the most important  

بنابراین، در پایان، این مهم‌ترین

topic or recommendation we need  to reduce our operating costs.

موضوع یا توصیه‌ای است که برای کاهش هزینه‌های عملیاتی خود به آن نیاز داریم.

So let's say you're very busy, but one of your  colleagues or employees comes to you and says,  

بنابراین، فرض کنید که شما خیلی شلوغ هستید، اما یکی از همکاران یا کارمندانتان نزد شما می‌آید و می‌گوید،

do you want to hear about the meeting yesterday?

آیا می‌خواهید درباره جلسه دیروز بشنوید؟

And you could say just give me the bottom line.

و شما می توانید بگویید فقط به من نتیجه را بدهید.

So you're asking that employee  to just give you the main result,  

بنابراین از آن کارمند می‌خواهید که فقط نتیجه اصلی،

the main outcome or the main topic.

نتیجه اصلی یا موضوع اصلی را به شما بدهد.

Our next expression is a great one  to call it a day, to call it a day.

عبارت بعدی ما یک جمله عالی است که آن را یک روز بنامیم، آن را یک روز بنامیم.

And this is used to say that you  decide to finish work for the day.

و از این برای گفتن اینکه تصمیم دارید کار را برای یک روز تمام کنید استفاده می شود.

So let's say you're scheduled  to finish work at 5:00 PM.

بنابراین فرض کنید قرار است ساعت 5 بعدازظهر کارتان را تمام کنید.

That's the scheduled end of your work day.

این پایان برنامه ریزی شده روز کاری شماست.

And let's say today you have a brainstorming  session scheduled from 9:00 AM to 5:00 PM.

و فرض کنید امروز یک جلسه طوفان فکری از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر برنامه ریزی شده است.

So an all day brainstorming  session now around 3:30 PM.

بنابراین یک جلسه طوفان فکری در تمام طول روز اکنون حدود ساعت 3:30 بعد از ظهر.

Maybe your boss could say we generated  a lot of amazing ideas today.

شاید رئیس شما می‌تواند بگوید که ما امروز ایده‌های شگفت‌انگیزی ایجاد کردیم.

I know, everyone's exhausted,  so let's call it a day.

می دانم، همه خسته شده اند، پس بیایید آن را یک روز بنامیم.

Your boss just gave you permission to end working  at 3:30 even though your scheduled day ends at 5.

رئیستان همین الان به شما اجازه داد که در ساعت 3:30 به کار خود پایان دهید، حتی اگر روز برنامه ریزی شده شما در ساعت 5 به پایان می رسد.

And that's why this is an amazing  expression to call it a day.

و به همین دلیل است که این تعبیر شگفت انگیزی است که آن را یک روز بنامید.

This next expression will help you sound  very natural to keep someone in the loop.

این عبارت بعدی به شما کمک می کند بسیار طبیعی به نظر برسید تا کسی را در جریان نگه دارید.

This is when you keep someone informed  

این زمانی است که شخصی را

about something specific or you  include someone in communication.

در مورد چیزی خاص مطلع می‌کنید یا فردی را در ارتباط قرار می‌دهید.

This is commonly used in e-mail  and you'll see someone right.

این معمولاً در ایمیل استفاده می‌شود و شخص را درست می‌بینید.

Please keep me in the loop.

لطفا مرا در جریان نگه دارید.

If your boss sends you an e-mail  and says please keep me in the loop,  

اگر رئیس شما یک ایمیل برای شما ارسال کند و بگوید لطفاً مرا در جریان بگذارید،

it means that your boss wants you to inform  them about whatever that specific topic is.

به این معنی است که رئیس شما از شما می‌خواهد آنها را در مورد هر موضوعی که باشد اطلاع دهید.

So perhaps is please keep me in the  loop on the status of the report.

پس شاید لطفاً من را در جریان وضعیت گزارش نگه دارید.

Notice we use the preposition on and then  the something on the status of the report.

توجه داشته باشید که از حرف اضافه on و سپس از چیزی در وضعیت گزارش استفاده می‌کنیم.

We also use this to inform someone that  we will share information with them.

ما همچنین از این برای اطلاع دادن به کسی استفاده می‌کنیم که اطلاعات را با او به اشتراک می‌گذاریم.

For example, I'm having a touch  base with the client today.

به عنوان مثال، امروز با مشتری ارتباط برقرار می‌کنم. به

Notice a touch base as the noun.

یک پایه لمسی به عنوان اسم توجه کنید.

I'm having a touch base with the client today.

من امروز یک پایگاه لمسی با مشتری دارم.

About the marketing proposal, I'll keep you in the  loop, so I'm volunteering to keep you informed.

درباره پیشنهاد بازاریابی، من شما را در جریان قرار می‌دهم ، بنابراین داوطلب می‌شوم تا شما را در جریان قرار دهم.

So when I have more information about the  marketing proposal, I will share it with you.

بنابراین وقتی اطلاعات بیشتری درباره پیشنهاد بازاریابی داشته باشم، آن را با شما به اشتراک خواهم گذاشت.

Let's talk about how to use to bring someone  up to speed, a very important expression.

بیایید در مورد چگونگی استفاده از آن برای بالا بردن سرعت صحبت کنیم، یک عبارت بسیار مهم.

When you bring someone up to speed,  

وقتی شخصی را به سرعت بالا می‌آورید،   به این

it means you inform that person  about recent updates or developments.

معنی است که آن شخص را در مورد به‌روزرسانی‌ها یا پیشرفت‌های اخیر مطلع می‌کنید.

So let's say someone was sick and  they were off work for two days.

بنابراین بیایید فرض کنیم فردی بیمار بود و دو روز از کارش مرخصی داشت.

So that person's knowledge is 2 days old.

پس دانش آن فرد 2 روزه است.

They don't know what has happened for the  last two days, so when they get back to  

آن‌ها نمی‌دانند در دو روز گذشته چه اتفاقی افتاده است، بنابراین وقتی

work after they recover, they might  ask you to bring them up to speed.

پس از بهبودی به سر کار بازگردند، ممکن است از شما بخواهند که آنها را سریع‌تر بیاورید.

I was off sick for two days.

دو روز مریض بودم

Can you bring me up to speed?

آیا می توانید مرا به سرعت بیاورید؟

To do that?

برای انجام آن؟

You will give that person  all the information updates,  

شما به‌طور خاص تمام به‌روزرسانی‌های اطلاعات،

developments from the last two days specifically.

پیشرفت‌های دو روز گذشته را به آن شخص می‌دهید.

So their knowledge is at the  same level as everyone else,  

بنابراین دانش آنها در سطح همه افراد دیگر است،

and after you update that person, they can  say thanks for bringing me up to speed.

و بعد از اینکه آن شخص را به‌روزرسانی کردید، می‌توانند از اینکه به من سرعت دادید تشکر کنند.

Let's talk about the phrasal verb to follow up,  and you follow up with someone on something.

بیایید در مورد فعل عبارتی to follow up صحبت کنیم، و شما چیزی را با کسی دنبال کنید.

This is when you continue communication  after an initial conversation.

این زمانی است که بعد از مکالمه اولیه به ارتباط ادامه می دهید.

For example, I sent the client the proposal  last week, but I haven't heard back.

برای مثال، هفته گذشته پیشنهاد را برای مشتری فرستادم ، اما پاسخی دریافت نکردم.

I'll follow up today.

امروز پیگیری میکنم

So you had an initial conversation  with that client about the proposal.

بنابراین شما یک مکالمه اولیه با آن مشتری درباره پیشنهاد داشتید.

This happened last week.

این اتفاق هفته گذشته افتاد.

So now you can follow up with that  client on the marketing proposal.

بنابراین اکنون می‌توانید پیشنهاد بازاریابی را با آن مشتری دنبال کنید.

You can have another conversation  

می‌توانید مکالمه دیگری   داشته باشید

in order to continue discussing what you  previously discussed, the marketing proposal.

تا به بحث در مورد آنچه قبلاً بحث کرده‌اید، یعنی پیشنهاد بازاریابی، ادامه دهید.

So the client gets your follow up message there.

بنابراین مشتری پیام پیگیری شما را در آنجا دریافت می کند.

I just used it as a noun.

من فقط از آن به عنوان اسم استفاده کردم.

Remember, native speakers love doing that.

به یاد داشته باشید، افراد بومی عاشق انجام این کار هستند.

I'll follow up message.

پیگیر پیام میشم

So the client gets your follow up message  and could say thanks for following up,  

بنابراین مشتری پیام پیگیری شما را دریافت می‌کند و می‌تواند از پیگیری شما تشکر کند،

Let's touch base on this tomorrow, Let's  touch base, so the verb form to touch base.

بیایید پایه را فردا لمس کنیم، بیایید پایه را لمس کنیم، بنابراین فرم فعل به لمس پایه است.

Let's touch base on this the  marketing proposal tomorrow.

بیایید این پیشنهاد بازاریابی را فردا بررسی کنیم.

Now, you are going to sound  very advanced, very fluent,  

اکنون، شما در جلسه کاری بعدی خود بسیار پیشرفته، بسیار روان،

very natural and very professional  at your next business meeting.

بسیار طبیعی و بسیار حرفه ای به نظر خواهید رسید .

But I'm going to quiz you to make  sure you really know all of these  

اما من از شما سؤال می‌کنم تا مطمئن شوم که واقعاً همه این

expressions and can use them in your speech.

عبارات را می‌دانید و می‌توانید از آنها در سخنرانی خود استفاده کنید.

So here are the questions.

بنابراین سؤالات اینجاست.

Hit, pause.

ضربه بزنید، مکث کنید.

Take as much time as you need.

هر چقدر که نیاز دارید وقت بگذارید.

And when you're ready to  see the answers, hit play.

و وقتی برای دیدن پاسخ‌ها آماده شدید، روی play ضربه بزنید.

So how'd you do with that quiz?

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Well, let's find out.

خب بیایید بفهمیم

Here are the answers.

در اینجا پاسخ ها آمده است.

Hit, pause.

ضربه بزنید، مکث کنید.

Take as much time as you need to review them.

به اندازه ای که نیاز دارید برای بررسی آنها وقت بگذارید.

And when you're ready to continue, hit play.

و وقتی برای ادامه آماده شدید، بازی را بزنید.

So how'd you do with that quiz?

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Share your score in the comments and leave an  

امتیاز خود را در نظرات به اشتراک بگذارید و یک

example with your favorite  expression from the list.

مثال با عبارت مورد علاقه خود از لیست بگذارید.

And make sure you like this video, share  it with your friends, and of course,  

و مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید، و البته،

subscribe so you're notified  every time I post a new lesson.

مشترک شوید تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید

You can click here to download it or  look for the link in the description  

برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید

and why don't you get started  with your 9th lesson right now.

و چرا همین الان با درس نهم خود شروع نمی‌کنید.