Advanced ENGLISH ADJECTIVES to level up your SPOKEN ENGLISH

Today you're going to boost  your English vocabulary with  

امروز می‌خواهید دایره لغات انگلیسی خود را با

advanced adjectives to help you sound  professional and fluent in English.

صفت‌های پیشرفته تقویت کنید تا به شما کمک کند حرفه‌ای به نظر برسید و به زبان انگلیسی مسلط باشید.

Welcome back to JForrest English, of course.

البته به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

Now let's get started.

من جنیفر هستم

حالا بیایید شروع کنیم.

1st I'm going to quiz you to see  how well you know these adjectives.

اول از شما سوال می‌کنم تا ببینم چقدر این صفت‌ها را می‌شناسید.

But don't worry because after  I'm going to explain each one  

اما نگران نباشید زیرا بعد از هر کدام   را

in detail and then you'll complete the quiz again.

به تفصیل توضیح می‌دهم و سپس دوباره امتحان را کامل می‌کنید.

I promise, seeing your result before the lesson  and after the lesson, you're going to feel so.

قول می دهم، با دیدن نتیجه قبل از درس و بعد از درس، چنین احساسی خواهید داشت.

Proud because you've improved a lot.

مفتخرم چون خیلی پیشرفت کردی.

So let's.

Start the quiz.

پس بیایید.

مسابقه را شروع کنید.

Question one.

سوال یک.

Sarah's taste in music meant her  favorite genre changed every week.

سلیقه سارا در موسیقی به این معنا بود که ژانر مورد علاقه‌اش هر هفته تغییر می‌کرد.

Now I'm only going to give you 3 seconds  to answer, which is not a long time.

اکنون فقط 3 ثانیه به شما فرصت می‌دهم تا پاسخ دهید، که زمان زیادی نیست.

So hit pause, take as much time as you  need, and when you're ready, hit play.

بنابراین، مکث را فشار دهید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید.

Sarah's fickle taste in music.

ذوق بی ثبات سارا در موسیقی.

Question 2.

سوال 2.

The smell of freshly baked  bread filled the bakery.

بوی نان تازه پخته نانوایی را پر کرده بود.

Pervasive Question 3.

سوال فراگیر 3. در

The conference featured  scientists from around the.

این کنفرانس دانشمندانی از سراسر جهان حضور داشتند.

World Eminent Question 4.

پرسش برجسته جهان 4.

The Young.

جوان.

Boy's nature led him to ask endless questions.

طبیعت پسر او را به پرسیدن سوالات بی پایان سوق داد.

Inquisitive Question 5 chat.

سوال کنجکاوی 5 چت.

GPT is becoming in the workplace ubiquitous.

GPT در محیط کار همه جا در حال تبدیل شدن است.

Question 6.

سوال 6.

From the top of the mountain, they.

از بالای کوه، آنها.

Admire the expanse of the.

وسعت را تحسین کنید.

Valley Vast Question 7.

سؤال 7.

The novel's ending left a impact on the reader.

پایان رمان بر خواننده تأثیر گذاشت.

A profound impact.

تاثیر عمیق.

Question eight, she had an love of painting.

سوال هشتم، او عاشق نقاشی بود.

Intrinsic Question 9.

سوال درونی 9.

Safety is in the construction industry paramount.

ایمنی در صنعت ساخت و ساز از اهمیت بالایی برخوردار است.

And finally, Question 10.

و سرانجام، سوال 10. به

The fear of the dark seems to be  in many young children inherent.

نظر می رسد ترس از تاریکی در بسیاری از کودکان خردسال ذاتی است.

So how'd you do with that quiz?

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Was it easy?

آسان بود؟

Difficult.

Don't.

دشوار.

نکن.

Worry if it was difficult because now I'm  going to explain each adjective in detail.

اگر مشکل بود نگران باشید زیرا اکنون هر صفت را با جزئیات توضیح خواهم داد.

Let's do that now.

حالا این کار را بکنیم.

Ubiquitous, ubiquitous.

همه جا حاضر، همه جا حاضر.

This means present, found or appearing everywhere.

این به معنای حاضر، یافتن یا ظاهر شدن در همه جا است.

For example, smartphones are ubiquitous devices.

به عنوان مثال، گوشی های هوشمند دستگاه هایی هستند که همه جا حاضر هستند.

They're found everywhere.

همه جا پیدا میشن

They're found in every home, every office.

آنها در هر خانه و هر دفتری یافت می شوند.

So we can say smartphones are ubiquitous,  devices in every home and office.

بنابراین می‌توانیم بگوییم تلفن‌های هوشمند همه جا هستند، دستگاه‌هایی در هر خانه و اداره.

Paramount, Paramount.

پارامونت، پارامونت.

When something is paramount,  it means it's more important.

وقتی چیزی مهم است، به این معنی است که مهمتر است.

Than anything else.

بیش از هر چیز دیگری.

In emergency situations, the safety of the  passengers is paramount to the airline crew.

در شرایط اضطراری، ایمنی مسافران برای خدمه هواپیمایی مهم است.

So you know the safety of the passengers  is important to the airline crew,  

بنابراین می‌دانید که ایمنی مسافران برای خدمه هواپیمایی مهم است،

but by including the adjective paramount, you  know it's more important than anything else.

اما با قرار دادن صفت اصلی، می‌دانید که از هر چیز دیگری مهم‌تر است.

So the safety of the passengers  is more important than protecting.

بنابراین ایمنی مسافران مهم‌تر از محافظت است.

The actual airplane, the safety  of the passengers, is paramount.

هواپیمای واقعی، ایمنی مسافران، بسیار مهم است.

Vast, vast.

وسیع، وسیع.

This means a very great extent or quantity.

این به معنای میزان یا مقدار بسیار زیادی است.

So when I hear vast, I know  that the extent is very great.

بنابراین وقتی حجم وسیعی را می‌شنوم، می‌دانم که میزان آن بسیار عالی است.

For example, the Sahara Desert  is a vast expanse of sand dunes.

به عنوان مثال، صحرای صحرا، گستره وسیعی از تپه‌های شنی است.

So of course I know there  are sand dunes in the desert.

بنابراین مطمئناً می دانم که تپه های شنی در بیابان وجود دارد. می

I know there are many sand dunes.

دانم که تپه های شنی زیادی وجود دارد.

But when I hear vast, the image I have  in my mind all of a sudden changes.

اما وقتی صدای وسیعی را می‌شنوم، تصویری که در ذهنم دارم ناگهان تغییر می‌کند.

And I see sand dune after sand dune after sand  dune because it's vast, profound, profound.

و من تپه‌های ماسه‌ای پشت تپه‌های شنی پشت تپه‌های شنی می‌بینم، زیرا وسیع، عمیق، عمیق است.

This means having deep insight or understanding.

این به معنای داشتن بینش یا درک عمیق است.

For example, the professor's lecture on quantum  mechanics was profound by using this adjective.

به عنوان مثال، سخنرانی استاد در مورد مکانیک کوانتومی با استفاده از این صفت عمیق بود. می‌دانم

I understand that the person saying this  learned a lot of very deep insights or  

که فردی که این را می‌گوید، بینش‌های بسیار عمیق زیادی آموخته است یا

now has a very deep understanding of the  topic because it was profound, pervasive.

اکنون درک بسیار عمیقی از موضوع دارد، زیرا این موضوع عمیق و فراگیر بود.

Pervasive.

فراگیر.

This means spreading widely  throughout a group or an area.

این به معنای گسترش گسترده در یک گروه یا یک منطقه است.

Remember we talked about how  smartphones are ubiquitous?

به خاطر دارید که درباره اینکه تلفن‌های هوشمند در همه جا حاضر هستند صحبت کردیم؟

They appear everywhere.

همه جا ظاهر می شوند.

Well, as a result.

خوب، در نتیجه.

We can say that social media is a  pervasive part of modern society.

می توان گفت که رسانه های اجتماعی بخشی فراگیر از جامعه مدرن هستند.

Because smartphones are ubiquitous  and social media like the J Force,  

از آنجایی که تلفن‌های هوشمند در همه جا وجود دارند و رسانه‌های اجتماعی مانند J Force هستند،

English YouTube channel is now everywhere as well.

کانال انگلیسی YouTube اکنون در همه جا وجود دارد.

So it's pervasive.

بنابراین فراگیر است. به

It is spread widely and  spread quickly within society.

طور گسترده منتشر می شود و به سرعت در جامعه گسترش می یابد.

Inherent, inherent.

ذاتی، ذاتی.

This means existing in something  as a permanent or inseparable.

این به معنای وجود در چیزی به عنوان یک امر دائمی یا غیرقابل تفکیک است.

Quality or element.

کیفیت یا عنصر.

For example, cats have an inherent  ability to land on their feet.

برای مثال، گربه‌ها توانایی ذاتی برای فرود آمدن روی پاهای خود را دارند.

When they fall.

وقتی می افتند. آیا

Have you heard that before that?

قبل از آن شنیده اید؟

When a cat falls, it always lands on its feet.

وقتی گربه می افتد، همیشه روی پاهایش می آید.

Well, this is an inherent quality.

خوب، این یک کیفیت ذاتی است.

It's permanent within the cat.

در درون گربه دائمی است.

It's not separable from the cat.

از گربه قابل جدا شدن نیست

The cat didn't learn how to do this.

گربه یاد نگرفت که چگونه این کار را انجام دهد.

It's just an inherent quality,  inquisitive, inquisitive.

این فقط یک کیفیت ذاتی است، کنجکاو، کنجکاو.

This means showing a strong  curiosity or willingness to learn.

این به معنای نشان دادن کنجکاوی یا تمایل شدید برای یادگیری است.

For example, my daughter was very  inquisitive when we were at the museum.

برای مثال، زمانی که ما در موزه بودیم، دخترم بسیار کنجکاو بود.

Generally, someone displays being  inquisitive by asking a lot of questions.

به طور کلی، شخصی با پرسیدن سؤالات زیادی کنجکاو نشان می دهد.

So if you're at the museum with a young child or  even an adult, and they ask a lot of questions  

بنابراین، اگر با یک کودک خردسال یا حتی یک بزرگسال در موزه هستید، و آنها سؤالات زیادی

about what they're seeing, they could also be  inquisitive by wanting to read all of the signs  

درباره آنچه که می بینند می پرسند، می توانند با خواندن همه علائم

and the posters and the information about the  objects that they're looking at at the museum.

و پوسترها و اطلاعات، کنجکاو باشند. درباره اشیایی که در موزه به آنها نگاه می کنند.

In my opinion, being inquisitive is a very  beneficial quality when you're learning,  

به نظر من، هنگام یادگیری، کنجکاو بودن یک ویژگی بسیار مفید است،

especially when you're learning a language.

به خصوص زمانی که در حال یادگیری زبان هستید.

I love when my students ask questions when  

وقتی دانش‌آموزانم وقتی

they're inquisitive because it shows  they're really trying to understand.

کنجکاو هستند، سؤال می‌پرسند، زیرا نشان می‌دهد که واقعاً در تلاش برای فهمیدن هستند.

And when you ask questions  and you get those answers,  

و وقتی سؤال می‌پرسید و آن پاسخ‌ها را دریافت می‌کنید،

you're able to form those connections  in your brain and learn faster as well.

می‌توانید آن ارتباطات را در مغز خود ایجاد کنید و همچنین سریع‌تر یاد بگیرید.

So hopefully.

پس امیدوارم.

You are inquisitive when it  comes to the English language.

وقتی صحبت از زبان انگلیسی به میان می آید، کنجکاو هستید.

Fickle, fickle.

بی ثبات، بی ثبات.

That's.

Fun to say.

یعنی.

سرگرم کننده برای گفتن.

Fickle.

بی ثبات.

This means changing frequently, especially  in one's loyalties, interests, or affections.

این به معنای تغییر مکرر است، به‌ویژه در وفاداری‌ها، علایق یا محبت‌های فرد.

For example, the fashion industry.

به عنوان مثال، صنعت مد.

Is known for its fickle trends.

به دلیل روندهای بی ثبات خود شناخته شده است.

Trends in the fashion industry  change very quickly, very frequently.

روندها در صنعت مد بسیار سریع، بسیار مکرر تغییر می کند.

One day it could be very fashionable to wear  a sweater like this, and then next week.

یک روز پوشیدن یک ژاکت مانند این می تواند بسیار شیک باشد و هفته بعد.

They say that is the ugliest sweater  ever and you shouldn't wear it.

آنها می گویند این زشت ترین ژاکت است و شما نباید آن را بپوشید.

O they're very fickle about what's  trendy and what's not trendy.

O آنها در مورد اینکه چه چیزی مد روز است و چه چیزی مد روز نیست، بسیار متزلزل هستند.

The fashion industry could also be.

صنعت مد نیز می تواند باشد.

Fickle about which designers  they promote and support.

در مورد طراحانی که آنها را تبلیغ و حمایت می کنند بی ثبات باشید.

Maybe one day this person is the  designer that everyone's talking about,  

شاید یک روز این شخص همان طراح باشد که همه در مورد آن صحبت می کنند،

but then next week, nobody's talking about that.

اما هفته بعد، هیچ کس در مورد آن صحبت نمی کند.

Person.

And there's a totally new designer.

شخص

و یک طراح کاملاً جدید وجود دارد.

So the fashion industry and many other  industries is very fickle, intrinsic, intrinsic.

بنابراین صنعت مد و بسیاری از صنایع دیگر بسیار ناپایدار، ذاتی و ذاتی هستند.

This means belonging naturally, and  therefore it's an essential part.

این به معنای تعلق طبیعی است، و بنابراین یک بخش اساسی است.

For example, an intrinsic motivation to succeed  drives some athletes to push their limits.

برای مثال، یک انگیزه درونی برای موفقیت، برخی از ورزشکاران را وادار می‌کند تا محدودیت‌های خود را پشت سر بگذارند.

So they're not motivated by winning a trophy,  because that's an external motivation.

بنابراین آنها با بردن یک جام انگیزه ندارند، زیرا این یک انگیزه بیرونی است.

The trophy is outside of them.

جام خارج از آنهاست.

They're motivated by something  within an intrinsic motivation.

آنها توسط چیزی در یک انگیزه درونی برانگیخته می شوند.

And just like I said that, being inquisitive  is important when you're learning a language.

و درست همانطور که گفتم، زمانی که در حال یادگیری زبان هستید، کنجکاو بودن مهم است.

So is having an intrinsic  motivation if you're only motivated?

بنابراین اگر فقط انگیزه داشته باشید، داشتن انگیزه درونی است؟

To study, to pass the IELTS, Well,  that's an external motivation.

مطالعه کردن، قبولی در آیلتس، خب، این یک انگیزه بیرونی است.

And although it's great to have that motivation  generally, it's not enough generally.

و اگرچه داشتن چنین انگیزه ای عالی است ، اما به طور کلی کافی نیست.

We also need an intrinsic motivation to really  push ourselves and succeed our full potential.

ما همچنین به یک انگیزه درونی نیاز داریم تا واقعاً به خودمان فشار بیاوریم و پتانسیل کامل خود را به دست آوریم.

Eminent.

برجسته

Eminent.

برجسته

This means famous.

این یعنی معروف.

And respected within a  specific profession or field.

و در یک حرفه یا رشته خاص مورد احترام است.

For example, she was awarded a prize for  her eminent contributions to the field,  

به‌عنوان مثال، به‌خاطر مشارکت‌های برجسته‌اش در این زمینه، جایزه‌ای به او اعطا شد

the field being the area of her profession.

.

So if she is a quantum mechanic.

بنابراین اگر او یک مکانیک کوانتومی است.

Then that is her field.

سپس آن رشته اوست.

Quantum mechanics is her field.

مکانیک کوانتومی رشته اوست.

If she is a physicist, then that is her field,  her area of study, interest or profession.

اگر او یک فیزیکدان است، پس این رشته، حوزه تحصیل، علاقه یا حرفه او است.

And here is that.

و اینجاست که

Her eminent contributions.

کمک های برجسته او

So it's implying that her contributions are famous  

بنابراین به این معناست که مشارکت‌های او

or respected within that particular field,  whether it be quantum mechanics or physics.

در آن زمینه خاص، چه مکانیک کوانتومی یا فیزیک، مشهور یا قابل احترام است.

Now that you're more comfortable with these  adjectives, let's do the same quiz again.

اکنون که با این صفت‌ها راحت‌تر هستید، بیایید دوباره همان مسابقه را انجام دهیم.

Here are the questions.

در اینجا سؤالات وجود دارد.

Hit, pause.

ضربه بزنید، مکث کنید.

Take as much time as you need, and when  you're ready to see the answers, hit play.

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی برای دیدن پاسخ‌ها آماده شدید، روی play ضربه بزنید.

Here are the answers.

در اینجا پاسخ ها آمده است.

Take as much time as you need to review them.

به اندازه ای که نیاز دارید برای بررسی آنها وقت بگذارید.

And when you're ready to continue, hit play.

و وقتی برای ادامه آماده شدید، بازی را بزنید.

So how'd you do?

پس چطور شدی؟

Did your score improve from the  first time to the second time?

آیا امتیاز شما از بار اول به بار دوم بهتر شد؟

Share both your scores in the comments to motivate  

هر دو امتیاز خود را در نظرات به اشتراک بگذارید تا انگیزه   ایجاد کنید

and inspire other students to see how  much they can improve in this lesson.

و دانش آموزان دیگر را تشویق کنید تا ببینند چقدر می توانند در این درس پیشرفت کنند.

And if you enjoyed this lesson, If you enjoyed  being quizzed, then put more quizzes, More  

و اگر از این درس لذت بردید، اگر از امتحان شدن لذت بردید، آزمون‌های بیشتر،

quizzes in the comments put or quizzes so I know  you want me to make more lessons just like this.

آزمون‌های بیشتر را در نظرات قرار دهید یا آزمون‌ها را قرار دهید تا بدانم که می‌خواهید درس‌های بیشتری را درست مثل این بسازم.

And of course, make sure you like this video,  

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که من یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید

You can click here to download  it or look for the link in the  

اینجا را کلیک کنید تا آن را دانلود کنید یا به دنبال پیوند در

description and you can keep improving  your English with this lesson right now.

توضیحات بگردید و می‌توانید همین الان با این درس به بهبود انگلیسی خود ادامه دهید.