Do you know these PHRASAL VERBS? (Learn 10 Common Phrasal Verbs) WITH QUIZZES

Welcome to JForrest English training, I'm  Jennifer and today you're going to learn 10  

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید، من جنیفر هستم و امروز قرار است 10

very common phrasal verbs that will help you sound  fluent natural and advanced in English. Now first,  

فعل عبارتی بسیار رایج را بیاموزید که به شما کمک می کند در زبان انگلیسی روان و طبیعی و پیشرفته به نظر برسید. حالا ابتدا،   می‌خواهم

I'm going to quiz you to see how well, you know,  these phrasal verbs. And then after I'll explain  

شما را امتحان کنم تا ببینم، این افعال عبارتی چقدر خوب هستند. و بعد از آن

each one in detail. Let's get started. Question 1,  can you help me? Your grandfather's old letters.

هر کدام را به طور مفصل توضیح خواهم داد. بیا شروع کنیم. سوال 1، آیا می توانید به من کمک کنید؟ نامه های قدیمی پدربزرگت.

Now I'll only give you three  seconds to answer so hit pause,  

اکنون فقط سه ثانیه به شما فرصت می‌دهم تا پاسخ دهید، بنابراین مکث را فشار دهید،

take as much time as you need and when  you're ready, hit play to see the answer.

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید تا پاسخ را ببینید.

Sift through question 2. I assure you that  your gender didn't our hiring decision.

سوال 2 را بررسی کنید. به شما اطمینان می‌دهم که جنسیت شما در تصمیم استخدام ما نبوده است.

Bear on question 3. I know you're  tired but maybe a walk will

سوال 3 را تحمل کنید. می‌دانم که خسته هستید، اما شاید یک پیاده‌روی

perk you up question for. It's so  easy to buy Subway in New York City.

برای شما سوالی ایجاد کند. خرید مترو در شهر نیویورک بسیار آسان است.

Get around question 5, she doesn't fizzy drinks.

سوال 5 را بررسی کنید، او نوشابه های گازدار نمی خورد.

Care for the question 6. It was  a great presentation, but you  

به سوال 6 اهمیت دهید. ارائه عالی بود، اما شما

the introduction a little too much.

مقدمه را کمی بیش از حد انجام دادید.

Drew out question 7, it's getting late. So let's

سوال 7 رو کشیدم، داره دیر میشه. پس بیایید

and finish the discussion tomorrow.

و فردا بحث را تمام کنیم.

Wrap-up question 8, you've been calling  your mother for weeks just do it.

سوال پایانی 8، هفته‌هاست که با مادرتان تماس می‌گیرید، این کار را انجام دهید. با به

putting off question 9, I just

تعویق انداختن سوال 9، من فقط

The report but I haven't read it fully.

گزارش هستم اما آن را به طور کامل نخوانده ام.

Flip through question, 10 with the  extra orders, the whole team has.

سؤال را ورق بزنید، 10 با سفارش‌های اضافی، کل تیم. جا

Fallen behind. So, how did you do with that  quiz? Don't worry if it was difficult because  

مانده. بنابراین، چگونه با آن مسابقه کار کردید ؟ اگر مشکل بود نگران نباشید زیرا

now I'm going to explain every phrasal verb  in detail, and then you can do the quiz again  

اکنون می‌خواهم تمام فعل‌های عبارتی را با جزئیات توضیح دهم، سپس می‌توانید امتحان را دوباره انجام دهید

to see how much you've improved. So I'll explain  all the phrasal verbs now. Number one to bear on,  

تا ببینید چقدر پیشرفت کرده‌اید. بنابراین اکنون همه افعال عبارتی را توضیح می‌دهم. شماره یک برای تحمل،

this means to be connected to or related  to. For example, I don't see how that

این به معنای متصل شدن یا مرتبط بودن است . برای مثال، من نمی‌دانم که

That information Bears on this case. So I  don't see how that information is connected  

این اطلاعات چگونه بر این مورد تأثیر می‌گذارد. بنابراین نمی‌دانم که این اطلاعات چگونه

to or related to this case. I don't see how  it Bears on this case. Now we can also mean  

به این مورد مرتبط است یا به آن مرتبط است. من نمی‌دانم که چگونه این مورد را نشان می‌دهد. اکنون می‌توانیم به

to bear on to mean influence or affect, for  example, our relationship didn't bear on my

معنای تأثیرگذاری یا تأثیرگذاری نیز معنا کنیم، برای مثال، رابطه ما بر تصمیم من تأثیری نداشته است

decision,

،

so maybe you have a personal  relationship with a contractor.

بنابراین ممکن است شما با یک پیمانکار رابطه شخصی داشته باشید.

And you interviewed many contractors and you chose  the one, you have a personal relationship with,  

و با بسیاری از پیمانکاران مصاحبه کردید و یکی را انتخاب کردید که با آن رابطه شخصی دارید،

but you want people to know that personal  relationship didn't impact or effect. It didn't  

اما می‌خواهید مردم بدانند که این رابطه شخصی تأثیری نداشته یا تأثیری نداشته است.

bear on my indecision. This is a more professional  or formal phrasal verb. You'll hear it. A lot in  

بر بلاتکلیفی من تأثیری نداشت. این یک فعل عبارتی حرفه ای یا رسمی تر است. شما آن را خواهید شنید. در

the news and reports and you can use it a lot  in a business context. Number two to care for,

اخبار و گزارش‌ها بسیار زیاد است و می‌توانید از آن در زمینه کسب‌وکار بسیار استفاده کنید. شماره دو برای مراقبت،

Something when you care for something, not  someone something it means that you like  

چیزی که وقتی برای چیزی اهمیت می‌دهید، نه برای کسی چیزی به این معنی است که دوست دارید

you have a preference for that something. But we  commonly use this in the negative. So I could say,  

برای آن چیزی ترجیح دارید. اما ما معمولاً از این به صورت منفی استفاده می‌کنیم. بنابراین می توانم بگویم،

I don't care for chocolate cake. I don't care  for chocolate cake, it's just another way of  

به کیک شکلاتی اهمیتی نمی دهم. من برای کیک شکلاتی اهمیتی نمی‌دهم، این فقط روش دیگری برای

saying. I don't like chocolate cake, I  don't have a preference for chocolate.

گفتن است. من کیک شکلاتی دوست ندارم، ترجیحی برای شکلات ندارم.

Jake, I don't care for chocolate cake so it's a  another way. If somebody offers you something you  

جیک، من برای کیک شکلاتی اهمیتی نمی‌دهم، بنابراین راه دیگری است. اگر کسی چیزی به شما پیشنهاد می‌دهد،

could decline it and simply say, oh I don't  care for chocolate cake or if your coworkers  

می‌توانید آن را رد کنید و به سادگی بگویید، آه، من برای کیک شکلاتی اهمیتی نمی‌دهم یا اگر همکارانتان درباره

are discussing the latest reality TV show and  they want to know what you think about it. You  

آخرین برنامه تلویزیونی واقعیت بحث می‌کنند و می‌خواهند نظر شما را درباره آن بدانند. شما

can say I don't care for reality TV. It's just  letting them know, you don't really like it.  

می توانید بگویید من برای تلویزیون واقعیت اهمیتی ندارم. فقط به آنها اطلاع دهید، شما واقعاً آن را دوست ندارید. این

It's not your personal preference numbers,  three to perk up to perk up. Means to feel

شماره‌های ترجیحی شخصی شما نیستند، سه عدد برای افزایش امتیاز به بالا. یعنی احساس

Oh, better happier or more energized. So think of

شادی بهتر یا پرانرژی تر. پس به

first

thing in the morning. When you wake  up, you're still pretty sleepy,  

اول

صبح فکر کنید. وقتی از خواب بیدار می شوید، هنوز خیلی خواب آلود هستید،

right? And what do a lot of people do?  They drink coffee? So you could say,  

درست است؟ و بسیاری از مردم چه می کنند؟ قهوه می نوشند؟ بنابراین می‌توانید بگویید،

coffee perks me up coffee, makes me more  energized or going for a walk perks me up.  

قهوه به من انرژی می‌دهد، انرژی بیشتری به من می‌دهد یا پیاده‌روی، من را خوشحال می‌کند.

We also use this when someone isn't feeling  well, because they're sick or because

ما همچنین زمانی از این مورد استفاده می‌کنیم که احساس خوبی ندارد، به دلیل مریض بودن یا به این دلیل که

The - happened like they lost their job and  you might go over with some flowers with some  

- این اتفاق افتاده است مثل اینکه شغل خود را از دست داده است و ممکن است با چند گل با مقداری

chocolates or just with yourself to try to  help perk up that other person to help make  

شکلات یا فقط با خودتان بروید تا سعی کنید به تقویت آن کمک کنید. فردی که به

them feel better happier more energized. So,  you might say, well the flowers, perked her up,  

آنها کمک کند تا احساس شادی و انرژی بیشتری داشته باشند. بنابراین، ممکن است بگویید، گل‌ها او را تشویق کردند،

perked her up the flowers, perked her up,  the flowers made, her feel better happier.

او را به گل‌ها تشویق کردند، گل‌ها را به‌وجود آوردند، او احساس خوشحالی بیشتری می‌کرد.

More energized number for to sift through.  This is a great phrasal verb. We use this  

شماره پر انرژی تر برای غربال کردن. این یک فعل عبارتی عالی است.

when you have large amounts of information,  perhaps a lot of paperwork or files books,  

وقتی حجم زیادی از اطلاعات، شاید اسناد یا کتاب‌های فایل‌های زیادی دارید، از این   استفاده می‌کنیم

and you need to examine that information to  determine what's useful. What's important?  

و باید آن اطلاعات را بررسی کنید تا مشخص کنید چه چیزی مفید است. چه چیزی مهم است؟

For example, after Giuliano quit, I  had to sift through all his files. So,

برای مثال، پس از استعفای جولیانو، مجبور شدم همه پرونده‌های او را بررسی کنم. بنابراین،

Has all these files, a lot of information and you  have to examine all of them to determine what you  

همه این فایل‌ها، اطلاعات زیادی را دارد و باید همه آن‌ها را بررسی کنید تا مشخص کنید چه مواردی را

can delete and what's important and you need  to keep or at home. Maybe you're going through

می‌توانید حذف کنید و چه چیزهایی مهم است و باید نگه دارید یا در خانه داشته باشید. شاید در حال بررسی

your

grandmother's photo albums. And she  has 20 30 different photo albums.  

آلبوم عکس های مادربزرگتان هستید. و او 20 30 آلبوم عکس مختلف دارد.

So you might ask your brother. Can  you help me sift through these photo  

پس شاید از برادرت بپرسی می‌توانید به من کمک کنید این آلبوم‌های عکس را مرور کنم

albums? So you're going to examine  them to determine what pictures you

؟ بنابراین می‌خواهید آن‌ها را بررسی کنید تا مشخص کنید چه عکس‌هایی را

Want to keep and what pictures you  want to get rid of. Maybe you don't  

می‌خواهید نگه دارید و چه عکس‌هایی را می‌خواهید خلاص شوید. شاید

know who is in that photo or the quality  is really bad. Number five, to wrap up,  

ندانید چه کسی در آن عکس است یا کیفیت آن واقعاً بد است. شماره پنج، برای جمع بندی،

this is another way of saying to end to finish  but is very commonly used especially in a  

این روش دیگری برای گفتن پایان تا پایان است، اما بسیار رایج است به ویژه در

business context. So if you're in a meeting  and you're coming to the end of the meeting,  

زمینه کسب و کار. بنابراین اگر در یک جلسه هستید و به پایان جلسه می‌رسید،

you could simply say. Alright everyone  let's wrap up. Let's wrap up for today.

می‌توانید به سادگی بگویید. باشه همه بیایید جمع بندی کنیم. بیایید برای امروز جمع بندی کنیم.

Now we commonly add it, let's wrap it up, let's  wrap it up for today, it's getting late, let's  

اکنون معمولاً آن را اضافه می کنیم، بیایید آن را جمع بندی کنیم، بیایید آن را برای امروز جمع بندی کنیم، دیر شده است، بیایید  آن را

wrap it up, the it is the meeting, the meeting,  the conference, the event, whatever. You're in  

جمع بندی کنیم، جلسه، جلسه، کنفرانس، رویداد، هر چه باشد. شما در   هستید

that you want to finish or end, or you could  say, how should we wrap up the conference? How  

که می‌خواهید به پایان برسانید یا به پایان برسانید، یا می‌توانید بگویید، چگونه باید کنفرانس را به پایان برسانیم؟ چگونه

should we finish or end the conference? You want  to do it in a memorable way? Right? How should we

باید کنفرانس را به پایان برسانیم یا پایان دهیم؟ می‌خواهید این کار را به روشی به یاد ماندنی انجام دهید؟ درست؟ چگونه باید

We wrap up the conference and then you can  have a discussion on that. Number 6, it to  

کنفرانس را به پایان برسانیم و سپس می‌توانید درباره آن بحث کنید. شماره 6، باید

flip through. When you flip through a book a  report a magazine. It means you go through it  

ورق بزنید. وقتی کتابی را ورق می‌زنید، یک مجله را گزارش می‌کنید. به این معنی است که شما

really quickly. So usually because you want  to get a general idea of what that book is  

خیلی سریع از آن عبور می کنید. بنابراین معمولاً به این دلیل که می‌خواهید یک ایده کلی درباره آن کتاب به دست آورید

about or because you're looking for very  specific information. So if you have this

یا به این دلیل که به دنبال اطلاعات بسیار خاصی هستید. بنابراین، اگر این

report

that's 130 pages but you're  looking for a very specific

گزارش

130 صفحه است، اما به دنبال یک اطلاعات بسیار خاص هستید

Piece of information. You can  just quickly flip through it,  

. می‌توانید به سرعت آن را ورق بزنید،

to find that specific part of the report, or  you can do this, when you're waiting for a  

آن بخش خاص از گزارش را پیدا کنید، یا  می‌توانید این کار را انجام دهید، وقتی منتظر

friend to arrive waiting for a bus, you might  flip through a magazine just look through it,  

دوستی هستید که منتظر اتوبوس باشد، ممکن است مجله‌ای را ورق بزنید و فقط آن را نگاه کنید،

but you're not really reading anything.  You're just flipping through it. You're  

اما شما واقعاً چیزی نمی خوانید شما فقط آن را ورق می زنید. شما

going through it quickly. Number 7 to  draw out when you draw something out,

به سرعت از آن عبور می کنید. شماره 7 برای بیرون کشیدن زمانی که چیزی را

Out, you make it a lot longer than  necessary or needed. So is usually  

بیرون می‌کشید، آن را بسیار طولانی‌تر از حد لازم یا مورد نیاز می‌کنید. بنابراین معمولاً

used in a more negative context. For  example, he really Drew out his speech,  

در زمینه منفی تر استفاده می شود. به عنوان مثال، او واقعاً سخنرانی خود را بیرون کشید،

he made the speech a lot longer than it needed  to be or that it should have been. So it's more  

او سخنرانی را بسیار طولانی‌تر از آنچه لازم بود یا باید می‌بود، انجام داد. بنابراین، بیشتر

of a - it's criticizing the speech or you  could say they really Drew out the end.

یک مورد است - انتقاد از سخنرانی است یا می‌توانید بگویید که آنها واقعاً پایان را کشیده‌اند. از این

Aang of the movie so maybe you were enjoying the  movie but then the end was just really long way  

پس شاید از فیلم لذت می‌بردید، اما پایان آن بسیار

longer than it needed to be. And you're wondering,  when is this movie going to end? They really Drew  

طولانی‌تر از آنچه لازم بود بود. و شما تعجب می‌کنید، کی قرار است این فیلم به پایان برسد؟ آنها واقعاً

out the end of the movie, number eight to fall  behind, this is a great phrasal verb for both a  

پایان فیلم را ترسیم کردند، شماره هشت برای عقب افتادن، این یک فعل عباراتی عالی است هم برای یک

professional context, and a personal context when  you fall behind. It means you make less progress.

زمینه حرفه‌ای و هم برای زمینه شخصی وقتی عقب می‌افتید. یعنی کمتر پیشرفت می کنید.

Than wanted or needed. Let's say you were

بیش از خواسته یا مورد نیاز. فرض کنید

off

sick from work for over a week. Well,  you're definitely going to fall behind.  

بیش از یک هفته از کار مریض بودید. خب، مطمئناً عقب خواهید افتاد.

You're going to make less progress than  needed because you have a deadline or  

شما کمتر از میزان مورد نیاز پیشرفت خواهید کرد زیرا ضرب الاجل دارید یا

than just you simply wanted to make because  you were gone for an entire week so often we  

فقط می خواهید به آن دست پیدا کنید زیرا یک هفته تمام نبودید، بنابراین اغلب

can fall behind because we're sick  or there is a competing deadline.

ممکن است به دلیل مریض بودن یا مهلت رقابتی عقب بیفتیم.

Are competing project or something going  on in your personal life. But it could  

آیا پروژه رقابتی یا چیزی در زندگی شخصی شما در جریان است. اما ممکن است به این

also simply be because we didn't work hard  enough or fast enough and we fell behind.  

دلیل باشد که ما به اندازه کافی سخت یا سریع کار نکردیم و عقب افتادیم.

So in a school context. If you don't spend  enough time reading or doing your homework,  

بنابراین در زمینه مدرسه. اگر وقت کافی را برای خواندن یا انجام تکالیف،

your exercises, you might fall behind and  if you fall behind you might have to ask  

تمرین‌های خود صرف نکنید، ممکن است عقب بیفتید و اگر عقب بمانید، ممکن است مجبور شوید از

your professor for an extension  on a specific assignment number.

استاد خود برای تکمیل شماره تکلیف خاص بخواهید.

49 to get around. This is when you move from  place to place within a specific location. So  

49 برای دور زدن. این زمانی است که از مکانی به مکان دیگر در یک مکان خاص حرکت می‌کنید. بنابراین

let's say the location is your city and  I'm visiting your city. I could ask you  

فرض کنید مکان شهر شماست و من از شهر شما بازدید می‌کنم. می‌توانم از شما بپرسم

what's the best way to get around? What's the  best method of transportation to go from place  

بهترین راه برای دور زدن چیست؟ بهترین روش حمل و نقل برای رفتن از مکانی

to place within your city. So what would you  say, What's the best way to get around in your

به مکان دیگر در شهر شما چیست. بنابراین، چه می‌گویید، بهترین راه برای رفت و آمد در شهر شما چیست؟

City. And then you can say, oh Jennifer,  you can easily get around on foot,  

و سپس می‌توانید بگویید، اوه جنیفر، می‌توانید به‌راحتی پیاده بروید،

which means you can walk from location to location  

که به این معنی است که می‌توانید از یک مکان به مکان دیگر پیاده‌روی کنید

because your city is very small or  you might say, you definitely need a

زیرا شهر شما بسیار کوچک است یا شاید بگویید، قطعاً برای رفت

car

to get around. Maybe your city is quite large  and spaced out and it's not possible to walk.  

و آمد به ماشین نیاز دارید. شاید شهر شما بسیار بزرگ و با فاصله است و امکان پیاده روی وجود ندارد.

So you need a car to get around to go from  place to place. So this is an extremely

بنابراین برای رفت و آمد از مکانی به مکان دیگر به ماشین نیاز دارید. بنابراین، این یک

Only useful phrasal verb, when you're a tourist  because you should absolutely know how to get  

فعل عبارتی بسیار کاربردی است، وقتی توریست هستید، زیرا باید کاملاً بدانید که چگونه

around in the city. You're visiting. And finally  number 10 to put off, when you put something off  

در شهر رفت و آمد کنید. شما در حال بازدید هستید. و در نهایت شماره 10 برای به تعویق انداختن، وقتی چیزی را به تعویق می اندازید   به این

it means you delay it or postpone it. Now  you could put off a meeting you could delay  

معنی است که آن را به تعویق می اندازید یا به تعویق می اندازید. اکنون می‌توانید جلسه‌ای را به تعویق بیندازید و می‌توانید

or postpone a meeting for a specific reason.  You might say, let's put off the meeting until

به دلیل خاصی جلسه را به تأخیر بیندازید   یا به تعویق بیاندازید. شاید بگویید، بیایید جلسه را به

Next week. So let's delay. The meeting  until next week. A lot of times people  

هفته آینده موکول کنیم. پس به تأخیر بیفتیم. جلسه تا هفته آینده بسیاری از اوقات افراد

will put off things that are unpleasant,  things they don't want to do. For example,  

کارهایی را که ناخوشایند هستند، کارهایی که نمی خواهند انجام دهند، به تعویق می اندازند. برای مثال،

I've been putting off asking my boss for a raise.  I've been putting off asking my boss for a raise,  

من درخواست افزایش حقوق از رئیسم را به تعویق انداختم. من درخواست افزایش حقوق از رئیسم را به تعویق انداختم،

so notice the Jaron verb? I've been putting  off asking, I've been putting off cleaning.

پس به فعل Jaron توجه کنید؟ من درخواست کردن را به تعویق انداختم، تمیز کردن را به تعویق انداختم.

My closet, I've been putting off buying  new tires. So you need that Jaron verb  

کمد من، خرید لاستیک‌های نو را به تعویق انداختم. بنابراین به آن فعل Jaron   نیاز دارید

and why are you delaying it postponing?  Because it's uncomfortable unpleasant,  

و چرا آن را به تعویق می اندازید؟ چون ناخوشایند است،

now that you're more comfortable with these  phrasal verbs? How about we do that same  

حالا که با این افعال عبارتی راحت‌تر هستید؟ چه برسد به اینکه دوباره همان مسابقه را انجام دهیم

quiz again. So you can see how much you've  improved here. Are the questions. Hit pause,  

. بنابراین می‌توانید ببینید که چقدر پیشرفت کرده‌اید. سوالات هستند. مکث را فشار دهید،

take as much time as you need, and when  you're ready, hit play to see the answers.

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید، و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید تا پاسخ‌ها را ببینید. در

Here are the answers, hit, pause. And you can  compare your answers to see how well you did.

اینجا پاسخ ها، ضربه بزنید، مکث کنید. و می‌توانید پاسخ‌هایتان را با هم مقایسه کنید تا ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

So was that quiz easier? The second time,  sharing your score in the comments below  

پس این مسابقه راحت تر بود؟ بار دوم، امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

and make sure you get your free  speaking guide where I share six  

و مطمئن شوید که راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت می‌کنید، جایی که من شش

tips on how to speak English fluently,  and confidently. You can get it from my  

نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اطمینان به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید آن را از

website right here and whenever you're  ready, you can start your next lesson.

وب‌سایت من از اینجا دریافت کنید و هر زمان که آماده شدید، می‌توانید درس بعدی خود را شروع کنید.