😱 He Stole His Ex's Cryptocurrency! | Learn English with the NEWS (B1 Reading Practice)

Welcome back to JForrest English. I'm  Jennifer, and today we're going to read  

به JForrest English خوش آمدید. من جنیفر هستم و امروز می‌خواهیم

a news article together so you can improve  your fluency in English. Let's get started.

با هم یک مقاله خبری بخوانیم تا بتوانید تسلط خود را به زبان انگلیسی بهبود بخشید. بیا شروع کنیم.

1st I'll read the headline Man Who Likely Stole.

اول، عنوان مردی که احتمالاً دزدیده است را خواهم خواند.

Ex’s.

سابق ها

Cryptocurrency found not guilty, but  Judge urges him to help recover funds.

ارز دیجیتال بی‌گناه شناخته شد، اما قاضی از او می‌خواهد تا به بازیابی وجوه کمک کند.

1st.

Let's talk.

1. بیا

حرف بزنیم

About Ex’s.

درباره ی سابق مال

A man's.

یک مرد

X.

X.

Is.

است.

The romantic partner.

شریک عاشقانه

He is.

او هست.

No longer.

دیگر نه.

With but was previously with this is.

با اما قبلا با این بود.

Short form for either ex-girlfriend, ex-boyfriend,  

فرم کوتاه برای دوست دختر سابق، دوست پسر سابق،

or of course you can have an exwife  or an ex-husband. Now all of these.

یا البته می توانید همسر سابق یا شوهر سابق داشته باشید. حالا همه اینها

Start with ex.

با سابق شروع کنید

So instead of saying my ex-girlfriend, you  can just simply shorten it and say my ex.

بنابراین به جای گفتن دوست دختر سابقم، می‌توانید آن را کوتاه کنید و بگویید دوست دختر سابقم.

Let's take a.

بیایید یک را بگیریم.

Look at this example. I ran into my ex  at the mall. When you run into someone,  

به این مثال نگاه کنید. در مرکز خرید با سابقم برخورد کردم. وقتی با کسی برخورد می‌کنید،

run is simply in the past. Simple. When  you run into someone, this is when you  

دویدن به سادگی در گذشته است. ساده. وقتی با کسی برخورد می‌کنید، این زمانی است که

see someone unexpectedly. So I did not  plan to see who my ex at the mall it.

شخصی را به‌طور غیرمنتظره می‌بینید. بنابراین من قصد نداشتم ببینم چه کسی سابقم در آن مرکز خرید است.

Was a surprise.

سورپرایز بود به

I ran into the my axe at the mall. Now obviously  that can be an awkward situation. Potentially.  

تبر خود در مرکز خرید دویدم. اکنون بدیهی است که می‌تواند یک وضعیت ناخوشایند باشد. به طور بالقوه.

Maybe even more awkward if you say and I was with  my new boyfriend. Because remember, your axe is.

اگر بگویید من با دوست پسر جدیدم بودم شاید بدتر باشد. زیرا به یاد داشته باشید، تبر شما است.

The.

.

Previous romantic relationship.  It doesn't necessarily mean the.

رابطه عاشقانه قبلی لزوماً به این معنی نیست.

Immediate previous it.

بلافاصله قبل از آن

Could have been 3 boyfriends  or three girlfriends ago.

ممکن است 3 دوست پسر یا سه دوست دختر قبل باشد.

It is just all.

این فقط همه است.

Previous romantic relationship so this man.

رابطه عاشقانه قبلی پس این مرد.

Was accused.

متهم شد.

Of stealing.

از دزدی

His ex.

سابقش

Girlfriend's Cryptocurrency  So Cyber Currency Now Notice.

ارز دیجیتال دوست دختر بنابراین اکنون به ارز سایبری توجه کنید.

How it says who likely stole who likely.

چگونه می گوید چه کسی احتمالاً چه کسی دزدیده است.

Stole.

دزدید.

Likely is an adverb, A probability, and it  is when something is more certain than not  

احتمال دارد یک قید، یک احتمال است، و زمانی است که چیزی مطمئن‌تر از عدم

certain. But it's still not 100% certain,  so there is some doubt in it. To me,  

قطعیت باشد. اما هنوز 100٪ قطعی نیست، بنابراین در آن تردید وجود دارد. برای من،

likely sounds about 80% certain. It's  more certain than uncertain. So a man who.

احتمالاً حدود 80٪ قطعی به نظر می رسد. مطمئن تر از نامشخص است. پس مردی که.

Likely stole Ex’s.

احتمالاً Ex's را دزدیده است.

Notice that pronunciation X.

توجه کنید که تلفظ X.

'S Ex’s.

'S Ex's.

Ex’s.

سابق ها

Cryptocurrency.

ارز دیجیتال.

It's possessive because the.

مالکیت دارد زیرا.

Cryptocurrency belongs.

کریپتوکارنسی تعلق دارد.

To his ex stole Ex’s.

به سابق خود Ex's را دزدید.

Cryptocurrency found not guilty.

کریپتوکارنسی بی گناه شناخته شد.

But Judge urges.

اما قاضی اصرار می کند.

Him to help recover funds.

او برای کمک به بازیابی وجوه.

To.

به.

Urge someone. When you urge  someone to do something,  

به کسی اصرار کن وقتی از شخصی ترغیب می‌کنید که کاری انجام دهد،

you simply strongly suggest so. A judge.

به سادگی آن را به شدت پیشنهاد می‌کنید. قاضی.

Has the authority to.

اختیار دارد.

Order you to do.

دستور بده انجام بده

Something but to.

چیزی جز به.

Say, the judge urged.

بگو، قاضی اصرار کرد.

Him. It isn't an order. It's  not something he must do.

به او. دستور نیست این کاری نیست که او باید انجام دهد.

He is required by law to do it. Is a.

او طبق قانون موظف به انجام آن است. هست یک.

Suggestion, but it's a strong  suggestion. For example, my teacher  

پیشنهاد، اما یک پیشنهاد قوی است . به عنوان مثال، معلمم از

urged me to find a speaking partner so I  can practice my public speaking skills.  

من خواست تا یک شریک صحبت پیدا کنم تا بتوانم مهارت‌های سخنرانی عمومی خود را تمرین کنم.

This is something I always urge my students to do.

این چیزی است که من همیشه از دانش آموزانم می خواهم که انجام دهند.

Notice that sentence structure.

به ساختار جمله توجه کنید.

You.

شما.

Urge.

اصرار.

This is the verb to urge.

این فعل اصرار است.

Someone and then infinitive.

یک نفر و سپس مصدر.

To do.

انجام دادن.

Something that's the sentence structure.

چیزی که ساختار جمله است.

The judge urged.

قاضی اصرار کرد.

Him.

به او.

To do to help.

برای کمک کردن.

Something to help recover funds.

چیزی برای کمک به بازیابی وجوه.

To recover.

برای بازیابی.

Funds means to.

وجوه یعنی به.

Get.

گرفتن.

The funds back. When you  recover something, it means you.

وجوه برگشتی وقتی چیزی را بازیابی می‌کنید، این به معنای شماست.

You get it back. I wrote that.

شما آن را پس می گیرید. من آن را نوشتم.

As a note for you, and don't worry about writing  this down because I summarize everything in a free  

به عنوان یک یادداشت برای شما، و نگران نوشتن این نباشید، زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم

lesson PDF and you can look in the description  of the video for the link to download the.

و می‌توانید در توضیحات ویدیو لینک دانلود آن را جستجو کنید.

Free PDF let's.

PDF رایگان let's.

Continue a man accused of stealing thousands of  

مردی را که متهم به دزدی هزاران

dollars in cryptocurrency from  an ex-girlfriend. So this is.

دلار رمزنگاری شده از یک دوست دختر سابق است ادامه دهید. بنابراین این است.

Basically what they said at the.

اساساً همان چیزی است که آنها در آن گفتند.

Title but notice.

عنوان اما توجه.

Here they use.

اینجا استفاده می کنند.

Used ex.

Girlfriend instead of just X and also notice.

استفاده شده سابق

دوست دختر به جای فقط X و همچنین توجه کنید.

How they have.

The article In front of man A Man but.

چگونه دارند.

مقاله در مقابل مرد یک مرد اما.

Here they just started.

اینجا تازه شروع کردند.

With man in.

با مرد در

The titles of articles they.

عناوین مقالات آنها.

Want to keep it as.

می خواهید آن را حفظ کنید. تا حد

Short as possible, so they will.

امکان کوتاه است، بنابراین آنها خواهند شد.

Omit words that are grammatically  required, in this case they.

کلماتی را که از نظر گرامری مورد نیاز هستند حذف کنید، در این مورد آنها.

Omitted the article.

مقاله را حذف کرد.

The article.

مقاله.

Ah is required.

آه لازم است.

In front of man grammatically.

در مقابل انسان از نظر دستوری.

But because it is the title of.

اما چون عنوان آن است.

An article. The headline.

یک مقاله. تیتر.

It's acceptable to do but you.

قابل قبول است جز تو.

Should include.

باید شامل شود.

The article, because it is.

مقاله، چون هست.

Required all man accused of stealing thousands  

همه افرادی که متهم به سرقت هزاران

of dollars in cryptocurrency  from an ex-girlfriend. An ex.

دلار ارز رمزنگاری شده از یک دوست دختر سابق هستند الزامی است. یک سابق

Likely did it. We already know what.

به احتمال زیاد این کار را کرده است. ما قبلاً می دانیم که چیست.

This means.

این یعنی.

There's an 80% chance.

80 درصد احتمال داره

But that also.

اما آن هم

Means on the flip side, on  the opposite side the flip.

به معنی در طرف مقابل، در طرف مقابل به معنی تلنگر است.

Side.

There's also a 20% chance he didn't.

سمت.

همچنین به احتمال 20 درصد او این کار را نکرده است.

Do it.

انجام دهید. به

Likely didn't, according to.

احتمال زیاد اینطور نبود.

A BC judge.

یک قاضی BC

BC stands for British Columbia.

BC مخفف بریتیش کلمبیا است.

Which is a.

که یک است.

Province in Canada.

استانی در کانادا

So this judge is located.

پس این قاضی قرار دارد.

In British Columbia.

در بریتیش کلمبیا

Which?

کدام؟

Is shortened to BC, but the  challenges of tracking those  

به BC کوتاه شده است، اما چالش‌های ردیابی این

virtual coins mean he has avoided a conviction.

سکه‌های مجازی به این معنی است که او از محکومیت اجتناب کرده است.

Conviction is when a judge.

محکومیت زمانی است که یک قاضی.

Or a court officially says you're guilty.

یا دادگاه رسماً می گوید شما مقصر هستید.

That means you've been convicted of a crime.  So to be convicted, that's the verb form. And  

این بدان معناست که شما به جرمی محکوم شده اید. بنابراین برای محکوم شدن، این شکل فعل است. و

then conviction is the noun. Here's an  example. He was convicted of stealing.

سپس قاطعیت اسم است. در اینجا یک مثال آمده است . او به سرقت محکوم شد.

His ex's car so he received.

ماشین سابق خود را به طوری که او دریافت کرد.

The conviction somebody.

محکومیت کسی

Said the judge said. You're guilty of.

گفت قاضی گفت. تو مقصری

Stealing.

Your eex’s car.

دزدی.

ماشین eex شما

So to be convicted, and then this is a completed  past action, so I conjugate my verb to be.

بنابراین محکوم شدن، و سپس این یک عمل گذشته تکمیل شده است ، بنابراین من فعل خود را به عنوان «بودن» با هم ترکیب می‌کنم.

He.

او

Was convicted and you're convicted.

محکوم شد و تو محکوم شدی

Of.

Something now because.

از.

الان یه چیزی چون

Of is a.

از یک است.

Preposition. The verb is in the jaron form.

حرف اضافه. فعل به صورت جارون است.

Speaking of gerund verbs, we also have.

صحبت از افعال جنوندی هم داریم.

The verb avoid which.

فعل اجتناب از which.

Is a gerund verb. A noun  follows it. In this example he.

فعل جرون است. یک اسم آن را دنبال می‌کند. در این مثال او.

Has avoided a.

اجتناب کرده است.

Conviction.

محکومیت

If we used.

اگر استفاده کردیم.

The verb form.

شکل فعل.

It would be he has avoided.

این ممکن است که او اجتناب کرده است.

Do you know what?

میدونی چیه؟ می

We could say he has avoided.

توانیم بگوییم که او اجتناب کرده است.

Being convicted.

محکوم شدن

Because the verb is to be.

چون فعل بودن است.

Convicted Ed on convicted.  Our verb is be and because.

محکوم اد بر محکوم. فعل ما be و چون است.

Avoid.

Is a gerund verb.

اجتناب کردن.

فعل جرون است.

The verb that follows it.

فعلي كه به دنبال آن مي آيد.

Is going to be in the ING form.

قرار است در فرم ING باشد.

So you could also say he has.

بنابراین شما همچنین می توانید بگویید که او دارد. از

Avoided being convicted. Or you  can use the noun conviction.  

محکومیت خودداری کرد. یا می‌توانید از اسم اعتقادی استفاده کنید.

Let's continue though. Orion Alexander Holt.

با این حال ادامه دهیم. جبار الکساندر هولت.

Be.

بودن.

Was found not guilty.

بی گناه شناخته شد.

So this is.

بنابراین این است.

The name of the man who.

نام مردی که.

Was accused of.

متهم شد.

Stealing.

دزدی.

His exes.

Cryptocurrency Orion Alexander.

سابقش

ارز دیجیتال Orion Alexander.

Holtby.

هالتبی.

Though Orion Alexander  Holtby was found not guilty.

اگرچه Orion Alexander Holtby بی گناه شناخته شد.

The judge said.

قاضی گفت.

You didn't do it of fraud  and theft, BC Supreme Court.

شما این کار را به دلیل کلاهبرداری و دزدی انجام ندادید، دادگاه عالی BC.

Justice.

عدالت.

Ward Branch urged him.

شعبه بخش او را اصرار کرد.

To find, remember.

برای پیدا کردن، به یاد داشته باشید.

You urge.

شما اصرار می کنید.

Someone to do something, urged him in the  past. Simple, listen to my pronunciation  

در گذشته شخصی برای انجام کاری از او اصرار کرد . ساده است، به تلفظ من گوش دهید

urged, So it ends on a very soft D sound.  Let me write that for you so you remember.

، بنابراین با صدای D بسیار ملایم به پایان می رسد. بگذارید آن را برای شما بنویسم تا یادتان بیاید.

Urged. Urged. Urged.

اصرار کرد. اصرار کرد. اصرار کرد.

Him urged him.

او او را اصرار کرد.

Ward Branch urged him to find A.

شعبه بخش از او خواست که A.

Way to help the alleged.

Way را برای کمک به متهم بیابد.

Victim The.

قربانی The.

Alleged.

Victim. Who is that? That's.

ادعا شده.

قربانی. اون کیه؟ یعنی.

Holtby's ex Holtby's.

Holtby's سابق Holtby's.

Ex-girlfriend.

دوستدختر سابق.

The word.

کلمه

Alleged means that some.

ادعایی یعنی برخی.

People say this.

مردم این را می گویند.

Some people say.

بعضی ها می گویند.

That she's a.

که او یک.

Victim, but it has not been officially proven.

قربانی، اما به طور رسمی ثابت نشده است.

So that's why she's just an alleged  victim. There isn't enough proof.

بنابراین به همین دلیل است که او فقط یک قربانی ادعایی است. مدرک کافی وجود ندارد

To say that.

برای گفتن آن.

She is in fact a victim, and same  thing with the pronunciation notices.

او در واقع یک قربانی است، و همان چیزی است که در اعلان‌های تلفظی وجود دارد.

Alleged. Alleged.

ادعا شده. ادعا شده.

Victim. Alleged victim.

قربانی. قربانی ادعایی

To help the alleged.

برای کمک به متهم.

Victim reclaim her digital investment.  Reclaim is the same as recover.

قربانی سرمایه گذاری دیجیتال خود را پس می گیرد. Reclaim همان بازیابی است.

That we saw.

که ما دیدیم.

In the headlines. So again, it  simply means to get the funds back,  

در سرفصل ها. بنابراین باز هم، به سادگی به این معنی است که وجوه را پس بگیرید،

to reclaim her investment,  to get her investment back.

سرمایه‌گذاری خود را پس بگیرید، و سرمایه‌گذاری خود را پس بگیرید.

Reclaim her digital investment,  valued at about $92,000 In March 2021,  

در مارس 2021،

the judge explained the Crown hadn't  convinced him. The Crown represents the.

قاضی توضیح داد که تاج او را قانع نکرده است. تاج نشان دهنده.

People who say who allege.

افرادی که می گویند که ادعا می کنند.

Remember.

Allege that Holtby.

یاد آوردن.

ادعا کن که هالتبی

Stole the money.

پول را دزدید

That group of.

آن گروه از. قاضی توضیح داد که

People would be known as the Crown,  

مردم به عنوان تاج شناخته می شوند

the judge explained. The Crown hadn't convinced  him, Him being the judge, the judge explained.  

. قاضی توضیح داد که تاج او را قانع نکرده بود، او قاضی است.

The Crown hadn't convinced him beyond a  reasonable doubt that Joelle, oh man, this.

تاج او را بیش از یک شک معقول متقاعد نکرده بود که جوئل، اوه، این.

Is the ex.

Girlfriend that Joelle oh Man's  cryptocurrency had been stolen at all.

سابق است.

دوست دختری که اصلاً ارز دیجیتال جول او من به سرقت رفته بود.

So this is interesting because.

بنابراین این جالب است زیرا.

The judge.

قاضی.

Isn't convinced. When you're convinced, it means.

متقاعد نشده است وقتی متقاعد شدی یعنی

That you?

که تو؟

Accept something as.

چیزی را به عنوان قبول کنید.

Factual or.

واقعی یا.

Accept something as the truth.

چیزی را به عنوان حقیقت بپذیرید.

But the judge?

اما قاضی؟

Hasn't been convinced that the  money is missing, That the money,  

متقاعد نشده است که پول گم شده است، پول،

the cryptocurrency just represents  money. That the money had been stolen.

ارز رمزنگاری شده فقط نشان دهنده پول است. اینکه پول ها دزدیده شده بود.

And notice.

و توجه کنید. از

They use the past perfect.

گذشته کامل استفاده می کنند.

Had been stolen, so.

دزدیده شده بود، بنابراین

Here the.

اینجا.

Sentence structure is to be stolen,  be stolen. So then we take our verb  

ساختار جمله باید دزدیده شود، دزدیده شود. بنابراین، فعل خود را

BE and we put that in. The past  perfect had been stolen because.

BE می‌گیریم و آن را وارد می‌کنیم. گذشته کامل به سرقت رفته بود زیرا.

A past perfect is a.

گذشته کامل یک است.

Past action before another past action.

عمل گذشته قبل از عمل گذشته دیگر.

So first.

پس اول آن

The money is stolen then.

وقت پول دزدیده می شود.

The girlfriend. The ex-girlfriend.  Correction, the ex-girlfriend.

دوست دختر. دوست دختر سابق. اصلاح، دوست دختر سابق.

Goes to the.

می رود به.

Police and says my ex-boyfriend stole my  cryptocurrency and then the crown takes.

پلیس و می‌گوید که دوست پسر سابقم ارز رمزپایه‌ام را دزدیده و سپس تاج را می‌گیرد.

This to the court.

این به دادگاه

To try to convict the  ex-boyfriend of this crime, so.

تلاش برای محکوم کردن دوست پسر سابق به این جنایت، بنابراین.

The fact that it had been stolen is a past before  

این واقعیت که دزدیده شده است، گذشته ای است قبل از

another past action. Here's  an example that clearly.

اقدام گذشته دیگری. در اینجا یک مثال است که به وضوح.

Shows the.

نشان می دهد.

Sequence of events. We had gotten married.

توالی رویدادها. ما ازدواج کرده بودیم.

Before.

قبل از.

We moved in together so we have two  past actions. This action happened.

ما با هم وارد شدیم، بنابراین دو اقدام قبلی داریم. این اقدام اتفاق افتاد.

1st it's.

1 این است.

The older action. So it's in the past  perfect now. We had gotten married.

اقدام قدیمی تر. بنابراین در گذشته اکنون کامل است. ما ازدواج کرده بودیم.

The.

.

Verb is to get married. So if you see married.

فعل ازدواج کردن است. پس اگه متاهل دیدی

As an Ed. And you're wondering why that's the  

به عنوان یک اد. و شما تعجب می کنید که چرا این

expression to get married.  So I keep married as an Ed.

عبارت برای ازدواج است. بنابراین من به عنوان یک اد ازدواج می کنم.

Verb I take.

فعل می گیرم.

My main verb get and I conjugate  that as the past perfect and then.

فعل اصلی من get and I conjugate that به عنوان گذشته کامل و سپس.

We before.

ما قبل از

We moved in together.

با هم نقل مکان کردیم

This is.

این هست.

Also in the past, but it's more recent.

همچنین در گذشته، اما جدیدتر است.

And it's the past simple.

و این گذشته ساده است.

So this is.

بنابراین این است.

The past simple here. Past simple. Let's continue.

گذشته ساده اینجاست. گذشته ساده. بیا ادامه بدهیم.

Were this?

اینها بودند؟

A civil matter, I would most likely  have found you liable to the plaintiff.  

یک موضوع مدنی، به احتمال زیاد شما را در برابر شاکی مسئول می‌دانستم.

Notice this conditional structure were.

توجه کنید این ساختار مشروط بودند.

This a civil.

این یک مدنی است

Matter you may be more.

مهم است ممکن است بیشتر باشد. با

Comfortable hearing it as an if statement,  which is fine, you can absolutely.

شنیدن آن به‌عنوان یک بیانیه if، که خوب است، کاملاً می‌توانید آن را راحت بشنوید.

Say if this were a civil.

بگو اگر این مدنی بود.

Matter and to be honest, it is  more common to use if statements.

مهم است و صادقانه بگوییم، استفاده از عبارات if رایج‌تر است.

If this were.

A civil matter. Notice the slight difference here.

اگر این بود.

یک موضوع مدنی به تفاوت جزئی اینجا توجه کنید. آیا

Were this a?

این یک بود؟

Civil matter and this is a  conditional because this is.

امر مدنی و این مشروط است زیرا چنین است.

Hypothetical this.

این فرضیه

Isn't the?

اینطور نیست؟

Reality.

Of the situation.

واقعیت.

از وضعیت.

But notice the judge is still saying I  would most likely most likely. Well, now.

اما توجه داشته باشید که قاضی همچنان می‌گوید به احتمال زیاد من می‌خواهم. خب حالا

Because, he said.

چون او گفت. به

Most likely I might increase.

احتمال زیاد ممکن است افزایش پیدا کنم.

The probability to 85.

احتمال 85.

Percent or 90% because before.

درصد یا 90 درصد چون قبلا.

It was. I would.

بود. من می خواهم.

Likely. Now it's most likely so maybe  85%, maybe 90% as well, more than likely.

احتمال دارد. اکنون به احتمال زیاد، بنابراین شاید 85٪، شاید 90٪ نیز، بیش از احتمال.

And here found you.

و اینجا شما را پیدا کردم.

Liable to the.

مسئول به.

Plaintiff liable is.

شاکی مسئول است.

A.

الف.

Legal term that simply means.

اصطلاح حقوقی که به سادگی به معنای.

Responsible, but legally.

مسئولیت پذیر اما قانونی.

Responsible. Legally responsible.

مسئول. مسئولیت قانونی دارد.

So companies for example.

بنابراین شرکت ها برای مثال.

Are liable for the products  they sell. They're legally.

در قبال محصولاتی که می فروشند مسئول هستند . آنها قانونی هستند.

Responsible for them. Parents are liable.

مسئول آنهاست. والدین مسئول هستند.

For their.

برای آنها.

Children. They're.

فرزندان. آنها هستند.

Legally.

Responsible for the children as well, so found  you liable to the plaintiff simply means that.

از نظر قانونی

مسئول فرزندان نیز هست، بنابراین شما را نسبت به شاکی مسئول دانسته به این معنی است.

You would be legally.

شما از نظر قانونی خواهید بود.

Responsible to the plaintiff, the plaintiff.

مسئول در برابر شاکی، شاکی.

Is the ex.

سابق است.

Girlfriend.

دوست دختر.

However this is.

با این حال این است.

A criminal matter with a  far more demanding burden,  

یک موضوع کیفری با باری به مراتب سخت‌تر،

so suggesting that because it's a criminal  matter, the amount of evidence you need to.

بنابراین نشان می‌دهد که چون یک موضوع کیفری است، به مقدار شواهدی که نیاز دارید.

Provide is a lot.

ارائه بسیار است. این تصمیم

Higher compared to a civil matter,  the decision highlights how the  

در مقایسه با یک موضوع مدنی بالاتر است، این تصمیم نشان می‌دهد که چگونه

criminal justice system is struggling  to address crime in the cryptocurrency.

سیستم عدالت کیفری برای رسیدگی به جرم و جنایت در ارز دیجیتال تلاش می‌کند.

World.

جهان.

Now notice here.

حالا به اینجا توجه کنید.

Struggle to do.

تقلا برای انجام دادن

Something just make a note  of this sentence structure.

چیزی فقط از ساختار این جمله یادداشت کنید.

Struggle to do.

تقلا برای انجام دادن

Something where high profile frauds like those  committed by the founder of the Canadian Exchange.

چیزی که در آن کلاهبرداری های سطح بالا مانند مواردی که توسط موسس Canadian Exchange انجام شده است.

Quadriga.

کوادریگا.

CX have cost investors millions.

CX میلیون ها هزینه برای سرمایه گذاران داشته است.

Of dollars.

از دلار

Here a high profile fraud.

اینجا یک کلاهبرداری با مشخصات بالاست.

The adjective high.

صفت بالا.

Profile simply means one that.

نمایه به سادگی به معنای یکی است که.

Attracts a lot.

بسیار جذب می کند.

Of attention.

از توجه

So we could say that this legal case was a high.

پس می توان گفت که این پرونده حقوقی بالا بود.

Profile case It attracted a lot of attention.  Sean Tweed, a cryptocurrency investigator,  

مورد پروفایل توجه زیادی را به خود جلب کرد. شان توید، محقق ارزهای دیجیتال،

said these crimes are both harder and easier to  investigate than traditional theft and fraud.

گفت که بررسی این جرایم سخت‌تر و آسان‌تر از سرقت و کلاهبرداری سنتی است.

The issue is that the blockchain doesn't provide  personal identifying information, so you can't.

مسئله این است که بلاک چین اطلاعات شناسایی شخصی را ارائه نمی‌کند، بنابراین شما نمی‌توانید.

Decipher who specifically?

به طور خاص چه کسی را رمزگشایی کنید؟

Owns coins.

صاحب سکه است.

Decipher is a.

رمزگشا یک است.

Verb and it's.

فعل و آن است.

Used to say.

That you can discover the meaning  of something. So here you can't.

استفاده می شد می گفت.

اینکه بتوانید معنای چیزی را کشف کنید . بنابراین اینجا شما نمی توانید.

Decipher who specifically?

به طور خاص چه کسی را رمزگشایی کنید؟

Owns the coins, so you can't.

صاحب سکه ها است، بنابراین شما نمی توانید.

Understand who owns the coins,  because maybe the platform they.

بدانید که صاحب سکه‌ها چه کسی است، زیرا شاید پلتفرم آن‌ها باشد.

Use to to.

استفاده از به.

Store the coins to keep the coins.

سکه ها را ذخیره کنید تا سکه ها را نگه دارید.

Is really difficult because it.

واقعا سخته چون اطلاعات

Doesn't have the personal identifying  information. It's in this blockchain which can be.

شناسایی شخصی را ندارد . در این بلاک چین است که می تواند باشد.

Really difficult to decipher.

واقعا رمزگشایی سخته

To understand the meaning of.

برای درک معنای.

This.

این.

Blockchain, The cryptocurrency where the coins?

بلاک چین، ارز دیجیتالی که سکه ها کجا هستند؟

Actually are.

در واقع هستند.

Another example is. Can you help me?

مثال دیگر این است. میشه به من کمک کنید؟

Decipher this.

این را رمزگشایی کنید.

Contract. Let's say you were  starting with a company and they.

قرارداد. فرض کنید شما با یک شرکت شروع می‌کردید و آنها.

Gave you this.

اینو بهت داد

Contract to sign, but contracts are generally  written in a confusing way, even for native.

قرارداد باید امضا شود، اما قراردادها معمولاً به شیوه‌ای گیج‌کننده نوشته می‌شوند، حتی برای بومی.

Speakers it. They use a lot of.

آن را بلندگو می کند. آنها زیاد استفاده می کنند.

Legal terminology that the.

اصطلاحات حقوقی که.

Average.

میانگین.

Person does not understand,  so maybe you ask a friend.

شخص متوجه نمی شود، بنابراین شاید از یک دوست بپرسید.

Who's a lawyer?

وکیل کیست؟

To help you decipher the.

برای کمک به رمزگشایی

Contract to understand. OK, I understand.

قرارداد برای درک. باشه میفهمم

These words but.

این کلمات اما.

What does it mean?

چه مفهومی داره؟ آیا

Will I be liable for?

من مسئول خواهم بود؟

Something liable, remember, means legally  responsible if you sign a contract.

به یاد داشته باشید که در صورت امضای قرارداد، چیزی مسئول است.

You might be liable for  something because a contract.

ممکن است به دلیل یک قرارداد مسئول چیزی باشید.

Is legally.

قانونی است.

Binding, so it's important  that you decipher the contract.

الزام آور است، بنابراین مهم است که قرارداد را رمزگشایی کنید.

Fully.

So you know, if you're liable, let's  continue. The judgment makes it clear.

به طور کامل.

بنابراین می دانید، اگر مسئول هستید، بیایید ادامه دهیم. قضاوت آن را روشن می کند.

The truth.

واقعیت.

Of the matter has been difficult.

موضوع مشکل بوده است.

To sort out, let's take a look at sort out.

برای مرتب کردن، بیایید نگاهی به مرتب سازی بیاندازیم.

When you sort something out.

وقتی چیزی را مرتب می کنید. به این

It means that you successfully solve.

معنی است که شما با موفقیت حل می کنید.

A problem or a difficult situation? So they're  saying that cryptocurrency has been difficult.

مشکل یا شرایط سخت؟ بنابراین آنها می گویند که ارز دیجیتال دشوار بوده است.

To sort out.

مرتب کردن.

It's been difficult.

سخت بوده است.

To.

به.

Solve the problems.

مشکلات را حل کنید.

Related to it.

مربوط به آن است.

Holtby this was.

هالتبی این بود.

The man accused of stealing the  cryptocurrency from his ex, Holtby,  

مردی که متهم به سرقت ارز دیجیتال از سابق خود، هولتبی، شد،

did not testify. When you testify, it's when  you appear in court and are asked questions by.

شهادت نداد. وقتی شهادت می دهید، زمانی است که در دادگاه حاضر می شوید و از شما سؤال می شود.

The lawyer.

وکیل.

And the judge. And usually it's  in front of an audience, in front.

و قاضی و معمولاً در مقابل تماشاچیان است، در مقابل.

Of a jury.

از هیئت منصفه

That's to testify.

این برای شهادت است.

So Holby.

پس هالبی

Did not testify and the judge.

شهادت نداد و قاضی.

Said.

گفت.

Oh man, the exgirlfriend who?

اوه مرد، دوست دختر قبلی کی؟ را

Lost the.

از دست داد.

Cryptocurrency oh man, was.

ارز دیجیتال اوه مرد، بود.

Careless.

بی توجه.

With evidence, so you don't want.

با شواهد، پس شما نمی خواهید.

To be careless.

بی خیال بودن.

With evidence when you're.

با مدرک زمانی که شما هستید.

Careless. That's the opposite of.

بی توجه. این برعکس است.

Careful so you're not taking a lot  of measures to protect that evidence.

مراقب باشید تا اقدامات زیادی برای محافظت از آن شواهد انجام ندهید.

So the opposite of.

پس برعکس.

Careful, careful. Careless.

مراقب باشید، مراقب باشید. بی توجه.

Oh man.

اوه مرد

Was careless with.

بی توجه بود با

Evidence raising concerns.

شواهدی که باعث نگرانی می شود.

About her credibility.

درباره اعتبار او

One's credibility. It's similar.

اعتبار یک نفر شبیه است.

To their.

به آنها

Reputation if someone.

شهرت اگر کسی.

Is credible.

معتبر است.

It means there's someone that you trust. They have  

یعنی کسی هست که بهش اعتماد داری آنها به

shown you that they are deserving  of respect and trust. But here?

شما نشان داده اند که شایسته احترام و اعتماد هستند. اما اینجا؟

There were concerns.

نگرانی هایی وجود داشت.

About her credibility.

درباره اعتبار او

Suggesting that she.

پیشنهاد می کند که او.

Was less credible, so less likely that  you will trust what she says or respect.

اعتبار کمتری داشت، بنابراین احتمال اینکه  به آنچه او می‌گوید یا احترام می‌گذارید اعتماد کنید، کمتر بود.

Her and notice this sentence structure.

او و به این ساختار جمله توجه کنید.

Here.

You raise concerns, which is another.

اینجا.

شما نگرانی‌هایی را مطرح می‌کنید، که چیز دیگری است.

Way of.

روش. با

Saying you you make concerns,  known you raise concerns.

گفتن اینکه شما نگرانی دارید، می‌دانیم که نگرانی‌هایی را مطرح می‌کنید.

The judge.

قاضی.

Raised concerns.

نگرانی هایی را مطرح کرد.

About her credibility.

درباره اعتبار او

In general, Tweed says some police departments  still don't have the training or software.

به طور کلی، Tweed می‌گوید که برخی از ادارات پلیس هنوز آموزش یا نرم‌افزار را ندارند.

To.

به.

Properly investigate crypto crimes. Crypto is  the short form of cryptocurrency crypto crimes.  

جرایم رمزنگاری را به درستی بررسی کنید. Crypto شکل کوتاه جرایم رمزنگاری ارزهای دیجیتال است.

Crimes related to cryptocurrency investigate  crypto crimes. But he's seen. He has seen.

جرایم مربوط به ارزهای دیجیتال، جرایم رمزنگاری را بررسی می‌کنند. اما او دیده است. او دیده است.

He has seen now the contracted  form with an S it can be.

او اکنون فرم قرارداد را با یک S که می‌تواند باشد دیده است.

The verb to be for.

فعل to be for.

Example. He's happy so.

مثال. او خوشحال است.

He is.

او هست.

Happy he's seen. Now in this  case, I know it cannot be the.

خوشحالم که دیده اکنون در این مورد، می‌دانم که نمی‌تواند چنین باشد.

Verb to be because.

فعل بودن چون.

He is seen.

او دیده می شود.

It doesn't really make  sense. It's not grammatical,  

واقعاً معنی ندارد. این دستوری نیست،

so it has to be the verb has he has  seen and this is the present perfect.

بنابراین باید فعل has he has دیده باشد و این زمان حال کامل است.

He has apologies.

او عذرخواهی می کند.

This should be has not had he has seen  big improvements in the last few years.

اگر او در چند سال گذشته پیشرفت‌های بزرگی را مشاهده کرده بود، این نباید باشد.

And that's the end of the  article. So what I'll do now?

و این پایان مقاله است. خب الان چیکار کنم؟

Is I'll go?

آیا من بروم؟

And.

و.

Read the article.

From start to finish, and  this time you can focus on  

مقاله را بخوان.

از ابتدا تا انتها، و این بار می‌توانید روی

my pronunciation. Man who Lankley stole  Ex’s cryptocurrency found not guilty.

تلفظ من تمرکز کنید. مردی که لانکلی ارز رمزنگاری شده سابق را دزدیده بود بی گناه شناخته شد.

But Judge urges.

اما قاضی اصرار می کند.

Him to help recover funds.

او برای کمک به بازیابی وجوه. به گفته

A man accused of stealing thousands  of dollars in cryptocurrency from  

مردی که متهم به سرقت هزاران دلار ارز دیجیتال از

an exgirlfriend likely did it, according to.

دوست دختر سابقش شده است، احتمالاً این کار را انجام داده است.

A BC judge.

یک قاضی BC

But the challenges of tracking those virtual  coins mean he has avoided A conviction,  

اما چالش‌های ردیابی آن سکه‌های مجازی به این معنی است که او از محکومیت اجتناب کرده است،

though Orion Alexander Holtby was found not.

هرچند که Orion Alexander Holtby پیدا نشد.

Guilty of fraud.

گناهکار کلاهبرداری

And theft.

و دزدی شعبه بخش

BC Supreme Court Justice Ward  Branch urged him to find a way.

قاضی دادگاه عالی بی سی از او خواست راهی بیابد.

To help the alleged.

برای کمک به متهم.

Victim reclaim her digital investment  valued at about $92,000 In March 2021,  

قربانی سرمایه‌گذاری دیجیتالی خود را به ارزش حدود 92000 دلار پس می‌گیرد در مارس 2021،

the judge explained the Crown  hadn't convinced him beyond  

قاضی توضیح داد که تاج و تخت او را بیش از

a reasonable doubt that Joelle Oman's  cryptocurrency had been stolen at all.

یک شک منطقی متقاعد نکرده است که اصلاً ارز دیجیتال جول عمان به سرقت رفته است.

Were this?

اینها بودند؟

A civil matter, I would most likely  have found you liable to the plaintiff.

یک موضوع مدنی، به احتمال زیاد شما را در برابر شاکی مسئول می‌دانستم.

However, this is a.

با این حال، این یک است.

Criminal matter.

With a.

موضوع کیفری

با یک.

Far more demanding burden, Branch  said the decision highlights how  

برانچ گفت که این تصمیم نشان می‌دهد که چگونه

the criminal justice system is struggling to  address crime in the cryptocurrency world.

سیستم عدالت کیفری برای رسیدگی به جرم و جنایت در دنیای ارزهای دیجیتال تلاش می‌کند.

Where high profile?

کجا با مشخصات بالا؟

Frauds like those committed by the  founder of the Canadian Exchange.

کلاهبرداری هایی مانند مواردی که موسس Canadian Exchange انجام داده است.

Quadriga.

Siangs have cost investors millions.

کوادریگا.

سیانگ ها میلیون ها هزینه برای سرمایه گذاران داشته است.

Of dollars.

از دلار

Sean Tweed, a cryptocurrency investigator,  

شان توید، محقق ارزهای دیجیتال،

said these crimes are both harder and easier to  investigate than traditional theft and fraud.

گفت که بررسی این جرایم سخت‌تر و آسان‌تر از سرقت و کلاهبرداری سنتی است.

The issue is that the.

مسئله این است که

Blockchain doesn't provide  personal identifying information,  

بلاک چین اطلاعات شناسایی شخصی را ارائه نمی دهد،

so you can't decipher who specifically owns coins.

بنابراین نمی توانید رمزگشایی کنید که به طور خاص صاحب سکه ها چه کسی است.

The judgment makes it clear.

قضاوت آن را روشن می کند.

The truth.

واقعیت.

Of the matter has been difficult to.

از این موضوع دشوار بوده است.

Sort out Holtby.

هالتبی را مرتب کنید.

Did not testify and the.

شهادت نداد و

Judge said.

قاضی گفت.

Oh man was careless with  evidence raising concerns about.

اوه مرد با شواهدی که باعث نگرانی در مورد آن می‌شد بی‌احتیاط بود.

Her credibility?

اعتبار او؟

In general, Tweed says some police departments  

به طور کلی، توید می‌گوید که برخی از دپارتمان‌های پلیس

still don't have the training or software  to properly investigate crypto crimes.

هنوز آموزش یا نرم‌افزاری برای بررسی مناسب جرایم رمزنگاری ندارند.

What he's seen big improvements in the.

چه او پیشرفت های بزرگی در آن دیده است.

Last few years.

چند سال گذشته

So did you like this lesson? Would you like  me to make more learn English with the news  

پس این درس را دوست داشتید؟ آیا می‌خواهید با درس‌های اخبار، زبان انگلیسی را بیشتر یاد بگیرم

lessons? If so, then put yes, yes, yes in  the comments so I know that you like this.

؟ اگر چنین است، بله، بله، بله را در نظرات قرار دهید تا بدانم که این را دوست دارید.

Lesson and you can get this  free speaking guide where I.

Lesson و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را از آنجا دریافت کنید.

Share 6 tips on how to speak English fluently and  

۶ نکته در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و

confidently. You can download  it from my website right here.

با اعتماد به نفس به اشتراک بگذارید. می‌توانید آن را از وب‌سایت من از اینجا دانلود کنید.

Or look for the.

یا به دنبال.

Link in the description.

لینک در توضیحات

And why don't you get  started with your 9th lesson?

و چرا با درس نهم شروع نمی‌کنید؟

Right now.

همین الان.