15 Advanced English Words To Sound Fluent

Hello and welcome to this video.

سلام و به این ویدیو خوش آمدید.

Today you're going to learn 15 advanced words to sound fluent in English.

امروز می خواهید 15 کلمه پیشرفته را یاد بگیرید تا به زبان انگلیسی روان به نظر برسند.

So are you ready for a challenge to expand your vocabulary?

بنابراین آیا برای یک چالش برای گسترش دایره لغات خود آماده هستید؟

Of course, I'm Jennifer from JForrestEnglish.com.

البته من جنیفر از JForrestEnglish.com هستم.

And this channel is dedicated to helping you feel confident speaking English in public

و این کانال برای کمک به شما در صحبت کردن به زبان انگلیسی در جمع به شما کمک می‌کند

so you can take your career and your life to the next level.

تا بتوانید حرفه و زندگی خود را به سطح بالاتری ببرید.

Now, before we go any further, make sure you subscribe and hit that bell icon so you're

اکنون، قبل از اینکه جلوتر برویم، مطمئن شوید که مشترک شوید و نماد زنگ را بزنید تا

notified every time I post a new lesson.

هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

Now let's dive in with this lesson.

حالا بیایید با این درس وارد شوید. آیا

Are you ready to learn 15 advanced words to help you sound fluent in English?

آماده یادگیری 15 کلمه پیشرفته هستید تا به شما کمک کند به زبان انگلیسی مسلط باشید؟

Let's get started with number one.

بیایید با شماره یک شروع کنیم.

Number one, To Urge.

شماره یک، به اصرار.

The sentence structure is to urge someone to do something.

ساختار جمله این است که کسی را به انجام کاری تشویق کنید.

Urge is a verb and it means to strongly advise or persuade someone to do something.

اصرار یک فعل است و به معنای شدیداً نصیحت یا ترغیب شخصی به انجام کاری است.

For example, the lawyer urged him to take the deal.

به عنوان مثال، وکیل از او خواست که معامله را انجام دهد.

So the lawyer strongly advised him the lawyer tried to persuade him to take the deal.

بنابراین وکیل به شدت به او توصیه کرد که وکیل سعی کرد او را متقاعد کند که معامله کند.

The lawyer urged him to take the deal.

وکیل از او خواست که این معامله را انجام دهد.

Number two, Amid.

شماره دو، عمید.

Amid.

در میان.

This is a preposition.

این حرف اضافه است.

There's an alternative spelling which is amidst, amidst.

یک املای جایگزین وجود دارد که در میان، در میان است.

So you're adding "st" on the end.

بنابراین شما در انتها "st" را اضافه می کنید.

They mean exactly the same thing.

منظورشون دقیقا همینه

Amid is more popular and common in American English.

Amid در انگلیسی آمریکایی محبوب تر و رایج تر است .

So that's the one I urge you to use.

پس این همان چیزی است که من از شما می خواهم استفاده کنید.

Now as a preposition, this means in the middle of or surrounded by.

حالا به عنوان حرف اضافه، این به معنای در وسط یا احاطه شده است.

So let me give you an example sentence.

بنابراین اجازه دهید یک جمله مثال بزنم.

Tesla launched its new car amid a lot of publicity.

تسلا خودروی جدید خود را در میان تبلیغات فراوان عرضه کرد.

So we have the launch of the new car.

بنابراین ما راه اندازی ماشین جدید را داریم.

Now remember, amid means in the middle of or surrounded by so you can almost imagine

اکنون به یاد داشته باشید، در میان وسایلی که در وسط یا احاطه شده‌اند، تقریباً می‌توانید تصور کنید که

here's their launch of the new car and then surrounded around that launch is all this

این خودروی جدید عرضه می‌شود و سپس اطراف آن پرتاب، همه این

publicity.

تبلیغات است.

Publicity is just media attention.

تبلیغات فقط توجه رسانه ای است.

So that's when we use amid.

پس این زمانی است که از amid استفاده می کنیم.

Tesla launch their new car amid a lot of publicity.

تسلا خودروی جدید خود را در میان تبلیغات فراوان معرفی کرد.

Number three, To Roam.

شماره سه، پرسه زدن.

To Roam.

پرسه زدن.

This is a great one.

این یکی عالی است.

You can add this to your daily vocabulary.

می توانید این را به دایره لغات روزانه خود اضافه کنید.

Because to roam, this means to move about or travel without a clear direction of where

از آنجا که پرسه زدن، این به معنای حرکت یا سفر بدون جهت مشخص از جایی است که می‌روید

you're going.

.

But you do that on purpose.

اما شما این کار را عمدا انجام می دهید.

You can think of it as an activity.

می توانید آن را به عنوان یک فعالیت در نظر بگیرید.

So when would you want to move around or move about without a clear direction of where you're

بنابراین چه زمانی می خواهید بدون جهت مشخصی از جایی که می

going?

خواهید حرکت کنید یا حرکت کنید؟

Well, probably when you're on vacation or when you're exploring a new area, even of

خوب، احتمالاً زمانی که در تعطیلات هستید یا زمانی که در حال کاوش در یک منطقه جدید، حتی در

your own city.

شهر خودتان هستید.

So you might find a new area and then you just roam around.

بنابراین ممکن است یک منطقه جدید پیدا کنید و سپس فقط در اطراف پرسه بزنید. تو

You go on this street and then you see something interesting and you go there and then you

این خیابون میری و بعد یه چیز جالب میبینی و میری اونجا و بعد

see a store and then you go there.

یه فروشگاه میبینی و بعد میری اونجا.

You don't have a clear direction of where you're going.

شما مسیر مشخصی برای اینکه به کجا می روید ندارید.

Number four, To Encompass.

شماره چهار، برای احاطه کردن.

This means that you include a lot of different types of things for this one think of when

این به این معنی است که شما انواع مختلفی از چیزها را برای این که وقتی

you go to a conference.

به یک کنفرانس می‌روید به آن فکر کنید، اضافه می‌کنید.

There are many different types of things, right?

انواع مختلفی از چیزها وجود دارد، درست است؟

There are different speakers, there are different topics.

سخنرانان مختلف، موضوعات مختلف وجود دارد.

There are different people in the audience.

افراد مختلفی در بین مخاطبان حضور دارند.

There's different entertainment.

سرگرمی های مختلف وجود دارد.

So all of these are different things.

پس همه اینها چیزهای متفاوتی هستند.

Now the verb to encompass just means to include, so we could say the conference encompasses

اکنون فعل to encompass فقط به معنای شامل کردن است، بنابراین می‌توان گفت کنفرانس شامل

many different speakers, entertainment, audience members, presentations, topics, and you can

بسیاری از سخنرانان مختلف، سرگرمی‌ها، اعضای مخاطبان، ارائه‌ها، موضوعات می‌شود، و می‌توانید

go on and list the different categories of things.

ادامه دهید و دسته‌های مختلف موارد را فهرست کنید.

The conference encompassed many different things.

این کنفرانس شامل موارد مختلفی بود.

Number five, Mired.

شماره پنج، میرد.

Mired.

میرد.

Look at the spelling.

به املا نگاه کن

Now listen to my pronunciation, My-erd.

حالا به تلفظ من گوش کن، My-erd.

My-erd.

من.

That's the pronunciation.

تلفظش همینه

We use this when someone or something like a company is involved in a difficult situation.

ما از این استفاده می کنیم زمانی که شخصی یا چیزی مانند یک شرکت در یک موقعیت دشوار قرار می گیرد.

It must be a difficult situation.

باید شرایط سختی باشد.

For example, the new company was mired in controversy, was mired in controversy.

به عنوان مثال، شرکت جدید در جنجال فرو رفته بود ، در جنجال فرو رفته بود.

They were involved in that situation.

در آن وضعیت درگیر بودند.

And notice I use the word controversy, which is negative.

و توجه کنید که من از کلمه جنجال استفاده می کنم که منفی است.

Number six, meticulously.

شماره شش، با دقت.

Ooh, that's a fun word to say.

اوه، این یک کلمه سرگرم کننده برای گفتن است.

Isn't it?

اینطور نیست؟

A little bit of a challenge for you.

کمی چالش برای شما

Number six, meticulously, meticulously.

شماره شش، با دقت، با دقت.

This is an adjective and as an adjective it means in a way that shows great attention

این یک صفت است و به عنوان یک صفت به معنایی است که توجه زیادی

to detail.

به جزئیات نشان می دهد.

For example, the entire project was meticulously planned.

به عنوان مثال، کل پروژه با دقت برنامه ریزی شده بود.

Remember, adjectives are always optional.

به یاد داشته باشید، صفت ها همیشه اختیاری هستند.

So I could say the entire conference was planned.

بنابراین می توانم بگویم که کل کنفرانس برنامه ریزی شده بود.

But now I want to give more information about how it was planned.

اما اکنون می خواهم اطلاعات بیشتری در مورد نحوه برنامه ریزی آن ارائه دهم.

And I want to say with a lot of attention to detail the entire conference was meticulously

و من می خواهم بگویم که با توجه زیادی به جزئیات، کل کنفرانس با دقت

planned.

برنامه ریزی شده بود.

So this is a positive adjective is somebody used it on you?

پس این یک صفت مثبت است آیا کسی از آن برای شما استفاده کرده است؟

You would take that as a compliment.

شما آن را به عنوان یک تعارف در نظر می گیرید.

Number seven, exacerbate.

شماره هفت، تشدید.

Ooh another tricky one for pronunciation.

اوه یکی دیگر از روی حیله و تزویر برای تلفظ.

Exacerbate.

تشدید کند.

Exacerbate.

تشدید کند.

This is when you make something that's already bad, even worse.

این زمانی است که شما چیزی می سازید که از قبل بد است، حتی بدتر.

We could say this attack will exacerbate the already tense relationship between the two

می‌توان گفت این حمله روابط پرتنش بین دو

communities.

جامعه را تشدید خواهد کرد.

So remember, it's a bad situation.

پس به یاد داشته باشید، وضعیت بدی است. به

That's why I used already tense relationship that is not a positive relationship.

همین دلیل از رابطه ای که قبلاً پرتنش بود استفاده کردم که رابطه مثبتی نیست.

So it's already bad, but then when you exacerbate it means you make it even worse.

بنابراین در حال حاضر بد است، اما وقتی تشدید می‌کنید به این معنی است که آن را بدتر می‌کنید.

This attack will exacerbate their relationship.

این حمله رابطه آنها را تشدید خواهد کرد.

Number eight, to call for.

شماره هشت، برای تماس.

This is a phrasal verb and you call for something to happen.

این یک فعل عبارتی است و شما خواستار اتفاقی هستید.

And this is simply when you demand that something happened.

و این زمانی است که شما تقاضا می کنید که اتفاقی افتاده باشد.

For example, the union called for his resignation.

مثلا اتحادیه خواستار استعفای او شد.

The union called for.

اتحادیه فراخوان داد.

The union demanded.

اتحادیه خواستار شد.

The union called for his resignation.

اتحادیه خواستار استعفای او شد.

Number nine, swift, swift.

شماره نه، سریع، سریع.

This is an adjective.

این یک صفت است.

It's a fun adjective because it simply means quickly.

این یک صفت سرگرم کننده است زیرا به سادگی به معنای سریع است.

For example, the police took swift action against the rioters.

به عنوان مثال، پلیس به سرعت با اغتشاشگران برخورد کرد.

Swift action, so they acted very quickly.

اقدام سریع، بنابراین آنها خیلی سریع عمل کردند.

Swift action.

اقدام سریع.

Number 10, to erode, erode.

شماره 10، فرسایش، فرسایش.

This is when you slowly reduce or destroy something.

این زمانی است که شما به آرامی چیزی را کاهش یا تخریب می کنید .

You probably know this from a scientific perspective, because of erosion or when rocks erode is

شما احتمالاً این را از دیدگاه علمی می دانید، به دلیل فرسایش یا زمانی که سنگ ها فرسایش می یابند

when rocks naturally become smaller, smaller and smaller and smaller, because they gradually

زمانی است که سنگ ها به طور طبیعی کوچکتر، کوچکتر و کوچکتر و کوچکتر می شوند، زیرا به تدریج

reduce.

کاهش می یابند.

Well, the meaning is the exact same but instead of a rock I want you to imagine trust.

خوب، معنی دقیقاً یکسان است، اما به جای سنگ می خواهم اعتماد را تصور کنید.

Trust between two people in a business relationship or a personal relationship as well.

اعتماد بین دو نفر در یک رابطه تجاری یا یک رابطه شخصی نیز.

And I could say these budget cuts could erode the public's trust.

و می توانم بگویم که این کاهش بودجه می تواند اعتماد عمومی را از بین ببرد .

So we have the public's trust.

بنابراین ما اعتماد عمومی را داریم.

Just like a rock, and it's eroding, it's getting smaller and smaller and smaller and smaller.

درست مثل یک سنگ، و در حال فرسایش است، کوچکتر و کوچکتر و کوچکتر و کوچکتر می شود.

The trust is gradually decreasing.

اعتماد به تدریج در حال کاهش است.

And the reason why is because of the actions of the person, the budget cuts.

و دلیل آن نیز به دلیل اقدامات شخص، کاهش بودجه است.

The budget cuts could erode the public's trust.

کاهش بودجه می تواند اعتماد مردم را از بین ببرد.

Number 11, to highlight.

شماره 11، برای برجسته کردن.

This is when you want to attract attention to something specific or you want to emphasize

این زمانی است که می خواهید توجه را به چیزی خاص جلب کنید یا می خواهید روی

something specific.

چیزی خاص تأکید کنید.

For example, the report highlighted the need for increased safety measures.

به عنوان مثال، این گزارش نیاز به افزایش اقدامات ایمنی را برجسته می کند.

So the report was written in a way that it took your attention to something specific

بنابراین گزارش به گونه‌ای نوشته شده است که توجه شما را به چیزی خاص جلب می‌کند و بر

it emphasized specific information and that specific information is we need more safety

اطلاعات خاص تأکید می‌کند و آن اطلاعات خاص این است که ما به اقدامات ایمنی بیشتری نیاز داریم،

measures the report highlighted the need for increased safety measures.

گزارش نیاز به افزایش اقدامات ایمنی را برجسته می‌کند.

Number 12, to expose.

شماره 12، برای افشای.

This is when you make public something bad or something wrong.

این زمانی است که شما چیزی بد یا اشتباه را عمومی می کنید .

So there's something wrong and most of the time people don't want that information public

بنابراین مشکلی وجود دارد و اغلب مردم نمی‌خواهند این اطلاعات عمومی

right.

درست باشد.

So when you take that wrongdoing, that someone wants to keep secret, and you make it public,

بنابراین وقتی شما آن کار اشتباه را انجام می‌دهید، آن شخص می‌خواهد مخفی بماند، و شما آن را

you expose, you expose that person or you expose that action, the bad action that that

علنی می‌کنید، آن شخص را افشا می‌کنید، یا آن عمل را افشا می‌کنید، عمل بدی را که آن

person took.

شخص انجام داده است.

For example, the report exposed government corruption.

به عنوان مثال، این گزارش فساد دولتی را افشا کرد .

So there's government corruption.

بنابراین فساد دولتی وجود دارد.

Of course the government does not want the public to know about it, right.

البته دولت نمی خواهد مردم در مورد آن بدانند، درست است.

So when that information is made public, it's exposed.

بنابراین وقتی این اطلاعات عمومی می شود، افشا می شود.

The report exposed government corruption.

این گزارش فساد دولتی را افشا کرد.

Number 13, fundamental.

شماره 13، بنیادی.

This is when something is more important than anything else.

این زمانی است که چیزی مهمتر از هر چیز دیگری است.

Fundamental, for example, it's one of the fundamental differences between men and women.

به عنوان مثال، اساسی، یکی از تفاوت های اساسی بین زن و مرد است.

So there are many differences between men and women, obviously.

بنابراین واضح است که تفاوت های زیادی بین زن و مرد وجود دارد.

Remember, fundamental is more important than anything else.

به یاد داشته باشید، اساسی از هر چیز دیگری مهمتر است.

Now notice how I didn't reveal that fundamental difference.

حالا توجه کنید که چگونه من آن تفاوت اساسی را آشکار نکردم .

I just used "it's".

من فقط از "it's" استفاده کردم.

So you can decide what is the fundamental difference between men and women?

بنابراین شما می توانید تصمیم بگیرید که تفاوت اساسی بین زن و مرد چیست؟

If you want, you can try to put that in the comments below.

اگر می خواهید، می توانید سعی کنید آن را در نظرات زیر قرار دهید.

It's the fundamental difference between men and women, what could it be?

این تفاوت اساسی بین زن و مرد است، چه چیزی می تواند باشد؟

Number 14, to deploy.

شماره 14، برای استقرار.

And you deploy resources, resources could be people in the form of their efforts and

و شما منابع را مستقر می کنید، منابع می تواند افراد در قالب تلاش و

the work their contribution, or it could be money, it could be supplies, things like that.

کار آنها باشد، یا می تواند پول باشد، می تواند منابع باشد، چیزهایی از این قبیل.

And you deploy resources.

و شما منابع را مستقر می کنید.

What does this mean?

این یعنی چی؟

When you deploy resources, it means you simply use the resources but you use them in any

وقتی منابع را مستقر می کنید، به این معنی است که شما به سادگی از منابع استفاده می کنید اما از آنها به هر

efficient way, or at least that a plan.

روشی کارآمد یا حداقل یک برنامه استفاده می کنید.

For example, the government is meeting to discuss how to deploy the funds.

به عنوان مثال، دولت برای بحث در مورد نحوه استقرار بودجه جلسه دارد.

So they don't know how they're going to use those resources in the best way.

بنابراین آنها نمی دانند که چگونه از این منابع به بهترین شکل استفاده خواهند کرد.

And that's why they're meeting.

و به همین دلیل است که آنها ملاقات می کنند.

They're meeting to discuss how to deploy the fund.

آنها برای بحث در مورد نحوه استقرار صندوق جلسه می گذارند.

And finally, number 15, to pitch.

و در نهایت، شماره 15، به زمین.

You pitch an idea or a plan.

شما ایده یا طرحی را مطرح می کنید.

And this simply means you share an idea or a plan in a way that's meant to persuade,

و این به سادگی به این معنی است که شما یک ایده یا یک طرح را به روشی به اشتراک می گذارید که برای متقاعد کردن،

persuade someone to do something specific or to buy something.

ترغیب کسی به انجام کاری خاص یا خرید چیزی است.

For example, we pitched them our strategy for how to deploy the resources.

به عنوان مثال، ما استراتژی خود را برای نحوه استقرار منابع به آنها ارائه کردیم.

So we have a plan, an idea, and we shared it with you.

بنابراین ما یک طرح، یک ایده داریم و آن را با شما در میان گذاشتیم.

But we did it in a way that we want you to say yes, we want you to accept our plan, that

اما ما این کار را به گونه‌ای انجام دادیم که می‌خواهیم بگوییم بله، می‌خواهیم طرح ما را بپذیری،

is to pitch.

یعنی طرح.

So now you have 15 advanced words to sound fluent in English.

بنابراین اکنون شما 15 کلمه پیشرفته دارید که به زبان انگلیسی روان به نظر می رسند.

Which one was your favorite?

کدام یک مورد علاقه شما بود؟

Which one are you going to add to your vocabulary?

کدام یک را می خواهید به دایره لغات خود اضافه کنید؟

Put it in the comments below.

آن را در نظرات زیر قرار دهید.

And then practice.

و سپس تمرین کنید.

Practice an example sentence using your new favorite vocabulary.

یک جمله مثال را با استفاده از واژگان مورد علاقه جدید خود تمرین کنید .

And of course, you can practice more than one, two or three would be awesome.

و البته، شما می توانید بیش از یک، دو یا سه تمرین کنید، عالی خواهد بود.

And if you found this video helpful, hit the like button share it with your friends and

و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و

of course subscribe.

البته مشترک شوید.

And before you go, make sure you head on over to my website, JForrestEnglish.com and download

و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من، JForrestEnglish.com سر زده و

your free speaking guide.

راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید.

In this guide, I share six tips on how to speak English fluently and confidently.

در این راهنما، من شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

And until next time, Happy Studying!

و تا دفعه بعد، مطالعه مبارک!