TWO HOUR ENGLISH LESSON - Learn English with the NEWS And Improve Your Fluency

Welcome to JForrest English training. I'm Jennifer and today you're going to learn English

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید. من جنیفر هستم و امروز قرار است انگلیسی را

through stories.

از طریق داستان یاد بگیرید.

We're going to review a four different news articles. And through this review, you're

چهار مقاله مختلف خبری را مرور می کنیم . و از طریق این بررسی،

going to learn a lot of advanced vocabulary, advanced Grammar and even correct pronunciation.

تعداد زیادی واژگان پیشرفته، گرامر پیشرفته و حتی تلفظ صحیح را یاد خواهید گرفت. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

you might recognize this man, he's an actor, and he was in The Avengers movies. So let's

ممکن است این مرد را بشناسید، او یک بازیگر است و در فیلم‌های انتقام‌جویان حضور داشت. پس بیایید

read the headline, Jeremy Renner Avengers actor out of surgery but still in critical

تیتر را بخوانیم، بازیگر جرمی رنر انتقام جویان از عمل جراحی خارج شد اما هنوز در

condition. So unfortunately, I know that something happened to this actor and something terrible

وضعیت بحرانی قرار دارد. بنابراین متأسفانه می دانم که برای این بازیگر اتفاقی افتاده و اتفاق وحشتناکی

happened. And I know that because he is still in critical condition and critical condition.

رخ داده است. و من این را می دانم زیرا او هنوز در شرایط بحرانی و بحرانی است.

This means life threatening condition, life threatening conditions, so he is still severely

این به معنای شرایط تهدید کننده زندگی، شرایط تهدید کننده زندگی است، بنابراین او هنوز به شدت

at risk. So life threatening condition, you might even just refer to it as severe condition.

در معرض خطر است. بنابراین شرایط تهدید کننده زندگی، شما حتی ممکن است آن را به عنوان شرایط شدید معرفی کنید.

In a medical context severe would be really bad if someone described your injuries as

در زمینه پزشکی، اگر کسی جراحات شما را شدید توصیف کند، واقعاً بد خواهد بود

severe. It means threatening, life threatening. Okay, and out of surgery, you go into surgery,

. به معنای تهدید کننده، تهدید کننده زندگی است. خوب، و بعد از جراحی، شما وارد عمل می شوید، در

that's when you start your surgery, and then you get out of surgery, that's when you end

آن زمان است که جراحی خود را شروع می کنید، و سپس از جراحی خارج می شوید، آن زمان است که

your surgery. So there's just another way of saying start and finish or start and end.

جراحی خود را تمام می کنید. بنابراین فقط راه دیگری برای گفتن شروع و پایان یا شروع و پایان وجود دارد.

So this is surgery is over, finished, however you want to think of it over finished out

بنابراین، این جراحی تمام شده است، تمام شده است، به هر حال شما می خواهید به آن فکر کنید که تمام شده است

of surgery. So maybe if you know someone who's going in to surgery, I'll just write that

. بنابراین شاید اگر کسی را می شناسید که قصد جراحی دارد، من فقط

to go into surgery. This is when you start your surgery the operation begins. So you

برای رفتن به جراحی آن را بنویسم. این زمانی است که شما جراحی خود را شروع می کنید، عمل شروع می شود. بنابراین

might ask someone, when are you going in? For your let's say it's a I'll just say operation

ممکن است از کسی بپرسید کی وارد می شوید؟ برای شما بیایید بگوییم که این یک عمل است، من فقط می گویم

operation is a type of surgery. I could say shoulder surgery, as well. When are you going

عمل جراحی یک نوع جراحی است. می توانم بگویم جراحی شانه هم همینطور. چه زمانی می

in for and then just your surgery, you could put the type of surgery or you could say when

روید و بعد فقط جراحی خود را، می توانید نوع جراحی را قرار دهید یا می توانید بگویید چه زمانی به

are you going into surgery? Either one would be fine. This one is when you know this specific

جراحی می روید؟ هر کدوم خوب میشه این زمانی است که شما این

type of surgery. When are you going in for your knee surgery, for example, if you knew

نوع خاص از جراحی را می شناسید. چه زمانی برای جراحی زانو خود می روید، به عنوان مثال، اگر

the specific type of surgery, and then this is just general, you don't know what type

نوع خاصی از جراحی را می دانستید، و سپس این فقط عمومی است، نمی دانید چه نوع

of surgery they're getting. And then the opposite would be when did he get out of surgery? So

جراحی را انجام می دهند. و سپس برعکس این خواهد بود که او چه زمانی از عمل جراحی خارج شد؟ پس

this is asking when did it finish? So very specific to surgery, but it will help you

این می پرسد که چه زمانی تمام شد؟ بنابراین برای جراحی بسیار خاص است، اما

understand this article at least. Okay, let's continue on. renter's suffered blunt chest

حداقل به شما در درک این مقاله کمک می کند. باشه ادامه بدیم مستاجر دچار ترومای قفسه سینه

trauma and orthopedic injuries and is still in intensive care. So remember, well critical,

و جراحات ارتوپدی شده و همچنان در مراقبت های ویژه است. بنابراین به یاد داشته باشید، بسیار بحرانی است،

if you're in critical condition, the area of the hospital you would go into is intensive

اگر در شرایط بحرانی هستید، منطقه بیمارستانی که به آن مراجعه می کنید مراقبت های ویژه است

care. And generally this is referred to as ICU. This is the acronym. The U stands for

. و به طور کلی به آن ICU می گویند. این مخفف است. U مخفف

unit intensive care unit. So if you hear for example, that Renner This is the last name

واحد مراقبت های ویژه واحد است. بنابراین اگر به عنوان مثال شنیدید که رنر این نام خانوادگی

of the actor, Renner is still in ICU. That's bad because he's in intensive care. And you

بازیگر است، رنر هنوز در بخش مراقبت‌های ویژه است. این بد است زیرا او در مراقبت های ویژه است. و

only go into intensive care if you are in critical condition, which means you have some

فقط در صورتی به مراقبت‌های ویژه می‌روید که در شرایط بحرانی قرار داشته باشید، به این معنی که به

sort of life threatening or severe injury or illness. All right. Let's continue on here.

نوعی آسیب‌دیدگی یا بیماری شدید یا تهدیدکننده زندگی دارید. خیلی خوب. بیایید اینجا را ادامه دهیم.

He was airlifted to hospital on Sunday after an accident while clearing snow outside his

او روز یکشنبه پس از یک تصادف در حین پاکسازی برف خارج از

home in Nevada. Now this is very surprising because to me snow and Nevada do not go hand

خانه اش در نوادا با هواپیما به بیمارستان منتقل شد. اکنون این بسیار تعجب آور است زیرا برای من برف و نوادا دست به دست هم نمی دهند

in hand because Nevada is the desert. It is very hot in Nevada. So the fact he was clearing

زیرا نوادا بیابان است. در نوادا هوا بسیار گرم است. بنابراین این واقعیت که او در حال پاک کردن

snow just really surprises me to be airlifted, this is basically when you're rescued by either

برف بود، واقعاً مرا متعجب می کند که با هواپیما منتقل می شوم، این اساساً زمانی است که شما توسط

an airplane or a helicopter, some sort of aircraft, it doesn't matter which one. So

یک هواپیما یا یک هلیکوپتر، نوعی هواپیما، مهم نیست که کدام یک نجات می دهید. بنابراین

you've seen this in movies, most likely documentaries, the news, there might be a fire of a burning

شما این را در فیلم‌ها، به احتمال زیاد مستندها، اخبار دیده‌اید، ممکن است آتش‌سوزی ساختمانی در حال سوختن

building or something, and you can't go in it. So a helicopter or a plane has to come

یا چیز دیگری رخ دهد و شما نتوانید وارد آن شوید. بنابراین یک هلیکوپتر یا یک هواپیما باید بیاید

and they dropped someone from above and then pick that person up and then take that person

و یک نفر را از بالا پایین انداخته و سپس آن شخص را سوار می کنند و سپس آن شخص را می برند

because it's either the safest way or the fastest way to rescue that person. So maybe

زیرا این یا امن ترین راه یا سریع ترین راه برای نجات آن فرد است. پس شاید

because there was so much snow, that regular ambulances it would have taken way too long.

چون برف زیاد بود، آمبولانس‌های معمولی خیلی طول می‌کشید.

The roads were completely blocked by snow. So they had to use either a helicopter or

جاده ها به طور کامل توسط برف مسدود شده بود. بنابراین مجبور بودند یا از هلیکوپتر یا

airplane. That's what I would guess, to be airlifted This means to be rescued by an air

هواپیما استفاده کنند. این چیزی است که من حدس می‌زنم، به

craft, which is just an airplane or helicopter. I can't think of any other aircrafts are there

هواپیما منتقل می‌شویم. من نمی توانم به هواپیماهای دیگری فکر کنم، آیا

just the two? I think so. Airplane helicopter. Okay aircraft a craft in this case is just

فقط این دو وجود دارد؟ من هم اینچنین فکر میکنم. هلیکوپتر هواپیما. بسیار خوب، هواپیما در این مورد فقط

a vehicle but we don't call them vehicles in the air you would call it an aircraft and

یک وسیله نقلیه است، اما ما آنها را وسایل نقلیه در هوا نمی نامیم، بلکه آنها را هواپیما می نامیم و

these are the two types of aircrafts just like different types of vehicles you have

این دو نوع هواپیما هستند، درست مانند انواع مختلف وسایل نقلیه، شما

a car a van or SUV or a truck for example. Those are the different types of vehicles.

یک ماشین یک ون یا SUV دارید. یا یک کامیون برای مثال. اینها انواع مختلف وسایل نقلیه هستند.

So if you know a different type of aircraft, let me know because I personally only know

پس اگر نوع دیگری از هواپیما را می شناسید به من اطلاع دهید زیرا من شخصا فقط

these two. Okay. He was airlifted to hospital on Sunday after an accident while clearing

این دو را می شناسم. باشه. وی روز یکشنبه پس از تصادف در حین

snow in this case. Clear snow simply means to remove snow remove snow. Remove snow so

برف روبی در این مورد به بیمارستان منتقل شد. برف پاک به معنای برف پاک کردن برف است. Remove snow so

clear is another way of saying that while okay but it is removed but let me put it in

clear راه دیگری برای گفتن است که در حالی که خوب است اما حذف شده است اما اجازه دهید آن را در

the correct verb tense because you notice that we have a gerund here. Now why do we

زمان فعل صحیح قرار دهم زیرا متوجه شده اید که ما در اینجا یک جرون داریم. حالا چرا ما

have a gerund? This is a great grammar point. Because of the verb while so you could say

جرون داریم؟ این یک نکته گرامر عالی است. به دلیل فعل while بنابراین می‌توانستید بگویید در حالی که

while clearing not cleaning you don't clean snow. You clear it while clearing snow. He

پاک نمی‌کنید، برف را پاک نمی‌کنید . هنگام پاک کردن برف آن را پاک می کنید.

got into an accident while clearing snow. He got into an accident. Okay? So you need

هنگام برف روبی تصادف کرد. تصادف کرد. باشه؟ بنابراین شما

a gerund verb after a while and this means the action was in progress clearing snow shoveling

پس از مدتی به یک فعل جرون نیاز دارید و این بدان معناست که عمل در حال انجام بود پاک کردن برف

and clearing snow and then something happened as that action was in progress that's what

و پاک کردن برف و سپس چیزی اتفاق افتاد زیرا آن عمل در حال انجام بود، این چیزی است که

while represents the sentence structure is flexible because I could say he got into an

while نشان دهنده ساختار جمله انعطاف پذیر است زیرا می توانم بگویم که او وارد یک

accident while clearing I don't know why I keep saying cleaning you would do not clean

تصادف در حین پاکسازی نمی دانم چرا مرتب می گویم تمیز کردن برف را پاک نمی کنی

snow. That's weird. You clean clear snow while clearing snow. I would say this is the more

. این عجیب است. در حین پاک کردن برف، برف را تمیز می کنید. من می‌توانم بگویم این

common sentence structure having your action your subject verb your action and then using

ساختار جمله رایج‌تری است که عمل شما فعل فاعل شما عمل می‌کند و سپس با استفاده از

while to show the the other action by you can absolutely reverse them. It's just what

while برای نشان دادن عمل دیگر توسط شما می‌توانید کاملاً آنها را معکوس کنید. فقط روی چه چیزی می

do you want to emphasize? This one emphasizes the clearing snow because it comes first and

خواهید تاکید کنید؟ این یکی بر برف روبی تاکید می کند زیرا اول است و

this one more emphasizes the accident. So either one is correct. So just remember while

این یکی بیشتر بر تصادف تاکید می کند. پس هر کدام درست است. بنابراین فقط به خاطر داشته باشید while

plus gerund verb.

به اضافه فعل gerund.

Okay, while clearing snow outside his home in Nevada. I think that's good. So this is

خوب، در حین پاک کردن برف بیرون خانه اش در نوادا. من فکر می کنم که خوب است. پس

the cause of the accident. Something happened while he was clearing snow. Let's find out.

علت تصادف همین است. وقتی داشت برف را پاک می کرد اتفاقی افتاد. بیایید دریابیم.

The US has been battered by snow storms killing dozens of people. Now you might not know what

ایالات متحده توسط طوفان های برف آسیب دیده است که ده ها نفر را کشته است. حالا ممکن است ندانید

this verb To bad or means, but I hope just by the context of this one, you can understand

این فعل To bad یا به چه معناست، اما امیدوارم فقط با توجه به بافت این فعل، بتوانید

the emotion is it a positive or a negative, and then well, it's negative, right? killing

احساس مثبت یا منفی را درک کنید، و سپس خوب، منفی است، درست است؟ کشتن

dozens of people, this isn't a positive thing. So battered by snowstorm. So in this context,

ده ها نفر، این چیز مثبتی نیست. به طوری که توسط طوفان برف ضربه خورده است. بنابراین در این زمینه،

even if you don't understand what the verb means try to understand the emotion of it.

حتی اگر معنای فعل را نمی فهمید، سعی کنید احساس آن را درک کنید.

And it will least help you understand the overall meaning. When you're battered by something,

و حداقل به شما در درک معنای کلی کمک می کند. وقتی توسط چیزی مورد ضرب و شتم قرار می گیرید، به این

it means that something happens very suddenly very quickly or in large quantity, and you

معنی است که چیزی خیلی ناگهانی و خیلی سریع یا به مقدار زیاد اتفاق می افتد و شما

weren't expecting it. So the US had a lot of snow, it happened very quickly and very

انتظارش را نداشتید. بنابراین ایالات متحده برف زیادی داشت ، خیلی سریع و خیلی

suddenly. Now, maybe they also weren't expecting it, it's winter. So Snow is likely, but maybe

ناگهانی اتفاق افتاد. حالا شاید آنها هم انتظارش را نداشتند، زمستان است. بنابراین احتمال بارش برف وجود دارد، اما شاید

not the amount of snow or the location of the snow. Remember, I said Nevada is very

میزان برف یا محل بارش برف نباشد. یادت باشد، گفتم نوادا خیلی

hot, it's the desert. So it was quite surprising that they would have snow. So to be battered

گرم است، اینجا صحرا است. بنابراین بسیار تعجب آور بود که آنها برف خواهند داشت. بنابراین ضرب و شتم شدن

by notice this is with the verb be, which is just conjugated in our present perfect

توسط اخطار این با فعل be است، که فقط در زمان حال کامل ما conjugated به

to be battered by that's because it is in the passive form to be battered by. And then

bettered توسط است، به این دلیل است که به صورت مفعول به bettered است. و سپس

in this case, it's something the snowstorm now is in the positive form, because we're

در این مورد، چیزی است که طوفان برف در حال حاضر به شکل مثبت است، زیرا ما

not focusing on the subject doing the action, we're focusing on the object receiving the

روی سوژه ای که عمل را انجام می دهد تمرکز نمی کنیم، ما روی شیء دریافت کننده

action, the US people, the country receiving the snow storm, okay? To be battered by something

کنش، مردم ایالات متحده، کشور دریافت کننده برف تمرکز می کنیم. طوفان، باشه؟ مورد ضرب و شتم چیزی

that's in the passive. Another verb that's very common has is the verb hit to hit. So

که در حالت منفعل است. فعل دیگری که بسیار رایج است، فعل hit to hit است. بنابراین

the US has been hit by snowstorms. Exact same meaning I would say hit is more common. Honestly,

ایالات متحده تحت تاثیر طوفان های برفی قرار گرفته است. دقیقاً به همین معنی است که می توانم بگویم ضربه رایج تر است. راستش

I don't hear batter too much. You can use both of these specifically with weather. And

من زیاد خمیر نمیشنوم. شما می توانید از هر دوی اینها به طور خاص با آب و هوا استفاده کنید. و

it's when it happens suddenly, which means quickly, or you can think of it in large quantity

این زمانی است که ناگهان اتفاق می افتد، یعنی به سرعت، یا می توانید به مقدار زیاد

as well large amount of snow.

و همچنین مقدار زیادی برف فکر کنید.

So just to show you a different example, we were hit by a tornado last year, so of course

بنابراین فقط برای نشان دادن یک مثال متفاوت، سال گذشته با یک گردباد برخورد کردیم، بنابراین مطمئناً

a tornado does happen suddenly and quickly. But then there could also be that unexpected

یک گردباد ناگهانی و سریع اتفاق می‌افتد. اما ممکن است آن

quality, large quantity. And I'll also add unexpected, unexpected and again, this is

کیفیت غیرمنتظره، کمیت زیاد نیز وجود داشته باشد. و همچنین موارد غیرمنتظره، غیرمنتظره و دوباره اضافه می‌کنم، این

in the passive because I'm focusing on receiving the action, not the subject doing the action.

در حالت غیرفعال است، زیرا من روی دریافت کنش تمرکز می‌کنم، نه سوژه‌ای که عمل را انجام می‌دهد. خانم ماست در بیانیه‌ای گفت:

Jeremy's family would like to express their gratitude to the incredible doctors and nurses

خانواده جرمی مایلند از پزشکان و پرستاران فوق‌العاده‌ای که از

looking after him publicists, Miss mast said in a statement. All right. So I like this

او مراقبت می‌کنند تشکر کنند . خیلی خوب. بنابراین من این را دوست دارم

because you can express an emotion. So to express an emotion and in this case, the emotion

زیرا شما می توانید یک احساس را بیان کنید. پس برای ابراز یک احساس و در این صورت احساس

is gratitude. We use this a lot with gratitude, appreciation, you can also use it with love.

شکرگزاری است. ما از این بسیار با سپاس و قدردانی استفاده می کنیم، شما همچنین می توانید با عشق از آن استفاده کنید.

I bought you this present to express my love for you. I wrote you this song to express

من این هدیه را برای ابراز عشقم به شما خریدم. این آهنگ را برای ابراز

my love you. That's basically what a lot of people do in their music in their songs, they

عشقم برایت نوشتم. اساساً این همان کاری است که بسیاری از مردم در موسیقی خود در آهنگ های خود انجام می دهند، آنها

express an emotion. So it's just another way of saying to share and emotion. So write down

یک احساس را بیان می کنند. بنابراین این فقط راه دیگری برای گفتن به اشتراک گذاری و احساس است. پس

that example I just gave. I wrote you this song to express my love. So you might say

مثالی را که زدم بنویس. این آهنگ رو برای ابراز عشقم براتون نوشتم بنابراین ممکن است بگویید

this is more formal. Now in perhaps a formal speech or presentation or even a staff meeting,

این رسمی تر است. حالا شاید در یک سخنرانی رسمی یا ارائه یا حتی یک جلسه کارکنان،

your boss might say I'd like to Take a moment to express our appreciation for all your hard

رئیس شما ممکن است بگوید می‌خواهم لحظه‌ای وقت بگذارم و قدردانی خود را برای تمام زحمات شما ابراز کنم

work. So this is a boss or a manager, a leader saying this to the staff to the employees,

. بنابراین این یک رئیس یا یک مدیر است، یک رهبر که این را به کارکنان به کارمندان می‌گوید،

I'd like to take a moment to express and then here is the emotion, our a priest appreciation,

من می‌خواهم لحظه‌ای وقت بگذارم تا ابراز کنم و سپس این احساس است، قدردانی یک کشیش ما،

and then appreciation for because you appreciate for something for all your hard work. Now,

و سپس قدردانی برای اینکه شما قدردانی می‌کنید. چیزی برای تمام زحمات شما حالا،

although gratitude means thinks it's the same thing, I don't really hear express my thanks

اگرچه قدردانی به این معناست که فکر می‌کنم این یک چیز است، اما واقعاً نمی‌شنوم که

for the incredible doctors. So this means Thanks, bye, we use the word gratitude. So

از پزشکان باورنکردنی تشکر کنم. بنابراین این به این معنی است که متشکرم، خداحافظ، ما از کلمه سپاسگزاری استفاده می کنیم. بنابراین

I encourage you to use the word gratitude. So if you want to express your gratitude to

شما را تشویق می کنم که از کلمه سپاسگزاری استفاده کنید. بنابراین اگر می‌خواهید از

me, in the comment section for this video, you can do that and say, you can copy this

من تشکر کنید، در بخش نظرات برای این ویدیو، می‌توانید این کار را انجام دهید و بگویید، می‌توانید این

sentence structure, I'd like to express my gratitude. So notice one's gratitude, my gratitude,

ساختار جمله را کپی کنید، می‌خواهم تشکر کنم. پس به قدردانی یک نفر، قدردانی من،

their gratitude, because it's Jeremy's family, their gratitude. In this case, it was our

قدردانی آنها توجه کنید، زیرا این خانواده جرمی است، قدردانی آنها. در این مورد، این کار ما بود

because it's the boss and all the managers the company as a whole hour. So remember ones

زیرا رئیس و همه مدیران شرکت به عنوان یک ساعت کامل هستند. پس قدردانی را به خاطر بسپارید

gratitude, I like to express my gratitude for your amazing lessons. And then you can

، من دوست دارم قدردانی خود را برای درس های شگفت انگیز شما ابراز کنم. و سپس می توانید از

say thank you so much. So even though this technically means thank you, you can still

شما تشکر کنید. بنابراین حتی اگر از نظر فنی این به معنای تشکر است، شما همچنان می توانید

add on a thank you. Because remember, you don't say I'd like to express my thanks for

یک تشکر اضافه کنید. زیرا به یاد داشته باشید، شما نمی گویید که می خواهم تشکر کنم،

I mean, you can but I hear it way more with gratitude. Now, look at the sentence structure,

منظورم این است که می توانید، اما من آن را بیشتر با سپاسگزاری می شنوم. حالا ساختار جمله را نگاه کنید،

I should say this, because notice, it's gratitude. And then the preposition to, but I wrote gratitude

باید این را بگویم، چون توجه کنید، شکرگزاری است. و بعد حرف اضافه به، اما من سپاسگزاری را نوشتم

for, do you know why I used a different preposition is gratitude to some one. And it's for something.

، می‌دانید چرا از حرف اضافه دیگری استفاده کردم، تشکر از یک نفر است. و برای چیزی است.

Okay, so let me write that out. too. So I'll put express any emotion to someone for something,

خوب، پس اجازه دهید آن را بنویسم. هم. بنابراین من هر احساسی را به کسی برای چیزی بیان می کنم،

and you can use one or the other or both. So I could add, I would like to take a moment

و شما می توانید از یکی یا دیگری یا هر دو استفاده کنید. بنابراین می‌توانم اضافه کنم، می‌خواهم لحظه‌ای وقت بگذارم و

to express our appreciation to someone to all of you, and now four, and then something,

قدردانی خود را از یک نفر به همه شما، و حالا چهار نفر، و سپس چیزی،

all your hard work, okay? So one or the other, or both. You don't have to use both. So practice

تمام تلاش‌های شما، ابراز کنم، باشه؟ بنابراین یکی یا دیگری، یا هر دو. لازم نیست از هر دو استفاده کنید. پس تمرین کنید

that in the comments, express your gratitude. It doesn't have to be to me, although I would

که در نظرات قدردانی خود را بیان کنید. لازم نیست برای من باشد، اگرچه من از

appreciate it. It could be for anything or to anyone. Let's continue on. The family also

آن قدردانی می کنم. این می تواند برای هر چیزی یا برای هر کسی باشد. بیایید ادامه دهیم. خانواده همچنین از

thanked the local police and fire services and said they were tremendously overwhelmed

پلیس محلی و خدمات آتش نشانی تشکر کردند و گفتند که به شدت تحت تأثیر قرار گرفته اند

and appreciative of the outpouring of love and support from his Penn fans, from his fans.

و از هجوم عشق و حمایت طرفداران پن او و طرفدارانش قدردان هستند.

So I can say instead, the family also thanked the local police, I could say the family also

بنابراین می توانم به جای آن بگویم، خانواده از پلیس محلی نیز تشکر کردند، می توانم بگویم که خانواده نیز

expressed their gratitude to two because it's someone the local police, so you could say

از دو نفر تشکر کردند، زیرا این فردی است که پلیس محلی است، بنابراین می توانید

that as well. Tremendously. This is a nice adverb here. It's a more formal way, or a

این را نیز بگویید. فوق العاده این یک قید خوب در اینجا است. این یک راه رسمی تر، یا یک

stronger way. I wouldn't say formal, I take that back, not formal, it's a stronger way

راه قوی تر است. من نمی گویم رسمی، من آن را پس می گیرم، نه رسمی، این یک راه قوی تر

of saying, really, so really is like here, I was really overwhelmed, really being the

برای گفتن است، واقعاً، واقعاً مثل اینجاست، من واقعاً غرق شدم، واقعاً به

amount of overwhelm. So I'll show the amount of overwhelm is like this with really, but

میزان زیاد بودن. بنابراین من نشان می‌دهم که میزان بیش از حد به این شکل است، اما به

tremendously, it's more more overwhelmed. So it's not that it's more formal, I take

طرز فوق‌العاده‌ای، غرق‌تر است. بنابراین این موضوع رسمی‌تر نیست، من

that back. It's that the amount is more so it's stronger than really, I would say it's

آن را پس می‌گیرم. این است که مقدار آن بیشتر است، بنابراین قوی تر از واقعی است، می توانم بگویم

like really, really, is tremendously tremendously. So this is an advanced advert verb to add

که واقعاً، واقعاً، فوق العاده است. بنابراین این یک افعال تبلیغاتی پیشرفته برای افزودن

to your speech okay adverb tremendously. Another one you could add is incredibly, incredibly.

فوق العاده به قید خوب به گفتار شما است. یکی دیگر از مواردی که می توانید اضافه کنید فوق العاده، فوق العاده است.

They were incredibly overwhelmed, I would say the amount of incredibly and tremendously

آن‌ها به‌طور باورنکردنی غرق شده بودند، می‌توانم بگویم مقدار فوق‌العاده و فوق‌العاده

is the same, but then really would be smaller, incredibly overwhelmed, tremendously overwhelmed

یکسان است، اما واقعاً کوچک‌تر، فوق‌العاده غرق، فوق‌العاده غرق شده

and appreciative of the outpouring of love. So outpouring is just the emotion. The love

و قدردان هجوم عشق خواهند بود. بنابراین برون ریزی فقط احساس است. عشق

is inside of me. And now I'm getting it out of me. So I'm just showing my love and when

درون من است و حالا دارم آن را از خودم بیرون می کنم. بنابراین من فقط عشقم را نشان می‌دهم و وقتی می‌بارد

it's pouring, it sounds like it's coming quickly. So the amount of love and support from the

، به نظر می‌رسد که به سرعت می‌آید. بنابراین میزان محبت و حمایت

fans came very quickly. That's what I would say. outpouring is outpouring. The amount

هواداران خیلی سریع به دست آمد. این چیزی است که من می گویم. ریزش ریزش است. مقدار

of love support came quickly. And large quantity is well, that's for outpouring. So I added

حمایت عشق به سرعت آمد. و مقدار زیاد خوب است، این برای خروج است. بنابراین من

a large quantity, because it sounds like the amount of it was, was a lot, outpouring. I

مقدار زیادی اضافه کردم، زیرا به نظر می رسد که مقدار آن بسیار زیاد بوده است. صادقانه بگویم،

don't think it's that common to add to your vocabulary, to be honest, but just to help

فکر نمی‌کنم افزودن به دایره لغات آنقدر رایج باشد ، اما فقط برای اینکه به

you understand what it means. So you can read this article without being like, what does

شما کمک کند معنی آن را بفهمید. بنابراین می توانید این مقاله را بدون اینکه دوست داشته باشید بخوانید،

this mean? I'm so confused. Okay, let's continue on. Before the accident, Renner was reportedly

این به چه معناست؟ من خیلی گیج شدم. باشه ادامه بدیم طبق گزارش‌ها، قبل از تصادف، رنر با استفاده از برف‌روب شخصی خود در حال

clearing a road outside his home in Reno, Nevada, using his personal Snowplow, so his

پاکسازی جاده‌ای خارج از خانه‌اش در رینو، نوادا بود تا

family could get out after a heavy storm. Okay, again, you can clear a road. So in this

خانواده‌اش پس از طوفان شدید از آن خارج شوند. خوب، دوباره، شما می توانید یک جاده را پاک کنید. بنابراین در این

case, we're talking about snow. But it could be for other things. So you could clear a

مورد، ما در مورد برف صحبت می کنیم. اما می تواند برای چیزهای دیگر باشد. بنابراین شما می توانید یک

road of any objects on that road. So let's say there was a lot of garbage after a parade

جاده را از هر گونه اشیاء در آن جاده پاک کنید. پس بیایید بگوییم پس از یک رژه یا جشنواره زباله های زیادی وجود داشت

or a festival. And then some people came to clear the road it would be to remove whatever

. و بعد عده‌ای آمدند تا جاده را پاک کنند، به این معنی است که هر

objects are on the road, but in this case, they're clearing it of snow, which means to

چیزی را که در جاده وجود دارد، بردارند، اما در این مورد، آن‌ها را از برف پاک می‌کنند، که به معنای

remove it. So in this case, clear just means remove the snow, I'll write that remove snow.

حذف آن است. بنابراین در این مورد، پاک فقط به معنای حذف برف است، من می نویسم که برف را بردارید.

Now they use reportedly to express that this is what we think happened, but we are not

اکنون آنها طبق گزارشات استفاده می کنند تا بیان کنند که این همان چیزی است که ما فکر می کنیم اتفاق افتاده است، اما ما

100%. Sure. So journalists use this a lot because if they state something as a fact,

100٪ نیستیم. مطمئن. بنابراین روزنامه نگاران از این بسیار استفاده می کنند، زیرا اگر چیزی را به عنوان یک واقعیت بیان کنند،

and then it turns out it wasn't true. They could get in a lot of trouble. So they are

و سپس معلوم شود که واقعیت نداشته است. آنها ممکن است در مشکلات زیادی قرار بگیرند. بنابراین آنها

the word reportedly as a way to let you know. We are not 100% Sure. So you will see this

به عنوان راهی برای اطلاع دادن به شما هستند. ما 100% مطمئن نیستیم. بنابراین، خواهید دید که این موضوع

a lot in the media was reportedly clearing so reportedly to say that something is likely

در رسانه‌ها بسیار واضح است که بنا به گزارش‌ها، به گونه‌ای گزارش شده که گفته می‌شود احتمالاً چیزی

to be true. They have maybe a witness a family member of friends said Yeah, I saw him clearing

درست است. شاید شاهدی داشته اند که یکی از اعضای خانواده دوستان گفته است بله، من او را در حال پاک کردن

the snow, but not 100% Certain. So we use this outside of the media you might say the

برف دیدم، اما 100٪ مطمئن نیستم. بنابراین ما از این خارج از رسانه ها استفاده می کنیم، ممکن است بگویید که

company is reportedly closing their branch in Reno. Reno is the location where this happens.

شرکت شعبه خود را در Reno می بندد. Reno مکانی است که این اتفاق می افتد. به

That's why I'm using it. So the company is reportedly closing a branch in Reno. Now if

همین دلیل از آن استفاده می کنم. بنابراین گزارش شده است که این شرکت در حال بستن شعبه خود در Reno است. حالا اگر

I did not have this word, reportedly, the company is closing their branch in Reno. This

من این حرف را نداشتم، طبق گزارش ها، این شرکت در حال بستن شعبه خود در Reno است. این به

sounds like a fact. So a fact is 100% true. It's happening. If I add the company is the

نظر یک واقعیت است. بنابراین یک واقعیت 100٪ درست است. این اتفاق می افتد. اگر اضافه کنم

company is rigged. reportedly closing their branch in Reno. This is now maybe it goes

شرکت تقلب شده است. طبق گزارش ها شعبه خود را در Reno می بندند. این در حال حاضر شاید

from a fact to a maybe or a possibility, because I think it's going to happen. I heard from

از یک واقعیت به یک شاید یا احتمال می رود، زیرا فکر می کنم این اتفاق خواهد افتاد. از

other people I saw it in an email. But there's still some doubt. So probably you'll use this

افراد دیگری شنیدم که آن را در یک ایمیل دیدم. اما هنوز یک مقدار شک وجود دارد. بنابراین احتمالاً از این

more in a business context and you will see it a lot in a in the media in the news. All

بیشتر در زمینه تجاری استفاده خواهید کرد و آن را در رسانه ها در اخبار بسیار مشاهده خواهید کرد. خیلی

right. Let's continue on. The 51 year old was the only person involved in the incident,

خوب. بیایید ادامه دهیم. کلانتری شهرستان واشو با بیان اینکه این مرد 51 ساله تنها فردی بود که در این حادثه دخیل بود،

the Washoe County Sheriff's Office said, adding that it was being investigated. All right,

گفت : در حال بررسی است. بسیار خوب،

I think that's pretty clear incident here is just another way of saying accident. The

من فکر می کنم که این حادثه کاملاً واضح در اینجا فقط راه دیگری برای گفتن تصادف است.

incident, the accident. Let's continue on. UI celebrity news site. TMZ reported that

حادثه، تصادف بیایید ادامه دهیم. سایت خبری مشهور UI. TMZ گزارش داد که

Renner was aided by neighbors at the scene, one of whom was a doctor. All right, so one

رنر توسط همسایه هایی که در محل حادثه بودند، که یکی از آنها پزشک بود، کمک می کردند. بسیار خوب، پس یکی

of his neighbors was a doctor and the doctor helped him so was aided by was helped by now

از همسایه‌هایش پزشک بود و دکتر به او کمک کرد تا به

notice the sentence structure. What do you notice about this? Renner was aided by neighbors.

ساختار جمله‌اش توجه کنید. در این مورد به چه چیزی توجه می کنید؟ همسایه ها به رنر کمک کردند.

This is again in the passive form. The passive is incredibly common in the news and the media,

این دوباره به شکل منفعل است. منفعل به طور باورنکردنی در اخبار و رسانه ها رایج است،

because a lot of times they want to focus on the person receiving something receiving

زیرا بسیاری از مواقع می خواهند روی فردی که چیزی را دریافت می کند،

an action receiving something specific and the person doing the action the subject is

چیزی خاص را دریافت می کند و شخصی که آن عمل را انجام می دهد، موضوع

not as important This article is about Renner this article is not about the neighbor's.

آنقدر مهم نیست این مقاله در مورد رنر است. مقاله مربوط به همسایه نیست.

So by putting it in the passive form, it keeps the focus on Renner. So if I had this in an

بنابراین با قرار دادن آن در فرم منفعل، تمرکز را روی رنر حفظ می کند. بنابراین اگر من این را به

active form, what would it be? What do you think? So put that in the comments. If you'd

صورت فعال داشته باشم، چه خواهد بود؟ شما چی فکر میکنید؟ پس آن را در نظرات قرار دهید. اگر می‌خواهید

like to practice you can pause the video now put in the comments. The active form is the

تمرین کنید، می‌توانید ویدیو را در نظرات بگذارید. شکل فعال آیا به

neighbors helped or aided? renter so this is in the past simple, helped or aided, the

همسایه ها کمک می شود یا کمک می شود؟ اجاره کنید، بنابراین این در گذشته ساده است، کمک شده یا کمک شده است، صادقانه بگویم،

neighbor has helped the neighbors aided runner to be honest, I would say Help is definitely

همسایه به دونده کمک کرده است ، من می‌توانم بگویم که کمک قطعاً

way more common. So just understand what to aid someone means but I would still for my

بسیار رایج‌تر است. بنابراین فقط درک کنید منظور از کمک کردن به کسی چیست، اما من همچنان برای

own vocabulary, I would use the verb help. The scene I think you understand what this

واژگان خودم، از فعل help استفاده می کنم. صحنه ای که فکر می کنم شما

means just from movies plays but the scene is where something happens. So in this event,

فقط از نمایشنامه های فیلم می فهمید که این به چه معناست، اما صحنه جایی است که اتفاقی می افتد. بنابراین در این رویداد،

the scene was Rayner's driveway or the road outside of his house because that's where

صحنه، مسیر رانندگی راینر یا جاده بیرون از خانه او بود، زیرا در آنجا بود که

he was clearing the snow with the snow plow. I didn't define it. And if you live in a tropical

او با برف روب برف را پاک می کرد. من تعریف نکردم و اگر در

climate, you probably don't know what a snow plow is. For me since I live in a cold climate,

آب و هوای گرمسیری زندگی می کنید، احتمالاً نمی دانید که برف روب چیست. برای من از آنجایی که در آب و هوای سرد زندگی می کنم،

it's obvious plow. Notice the pronunciation plow plow snow plow. This is a machine that

این یک شخم آشکار است. به تلفظ Plow Plough Snow Plough توجه کنید. این دستگاهی است که

removes snow so instead of doing it with a shovel, that's what we call the object to

برف را پاک می کند، بنابراین به جای اینکه این کار را با بیل انجام دهید، این چیزی است که ما به شیء

remove to clear snow a shovel, you use a machine and the machine clears removes the snow. So

حذف برای برف پاک کردن بیل می گوییم، شما از یک دستگاه استفاده می کنید و دستگاه برف را پاک می کند. پس

a machine to remove snow. Now there are large snow plows that you drive and it removes the

ماشینی برای برف زدایی. اکنون برف‌روب‌های بزرگی وجود دارد که شما رانندگی می‌کنید و برف را از بین می‌برد،

snow but there are also for for individual homes. You can buy a snow plow that you push

اما برای خانه‌های فردی نیز وجود دارد . می‌توانید یک برف‌روب بخرید که آن را فشار می‌دهید

and so you're not driving it you just push it and it removes the snow so it could be

و بنابراین رانندگی نمی‌کنید، فقط آن را فشار دهید و برف‌ها را از بین می‌برد تا ممکن است

a big machine that you drive or it could be something that you you push All right, where

یک ماشین بزرگ باشد که شما رانندگی می‌کنید یا می‌تواند چیزی باشد که شما آن را فشار می‌دهید خیلی خوب، کجا

were we? We were talking about oh, yes, this scene. The scene is where he was clearing

بودید ما؟ داشتیم درباره این صحنه صحبت می کردیم. صحنه جایی است که او

the snow with his snow plow, which is the machine to remove snow. All right. Let's continue

با برف روب خود که دستگاه برف روبی است، برف را پاک می کرد. خیلی خوب. بیایید ادامه دهیم

on. A day after the accident, news emerged that rally driving champion Ken Block was

. یک روز پس از تصادف، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه کن بلاک، قهرمان رانندگی رالی،

killed when his snowmobile flipped at his ranch in Utah. Oh, so another accident involving

زمانی که ماشین برفی او در مزرعه اش در یوتا ورق خورد، کشته شد . اوه، پس یک تصادف دیگر با

the snow. Remember, I said up here that incident means accident? Well, I could say a day after

برف. یادت هست، اینجا گفتم که حادثه یعنی تصادف؟ خوب، می توانم بگویم یک روز پس از

the incident because that's what they originally used. And now they're changing it to accident,

حادثه، زیرا آنها در ابتدا از آن استفاده کردند. و اکنون آنها آن را به تصادف تغییر می دهند،

but it doesn't matter because in this context, it has the exact same meaning. Incident a

اما مهم نیست زیرا در این زمینه، دقیقاً همان معنی را دارد. حادثه یک

day after the incident, news emerged that this car driver was killed. Okay, a snowmobile.

روز پس از این حادثه، خبر کشته شدن این راننده خودرو منتشر شد. باشه، یک ماشین برفی

Again, if you live in a hot climate or tropical climate, you might not know what this is a

باز هم، اگر در آب و هوای گرم یا آب و هوای گرمسیری زندگی می کنید، ممکن است ندانید که این

snowmobile. They're actually really fun. They can be dangerous, unfortunately. So let me

ماشین برفی چیست. آنها در واقع واقعا سرگرم کننده هستند. متأسفانه آنها می توانند خطرناک باشند. پس اجازه دهید

show you a picture of a snowmobile. So here we are on Google images. So this is a snowmobile.

تصویری از یک ماشین برفی را به شما نشان دهم. بنابراین ما در تصاویر گوگل هستیم. بنابراین این یک ماشین برفی است.

It's a vehicle that you drive on the snow. It's really fun. I had one when I was a kid.

این وسیله نقلیه ای است که روی برف می رانید. واقعا سرگرم کننده است. وقتی بچه بودم یکی داشتم

But I haven't gone snowmobiling in years. I don't know. It can also be a little bit

اما من سالهاست که سوار برف نرفته ام. من نمی دانم. راستش می تواند کمی خطرناک هم باشد

dangerous, to be honest. But it is very fun. Have you ever been snowmobiling. So now you

. اما بسیار سرگرم کننده است. آیا تا به حال سوار برفی بوده اید؟ بنابراین اکنون می

know what a snowmobile is. And I said they can be very dangerous. And that's because

دانید که ماشین برفی چیست. و من گفتم آنها می توانند بسیار خطرناک باشند. و این به این دلیل است که

they can flip. So the verb flip, right? You might flip a pancake when you're cooking or

آنها می توانند تلنگر بزنند. بنابراین فعل flip، درست است؟ به عنوان مثال، ممکن است هنگام پختن پنکیک را برگردانید یا

flip your eggs while cooking, for example, but if you're driving, you can flip. So that's

تخم مرغ های خود را هنگام پختن برگردانید، اما اگر در حال رانندگی هستید، می توانید آن را برگردانید. بنابراین در آن

when the snowmobile will either go on the side, or it could go entirely over. Now, of

زمان است که ماشین برفی یا به کناری می رود ، یا می تواند کاملاً از بین برود. اکنون،

course, it's not just snowmobiles, it could be a motorcycle, a car can flip a boat, something

البته، این فقط ماشین های برفی نیست، می تواند یک موتور سیکلت باشد، یک ماشین می تواند یک قایق را بچرخاند، چیزی

on water can flip as well.

روی آب نیز می تواند بچرخد.

So let's continue on. 1000s of homes experience power cuts and travel was severely disrupted.

پس بیایید ادامه دهیم. 1000 خانه با قطع برق مواجه شدند و سفر به شدت مختل شد.

So a power cut is when the power stops working, the power stops working and power is electricity

بنابراین قطع برق زمانی است که برق کار نمی‌کند، برق کار نمی‌کند و برق

stops working so that's what it means. Now, let me share a very useful expression for

کار نمی‌کند، بنابراین این معنی دارد. حالا بگذارید یک عبارت بسیار مفید را برای

you. My power went out because of the storm. Okay, so here, once power to go out to go

شما به اشتراک بگذارم. برق من به خاطر طوفان قطع شد. خوب، پس اینجا، یک بار برق را خاموش کنید تا

out, so when your power goes out, it means you don't have electricity, your electricity

خاموش شوید، پس وقتی برق شما قطع شد، به این معنی است که برق ندارید، برق شما از

stops working. So it's the exact same thing. Electricity stopped working my power went

کار می افتد. بنابراین دقیقاً همان چیزی است. برق از کار افتاد برق من

out because of the storm. So let's say there's a lot of snow, a lot of rain, a lot of wind,

به دلیل طوفان قطع شد. بنابراین بیایید بگوییم که برف زیاد، باران زیاد، باد زیاد،

whatever it might be in your in your location, you might say I hope my power doesn't go out.

هر چه ممکن است در محل شما باشد، ممکن است بگویید امیدوارم برق من قطع نشود.

While I'm presenting while I'm presenting while remember, you can just use the gerund

در حالی که من ارائه می کنم در حالی که من ارائه می کنم در حالی که به یاد داشته باشید، فقط می توانید از

verb while presenting. We talked about while before so you're presenting there's a lot

فعل جیروند در حین ارائه استفاده کنید. ما قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، بنابراین شما ارائه می‌دهید که

of snow a lot of rain, a lot of winds. I hope my power doesn't go out. So that means I hope

برف زیادی می‌بارد، باران زیاد، بادهای زیادی می‌وزید. امیدوارم برقم قطع نشه پس این یعنی امیدوارم

my electricity doesn't stop working. But no native speaker would say my electricity stopped

برق من از کار نیفتد. اما هیچ زبان مادری نمی گوید برق من

working. That's a literal translation. We would say my power went out. So that's a very

کار نمی کند. این یک ترجمه تحت اللفظی است. می گوییم برق من قطع شد. بنابراین بسیار

useful one because it happens to everyone. Your power goes out from time to time, right.

مفید است زیرا برای همه اتفاق می افتد. برق شما هر از گاهی قطع می شود، درست است.

So when was the last time your power went out? Share it in the comments just to practice

پس آخرین باری که برق شما قطع شد کی بود ؟ آن را در نظرات به اشتراک بگذارید تا

that expression to time Oscar nominee Renner is best known for his role as Clint Barton

این بیان را به زمان نامزد اسکار تمرین کنید

Hawkeye in the Marvel Cinematic Universe, starring in several Avengers films and in

the spin off television series Hawkeye okay. So Renner, they're just giving some background

. بنابراین، رنر، آنها فقط برخی اطلاعات پس زمینه را

information on Renner just to let you know who he is his accomplishments. If you didn't

در مورد رنر ارائه می دهند تا به شما اطلاع دهند که او دستاوردهای او کیست. اگر نمی

know you're probably wondering what a spin off is. A spin off television series. A spin

دانستید احتمالاً از خود می پرسید spin off چیست. یک سریال تلویزیونی اسپین آف اسپین

off is when you have a movie like The Avengers, and then they take one part of that movie,

آف زمانی است که شما فیلمی مانند انتقام جویان دارید، و سپس یک قسمت از آن فیلم را می گیرند

and they take it out and they create an entire movie. Or show TV show from that one part

و آن را خارج می کنند و یک فیلم کامل می سازند . یا نمایش تلویزیونی را از آن قسمت

of that movie. So that's a spin off. So for example, right now, I heard I saw and on Netflix

از آن فیلم نشان دهید. پس این یک اسپین آف است. به عنوان مثال، در حال حاضر، من شنیدم که در نتفلیکس

or something like that, that they're creating or they have created I think it already exists.

یا چیزی شبیه به آن دیدم که آنها در حال ایجاد هستند یا ایجاد کرده اند، فکر می کنم قبلاً وجود دارد.

I'll say they have created a spin off television series called I think it's called Wednesday.

من می گویم آنها یک سریال تلویزیونی اسپین آف ساخته اند به نام فکر می کنم چهارشنبه نام دارد.

Called Wednesday, and the spin off is that Wednesday. This is the name of a person Wednesday

به نام چهارشنبه، و اسپین آف همان چهارشنبه است. این نام شخصی است که چهارشنبه

was a character in the movie The Addams Family so they took that whole movie The Addams Family,

یک شخصیت در فیلم خانواده آدامز بود، بنابراین آنها کل فیلم خانواده آدامز را گرفتند،

they took one piece of that movie the character Wednesday they took it and they created an

آنها یک قطعه از آن فیلم را از شخصیتی که چهارشنبه گرفتند آن را گرفتند و یک

entire television show series from that one part of the movie. So that is called a spin

مجموعه تلویزیونی کامل از آن ساختند. یک قسمت از فیلم پس به آن اسپین

off Have you heard of this series Wednesday? Have you seen it? Have you seen the movie

آف می گویند آیا درباره این سریال چهارشنبه شنیده اید؟ آیا آن را دیده اید؟ آیا فیلم

Addams Family? So that is what a spin off if some people really like spin offs because

خانواده آدامز را دیده اید؟ بنابراین اگر برخی از افراد واقعاً به تماشای اسپین آف علاقه داشته باشند، این

they get to keep watching is like you're still watching the Avengers. A lot of people don't

همان چیزی است که شما هنوز در حال تماشای فیلم Avengers هستید. بسیاری از مردم از

like spin offs because it's not the same as the movie. So I don't know. What about you?

اسپین آف ها خوششان نمی آید زیرا شبیه فیلم نیست. بنابراین من نمی دانم. تو چطور؟ آیا

Do you like spin off? You can share that in the comments as well just to practice your

اسپین آف را دوست دارید؟ شما می توانید آن را در نظرات به اشتراک بگذارید و فقط برای تمرین

new vocabulary. All right, so that is the end of the article. I hope you learned lots

واژگان جدید خود. بسیار خوب، پس این پایان مقاله است. امیدوارم از این مقاله چیزهای زیادی یاد گرفته باشید

from this article and found it very interesting. What I will do now is I will read the article

و برایتان جالب بوده باشد. کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را

from start to finish so you can focus on my pronunciation and you can practice along with

از ابتدا تا انتها می خوانم تا بتوانید روی تلفظ من تمرکز کنید و بتوانید همراه با

my pronunciation. So let's do that now. Jeremy Renner adventures actor out of surgery but

تلفظ من تمرین کنید. پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم. جرمی رنر بازیگر ماجراجویی از عمل جراحی خارج شد اما

still in critical condition. Runner suffered blunt chest trauma and orthopedic injuries

هنوز در وضعیت بحرانی قرار دارد. این مرد دوشنبه شب در بیانیه‌ای به رسانه‌های آمریکایی گفت که دونده از ترومای قفسه سینه و جراحات ارتوپدی متحمل شده

and is still in intensive care surmount the man said in a statement to US media on Monday

و همچنان در مراقبت‌های ویژه است

night. He was airlifted to hospital on Sunday after an accident while clearing snow outside

. او روز یکشنبه پس از یک تصادف در حین پاکسازی برف خارج از

his home in Nevada. The US has been battered by snow storms killing dozens of people. Jeremy's

خانه اش در نوادا با هواپیما به بیمارستان منتقل شد. ایالات متحده توسط طوفان های برف آسیب دیده است که ده ها نفر را کشته است. خانم مست در بیانیه ای گفت که خانواده جرمی مایلند

family would like to express their gratitude to the incredible doctors and nurses looking

از پزشکان و پرستاران فوق العاده ای که از

after him, publicists Ms. Mast said in a statement. The family also thanked the local police and

او مراقبت می کنند تشکر کنند. خانواده همچنین از پلیس محلی و

fire services and said they were tremendously overwhelmed and appreciative of the outpouring

خدمات آتش نشانی تشکر کردند و گفتند که به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و از هجوم

of love and support from his fans before the accident Runner was reportedly clearing a

عشق و حمایت طرفدارانش قبل از تصادف قدردانی می کنند که طبق گزارش ها، رانر در حال پاکسازی

road outside his home in Reno, Nevada, using his personal snowplow so his family could

جاده ای خارج از خانه خود در رنو، نوادا با استفاده از برف روب شخصی خود بود. خانواده او می توانستند

get out after a heavy storm. The 51 year old was the only person involved in the incident.

پس از طوفان شدید بیرون بیایند. این مرد 51 ساله تنها فردی بود که در این حادثه دخیل بود.

The Washoe County Sheriff's Office said adding that it was being investigated. USA Liberty

کلانتری شهرستان واشو گفت که در حال بررسی است.

news site TMZ reported that Renner was aided by neighbors at the scene, one of whom was

سایت خبری USA Liberty TMZ گزارش داد که رنر توسط همسایگان در محل حادثه که یکی از آنها

a doctor. The day after the accident news emerged that rally driving champion Ken Block

پزشک بود، کمک می کردند. یک روز پس از حادثه، اخبار منتشر شد مبنی بر اینکه کن بلاک، قهرمان رانندگی رالی،

was killed when a snowmobile flipped out his ranch in Utah. 1000s of homes experienced

زمانی که یک ماشین برفی از مزرعه او در یوتا خارج شد، کشته شد . 1000 خانه با

power cuts and travel was severely disrupted. Two time Oscar nominee Renner is best known

قطع برق مواجه شدند و رفت و آمدها به شدت مختل شد. رنر که دو بار نامزد اسکار شده است، بیشتر به

for his role as Clint Barton Hawkeye in the Marvel Cinematic Universe, starring in several

خاطر بازی در نقش کلینت بارتون هاوکی در دنیای سینمایی مارول، بازی در چندین

Avengers films and in the spin off television series Hawkeye

فیلم انتقام جویان و در سریال تلویزیونی اسپین آف Hawkeye

Amazing job with that article. Now feel free to hit pause, take a break, go get a cup of

Amazing با آن مقاله شناخته می شود. حالا راحت ضربه بزنید، استراحت کنید، بروید یک فنجان

coffee or tea. Review the vocabulary you just learned. And when you're ready, hit play and

قهوه یا چای بنوشید. واژگانی را که تازه یاد گرفته اید مرور کنید. و وقتی آماده شدید، بازی را بزنید و

we'll continue on with the next article.

ما با مقاله بعدی ادامه خواهیم داد.

As you can see, we're talking about Britney Spears. Personally, I don't really like celebrity

همانطور که می بینید، ما در مورد بریتنی اسپیرز صحبت می کنیم. من شخصاً شایعات افراد مشهور را خیلی دوست ندارم

gossip too much, but I do like Britney Spears and you are going to learn a lot in this lesson.

، اما بریتنی اسپیرز را دوست دارم و شما در این درس چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.

So let me start with our title. Sam Asghari responds to rumors he's controlling Britney

بنابراین اجازه دهید با عنوان خود شروع کنم. سام اصغری در شبکه های اجتماعی به شایعاتی که در حال کنترل بریتنی اسپیرز است پاسخ می دهد

Spears, social media. So this of course is sound Ascari and hopefully needs no introduction.

. بنابراین این البته Ascari صدا است و امیدوارم نیازی به معرفی نداشته باشد.

Britney Spears. Let's continue on. Sam Asghari is addressing whether he's overstepping when

بریتنی اسپیرز. بیایید ادامه دهیم. سام اصغری به این موضوع پرداخته است که آیا در

it comes to his wife, Britney Spears. All right, let's look here. Of course you know

مورد همسرش، بریتنی اسپیرز، تجاوز کرده است یا خیر. خوب، بیایید اینجا را نگاه کنیم. البته شما می دانید که

what an address is right. If someone asked you, what's your address? What's the company's

چه آدرسی درست است. اگر کسی از شما پرسید آدرس شما چیست؟ آدرس شرکت چیست

address? You know what that is? But this is not the same, right? Because address What's

؟ شما می دانید آن چیست؟ اما این یکسان نیست، درست است؟ چون آدرس

your address? That's a noun and this here is a verb, a verb and I know it's a verb because

آدرس شما چیست؟ این یک اسم است و این در اینجا یک فعل است، یک فعل و من می دانم که یک فعل است زیرا

one is conjugated. It's in the continuous form and here's my verb to be in the present

یکی مزدوج است. این به صورت استمراری است و فعل من to be در حال

continuous. So this is the verb to address to address. And this means to give attention

استمراری است. بنابراین این فعل آدرس دادن به آدرس است. و این به معنای توجه

to or to deal with a matter or problem. So in this case, you can think Sam Askari has

یا رسیدگی به یک موضوع یا مشکل است. پس در این صورت می توانید فکر کنید سام عسکری

a problem. The problem is, other people are saying that he's controlling Britney Spears.

مشکل دارد. مشکل اینجاست که دیگران می گویند که او بریتنی اسپیرز را کنترل می کند.

That's the problem. So he's going to address that he's going to deal with it. He's going

مشکل همینه بنابراین او به این موضوع می پردازد که قرار است با آن مقابله کند. او به

to give it attention. Now this is a very useful for in a business context and in an everyday

آن توجه خواهد کرد. اکنون این برای یک زمینه تجاری و در یک

context, as well. In a business context, you might say, let's schedule a meeting to address

زمینه روزمره نیز بسیار مفید است. در یک زمینه تجاری، ممکن است بگویید، بیایید جلسه ای ترتیب دهیم تا

why our sales are falling. So this is your problem. Sales are fine. It doesn't necessarily

علت کاهش فروش ما را بررسی کنیم. پس این مشکل شماست. فروش خوبه لزوماً نباید

have to be a problem that you address a generally it's some sort of situation that needs attention.

مشکلی باشد که شما به آن رسیدگی می کنید، به طور کلی، نوعی موقعیت است که نیاز به توجه دارد.

And most of the time if a situation is positive, it doesn't really need attention. So just

و بیشتر اوقات اگر موقعیتی مثبت باشد، واقعاً نیازی به توجه ندارد. بنابراین به طور

naturally we use this to address in a more problem based situation. So this is the problem

طبیعی ما از این برای پرداختن به یک موقعیت مبتنی بر مشکل استفاده می کنیم. بنابراین این مشکلی است که

sales are falling, and we simply need to discuss it we need to deal with it. We need to give

فروش در حال کاهش است و ما فقط باید در مورد آن بحث کنیم و باید با آن مقابله کنیم. ما باید

attention to it. So let's schedule a meeting to address why our sales are falling. Or perhaps

به آن توجه کنیم. پس بیایید جلسه ای ترتیب دهیم تا علت کاهش فروشمان را بررسی کنیم. یا شاید در حال

you're giving a summary of a meeting or a conference you attended and you can say the

ارائه خلاصه ای از جلسه یا کنفرانسی هستید که در آن شرکت کرده اید و می توانید بگویید که

conference address addressed marketing trends for 2023. So in this case, it isn't necessarily

آدرس کنفرانس به روندهای بازاریابی برای سال 2023 پرداخته است. بنابراین در این مورد، لزوماً

a problem. They're just talking about the overall subject that the conference was giving

مشکلی نیست. آنها فقط در مورد موضوع کلی صحبت می کنند که کنفرانس

attention to marketing trends for 2023. The conference addressed so in this case, it isn't

به روندهای بازاریابی برای سال 2023 توجه می کرد. کنفرانس به آن پرداخته است، در این مورد، این

a problem base, so it is absolutely possible. But you'll see more and problem based situations

یک پایه مشکل نیست، بنابراین کاملاً ممکن است. اما موقعیت‌های بیشتر و مبتنی بر مشکل

and of course addresses a verb so you have to conjugate it here. I have it in the past

و البته به یک فعل می‌بینید، بنابراین باید آن را در اینجا با هم ترکیب کنید. من آن را در گذشته

simple. Okay, so Sam Asghari is addressing whether he is overstepping to overstep. This

ساده دارم. خوب، پس سام اصغری به این موضوع می پردازد که آیا او در حال تجاوز به سبقت است یا خیر. این

is very useful when you overstaffed. It means you involve yourself in matters that you shouldn't.

بسیار مفید است زمانی که شما بیش از حد پرسنل دارید. یعنی خودت را درگیر مسائلی می کنی که نباید.

So in this case, Sam as Gauri, why would he decide what Britney Spears posts on her social

بنابراین، در این مورد، سم به عنوان گوری، چرا تصمیم می‌گیرد آنچه بریتنی اسپیرز در

media is her social media right? So he is involving himself in a situation that he has

رسانه‌های اجتماعی خود پست می‌کند، درست است؟ بنابراین او خود را درگیر موقعیتی می کند که

no right to involve himself in, that is over stepping. So we see this again a lot in a

حق ندارد خود را درگیر آن کند، یعنی گام برداشتن . بنابراین ما این را دوباره در یک موقعیت تجاری بسیار می بینیم

business situation. For example, I know I'm only a junior employee, and I don't want to

. به عنوان مثال، من می دانم که من فقط یک کارمند کوچک هستم و نمی خواهم

overstep, but I have a suggestion about how we can improve our sales. So let's say you're

تجاوز کنم، اما پیشنهادی دارم که چگونه می توانیم فروش خود را بهبود ببخشیم. بنابراین فرض کنید که شما

in this meeting, you're a junior employee, you should only really be listening taking

در این جلسه هستید، شما یک کارمند جوان هستید، فقط باید واقعاً به

notes and the executives or the more senior people are discussing this sales issue. And

یادداشت برداری گوش دهید و مدیران اجرایی یا افراد ارشدتر در مورد این موضوع فروش بحث می کنند. و

then but you have an idea, but you might be involving yourself when you have no right

سپس، اما شما یک ایده دارید، اما ممکن است زمانی که بر اساس

to based on your position within the company. So you can see that a lot when there's some

موقعیت خود در شرکت حق ندارید، خود را درگیر کنید. بنابراین وقتی نوعی سلسله مراتب وجود داشته باشد، می توانید آن را بسیار ببینید

sort of a hierarchy. And perhaps people in the lower part of the hierarchy should not

. و شاید افرادی که در قسمت پایین سلسله مراتب هستند نباید

be involving themselves, and if they do, we could use the verb overstep but remember,

خودشان را درگیر کنند، و اگر این کار را انجام دهند، می توانیم از فعل overstep استفاده کنیم، اما به یاد داشته باشید،

there's a hierarchy in families, there's a hierarchy, even in friendships. So you can

یک سلسله مراتب در خانواده ها وجود دارد، یک سلسله مراتب وجود دارد، حتی در دوستی ها. بنابراین می توانید

use this in everyday situations as well. So here's the definition for you to involve yourself

در موقعیت های روزمره نیز از آن استفاده کنید. بنابراین در اینجا تعریفی برای شما وجود دارد که

when you have no right to you shouldn't I'll give you one other example because we do commonly

وقتی هیچ حقی نسبت به شما ندارید، خودتان را درگیر کنید، نباید یک مثال دیگر برای شما بیاورم زیرا ما معمولاً

see this for example with the police or government. They have power and authority, right, but

این را برای مثال در پلیس یا دولت می بینیم. آنها قدرت و اختیار دارند، درست است، اما

there's certain things they should and shouldn't do, right? So maybe someone might say the

کارهای خاصی وجود دارد که باید و نباید انجام دهند، درست است؟ بنابراین ممکن است کسی بگوید که

police overstepped when they searched the residence without a warrant. A warrant in

پلیس هنگام جستجوی محل سکونت بدون حکم، تجاوز کرده است. حکم در

North America is a legal document that gives the police the authority to search someone's

آمریکای شمالی یک سند قانونی است که به پلیس این اختیار را می دهد که

personal property. So if they don't have that warrant, they are overstepping. So that's

اموال شخصی افراد را جستجو کند. بنابراین اگر آنها آن حکم را نداشته باشند، از آنها تجاوز می کنند. پس این یک

another example for you. Okay. So Sam Asghari is dealing with addressing whether he is over

مثال دیگر برای شماست. باشه. بنابراین سام اصغری به این موضوع می پردازد که آیا در مورد

stepping when it comes to his wife Britney Spears, when it comes to this is good as well.

همسرش بریتنی اسپیرز از پا می گذرد یا خیر، وقتی صحبت از این موضوع به میان می آید نیز خوب است.

This is another way of saying regarding regarding we use them a lot at the beginning of a sentence.

این یک راه دیگر برای گفتن در مورد ما در ابتدای جمله است.

So that's how I'll show you how to use it because I think this will help you sound quite

بنابراین من به شما نشان خواهم داد که چگونه از آن استفاده کنید زیرا فکر می کنم این به شما کمک می کند تا کاملاً

advanced, you might say when it comes to our sales strategy, just because we've been talking

پیشرفته به نظر برسید، ممکن است بگویید وقتی صحبت از استراتژی فروش ما می شود، فقط به این دلیل که ما

about sales and my other examples when it comes to our sales strategy. We need to involve

در مورد فروش و نمونه های دیگر من صحبت کرده ایم. به استراتژی فروش ما ما باید

the marketing department. Okay. When it comes to our sales strategy, so this is how I can

بخش بازاریابی را درگیر کنیم. باشه. وقتی نوبت به استراتژی فروش ما می رسد، از این طریق می توانم

introduce what topic I'm going to be talking about. Remember, it's the same as saying regarding

موضوعی را که قرار است در مورد آن صحبت کنم، معرفی کنم . به یاد داشته باشید، این همان چیزی است که در

regarding our sales strategy, so it's exactly the same. It seems a little bit longer, which

مورد استراتژی فروش ما می گوییم، بنابراین دقیقاً یکسان است. کمی طولانی تر به نظر می رسد، که

it is, but it is a very nice expression. It's a very advanced expression it will sound very

همینطور است، اما بیان بسیار خوبی است. این یک عبارت بسیار پیشرفته است که بسیار طبیعی به نظر می رسد،

natural so you can use it at the beginning when you want to state the topic. And then

بنابراین می توانید در ابتدا زمانی که می خواهید موضوع را بیان کنید، از آن استفاده کنید. و سپس

you can state your opinion. You might say, for example, we use this a lot with opinions.

می توانید نظر خود را بیان کنید. ممکن است بگویید، مثلاً ما از این با نظرات زیاد استفاده می کنیم.

So you might say when it comes to social media, I prefer you to so you're stating your opinion

بنابراین ممکن است بگویید وقتی صحبت از رسانه‌های اجتماعی به میان می‌آید، من شما را ترجیح می‌دهم تا نظر خود را بیان کنید

and what's your opinion on the topic is social media and you're using when it comes to to

و نظر شما در مورد موضوع رسانه‌های اجتماعی است و

identify that topic when it comes to All right. Let's continue on. The fitness trainer 28

وقتی صحبت از همه به میان می‌آید از آن برای شناسایی آن موضوع استفاده می‌کنید. درست. بیایید ادامه دهیم. مربی تناسب اندام 28

This is his age he is 28 the fitness trainer 20 A touched on speculation that he's controlling

این سن او است او 28 سال است مربی تناسب اندام 20 این گمانه زنی را لمس کرد که

what the Grammy Award winner 41 This is of course Britney Spears. She's the Grammy Award

برنده جایزه گرمی 41 این را بریتنی اسپیرز کنترل می کند. او برنده جایزه گرمی است

winner. What the Grammy Award winner 41 posts on Instagram after she previously admitted

. آنچه برنده جایزه گرمی 41 پس از اعتراف به

that her social spots were alive. During her 13 year conservatorship as she accused father

زنده بودن نقاط اجتماعی اش در اینستاگرام منتشر کرد. در طول 13 سال محافظه‌کاری، پدر

Jamie Spears of controlling much of her life. Basically what this is saying is previously

جیمی اسپیرز را به کنترل بیشتر زندگی او متهم کرد. اساساً آنچه این می گوید این است که قبلاً

Britney Spears father Jamie Spears was controlling her social media and Britney Spears admitted

پدر بریتنی اسپیرز، جیمی اسپیرز، رسانه های اجتماعی او را کنترل می کرد و بریتنی اسپیرز اعتراف کرد

that a lot of her posts were actually not written by her. So it's easy to think that

که بسیاری از پست های او در واقع توسط او نوشته نشده بودند. بنابراین به راحتی می توان فکر کرد که

maybe now her husband is doing the same thing that her father did. Let's take a look at

شاید اکنون شوهرش همان کاری را می کند که پدرش انجام می داد. بیایید نگاهی به

this. This is a very useful phrasal verb the phrasal verb is to touch on. When you touch

این بیندازیم. این یک فعل عبارتی بسیار مفید است که فعل عبارتی به لمس کردن است. وقتی

on a topic a situation. It means you talk about it briefly briefly means for a short

موضوعی را در موقعیتی لمس می کنید. به این معنی است که شما به طور خلاصه در مورد آن صحبت می کنید، یعنی برای

period of time. And this is a phrasal verb to touch on something to touch on something

مدت کوتاهی. و این یک فعل عبارتی برای لمس کردن چیزی برای لمس کردن چیزی است که

there's something being the topic. So let's say you're in a meeting and there's only 10

موضوع آن چیزی است. بنابراین فرض کنید در یک جلسه هستید و فقط 10

minutes left in you want to talk about the sales strategy, but it's a big topic. You

دقیقه باقی مانده است که می خواهید در مورد استراتژی فروش صحبت کنید، اما این یک موضوع بزرگ است.

can talk about it in 10 minutes. You might say something like let's quickly touch on

می توانید در عرض 10 دقیقه در مورد آن صحبت کنید. ممکن است چیزی مانند بیایید به سرعت

the sales strategy. Before we wrap up, wrap up this is a phrasal verb as well and this

استراتژی فروش را لمس کنیم. قبل از اتمام، wrap up این نیز یک فعل عبارتی است و این

is the most natural way to say before we end the meeting, you can say and the meeting but

طبیعی‌ترین راه برای گفتن قبل از پایان جلسه است، می‌توانید بگویید و جلسه، اما

that's really more of a literal translation. Native speakers don't really say let's end

این واقعاً بیشتر یک ترجمه تحت اللفظی است. سخنرانان بومی واقعاً نمی گویند بیایید

the meeting. Well, we do but we more commonly say let's wrap up. Let's wrap up. That's the

جلسه را تمام کنیم. خوب، این کار را می کنیم، اما معمولاً می گوییم بیایید جمع بندی کنیم. بیایید جمع بندی کنیم. این

natural way to say and a meeting. Let's wrap up so that's what that means before we end

روش طبیعی گفتن و جلسه است. بیایید جمع بندی کنیم تا قبل از پایان

the meeting before we wrap up. So let's quickly touch on. So let's just talk about it briefly.

جلسه قبل از پایان دادن به این معنی باشد. پس بیایید به سرعت به آن بپردازیم. بنابراین اجازه دهید به طور خلاصه در مورد آن صحبت کنیم.

I'm not going to talk about everything. I'm just going to talk about a few areas. So you

من قرار نیست در مورد همه چیز صحبت کنم. من فقط قصد دارم در مورد چند زمینه صحبت کنم. بنابراین

can do that when you have a big topic and you only want to talk about it a little bit.

وقتی موضوع بزرگی دارید و فقط می خواهید کمی در مورد آن صحبت کنید، می توانید این کار را انجام دهید.

So that's a very useful phrasal verb. Now you may be wondering what speculation is touched

بنابراین این یک فعل عبارتی بسیار مفید است. اکنون ممکن است تعجب کنید که چه حدس و گمان

on speculation speculation is a noun, but we also have it as a verb which is to speculate

روی حدس و گمان لمس می شود

so this is the noun form. The verb form is to speculate. When you speculate, you guess

. شکل فعل حدس و گمان است. وقتی حدس می زنید،

possible answers to a question, but you don't actually have all the information to be certain.

پاسخ های احتمالی یک سوال را حدس می زنید، اما در واقع تمام اطلاعات لازم برای اطمینان را ندارید.

So let's say that there's a problem at work. And I have some information, I might say if

بنابراین بیایید بگوییم که مشکلی در کار وجود دارد. و من اطلاعاتی دارم، شاید بگویم اگر

I had to speculate, I'd say that and then I would guess the cause of the problem. So

لازم بود حدس بزنم، این را می گویم و سپس علت مشکل را حدس می زنم. بنابراین

when we use to speculate if I had to speculate, we're letting the person know this is just

زمانی که از حدس و گمان استفاده می‌کنیم اگر مجبور به حدس‌زنی باشم، به آن شخص اجازه می‌دهیم بداند که این همان چیزی است که

what I think happened. But I'm not 100% Sure. So here using it as a noun is talking about

من فکر می‌کنم اتفاق افتاده است. اما من 100% مطمئن نیستم. بنابراین در اینجا استفاده از آن به عنوان یک اسم در مورد

speculation. It's his guess it's his guess about what happened. So the fitness trainer

حدس و گمان صحبت می کند. این حدس او است که حدس او در مورد آنچه اتفاق افتاده است. بنابراین مربی تناسب اندام

touched on speculation that he's controlling. So notice the speculation is about him. So

بر این گمانه زنی که او کنترل می کند دست زد. بنابراین توجه داشته باشید که حدس و گمان در مورد او است. بنابراین

other people are guessing that he's controlling but they don't actually know. So it's saying

دیگران حدس می زنند که او کنترل می کند اما در واقع نمی دانند. بنابراین می گویند

that they don't have evidence that her husband, Sam Asghari is controlling her they're just

شواهدی ندارند که شوهرش سام اصغری او را کنترل می کند، آنها فقط

speculating, they're just speculating. So that's what how we use it. I might say, I

حدس می زنند، آنها فقط حدس می زنند. بنابراین این همان چیزی است که ما از آن استفاده می کنیم. می توانم بگویم،

think Jane wrote the report, but I'm just speculating. So I'm letting you know that

فکر می کنم جین گزارش را نوشته است، اما من فقط حدس می زنم. بنابراین من به شما اطلاع می دهم که

I have some evidence to support that, but I'm not 100% Sure. Another sentence structure

شواهدی برای تأیید آن دارم، اما 100٪ مطمئن نیستم. ساختار جمله‌ای دیگر

is if I had to speculate, I'd say I would say that Jane wrote the report is another

این است که اگر مجبور باشم حدس بزنم، می‌توانم بگویم که جین گزارش را نوشته است

way of saying if I had to guess, if I had to guess so really, it's a fancy way of saying

راه دیگری برای گفتن است که اگر مجبور بودم حدس بزنم، اگر مجبور بودم واقعا حدس بزنم، این یک روش فانتزی برای گفتن

guess what it's very common and get comfortable with it in the noun form, and the verb form

حدس بزنید چیست؟ بسیار رایج است و با آن در شکل اسمی و شکل فعل راحت می شوید

because we use it in both. All right, let's continue on. Okay, now, this is quotation

زیرا ما آن را در هر دو استفاده می کنیم. بسیار خب، بیایید ادامه دهیم. خوب، حالا، این علامت نقل قول است

mark. So somebody is saying this, and this is what Sam Asghari her husband said. He said,

. پس یکی دارد این را می گوید و این چیزی است که شوهرش سام اصغری گفته است. او گفت،

I don't even control what we have for dinner, Asghari recently joked to photographers, according

من حتی نمی‌توانم شام بخوریم، اصغری اخیراً با عکاسان به شوخی گفت، به گفته

to Just Jared, Just Jared, this must be some sort of online magazine or maybe it's a social

جاست جارد، جارد، این باید یک جور مجله آنلاین باشد یا شاید یک

media channel. I don't know what it is. But it's the name of some sort of company or publication.

کانال رسانه اجتماعی باشد. نمی دانم این چیست. اما این نام نوعی شرکت یا نشریه است.

Now, this is a joke. A joke is of course funny haha. And it's funny because he's saying,

حالا این یک شوخی است. یک شوخی البته خنده دار است هاها. و این خنده دار است زیرا او می گوید،

How can I control her social media? I can't even control what she eats for dinner. So

چگونه می توانم رسانه های اجتماعی او را کنترل کنم؟ من حتی نمی توانم کنترل کنم که او برای شام چه می خورد. بنابراین

he's making a joke out of it, which is actually kind of funny. I laughed a little at least.

او با آن یک شوخی می کند که در واقع به نوعی خنده دار است. حداقل یه کم خندیدم

All right. In the past, there has been a lot of stuff going on. So I understand where some

خیلی خوب. در گذشته، چیزهای زیادی در جریان بوده است. بنابراین می فهمم که برخی از

fans are coming from. He explained of the accusations. They're just being protective,

هواداران از کجا می آیند. او درباره اتهامات وارده توضیح داد . آنها فقط محافظت می کنند،

if anything, they're being good France. So Sam s Gauri is explaining why people are speculating

اگر چیزی باشد، آنها فرانسه خوبی هستند. بنابراین سام گاوری توضیح می‌دهد که چرا مردم حدس می‌زنند،

are guessing why people are speculating that he is controlling Britney Spears, Vidya, this

حدس می‌زنند چرا مردم حدس می‌زنند که او بریتنی اسپیرز را کنترل می‌کند، ویدیا، این

is his explanation. So he could say, if I had to speculate if I had to guess why people

توضیح اوست. بنابراین او می‌تواند بگوید، اگر مجبور بودم حدس بزنم، اگر باید حدس می‌زدم که چرا مردم

think I'm controlling Britney Spears. If I had to speculate, I'd say it's because and

فکر می‌کنند من بریتنی اسپیرز را کنترل می‌کنم. اگر بخواهم حدس بزنم، می گویم به این دلیل است که

then you could continue right here. I'd say it's because there has been a lot of stuff

می توانید همین جا ادامه دهید. می‌توانم بگویم به این دلیل است که چیزهای زیادی در

going on. So that's what he is saying he's guessing this is the reason but remember,

جریان بوده است. پس این چیزی است که او می‌گوید که حدس می‌زند این دلیل است، اما به یاد داشته باشید،

it's not 100% He has some evidence, but he's not 100% Certain. I don't think there's anything

100٪ نیست او شواهدی دارد، اما 100٪ مطمئن نیست. من فکر نمی کنم چیز

else I need to explain here. If I'm missing things that you don't understand, feel free

دیگری وجود داشته باشد که من در اینجا توضیح دهم. اگر چیزهایی را از دست دادم که شما متوجه آنها نمی شوید، به

to share. In the comments. So I know in future lessons, what to talk about because I don't

اشتراک بگذارید. در نظرات. بنابراین می‌دانم در درس‌های آینده درباره چه چیزی صحبت کنم، زیرا

see any grammar concepts or unnecessary vocabulary that I think needs to be explained in this

هیچ مفهوم گرامری یا واژگان غیرضروری که فکر می‌کنم نیاز به توضیح در این

paragraph. But if I'm wrong, let me know in the comment section. They're just being protected.

پاراگراف داشته باشد، نمی‌بینم. اما اگر اشتباه می کنم در قسمت نظرات به من اطلاع دهید. آنها فقط محافظت می شوند.

If anything, they're being good fans. I guess the only thing I'll point out is what does

در هر صورت، آنها طرفداران خوبی هستند. فکر می کنم تنها چیزی که به آن اشاره می کنم این است که

this mean? When you have a square bracket, when you have a square bracket, which is highlighted

این به چه معناست؟ وقتی یک براکت دارید، وقتی یک براکت دارید که در اینجا برجسته شده است

here? It means that the actual words that sound asfari Or whoever said this, the actual

؟ یعنی کلمات واقعی که به نظر اسفاری می‌آیند یا هر که این را گفته،

words have been changed slightly. So remember, this is a quote when you see quotation marks,

کلمات واقعی اندکی تغییر کرده است. بنابراین به یاد داشته باشید، این یک نقل قول است وقتی علامت نقل قول را می بینید، به این

it means those exact words came out of the person's mouth. So Sam Askari in an interview

معنی است که دقیقاً همان کلمات از دهان فرد خارج شده است. پس سام عسکری در مصاحبه ای

perhaps or he wrote it on his Instagram. He said in the past, there has been no he said

شاید یا خودش آن را در اینستاگرامش نوشته است. او گفت که در گذشته هیچ وجود نداشته است او گفت

all of this except sound escorting did not say some fans are. He probably said I understand

همه اینها به جز اسکورت صدا نمی گویند برخی از طرفداران هستند. او احتمالاً گفته است که می فهمم

where they are coming from. Usually when we have square brackets, the journalist or the

آنها از کجا می آیند. معمولاً وقتی کروشه داریم، روزنامه‌نگار یا

interviewer changed the words for clarity, because Sam Ascari probably said I understand

مصاحبه‌کننده کلمات را برای وضوح تغییر می‌دهند، زیرا سام عسکری احتمالاً می‌گوید من می‌دانم

where they're coming from. They are coming from I understand where they're coming from.

آنها از کجا می‌آیند. آنها از کجا می آیند من می دانم که آنها از کجا می آیند.

But who is they? If we only have this one bit of his speech, we don't know who they

اما آنها چه کسانی هستند؟ اگر فقط همین یک بیت از صحبت های او را داشته باشیم، نمی دانیم که آنها چه کسانی

are. So the interviewer or the journalist changed it to some fans so we understand who

هستند. بنابراین مصاحبه‌کننده یا روزنامه‌نگار آن را به برخی از طرفداران تغییر داد تا بفهمیم که

they represents. That is what is usually the case when you see square brackets. Okay, hopefully

آنها چه کسی را نمایندگی می‌کنند. این همان چیزی است که معمولاً هنگام دیدن براکت ها اتفاق می افتد. خوب، امیدوارم

that was helpful. Was that interesting for you to learn? Again, I'm trying to understand

مفید بوده باشد. آیا یادگیری آن برای شما جالب بود ؟ باز هم سعی می کنم بفهمم که می

what you want me to teach you from these articles. So please let me know in the comments, comments,

خواهید از این مقالات چه چیزی به شما یاد بدهم. پس لطفاً در نظرات، نظرات،

if I'm explaining parts that are useful or if there are other parts of the lesson you

اگر قسمت‌هایی را توضیح می‌دهم که مفید هستند یا اگر قسمت‌های دیگری از درس وجود دارد، به من اطلاع دهید که

would have liked me to explain? Please let me know because it will help me improve for

دوست دارید توضیح دهم؟ لطفاً به من اطلاع دهید زیرا به من کمک می کند تا در

future lessons. Okay, let's continue suspicion around Brittany social media activity group

درس های آینده پیشرفت کنم. خوب، بیایید به بدگمانی در مورد گروه فعالیت رسانه های اجتماعی بریتنی در

earlier this month when she celebrated her birthday with a tribute to her younger sister

اوایل این ماه ادامه دهیم، زمانی که او تولد خود را با ادای احترام به خواهر کوچکترش

Jamie Lynn Spears with whom she had previously been feuding. So let's take a look here. She

جیمی لین اسپیرز که قبلاً با او اختلاف داشت جشن گرفت. پس بیایید نگاهی به اینجا بیاندازیم. او

had previously been viewing. This is the past perfect, continuous and we use it for a past

قبلا در حال مشاهده بود. این گذشته کامل، پیوسته است و ما از آن برای یک عمل گذشته استفاده می کنیم

action that happens before another past action. So on our timeline, let's say she feuded with

که قبل از عمل گذشته دیگری اتفاق می افتد. بنابراین، در جدول زمانی ما، فرض کنید که او با خواهرش دشمنی داشت،

her sister feud is another way of saying fighting perhaps you don't know this and let me point

راه دیگری برای گفتن مبارزه کردن است، شاید شما این را نمی‌دانید و اجازه دهید به

this out. It's not as common So honestly, I would stick with the word fighting. It's

این موضوع اشاره کنم. آنقدرها هم رایج نیست، پس صادقانه بگویم، من به کلمه جنگیدن پایبندم. این

way more commonly used than feuding, but it means the same thing feuding fighting. So

بسیار بیشتر از دشمنی استفاده می شود، اما به معنای همان دعوا کردن است. بنابراین

she and her sister had a fight. They were feuding, but something else happened. What

او و خواهرش با هم دعوا کردند. آنها دعوا می کردند، اما اتفاق دیگری افتاد.

is that something else? She celebrated her birthday with a tribute. So this is and the

آن چیز دیگری چیست؟ او تولد خود را با ادای احترام جشن گرفت. بنابراین این

past simple, but it happened after the feud. So we have let's say on Monday viewed well

گذشته ساده است، اما پس از دشمنی اتفاق افتاد. بنابراین ما باید بگوییم دوشنبه به خوبی

with Sister Wednesday. celebrate birthday with tribute. Okay. So this action is in the

با خواهر چهارشنبه دیده شده است. جشن تولد با ادای احترام باشه. پس این عمل در

past simple and this action is in the past perfect. The continuous can also be used.

گذشته ساده است و این عمل در گذشته کامل است. پیوسته نیز قابل استفاده است.

The continuous is used when you want to focus on the duration of the action, the past perfect

پیوسته زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهید روی مدت زمان عمل تمرکز کنید، از گذشته کامل

is used when you just want to more focus on the action, the result of the action, not

زمانی استفاده می‌شود که فقط می‌خواهید روی عمل تمرکز بیشتری داشته باشید، نتیجه عمل، نه

the actual duration of the action. So I could say we had feuded before I made that video

مدت زمان واقعی عمل. بنابراین می توانم بگویم قبل از ساختن ادای

tribute for her birthday, we had feuded before I made that video tribute for her birthday

احترام ویدیویی به مناسبت تولد او با هم دعوا کرده بودیم، قبل از اینکه من آن ویدیو ادای احترام را برای تولد او بسازم با هم دشمنی داشتیم،

so notice past perfect. I could have said we had been feuding if I want to focus on

بنابراین به گذشته بی نقص توجه کنید. اگر بخواهم روی

the action in progress, which is fine. Both of them are grammatically correct. It just

اکشن در حال انجام تمرکز کنم، می‌توانستم بگویم که با هم دعوا کرده‌ایم، که خوب است. هر دو از نظر گرامری صحیح هستند. فقط

shifts where do you want to focus on just focusing on the results of it we had feuded

جاهایی را تغییر می‌دهد که می‌خواهید فقط روی نتایجی که

before I made that video. So notice past simple because the action is the later action and

قبل از ساختن آن ویدیو با هم مخالف بودیم تمرکز کنید. بنابراین به گذشته ساده توجه کنید زیرا عمل، عمل بعدی و

past perfect for the earlier action. Okay, so that's a very good grammar concept is one

گذشته کامل برای عمل قبلی است. بسیار خوب، پس این یک مفهوم گرامری بسیار خوب است یکی

of those concepts. All students kinda know the past perfect and how it relates but most

از آن مفاهیم است. همه دانش آموزان به نوعی گذشته کامل و نحوه ارتباط آن را می دانند، اما بیشتر

of them don't really know how to use it in their speech. So try a few examples. Just

آنها واقعا نمی دانند چگونه از آن در گفتار خود استفاده کنند. بنابراین چند نمونه را امتحان کنید. فقط

think about your week. What did you do on Monday? What did you do on Wednesday or Tuesday,

به هفته خود فکر کنید. دوشنبه چیکار کردی؟ چهارشنبه یا سه شنبه چه کردی،

Thursday doesn't matter. And then just try to form sentences. I had gone to the mall

پنجشنبه مهم نیست. و سپس سعی کنید جمله بسازید. من قبل از تماشای فیلم به مرکز خرید رفته بودم

before I watched the movie and just make some examples based on your day. It's good practice

و فقط چند نمونه بر اساس روز شما درست کردم. تمرین خوبی است که

to do a few few examples every single day. And you'll get really comfortable using the

هر روز چند مثال انجام دهید. و با استفاده از گذشته بی نقص واقعاً راحت خواهید بود

past perfect. Ascari previously defended his wife social media activity after she began

. آسکاری پیشتر از فعالیت همسرش در شبکه های اجتماعی پس از اینکه او شروع به

posting some risque content, following the termination of her conservatorship last November.

ارسال محتوای خطرناک کرد، پس از پایان دوره محافظه کاری او در نوامبر گذشته، دفاع کرد.

Let's just take a look at this word. Notice the pronunciation you might notice this little

بیایید فقط نگاهی به این کلمه بیندازیم. به تلفظی که ممکن است متوجه این

accent. Obviously the English alphabet does not have this accent. So we pronounce it according

لهجه کوچک شوید توجه کنید. بدیهی است که الفبای انگلیسی این لهجه را ندارد. بنابراین ما آن را

to French pronunciation rules, which is when you have this accent to pronounce it as a

طبق قواعد تلفظ فرانسوی تلفظ می کنیم، یعنی زمانی که شما این لهجه را دارید تا آن را به عنوان یک

risk a risk a risk a so that's how you pronounce it. Just remember that is not English pronunciation

خطر یک خطر یک خطر a تلفظ کنید، بنابراین چگونه آن را تلفظ می کنید . فقط به یاد داشته باشید که تلفظ انگلیسی

we Borel the pronunciation, the French Okay, now what does this mean risk a content is

ما Borel تلفظ نیست، فرانسوی بسیار خوب، حالا این به چه معناست خطر یک محتوا

an adjective. When you describe something as risky, is something that it shocks you

یک صفت است. وقتی چیزی را خطرناک توصیف می کنید ، چیزی است که شما را

a little bit just a little bit. It's not like oh my god, it's just like, Oh, it's just a

کمی شوکه می کند. این مثل خدای من نیست، بلکه فقط یک

little bit shocking, a little bit shocking. Usually because of sex, there's something

کمی تکان دهنده است، کمی تکان دهنده است. معمولاً به دلیل رابطه جنسی، چیزی

related to sex. So a little bit shocking. So maybe you're watching a movie

مربوط به رابطه جنسی است. بنابراین کمی تکان دهنده. بنابراین شاید شما در حال تماشای یک فیلم

with your kids. And there's a scene in the movie that is risque. So maybe there's some,

با فرزندان خود هستید. و صحنه ای در فیلم وجود دارد که خطرناک است. بنابراین، شاید برخی از

you know, certain attire or some scenes involving some kissing, but it's a little risque. There's

لباس‌های خاص یا صحنه‌هایی با بوسیدن وجود داشته باشد، اما این کمی خطرناک است.

more than you would expect, but it's not like close your eyes. It's just a little bit risque.

بیشتر از آنچه انتظار دارید وجود دارد، اما اینطور نیست که چشمانتان را ببندید. فقط کمی خطرناک است.

So let's say your friend is on vacation at the beach, and she posts some photos of herself

بنابراین فرض کنید دوست شما در تعطیلات در ساحل است و چند عکس از خود

in a bikini in a very certain pose. Right? And she puts that on social media. You might

در بیکینی در یک ژست کاملا مشخص منتشر می کند. درست؟ و او آن را در شبکه های اجتماعی قرار می دهد. ممکن است

say, Wow, your photo was a little risque meaning, you know, there's a slightly shocking I didn't

بگویید، وای، عکس شما کمی خطرناک بود، می دانید، کمی تکان دهنده است که

expect you to host that photo.

انتظار نداشتم میزبان آن عکس باشید.

Let's continue on. The only person in the world that gets bullied for posting things

بیایید ادامه دهیم. اصغری در اوایل این ماه در استوری اینستاگرام خود نوشت تنها فردی در جهان که به دلیل انتشار چنین مواردی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد

like this Asghari wrote on his Instagram story earlier this month. I personally preferred

. من شخصا ترجیح دادم که

she never posted these. Oh, who am I to control someone that's been under a microscope and

او هرگز اینها را پست نکند. آه، من کی هستم که کسی را کنترل کنم که بیشتر عمرش زیر میکروسکوپ بوده و تحت

been controlled for most of her life. So I guess he's saying I personally preferred she

کنترل بوده است. بنابراین حدس می‌زنم که او می‌گوید من شخصاً ترجیح می‌دهم که او هرگز

never posted these, these being I assume risque photos, risque photos, I don't fall over these

این‌ها را پست نکند، این‌ها هستند که تصور می‌کنم عکس‌های خطرناک، عکس‌های خطرناک، من از این

fears on Instagram, but I imagined she could post risque photos.

ترس‌ها در اینستاگرام غافل نمی‌شوم، اما تصور می‌کردم که او می‌تواند عکس‌های خطرناک پست کند.

Okay, risque photos. So again, a little bit shocking, right. I'm going to highlight two

خوب، عکس های خطرناک بنابراین دوباره، کمی تکان دهنده، درست است. من دو کلمه را برجسته می کنم

words. And I want you to think about why did I highlight these two words? There's something

. و می خواهم به این فکر کنید که چرا این دو کلمه را برجسته کردم؟ چیزی از نظر

grammatically odd, perhaps incorrect about the two words that I highlighted. Do you know

گرامری عجیب و شاید نادرست در مورد دو کلمه ای که برجسته کردم وجود دارد. آیا می دانی

what that is?

آن چیست؟

Well, your clue is person and someone because we should grammatically we should use who?

خوب، سرنخ شما شخص و کسی است زیرا ما باید از نظر دستوری باید از چه کسی استفاده کنیم؟

Who that is for objects things. Who is for people who is Ben. Now, this apostrophe as

چه کسی است که برای اشیاء چیزها. چه کسی برای مردم است که بن است. اکنون، این آپستروف به عنوان

represents hats. So we need that with who? Who has equals as a contraction? Who's oops,

نمایانگر کلاه است. پس با چه کسی به آن نیاز داریم؟ چه کسی مساوی به عنوان انقباض دارد؟ چه کسی اوه،

okay. So yes, technically, this is incorrect grammatically. And if you are taking your

باشه. بنابراین بله، از نظر فنی، این از نظر گرامری نادرست است . و اگر ILT خود را می گیرید

ILT or submitting a formal business report or an academic report, you should absolutely

یا یک گزارش رسمی کسب و کار یا یک گزارش آکادمیک ارسال می کنید، باید کاملاً از

use who for people and that for objects, but I'll be honest, native speakers make this

who برای افراد و آن را برای اشیا استفاده کنید، اما صادقانه بگویم، افراد بومی این اشتباه را انجام می دهند

mistake and we use that instead of who, all the time is just something we do. In more

و ما از آن به جای who استفاده می کنیم. همه وقت فقط کاری است که ما انجام می دهیم. در

casual speech. You'll see it all over the place on social media. And if you're wondering,

سخنرانی معمولی تر. شما آن را در همه جا در شبکه های اجتماعی خواهید دید. و اگر تعجب می کنید که

why are they doing this, it's grammatically incorrect. Yeah, it is grammatically incorrect

چرا این کار را می کنند، از نظر گرامری نادرست است. بله، از نظر گرامری نادرست است

and yet we do it anyway. So just for you to be safe just remember who we people that with

و با این حال ما آن را به هر حال انجام می دهیم. بنابراین فقط برای اینکه شما در امان باشید، فقط به یاد داشته باشید که ما چه کسی را با

objects. I'll just this is a expression to be under a microscope. And I think you can

اشیا دوست داریم. من فقط این یک عبارت برای قرار گرفتن در زیر میکروسکوپ است. و من فکر می کنم شما می توانید

imagine what that means. So, um, you put something under a microscope so you can see it. Every

تصور کنید که چه معنایی دارد. بنابراین، اوم، شما چیزی را زیر میکروسکوپ قرار می دهید تا بتوانید آن را ببینید.

single detail very clearly, right? Scientists put something under the microscope and they

تک تک جزئیات بسیار واضح است، درست است؟ دانشمندان چیزی را زیر میکروسکوپ می گذارند و

examine it and they get to see every single detail. We use this as an expression to say

آن را بررسی می کنند و تک تک جزئیات را می بینند . ما از این به عنوان تعبیری استفاده می کنیم تا بگوییم

that we feel like we are being examined too closely, and we use it as a negative. So you

که احساس می کنیم بیش از حد از نزدیک مورد بررسی قرار می گیریم و از آن به عنوان منفی استفاده می کنیم. بنابراین

might say my new boss makes me feel like I'm under a microscope. He always checks up on

ممکن است بگویید رئیس جدیدم باعث می شود احساس کنم زیر میکروسکوپ هستم. او همیشه

me. So to check up on someone is just imagine you're working and then all of a sudden your

مرا چک می کند. بنابراین برای بررسی یک نفر فقط تصور کنید که دارید کار می کنید و ناگهان

boss, what are you doing? What are you doing? How's it going? Did you finish that report?

رئیس شما، چه کار می کنید؟ چه کار می کنی؟ اوضاع چطوره؟ آن گزارش را تمام کردی؟

Did you do this every five every 10 minutes or you get you know, the person might not

آیا این کار را هر پنج دقیقه هر 10 دقیقه انجام می‌دهید یا متوجه می‌شوید، آن شخص ممکن است

be there but they might send you a message. How's it going? What are you doing? Are you

آنجا نباشد اما ممکن است برای شما پیامی ارسال کند. اوضاع چطوره؟ چه کار می کنی؟ آیا

working on that report? When's it going to be done? That is to check up on someone to

روی آن گزارش کار می کنید؟ کی قراره انجام بشه؟ این به این معنی است که کسی را چک کنید تا

inquire about their status basically, but you can imagine you feel like you're being

اساساً وضعیت او را جویا شوید، اما می توانید تصور کنید که

watched very closely if somebody is constantly doing that, right. So generally, we use this

اگر کسی دائماً این کار را انجام می دهد احساس می کنید که از نزدیک تحت نظر هستید. بنابراین به طور کلی، ما از این

expression as a negative to say we're being watched too closely. You can use it with a

عبارت به عنوان منفی استفاده می کنیم تا بگوییم که از نزدیک تحت نظر هستیم. شما می توانید آن را با یک

work situation a co worker, a boss, you can use it in a family situation, a parent, even

موقعیت کاری استفاده کنید، یک همکار، یک رئیس، می توانید از آن در موقعیت های خانوادگی استفاده کنید، یک والدین، حتی

a friend could make you feel like you're under a microscope. Okay, I wrote out the definition

یک دوست می توانند باعث شوند که احساس کنید زیر میکروسکوپ هستید. خوب، من تعریف را

here for you. So I'm sure there's someone in your life maybe maybe not that makes you

اینجا برای شما نوشتم. بنابراین من مطمئن هستم که کسی در زندگی شما وجود دارد که شاید اینطور نباشد که باعث شود احساس کنید

feel like you are under a microscope. Oh, all right. Let's continue on. Spears and Asghari

زیر میکروسکوپ هستید. اوه درسته. بیایید ادامه دهیم. اسپیرز و اصغری

tie the knot in June during an intimate ceremony with 60 guests in attendance. Here are the

در ماه ژوئن طی مراسمی صمیمی با حضور 60 مهمان ازدواج کردند. در اینجا

people in attendance who some celebrities of course, Drew Barrymore, Selena Gomez, Madonna,

افراد حاضر هستند که البته برخی از افراد مشهور ، درو بریمور، سلنا گومز، مدونا،

that's cool. All right, to tie the knot. What is this mean? Based on the context, what do

خیلی خوب هستند. خیلی خب، برای گره زدن. این یعنی چی؟ بر اساس زمینه، به

you think to tie the knot is an idiom to say to get married to get married. Now obviously

نظر شما چه چیزی برای گره زدن یک اصطلاح است که بگوییم ازدواج کن تا ازدواج کنیم. اکنون واضح است که

you know what that means. But notice my verb to get married because that is when you're

می دانید این به چه معناست. اما به فعل من برای ازدواج توجه کنید زیرا این زمانی است که شما در حال برگزاری

having the ceremony. Spears and Askari got married, got married. Remember we use the

مراسم هستید. اسپیرز و عسکری ازدواج کردند، ازدواج کردند. به یاد داشته باشید که

verb get when we're talking about the transition from not married to married. Oh once you are

وقتی در مورد انتقال از ازدواج نکردن به ازدواج صحبت می کنیم از فعل get استفاده می کنیم. آخه یه بار که

married once the ceremony takes place and you get the ring on your finger, then you

ازدواج کردی یه بار که مراسم برگزار شد و حلقه رو به انگشتت گرفتی، اونوقت به

simply say we're married. We've been married for 10 years. Now I'm putting it in the present

سادگی میگی ازدواج کردیم. ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم. اکنون آن را در زمان حال کامل قرار می دهم

perfect because the action started in the past and continues on till now. So I'm using

زیرا عمل در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد. بنابراین من از

the verb be married because I'm talking about the current state. Now. I am married. But

فعل ازدواج کرده استفاده می کنم زیرا در مورد وضعیت فعلی صحبت می کنم. اکنون. من متأهل هستم. اما

if I want to talk about that transition from not married to married I use get. So now I

اگر بخواهم در مورد انتقال از ازدواج نکردن به متاهل صحبت کنم، از get استفاده می کنم. بنابراین اکنون

can say we got married in Hawaii, a destination wedding. We got married in Hawaii. So this

می توانم بگویم که ما در هاوایی ازدواج کردیم، یک عروسی مقصد. ما در هاوایی ازدواج کردیم. بنابراین این

is where you transition from not married to married. So that's why I used get married

جایی است که شما از ازدواج نکردن به ازدواج نکرده اید. بنابراین به همین دلیل از ازدواج استفاده کردم

and that's what tied the knot means to get married. So you could say we tied the knot

و این همان چیزی است که گره بسته به معنای ازدواج است. بنابراین می توان گفت ما

in Hawaii. We tied the knot in Hawaii. It's a fun casual way of saying get married. So

در هاوایی عقد کردیم. ما در هاوایی عقد کردیم. این یک روش گاه به گاه سرگرم کننده برای گفتن ازدواج است. بنابراین

someone might ask you When are you going to tie the knot? They're asking when are you

ممکن است کسی از شما بپرسد که چه زمانی می خواهید گره بزنید؟ می پرسند کی

getting married? When is the date of your wedding? When are you going to tie the knot?

ازدواج می کنی؟ تاریخ عروسی شما کی است ؟ کی میخوای گره بزنی؟

Now you could pull it Where are you going to tie the knot? How are you going to tie

حالا می توانید آن را بکشید گره را کجا می خواهید ببندید ؟ چگونه می‌خواهید

the knot just asking about the details so you can use a different WH question. Our final

فقط در مورد جزئیات بپرسید تا بتوانید از یک سؤال WH متفاوت استفاده کنید. پاراگراف پایانی ما

paragraph. The couple began dating in 2016 after he appeared in her slumber party music

این زوج در سال 2016 پس از اینکه او در موزیک ویدیوی پارتی خواب او ظاهر شد

video, and they announced their engagement last September. So to be in gauged. So engagement

، قرار ملاقات را آغاز کردند و آنها در سپتامبر گذشته نامزدی خود را اعلام کردند . بنابراین باید در سنجیده شود. بنابراین نامزدی

is a thing. It's the noun, but the verb is to be engaged, to be engaged. This is when

یک چیز است. اسم است، اما فعل درگیر شدن، درگیر شدن است. این زمانی است که

you have an engagement ring right you are going to get married at a specific date in

شما یک حلقه نامزدی دارید، درست قرار است در آینده در تاریخ خاصی ازدواج کنید،

the future but you are not married right now to be engaged. Now remember we can use to

اما در حال حاضر برای نامزدی ازدواج نکرده اید . حالا به یاد داشته باشید که می‌توانیم از

get engaged to talk about the transition from not engaged to engage engaged just went when

نامزدی استفاده کنیم تا در مورد انتقال از نامزدی به نامزدی صحبت کنیم.

someone says will you marry me? Right. Okay to get engaged. So, again, I could say we

درست. باشه نامزد کن بنابراین، دوباره می توانم بگویم که

got engaged last month. We got engaged last month. So technically, that means we've been

ماه گذشته نامزد کردیم. ماه پیش نامزد کردیم . از نظر فنی، یعنی

engaged for one year, right? They mean the same thing. If somebody asks you, how long

یک سال است که نامزد کرده ایم، درست است؟ منظورشون همینه اگر کسی از شما بپرسد که چه مدت

have you been engaged? You could say we got engaged last month or you can say we've been

نامزد کردید؟ می توانید بگویید ماه گذشته نامزد کردیم یا می توانید بگویید

engaged for one year they mean exactly the same thing. Just remember get focuses on that

یک سال است که نامزد کرده ایم، آنها دقیقاً همین معنی را دارند. فقط به یاد داشته باشید که روی آن

transition and be focuses on that current state. So that can be a useful thing to practice,

گذار تمرکز کنید و روی آن وضعیت فعلی تمرکز کنید . بنابراین می تواند یک چیز مفید برای تمرین،

married and engaged. With get and be in the comment section below. And that's the end

ازدواج و نامزدی باشد. با دریافت و حضور در بخش نظرات زیر. و این پایان

of our article. So now what I'm going to do is I'm going to read the article from start

مقاله ما است. بنابراین اکنون کاری که من می خواهم انجام دهم این است که مقاله را از ابتدا

to finish so you can focus on my pronunciation. So let's do that now.

تا انتها می خوانم تا بتوانید روی تلفظ من تمرکز کنید. پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

Sam Asgari response to rumors he's controlling Britney Spears social media. Sam Asghari is

پاسخ سام عسگری به شایعاتی که او در حال کنترل شبکه های اجتماعی بریتنی اسپیرز است. سام اصغری در

addressing whether he is overstepping when it comes to his wife Britney Spears, the fitness

مورد اینکه آیا در مورد همسرش بریتنی اسپیرز فراتر رفته است یا خیر، مربی تناسب اندام

trainer 28 touched on speculation that he's controlling what the Grammy Award winner 41

28 به این گمانه زنی دست زد که برنده جایزه گرمی 41

posts on Instagram after she previously admitted that her social spots were alive during her

پست در اینستاگرام را کنترل می کند، پس از اینکه او قبلاً اعتراف کرد که نقاط اجتماعی او در طول 13 سال زندگی اش زنده بوده است.

13 year conservatorship as she accused father Jamie Spears of controlling much of her life.

محافظه کاری چون پدر جیمی اسپیرز را به کنترل بیشتر زندگی او متهم کرد.

I don't even control what we have for dinner. Asghari recently joked to photographers, according

من حتی چیزهایی که برای شام داریم را کنترل نمی کنم. به گزارش جاست جرد، اصغری اخیرا با عکاسان شوخی کرده است،

to Just Jared, in the past, there has been a lot of stuff going on. So I understand where

در گذشته اتفاقات زیادی افتاده است. بنابراین می فهمم که

some fans are coming from. He explained of the accusations. They're just being protective.

برخی از هواداران از کجا می آیند. او درباره اتهامات وارده توضیح داد . آنها فقط محافظت می کنند.

If anything, they're being good fans. Suspicion around Brittany social media activity grew

در هر صورت، آنها طرفداران خوبی هستند. سوء ظن در مورد فعالیت رسانه های اجتماعی بریتنی در

earlier this month, when she celebrated her birthday with a tribute to her younger sister

اوایل این ماه افزایش یافت، زمانی که او تولد خود را با ادای احترام به خواهر کوچکترش

Jamie Lynn Spears. With whom she had previously been feuding. Asghari previously defended

جیمی لین اسپیرز جشن گرفت. که قبلاً با او اختلاف داشت. اصغری پیش از این از

his wife social media activity, after she began posting some risque content, following

فعالیت همسرش در شبکه‌های اجتماعی، پس از آن که او شروع به انتشار محتوای خطرناکی کرد، پس از

the termination of her conservatorship last November. The only person in the world that

پایان دوره محافظه‌کاری او در نوامبر گذشته، دفاع کرد. اصغری در اوایل این ماه در استوری اینستاگرام خود نوشت تنها فردی در جهان که

gets bullied for posting things like this Asghari wrote on his Instagram story earlier

به دلیل انتشار چنین مواردی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد

this month. I personally preferred she never posted these local up I to control someone

. من شخصاً ترجیح می‌دادم که او هرگز این پست‌های محلی را برای کنترل کسی

that has been under a microscope and been controlled for most of her life. Spears and

که بیشتر عمرش زیر میکروسکوپ بوده و تحت کنترل بوده است، پست نکند. اسپیرز و

Asghari tied the knot in June during an intimate ceremony with 60 guests in attendance, including

اصغری در ماه ژوئن طی مراسمی صمیمی با حضور 60 مهمان از جمله

Madonna Paris Hilton, Drew Barrymore, Selena Gomez, Donatella Versace, Ansel Elgort and

مدونا پاریس هیلتون، درو بریمور، سلنا گومز، دوناتلا ورساچه، آنسل الگورت و

Maria Menounos. The couple began dating in 2016 after he appeared in her slumber party

ماریا منوونوس ازدواج کردند. این زوج در سال 2016 پس از اینکه او در موزیک ویدیوی پارتی خواب او ظاهر شد

music video, and they announced their engagement last September.

، قرار ملاقات را آغاز کردند و آنها در سپتامبر گذشته نامزدی خود را اعلام کردند .

Amazing job with that article. Now feel free to hit pause, take a break, go get a cup of

کار شگفت انگیز با آن مقاله حالا راحت ضربه بزنید، استراحت کنید، بروید یک فنجان

coffee or tea. Review the vocabulary you just learned. And when you're ready, hit play and

قهوه یا چای بنوشید. واژگانی را که تازه یاد گرفته اید مرور کنید. و وقتی آماده شدید، بازی را بزنید و

we'll continue on with the next article.

ما با مقاله بعدی ادامه خواهیم داد.

I'm sure you recognize Leonardo DiCaprio. Now this comment here says so Leonardo DiCaprio

مطمئنم لئوناردو دی کاپریو را می شناسید. حالا این کامنت اینجا می گوید که لئوناردو دی کاپریو

is nearly 50 and dating someone who went to prom on Zoom. So that's what we're talking

نزدیک به 50 سال دارد و با کسی که به مراسم جشن می رود در زوم قرار می گیرد. بنابراین این چیزی است که ما

about in this article, the potential relationship and age gap the age difference between these

در این مقاله در مورد آن صحبت می کنیم، رابطه بالقوه و فاصله سنی تفاوت سنی بین این

two. The headline of our article is Leonardo DiCaprio 48. denies dating model Eden Fulani

دو. عنوان مقاله ما لئوناردو دی کاپریو 48 است. منکر آشنایی با مدل Eden Fulani

19 But the internet is calling BS. Now this is celebrity New Celebrity gossip. So it's

19 می شود اما اینترنت به BS زنگ می زند. حالا این شایعات سلبریتی جدید است. بنابراین

written in a very informal way. Keep that in mind. This in brackets of course refers

به روشی بسیار غیررسمی نوشته شده است. این را در نظر داشته باشید. البته این در داخل پرانتز

to the age of each person so Leonardo DiCaprio is 48 years old. And this is model Eden Polani.

به سن هر فرد اشاره دارد، بنابراین لئوناردو دی کاپریو 48 ساله است. و این مدل Eden Polani است.

She's a model and she is 19 years old. So very young. But the internet is calling BS.

او مدل است و 19 سال سن دارد. خیلی جوان اما اینترنت به BS زنگ می زند.

Okay, so first let's go to denial because this is important. When you deny something

خوب، پس ابتدا به سراغ انکار برویم زیرا این مهم است. وقتی چیزی را انکار می کنید که

you claim isn't true. So Leonardo DiCaprio is saying that he is not dating this very

ادعا می کنید درست نیست. بنابراین لئوناردو دی کاپریو می گوید که با این مدل بسیار جوان قرار ملاقات نمی گذارد

young model. I want you to notice the sentence structure. What do you notice about our next

. می خواهم به ساختار جمله توجه کنید . در مورد کلمه بعدی ما که دوستیابی را انکار می کند، متوجه چه چیزی می شوید

word denies dating? Dating is a verb to date to date someone and that means to be in a

؟ قرار گذاشتن یک فعل برای قرار گذاشتن برای قرار گذاشتن با کسی است و این به معنای قرار گرفتن در یک

romantic relationship with someone but what do you notice about the grammar of this verb?

رابطه عاشقانه با کسی است، اما چه چیزی در مورد دستور زبان این فعل توجه می کنید؟

It's the gerund verb. It's a verb plus i in G which is our gerund. So notice that the

این فعل جین است. این یک فعل به اضافه i در G است که عقربه ما است. بنابراین توجه داشته باشید که

verb deny is a gerund verb, the verb that follows it needs to be in the gerund form.

فعل deny یک فعل دوروندی است، فعل بعد از آن باید به صورت جین باشد.

Here's another example sentence again, notice that gerund verb Joe denies stealing the money.

در اینجا دوباره جمله مثال دیگری وجود دارد، توجه کنید که فعل جرون جو دزدی پول را رد می کند.

Joe says it isn't true. I didn't steal the money. But the internet is calling BS BS Do

جو می گوید این درست نیست. من پول را دزدیدم اما اینترنت به BS BS می‌گوید آیا می‌دانید

you know what this sounds for? Well, this is a slang expression. Bs is an abbreviation

این برای چیست؟ خب این یک تعبیر عامیانه است. Bs مخفف

for the word. I can't say this full word because you're not allowed to swear on YouTube. Your

کلمه است. من نمی توانم این کلمه را کامل بگویم زیرا شما مجاز به فحش دادن در یوتیوب نیستید.

videos could be penalized if you do. So I'm sure you understand what letter is missing

در صورت انجام این کار، ویدیوهای شما ممکن است جریمه شوند. بنابراین مطمئن هستم که متوجه شده اید چه نامه ای در اینجا گم شده است

here. So that's what the word stand for. It's considered offensive which is why YouTube

. پس این کلمه مخفف آن است. توهین آمیز در نظر گرفته می شود و به همین دلیل است که YouTube

doesn't like it when you use it is considered offensive. So I don't encourage you to use

آن را دوست ندارد وقتی از آن استفاده می کنید توهین آمیز تلقی می شود. بنابراین من شما را به استفاده از

this word but it is very commonly used. The AST is the abbreviation because you take the

این کلمه تشویق نمی کنم، اما بسیار رایج است. AST مخفف است زیرا

first letter from here and the second letter from here. Sometimes we also abbreviate it

حرف اول را از اینجا و حرف دوم را از اینجا می گیرید. گاهی اوقات آن را

by saying bool and just dropping the second word because it's this word that is considered

با گفتن bool و فقط حذف کلمه دوم مخفف می کنیم زیرا این کلمه است که

offensive. bool isn't really offensive and neither is B S is really just this one word.

توهین آمیز تلقی می شود. bool واقعا توهین آمیز نیست و B S نیز واقعاً فقط همین یک کلمه است.

Now when you call something B, as you're saying it's nonsense. It's not true at all. So here's

حالا وقتی چیزی را B می نامید، همانطور که می گویید بی معنی است. اصلا درست نیست. بنابراین

the definition. Now let me give you an example sentence. They said I stole the money. So

تعریف اینجاست. حالا یک جمله مثال بزنم . گفتند من پول را دزدیدم. بنابراین

Joe could be seeing this. They said I stole the money, but that's BS. That's BS. So if

جو می تواند این را ببیند. گفتند من پول را دزدیدم، اما این BS است. این BS است. بنابراین اگر می‌خواهید

you want a more polite way of saying this, because remember, I don't recommend using

روشی مودبانه‌تر برای گفتن این موضوع داشته باشید، زیرا به یاد داشته باشید، من استفاده از این را توصیه نمی‌کنم،

this maybe with your close friends, for example, you can say, But that's nonsense. That's nonsense.

شاید برای مثال با دوستان نزدیک خود، می‌توانید بگویید، اما این مزخرف است. این مزخرف است.

And this is not offensive. So you can use nonsense, but now you know what this means

و این توهین آمیز نیست. بنابراین می توانید از مزخرفات استفاده کنید، اما اکنون می دانید که

when you see it. All right, let's continue on. So Leonardo DiCaprio denies dating this

وقتی آن را می بینید چه معنایی دارد. بسیار خب، بیایید ادامه دهیم . بنابراین لئوناردو دی کاپریو انکار می کند که با این

very young model chatter about Leonardo DiCaprio 48 allegedly dating teenage Israeli model

مدل بسیار جوان صحبت می کند که گفته می شود لئوناردو دی کاپریو 48 با مدل نوجوان اسرائیلی،

Eden Polani has been making rounds on the internet for over a week. Let's start with

ادن پولانی قرار دارد، بیش از یک هفته است که در اینترنت دست به دست می شود. بیایید با

chatter. This is a noun and this is specific to internet terminology, because Chatter is

گپ زدن شروع کنیم. این یک اسم است و مخصوص اصطلاحات اینترنتی است، زیرا چتر

just conversation communication between people but specifically over the internet. Here's

فقط ارتباط مکالمه بین افراد است، اما به طور خاص از طریق اینترنت. در اینجا

an example sentence my company monitors our chatter. So monitors our communication on

یک جمله مثال است که شرکت من بر گفتگوی ما نظارت می کند . بنابراین ارتباطات ما را در اینترنت نظارت می کند

the internet. So conversations you have on Twitter or Reddit or other forums or other

. بنابراین مکالماتی که در توییتر یا ردیت یا سایر انجمن‌ها یا

sites where you communicate monitor means that they review it closely. So chat or just

سایت‌های دیگری که در آن ارتباط برقرار می‌کنید، به این معنی است که آنها آن را از نزدیک بررسی می‌کنند. بنابراین چت یا فقط

conversation online about Leonardo DiCaprio, allegedly allegedly is used because they're

مکالمه آنلاین در مورد لئوناردو دی کاپریو، ظاهراً استفاده می شود زیرا آنها

not 100%. This is true. So we use the adverb allegedly to show doubt. Here's the definition.

100٪ نیستند. درست است. بنابراین ما از قید ادعایی برای نشان دادن شک استفاده می کنیم. در اینجا تعریف است.

Let me give you an example sentence going back to poor Joe. Joe allegedly so someone

اجازه دهید یک جمله مثال برای شما بگویم که به جو بیچاره برمی گردد. جو ظاهراً کسی

said it's true, but there is no proof. It hasn't been proven yet. Joe allegedly stole

گفته است که درست است، اما هیچ مدرکی وجود ندارد. هنوز ثابت نشده گفته می شود که جو

the money, but he denies it. Remember, if we were to use a verb it'd be the gerund verb

این پول را دزدیده است، اما او آن را انکار می کند. به یاد داشته باشید، اگر بخواهیم از یک فعل استفاده کنیم، فعل عقربه خواهد بود،

but he denies it. He said it's complete BS or to be more polite. You can say complete

اما او آن را رد می کند. گفت لیسانس کامل یا مودب تر. شما می توانید کامل

nonsense. Okay, so chatter about Leonardo DiCaprio, allegedly dating teenage Israeli

مزخرف بگویید. خوب، پس در مورد لئوناردو دی کاپریو که ظاهراً با مدل نوجوان اسرائیلی قرار می گیرد صحبت کنید

model. Eden Polani has been making rounds. So when you make rounds, it means you go from

. ادن پولانی در حال انجام دور کاری بوده است. بنابراین وقتی دور می‌زنید، به این معنی است که از

place to place to place. So making rounds remember they're talking about the chatter,

مکانی به مکان دیگر می‌روید. بنابراین ساختن دور به یاد داشته باشید که آنها در مورد پچ پچ صحبت می کنند،

making rounds, the chatter going from place to place. So in an online context, the places

دور زدن، گپ زدن از جایی به مکان دیگر. بنابراین در یک زمینه آنلاین، مکان‌ها

would be Twitter, Reddit TMZ. That's where this article is from forum hosts tick tock

Twitter، Reddit TMZ خواهند بود. اینجاست که این مقاله مربوط به میزبانان تالار گفتمان

you to and it's going this this rumor that Leonardo DiCaprio is allegedly dating this

شماست و این شایعه مبنی بر اینکه لئوناردو دی کاپریو ظاهراً با این

teenage model is making rounds. It's moving from place to place specific on the internet

مدل نوجوان قرار ملاقات دارد، در حال پخش شدن است. این در حال حرکت از مکانی به مکان خاص در اینترنت است

because we're talking about chatter. Let's continue on. Good. Two were photographed sitting

زیرا ما در مورد چت صحبت می کنیم. بیایید ادامه دهیم. خوب دو نفر در حال نشستن

together at an LA event, sparking rumors about a possible relationship. Okay, so they sat

با هم در یک رویداد لس آنجلس عکس گرفتند و شایعاتی در مورد یک رابطه احتمالی ایجاد کرد. خوب، پس آنها

together at an event and now everybody's saying oh, they must be dating. So that is a rumor.

در یک مراسم با هم نشستند و اکنون همه می گویند اوه، آنها باید قرار ملاقات داشته باشند. پس این یک شایعه است.

Did you hear that Leonardo DiCaprio is dating a teenager. Oh my god, I can't believe it.

آیا شنیده اید که لئوناردو دی کاپریو با یک نوجوان قرار دارد؟ وای خدای من باورم نمیشه

That is a rumor. It's information that may or may not be true that spreads spread is

این یک شایعه است. این اطلاعاتی است که ممکن است درست یا نادرست باشد که گسترش گسترش می یابد

another way of saying to go from person to person. So of course I see this rumor to one

راه دیگری برای گفتن از فردی به فرد دیگر است. بنابراین مطمئناً من این شایعه را برای یک نفر می بینم،

person but then guess what that person is then going to say oh my god Did you hear and

اما بعد حدس بزنید که آن شخص قرار است چه بگوید وای خدای من آیا شما شنیدید و

that person is going to tell another person and then a lot of people are talking about

آن شخص قرار است به شخص دیگری بگوید و سپس بسیاری از مردم در مورد

it right. Now let's talk about this verb sparking rumors. This simply means causing rumors,

آن درست صحبت می کنند. حالا بیایید در مورد این فعل که شایعات را برانگیخته است صحبت کنیم . این به سادگی به معنای ایجاد شایعات،

pausing. So what sparked the rumors what caused the rumors? It was the fact that they were

مکث است. پس چه چیزی باعث ایجاد شایعات شد و چه چیزی باعث این شایعات شد؟ این واقعیت این بود که آنها

sitting together at any event, and then probably someone took a picture posted it online. And

در هر رویدادی کنار هم نشسته بودند و احتمالاً کسی عکسی از آن در فضای مجازی منتشر کرد. و

then oh my god, did you see and that's how other rumors started. Polani was born in 2004

بعد خدای من دیدی و اینجوری شایعات دیگه شروع شد. پولانی متولد 2004 است

and is currently 19 years old. So she's a teenager. Notice I was using that word before

و در حال حاضر 19 سال سن دارد. پس او یک نوجوان است. توجه کنید که من از آن کلمه قبل از

they use it in the article teenager. Teenager a teenager is someone whose age and in the

استفاده از آن در مقاله نوجوان استفاده می کردم. نوجوان یک نوجوان کسی است که سن او و در

word teen 1918 1716 1514 13 Those are the teen years 12 doesn't end in teen So 12 years

لغت نوجوان 1918 1716 1514 13 آن ها سال های نوجوانی هستند 12 به نوجوان ختم نمی شود بنابراین 12

old, you're not a teenager 20 doesn't end in teen so it is 13 to 19 that is the age

سالگی، شما یک نوجوان نیستید 20 به نوجوان ختم نمی شود پس 13 است. تا 19 که

group of a teenager and it sounds very young. So if you hear that a 48 year old is dating

رده سنی یک نوجوان است و بسیار جوان به نظر می رسد. بنابراین اگر می شنوید که یک فرد 48 ساله با

a teenager that sounds very young because a teenager could be 13 years old, right?

یک نوجوان قرار می گیرد که بسیار جوان به نظر می رسد زیرا یک نوجوان ممکن است 13 ساله باشد، درست است؟ با

Let's continue on, given DiCaprio his track record and his recent splits with 25 year

توجه به سابقه دی کاپریو و جدایی های اخیرش با

old Argentinian American model, okay, track record. Your track record is your past accomplishments

مدل 25 ساله آمریکایی آرژانتینی، خوب، سابقه کار را ادامه دهیم. سابقه شما دستاوردهای گذشته

or your failures. So if you're applying for a job, you can say I have a great track record

یا شکست های شماست. بنابراین اگر برای شغلی درخواست می دهید، می توانید بگویید که من سابقه خوبی

of getting results. Which means you have a lot of accomplishments in the past getting

در کسب نتایج دارم. این بدان معناست که شما در گذشته دستاوردهای زیادی داشته اید و به

results. So you can definitely use this in a job interview. It will sound really professional.

نتیجه رسیده اید. پس قطعا می توانید از این در مصاحبه شغلی استفاده کنید. واقعا حرفه ای خواهد بود.

So let me write that example. Here's the example now notice they're using it for DiCaprio is

پس بگذارید آن مثال را بنویسم. این مثالی است که اکنون متوجه شده‌اند که از آن برای دی‌کاپریو استفاده می‌کنند،

Leonardo DiCaprio his track record of dating younger women. So in his past, he has dated

لئوناردو دی‌کاپریو سابقه‌ی او در رابطه با زنان جوان‌تر است. بنابراین در گذشته، او با

all a lot of younger women. So that's his track. Record. And then they talk specifically

بسیاری از زنان جوانتر قرار داشته است. پس مسیر او همین است . رکورد. و سپس آنها به طور خاص

about one woman he dated. And they say his recent split. So when you're a couple, but

در مورد یک زن صحبت می کنند که او با او قرار داشته است. و می گویند جدایی اخیر او. بنابراین وقتی زوج هستید، اما

then you split, that's another way of saying you end your relationship you break up so

بعد از هم جدا می‌شوید، این یک راه دیگر برای گفتن است که شما به رابطه خود پایان می‌دهید، از هم جدا می‌شوید، بنابراین

he was in a relationship with this 25 year old model, another model, but then they split

او با این مدل 25 ساله، یک مدل دیگر رابطه داشت، اما بعد آنها از هم جدا شدند و از هم جدا شدند

they broke up. It is more common to use the phrasal verb break up split sounds a lot more

. استفاده از فعل عبارتی break up split برای صداهای غیر

informal. Whereas breakup is the common expression use we don't really say they ended their relationship

رسمی بسیار رایج تر است. در حالی که جدایی عبارات رایجی است که ما واقعاً نمی گوییم که آنها به رابطه خود پایان دادند

that sounds a little too formal. It sounds like the literal definition we say they broke

که کمی بیش از حد رسمی به نظر می رسد. به نظر می رسد تعریف تحت اللفظی است که ما می گوییم آنها از هم جدا شدند

up, but the casual way is they split. Now here we're using rumored again, a rumored

، اما روش معمولی این است که آنها از هم جدا می شوند. اکنون در اینجا دوباره از شایعه استفاده می کنیم، یک رابطه شایعه شده

relationship with Polani. So remember, rumored in the sense that it may or may not be true.

با پولانی. پس به یاد داشته باشید، شایعه شده به این معنا که ممکن است درست باشد یا نباشد.

A rumor relationship with Polani was hardly a reach. Okay, notice it started with given

شایعه رابطه با پولانی به سختی قابل دسترس بود. بسیار خوب، توجه داشته باشید که با استفاده از ابزارهای داده شده شروع شد

given means that based on so based on his previous track record of dating a lot of younger

که بر اساس سابقه قبلی او در رابطه با

women, it's hardly or reach. What does this mean? Well, hardly. It just means not. So

زنان جوان تر، به سختی یا به دست می آید. این یعنی چی؟ خوب، به سختی. فقط یعنی نه بنابراین

in this context, it means it's not a reach, which means it's not difficult to understand

در این زمینه، به این معنی است که دسترسی نیست، به این معنی که درک

why these rumors exist. These rumors exist because he has dated many, many younger women

دلیل وجود این شایعات دشوار نیست. این شایعات به این دلیل وجود دارد که او در گذشته با بسیاری از مدل‌های زن جوان‌تر رابطه داشته است

models specifically in the past. That's his track record. Remember so not a reach means

. کارنامه او همین است . به خاطر داشته باشید بنابراین عدم دسترسی به این معنی است که

it's not difficult to understand that something is true or not difficult to imagine that something

درک درستی چیزی یا تصور درستی چیزی دشوار نیست

is true. Let's continue on. But on Tuesday, a source close to DiCaprio a source is just

. بیایید ادامه دهیم. اما در روز سه‌شنبه، منبع نزدیک به دی‌کاپریو، تنها

someone who knows DiCaprio, well, someone who is a friend or an acquaintance or has

کسی است که دی‌کاپریو را می‌شناسد، خوب، کسی که دوست یا آشناست یا

information about him. A source close to DiCaprio told TMZ that the star was not dating Fulani

اطلاعاتی در مورد او دارد. یک منبع نزدیک به دی کاپریو به TMZ گفت که این ستاره

or in a relationship with her at all. He just happened to be seated next to her at the event.

به هیچ وجه با فولانی قرار نداشت و یا با او رابطه نداشت. اتفاقاً در این مراسم کنار او نشسته بود.

Okay, let's talk about happened because it's also in quotation marks. He just happened

خوب، اجازه دهید در مورد اتفاق افتاده صحبت کنیم زیرا آن نیز در گیومه است. اتفاقاً

to be seated next to her. The sentence structure is to happen. And then we have our infinitive.

کنار او نشسته بود. ساختار جمله قرار است اتفاق بیفتد. و سپس مصدر خود را داریم.

He just happen to be seated. So it just means that whatever is so here it's to be seated.

اتفاقاً او نشسته است. بنابراین فقط به این معنی است که هر چیزی که اینجاست باید بنشیند.

That was by chance by chance means it was not planned in advance. So by chance I'll

این اتفاق تصادفی بود، یعنی از قبل برنامه ریزی نشده بود. بنابراین تصادفاً می

just write not planned in advance. So this is saying that Leonardo did not plan to sit

نویسم که از قبل برنامه ریزی نشده است. بنابراین، این می‌گوید که لئوناردو قصد نداشت در

beside the model the teenage model he just happened to be seated. Now happened is probably

کنار مدل نوجوانی که او به‌طور اتفاقی نشسته بود، بنشیند. در حال حاضر اتفاق افتاده است احتمالا

in quotations. Because they're saying, Oh yeah, he just happened. He probably did groundnut,

در نقل قول. چون آنها می گویند، اوه بله، او همین الان اتفاق افتاده است. او احتمالا بادام زمینی کرده است،

right. So they're casting doubt on if this is true or not. He just happened to be seated

درست است. بنابراین آنها در مورد اینکه آیا این درست است یا نه شک می کنند. اتفاقاً

next to her at the event. And the two were hanging out. So hanging out is just interacting

در این مراسم کنار او نشسته بود. و آن دو در حال معاشرت بودند. بنابراین، معاشرت فقط تعامل

socially, this year, interacting socially with the same group of people. However, netizen.

اجتماعی است، امسال، تعامل اجتماعی با همان گروه از مردم. با این حال، اینترنت.

This word is new to me. I had never seen this word before and when I saw it the first time,

این کلمه برای من تازگی دارد. من قبلاً این کلمه را ندیده بودم و وقتی برای اولین بار آن را دیدم ،

like netizen, what is this? I had to look it up in the dictionary but it has a very

مانند netizen ، این چیست؟ من مجبور شدم آن را در فرهنگ لغت جستجو کنم، اما

simple definition of medicine is a person and it's a person who uses the internet. So

تعریف بسیار ساده ای دارد از پزشکی، شخص است و شخصی است که از اینترنت استفاده می کند. پس

the internet is also just called net right? And that's how this word begins with net.

به اینترنت هم فقط نت میگن درسته؟ و اینگونه این کلمه با نت شروع می شود.

So you know how a citizen is someone who lives in a city or a country right citizen so they

بنابراین می‌دانید که چگونه یک شهروند کسی است که در یک شهر یا یک کشور زندگی می‌کند، بنابراین آنها

probably just took this, and then they added that izen, izen, but again, I've never seen

احتمالاً این را گرفته‌اند، و سپس آن را اضافه کرده‌اند، izen، اما دوباره، من

this word before. So I don't know how common it is. But it is in the Cambridge dictionary.

قبلاً این کلمه را ندیده‌ام. بنابراین من نمی دانم چقدر رایج است. اما در فرهنگ لغت کمبریج آمده است.

So I don't know. Have you seen this word before? Maybe it's just me, but I am an Edison. I

بنابراین من نمی دانم. آیا قبلا این کلمه را دیده اید؟ شاید فقط من هستم، اما من یک ادیسون هستم.

mean, everybody is an netizen. Everybody uses the internet. So I don't really understand

منظورم این است که همه کاربران اینترنت هستند. همه از اینترنت استفاده می کنند . بنابراین من واقعاً

the purpose of this word. But netizens are not convinced this is the truth. So netizen

هدف این کلمه را درک نمی کنم. اما کاربران اینترنتی متقاعد نشده اند که این حقیقت است. بنابراین، نتیزن

sends the people who follow the Twitter feed or the YouTube videos or the Reddit posts.

افرادی را که فید توییتر یا ویدیوهای یوتیوب یا پست‌های Reddit را دنبال می‌کنند، می‌فرستد.

They're not convinced that he just happened to be seated next to her or that they are

آنها متقاعد نشده اند که او اتفاقاً در کنار او نشسته است یا آنها

just hanging out. They don't believe it. So that's what convinced means. They don't believe

فقط در حال معاشرت هستند. آنها آن را باور نمی کنند. پس متقاعد شدن یعنی همین. آنها آن را باور نمی کنند

it. Let's continue on. Most pop culture followers. Believe it's a public relations move to protect

. بیایید ادامه دهیم. اکثر پیروان فرهنگ پاپ. باور کنید این یک اقدام روابط عمومی برای محافظت از

DiCaprio from further criticism about his controversial dating habits. So the fact that

دی کاپریو در برابر انتقادات بیشتر در مورد عادت های بحث برانگیز قرار ملاقات او است. بنابراین این واقعیت که

he's saying we're not in a relationship, remember he's denying it. He's saying that's BS. That's

او می گوید ما با هم رابطه نداریم، به یاد داشته باشید که او آن را انکار می کند. او می گوید این BS است. این

nonsense. They're saying this is a public relations move, which means he's strategically

مزخرف است. آنها می گویند این یک حرکت روابط عمومی است، به این معنی که او به طور استراتژیک

saying this to protect his public image. That's what public relations is about is about managing

این را برای محافظت از وجهه عمومی خود می گوید. این چیزی است که روابط عمومی در مورد مدیریت

your public image. A move is just a strategy or a plan. So I'll write that for move a strategy

تصویر عمومی شماست. یک حرکت فقط یک استراتژی یا یک برنامه است. بنابراین من می نویسم که برای حرکت یک استراتژی

or a plan, strategy or a plan. So it's just a plan to protect him from Criticism Criticism

یا یک برنامه، استراتژی یا یک طرح. بنابراین این فقط یک برنامه برای محافظت از او در برابر انتقاد است. انتقاد

is negative things that people say about you. And it is controversial dating habits. Controversial

چیزهای منفی است که مردم در مورد شما می گویند. و عادات دوستیابی بحث برانگیز است. Controversial

is an adjective it describes his dating habits and cons when something is controversial.

صفتی است که عادات و معایب او را در زمان مورد بحث توصیف می کند.

It causes disagreement or discussion. So obviously people are talking about the big age difference

باعث اختلاف یا بحث می شود. بنابراین واضح است که مردم در مورد اختلاف سنی زیاد

between them. Is that appropriate? Is it inappropriate? That's why it's controversial and dating habits.

بین آنها صحبت می کنند. آیا این مناسب است؟ آیا نامناسب است؟ به همین دلیل است که عادات و عادت های دوستیابی بحث برانگیز است.

Well, his eating habits are that he likes dating young women who happen to be models.

خوب، عادات غذایی او این است که دوست دارد با زنان جوانی که اتفاقاً مدل هستند قرار ملاقات بگذارد.

I don't know. Can you blame the guy who wouldn't want to date young women who are models? The

من نمی دانم. آیا می توانید مردی را که نمی خواهد با زنان جوانی که مدل هستند، سرزنش کنید؟ این

news has fuelled a deeper conversation about legal age gap relationships. Okay. They're

خبر به گفتگوی عمیق تر در مورد روابط فاصله سنی قانونی دامن زده است. باشه. آنها می

saying it's legal because she is an adult. So by law, you become an adult when you're

گویند قانونی است زیرا او بالغ است. بنابراین طبق قانون، شما در سن 18 سالگی بالغ می شوید

18 years old. You are a legal adult So 18 years old, legal adult, at least in North

. شما یک بزرگسال قانونی هستید بنابراین 18 ساله، بالغ قانونی، حداقل در

America could be different other places. So the model I don't remember her name Eden,

آمریکای شمالی می تواند جاهای دیگر باشد. بنابراین مدلی که نامش را به خاطر نمی آورم ادن،

Eden, Bologna is an adult she can make her own decisions. If she wants to date Leonardo

ادن، بولونیا یک بزرگسال است که می تواند خودش تصمیم بگیرد. اگر او بخواهد با لئوناردو

DiCaprio will she's an adult, she can make that decision. So she is a legal adult, but

دی کاپریو قرار بگذارد، او می تواند این تصمیم را بگیرد. بنابراین او یک بزرگسال قانونی است، اما

age gap. So he's 48 and she's 19. The gap is between those ages so it's the difference.

فاصله سنی. بنابراین او 48 ساله و او 19 ساله است .

We often use this to say there's a big age gap. There's a big age gap between them. Or

ما اغلب از این استفاده می کنیم تا بگوییم فاصله سنی زیادی وجود دارد . فاصله سنی زیادی بین آنها وجود دارد. یا می

you could say the opposite. And you could say there's only a two year age gap. Again

توانید برعکس بگویید. و می توان گفت تنها دو سال فاصله سنی وجود دارد. باز هم

gap needs difference between my husband and me. So gap needs difference. And you can talk

شکاف نیاز به تفاوت بین من و شوهرم دارد . بنابراین شکاف نیاز به تفاوت دارد. و می توانید

about the age gap in friendships or other types of relationships. It doesn't have to

در مورد فاصله سنی در دوستی ها یا انواع دیگر روابط صحبت کنید. لازم نیست

be just romantic relationships as well. So the news has fuelled fuelled means cause something

فقط روابط عاشقانه باشد. بنابراین این اخبار به وسایلی دامن زده است که باعث

to continue. So it's cause these conversations to continue. So that's what fuelled means.

تداوم چیزی شده است. بنابراین باعث می شود این گفتگوها ادامه یابد. بنابراین منظور از سوخت این است.

I'll write that out here. So our sentence structure is something has fuelled something

من آن را اینجا می نویسم. بنابراین ساختار جمله ما چیزی است که به چیزی دامن زده است،

so the news has fuelled and this something is the deeper conversations. So it means something

بنابراین اخبار دامن زده است و این چیزی است که گفتگوهای عمیق تر است. بنابراین به این معنی است که چیزی

has caused something to happen that's fueled so the news remember, which is a rumor about

باعث شده اتفاقی بیفتد که به آن دامن زده شده است ، بنابراین اخبار به یاد داشته باشید که شایعه ای در مورد

their relationship their alleged relationship has fuelled has caused this deeper conversation

رابطه آنها است که رابطه ادعایی آنها باعث ایجاد این گفتگوی عمیق تر

about legal age gap relationships, their ethics and their inherent power dynamics problems

در مورد روابط شکاف سنی قانونی، اخلاقیات آنها و مشکلات دینامیک قدرت ذاتی

they come with. And that is the end of our article. So now I'll go back and I'll read

آنها شده است. . و این پایان مقاله ما است . بنابراین اکنون به عقب برمی گردم و

the article from start to finish and this time you can focus on my pronunciation and

مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید و

follow along with my pronunciation. Leonardo DiCaprio 48 denies dating model Edom Kulani

تلفظ من را دنبال کنید. لئوناردو دی کاپریو 48 آشنایی با مدل ادوم کولانی

19 But the internet is calling BS chatter about Leonardo DiCaprio 48 allegedly dating

19 را تکذیب کرد اما اینترنت به BS صحبت می کند که گفته می شود لئوناردو دی کاپریو 48 با

teenage Israeli model Eden Fulani has been making rounds on the internet for over a week.

مدل نوجوان اسرائیلی، ادن فولانی، بیش از یک هفته است که در اینترنت دست به دست می شود.

The two are photographs sitting together at an LA event sparking rumors about a possible

این دو عکسی هستند که در یک رویداد لس آنجلس با هم نشسته اند و شایعاتی در مورد یک رابطه احتمالی ایجاد می کند

relationship. Melania was born in 2004 and is currently 19 years old. Given DiCaprio

. ملانیا در سال 2004 به دنیا آمد و در حال حاضر 19 سال سن دارد. با توجه به

his track record and his recent split with 25 year old Argentinian American model Camilla

سابقه دی کاپریو و جدایی اخیرش از مدل 25 ساله آمریکایی آرژانتینی، کامیلا

Marone a rumor relationship with baloney was hardly a reach. She's 29 years his junior

مارون، شایعه رابطه با بالونی به سختی قابل دسترس بود. او 29 سال از او کوچکتر است،

but on Tuesday A source close to DiCaprio told TMZ that the star was not dating Fulani

اما روز سه شنبه یک منبع نزدیک به دی کاپریو به TMZ گفت که این ستاره اصلاً با فولانی قرار نداشت

or in a relationship with her at all. He just happened to be seated next to her at the event

و با او رابطه نداشت. او به طور اتفاقی در این مراسم در کنار او نشسته بود

and the two are hanging out with the same group of people. However, medicines are not

و آن دو با یک گروه از مردم در حال معاشرت هستند. با این حال، داروها

convinced this is the truth. Most pop culture followers believe it's a public relations

متقاعد نشده اند که این حقیقت است. بیشتر طرفداران فرهنگ پاپ بر این باورند که این اقدام روابط عمومی

move to protect DiCaprio from further criticism about his controversial dating habits. The

برای محافظت از دی کاپریو در برابر انتقادات بیشتر در مورد عادت های بحث برانگیز قرار ملاقات او است. این

news has fueled a deeper conversation about legal age. Gap relationships, their ethics

خبر به بحث عمیق تری در مورد سن قانونی دامن زده است. روابط شکاف، اخلاق آنها

and the inherent power dynamics problems they come with

و مشکلات ذاتی پویایی قدرت که با

Amazing job with that article. Now feel free to hit pause, take a break, go get a cup of

کار شگفت انگیز آن مقاله همراه هستند. حالا راحت ضربه بزنید، استراحت کنید، بروید یک فنجان

coffee or tea. Review the vocabulary you just learned. And when you're ready, hit play and

قهوه یا چای بنوشید. واژگانی را که تازه یاد گرفته اید مرور کنید. و وقتی آماده شدید، بازی را بزنید و

we'll continue on with the next article.

ما با مقاله بعدی ادامه خواهیم داد.

Today we're talking about Beyonce and the Grammy Awards which recently took place. So

امروز در مورد بیانسه و جوایز گرمی صحبت می کنیم که اخیرا برگزار شد. بنابراین

first, I will read the article in full and you can pay attention to my pronunciation.

ابتدا مقاله را به طور کامل می خوانم و می توانید به تلفظ من توجه کنید.

So let me read it now. Beyonce arrived fashionably late to the 2023 Grammy Awards. She was stuck

پس بذار الان بخونمش بیانسه خیلی دیر به جوایز گرمی 2023 رسید. او

in LA traffic. Beyonce, his highly anticipated appearance at the 2023 Grammy Awards was delayed

در ترافیک لس آنجلس گیر کرده بود. بیانسه، حضور بسیار مورد انتظار او در جوایز گرمی 2023 به تعویق افتاد

due to you won't believe it. Los Angeles traffic. I mean, where was her helicopter. Over an

زیرا باورتان نمی شود. ترافیک لس آنجلس منظورم این است که هلیکوپتر او کجا بود. با گذشت یک

hour into the ceremony, the Renaissance singer finally made it to the crypto.com arena, as

ساعت از مراسم، خواننده رنسانس سرانجام به عرصه crypto.com راه یافت، همانطور که

confirmed by pot bass. Once she took her seat host Trevor Noah pan to your table, where

پات باس تایید کرد. یک بار او تروور نوح، میزبان خود را به سمت میز شما برد، جایی که

we got a first glimpse of her look. The Grammy winning artists who tied the record for the

ما اولین نگاهی به نگاه او داشتیم. هنرمندان برنده گرمی که رکورد

most all time wins with her husband, Jay Z. wore a strapless beige core set top with a

بیشترین برد در تمام دوران را با همسرش جی زی به دست آوردند، یک ست تاپ بژ بدون بند با

silver metallic skirt by Gucci accessorized with black leather gloves. For beauty she

دامن فلزی نقره‌ای گوچی با دستکش‌های چرمی مشکی پوشیده بودند. او برای زیبایی

opted for a soft bronze look, her honey gold hair cramped and worn down. Now let's review

ظاهری برنزی ملایم را انتخاب کرد، موهای طلایی عسلی او فشرده و ساییده شده بود. حالا بیایید

the article in more details so you can learn some of the advanced vocabulary and grammar

مقاله را با جزئیات بیشتری مرور کنیم تا بتوانید برخی از مفاهیم پیشرفته واژگان و گرامری را

concepts from this article. This is a very short article. It's a very light hearted topic

از این مقاله یاد بگیرید. این یک مقاله بسیار کوتاه است. این یک موضوع بسیار سبک است

light hearted means not serious topic. We're talking about Beyonce, we're focusing on her

. ما در مورد بیانسه صحبت می کنیم، ما روی لباس های او تمرکز می کنیم

clothes, and we're talking about the Grammys. So let's read the title here. Beyonce arrived

و در مورد گرمی صحبت می کنیم. پس بیایید عنوان را اینجا بخوانیم. بیانسه

fashionably late to the 2023 Grammy Awards. So of course, I can say Beyonce arrived late

خیلی دیر به جوایز گرمی 2023 رسید. پس البته، می توانم بگویم که بیانسه دیر

to the Grammys. When I add the word fashionably fashionably, it means that she was late, but

به مراسم گرمی رسید. وقتی کلمه مد روز را اضافه می کنم ، به این معنی است که او دیر آمده است، اما

in a positive way. We use this a lot in North American culture, because let's say you're

به شکل مثبت. ما در فرهنگ آمریکای شمالی از این بسیار استفاده می کنیم ، زیرا فرض کنید شما

invited to a party and the party starts at eight o'clock PM, nobody goes to the party

به یک مهمانی دعوت شده اید و مهمانی از ساعت هشت شب شروع می شود، هیچ کس

at eight o'clock PM. Because it's not fashionable. Fashionable means popular at a specific time.

ساعت هشت شب به مهمانی نمی رود. چون مد نیست مد روز یعنی محبوب در یک زمان خاص.

So let me write that down for you fashionable, we'll talk about that a little bit more fashionable,

بنابراین اجازه دهید آن را برای شما مد روز بنویسم، ما در مورد آن کمی شیک تر،

popular, but at a specific time. So first, let me give you an example of fashionable.

محبوب تر، اما در یک زمان خاص صحبت خواهیم کرد. بنابراین ابتدا، اجازه دهید یک مثال از مد روز را برای شما بیان کنم.

And this is an adjective. So right now since COVID. Actually, I would say it's fashionable

و این یک صفت است. بنابراین در حال حاضر از COVID. در واقع، من می گویم که

to wear casual clothes, too to the office, casual clothes meanings, jeans, jeans and

پوشیدن لباس های غیر رسمی در دفتر نیز مد است، معنی لباس های غیر رسمی، شلوار جین، شلوار جین و

a cotton t shirt to the office. It's fashionable, which means it's popular right now. And I

تی شرت نخی در دفتر. این مد روز است، یعنی در حال حاضر محبوب است. و می

could say before COVID Before COVID it was fashionable to wear suits to the office. Now

توانم بگویم قبل از کووید قبل از کووید، پوشیدن کت و شلوار در دفتر مد بود. حالا

I'm sure some some places it's still fashionable to wear suits. And that's the thing with fashionable.

مطمئنم در بعضی جاها پوشیدن کت و شلوار هنوز مد است. و این چیزی است که در مورد مد روز وجود دارد.

It really depends on where you are in the world because fashion trends change around

واقعاً بستگی به این دارد که در کجای جهان هستید زیرا روند مد در سراسر جهان تغییر می کند

the world, right? So this could not apply to where you live or the office you work in.

، درست است؟ بنابراین این نمی تواند برای محل زندگی شما یا دفتری که در آن کار می کنید صدق کند.

So that's fashionable. So going back to our example the party starts at eight o'clock

بنابراین این مد است. بنابراین با بازگشت به مثال ما، مهمانی در ساعت هشت شب شروع می شود

PM. It's not fashionable to arrive at eight o'clock PM. everybody shows up fashionably

. ساعت هشت شب آمدن مد نیست . همه

late, so ever everybody shows up, which is another way of saying arrive. It's just a

دیر ظاهر می شوند، بنابراین همیشه همه ظاهر می شوند، که راه دیگری برای گفتن رسیدن است. این فقط یک

more casual, familiar way of saying it using the phrasal verb to show up. Everyone shows

روش معمولی تر و آشناتر برای بیان آن با استفاده از فعل عبارتی برای نشان دادن است. همه

up fashionably late, which is probably between 815 to 8:45pm for a party, so they're saying

دیر ظاهر می شوند، که احتمالاً بین 815 تا 8:45 بعد از ظهر برای یک مهمانی است، بنابراین می گویند

Beyonce was late, but in a positive way, she was fashionably late. Now, sometimes we use

بیانسه دیر کرده است، اما از نظر مثبت، او به طور مد روز دیر کرده است. در حال حاضر، گاهی اوقات ما از

this. If someone says you're late, and you might reply back, just in a fun way, no, I'm

این استفاده می کنیم. اگر کسی بگوید که دیر آمدی، و شما ممکن است به شیوه ای سرگرم کننده پاسخ دهید، نه، من

fashionably late. I'm fashionably late, which is just trying to make a light hearted way

خیلی دیر رسیده ام. من خیلی دیر رسیده ام، که فقط سعی می کنم یک روش ساده

of saying, I'm sorry for being late. I'm fashionably late. But keep in mind, this isn't the case

برای گفتن، متاسفم که دیر آمدم، ایجاد کنم. من خیلی مد روز دیر اومدم اما به خاطر داشته باشید، این مورد

with appointments like a doctor's appointment or a job interview, you must show up at the

در قرار ملاقات هایی مانند قرار ملاقات با پزشک یا مصاحبه شغلی صدق نمی کند، شما باید در

scheduled time. In fact, you should show up early. So notice I've been using show up.

زمان مقرر حاضر شوید. در واقع باید زود حاضر شوید. بنابراین توجه داشته باشید که من از show up استفاده کرده ام.

So that's a great phrasal verb to add to your vocabulary, which just means arrive. Okay,

بنابراین این یک فعل عبارتی عالی برای افزودن به واژگان شماست، که فقط به معنای رسیدن است. باشه

let's continue on. And doesn't she look gorgeous at the Grammys. This is the reason why she

ادامه بدیم و آیا او در مراسم گرمی زیبا به نظر نمی رسد . این دلیلی است که او

was fashionably late, she was stuck in LA traffic. So this is a great expression to

مد روز دیر کرده بود، او در ترافیک لس آنجلس گیر کرده بود . بنابراین این یک عبارت عالی برای

add to your vocabulary, because you can use it. When you're late. You can say Sorry, I'm

افزودن به دایره لغات شماست، زیرا می توانید از آن استفاده کنید. وقتی دیر کردی میتونی بگی ببخشید

late. I was stuck in traffic, obviously, you could say I was stuck in a meeting. I was

دیر اومدم من در ترافیک گیر کرده بودم، واضح است که می توان گفت در یک جلسه گیر کرده بودم.

stuck at an appointment. So it doesn't have to be traffic. But traffic is probably the

در یک قرار ملاقات گیر کرده بودم. بنابراین لازم نیست ترافیک باشد. اما ترافیک احتمالاً

number one most common reason when you're late. But this is very common as well, oh,

شماره یک شایع ترین دلیل زمانی است که شما دیر می کنید. اما این نیز بسیار رایج است، اوه،

I was stuck in a meeting. When you use the verb stuck to be stuck notice our sentence

من در یک جلسه گیر کرده بودم. وقتی از فعل stuck to be stuck استفاده می کنید به ساختار جمله ما

structure to be stuck to be stuck. And that's why our verb to be is conjugated in the past

to be stuck to be stuck توجه کنید. و به همین دلیل است که فعل ما to be در گذشته

simple here, I was stuck. That means you're unable to leave to be stuck to be unable to

ساده در اینجا صرف می شود، من گیر کردم. این بدان معناست که شما قادر به ترک نیستید تا گیر کنید تا نتوانید

leave. And the reason why you can't leave that meeting is because you're talking to

ترک کنید. و دلیل اینکه نمی‌توانید آن جلسه را ترک کنید این است که با

an important client or you're talking to your boss, you can't just walk out and leave. You

یک مشتری مهم صحبت می‌کنید یا با رئیس خود صحبت می‌کنید ، نمی‌توانید فقط بیرون بروید و بروید.

have to stay to be unable to leave. So keep this in your vocabulary for the reason why

باید بمانی تا نتوانی بروی پس این را در دایره لغات خود نگه دارید به دلیل اینکه چرا

you're late. Beyonce is highly anticipated appearance at the 2023 Grammy Awards was delayed

دیر کرده اید. حضور بیانسه در جوایز گرمی 2023 به تعویق افتاد

due to you won't believe it LA traffic Los Angeles traffic. So this is saying the exact

زیرا باور نمی کنید که ترافیک لس آنجلس در لس آنجلس باشد. بنابراین این دقیقاً

same thing as up here. They're just basically repeating it. I mean, where was her helicopter?

همان چیزی است که در اینجا وجود دارد. آنها اساساً آن را تکرار می کنند. یعنی هلیکوپترش کجا بود؟

This is just a little joke. I don't think it's that funny. Maybe you do. And you can

این فقط یک شوخی کوچک است. فکر نمی کنم آنقدرها هم خنده دار باشد. شاید شما انجام دهید. و می توان

tell that this is written in a very casual way. Because in a professional writing context,

گفت که این به شیوه ای بسیار معمولی نوشته شده است . زیرا در زمینه نوشتن حرفه ای،

you would never have a double exclamation. You we have a double punctuation story. We

هرگز یک تعجب مضاعف نخواهید داشت. شما ما یک داستان نقطه گذاری دوگانه داریم. ما

have an exclamation point, which is right here. And we have a question mark. This is

یک علامت تعجب داریم که همینجاست. و ما یک علامت سوال داریم. این

very commonly used in casual writing, but it is never used in professional writing and

بسیار رایج در نوشتن گاه به گاه استفاده می شود، اما هرگز در نویسندگی حرفه ای و

Professional Writing. You only have one punctuation, so either the question mark or the exclamation

نوشتن حرفه ای استفاده نمی شود. شما فقط یک علامت نقطه گذاری دارید، پس یا علامت سوال یا

point. But this is very common in casual writing. When I write text messages to friends, I often

علامت تعجب. اما این در نوشتارهای معمولی بسیار رایج است. وقتی برای دوستانم پیامک می نویسم، اغلب

do multiple punctuations, sometimes in my text messages, I'll have lots I'll you know

چندین علامت نگارشی انجام می دهم، گاهی اوقات در پیام های متنی ام،

do things like that. But most commonly I stick to three, two or three is quite common in

کارهای زیادی را انجام می دهم. اما معمولاً من به سه، دو یا سه در نوشتن غیررسمی بسیار رایج است

casual writing, and it's just really to emphasize, but again, casual writing only. Let's take

، و واقعاً برای تأکید است، اما باز هم، فقط نوشتن گاه به گاه. بیایید

a look at highly anticipated when something is anticipated. It means that people are looking

نگاهی به موارد بسیار پیش بینی شده زمانی که چیزی پیش بینی می شود بیندازیم. این بدان معنی است که مردم مشتاقانه منتظر

forward to it or expecting it. And then highly is just used to emphasize that highly anticipated

آن هستند یا انتظار آن را دارند. و سپس highly فقط برای تاکید بر این نکته استفاده می‌شود که بسیار پیش‌بینی شده است که

they're very commonly used together. So to look forward to or to expect something or

معمولاً با هم استفاده می‌شوند. بنابراین منتظر چیزی یا

someone. For example, since we're talking about music, I'll use Taylor Swift Taylor

کسی باشیم یا انتظار داشته باشیم. به عنوان مثال، از آنجایی که ما در مورد موسیقی صحبت می کنیم، من از تیلور سوئیفت استفاده خواهم کرد

Swift's last album was highly and participated. So before she released that album, a lot of

آخرین آلبوم تیلور سوئیفت بسیار زیاد بود و مشارکت داشت. بنابراین قبل از انتشار آن آلبوم، بسیاری از

people were looking forward to it. Oh, I can't wait, I can't wait for that album, or they

مردم مشتاقانه منتظر آن بودند. اوه، من نمی توانم صبر کنم، نمی توانم برای آن آلبوم صبر کنم، یا آنها

were just expecting it. Oh gosh, I bet she's going to release an album soon, I bet is going

فقط منتظر آن بودند. اوه خدایا، شرط می بندم که او به زودی آلبومی منتشر خواهد کرد، شرط می بندم که

to happen next month. This is exciting. So you're looking forward to or you're expecting

ماه آینده این اتفاق بیفتد. این هیجان انگیز است. بنابراین شما مشتاقانه منتظر چیزی هستید یا منتظر

something with positive emotion, we'll could use this for an upcoming vacation, for example,

چیزی با احساسات مثبت هستید، ما می‌توانیم از این برای یک تعطیلات آتی، به عنوان مثال،

or even a job interview, it could be a really highly anticipated meeting. Because something

یا حتی یک مصاحبه شغلی استفاده کنیم، این می‌تواند یک جلسه واقعاً مورد انتظار باشد. از آنجا که

amazing could happen as a result, you could get your dream job. So this is a good adjective.

در نتیجه ممکن است اتفاق شگفت انگیزی رخ دهد، شما می توانید شغل رویایی خود را بدست آورید. پس این یک صفت خوب است.

This is an adjective a good adjective to add to your speech. And they're saying that her

این یک صفت است، یک صفت خوب برای اضافه کردن به گفتار شما. و آنها می گویند که

appearance, people were looking forward to her appearance, mainly because they wanted

ظاهر او، مردم مشتاقانه منتظر ظاهر او بودند، عمدتاً به این دلیل که می خواستند

to see what she was going to wear. Or maybe she was performing and they wanted to know

ببینند او قرار است چه بپوشد. یا شاید داشت اجرا می کرد و می خواستند بدانند

what song she was going to perform. It was highly anticipated. Okay, and then we talked

چه آهنگی قرار است اجرا کند. بسیار مورد انتظار بود. بسیار خوب، و سپس ما

about the reason why she was late, in this case, they just use was delayed delay is another

در مورد دلیل تاخیر او صحبت کردیم، در این مورد، آنها فقط استفاده از تاخیر تاخیر بود

way of saying late. And we know the reason why she was stuck in traffic. Okay, let's

راه دیگری برای دیر گفتن است. و ما دلیل گیر افتادن او در ترافیک را می دانیم. خوب، اجازه دهید

continue on, over an hour into the ceremony. So over an hour into the ceremony means the

ادامه دهیم، بیش از یک ساعت به مراسم می گذرد. بنابراین بیش از یک ساعت پس از مراسم به این معنی است که

ceremony the Grammy Awards, has already taken place for 65 minutes, or more than one hour.

مراسم جوایز گرمی قبلاً برای 65 دقیقه یا بیش از یک ساعت برگزار شده است.

And then the Renaissance singer, I guess this is the name of a song or an album by Beyonce

و سپس خواننده رنسانس، حدس می‌زنم این نام یک آهنگ یا آلبومی از بیانسه است که

finally made it to the arena, when you make it to a location is simply is another way

در نهایت به این عرصه راه پیدا کرد، زمانی که شما آن را به مکانی می‌رسانید، به سادگی راه دیگری

of saying arrive arrive. We usually use this when you have some difficulty arriving. For

برای گفتن رسیدن به صحنه است. ما معمولاً در مواقعی که در رسیدن شما مشکل دارید از آن استفاده می کنیم. به عنوان

example, you might say, I can't believe I made it to the job interview in time I was

مثال، ممکن است بگویید، باورم نمی‌شود که به موقع به مصاحبه شغلی رسیدم و

stuck in traffic for 20 minutes. So even though you were stuck in traffic for 20 minutes,

20 دقیقه در ترافیک گیر کردم. بنابراین با وجود اینکه 20 دقیقه در ترافیک گیر کرده بودید،

you still arrived in time. And I'm using made it as a replacement to arrive justice suggests

باز هم به موقع رسیدید. و من از ساخته شده آن به عنوان جایگزینی برای رسیدن به عدالت استفاده می‌کنم که نشان می‌دهد

there was some struggle involved in arriving. So she finally made it to the arena as confirmed

در رسیدن به آن مشکلی وجود داشته است. بنابراین او در نهایت

by pop bass. All right, once she took her seat host Trevor Noah pan to her table. This

به عنوان پاپ باس تایید کرد به عرصه آمد. بسیار خوب، یک بار او ترور نوآ پان میزبان خود را به سمت میزش برد. این

is just a photography term. If you're not a photographer, just ignore it. When you pan

فقط یک اصطلاح عکاسی است. اگر عکاس نیستید، آن را نادیده بگیرید. وقتی

this is the camera okay? Right now, sorry, my microphones in the way I'll move back.

این را حرکت می‌دهید، دوربین مشکلی ندارد؟ در حال حاضر، متاسفم، میکروفون های من در راه است که من به عقب برمی گردم.

That means pan when you move the camera slowly and then you might focus on something specific.

این بدان معناست که وقتی دوربین را به آرامی حرکت می‌دهید حرکت دهید و سپس ممکن است روی چیزی خاص تمرکز کنید.

So in this case, they focused on beyond say's table that's pan, you can ignore it if you're

بنابراین در این مورد، آنها بر روی میز فراتر از میز تمرکز کردند، اگر

not in the photography industry. So it's just a photography term. Okay, let's take a look

در صنعت عکاسی نیستید، می توانید آن را نادیده بگیرید. بنابراین این فقط یک اصطلاح عکاسی است. خوب، بیایید نگاهی

at the sentence structure here. Once she took her seat, in this case, once means the same

به ساختار جمله بیندازیم. هنگامی که او بر صندلی خود نشست، در این مورد، یک بار به همان معناست

as after one she took her seat. And then notice the second part of the sentence is in the

که پس از یک بار نشسته است. و سپس توجه کنید قسمت دوم جمله در

past simple. Okay. So I could say once I arrived, we called the marketing team. Once I arrived

گذشته ساده است. باشه. بنابراین می توانم بگویم وقتی رسیدم، با تیم بازاریابی تماس گرفتیم. وقتی به

past simple, we called past simple. So past simple, past simple, okay, this is a great

گذشته ساده رسیدم، گذشته ساده را صدا زدیم. بنابراین گذشته ساده، گذشته ساده، بسیار خوب، این یک

sentence structure just to show the sequence of the events. This happened first, and this

ساختار جمله عالی است فقط برای نشان دادن توالی رویدادها. این اول اتفاق افتاد، و این اتفاق

happened second, but they are both past events. So this is a great first action. Write that

دوم افتاد، اما هر دو رویدادهای گذشته هستند. بنابراین این اولین اقدام عالی است.

here first action and then we have our second action. So this is a nice sentence structure

در اینجا بنویسید که عمل اول و سپس ما عمل دوم خود را داریم . بنابراین این یک ساختار جمله خوبی است که

you can add second action, and you can use this in a casual context as well. Once you

می توانید عمل دوم را اضافه کنید، و همچنین می توانید از آن در یک زمینه معمولی استفاده کنید. هنگامی که شما

We landed in Cuba, let's say you're going on vacation to Cuba, once we landed in Cuba,

در کوبا فرود آمدیم، فرض کنید برای تعطیلات به کوبا می روید، یک بار که در کوبا فرود آمدیم،

we went to the beach. So this is the first thing you did after you land it. And both

به ساحل رفتیم. پس این اولین کاری است که بعد از فرود آن انجام دادید. و هر دوی

of them are in the past simple. The Grammy winning artist who tied the record for the

آنها در گذشته ساده هستند. هنرمند برنده گرمی که رکورد

most all time wins with her husband, Jay Z. That's pretty awesome. When you tie, it means

بیشترین برنده در تمام دوران را به دست آورد با همسرش جی زی. این بسیار عالی است. وقتی مساوی می کنید، به این معنی است که

you finished with the exact same score or result. We use this with anything competitive.

دقیقاً با همان امتیاز یا نتیجه به پایان رسیدید . ما از این با هر چیزی رقابتی استفاده می کنیم.

So sports, for example, let's say there's a game and the score was three to three. This

بنابراین، مثلاً ورزش، فرض کنید یک بازی وجود دارد و امتیاز سه به سه بود. این

is a tie. So you could say it was a tie game. If somebody asked you who won, you would say

یک کراوات است. بنابراین می توان گفت که این یک بازی مساوی بود. اگر کسی از شما بپرسد که چه کسی برنده شد، می‌گویید

No, buddy, it was a tie. It was a tie. It was a tie, you can just leave it at that.

نه، رفیق، مساوی بود. تساوی بود. این یک تساوی بود، شما فقط می توانید آن را در همان حال رها کنید.

Or you can add game, it was a tie game. You might say match. If that's the word choice

یا می توانید بازی را اضافه کنید، این یک بازی مساوی بود. ممکن است بگویید مطابقت داشته باشید. اگر این کلمه انتخابی است که

you use for the specific sport, it was a tie. Now, if you are the opponent, and you're playing

برای ورزش خاص استفاده می کنید، آن یک تساوی بود. حالا، اگر شما حریف هستید و

someone else specifically, you could use instead of it was you could say we tied, which means

به طور خاص با شخص دیگری بازی می‌کنید، می‌توانید به جای آن از این استفاده کنید که می‌توانید بگویید ما مساوی کردیم، یعنی

my team scored the exact same as the other team we tied and it could be a team or it

تیم من دقیقاً همان امتیازی را کسب کرد که تیم دیگری که مساوی کردیم و می‌تواند یک تیم باشد. یا

could just be one person against one person. So maybe Jay Z 110 awards and Beyonce won

فقط می تواند یک نفر در برابر یک نفر باشد. بنابراین شاید جوایز Jay Z 110 و Beyonce

10 awards, so they tied it was the exact same number that describes a tie. Okay, now they're

10 جایزه برده باشند، بنابراین آنها دقیقاً همان عددی بود که یک تساوی را توصیف می کند. خوب، حالا آنها

talking about what she wore because that's what they talk about at the Grammys right

در مورد لباس او صحبت می کنند زیرا در مراسم گرمی دقیقاً در مورد این صحبت می شود.

the appearance she wore a strapless beige core set top with a silver metallic skirt

ظاهری که او یک ست تاپ هسته ای بژ بدون بند با دامن فلزی نقره ای گوچی

by Gucci accessorized with black leather gloves. Okay, so strapless. This represents strapless.

با دستکش های چرمی مشکی پوشیده بود. باشه، بدون بند. این نشان دهنده بدون بند است.

She doesn't have any any straps right? Now, a core set is when it's tied very tightly

او هیچ بند ندارد درست است؟ در حال حاضر، یک ست هسته زمانی است که آن را خیلی محکم

at your back usually there's some some rope and they actually tie it very tightly at the

در پشت شما بسته اند، معمولاً مقداری طناب وجود دارد و در واقع آن را خیلی محکم از

back. Metallic is the color of her skirt. And then her black leather gloves gloves of

پشت می بندند. رنگ دامن او متالیک است. و سپس دستکش چرمی مشکی او

course you were and they used the word accessorized because they consider gloves accessories,

البته شما بودید و از کلمه accessorized استفاده کردند زیرا آنها لوازم جانبی دستکش را در نظر می گیرند

accessories. So let me write this for you. Accessories. Now these are items added to

. پس بگذارید این را برای شما بنویسم. تجهیزات جانبی. اکنون اینها مواردی هستند که به

an outfit for decor, like decoration for decoration. So things like jewelry. Purse would be an

یک لباس برای دکور اضافه شده اند، مانند دکوراسیون برای دکوراسیون. بنابراین چیزهایی مانند جواهرات. کیف پول یک

accessory spelled that wrong jewelry purse, I guess in this case, gloves a hat. What else

وسیله جانبی است که در آن کیف جواهرات اشتباهی نوشته شده است، حدس می‌زنم در این مورد، کلاه دستکش باشد. چه چیز دیگری

could be an accessory? Well for men like a watch, but that's considered jewelry as well.

می تواند یک وسیله جانبی باشد؟ خوب برای مردان مانند یک ساعت، اما این نیز جواهرات در نظر گرفته می شود.

I can't think of any other accessories. So we'll just leave it at that. So let's see.

من به هیچ لوازم جانبی دیگری فکر نمی کنم. بنابراین ما فقط آن را به همین صورت رها می کنیم. پس بیایید ببینیم.

Beyonce has earrings. These are accessories she doesn't have a necklace, which would be

بیانسه گوشواره دارد. اینها لوازم جانبی هستند که او گردنبند ندارد، که

a common accessory. She probably has a purse somewhere, which would also be an accessory

یک اکسسوری معمولی است. او احتمالاً در جایی یک کیف پول دارد که می تواند یک اکسسوری باشد

and they're added to her main outfit. Her main outfit is the shirt and the skirt. Right

و آنها به لباس اصلی او اضافه شده اند. لباس اصلی او پیراهن و دامن است. درست است

everything else is an accessory. Okay, where were we here? They're using this as a verb,

هر چیز دیگری یک لوازم جانبی است. باشه کجا بودیم؟ آنها از این به عنوان یک فعل استفاده می کنند،

which isn't. Of course you can use it as a verb, but it's more common to use it as a

که اینطور نیست. البته می توانید از آن به عنوان فعل استفاده کنید، اما استفاده از آن به عنوان اسم رایج تر است

noun. So you might say for my birthday, you can buy me some accessories and then you can

. بنابراین ممکن است برای تولد من بگویید، می توانید برای من چند اکسسوری بخرید و سپس می توانید

specify what accessories you like maybe you like earrings, maybe you like rings, maybe

مشخص کنید که چه لوازم جانبی را دوست دارید، شاید گوشواره دوست داشته باشید، شاید دوست دارید حلقه، شاید دوست

you like watches purses, you can specify all right. For beauty. She opted for a soft bronze

دارید کیف ساعت، می توانید کاملاً مشخص کنید . برای زیبایی او ظاهری برنزی ملایم را انتخاب کرد که

look her honey gold hair crimped and worn down. This is a great verb to have in your

موهای طلایی عسلی خود را چین و ساییده کرده بود. این یک فعل عالی است که در واژگان شما وجود دارد

vocabulary. The verb is opt to opt. Listen to my pronunciation, opt OPT. Now you can

. فعل opt to opt است. به تلفظ من گوش دهید، OPT را انتخاب کنید. اکنون می‌توانید

opt for something which is how it's used here. There's some thing would be a noun, you can

چیزی را انتخاب کنید که در اینجا چگونه از آن استفاده می‌شود. چیزی وجود دارد که می تواند یک اسم باشد، همچنین می توانید

also opt to do something. So that is opt plus infinitive. infinitive verb, so to do something.

کاری را انجام دهید. بنابراین opt plus مصدر است. فعل مصدر، پس انجام دادن کاری.

Now, what does this mean? When you ought to do something or for something, it means you

حالا این یعنی چی؟ وقتی باید کاری یا برای کاری انجام دهید، به این معنی است که

make a specific choice. Let me give you an example. I opted to decline, the promotion,

انتخاب خاصی دارید. بگذارید برای شما مثالی بزنم. من تصمیم به رد کردن، ارتقاء، به

I was offered a promotion. And I chose not to accept the promotion. So I made a specific

من یک ارتقاء پیشنهاد شد. و من ترجیح دادم که ارتقاء را نپذیرم. بنابراین من یک انتخاب خاص انجام دادم

choice. So we use this when you have a choice, you can do one thing or another thing, you

. بنابراین زمانی که شما یک انتخاب دارید از این استفاده می کنیم، شما می توانید یک کار یا کار دیگری را انجام دهید، شما

could have more than two choices, you can have many choices. And when you want to specify

می توانید بیش از دو انتخاب داشته باشید، می توانید انتخاب های زیادی داشته باشید. و هنگامی که می خواهید مشخص کنید که

what you personally decided, you can use the word OPT. Now, this is a verb, which is why

شخصاً چه تصمیمی گرفته اید، می توانید از کلمه OPT استفاده کنید. حالا، این یک فعل است، به همین دلیل است که

it's in the past simple because I already made the decision. It's a completed action.

در گذشته ساده است زیرا من قبلاً تصمیم گرفته بودم. این یک اقدام کامل است.

Notice I'm using my infinitive. If I wanted to use a noun, I opted for, what would I say

توجه داشته باشید که من از مصدر خود استفاده می کنم. اگر می خواستم از یک اسم استفاده کنم، انتخاب کردم، چه چیزی را

I opted for my current job. This is a something I made the choice to keep my current job,

برای شغل فعلی خود انتخاب کردم. این چیزی است که من انتخاب کردم تا شغل فعلی خود را حفظ کنم،

it would be more common to use an infinitive, but I just want to show you an option where

استفاده از مصدر بیشتر است، اما من فقط می‌خواهم گزینه‌ای را به شما نشان دهم که

you could also use for so both of these sentence structures are very common. So here, they're

می‌توانید برای آن نیز استفاده کنید، بنابراین هر دوی این ساختارهای جمله بسیار رایج هستند. بنابراین در اینجا، آنها می

saying she opted for a soft bronze look, I don't really know what that means, to be honest.

گویند که او یک ظاهر برنزی ملایم را انتخاب کرده است، صادقانه بگویم من واقعاً نمی دانم این به چه معناست.

But they're saying that she had other choices. So she could have chose a different color

اما آنها می گویند که او انتخاب های دیگری داشته است. بنابراین او می توانست رنگ دیگری را

instead of bronze. I guess maybe they're talking about her her shirt, maybe is what she opted

به جای برنز انتخاب کند. حدس می‌زنم دارند درباره پیراهنش صحبت می‌کنند، شاید چیزی است که او انتخاب کرده است،

for, I don't know, or her makeup, her makeup like her lipstick color is soft bronze, probably

نمی‌دانم، یا آرایش او، آرایش او مانند رنگ رژ لبش برنزی ملایم است، احتمالاً

the makeup actually. So they she could have opted for bright red, she could have opted

آرایش در واقع. بنابراین او می توانست قرمز روشن را انتخاب کند، او می توانست

for purple for Orange, all these different colors, but she opted for soft bronze. Maybe

بنفش را برای نارنجی، همه این رنگ های مختلف انتخاب کند، اما او رنگ برنزی ملایم را انتخاب کرد. شاید

they're talking about her hair as well. So that's a great verb to have, as well. And

در مورد موهایش هم صحبت می کنند. بنابراین این یک فعل عالی برای داشتن است، همچنین. و

notice that sentence structure. And finally, the last thing I'll explain is worn down,

به ساختار جمله توجه کنید. و در نهایت، آخرین چیزی که توضیح می دهم این است که فرسوده شده است،

they're talking about her hair worn down. I get asked a lot of questions from women

آنها در مورد موهای فرسوده او صحبت می کنند. از من سؤالات زیادی از خانم ها می پرسند

about how to talk about what to do with your hair. So right now, my hair is down, my hair

که چگونه در مورد اینکه با موهای خود چه کاری انجام دهید صحبت کنید . بنابراین در حال حاضر، موهایم ریزش دارد، موهایم

is down. My hair is down. I could also say I'm wearing my hair down. Now in general.

پایین است. موهام ریخته همچنین می توانم بگویم که موهایم را ساییده ام. حالا به طور کلی.

So the present simple, I usually wear my hair down. Okay, now what's the opposite of down?

بنابراین در حال حاضر ساده، من معمولا موهایم را کوتاه می کنم. خوب، حالا برعکس down چیست؟

It's up, right? I rarely wear my hair. Not here hair up. So this is up, up, down. Pretty

تمام شد، درست است؟ من به ندرت موهایم را می پوشم. اینجا موها نیست بنابراین این بالا، بالا، پایین است. خیلی

simple, right? So that's how you can use it with hair. And notice, I could say my hair

ساده، درست است؟ بنابراین به این ترتیب می توانید از آن برای مو استفاده کنید. و توجه کنید، می توانم بگویم موهایم

is down. My hair is up. But then we also use subject and then the verb wear my hair and

ریزش دارد. موهام بالاست اما سپس از فاعل و سپس فعل wear my hair و

then up or down. And that is the end of our article. I hope you enjoyed it. And what about

سپس بالا یا پایین استفاده می کنیم. و این پایان مقاله ما است . امیدوارم ازش لذت برده باشی. و

you? Did you watch the Grammys? Who was your favorite singer from the Grammys shares something

شما چطور؟ گرمی رو دیدی؟ خواننده مورد علاقه شما از گرمی چه کسی بود چیزی

related to the Grammys in the comments as well?

مرتبط با گرمی را در نظرات به اشتراک می گذارد ؟

Amazing job with this lesson! Now, what was your favorite new word from this lesson? Leave

کار شگفت انگیز با این درس! حالا، کلمه جدید مورد علاقه شما از این درس چه بود؟

that in the comments below and leave an example sentence practicing your new vocabulary. And

آن را در نظرات زیر بگذارید و یک جمله مثال برای تمرین واژگان جدید خود بگذارید. و

if you found this lesson helpful, please hit the like button, share it with your friends

اگر این درس برای شما مفید بود، لطفا دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

and of course subscribe. And before you go, make sure you head to my website and get your

و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب سایت من سر زده اید و

free speaking Guide. In this guide I share six tips on how to speak English fluently

راهنمای صحبت رایگان خود را دریافت کنید. در این راهنما، من شش نکته را در مورد چگونگی صحبت کردن به انگلیسی روان

and confidently and until next time, happy studying.

و با اطمینان و تا دفعه بعد، به اشتراک می‌گذارم .