Improve Your Listening Skills To Understand Fast English THE FIRST TIME! (In 15 Minutes)

Do you want to improve your listening skills  

آیا می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را

of fast English so you can understand  native English speakers the first time?

در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید تا بتوانید اولین بار انگلیسی زبان مادری را درک کنید؟

Well, that's exactly what we'll do today.

خوب، این دقیقاً همان کاری است که امروز انجام خواهیم داد.

And we'll do this by testing  your listening skills.

و ما این کار را با آزمایش مهارت‌های شنیداری شما انجام خواهیم داد.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer now.

من الان جنیفر هستم بیا

Let's get started.

شروع کنیم. در

Here's how this lesson will work.

اینجا نحوه کار این درس آمده است.

I'm going to say a sentence three times, and  you need to write down exactly what you hear.

من یک جمله را سه بار می گویم، و شما باید دقیقاً آنچه را می شنوید بنویسید.

In the comments after I'll explain.

در نظرات بعد توضیح خواهم داد.

What I said and You'll learn the  pronunciation changes that take place  

آنچه گفتم و شما تغییرات تلفظی را که

in fast English, and you'll learn the  advanced expressions that native speakers use.

در زبان انگلیسی سریع اتفاق می‌افتد، یاد می‌گیرید، و عبارات پیشرفته‌ای را که گویشوران بومی استفاده می‌کنند، یاد خواهید گرفت.

Are you ready?

اماده ای؟

So let's start with the first listening exercise.

پس بیایید با اولین تمرین شنیداری شروع کنیم.

I'll say it.

من آن را می گویم.

Three times.

سه بار.

The party got a little.

مهمانی کمی گرفت.

Out of hand.

از دست.

The party got a little.

مهمانی کمی گرفت.

Out of hand.

از دست.

The party got a little.

مهمانی کمی گرفت.

Out of hand, I said the.

از دستم گفتم

Party got a.

مهمانی یک.

Little out of hand, Let's talk about a.

کمی از دست، اجازه دهید در مورد یک صحبت کنیم.

Little notice there are  those two T's in the middle.

توجه کمی وجود دارد که آن دو T در وسط وجود دارد.

A native speaker is just going to  drop them and it will sound like.

یک سخنران بومی فقط آنها را رها می کند و به نظر می رسد.

Lil, Lil A.

Little, a low or a native speaker will pronounce  them as D's, a very soft D because they're.

لیل، لیل آ.

لیتل، کم زبان یا بومی آن‌ها را به صورت D تلفظ می‌کند، یک D بسیار ملایم چون اینطور هستند.

Between 2 vowels, little dull.

بین 2 مصوت، کمی کسل کننده.

Little.

Little, and then you connect.

مقدار کمی.

کمی، و سپس شما وصل می شوید.

Ah.

آه

A little, a little, a little.

کمی، کمی، کمی.

The party got a little out of this is.

حزب کمی از این است.

Combined to sound like outta outta.

ترکیب شده تا صدایی شبیه به خارج از کار داشته باشد.

The party got a little outta  The party got a little out of.

مهمانی کمی خارج شد مهمانی کمی از آن خارج شد.

Out of hand, What does that mean to?

از دست، این به چه معناست؟

Get or to become.

بدست آوردن یا شدن.

Out of hand?

از دست؟

Well, out of hand means out of control,  which means that you no longer.

خوب، خارج از دست یعنی خارج از کنترل، که به این معنی است که شما دیگر ندارید.

Have control over.

کنترل داشته باشید

The party.

مهمانی.

The party got a little.

مهمانی کمی گرفت.

Out of hand, so this is not a good.

از دست، پس این خوب نیست.

Thing in a more.

چیزی در بیشتر.

Everyday context, you might say.

ممکن است بگویید زمینه روزمره.

My shopping has.

خرید من دارد.

Gotten a little out of hand A.

کمی از دست A.

Little out of.

کمی از دست.

Hand a little out of hand,  which means you no longer have.

دست کمی از دستتان خارج شده است، به این معنی که دیگر ندارید.

Control over your shopping.

خرید خود را کنترل کنید

So you're probably.

بنابراین شما احتمالا.

Buying a lot of purses or jewelry  or watches when you don't need to?

وقتی نیازی ندارید کیف یا جواهرات یا ساعت زیادی بخرید؟

My shopping.

خرید من

Has gotten a little out of hand.

کمی از کنترل خارج شده است.

Let's try this.

بیایید این را امتحان کنیم.

Again, I'll say.

باز هم می گویم.

It three times.

آن را سه بار.

His e-mail?

ایمیلش؟

Really.

واقعا

Caught me off guard.

غافلگیرم کرد

His e-mail?

Really.

Caught me off guard.

His e-mail.

ایمیلش؟

واقعا

غافلگیرم کرد

ایمیل او.

Really caught me off guard, I said.

گفتم واقعا غافلگیرم کرد.

His e-mail?

ایمیلش؟

Really.

واقعا

Caught me off guard.

غافلگیرم کرد

Let's talk about his.

بیایید در مورد او صحبت کنیم. به

E-mail his, although the spelling is an.

او ایمیل بزنید، اگرچه املای آن یک است.

S it's a a voiced.

S این یک صدا است.

Sound.

صدا.

So it's a Zed, so we can use that to link to the.

بنابراین یک Zed است، بنابراین ما می توانیم از آن برای پیوند به آن استفاده کنیم.

Next word because the next.

کلمه بعدی چون بعدی

Word starts in a vowel, so it will sound like his.

کلمه با یک مصوت شروع می شود، بنابراین مانند کلمه حرف صدادار خواهد بود.

E-mail, e-mail.

ایمیل، ایمیل. صدای

You'll hear the on the.

روی را خواهید شنید.

Word e-mail.

ایمیل Word.

But then you cannot.

اما پس از آن شما نمی توانید.

Have a pause between his.

بین او مکث کنید

And e-mail.

و ایمیل.

You need to pronounce them together.

باید آنها را با هم تلفظ کنید.

His e-mail, His e-mail, His e-mail,  his e-mail really caught notice here.

ایمیل‌های او، ایمیل‌های او، ایمیل‌های او، ایمیل‌های او واقعاً در اینجا مورد توجه قرار گرفتند.

The spelling and the pronunciation.

املا و تلفظ.

Are very different caught, caught.

بسیار متفاوت گرفتار، گرفتار.

His e-mail?

Really caught me.

ایمیلش؟

واقعا منو گرفت

Off guard when you catch someone.

وقتی کسی را می گیرید غافل شوید.

Off guard, this is an expression  that means you surprise.

بی‌حوصله، این عبارتی است که به این معنی است که شما شگفت زده می‌شوید.

Someone and you surprise.

یک نفر و شما غافلگیر می کنید.

Someone generally with information  or news or something, they.

کسی که عموماً دارای اطلاعات یا اخبار یا چیزی است، آنها.

Weren't expecting.

انتظار نداشتند

There are two options.

دو گزینه وجود دارد.

With our sentence?

با جمله ما؟

His e-mail?

Really.

ایمیلش؟

واقعا

Caught me off guard.

غافلگیرم کرد

Either a I wasn't expecting.

یا چیزی که انتظارش را نداشتم

Him to e-mail me.

او به من ایمیل بزند.

So the fact that the e-mail even exists.

بنابراین این واقعیت که ایمیل حتی وجود دارد.

Surprised me.

مرا شگفت زده کرد.

Caught me off.

مرا گرفتار کرد.

Guard or option?

گارد یا آپشن؟

BI was expecting his e-mail, but  I wasn't expecting the e-mail to.

BI منتظر ایمیل او بود، اما من انتظار ایمیل را نداشتم.

Contain the information or the news.

حاوی اطلاعات یا اخبار باشد.

That it contained so it was the.

که شامل پس آن بود.

Content of the e-mail that surprised.

محتوای ایمیلی که تعجب کرد.

That caught me off guard.

که مرا غافلگیر کرد.

We don't have enough information based  on this one sentence to know it would be.

ما بر اساس این یک جمله اطلاعات کافی نداریم تا بدانیم که چنین خواهد بود.

The overall context that would let you know.

زمینه کلی که به شما اطلاع می دهد.

If it's option A or option B, one final  note that this expression to catch.

اگر این گزینه A یا گزینه B است، یکی از آخرین توجه داشته باشید که این عبارت باید بگیرد.

Someone off guard is commonly used.

معمولاً از افراد غیر گارد استفاده می شود.

In the passive, so you could say.

در مفعول، بنابراین شما می توانید بگویید.

I was caught off guard by his e-mail.

با ایمیل او غافلگیر شدم.

I was caught off guard by his e-mail.

با ایمیل او غافلگیر شدم.

That's the passive voice, and it's very commonly.

این صدای منفعل است و بسیار رایج است.

Used with this.

با این استفاده می شود.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

Thanks for sticking up for me.

ممنون که به من سر زدی

I'll say it 3.

من آن را می گویم 3.

Thanks for sticking up for me.

از اینکه به من کمک کردید متشکرم.

Thanks for sticking up for me, I said.

گفتم ممنون که به من سر زدی.

Thanks for sticking.

ممنون که چسبیدی

Up for me.

برای من بالاست

Notice that the word.

توجه کنید که کلمه.

For sounds like fur Fur.

برای صداهایی مانند خز خز.

This is because it's unstressed.

این به این دلیل است که بدون استرس است.

Thanks for thanks for sticking up for me For me.

ممنون از تشکر از اینکه به من کمک کردید برای من.

So in both places.

بنابراین در هر دو مکان.

In this sentence, thanks for  thanks for sticking up for me.

در این جمله، از اینکه از من حمایت کردید سپاسگزارم.

Thanks for sticking up for me.

ممنون که به من سر زدی

What does this mean when you stick up?

این به چه معناست زمانی که شما را بالا نگه دارید؟

For someone, it means that.

برای کسی، به این معنی است. از

You support someone or you  defend someone, especially when.

کسی حمایت می‌کنید یا از کسی دفاع می‌کنید، به‌خصوص زمانی که.

They're being criticized,  so it's a positive thing to.

آن‌ها مورد انتقاد قرار می‌گیرند، بنابراین این یک چیز مثبت است.

Stick up for someone else now.

حالا برای شخص دیگری بچسب

I have seen you, my students, my  amazing students stick up for me.

من شما را دیده‌ام، دانش‌آموزانم، دانش‌آموزان شگفت‌انگیز من که از من حمایت می‌کنند.

In the comments section, sometimes I'll be  reviewing the comments and I'll see there's a.

در بخش نظرات، گاهی اوقات نظرات را مرور می‌کنم و می‌بینم که یک مورد وجود دارد.

Negative comment like this video was.

نظر منفی مثل این ویدیو بود.

Really boring.

واقعا خسته کننده.

But then you, one of my awesome  students, sticks up for me and you reply.

اما بعد شما، یکی از دانش‌آموزان عالی من ، از من حمایت می‌کنید و پاسخ می‌دهید.

To that comment and you say something like no way.

به آن نظر و شما چیزی شبیه به هیچ راهی می گویید.

This video is awesome and Jennifer's.

این ویدیو عالی و مال جنیفر است.

The best I have seen this happen.

بهترین چیزی که من دیدم این اتفاق افتاد.

And then so I could reply and say, oh,  

و سپس می‌توانم پاسخ دهم و بگویم، اوه،

thanks for sticking up for me because  you defended me, you supported me.

متشکرم که از من حمایت کردی، زیرا از من دفاع کردی، از من حمایت کردی.

When I was being criticized.

وقتی از من انتقاد می شد.

Thanks for sticking up for me.

ممنون که به من سر زدی

Thanks for sticking up for me.

ممنون که به من سر زدی

It's so hard sticking to this diet.

Let's try this again.

خیلی سخته که این رژیم رو رعایت کنی

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it 3.

من آن را می گویم 3.

It's so hard sticking to this diet.

خیلی سخت است به این رژیم پایبند باشید.

It's so hard sticking to this diet, I said.

گفتم خیلی سخته که این رژیم رو رعایت کنم.

It's so hard sticking to this.

چسبیدن به این خیلی سخته

Diet.

رژیم غذایی.

Notice how I.

توجه کنید که چگونه I. از

Use a contraction.

انقباض استفاده کنید.

It's.

این است.

It's.

این است.

This is it.

این است.

Is it is so.

آیا اینطور است.

It's It's so hard now, one thing that  native speakers do with the word.

اکنون خیلی سخت است، کاری که افراد بومی با این کلمه انجام می دهند.

So is we elongate?

پس آیا ما کشیده ایم؟

It we make it longer to emphasize  how hard it is or to emphasize?

آیا تأکید بر سختی آن یا تأکید بر آن را طولانی‌تر می‌کنیم؟

Whatever adjective it is, it's so  hard and the longer we say the word.

هر صفتی که باشد، خیلی سخت است و هر چه طولانی‌تر کلمه را بگوییم.

The more.

بیشتر.

We believe that adjective is for example.

ما معتقدیم که صفت برای مثال است.

I'm so tired now.

الان خیلی خسته ام

Obviously, I'm exaggerating.

واضح است که دارم اغراق می کنم.

A little bit, but native speakers.

کمی، اما زبان مادری.

Can be quite dramatic and we can.

می تواند کاملا دراماتیک باشد و ما می توانیم.

Hold out that.

نگه دارید که.

So now let's talk about what this means.

خب حالا بیایید در مورد اینکه این به چه معناست صحبت کنیم.

Notice in here.

در اینجا توجه کنید

We have this diet.

ما این رژیم را داریم.

It's so.

آن چنان.

It's so hard sticking to.

خیلی سخته چسبیدن

This diet in this case.

این رژیم در این مورد.

Diet is a noun, a diet.

رژیم یک اسم است، یک رژیم غذایی.

I simply used a possessive  this diet and it represents.

من به سادگی از یک رژیم تخصیصی استفاده کردم و نشان دهنده آن است.

An eating plan.

یک برنامه غذایی

So a plan that tells you what you're going  to eat, what you're not going to eat, and.

بنابراین برنامه‌ای که به شما می‌گوید چه چیزی می‌خورید ، چه چیزی نمی‌خورید، و.

How much of something you're going to eat?

چقدر از چیزی که می خواهید بخورید؟

As well.

همچنین.

That is a diet.

این یک رژیم غذایی است.

The purpose is generally.

هدف به طور کلی است.

To lose weight and usually.

برای کاهش وزن و معمولا.

A diet is temporary.

رژیم غذایی موقتی است.

You temporarily.

تو موقتا

Do this until you reach your  goal, which is to lose a certain.

این کار را تا زمانی انجام دهید که به هدف خود یعنی از دست دادن یک معین برسید.

Number of pounds or percentage?

تعداد پوند یا درصد؟

Body fat, but the exact same.

چربی بدن، اما دقیقا همینطور. از

Word a diet can also be used.

کلمه یک رژیم غذایی نیز می توان استفاده کرد.

As a general term to refer to the food and drink.

به عنوان یک اصطلاح کلی برای اشاره به غذا و نوشیدنی.

That someone or a group of people consumes.

که شخص یا گروهی از مردم مصرف می کنند.

So you could say.

بنابراین شما می توانید بگویید.

Overall, I have a very healthy diet.

به طور کلی، من یک رژیم غذایی بسیار سالم دارم.

This is a way of saying.

این یک راه گفتن است.

Overall, the food and.

به طور کلی، غذا و.

Drink I consume on a regular.

نوشیدنی که من به طور منظم مصرف می کنم.

Basis is healthy overall.

اساس در کل سالم است.

I have a very healthy diet, but  I'm going on a diet to lose £5.

من یک رژیم غذایی بسیار سالم دارم، اما برای از دست دادن ۵ پوند رژیم می‌گیرم.

Before my vacation.

قبل از تعطیلات من

Notice here the expression is to.

توجه کنید که در اینجا عبارت به است.

Go on a diet.

رژیم گرفتن.

This is how we say to start.

اینجوری میگیم شروع کنیم

A diet which is your.

رژیمی که شماست

Eating plan So we use.

برنامه غذایی پس ما استفاده می کنیم.

The verb go and you go.

فعل برو و تو برو.

On a diet?

در یک رژیم غذایی؟

So now you know what?

خب حالا میدونی چیه؟

A diet is, and in this case it's.

رژیم غذایی است، و در این مورد چنین است.

An eating plan.

یک برنامه غذایی

So let's talk about sticking to.

پس بیایید در مورد پایبندی به آن صحبت کنیم.

A diet?

رژیم؟

It's so hard sticking to this.

چسبیدن به این خیلی سخته

When you stick to something, it means you continue  doing that thing even though it's difficult.

وقتی به چیزی پایبند هستید، به این معنی است که به انجام آن کار ادامه می‌دهید، حتی اگر سخت باشد.

Or challenging and that's why the example is it's.

یا به چالش کشیدن و به همین دلیل است که مثال آن است.

So hard.

Sticking to this diet, continuing  this diet, let's try this one more.

خیلی سخت.

با پایبندی به این رژیم، با ادامه این رژیم، بیایید این یکی را بیشتر امتحان کنیم.

Time, I'll say it.

زمان، من آن را می گویم.

Three times.

سه بار.

Do you think you're gonna stick it out?

آیا فکر می کنید آن را کنار می گذارید؟

Do you think you're gonna stick it out?

آیا فکر می کنید آن را کنار می گذارید؟

Do you think you're gonna stick it out?

آیا فکر می کنید آن را کنار می گذارید؟

I said.

گفتم.

Do you think?

آیا شما فکر می کنید؟

You're going to stick it out here, you commonly.

شما می خواهید آن را در اینجا بچسبانید، معمولاً.

Like, yeah, do ya do you think?

مثل، آره، به نظر شما؟

Do you think?

آیا شما فکر می کنید؟

Your will sound like your do you  think you're you're gonna going  

صدای شما مثل این است که فکر می‌کنید می‌خواهید به آنجا

to will sound like gonna these  are all unstressed sounds and.

بروید، به نظر می‌رسد که اینها همه صداهای بدون استرس هستند و.

Reduced sound Do you think you're gonna?

صدای کاهش یافته فکر می کنید می خواهید؟

Do you think you're gonna?

آیا فکر می کنید می خواهید؟

Stick it out.

آن را بچسبانید.

Let's talk about the combination of stick it.

بیایید در مورد ترکیب چسب آن صحبت کنیم.

Out so we have it the T.

در

Is actually between 2 vowels, so if we connect  those sounds together, we'll pronounce the T.

واقع T بین دو مصوت است، بنابراین اگر آن صداها را به هم وصل کنیم، T را تلفظ می‌کنیم.

Like a soft D and then on the stick I'll  take that K sound and I'll transfer it to.

مانند یک D نرم و سپس روی چوب آن صدای K را می‌گیرم و انتقال می‌دهم. آن را به.

The next sound to help smooth those out.

صدای بعدی برای کمک به صاف کردن آنها.

Stick it.

آن را بچسبان.

Out.

But you have to say it all together.

بیرون.

اما باید همه را با هم بگویید.

Stick kid doubt.

Stick it out.

بچسب بچه شک.

آن را بچسبانید.

Stick it out.

آن را بچسبانید.

Stick it out.

آن را بچسبانید.

Do you think you're gonna stick it out now?

آیا فکر می کنید اکنون آن را کنار می گذارید؟

What does this mean?

این یعنی چی؟

When you stick something out, it means  you continue doing something until.

وقتی چیزی را کنار می گذارید، به این معنی است که به انجام کاری ادامه می دهید تا زمانی که.

The end until it's finished.

آخرش تا تموم بشه

Until it's complete, you stick it out.

تا زمانی که کامل شود، آن را نگه دارید.

So let's.

پس بیایید.

Go back to our last example.

به آخرین مثال خود برگردید.

It's so hard sticking to this diet, sticking to.

بسیار سخت است که به این رژیم پایبند باشید.

This diet, which means continuing with  

این رژیم، یعنی ادامه دادن به

something that is difficult or challenging  And then I ask, do you think you're?

چیزی که سخت یا چالش برانگیز است و سپس می‌پرسم، آیا فکر می‌کنید اینطور هستید؟

Going to stick it out.

رفتن به چسبیدن آن.

Do you think you're going to continue?

فکر می کنی ادامه می دهی؟

With this diet.

با این رژیم

Until the end of this diet.

تا پایان این رژیم.

So maybe this?

پس شاید این؟

Eating plan was designed for 90 days, so if you.

برنامه غذایی برای 90 روز طراحی شده است، بنابراین اگر شما.

Stick it out.

آن را بچسبانید.

It means you complete.

یعنی کامل کردی

The Eating Plan You follow the  eating plan for 90 days until the.

برنامه غذایی شما برنامه غذایی را به مدت 90 روز دنبال می کنید تا این.

End of the eating plan.

پایان برنامه غذایی

These two expressions are.

این دو عبارت هستند.

Very similar.

بسیار شبیه.

Just remember when you stick to.

فقط به یاد داشته باشید که چه زمانی به آن پایبند هستید.

Something it means that  you're focused on fulfilling.

چیزی که به این معنی است که روی انجام دادن تمرکز کرده‌اید.

A commitment You're dedicated.

تعهدی که شما متعهد هستید.

You're going to fulfill a promise because you.

شما به قولی که دارید عمل می کنید.

Said You're going to do it,  so that's stick to something.

گفت می‌خواهی این کار را انجام دهی، بنابراین به چیزی پایبند است.

Now when you stick it out, it  simply means you complete something.

حالا وقتی آن را بیرون می‌کشید، به این معنی است که چیزی را کامل می‌کنید.

To the end.

تا پایان.

Now let's do an imitation exercise so you can.

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید.

Practice your pronunciation and try to match.

تلفظ خود را تمرین کنید و سعی کنید مطابقت داشته باشید.

It directly to mine, so I will  say a sentence and then you.

مستقیماً به مال من است، بنابراین من یک جمله و سپس شما خواهم گفت.

Are going to repeat the sentence.

قراره جمله رو تکرار کنن با

Out loud, and then we'll repeat each sentence.

صدای بلند، و سپس هر جمله را تکرار می کنیم.

Three times.

سه بار.

So let's start.

پس بیایید شروع کنیم.

With the first sentence.

با جمله اول

The party got a little.

مهمانی کمی گرفت.

Out of hand.

از دست.

The party got a little.

مهمانی کمی گرفت.

Out of hand.

از دست.

The party got a little.

مهمانی کمی گرفت.

Out of hand.

از دست.

His e-mail really caught me off guard.

ایمیل او واقعا مرا غافلگیر کرد.

His e-mail really caught me off guard.

His e-mail really caught me off guard.

ایمیل او واقعا مرا غافلگیر کرد.

ایمیل او واقعا مرا غافلگیر کرد.

Thanks for sticking up for me.

ممنون که به من سر زدی

Thanks for sticking up for me.

ممنون که به من سر زدی

Thanks for sticking up for me.

ممنون که به من سر زدی

It's so hard sticking to this diet.

خیلی سخته که این رژیم رو رعایت کنی

It's so hard sticking to this diet.

خیلی سخته که این رژیم رو رعایت کنی

It's so hard sticking to this diet.

خیلی سخته که این رژیم رو رعایت کنی

Do you think you're going to stick it out?

آیا فکر می کنید می خواهید آن را کنار بگذارید؟

Do you think you're gonna stick it out?

آیا فکر می کنید آن را کنار می گذارید؟

Do you think you're gonna stick it out?

آیا فکر می کنید آن را کنار می گذارید؟

Amazing job.

کار شگفت انگیز

If you keep doing exercises like this, you  are going to improve your listening skills.

اگر به انجام تمرین‌هایی مانند این ادامه دهید، مهارت‌های شنیداری خود را بهبود خواهید داد.

Very quickly, so if you'd like  me to make more lessons to help.

خیلی سریع، بنابراین اگر می‌خواهید درس‌های بیشتری برای کمک بنویسم.

You improve your listening skills, Then put yes,  yes, yes in the comments so I know you want more.

شما مهارت‌های شنیداری خود را بهبود می‌بخشید، سپس بله، بله، بله را در نظرات قرار دهید تا بدانم بیشتر می‌خواهید.

Lessons just like this.

درسهایی شبیه این

Put Yes, Yes, Yes in the comments.

بله، بله، بله را در نظرات قرار دهید.

And of course, make sure you  subscribe like this video.

و البته، مطمئن شوید که مانند این ویدیو مشترک شوید.

Share it with your friends so you're  notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking guide  where I share 6 tips on how to speak English.

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته درباره نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی را به اشتراک می‌گذارم.

Fluently and confidently, you can click.

روان و با اطمینان، می توانید کلیک کنید.

Here to download it or look for the link.

اینجا را دانلود کنید یا به دنبال لینک بگردید.

In the description.

در توضیحات.

And why don't you get started  with your next lesson?

و چرا با درس بعدی خود شروع نمی‌کنید؟

Right now.

همین الان.