ONE HOUR ENGLISH LESSON - Top 50 Phrasal Verbs in English (WITH QUIZZES)

Welcome to JForrest English training. I'm Jennifer. And in this lesson, you're going

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید. من جنیفر هستم و در این درس، شما

to learn 50, common phrasal verbs, that will help you sound fluent and natural in English.

50 افعال رایج عبارتی را یاد خواهید گرفت که به شما کمک می کند در زبان انگلیسی روان و طبیعی به نظر برسید.

Because this is a long lesson. I've divided it into five different parts. So first, you'll

چون این درس طولانی است. من آن را به پنج بخش مختلف تقسیم کردم. بنابراین ابتدا

complete a

یک

quiz.

مسابقه را کامل می کنید.

Then you'll learn the phrasal verbs in detail and then you'll complete another quiz to make

سپس افعال عبارتی را با جزئیات یاد می گیرید و سپس آزمون دیگری را تکمیل می کنید تا

sure you really understand these phrasal verbs.

مطمئن شوید که واقعاً این افعال عبارتی را درک کرده اید.

And then you'll move on to the next group of phrasal verbs. Let's get started.

و سپس به گروه بعدی افعال عبارتی می روید. بیا شروع کنیم.

question 1, I really

سوال 1، من واقعاً به این

because my new kitten is so cuddly.

دلیل که بچه گربه جدید من بسیار نوازشگر است.

Now, I'll only give you three seconds to answer the question, so

اکنون، من فقط سه ثانیه به شما فرصت می‌دهم تا به این سؤال پاسخ دهید، بنابراین

if

اگر به

you need more time hit pause, take as much time as you need.

زمان بیشتری نیاز دارید، مکث کنید، به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید.

I really lucked out question 2. If we

من واقعاً از سؤال 2 خوش شانس بودم. اگر

the deal now, we'll lose our deposit.

اکنون معامله کنیم، سپرده خود را از دست خواهیم داد.

If we back out of question 3, your presentation is only 10 minutes. So make sure you don't.

اگر از سوال 3 عقب نشینی کنیم، ارائه شما فقط 10 دقیقه است. پس مطمئن شوید که این کار را نمی کنید.

You don't Ramble On question for we only have two days to fix all these

شما رامبل در سوال نیست زیرا ما فقط دو روز فرصت داریم تا همه این

errors. I don't know how will

خطاها را برطرف کنیم. من نمی دانم

How will pull it off? Question 5, all travelers have to

چگونه آن را از بین می برد؟ سوال 5، همه مسافران باید

The covid rules and regulations.

قوانین و مقررات کووید را رعایت کنند.

Have to advise I'd buy question 6. I once saw Brad Pitt in a restaurant but I and couldn't

باید راهنمایی کنم که سوال 6 را بخرم. یک بار برد پیت را در یک رستوران دیدم اما

even say hello.

حتی نتوانستم سلام کنم.

But I clammed up question 7, if everything.

اما من سوال 7 را مطرح کردم، اگر همه چیز باشد.

We'll finish the project tomorrow.

فردا پروژه رو تموم میکنیم

If everything pans out question 8. The meaning was so long and boring, I'm surprised I didn't.

اگر همه چیز جواب سوال 8 را بدهد. معنی آنقدر طولانی و خسته کننده بود، تعجب می کنم که این کار را نکردم.

I didn't nod off question 9. It just that tomorrow's our anniversary.

من از سوال 9 سر تکان ندادم. فقط این که فردا سالگرد ماست. به

It just dawned on me and question 10. The Proposal looks good but let's take the afternoon

نظرم رسید و سوال 10. پیشنهاد خوب به نظر می رسد، اما اجازه دهید بعدازظهر را

to before we decide.

قبل از تصمیم گیری در نظر بگیریم.

To mull it over. Now, if you want more support to help you feel comfortable and confident

برای در نظر گرفتن آن. اکنون، اگر می‌خواهید حمایت بیشتری برای کمک به شما در استفاده از افعال عبارتی احساس راحتی و اطمینان داشته باشید،

using phrasal verbs, you can join the finally fluent Academy. This is my premium membership

می‌توانید به آکادمی در نهایت روان بپیوندید. این برنامه عضویت ممتاز من است

program, where we study, native English speakers and you'll learn the most common phrasal verbs

، که در آن با زبان مادری انگلیسی مطالعه می‌کنیم و شما رایج‌ترین افعال عبارت‌ها

idioms and expressions and you'll have me as your personal coach to answer any questions

و اصطلاحات را خواهید آموخت و من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت تا به هر سؤالی که

you have and to give you feedback. So you can look in the description for the

دارید پاسخ دهم و بازخوردتان را ارائه کنم. بنابراین می توانید

The link to join the finally fluent Academy today. So how did you do with that quiz? Was

لینک پیوستن به آکادمی در نهایت روان امروز را در توضیحات جستجو کنید. پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

it easy difficult share your score in the comments below and now I'll explain every

آیا سخت بود نمره خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و اکنون هر

phrasal verb in detail. Number one to abide by this is more of a formal phrasal verb because

فعل عبارتی را با جزئیات توضیح خواهم داد. شماره یک برای رعایت این بیشتر یک فعل عبارتی رسمی است زیرا

it's used when you accept or follow a rule or regulation so we use it mainly with government

زمانی استفاده می‌شود که شما یک قانون یا مقررات را می‌پذیرید یا از آن پیروی می‌کنید، بنابراین ما عمدتاً از آن با

rules core.

هسته قوانین دولتی استفاده می‌کنیم.

Rules even business rules, as well, for example, as a tourist, you have to abide by the rules

قوانین حتی قوانین تجاری، و همچنین، به عنوان مثال، به عنوان یک توریست، شما باید از قوانین

of the country, you're visiting. So if you see a sign that says no parking, you have

کشور پیروی کنید، شما در حال بازدید هستید. بنابراین اگر تابلویی می بینید که می گوید پارک نیست، باید

to abide by that rule, you have to follow that rule. Now, remember, we also use this

از آن قانون پیروی کنید، باید آن قانون را رعایت کنید. حالا یادتان باشد ما هم از این استفاده می کنیم

to say you simply accept, you accept, but then you follow it, for example, let's say

که بگوییم شما به سادگی قبول می کنید، شما می پذیرید، اما بعد آن را دنبال می کنید، مثلاً فرض کنید

you go

Go to court because of a dispute and the court doesn't rule in your favor. You still have

به دلیل اختلاف به دادگاه بروید و دادگاه به نفع شما رای ندهد. شما همچنان باید

to abide by that decision, you have to accept it and then follow it. So this is a more formal

به آن تصمیم پایبند باشید، باید آن را بپذیرید و سپس آن را دنبال کنید. بنابراین این یک فعل عبارتی رسمی تر است

phrasal verb, but it's very useful because we all have to abide by many different rules,

، اما بسیار مفید است زیرا همه ما باید قوانین،

regulations and policies. Number two, to Dawn on, this is an excellent

مقررات و سیاست های مختلف را رعایت کنیم. شماره دو، به Dawn on، این یک

Ezel verb to add to your daily vocabulary to Dawn on is when you

فعل Ezel عالی برای افزودن به دایره لغات روزانه شما به Dawn on است، زمانی که

finally

بالاخره

realize or understand something, for example, one day it just dawned on me that I need to

متوجه می شوید یا چیزی را درک می کنید، برای مثال، یک روز تازه متوجه شدم که باید

change careers. So, one day, I just realized, I need to change career, so you can absolutely

شغلم را تغییر دهم. بنابراین، یک روز، من تازه متوجه شدم، من باید حرفه خود را تغییر دهم، بنابراین می توانید کاملاً

say realize we're just using the phrasal verb gone on and it's extremely common.

بگویید که ما فقط از فعل عبارتی gone on استفاده می کنیم و بسیار رایج است.

Now notice the sentence structure here, it dawned on me, it's something Dawns on someone.

حالا به ساختار جمله‌ای اینجا توجه کنید، برای من روشن شد، این چیزی است که بر کسی طلوع می‌کند.

So the it is the realization, it dawned on me that I need to change careers. So just

بنابراین، این درک است، برای من روشن شد که باید شغل خود را تغییر دهم. بنابراین فقط

keep that in mind because the sentence structure is commonly used with it Dawns on and then

این را در نظر داشته باشید زیرا ساختار جمله معمولاً با آن Dawns on و سپس

someone number three to pull off. This is also a must know phrasal verb.

شخص شماره سه برای بیرون کشیدن استفاده می شود. این نیز یک فعل عبارتی است که باید بدانید.

When you pull something off your able to do something that is difficult or unlikely. To

وقتی کاری را انجام می دهید که می توانید کاری را انجام دهید که سخت یا بعید است.

do. For example, let's say you're a wedding planner and a couple comes to you and tells

انجام دادن. به عنوان مثال، فرض کنید شما یک برنامه ریز عروسی هستید و یک زن و شوهر به شما می آیند و به

you, they want to have this huge 300-person wedding in three weeks and they want you to

شما می گویند، آنها می خواهند این عروسی عظیم 300 نفری را در سه هفته برگزار کنند و از شما می خواهند

plan everything that's really difficult and it might even be

همه چیزهایی را که واقعاً دشوار است و حتی ممکن است

Be unlikely that you're able to plan a 300-person wedding in three weeks. So, you could say,

باشد برنامه ریزی کنید. بعید است که بتوانید یک عروسی 300 نفره را در سه هفته برنامه ریزی کنید. بنابراین، شما می توانید بگویید،

I don't know if I can pull that off. I don't know if I can do that because it's very

نمی دانم که آیا می توانم آن را انجام دهم یا نه. نمی دانم می توانم این کار را انجام دهم یا نه چون خیلی

difficult.

سخت است.

I don't know if I can pull that off the that being planning, the 300-person wedding. Now,

نمی‌دانم می‌توانم این برنامه‌ریزی، یعنی عروسی 300 نفری را از بین ببرم یا نه. حالا، فرض کنید

let's say you do successfully plan the wedding after you could say, I can't believe I

بعد از اینکه می‌توانید بگویید، باورم نمی‌شود که

Hold that off. I can't believe I pulled off planning, a 300-person wedding in only three

آن را متوقف کنم، عروسی را با موفقیت برنامه‌ریزی می‌کنید. من نمی توانم باور کنم که برنامه ریزی را به پایان رساندم، یک عروسی 300 نفری فقط در سه

weeks. Number four, to back out of this is an excellent business phrasal verb. It's used

هفته. شماره چهار، عقب نشینی از این یک فعل عبارتی تجاری عالی است.

when you fail to keep a commitment or a promise. Now, in a business context, a commitment could

زمانی استفاده می شود که تعهد یا قولی را رعایت نکنید. اکنون، در یک زمینه تجاری، یک تعهد می تواند

be something you agree to, or arrange to.

چیزی باشد که شما با آن موافقت می کنید یا ترتیب آن را می دهید.

It can be formal and you have a contract in place or it could be more informal and you

این می تواند رسمی باشد و شما قراردادی دارید یا می تواند غیر رسمی تر باشد و

just agree to it verbally. So if you don't keep that commitment, then you back out of

فقط شفاهی با آن موافقت کنید. بنابراین اگر به این تعهد پایبند نباشید، از آن عقب نشینی می کنید

it. For example, I can't believe the client backed out at the last minute. Now notice

. به عنوان مثال، من نمی توانم باور کنم که مشتری در آخرین لحظه عقب نشینی کرده است. حالا به اینجا توجه کنید،

here, I just said backed out, I didn't use the of. We only use the of when you specify

من فقط گفتم عقب نشینی کردم، من از of استفاده نکردم . ما فقط زمانی از of استفاده می کنیم که شما اسم را مشخص می کنید،

The noun, the something I can't believe the client backed out of the agreement. The project,

چیزی که نمی توانم باور کنم مشتری از توافقنامه عقب نشینی کرده است. پروژه،

the plan, the proposal, at the last minute. Number five, it's a clam up. This is an excellent

طرح، پیشنهاد، در آخرین لحظه. شماره پنج، این یک صدف است. این یک

phrasal verb for all of you or anyone that does public speaking. Because when you clam

فعل عبارتی عالی برای همه شما یا هرکسی است که در جمع صحبت می کند. از آنجا که زمانی که شما را به صدا

up, you're unable to speak,

در می آورید،

usually

معمولاً

because of fear or nervousness, but this can also

به دلیل ترس یا عصبی بودن قادر به صحبت کردن نیستید، اما می توان از آن

An also be used, if you simply refuse to speak for whatever reason, for example, I always

نیز استفاده کرد، اگر به هر دلیلی به سادگی از صحبت کردن امتناع کنید، به عنوان مثال، من همیشه

clam up when I'm public speaking. When I'm public speaking, I become unable to get the

وقتی هستم سخنرانی عمومی وقتی من در جمع صحبت می کنم، نمی توانم

words out, you clam up. Now, my advice to you is if you feel like you're going to clam

کلمات را بیرون بیاورم. حالا، توصیه من به شما این است که اگر احساس می‌کنید که می‌خواهید

up, just take a deep breath. Number six. Telmo over when you mull something over.

آرام شوید، فقط یک نفس عمیق بکشید. شماره شش. وقتی چیزی را در نظر می گیرید، تلمو به پایان می رسد.

You think about it or you consider it and the something you're mulling over is simply

شما در مورد آن فکر می کنید یا آن را در نظر می گیرید و چیزی که در حال بررسی آن هستید صرفاً

an idea, an idea, proposal, a suggestion, and you mull it over, you think about it,

یک ایده، یک ایده، پیشنهاد، یک پیشنهاد است، و شما آن را در نظر می گیرید، به آن فکر می کنید،

you consider it. So let's say you're in a meeting and a client or colleague, suggests

آن را در نظر می گیرید. بنابراین فرض کنید در یک جلسه هستید و یک مشتری یا همکار،

a new tool to use and you need to think about it. So you could say give me a few days to

ابزار جدیدی را برای استفاده پیشنهاد می کند و شما باید در مورد آن فکر کنید. بنابراین می توانید بگویید چند روز به من فرصت دهید تا در مورد

mull it over.

آن فکر کنم.

Over and I'll get back to you to mull, it over the it being using the tool, purchasing

تمام شد و من با شما تماس خواهم گرفت تا در مورد آن فکر کنید، در مورد استفاده از ابزار، خرید

the tool, whatever you're going to do, give me a few days to mull it over. Now, you can

ابزار، هر کاری که می خواهید انجام دهید، چند روز به من فرصت دهید تا آن را بررسی کنم. حالا، شما همچنین می توانید

also specify the noun and you can say I need to mold the deal over before I commit number

اسم را مشخص کنید و می توانید بگویید که من باید قبل از اینکه شماره 72 را انجام دهم، معامله را انجام دهم

72 pan out. This is an extremely common phrasal, verb to pan out, Simply talk.

. این یک عبارت فوق العاده رایج است، فعل پان کردن، به سادگی صحبت کنید.

About how a situation develops for example, I'm not sure how this merger will pan out.

به عنوان مثال، در مورد چگونگی پیشرفت یک وضعیت، من مطمئن نیستم که این ادغام چگونه نتیجه خواهد گرفت.

So the situation here is the merger and we're talking about well how's the merger going

بنابراین وضعیت اینجا ادغام است و ما در مورد اینکه ادغام چگونه پیش خواهد

to go? How's it going to develop? Will it be positive? Will it be - will there be challenges

رفت صحبت می کنیم؟ چگونه قرار است توسعه یابد؟ مثبت خواهد بود؟ آیا این خواهد بود - آیا چالش ها

or difficulties benefits? That's how the situation develops.

یا مشکلات مزایایی وجود خواهد داشت؟ اوضاع به این ترتیب پیش می‌رود.

Oops. So here I'm saying I'm not sure I'm not sure how the merger will pan out. Now,

اوه بنابراین در اینجا من می گویم مطمئن نیستم که مطمئن نیستم چگونه ادغام انجام خواهد شد. حالا

let's see. The merger has some difficulties or challenges. You could say the merger. Didn't

بیایید ببینیم. ادغام مشکلات یا چالش هایی دارد. می توان گفت ادغام. به نتیجه نرسیدیم

pan out, didn't develop the merger, didn't pan out as we had expected number eight to

، ادغام را توسعه ندادیم، همانطور که انتظار داشتیم شماره 8 به سرعت ادامه یابد، به نتیجه نرسید

ramble on. This is an excellent one for all you public speakers because when you

. این یک برنامه عالی برای همه شما سخنرانان عمومی است، زیرا وقتی

Ramble On you talked at length without getting to the point. So let's say I rambled on for

Ramble On را انجام می دهید، بدون اینکه به اصل مطلب برسید، طولانی صحبت می کردید. بنابراین فرض کنید من به مدت

five minutes, trying to explain the definition of ramble on. And at the end you didn't understand

پنج دقیقه در رامبل رفتم و سعی کردم تعریف ramble on را توضیح دهم. و در آخر شما اصلا متوجه نشدید

it at all. And you're confused, you're a little annoyed because I wasted your time I rambled

. و تو گیج شدی، کمی اذیت شدی چون وقتت را تلف کردم

on. So this is you

. بنابراین این شما است که

Used as a negative and it's used when you're communicating an idea. So we generally use

به عنوان یک منفی استفاده می شود و زمانی که شما در حال انتقال یک ایده هستید استفاده می شود. بنابراین ما معمولاً از

this as a complaint, the speaker rambled on, for 20 minutes, number 9 to nod off. This

این به عنوان یک شکایت استفاده می کنیم، بلندگو به مدت 20 دقیقه شماره 9 را برای تکان دادن سر خاموش کرد. این

is when you fall asleep, but is when you fall asleep. Usually, for a very short period of

زمانی است که شما به خواب می روید، اما زمانی است که شما به خواب می روید. معمولاً برای مدت زمان بسیار کوتاهی

time and usually when you're not supposed to, so this isn't when you

و معمولاً زمانی که قرار نیست ، پس این زمانی نیست که

You go to bed at the end of the night. Okay? So let's say you're in a meeting at work and

آخر شب به رختخواب می روید. باشه؟ بنابراین فرض کنید در یک جلسه در محل کار هستید و

your colleague is rambling on. And the topic is very boring and you start doing this.

همکارتان در حال سر و صدا کردن است. و موضوع بسیار خسته کننده است و شما شروع به انجام این کار می کنید.

That is nodding off and this motion of your head. What I'm doing this is the verb to nod

این تکان دادن سر و این حرکت سر شماست. کاری که من این کار را انجام می دهم، فعل تکان

nod your head. So when you fall asleep, what do you do? You nod your head. So that's where

دادن سر است. پس وقتی به خواب می روید، چه کار می کنید؟ سرت را تکان می دهی. بنابراین این همان جایی است که

this phrasal verb to nod off comes from. And remember we use this for short periods of

این فعل عبارتی به سر زدن سر از آن می آید. و به یاد داشته باشید که ما از آن برای مدت زمان کوتاهی استفاده می کنیم

time. Usually when you're not supposed to fall asleep, for example,

. معمولاً وقتی قرار نیست بخوابید، مثلاً

When you're driving. So I might say I always listen to loud music when I'm driving at night.

وقتی در حال رانندگی هستید. بنابراین ممکن است بگویم هنگام رانندگی در شب همیشه به موسیقی با صدای بلند گوش می دهم.

So I don't nod off. And number 10, I love this phrasal verb to luck out. When you luck

پس سر تکان نمی دهم. و شماره 10، من عاشق این فعل عبارتی to luck out هستم. وقتی شانس می

out you're very lucky in a specific situation. So let's say there's this major sale on the

آورید در یک موقعیت خاص بسیار خوش شانس هستید. بنابراین بیایید بگوییم که این فروش عمده در

new iPhone model and

مدل جدید آیفون وجود دارد و

Are selling for 50% off. And you go to the store and you get the very last one

با 50٪ تخفیف به فروش می رسد. و شما به فروشگاه می روید و آخرین موردی را که

you

could say. I can't believe I lucked out and got the new iPhone for 50% off. You lucked

می توانید بگویید دریافت می کنید. من نمی توانم باور کنم که شانس آوردم و آیفون جدید را با 50 درصد تخفیف گرفتم. شما خوش شانس بودید که

out you were very lucky in this specific situation. Or let's say you're driving during rush hour

در این موقعیت خاص بسیار خوش شانس بودید. یا فرض کنید در ساعات شلوغی در حال رانندگی هستید

and you're going to an appointment and you get a parking spot.

و به یک قرار ملاقات می روید و جای پارک می گیرید.

Right in front of the office in Rush Hour downtown. You can say I can't believe I lucked

درست روبروی دفتر در مرکز شهر ساعت شلوغی . می توان گفت باورم نمی شود که شانس

out and got such an amazing parking spot. Or if you're telling that story to a friend

آوردم و چنین پارکینگ شگفت انگیزی پیدا کردم. یا اگر دارید آن داستان را برای یکی از دوستانتان تعریف می کنید،

I got this parking spot right in front of the building downtown during rush hour. They

من این پارکینگ را درست مقابل ساختمان مرکز شهر در ساعات شلوغی پیدا کردم. آنها می

could say wow you really lucked out you really lucked out by getting that parking spot.

توانند بگویند وای شما واقعاً خوش شانس بودید و با گرفتن آن محل پارک واقعاً خوش شانس بودید.

Now, that you feel more comfortable with the phrasal verbs. Let's do that. Exact same quiz

حالا که با افعال عبارتی احساس راحتی بیشتری می کنید . بیا این کار را انجا دهیم. دقیقاً دوباره همان مسابقه

again, so you can see how much progress you made. So here are the questions. Hit pause.

، بنابراین می توانید ببینید چقدر پیشرفت کرده اید. بنابراین سؤالات اینجا هستند. مکث را بزنید. به همان

Take as much time as you need. And when you're ready, hit play to see the answers.

اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید. و وقتی آماده شدید، روی play بزنید تا پاسخ ها را ببینید. در

Here are the answers, hit, pause, and compare your answers to the correct answers.

اینجا پاسخ ها وجود دارد، ضربه بزنید، مکث کنید و پاسخ های خود را با پاسخ های صحیح مقایسه کنید.

question 1, she's not

سوال 1، او نیست،

She's just really good at basketball.

او فقط در بسکتبال بسیار خوب است.

She's not showing off question.

او سوال را نشان نمی دهد

2 is hard to meditate when my kids keep

وقتی بچه‌های من مدیتیشن می‌کنند سخت است

When my kids keep barging

وقتی بچه‌های من

in

در

question 3, we've been friends for 20 years. I'm not going to let this

سؤال 3 مدیتیشن می‌کنند، ما 20 سال است که با هم دوست هستیم. اجازه نمی‌دهم که

I'm not

going to let this come between us question for. It's amazing how fast the company after

این موضوع برای ما مطرح شود . شگفت‌انگیز است که سرعت شرکت پس از

the pandemic.

همه‌گیری چقدر است.

The company. Bounced back. Question, five, I

شرکت. جهیدن به عقب. سوال، پنج،

need to call the

باید با

garage. My car's been all week.

گاراژ تماس بگیرم. ماشین من تمام هفته است.

My car's been acting up question. Sinks his speech, didn't the urgency of the situation.

ماشین من یک سوال مطرح شده است. غرق سخنرانی خود، آیا فوریت وضعیت نیست.

His speech didn't get across question 7 just can close any deal. We can

سخنرانی او به سؤال 7 پاسخ نمی دهد و فقط می تواند هر معامله ای را ببندد. ما می‌توانیم می‌توانیم

We can count on her question 8. I

روی سؤال 8 او حساب کنیم. من

can't give you the day off tomorrow, but I

نمی‌توانم فردا را به شما تعطیل کنم، اما می‌توانم

can.

.

By letting you leave early.

با گذاشتن زودتر رفتنت

I can make it up to you question nine. They said the price is too high but give them a

من می توانم آن را برای سوال نهم جبران کنم. گفتند قیمت خیلی بالاست اما یک هفته به آنها فرصت دهید

week. They'll

. آنها به

They'll come around question 10. My boss always makes me stay late. I don't know why I

سؤال 10 خواهند رسید. رئیس من همیشه مرا مجبور می کند تا دیر وقت بمانم. نمیدونم چرا

I put up with it. How did you do with the quiz? Share your score in the comments below

تحملش کردم با مسابقه چطور کار کردی ؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

and don't worry if it was difficult because now I'm going to explain every phrasal verb

و نگران نباشید اگر مشکل بود زیرا اکنون قصد دارم هر فعل عبارتی را

in detail. Number one to come around to an opinion or an idea. And this means to change

با جزئیات توضیح دهم. شماره یک برای رسیدن به یک نظر یا ایده. و این به معنای تغییر

your opinion or to see a new point of view. Now, notice the sentence structure because

نظر یا دیدن دیدگاه جدیدی است. اکنون به ساختار جمله توجه کنید زیرا

we have two prepositions

ما دو حرف اضافه

Oceans around and two. And then after two, we need something, we need a noun, an opinion

Oceans در اطراف و دو داریم. و بعد از دو، به چیزی نیاز داریم، به یک اسم، نظر

or an idea. For example, I came around to the new job after I heard about the benefits

یا ایده نیاز داریم. به عنوان مثال، من بعد از شنیدن بسته مزایا به شغل جدید آمدم

package. So remember, this means you change your opinion. So previously, you didn't want

. بنابراین به یاد داشته باشید، این به این معنی است که شما نظر خود را تغییر می دهید. بنابراین قبلا، شما

the new job, but now you've come around to it. So you've changed your opinion.

شغل جدید را نمی خواستید، اما اکنون به سراغ آن رفته اید . پس نظرت رو عوض کردی

And now you want the new job because you heard about the benefits package, we commonly use

و اکنون شما شغل جدید را می خواهید زیرا در مورد بسته مزایا شنیده اید، ما معمولاً از

this without the preposition to and without specifying the something. When the something

این بدون حرف اضافه و بدون مشخص کردن چیزی استفاده می کنیم. وقتی چیزی

has already been mentioned, for example, at first, I didn't want to move to Boston, but

قبلاً ذکر شده است، مثلاً در ابتدا نمی خواستم به بوستون نقل مکان کنم، اما

I came around after I visited. So notice, I didn't say I came

بعد از بازدید آمدم. بنابراین توجه کنید، من نگفتم که

around to something because the something had already been mentioned. So I came around

به چیزی رسیدم زیرا چیزی قبلاً ذکر شده بود. بنابراین،

to the idea after I visited number two, to get across a point or a message. And this

پس از بازدید از شماره دو، به این ایده رسیدم که به یک نکته یا پیامی برسم. و این

is when you clearly and effectively communicate a point or a message. For example, make sure

زمانی است که شما یک نکته یا یک پیام را به طور واضح و موثر بیان می کنید. به عنوان مثال، مطمئن شوید که Pause

you get

دریافت کرده اید

Pause that the project is over budget. So if you're having a meeting with a client in

که بودجه پروژه بیش از حد است. بنابراین، اگر در حال برگزاری جلسه ای با مشتری در

your boss has this very particular message or idea the project is over budget and your

رئیس خود هستید، این پیام یا ایده بسیار خاص را دارد، پروژه بیش از بودجه است و

boss wants you to communicate that in a clear effective way your boss wants to make sure

رئیس شما از شما می خواهد که به روشی موثر و واضح با رئیس شما ارتباط برقرار کنید

you get that across. Now we also use this when you're talking, you're talking, you're

. در حال حاضر ما همچنین از این استفاده می کنیم زمانی که شما صحبت می کنید، شما صحبت می کنید، شما

talking and the ideas aren't really coming out very well.

صحبت می کنید و ایده ها واقعاً به خوبی بیرون نمی آیند.

Well, and after a, while you stop and you say, what? I'm trying to get across is, and

خوب، و بعد از مدتی، در حالی که می ایستید و می گویید، چه؟ من سعی می‌کنم به این نتیجه برسم و

then you state your point. What I'm trying to get across is the project is over budget.

بعد شما نظر خود را بیان کنید. چیزی که من سعی می کنم به آن بپردازم این است که این پروژه بیش از بودجه است.

Number three, is to show off. This is when you deliberately display your skills or abilities

شماره سه، برای خودنمایی است. این زمانی است که شما عمداً مهارت ها یا توانایی های خود را

in a way to impress other people. Now this

به گونه ای نشان می دهید که دیگران را تحت تأثیر قرار دهید. اکنون این

Is frequently used in the - don't show off. Don't show off but there's definitely a time

اغلب در - نشان ندهید استفاده می شود. خودنمایی نکنید، اما قطعاً زمانی

and a place when you want to show off for example when you're going to a job interview,

و مکانی وجود دارد که می خواهید خودنمایی کنید، مثلاً وقتی به یک مصاحبه شغلی می روید،

you shouldn't be modest. You should show off your skills and abilities. You should talk

نباید متواضع باشید. شما باید مهارت ها و توانایی های خود را به رخ بکشید. شما باید

about all your Awards, your accomplishments, your degrees, the compliments you've received

در مورد تمام جوایز خود، دستاوردهای خود، مدرک تحصیلی خود، تعریف هایی که دریافت کرده اید صحبت کنید.

You want to show off all of your experience to the interviewer. So an interview is the

می خواهید تمام تجربیات خود را به مصاحبه کننده نشان دهید. بنابراین مصاحبه

perfect time to show off. Also, if you're going for your IELTS exam, you don't want

بهترین زمان برای خودنمایی است. همچنین، اگر برای امتحان آیلتس خود شرکت می کنید، نمی خواهید

to be modest with your knowledge of the English language. You want to show off your abilities

با دانش زبان انگلیسی خود متواضع باشید . شما می‌خواهید توانایی‌های خود را

by using a range of grammatical structures and a range of phrasal verbs and idioms and

با استفاده از طیف وسیعی از ساختارهای دستوری و طیف وسیعی از افعال عبارتی و اصطلاحات و

expressions you want to show off

عباراتی که می‌خواهید

To the interviewer number for to count on. Now, this is exactly the same as to rely on

به شماره مصاحبه‌کننده نشان دهید، نشان دهید. حال، این دقیقاً همان است که به آن تکیه کنیم

or to depend on. So you have three different phrasal verbs, all with on that mean the exact

یا به آن وابسته باشیم. بنابراین شما سه فعل عبارتی مختلف دارید که همه آنها دقیقاً به

same thing. And this is of course, when you trust someone or something to complete a specific

یک معنا هستند. و این البته، وقتی برای انجام یک کار یا هدف خاص به کسی یا چیزی اعتماد می‌کنید

task or objective, for example, I can always count on

، برای مثال، من همیشه می‌توانم روی

tan, Selma to stay late. So you can trust Selma to complete the specific task or objective,

تان حساب کنم، سلما تا دیروقت بماند. بنابراین می‌توانید به سلما برای تکمیل کار یا هدف خاص،

which is to stay late. And remember, you could replace this with rely on, I can always rely

یعنی دیر ماندن، اعتماد کنید. و به یاد داشته باشید، می توانید این را با تکیه بر جایگزین کنید، من همیشه می توانم

on Selma or depend on. I can always depend on Selma. Now we frequently use this in a

به سلما تکیه کنم یا به آن وابسته باشم. من همیشه می توانم به سلما وابسته باشم. اکنون ما اغلب از این در یک

question response for example, can I count on you? Can I count on you to close the door?

پاسخ سوال استفاده می کنیم، به عنوان مثال، آیا می توانم روی شما حساب کنم؟ آیا می توانم روی شما حساب کنم که در را ببندید؟

He'll and then you can reply back and say absolutely You Can Count On Me. Number five

او این کار را می کند و سپس شما می توانید پاسخ دهید و بگویید کاملاً می توانید روی من حساب کنید. شماره پنج

to come between. Now, this is when something disturbs a relationship and that relationship

در میان است. اکنون، این زمانی است که چیزی یک رابطه را مختل می کند و آن رابطه

can be a professional relationship, a social relationship romantic family relationship.

می تواند یک رابطه حرفه ای، یک رابطه اجتماعی، یک رابطه خانوادگی عاشقانه باشد.

It can be any kind of relationship, for example. Jacob and Marcus were

مثلاً می تواند هر نوع رابطه ای باشد. جیکوب و مارکوس با هم

Friends until Sylvie came between them. So that's the image. You could have, they were

دوست بودند تا اینکه سیلوی بین آنها قرار گرفت. پس این تصویر است. می‌توانستید، آن‌ها با

close Jacob, and Marcus but then Sylvie came between them and now they're divided Sylvie

جیکوب و مارکوس صمیمی بودند، اما پس از آن سیلوی بین آن‌ها قرار گرفت و اکنون آنها با Sylvie

Disturbed. Their relationship now is very common for a girl or a guy to come between

Disturbed تقسیم شده‌اند. رابطه آنها در حال حاضر برای یک دختر یا یک پسر بسیار رایج است که بین

a relationship but it doesn't have to be a person. It could be

یک رابطه قرار می گیرد اما لازم نیست که یک شخص باشد. ممکن است

Jacob and Marcus were very close, but the promotion came between them, the new job came

جیکوب و مارکوس خیلی صمیمی باشند، اما ترفیع بین آنها پیش آمد، شغل جدید

between them, their family came between them, their politics came between them, their religion

بین آنها پیش آمد، خانواده آنها بین آنها قرار گرفت، سیاست آنها بین آنها قرار گرفت، مذهب آنها

came between them, it could be anything came between them money is a good one, as well,

بین آنها قرار گرفت، ممکن است هر چیزی بین آنها پول باشد. خوب است، همچنین،

that comes between people in relationships, and remember, you can use this in any type

که بین افراد در روابط ایجاد می شود، و به یاد داشته باشید، شما می توانید از آن در هر نوع

of relationship. Number 6 to put up,

رابطه استفاده کنید. شماره 6 to put up,

Up with something or someone and notice this is a to preposition phrasal verb, put up with

up with something or someone و توجه کنید که این یک فعل عباراتی اضافه است، put up with

put up with. And we use this to say that you tolerate bad behavior or unwanted Behavior

put up with. و ما از این استفاده می کنیم تا بگوییم که شما رفتار بد یا رفتار ناخواسته را تحمل می کنید

to put up with. For example, I don't know how you put up with your boss. I don't know

. مثلا من نمی دانم چطور با رئیست مدارا می کنی. من نمی دانم

how you tolerate your boss.

شما چگونه رئیس خود را تحمل می کنید.

No, of course, we can be more specific and specify the action that the boss does. I don't

خیر، البته، می‌توانیم دقیق‌تر باشیم و عملی که رئیس انجام می‌دهد را مشخص کنیم. نمی

know how you put up with your boss's constant criticism, for example, or your boss's distasteful

دونم شما مثلا انتقادهای دائمی رئیستون رو تحمل می کنید یا

jokes, for example, I don't know how you tolerate it. Now, we commonly use this to say, I'm

مثلا شوخی های ناپسند رئیستون رو نمی دونم چطور تحمل می کنید . اکنون، ما معمولاً از این استفاده می‌کنیم تا بگوییم، من

not going to put up with and then the behavior I'm

قرار نیست تحمل کنم، و بعد رفتاری را که می‌کنم،

I'm not going to put up with your constant criticism any longer number seven to bounce

دیگر نمی‌خواهم با انتقاد همیشگی شما عدد هفت را تحمل کنم تا به

back. Now, to bounce back, this is when you recover or recuperate, now, you can use this

عقب برگردم. اکنون، برای بازگشت به عقب، این زمانی است که شما بهبودی یا بهبود می‌یابید، اکنون، می‌توانید از این

when you recover from a negative situation in a business context, like, for example,

زمانی استفاده کنید که از یک موقعیت منفی در زمینه کسب‌وکار بازیابی کنید، مثلاً

a bad sales quarter or a bad product,

یک فصل فروش بد یا یک محصول بد،

For example, but it can also be when you recover or recuperate from an illness so you can use

برای مثال، اما همچنین می تواند زمانی باشد که شما بهبود می یابند یا پس از یک بیماری بهبود می یابند، بنابراین می توانید از

it in both. Those situations, for example, in a workplace situation, you could say, I

آن در هر دو استفاده کنید. آن موقعیت‌ها، به عنوان مثال، در یک موقعیت محل کار، می‌توانید بگویید، من

don't know how we'll bounce back from our laws in Q2, so I don't know how we'll recover

نمی‌دانم چگونه در Q2 از قوانین خود عقب نشینی خواهیم کرد ، بنابراین نمی‌دانم چگونه بهبود خواهیم یافت

and then you could have a discussion. How can we bounce back? Does anyone have any ideas

و سپس می‌توانید بحث کنید. . چگونه می توانیم به عقب برگردیم؟ آیا کسی ایده ای دارد

on how we can?

که چگونه می توانیم؟ به

Bounce back. Now, in terms of recovering or recuperating from an illness, you could say,

عقب برگرد. اکنون، از نظر بهبودی یا بهبودی از یک بیماری، می‌توان گفت،

it took me a while to bounce, back after my surgery. So it took me a while to recover

مدتی طول کشید تا پس از عمل جراحی، دوباره به حالت اول برگردم. بنابراین مدتی طول کشید تا بهبودی پیدا کنم

recuperate. Number 8, act up this means to behave badly or strangely. This is very commonly

. شماره 8، عمل کنید این به معنای رفتار بد یا عجیب است. این معمولاً در

used with parents describing the

مورد والدینی که

Shins of their young children or even their older children. My son keeps acting up behaving

ساق پاهای کودکان خردسال خود یا حتی فرزندان بزرگترشان را توصیف می کنند بسیار رایج است. پسرم به رفتار

badly, but we can also use this with devices and objects. For example, my computer keeps

بد ادامه می‌دهد، اما ما می‌توانیم با وسایل و اشیا نیز از آن استفاده کنیم . به عنوان مثال، کامپیوتر من به

acting up behaving, strangely, my computer keeps acting up. I hope it doesn't break number

عملکرد خود ادامه می دهد، به طور عجیبی، کامپیوتر من به عملکرد خود ادامه می دهد. امیدوارم شماره

9, to make it up to someone.

9 را نشکند تا به کسی جبران کنم.

This is quite a long one. So pay attention to this sentence structure to make it up to

این بسیار طولانی است. بنابراین به این ساختار جمله توجه کنید تا آن را برای کسی جبران کنید

someone. Now we use this when you try to compensate for a wrongdoing, for example, let's say it's

. حالا ما از این استفاده می کنیم زمانی که شما سعی می کنید یک اشتباه را جبران کنید، مثلاً فرض کنید

your best friend's birthday and you can't go for whatever reason. So this is the wrongdoing,

تولد بهترین دوست شماست و شما به هر دلیلی نمی توانید بروید. پس این کار اشتباهی است،

not going to your best friend's birthday party.

نرفتن به جشن تولد بهترین دوستت.

Now, if you want to compensate for that wrongdoing you could say. I'm so sorry. I can't make

حالا اگر می‌خواهید این اشتباه را جبران کنید، می‌توانید بگویید. خیلی متاسفم. من نمیتونم

your birthday party. I promise. I'll make it up to you. I'll make it up to you by taking

جشن تولدت رو درست کنم قول میدهم. برات جبران میکنم من آن را با بردن

you out for a nice dinner. I'll make it up to you by going to the movies with you. I'll

شما برای یک شام خوب جبران می کنم. با رفتنت به سینما جبران می کنم. من

make it up to you by buying you a really nice present.

با خرید یک هدیه واقعاً خوب برای شما جبران می کنم .

So those are the ways you're going to compensate now, you might be wondering what is this?

بنابراین اینها راه هایی هستند که اکنون می خواهید جبران کنید، ممکن است بپرسید این چیست؟

It the make it up to someone. We use it with it because what, you're trying to compensate

آن را به کسی می سازد. ما از آن با آن استفاده می کنیم زیرا قبلاً توضیح داده شده است که چه چیزی را می خواهید جبران کنید

for has already been explained? So you don't have to say it again. Now you can use this

؟ پس نیازی نیست دوباره آن را بگویید. اکنون می توانید از این

in a business context. Let's say you went over budget on a client's project and you

در زمینه کسب و کار استفاده کنید. فرض کنید بودجه پروژه مشتری را بیش از حد صرف کرده اید و

might say to your team. How

ممکن است به تیم خود بگویید. چگونه می

Are we going to make it up to the client? How are we going to compensate for our wrongdoing?

خواهیم آن را برای مشتری جبران کنیم؟ چگونه می خواهیم اشتباه خود را جبران کنیم؟

The wrongdoing is, you went over budget and then maybe someone would suggest we can make

اشتباه این است که شما از بودجه خود عبور کردید و سپس شاید کسی پیشنهاد دهد که بتوانیم

it up to them by offering a discount or offering a free product offering an extra service.

با ارائه یک تخفیف یا ارائه یک محصول رایگان با ارائه خدمات اضافی، آن را جبران کنیم.

So those are how you're going to compensate for the wrongdoing to make it up to someone

بنابراین به این ترتیب شما می‌خواهید این اشتباه را جبران کنید تا آن را به فرد

number 10 to.

شماره 10 برسانید.

Barge in, when you barge in, you enter a place, a location unexpectedly and you interrupt

وارد شوید، وقتی وارد می شوید، به طور غیرمنتظره ای وارد یک مکان، مکانی می شوید و

whatever's taking place. For example, I was in my office working and this kid just barged

هر اتفاقی را که در حال وقوع است قطع می کنید. به عنوان مثال، من در دفترم کار می کردم و این بچه

in and handed me his CV. But later, I hired him. So, by saying the kid barged in it, implies

وارد شد و رزومه خود را به من تحویل داد. اما بعداً او را استخدام کردم . بنابراین، با گفتن اینکه بچه در آن بار زده است، به این معناست

that he didn't have an appointment. He wasn't.

که او قرار ملاقاتی نداشته است. او نبود.

Did he just barged in unexpectedly and he interrupted? Whatever I was working on, but

آیا او به طور غیرمنتظره وارد شد و حرفش را قطع کرد؟ هر کاری که من کار می کردم، اما

in this case, it was successful, because he got the job. Now, that you understand, these

در این مورد، موفق بود، زیرا او کار را به دست آورد. حالا که متوجه شدید این

phrasal verbs, a lot better. Let's do that. Exact same quiz from the very beginning. Again

افعال عبارتی خیلی بهتر است. بیا این کار را انجا دهیم. دقیقا همان مسابقه از همان ابتدا. باز هم در

here, are the questions for the quiz. You need to complete each sentence using the correct

اینجا، سوالات مربوط به مسابقه است. شما باید هر جمله را با استفاده از

phrasal verb. So, go ahead and hit pause now.

فعل عبارتی صحیح کامل کنید. بنابراین، ادامه دهید و اکنون مکث را فشار دهید.

Now, and complete the quiz.

اکنون، و آزمون را کامل کنید.

Here are the correct answers. Go ahead and hit pause and see how well you did.

در اینجا پاسخ های صحیح آورده شده است. برو جلو و مکث را بزن و ببین چقدر خوب کار کردی.

Question 1, you've been arguing for months. You need to

سوال 1، شما ماه هاست با هم بحث می کنید. شما باید به

you need to make up question to I said, we need to diversify our product line and I

شما نیاز به ایجاد سوال به من گفتم، ما نیاز به تنوع خط تولید ما و من

And I stand. By that question, 3, I always have a cup of tea at night to help me.

و من ایستاده است. با این سوال، 3، من همیشه یک فنجان چای در شب می نوشم تا به من کمک کند.

After a busy day.

بعد از یک روز پر مشغله

To help me wind down. Question for my girlfriend is studying abroad and I'm really

تا به من کمک کند تا آرام شوم. سوال برای دوست دختر من در خارج از کشور تحصیل می کند و من واقعا دارم

and I'm really aching for her question 5. Your suit doesn't look comfortable. Why don't

و واقعا برای سوال 5 او درد می کنم. کت و شلوار شما راحت به نظر نمی رسد. چرا

you something more comfortable?

چیز راحت تری سراغ ندارید؟

Why don't you slip into question 6? It's getting late. So I'm going to

چرا به سوال 6 نمی روید؟ داره دیر میشه. بنابراین من می روم

I'm going to turn in question 7, Salma took this job to her accounting experience.

به سوال 7 می روم، سلما این کار را به تجربه حسابداری خود برد.

To beef up.

برای تقویت

Question 8, have you who's going to give the presentation?

سوال 8، آیا شما چه کسی قرار است ارائه دهد؟

Have you nailed down? Question 9. Sometimes it's easier to a trained professional.

میخ زدی؟ سوال 9. گاهی اوقات برای یک متخصص آموزش دیده آسان تر است.

To open up to question 10. The party was fun, but I when they started talking about politics,

برای باز کردن سوال 10. مهمانی سرگرم کننده بود، اما من وقتی شروع به صحبت در مورد سیاست کردند،

But I zoned out. So how did you find that quiz? Was it easy? Was it difficult? Don't

اما من منطقه را ترک کردم. پس چگونه آن مسابقه را پیدا کردید ؟ آسان بود؟ سخت بود؟

worry, because I'm going to explain every phrasal verb in detail, and it will definitely

نگران نباشید، زیرا من قصد دارم هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح دهم و قطعاً

be easy by the end of the lesson. So let's do that. Now, ache for to egg for, this is

تا پایان درس آسان خواهد شد. پس بیایید این کار را انجام دهیم. حالا، ache for to egg for، این

a very nice romantic phrasal verb. Now, we really use this in the context of a romantic

یک فعل عبارتی عاشقانه بسیار زیبا است. اکنون، ما واقعاً از این در زمینه یک رابطه عاشقانه استفاده می کنیم

relationship, so, make sure,

، بنابراین، مطمئن شوید که

Sure, you use that appropriately and to ache for something. Or someone is when you really,

شما از آن به درستی استفاده می کنید و برای چیزی دردناک هستید. یا کسی زمانی است که شما واقعاً،

really want that something or someone, for example, he was lonely and aching for love.

واقعاً آن چیزی را می خواهید یا کسی، مثلاً او تنها بود و از عشق رنج می برد.

So this is perhaps a little more of a poetic phrasal verb. You will probably hear it. And

بنابراین این شاید کمی بیشتر از یک فعل عبارتی شاعرانه باشد. احتمالا آن را خواهید شنید. و

novels stories movies TV, he was aching for love.

رمان داستان فیلم تلویزیون، او برای عشق دردناک بود .

So, maybe you won't use that in your vocabulary but you'll likely hear it in romance movies

بنابراین، شاید شما از آن در واژگان خود استفاده نکنید، اما احتمالاً آن را در فیلم های عاشقانه

or romance novels. Now, you may be more likely to use a cake for someone. Let's say your

یا رمان های عاشقانه خواهید شنید. اکنون، ممکن است احتمال بیشتری وجود داشته باشد که از کیک برای کسی استفاده کنید. فرض کنید

husband is overseas on a business trip and he'll be gone for two or three weeks. You

شوهر شما در یک سفر کاری در خارج از کشور است و برای دو یا سه هفته نخواهد رفت.

might say I'm aching for my husband. So, if you're talking to your friends, your family,

شاید بگویید دلم برای شوهرم می سوزد. بنابراین، اگر با دوستان، خانواده‌تان،

even your colleagues, you could say, oh, I'm really a

حتی همکارانتان صحبت می‌کنید، می‌توانید بگویید اوه، من واقعاً یک

King, for my husband, he's been gone for two weeks. Already. Number two to beef up. This

پادشاه هستم، برای شوهرم، او دو هفته است که رفته است. قبلا، پیش از این. شماره دو برای تقویت این

is a fun one. When you beef something up, you make it

یکی باحاله. وقتی چیزی را تقویت می کنید، آن را

stronger

قوی تر

or more important. Now, we do use this in the context of bodybuilders and they can beef

یا مهم تر می کنید. اکنون، ما از این در زمینه بدنسازان استفاده می‌کنیم و آنها می‌توانند

themselves up become more muscular so you can use that in a fitness context, but we

خود را عضلانی‌تر کنند، بنابراین شما می‌توانید از آن در زمینه تناسب اندام استفاده کنید، اما ما

also use this in more

همچنین از آن در

A business context perhaps surprisingly because you might say I need to beef up my resume.

زمینه کسب‌وکار بیشتر استفاده می‌کنیم، شاید به طرز شگفت‌آوری، زیرا ممکن است بگویید من به گوشت گاو نیاز دارم. رزومه من

I need to make my resume stronger or more important. I need to beef up my communication

من باید رزومه خود را قوی تر یا مهم تر کنم . برای جبران باید مهارت های ارتباطی ام را تقویت کنم

skills, for example, number three, to make up. And in this context, we're talking about

، مثلاً شماره سه . و در این زمینه، ما در مورد

to make up with someone with someone to make up with someone is when you

جبران کردن با کسی با کسی صحبت می کنیم که

Forgive someone after an argument or a dispute in a family context. Young kids argue a lot,

بعد از یک مشاجره یا اختلاف در یک زمینه خانوادگی، کسی را ببخشید. بچه های جوان زیاد بحث می کنند،

right? And older kids, too. But you might say to your son, your daughter. You need to

درست است؟ و بچه های بزرگتر هم همینطور اما ممکن است به پسرتان بگویید، دخترتان. باید

make up with your sister. You need to make up with your brother. You need to make up

با خواهرت جبران کنی باید با برادرت جبران کنی شما باید

with your cousin or a friend and you list a specific person which means you need to

با پسر عموی خود یا دوست خود جبران کنید و یک فرد خاص را لیست کنید، به این معنی که باید

forgive that person. Stop being

آن شخص را ببخشید. از

Angry at that person, stop fighting with that person. So we definitely use this in a social

عصبانی بودن از دست آن شخص دست بردارید، از دعوا کردن با آن شخص دست بردارید . بنابراین ما قطعاً از این در

context of family context, but you can absolutely use this in a professional context co-workers

زمینه اجتماعی خانواده استفاده می‌کنیم، اما شما می‌توانید کاملاً از این در یک زمینه حرفه‌ای همکار

fight as well. There are disagreements and companies so you might say to one co-worker

با هم دعوا کنید. اختلاف نظرها و شرکت‌هایی وجود دارد، بنابراین ممکن است به یکی از همکاران

Sally, you need to make up with Mark, you work on the same team you have to get along

سالی بگویید، باید با مارک جبران کنید، شما در همان تیمی کار می‌کنید که باید با شما کنار بیایید

you.

.

Need to make up with each other number, 410 nail down. This is when you understand the

نیاز به جبران با یکدیگر شماره، 410 ناخن پایین. این زمانی است که شما

exact details of something, or you get a firm decision on something. So let's say you're

جزئیات دقیق چیزی را درک می کنید یا تصمیم قاطعانه ای در مورد چیزی می گیرید. بنابراین فرض کنید شما در حال

planning a conference, and you have a general idea of the conference, it will take place

برنامه ریزی یک کنفرانس هستید، و ایده کلی از کنفرانس دارید، این کنفرانس

in summer, it will be on this General topic or theme, but

در تابستان برگزار می شود، در مورد این موضوع یا موضوع کلی خواهد بود ، اما

When are the exact dates, what specific topics, who specifically will be the keynote speaker,

تاریخ دقیق، چه موضوعات خاص، به طور خاص چه کسی است. سخنران اصلی خواهد بود،

who specifically will be presenting, who will you hire to cater the conference? You need

چه کسی به طور خاص ارائه خواهد شد، چه کسی را برای ارائه کنفرانس استخدام خواهید کرد؟ شما باید

to nail down those details. So you need to either understand the exact details, or you

این جزئیات را مشخص کنید. بنابراین شما باید یا جزئیات دقیق را درک کنید، یا

need to make a firm decision on who's going to cater when the conference will exactly

باید تصمیم قاطعانه ای در مورد اینکه چه کسی قرار است کنفرانس را دقیقاً در چه زمانی برگزار کند، بگیرید

take place. So that

. به طوری که

that's a very useful phrasal verb and you can use it in a business context or a social

این یک فعل عبارتی بسیار مفید است و می توانید آن را در یک زمینه تجاری یا یک

context number five to open up. When you open up to someone, you talk very freely about

بافت اجتماعی شماره پنج برای باز کردن استفاده کنید. وقتی با کسی صحبت می کنید، خیلی آزادانه در مورد

your feelings or your emotions, things that make you quite vulnerable things. You probably

احساسات یا عواطف خود صحبت می کنید، چیزهایی که شما را کاملاً آسیب پذیر می کند. احتمالاً

don't share with everybody. For example after years she finally opened up

با همه به اشتراک نمی گذارید. به عنوان مثال، پس از سال‌ها او سرانجام

About his death. So for many years, there was this tragic death perhaps and she didn't

درباره مرگ او صحبت کرد. بنابراین، شاید برای سال‌ها، این مرگ غم انگیز وجود داشت و او

really talk about it. She didn't talk about her feelings about the death. But then after

واقعاً در مورد آن صحبت نکرد. او در مورد احساسات خود در مورد مرگ صحبت نکرد. اما بعد از گذشت

year, she opened up, she started talking freely about how she felt the exact circumstances,

سال، او شروع به صحبت آزادانه در مورد اینکه دقیقاً شرایط را چگونه احساس می کند،

how she's dealing with it. Those types of things, her inner feelings and emotions. Now,

چگونه با آن کنار می آید، صحبت کرد. آن نوع چیزها، احساسات و عواطف درونی او. حالا،

notice I didn't use to someone, I could say she opened up

توجه کنید که من به کسی عادت نکردم، می توانم بگویم که او

Up to her family about his death. So you have about and then the specific topic and to and

در مورد مرگ او با خانواده اش صحبت کرد. بنابراین شما در مورد و سپس موضوع خاص و به و

the specific people, you'll commonly hear people say I've never opened up to anybody

افراد خاص، معمولاً می شنوید که مردم می گویند من قبلاً هرگز با کسی

like this before. If someone says that to you, they're basically saying they feel very

مانند این صحبت نکرده ام. اگر کسی این را به شما بگوید، اساساً می گوید که

comfortable around you. They feel like they can share their inner thoughts, feelings,

در کنار شما احساس راحتی می کند. آنها احساس می کنند که می توانند افکار، احساسات، عواطف درونی خود را به اشتراک بگذارند

emotions, and that's a very positive thing. It shows

و این یک چیز بسیار مثبت است. این نشان می دهد که

I have a very close relationship number 6, to slip into something. Now this is when you

من یک رابطه بسیار نزدیک شماره 6 دارم، برای لغزش در چیزی. حالا این زمانی است که شما

quickly put on a piece of clothing. So this is a very specific phrasal verb, it's only

به سرعت یک تکه لباس را می پوشید. بنابراین این یک فعل عبارتی بسیار خاص است، فقط

used with clothing. Now, for example, this shirts is quite pretty, isn't it? But let's

با لباس استفاده می شود. حالا مثلا این پیراهن خیلی خوشگله، نه؟ اما بیایید

be honest, it's not the most comfortable shirt. So after I'm done recording this video, I'm

صادق باشیم، این راحت ترین پیراهن نیست. بنابراین بعد از اینکه ضبط این ویدیو تمام شد، می‌روم

going to slip into a t-shirt

توی تی‌شرتی که می‌خواهم آن را

I'm going to put on a t-shirt or if it's first thing in the morning and you're in your house

بپوشم یا اگر اول صبح است و شما کت خانه‌تان هستید

coat. But then you hear your doorbell, you might quickly slip into some sweatpants and

. اما بعد از شنیدن زنگ در، ممکن است سریع شلوار ورزشی را بپوشید و

answer the door. So it's simply another way to say, put on number seven to stand by something

در را پاسخ دهید. بنابراین این به سادگی یک راه دیگر برای گفتن است، شماره هفت را بپوشید تا

when you stand by something, it's used to show that you still support.

وقتی کنار چیزی ایستاده اید، از آن برای نشان دادن اینکه هنوز حمایت می کنید استفاده می شود.

Or believe something. So I might say, we stand by our opinion, that interest rates need to

یا چیزی رو باور کن بنابراین می‌توانم بگویم، ما بر این عقیده خود ایستاده‌ایم که نرخ بهره باید

increase. So that's my opinion. That's my belief. Interest rates need to increase. I

افزایش یابد. پس این نظر من است. این اعتقاد من است. نرخ بهره باید افزایش یابد. من روی

stand by that. I still support that, I still believe that. So you'll hear this a lot from

آن ایستاده ام. من هنوز از آن حمایت می کنم، هنوز هم به آن اعتقاد دارم. بنابراین شما این را بسیار از

people in power, politicians Executives in business, they'll have an opinion, have a

افراد صاحب قدرت، سیاستمداران، مدیران اجرایی در تجارت خواهید شنید، آنها نظری خواهند داشت،

belief and then they'll

اعتقادی خواهند داشت و سپس

State, I stand by that to let you know, they still believe that specific opinion. Do you

بیان می کنند، من در کنار آن ایستاده ام تا به شما اطلاع دهم، آنها هنوز هم به آن نظر خاص اعتقاد دارند. . آیا

stand by that? I see the by that. Yes, I stand by that. And the reason simply is now we also

روی آن ایستاده اید؟ من با آن می بینم. بله، من روی آن ایستاده ام. و دلیل آن به سادگی این است که اکنون

use this with stand by someone when you stand by someone. It means that you support someone

وقتی شما در کنار کسی می ایستید، از آن با ایستادن در کنار کسی نیز استفاده می کنیم . این بدان معناست که

usually, when something negative has happened. So let's say that your

معمولاً وقتی اتفاق منفی افتاده است، از کسی حمایت می کنید. بنابراین بیایید بگوییم که

Her was accused of stealing from the company, but, you know, your coworker didn't do it.

Her شما متهم به دزدی از شرکت بود، اما، می دانید، همکار شما این کار را انجام نداد.

You might say, I stand by her, I stand by her, which means you're going to support her

شما ممکن است بگویید، من در کنار او ایستاده ام، من در کنار او ایستاده ام، به این معنی که شما

in this difficult time, number 8, to wind down to wind down. This is an excellent phrasal

در این زمان سخت از او حمایت خواهید کرد، شماره 8، به باد دادن تا باد کردن. این یک فعل عبارتی عالی است

verb because it means to relax after a busy or stressful day. So you might say, aye.

زیرا به معنای استراحت پس از یک روز پرمشغله یا پر استرس است. بنابراین ممکن است بگویید، بله.

I always read at the end of the day to wind down to help me wind down. I always read at

من همیشه در پایان روز می خوانم که به آرامی کمک کند. من همیشه در

the end of the day or I go for a walk after work to wind down so it just means to relax

پایان روز مطالعه می‌کنم یا بعد از کار به پیاده‌روی می‌روم تا آرام شوم، بنابراین فقط به معنای استراحت کردن است،

but is another way of saying it and it implies that you were very busy or stressed out to

اما راه دیگری برای گفتن آن است و به این معنی است که شما خیلی مشغول بودید یا استرس داشتید تا

wind down number 92 zone out. This is when you stop paying attention for a

منطقه شماره 92 را کاهش دهید. بیرون این زمانی است که شما برای یک

Period of time. Now, we've all done this, especially when we were kids in school and

دوره زمانی دیگر توجه خود را متوقف می کنید. اکنون، همه ما این کار را انجام داده‌ایم، مخصوصاً زمانی که ما در مدرسه بچه بودیم و

your teachers talking and you just zone out. Now, generally people zone out because they

معلمان شما صحبت می‌کردند و شما فقط منطقه را بیرون می‌کشید. در حال حاضر، عموماً مردم به دلیل

don't have interest in a particular topic. For example, whenever people talk about sports

عدم علاقه به یک موضوع خاص، خارج می شوند. به عنوان مثال، هر زمان که مردم در مورد ورزش صحبت می‌کنند،

I zone out, I just stopped listening and I started thinking about something else in my

من فقط گوش نمی‌دهم و شروع به فکر کردن به چیز دیگری در

own head and I'm not listening to the conversation about

ذهنم می‌کنم و به مکالمه مربوط به

It's I zone out, I stopped paying attention but then when the conversation changes, I'll

It's I zone out گوش نمی‌دهم، دیگر توجه نمی‌کنم، اما پس از آن وقتی مکالمه تغییر می کند،

pay attention again. So it's always for that short period of time. Number 10 to turn in.

دوباره توجه می کنم. بنابراین همیشه برای آن مدت کوتاه است. شماره 10 to turn in.

This is a very useful phrasal verb because it's simply means to go to bed. It's another

این یک فعل عبارتی بسیار مفید است زیرا به سادگی به معنای رفتن به رختخواب است. این یک

way of saying to go to bed and is very common. So, of course, you can say, I'm tired, I'm

راه دیگر برای گفتن به رختخواب است و بسیار رایج است. بنابراین، البته، می توانید بگویید، خسته هستم، می روم

going to bed but you can also say I'm tired. I'm

بخوابم، اما می توانید بگویید خسته هستم. من می

Going to turn in. I'm going to turn it and it's extremely commonly used. So I suggest

خواهم آن را بچرخانم و بسیار رایج است. پس پیشنهاد میکنم

you use it. You can use it as a suggestion. Hey it's getting late and you have that job

ازش استفاده کنید می توانید از آن به عنوان پیشنهاد استفاده کنید. هی دیر شده و

interview tomorrow. You should turn in. You should go to bed or you can use it in question

فردا مصاحبه کاری داری. شما باید وارد شوید. باید به رختخواب بروید یا می توانید از آن در

form as well. What time did you turn in? What time did you go to bed now that you're more

فرم سوال نیز استفاده کنید. ساعت چند تحویل دادی؟ حالا چه ساعتی به رختخواب رفتید که

comfortable with these phrasal verbs? How about we do that?

با این افعال عبارتی راحت تر هستید؟ چطور این کار را انجام دهیم؟

Exact same quiz again and you can see how much you've improved. So here are the questions,

دقیقاً همان مسابقه دوباره و می توانید ببینید که چقدر پیشرفت کرده اید. بنابراین در اینجا سؤالات وجود دارد،

of course, hit pause, take as much time as you need and when you're ready, hit play,

البته، مکث را فشار دهید، به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، بازی را بزنید،

and I'll share the answers. So you can go ahead and hit pause now.

و من پاسخ ها را به اشتراک می گذارم. بنابراین شما می توانید جلو بروید و اکنون مکث کنید.

How did you do on that quiz? Well let's find out. Here are the answers, go ahead and hit

در آن مسابقه چگونه عمل کردید؟ خوب بیایید بفهمیم در اینجا پاسخ ها وجود دارد، ادامه دهید و

pause and figure out how you did.

مکث را فشار دهید و بفهمید که چگونه انجام دادید.

Question 1. I used to play video games every day, but eventually I

سوال 1. من هر روز بازی های ویدیویی انجام می دادم ، اما در نهایت

Grew out of it, question, 2. Do you know why? Sarah of the meeting earlier today?

از آن خارج شدم، سوال، 2. آیا می دانید چرا؟ سارا از جلسه اوایل امروز؟

Walked out of the meeting question, 3, can you add mustard to the shopping list? I just

از سوال جلسه خارج شد، 3، آیا می توانید خردل را به لیست خرید اضافه کنید؟ من

I just used it on question for you. Should your old books to your community store?

فقط از آن در مورد سوال برای شما استفاده کردم. آیا کتاب های قدیمی شما باید به فروشگاه جامعه شما مراجعه کنند؟

You should give away question 5. The bridge is because there was an accident.

شما باید سوال 5 را بدهید. پل به دلیل تصادف است.

The bridge is blocked off. Question sinks my boss said we can with canceling, the contract.

پل مسدود شده است رئیس من گفت با فسخ قرارداد می توانیم.

We can go ahead, question. 7, my company using cell phones during work hours.

ما می توانیم جلو برویم، سوال. 7، شرکت من با استفاده از تلفن همراه در ساعات کاری.

My company frowns on question 8. I'm sorry. I at you during the meeting I overreacted.

شرکت من در مورد سوال 8 اخم می کند. متاسفم. من در حین ملاقات با شما بیش از حد واکنش نشان دادم.

Last out the question. I'm, can you help me this error?

آخرین سوال من هستم، آیا می توانید به من در این خطا کمک کنید؟

Sort out question 10. The presentation was really long so I for a bit.

سوال 10 را مرتب کنید. ارائه واقعا طولانی بود، بنابراین من برای کمی.

So I wandered off. So how did you do with that quiz? Was it easy or was it difficult?

پس من سرگردان شدم پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ آسان بود یا سخت؟

Well, now I'm going to explain every phrasal verb in detail. Number one to block off. This

خوب، اکنون می خواهم هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح دهم. شماره یک برای مسدود کردن. این

is when you obstruct an exit to prevent people from leaving. This is a very common phrasal

زمانی است که برای جلوگیری از خروج افراد از خروجی جلوگیری می کنید. این یک فعل عبارتی بسیار رایج است

verb because on your daily commute to work. You may have to take

زیرا در رفت و آمد روزانه شما به محل کار. ممکن است مجبور شوید از

take a detour, which means take an alternative route because your regular exit is blocked

یک مسیر انحرافی استفاده کنید، به این معنی که یک مسیر جایگزین را انتخاب کنید زیرا خروجی معمولی شما مسدود است

off. So let's say you get to work 15 minutes late, you can say, sorry, I'm late, Main Street

. بنابراین فرض کنید 15 دقیقه دیر سر کار می‌روید ، می‌توانید بگویید ببخشید دیر آمدم، خیابان اصلی

was blocked off and most likely that street or exit is blocked off. Because of construction

مسدود بود و به احتمال زیاد آن خیابان یا خروجی مسدود شده است. به دلیل ساخت و ساز

is also possible that there was an accident or

نیز ممکن است حادثه ای رخ داده باشد یا

Perhaps, there's something like a parade or a protest that's preventing people from using

شاید، چیزی مانند رژه یا اعتراضی وجود دارد که مانع از استفاده مردم از

that exit, number two, to lash out. When you lash out, it means you react angrily. You

خروجی شماره دو برای شلیک می شود. هنگامی که شما انتقاد می کنید، به این معنی است که شما با عصبانیت واکنش نشان می دهید. شما

react with very strong negative emotion. So this phrasal verb is negative and it's used

با احساسات منفی بسیار قوی واکنش نشان می دهید. بنابراین این فعل عبارتی منفی است و

in a negative way. So you might

به صورت منفی استفاده می شود. بنابراین شما ممکن است

It's a, she lashed out when I suggested a different approach. So you shared an opinion

این باشد، وقتی من رویکرد متفاوتی را پیشنهاد کردم، او به شدت انتقاد کرد . بنابراین شما نظر خود را به اشتراک گذاشتید

and the person reacted very negatively, very angrily. They lashed out. Now, for this phrasal

و آن شخص بسیار منفی، بسیار عصبانی واکنش نشان داد. آنها شلاق زدند. اکنون، برای این

verb, it's very common to say at someone, she lashed out at me, when I suggested a different

فعل عبارتی، بسیار رایج است که به کسی بگوییم، او به من حمله کرد، وقتی رویکرد متفاوتی را پیشنهاد دادم

approach the apps on

برنامه‌های

One is optional, you don't need to do it but it can be very useful to specify who. So,

One اختیاری است، نیازی به انجام آن نیست، اما مشخص کردن آن می‌تواند بسیار مفید باشد. سازمان بهداشت جهانی. بنابراین،

if you want to specify the person, then we use at someone, she lashed out at, Jim she

اگر می‌خواهید فرد مورد نظر را مشخص کنید، ما از کسی استفاده می‌کنیم، او به او حمله کرد، جیم او

lashed out at us, it could be the entire group, she lashed out at the client. And then you

به ما حمله کرد، ممکن است کل گروه باشد، او به مشتری حمله کرد. و سپس می‌توانید

can explain the reason why she lashed out at the

دلیل انتقاد او به

Uh, clients because the payment was late number three to walk out. When you walk out, it means

مشتریان را توضیح دهید، زیرا پرداخت شماره سه برای خروج با تأخیر بود. وقتی بیرون می روید، به این معنی است که

you leave a place angrily. So we have another phrasal verb with angrily. You leave a place

یک مکان را با عصبانیت ترک می کنید. بنابراین ما یک فعل عبارتی دیگر با angrily داریم. شما با عصبانیت یک مکان را ترک می کنید

angrily. So let's say you're meeting with your boss to discuss your performance. Now,

. بنابراین فرض کنید با رئیس خود ملاقات می کنید تا در مورد عملکرد خود صحبت کنید. حالا

maybe you were expecting a 20% rain.

شاید انتظار بارش 20 درصدی را داشتید.

Is a raise is a pay increase, a 20 percent pay increase but your boss only offered you

آیا افزایش حقوق، افزایش حقوق است، 20 درصد افزایش حقوق، اما رئیس شما فقط دو درصد به شما پیشنهاد داده است

two percent. You might say after my boss offered me two percent, I walked out. So you left

. ممکن است بگویید بعد از اینکه رئیسم دو درصد به من پیشنهاد داد، من بیرون رفتم. بنابراین اتاق را ترک کردید

the room, you left the office, the meeting, but you didn't just leave you left. Angrily.

، دفتر و جلسه را ترک کردید، اما فقط ترک نکردید، ترک کردید. با عصبانیت

Angrily. That's the key here. So combining our last phrasal verb to last

با عصبانیت این کلید اینجاست. بنابراین با ترکیب آخرین فعل عبارتی ما به آخرین

Shout to react angrily, we can say after she lashed out at me, I walked out number for

فریاد برای واکنش خشمگینانه، می توانیم بگوییم بعد از اینکه او به من حمله کرد، من برای مرتب کردن موضوع از شماره خارج شدم

to sort out. This means to resolve a problem. Now, we can use this with a business, professional

. این به معنای حل یک مشکل است. اکنون، ما می توانیم از این با یک مشکل تجاری و حرفه ای استفاده کنیم

problem. For example, let's say your payment processor isn't working and you can accept

. برای مثال، فرض کنید پردازشگر پرداخت شما کار نمی کند و می توانید

payments.

پرداخت ها را بپذیرید.

It's you might say, we need to sort this out ASAP. We need to resolve this problem, ASAP,

ممکن است بگویید، ما باید این موضوع را در اسرع وقت حل کنیم. ما باید این مشکل را در اسرع وقت حل کنیم،

or who can we call to sort this out? So you can absolutely use this in a professional

یا با چه کسی می توانیم تماس بگیریم تا این مشکل را حل کند؟ بنابراین می توانید کاملاً از این در

business context. When there's a problem, we commonly use this, with personal issues,

زمینه کسب و کار حرفه ای استفاده کنید. هنگامی که مشکلی وجود دارد، ما معمولاً از آن استفاده می کنیم، در مورد مسائل شخصی، در

with relationship issues, when you have a problem with another person. So let's say

مورد مسائل مربوط به روابط، زمانی که شما با شخص دیگری مشکل دارید. پس بیایید بگوییم

you

شما

And your sister haven't spoken in months because of a disagreement maybe your sister lashed

و خواهرتان چند ماه است که به دلیل اختلاف نظر صحبت نکرده‌اید، شاید خواهرتان

out at you and then you walked out of her birthday party and you haven't spoken sense.

به شما حمله کرده و سپس شما از جشن تولد او خارج شده‌اید و شما منطقی صحبت نکرده‌اید.

Well, someone might suggest some ways you can sort it out. You need to sort it out with

خوب، ممکن است کسی راه‌هایی را پیشنهاد کند که بتوانید آن را مرتب کنید. باید با

your sister. You need to resolve the problem. And in this case, the problem is a personal

خواهرت حلش کنی شما باید مشکل را حل کنید. و در این مورد، مشکل یک مشکل شخصی است

problem. So this is a great phrase.

. پس این یک عبارت عالی است.

Verb to use for a business context and a personal context. Number five to use up. This is when

فعل برای استفاده برای زمینه تجاری و زمینه شخصی. شماره پنج برای استفاده این زمانی است که

you finish or consume 100 percent of something. So all of something and that's very important

شما 100 درصد چیزی را تمام یا مصرف می کنید. بنابراین همه چیز و این بسیار مهم است

because I could say I used the olive oil so I consumed the olive oil but when I just say

زیرا می توانم بگویم که من از روغن زیتون استفاده کردم بنابراین روغن زیتون را مصرف کردم، اما وقتی می گویم

use it doesn't

استفاده کنید، به

Tell you how much, how much, olive oil

شما نمی گوید که چقدر، چه مقدار، روغن زیتون

did

I use? I use the olive oil, but if I say, I used up the olive oil then, you know, I

استفاده کردم؟ من از روغن زیتون استفاده می کنم، اما اگر بگویم روغن زیتون را مصرف کردم، می دانید که

used 100% of the olive oil. So there is none left for you or for someone else and you have

100 درصد روغن زیتون را مصرف کردم. بنابراین هیچ چیزی برای شما یا شخص دیگری باقی نمی ماند و باید

to get more. So, I could say, I used all the olive oil when I say,

بیشتر به دست آورید. بنابراین، می توانم بگویم، وقتی می گویم،

The olive oil, all means 100%. So that is exactly the same as I used up. The olive oil

روغن زیتون، همه به معنی 100٪ از روغن زیتون استفاده کردم. بنابراین دقیقاً همان چیزی است که من مصرف کردم. روغن زیتون

number six to wander off. This is when you leave a place, when you're not supposed to

شماره شش سرگردان است. این زمانی است که شما مکانی را ترک می کنید، زمانی که قرار نیست

or you leave a place without telling other people. Now this is commonly used with children.

یا جایی را بدون اینکه به دیگران بگویید ترک می کنید . در حال حاضر این معمولا برای کودکان استفاده می شود.

So

بنابراین

Mother might say, I have to watch my daughter like a hawk or she'll wander off so little

مادر ممکن است بگوید، من باید دخترم را مانند یک شاهین تماشا کنم وگرنه او از این بچه‌های کوچک دور می‌شود،

kids, they might not stay in a room, they might wander off and go into another room

ممکن است در یک اتاق نمانند، ممکن است سرگردان شوند و به اتاق دیگری بروند،

but of course that can be dangerous if nobody is watching that child. So, this is commonly

اما البته اگر کسی نباشد این می‌تواند خطرناک باشد. داره اون بچه رو تماشا میکنه بنابراین، این معمولا

used with young children but we can also use it with adults. So let's say you're on a

برای کودکان خردسال استفاده می شود، اما می توانیم از آن برای بزرگسالان نیز استفاده کنیم. بنابراین فرض کنید در یک

M tour and you're in a foreign country on a Museum tour. Now you're supposed to stay

تور M هستید و در یک تور موزه در یک کشور خارجی هستید. حالا شما قرار است

with the Museum tour, you're not supposed to wander off and just go look at other areas

با تور موزه بمانید، قرار نیست سرگردان شوید و فقط به مناطق دیگر

of the museum, but you might say the tour was boring. So I wandered off number 7 to

موزه نگاه کنید، اما ممکن است بگویید که این تور خسته کننده بود. بنابراین من از شماره 7 سرگردان شدم تا

grow out of. This is when you lose interest in.

رشد کنم. این زمانی است که علاقه خود را به

In something. So to lose interest, you're no longer interested in something because

چیزی از دست می دهید. بنابراین برای از دست دادن علاقه، دیگر به چیزی علاقه ای ندارید زیرا

you're older or more mature. For example, a lot of young kids play video games for hours

بزرگتر یا بالغ هستید. به عنوان مثال، بسیاری از بچه‌های جوان ساعت‌ها و ساعت‌ها بازی‌های ویدیویی انجام می‌دهند

and hours and hours, but as an adult, you might grow out of it. So you no longer do

، اما به عنوان یک بزرگسال، ممکن است از این بازی خارج شوید. بنابراین دیگر این کار را نمی‌کنید

that, you no longer play video games for hours, and hours and hours. Because your

، دیگر ساعت‌ها و ساعت‌ها و ساعت‌ها بازی‌های ویدیویی بازی نمی‌کنید. از آنجایی که شما

Older, you're more mature, a number eight to go ahead. This means to proceed. This is

بزرگتر هستید، بالغ تر هستید، یک عدد هشت برای ادامه دادن. این به معنای ادامه دادن است. این

a very useful phrasal verb. We use it commonly to give someone permission to do something.

یک فعل عبارتی بسیار مفید است. ما معمولاً از آن استفاده می کنیم تا به کسی اجازه انجام کاری را بدهیم.

So your coworker might ask you is it okay? If I send the email to the client, and you

بنابراین ممکن است همکارتان از شما بپرسد که آیا مشکلی نیست؟ اگر ایمیل را برای مشتری ارسال کنم، و شما

can say, sure, go ahead, go ahead. Which means proceed

می توانید بگویید، مطمئنا، ادامه دهید، ادامه دهید. این بدان معناست که ادامه

Proceed with sending the email go ahead. Now, you can just say go ahead, period? Or you

دهید. با ارسال ایمیل ادامه دهید. حالا، شما فقط می توانید بگویید ادامه دهید، نقطه؟ یا می

can specify what the action is. You can say, go ahead and send the email or go ahead with

توانید مشخص کنید که عمل چیست. می توانید بگویید، ادامه دهید و ایمیل بفرستید یا ادامه دهید

and we need a gerund. Go ahead with sending the email and send the email with sending

و ما به یک جروند نیاز داریم. به ارسال ایمیل ادامه دهید و با ارسال

the email so pay attention.

ایمیل ایمیل را ارسال کنید پس توجه کنید.

It's tuned to that sentence structure number nine to give away this means to provide for

به ساختار جمله شماره 9 تنظیم شده است تا این یعنی ارائه

free. So this is a great phrasal verb for me. I could say, I give away my best tips

رایگان. بنابراین این یک فعل عبارتی عالی برای من است. می‌توانم بگویم، من بهترین نکات

and advice on how to become fluent right here on this YouTube channel. Now, let's say you

و توصیه‌هایم را در مورد چگونگی مسلط شدن در همین کانال در یوتیوب ارائه می‌دهم. حالا فرض کنید

have a lot of items from your kids,

وسایل زیادی از بچه هایتان دارید،

But your kids are grown up now, but you have a lot of their clothes, their toys, even furniture

اما بچه هایتان الان بزرگ شده اند، اما شما خیلی از لباس ها، اسباب بازی هایشان، حتی مبلمان

for your kids. You might want to give that away. So you can provide it to another parent

بچه هایتان را دارید. ممکن است بخواهید آن را بدهید . بنابراین می توانید آن را

or someone else for free. We gave away all our kids clothes when they moved out. So when

به صورت رایگان در اختیار والدین دیگری یا شخص دیگری قرار دهید. ما همه لباس‌های بچه‌هایمان را وقتی از خانه نقل مکان کردند، دادیم. بنابراین وقتی می

you want to get rid of something in your house, you can sell it, or you can give it away.

خواهید از شر چیزی در خانه خود خلاص شوید، می توانید آن را بفروشید، یا می توانید آن را ببخشید. به صورت

Provide it for free. And finally number, 10 to frown on, this means to disapprove of something.

رایگان ارائه دهید. و در نهایت عدد 10 برای اخم کردن، این به معنای عدم تایید چیزی است.

So you might say, my boss disapproves of casual clothes so you can say, my boss frowns on

بنابراین ممکن است بگویید، رئیس من لباس‌های غیررسمی را تایید نمی‌کند، بنابراین می‌توانید بگویید، رئیس من با

wearing casual clothes, notice our sentence structure, frowns on wearing, we need our

پوشیدن لباس‌های غیررسمی اخم می‌کند، به ساختار جمله ما توجه می‌کند، در پوشیدن اخم می‌کند، ما به فعل Jaron خود نیاز داریم

Jaron verb. Now that you feel more comfortable with these,

. حالا که با این

Phrasal verbs. How about we do? The exact same quiz again so you can see how much you've

افعال عبارتی احساس راحتی بیشتری می کنید. ما چطور؟ دقیقاً همان مسابقه دوباره، بنابراین می‌توانید ببینید که چقدر

improved here. Are the questions. Hit pause, take as much time as you need, and when you're

پیشرفت کرده‌اید. سوالات هستند. مکث را بزنید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی

ready, hit play to see the answers.

آماده شدید، روی play بزنید تا پاسخ‌ها را ببینید.

Here are the answers. Hit pause. Take as much time as you need. Compare your answers and

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید. به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید. پاسخ های خود را مقایسه کنید و

when you're ready hit play.

زمانی که آماده هستید، بازی را بزنید.

Question 1, we should the party with some karaoke.

سوال 1، ما باید با مقداری کارائوکه مهمانی کنیم.

We should kick off question to you. Don't need to your team, I've heard great things

ما باید سوال شما را آغاز کنیم. نیازی به تیم شما نیست، من چیزهای خوبی

about them.

در مورد آنها شنیده ام.

Talk up question, 3. Make sure your team doesn't while the CEO is here.

سوال صحبت کنید، 3. مطمئن شوید که تیم شما تا زمانی که مدیرعامل اینجاست این کار را انجام ندهد.

Horse Around question for it. Really, when Jeremy took credit for my work,

اسب در اطراف سوال برای آن. واقعاً، وقتی جرمی اعتبار کار من را به عهده گرفت،

Ticked me off question five. He's been since he lost the contract.

سؤال پنج را به من تیک زد. او از زمانی که قراردادش را باخته است. با

moping around question 6, we're on a tight budget, but we have enough to

بررسی سوال 6، ما بودجه کمی داریم ، اما به اندازه کافی

To get by question 7. The expense reports have been since Sarah left.

برای پاسخگویی به سوال 7 داریم. گزارش هزینه ها از زمانی که سارا رفته است.

Piling up question, eight. I've learned to my mother when she gives me relationship advice.

انباشتن سوال، هشت. وقتی مادرم به من توصیه های رابطه می کند، یاد گرفته ام.

Tune out. Question 9. She used to be very serious but she's a bit.

کوک کردن. سوال 9. او قبلاً خیلی جدی بود اما کمی.

Loosened up question, 10. My boss is going to when she learns we lost the account.

سوال شل شده، 10. رئیس من وقتی بفهمد ما حساب را از دست داده‌ایم، می‌رود.

Flip out. So how did you do with that quiz? Don't worry if it was difficult because now

ورق بزنید. پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ اگر سخت بود نگران نباشید زیرا اکنون قصد دارم

I'm going to explain every phrasal verb in detail. Let's get started. Number one to tune

هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح دهم . بیا شروع کنیم. شماره یک برای

out. This is a very useful phrasal verb because is used to say, you stop listening to someone,

تنظیم. این یک فعل عبارتی بسیار مفید است، زیرا برای گفتن استفاده می‌شود، شما دیگر به کسی گوش نمی‌دهید،

you stop paying attention to them because you don't like what they're saying, basically,

به او توجه نمی‌کنید، زیرا اساساً از چیزی که او می‌گوید خوشتان نمی‌آید،

so you to

بنابراین شما باید

Une someone out. This is something that kids do all the time with their parents, right?

یک نفر را بیرون بکشید. این کاری است که بچه ها همیشه با والدینشان انجام می دهند، درست است؟

If your parent is giving you advice and you don't want to hear it, you just tune them

اگر والدینتان به شما نصیحت می کنند و شما نمی خواهید آن را بشنوید، فقط آنها را تنظیم کنید

out. So your parent is talking but you're just not really listening. So you might say,

. بنابراین والدین شما صحبت می کنند اما شما واقعاً گوش نمی دهید. بنابراین ممکن است بگویید،

I always tune out my mom when she gives me relationship advice. Now, this can also happen

من همیشه وقتی مادرم را به من توصیه‌های رابطه می‌کند، به او گوش می‌دهم. در حال حاضر، این نیز می تواند

a lot in a workplace situation. Let's say

در یک موقعیت محل کار بسیار اتفاق بیفتد. فرض کنید

The co-worker that sits beside you is just a very negative person and complains a lot.

همکار که کنار شما می نشیند، فقط یک فرد بسیار منفی است و بسیار شکایت می کند.

You might just simply tune them out so you stop listening to them because you don't want

ممکن است به سادگی آنها را تنظیم کنید تا دیگر به آنها گوش نکنید زیرا نمی خواهید آن

to hear all that negativity and complaining. So you just tune them out there talking but

همه منفی و شکایت را بشنوید. بنابراین شما فقط آنها را برای صحبت کردن تنظیم می کنید اما

you're not listening. Number two to take off. This is a useful one because it means to annoy

گوش نمی دهید. شماره دو برای برخاستن. این یک مورد مفید است زیرا به معنای آزار دادن

to anger or to irritate

به خشم یا آزار دادن

Eight. Now, we use this into very specific sentence structures. It ticks someone off.

هشت است. اکنون، ما از آن در ساختارهای جملات بسیار خاص استفاده می کنیم . کسی را تیک می زند.

It takes me off when my coworker doesn't help, so it takes someone off and then you explain

وقتی همکارم کمکی نمی‌کند، من را از خود دور می‌کند، بنابراین کسی را بیرون می‌آورد و سپس

the situation that causes the anger, the frustration, or the irritation. Now the other sentence

موقعیتی را که باعث عصبانیت، ناامیدی یا عصبانیت می‌شود توضیح می‌دهی. اکنون ساختار جمله دیگر

structure is just to say someone or something.

فقط گفتن کسی یا چیزی است.

Excuse me off. John really ticks me off. He's so - John really irritates me. Frustrates

ببخشید. جان واقعاً من را خسته می کند. او خیلی - جان واقعاً من را عصبانی می کند. من را ناامید می کند

me, annoys me John really ticks me off. He's so - but I just tune him out. Number three

، آزارم می دهد جان واقعاً من را عصبانی می کند. او خیلی خوب است - اما من فقط او را تنظیم می کنم. شماره سه

to talk up and you talked someone or something up. And that means you speak in a way that

برای صحبت کردن و شما با کسی یا چیزی صحبت کردید . و این بدان معناست که شما طوری صحبت می کنید که

makes that someone or something sound really beneficial.

باعث می شود آن شخص یا چیزی واقعاً مفید به نظر برسد.

Vishal really positive, really amazing. Maybe even more so than the reality. So let's say

ویشال واقعا مثبت، واقعا شگفت انگیز. شاید حتی بیشتر از واقعیت. بنابراین فرض کنید

you're in sales and you're trying to sell this piece of software to a company. Will

شما در حال فروش هستید و سعی می کنید این نرم افزار را به یک شرکت بفروشید. آیا

you're going to talk up that software? You're going to talk about that software in a way

قصد دارید در مورد آن نرم افزار صحبت کنید؟ شما قصد دارید در مورد آن نرم افزار به گونه ای صحبت کنید

that really highlights. All of its positive features and you probably won't mention any

که واقعا برجسته باشد. تمام ویژگی های مثبت آن و احتمالاً هیچ

negative features. You're going to talk it up or let's say

ویژگی منفی را ذکر نخواهید کرد. قرار است در مورد آن صحبت کنید یا فرض کنید

That you're really close friend applied for a job in your company. Well, you're probably

که شما واقعاً دوست صمیمی هستید برای کار در شرکت شما درخواست داده است. خب احتمالا

going to talk up your friend. You're going to speak about your friend, very enthusiastically,

قراره با دوستت صحبت کنی شما قرار است در مورد دوست خود صحبت کنید، بسیار مشتاقانه،

very positively because you want your friend to get the job, you're going to talk up your

بسیار مثبت، زیرا می خواهید دوست شما شغلی را بدست آورد، با

friend number four to pile up. This means simply to increase in amount and we generally

دوست شماره چهار خود صحبت می کنید تا انباشته شود. این به معنای صرفاً افزایش مقدار است و ما معمولاً از

use this with work. So,

آن با کار استفاده می کنیم. بنابراین،

In general you can say work is really piling up. Work is increasing in amount. You can

به طور کلی می توان گفت که کار واقعاً در حال انباشته شدن است. مقدار کار در حال افزایش است. شما می توانید از

use this with specific work. So you might say my expense reports are piling up or even

این با کار خاص استفاده کنید. بنابراین ممکن است بگویید که گزارش‌های هزینه‌های من در حال انباشته شدن هستند یا حتی

with household chores you might say the laundry is piling up the dirty dishes are piling up

در مورد کارهای خانه، ممکن است بگویید که لباس‌های شسته‌شده در حال انباشته شدن ظروف کثیف هستند و

they're increasing in amount number five to mope around.

تعداد آنها در حال افزایش است .

Some mope around. This is when someone moves from one location to another but they do it

چند ماپ در اطراف این زمانی است که شخصی از مکانی به مکان دیگر نقل مکان می کند، اما این کار را

in a very unhappy way, a lazy way, a disappointed way. And it's generally because something

به شیوه ای بسیار ناراضی، تنبل، ناامید انجام می دهد . و به طور کلی به این دلیل است که چیزی

is wrong, something specific is wrong. So maybe they just lost their job or they just

اشتباه است، چیزی خاص اشتباه است. بنابراین شاید آنها به تازگی شغل خود را از دست داده اند یا به تازگی

broke up with their girlfriend. So they'd mope around the house. All day. They go from

از دوست دختر خود جدا شده اند. بنابراین آنها در خانه می چرخیدند. تمام روز. از روی

the couch to the kid.

کاناپه به سمت بچه می روند.

Kitchen back to the couch but they look really upset and lazy and no energy. So this isn't

آشپزخانه به کاناپه برمی گردد اما واقعاً ناراحت و تنبل به نظر می رسند و انرژی ندارند. پس این

really a positive thing. We generally say stop moping around. You need to stop moping

واقعا چیز مثبتی نیست. ما به طور کلی می گوییم دست از غوغا نزنید. باید دست از

around and start looking for a job. If that's the reason why you're moping around because

غوغا نزنید و به دنبال شغل بگردید. اگر به این دلیل است که به دلیل

you lost your job, stop moping around and look for a job, number six to lose.

از دست دادن شغل خود را غوطه ور می کنید، دست از آب پاشی بردارید و به دنبال شغلی باشید، شماره شش که باید از دست بدهید.

Send up. This is a great one. It means to be more relaxed, more comfortable, or less

ارسال کنید. این یکی عالی است. این به معنای آرامش بیشتر، راحت تر یا کمتر

serious. So, you might say she was very shy at first, but then she loosened up. So she

جدی بودن است. بنابراین، ممکن است بگویید او ابتدا خیلی خجالتی بود ، اما بعد شل شد. بنابراین او

became more relaxed. More comfortable. Now we often use this as advice to someone. If

آرام تر شد. راحت تر. اکنون ما اغلب از این به عنوان توصیه به کسی استفاده می کنیم. اگر

someone is just being too serious, you might say loosen up. Loosen

کسی خیلی جدی است، ممکن است بگویید شل شوید. شل کن گوش کن

Listen up. It's similar to sing relaxed. A little relaxed, a little loosen up. You need

شبیه به آواز خواندن آرام است. کمی آرام، کمی شل. باید

to loosen up. Oh, just loosen up. Number seven to kick off. This is a great one because when

شل کنی اوه، فقط شل کن شماره هفت برای شروع این بسیار عالی است زیرا وقتی

you kick something off, it means you start. But we use this in the context of a sports

چیزی را شروع می کنید، به این معنی است که شروع می کنید. اما ما از این در زمینه یک

event, a meeting, a conference, or even a

رویداد ورزشی، یک جلسه، یک کنفرانس یا حتی یک

Already. So some sort of event with people. So when Sports is very common to say the game,

قبلا استفاده می کنیم. بنابراین نوعی رویداد با مردم. بنابراین زمانی که Sports برای گفتن بازی بسیار رایج است،

the match kicks off at and then you say, the time the match kicks off at 3:00, the game

مسابقه شروع می‌شود و سپس می‌گویید، زمانی که مسابقه در ساعت 3:00 شروع می‌شود، بازی

kicks off at 7:00 and that's just when the game starts. Now you could also say let's

در ساعت 7:00 شروع می‌شود و درست زمانی است که بازی شروع می‌شود. حالا شما همچنین می توانید بگویید بیایید

kick off the meeting.

جلسه را شروع کنیم.

Bye. And then you can explain how you're going to start the meeting. Let's kick off the meeting

خدا حافظ. و سپس می توانید توضیح دهید که چگونه می خواهید جلسه را شروع کنید. بیایید جلسه را

by introducing the new CFO or let's kick off the meeting by sharing. The good news number

با معرفی مدیر مالی جدید شروع کنیم یا با اشتراک گذاری جلسه را آغاز کنیم. خبر خوب شماره

8, this is a fun one to horse around when you force around you behave in a silly or

8، زمانی که به زور در اطراف خود رفتار احمقانه یا پر

noisy way. So basically what children do all the time they Horse Around

سر و صدا داشته باشید، سرگرم کننده است. بنابراین اساساً همان کاری که بچه‌ها همیشه انجام می‌دهند، دور تا

Round, but you might say, the kids were horsing around and they broke my favorite vaes now.

دور می‌چرخند، اما شاید بگویید، بچه‌ها در اطراف اسب سواری می‌کردند و حالا گلدان‌های مورد علاقه‌ام را شکستند.

Although, this is commonly used in children, it can, of course, be used for adults as well,

اگرچه، این معمولا در کودکان استفاده می شود، البته می توان از آن برای بزرگسالان نیز استفاده کرد،

because adults act in silly and noisy ways all the time, right? Even in workplace context.

زیرا بزرگسالان همیشه به روش های احمقانه و پر سر و صدا عمل می کنند ، درست است؟ حتی در محیط کار.

So, you might be talking about how your team is constantly horsing around. And as a bonus,

بنابراین، ممکن است در مورد این صحبت کنید که چگونه تیم شما دائماً در حال حرکت است. و به عنوان یک امتیاز،

you can also say,

همچنین می توانید بگویید،

Goof around. It's an alternative but they're both very commonly used so horse around or

دور و بر را مسخره کنید. این یک جایگزین است، اما از هر دو بسیار رایج استفاده می شود، بنابراین برای گذراندن مسیر با اسب در اطراف یا

goof around number 9 to get by. This is when you have just enough money to live on but

شماره 9 احمق هستند. این زمانی است که شما فقط به اندازه کافی پول برای زندگی دارید اما

not very much extra. So you can basically pay all your bills and that's about it. So

زیاد اضافی ندارید. بنابراین شما اساساً می توانید تمام قبض های خود را پرداخت کنید و بس. بنابراین

you might say sense are twins were born. It's been more difficult to

ممکن است بگویید حس دوقلوها به دنیا آمده اند.

get by. You have two new babies in the house. Well, first congratulations. But of course,

رسیدن به آن دشوارتر بوده است. شما دو بچه جدید در خانه دارید. خب اول بهت تبریک میگم اما البته،

that's very expensive. So now you only have enough money to pay your bills to buy the

این بسیار گران است. بنابراین اکنون شما فقط پول کافی برای پرداخت قبض های خود دارید تا

food by the diapers by the groceries, pay your mortgage things like that, we're getting

غذا را با پوشک توسط خواربارفروشی بخرید، چیزهای وام مسکن خود را مانند آن بپردازید، ما در حال گذران هستیم،

by, we're getting by, you're just surviving so if someone knows you're going through a

ما در حال گذراندن هستیم، شما فقط زنده مانده اید، بنابراین اگر کسی بداند از نظر

tough time financially maybe you lost your job and they ask you

مالی دوران سختی را پشت سر می گذارید، شاید شغل خود را از دست داده اید و از شما می پرسند

How's it going? Is everything okay? You could say well I'm getting by I'm getting by which

اوضاع چطور است؟ همه چیز خوب است؟ می‌توانید بگویید خوب دارم می‌گذرم، می‌توانم با

lets them know you're surviving, you have enough to pay all your core expenses and finally

آن‌ها بفهمند که زنده می‌مانید، شما به اندازه کافی برای پرداخت تمام هزینه‌های اصلی خود دارید و در نهایت

number 10. So flip out. Now this can mean to become very excited but it can also mean

شماره 10 را دارید. حالا این می تواند به معنای بسیار هیجان زده شدن باشد، اما می تواند به معنای

to become very angry or agitated so is when you have a very strong emotion but that emotion

بسیار عصبانی شدن یا تحریک شدن نیز باشد، بنابراین زمانی که شما یک احساس بسیار قوی دارید اما آن احساس

can be

می تواند

Be positive excitement or it can be - anger, and it will be obvious based on context. So,

هیجان مثبت باشد یا می تواند - خشم باشد، و بر اساس آن آشکار خواهد شد. متن نوشته. بنابراین،

if you just won a competition or a prize or the lottery, you might flip out and become

اگر شما فقط برنده یک مسابقه یا جایزه یا قرعه‌کشی شده باشید، ممکن است از آن خارج شوید و

very, very excited, right? The sports team flipped out when they won the gold medal or

بسیار بسیار هیجان‌زده شوید، درست است؟ تیم ورزشی زمانی که مدال طلا را به دست می آورد یا

the team flipped

تیم از میدان خارج می شد، از میدان

out.

خارج می شد.

Vote. When they lost the game, the team became very angry so you can use it in both situations

رای. وقتی آنها بازی را باختند، تیم بسیار عصبانی شد، بنابراین می توانید آن را در هر دو موقعیت استفاده کنید

and for this expression you can also say, freak out, freak out flip out, they mean the

و برای این عبارت نیز می توانید بگویید، freak out، freak out flip out، آنها به

same and again positive excitement or - anger. So now that you're more comfortable with these

همان معنی و دوباره هیجان مثبت یا - عصبانیت هستند. پس حالا که با این افعال عبارتی راحت تر هستید

phrasal verbs. How about we do that exact same quiz again so you can see how much

. چه برسد به اینکه دقیقاً همان مسابقه را دوباره انجام دهیم تا بتوانید ببینید چقدر

You've improved. So here are the questions. Hit pause. Take as much time as you need,

پیشرفت کرده اید. بنابراین سؤالات اینجاست. مکث را بزنید. به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید

and when you're ready, hit play to see the answers.

و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ ها، روی play بزنید. در

Here are the answers, go ahead and hit pause and figure out how you did.

اینجا پاسخ ها وجود دارد، ادامه دهید و مکث را فشار دهید و بفهمید که چگونه انجام دادید.

Amazing job with this lesson. Now make sure you get your free speaking guide where I share

کار شگفت انگیز با این درس اکنون مطمئن شوید که راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت کرده‌اید، جایی که من

six tips on how to speak English, fluently and confidently, you can download it from

شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن انگلیسی، روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم، می‌توانید آن را از

my website right here. And then when you're ready, get started with your next lesson.

وب‌سایت من از اینجا دانلود کنید. و پس از آماده شدن، با درس بعدی خود شروع کنید.