Speak With Me: 4 HOURS of English Speaking Practice (MASTERCLASS!)

Do you want to practice speaking in English?

آیا می خواهید صحبت کردن به زبان انگلیسی را تمرین کنید؟

Well, that's exactly what you'll do  in this English speaking master class.

خوب، این دقیقاً همان کاری است که در این کلاس استاد انگلیسی زبان انجام خواهید داد.

You're going to practice speaking out  loud to improve your speaking skills.

برای بهبود مهارت‌های گفتاری خود، صحبت کردن با صدای بلند را تمرین خواهید کرد.

And throughout this master class,  you'll also expand your vocabulary,  

و در طول این کلاس کارشناسی ارشد، همچنین دایره لغات خود را گسترش می دهید،

learn grammar, and improve your pronunciation.

دستور زبان را یاد می گیرید، و تلفظ خود را بهبود می بخشید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

So what are we speaking about?

پس در مورد چه چیزی صحبت می کنیم؟

You're going to speak about what's happening now.

شما قرار است در مورد آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد صحبت کنید.

What's happening now?

چی شده؟

So what verb tense do you need?

پس به چه زمان فعل نیاز دارید؟

If the question is what's happening now?

اگر سوال این است که الان چه اتفاقی می افتد؟

Hmm.

What's happening now?

هوم

چی شده؟ به

What verb tense do you need?

چه زمان فعل نیاز دارید؟

Well, of course, this is the present continuous  because if something is happening now,  

خوب، البته، این زمان حال استمراری است، زیرا اگر چیزی در حال حاضر اتفاق می افتد،

you need the present continuous to talk about it.

برای صحبت در مورد آن به حال استمراری نیاز دارید.

So I want you to answer out loud and you're  going to do this to practice speaking.

بنابراین می‌خواهم با صدای بلند پاسخ دهید و این کار را برای تمرین صحبت کردن انجام خواهید داد.

So I want you to open your mouth and answer  the question and make sure you do that.

بنابراین از شما می‌خواهم که دهانتان را باز کنید و به سؤال پاسخ دهید و مطمئن شوید که این کار را انجام می‌دهید.

Out.

بیرون. با صدای

Loud.

بلند

So here is our first example.

بنابراین در اینجا اولین مثال ما است.

What's happening now?

چی شده؟

And you need to make a positive statement,  

و باید یک جمله مثبت بیان کنید، از

use the subject, the verb to be  conjugated with your subject.

فاعل استفاده کنید، فعل را که باید با فاعل خود ترکیب شود.

So of course you need I am, you are, ** *** it.

بنابراین مطمئناً شما به من نیاز دارید، شما هستم، ****** آن.

What do you need?

چه چیزی نیاز دارید؟

Is we are and they are.

آیا ما هستیم و آنها هستند.

And then you need your verb with  ING, so your verb can be any verb.

و سپس به فعل خود با ING نیاز دارید ، بنابراین فعل شما می تواند هر فعل باشد.

And then you just add the ING.

و سپس شما فقط ING را اضافه کنید.

And this is, of course, the  present continuous tense.

و این البته زمان حال استمراری است.

So what's happening now in this picture?

خب حالا در این عکس چه اتفاقی می افتد؟ در

What is happening right now in this picture?

حال حاضر در این تصویر چه اتفاقی می افتد؟

Hmm, maybe.

هوم، شاید

Well, you see the image right?

خوب، شما تصویر را درست می بینید؟

We have it looks like a man on the phone.

ما آن را مانند یک مرد در تلفن به نظر می رسد.

Michael Scott.

مایکل اسکات آیا

Does anyone recognize this reference?

کسی این مرجع را می شناسد؟

Michael Scott from Dunder Mifflin.

مایکل اسکات از داندر میفلین.

Does anyone know who Michael Scott is?

کسی میدونه مایکل اسکات کیه؟

Well, if you know anything about American culture,  American pop culture, you might recognize that  

خوب، اگر چیزی در مورد فرهنگ آمریکایی، فرهنگ پاپ آمریکایی می دانید، ممکن است تشخیص دهید

Michael Scott is one of the characters from  a very popular TV show called The Office.

مایکل اسکات یکی از شخصیت های یک برنامه تلویزیونی بسیار محبوب به نام The Office است.

This TV is quite old right now, just like Friends  is very old, but Americans still watch it today.

این تلویزیون در حال حاضر کاملاً قدیمی است، درست مانند Friends که بسیار قدیمی است، اما آمریکایی‌ها هنوز هم آن را تماشا می‌کنند.

And it's a great TV show to watch if you  want to get comfortable with real English,  

و اگر می‌خواهید با انگلیسی واقعی راحت باشید،

the way Americans truly talk.

آنطور که آمریکایی‌ها واقعاً صحبت می‌کنند، این یک برنامه تلویزیونی عالی برای تماشا است.

So what's happening now?

خب الان چه خبره؟

We could say, so you have.

ما می توانیم بگوییم، پس شما دارید.

Oh, look, it's a phone call from Michael Scott.

اوه، ببین، این یک تماس تلفنی از مایکل اسکات است.

So let's see.

پس بیایید ببینیم. این دانش آموز گفت،

We have some examples here in  the comments, this student said.

ما در اینجا چند نمونه در نظرات داریم.

My friend is calling me on the phone now, exactly  because what's the subject in this sentence?

دوست من اکنون با من تلفنی تماس می گیرد، دقیقاً به این دلیل که موضوع در این جمله چیست؟

My friend, my friend?

دوست من، دوست من؟

But when you have a subject, you  always want to think, what is it?

اما وقتی موضوعی دارید، همیشه می خواهید فکر کنید که آن چیست؟

I, you, ** *** it, we, or they.

من، تو، ****** آن، ما، یا آنها.

So first you want to understand  which of the five subjects is this?

بنابراین ابتدا می خواهید بفهمید که کدام یک از این پنج موضوع است؟

My friend is of course he or she, so he  is calling me because you call someone  

دوست من مطمئناً او است، بنابراین او با من تماس می‌گیرد زیرا شما با کسی  از طریق

on the phone now you can add now that's  optional because the present continuous,  

تلفن تماس می‌گیرید، اکنون می‌توانید اضافه کنید که اختیاری است، زیرا زمان حال استمراری،   به

it tells you that the action is happening now.

شما می‌گوید که این عمل اکنون انجام می‌شود.

So you don't have to include that, but  you can you can say now or right now.

بنابراین لازم نیست آن را بگنجانید، اما می‌توانید اکنون یا همین حالا بگویید.

All right, So another example here.

بسیار خوب، پس یک مثال دیگر در اینجا.

The mobile is ringing exactly.

موبایل دقیقا زنگ می زند.

Now listen to how I said this,  because in American English we say.

حالا گوش کنید که چگونه این را گفتم، زیرا ما به انگلیسی آمریکایی می گوییم.

Mobile Mobile Mobile Bull.

موبایل موبایل موبایل گاو.

Bull.

But in British English mobile.

گاو نر

اما در موبایل انگلیسی بریتانیایی.

Mobile.

سیار.

So if you hear someone say mobile  and someone else say mobile,  

بنابراین اگر می‌شنوید که شخصی می‌گوید mobile و شخص دیگری می‌گوید mobile،

just know that both pronunciations are correct.

فقط بدانید که هر دو تلفظ صحیح هستند.

One is American mobile and the  other one is British mobile.

یکی موبایل آمریکایی و دیگری موبایل بریتانیایی است.

The mobile is ringing.

موبایل زنگ می زند.

Exactly.

دقیقا.

So what's the subject here?

پس موضوع اینجا چیست؟

The subject is the mobile, which is IU  ** *** it, it's it it is ringing exactly.

موضوع موبایل است که IU است.

Everyone is doing so great.

همه کارشون خیلی عالیه باشه

All right, hello, everyone.

سلام به همه

Thank you so much for being here.

از اینکه اینجایی نهایت تشکر رو دارم.

So let's try this again.

پس بیایید این را دوباره امتحان کنیم.

Let's try another one well, before  we go to the next one, of course,  

بیایید یکی دیگر را خوب امتحان کنیم، قبل از رفتن به ویدیوی بعدی، البته،

make sure you like this video subscribe for  more great lessons and if you're having fun,  

مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید برای درس‌های عالی‌تر مشترک شوید و اگر از آن لذت می‌برید،

if you're enjoying this style of video, put  yes, yes, yes put yes, yes, yes in the comments.

اگر از این سبک ویدیو لذت می‌برید، بله، بله را قرار دهید ، بله بله، بله، بله را در نظرات قرار دهید.

So I know you want more videos just like this.

بنابراین می دانم که شما ویدیوهای بیشتری مانند این می خواهید.

OK, so let's try another one Here's an image.

خوب، پس بیایید یکی دیگر را امتحان کنیم این یک تصویر است.

What's happening now So think  about who the subject is or  

اکنون چه اتفاقی می‌افتد، بنابراین به این فکر کنید که سوژه کیست یا

what the subject is because you can have a what?

موضوع چیست زیرا می‌توانید چه چیزی داشته باشید؟

And then you need your subject,  

و سپس به فاعل خود نیاز دارید،

the verb to be conjugated with your subject  and the verb in ING to form a full sentence.

فعل با فاعل شما و فعل در ING برای تشکیل یک جمله کامل.

What's happening now?

چی شده؟

Hmm what's happening now?

هوم الان چه خبره؟

All right everyone, let's see  what could our subject be?

خوب همه، بیایید ببینیم موضوع ما چه می‌تواند باشد؟

Well, the there's only one person in this image.

خوب، فقط یک نفر در این تصویر وجود دارد.

So who is our subject and  what is that person doing?

پس سوژه ما کیست و آن شخص چه می کند؟

Well, let's think about this.

خوب، بیایید در مورد این فکر کنیم.

We could say she and then what  do you need for your verb to be?

می‌توانیم بگوییم او و سپس به چه چیزی نیاز دارید تا فعلتان باشد؟

We have she.

ما او را داریم.

So you need the verb to be  conjugated with the subject she is.

بنابراین شما نیاز دارید که فعل با فاعل که هست ترکیب شود.

And then you need your verb.

و سپس به فعل خود نیاز دارید.

You take your base verb and then you add ING.

شما فعل پایه خود را می گیرید و سپس ING را اضافه می کنید.

So Patrice said she's shopping.

بنابراین پاتریس گفت که در حال خرید است.

Exactly, she's shopping.

دقیقا داره خرید میکنه

And then you can expand this.

و سپس می توانید این را گسترش دهید.

You can provide more information what  she's shopping for, where is she shopping?

می‌توانید اطلاعات بیشتری ارائه دهید که او برای چه چیزی خرید می‌کند، از کجا می‌خرد؟

Who is she shopping with?

او با چه کسی خرید می کند؟

So you can expand on this to  provide a more complex sentence,  

بنابراین می‌توانید این را گسترش دهید تا جمله پیچیده‌تری ارائه کنید،

but the base of your sentence, the start  of your sentence is she's shopping.

اما پایه جمله شما، شروع جمله شما این است که او خرید می‌کند.

Excellent job Patrice, are  you enjoying in this lesson?

کار عالی پاتریس، آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description for  the think to learn more or you can go  

می‌توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در توضیحات به دنبال فکر باشید یا می‌توانید

to my website and click on Finally Fluent Academy.

به وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

All right, who else do we have?

خوب، ما چه کسی دیگر را داریم؟

Bhavesh said she is checking the size of the top.

بهوش گفت که دارد اندازه بالا را بررسی می کند.

Very nice sentence.

جمله خیلی قشنگیه

So notice checking the size  because she's holding it up to her.

بنابراین به بررسی اندازه توجه کنید زیرا او آن را به سمت خود نگه داشته است.

Will this fit?

آیا این مناسب است؟

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

Let me check the size.

بگذارید اندازه را بررسی کنم.

Now most shirts have A tag  on them, usually at the back,  

اکنون بیشتر پیراهن‌ها دارای یک برچسب هستند، معمولاً در پشت،

and you can also check the  size by looking at that tag.

و همچنین می‌توانید اندازه آن را با نگاه کردن به آن برچسب بررسی کنید.

Oh, what size is this?

اوه این چه سایزیه

Let me check.

بذار چک کنم

Let me check the size of the top.

بگذارید اندازه قسمت بالایی را بررسی کنم.

Very nice sentence.

جمله خیلی قشنگیه

Shima said she is trying a new shirt now.

شیما گفت اکنون در حال امتحان یک پیراهن جدید است.

Great job, Shima.

کار عالی شیما

You have your subject, she you have your  verb to be conjugated with the subject.

شما فاعل خود را دارید، او فعل خود را دارید که با فاعل مزدوج شود.

But there's something missing in this  sentence because you don't try a new shirt.

اما چیزی در این جمله کم است زیرا پیراهن جدید را امتحان نمی‌کنید.

You need a phrasal verb.

شما به یک فعل عبارتی نیاز دارید.

So what could that phrasal verb be?

پس آن فعل عبارتی چه می تواند باشد؟

You need to take try, but you  need it as a phrasal verb.

باید تلاش کنید، اما به آن به عنوان یک فعل عبارتی نیاز دارید.

So you need a preposition.

بنابراین شما به یک حرف اضافه نیاز دارید.

There's a preposition missing from the  sentence to make it grammatically correct.

یک حرف اضافه در جمله وجود ندارد تا از نظر دستوری درست شود.

And I see Horatio has that preposition.

و من می بینم که Horatio این حرف اضافه را دارد.

She is trying on clothes exactly she is trying on.

او دقیقاً در حال امتحان لباس است.

So that's the phrasal verb to try on.

بنابراین این فعل عبارتی برای امتحان کردن است.

And that's when you see if the size is correct,  

و آن وقت است که می‌بینید آیا اندازه درست است،

if it looks good on you, if you  like the shirt, you try it on.

اگر به نظر شما خوب است، اگر پیراهن را دوست دارید، آن را امتحان کنید.

So you might be in the store and you  ask someone, where can I try this on?

بنابراین ممکن است در فروشگاه باشید و از کسی بپرسید، کجا می توانم این را امتحان کنم؟

Where can I try this on?

کجا می توانم این را امتحان کنم؟

So you're asking where is the change  room, the dressing room, the fitting room?

بنابراین می‌پرسید اتاق تعویض، رختکن، اتاق لباس کجاست؟

There are many different ways, but  those three are the most common.

راه های مختلفی وجود دارد، اما این سه روش رایج ترین هستند.

She is trying on clothes and  before Shima said a new shirt.

او دارد لباس‌ها را امتحان می‌کند و قبل از اینکه شیما یک پیراهن جدید بگوید.

You can absolutely use that.

شما کاملا می توانید از آن استفاده کنید.

She is trying on a new shirt, OK, so Carlos said.

او در حال امتحان یک پیراهن جدید است، خوب، بنابراین کارلوس گفت.

She is smiling.

او لبخند میزند.

Absolutely amazing job.

کار کاملا شگفت انگیز

She is smiling because we use the present  continuous for states of being as well.

او لبخند می زند زیرا ما از حال استمراری برای حالات هستی نیز استفاده می کنیم.

So you can look at her and  see, OK, what is she doing?

بنابراین می توانید به او نگاه کنید و ببینید، خوب، او چه کار می کند؟

What emotion does she have as well?

او هم چه احساسی دارد؟

She is smiling.

او لبخند میزند.

She's smiling because she found the perfect shirt.

او لبخند می زند زیرا پیراهن عالی را پیدا کرده است.

It's the right size and it's on on  sale, so she's smiling very good.

اندازه مناسبی دارد و در فروش است، بنابراین او خیلی خوب می‌خندد.

Aiden provided a very detailed answer.

آیدن پاسخ بسیار مفصلی ارائه کرد.

She is trying a green blouse in the mall.

او در حال امتحان یک بلوز سبز در مرکز خرید است.

Well, very good.

خب خیلی خوبه

There is just one thing you're missing and I just  explained that you're missing the preposition.

فقط یک چیز را از دست می دهید و من فقط توضیح دادم که حرف اضافه را از دست داده اید.

The preposition on She's trying on a green  blouse in the mall very nice sentence.

حرف اضافه روی She's try on a blouse سبز در مرکز خرید جمله بسیار زیبا است.

I like how you added additional detail  and that's how you can make a simple  

من از نحوه افزودن جزئیات بیشتر خوشم می‌آید و به این ترتیب می‌توانید یک

sentence sound more complex by  just add on more information.

جمله ساده را با افزودن اطلاعات بیشتر پیچیده‌تر کنید. خیلی

So really nice sentence.

جمله قشنگیه

Just don't forget that phrasal verb.

فقط آن فعل عبارتی را فراموش نکنید.

Try on.

امتحان کن

She's trying on a green blouse in the mall.

او در حال امتحان کردن یک بلوز سبز در مرکز خرید است.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, this is an interesting one.

خوب، این یک مورد جالب است.

Julia said she is mirroring  to check her ideal blouse.

جولیا گفت که در حال آینه کاری است تا بلوز ایده آل خود را بررسی کند.

Very interesting that you  used mirror as a verb now.

خیلی جالب است که اکنون از mirror به عنوان فعل استفاده کردید.

I love how you did that.

من دوست دارم چگونه این کار را انجام دادی.

But what I would say is she  is looking in the mirror.

اما چیزی که می‌توانم بگویم این است که او در آینه نگاه می‌کند.

So you look in a mirror, She's looking  in the mirror to check her ideal blouse.

بنابراین شما در آینه نگاه می کنید، او به آینه نگاه می کند تا بلوز ایده آل خود را بررسی کند.

So you can see that she's looking in the mirror.

بنابراین می توانید ببینید که او در آینه نگاه می کند.

All right, great job.

بسیار خوب، کار عالی

Moses says she is looking at the blouse.

موسی میگه داره به بلوز نگاه میکنه.

Yeah, exactly.

She's looking at the blouse.

بله دقیقا. داره

به بلوز نگاه میکنه

She's looking at it in the mirror.

او در آینه به آن نگاه می کند.

She's using the mirror to look at the blouse.

او از آینه برای نگاه کردن به بلوز استفاده می کند.

She's looking at the blouse in the mirror.

او در آینه به بلوز نگاه می کند.

Now, remember, for spoken English, you  can sound more natural, sound more fluent,  

اکنون، به یاد داشته باشید، برای مکالمه انگلیسی، می‌توانید

by forming that contraction with your subject.

با ایجاد آن انقباض با سوژه‌تان، طبیعی‌تر، روان‌تر به نظر برسید.

She and your auxiliary verb to be she's.

او و فعل کمکی شما to be she's.

She is.

او است.

So just say that out loud.

پس فقط با صدای بلند بگویید.

She's she's very good and you can do that with all  

او خیلی خوب است و شما می توانید این کار را با همه

subjects She's So try that when  you're seeing these out loud.

سوژه ها انجام دهید.

All right, excellent job, everyone.

بسیار خوب، کار عالی، همه.

So one student wanted to know how about  she's picking a new, a new blouse.

بنابراین یکی از دانش‌آموزان می‌خواست بداند چگونه می‌خواهد یک بلوز جدید و جدید انتخاب کند.

So new instead of news new because it's an  adjective and we don't add s s to adjectives.

بنابراین جدید به جای اخبار جدید، زیرا یک صفت است و ما s را به صفت ها اضافه نمی کنیم.

She's picking a new blouse.

او در حال انتخاب یک بلوز جدید است.

You could say that because in the picture behind  her, there are many different items of clothing.

می توان گفت چون در تصویر پشت سر او، لباس های مختلفی وجود دارد.

And of course, this is a store with many  ones, many different items of clothing.

و البته، این فروشگاهی است با بسیاری از موارد، بسیاری از اقلام مختلف لباس.

So she's picking one.

بنابراین او یکی را انتخاب می کند.

You can also use the phrasal verb to pick out.

شما همچنین می توانید از فعل عبارتی برای انتخاب استفاده کنید.

She's picking out out a new blouse.

او در حال انتخاب یک بلوز جدید است.

So honestly, you could use both.

بنابراین صادقانه، شما می توانید از هر دو استفاده کنید.

She's picking a new blouse.

او در حال انتخاب یک بلوز جدید است.

She's picking out a new blouse.

او در حال انتخاب یک بلوز جدید است.

You can absolutely do that.

شما کاملا می توانید این کار را انجام دهید.

Excellent job.

کارت عالی بود.

Okay, so how about we try this again?

خوب، پس چطور است که دوباره این را امتحان کنیم؟

How about this one?

این یکی چی؟

What's happening now little more complex of  a picture, more items in the picture as well.

چیزی که اکنون اتفاق می‌افتد کمی پیچیده‌تر از یک تصویر، موارد بیشتری در تصویر نیز هست.

So again, think of your subject  from the main list of subjects.

بنابراین دوباره، به موضوع خود از فهرست اصلی موضوعات فکر کنید.

I, you, ** *** it, we or they and then you need  your verb to be conjugated with the subject.

من، شما، ****** آن، ما یا آنها و سپس شما نیاز دارید که فعل شما با فاعل مزدوج شود.

When you're speaking out  loud form that contraction.

وقتی با صدای بلند صحبت می‌کنید، این انقباض ایجاد کنید.

I'm your she's, he's it's where and  there and then you add your verb in ING.

I'm your she's، he's it's where and اونجا و سپس شما فعل خود را در ING اضافه می کنید.

OK, well, let's see, Hackins said.

هکینز گفت، خوب، بیایید ببینیم.

She is making YouTube videos.

او در حال ساخت ویدیوهای یوتیوب است.

Exactly.

دقیقا.

Maybe she is because she of course is recording.

شاید به این دلیل است که او البته در حال ضبط است.

She's looking right into a camera.

او درست به دوربین نگاه می کند.

She's making YouTube videos.

او در حال ساخت ویدیوهای یوتیوب است.

An excellent job getting your subject  verb and remember in written English,  

یک کار عالی برای گرفتن فعل موضوع و به خاطر سپردن به زبان انگلیسی نوشتاری،

you can also use that contraction as well.

همچنین می توانید از آن انقباض نیز استفاده کنید.

She's she's making and good  job using the verb make.

او با استفاده از فعل make در حال ساخت و کار خوب است.

Make in this sense means create  you're watching YouTube videos.

به این معنا ایجاد کنید به این معنی که در حال تماشای ویدیوهای YouTube هستید.

I'm making YouTube videos and maybe you  

من در حال ساختن ویدیوهای YouTube هستم و شاید شما

make YouTube videos in your spare  time or as your full time job as well.

هم در اوقات فراغت یا به عنوان شغل تمام وقت خود، ویدیوهای YouTube را بسازید.

She's making YouTube videos excellent.

او ویدیوهای یوتیوب را عالی می سازد.

And if you wanted to make this more  complex, you can add more information.

و اگر می‌خواهید این را پیچیده‌تر کنید، می‌توانید اطلاعات بیشتری اضافه کنید.

What is she making the YouTube video about?

او در مورد چه ویدیوی یوتیوب می سازد؟

Who is she making it for?

او آن را برای چه کسی درست می کند؟

What's the purpose?

هدف چیست؟

Very nice, Sergey said.

سرگئی گفت خیلی خوب است.

She's trying to decide if it's fit for her.

او سعی می کند تصمیم بگیرد که آیا برای او مناسب است یا خیر.

OK, so I think you're talking about this image.

خوب، پس من فکر می کنم شما در مورد این تصویر صحبت می کنید.

I'm just seeing your comment now.

الان دارم نظر شما رو میبینم

So if it's fit for her, you would say if it  fits her if it and then you take the verb fit.

بنابراین، اگر برای او مناسب است، می‌گویید اگر برای او مناسب است، و سپس فعل fit را انتخاب می‌کنید.

But you have to conjugate the verb in the present  

اما شما باید فعل را در زمان حال ساده با هم ترکیب کنید

simple because your subject is it  being the shirt if the shirt fits.

زیرا موضوع شما این است که اگر پیراهن مناسب باشد، پیراهن است.

So you have to add that as because  it's it if the shirt fits her,  

بنابراین باید این را اضافه کنید زیرا اگر پیراهن به او می‌آید،

if it fits her, you could also  say if it's AW fit for her.

اگر به او می‌آید، می‌توانید بگویید آیا این پیراهن برای او مناسب است یا خیر.

And then in your case,  

و سپس در مورد شما،

the only thing you need to do is add AW  in front of fit if it's AW fit for her.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که اگر AW برای او مناسب است، AW  را جلوی fit اضافه کنید.

All right, now let's go back to this image here.

بسیار خوب، حالا بیایید به این تصویر در اینجا برگردیم.

And she must said the cook is  showing her followers her cake.

و او باید بگوید که آشپز کیک خود را به دنبال‌کنندگانش نشان می‌دهد.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

Because in this case, the subject is the cook.

زیرا در این صورت موضوع آشپز است.

She represents the cook because as a  profession we can say she is a cook.

او نماینده آشپز است زیرا به عنوان یک حرفه می توان گفت که آشپز است.

So the cook, the cook is showing very nice.

بنابراین آشپز، آشپز بسیار خوب نشان می دهد.

And you show someone something,  she's showing her followers her cake.

و شما چیزی را به کسی نشان می دهید، او کیک خود را به دنبال کنندگانش نشان می دهد.

Very nice sentence, Shima.

جمله خیلی قشنگیه شیما

I love it.

عاشقشم.

OK, here we go.

خوب، ما به اینجا می رویم.

Vinny said she's making a  live about cakes decoration.

وینی گفت که درباره تزیین کیک زندگی می‌کند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

Just like I'm making a live right now.

درست مثل اینکه الان دارم زندگی می کنم.

She's making a live about cakes decoration.

او در مورد تزئین کیک زندگی می کند.

OK, now, if you have the possessive here, it  sounds like decoration belongs to the cake.

خوب، حالا، اگر در اینجا مالکیت دارید، به نظر می رسد تزئین متعلق به کیک است.

So what I would do is I would  could use cake as the adjective  

بنابراین کاری که می‌کنم این است که می‌توانم از کیک به عنوان صفت

about cake decoration, about how to decorate.

درباره تزئین کیک، درباره نحوه تزئین استفاده کنم.

And in this case decorate is your  verb about how to decorate cakes.

و در این مورد تزئین، فعل شما درباره نحوه تزئین کیک است.

Or you can do about cake decoration.

یا می توانید در مورد تزئین کیک انجام دهید.

Very nice.

بسیار خوب.

And Goar says she is going  to celebrate her birthday.

و گور می گوید که می خواهد تولدش را جشن بگیرد.

Absolutely.

کاملا.

Maybe she isn't making a YouTube video or alive.

شاید او در حال ساختن ویدیوی یوتیوب یا زنده نیست.

Maybe she is just talking to  her family and friends and she  

شاید او فقط با خانواده و دوستانش صحبت می کند و

wants to have good lighting and  she's celebrating her birthday.

می خواهد نور خوبی داشته باشد و تولدش را جشن می گیرد.

So she received all of these cakes as presents  from people because it's her birthday.

بنابراین او همه این کیک‌ها را به عنوان هدیه از مردم دریافت کرد زیرا روز تولد اوست.

Who knows, maybe she's not  a cake or a cook at all.

چه کسی می داند، شاید او اصلاً کیک یا آشپز نباشد.

I like that.

من آن را دوست دارم.

Be creative, think other scenarios.

خلاق باشید، به سناریوهای دیگر فکر کنید.

Very nice.

بسیار خوب.

She's going to celebrate her birthday now.

الان داره تولدش رو جشن میگیره

Technically, this is a different verb tense.

از نظر فنی، این یک زمان فعل متفاوت است.

We have going to and then  will to be going infinitive.

ما باید going to و سپس  به صورت مصدر می‌رویم.

If you want to take your main verb celebrate, and  then you can put that in the present continuous.

اگر می‌خواهید فعل اصلی خود را جشن بگیرید، می‌توانید آن را در حال استمراری قرار دهید.

She's celebrating her birthday  because it's happening now.

او تولدش را جشن می گیرد زیرا این اتفاق اکنون رخ می دهد.

She's going to celebrate her birthday.

او قرار است تولدش را جشن بگیرد.

That's actually in the future.

این در واقع در آینده است.

But right now you can use the present continuous.

اما در حال حاضر می توانید از حال استمراری استفاده کنید. داره

She's celebrating her birthday.

تولدش رو جشن میگیره

But what you wrote is grammatically correct.

اما آنچه شما نوشتید از نظر گرامری صحیح است.

It just pushes it into the future.

فقط آن را به آینده سوق می دهد.

OK, excellent job, everyone.

خوب، کار عالی، همه.

Let's see another one.

یکی دیگه رو ببینیم

Patrice said she's baking.

پاتریس گفت در حال پختن است. فکر می

I think you mean baking, not bakery ring baking.

کنم منظور شما پخت و پز است نه پخت حلقه نانوایی.

So the verb is to bake, and then  you take bake and you add ING.

بنابراین فعل bake است، و سپس شما bake را می گیرید و ING را اضافه می کنید. داره

She's baking in front of a mirror.

جلوی آینه میپزه

Exactly.

So maybe that's a mirror.

دقیقا.

پس شاید این یک آینه باشد.

I think it's a phone.

فکر کنم گوشی باشه به

It looks like it's a phone on a tripod, but  maybe there's a mirror behind that as well.

نظر می رسد تلفن روی سه پایه است، اما شاید آینه ای نیز پشت آن باشد.

OK, very nice, Ashton says.

اشتون می گوید خوب، خیلی خوب است.

She's showing her cooking ability.

او توانایی آشپزی خود را نشان می دهد.

Yeah, very nice.

آره خیلی قشنگه

She's showing everyone her cooking ability.

او توانایی آشپزی خود را به همه نشان می دهد.

Very nice.

بسیار خوب.

Oh, OK, and Julia says she is streaming a  live video to showcase her birthday cake.

اوه، خوب، و جولیا می‌گوید که در حال پخش یک ویدیوی زنده برای نمایش کیک تولدش است.

I love the verb showcase.

من عاشق فعل ویترین هستم.

When you showcase something, it means you  show it, but in more of a advertisement way,  

وقتی چیزی را به نمایش می گذارید، به این معنی است که آن را نشان می دهید، اما بیشتر به روشی تبلیغاتی، به این

in more of a way to let people know that  that you have skill or you have expertise  

معناست که به مردم بفهمانید که مهارت دارید یا تخصص دارید

or you really want people to admire  or respect the and result of the work.

یا واقعاً می خواهید مردم آن را تحسین کنند یا به نتیجه و نتیجه آن احترام بگذارند. کار. خیلی

So very nice verb here.

فعل قشنگی اینجاست

Showcase to showcase.

ویترین به ویترین.

So our present continuous is she's streaming.

بنابراین استمرار حال ما این است که او در حال پخش است.

What is she's streaming a live video to showcase.

او در حال پخش یک ویدیوی زنده برای نشان دادن چه چیزی است.

Very nice.

بسیار خوب.

Her birthday cake, very nice.

کیک تولدش خیلی قشنگه

I love that.

من آن را دوست دارم.

OK.

خوب.

And Horatio said she's  selling cakes on social media.

و هوراتیو گفت که در شبکه‌های اجتماعی کیک می‌فروشد.

I love that.

من آن را دوست دارم.

Exactly.

دقیقا.

Hi, everyone.

سلام به همه.

I just made this cake.

من تازه این کیک رو درست کردم

You can go to my website and buy it  for however much she would sell it for.

می‌توانید به وب‌سایت من بروید و آن را به هر قیمتی که او آن را بفروشد، بخرید.

They look beautiful.

آنها زیبا به نظر می رسند.

So I'm sure they cost a pretty penny.

بنابراین من مطمئن هستم که آنها یک پنی بسیار هزینه دارند.

That's an idiom to cost a pretty penny,  which means that they're expensive.

این اصطلاحی است که یک پنی زیبا هزینه می‌کند، که به این معنی است که آنها گران هستند.

Now, expensive relative to how much cakes cost.

در حال حاضر، گران است نسبت به هزینه کیک.

Because in a grocery store you can buy a  cake for maybe 5-10 dollars, a cheap cake.

زیرا در یک فروشگاه مواد غذایی می توانید یک کیک با قیمت 5 تا 10 دلار بخرید، یک کیک ارزان.

But these are beautiful cakes.

اما اینها کیک های زیبایی هستند.

So maybe her cakes are 20, thirty, $40.00.

بنابراین شاید کیک های او 20، 30، 40 دلار باشد.

So comparatively to a grocery  store, they cost a pretty penny.

بنابراین در مقایسه با یک خواربارفروشی، یک پنی بسیار قیمت دارند.

They're expensive, but they look beautiful.

گران هستند، اما زیبا به نظر می رسند.

She's selling cakes on social media.

او در شبکه های اجتماعی کیک می فروشد.

Very nice.

بسیار خوب.

Alexander had a similar idea.

اسکندر نیز ایده مشابهی داشت.

She's trying to earn money in YouTube.

او در حال تلاش برای کسب درآمد در یوتیوب است.

Yes, very nice.

بله خیلی خوبه

You would just change your preposition  from in YouTube to on YouTube, on YouTube,  

شما فقط می‌توانید حرف اضافه خود را از YouTube به YouTube، YouTube،

on social media, on TV, but  we actually say in movies.

در رسانه‌های اجتماعی، تلویزیون تغییر دهید، اما ما در واقع در فیلم‌ها می‌گوییم.

So you have to memorize that preposition  for movies is in, but most other places,  

بنابراین باید این حرف اضافه را برای فیلم‌ها حفظ کنید، اما در بیشتر مکان‌های دیگر،

social media, TV, the news it's on one.

رسانه‌های اجتماعی، تلویزیون، اخباری که در یکی هستند.

She's trying to earn money on YouTube.

او در حال تلاش برای کسب درآمد در یوتیوب است.

Exactly excellent job everyone.

دقیقا کار همه عالیه

Let's see our next picture.

بیایید عکس بعدی خود را ببینیم.

Oh, here we go.

اوه، ما به اینجا می رویم.

There is a lot happening in this picture.

در این تصویر اتفاقات زیادی می افتد.

But notice my model says negative statement.

اما توجه کنید که مدل من بیانیه منفی دارد.

So let's practice the  negative to make it negative.

پس بیایید منفی را تمرین کنیم تا منفی شود.

You need the same start your subject, the  verb to be conjugated with your subject.

شما نیاز دارید که موضوع خود را به همین صورت شروع کنید، فعل که با فاعل شما مزدوج شود.

You can put that in a contraction and  then we need not and then a verb in ING.

می‌توانید آن را در یک انقباض قرار دهید و سپس ما نیازی نداریم و سپس یک فعل در ING.

So your base verb in ING.

بنابراین فعل پایه شما در ING.

So all you're doing is you're  adding not before the main verb.

بنابراین تنها کاری که انجام می دهید این است که قبل از فعل اصلی اضافه نمی کنید.

OK, So what is not happening in this photo?

خوب، پس چه چیزی در این عکس اتفاق نمی افتد؟

Because we're using the negative, but be creative.

زیرا ما از منفی استفاده می کنیم، اما خلاق باشید.

There are a lot of things in this image.

در این تصویر چیزهای زیادی وجود دارد.

We see some scenery, we see  the sky, we see buildings,  

ما مناظری را می بینیم، آسمان را می بینیم، ساختمان ها را می بینیم،

we see billboards, we see cars, we see a road.

بیلبوردها را می بینیم، ماشین ها را می بینیم، جاده ای را می بینیم.

There are a lot of things here.

اینجا خیلی چیزها هست.

So let's see, ABBA said.

پس بیایید ببینیم، ABBA گفت.

Traffic jam is not overing.

ترافیک تمام نمی شود.

I'm not sure what overing is.

من مطمئن نیستم که overing چیست.

I think you're taking the word over to be  over, and then you're adding that as a verb.

من فکر می‌کنم شما کلمه over را به over می‌گیرید، و سپس آن را به عنوان یک فعل اضافه می‌کنید.

But over is not a verb, so we can't do that.

اما over یک فعل نیست، بنابراین ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم.

And also remember that there are certain verbs in  English that don't exist in the continuous form.

و همچنین به یاد داشته باشید که افعال خاصی در انگلیسی وجود دارند که به صورت استمراری وجود ندارند.

So I would just say the movie is over.

بنابراین من فقط می گویم فیلم تمام شده است.

So there is no continuous action there.

بنابراین هیچ اقدام مستمری در آنجا وجود ندارد.

I wouldn't say the movie is being over.

من نمی گویم فیلم در حال تمام شدن است.

I wouldn't do that.

من این کار را نمی کنم.

It's just the movie is over because some  things don't have a continuation to them.

فقط فیلم تمام شده است زیرا بعضی چیزها ادامه ندارند.

So in this case, you maybe you could talk  about the traffic or the cars as the subject.

بنابراین در این مورد، شاید بتوانید در مورد ترافیک یا خودروها به عنوان موضوع صحبت کنید.

So can anyone take Abbess his  sentence and change it into  

بنابراین، آیا کسی می‌تواند جمله ابس را بگیرد و

a new sentence using not We'll  see and we'll come back to that.

با استفاده از not We'll see and we'll back to it به یک جمله جدید تبدیل کند.

But good try.

ولی خوب تلاش کن

OK, Shima has a great one.

باشه، شیما یکی عالی داره.

So people, this is our subject.

پس مردم، این موضوع ماست.

Remember, people is the plural of person,  one person which represents he or she.

به یاد داشته باشید، مردم جمع شخص است، یک نفر که نماینده اوست.

And then we have people which  means two or more of one.

و سپس ما افرادی داریم که به معنای دو یا چند نفر از یک است.

So we have two people.

پس ما دو نفر داریم.

So the subject is they, they are  not, they aren't excellent job.

بنابراین موضوع این است که آنها، نیستند، آنها شغل عالی نیستند.

They aren't walking on this road.

آنها در این جاده راه نمی روند.

Excellent sentence exactly.

جمله عالی دقیقا

Very creative.

بسیار خلاق.

People aren't walking on this road.

مردم در این جاده راه نمی روند.

Very nicely done, very creative, OK, Patrice said.

پاتریس گفت: بسیار زیبا، بسیار خلاقانه، بسیار خوب.

Cars aren't moving in this highway.

ماشین ها در این بزرگراه حرکت نمی کنند.

Exactly.

دقیقا.

The cars are not moving exactly.

ماشین ها دقیقا حرکت نمی کنند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

The cars subject they they aren't moving.

ماشین‌ها به این موضوع اشاره می‌کنند که حرکت نمی‌کنند.

Excellent job.

کارت عالی بود.

OK, so here the cars aren't driving now  in the future and even right now there  

بسیار خوب، بنابراین در اینجا خودروها اکنون در آینده رانندگی نمی‌کنند و حتی در حال حاضر

are cars that drive themselves self driving cars.

خودروهایی هستند که خودشان خودروهای خودران را رانندگی می‌کنند.

But at this point for the average person,  

اما در این مرحله برای یک فرد معمولی،   این

it's not the cars that drive, it's  the people that drive the cars.

اتومبیل ها نیستند که رانندگی می کنند، این مردم هستند که اتومبیل ها را می رانند.

So you would say the what we just saw  with Patrice, the cars aren't moving.

بنابراین می‌گویید همان چیزی که ما با پاتریس دیدیم، ماشین‌ها حرکت نمی‌کنند.

You would say that instead of driving because a  person drives a car, she's driving on the highway.

شما می گویید که به جای رانندگی به این دلیل که فردی ماشین را می راند، او در بزرگراه رانندگی می کند.

But in this case, you would  say the cars aren't moving.

اما در این مورد، می‌گویید خودروها حرکت نمی‌کنند.

OK, very nicely done, Dilsol said.

دیلسول گفت: باشه، خیلی خوب انجام شد.

The drivers, so our subject is they,  

رانندگان، بنابراین موضوع ما آنها هستند،

the drivers are not going to their  places now because of the traffic.

رانندگان به دلیل ترافیک اکنون به مکان خود نمی روند.

Exactly.

دقیقا.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK, we won't be able to visit our meeting  on time because of the traffic jam.

بسیار خوب، به دلیل ترافیک، نمی‌توانیم به موقع از جلسه خود بازدید کنیم.

Yes, exactly.

بله دقیقا.

So when you have a noun traffic jam,  you need because of because of the  

بنابراین وقتی اسم ترافیک دارید، به دلیل راهبندان نیاز دارید،

traffic jam, and you don't visit  a meeting, you attend a meeting.

و از جلسه بازدید نمی‌کنید ، در جلسه‌ای شرکت می‌کنید.

We won't be able to attend our meeting  on time because of the traffic jam.

به دلیل ترافیک، نمی‌توانیم به موقع در جلسه خود شرکت کنیم.

Exactly.

دقیقا.

But this is in the future simple.

اما این در آینده ساده است.

This sentence is grammatically correct with  the changes I made, but it's in the future.

این جمله با تغییراتی که انجام دادم از نظر گرامری درست است، اما در آینده است.

Simple, not the present,  continuous in the negative.

ساده، نه حال، مداوم در حالت منفی.

What about the weather?

در مورد هوا چطور؟ آیا

Can anyone say what isn't  happening with the weather?

کسی می تواند بگوید چه اتفاقی با آب و هوا نمی افتد؟

Because I do see some sky in the background so we  

چون من مقداری آسمان را در پس‌زمینه می‌بینم تا

can make some statements about what  isn't happening with the weather.

بتوانیم درباره اتفاقاتی که با آب و هوا رخ نمی‌دهد اظهارنظر کنیم.

Does anyone have any ideas?

آیا کسی ایده ای دارد؟

OK, Alexander said.

خوب اسکندر گفت.

People here are experiencing a nightmare.

مردم اینجا یک کابوس را تجربه می کنند.

Exactly.

دقیقا.

You can experience a nightmare.

می توانید یک کابوس را تجربه کنید.

Now, if I wanted to make this negative, maybe I  would say the people aren't having a good day.

حالا، اگر بخواهم این را منفی کنم، شاید بگویم مردم روز خوبی ندارند.

They're not having a good day.

روز خوبی ندارند

So to have a good day, a great day.

بنابراین برای داشتن یک روز خوب، یک روز عالی.

So that means too experienced to have.

بنابراین این بدان معنی است که بیش از حد با تجربه است.

That's our verb have.

این فعل ما است.

So I can say the people aren't having a  good day because they're stuck in traffic.

بنابراین می‌توانم بگویم مردم روز خوبی را سپری نمی‌کنند زیرا در ترافیک گیر کرده‌اند.

All right.

خیلی خوب.

So Dill Soul said birds are not flying in the sky.

بنابراین دیل سول گفت که پرندگان در آسمان پرواز نمی کنند.

Yes, exactly.

بله دقیقا.

I don't see any birds in the background.

من هیچ پرنده ای را در پس زمینه نمی بینم.

Birds are not flying in the sky.

پرندگان در آسمان پرواز نمی کنند.

Very nicely said.

خیلی قشنگ گفته

And Moses said vehicles are  not moving, they're stuck.

و موسی گفت وسایل نقلیه حرکت نمی‌کنند، گیر کرده‌اند.

Exactly.

They're stuck.

دقیقا.

آنها گیر کرده اند.

So nicely done using the  negative, they're not moving.

خیلی خوب با استفاده از منفی انجام شد، آنها حرکت نمی کنند.

And then you can add on, well, what is happening?

و سپس می توانید اضافه کنید، خوب، چه اتفاقی می افتد؟

You can add on the positive vehicles  are not moving, they're stuck.

می‌توانید موارد مثبت را اضافه کنید که وسایل نقلیه حرکت نمی‌کنند، گیر کرده‌اند.

OK, so Carlos said the weather is getting.

خوب، پس کارلوس گفت هوا رو به راه است.

So that's our present continuous.

بنابراین این استمرار حال ما است.

The weather is getting worse and worse.

هوا بدتر و بدتر می شود.

At any moment it will rain Exactly so it will.

هر لحظه باران خواهد آمد دقیقاً همینطور خواهد بود.

That is the future simple.

این آینده ساده است.

So you need the base verb, it will rain.

بنابراین به فعل پایه نیاز دارید، باران خواهد آمد.

So to put a present continuous in  a negative, we could say it isn't.

بنابراین برای قرار دادن یک حال استمراری در منفی، می‌توان گفت که اینطور نیست.

And then we need some sort of weather term.

و سپس ما به نوعی اصطلاح آب و هوا نیاز داریم.

So, for example, the sun is not shining exactly.

بنابراین، برای مثال، خورشید دقیقا نمی تابد.

The sun is not shining very nice.

خورشید خیلی خوب نمی تابد.

All right, Manuel said.

خیلی خب، مانوئل گفت.

There are no police helping the drivers anymore.

دیگر پلیسی به رانندگان کمک نمی کند.

Exactly.

دقیقا.

So here there are no police.

بنابراین اینجا پلیس وجود ندارد.

You could say the police as the subject  and then the negative the police.

می توانید پلیس را به عنوان سوژه و سپس منفی پلیس را بگویید.

Are.

هستند.

Not helping the drivers and I'm making  this correction because although this  

به رانندگان کمک نمی‌کنم و این تصحیح را انجام می‌دهم، زیرا اگرچه این

sentence is grammatically correct, it  doesn't follow the structure I gave.

جمله از نظر گرامری صحیح است، اما از ساختاری که من گفتم پیروی نمی‌کند.

But if you're in a language exam and  you're required to use a specific  

اما اگر در امتحان زبان هستید و از شما خواسته می‌شود که از ساختار خاصی استفاده کنید

structure and you give a grammatically  correct sentence, but it doesn't use  

و از نظر گرامری جمله درستی ارائه کنید، اما از

the structure they want, you won't get it correct.

ساختاری که آنها می‌خواهند استفاده نکند، آن را درست دریافت نخواهید کرد.

Even though the sentence is grammatically  correct, but it doesn't follow the structure.

اگرچه جمله از نظر گرامری صحیح است، اما از ساختار پیروی نمی کند.

So the structure is subject.

بنابراین ساختار موضوع است.

The police, the verb to be, are negative.

پلیس، فعل بودن، منفی هستند.

The police are not helping the drivers.

پلیس به رانندگان کمک نمی کند.

All right, very nice.

بسیار خوب، بسیار زیبا.

OK, excellent job, everyone.

خوب، کار عالی، همه.

Let's move on to another picture.

بریم سراغ عکس دیگه

Let's see what we find.

بیایید ببینیم چه چیزی پیدا می کنیم.

What's happening now.

چی شده.

Oh, OK, so another negative statement.

اوه، خوب، یک جمله منفی دیگر.

Now as subjects, we could again talk  about the weather, which would be it.

اکنون به عنوان سوژه، می‌توانیم دوباره درباره آب‌وهوا صحبت کنیم.

We could talk about animals  that are or are not in this  

ما می‌توانیم در مورد حیواناتی صحبت کنیم که در این تصویر هستند یا نیستند

picture and then we have two people so  we could talk about them individually.

و سپس دو نفر داریم تا بتوانیم به صورت جداگانه درباره آنها صحبت کنیم.

She is not, he is not.

او نیست، او نیست.

Or we could talk about them as a couple.

یا می توانیم در مورد آنها به عنوان یک زوج صحبت کنیم.

They are not.

آنها نیستند.

But notice how I just said the word couple?

اما توجه کنید که چگونه کلمه زوج را گفتم؟

If you use the word couple  as a subject, well, what?

اگر از کلمه زوج به عنوان موضوع استفاده کنید، خوب، چه؟

Verb.

فعل آیا به

Do you need the couple is?

این زوج نیاز دارید؟

So if you refer to these two people as the  couple, you use, the subject is the couple is.

بنابراین، اگر به این دو نفر به عنوان زوج اشاره کنید، استفاده می کنید، موضوع این است که زوج است.

But if you use they then of course  they are and we need that negative.

اما اگر از آنها استفاده کنید، مطمئناً هستند و ما به آن منفی نیاز داریم.

So remember subject verb to be conjugated with  

بنابراین به خاطر داشته باشید که فعل فاعل با

your subject not and then your base verb  with ING, OK, Moses said they very nice.

فاعل شما نه و سپس فعل پایه شما با ING، بسیار خوب، موسی گفت که آنها خیلی خوب هستند.

Your verb to be are conjugated.

فعل شما to be مزدوج هستند. با

They're not talking to each other.

هم حرف نمیزنن

Excellent job Moses, and excellent job getting you  

کار بسیار عالی موسی، و کاری عالی که باعث می‌شود

talk to someone and because it's  reflexive, we need each other.

با کسی صحبت کنید و چون بازتابی است، ما به هم نیاز داریم. با

They're not talking to each other.

هم حرف نمیزنن

Very nice.

بسیار خوب.

So Hoy remember this is grammatically correct.

بنابراین هوی به یاد داشته باشید که این از نظر گرامری صحیح است.

They are arguing that's true.

آنها استدلال می کنند که درست است.

But how could you take this  and turn it into a negative?

اما چگونه می‌توانید این را بپذیرید و آن را به منفی تبدیل کنید؟

So you need a positive  action that isn't happening.

بنابراین به یک اقدام مثبت نیاز دارید که انجام نمی‌شود. آبو گفت،

So think about how you can take this  and turn it into a negative, Abo said.

پس به این فکر کنید که چگونه می‌توانید این را بپذیرید و آن را به منفی تبدیل کنید.

Things are not going well.

اوضاع خوب پیش نمی رود.

Exactly.

دقیقا.

Excellent job.

کارت عالی بود.

So our subject is things, things in general,  things are burped to be are not going well to  

بنابراین موضوع ما چیزها است، چیزها به طور کلی، چیزهایی که آروغ می‌شوند خوب نمی‌روند به

go well is the verb here to go well in the  negative things are not going well Exactly.

خوب می‌روند، فعل اینجا خوب رفتن است در منفی چیزها به خوبی پیش نمی‌روند دقیقاً.

And then you can add on things are not going  

و سپس می‌توانید چیزهایی را اضافه کنید که

well for this couple because  and then you can add on more.

برای این زوج خوب پیش نمی‌رود، زیرا و سپس می‌توانید موارد بیشتری را اضافه کنید.

Very, very nice.

خیلی خیلی خوب.

OK, Horatio said.

خوب، هوراسیو گفت.

The couple excellent job using the couple  isn't because remember what I said,  

کار عالی زن و شوهر با استفاده از زوج به این دلیل نیست که آنچه گفتم را به خاطر بسپارید،

the couple is conjugated as a collective  noun is the couple isn't having a good time.

زوج به عنوان یک اسم جمعی مزدوج شده است یعنی زوج زمان خوبی ندارند.

Exactly.

دقیقا.

The couple isn't having a good time.

این زوج حال خوبی ندارند.

If you walked by this couple on the street,  

اگر از کنار این زوج در خیابان راه می‌رفتید،

you would think to yourself, oh,  no, they're not having a good time.

با خودتان فکر می‌کردید، اوه، نه، آنها اوقات خوبی ندارند.

The couple isn't having a good time.

این زوج حال خوبی ندارند.

Very nicely said, OK.

خیلی قشنگ گفتی باشه

And then he said they're not getting  along very well at this moment.

و سپس گفت که آنها در این لحظه خیلی خوب با هم کنار نمی آیند.

Exactly.

Very nicely done.

دقیقا.

خیلی قشنگ انجام شده

The subject they they are not.

موضوعی که آنها نیستند.

And our verb is to get along to get along.

و فعل ما این است که با هم کنار بیایم تا به هم برسیم.

But he made it the negative to not get  along very well now instead of at moment.

اما او این موضوع را منفی کرد که به‌جای لحظه‌ای، اکنون خیلی خوب کنار نمی‌آید.

That's not correct.

این درست نیست.

You need to say at this moment,  which means now or right now.

باید در این لحظه بگویید، به این معنی که اکنون یا همین حالا.

OK?

خوب؟

And Glendis said they aren't  enjoying their date exactly.

و گلندیس گفت که دقیقاً از قرار ملاقات خود لذت نمی برند.

Imagine this is their first time meeting each  other and maybe this is even a blind date.

تصور کنید این اولین باری است که آنها با یکدیگر ملاقات می‌کنند و شاید این یک ملاقات کور باشد.

Do you know what a blind date is?

آیا می دانید ملاقات کور چیست؟

A blind date is when someone  else arranges a meeting for you,  

ملاقات کور زمانی است که شخص دیگری برای شما ملاقاتی ترتیب می دهد،

a date for you, or you find someone on social  media, but you don't know who that person is.

قراری برای شما می گذارد، یا فردی را در رسانه های اجتماعی پیدا می کنید ، اما نمی دانید آن شخص کیست.

You don't even know what they look like.

شما حتی نمی دانید چه شکلی هستند.

Maybe that's a blind date.

شاید این یک ملاقات کور باشد.

So maybe they're meeting for the very first  time and they aren't enjoying their date.

بنابراین شاید آنها برای اولین بار با هم ملاقات می کنند و از قرار ملاقات خود لذت نمی برند.

Excellent job, Glendis.

کار عالی، گلندیس.

OK, Gorar said.

گور گفت باشه.

They're not looking to each other.

آنها به یکدیگر نگاه نمی کنند.

Excellent job.

کارت عالی بود.

Instead of two, use the preposition  at You look at something.

به جای دو، از حرف اضافه در You look at something استفاده کنید.

Right now I'm looking at the computer screen.

الان دارم به صفحه کامپیوتر نگاه میکنم.

You are also looking at the computer screen.

شما همچنین به صفحه کامپیوتر نگاه می کنید.

OK, they're not looking at each other.

خوب، آنها به یکدیگر نگاه نمی کنند.

Exactly.

دقیقا.

Very nicely said, Alexander said.

اسکندر گفت بسیار زیبا گفت.

He is not giving up his kidney to pay for her car.

او کلیه اش را برای پرداخت هزینه ماشینش رها نمی کند.

Maybe that's why they're mad right now.

شاید به همین دلیل است که آنها در حال حاضر عصبانی هستند.

They're in a fight because she  wanted him to give up his kidney.

آنها در حال دعوا هستند زیرا او می‌خواست کلیه‌اش را رها کند.

Of course, this is a joke.

البته این یک شوخی است.

And that's have fun, be creative.

و این سرگرم کننده است، خلاق باشید.

Studying and learning doesn't  always have to be so serious.

مطالعه و یادگیری همیشه نباید آنقدر جدی باشد.

Think of fun examples, fun  situations, fun sentences.

به مثال های سرگرم کننده، موقعیت های سرگرم کننده، جملات سرگرم کننده فکر کنید.

Really nicely done, Alexander.

واقعا عالی کار کردی الکساندر

He is not giving up his kidney to pay for her car.

او کلیه اش را برای پرداخت هزینه ماشینش رها نمی کند.

Very nice OK Paulo said they are  not thinking about their wedding  

خیلی خوب، بسیار خوب، پائولو گفت که آنها دقیقاً به روز عروسی خود فکر نمی کنند،

day exactly exactly, and that's a great one.

و این بسیار عالی است.

Well, they're not thinking about and  then something positive their wedding  

خوب، آن‌ها به چیزی فکر نمی‌کنند و بعد از آن به چیز مثبتی فکر نمی‌کنند که

day very nice OK and Jamie said they're not happy.

روز عروسی‌شان خیلی خوب است، خوب و جیمی گفت که خوشحال نیستند.

OK very nice Jamie.

باشه جیمی خیلی خوبه

So if you use aren't, that includes the verb to be  

بنابراین اگر از aren't استفاده کنید، این شامل فعل to be

are and then not and then you take  are not as a contraction aren't.

are و سپس not و سپس شما می‌گیرید are به عنوان یک انقباض نیست.

But when you do that, you only need the subject  they they aren't happy about their relationship.

اما وقتی این کار را می‌کنید، فقط به این موضوع نیاز دارید که از رابطه‌شان راضی نیستند.

Otherwise they they're not.

در غیر این صورت آنها نیستند.

You can do the subject verb  contraction there and then use not.

می‌توانید انقباض فعل فاعل را در آنجا انجام دهید و سپس از not استفاده کنید.

Or you can use verb to be and  not contraction they aren't.

یا می توانید از فعل to be و انقباض نیست استفاده کنید.

Both of them are acceptable, OK, excellent job.

هر دوی آنها قابل قبول هستند، خوب، کار عالی است.

Everyone has very, very creative ones for this,  

همه افراد بسیار بسیار خلاقی برای این کار دارند،

for this one, OK Soul said they're not  engaging in any conversation exactly.

برای این مورد، OK Soul گفت که آنها دقیقاً در هیچ مکالمه ای شرکت نمی کنند.

When they're engaged in conversation,  

وقتی درگیر مکالمه هستند،

they're looking at each other  and they're talking intensely.

به یکدیگر نگاه می کنند و به شدت صحبت می کنند.

They're not engaging in any conversation.

آنها در هیچ مکالمه ای شرکت نمی کنند.

Very good, Patrice said.

پاتریس گفت خیلی خوب.

They're not trying to break the ice exactly.

آنها دقیقاً سعی نمی کنند یخ را بشکنند.

When you break the, it means you, you  start a conversation with someone,  

وقتی آن را می‌شکنی، به این معنی است که مکالمه‌ای را با کسی شروع می‌کنی،

usually for the first time, and you  use a light hearted topic that will  

معمولاً برای اولین بار، و از موضوعی ساده استفاده می‌کنی که

get people talking and they're  not trying to break the ice.

مردم را وادار به صحبت می‌کند و سعی نمی‌کنند یخ را بشکنند.

Very, very nicely done.

خیلی خیلی قشنگ انجام شده

OK.

خوب.

And Yasin said they aren't asking about this work.

و یاسین گفت آنها در مورد این کار نمی پرسند.

Yeah, they aren't asking about this work.

بله، آنها در مورد این کار نمی پرسند.

Sure, you can say that they aren't.

مطمئناً می توان گفت که نیستند.

Maybe they aren't talking about this work or their  

شاید آنها در مورد این کار یا

work or the project just because  I'm not sure what this work is.

کار یا پروژه خود صحبت نمی کنند فقط به این دلیل که من مطمئن نیستم این کار چیست.

So you might use their work,  the work or the project.

بنابراین ممکن است از کار، کار یا پروژه آنها استفاده کنید.

And if it's asking about, it would probably  be one person asking the other person.

و اگر در مورد آن سوال می‌پرسد، احتمالاً یک نفر از دیگری می‌پرسد.

But you can use talk about for both of them.

اما شما می توانید از talk about برای هر دوی آنها استفاده کنید.

They aren't talking about their work.

آنها در مورد کار خود صحبت نمی کنند.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, how about this one?

باشه، این یکی چطوره؟

So remember negative.

پس منفی را به خاطر بسپارید.

We're going to practice the negative some more.

ما می خواهیم موارد منفی را بیشتر تمرین کنیم.

And look at the scene.

و به صحنه نگاه کنید.

We have subjects.

سوژه داریم

There are many subjects in this picture because  there are lots of people in the background.

سوژه‌های زیادی در این تصویر وجود دارد زیرا افراد زیادی در پس‌زمینه هستند.

We have three women.

ما سه زن داریم.

You can talk about them as a group or  you can talk about them individually.

می‌توانید در مورد آن‌ها به‌صورت گروهی صحبت کنید یا می‌توانید به‌صورت جداگانه درباره آن‌ها صحبت کنید.

You can talk about the scenery as well.

می توانید در مورد مناظر نیز صحبت کنید.

You can talk about the  environment that they're in.

می‌توانید درباره محیطی که آن‌ها در آن هستند صحبت کنید.

There are even suitcases.

حتی چمدان‌هایی وجود دارد.

You could talk about the  suitcases as the the subject.

می‌توانید درباره چمدان‌ها به عنوان سوژه صحبت کنید.

You could talk about many different things.

شما می توانید در مورد چیزهای مختلف صحبت کنید.

So let's see what do we have in this one.

پس بیایید ببینیم در این یکی چه داریم.

And remember, we're practicing R negative.

و به یاد داشته باشید، ما R منفی را تمرین می کنیم.

So many different subjects we could  use nor has one the flight exactly  

سوژه‌های بسیار مختلفی که می‌توانیم استفاده کنیم و دقیقاً یکی از آن‌ها وجود ندارد.

the flight is the subject and  the flight is conjugated as it.

So we need our verb to be is  it is not coming at this time.

بنابراین ما به فعل خود به be is it is not coming در این زمان نیاز داریم.

Exactly, the flight isn't coming  so you can take is not and form  

دقیقاً، پرواز نمی‌آید بنابراین می‌توانید پرواز را انجام دهید، نه و از

the contraction isn't the flight  isn't coming at this time exactly.

انقباض نیست  پرواز دقیقاً در این زمان نمی‌آید.

Very, very nice.

خیلی خیلی خوب.

And maybe they're at the train station.

و شاید آنها در ایستگاه قطار باشند.

That's exactly possible for sure.

این دقیقاً امکان پذیر است.

I don't see a plane here.

من اینجا هواپیما نمی بینم

So this could absolutely be a train station.

بنابراین این قطعا می تواند یک ایستگاه قطار باشد.

The train is not coming on time exactly.

قطار دقیقا به موقع نمی آید.

So to come on time on time  means at the specified time.

بنابراین به موقع آمدن به موقع به معنای در زمان مشخص شده است.

That could be 843, but it  looks like they're bored.

ممکن است 843 باشد، اما به نظر می‌رسد حوصله‌شان سر رفته است.

They're waiting, so the  train is not coming on time.

آنها منتظرند، بنابراین قطار به موقع نمی آید.

Very nice sentence, excellent job.

جمله بسیار زیبا، کار عالی

And you can take that subject not or sorry,  

و می توانید آن موضوع را not یا متاسفم،

the verb to be not and form a contraction  isn't The train isn't coming on time.

فعل to be not و یک انقباض تشکیل دهید isn't The train isn't coming on time.

So someone is using the suitcases as the subject.

بنابراین شخصی از چمدان ها به عنوان سوژه استفاده می کند.

Black and red suitcases are not moving exactly.

چمدان های سیاه و قرمز دقیقا حرکت نمی کنند.

Very nice, very creative.

بسیار زیبا، بسیار خلاقانه

Now I would add the article the because you're  not just talking about suitcases in general.

اکنون مقاله را اضافه می کنم زیرا شما فقط در مورد چمدان ها به طور کلی صحبت نمی کنید.

If you're just talking about suitcases  in general, you don't need an article.

اگر به طور کلی فقط درباره چمدان‌ها صحبت می‌کنید ، نیازی به مقاله ندارید.

You can just say suitcases.

فقط می توان گفت چمدان.

Suitcases are available in this store,  but in this case you're talking about  

چمدان‌ها در این فروشگاه موجود هستند، اما در این مورد، شما در مورد

specific suitcases, the black and red suitcases.

چمدان‌های خاص، چمدان‌های سیاه و قرمز صحبت می‌کنید.

So you need that article.

بنابراین شما به آن مقاله نیاز دارید.

The black and red suitcases  are not moving exactly.

چمدان‌های سیاه و قرمز دقیقاً حرکت نمی‌کنند.

Very nice.

بسیار خوب.

Very nice.

بسیار خوب.

OK.

خوب.

Oh, I like this one, Seoul said.

سئول گفت: اوه، من این یکی را دوست دارم.

They aren't working today.

آنها امروز کار نمی کنند

Exactly.

So right now, if they're just here napping, well,  we can assume they're they aren't working today.

دقیقا.

بنابراین در حال حاضر، اگر آنها فقط در حال چرت زدن هستند، می‌توانیم فرض کنیم که امروز کار نمی‌کنند.

You can also say they're not.

شما همچنین می توانید بگویید آنها نیستند.

Both of those contractions are possible.

هر دوی این انقباضات ممکن است.

They're not working today.

آنها امروز کار نمی کنند.

They aren't working today.

آنها امروز کار نمی کنند

Very nice.

بسیار خوب.

All the sisters aren't feeling well.

همه خواهرها حالشون خوب نیست

They're tired, exactly.

آنها خسته هستند، دقیقا. خیلی

So very nice, adding that negative,  but then also having a positive.

خوب است، آن منفی را اضافه می‌کنم، اما بعد مثبت هم داریم.

They aren't feeling well, they're tired.

حالشان خوب نیست، خسته هستند.

Very nice, Ashton said.

اشتون گفت خیلی خوبه.

They're not having a blast at this  time, at this time, at this moment.

آنها در این زمان، در این زمان، در این لحظه هیچ انفجاری ندارند.

That means now or right now.

یعنی الان یا همین الان

They're not having a blast at this time.

آنها در حال حاضر انفجار ندارند.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, very nice.

باشه خیلی قشنگه

How about ladies are not talking  beaches, they are sleeping.

چه برسد به اینکه خانم‌ها در سواحل صحبت نمی‌کنند ، بلکه می‌خوابند.

OK, very nice.

باشه خیلی قشنگه

So you would say talk about something.

بنابراین شما می گویید در مورد چیزی صحبت کنید.

So you would say they're not talking  about beaches, they're sleeping.

بنابراین می‌گویید که درباره سواحل صحبت نمی‌کنند، بلکه می‌خوابند.

So of course they're not talking about beaches.

بنابراین البته آنها در مورد سواحل صحبت نمی کنند.

Excellent job, Very nice.

کار عالی، بسیار زیبا

How about this one?

این یکی چی؟

So in this case, I have some  potential verbs you can use.

بنابراین در این مورد، من چند فعل بالقوه دارم که می‌توانید استفاده کنید.

So why don't you try to use  one of the verbs on this list?

پس چرا سعی نمی‌کنید از یکی از افعال موجود در این فهرست استفاده کنید؟

It doesn't matter which one you use.

فرقی نمی کند از کدام یک استفاده می کنید.

And you can use a positive statement,  you can use a negative statement.

و می توانید از یک گزاره مثبت، می توانید از یک گزاره منفی استفاده کنید. این

It's up to you.

به شما بستگی دارد.

And remember, look at the image.

و به یاد داشته باشید، به تصویر نگاه کنید. به این

Think about who the subjects are.

فکر کنید که سوژه ها چه کسانی هستند.

There are two dogs.

دو تا سگ هستن

They could be the subjects as well, two people.

آنها می توانند سوژه ها نیز باشند، دو نفر.

We have the weather, we have  animals, the birds, the trees.

ما آب و هوا داریم، حیوانات، پرندگان، درختان داریم.

There's lots of things that could  potentially be subjects here,  

چیزهای زیادی وجود دارد که می‌توانند به طور بالقوه در اینجا موضوع باشند،

and you can use a positive or a negative.

و می‌توانید از موارد مثبت یا منفی استفاده کنید.

The choice is yours.

انتخاب باشماست. پس بدو

So run.

Hmm hold, hold.

هوم نگه دار

So ask yourself, hold what?

بنابراین از خود بپرسید، چه چیزی را نگه دارید؟

Where?

جایی که؟

What?

چی؟

Rain.

باران.

OK, that's probably about the weather.

خوب، احتمالاً مربوط به آب و هوا است.

Fun, huh?

سرگرم کننده، ها؟

Fun is not a verb.

سرگرمی یک فعل نیست.

I'm funning.

من دارم شوخی میکنم

No, fun is not a verb.

نه، سرگرمی یک فعل نیست.

So in this case, you have to take that  word and turn it into a full sentence.

بنابراین در این مورد، شما باید آن کلمه را بگیرید و آن را به یک جمله کامل تبدیل کنید.

So you have to think about  what verb do I need and spend?

پس باید فکر کنید به چه فعل نیاز دارم و صرف می کنم؟

Hmm, maybe there are some other words  you need to complete that sentence.

هوم، شاید کلمات دیگری برای تکمیل آن جمله وجود داشته باشد.

OK, so we have wake up said they're  walking their dogs in the rain.

خوب، پس ما از خواب بیدار شدیم و گفتیم که سگ‌هایشان را زیر باران راه می‌اندازند.

Exactly.

دقیقا.

They're walking.

آنها در حال راه رفتن هستند.

They are as a contraction.

آنها به صورت انقباض هستند.

Very nice.

بسیار خوب. دارند

They're walking their dogs.

سگ هایشان را پیاده می کنند.

Excellent job getting the possessive  that matches the subject in the rain.

کار عالی برای گرفتن مالکیت که با سوژه مطابقت دارد در باران.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK, Nora said.

باشه نورا گفت

The dogs.

سگ ها.

OK, what do you have?

باشه چی داری؟

You have the dogs and your subject has an S on it.

شما سگ ها را دارید و سوژه شما علامت S روی آن دارد.

So the IT is they they are the dogs are  running away from the water when it starts run.

بنابراین موضوع این است که آنها هستند که سگ‌ها وقتی آب شروع به دویدن می‌کند از آن فرار می‌کنند.

I don't know what it mean.

نمی دانم یعنی چه.

You mean by the end part.

منظور شما از قسمت پایانی است.

Maybe you mean rain instead of run.

شاید منظورت باران به جای دویدن باشد.

I'm not sure, but let's  just use the beginning part.

مطمئن نیستم، اما بیایید از قسمت ابتدایی آن استفاده کنیم.

The dogs are running away from the water.

سگ ها از آب فرار می کنند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

When you run away from something, it  means you get farther from the object.

وقتی از چیزی فرار می کنید، به این معنی است که از آن شی دورتر می شوید.

So let's say this is a, I don't know,  something that doesn't smell very good.

بنابراین بیایید بگوییم این چیزی است، نمی‌دانم، چیزی که خیلی بوی خوبی ندارد.

I can try to walk away from this area that doesn't  

می توانم سعی کنم از این منطقه که

smell very good or run away from  it because there's a giant spider.

بوی چندان خوبی ندارد دور شوم یا از آنجا فرار کنم زیرا یک عنکبوت غول پیکر وجود دارد.

I might run away from the spider.

من ممکن است از عنکبوت فرار کنم.

I move far from it.

از آن دور می شوم.

Very nice.

بسیار خوب.

Okay, so Dill soul, we have the dogs,  the man and the woman, very nice.

خوب، پس جان شوید، ما سگ‌ها، مرد و زن را داریم، خیلی خوب.

And all of those combined are the subject.

و همه آنها با هم موضوع هستند.

They you always want to think  about what your subject is.

آنها شما همیشه می خواهید در مورد اینکه موضوع شما چیست فکر کنید.

They are running to show people  the picture of happiness.

آنها می دوند تا تصویر شادی را به مردم نشان دهند.

Isn't that beautiful?

این زیبا نیست؟

I really like that.

من واقعا آن را دوست دارم.

To show people the picture of happiness.

برای نشان دادن تصویر شادی به مردم

Very nice.

بسیار خوب.

OK, they're running in the rain.

خوب، آنها در باران می دوند.

Exactly.

دقیقا.

They're running.

آنها در حال اجرا هستند.

You just forgot why they're running in the rain.

فقط فراموش کردی چرا زیر باران می دوند.

You run in the rain.

تو زیر باران می دوی

Very nice.

بسیار خوب.

Excellent job.

They're running in the rain.

کارت عالی بود.

زیر باران می دوند

OK, let's see, Glenda said.

گلندا گفت باشه، ببینیم. باران

It's raining a lot.

زیاد می بارد.

Exactly.

دقیقا.

So that is in the present continuous.

بنابراین در حال استمراری است. داره

It is raining.

بارون میاد. باران

It's raining a lot.

زیاد می بارد.

And they are running holding hands.

و دست در دست هم می دوند.

So this is holding hands.

پس این دست گرفتن است.

Exactly.

دقیقا.

So they're holding hands and  they're running holding hands.

بنابراین آنها دست در دست هم گرفته اند و در حالی که دست به دست هم می دهند می دوند.

Very nicely written.

خیلی قشنگ نوشته

OK, so David, excellent job.

خوب، پس دیوید، کار عالی است. هوا

It's raining.

بارانی است.

Now you're trying to use the idiom, one  of the most famous idioms in English.

اکنون می‌خواهید از اصطلاح، یکی از معروف‌ترین اصطلاحات انگلیسی استفاده کنید.

Do you know it?

آیا شما آن را می شناسید؟

When it's raining really hard, instead  of saying it's raining really hard,  

وقتی باران خیلی شدیدی می‌بارد، به جای اینکه بگویید باران خیلی شدیدی می‌بارد،

you can say it's raining cats and dogs.

می‌توانید بگویید که باران گربه‌ها و سگ‌ها می‌بارد.

But we don't want a dog and a cat, no.

اما ما سگ و گربه نمی خواهیم، ​​نه.

So idioms, you must use the exact  expression or it doesn't sound correct.

بنابراین اصطلاحات، باید از عبارت دقیق استفاده کنید وگرنه درست به نظر نمی‌رسد.

So it's raining cats and dogs.

پس باران گربه و سگ می بارد.

So you can't change the order.

بنابراین نمی توانید ترتیب را تغییر دهید.

You can't say dogs and cats.

نمی توان گفت سگ و گربه.

It's always cats first plural and dogs.

همیشه اول جمع گربه و سگ است. باران

It's raining cats and dogs.

گربه و سگ می بارد.

Very nice.

بسیار خوب.

And Moses has it.

و موسی آن را دارد. باران

It's raining cats and dogs.

گربه و سگ می بارد.

Exactly.

That's the idiom.

دقیقا.

این اصطلاح است.

Very nice.

بسیار خوب.

All right, what else do we have?

خوب، ما چه چیز دیگری داریم؟

The man and the woman in the picture.

زن و مرد در تصویر.

Oh, very nice, the man and  the woman in the picture.

اوه، خیلی خوب، مرد و زن در تصویر.

Again, think about what subject is this because  you need to know that for your verb conjugation.

دوباره، به این فکر کنید که این موضوع چیست زیرا برای صرف فعل خود باید آن را بدانید.

They, the man and the woman in the picture are  running in the rain with their dogs all alongside.

آن‌ها، مرد و زن در تصویر با سگ‌هایشان در کنار باران در حال دویدن هستند.

Very nice.

بسیار خوب.

The man is holding the girl, his girl by the hand.

مرد دست دخترش را گرفته است.

Very nice.

بسیار خوب.

The girl is wearing a raincoat exactly to wear.

دختر دقیقاً یک بارانی پوشیده است که بپوشد.

The girl is wearing a raincoat.

دختر بارانی پوشیده است.

It's raining heavily.

باران شدیدی می بارد.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

You use many of the examples on the screen.

شما از بسیاری از مثال های روی صفحه استفاده می کنید.

Well written.

به خوبی نوشته شده.

OK, so I can I just read that  answer or the example the woman.

خوب، پس می‌توانم آن پاسخ یا مثال زن را بخوانم.

So think about your subject.

پس به موضوع خود فکر کنید.

You need the verb to be  conjugated in the base verb.

شما نیاز دارید که فعل در فعل پایه صرف شود.

The woman is wearing and then  you need your verb and ING.

زن پوشیده است و سپس به فعل و ING خود نیاز دارید.

The woman is wearing a raincoat.

زن بارانی پوشیده است.

Now technically you could say the raincoat,  but then it becomes a specific raincoat.

اکنون از نظر فنی می‌توانید بگویید بارانی، اما بعداً تبدیل به یک کت بارانی خاص می‌شود.

So you have to identify why it's specific.

بنابراین باید دلیل خاص بودن آن را شناسایی کنید. برای مثال،

Maybe it's the woman is wearing the  raincoat she just bought, for example.

شاید این زن کت بارانی ای را که به تازگی خریداری کرده است، پوشیده است.

All right, Moses said.

بسیار خوب، موسی گفت.

He is holding an umbrella in the rain.

زیر باران چتر به دست گرفته است.

Exactly.

You hold an umbrella.

دقیقا.

چتر در دست دارید

And remember, you also hold hands.

و به یاد داشته باشید، شما نیز دستان خود را بگیرید.

The woman is also holding something.

زن هم چیزی در دست دارد.

She's holding his hand.

او دست او را گرفته است.

She is holding his hand.

دست او را گرفته است.

But what is she holding in her other hand?

اما او چه چیزی را در دست دیگرش نگه داشته است؟

Oh, does anyone know?

اوه، کسی می داند؟

OK, in spite of the rain, they're having  a lot of fun spending their time outside.

بسیار خوب، با وجود باران، آنها از گذراندن وقت خود در بیرون بسیار لذت می برند.

Very nicely written.

خیلی قشنگ نوشته

I like in spite of the rain  because that sounds like  

من با وجود باران دوست دارم، زیرا به نظر می رسد

it's something negative, but we're ignoring it.

این چیزی منفی است، اما ما آن را نادیده می گیریم. با

In spite of the rain, they're having a lot of fun.

وجود باران، آنها بسیار سرگرم می شوند.

So Antho, hopefully I said  that correctly used fun.

بنابراین آنتو، امیدوارم گفتم که به درستی از سرگرمی استفاده کرده است.

You have fun.

شما خوش می گذرد.

I'm having fun hosting this live stream.

من از میزبانی این پخش زنده لذت می برم.

You're having fun watching  the live stream, hopefully.

امیدوارم از تماشای پخش زنده لذت ببرید.

And if you are like this live stream, like this  video, share it with your friends, subscribe.

و اگر مانند این پخش زنده هستید، این ویدیو را لایک کنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید، مشترک شوید.

And if you're watching this  live stream after it's live,  

و اگر این پخش زنده را بعد از پخش زنده تماشا می‌کنید،

don't worry because I still read the comments.

نگران نباشید زیرا من هنوز نظرات را می‌خوانم.

So still practice along as well.

پس همچنان تمرین کنید.

They're having fun and then you can modify that.

آنها سرگرم می شوند و سپس می توانید آن را تغییر دهید.

They're having a lot of fun.

آنها خیلی خوش می گذرانند.

They're having so much fun  spending their time outside.

آنها از گذراندن وقت خود در بیرون بسیار لذت می برند.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, so Glendis, notice what I just explained.

خوب، پس گلندیس، به چیزی که من توضیح دادم توجه کنید.

They're spending.

خرج میکنن

You can spend time do doing something.

می توانید برای انجام کاری وقت بگذارید.

They're spending the day walking their dogs.

آنها روز را با سگ هایشان قدم می زنند.

They're spending the afternoon  with their dogs, but you have fun.

آنها بعدازظهر را با سگ هایشان می گذرانند، اما شما لذت می برید.

They're having a fun time.

آنها اوقات خوشی را سپری می کنند.

They're having a fun time.

آنها اوقات خوشی را سپری می کنند.

Okay, ah, so this is more  of a literal translation.

خوب، آه، پس این بیشتر یک ترجمه تحت اللفظی است.

And still, if you don't know the word, if  you're having a conversation with someone  

و همچنان، اگر کلمه را نمی‌دانید، اگر با کسی صحبت می‌کنید

and you don't know what the actual word is, you  can absolutely use a literal translation and  

و نمی‌دانید کلمه واقعی چیست، می‌توانید کاملاً از یک ترجمه تحت اللفظی استفاده کنید و

then the person can say, oh you mean so they're  holding the ropes attached to their dogs necks.

سپس آن شخص می‌تواند بگوید، اوه بنابراین آنها طناب‌هایی را که به گردن سگ‌هایشان متصل است، نگه می‌دارند.

What is the name in English?

اسمش به انگلیسی چیه؟

For.

برای.

Ropes attached to a dog's neck.

طناب هایی که به گردن سگ وصل شده اند.

Does anyone know?

کسی میدونه؟

And interestingly, I use these on my cats,  which is not common in North America at all.

و جالب اینجاست که من از اینها روی گربه‌هایم استفاده می‌کنم، که در آمریکای شمالی اصلا رایج نیست.

I'm very weird that I use this  with my cats because no people  

من خیلی عجیب هستم که از این برای گربه‌هایم استفاده می‌کنم، زیرا هیچ‌کس این کار را

don't do that but I do but they are called.

نمی‌کند، اما من انجام می‌دهم اما آنها را صدا می‌زنند.

Does anyone know?

کسی میدونه؟

I'll give you a second to think about it.

من به شما یک لحظه فرصت می دهم تا در مورد آن فکر کنید.

So it's not a rope, that's a literal thing,  

بنابراین طناب نیست، این یک چیز تحت اللفظی است،

but we have a name for a rope  attached to a dog, dog's neck.

اما ما نامی برای طناب داریم که به سگ، گردن سگ وصل شده است.

And that is Theo got it.

و این است که تئو آن را دریافت کرده است.

I knew someone would get it.

میدونستم کسی بهش میرسه

A leash, a leash.

یک افسار، یک افسار.

So that is the name of what the woman is holding.

پس این نام چیزی است که زن در دست دارد.

So she's holding the man's hand, we'll  say her boyfriend, her husband's hand.

بنابراین او دست مرد را گرفته است، ما می گوییم دوست پسرش، دست شوهرش.

And in her other hand she's  holding a leash, a leash.

و در دست دیگرش یک افسار در دست دارد، یک افسار.

And that's the rope that attaches to your dog, or  in my case cat to to control your pets movements.

و این همان طنابی است که به سگ شما یا در مورد من گربه برای کنترل حرکات حیوانات خانگی شما وصل می شود.

A leash.

یک افسار.

A leash.

Very good.

یک افسار.

خیلی خوب.

So get that pronunciation  ish leash, leash, a leash.

بنابراین این تلفظ را دریافت کنید ish leash, leash, a leash.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, how about we have a few  minutes left in our class today.

خوب، چطور است که امروز چند دقیقه از کلاس خود باقی مانده است.

So should we do another image?

پس باید عکس دیگری بسازیم؟ در

How about that?

مورد آن چطور؟

So here is one, and this time  I'm not giving you any clues.

بنابراین اینجا یکی است، و این بار هیچ سرنخی به شما نمی‌دهم.

I'm not giving you any verbs,  I'm not giving you any keywords.

من به شما هیچ فعل نمی‌دهم، هیچ کلمه کلیدی به شما نمی‌دهم.

I'm not giving you this sentence structure.

من این ساختار جمله را به شما نمی دهم.

So here's what you can do.

بنابراین در اینجا چیزی است که می توانید انجام دهید.

You can form a positive sentence.

می توانید یک جمله مثبت بسازید.

You can form a negative sentence.

می توانید یک جمله منفی بسازید.

You can even ask a question.

حتی می توانید یک سوال بپرسید.

We haven't practiced that,  but I know you can do it.

ما آن را تمرین نکرده‌ایم، اما می‌دانم که شما می‌توانید آن را انجام دهید.

I know you can ask a question  in the present continuous,  

می‌دانم که می‌توانید سؤالی را در زمان حال استمراری بپرسید،

so you can practice that as well and think  about what could the different subjects be.

بنابراین می‌توانید آن را نیز تمرین کنید و درباره اینکه موضوعات مختلف می‌توانند چه باشند، فکر کنید.

Yes, there's a woman, but she's in an environment.

بله، یک زن وجود دارد، اما او در یک محیط است.

There are many other things in this picture.

خیلی چیزهای دیگر در این تصویر وجود دارد.

Some, hmm, what could the subject be as well?

برخی، هوم، موضوع نیز چه می تواند باشد؟

And then you can form a positive sentence,  making sure you get that contraction.

و سپس می توانید یک جمله مثبت بسازید، مطمئن شوید که آن انقباض را دارید.

You can form a negative sentence  or you can ask a question as well.

می توانید یک جمله منفی بسازید یا می توانید یک سؤال نیز بپرسید.

Let's practice them all in  the few minutes we have.

بیایید همه آنها را در چند دقیقه ای که داریم تمرین کنیم.

OK, sorry, I meant to click this one.

خوب، متاسفم، من می خواستم این یکی را کلیک کنم.

Ashton said this woman is selecting her goods.

اشتون گفت این زن در حال انتخاب کالاهای خود است.

Yeah, exactly.

بله دقیقا.

She's selecting, which is  another word for picking.

او در حال انتخاب است، که کلمه دیگری برای انتخاب است.

She's selecting.

داره انتخاب میکنه

And then goods just is a non  specific term like items and  

و سپس کالا فقط یک اصطلاح غیر خاص است مانند موارد و

we use goods for for physical  products that you purchase.

ما از کالاها برای محصولات فیزیکی که خریداری می‌کنید استفاده می‌کنیم.

She's selecting her goods.

او در حال انتخاب کالاهای خود است.

Very good.

خیلی خوب.

Excellent sentence, Sunshine, said My neighbor.

همسایه من گفت: جمله عالی، آفتاب.

Oh, I love that.

اوه، من آن را دوست دارم.

Instead of using this woman or she, my  neighbor, Very nicely done, my neighbor.

به جای استفاده از این زن یا او، همسایه من، خیلی خوب، همسایه من.

And then always think, what is my subject?

و سپس همیشه فکر کنید که موضوع من چیست؟

I, you, ** *** it, we, they.

من، تو، ****** آن، ما، آنها.

So my neighbor, because it's  singular would be the subject.

بنابراین، همسایه من، چون مفرد است، موضوع خواهد بود.

She because we see a woman right here,  my neighbor is purchasing few medicines.

او چون ما یک زن را اینجا می‌بینیم، همسایه‌ام داروی کمی می‌خرد.

Yes, Now you actually want to say a few medicines,  which means a small number of she's purchasing a  

بله، اکنون شما واقعاً می‌خواهید چند دارو بگویید، به این معنی که تعداد کمی از او

few medicines, a few items, a few different goods,  a few different vegetables, a few groceries.

چند دارو، چند کالا، چند کالای مختلف، چند سبزی مختلف، چند خواربار می‌خرند.

Very nicely said.

خیلی قشنگ گفته

Okay, Alexander said.

خوب اسکندر گفت.

She's checking calories.

او در حال بررسی کالری است.

Very creative.

بسیار خلاق.

I like this.

من این را دوست دارم.

She's checking.

داره چک میکنه

So in this case, check, you can think  of it as verifying she's checking.

بنابراین، در این مورد، بررسی کنید، می‌توانید آن را به‌عنوان تأیید صحت چک کردن او در نظر بگیرید.

She wants to learn what this  information is or confirm what it is.

او می‌خواهد بداند این اطلاعات چیست یا آن را تأیید کند.

So she's reading the ingredients or  

بنابراین او در حال خواندن مواد یا

the information to see how many  calories She's checking calories.

اطلاعات است تا ببیند چند کالری کالری را بررسی می کند.

Very nice Alexander, I like that.

خیلی خوب اسکندر، من این را دوست دارم.

OK, Ali says she is comparing 2 products exactly.

خوب، علی می گوید که دقیقاً 2 محصول را مقایسه می کند.

She has two different products.

او دو محصول متفاوت دارد.

She's comparing these products.

او در حال مقایسه این محصولات است.

Very nicely written.

خیلی قشنگ نوشته

OK, we have another comparing products.

خوب، ما یک محصول مقایسه دیگری داریم.

Very nice.

بسیار خوب.

OK Dilsol isn't the woman finding  the best before on the boxes?

خوب دیلزول آیا آن زن بهترین های قبلی را روی جعبه ها پیدا نمی کند؟

Ah OK, the best before is the  expiry date, The best before date.

آه بسیار خوب، بهترین قبل تاریخ انقضا است، بهترین قبل از تاریخ.

So on each box it tells you when it will expire.

بنابراین روی هر جعبه به شما می گوید که چه زمانی منقضی می شود.

So right now today is July 2nd.

بنابراین در حال حاضر امروز 2 جولای است.

So if you purchase milk, the best before  date might be July 12th or July 20th.

بنابراین، اگر شیر می‌خرید، بهترین تاریخ قبل از ممکن است ۱۲ یا ۲۰ جولای باشد.

Probably not too far in the future.

احتمالاً در آینده خیلی دور نیست.

So she's isn't the woman finding  the best before on the boxes.

بنابراین او زنی نیست که بهترین‌ها را قبلاً روی جعبه‌ها پیدا می‌کند.

So this is more of a question tag.

بنابراین این بیشتر یک برچسب سوال است.

If you want to ask a question you would say is the  woman finding the best before dates on the boxes?

اگر می‌خواهید سؤالی بپرسید، می‌گویید آیا زن بهترین‌ها را قبل از قرار ملاقات روی جعبه‌ها پیدا می‌کند؟

So is the woman very nice?

پس آیا زن خیلی خوب است؟

Oh, I like this Alexander.

اوه، من این اسکندر را دوست دارم.

She's trying to overcome temptation.

او در حال تلاش برای غلبه بر وسوسه است.

Very good.

So the temptation might be, I really want to  eat something with chocolate and sugar and fat  

خیلی خوب.

بنابراین ممکن است وسوسه این باشد، من واقعاً می‌خواهم چیزی با شکلات، شکر، چربی

and salt, but oh, this one is  healthy, this one is unhealthy.

و نمک بخورم، اما اوه، این یکی سالم است، این یکی ناسالم است.

So she's trying to overcome that temptation to  not buy the unhealthy one and buy the healthy one.

بنابراین او سعی می‌کند بر این وسوسه غلبه کند که ناسالم را نخرد و سالم را بخرد.

Horatio said she's looking  for the expiration date.

هوراتیو گفت که به دنبال تاریخ انقضا است.

Exactly.

دقیقا.

You can say expiration date, or you can  say expiry date or best before date.

می‌توانید بگویید تاریخ انقضا، یا می‌توانید بگویید تاریخ انقضا یا بهترین قبل از تاریخ.

Very good.

خیلی خوب.

The grandma is comparing the prices  for cookies in the grocery exactly.

مادربزرگ دقیقاً در حال مقایسه قیمت‌های کوکی‌ها در خواربارفروشی است.

Very nice.

So the subject we can say the grandma exactly.

بسیار خوب.

بنابراین موضوع ما می توانیم دقیقا مادربزرگ را بگوییم.

We can assume this woman is a grandma.

می توانیم فرض کنیم که این زن یک مادربزرگ است.

The grandma is comparing the  prices for cookies in the grocery.

مادربزرگ در حال مقایسه قیمت‌های کوکی‌ها در خواربارفروشی است.

Very nice.

You don't need the's on grocery is just the  grocery which is short for a grocery store.

بسیار خوب.

شما نیازی به خواربار فروشی ندارید، فقط خواربار فروشی است که مخفف یک فروشگاه مواد غذایی است.

But if you say the full form,  there wouldn't be an's OK,  

اما اگر فرم کامل را بگویید، مشکلی وجود ندارد،

so here a different subject, a nutritionist.

بنابراین اینجا یک موضوع متفاوت است، یک متخصص تغذیه.

So before she was a neighbor, a  grandma, and now she's a nutritionist.

بنابراین قبل از اینکه همسایه بود، یک مادربزرگ، و اکنون یک متخصص تغذیه است. آیا

Isn't this fun?

این سرگرم کننده نیست؟

A nutritionist Don't forget your verb to be  comparing content of the similar products.

یک متخصص تغذیه فعل خود را در مقایسه محتوای محصولات مشابه فراموش نکنید.

A nutritionist is comparing the  content of the similar products.

یک متخصص تغذیه در حال مقایسه محتوای محصولات مشابه است.

Very nice.

بسیار خوب.

Oh, I like this one.

اوه من این یکی را دوست دارم

Wake up.

She's thinking.

بیدار شو

اون داره فکر میکنه

She is thinking.

او در حال فکر کردن است.

Present, continuous.

حال استمراری.

She's thinking about what to buy.

او به این فکر می کند که چه چیزی بخرد.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, I love this.

باشه من اینو دوست دارم

Let's do one more.

بیایید یک بار دیگر انجام دهیم.

MD said she is looking.

MD گفت او دارد نگاه می کند.

She is looking a nutritional  composition of the product, yes.

او به دنبال یک ترکیب غذایی از محصول است، بله.

So I made this contraction before or  comment before you look at something.

بنابراین من این انقباض را قبل از اینکه به چیزی نگاه کنید، نظر دهید.

So she's looking at the nutritional  composition because it's specific,  

بنابراین او به ترکیب تغذیه‌ای نگاه می‌کند زیرا خاص است،

the one specific to this product.

ترکیبی که مخصوص این محصول است.

She's looking at the nutritional  composition of the product.

او به ترکیبات تغذیه‌ای محصول نگاه می‌کند.

Very nicely written.

خیلی قشنگ نوشته

I love that everyone is so creative.

من عاشق این هستم که همه اینقدر خلاق هستند.

And now I see another subject.

و حالا موضوع دیگری را می بینم.

The customer is choosing whether it's good  to buy it or look for other commodities.

مشتری انتخاب می کند که خوب است آن را بخرد یا به دنبال کالاهای دیگر باشد.

Very nice.

بسیار خوب.

We have lots of different  subjects, which is awesome.

ما موضوعات مختلف بسیار زیادی داریم ، که فوق‌العاده است.

Shows your creativity.

خلاقیت شما را نشان می دهد.

Amazing job practicing your speaking skills.

کار شگفت انگیزی که مهارت های گفتاری شما را تمرین می کند.

Now let's quickly review the present  simple and the present continuous  

اکنون بیایید به سرعت حال ساده و حال استمراری را

in more detail because I see students  confuse these two important verb tenses.

با جزئیات بیشتری مرور کنیم زیرا می بینم دانش آموزان این دو زمان فعل مهم را با هم اشتباه می گیرند.

This is a mistake that I see  students making quite a lot.

این اشتباهی است که می‌بینم دانش‌آموزان بسیار مرتکب می‌شوند.

And this is a mistake that I  see my advanced students make.

و این اشتباهی است که می‌بینم دانش‌آموزان پیشرفته‌ام مرتکب می‌شوند.

Now you need to keep in mind that when you use  a different verb tense, the meaning changes.

اکنون باید به خاطر داشته باشید که وقتی از یک زمان فعل متفاوت استفاده می‌کنید، معنی آن تغییر می‌کند.

So, so when I hear I live in  Paris in the present simple,  

بنابراین، وقتی می‌شنوم که من در پاریس زندگی می‌کنم در زمان حال ساده،   که با

that is different from I'm living  in Paris, the meaning is different  

من در پاریس زندگی می‌کنم متفاوت است، معنی متفاوت است

and I'm going to interpret them differently  simply because of the verb tense you used.

و می‌خواهم آنها را به‌دلیل زمان فعل‌ای که شما استفاده کرده‌اید، متفاوت تفسیر کنم.

Now our present simple, I live in Paris.

در حال حاضر ساده ما، من در پاریس زندگی می کنم.

Of course, to form the present  simple, we just take our base verb,  

البته، برای شکل دادن به حال ساده، فقط فعل پایه خود را می گیریم،

which is the infinitive without two.

که مصدر بدون دو است.

Remember, we need to conjugate  this with our subject.

به یاد داشته باشید، ما باید این را با موضوع خود ترکیب کنیم.

So if it was she, it would be she lives in Paris.

بنابراین اگر او بود، در پاریس زندگی می کرد.

OK, Now we use the present simple  for routines like I'm sure you know,  

بسیار خوب، اکنون ما از حال ساده برای روتین‌هایی استفاده می‌کنیم که مطمئن هستم شما می‌دانید،

but we also use the present simple when  we're talking about permanent situations,  

اما وقتی درباره موقعیت‌های دائمی صحبت می‌کنیم، از حال ساده نیز استفاده می‌کنیم،

or you can think of them as simply facts.

یا می‌توانید آنها را به‌عنوان یک واقعیت ساده در نظر بگیرید.

So when I hear someone say I live in  Paris, I see this as a permanent situation.

بنابراین وقتی می‌شنوم که کسی می‌گوید من در پاریس زندگی می‌کنم، این را یک وضعیت دائمی می‌بینم.

I live in Paris.

من در پاریس زندگی میکنم.

I live in Paris today, and I'm going to  be living in Paris for the future as well.

من امروز در پاریس زندگی می کنم و برای آینده نیز در پاریس زندگی خواهم کرد.

It's a permanent situation.

این یک وضعیت دائمی است.

Now let's take a look at our next sentence.

حالا بیایید نگاهی به جمله بعدی خود بیاندازیم.

I'm living in Paris, so this  isn't the present continuous.

من در پاریس زندگی می‌کنم، بنابراین این  زمان حال نیست.

Now, of course, we form the present continuous  with the verb to be conjugated with our subject.

البته، حال استمراری را با فعل که با فاعل ما مزدوج می شود، تشکیل می دهیم.

So I'm living.

پس من دارم زندگی میکنم

She is.

او است.

She's living conjugated with our subject.

او با موضوع ما زندگی می کند.

And then we need our verb in ING form.

و سپس به فعل خود به شکل ING نیاز داریم.

She's living.

اون داره زندگی میکنه

I'm living now, we use the present continuous  for situations taking place right now, right?

من اکنون زندگی می کنم، ما از حال استمراری برای موقعیت هایی استفاده می کنیم که در حال حاضر در حال وقوع هستند، درست است؟

But we also use the present  continuous for temporary situations.

اما ما از حال پیوسته برای موقعیت‌های موقتی نیز استفاده می‌کنیم.

So when I hear I'm living in Paris, I  think of this as a temporary situation.

بنابراین وقتی می‌شنوم که در پاریس زندگی می‌کنم، به این به عنوان یک وضعیت موقت فکر می‌کنم.

So I think you're living in Paris right now,  

بنابراین فکر می‌کنم شما در حال حاضر در پاریس زندگی می‌کنید،

but you don't expect to be  living in Paris in the future.

اما انتظار ندارید در آینده در پاریس زندگی کنید.

When in the future?

چه زمانی در آینده؟

Well, that isn't clear.

خب معلوم نیست

But when I hear it, I think of  it as a temporary situation.

اما وقتی آن را می شنوم، به آن به عنوان یک موقعیت موقت فکر می کنم.

And this is a big difference if you live in Paris  

و این تفاوت بزرگی است اگر به طور دائم در پاریس زندگی کنید

permanently or you live in  Paris temporarily, right?

یا به طور موقت در پاریس زندگی کنید، درست است؟

Because you can imagine if you go to a job  interview and then you say to the interviewer,  

چون می‌توانید تصور کنید اگر به یک مصاحبه شغلی بروید و سپس به مصاحبه‌گر بگویید،

I'm living in Paris, well, they might not think  that you're going to be in the city for very long.

من در پاریس زندگی می‌کنم، خوب، آنها ممکن است فکر نکنند که شما برای مدت طولانی در شهر خواهید بود.

So they might not consider you as an  applicant because they want somebody  

بنابراین ممکن است شما را به عنوان یک متقاضی در نظر نگیرند، زیرا کسی را می خواهند که

who's going to be in the position for a long time.

برای مدت طولانی در این موقعیت باشد.

But you are only going to be  in the city temporarily, right?

اما شما فقط به طور موقت در شهر خواهید بود، درست است؟

So that could have a really big impact.

بنابراین می تواند تأثیر بسیار زیادی داشته باشد.

Or same thing if you're on a date and you're  talking to a potential romantic partner,  

یا اگر در یک قرار ملاقات هستید و با یک شریک عاشقانه بالقوه صحبت می کنید،

but you say I'm living in Paris,  well, they might think, well,  

اما می گویید من در پاریس زندگی می کنم، خوب، آنها ممکن است فکر کنند، خوب،

it's not worthwhile to pursue this relationship  because she's going to be moving in the future.

ارزش این را ندارد که این رابطه را دنبال کنید، زیرا او می خواهد در آینده حرکت کند

So there's a big difference in  meaning between these two sentences.

بنابراین تفاوت معناداری بین این دو جمله زیاد است.

So keep in mind, we use the present  symbol for a permanent situation  

بنابراین به خاطر داشته باشید، ما از نماد حال برای یک وضعیت دائمی

and the present continuous  for a temporary situation.

و از نماد حال استمراری برای یک موقعیت موقت استفاده می‌کنیم.

So now it's your turn to practice.

پس حالا نوبت شماست که تمرین کنید. از

I want you to put in the comments one sentence in  the present simple, that's a permanent situation.

شما می‌خواهم یک جمله در کامنت‌ها بنویسید، این یک وضعیت دائمی است.

And one sentence in the present  continuous, that's a temporary situation.

و یک جمله در زمان حال مستمر، این یک وضعیت موقتی است.

Now let's get back to speaking.

حالا برگردیم به صحبت کردن.

You're going to practice speaking out loud again.

دوباره با صدای بلند صحبت کردن را تمرین خواهید کرد.

So let's review our next topic are  going to talk about an amazing weekend.

پس بیایید موضوع بعدی خود را مرور کنیم که درباره یک آخر هفته شگفت‌انگیز صحبت خواهیم کرد.

Now notice how I said last weekend, because  if I just said the word an amazing weekend,  

حالا توجه کنید که آخر هفته گذشته چگونه گفتم، زیرا اگر کلمه یک آخر هفته شگفت‌انگیز را بگویم،

you don't know if it's past or future.

نمی‌دانید که گذشته است یا آینده.

So I have to give you the keyword and that  time reference keyword is last weekend.

بنابراین باید کلمه کلیدی را به شما بدهم و آن کلمه کلیدی مرجع زمانی آخر هفته گذشته است.

So of course, what verb tense  are you going to be speaking in?

پس مطمئناً، قرار است با چه زمان فعل صحبت کنید؟

What verb tense are you going to be practicing  throughout this English speaking practice class?

قرار است در این کلاس تمرینی انگلیسی صحبت کردن، چه زمان فعل را تمرین کنید؟

Well, I think it's pretty obvious.

خوب، من فکر می کنم کاملا واضح است. آخر

Last weekend, even my beginner students know this.

هفته گذشته، حتی دانش آموزان مبتدی من این را می دانند.

So if you're a beginner, intermediate, or  advanced, this is really great practice for you.

بنابراین اگر مبتدی، متوسط ​​یا پیشرفته هستید، این تمرین واقعاً عالی برای شماست.

Of course, you're using the past simple.

البته، شما از گذشته ساده استفاده می کنید.

The past simple because it's  a completed past action.

گذشته ساده، زیرا یک عمل گذشته کامل شده است.

Now remember, this is an  English speaking practice class.

اکنون به یاد داشته باشید، این یک کلاس تمرینی انگلیسی زبان است.

So I want you to answer out loud.

پس از شما می خواهم با صدای بلند پاسخ دهید. از

I want you to open your mouth  and say the answer out loud.

شما می‌خواهم که دهانتان را باز کنید و جواب را با صدای بلند بگویید.

Of course, write it in the comments as  well, but then open your mouth and say it.

البته در کامنت ها هم بنویسید، اما بعد دهانتان را باز کنید و بگویید. به

Plus, when I read an answer or share an answer,  

علاوه، وقتی پاسخی را می‌خوانم یا پاسخی را به اشتراک می‌گذارم،

you can also open your mouth  and imitate my pronunciation.

همچنین می‌توانید دهان خود را باز کنید و تلفظ من را تقلید کنید. بر

Shadow my pronunciation so you  get comfortable with the way the  

تلفظ من سایه بزنید تا با نحوه

words are pronounced and also  how the sounds are connected.

تلفظ کلمات و همچنین نحوه اتصال صداها راحت شوید.

So you sound very fluent, advanced and natural.

بنابراین شما بسیار روان، پیشرفته و طبیعی به نظر می رسید. پس

So how about your amazing weekend?

آخر هفته شگفت انگیز شما چطور؟

Well here is what I want  you to share an example on.

خوب اینجا چیزی است که می‌خواهم نمونه‌ای را درباره آن به اشتراک بگذارید.

Of course, you need to use your imagination.

البته باید از تخیل خود استفاده کنید.

So here is an adorable picture  that just melts my heart.

بنابراین اینجا یک عکس شایان ستایش است که فقط قلبم را ذوب می کند.

So last weekend.

پس آخر هفته گذشته

Now you can be flexible with the  subject You can say last weekend I.

اکنون می‌توانید در مورد موضوع انعطاف‌پذیر باشید. می‌توانید آخر هفته گذشته I را بگویید.

Of course you can use the subject.

البته می‌توانید از موضوع استفاده کنید.

I you can say last weekend,  my family, last weekend,  

می‌توانم بگویم آخر هفته گذشته، خانواده‌ام، آخر هفته گذشته، من

my kids and I, my husband and I,  my wife and I, my friend and I.

و بچه‌هایم، من و شوهرم، من و همسرم، من و دوستم.

Or maybe you're even talking about a third person.

یا شاید شما در مورد شخص سومی صحبت می‌کنید.

Last weekend, my coworker, last weekend,  my best friend, last weekend, my neighbor.

آخر هفته گذشته، همکار من، آخر هفته گذشته، بهترین دوست من، آخر هفته گذشته، همسایه من.

So you don't always have to use the subject I.

بنابراین همیشه مجبور نیستید از موضوع I استفاده کنید.

And in fact, I encourage you to  use different subjects because  

و در واقع، من شما را تشویق می‌کنم که از موضوعات مختلف استفاده کنید زیرا

when we practice, we often use the subject I.

وقتی تمرین می‌کنیم، اغلب از موضوع I استفاده می‌کنیم.

But you need to practice other subjects.

اما شما باید موضوعات دیگری را تمرین کنید.

Thankfully for the past simple, Thankfully  for you, there is no subject verb agreement.

خوشبختانه برای گذشته ساده، خوشبختانه برای شما، توافق فعل موضوعی وجود ندارد.

So it's the exact same for all subjects.

بنابراین برای همه موضوعات دقیقاً یکسان است.

But still, it's so useful to  practice different subjects.

اما همچنان، تمرین موضوعات مختلف بسیار مفید است.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

What could you say about this last weekend?

در مورد این آخر هفته گذشته چه می توانید بگویید؟

I last weekend we last weekend my family.

من آخر هفته گذشته ما آخر هفته گذشته خانواده ام.

What could you say about this picture?

در مورد این تصویر چه می توانید بگویید؟

And notice I want a positive statement,  a positive statement in the past.

و توجه کنید که من یک بیانیه مثبت می خواهم، یک بیانیه مثبت در گذشته.

So while you're thinking of this,  while you're imagining the answer,  

بنابراین در حالی که به این فکر می‌کنید، در حالی که در حال تصور پاسخ هستید،

let me say hello because I see  a lot of students in the chat.

اجازه دهید سلام کنم زیرا دانش‌آموزان زیادی را در گپ می‌بینم. باشه خب

All right, well.

Hello.

سلام.

Alan, so nice having you here.

آلن، خیلی خوشحالم که اینجا هستی.

Hello, Mozab.

سلام موزاب

Greetings all the way to Sudan to you.

درود بر شما تا سودان.

Hello.

سلام.

Bell Schwar, very nice having you.

بل شوار، خیلی خوشحالم که تو را دارم.

And we have mamuna from Pakistan.

و مامونا از پاکستان داریم.

Welcome.

خوش آمدی.

Welcome.

خوش آمدی.

OK, We have a lot of students here.

خوب، ما در اینجا دانش آموزان زیادی داریم.

Hello everyone.

سلام به همه.

Maria.

ماریا

Hello, KK.

سلام، KK.

Hello.

Oh, it's 9:00 PM.

سلام.

اوه، ساعت 9 شب است.

Well, thank you for staying up with me.

خوب، ممنون که با من بودید.

I appreciate that.

ممنونم از.

All right, Maria, Last weekend, my  the family gathered all together.

باشه، ماریا، آخر هفته گذشته، خانواده من همه دور هم جمع شدند.

OK, that's great.

باشه، عالیه

Now, how does that relate to  the picture on the screen?

اکنون، چگونه آن را به تصویر روی صفحه نمایش مرتبط می‌کنیم؟

Hmm.

So what did we gather together to watch?

هوم

پس برای تماشای چه چیزی دور هم جمع شدیم؟

The polar bears, for example.

برای مثال خرس های قطبی.

That could be one.

این می تواند یکی باشد.

Maybe you watched a documentary  or a movie about polar bears.

شاید یک مستند یا فیلمی درباره خرس‌های قطبی تماشا کرده باشید.

That could be one.

این می تواند یکی باشد.

Now, there's a little mistake in here.

حالا، یک اشتباه کوچک در اینجا وجود دارد.

Last weekend my the family.

آخر هفته گذشته خانواده من

I see this a lot from students,  even my advanced students.

من این را از دانش‌آموزان، حتی دانش‌آموزان پیشرفته‌ام بسیار می‌بینم.

So if you use a possessive  my you don't use an article.

بنابراین اگر از یک کلمه مالکیتی استفاده می‌کنید، از مقاله استفاده نمی‌کنید.

The it's either my family or the family.

این یا خانواده من هستند یا خانواده.

But you don't use a possessive and an  article a possessive replaces the article.

اما شما از مالکیت استفاده نمی‌کنید و یک مقاله دارای مالکیت جایگزین مقاله می‌شود.

OK, let's see if we have some examples,  AK said last weekend my sister came over.

خوب، بیایید ببینیم آیا نمونه‌هایی داریم، AK گفت آخر هفته گذشته خواهرم آمد.

OK, two, how does that relate  to the picture on the screen?

خوب، دو، چه ارتباطی با تصویر روی صفحه دارد؟

Hmm.

هوم

Two, watch a movie about polar bears,  

دوم، فیلمی در مورد خرس‌های قطبی تماشا کنید،

about bears to look at the photos I took  of polar bears when I was on vacation.

درباره خرس‌ها به عکس‌هایی که در تعطیلات از خرس‌های قطبی گرفتم نگاه کنید.

So you can start with a simple sentence, but then.

بنابراین می توانید با یک جمله ساده شروع کنید، اما بعد.

Add.

More details make it more complex.

اضافه کردن.

جزئیات بیشتر آن را پیچیده تر می کند.

Get creative.

خلاق باش.

OK, what do we have here?

باشه، اینجا چی داریم؟

We have a lot of comments, Moses said.

موسی گفت: ما نظرات زیادی داریم.

My family and I had an awesome day last weekend.

من و خانواده ام آخر هفته گذشته روز فوق العاده ای داشتیم.

OK, very nice.

باشه خیلی قشنگه

That's very nice.

خیلی خوبه.

Everyone, OK, nobody is giving me an example  about the picture on the screen, so make sure  

همه، خوب، هیچ‌کس درباره تصویر روی صفحه به من مثال نمی‌زند، بنابراین مطمئن شوید که

you give me an example with the picture as  well because I want you to get creative.

عکس را نیز به من مثال می‌دهید زیرا می‌خواهم خلاق باشید.

So here we have one, not this one.

بنابراین در اینجا ما یکی داریم، نه این.

OK, this one, Jonathan said last week my family  took a photo with bears exactly because took  

خوب، این یکی، جاناتان هفته گذشته گفت که خانواده من با خرس‌ها عکس گرفتند، دقیقاً به این دلیل که برداشتن،

is the past simple of the verb take.

ماضی ساده فعل take است.

Remember there is no subject verb  agreement in the past simple.

به یاد داشته باشید که در گذشته ساده توافق فعل موضوعی وجود ندارد.

So it could be any subject and the verb would  still be take or took in the past simple.

بنابراین می‌تواند هر موضوعی باشد و فعل همچنان در گذشته ساده گرفته یا گرفته شود.

My family took a photo.

خانواده ام عکس گرفتند.

You take a photo.

تو عکس بگیر

Sometimes students say make a photo.

گاهی دانش آموزان می گویند عکس بساز.

That's not the verb we use in English.

این فعل ما در انگلیسی نیست.

We use took my family took a photo with bears.

ما استفاده می کنیم خانواده من با خرس ها عکس گرفتند.

Exactly.

دقیقا.

Excellent job.

کارت عالی بود.

Now, if you say with bears, it means  your family is in the picture as well.

حالا، اگر بگویید با خرس، به این معنی است که خانواده شما نیز در تصویر هستند.

And that's great.

و این عالی است.

You can absolutely use your imagination  and pretend you're in the picture.

می توانید کاملاً از تخیل خود استفاده کنید و وانمود کنید که در تصویر هستید.

But if you're taking a picture of something else,  

اما اگر از چیز دیگری عکس می‌گیرید، از

you use the preposition of my  family took a photo of of bears.

حرف اضافه خانواده من عکس خرس گرفته است استفاده می‌کنید.

So that's if you're not in the  photo and it's just the bears.

بنابراین اگر شما در عکس نیستید و فقط خرس‌ها هستند.

If you are also in the photo,  it's a selfie you and the bears.

اگر شما هم در عکس هستید، این عکس سلفی شما و خرس‌ها است.

Then you use the preposition with  OK, well, Vlad, you're close.

سپس از حرف اضافه با OK استفاده می‌کنید، خب، Vlad، شما نزدیک هستید.

You talked about monkeys instead  of bears, but I'll use this.

شما به جای خرس از میمون ها صحبت کردید ، اما من از آن استفاده خواهم کرد.

Last weekend I watched BBC program about monkeys.

آخر هفته گذشته برنامه بی بی سی درباره میمون ها را تماشا کردم.

Well, let's change it to the photo and use bears.

خوب، بیایید آن را به عکس تغییر دهیم و از خرس استفاده کنیم.

About polar bears.

درباره خرس های قطبی

OK, so you are missing an article  because program is a countable noun.

بسیار خوب، بنابراین شما مقاله ای را از دست داده اید زیرا برنامه یک اسم قابل شمارش است.

So you need to add the article All BBC program.

بنابراین باید مقاله برنامه All BBC را اضافه کنید. ریتا گفت

All BBC program about monkeys, or  in this case about polar bears,  

تمام برنامه‌های بی‌بی‌سی درباره میمون‌ها، یا در این مورد درباره خرس‌های قطبی،

Rita said last weekend we watched  a movie about polar bears.

آخر هفته گذشته ما فیلمی درباره خرس‌های قطبی تماشا کردیم.

The film was fantastic.

فیلم فوق العاده بود

Exactly.

دقیقا.

And everyone, make sure you're opening  your mouth and practicing along as well,  

و همه، مطمئن شوید که دهان خود را باز کرده‌اید و در کنار آن تمرین می‌کنید،

practicing that pronunciation,  practicing that connected speech.

آن تلفظ را تمرین می‌کنید، آن سخنرانی مرتبط را تمرین می‌کنید.

Now I love how Rita made the simple sentence more  complex simply by sharing her opinion on the film.

اکنون من دوست دارم که ریتا با به اشتراک گذاشتن نظر خود در مورد فیلم، جمله ساده را پیچیده تر کرد. سندیپ گفت،

The film was fantastic, fantastic,  very nicely done, Sandeep said.

فیلم فوق‌العاده، فوق‌العاده، بسیار زیبا بود. آخر

Last weekend we got together to watch  documentary about polar bears life.

هفته گذشته برای تماشای مستندی درباره زندگی خرس‌های قطبی دور هم جمع شدیم.

Very nice.

بسیار خوب.

I like that, Sandeep nicely said.

من آن را دوست دارم، سندیپ به خوبی گفت.

The only thing is documentary  is also a single countable noun,  

تنها چیزی که مستند است، یک اسم واحد قابل شمارش است،

so you need an article to watch a documentary.

بنابراین برای تماشای یک مستند به مقاله نیاز دارید.

Documentary about polar bears life.

مستندی درباره زندگی خرس های قطبی.

I would just say about polar bears.

من فقط در مورد خرس های قطبی می گویم.

Or you could say about the life of polar bears.

یا می توانید در مورد زندگی خرس های قطبی بگویید.

The life of polar bears.

زندگی خرس های قطبی

Very nice.

بسیار خوب.

Ah, Maria.

آه، ماریا.

Maria used the bears as the subject.

ماریا از خرس ها به عنوان سوژه استفاده کرد.

I love it, Maria.

من آن را دوست دارم، ماریا.

Awesome job.

کار عالی

Awesome job, Maria.

کار عالی ماریا

OK, last weekend.

باشه، آخر هفته گذشته

This bear family.

این خانواده خرس

So bear would be the adjective to describe the  family, so you wouldn't have a plural on it.

بنابراین خرس صفتی برای توصیف خانواده است، بنابراین شما یک جمع روی آن نخواهید داشت.

It's this singular, this family,  because family is a collective noun.

این مفرد است، این خانواده، زیرا خانواده یک اسم جمعی است.

This family is This family is  super cute, adorable, ferocious.

این خانواده بسیار زیبا، دوست داشتنی، وحشی هستند.

Because they're bears.

چون خرس هستن

This bear family.

این خانواده خرس

OK, this bear family don't  you don't need the members.

خوب، این خانواده خرس‌ها به اعضا نیازی ندارید.

If you use members now, it's actually  you need these these members.

اگر اکنون از اعضا استفاده می کنید، در واقع به این اعضا نیاز دارید.

So let's get rid of members.

پس بیایید از شر اعضا خلاص شویم.

This bear family spent time outside enjoying snow.

این خانواده خرس زمانی را در بیرون از خانه صرف لذت بردن از برف کردند.

I love it and great job getting spent time  enjoying because the expression to spend time  

من آن را دوست دارم و کار فوق العاده ای را دوست دارم که وقت خود را صرف لذت کردن کنم، زیرا عبارت برای صرف وقت

that's a gerund expression and that's why we have  enjoying as the ING and great job getting spent.

یک عبارت آلمانی است و به همین دلیل است که ما به عنوان ING لذت می بریم و کار فوق العاده ای را صرف می کنیم.

That's the past simple of the verb spend.

این گذشته ساده از فعل صرف است.

I always spend time with my family.

من همیشه با خانواده ام وقت می گذرانم. آخر

Last weekend I spent time so notice that  pronunciation of that T spent time with my family.

هفته گذشته زمانی را گذراندم و متوجه شدم که تلفظ آن T زمانی را با خانواده ام سپری می کرد.

OK, let's move on to our next  photo before we do, of course.

خوب، بیایید قبل از انجام دادن، به عکس بعدی خود برویم. آیا از

Are you enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you are, let me know.

اگر هستید به من اطلاع دهید.

Like this video Subscribe if you haven't already.

این ویدیو را لایک کنید اگر قبلا اشتراک نکرده اید.

So you're notified every time I post  a lesson and then put yes, yes, yes.

بنابراین هر بار که من یک درس را پست می‌کنم به شما اطلاع داده می‌شود و سپس بله، بله، بله را می‌نویسم.

So I know you like this lesson put yes, yes, yes.

بنابراین می دانم که شما این درس را دوست دارید، بله، بله، بله.

So I know you want more lessons like this.

بنابراین می دانم که شما دروس بیشتری از این دست می خواهید.

And now our next photo seems like  we're on a theme here, an animal theme.

و اکنون عکس بعدی ما به نظر می‌رسد که ما در اینجا روی یک تم هستیم، تم حیوانات.

I do really love animals.

من واقعا حیوانات را دوست دارم

So let's do a positive statement again.

پس بیایید دوباره یک بیانیه مثبت انجام دهیم.

So same thing last weekend.

همین اتفاق آخر هفته گذشته

Now there are more people, people in this  photo, so maybe you could use they as the  

اکنون افراد، افراد بیشتری در این عکس هستند، بنابراین شاید شما می‌توانید از آنها به عنوان

subject or we or maybe you could talk about  your neighbors, your friends, your coworkers.

سوژه استفاده کنید یا ما یا شاید شما می‌توانید درباره همسایگان، دوستان و همکارانتان صحبت کنید.

Or again, maybe you're watching a movie,  

یا دوباره، شاید در حال تماشای یک فیلم،

maybe you're watching a documentary,  maybe you're looking at a photo.

شاید در حال تماشای یک مستند، شاید در حال تماشای یک عکس هستید.

So it doesn't mean that you  experienced this personally.

بنابراین به این معنی نیست که شما شخصاً این را تجربه کرده‌اید.

You could be looking at a photo.

شما ممکن است به یک عکس نگاه کنید.

So let me know last weekend.

بنابراین آخر هفته گذشته به من اطلاع دهید.

They, we, I, this man, this couple, my neighbors.

آنها، ما، من، این مرد، این زوج، همسایه های من.

So try different subjects and then we'll see.

بنابراین موضوعات مختلف را امتحان کنید و سپس خواهیم دید.

We'll see how you do, okay?

ببینیم چطوری، باشه؟

And everyone is saying yes for more lives.

و همه می گویند بله برای زندگی بیشتر.

I'm so glad everyone's enjoying it.

خیلی خوشحالم که همه از آن لذت می برند.

I'm so glad.

خیلی خوشحالم.

So AK said yes and San Nina said yes.

بنابراین AK گفت بله و سان نینا گفت بله.

Maria said yes.

ماریا گفت بله.

William said of course.

البته ویلیام گفت.

Awesome.

عالی.

Jonathan said yes, MU MU said yes.

جاناتان گفت بله، MU MU گفت بله. از

Thank you so much everyone for your support.

همه برای حمایت شما بسیار سپاسگزارم.

IDU said yes and if you're not watching live, if  you're watching the replay still put yes because  

IDU گفت بله و اگر پخش زنده را تماشا نمی‌کنید، اگر بازپخش را تماشا می‌کنید، بله را بنویسید زیرا

I reply to all your comments and practice  along share your examples as well because I  

من به همه نظرات شما پاسخ می‌دهم و تمرین می‌کنم همراه نمونه‌های خود را به اشتراک بگذارید زیرا

reply to the comments and it doesn't matter  if you're watching the replay or the live,  

به نظرات پاسخ می‌دهم و فرقی نمی‌کند شما در حال تماشای پخش مجدد یا پخش زنده هستید،

we can still interact together and make sure you  still practice your speaking the King of king.

ما همچنان می‌توانیم با هم تعامل داشته باشیم و مطمئن شویم که همچنان صحبت کردن با پادشاه پادشاه را تمرین می‌کنید.

I like that name.

من این اسم را دوست دارم

Very strong, says yes.

بسیار قوی، می گوید بله.

Freddy says of course.

البته فردی می گوید.

Woo Hoo.

وو هو.

Sania wants a partner.

سانیا یک شریک می خواهد.

So anyone practice your speaking with Sania say  you can arrange a time to practice together.

بنابراین، هر کسی که صحبت کردن شما را با سانیا تمرین کند، می‌گوید می‌توانید زمانی را برای تمرین با هم ترتیب دهید.

OK Bell Schwar.

باشه بل شوار

I hope I'm saying that correctly.

امیدوارم درست گفته باشم

I'm probably not my apologies, says last weekend,  two guys washing the elephant on the river.

آخر هفته گذشته می‌گوید: احتمالاً من معذرت‌خواهی نمی‌کنم، دو نفر در حال شستن فیل در رودخانه هستند.

Ah, OK, so you have I I think that's  just a typo, so I'm going to ignore that.

آه، خوب، پس شما دارید من فکر می کنم این فقط یک اشتباه تایپی است، بنابراین من آن را نادیده خواهم گرفت.

But is what verb tense is this in?

اما آیا این در چه زمان فعل است؟ آخر

We had last weekend, which is  great, but then washing, huh?

هفته گذشته داشتیم، که عالی است، اما بعد شستن، نه؟

You're missing some words  or you used the wrong word.

برخی از کلمات را گم کرده اید یا از کلمه اشتباهی استفاده کرده اید.

So how can we improve this?

پس چگونه می توانیم این را بهبود بخشیم؟

How can we correct this?

چگونه می توانیم این را اصلاح کنیم؟

Well, you could say last  weekend two guys washed washed.

خب، می‌توان گفت آخر هفته گذشته دو مرد شسته شده بودند.

So notice that pronunciation because we have wash.

بنابراین به این تلفظ توجه کنید زیرا ما شستشو داریم.

That's the base verb to wash.

این فعل پایه شستن است.

But then in the Ed the past  simple it's a very soft T washed.

اما پس از آن، در نسخه‌های ساده گذشته، یک T بسیار نرم شسته شده است.

Washed.

شسته.

Everybody.

Repeat that.

همه

آن را تکرار کنید.

Washed.

شسته.

I washed my hair.

موهایم را شستم.

I washed my hands.

دست هایم را شستم.

He washed the elephant.

او فیل را شست.

OK is very soft.

اوکی خیلی نرمه

And then in a fast conversation or natural speech,  

و سپس در یک مکالمه سریع یا گفتار طبیعی،

you won't hear that T it will be  so soft you won't even hear it.

نمی‌شنوید که T آنقدر نرم است که حتی آن را نمی‌شنوید.

But you understand based on context because you  

اما بر اساس زمینه می‌فهمید چون

hear last weekend or yesterday,  so you know it's in the past.

آخر هفته گذشته یا دیروز شنیدید، بنابراین می‌دانید که در گذشته است.

So last weekend two guys washed  the elephant in the river.

بنابراین آخر هفته گذشته دو نفر فیل را در رودخانه شستند.

In the river.

در رودخانه.

So they are.

بنابراین آنها هستند.

In the river on would be the surface of.

در رودخانه در سطح خواهد بود.

So maybe there is a leaf or  a toy floating on the river.

بنابراین شاید یک برگ یا اسباب بازی روی رودخانه شناور باشد.

So something could be floating on the river.

بنابراین ممکن است چیزی روی رودخانه شناور باشد.

So that would be on the river, but  under would be considered in the river.

بنابراین روی رودخانه باشد، اما زیر در رودخانه در نظر گرفته شود.

OK, awesome everyone, here's  a great one, Becky said.

خوب، همه عالی هستند، بکی گفت: اینجا یکی عالی است.

Last week my friend watched a TV  show about elephants in Africa.

هفته گذشته دوستم یک برنامه تلویزیونی درباره فیل‌ها در آفریقا تماشا کرد.

I love it perfect sentence and I love how you used  my friend practice using different structures.

من آن جمله کامل را دوست دارم و دوست دارم چگونه از تمرین استفاده از ساختارهای مختلف استفاده کردید.

It's or different subjects.

این یا موضوعات مختلف است.

It's very useful to get that practice now  again, thankfully with the past simple,  

بسیار مفید است که اکنون دوباره آن تمرین را انجام دهید ، خوشبختانه با گذشته ساده،

there is no subject verb agreement,  but it's still fun to practice.

توافق فعل موضوعی وجود ندارد، اما همچنان تمرین کردن سرگرم کننده است.

OK and notice we had washed, washed.

خوب و متوجه شوید که ما شسته بودیم، شسته شده بودیم.

I washed my hands and now I have watched.

دست هایم را شستم و حالا تماشا کردم.

Wow, isn't that similar in pronunciation?

وای مگه از نظر تلفظ شبیه نیست؟

Watched, watched, washed, watched,  practice that washed, watched.

تماشا، تماشا، شسته، تماشا، تمرین که شسته، تماشا کرد.

So this one is wash, watched, practice  that they're very, very similar.

بنابراین این یکی شستن، تماشا کردن، تمرین است که بسیار بسیار شبیه هستند.

And it's context that will make it obvious.

و این زمینه است که آن را آشکار می کند.

I washed my hands.

دست هایم را شستم.

I watched a movie.

من یک فیلم تماشا کردم. این

It's the context that helps  you understand which one.

زمینه است که به شما کمک می‌کند بفهمید کدام یک.

OK, let's keep going, Mozab said last week.

موزب هفته پیش گفت باشه، ادامه بدیم. من

I uh oh.

اوه اوه

We have this concept in English of  irregular verbs in the past simple.

ما این مفهوم را در انگلیسی از افعال بی قاعده در گذشته ساده داریم.

There are many irregular verbs.

افعال بی قاعده زیادی وجود دارد.

The past simple is generally an  easier verb tense for students  

ماضی ساده عموماً یک زمان فعل ساده‌تر برای دانش‌آموزان است

because there is no subject verb agreement.

زیرا هیچ توافق فعل موضوعی وجود ندارد.

Many of the verbs end in Ed, but  there are irregular past simple.

بسیاری از افعال به Ed ختم می‌شوند، اما گذشته ساده نامنظم نیز وجود دارد. پس

So what's the irregular past simple here?

گذشته ساده نامنظم اینجا چیست؟

I know my smart students know it.

من می دانم که دانش آموزان باهوش من آن را می دانند.

What's the irregular past?

گذشته نامنظم چیست؟

Simple.

ساده.

Last week I last week I rode exactly.

هفته گذشته من هفته گذشته دقیقاً سوار شدم.

Andrew knew it.

اندرو آن را می دانست.

Last week I rode an elephant.

هفته گذشته سوار فیل شدم. باشه

OK, awesome.

عالیه

Otherwise, nice sentence.

وگرنه جمله قشنگیه

OK, And William said last week a couple.

خوب، و ویلیام هفته گذشته گفت یک زوج.

Excellent.

عالی

A couple was washing an elephant.

زن و شوهری در حال شستن یک فیل بودند.

Very nice.

بسیار خوب.

Now this is excellent.

حالا این عالیه

I love your sentence, William, but  technically what verb tense is this?

من جمله شما را دوست دارم، ویلیام، اما از نظر فنی این چه زمان فعل است؟

And this is a great sentence.

و این یک جمله عالی است.

So excellent job.

خیلی کار عالی

The couple was washing, was washing  because the past simple is washed.

زن و شوهر در حال شستن بودند، در حال شستن بودند، زیرا گذشته ساده شسته شده است.

Last week all couple washed an elephant.

هفته گذشته همه زوج ها یک فیل را شستند.

Now the past continuous uses  the verb to be and the ING.

اکنون گذشته استمراری از فعل to be و ING استفاده می‌کند.

We'll practice that in a different live stream.

ما آن را در یک پخش زنده متفاوت تمرین خواهیم کرد.

But excellent sentence, William,  

اما جمله عالی، ویلیام،

because this shows the action in progress  rather than a completed past action.

زیرا این عمل در حال انجام را نشان می‌دهد نه یک عمل تکمیل شده گذشته.

Very nice sentence.

جمله خیلی قشنگیه

OK, Sweetie said.

باشه، سویتی گفت. آخر

Last weekend my neighbours went to Thailand.

هفته گذشته همسایگان من به تایلند رفتند.

Excellent.

عالی

The irregular of the verb go is went.

بی قاعده فعل go رفت است.

I'm sure you know that my neighbours went  

مطمئنم می دانید که همسایگان من

to Thailand and experienced an  elephant ride for the first time.

به تایلند رفتند و برای اولین بار فیل سواری را تجربه کردند.

What a nice sentence.

چه جمله خوبی

Bravo, excellent job.

براوو، کار عالی

I love how you said experienced an  elephant ride for the first time.

من عاشق این هستم که گفتی برای اولین بار فیل سواری را تجربه کردم.

So adding those small details really  makes your sentence sound advanced.

بنابراین افزودن آن جزئیات کوچک واقعاً باعث می‌شود جمله شما پیشرفته به نظر برسد.

Great job.

کارت عالی بود.

OK, Barrow said.

خوب، بارو گفت.

Last week we bounced off about an elephant theme  

هفته گذشته در مورد یک پارک موضوعی فیل

park in Africa and mustered  up all papers on the desk.

در آفریقا گشتیم و همه کاغذها را روی میز جمع آوری کردیم.

Very nice, very nice.

خیلی خوبه خیلی قشنگه

Excellent job.

کارت عالی بود.

Very creative as well.

خیلی هم خلاقانه

This could absolutely be an elephant theme park.

این کاملا می تواند یک پارک موضوعی فیل باشد.

Excellent job, OK, Ennis said.

انیس گفت: کار عالی است. آخر

Last weekend I saw a documentary.

هفته گذشته یک مستند دیدم.

So C is the base verb and saw  is the E regular past simple.

بنابراین C فعل پایه است و saw E گذشته ساده است.

I saw a documentary in which it was  talked about of elephants in danger.

مستندی دیدم که در آن درباره فیل‌ها در خطر صحبت می‌شد.

Oh, very nice.

اوه خیلی خوبه

Yes, last weekend I saw a documentary  which talked about elephants in danger.

بله، آخر هفته گذشته مستندی را دیدم که درباره فیل‌ها در خطر صحبت می‌کرد.

So you had some extra words that aren't needed.

بنابراین شما چند کلمه اضافی داشتید که لازم نیست.

The documentary which talked  about talk about something you  

مستندی که درباره چیزی صحبت می‌کرد که شما به

don't need that extra preposition  talked about elephants in danger.

آن حرف اضافه نیاز ندارید، درباره فیل‌های در خطر صحبت می‌کرد.

Excellent sentence, Very nice, Rashmi said  last weekend I visited a National Park.

جمله عالی، بسیار زیبا، راشمی گفت آخر هفته گذشته از یک پارک ملی بازدید کردم.

So notice the pronunciation here.

بنابراین به تلفظ اینجا توجه کنید.

What do you notice?

چه چیزی را متوجه می شوید؟

Visited, visited.

بازدید، بازدید.

So the base verb is visit, visit.

بنابراین فعل پایه بازدید، بازدید است.

And then when you have the  past, simple, what happens?

و پس از آن که شما گذشته‌ای ساده دارید، چه اتفاقی می‌افتد؟

Visited, visited, visited.

بازدید، بازدید، بازدید.

So you add that extra syllable.

بنابراین شما آن هجای اضافی را اضافه کنید. به

That's because the word visit ends in AT.

این دلیل که کلمه بازدید به AT ختم می شود.

If the word ends in AT or AD, for  example, need, need, needed, want, wanted.

اگر کلمه به AT یا AD ختم شود، برای مثال، نیاز، نیاز، نیاز، خواست، خواست.

So if it ends in AD or AT, you add  an extra syllable only for those two.

بنابراین اگر به AD یا AT ختم شود، فقط برای آن دو هجا اضافه می‌کنید.

They end in AT or AD.

آنها به AT یا AD ختم می شوند.

I visited a National Park.

من از یک پارک ملی بازدید کردم.

There I saw an elephant enjoying  his bath with his instructors.

در آنجا فیلی را دیدم که با مربیانش از حمام کردن لذت می برد.

I love it.

عاشقشم.

Very nice sentence, excellent job.

جمله بسیار زیبا، کار عالی

OK wow, we have a lot of comments.

خوب وای، ما نظرات زیادی داریم.

I would love to read them  all, but let's continue on.

من دوست دارم همه آنها را بخوانم ، اما بیایید ادامه دهیم. باشه وو

OK woo.

Something I would probably not do.

کاری که من احتمالا انجام نمی دهم.

What about you?

تو چطور؟ آیا

Would you do this activity last weekend?

این فعالیت را در آخر هفته گذشته انجام می دهید؟

You can use the subject I, she, my  wife, my sister, my mother, my aunt,  

می‌توانید از موضوع من، او، همسرم، خواهرم، مادرم، خاله‌ام،

my Co worker, my neighbor,  my girlfriend, my fiance.

همکارم، همسایه‌ام، دوست دخترم، نامزدم استفاده کنید.

Whatever subject you want.

هر موضوعی که بخوای

Let's practice different subjects  last weekend she Or maybe you want  

بیایید در آخر هفته گذشته موضوعات مختلف را تمرین کنیم یا شاید بخواهید   آخر

to use yourself as well last weekend  I Has anyone done anything like this?

هفته گذشته از خودتان نیز استفاده کنید.

I know this is a popular thing for tourists to do.

من می دانم که این یک کار محبوب برای گردشگران است.

I don't know if I would personally do this.

نمی دانم شخصا این کار را انجام می دهم یا نه.

Last weekend she here we go, Manuel said.

مانوئل گفت آخر هفته گذشته او اینجاست که ما می رویم.

Oh, I good job, Manuel.

اوه، کار خوبی دارم، مانوئل.

You're brave.

تو شجاعی

Last weekend I was scuba diving.

آخر هفته گذشته غواصی کردم.

Very nice.

بسیار خوب.

I was scuba diving in the middle.

من در وسط غواصی بودم.

Of.

از.

Sharks, yes.

کوسه ها، بله

So that's the activity that she's doing.

بنابراین این فعالیتی است که او انجام می دهد.

If you're not familiar, this is called  scuba diving, exactly as Manuel wrote it.

اگر آشنا نیستید، دقیقاً همانطور که مانوئل نوشته است، به این غواصی می گویند.

He wrote it.

The spelling is perfect.

او آن را نوشت. املا

عالیه

Great job.

کارت عالی بود.

Now I was scuba diving.

الان داشتم غواصی می کردم.

You can also use the verb go.

می توانید از فعل go نیز استفاده کنید.

So if we're talking about the past simple  last weekend I the past simple of the verb go.

بنابراین اگر ما در مورد گذشته ساده آخر هفته گذشته صحبت می کنیم، فعل گذشته ساده می روم.

I went scuba diving.

رفتم غواصی

I was scuba diving.

غواصی می کردم.

Both of them are correct In the middle of sharks.

هر دوی آنها در وسط کوسه ها درست هستند.

Wow.

Whales and dolphins in the South of Tenerife.

وای.

نهنگ ها و دلفین ها در جنوب تنریف.

Very nice, Manuel, very nice.

خیلی خوبه مانوئل خیلی خوبه

OK.

خوب.

Oh, this is from the last one.

اوه این مال آخریه

But I like this because  this is an interesting one.

اما من این را دوست دارم زیرا این جالب است.

I dreamed exactly.

دقیقا خواب دیدم

So I talked about, oh, maybe you saw a picture or  

بنابراین من در مورد، اوه، شاید شما یک عکس دیدید یا

you watched a movie or a friend  told you about this experience.

فیلمی را تماشا کردید یا دوستی درباره این تجربه به شما گفت.

But what if you just had a dream?

اما اگر فقط یک رویا داشته باشید چه؟

I love it, Andrew.

من آن را دوست دارم، اندرو.

Very creative.

بسیار خلاق. آخر

Last weekend I dreamed about and  noticed you dream about something.

هفته گذشته خواب دیدم و متوجه شدم که شما در مورد چیزی خواب می بینید.

Oh, what did you dream about last night?

آه، دیشب چه خوابی دیدی؟

Did you have any interesting dreams?

رویاهای جالبی دیدی؟

I dreamt that or I dreamt about  going scuba diving with sharks.

خواب آن را دیدم یا خواب غواصی با کوسه ها را دیدم.

OK, very nicely done, Jamie said.

جیمی گفت: باشه، خیلی خوب انجام شد. آخر

Last weekend I was snorkeling  in the beach with my wife.

هفته گذشته با همسرم در ساحل غواصی می‌کردم.

Yeah, very nice.

آره خیلی قشنگه

So the activity here, like I said  before, is called scuba diving.

بنابراین فعالیت اینجا، همانطور که قبلاً گفتم، غواصی نامیده می شود.

Snorkeling is very similar.

اسنورکلینگ بسیار شبیه است.

But with snorkeling, you don't have oxygen.

اما با غواصی، اکسیژن ندارید.

So notice how in her hand she has oxygen so she  can stay under the water for long periods of time.

بنابراین توجه کنید که چگونه در دست او اکسیژن دارد تا بتواند برای مدت طولانی زیر آب بماند.

And generally when you scuba dive, you go  very deep in the water, but when you snorkel,  

و به طور کلی وقتی غواصی می‌کنید، خیلی در عمق آب می‌روید، اما وقتی غواصی می‌کنید،

you just have the mask and then there's  a little stick with the tube and you stay  

فقط ماسک را دارید و سپس کمی چوب به لوله می‌ماند و

closer to the surface of the water and  you generally don't go deep in the water.

نزدیک‌تر به سطح آب می‌مانید و معمولاً این کار را نمی‌کنید. به عمق آب بروید

So excellent job.

خیلی کار عالی

You can absolutely use snorkeling.

شما کاملا می توانید از غواصی استفاده کنید.

Just so you know the difference  between scuba diving and snorkeling.

فقط برای اینکه تفاوت بین غواصی و غواصی را بدانید.

Very nice, Zacharias said.

زکریا گفت خیلی خوب است.

Last week I was scuba diving in the  middle of sharks for a couple of hours.

هفته گذشته برای چند ساعت در میان کوسه‌ها غواصی می‌کردم.

Yeah, exactly.

بله دقیقا.

You can use in the middle of.

می توانید در وسط استفاده کنید.

That's correct.

این درست است.

You can also simply use the preposition with  I was scuba diving with sharks, with sharks.

همچنین می‌توانید به سادگی از حرف اضافه استفاده کنید.

So generally when you're a tourist, you might see  a brochure, a pamphlet, a flyer, an advertisement  

بنابراین به طور کلی وقتی یک گردشگر هستید، ممکن است یک بروشور، یک جزوه، یک آگهی تبلیغاتی   ببینید

that says scuba diving, diving with sharks, scuba  diving with sharks, or swimming with sharks,  

که می‌گوید غواصی، غواصی با کوسه‌ها، غواصی با کوسه‌ها، یا شنا کردن با کوسه‌ها،

maybe swimming with dolphins, swimming with  sharks, swimming with whales, things like that.

شاید شنا کردن با دلفین‌ها، شنا کردن با کوسه‌ها. ، شنا با نهنگ ها، چیزهایی از این قبیل.

Okay, here we go, Rita said.

ریتا گفت خوب، ما بریم. آخر

Last weekend my sister went diving.

هفته گذشته خواهرم غواصی کرد.

Absolutely.

کاملا.

You can also drop the scuba and just say diving,  especially in the scuba diving community,  

همچنین می‌توانید غواصی را رها کنید و فقط بگویید غواصی، مخصوصاً در انجمن غواصی،

people who do it as an activity, they  probably just talk about it as diving.

افرادی که این کار را به عنوان یک فعالیت انجام می‌دهند، احتمالاً درباره آن به عنوان غواصی صحبت می‌کنند.

Or are you going diving?

یا داری غواصی می کنی؟

Where did you go diving?

کجا رفتی غواصی؟

Let's go diving.

بیا بریم غواصی آخر

Last weekend my sister went diving.

هفته گذشته خواهرم غواصی کرد.

She practices this activity twice a week.

او این فعالیت را دو بار در هفته تمرین می کند.

Excellent job expanding on this very simple  sentence and adding more information.

کار عالی برای گسترش این جمله بسیار ساده و افزودن اطلاعات بیشتر.

And great job changing your  verb tense to the present.

و کار بسیار خوبی است که زمان فعل خود را به زمان حال تغییر دهید.

Simple because this is now a routine action.

ساده است زیرا این اکنون یک عمل معمولی است.

Really nicely done.

واقعا عالی انجام شده

I love that.

من آن را دوست دارم.

Oh, here's an interesting one, Barrow said.

بارو گفت: اوه، این یک مورد جالب است.

Last week I remembered my oath at  college and and fulfilled it by  

هفته گذشته سوگندم را در کالج به یاد آوردم و با

having a photo taken in the Aqua Park  pool with some drowsy and calm sharks.

عکس گرفتن در استخر پارک آبی با چند کوسه خواب‌آلود و آرام به آن عمل کردم.

This is very creative.

این بسیار خلاقانه است.

So I remembered my oath.

پس یاد سوگندم افتادم.

So an oath is, for example, Barrow  said when he was in college,  

بنابراین سوگند این است که مثلاً بارو وقتی در دانشگاه بود گفت،

he said to his friends, I promise one day.

به دوستانش گفت، قول می‌دهم یک روز.

Or before I.

یا قبل از اینکه

Turn 30, I'm going to go swimming with sharks.

30 ساله شوم، قرار است با کوسه ها شنا کنم.

So now he fulfilled that oath.

پس اکنون به آن سوگند وفا کرد.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK.

خوب.

Oh, here's a different one.

اوه، اینجا یک متفاوت است. آخر

Last weekend, I entered under  the sea to hunt a shark.

هفته گذشته، برای شکار یک کوسه وارد زیر دریا شدم.

Oh, wow.

اوه وای.

That's very creative.

این خیلی خلاقانه است.

Very nice.

بسیار خوب.

I like that.

من آن را دوست دارم.

Under the sea.

زیر دریا.

OK, how about we do?

خوب، ما چطور؟

Let's move on to a different structure.

بیایید به ساختار متفاوتی برویم.

So let's practice.

پس بیایید تمرین کنیم.

Oh, let's practice.

اوه، بیایید تمرین کنیم.

We already did this one.

ما قبلا این یکی را انجام دادیم.

So how about we're going to skip this.

پس چطور است که از این موضوع بگذریم.

Let's do a negative.

بیایید یک منفی انجام دهیم.

We haven't practiced negatives  yet, so we practice positives.

ما هنوز نکات منفی را تمرین نکرده‌ایم ، بنابراین نکات مثبت را تمرین می‌کنیم.

Let's move on and do a negative.

بیایید جلو برویم و منفی انجام دهیم.

So I gave you the model here just to help you.

بنابراین من این مدل را در اینجا به شما دادم تا به شما کمک کنم.

But remember the path simple is easy because you  

اما به یاد داشته باشید که مسیر ساده آسان است زیرا

don't have to change your verb  conjugation with the subject.

لازم نیست صرف فعل خود را با موضوع تغییر دهید.

OK, so we have subject didn't as the contraction  did not didn't and then the base verb.

بسیار خوب، پس ما موضوع را نداریم، زیرا انقباض و نه و سپس فعل پایه داریم.

And of course you can add more information  to make this a more advanced subject as well.

و البته می‌توانید اطلاعات بیشتری اضافه کنید تا این موضوع به موضوع پیشرفته‌تری نیز تبدیل شود.

Now, of course, because we're using didn't,  

حالا، البته، چون ما از نکردیم استفاده می‌کنیم،

I chose some pictures that  are a little more negative.

تعدادی عکس را انتخاب کردم که کمی منفی‌تر هستند.

So based on this picture, what did this man,  this student, your friend, your brother,  

بنابراین بر اساس این تصویر، این مرد، این دانش‌آموز، دوست شما، برادرتان،

your boyfriend, your husband, your Co  worker, your neighbor or you didn't do?

دوست پسرتان، شوهرتان، همکارتان، همسایه‌تان یا شما چه کار نکرده‌اید؟

So think of think of the  subject, think of the activity.

بنابراین به موضوع فکر کنید، به فعالیت فکر کنید.

But remember it has to be negative.

اما به یاد داشته باشید که باید منفی باشد.

OK?

خوب؟

Yeah, so he is not.

بله، پس او نیست.

That is the present.

همین حال است.

Simple.

ساده.

But we want to make this in the past.

اما ما می خواهیم این را در گذشته انجام دهیم.

So Manuel said he did not pass the final task.

بنابراین مانوئل گفت که او وظیفه نهایی را پشت سر نمی گذارد.

I'm afraid of it.

من از آن می ترسم.

Well, don't be afraid of it, Manuel.

خب ازش نترس مانوئل.

I'm sure you'll do great.

من مطمئن هستم که شما عالی عمل خواهید کرد.

OK.

خوب.

Excellent job.

کارت عالی بود.

And remember to sound more like a native  speaker, to sound more advanced, fluent, natural.

و به یاد داشته باشید که بیشتر شبیه یک سخنران بومی به نظر برسید ، تا پیشرفته‌تر، روان‌تر و طبیعی‌تر به نظر برسید.

You can take that did not and repeat after me.

شما می توانید آن را نگرفته و بعد از من تکرار کنید.

Didn't.

نکرد.

Didn't so notice how I'm not  really pressing out that T didn't.

متوجه نشدم که واقعاً نمی‌خواهم که T این کار را نکرد.

That's the full pronunciation.

این تلفظ کامل است.

Didn't didn't.

نکرد.

He didn't pass the final task.

او از تکلیف نهایی عبور نکرد.

Excellent sentence.

جمله عالی

OK, Freddy said even though she studied  all time she unfortunately failed her test.

بسیار خوب، فردی گفت با وجود اینکه در تمام مدت درس خوانده بود، متأسفانه در آزمون خود مردود شد.

Wow, great job Freddie.

عجب کار فردی

Making it more advanced by adding  a clause even though cages.

با افزودن یک بند حتی در قفس، آن را پیشرفته‌تر کنید. یکی

A couple of things I want to help you out with.

دو مورد که من می خواهم به شما کمک کنم.

Even though is 2 words, even though she studied  all the time, you need the all the time.

حتی اگر 2 کلمه باشد، حتی اگر او همیشه درس خوانده باشد، شما همیشه به آن نیاز دارید.

Even though she studied all the  time, she unfortunately I like  

با وجود اینکه او همیشه درس می‌خواند، متأسفانه من از

how you added unfortunately as well,  she unfortunately failed her test.

نحوه اضافه کردن شما خوشم می‌آید، متأسفانه او در آزمون خود مردود شد.

So here the verb is fail, pass and then fail.

بنابراین در اینجا فعل fail، pass و سپس fail است.

She unfortunately failed her test.

او متأسفانه در آزمون خود مردود شد.

Now technically this is a positive statement  

اکنون از نظر فنی، این یک جمله مثبت است

because it's not using didn't,  but still, great job Freddie.

زیرا از استفاده نکردم استفاده نمی‌کند، اما با این حال، کاری عالی است فردی.

I like your sentence.

جمله شما را دوست دارم

Really nicely done.

واقعا عالی انجام شده

OK, Julia said last weekend, last weekend I  didn't burn the midnight oil for sitting the  

خوب، جولیا آخر هفته گذشته گفت، آخر هفته گذشته من روغن نیمه شب را برای شرکت در

exam that a foregone conclusion was  most likely the unfavorable outcome.

امتحان نسوزاندم که نتیجه‌گیری از قبل به احتمال زیاد نتیجه نامطلوب بوده است.

Very nice I like this.

خیلی خوبه من اینو دوست دارم

I didn't burn the midnight oil.

روغن نیمه شب را نسوختم.

Very nice.

بسیار خوب.

So if I burned, that would be the past simple.

بنابراین اگر من بسوزم، این گذشته ساده است.

I burned the midnight oil.

روغن نیمه شب را سوزاندم.

That means I worked late into the night.

یعنی تا آخر شب کار کردم.

And it could be I worked at  my job or I studied as well.

و ممکن است من در شغلم کار کرده باشم یا درس خوانده ام. تا

I worked late into the night.

پاسی از شب کار کردم. تا

I studied late into the night, but I  didn't I didn't burn the midnight oil.

دیروقت درس خواندم، اما روغن نیمه شب را نسوختم.

So I stopped studying around 3:00 PM,  

بنابراین، حوالی ساعت 15:00 بعد از ظهر مطالعه را متوقف کردم،

watched a movie about sharks, and  then I failed, OK, Horatio said.

فیلمی درباره کوسه ها تماشا کردم، و سپس شکست خوردم، خوب، هوراسیو گفت.

My friend didn't pass any exam.

دوست من هیچ امتحانی قبول نشد.

Yeah, I think he won't graduate this year.

آره فکر کنم امسال فارغ التحصیل نمیشه

Oh.

اوه

Very nice, I like how you added on your opinion.

بسیار عالی، من از نحوه اضافه کردن نظر خود خوشم می آید.

I think he won't graduate this year.

فکر کنم امسال فارغ التحصیل نمیشه

Very nice.

Nice to make it more advanced.

بسیار خوب.

خوب است که آن را پیشرفته تر کنید.

My friend didn't pass.

دوستم پاس نکرد

If you use any then you need  to add an S to your noun.

اگر از هر کدام استفاده می کنید، باید یک S به اسم خود اضافه کنید.

My friend didn't pass any exams.

دوست من در هیچ امتحانی قبول نشد.

Any exams?

هر امتحانی؟

OK, this is a good one.

باشه، این یکی خوبه

I didn't get the result exactly  so think more creatively.

من دقیقاً به نتیجه نرسیدم پس خلاقانه تر فکر کنید.

I didn't get the result of the final exam.

من نتیجه امتحان نهایی را نگرفتم.

Very nice.

بسیار خوب.

So your verb is get in the base verb.

بنابراین فعل شما get در فعل پایه است.

OK, I like this one despite  despite having stayed up all night.

خوب، علیرغم اینکه تمام شب را بیدار مانده‌ام، این یکی را دوست دارم.

So notice here you can say all night, but  with the word time you can't say all time,  

بنابراین توجه کنید که در اینجا می‌توانید تمام شب را بگویید، اما با کلمه زمان نمی‌توانید بگویید همه وقت،

all the time, all night, all morning,  all afternoon, all weekend, all.

تمام وقت، تمام شب، تمام صبح، تمام بعدازظهر، تمام آخر هفته، همه.

All.

همه.

The time, so that's an  exception with the word time,  

زمان، پس این یک استثنا با کلمه زمان است،

despite having stayed up all  night to prepare for the exam.

علیرغم اینکه تمام شب را برای آماده شدن برای امتحان بیدار بوده‌اید.

Excellent.

عالی

He didn't do well exactly.

او دقیقاً خوب کار نکرد.

I did well, but then the  negative, I didn't do well.

خوب کار کردم، اما بعد منفی، خوب کار نکردم.

He didn't do well, very good.

او خوب کار نکرد، خیلی خوب بود.

He didn't get the job, exactly.

او دقیقاً کار را نگرفت.

This is creative.

این خلاقانه است.

He didn't want to pass the test and he did it.

او نمی خواست در آزمون قبول شود و این کار را کرد. فکر می‌کنم

I think you just have a typo  for there and he did it exactly.

شما فقط یک اشتباه تایپی در آنجا دارید و او دقیقاً این کار را انجام داد.

Maybe he didn't want to pass because if  he passes the test, he he'll get into this  

شاید او نمی‌خواست قبول شود، زیرا اگر در آزمون موفق شود، وارد این

specific school that his parents want him to go  to, but he doesn't want to go to that school.

مدرسه می‌شود که والدینش می‌خواهند در آن برود ، اما او نمی‌خواهد به آن مدرسه برود.

So he failed the test on purpose.

بنابراین او از عمد در آزمون مردود شد.

Oh, we're being creative now.

اوه، ما در حال حاضر خلاق هستیم.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, I like this one, Susan.

باشه، من این یکی را دوست دارم، سوزان.

My cousin is very stressed because he  didn't get good results in his final exams.

پسر عموی من بسیار استرس دارد زیرا در امتحانات نهایی خود نتایج خوبی کسب نکرده است.

Very nice.

I like how you added just  a little more information.

بسیار خوب.

من دوست دارم چگونه اطلاعات کمی بیشتر اضافه کردید.

Simply adding this one piece of information.

به سادگی این یک قطعه از اطلاعات را اضافه کنید.

My cousin is very stressed.

پسر عمویم خیلی استرس داره

It makes it sound more advanced.

این باعث می شود که آن را پیشرفته تر به نظر برساند.

Really nicely done, everyone.

واقعا عالی انجام شد، همه

Excellent job.

کارت عالی بود.

Jamie said he didn't study for  the exam because of video games.

جیمی گفت که به خاطر بازی های ویدیویی برای امتحان درس نخوانده است.

Exactly.

He was too busy playing video games.

دقیقا.

او بیش از حد مشغول بازی های ویدیویی بود.

He didn't study exactly.

دقیقا درس نخوانده

Here's a good one, Asham said he didn't hit  the jackpot with passing his final exam.

این یک مورد خوب است، اشام گفت که با قبولی در امتحان نهایی خود به جکپات نرسیده است.

Yeah, because if you hit the  jackpot, so the verb is hit.

بله، زیرا اگر جکپات را بزنید، فعل ضربه می خورد.

But in the past, simple.

اما در گذشته ساده بود.

The.

Verb hit is still hit, so  the verb hit is irregular.

.

فعل hit همچنان ضربه است، بنابراین فعل hit نامنظم است.

All three conjugations are hit.

هر سه صیغه ضرب می شوند.

I hit the jackpot last week, so this  means you achieved a great result.

من هفته گذشته به جکپات رسیدم، بنابراین این به این معنی است که شما به یک نتیجه عالی دست پیدا کردید.

But we often use this because of luck.

اما ما اغلب به دلیل شانس از این استفاده می کنیم.

So I hit the jackpot by getting an amazing client,  

بنابراین، برای مثال، با گرفتن یک مشتری شگفت‌انگیز، به جکپات رسیدم،

for example, and it was just luck,  but he didn't hit the jackpot.

و این فقط شانس بود، اما او به جکپات نرسید.

Very nice.

بسیار خوب.

Oh, Julia is so sweet.

اوه جولیا خیلی شیرینه

She's encouraging you to like smash that  like button to support this channel.

او شما را تشویق می‌کند که برای حمایت از این کانال، دکمه لایک را بشکنید.

A lot of Youtubers say that  smash that like button.

بسیاری از کاربران یوتیوب می‌گویند که دکمه لایک را بشکنید.

It just means to press like with  a lot of force and enthusiasm.

این فقط به این معنی است که با زور و اشتیاق زیاد فشار دهید.

Thank you, Julia.

ممنون جولیا

That's very sweet of you for promoting that.

خیلی خوشحالم که آن را تبلیغ می کنید.

I appreciate it.

من از آن قدردانی می کنم.

And yes, everybody smash that like  button and smash subscribe as well.

و بله، همه دکمه لایک را می‌کوبند و اشتراک را هم می‌شکنند.

OK, Lychee said he didn't brush up on his subject.

خوب، لیچی گفت که در مورد موضوع خود صحبتی نکرده است.

Excellent job.

کارت عالی بود.

So the phrasal verb is to brush up on something.

بنابراین فعل عبارتی عبارت است از مسواک زدن روی چیزی.

This is a phrasal verb that  requires two prepositions up on.

این یک فعل عبارتی است که به دو حرف اضافه نیاز دارد.

You use on when you're identifying the topic.

زمانی که موضوع را شناسایی می کنید از on استفاده می کنید.

But this is negative.

اما این منفی است.

So in the in the past simple  I brushed up on algebra.

بنابراین در گذشته ساده به جبر پرداختم.

So algebra is the subject.

پس جبر موضوع است.

So if you brush up on it, it means you review it.

بنابراین اگر به آن توجه کنید، به این معنی است که آن را مرور می کنید.

You try to remember your  past knowledge of algebra.

شما سعی می کنید دانش گذشته خود را از جبر به خاطر بسپارید.

He didn't brush up on his subject.

او در مورد موضوع خود صحبت نکرد.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

And Jonathan, smash that like button.

و جاناتان، آن دکمه لایک را بشکن.

Thank you so much.

خیلی ممنونم.

OK, how about this one?

باشه، این یکی چطوره؟

Oh, last weekend.

اوه، آخر هفته گذشته

This will have to be a little bit creative  because we have this picture of a broken bone.

این باید کمی خلاقانه باشد زیرا ما این تصویر از یک استخوان شکسته را داریم.

So he broke his bone, which is so to break a  bone, that is the expression to break a bone.

پس استخوان خود را شکست، که برای شکستن استخوان است، این عبارت است از شکستن استخوان.

And then you can be specific.

و سپس می توانید خاص باشید.

Well, which bone?

خوب کدام استخوان؟

I have many bones in my body to break one's leg.

من استخوان های زیادی در بدنم دارم که پای آدم بشکند.

He broke his leg.

پایش شکست.

OK, so that's the past simple.

خوب، پس این گذشته ساده است.

But what could a negative be?

اما منفی چه چیزی می تواند باشد؟

Oh, honestly, I don't know.

اوه، راستش، من نمی دانم.

You're going to have to get creative.

شما باید خلاق باشید.

So maybe it could be this.

پس شاید این می تواند باشد.

I don't know if this is a man or a woman.

نمی دانم این مرد است یا زن.

This man, this woman, this, it  looks like a younger person,  

این مرد، این زن، این، شبیه یک آدم جوانتر است،

this boy, this girl, this child,  my neighbor, my son, my daughter,  

این پسر، این دختر، این بچه، همسایه من، پسرم، دخترم،

my niece, my nephew, I, my husband, my  wife, whatever the subject might be.

خواهرزاده ام، برادرزاده ام، من، شوهرم، همسرم، هر موضوعی که باشد. ممکن است.

But what could be a negative statement  that describes this picture, huh?

اما چه چیزی می تواند یک جمله منفی باشد که این تصویر را توصیف می کند، نه؟

Lychee said last weekend he didn't  mind his stamps and broke his bone.

لیچی آخر هفته گذشته گفت که برای تمبرهای او اهمیتی ندارد و استخوانش شکست.

Very nice.

بسیار خوب.

So he didn't mind his steps.

بنابراین به قدم هایش اهمیتی نمی داد.

So if you mind his steps, your  steps, if you mind your steps,  

بنابراین اگر به قدم‌های او اهمیت می‌دهید، قدم‌هایتان، اگر به قدم‌هایتان اهمیت می‌دهید، به این

it means you're careful about your foot placement.

معنی است که مراقب قرار دادن پایتان هستید.

So if there is an uneven surface, there might be  a sign that says mind the step, mind the step.

بنابراین، اگر سطح ناهمواری وجود داشته باشد، ممکن است علامتی وجود داشته باشد که می‌گوید مراقب قدم باشید، به قدم توجه کنید.

So it means be careful with the steps, pay  attention to the steps, be cautious of the steps.

بنابراین به این معنی است که مراقب مراحل باشید، به مراحل توجه کنید، مراقب مراحل باشید. آخر

Last weekend he didn't mind  his steps and broke his bone.

هفته گذشته برای قدم هایش اهمیتی نداشت و استخوانش شکست.

Very, very creative.

خیلی خیلی خلاقانه

I like it.

خوشم می آید.

OK, So we have a negative in here.

خوب، پس ما در اینجا یک منفی داریم.

We have a negative.

ما منفی داریم.

This is also very creative because Dindy said last  

این نیز بسیار خلاقانه است زیرا دیندی

weekend I went hiking because you go  hiking, go hiking because hiking is  

آخر هفته گذشته گفت من به پیاده‌روی رفتم زیرا شما پیاده‌روی می‌کنید، پیاده‌روی کنید زیرا پیاده‌روی

a physical activity and we often use go with  physical activities go and the verb and ING.

یک فعالیت بدنی است و ما اغلب از go با فعالیت‌های فیزیکی go و فعل و ING استفاده می‌کنیم.

I went hiking.

من رفتم پیاده روی.

That's the past simple and broke my leg.

این گذشته ساده است و پایم شکست.

That's the past simple but very creative.

این گذشته ساده اما بسیار خلاقانه است.

Adding on a negative sentence.

اضافه کردن جمله منفی

I didn't like it.

من آن را دوست نداشتم.

I excellent job, very nice.

کارم عالیه، خیلی خوبه

OK, Zeeshan said.

خوب، زیشان گفت.

My friend didn't know the  consequences of fast driving.

دوست من از عواقب رانندگی سریع خبر نداشت.

Oh, very nice.

اوه خیلی خوبه آنا گفت،

So the friend didn't know the  consequences when he drove very quickly,  

بنابراین وقتی دوستش خیلی سریع رانندگی کرد، از عواقب آن آگاه نبود،

but then he found out the consequences because  the consequence was he broke his leg, Anna said.

اما بعد متوجه عواقب آن شد، زیرا پیامد این بود که پایش شکست.

Last month I didn't have a good  time because my son broke his knee.

ماه گذشته زمان خوبی نداشتم زیرا پسرم زانویش شکست.

Exactly.

دقیقا.

I think that's just a typo on the word broke.

من فکر می کنم این فقط یک اشتباه تایپی در کلمه شکسته است.

But there's no R just broke.

اما هیچ R فقط خراب است.

Oak broke because my son broke his  knee, so I didn't have a good time.

بلوط شکست چون پسرم زانویش شکست ، بنابراین من خوش گذراندم.

Exactly.

دقیقا.

I didn't have a relaxing weekend because I  had to drive my neighbor to the hospital.

آخر هفته آرامی نداشتم زیرا مجبور شدم همسایه ام را به بیمارستان برسانم.

Maybe.

شاید.

Oh, as a as at son, he didn't sleep well.

اوه، به عنوان یک پسر، او خوب نمی خوابید.

Excellent, very creative.

عالی، بسیار خلاقانه

So I slept well.

پس خوب خوابیدم.

That's the past simple.

این گذشته ساده است.

I slept well, I didn't sleep well.

خوب خوابیدم، خوب نخوابیدم.

He didn't sleep well last  night and he is not focused.

دیشب خوب نخوابیده و تمرکز ندارد.

OK, The last part I'm not too sure  of because you focus on something.

بسیار خوب، قسمت آخر که خیلی مطمئن نیستم، زیرا روی چیزی تمرکز می‌کنید.

So it's a little incomplete to me.

بنابراین برای من کمی ناقص است.

But your first sentence, your first  part of the sentence is perfect.

اما اولین جمله شما، اولین قسمت از جمله شما کامل است.

OK Last weekend Andrew says last  weekend my cousin had a car accident.

خوب، آخر هفته گذشته اندرو می‌گوید آخر هفته گذشته پسر عموی من تصادف رانندگی کرد.

Yeah, so you can have a car accident to  

بله، بنابراین شما می‌توانید تصادف رانندگی داشته باشید تا

have a car accident and then the  pass simple is had so irregular.

تصادف کنید و سپس پاس ساده بسیار نامنظم باشد.

I'm sure you know that last weekend  my cousin had a car accident.

مطمئنم می‌دانی که آخر هفته گذشته، پسر عموی من تصادف کرد.

Fortunately he was not in dangerous situation.

خوشبختانه در موقعیت خطرناکی قرار نداشت.

He just broke his left leg bone.

فقط استخوان پای چپش شکست.

Exactly.

دقیقا.

Very nice.

بسیار خوب.

So he wasn't in, I would say so odd situation and  then you need an adjective, a dangerous situation.

بنابراین او در موقعیتی نبود، می‌توانم بگویم خیلی عجیب است و بعد شما به یک صفت نیاز دارید، یک موقعیت خطرناک.

Otherwise you could get rid of situation and  just say he was not in danger, in danger.

در غیر این صورت می‌توانید از شر موقعیت خلاص شوید و فقط بگویید که او در خطر نیست، در خطر است.

Or in a dangerous situation.

یا در یک موقعیت خطرناک.

OK, excellent job everyone.

باشه، کار همه عالیه

Let's try another one here.

بیایید یکی دیگر را اینجا امتحان کنیم.

OK, another negative statement, a  picture that is maybe a little confusing.

بسیار خوب، یک جمله منفی دیگر، تصویری که شاید کمی گیج کننده باشد.

So what could be the negative?

پس چه چیزی می تواند منفی باشد؟

And then again, think of your subject.

و دوباره به موضوع خود فکر کنید.

She, my sister, my girlfriend, my  teacher, my neighbor, my Co worker.

او، خواهرم، دوست دخترم، معلمم، همسایه‌ام، همکارم.

I what's your subject?

من موضوع شما چیست؟

Be creative.

خلاق بودن.

And then what is the negative?

و بعد منفی چیه؟

What is the negative?

منفی چیست؟

Well, think about this and then I have  I just saw one from the last picture.

خوب، در مورد این فکر کنید و سپس من به تازگی یکی از عکس آخر را دیدم.

So while you're thinking about this  one, his broken leg didn't stop him.

بنابراین در حالی که به این یکی فکر می‌کنید، پای شکسته او مانع او نشد.

Excellent job of the past.

کار عالی گذشته

Simple in the negative.

ساده در منفی.

And then the subject here  is actually his broken leg.

و سپس موضوع اینجا در واقع پای شکسته اوست.

So as the subject, it would be  it because I you, ** *** it.

بنابراین به عنوان موضوع، آن را به این دلیل که من شما، ****** آن خواهد بود.

So it's not he didn't.

بنابراین او این کار را نکرده است.

Or.

یا.

You didn't.

شما این کار را نکردید.

We didn't.

The subject is it which represents his broken leg.

ما این کار را نکردیم.

موضوع همان چیزی است که پای شکسته او را نشان می دهد.

It didn't stop him from going out really nicely.

این او را از بیرون رفتن واقعاً زیبا منع نکرد.

Sad.

غمگین.

Awesome job.

کار عالی

OK, what can you guys think about  with this picture last weekend?

خوب، بچه ها با این عکس آخر هفته گذشته چه فکری می کنید؟

Mirage said Last weekend.

میراژ گفت آخر هفته گذشته.

My friend didn't expect.

دوستم انتظار نداشت

Oh.

اوه

So excellent.

خیلی عالی

So the base verb is expect to  expect something to happen.

بنابراین فعل پایه انتظار می رود که اتفاقی بیفتد.

I expected the storm.

انتظار طوفان را داشتم

So you expect something you  don't expect about something.

بنابراین شما انتظار چیزی را دارید که درباره چیزی انتظار ندارید.

It's just I expected the storm.

فقط انتظار طوفان را داشتم

I expected to break my leg.

انتظار داشتم پایم بشکند.

So my last weekend, my friend didn't expect  

بنابراین، آخر هفته آخر من، دوستم انتظار

the situation, the exacerbated  situation of this assignment.

وضعیت، وخامت وضعیت این تکلیف را نداشت.

Yeah, excellent job.

آره کار عالی

So just instead of about change it  to the because it's the situation  

بنابراین فقط به جای اینکه در مورد تغییر آن به دلیل این وضعیت

and then exacerbated is the adjective the  exacerbated situation of this assignment.

و سپس تشدید شده، صفت وضعیت تشدید شده این تخصیص است.

Very nicely written.

خیلی قشنگ نوشته

Great job, Ashton said last weekend.

اشتون آخر هفته گذشته گفت کار عالی است.

She didn't have a blast by  reading her book exactly.

او با خواندن دقیق کتابش خوشحال نشد.

She didn't have a blast.

او یک انفجار نداشت.

So to have a blast means to have a great time,  

بنابراین لذت بردن به معنای خوش گذرانی است،

but she looks bored or tired,  so she didn't have a blast.

اما او خسته یا خسته به نظر می‌رسد، بنابراین هیچ لذتی نداشت.

You don't need buy you can just say she didn't  

شما نیازی به خرید ندارید، فقط می توانید بگویید که او

have a blast doing something  so you just need that gerund.

حوصله انجام کاری را نداشته است، بنابراین شما فقط به آن ژروند نیاز دارید.

She didn't have a blast reading her book.

او حوصله خواندن کتابش را نداشت.

OK, Anna said my sister excellent job choosing  a subject my sister didn't want to read exactly.

بسیار خوب، آنا گفت خواهرم کار بسیار خوبی برای انتخاب موضوعی دارد که خواهرم نمی‌خواست دقیقا بخواند.

She didn't want to read my  sister didn't want to read.

او نمی‌خواست بخواند، خواهرم نمی‌خواست بخواند.

So she climbed up a tree and had a rest on it.

پس از درختی بالا رفت و روی آن استراحت کرد.

Exactly.

دقیقا.

Very nicely done adding this  additional information with  

افزودن این اطلاعات اضافی با

your positive past simple and and just  have a introduction in the negative.

گذشته مثبت شما بسیار خوب انجام شد و فقط یک مقدمه منفی داشت.

Really nicely done.

واقعا عالی انجام شده

OK, so let's move on.

خوب، پس بیایید ادامه دهیم.

And this time a question a question.

و این بار یک سوال

So for the question form, you need  did subject and then base verb.

بنابراین برای فرم سوال، باید موضوع و سپس فعل پایه انجام شود.

So think of what the subject is,  think of what's going on in this  

بنابراین به این فکر کنید که موضوع چیست، به آنچه در این

weird picture and then what could be a question.

عکس عجیب و غریب می گذرد فکر کنید و سپس چه چیزی می تواند یک سوال باشد.

So you see this, maybe your friend posted  this on Instagram or wherever on social  

بنابراین شما این را می بینید، شاید دوست شما این عکس را در اینستاگرام یا هر جای دیگری در

media and a WhatsApp group or your friend  sent you this photo with no explanation.

رسانه های اجتماعی پست کرده باشد و یک گروه WhatsApp یا دوست شما این عکس را بدون توضیح برای شما ارسال کرده باشد.

And so you want to ask your friend  a question about this photo.

و بنابراین می‌خواهید از دوستتان سؤالی درباره این عکس بپرسید.

OK, so Jonathan asked a question.

خوب، جاناتان یک سوال پرسید.

Did you pass a fun weekend?

آخر هفته مفرح را پشت سر گذاشتید؟

Nice question form you started with did subject.

فرم سوال خوبی که با موضوع انجام دادی شروع کردی.

The only thing is in English,  we don't use pass a fun weekend.

تنها چیزی که به زبان انگلیسی است، ما از پاس آخر هفته سرگرم کننده استفاده نمی کنیم.

That's probably what you use in your  native language for the verb choice.

احتمالاً این همان چیزی است که در زبان مادری خود برای انتخاب فعل استفاده می کنید.

But in English we don't use it.

اما در انگلیسی ما از آن استفاده نمی کنیم. از

We use the verb have.

فعل have استفاده می کنیم.

Did you have a fun weekend?

آخر هفته خوشی داشتی؟

Did you have a fun weekend?

آخر هفته خوشی داشتی؟

But perfect question, Jonathan.

اما سوال کامل، جاناتان.

OK, excellent job.

باشه کار عالی

When did you go on a tour?

چه زمانی به تور رفتید؟

Yeah, absolutely.

بله، قطعا.

So my question was more of a simple question,  but you can ask a WH question, when, who, what,  

بنابراین سؤال من بیشتر یک سؤال ساده بود، اما می‌توانید سؤال WH بپرسید، کی، کی، چه،

where, why, And then we generally include how in  the WHS, even though it doesn't start with WH.

کجا، چرا، و سپس ما به طور کلی «چگونه» را در WHS وارد می‌کنیم، حتی اگر با WH شروع نمی‌شود.

When did you go on a tour?

چه زمانی به تور رفتید؟

So if you say did you go on a tour,  of course the answer is yes, I did.

بنابراین اگر بگویید آیا به تور رفتید، مطمئناً پاسخ مثبت است، من رفتم.

No, I didn't.

نه، نداشتم.

But if, when, when did you go on a tour?

اما اگر، چه زمانی، چه زمانی به تور رفتید؟

It's assuming they went on a tour  and you just want to know when.

فرض بر این است که آنها به یک تور رفته اند و شما فقط می خواهید بدانید چه زمانی.

Excellent job.

کارت عالی بود.

OK, so let's look at this one because  we need to correct something here.

خوب، پس بیایید به این یکی نگاه کنیم زیرا باید چیزی را در اینجا اصلاح کنیم.

Of course, it's just a typo at the beginning.

البته در ابتدا فقط یک اشتباه تایپی است.

Did instead of dis.

به جای دیس انجام داد.

I know what you meant to write  did, so that's just a typo.

من می دانم که منظور شما از نوشتن چیست، بنابراین این فقط یک اشتباه تایپی است.

But did they?

اما آیا آنها؟

What do we need?

چه چیزی نیاز داریم؟

Because you need did subject, which  you have, but you need the base verb.

زیرا به موضوع did نیاز دارید، که دارید، اما به فعل پایه نیاز دارید.

The base verb did they get and  then you also need engaged.

فعل پایه did they get و سپس شما هم به درگیر شدن نیاز دارید.

So the Ed, because it's the adjective,  adjective form, get engaged, get engaged.

بنابراین اد، چون صفت است، شکل صفت، نامزد شوید، نامزد شوید.

Did they get engaged?

نامزد کردند؟

Did they get engaged?

نامزد کردند؟

Excellent job.

کارت عالی بود.

Very nice question.

سوال خیلی قشنگیه

And yeah, maybe that's why they're celebrating.

و بله، شاید به همین دلیل است که آنها جشن می گیرند.

Did they get engaged?

نامزد کردند؟

OK and Najeeb said.

باشه و نجیب گفت آیا

Did you have fun while celebrating  your alone time around the world?

در حین جشن گرفتن زمان تنهایی خود در سراسر جهان به آن خوش گذشت؟

Exactly.

Did you have fun?

دقیقا. به

شما خوش گذشت؟

Very good, Anna asked.

خیلی خوب، آنا پرسید. آیا برای

Did you go on holiday in the USA?

تعطیلات به ایالات متحده رفتید؟

Exactly.

دقیقا.

You can go on holiday.

می توانید به تعطیلات بروید. آیا برای

Did you go on holiday in the USA?

تعطیلات به ایالات متحده رفتید؟

Very nice.

بسیار خوب. باشه

OK, yes, exactly.

بله دقیقا

So Najeeb, get engaged.

پس نجیب نامزد کن

This is the correct spelling.

این املای صحیح است.

So did you get engaged?

پس نامزد کردی؟

Very nice.

بسیار خوب.

Ferrellson asked.

فرلسون پرسید.

Did you have fun with us?

با ما خوش گذشت؟

Exactly.

Did you have fun with us?

دقیقا.

با ما خوش گذشت؟

And Mamuna asked did you make some new friends?

و مامونا پرسید آیا دوستان جدیدی پیدا کردی؟

Exactly.

دقیقا.

You make friends.

شما دوست می شوید.

And then did you make some new friends?

و بعد دوستان جدیدی پیدا کردی؟

I don't recognize some of  the people in this picture.

من برخی از افراد موجود در این تصویر را نمی شناسم.

Yeah, because Manuma Mamuna is  asking her friend who posted  

بله، چون مانوما مامونا از دوستش می‌پرسد که

this on social media or sent her the picture.

این را در رسانه‌های اجتماعی پست کرده یا عکس را برای او ارسال کرده است.

Very nice.

بسیار خوب.

Very nice.

بسیار خوب.

Well, as I read some more,  here is the next picture.

خوب، همانطور که بیشتر خواندم، عکس بعدی اینجاست.

So did whoever these people are.

هرکسی که این افراد هستند همینطور.

Again, you can imagine your friend posted  this on their Instagram or sent you this  

باز هم، می‌توانید تصور کنید که دوستتان این را در اینستاگرام خود پست کرده است یا این را

in a WhatsApp or a text and you want  to ask a question about this picture?

در واتس‌اپ یا پیامکی برای شما ارسال کرده است و می‌خواهید درباره این عکس سؤالی بپرسید؟

OK, Ferrelson asked why did  you move to a new house?

خوب، فرلسون پرسید چرا به خانه جدیدی نقل مکان کردید؟

Excellent.

عالی

So remember to add that WH, it's very easy.

بنابراین به یاد داشته باشید که WH را اضافه کنید، این بسیار آسان است.

You just put it right at the front because  the question is, did you move to a new house?

شما آن را درست در جلو قرار دادید، زیرا سؤال این است که آیا به خانه جدیدی نقل مکان کردید؟

And then it's a yes or no.

و سپس یک بله یا خیر است.

But if you ask why now you're  not answering yes or no,  

اما اگر بپرسید که چرا اکنون بله یا خیر پاسخ نمی‌دهید،

you're providing the reason why  did you move to a new house.

دلیل نقل مکان به خانه جدید را ارائه می‌دهید.

Excellent job.

کارت عالی بود.

Very nice.

بسیار خوب.

Here's a good one.

اینجا یکی خوبه

Janet asked how did you take this picture of us?

جانت پرسید چطور این عکس را از ما گرفتی؟

I really like that.

من واقعا آن را دوست دارم.

Really.

واقعا

OK, did you take this picture of us?

باشه این عکس رو از ما گرفتی؟

That's the basic question.

این سوال اساسی است.

And then you can add awhy, why, why  did you take this picture of us?

و سپس می توانید اضافه کنید چرا، چرا، چرا این عکس را از ما گرفتید؟

When did you take this picture of us?

این عکس را کی از ما گرفتی؟

But I like this.

اما من این را دوست دارم.

How how did you take this picture?

چطوری این عکس رو گرفتی؟

I didn't see you with the camera.

من تو را با دوربین ندیدم

You were inside the whole time.

تو تمام مدت داخل بودی

How did you get this picture of us outside?

چطوری این عکس ما رو بیرون آوردی؟

Great job.

کارت عالی بود.

I like that.

من آن را دوست دارم.

OK, did you already?

باشه، قبلا؟

What do we need?

چه چیزی نیاز داریم؟

The next word did subject base verb.

کلمه بعدی فاعل پایه فاعل انجام داد.

Base verb.

فعل اصلی. آیا

Did you already load the car?

قبلاً ماشین را بار کرده اید؟

So if you use already, then you don't use yet.

بنابراین اگر قبلاً استفاده می کنید، پس هنوز استفاده نکرده اید. آیا

Did you load the car yet?

ماشین را بارگیری کرده اید؟ آیا

Did you load the car yet or  did you already load the car?

هنوز ماشین را بار کرده اید یا قبلاً ماشین را بار کرده اید؟

Excellent.

عالی آیا

Did Maria stay in bed this morning?

ماریا امروز صبح در رختخواب ماند؟

Exactly.

So maybe there was supposed to be a  third person helping with this move, but.

دقیقا.

بنابراین شاید قرار بود شخص سومی در این حرکت کمک کند، اما.

She's not in the picture.

او در تصویر نیست

So did Maria stay in bed this morning?

پس آیا ماریا امروز صبح در رختخواب ماند؟

I like that.

من آن را دوست دارم.

Manuel asked.

مانوئل پرسید.

Oh, no, sorry, thank you,  thank you, I appreciate that,  

اوه، نه، متاسفم، متشکرم، متشکرم، من از آن تشکر می‌کنم،

but I meant to put up this comment, actually.

اما در واقع می‌خواستم این نظر را بگذارم.

Manuel asked.

مانوئل پرسید.

Did they sell their house?

خانه شان را فروختند؟

And OK, so did they sell their house when you  

و خوب، پس وقتی شما

have the word and you need the  same grammar as the first verb?

کلمه را دارید و به همان دستور زبان فعل اول نیاز دارید، خانه‌شان را فروختند؟

So did they sell their house?

پس خانه شان را فروختند؟ آیا

Did they move to a new one?

آنها به یک جدید نقل مکان کردند؟

So you move to a new house.

بنابراین شما به یک خانه جدید نقل مکان می کنید.

This is a mistake I see where students  change the grammar of the verb after.

این اشتباهی است که من می‌بینم که دانش‌آموزان دستور زبان فعل را بعد از آن تغییر می‌دهند.

And did they sell their  house and move to a new one?

و آیا آنها خانه خود را فروختند و به خانه جدیدی نقل مکان کردند؟

Excellent.

John Manuel.

عالی

جان مانوئل.

OK, how about this picture?

باشه، این عکس چطوره؟

This is a fun one.

این یکی باحاله.

Your friend posted this on Instagram.

دوست شما این را در اینستاگرام منتشر کرده است.

Your friend sent this to you on WhatsApp.

دوست شما این را در واتس اپ برای شما ارسال کرده است.

Now what question would you ask  your friend about this photo?

حالا چه سوالی از دوستتان درباره این عکس می‌پرسید؟

And remember, the subject can be any subject.

و به یاد داشته باشید، موضوع می تواند هر موضوعی باشد.

Did your sister?

خواهرت؟

Did your family?

آیا خانواده شما؟

Did your kids?

بچه های شما؟

Did your husband?

شوهرت؟

Did you?

آیا تو؟

Of course, you can use you as well.

البته می توانید از شما نیز استفاده کنید.

Did they, did your friends?

آیا آنها، آیا دوستان شما؟

And you?

و شما؟

OK, So what could the subject be?

خوب، پس موضوع چه می تواند باشد؟

And then what is a question you're  going to ask about this picture?

و سپس سوالی که قرار است درباره این عکس بپرسید چیست؟

Hmm, looks like a fun picture.

هوم، عکس جالبی به نظر می رسد.

So Dindy asked.

بنابراین دیندی پرسید. آیا از

Did you enjoy the amusement park?

شهربازی لذت بردید؟

Exactly.

دقیقا. آیا از

Did you enjoy enjoy the amusement park?

شهربازی لذت بردید؟

It's so funny.

خیلی خنده دار است.

Ashem asked the exact same question.

آشم هم دقیقا همین سوال را پرسید.

Very nice.

بسیار خوب.

Great minds think alike.

ذهن های بزرگ یکسان فکر می کنند.

So Dindy Ashton, you have great minds.

بنابراین دیندی اشتون، شما ذهن های عالی دارید.

You think alike.

تو مثل هم فکر میکنی

Oh.

اوه

Freddie asks.

فردی می پرسد.

Did you like?

دوست داشتی؟

Very nice.

بسیار خوب.

Now notice the next verb is an ING  because the base verb is the verb like.

اکنون توجه کنید که فعل بعدی یک ING است زیرا فعل پایه فعل like است.

So now the next verb has to be conjugated  according to the previous verb like,  

بنابراین اکنون فعل بعدی باید مطابق با فعل قبلی like,

and then your next verb is ING.

و فعل بعدی شما ING باشد. آیا

Did you like riding on roller coasters?

سوار شدن بر ترن هوایی را دوست داشتید؟

Excellent question, Freddie.

سوال عالی، فردی.

Very nice, Liam asked.

خیلی خوب، لیام پرسید.

How long?

چه مدت؟

Very nice.

بسیار خوب.

So the question is, how long did  it take to ride the Ferris wheel?

بنابراین سؤال این است که سوار شدن بر چرخ و فلک چقدر طول کشید؟

Yeah.

آره

How long did it take to go in a complete circle?

چقدر طول کشید تا در یک دایره کامل حرکت کنیم؟

Very nice question.

سوال خیلی قشنگیه

Very advanced.

بسیار پیشرفته

Adding that how how long did it  take to ride the Ferris wheel?

با اضافه کردن اینکه چقدر طول کشید تا سوار چرخ و فلک شوید؟

Very nicely written.

خیلی قشنگ نوشته

Jonathan asked.

Did your girlfriend?

جاناتان پرسید.

آیا دوست دختر شما؟

Yeah, your friend posted this, and you  know, your friend's not on vacation.

بله، دوست شما این را پست کرده است، و می دانید، دوست شما در تعطیلات نیست.

So did your girlfriend go on vacation?

پس دوست دخترت به تعطیلات رفت؟

Very nice.

And you go on vacation.

بسیار خوب.

و شما به تعطیلات می روید.

Excellent job everyone.

کار همه عالیه

There are so many amazing comments here.

نظرات شگفت انگیز زیادی در اینجا وجود دارد.

Did you play games?

بازی کردی؟

Exactly.

Did you play games?

دقیقا.

بازی کردی؟ آیا

Did you play any games at the amusement park?

در شهربازی بازی می کردید؟

Oh, did you get motion sickness  when you went on the roller coaster?

اوه، وقتی سوار ترن هوایی شدی دچار بیماری حرکت شدی؟

When you went on the roller coaster, you  could also use the verb ride in the past.

وقتی سوار ترن هوایی می‌شوید، می‌توانید در گذشته از فعل ride نیز استفاده کنید.

Simple.

ساده.

When you rode the roller coaster.

وقتی سوار ترن هوایی شدی.

So you can go on a roller coaster  or you can ride a roller coaster.

بنابراین می‌توانید سوار ترن هوایی شوید یا می‌توانید سوار ترن هوایی شوید. آیا

Did you get motion sickness?

بیماری حرکت گرفتید؟

Oh, that's a feeling of, oh, motion sickness.

اوه، این یک احساس، اوه، بیماری حرکت است.

Very nice question.

سوال خیلی قشنگیه

OK.

خوب.

Oh, here's an interesting question, Paulo.

اوه، این یک سوال جالب است، پائولو.

What's the most thrilling  attraction in this amusement park?

هیجان انگیزترین جاذبه در این شهربازی چیست؟

Very nice question.

سوال خیلی قشنگیه

Yeah, absolutely.

بله، قطعا.

Mamadou, you can ask about the weather.

مامادو، می توانید در مورد آب و هوا بپرسید. آیا از

Did you enjoy the weather?

آب و هوا لذت بردید؟

So you don't have to use the word around.

بنابراین لازم نیست از کلمه اطراف استفاده کنید.

If you use around, you would  have to specify something.

اگر از اطراف استفاده می‌کنید، باید چیزی را مشخص کنید.

Did you enjoy the weather  around that part of the city?

آیا از آب و هوای اطراف آن قسمت از شهر لذت بردید؟

But it would sound better to just  say, did you enjoy the weather?

اما بهتر است فقط بگویید، آیا از آب و هوا لذت بردید؟ آیا از

Did you enjoy the weather?

آب و هوا لذت بردید؟

Yugari asked.

یوگاری پرسید.

Did you get odd discount for the ticket?

تخفیف عجیبی برای بلیط گرفتید؟

Yeah, it's odd discount.

بله، تخفیف عجیبی است.

Did you get a discount?

تخفیف گرفتی؟

Excellent question.

سوال عالی

You did such a great job.

شما کار بسیار بزرگی انجام دادید.

Now let's quickly review the past simple  and the present perfect in more detail.

اکنون بیایید به سرعت گذشته ساده و حال کامل را با جزئیات بیشتر مرور کنیم.

Let's compare 2 sentences.

بیایید 2 جمله را با هم مقایسه کنیم.

I saw that movie.

من آن فیلم را دیدم.

I've seen that movie.

من آن فیلم را دیده ام

I'm sure you know that I saw that movie is  the past simple and I've seen that movie.

مطمئن هستم که می‌دانید که من آن فیلم را دیدم قدیمی است و من آن فیلم را دیده‌ام.

Is the present perfect easy, right?

آیا زمان حال کامل آسان است، درست است؟

Let's quickly review the structure.

بیایید به سرعت ساختار را بررسی کنیم.

To form the past simple, you need  the subject and the past simple verb,  

برای تشکیل گذشته ساده، به فاعل و فعل گذشته ساده نیاز دارید،

which is either the base verb  plus Ed or an irregular verb.

که یا فعل پایه به اضافه Ed یا یک فعل نامنظم است.

In this case, we have an irregular verb  because it isn't I seed that movie with Ed,  

در این مورد، ما یک فعل نامنظم داریم زیرا من آن فیلم را با اد ندیدم،

It's I saw that movie, so  it's an irregular past simple.

آن فیلم را دیدم، بنابراین گذشته ساده نامنظم است.

To form the present perfect, you need  the subject have or has depending on  

برای تشکیل زمان حال کامل، به فاعل دارای یا دارد بسته به

the subject, and you need the past participle.

موضوع، و به فعل ماضی نیاز دارید.

For the subjects I, you,  we, and they, you need have,  

برای موضوعات I, you, we, and they, you need have,

and for the subjects ** *** it, you need has.

و برای موضوعات ** *** it, you need have.

I have seen that movie.

من آن فیلم را دیده ام.

She has seen that movie.

او آن فیلم را دیده است.

Now let's talk about how to use these verb tenses  

اکنون بیایید در مورد نحوه استفاده از این زمان‌های افعال صحبت کنیم

because native speakers use them in ways  that most students don't use correctly.

زیرا افراد بومی از آنها به شیوه‌هایی استفاده می‌کنند که اکثر دانش‌آموزان به درستی استفاده نمی‌کنند.

Of course, the past simple is  used for a completed past action.

البته، گذشته ساده برای یک اقدام گذشته تکمیل‌شده استفاده می‌شود.

I saw that movie, but did you  know that the present perfect is  

من آن فیلم را دیدم، اما آیا می‌دانستید که حال کامل

also used with a completed past action?

با یک اکشن گذشته تکمیل‌شده نیز استفاده می‌شود؟

However, there has to be a result in the present.

با این حال، در حال حاضر باید یک نتیجه وجود داشته باشد. به همین

That's why we call it the present, Perfect.

دلیل است که ما آن را زمان حال، کامل می نامیم.

So just remember that present completed past  action, but result or impact in the present,  

پس فقط به یاد بیاورید که اکنون عمل گذشته را کامل کرده است، اما نتیجه یا تأثیر آن در زمان حال،   در

Right now I've seen that movie, So what  could be the result in the present?

حال حاضر من آن فیلم را دیده‌ام، پس نتیجه در زمان حال چه می‌تواند باشد؟

I've seen that movie, so now  I don't want to watch it.

من آن فیلم را دیده‌ام، بنابراین اکنون نمی‌خواهم آن را تماشا کنم.

So now I can tell you.

خب حالا میتونم بهت بگم

About it.

در مورد آن.

So now we can discuss it  and I can share my opinion.

بنابراین اکنون می‌توانیم درباره آن بحث کنیم و من می‌توانم نظرم را به اشتراک بگذارم.

So always remember there's a so  now with the present perfect.

بنابراین همیشه به یاد داشته باشید که اکنون با زمان حال کامل یک چنینی وجود دارد.

When is a completed past action.

چه زمانی یک عمل گذشته تکمیل شده است.

But very important native speakers rarely say  the so now it's just implied based on context.

اما گویشوران بومی بسیار مهم به ندرت می گویند، بنابراین اکنون فقط بر اساس زمینه به طور ضمنی گفته می شود.

So your friend could invite you over and say, do  you want to come over and watch Barbie tonight?

بنابراین دوستتان می‌تواند شما را دعوت کند و بگوید، آیا می‌خواهید امشب بیایید و باربی را تماشا کنید؟

And you can reply back and say, I've seen it.

و شما می توانید پاسخ دهید و بگویید، من آن را دیده ام.

Now your friend understands the so  now you don't want to watch Barbie.

اکنون دوست شما متوجه شده است که شما نمی خواهید باربی را تماشا کنید.

You don't need to vocalize that.

شما نیازی به صداگذاری آن ندارید.

And most native speakers will not vocalize it.

و اکثر زبان مادری آن را صدا نمی کنند.

So you might say, I've seen it and then ask  your friend, have you seen the new Leo movie?

بنابراین ممکن است بگویید، من آن را دیده‌ام و سپس از دوستتان بپرسید، آیا فیلم جدید لئو را دیده‌اید؟

Did you notice I use the present  perfect in that question.

آیا متوجه شدید که در آن سوال از حال  بی نقص استفاده می کنم.

Have you seen the new Leo movie?

آیا فیلم جدید لئو را دیده اید؟

We also use the present perfect  to talk about life experience,  

ما همچنین برای صحبت در مورد تجربه زندگی،

things we have and haven't  done in our lives until now.

کارهایی که تاکنون در زندگی خود انجام نداده‌ایم، از زمان حال استفاده می‌کنیم.

For example, have you ever eaten sushi?

مثلا آیا تا به حال سوشی خورده اید؟

To reply you can say no I haven't eaten sushi  or yes I have, yes I have is the short form.

برای پاسخ می توانید بگویید نه من سوشی نخورده ام یا بله دارم، بله دارم، فرم کوتاه است.

The full form would be yes I have eaten sushi.

فرم کامل بله من سوشی خورده ام.

You could add on and say I ate  it last year for the first time.

می‌توانید اضافه کنید و بگویید سال گذشته برای اولین بار آن را خوردم.

This is the past simple because  it's a completed past action.

این گذشته ساده است زیرا یک اقدام گذشته کامل است.

You could also add on I lived in Japan for a year.

همچنین می توانید اضافه کنید که من یک سال در ژاپن زندگی کردم.

Again, this is the past simple,  a completed past action.

باز هم، این گذشته ساده است، یک اقدام گذشته کامل شده است.

You do not live in Japan now.

شما الان در ژاپن زندگی نمی کنید.

What if you said, I've lived in Japan for a year.

اگر بگویید من یک سال است که در ژاپن زندگی کرده ام.

This is the present perfect, and it's  used for an action that started in the  

این زمان حال کامل است، و برای عملی استفاده می‌شود که در گذشته آغاز شده

past and continues until now and will  continue into the future indefinitely.

و تا کنون ادامه دارد و به‌طور نامحدود در آینده ادامه خواهد داشت.

Now, it's important to note  that you can use the present  

اکنون، مهم است که توجه داشته باشید که می‌توانید از حال

perfect or the present perfect continuous  interchangeably with three common verbs.

کامل یا حال کامل استمراری  به جای سه فعل رایج استفاده کنید.

Live, work, study.

زندگی کنید، کار کنید، مطالعه کنید.

I've lived in Japan for a year.

من یک سال در ژاپن زندگی کردم.

I've been living in Japan for a year.

من یک سال است که در ژاپن زندگی می کنم.

They're exactly the same.

اونا دقیقا همینطورن

But this is only for those 3 verbs.

اما این فقط برای آن 3 فعل است.

Live, work, and study.

زندگی کنید، کار کنید، و مطالعه کنید.

You could say I didn't eat  sushi when I lived in Japan.

می توان گفت زمانی که در ژاپن زندگی می کردم سوشی نمی خوردم.

This is in the past simple because  it's a completed time reference.

این در گذشته ساده است زیرا یک مرجع زمانی کامل است.

It's impossible for you to eat sushi now  because the whole time reference is in the past.

اکنون برای شما غیرممکن است که سوشی بخورید زیرا کل زمان مرجع در گذشته است.

But you could also say I haven't eaten sushi yet.

اما می توان گفت من هنوز سوشی نخوردم.

This is the present.

این زمان حال است.

Perfect.

کامل.

And it's an unfinished time reference because  it's still possible for you to eat sushi now.

و این یک مرجع زمانی ناتمام است، زیرا هنوز هم اکنون می‌توانید سوشی بخورید.

Why?

چرا؟

Because you're alive.

چون تو زنده ای

You could eat sushi tomorrow or next week.

می توانید فردا یا هفته آینده سوشی بخورید.

So it's an unfinished time reference.

بنابراین یک مرجع زمانی ناتمام است.

So let's review our uses for the past.

پس بیایید کاربردهای گذشته خود را مرور کنیم.

Simple, you can use it for a completed past action  or life experience with a finished time reference.

ساده است، می‌توانید از آن برای یک اقدام تکمیل‌شده گذشته یا تجربه زندگی با مرجع زمان تمام‌شده استفاده کنید.

For the present perfect, you can use  it with a completed past action with  

برای زمان حال کامل، می‌توانید آن را با یک عمل گذشته تکمیل شده با

a result in the present life experience, life  experience with an unfinished time reference,  

نتیجه در تجربه زندگی فعلی، تجربه زندگی با یک مرجع زمانی ناتمام،

and with an action that started  in the past and continues until  

و با عملی که در گذشته شروع شده و تا

now with those 3 common verbs  which are live, work and study.

کنون با آن 3 فعل رایج ادامه دارد، استفاده کنید. زندگی، کار و تحصیل هستند.

Now let's review some common  mistakes that I hear students  

حالا بیایید برخی از اشتباهات رایج را که می‌شنوم دانش‌آموزان

make again and again with these  two very important verb tenses.

با این دو زمان فعل بسیار مهم بارها و بارها انجام می‌دهند مرور کنیم.

Let's review this sentence.

بیایید این جمله را مرور کنیم.

I've tried sushi last week.

من هفته گذشته سوشی را امتحان کردم.

What's the mistake in this sentence?

اشتباه این جمله چیست؟

Do you know you can't use a  specific time reference last week?

آیا می‌دانید هفته گذشته نمی‌توانید از یک مرجع زمانی خاص استفاده کنید؟

That's a specific time reference.

این یک مرجع زمانی خاص است.

You can't use a specific time  reference with the present.

نمی‌توانید از یک مرجع زمانی خاص با زمان حال استفاده کنید.

Perfect.

کامل.

So how would you correct this sentence?

پس چگونه این جمله را تصحیح می کنید؟

Write it in the comments.

آن را در نظرات بنویسید.

I ate sushi last week because you have last week.

من هفته گذشته سوشی خوردم چون شما هفته گذشته سوشی خوردید.

You need the past.

شما به گذشته نیاز دارید.

Simple.

ساده.

Some common specific time  references are yesterday,  

برخی از مراجع مربوط به زمان خاص رایج دیروز،

last month, last week, last  year in 2020 at 3:30 PM.

ماه گذشته، هفته گذشته، سال گذشته در سال 2020 ساعت 3:30 بعد از ظهر است.

Assuming now it's after 334 years ago on July  15th, which is in the past when I graduated  

با فرض اینکه اکنون بعد از 334 سال پیش در 15 ژوئیه باشد، زمانی که من فارغ التحصیل شدم.

because you graduated at a specific time in the  past, perhaps July 15th, 2020 during the meeting.

Again, the meeting took place at a specific  time on Monday at 3:30 and today's Tuesday.

باز هم، جلسه در ساعت مشخصی در روز دوشنبه ساعت 3:30 و امروز سه‌شنبه برگزار شد.

So it's in the past.

پس در گذشته است.

How about this sentence?

این جمله چطور؟

We've lived here since 10 years.

ما از 10 سال قبل اینجا زندگی می کنیم.

What's the mistake?

اشتباهش چیه؟

Do you know?

میدونی؟

The mistake is confusing for or sense  one of the most common mistakes.

اشتباه یکی از رایج ترین اشتباهات گیج کننده است یا احساس می کند.

How can you fix the sentence?

چگونه می توانید جمله را درست کنید؟

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

We've lived here for 10 years.

ما 10 سال اینجا زندگی می کنیم.

We've lived here since 2013.

ما از سال 2013 در اینجا زندگی می‌کنیم.

You need for plus a duration and since plus  a starting point, 2013 is the starting point  

شما به یک مدت زمان اضافی نیاز دارید و از آنجایی که به علاوه یک نقطه شروع، سال 2013 نقطه شروع

for that action, which continues until  now because it's in the present perfect.

برای آن اقدام است، که تا کنون ادامه دارد زیرا در زمان حال کامل است.

Because remember, you can use the present perfect  

زیرا به یاد داشته باشید، می‌توانید از حال کامل

or the present perfect continuous with  which three verbs live, work, and study.

یا حال کامل استمراری که سه فعل زنده، کار و مطالعه می‌کنند استفاده کنید.

You got it.

فهمیدی.

Now I'm going to quiz you  to see how well you really  

اکنون می‌خواهم شما را امتحان کنم تا ببینم واقعاً چقدر

know the past simple and the present perfect.

گذشته ساده و حال کامل را می‌شناسید.

Are you ready?

اماده ای؟

Question one she breakfast an hour ago.

سوال اول او یک ساعت پیش صبحانه خورد.

Do you need the past simple or the present  perfect and how do you conjugate it?

آیا به گذشته ساده یا زمان حال کامل نیاز دارید و چگونه آن را با هم ترکیب می کنید؟

Put your answer in the comments.

پاسخ خود را در نظرات بنویسید.

She ate breakfast an hour ago.

یک ساعت پیش صبحانه خورد.

Past simple because it's a completed past action  with a specific past time reference an hour ago.

گذشته ساده، زیرا یک اقدام گذشته کامل شده با یک مرجع زمان گذشته خاص یک ساعت قبل است.

And notice eat is an irregular verb.

و توجه کنید خوردن یک فعل بی قاعده است.

She ate question two.

سوال دو رو خورد

You need to rewrite the  sentence so it's in the present.

باید جمله را بازنویسی کنید تا در زمان حال باشد.

Perfect.

کامل.

The sentence is she ate breakfast an hour ago.

جمله این است که یک ساعت پیش صبحانه خورده است.

How would you rewrite this in the present?

چگونه این را در زمان حال بازنویسی می کنید؟

Perfect, put it in the comments.

عالی، آن را در نظرات قرار دهید.

She has already eaten breakfast  you don't need already.

او قبلاً صبحانه را خورده است که شما قبلاً به آن نیاز ندارید.

That's optional.

این اختیاری است.

She has eaten breakfast so now she's not hungry.

او صبحانه خورده است و حالا گرسنه نیست.

But remember, a native speaker  won't communicate that, so now,  

اما به یاد داشته باشید، یک سخنران بومی این را بیان نمی کند، بنابراین اکنون

so you can simply say she's eaten breakfast.

بنابراین می توانید به سادگی بگویید که او صبحانه خورده است.

She's already eaten breakfast.

او قبلاً صبحانه خورده است.

So you need to get rid of  that past time reference.

بنابراین باید از شر آن مرجع زمان گذشته خلاص شوید.

It can't exist with the present perfect  question three we three paintings so.

این نمی‌تواند با سوال سه تا سه نقاشی وجود داشته باشد.

Far.

دور. آیا به

Do you need the past simple  or the present perfect?

گذشته ساده یا حال کامل نیاز دارید؟

How do you conjugate it?

چگونه آن را با هم ترکیب می کنید؟

Put the correct answer in the comments.

پاسخ صحیح را در نظرات بنویسید.

We have bought 3 paintings so far.

تا الان 3 تابلو خریدیم.

This is in the present perfect because it's  possible for you to buy more paintings.

این در زمان حال کامل است زیرا این امکان برای شما وجود دارد که نقاشی‌های بیشتری بخرید.

You can go to the store tomorrow or next week.

می توانید فردا یا هفته آینده به فروشگاه بروید.

So it's an unfinished time  reference because you're alive,  

بنابراین این یک زمان ناتمام است، زیرا شما زنده هستید،

so it's still possible for  you to buy more paintings.

بنابراین هنوز هم می‌توانید نقاشی‌های بیشتری بخرید.

We have bought 3 paintings so far Question  4 Rewrite this sentence so it's in the past.

ما تاکنون 3 نقاشی خریده‌ایم. سؤال 4 این جمله را بازنویسی کنید تا در گذشته باشد.

Simple.

ساده.

We have bought 3 paintings so far.

تا الان 3 تابلو خریدیم.

We we bought past simple irregular verb.

ما از فعل بی قاعده ساده گذشته خریدیم.

We bought 3 paintings last  week, yesterday, an hour ago.

هفته گذشته، دیروز، یک ساعت پیش، 3 نقاشی خریدیم.

You simply need a past time reference.

شما فقط به یک مرجع زمان گذشته نیاز دارید.

Question 5 Ling as a realtor from 2005 to 2015,  do you need the past simple, present perfect?

سوال 5 لینگ به عنوان یک مشاور املاک از سال 2005 تا 2015، آیا به گذشته ساده و حال کامل نیاز دارید؟

Put the correct answer in the comments.

پاسخ صحیح را در نظرات بنویسید.

Ling worked as a realtor because  it's a completed past action.

لینگ به‌عنوان مشاور مسکن کار می‌کرد، زیرا این یک اقدام تکمیل‌شده گذشته است.

Your final question, you know what to do.

سوال آخر شما، می دانید چه کاری باید انجام دهید.

Rewrite the sentence so it's in the present.

جمله را بازنویسی کنید تا در زمان حال باشد.

Perfect.

کامل.

Ling has worked as a realtor and now we need  since since 2005 or we can use for for 20 years.

لینگ به‌عنوان مشاور املاک کار کرده است و اکنون از سال 2005 به آن نیاز داریم یا می‌توانیم به مدت 20 سال از آن استفاده کنیم.

But because it's in the present perfect,  it means Ling is still a realtor now,  

اما از آنجایی که در زمان حال کامل است، به این معنی است که لینگ اکنون هنوز یک مسکن است،

whereas in the past simple,  she is no longer a realtor.

در حالی که در گذشته ساده، او دیگر یک مسکن نیست.

Before we move on to the next speaking topic,  

قبل از اینکه به مبحث گفتاری بعدی برویم،

let's review the most common irregular verb  conjugations, because you need to know these  

بیایید رایج‌ترین صرف فعل‌های نامنظم را مرور کنیم، زیرا شما باید این   را

for all verb tenses and it's still a  common mistake I hear in all students.

برای همه زمان‌های افعال بدانید و این یک اشتباه رایج است که در همه دانش‌آموزان می‌شنوم.

So let's quickly review them now.

پس بیایید اکنون آنها را به سرعت مرور کنیم.

Now, as we're going through these irregular verbs,  

اکنون، همانطور که در حال بررسی این افعال بی قاعده هستیم،

I want you to stop when you get  to a verb that is new to you.

می‌خواهم وقتی به فعل جدیدی رسیدید، متوقف شوید .

And I want you to leave an example  sentence in the comments so you  

و از شما می‌خواهم یک جمله مثال در نظرات بگذارید تا

get some practice with this new irregular  verb and you'll remember it a lot better.

با این فعل نامنظم جدید تمرین کنید و آن را خیلی بهتر به خاطر بسپارید.

The first verb is the most common verb in English.

فعل اول رایج ترین فعل در زبان انگلیسی است. فعل

The verb verb to be, to be, was or were been.

بودن، بودن، بودن یا بودن فعل.

Notice for the past simple, we  have two choices, was or were.

به گذشته ساده توجه کنید، ما دو انتخاب داریم، بود یا بود.

Your choice depends on the subject.

انتخاب شما بستگی به موضوع دارد. من

I, ** ***.

، ** ***.

It was.

بود.

Yesterday I was sick.

دیروز مریض بودم

Yesterday he was sick.

دیروز مریض بود

Were is for you.

Were برای شماست.

We and they we were sick.

ما و آنها بیمار بودیم.

Yesterday they were sick.

دیروز مریض بودند.

Yesterday The participle been.

Yesterday The Participe been.

I haven't been sick in years.

سالهاست که مریض نشده ام

Become became become.

تبدیل شدن تبدیل شد.

Yesterday I became sick.

دیروز مریض شدم

Have you become sick?

آیا شما مریض شده اید؟

Begin.

Began.

شروع.

آغاز شد.

Begun.

آغاز شد.

I began the project 2 weeks ago.

من این پروژه را 2 هفته پیش شروع کردم. آیا

Have you begun the project yet?

هنوز پروژه را شروع کرده اید؟

Bring Brought.

بیاورید.

Brought.

آورده شده.

She brought chocolates to the party.

او برای مهمانی شکلات آورد.

She had already brought the  chocolates by the time I came by.

او قبلاً شکلات ها را آورده بود تا زمانی که من آمدم.

Bought.

خرید.

She bought new shoes last week.

او هفته گذشته کفش نو خرید.

She had bought the shoes  before she got the promotion.

او کفش‌ها را قبل از ترفیع خریده بود. را

Choose, chose, chosen.

انتخاب کنید انتخاب انتخاب. به

Notice the pronunciation difference  between our base verb choose and  

تفاوت تلفظ بین فعل پایه ما select توجه کنید و

the past and the participle choose  chose oh oh, choose chose chosen.

گذشته و مضارع select chose oh oh, select chose selected.

She chose me for her team  who had chosen that book.

او من را برای تیمش انتخاب کرد که آن کتاب را انتخاب کرده بود.

Come, came, come.

بیا، آمد، بیا.

She came home late.

دیر به خانه آمد. آیا

Has she come to the party yet?

او هنوز به مهمانی آمده است؟

Do did.

انجام داد.

Done.

انجام شده.

I did the chores.

من کارها را انجام دادم. آیا

Have you done the chores?

کارهای خانه را انجام داده اید؟

Drink.

بنوشید.

Drank drunk.

مست نوشید.

She drank the entire bottle.

او تمام بطری را نوشید.

She's drunk 2 bottles so far.

او تا به حال 2 بطری نوشیده است.

Drive.

راندن.

Drove.

راند.

Driven.

رانده.

Who drove you here?

چه کسی شما را به اینجا رساند؟

I was driven by my friend.

من توسط دوستم رانندگی کردم.

Eat.

بخور

Ate.

خورد.

Eaten.

خورده شده.

I ate early yesterday.

دیروز زود خوردم تا

Have you eaten yet?

حالا خوردی؟

Fall.

سقوط.

Fell.

سقوط.

Fallen.

افتاد.

She fell really hard.

او واقعا به سختی سقوط کرد.

She had fallen before it rained.

قبل از اینکه باران ببارد زمین خورده بود.

Feel.

احساس کنید.

Felt.

نمد.

Felt.

نمد.

I felt bad.

حالم بد شد

I haven't felt fabric like that before.

من قبلاً چنین پارچه ای را احساس نکرده بودم.

Find, found, found.

پیدا، یافت، یافت.

I found 10 bucks on the street.

من 10 دلار در خیابان پیدا کردم.

Have you ever found money before?

آیا تا به حال پول پیدا کرده اید؟

Fly, flew.

پرواز کن، پرواز کن

Flown.

پرواز کرده.

They flew to Paris last week.

آنها هفته گذشته به پاریس پرواز کردند.

I've flown five times this year.

من امسال پنج بار پرواز کردم.

Forget, forgot.

فراموش کن، فراموش کن

Forgotten.

فراموش شده.

Oh no, I forgot to buy milk.

اوه نه یادم رفت شیر ​​بخرم

Have you ever forgotten someone's birthday?

آیا تا به حال روز تولد کسی را فراموش کرده اید؟

Get, got, got, or gotten.

گرفت، گرفت، گرفت یا گرفت.

You can use either one in  the past participle form.

می‌توانید از یکی از این دو به شکل فعل گذشته استفاده کنید.

Got or gotten.

گرفتم یا گرفتم

Gotten is more common in American English.

Gotten در انگلیسی آمریکایی رایج تر است.

Yesterday I got a speeding ticket.

دیروز بلیط سرعت گرفتم. آیا

Have you ever gotten a speeding ticket?

تا به حال بلیط سرعت گرفته اید؟

Give, gave, given.

داد، داد، داد.

I gave her a box of chocolates.

یک جعبه شکلات به او دادم. آیا

Have you ever given someone chocolates?

تا به حال به کسی شکلات داده اید؟

Go, went, gone.

برو، رفت، رفت

Such a common verb, but I hear a lot of  mistakes with the verb go, go, went, gone.

چنین فعل رایجی است، اما من اشتباهات زیادی با فعل go, go, go, gone می شنوم.

Yesterday we went to the store.

دیروز رفتیم مغازه.

They've been gone for 20 minutes.

20 دقیقه است که رفته اند. داشته

Have had had.

اند.

She had a great time yesterday.

دیروز خیلی خوش گذشت

We've had a great time since we got here.

از زمانی که به اینجا رسیدیم به ما خوش گذشت.

Here heard.

اینجا شنیده می شود.

Heard yesterday.

دیروز شنیدم

I heard the Best Song.

بهترین آهنگ رو شنیدم

Have you ever heard that song?

آیا تا به حال آن آهنگ را شنیده اید؟

Keep kept.

نگه داشته شود.

Kept.

نگهداری می شود.

The politician kept his promise.

این سیاستمدار به قول خود عمل کرد.

Have you kept your photos from your trip?

آیا عکس های خود را از سفر خود نگه داشته اید؟

No.

نه.

New known.

جدید شناخته شده است.

I knew she did it.

من می دانستم که او این کار را کرد.

I've known him for 10 years.

10 سال است که او را می شناسم.

Leave.

ترک کردن.

Left.

ترک کرد.

Left.

ترک کرد.

She left at 5:00.

ساعت 5:00 رفت. تا

She had already left by the time I came.

من اومدم اون قبلا رفته بود.

Lend.

قرض بدهید.

Lent.

روزه

Lent.

روزه

I lent him some money.

مقداری پول به او قرض دادم. آیا

Have you ever lent anyone money?

تا به حال به کسی پول قرض داده اید؟

Let let, let that one's easy.

اجازه دهید، اجازه دهید آن یکی آسان است.

She let me keep the money.

او اجازه داد من پول را نگه دارم.

I've let five people into the room, so.

من به پنج نفر اجازه داده ام وارد اتاق شوند، بنابراین.

Far.

دور.

Lose, Lost, lost.

باخت، گم شد، گم شد.

I lost their number.

شماره آنها را گم کردم

Have you ever lost your wallet?

آیا تا به حال کیف پول خود را گم کرده اید؟ ساخت

Make made Made.

ساخته شده.

They made a terrible mistake.

آنها یک اشتباه وحشتناک مرتکب شدند.

Have you ever made a promise that you didn't keep?

آیا تا به حال قولی داده اید که به آن عمل نکرده اید؟

Meet.

ملاقات.

Met.

ملاقات کرد.

Met.

ملاقات کرد.

We met last week.

هفته پیش با هم آشنا شدیم. آیا

Have you met Fred yet?

تا به حال فرد را ملاقات کرده اید؟

Pay.

پرداخت.

Paid.

پرداخت شده.

Paid.

پرداخت شده.

I already paid the bill.

قبض رو قبلا پرداخت کردم

She had paid the bill by the time  I got back from the bathroom.

تا زمانی که من از دستشویی برگشتم، قبض را پرداخت کرده بود.

Put.

Put, put.

قرار دادن.

گذاشتن، گذاشتن

That one's easy.

اون یکی راحته

I put my new shoes in the closet.

کفش های جدیدم را داخل کمد گذاشتم. آیا

Have you put away your groceries yet?

هنوز مواد غذایی خود را کنار گذاشته اید؟

Read, read, read.

بخوان بخوان بخوان.

Notice the spelling is exactly the  same, but the pronunciation changes.

توجه داشته باشید که املا دقیقاً یکسان است، اما تلفظ تغییر می کند.

Read, read, read.

بخوان بخوان بخوان.

Yesterday I read my book for 20 minutes.

دیروز 20 دقیقه کتابم را خواندم. آیا

Have you read his autobiography yet?

تا به حال زندگی نامه او را خوانده اید؟

Run, ran, run.

دویدن، دوید، دویده.

He ran a marathon last week.

او هفته گذشته یک ماراتن دوید. سی

We've run three tests so far, Say said said,  

گفت: ما تاکنون سه آزمایش انجام داده‌ایم،

Who said that She had said  that before our conversation.

کی گفته که او قبل از مکالمه ما این را گفته است. رجوع به

See Saw Seen.

اره دیده شود.

I saw a movie last week.

هفته پیش فیلمی دیدم.

Have you seen that movie yet?

آیا تا به حال آن فیلم را دیده اید؟

Sell.

فروش.

Sold.

فروخته شد.

Sold.

فروخته شد.

We sold our car.

ماشینمونو فروختیم آیا

Have you sold your house yet?

تا به حال خانه خود را فروخته اید؟ ارسال

Send Sent Sent.

فرستاده شد.

We sent the package last week.

ما بسته را هفته گذشته فرستادیم. آیا

Have you sent the package yet?

هنوز بسته را ارسال کرده اید؟

Sing, Sang, Sung.

بخوان، آواز، سونگ.

She sang in the shower yesterday.

دیروز زیر دوش آواز خواند. آیا

Have you ever sung in the shower?

تا به حال زیر دوش آواز خوانده اید؟

Sit, Sat.

بشین، سات

Sat.

نشست

She sat down and broke the chair.

نشست و صندلی را شکست. آیا تا

Have you ever sat beside someone famous?

به حال در کنار شخص مشهوری نشسته اید؟

Sleep, Slept.

بخواب، خوابید. گذشته ی فعل

Slept.

خوابیدن.

I slept terrible last night.

دیشب بدجوری خوابیدم تا

Have you ever slept outside?

حالا بیرون خوابیدی؟

Speak, Spoke Spoken.

صحبت کن، صحبت کرد.

Who spoke at the wedding?

چه کسی در عروسی صحبت کرد؟

I haven't spoken to her in years.

سالهاست که با او صحبت نکرده ام.

Stand, Stood, stood.

ایستاد، ایستاد، ایستاد.

He stood me up.

او مرا ایستاد.

Have you ever been stood up?

آیا تا به حال ایستاده اید؟

When someone stands you up, it  means you made plans with someone,  

وقتی کسی شما را بلند می کند، به این معنی است که شما با کسی برنامه ریزی کرده اید،

usually romantically, like a date,  but the other person didn't show up.

معمولاً به صورت عاشقانه، مانند قرار ملاقات، اما آن شخص حاضر نشده است.

They didn't come to the restaurant  at 7:00 like they said they would.

آن‌ها ساعت 7:00 به رستوران نیامدند که می‌گفتند.

So have you ever been stood up or  have you ever stood someone up?

بنابراین آیا تا به حال ایستاده اید یا تا به حال کسی را ایستاده اید؟

Hopefully not.

امیدوارم که نه.

Swim, swam, swam.

شنا، شنا، شنا.

I swam in the ocean last week.

من هفته گذشته در اقیانوس شنا کردم.

I haven't swum in the ocean for five years.

من پنج سال است که در اقیانوس شنا نکرده ام.

Take, took, Taken.

بگیر، گرفته، گرفته شده.

She took our photo.

او عکس ما را گرفت. آیا

Have you taken anyone's photo before?

قبلا از کسی عکس گرفته اید؟

Teach taunt.

تمسخر را آموزش دهید

Taunt.

طعنه.

She taught them how to use irregular verbs.

او به آنها یاد داد که چگونه از افعال بی قاعده استفاده کنند.

Have you ever taught someone  how to use irregular verbs?

آیا تا به حال به کسی یاد داده اید که چگونه از افعال بی قاعده استفاده کند؟

Tell, told, told.

بگو، گفتن، گفتن.

She told me the truth.

او حقیقت را به من گفت. تا

Have you ever told a lie?

حالا دروغ گفتی؟

Think, thought.

فکر کن، فکر کن

Thought.

فکر.

I thought it was a good idea.

فکر کردم ایده خوبی بود. آیا

Have you thought about moving?

به حرکت فکر کرده اید؟

Understand.

فهمیدن.

Understood.

فهمیده شد.

Understood.

فهمیده شد.

I understood her explanation.

توضیحش را فهمیدم آیا

Have you understood all these irregular verbs?

این همه افعال بی قاعده را فهمیده اید؟

Wear, wore, worn.

پوشید، پوشید، پوشیده شد.

She wore her green dress to the party.

او در مهمانی لباس سبزش را پوشید.

She hasn't worn her blue dress yet.

او هنوز لباس آبی خود را نپوشیده است.

Write, wrote, written.

بنویس، نوشته، نوشته.

I wrote the answer in my notebook.

جواب را در دفترم نوشتم. آیا

Have you written the essay yet?

تا به حال انشا را نوشته اید؟ به این

Think of how much you learned already.

فکر کنید که قبلا چقدر یاد گرفته اید.

Now let's move on with our next speaking topic.

حالا بیایید به موضوع صحبت بعدی خود ادامه دهیم.

I chose this topic very purposely.

من خیلی هدفمند این موضوع را انتخاب کردم.

The topic is my friend's daily routine.

موضوع برنامه روزانه دوست من است.

Notice it's my friend's daily routine.

توجه کنید که این برنامه روزمره دوست من است.

So if you are talking about your friend's daily  routine, what verb tense are you going to use?

بنابراین اگر در مورد کارهای روزمره دوستتان صحبت می کنید ، از چه زمان فعل استفاده می کنید؟

Hmm, maybe you might think of some  keywords like everyday, always, usually.

هوم، شاید ممکن است به چند کلمه کلیدی مانند روزمره، همیشه، معمولا فکر کنید. از

What keyword would you use?

چه کلمه کلیدی استفاده می کنید؟

What verb tense would you use with these keywords?

چه زمان فعل را با این کلمات کلیدی استفاده می کنید؟

Well, of course you know this.

خوب، البته شما این را می دانید.

All students know that with the daily  routine you need the present simple.

همه دانش‌آموزان می‌دانند که با برنامه‌های روزمره، به زمان حال ساده نیاز دارید.

Of course, you know that this might seem like a  very beginner topic to you, but my most advanced  

البته، می‌دانید که ممکن است این موضوع برای شما مبتدی به نظر برسد، اما پیشرفته‌ترین

students still make mistakes with the present  simple when they're talking about ** *** or it,  

دانش‌آموزان من هنوز وقتی در مورد ****** یا آن صحبت می‌کنند، اشتباهاتی را با زمان حال ساده مرتکب می‌شوند،

which we can do with my friend, because my friend  as a subject would be ** *** of course, not it.

که می‌توانیم با دوستم انجام دهیم. ، زیرا دوست من  به عنوان موضوع می تواند ****** باشد، البته نه.

It would be for things like  an organization or a team.

این برای چیزهایی مانند یک سازمان یا یک تیم است.

So let's practice this.

پس بیایید این را تمرین کنیم.

And remember, because you're using the  third person singular in the present simple,  

و به یاد داشته باشید، چون از سوم شخص مفرد در حال ساده استفاده می‌کنید،

you need to make sure you  get that S or ES on the verb.

باید مطمئن شوید که S یا ES را در فعل دریافت می‌کنید.

So here is your first question.

بنابراین اولین سوال شما اینجاست.

And as we're doing this, of course,  you need to answer out loud.

و همانطور که ما این کار را انجام می دهیم، البته، باید با صدای بلند پاسخ دهید.

Put your answer in the chat so I can  review it, help you make sure it's correct.

پاسخ خود را در گپ قرار دهید تا بتوانم آن را مرور کنم و به شما کمک کنم از درستی آن مطمئن شوید.

And if you're watching the replay, still  put your answer in the chat as well.

و اگر در حال تماشای پخش مجدد هستید، همچنان پاسخ خود را در چت نیز قرار دهید.

I'll review it, make sure it's correct,  

من آن را مرور می‌کنم، مطمئن می‌شوم که درست است،

but after that, I want you to open  your mouth and speak in English.

اما بعد از آن، از شما می‌خواهم که دهانتان را باز کنید و به انگلیسی صحبت کنید.

Open your mouth and speak in  English so you practice speaking.

دهان خود را باز کنید و به انگلیسی صحبت کنید تا صحبت کردن را تمرین کنید. پس

So here we go.

بزن که بریم.

Here's your first picture.

این اولین عکس شماست.

Now remember, this is your friend's daily routine.

حالا به یاد داشته باشید، این برنامه روزانه دوست شماست.

You can change this to any third person singular.

شما می توانید این را به هر سوم شخص مفرد تغییر دهید.

So maybe it could be my sister,  my brother, my husband, my wife,  

پس شاید خواهرم، برادرم، شوهرم، همسرم،

my mom, my dad, my uncle, my  aunt, my neighbor, my coworker.

مادرم، پدرم، عمویم، خاله‌ام، همسایه‌ام، همکارم باشند.

But it has to be one person.

اما باید یک نفر باشد.

So there are three people in this  image, but I want you to choose one.

بنابراین سه نفر در این تصویر هستند، اما من از شما می‌خواهم یکی را انتخاب کنید.

You could choose the baby as the subject.

شما می توانید کودک را به عنوان سوژه انتخاب کنید.

You could choose the woman.

شما می توانید زن را انتخاب کنید.

Maybe it's your mother, your  sister, your friend, your coworker.

شاید مادرت، خواهرت، دوستت، همکارت باشد.

Or you can and choose the man.

یا می توانید و مرد را انتخاب کنید.

And let's look at the keyword.

و بیایید به کلمه کلیدی نگاه کنیم.

Always, always.

همیشه، همیشه.

I want you to look at the picture and  think of one thing that as part of your  

می‌خواهم به تصویر نگاه کنید و به یک چیز فکر کنید که بخشی از

friend's daily routine using the keyword always.

روال روزانه دوستتان است که همیشه از کلمه کلیدی استفاده می‌کند.

So, hmm, what could you say?

خب، هوم، چه چیزی می توانید بگویید؟

She always, he always, the baby always.

او همیشه، او همیشه، کودک همیشه.

And then we just need a verb.

و سپس ما فقط به یک فعل نیاز داریم.

And don't forget to put that  S or ES on the verb as well.

و فراموش نکنید که S یا ES را روی فعل نیز قرار دهید.

OK, so here we have Mozab is  practicing the present simple.

خوب، پس اینجا داریم که Mozab در حال تمرین ساده حال است.

Well, this is actually the present  continuous because you have the verb  

خوب، این در واقع فعلی استمراری است زیرا شما فعل

to be they are and you have your verb  in ING that is the present continuous.

to be they are را دارید و فعل خود را در ING دارید که فعل حال استمراری است.

And plus in this practice class, we are  going to focus on the subject he or she,  

و بعلاوه در این کلاس تمرینی، ما روی موضوعی تمرکز خواهیم کرد،

or if there's a chance for  it, you can use that as well.

یا اگر فرصتی برای آن وجود دارد، می‌توانید از آن نیز استفاده کنید.

So let's look at that.

پس بیایید به آن نگاه کنیم.

OK, my mom always makes breakfast.

باشه مامانم همیشه صبحانه درست میکنه

Exactly.

دقیقا.

My mom always makes breakfast.

مامانم همیشه صبحانه درست میکنه

So notice the placement of the adverb always.

بنابراین به قرارگیری قید همیشه توجه کنید.

Always is an adverb of frequency.

همیشه قید بسامد است.

It represents 7 times per week.

این نشان دهنده 7 بار در هفته است.

Always.

همیشه.

My mom is the subject.

مامان من موضوع است.

She always makes breakfast.

او همیشه صبحانه درست می کند.

So you put subject adverb a frequency verb,  

بنابراین شما قید موضوع را یک فعل بسامد قرار می دهید،

and in this case you need to add the's or  the ES and then you can add more information.

و در این مورد باید the's یا ES را اضافه کنید و سپس می توانید اطلاعات بیشتری اضافه کنید.

OK, Anoke said the baby, awesome.

باشه، آنوکه گفت بچه، عالیه.

Using the baby as a subject.

استفاده از کودک به عنوان سوژه

This could be he or she, I'm not sure.

مطمئن نیستم این ممکن است او باشد.

Based on this baby, the baby always  takes part in the preparation food.

بر اساس این نوزاد، کودک همیشه در تهیه غذا شرکت می کند.

Excellent sentence, very nicely done.

جمله عالی، بسیار زیبا انجام شده است.

Notice you have the phrasal verb to take  part in and you take part in something.

توجه داشته باشید که فعل عبارتی برای مشارکت دارید و در چیزی شرکت می کنید.

So in this case, the something  is the food preparation.

بنابراین، در این مورد، چیزی آماده‌سازی غذا است.

Notice how I switched your word order.

توجه کنید که چگونه ترتیب کلمات شما را تغییر دادم.

It's the food preparation, the food  preparation and you added your's.

این آماده سازی غذا، آماده سازی غذا است و شما موارد خود را اضافه کردید.

The baby always takes part  in the food preparation.

کودک همیشه در تهیه غذا شرکت می کند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK, Abdo said he always carries the baby.

باشه، عبده گفت او همیشه بچه را حمل می کند.

Excellent job and notice for spelling  carry as a verb it ends in Y.

کار عالی و اطلاعیه برای املای حمل به عنوان یک فعل به Y ختم می شود.

So for spelling, you change the Y to I,  

بنابراین برای املا، Y را به I تغییر دهید،

and in this, in case you add ES  instead of just S carries ES.

و در این حالت، اگر به جای S فقط ES را اضافه کنید، ES را حمل می کند.

And notice it adds that ES that long  extra syllable carries carries carries.

و توجه کنید که اضافه می‌کند که ES که هجای طولانی هجا را حمل می‌کند، حامل است.

He always carries the baby.

او همیشه بچه را حمل می کند.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

He always carries the baby.

او همیشه بچه را حمل می کند. باشه

OK, excellent.

عالیه

And make sure you're opening your mouth  and you're speaking out loud to practice.

و مطمئن شوید که دهانتان را باز می‌کنید و برای تمرین با صدای بلند صحبت می‌کنید.

Oh, right, we're focusing on the baby here.

اوه، درست است، ما اینجا روی بچه تمرکز می کنیم.

Why not?

چرا که نه؟

That's fun.

این سرگرم کننده است.

The baby always.

بچه همیشه

Oh, interesting.

اوه جالبه

So we have another verb with that ends in a why?

بنابراین ما یک فعل دیگر داریم که به یک چرا ختم می شود؟

So what do we need to do for correct  spelling and correct verb conjugation?

بنابراین برای املای صحیح و صرف فعل صحیح چه کاری باید انجام دهیم؟

Because this is the mistake I see.

چون این اشتباهی است که من می بینم.

And don't worry, Raheem, this  is a very common mistake.

و نگران نباش، رحیم، این یک اشتباه بسیار رایج است.

Even my most advanced students make this  mistake, and that's why we're practicing it.

حتی پیشرفته‌ترین دانش‌آموزان من این اشتباه را مرتکب می‌شوند، و به همین دلیل است که ما آن را تمرین می‌کنیم.

And the reason why you make this mistake,  of course, you know, you know the rule.

و دلیل اینکه چرا این اشتباه را می‌کنید، البته، می‌دانید، قانون را می‌دانید.

You need to add an S or ES in the present  simple to the subjects ** *** and it.

باید یک S یا ES در زمان حال ساده به موضوعات ** *** و آن اضافه کنید.

But The thing is, most students, they  don't practice those subjects enough,  

اما مسئله این است که اکثر دانش‌آموزان آن موضوعات را به اندازه کافی تمرین نمی‌کنند،

so they don't get that repetition.

بنابراین آن‌ها تکرار نمی‌شوند.

That's all you need.

این تمام چیزی است که شما نیاز دارید.

So I see a correct answer from Karen.

بنابراین من یک پاسخ صحیح از کارن می بینم.

The baby always cries.

کودک همیشه گریه می کند.

So notice you change the Y to I and  then you add ES for spelling cries.

بنابراین توجه کنید که Y را به I تغییر می‌دهید و سپس ES را برای کرایه‌های املایی اضافه می‌کنید.

But in this case, there is no extra syllable.

اما در این مورد هیچ هجای اضافی وجود ندارد.

So listen to that pronunciation.

پس به آن تلفظ گوش دهید.

Cries, cries repeat after me cries before we had  

گریه ها، گریه ها بعد از من تکرار می شوند گریه های قبل از اینکه داشتیم

carries with two sounds carries  repeat after me carries cries.

حمل با دو صدا حمل می شوند تکرار بعد از من گریه می کنند.

All right.

She cries when she sees me.

خیلی خوب.

او با دیدن من گریه می کند.

Nice sentence.

جمله قشنگیه

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

All right, so how about this one?

بسیار خوب، پس این یکی چطور؟

Horatio is using my neighbor, which is excellent  

هوراسیو از همسایه من استفاده می کند، که بسیار عالی است

because the subject could be he  or she neighbor is gender neutral.

زیرا سوژه ممکن است همسایه او از جنس خنثی باشد.

We don't know if it's he or she.

ما نمی دانیم که آیا او یا او است.

It could be either.

می تواند هر دو باشد. وقتی همسرش آشپزی می کند،

My neighbor always takes care of  his baby while his wife cooks.

همسایه من همیشه از نوزادش مراقبت می کند.

Excellent job.

کارت عالی بود.

Very nice sentence.

جمله خیلی قشنگیه

So notice you take care of something or someone.

بنابراین توجه کنید که از چیزی یا کسی مراقبت می کنید.

In this case, of course, someone  take takes care of his baby.

در این مورد، البته، شخصی از نوزادش مراقبت می‌کند.

Very nicely done everyone.

خیلی خوب کار همه

Everyone is doing such a great job.

همه در حال انجام چنین کار بزرگی هستند.

So let me ask you, are you enjoying this lesson?

پس اجازه دهید از شما بپرسم آیا از این درس لذت می برید؟

Do you like these lessons where  we practice certain topics?

آیا این درس‌ها را دوست دارید که در آن موضوعات خاصی را تمرین می‌کنیم؟

You get the chance to write an example sentence,  

شما این فرصت را دارید که یک جمله مثال بنویسید،   با

practice out loud, have me  review it and give you feedback.

صدای بلند تمرین کنید، از من بخواهید آن را مرور کنم و به شما بازخورد بدهم.

If you like this style of lesson,  well then of course like it.

اگر این سبک درس را دوست دارید، پس مطمئناً آن را دوست دارید.

Subscribe and put yes, yes, yes in the comments.

مشترک شوید و بله، بله، بله را در نظرات قرار دهید.

So I know you want me to keep  making lessons like this,  

بنابراین می‌دانم که از من می‌خواهید به درس‌هایی مانند این ادامه دهم،

and even if I don't review your specific  example because there are so many examples,  

و حتی اگر مثال  خاص شما را مرور نکنم چون نمونه‌های بسیار زیادی وجود دارد،

you're still learning a lot from  the other students examples as well.

شما هنوز از نمونه‌های دیگر دانش‌آموزان نیز چیزهای زیادی یاد می‌گیرید.

So I hope you like this style of lesson.

پس امیدوارم این سبک درس را دوست داشته باشید.

Let's see.

اجازه بدید ببینم.

Well we have some yeses coming in already.

خوب ما قبلاً چند بله داریم.

Dindy said yes and Noke said yes.

دیندی گفت بله و نوکه گفت بله.

Woo Hoo, we have some more yeses.

وو هو، ما چند بله دیگر داریم.

Horatio said yes.

هوراتیو گفت بله.

Ava said yes.

آوا گفت بله.

Awesome, I'm very happy.

عالیه من خیلی خوشحالم

Mozab said yes, all right,  well, love you right back.

موزاب گفت بله، خوب، خوب، دوباره دوستت دارم.

OK, so let's practice a  different adverb of frequency.

خوب، پس بیایید یک قید فرکانس متفاوت را تمرین کنیم.

So notice here we have a group.

بنابراین توجه کنید که در اینجا ما یک گروه داریم.

Now, as a collective noun, you can refer  to everyone in this picture as the group,  

اکنون، به‌عنوان یک اسم جمعی، می‌توانید به همه افراد در این تصویر به‌عنوان گروه،

the group, and then you can conjugate  it as third person singular because the  

گروه، و سپس آن را به‌عنوان سوم شخص مفرد به هم متصل کنید، زیرا

group in English is a collective noun, the group.

گروه در انگلیسی یک اسم جمعی است، گروه.

Okay, but you can also just look at one specific  person and say she or or he the woman with  

بسیار خوب، اما می‌توانید فقط به یک فرد خاص نگاه کنید و بگویید که او زن با

sunglasses, the man with sunglasses, the man  wearing a watch to help identify who this is.

عینک آفتابی، مردی که عینک آفتابی دارد، مردی که ساعت دارد برای کمک به تشخیص این که این فرد کیست.

Or you can look at this adorable little puppy.

یا می توانید به این توله سگ کوچک شایان ستایش نگاه کنید.

Now in English, we generally use  the subject it for wild animals,  

اکنون در انگلیسی، ما عموماً از موضوع آن برای حیوانات وحشی استفاده می‌کنیم،

but with our own pets because we love our pets.

اما در مورد حیوانات خانگی خودمان چون عاشق حیوانات خانگی خود هستیم.

We consider them like our family.

ما آنها را مانند خانواده خود می دانیم.

We generally use the subject he or she.

ما معمولاً از موضوعی که او یا او استفاده می کنیم.

So for this puppy, you could say  the dog, the puppy, ** *** or it.

بنابراین برای این توله سگ، می توانید بگویید سگ، توله سگ، ** *** یا آن.

So there are many different  subjects you can use for the dog.

بنابراین موضوعات مختلفی وجود دارد که می‌توانید برای سگ استفاده کنید.

And remember, you can use the group as well, OK?

و به یاد داشته باشید، می توانید از گروه نیز استفاده کنید، خوب؟

And our adverb of frequency here is every day.

و قید بسامد ما در اینجا هر روز است.

Every day there's something different that  you need to do with this adverb every day.

هر روز کار متفاوتی وجود دارد که باید هر روز با این قید انجام دهید.

Does anybody know?

کسی میدونه؟

OK, we go to the forest for a picnic every day.

خوب، ما هر روز برای یک پیک نیک به جنگل می رویم.

Yes, that's very nicely written.

بله خیلی قشنگ نوشته شده

Excellent job.

کارت عالی بود.

It's in the present simple and you have the  correct placement of the time reference every day.

این در زمان حال ساده است و شما هر روز مکان صحیح مرجع زمان را دارید.

So with the adverbs of frequency that have  every every day, every morning, every afternoon,  

بنابراین با قیدهای فراوانی که هر روز، هر صبح، هر بعدازظهر،

every weekend, every year, you put the adverb  either at the very beginning or the very end.

هر آخر هفته، هر سال دارند، قید  را در همان ابتدا یا انتهای آن قرار می‌دهید.

Excellent job.

کارت عالی بود.

The only thing is this is not a collective noun.

تنها چیز این است که این یک اسم جمعی نیست.

You use the subject we, which is absolutely fine,  but let's practice using the collective noun.

شما از موضوع ما استفاده می کنید که کاملاً خوب است، اما بیایید با استفاده از اسم جمعی تمرین کنیم.

So you could use the group or she or he.

بنابراین می توانید از گروه یا او یا او استفاده کنید.

So here Fabio gave us one with the group.

بنابراین در اینجا فابیو به ما یکی با گروه داد.

The group gathers every day to kick  around ideas about their next trip.

این گروه هر روز دور هم جمع می‌شوند تا ایده‌های مربوط به سفر بعدی خود را مطرح کنند.

I really like this Fabio.

من این فابیو را خیلی دوست دارم.

Nicely done.

به خوبی انجام شد.

The group gathers every day.

این گروه هر روز جمع می شوند.

Now the placement.

اکنون محل قرارگیری

I said at the beginning or the end,  which are the most common placements.

در ابتدا یا انتها گفتم که رایج‌ترین مکان‌ها هستند.

But in some verbs you can put it  after the verb and it sounds OK.

اما در برخی از افعال می توانید آن را بعد از فعل قرار دهید و به نظر خوب می رسد.

So to be honest, this sounds OK to me.

بنابراین صادقانه بگویم، این به نظر من خوب است.

But that's an exception because there are many  

اما این یک استثناست زیرا افعال زیادی وجود دارد که

verbs where it wouldn't sound OK  to put every day after the verb.

قرار دادن هر روز بعد از فعل در آنها خوب به نظر نمی رسد.

So to be safe, I recommend putting it  at the very beginning or the very end.

بنابراین برای ایمن بودن، توصیه می‌کنم آن را در همان ابتدا یا انتها قرار دهید.

The group.

گروه.

Every day the group gathers.

هر روز گروه جمع می شوند.

So they gather.

بنابراین آنها جمع می شوند.

They meet each other.

آنها با یکدیگر ملاقات می کنند.

They gather to kick around.

دور هم جمع می شوند تا لگد بزنند.

Kick around is a very casual way of saying share.

Kick around یک روش بسیار معمولی برای اشتراک گذاری است.

Let's kick around some ideas.

بیایید چند ایده را بررسی کنیم.

Let's brainstorm.

بیایید طوفان فکری کنیم.

Let's share some ideas.

بیایید چند ایده را به اشتراک بگذاریم.

And in this case, it's about their next trip.

و در این مورد، در مورد سفر بعدی آنها است.

Very nicely written, Fabio.

خیلی قشنگ نوشتی فابیو

I love it.

عاشقشم.

OK, let's find another one.

باشه بیا یکی دیگه پیدا کنیم

So my friends and I, very nicely done.

بنابراین من و دوستانم خیلی خوب کار کردیم.

But let's practice with just  the third person singular.

اما بیایید فقط با سوم شخص مفرد تمرین کنیم.

OK, here we have Dilsol Sen, the group.

خوب، در اینجا ما گروه Dilsol Sen را داریم.

The group with dog meets to  join to enjoy nature every day.

گروهی با سگ گرد هم می‌آیند تا هر روز به آن بپیوندند تا از طبیعت لذت ببرند.

Exactly exactly.

دقیقا دقیقا

There's one minor thing you need to do  dil soul to make this grammatical and you.

یک کار کوچک وجود دارد که باید انجام دهید تا این دستوری و شما باشد.

This is another very common  mistake I see with my students,  

این یکی دیگر از اشتباهات بسیار رایج است که من با دانش‌آموزانم می‌بینم،

so maybe in a future lesson we will practice this.

بنابراین شاید در درس آینده این را تمرین کنیم.

Dog is a noun and it's accountable noun.

سگ یک اسم است و اسم پاسخگو است.

One dog, two dogs, three dogs.

یک سگ، دو سگ، سه سگ. به همین دلیل

Because of that, you need to  add an article in front of it.

، باید یک مقاله در مقابل آن اضافه کنید.

The group with a dog.

گروه با یک سگ

The group with a dog all means any dog.

گروه با سگ همه یعنی هر سگی.

You could also say the group with the dog.

شما همچنین می توانید بگویید گروه با سگ.

In this case it is a specific dog,  the one that belongs to this group.

در این مورد، سگ خاصی است، سگی که به این گروه تعلق دارد.

The group with a dog meets  to enjoy nature every day.

گروه با یک سگ هر روز برای لذت بردن از طبیعت گرد هم می آیند.

Other than that, article.

غیر از آن، مقاله.

Article very nicely written, great job.

مقاله بسیار زیبا نوشته شده، کار عالی است.

OK, we have Karen, the man with sunglasses.

خوب، ما کارن را داریم، مردی با عینک آفتابی.

Yes, the man with sunglasses smiles every  day whenever he hears funny old jokes.

بله، مرد عینک آفتابی هر روز هر وقت جوک های قدیمی خنده دار می شنود لبخند می زند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

So smiles to smile and then we add that as smiles.

بنابراین لبخند برای لبخند زدن و سپس آن را به عنوان لبخند اضافه می کنیم.

Very nice.

بسیار خوب.

Or.

یا.

How about Ava said the group spends  its time in the forest every day.

آوا گفت که گروه هر روز وقت خود را در جنگل می‌گذراند.

Yeah, very nice, very nice.

آره خیلی خوبه خیلی قشنگه

You can say spends its time.

می توان گفت وقت خود را می گذراند.

I would also just say spends time and  not include the IT, but is optional.

همچنین می‌توانم بگویم زمان صرف می‌کند و IT را شامل نمی‌شود، اما اختیاری است.

You can have it there.

شما می توانید آن را در آنجا داشته باشید.

The group spends its time in the forest every day.

این گروه هر روز وقت خود را در جنگل می گذراند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

I like that.

And notice you spend time and in this case,  

من آن را دوست دارم.

و توجه کنید که وقت خود را صرف می کنید و در این مورد،

you can spend time in a location  and they're in the forest.

می توانید زمانی را در مکانی بگذرانید و آنها در جنگل هستند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

And the the keyword every day is at the end.

و کلمه کلیدی هر روز در پایان است.

I like this, Michael.

من این را دوست دارم، مایکل.

The group hangs out, hangs out.

گروه پاتوق می کند، پاتوق می کند.

So to hang out, this is a phrasal  verb and it means to meet socially.

بنابراین برای پاتوق کردن، این یک فعل عبارتی است و به معنای ملاقات اجتماعی است.

So when you hang out with people,  even if it's your coworkers,  

بنابراین، وقتی با مردم معاشرت می‌کنید، حتی اگر همکارانتان باشند،

you're doing it for a social  purpose, not for a business purpose.

این کار را برای یک هدف اجتماعی انجام می‌دهید ، نه برای یک هدف تجاری.

The group hangs out in the park every day.

گروه هر روز در پارک پاتوق می کنند.

Very nice.

بسیار خوب.

OK Lewis, I think maybe you know  this already from my explanation,  

خوب لوئیس، فکر می‌کنم شاید شما قبلاً این را از توضیحات من می‌دانید،

but just remember you need to  put your time reference every  

اما فقط به یاد داشته باشید که باید هر روز مرجع زمان خود را

day either at the beginning or at  the end and it is 2 words every day.

در ابتدا یا در پایان قرار دهید و هر روز ۲ کلمه است.

They like to picnic in the forest.

آنها دوست دارند در جنگل پیک نیک کنند.

Otherwise it's correct.

وگرنه درسته

And you can say every day the group likes.

و شما می توانید بگویید هر روز گروه دوست دارد.

The group likes abdo, says the man with the beard.

مرد ریش دار می گوید گروه عبدو را دوست دارند.

Oh, nice description.

اوه توصیف خوبی

And this is useful to help  you think of adjectives.

و این برای کمک به شما در فکر کردن به صفت مفید است.

How would you describe someone  if you don't know their name?

اگر نام کسی را ندانید چگونه توصیف می‌کنید؟

Well, you can say, oh, the man with the beard,  the man with sunglasses, the woman with a braid.

خوب، می‌توان گفت، آه، مردی با ریش، مردی با عینک آفتابی، زن بافته‌ای.

Excellent job.

کارت عالی بود.

The man with the beard wears  the Black Watch every day.

مرد ریش دار هر روز ساعت مشکی را می‌پوشد.

Exactly.

دقیقا.

Very nicely said.

خیلی قشنگ گفته

Oh, right.

درسته.

OK.

خوب.

Oh, here we have the family.

اوه، اینجا ما خانواده داریم.

This is an excellent example because  the family is a collective noun,  

این یک مثال عالی است زیرا خانواده یک اسم جمعی است

and this absolutely could be a family.

و این کاملاً می تواند یک خانواده باشد.

The family works during the week.

خانواده در طول هفته کار می کنند.

Excellent job.

کارت عالی بود.

So our verb is work and conjugated in the present.

بنابراین فعل ما کار است و در زمان حال صرف می شود.

Simple with the family.

ساده با خانواده

It it works during the week.

در طول هفته کار می کند. برای همین

That's why it doesn't go to the park every day.

هر روز به پارک نمی رود.

Very nice and good job having  your keyword at the end.

کار بسیار خوب و خوبی است که کلمه کلیدی خود را در پایان داشته باشید.

All right.

خیلی خوب.

Awesome job.

کار عالی

Oh, OK, the group with a dog.

اوه، خوب، گروه با یک سگ.

Exactly with a dog.

دقیقا با سگ

The group with a dog.

گروه با یک سگ

All right, it looks like Oh, very clever  because here you're using it as the subject.

بسیار خوب، به نظر می رسد اوه، بسیار هوشمندانه است زیرا در اینجا از آن به عنوان سوژه استفاده می کنید. به‌نظر می‌رسد

It looks and look is conjugated  in the present simple.

و ظاهر آن در زمان حال ساده با هم ترکیب می‌شوند.

So you have to add that S it looks  like they hang out every day.

بنابراین باید اضافه کنید که S به نظر می‌رسد که آنها هر روز با هم معاشرت می‌کنند.

Exactly.

دقیقا.

Very nicely written.

خیلی قشنگ نوشته

The only thing is hang out.

تنها چیزی که پاتوق است.

You won't notice this for pronunciation,  but for spelling you need it to be two  

این را برای تلفظ متوجه نمی‌شوید، اما برای املا باید دو

words because hang is the verb and if you  wanted to conjugate it in the past, simple.

کلمه باشد زیرا hang فعل است و اگر می‌خواهید در گذشته آن را با هم ترکیب کنید، ساده است.

You can't do that when it's one word.

وقتی یک کلمه باشد نمی توانید این کار را انجام دهید.

So hang next word out, hang is the verb,  

بنابراین کلمه بعدی hang out، hang فعل است،

out is the preposition, and seeing  with every day is 2 words as well.

out حرف اضافه است، و دیدن با هر روز نیز 2 کلمه است.

These things will not impact  pronunciation, they just impact spelling.

این چیزها بر تلفظ تأثیر نمی‌گذارند ، فقط بر املا تأثیر می‌گذارند.

Excellent job everyone.

کار همه عالیه

Let's do one more here, Elson said the group  comes together to talk about politics every day.

السون گفت که بیایید یک کار دیگر در اینجا انجام دهیم، این گروه هر روز گرد هم می آیند تا درباره سیاست صحبت کنند.

Exactly.

دقیقا.

Very nice.

بسیار خوب.

So we have the the.

بنابراین ما آن را داریم.

Phrasal verb to.

فعل عبارتی to.

Come together that could be a replacement  to gather which we saw before.

گرد هم بیایید که می تواند جایگزینی برای گردآوری چیزی باشد که قبلاً دیدیم.

The group gathers.

گروه جمع می شوند.

The group hangs out, but for social purposes only.

گروه پاتوق می کند، اما فقط برای اهداف اجتماعی.

The group comes together to talk about notice  you talk about something, in this case politics.

این گروه گرد هم می آیند تا در مورد اطلاعیه ای صحبت کنند ، در این مورد سیاست.

If you wanted to use discuss, you  don't discuss about something,  

اگر می‌خواهید از بحث استفاده کنید، درباره چیزی بحث نمی‌کنید، درباره

you discuss something, but  you talk about something.

چیزی بحث می‌کنید، اما درباره چیزی صحبت می‌کنید.

Okay, excellent job.

باشه کار عالی

Let's move on to the next one.

بریم سراغ بعدی.

What do we have next?

بعدش چی داریم؟

It's a surprise for me too, because  I don't remember every weekend.

برای من هم غافلگیرکننده است، زیرا هر آخر هفته را به یاد نمی‌آورم.

So let's practice this again because  the placement of every is different.

پس بیایید دوباره این کار را تمرین کنیم زیرا محل قرارگیری هر کدام متفاوت است.

Remember now you know, you can put  it at the beginning or at the end.

اکنون به یاد داشته باشید که می دانید، می توانید آن را در ابتدا یا در پایان قرار دهید.

That is the safest location  because it's always correct.

این امن‌ترین مکان است زیرا همیشه درست است.

Sometimes you can put it after  the verb, but not always.

گاهی اوقات می‌توانید آن را بعد از فعل قرار دهید، اما نه همیشه.

So because of that, I recommend  the very beginning or the very end.

بنابراین، به همین دلیل، شروع یا پایان آن را توصیه می‌کنم.

Now here is another opportunity you can pinpoint.

اکنون فرصت دیگری است که می توانید مشخص کنید.

So identify, pinpoint one specific  person and practice your adjectives  

بنابراین یک فرد خاص را شناسایی کنید، مشخص کنید و صفت‌های خود را تمرین کنید

to describe who you are talking about.

تا توضیح دهید در مورد چه کسی صحبت می‌کنید.

Or we can look at this as a collective noun.

یا می توانیم به این به عنوان یک اسم جمعی نگاه کنیم.

Now, of course, we can use the same thing, the  group, or you could use the family as well.

اکنون، البته، می‌توانیم از همان چیز استفاده کنیم، گروه، یا می‌توانید از خانواده نیز استفاده کنید.

You could even say the household,  

حتی می‌توانید بگویید خانواده،

which would be the people who live in  a house that wouldn't be as common.

افرادی که در خانه‌ای زندگی می‌کنند که چندان معمولی نیست.

But I'm just brainstorming some  collective nouns that you could use.

اما من فقط برخی اسم‌های جمعی را که می‌توانید استفاده کنید، طوفان فکری می‌کنم. میشل گفت

All right, let's see, we have  the family, Michelle said.

بسیار خب، بیایید ببینیم، ما خانواده داریم.

The family spends time every weekend.

خانواده هر آخر هفته زمانی را سپری می کنند.

Exactly.

دقیقا.

Very nice.

بسیار خوب.

So spend is our verb and you  spend time and you need that  

بنابراین صرف فعل ماست و شما وقت می‌گذرانید و به آن S نیاز دارید

S because it's the family it it spends time.

زیرا خانواده‌ای است که وقت می‌گذراند.

Now, I would just add one word to make this sound  

حالا، فقط یک کلمه اضافه می‌کنم تا این صدا

more complete because it makes me  think, well, spend time doing what?

کامل‌تر شود، زیرا باعث می‌شود فکر کنم، خوب، وقت خود را صرف انجام چه کاری کنم؟

So to help make that sentence more complete, I  would just say the family spends time together.

بنابراین برای کمک به کامل‌تر شدن این جمله، فقط می‌گویم که خانواده با هم وقت می‌گذراند.

And I would just add that word together.

و من فقط این کلمه را با هم اضافه می کنم.

The family spends time together every weekend.

خانواده هر آخر هفته زمانی را با هم می گذرانند.

OK Yeah, exactly like Bo just said.

خوب بله، دقیقاً همانطور که بو گفت.

I like how you added the family in this picture.

من دوست دارم که چگونه خانواده را در این تصویر اضافه کردید.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

Just a few extra words to describe this,  but it makes it sound more advanced.

فقط چند کلمه اضافی برای توصیف این موضوع، اما باعث می‌شود پیشرفته‌تر به نظر برسد.

The family in this picture  spends quality time together.

خانواده در این تصویر زمان با کیفیتی را با هم می‌گذرانند.

Another easy way to sound more advanced.

یک راه آسان دیگر برای به نظر رسیدن پیشرفته تر.

Great job.

Bo added the word quality time.

کارت عالی بود.

بو کلمه کیفیت زمان را اضافه کرد.

Quality time.

زمان کافی.

Quality time represents the idea that  they're actually enjoying the time together.

زمان با کیفیت نشان‌دهنده این ایده است که آنها واقعاً از زمان با هم لذت می‌برند.

But because the family could be in the same  room, but they're just on their phones,  

اما از آنجایی که خانواده می‌توانند در یک اتاق باشند، اما آنها فقط با تلفن‌هایشان صحبت می‌کنند،

one person's on their phone,  the other person is working.

یک نفر در تلفن خود است، نفر دیگر کار می‌کند.

So is that really quality time?

بنابراین آیا آن زمان واقعاً با کیفیت است؟

So quality time would be that they're interacting,  they're socializing, they're engaging.

بنابراین زمان باکیفیت این است که آنها در حال تعامل، معاشرت و تعامل هستند.

So the family in this picture spends  quality time together every weekend.

بنابراین خانواده در این تصویر هر آخر هفته زمان با کیفیتی را با هم می‌گذرانند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK, Karen, my family.

باشه، کارن، خانواده من.

Very nice.

بسیار خوب.

Imagining this is your family.

تصور کنید این خانواده شما هستند.

Maybe you're showing this to your friend,  

شاید این عکس را به دوستتان نشان می‌دهید،

this picture to your friend, and  then you add some information.

این عکس را به دوستتان، و سپس اطلاعاتی را اضافه می‌کنید.

My family enjoys an excellent job.

خانواده من از یک شغل عالی لذت می برند.

Does everyone notice here how we have the verb to  

آیا همه در اینجا متوجه می‌شوند که چگونه فعل to

enjoy and it has an S on it  because it's in the present.

enjoy را داریم و یک S روی آن وجود دارد زیرا در زمان حال است.

Simple.

ساده.

But notice the next verb, cook to cook.

اما به فعل بعدی، cook to cook توجه کنید.

The next verb is in the ING, and  that's because in joy is a gerund verb.

فعل بعدی در ING است، و این به این دلیل است که در joy یک فعل جیروند است.

Now with gerund verbs, the first verb  is conjugated according to the subject  

اکنون با افعال جیروند، فعل اول با توجه به موضوع

and time reference, in this case the  present simple third person singular.

و مرجع زمانی، در این مورد، سوم شخص مفرد فعلی صرف می‌شود.

And then the second verb you add the ING.

و سپس فعل دوم را که ING اضافه می کنید.

Excellent sentence, Karen.

جمله عالی کارن

OK, I like this one here.

باشه، من اینجا رو دوست دارم

Some nice descriptors.

چند توصیف خوب

Dilsoul said.

دیلسل گفت.

The girl with yellow dress, The  girl with yellow dress, very nice.

دختر با لباس زرد، دختر با لباس زرد، بسیار زیبا.

I see her.

من او را می بینم.

I know exactly who you're talking about.

من دقیقاً می دانم که در مورد چه کسی صحبت می کنید.

Visits with.

بازدید با.

This is our verb to visit.

این فعل ما برای بازدید است.

Visits her aunts and cousins  to have dinner every weekend.

هر آخر هفته برای صرف شام به عمه ها و خاله هایش می رود.

Excellent job and very creative.

کار عالی و بسیار خلاقانه

Imagining that this family and the  relationship between them, very nicely done.

تصور کنید که این خانواده و رابطه بین آنها خیلی خوب انجام شده است.

The only thing you would need to do is  and again, perhaps we should practice  

تنها کاری که باید انجام دهید این است و دوباره، شاید ما باید

this because this is the one area I correct  with my students, my most advanced students.

این را تمرین کنیم، زیرا این تنها زمینه ای است که من با دانش آموزانم، پیشرفته ترین دانش آموزانم، اصلاح می کنم.

So don't feel bad, Dill Soul or anyone else who  

پس احساس بدی نداشته باشید، دیل سول یا هرکس دیگری که

makes this mistake because  it's a very common mistake.

مرتکب این اشتباه می‌شود، زیرا این یک اشتباه بسیار رایج است.

The girl with the yellow dress.

دختری با لباس زرد.

Or the girl with.

یا دختر با.

All yellow dress now.

لباس تمام زرد الان

I chose the because it's a specific yellow dress,  

من آن را انتخاب کردم زیرا یک لباس زرد خاص است،

the one she's wearing, whereas  all just means any yellow dress.

همانی که او پوشیده است، در حالی که همه فقط به معنای هر لباس زرد است.

But you could use either  one, but you need an article.

اما می‌توانید از یکی از یکی استفاده کنید، اما به مقاله نیاز دارید.

Yellow is an adjective.

زرد یک صفت است.

It describes the dress.

این لباس را توصیف می کند.

Adjectives don't replace articles.

صفت ها جایگزین مقالات نمی شوند.

Possessives.

صاحبان.

Replace articles.

جایگزینی مقالات

So you could say my dog  instead of a dog or the dog.

بنابراین می توانید به جای سگ یا سگ بگویید سگ من.

But if you say little dog, little is an adjective.

اما اگر می گویید سگ کوچک، کوچک صفت است.

So you still need a possessive my little dog  or an article, a little dog, the little dog.

بنابراین شما هنوز به یک سگ کوچک من یا یک مقاله، یک سگ کوچک، سگ کوچک نیاز دارید.

So yellow is the adjective, dress  is the noun and you need an article.

بنابراین زرد صفت است، لباس اسم است و به مقاله نیاز دارید.

OK, the here we go.

خوب، ما به اینجا می رویم.

Ava has another descriptor.

آوا توصیفگر دیگری دارد.

The woman with curly hair enjoys having a  get together with her family every weekend.

زن با موهای مجعد از اینکه آخر هفته با خانواده‌اش دور هم جمع می‌شود، لذت می‌برد.

Very nicely done the woman with curly hair.

زن با موهای مجعد بسیار زیبا کار کرده است.

Very nice.

بسیار خوب.

Now in this case, hair is an uncountable noun,  so you don't need an article in front of it.

اکنون در این مورد، مو یک اسم غیرقابل شمارش است، بنابراین نیازی به مقاله ای در مقابل آن ندارید.

Excellent job Ava, the woman with curly hair.

کار عالی آوا، زنی با موهای مجعد.

Curly is the adjective and  enjoy is our verb conjugated.

Curly صفت است و لذت بردن فعل ما مزدوج است.

Enjoy is a gerund verb.

لذت بردن یک فعل جین است.

So the next verb have is an  ING and all get together.

بنابراین فعل بعدی have یک ING است و همه با هم جمع می شوند.

Very nicely written, a get together.

بسیار زیبا نوشته شده است، یک دور هم جمع شدن.

This is an event where people  gather, where people get together.

این رویدادی است که در آن مردم جمع می‌شوند، جایی که مردم دور هم جمع می‌شوند.

Excellent sentence.

جمله عالی

OK, now this is interesting, Mamadou  wrote the members of my family.

خوب، حالا این جالب است، مامادو به اعضای خانواده من نوشت.

But what is the subject?

اما موضوع چیست؟

If you think about who the subject is  in English, there are only 5 subjects.

اگر به این فکر کنید که موضوع به زبان انگلیسی چه کسی است، فقط 5 موضوع وجود دارد.

I, you, ** *** it.

من، تو، ****** آن را.

I consider the same subject we and they.

من و آنها موضوعی را در نظر می گیرم.

So you must take this noun  and think of it as a subject.

بنابراین شما باید این اسم را بگیرید و به عنوان یک موضوع فکر کنید.

So what is the subject in this case?

پس موضوع در این مورد چیست؟ این

It's the members.

اعضا هستند.

The members is the subject and that would  be I, you, ** *** it, we, they, they.

اعضا موضوع هستند و من، شما، ******، ما، آنها، آنها.

The members of the family is they so they  share because it's because the subject is they.

اعضای خانواده آن‌ها هستند، بنابراین به اشتراک می‌گذارند زیرا به این دلیل است که موضوع آنها هستند.

So the verb needs to be share without the S,  

بنابراین، فعل باید بدون علامت S باشد،

the members of the family share  a good moment every weekend.

اعضای خانواده هر آخر هفته لحظات خوبی را به اشتراک می‌گذارند.

So to fix this, you would  just either as wake up said,  

بنابراین برای رفع این مشکل، یا همان طور که wake up گفت، یا

you would either just say share or you would  just say my family and not the members.

فقط می‌گویید اشتراک‌گذاری می‌کنید یا فقط می‌گویید خانواده من و نه اعضا.

All right, excellent job in  Oak said every weekend each  

بسیار خوب، کار عالی در اوک می‌گوید هر آخر هفته هر

one gets ready to reunite along with its family.

کدام آماده می‌شوند تا با خانواده‌اش دوباره بپیوندند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

This is an interesting strategy.

این یک استراتژی جالب است.

Each one.

هرکدام.

So now our subject is ** *** it?

خب حالا موضوع ما ****** است؟

Because each one represents one person.

زیرا هر کدام نماینده یک نفر هستند.

So he gets ready, she gets ready,  the little girl gets ready,  

بنابراین او آماده می‌شود، او آماده می‌شود، دختر کوچک آماده می‌شود،

the teenager gets ready to  reunite along with its family.

نوجوان آماده می‌شود تا با خانواده‌اش متحد شود.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

I like that.

I never thought about that, to be honest.

من آن را دوست دارم.

راستش من هرگز به آن فکر نکردم.

As a collective noun or as  a ** *** it to use each one.

به عنوان یک اسم جمعی یا به عنوان یک ** *** برای استفاده از هر یک.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

That's very clever.

این خیلی هوشمندانه است.

I'm impressed.

من تحت تاثیر قرار گرفتم.

OK, let's move on.

باشه، ادامه بدیم

So now we have every night.

پس الان هر شب داریم.

Oh well, we have two people in this photo,  

اوه، ما دو نفر در این عکس داریم،

and they're pretty easy to identify  because one's a man, one's a woman.

و شناسایی آنها بسیار آسان است، زیرا یکی مرد است، یکی زن است.

But what would the collective noun be?

اما اسم جمعی چه خواهد بود؟

Let's imagine they're in a romantic relationship.

بیایید تصور کنیم که آنها در یک رابطه عاشقانه هستند.

They're not brother and sister, they're  not Co workers, they're not friends.

آنها خواهر و برادر نیستند، آنها همکار نیستند، آنها دوست نیستند.

They're in a romantic relationship,  

آنها در یک رابطه عاشقانه هستند،

So what would be the collective noun  that would represent the subject?

پس اسم جمعی که فاعل را نشان می دهد چه خواهد بود؟

** *** it?

** *** آی تی؟

Because we want to practice adding that  S or ES to our verbs in the present.

زیرا می‌خواهیم افزودن آن S یا ES به افعال خود را در زمان حال تمرین کنیم.

Simple Elson has it.

السون ساده آن را دارد.

Does anyone else know?

آیا کس دیگری می داند؟

Say the answer before I reveal it.

قبل از اینکه آن را فاش کنم، جواب را بگو.

The couple, exactly.

این زوج دقیقا

So the couple, the couple.

بنابراین زوج، زوج.

So if you're at a party and you're talking to two  

بنابراین اگر در یک مهمانی هستید و با دو نفر صحبت می کنید

people, you could say I met an  interesting couple at the party.

، می توانید بگویید که من با یک زوج جالب در مهمانی آشنا شدم.

The couple loves hiking.

این زوج عاشق پیاده روی هستند.

So the couple you're referring  to two people as one unit.

بنابراین زوج مورد نظر شما به دو نفر به عنوان یک واحد اشاره می‌کند.

So it's a collective noun.

بنابراین یک اسم جمعی است.

It's just like saying the group, but for  two people in a romantic relationship.

درست مثل گفتن گروه است، اما برای دو نفر در یک رابطه عاشقانه.

We refer to them as couple.

ما از آنها به عنوان زوج یاد می کنیم.

The couple.

زوج.

It doesn't matter if they  are boyfriend, girlfriend,  

فرقی نمی‌کند دوست پسر، دوست دختر،

fiance, engaged or married, it does not matter.

نامزد، نامزد یا متاهل باشند، مهم نیست.

You would still use the couple.

شما هنوز از زوج استفاده می کنید.

OK, so let's let's look at this picture.

خوب، پس بیایید به این تصویر نگاه کنیم.

This is an interesting picture.

این یک عکس جالب است.

Every night, what could you say?

هر شب، چه می توان گفت؟

Think of different verbs that you could use  based on this picture, and what could you say?

به افعال مختلفی فکر کنید که می‌توانید براساس این تصویر استفاده کنید، و چه می‌توانید بگویید؟

OK, Mozab, let's look at this every night.

باشه، موزاب، بیایید هر شب به این موضوع نگاه کنیم.

The couple.

زوج.

Well, we want to take our verb and we  want to conjugate it with the couple,  

خوب، ما می‌خواهیم فعل خود را بگیریم و می‌خواهیم آن را با زوج،

which is a collective noun, ** *** it.

که یک اسم جمعی است، ****** کنیم.

So we need to add that S or ES.

بنابراین باید S یا ES را اضافه کنیم.

So I'm sure everyone knows  what have is in the present.

بنابراین من مطمئن هستم که همه می‌دانند که در حال حاضر چه چیزی وجود دارد.

Simple.

ساده.

Every night the couple has a date night.

هر شب این زوج یک شب قرار دارند.

So dating is a verb to date, but ah night.

پس دوستیابی فعل تاریخ است، اما آه شب.

What type of night?

چه نوع شبی؟

A date night?

یک شب ملاقات؟

And what do you do on a date night?

و در یک شب ملاقات چه می کنید؟

You go for a nice dinner, you  go for a walk in the park,  

شما برای یک شام خوب می‌روید، می‌روید در پارک قدم می‌زنید،

you go and do what this  couple is doing right here.

می‌روید و کاری را انجام می‌دهید که این زوج اینجا انجام می‌دهند.

So you do something to  spend quality time together.

بنابراین شما کاری انجام می‌دهید که زمان با کیفیتی را با هم بگذرانید.

That would be a date night.

آن شب تاریخ خواهد بود.

OK, so Horatio said the couple goes exactly.

خوب، پس هوراسیو گفت که این زوج دقیقاً می روند.

So here we have an E regular spelling.

بنابراین در اینجا ما یک املای منظم E داریم.

We need to add that ES, which  I'm sure everybody knows already,  

باید اضافه کنیم که ES، که مطمئنم همه از قبل می‌دانند،

the couple goes for a car ride every night.

این زوج هر شب برای یک ماشین سواری می‌روند.

And that is an excellent sentence  structure because when you go for  

و این ساختار جمله‌ای عالی است، زیرا وقتی برای

a car ride, it sounds more like a  leisurely activity in the morning.

ماشین سواری می‌روید، بیشتر شبیه یک فعالیت آرام در صبح به نظر می‌رسد.

When you go to work and you take your car as  your vehicle, you don't go for a car ride.

وقتی سر کار می روید و ماشین خود را به عنوان وسیله نقلیه خود می گیرید، برای ماشین سواری نمی روید.

You drive to work.

شما با ماشین به محل کار می روید.

You drive to work because it isn't leisurely.

شما با ماشین به سمت محل کار خود می روید، زیرا این کار اوقات فراغت نیست.

It isn't for enjoyment.

برای لذت بردن نیست

It's for the purpose of transportation.

به منظور حمل و نقل است.

But if you're doing it for enjoyment, to look  at the beautiful mountains, to have a picnic.

اما اگر این کار را برای لذت بردن انجام می‌دهید، به کوه‌های زیبا نگاه کنید، برای یک پیک نیک.

Or just because you really enjoy driving, you use  to go for a ride, a car ride to go for a car ride.

یا فقط به این دلیل که واقعاً از رانندگی لذت می برید، از برای سواری استفاده می کنید، از ماشین سواری برای اتومبیل سواری استفاده می کنید.

Okay, excellent job.

باشه کار عالی

The couple spends quality time every night.

این زوج هر شب زمان با کیفیتی را سپری می کنند.

Exactly.

دقیقا.

And just like I made the comment before,  to me this sounds a little incomplete.

و درست همانطور که قبلاً نظر دادم، به نظر من این کمی ناقص به نظر می رسد.

Spend quality time.

زمان با کیفیت بگذرانید.

You just need to add that word together.

فقط باید آن کلمه را با هم اضافه کنید. هر شب

Spends quality time together  every night to make it sound  

زمان با کیفیتی را با هم سپری می‌کند تا به نظر

complete because you spend time doing something.

کامل برسد زیرا زمانی را صرف انجام کاری می‌کنید.

But if you add the word together,  then I understand, understand.

اما اگر کلمه را با هم اضافه کنید، می‌فهمم ، می‌فهمم.

That's how they're spending their time.

آنها وقت خود را اینگونه می گذرانند.

Oh, they're spending it together.

آه، آنها آن را با هم خرج می کنند.

And that in itself is the activity.

و این خود فعالیت است.

So Raul said that this couple, exactly this  couple, because it's a specific couple,  

بنابراین رائول گفت که این زوج، دقیقاً این زوج، چون یک زوج خاص هستند،

you can absolutely say that this couple  enjoys getting together every night.

کاملاً می توان گفت که این زوج  از دور هم بودن هر شب لذت می برند.

Yes.

آره.

So to get together is when two people meet because  

بنابراین دور هم جمع شدن زمانی است که دو نفر با هم ملاقات می کنند زیرا

you can be in a couple but  not live in the same house.

شما می توانید در یک زوج باشید اما در یک خانه زندگی نکنید.

You could be early in your relationship.

شما ممکن است در اوایل رابطه خود باشید.

So you're not living together, but  you are still a couple because it  

بنابراین شما با هم زندگی نمی‌کنید، اما هنوز یک زوج هستید، زیرا

doesn't doesn't matter if you're married or  just dating or how long you've been dating.

مهم نیست که ازدواج کرده‌اید یا فقط قرار ملاقات گذاشته‌اید یا مدت زمانی است که با هم قرار می‌گذارید.

For.

برای.

Good job, okay.

کار خوب، باشه

Louise says every night Bill likes to  drive his girlfriend to see the mountains.

لوئیز می‌گوید هر شب بیل دوست دارد دوست دخترش را برای دیدن کوه‌ها رانندگی کند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

I like how you used one person, you named him  Bill and you used your verb like with the S.

من از نحوه استفاده شما از یک نفر خوشم می‌آید، اسمش را بیل گذاشتید و از فعل like خود با S استفاده کردید.

Every night Bill likes to drive Dr.

هر شب بیل دوست دارد دکتر

Who, his girlfriend, to see the mountains.

هو را، دوست دخترش، به دیدن کوه‌ها ببرد.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

Nice sentence.

جمله قشنگیه

OK, excellent job everyone.

باشه کار همه عالیه

There are so many great  comments here, OK, Dindy said.

دیندی گفت: نظرات بسیار عالی در اینجا وجود دارد، بسیار خوب.

That couple seems very shy.

آن زوج خیلی خجالتی به نظر می رسند.

And this is an excellent sentence because  the verb seem is in the present simple and  

و این یک جمله عالی است زیرا فعل seem در زمان حال ساده است و

it's conjugated with couple because  you added the S So very nicely done  

با زوج مزدوج شده است زیرا S So بسیار زیبا انجام شده را اضافه کردید

because we use the present simple  also for factual information.

زیرا ما از فعلی ساده همچنین برای اطلاعات واقعی استفاده می کنیم.

And you still need to conjugate your verb.

و شما هنوز باید فعل خود را با هم ترکیب کنید.

So although this isn't necessarily an every night  because it's just factual, they seem it seems shy.

بنابراین، اگرچه این لزوماً هر شب نیست، زیرا فقط واقعی است، به نظر می رسد خجالتی است.

That couple seems very shy, very nice.

این زوج خیلی خجالتی به نظر می رسند، خیلی خوب.

All right, excellent job, everyone.

بسیار خوب، کار عالی، همه.

How about this?

در مورد این چطور؟

Now our adverb of frequency  is frequently frequently.

اکنون قید فرکانس ما اغلب مکرر است.

So this is if we have always is seven days  per week, frequently would be slightly less.

بنابراین اگر همیشه هفت روز در هفته داشته باشیم، اغلب کمی کمتر خواهد بود.

There is no definition such as it must be six  times per week, it must be five times per week,  

هیچ تعریفی وجود ندارد، مثلاً باید شش بار در هفته باشد، باید پنج بار در هفته باشد،

but it's less than always, but  it's it's still to a large degree.

اما کمتر از همیشه است، اما هنوز تا حد زیادی است.

So if we are using seven days per week and always  

بنابراین اگر از هفت روز در هفته استفاده می‌کنیم و همیشه

is 7 days per week to me frequently  sounds like five or six, five or six.

7 روز در هفته برای من غالباً پنج یا شش، پنج یا شش به نظر می‌رسد.

OK, So what could you say?

خوب، پس چه می توانید بگویید؟

And again, we could talk  about the person presenting,  

و دوباره، می‌توانیم درباره شخصی که ارائه می‌کند صحبت کنیم،

we could talk about the  other people in the picture.

می‌توانیم درباره افراد دیگر در تصویر صحبت کنیم.

You can use adjectives, descriptors to identify  them, or you can talk about them as a unit.

می‌توانید از صفت‌ها، توصیف‌گرها برای شناسایی آن‌ها استفاده کنید، یا می‌توانید در مورد آنها به عنوان یک واحد صحبت کنید.

What would be the collective noun in this case?

اسم جمع در این مورد چه خواهد بود؟

This looks to me like a professional situation.

این به نظر من یک موقعیت حرفه ای است.

So what would be the collective noun to  talk about this group as it, ** *** it?

بنابراین، اسم جمعی برای صحبت درباره این گروه به عنوان آن، ****** چه خواهد بود؟

How could we talk about this group as it?

چگونه می توانیم در مورد این گروه به عنوان آن صحبت کنیم؟

Well, you could say group, like I just told you.

خوب، شما می توانید بگویید گروه، همانطور که من به شما گفتم.

You could say this group or the group.

می توان گفت این گروه یا گروه.

You could absolutely do that.

شما کاملا می توانید این کار را انجام دهید.

What else could you use as a collective noun?

چه چیز دیگری می توانید به عنوان اسم جمعی استفاده کنید؟

To me, it doesn't look like a family.

به نظر من مثل یک خانواده نیست.

It's definitely not a couple.

قطعا زوج نیست.

So what could we say?

پس چه می توانستیم بگوییم؟

Well, a lot of people have it.

خوب، بسیاری از مردم آن را دارند.

Ava said the team and Satijit said the team.

آوا گفت تیم و ساتیجیت گفت تیم.

Exactly, Exactly.

دقیقا، دقیقا.

OK, excellent job.

باشه کار عالی این

It's the team.

تیم است.

OK, now let's use frequently.

خوب، حالا بیایید اغلب استفاده کنیم.

AKA said my boss, exactly my boss.

AKA گفت رئیس من، دقیقا رئیس من.

So this is a great opportunity.

بنابراین این یک فرصت عالی است.

You could say he or she, but you  could say my boss, my coworker,  

شما می توانید بگویید او یا او، اما می توانید بگویید رئیس من، همکار من،

my team mate, my team mate is one  person on your team, my colleague.

هم تیمی من، هم تیمی من یک نفر در تیم شما است، همکار من.

So those are different options that you can use  

بنابراین، اینها گزینه‌های مختلفی هستند که می‌توانید از

for this subject that would  all replace he or she or it.

برای این موضوع استفاده کنید که همه جایگزین او می‌شوند.

My boss frequently calls meetings.

رئیس من اغلب جلسات را فرا می خواند.

Exactly when you call a meeting,  

دقیقاً وقتی جلسه ای فرا می‌خوانید،   به این

it means that the boss says okay everyone  let's meet 5 minutes in the boardroom.

معنی است که رئیس می‌گوید باشه همه بیایید 5 دقیقه در اتاق جلسه همدیگر را ببینیم.

My boss just called a meeting.

رئیس من فقط یک جلسه تشکیل داد.

In that case, it's the past simple  because it's a completed pass action.

در آن صورت، این کار گذشته ساده است زیرا یک اقدام پاس کامل است.

My boss just called a meeting.

رئیس من فقط یک جلسه تشکیل داد.

Oh sorry, I can't go to lunch.

اوه ببخشید من نمیتونم برم ناهار

My boss just called an emergency meeting.

رئیس من فقط یک جلسه اضطراری تشکیل داد.

My boss frequently calls meetings.

رئیس من اغلب جلسات را فرا می خواند.

So now frequently is our  regular adverb of frequency.

بنابراین now اغلب قید منظم فرکانس ما است.

So the placement is subject adverb of frequency  and then your verb conjugated with the subject.

بنابراین مکان، قید فاعل فراوانی است و سپس فعل شما با فاعل مزدوج می شود.

Excellent job.

کارت عالی بود.

How about this one?

این یکی چی؟

Julia said The presenter.

جولیا گفت: مجری.

Exactly.

The person presenting the presenter frequently  goes on and on and we find it tedious.

دقیقا.

فردی که مرتباً مجری را ارائه می‌کند ادامه می‌دهد و ما آن را خسته‌کننده می‌دانیم.

So I hope you understand.

پس امیدوارم متوجه شده باشید.

Goes on and on and to be dramatic.

ادامه دارد و دراماتیک است.

You can keep adding on and on and on and on and  on and on and on and on and native speakers often  

do that if we really want to emphasize how long  the person went on and on for to find it tedious.

اگر ما واقعاً بخواهیم تأکید کنیم که فرد چقدر طولانی مدت طولانی را خسته‌کننده می‌دانست، می‌توانید به اضافه کردن ادامه دهید .

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

Hopefully that's not what you're  thinking right now with this  

امیدوارم این چیزی نباشد که در حال حاضر با این

presentation that I as the  presenter in going on and on and on.

ارائه  که من به عنوان ارائه کننده در ادامه و در ادامه آن فکر می کنید، فکر نمی کنید.

Hopefully not.

امیدوارم که نه.

All right, awesome job and also  nice job changing your subject.

بسیار خوب، یک کار عالی و همچنین کار خوبی که موضوع شما را تغییر می دهد.

At the beginning.

در آغاز.

We have the presenter go is our verb conjugated  goes on and on and we now the subject has changed.

ما ارائه دهنده go is conjugated فعل ما ادامه دارد و ادامه می دهد و ما اکنون موضوع تغییر کرده است.

So you have to change your verb  conjugation, which Julia did.

بنابراین شما باید صرف فعل خود را تغییر دهید ، کاری که جولیا انجام داد.

Excellent job, Julia.

کار عالی جولیا

OK, yes, Freddy, we frequently can observe.

خوب، بله، فردی، ما اغلب می توانیم مشاهده کنیم. در

How about change that to a collective noun?

مورد تغییر آن به یک اسم جمعی چطور؟

Or.

یا.

He or she to practice that.

او آن را تمرین کند.

Oh, right, Adda, said Allen.

اوه، درست، آدا، گفت آلن.

So now in the picture we have an Allen.

بنابراین اکنون در تصویر یک آلن داریم.

Allen makes his presentation  in the meetings frequently.

آلن اغلب در جلسات سخنرانی خود را انجام می دهد .

Yeah, I would put the adverb  of frequency before the verb.

بله، قید فرکانس را قبل از فعل قرار می‌دهم.

Allen frequently makes his presentation.

آلن اغلب ارائه خود را انجام می دهد.

Now, if you use make a presentation,  it means that you create it.

اکنون، اگر از ارائه ارائه استفاده می‌کنید، به این معنی است که آن را ایجاد کرده‌اید.

So for example, the PowerPoint that you're looking  at right now, I made it and this is presentation.

بنابراین، برای مثال، پاورپوینت‌ای را که در حال حاضر به آن نگاه می‌کنید، من آن را ساختم و این ارائه است.

So I made this presentation.

بنابراین من این ارائه را انجام دادم.

I chose the images, I added  the text, I formatted it.

من تصاویر را انتخاب کردم، متن را اضافه کردم ، آن را قالب بندی کردم.

So I created it.

بنابراین من آن را ایجاد کردم.

I made it.

من انجامش دادم.

But for this one, you can just use the  verb present and put that in the present,  

اما برای این مورد، فقط می‌توانید از فعل present استفاده کنید و آن را در زمان حال، ساده قرار دهید

simple, and add the as Allen frequently presents.

و همان‌طور که آلن اغلب ارائه می‌کند اضافه کنید.

Or you can give a presentation.

یا می توانید یک ارائه ارائه دهید.

You can give a presentation.

می توانید یک ارائه ارائه دهید.

All right, Zeusy said the teacher, exactly.

بسیار خوب، زئوسی دقیقاً به معلم گفت.

The teacher, he or she, the teacher  frequently uses the information board.

معلم، او، معلم اغلب از تابلوی اطلاعات استفاده می کند.

Exactly so on the screen here.

دقیقاً همینطور روی صفحه اینجا.

Yeah, you could call that an information board.

بله، می توانید آن را تابلوی اطلاعات بنامید.

Very nice.

بسیار خوب.

All right, here.

خیلی خب، اینجا

So we have one with team.

بنابراین ما با تیم یکی داریم.

The team meets frequently to  improve the efficiency of the work.

تیم مرتباً برای بهبود کارایی کار ملاقات می‌کند.

Exactly.

دقیقا.

Adverbs of frequency or adverbs in general are  difficult because their position is flexible.

قیدهای فراوانی یا قیدها به طور کلی دشوار هستند زیرا موقعیت آنها انعطاف پذیر است.

To me, this sounds good.

به نظر من این خوب به نظر می رسد.

Meets frequently to be absolutely safe because  in many cases the placement is not flexible.

مرتباً ملاقات می کند تا کاملاً ایمن باشد، زیرا در بسیاری از موارد این مکان انعطاف پذیر نیست.

I recommend doing subject adverb of frequency  and then verb because it's always correct.

توصیه می‌کنم قید موضوعی با فراوانی و سپس فعل را انجام دهید زیرا همیشه درست است.

However, Dindy, to me this does sound good.

با این حال، دیندی، به نظر من این خوب به نظر می رسد.

All right, yes, this meeting excellent  job because this is the IT IU ** *** it.

بسیار خوب، بله، این جلسه کار بسیار خوبی است زیرا این IU IT ****** آن است.

So this meeting, it takes place frequently.

بنابراین این جلسه، اغلب برگزار می شود.

Very nice, and again to me  frequently sounds good at the end.

خیلی خوب است، و باز هم برای من اغلب در پایان خوب به نظر می رسد.

If you want to make sure it's always correct, then  you can put it after the subject before the verb.

اگر می‌خواهید مطمئن شوید که همیشه درست است، می‌توانید آن را بعد از فاعل قبل از فعل قرار دهید.

OK, excellent job.

باشه کار عالی

How about this one?

این یکی چی؟

So usually, usually, again, so if we have  always, frequently to me usually sounds  

بنابراین معمولاً، معمولاً، دوباره، بنابراین اگر همیشه داشته باشیم، اغلب برای من معمولاً صدایی شبیه به

either about the same as frequently  or maybe just the slightest bit less.

مکرر یا شاید کمی کمتر است.

But again, these aren't things  that everyone would agree with.

اما باز هم، اینها چیزهایی نیستند که همه با آن موافق باشند.

But it's about there.

اما در مورد آنجاست.

It's either the same as frequently or just perhaps  maybe a tiny bit less, but it's less than always.

یا مثل مکرر است یا شاید شاید کمی کمتر، اما کمتر از همیشه است.

So here to me, these look like strangers,  so I don't see them as a collective.

بنابراین اینجا برای من، اینها غریبه به نظر می رسند، بنابراین من آنها را به عنوان یک جمع نمی بینم.

It's possible they're a couple, they just  choose to sit in different locations.

ممکن است آنها یک زوج باشند، فقط انتخاب می‌کنند در مکان‌های مختلف بنشینند.

But to me they look like strangers,  so I don't see a collective noun.

اما برای من آنها غریبه به نظر می رسند، بنابراین اسم جمعی نمی بینم.

So we could refer to them as individuals.

بنابراین می‌توانیم از آنها به عنوان افراد یاد کنیم.

So we have the man, the woman.

بنابراین ما مرد، زن را داریم.

You can add more information.

می توانید اطلاعات بیشتری اضافه کنید.

Even though there's only one man and one woman,  

حتی اگر فقط یک مرد و یک زن وجود دارد،

you can still use a descriptor just to  add more information to practice as well.

همچنان می‌توانید از یک توصیفگر استفاده کنید تا اطلاعات بیشتری را نیز به تمرین اضافه کنید. پس

So hmm.

هوم

And our adverb of frequency is usually  what could you say in this picture, huh?

و قید فراوانی ما معمولاً این است که در این تصویر چه می‌توانید بگویید، نه؟

So here we have she reads a book in train usually.

بنابراین اینجا داریم که او معمولاً در قطار کتاب می‌خواند.

OK, so let's for placement, let's do  subject adverb of frequency and then verb.

خوب، پس برای قرار دادن، بیایید قید موضوعی فرکانس و سپس فعل را انجام دهیم.

She usually reads a book.

او معمولا کتاب می خواند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

Because your verb is read and  is conjugated with the subject.

زیرا فعل شما خوانده می شود و با فاعل مزدوج می شود.

She usually reads a book.

او معمولا کتاب می خواند.

Now what preposition do we need  with train, subway, plane, boat?

حالا با قطار، مترو، هواپیما، قایق به چه حرف اضافه نیاز داریم؟ از

What do we use?

چه چیزی استفاده می کنیم؟ از

We use the preposition on.

حرف اضافه on استفاده می کنیم.

So a very useful memory aid is if you  can move, then use the preposition on.

بنابراین یک کمک حافظه بسیار مفید این است که اگر می‌توانید حرکت کنید، از حرف اضافه on استفاده کنید.

So when you're in a car,  you can't get up and move.

بنابراین وقتی در ماشین هستید، نمی‌توانید بلند شوید و حرکت کنید.

And that's why we use in  with a car, a truck, a van.

و به همین دلیل است که ما با یک ماشین، یک کامیون، یک ون استفاده می کنیم.

So a vehicle in.

بنابراین یک وسیله نقلیه وارد می شود.

But you can move on a train, on  a plane, on a boat, on a subway.

اما می توانید در قطار، هواپیما، قایق، مترو حرکت کنید.

Am I forgetting any?

آیا چیزی را فراموش می کنم؟

So we use on.

بنابراین ما استفاده می کنیم.

She usually reads a book  on the train, on the train.

او معمولاً در قطار، در قطار کتاب می‌خواند.

OK, Sergey, I like this.

باشه، سرگئی، من این را دوست دارم.

Sergey chose to use the local bus as the subject.

سرگئی استفاده از اتوبوس محلی را به عنوان موضوع انتخاب کرد.

Excellent job, Sergey, and very creative.

کار عالی، سرگی، و بسیار خلاق.

Because this is it.

چون همین است.

I, you, ** *** it.

من، تو، ****** آن را.

So the bus as the subject is it the bus it.

بنابراین اتوبوس به عنوان موضوع، اتوبوس آن است.

It is usually empty in the summertime.

معمولا در تابستان خالی است.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

So our verb to be conjugated with the subject.

بنابراین فعل ما با فاعل مضاف می شود.

The local bus is usually empty in the summertime.

اتوبوس محلی معمولا در تابستان خالی است.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK, Java here, said the boy.

پسر گفت خوب جاوا اینجاست.

Exactly the boy.

دقیقا پسره

The boy usually rides a bus  to go to work very nice.

پسر معمولاً برای رفتن به سر کار اتوبوس سوار می شود.

So you can ride a bus.

بنابراین می توانید سوار اتوبوس شوید.

You can also take a bus, but  you can ride a bus very nice.

شما همچنین می‌توانید سوار اتوبوس شوید، اما می‌توانید اتوبوس را بسیار خوب سوار کنید.

And then you added your ***.

و سپس *** خود را اضافه کردید.

Excellent.

عالی

Now generally we use boy if it's more of a child.

در حال حاضر به طور کلی ما از پسر استفاده می کنیم اگر بیشتر یک کودک باشد.

So if this was a child going to school,  perhaps, but for adults we generally use man.

بنابراین اگر این کودکی بود که به مدرسه می‌رفت، شاید، اما برای بزرگسالان معمولاً از مرد استفاده می‌کنیم.

So the man usually rides a bus to go to work.

بنابراین مرد معمولاً برای رفتن به محل کار سوار اتوبوس می شود.

OK, here we go.

خوب، ما به اینجا می رویم.

We have Ellison said The woman reading a book.

ما از الیسون گفته ایم که زنی در حال خواندن کتاب است.

Excellent job because the woman reading a book  

کار عالی است زیرا زن در حال خواندن کتاب    که

that as the subject is she  she usually takes the bus.

موضوع آن است معمولاً سوار اتوبوس می شود.

Very nice.

She usually takes the bus.

بسیار خوب.

او معمولا سوار اتوبوس می شود.

The woman reading a book.

زن در حال خواندن کتاب

Excellent job.

کارت عالی بود.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK.

خوب.

Hmm, how about this one?

هوم، این یکی چطوره؟

So we have sometimes, sometimes would  be less than usually and frequently.

بنابراین گاهی اوقات، گاهی اوقات کمتر از حد معمول و مکرر می‌شویم.

So we have always, frequently, usually  about the same and then sometimes,  

بنابراین، ما همیشه، اغلب، معمولاً تقریباً یکسان و سپس گاهی اوقات،

so maybe sometimes is 3 * a week.

بنابراین شاید گاهی اوقات 3 * در هفته باشد.

If we're using seven out of seven, seven  days in a week is always 65 is usually  

اگر از هفت از هفت روز استفاده می‌کنیم، هفت روز در هفته همیشه 65 است معمولاً

frequently and then sometimes could  be three or four could be sometimes.

مکرر و سپس گاهی اوقات ممکن است سه یا چهار باشد.

Again, these are just guidelines.

باز هم، اینها فقط دستورالعمل هستند.

So we'll do our sum junct our adverb or  frequently frequency sometimes, and then our verb.

بنابراین ما گاهی اوقات قید یا فرکانس خود را جمع می کنیم و سپس فعل خود را انجام می دهیم.

So let's think of a collective noun.

پس بیایید به یک اسم جمعی فکر کنیم.

So we already practiced some.

بنابراین ما قبلاً مقداری تمرین کردیم.

We could say the group, the group.

می توانیم بگوییم گروه، گروه.

So for if this is friends, a group of friends,  then you can use the group, the group.

بنابراین اگر این دوستان، گروهی از دوستان هستند، می‌توانید از گروه، گروه استفاده کنید.

They could also be colleagues.

آنها همچنین می توانند همکار باشند.

So we could say the team because  they could work together.

بنابراین می‌توانیم بگوییم تیم چون آنها می‌توانند با هم کار کنند.

This could be a work meeting is just  taking place in a public location,  

این می تواند یک جلسه کاری باشد که فقط در یک مکان عمومی برگزار می شود،

or you can refer to each person and now you can.

یا می توانید به هر فرد مراجعه کنید و اکنون می توانید.

They look quite similar, don't they?

آنها کاملا شبیه به هم هستند، نه؟

So you have to use some really good descriptive  words if you want to identify one specific person.

بنابراین اگر می‌خواهید فرد خاصی را شناسایی کنید، باید از کلمات توصیفی بسیار خوبی استفاده کنید.

Now another collective.

حالا یک جمع دیگر.

You could refer to everyone in this picture,  including the people in the background.

می‌توانید به همه افراد در این تصویر، از جمله افرادی که در پس‌زمینه هستند اشاره کنید.

You could refer to all of  them as the crowd, The crowd.

می‌توانید به همه آن‌ها به‌عنوان «جمعیت»، «جمعیت» اشاره کنید.

So the crowd is another way to say the group.

بنابراین جمعیت راه دیگری برای گفتن گروه است.

So those are some collective  options for you just to practice.

بنابراین، اینها برخی از گزینه‌های جمعی هستند که می‌توانید فقط تمرین کنید.

OK, So what do we have here?

خوب، پس ما اینجا چه داریم؟

We have Java here, said the friends.

دوستان گفتند اینجا جاوا داریم.

Exactly.

That's correct.

دقیقا.

این درست است.

Sometimes eat out.

گاهی اوقات بیرون غذا بخورید.

So when you eat out, it means you go  to a location other than your home,  

بنابراین وقتی بیرون غذا می خورید، به این معنی است که به مکانی غیر از خانه، به

other than your office, and you eat.

غیر از محل کارتان می روید و غذا می خورید.

So this sentence is correct.

پس این جمله صحیح است.

Let's practice with ** *** or it.

بیایید با ****** یا آن تمرین کنیم.

All right, So what could we do?

بسیار خوب، پس چه کاری می توانیم انجام دهیم؟

So here KSLSLSL not sure how to say that this  man so get rid of the S because you have this,  

بنابراین اینجا KSLSLSL نمی‌دانم چگونه بگویم که این مرد، بنابراین از S خلاص شوید، زیرا شما این را دارید،

which represents one this man sometimes because  we want to do subject averb of frequency.

که گاهی اوقات یکی از این مرد را نشان می‌دهد، زیرا می‌خواهیم فاعل فاعل فرکانس را انجام دهیم.

And then our verb this man  no S this man sometimes.

و سپس فعل ما this man no S this man گاهی اوقات.

Now what do we need to do here?

حالا اینجا باید چیکار کنیم؟

Because our verb is to hang out.

چون فعل ما پاتوق کردن است.

So Susan has that hang out.

بنابراین سوزان آن پاتوق را دارد. در حال

As to now Susan use I as the subject.

حاضر سوزان از I به عنوان سوژه استفاده می کند.

So in this case is correct.

پس در این مورد صحیح است.

If you wanted to use this man with  only one man, you would add the S.

اگر می‌خواهید از این مرد فقط با یک مرد استفاده کنید، S را اضافه کنید.

This man sometimes hangs out in this cafe.

این مرد گاهی اوقات در این کافه می‌گذرد.

Very nice.

بسیار خوب.

Oh, I love it, Fabio.

اوه، من آن را دوست دارم، فابیو.

This cafe.

این کافه

Yes, exactly.

بله دقیقا.

Why didn't I think of that?

چرا به آن فکر نکردم؟

This cafe it so we're referring  to the cafe as the subject.

این کافه است بنابراین ما به کافه به عنوان موضوع اشاره می کنیم.

This cafe, it sometimes gets really busy.

این کافه، گاهی اوقات واقعا شلوغ می شود.

So to get busy, in this case get means become  is that transition between not busy, too busy.

بنابراین برای مشغول شدن، در این مورد دریافت یعنی تبدیل شدن به این معناست که انتقال بین نه مشغول، خیلی مشغول است.

This cafe sometimes gets really busy.

این کافه گاهی اوقات خیلی شلوغ می شود.

The excellent job, Fabio.

کار عالی، فابیو.

OK, here we have Gore with a nice  descriptor, The man with the white T-shirt.

خوب، اینجا ما گور را داریم با یک توصیف خوب، مردی با تی شرت سفید.

OK, so let's put this in the present.

خوب، پس بیایید این را در زمان حال قرار دهیم.

Simple.

ساده.

The man with the white T-shirt listens  to his friend carefully listens.

مردی با تی شرت سفید به صحبت های دوستش با دقت گوش می دهد.

So you need listen to listen is your verb.

بنابراین شما نیاز به گوش دادن برای گوش دادن فعل شماست.

And then you add the as  because it's in the present.

و سپس به عنوان  اضافه می‌کنید زیرا در حال حاضر است.

Simple.

ساده.

And you listen to someone or something.

و شما به کسی یا چیزی گوش می دهید.

So if I have headphones in, you could say,  oh, Jennifer, what are you listening to?

بنابراین اگر هدفون دارم، می‌توانید بگویید، اوه، جنیفر، به چه چیزی گوش می‌دهی؟

What are you listening to now?

الان داری چی گوش میدی؟

In this case, he listens to his friend carefully.

در این صورت با دقت به صحبت های دوستش گوش می دهد.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

OK, sometimes the team goes out  in order to talk about business.

بسیار خوب، گاهی اوقات تیم بیرون می‌رود تا درباره کسب‌وکار صحبت کند.

Exactly.

Very nice.

دقیقا.

بسیار خوب.

So the team is the collective noun.

بنابراین تیم اسم جمعی است.

Now again, adverbs of frequency.

حالا دوباره، قیدهای فراوانی.

They are flexible.

آنها انعطاف پذیر هستند.

If you want to be very safe, the  safest choice is subject adverb verb.

اگر می‌خواهید بسیار ایمن باشید، امن‌ترین انتخاب، فعل فاعل است.

The team sometimes goes out in order to  talk about business, and our verb is go.

تیم گاهی اوقات بیرون می‌رود تا درباره تجارت صحبت کند، و فعل ما رفتن است.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, so this coworker, if you have this,  

خوب، پس این همکار، اگر این را دارید،

you only need one because this is  for singular and these is for plural.

فقط به یکی نیاز دارید زیرا این برای مفرد است و این برای جمع است.

But let's talk about one.

اما بیایید در مورد یکی صحبت کنیم.

So just change it to this coworker sometimes talks  about his research on human rights, human rights.

بنابراین فقط آن را به این همکار تغییر دهید که گاهی درباره تحقیقاتش درباره حقوق بشر و حقوق بشر صحبت می کند.

So you need that S on human rights rights.

بنابراین شما به S در مورد حقوق بشر نیاز دارید.

So you could say to make this a collective, the  team, the team sometimes talks about its research  

بنابراین می‌توانید بگویید که این یک جمع باشد، تیم، تیم گاهی درباره تحقیقات خود

on human rights or the group, the group of  friends and the conjugation is the group.

درباره حقوق بشر صحبت می‌کند یا گروه، گروه دوستان و ترکیب آن گروه است.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, now how about this one?

خوب حالا این یکی چطوره؟

It's our last one.

این آخرین مورد ماست.

We have rarely, so we have always,  frequently, usually, sometimes.

ما به ندرت داشته ایم، بنابراین همیشه، اغلب، معمولاً گاهی اوقات.

Now rarely is on the the lesser side.

در حال حاضر به ندرت در طرف کوچکتر است.

So if you do something, seven  out of seven is always, rarely,  

بنابراین اگر کاری انجام دهید، هفت از هفت همیشه، به ندرت،

might be one out of seven, rarely, rarely.

ممکن است یکی از هفت باشد، به ندرت، به ندرت.

OK, so you can think of it as  not often, not usually, rarely.

بسیار خوب، بنابراین می‌توانید به آن فکر کنید که اغلب، نه معمولاً، به ندرت.

And we have one person in  this group in this picture.

و ما در این تصویر یک نفر در این گروه داریم.

I should say, this isn't a  group, this is a picture.

باید بگویم، این یک گروه نیست، این یک عکس است.

We have one person in this picture.

ما در این تصویر یک نفر داریم.

So this will be easy for you.

بنابراین این کار برای شما آسان خواهد بود.

We've done a lot of practice  with collective nouns.

ما تمرینات زیادی را با اسم‌های جمعی انجام داده‌ایم.

Awesome job, everyone.

کار عالیه همه

How about this one?

این یکی چی؟

Ashem said.

اشم گفت.

She rarely arranges her suitcase exactly.

او به ندرت چمدان خود را دقیقاً مرتب می کند.

Exactly, so even if the person is doing  it now, you could still make that comment.

دقیقاً، بنابراین حتی اگر آن شخص اکنون این کار را انجام می‌دهد، همچنان می‌توانید آن نظر را بنویسید.

Oh wow.

اوه وای.

She rarely arranges her suitcase,  so this is unusual for her.

او به ندرت چمدانش را مرتب می کند، بنابراین این برای او غیرعادی است.

The fact that she's arranging her suitcase now is  unusual because she rarely arranges her suitcase.

این واقعیت که او اکنون چمدانش را مرتب می کند غیرمعمول است زیرا به ندرت چمدانش را مرتب می کند.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

She rarely stays home exactly.

او به ندرت دقیقاً در خانه می ماند. به

It looks like she's about to leave,  so she rarely stays home exactly.

نظر می رسد او در شرف خروج است، بنابراین به ندرت دقیقاً در خانه می ماند.

Very nice, Fabio said my daughter.

فابیو گفت دخترم خیلی خوبه.

Exactly, so that could be a different subject.

دقیقاً، بنابراین می تواند موضوع متفاوتی باشد.

My daughter rarely goes on a solo trip.

دختر من به ندرت به سفر انفرادی می رود.

Very nicely done.

خیلی قشنگ انجام شده

A solo trip is when you travel alone,  

سفر انفرادی زمانی است که شما به تنهایی سفر کنید،

just one person, without a friend,  without a partner, just alone.

فقط یک نفر، بدون دوست، بدون شریک، فقط به تنهایی.

A solo trip.

یک سفر انفرادی

Very nice.

بسیار خوب.

She rarely travels.

او به ندرت سفر می کند.

Maria says she rarely travels.

ماریا می گوید که به ندرت سفر می کند.

Very nice.

بسیار خوب.

Our verb is travel.

فعل ما سفر است.

So she doesn't know what to pack exactly.

بنابراین او دقیقاً نمی داند چه چیزی را ببندد.

Exactly.

دقیقا.

Everyone is doing very nice with this one.

همه با این یکی خیلی خوب کار می کنند.

OK, she rarely arranges books.

خوب، او به ندرت کتاب ها را مرتب می کند.

Exactly.

Very nice Again, we have arrange now.

دقیقا.

خیلی خوب دوباره، ما اکنون ترتیب داده ایم.

Notice here that ES adds an extra sound.

در اینجا توجه کنید که ES یک صدای اضافی اضافه می کند.

Arranges, arranges.

ترتیب می دهد، ترتیب می دهد.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

Arranges, arranges.

ترتیب می دهد، ترتیب می دهد.

Very nice.

بسیار خوب.

Ayman says she rarely travel.

ایمن می گوید که به ندرت سفر می کند.

Don't forget that S, Simon.

فراموش نکن که S، سایمون.

Don't forget that S She rarely travels  with an S She rarely travels overseas.

فراموش نکنید که S She به ندرت با یک S سفر می کند. او به ندرت به خارج از کشور سفر می کند.

So maybe now she is, but this isn't  something that's part of her regular routine.

بنابراین شاید اکنون او باشد، اما این چیزی نیست که بخشی از روال معمول او باشد.

She rarely travels overseas, so  she's really nervous about her trip.

او به ندرت به خارج از کشور سفر می کند، بنابراین او واقعاً در مورد سفر خود عصبی است.

Very nice.

بسیار خوب.

Java here says she rarely explores.

جاوا در اینجا می گوید که او به ندرت کاوش می کند.

So our verb is explore and then  add that as explores foreign lands.

بنابراین فعل ما کاوش است و سپس آن را به عنوان کاوش سرزمین‌های خارجی اضافه می‌کنیم.

Very nice.

بسیار خوب.

OK, Ayat, says Linda.

لیندا می گوید باشه آیت.

Very nice.

بسیار خوب. به

Give this person a name,  make it sound more personal.

این شخص یک نام بدهید، آن را شخصی‌تر کنید.

Linda rarely travels abroad.

لیندا به ندرت به خارج از کشور سفر می کند.

Travels abroad, very nice.

سفر به خارج از کشور، بسیار خوب است.

So to travel abroad and to travel  overseas, as Ayman said, both are the same.

بنابراین، همانطور که ایمن گفت، برای سفر به خارج و سفر به خارج از کشور، هر دو یکسان هستند.

Notice it's overseas with that  S and in this case is abroad.

توجه داشته باشید که با آن S در خارج از کشور است و در این مورد در خارج از کشور است.

There's no S on it.

هیچ S روی آن وجود ندارد.

I'm sure you feel a lot more confident speaking.

مطمئنم که در صحبت کردن احساس اعتماد به نفس بیشتری می کنید.

Now let's quickly review the verb to be  and we'll review everything you need to  

اکنون بیایید به سرعت فعل to be را مرور کنیم و همه چیزهایی را که باید

know about the verb to be because this  is an area that students struggle with.

درباره فعل to be بدانید مرور می کنیم زیرا این حوزه ای است که دانش آموزان با آن دست و پنجه نرم می کنند.

The verb to be can of course, be  used as the main verb in a sentence.

فعل to be البته می تواند به عنوان فعل اصلی در جمله استفاده شود.

Now don't worry about taking notes because  I summarize everything in our free lesson  

اکنون نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را در درس رایگان خود

PDF and at the end of this lesson, I'm going to  quiz you, so make sure you watch until the end.

PDF خلاصه می‌کنم و در پایان این درس، از شما سؤال می‌کنم، پس حتماً تا آخر تماشا کنید.

The verb to be is the main verb as the main verb.

فعل to be فعل اصلی به عنوان فعل اصلی است.

Let's review it in the present simple.

بیایید آن را در زمان حال ساده مرور کنیم.

Now it has irregular conjugations.

حالا صیغه های نامنظم دارد.

I know you're thinking Jennifer, I know this,  

می‌دانم که به جنیفر فکر می‌کنی، من این را می‌دانم،

but I correct these mistakes  with my most advanced students.

اما من این اشتباهات را با پیشرفته‌ترین دانش‌آموزانم اصلاح می‌کنم.

So pay attention.

پس توجه کنید.

The conjugations are I am you, we,  they are ** *** it is I am happy.

صیغه ها من هستم، ما، آنها هستند ** *** این است که من خوشحالم.

So we use the verb to be for States and emotions.

بنابراین ما از فعل to برای حالت ها و احساسات استفاده می کنیم.

What about you I am?

من تو چی؟ در

Right now I am.

حال حاضر من هستم.

Fill in the adjective, hopefully it's  a +1, and put it in the comments.

صفت را پر کنید، امیدوارم 1+ باشد، و آن را در نظرات قرار دهید.

I am what?

من چی هستم؟

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

Practice that verb to be.

آن فعل to be را تمرین کنید.

You are my friend.

تو دوست من هستی.

He is a happy person.

او فردی شاد است.

She is a doctor.

او یک دکتر است. داره

It is raining.

بارون میاد.

We are students.

ما دانشجو هستیم.

They are tired.

آن ها خسته هستند.

Native speakers Use the verb  to be in the contracted form.

سخنرانان بومی از فعل به صورت قراردادی استفاده کنید.

You should use it too, to sound more  natural, especially in spoken English.

شما نیز باید از آن استفاده کنید تا طبیعی تر به نظر برسد، به خصوص در گفتار انگلیسی.

I'm happy you're my friend.

خوشحالم که دوست من هستی

He's a doctor.

او دکتر است.

She's a doctor.

او یک دکتر است.

It's raining where students  notice that pronunciation  

جایی که دانش‌آموزان متوجه تلفظ می‌شوند،

Where where students they're tired  as the main verb in the past simple.

جایی که دانش‌آموزان خسته هستند، به عنوان فعل اصلی در گذشته ساده، باران می‌بارد.

It also has irregular conjugations.

همچنین دارای صیغه های نامنظم است.

The subjects I, ** *** it  use was you, we, they use.

موضوعاتی که من، ** *** از آن استفاده می کنم، شما بودید، ما، آنها استفاده می کنند.

Were.

بود.

I was there yesterday.

دیروز آنجا بودم.

He was a great leader.

او یک رهبر بزرگ بود.

She was at the party.

او در مهمانی بود.

It was a beautiful day.

روز زیبایی بود.

You were late.

دیر کردی.

We were happy.

ما خوشحال بودیم.

They were in the garden.

آنها در باغ بودند.

Let's look at the future.

به آینده نگاه کنیم.

Simple.

ساده.

The structure is Subject will be.

ساختار موضوع خواهد بود.

Now in this case, will is the  auxiliary verb and B is the main verb.

حال در این مورد، will فعل کمکی و B فعل اصلی است.

But the conjugations don't change.

اما صیغه ها تغییر نمی کنند.

So this is a very easy verb tense.

بنابراین این یک زمان فعل بسیار آسان است.

I will be there tomorrow.

فردا آنجا خواهم بود.

You will be surprised.

شگفت زده خواهید شد.

He will be ready on time.

او به موقع آماده خواهد شد.

She will be at work.

او سر کار خواهد بود.

It will be sunny.

آفتابی خواهد بود.

We will be waiting.

ما منتظر خواهیم بود.

They will be happy.

آنها خوشحال خواهند شد.

Now let's look at the verb to be as the  auxiliary verb in the present continuous.

حالا بیایید به فعل to be به عنوان فعل کمکی در حال استمراری نگاه کنیم.

I'm reading a book, he's  watching TV there being helpful.

من در حال خواندن کتاب هستم، او در حال تماشای تلویزیون در آنجا مفید است.

The structure here is subject.

ساختار در اینجا موضوع است.

And then you need the verb to be in the present.

و سپس شما نیاز دارید که فعل در حال باشد.

Simple.

So you have those three options  depending on the subject and is an R.

ساده.

بنابراین شما بسته به موضوع آن سه گزینه دارید و یک R است.

And then you need your verb in ING,  which is the present participle.

و سپس به فعل خود در ING نیاز دارید، که فعل فعلی است.

Let's review all the conjugation options  for the verb to be in the infinitive.

بیایید همه گزینه‌های صرف را برای فعل به صورت مصدر مرور کنیم.

Of course, to be the base verb  be, you get rid of two present.

البته، برای اینکه فعل پایه‌ای باشید، از دو حال خلاص می‌شوید.

Simple M is R past Simple was were present  participle being past participle bin.

M ساده است R گذشته Simple was بودند حاضر بودند .

And notice that pronunciation in American English.

و به این تلفظ در انگلیسی آمریکایی توجه کنید.

It's bin been.

بن شده است.

Let's review that last example.

بیایید آن مثال آخر را مرور کنیم.

They're being helpful.

آنها کمک کننده هستند

This is the present continuous.

این حال استمراری است.

So we have our verb to be in the present simple  as the auxiliary verb conjugated with the subject.

بنابراین ما فعل خود را داریم که در زمان حال ساده به عنوان فعل کمکی با فاعل مزدوج شده است.

They are.

آن ها هستند.

And then we have the present participle.

و پس از آن ما فعل فاعل را داریم.

So we have our verb be in  the ING form, which is being.

بنابراین فعل ما be به شکل ING است که بودن.

They're being helpful.

آنها کمک کننده هستند

The verb to be is the auxiliary verb.

فعل to be فعل کمکی است.

In the past continuous.

در گذشته مستمر.

He was watching TV.

داشت تلویزیون تماشا می کرد.

They were studying for the exam.

برای امتحان درس می خواندند.

The structure here is subject was  were conjugated with the subject  

ساختاری که در اینجا موضوع است با فاعل

plus the present participle, your verb and ING.

به اضافه فعل فعلی، فعل شما و ING ترکیب شده بود.

Let's review the future continuous.

بیایید آینده پیوسته را مرور کنیم. اون موقع

She will be sleeping at that time.

خوابه

They will be working on the project.

آنها روی پروژه کار خواهند کرد.

This one's easy because you already  know how to conjugate the future simple.

این یکی آسان است زیرا شما از قبل می‌دانید که چگونه آینده ساده را با هم ترکیب کنید.

So you take that subject will be and then you  add on the present participle, your verb in ING.

بنابراین شما آن موضوع را در نظر بگیرید و سپس به فعل فعلی خود در ING اضافه کنید.

Let's review the verb bin, which is the past  participle, and remember that pronunciation.

بیایید فعل bin را که فعل ماضی است مرور کنیم و آن تلفظ را به خاطر بسپاریم.

Repeat after me bin been.

بعد از me bin been تکرار کنید.

This is used in the present perfect  tense when B is the main verb.

وقتی B فعل اصلی باشد، در زمان حال کامل استفاده می‌شود.

For example, he has been to Paris.

مثلاً پاریس بوده است.

They have been friends for years.

آنها سال ها با هم دوست هستند.

The structure here is subject have  or has conjugated with the subject  

ساختار اینجا فاعل have یا دارای مزدوج با فاعل   است

and then the past participle  with the verb to be is been.

و سپس فعل ماضی با فعل to be been است.

The past perfect tense also uses been  when the verb to be is the main verb.

زمانی که فعل to be فعل اصلی باشد، زمان گذشته کامل نیز از been استفاده می‌کند.

She had been in line for hours.

او ساعت ها در صف بود.

So here the structure is subject  had and then your past participle.

بنابراین در اینجا ساختار فاعل است و سپس فعل ماضی شما.

So for the verb to be that's been.

بنابراین برای فعل to be that been.

The verb to be is also used in the passive voice.

فعل to be در صدای مفعول نیز استفاده می شود.

Now for the passive voice, this is when the  

اکنون برای صدای غیرفعال، این زمانی است که

focus is on the recipient rather  than the subject of the action.

تمرکز روی گیرنده به جای موضوع کنش است.

She ate the cake.

کیک را خورد.

Is this the passive or the active?

آیا این منفعل است یا فاعل؟

This is the active because the subject  she is doing the action, she ate the cake.

این فعال است زیرا سوژه ای که او در حال انجام عمل است، او کیک را خورد.

Now I want you to change this  to the present passive voice.

اکنون می‌خواهم این را به صدای منفعل فعلی تغییر دهید.

Can you do that?

میتونی انجامش بدی؟

How would you start?

چگونه شروع می کنید؟

She ate the cake.

کیک را خورد.

So we take the object, the cake.

بنابراین ما شیء، کیک را می گیریم.

We use the verb to be is eaten, the cake  is eaten, and then you can include by whom?

ما از فعل to be is eaten، the cake is eaten استفاده می کنیم، و سپس می توانید توسط چه کسی وارد شوید؟

By her, but that's optional.

توسط او، اما این اختیاری است.

So you already know your conjugations  for the verb to be in the present.

بنابراین شما قبلاً صیغه های خود را برای فعل to be در حال می دانید.

Simple.

So of course you need to change  them based on the subject.

ساده.

بنابراین مطمئناً باید آنها را بر اساس موضوع تغییر دهید.

She ate the cake.

کیک را خورد.

What's that?

آن چیست؟

In the past passive, the cake was eaten because  the cake is conjugated as it it was eaten by her.

در حالت غیرفعال گذشته، کیک خورده می‌شد زیرا کیک همان‌طور که توسط او خورده شده، ترکیب می‌شود.

How about the present perfect passive voice?

صدای منفعل کامل فعلی چطور؟

Can you get this one?

میتونی این یکی رو بگیری؟

The cake?

کیک؟

The cake has been eaten.

کیک خورده شده

And the past?

و گذشته؟

Perfect, the cake.

عالی، کیک

The cake had been eaten.

کیک خورده بود

And how about the future?

و در مورد آینده چطور؟

The future passive, the cake.

منفعل آینده، کیک.

The cake will be eaten by her.

کیک توسط او خورده خواهد شد.

You should know how to use the present passive and  

شما باید بدانید که چگونه از حالت فعلی و

the past passive because they are the  most common, so focus on those two.

غیرفعال گذشته استفاده کنید زیرا آنها رایج ترین هستند، بنابراین روی آن دو تمرکز کنید.

The verb to be is also used in the subjunctive,  

فعل to be نیز در فاعل استفاده می‌شود،

and native speakers use this specifically  in hypothetical unreal situations.

و گویشوران بومی به طور خاص از آن در موقعیت‌های غیرواقعی فرضی استفاده می‌کنند.

What do you think about this sentence?

نظر شما در مورد این جمله چیست؟ من

If I were you, I'd apologize.

اگه جای شما بودم عذرخواهی میکردم

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Does it sound strange?

عجیب به نظر می رسد؟

Unusual.

غیر معمول.

I were, isn't it?

من بودم، اینطور نیست؟

I was.

من بودم.

I was busy yesterday.

دیروز سرم شلوغ بود

In the subjunctive, it always uses were if I  were you, if she were you, all subjects use were.

در فاعل، همیشه به کار می رود اگر من به جای تو بودم، اگر او بودم، همه موضوعات استفاده می کردند.

But native speakers don't always follow this rule,  

اما گویشوران بومی همیشه از این قانون پیروی نمی‌کنند،

and it's very common to hear a native speaker  say if I was you, If I was you, I'd quit.

و شنیدن یک زبان بومی  بسیار رایج است که می‌گوید اگر من بودم، اگر جای شما بودم، ترک می‌کردم.

So don't be surprised.

پس تعجب نکنید.

But on a grammar exam, your IELTS,  you should definitely say if I were  

اما در امتحان گرامر، آیلتس شما، قطعاً باید بگویید که آیا من جای

you because that is the correct grammatical rule.

شما بودم، زیرا این قانون گرامری صحیح است.

Now you know all the  conjugations you need to know.

اکنون همه صیغه‌هایی را که باید بدانید، می‌دانید.

But remember, the verb to be is also  used in many expressions and idioms.

اما به یاد داشته باشید، فعل to be نیز در بسیاری از عبارات و اصطلاحات استفاده می‌شود.

So I'm going to teach you some common ones.

بنابراین من قصد دارم چند مورد رایج را به شما آموزش دهم.

But we're going to do this  as a quiz at the same time,  

اما ما همزمان این کار را به‌عنوان یک مسابقه انجام می‌دهیم،

to be on cloud 9, this means to  be extremely happy or elated.

برای حضور در ابر 9، به این معنی که بسیار خوشحال یا خوشحال باشیم.

She on cloud 9 when she passed her IELTS.

او در cloud 9 وقتی آیلتس خود را گذراند.

Now how can you complete  this sentence in the past?

حالا چگونه می‌توانید این جمله را در گذشته کامل کنید؟

Simple, she on cloud 9.

ساده، او در ابر 9.

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

She was on cloud 9.

او در ابر 9 بود.

Did you get it to be in hot water?

آیا متوجه شدید که در آب گرم است؟

This means that you're in trouble.

این به این معنی است که شما در مشکل هستید.

They have in hot water lately.

آنها اخیراً در آب گرم هستند.

Complete the sentence with the present.

جمله را با حال کامل کنید.

Perfect.

کامل.

Do you know what this is?

آیا میدانید این چیست؟

They have put it in the comments.

در کامنت ها گذاشته اند.

They have been in hot water lately.

آنها اخیراً در آب گرم بوده اند. آیا

Did you get that correct pronunciation?

تلفظ صحیح را دریافت کردید؟

Been to be in the same boat.

در همان قایق بودم

This is in the same situation  or circumstance as someone else.

این در شرایط یا شرایط مشابه دیگری است.

We in the same boat.

ما در یک قایق.

Easy, right present, simple.

آسان، حال درست، ساده.

What's the answer?

جواب چیست؟

Put it in the comments, we are in the same boat.

در نظرات بنویسید، ما در یک کشتی هستیم.

This is easy for you to be on the ball.

این برای شما آسان است که روی توپ باشید.

This means to be alert, competent, well prepared.

این به این معنی است که هوشیار، شایسته و به خوبی آماده باشید.

If he had on the ball, he  wouldn't have lost the client.

اگر توپ را در اختیار داشت، مشتری را از دست نمی داد.

Oh, third conditional.

اوه، سوم مشروط.

How can you complete the sentence?

چگونه می توانید جمله را کامل کنید؟

Put it in the comments if he had been on the ball  

در نظرات بنویسید اگر او روی توپ بوده

to be under the weather this  means to be sick or unwell.

زیر آب و هوا باشد، این به معنای بیمار یا ناخوش بودن است.

Thankfully I under the weather last week.

خوشبختانه هفته گذشته تحت شرایط آب و هوایی بودم.

Complete the sentence with the pass  simple negative pass simple negative.

جمله را با گذر ساده منفی پاس ساده منفی کامل کنید.

Thankfully, I in the comments thankfully  I wasn't under the weather last week  

خوشبختانه، من در نظرات خوشبختانه هفته گذشته تحت شرایط آب و هوایی نبودم.

notice I used that contraction was  not wasn't to be out of the woods.

This is when you have successfully  overcome a difficult situation.

این زمانی است که با موفقیت بر یک موقعیت دشوار غلبه کرده اید.

We out of the woods yet Doctor, complete  this with a question in the present.

ما از جنگل خارج شدیم اما دکتر، این را با یک سوال در حال حاضر تکمیل کنید.

Simple.

ساده.

We out of the woods yet?

ما هنوز از جنگل خارج شدیم؟

What's the answer are are we out of the woods yet?

پاسخ چیست آیا ما هنوز از جنگل خارج شده ایم؟

Easy, right?

آسان است، درست است؟

To be a piece of cake.

یک تکه کیک بودن.

This means to be very easy.

این به این معنی است که بسیار آسان است.

MMM, this lesson a piece of cake.

MMM، این درس یک تکه کیک است.

This is a question in the past.

این یک سوال در گذشته است.

Simple.

ساده.

MMM this lesson a piece of cake?

MMM این درس یک تکه کیک؟ آیا

Was this lesson a piece of cake?

این درس یک تکه کیک بود؟

Now to answer you can say  yes it was or no it wasn't.

اکنون برای پاسخ دادن، می‌توانید بگویید بله بود یا نه، نبود.

So what do you think?

Put your answer in the comments.

خب چی فکر می کنی؟

پاسخ خود را در نظرات بنویسید.

Yes it was.

آره اینجوری بود.

No, it wasn't our last question.

نه، این آخرین سوال ما نبود. برای

How are you doing so far to be in good company?

اینکه در یک شرکت خوب باشید تا به حال چطور پیش رفته اید؟

This is when you're surrounded  by people you admire.

این زمانی است که با افرادی احاطه می‌شوید که آنها را تحسین می‌کنید.

So in this community, we're in good company.

بنابراین در این جامعه، ما در شرکت خوبی هستیم.

Now your test question.

حالا سوال تستی شما

MMM in good company is a great way to cheer.

MMM در یک شرکت خوب یک راه عالی برای تشویق است.

Up.

بالا

You need to complete this with a gerund statement.

شما باید این را با یک عبارت gerund کامل کنید.

MMM in good company is a great way to cheer up.

MMM در یک شرکت خوب یک راه عالی برای شاد کردن است.

What's the answer as the gerund?

چه جوابی به عنوان جروند دارد؟

It's the verb ING being.

این فعل ING بودن است.

Being in good company is a great way to cheer up.

بودن در یک شرکت خوب یک راه عالی برای شاد کردن است.

So how did you do with that quiz?

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Share your score in the comments.

امتیاز خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

One of the best ways to feel confident  speaking is by expanding your vocabulary.

یکی از بهترین راه‌ها برای احساس اعتماد به نفس در صحبت کردن، گسترش دایره واژگان است.

So let's do that with common expressions  that you can use in your daily speech.

پس بیایید این کار را با عبارات رایج که می‌توانید در گفتار روزانه خود استفاده کنید، انجام دهیم.

Expression Number 11's take on something.

عبارت شماره 11 چیزی را می گیرد.

This is simply another way to ask  someone for their opinion or ideas.

این به سادگی روش دیگری برای پرسیدن نظر یا ایده‌های شخصی است.

So if you're in a meeting, it's very  common to say what's your take on that?

بنابراین، اگر در یک جلسه هستید، بسیار معمول است که بگویید نظر شما در مورد آن چیست؟

What's your take on that?

نظر شما در مورد آن چیست؟

And then that being whatever you're discussing,  maybe a new idea, a new project, a new plan.

و پس از آن هر چیزی که در مورد آن بحث می کنید، شاید یک ایده جدید، یک پروژه جدید، یک طرح جدید است.

And to reply, you could  say, well, my take on it is.

و برای پاسخ دادن، می‌توانید بگویید، خوب، برداشت من از آن این است.

And then you simply state  your opinion or your idea.

و سپس شما به سادگی نظر یا ایده خود را بیان می کنید.

We also sometimes will state our opinion or idea.

ما همچنین گاهی اوقات نظر یا ایده خود را بیان می کنیم.

For example, I think we should  delay the project and then we add.

برای مثال، فکر می‌کنم باید پروژه را به تأخیر بیندازیم و سپس اضافه کنیم.

That's my take on it.

این برداشت من از آن است.

That's my take on it #2 to be in a position to.

این برداشت من از آن شماره 2 است که در موقعیتی قرار بگیرم.

This is an expression that simply means  to be able to or to be capable of.

این عبارتی است که به سادگی به معنای توانایی یا توانایی بودن است.

So you might say we're not in a  position to take on any new clients.

بنابراین ممکن است بگویید ما در موقعیتی نیستیم که هیچ مشتری جدیدی را قبول کنیم.

At least that's my take on it.

حداقل این برداشت من از آن است.

Or, you might ask, is the company  in a position to take on more debt?

یا شاید بپرسید آیا شرکت در موقعیتی است که بدهی بیشتری بپذیرد؟

Is the company able to #3  to be on the right track?

آیا شرکت می تواند شماره 3 را در مسیر درست قرار دهد؟

I love this expression because it means you're  making good progress on something specific.

من این عبارت را دوست دارم زیرا به این معنی است که شما در مورد چیز خاصی پیشرفت خوبی دارید.

For example, you might say, we haven't solved  the problem yet, but we're on the right track,  

برای مثال، ممکن است بگویید، ما هنوز مشکل را حل نکرده‌ایم، اما در مسیر درستی هستیم،

so the problem still exists, but  you're headed towards the solution.

بنابراین مشکل هنوز وجود دارد، اما شما به سمت راه‌حل می‌روید.

You're making good progress,  you're on the right track,  

شما در حال پیشرفت خوبی هستید، در مسیر درستی هستید

so if you keep doing what you're  doing, you'll solve the problem.

بنابراین اگر به کاری که انجام می دهید ادامه دهید، مشکل را حل خواهید کرد.

#4 to stem from this is an excellent  business or academic expression,  

شماره 4 ناشی از این یک بیان تجاری یا آکادمیک عالی است،

and this means to be caused by or to come from.

و این به معنای ایجاد یا ناشی از آن است.

So you might read in an article a lot  of health problems stem from poor diet.

بنابراین ممکن است در مقاله ای بخوانید که بسیاری از مشکلات سلامتی ناشی از رژیم غذایی نامناسب است.

So the health problems are  caused by stem from a poor diet.

بنابراین مشکلات سلامتی ناشی از یک رژیم غذایی نامناسب است.

Said another way, you could say a poor  diet causes health problems, but remember  

به روشی دیگر، می‌توانید بگویید یک رژیم غذایی نامناسب باعث مشکلات سلامتی می‌شود، اما به یاد داشته باشید که

we're switching them because we're using stem  from caused by #5 to be a given of a given.

ما آنها را تغییر می‌دهیم زیرا از ریشه‌های ناشی از شماره 5 استفاده می‌کنیم.

This is something that is well  known as an established fact or.

این چیزی است که به عنوان یک واقعیت ثابت شناخته شده است یا.

Truth.

حقیقت.

So I might share my fact or truth.

بنابراین من ممکن است واقعیت یا حقیقت خود را به اشتراک بگذارم.

If you want to be a confident English  speaker, you have to practice speaking.

اگر می خواهید انگلیسی با اعتماد به نفس صحبت کنید، باید صحبت کردن را تمرین کنید.

That's a given.

این یک امر داده شده است.

It's just another way of saying that's a fact.

این فقط راه دیگری برای گفتن این واقعیت است.

At least that's my take on it.

حداقل این برداشت من از آن است.

And said another way, I can say it's a given to  be a given that it's a given that if you want to  

و به روشی دیگر، می‌توانم بگویم که داده شده است، این یک امر مسلم است که اگر می‌خواهید

be a confident speaker, you need to practice  speaking number six to take X into account.

سخنران مطمئنی باشید، باید صحبت کردن شماره شش را تمرین کنید تا X را در نظر بگیرید.

X is something, a noun, and that simply means  to account for or to consider something.

X چیزی است، یک اسم، و این به سادگی به معنای حساب کردن یا در نظر گرفتن چیزی است.

For example, when you're planning a vacation,  you need to take exchange rates into account.

به عنوان مثال، وقتی در حال برنامه ریزی برای تعطیلات هستید، باید نرخ ارز را در نظر بگیرید.

The exchange rate, the time zone difference,  the customs, the culture into account.

نرخ ارز، تفاوت منطقه زمانی، آداب و رسوم، فرهنگ در نظر گرفته شود.

Number 7, this is a good one to  grapple with, to grapple with.

شماره 7، این گزینه خوبی است که باید با آن دست و پنجه نرم کرد.

This is another way of saying to deal  or cope with a difficult situation.

این روش دیگری برای گفتن برای مقابله یا کنار آمدن با یک موقعیت دشوار است.

So let's take a difficult situation.

پس بیایید شرایط سخت را در نظر بگیریم.

Social isolation during the  pandemic that's been very difficult.

انزوای اجتماعی در طول همه گیری که بسیار سخت بوده است.

Many people are grappling with, they're dealing  with, they're coping with the situation.

بسیاری از مردم با این وضعیت دست و پنجه نرم می کنند، با آن دست و پنجه نرم می کنند ، با این وضعیت کنار می آیند.

Many people are grappling with isolation during  the pandemic #8 to be short on something.

بسیاری از مردم در طول همه گیری شماره 8 با انزوا دست و پنجه نرم می کنند تا در کاری کوتاه بیایند.

This simply means you don't  have enough of something.

این به سادگی به این معنی است که شما به اندازه کافی چیزی ندارید.

For example, I'm short on time this week,  

برای مثال، این هفته وقتم کم است،

or I can't go on that vacation  because I'm short on cash.

یا نمی‌توانم به آن تعطیلات بروم چون کمبود نقدینگی دارم.

I don't have enough #9 to be up in the air.

من شماره 9 کافی ندارم که در هوا باشم.

We use this expression to talk about  a plan or an issue that's unsettled or  

ما از این عبارت برای صحبت در مورد یک طرح یا مسئله ای استفاده می کنیم که حل نشده یا

unresolved or uncertain up in the air.

حل نشده یا نامشخص است.

For example, my summer plans are up in the air.

مثلاً برنامه‌های تابستانی من روی هواست.

They're uncertain.

آنها نامطمئن هستند

I haven't planned them yet.

من هنوز برای آنها برنامه ریزی نکرده ام.

Or I might say the future of  that business is up in the air.

یا ممکن است بگویم آینده آن کسب و کار در هواست.

It's uncertain #10 to bring someone up to speed.

شماره 10 نامشخص است که کسی را به سرعت بالا ببرید.

When you bring someone up to speed, you  share the latest information with them.

وقتی شخصی را به سرعت بالا می آورید، جدیدترین اطلاعات را با او به اشتراک می گذارید.

So let's say your colleague was on  

بنابراین، فرض کنید همکار شما در

vacation and they get back and they could  ask you, hey, can you bring me up to speed?

تعطیلات بود و آنها برگشتند و می‌توانند از شما بپرسند، هی، می‌توانید به من سرعت بدهید؟ آیا

Can you share the latest information?

می توانید آخرین اطلاعات را به اشتراک بگذارید؟ آیا

Can you bring me up to speed on the Jones project?

می توانید من را به سرعت در مورد پروژه جونز معرفی کنید؟

So you could talk about a specific  situation or just in general,  

بنابراین می‌توانید در مورد یک موقعیت خاص یا به طور کلی صحبت کنید،

Can you bring me up to speed #11  This is a great one, a deal breaker.

آیا می‌توانید من را به سرعت شماره ۱۱ ارتقا دهید.

A deal breaker is something that causes you to  abandon a plan or a commitment or a relationship.

معامله‌شکنی چیزی است که باعث می‌شود یک برنامه، تعهد یا رابطه را رها کنید.

For example, I might be looking for a new  job and I see one that looks really great,  

برای مثال، ممکن است به دنبال یک شغل جدید باشم و شغلی را ببینم که واقعاً عالی به نظر می‌رسد،

but then I get to the salary and it's way too low.

اما بعد به حقوق می‌رسم و خیلی کم است.

That's a deal breaker.

این یک معامله شکن است.

That causes me to abandon that plan.

این باعث می شود که من آن نقشه را رها کنم.

The plan to apply for that job.

طرح درخواست برای آن شغل.

The salary is a deal breaker.

حقوق معامله شکن است.

We also use this a lot in relationships.

ما در روابط نیز از این بسیار استفاده می کنیم.

You might say she lied to me.

شاید بگویید او به من دروغ گفته است.

That's a deal breaker.

این یک معامله شکن است.

So you're going to end the relationship,  

بنابراین شما به رابطه پایان می‌دهید،

you're going to abandon it because she lied  and that's a deal breaker #12A do over.

آن را رها می‌کنید زیرا او دروغ می‌گوید و این کار شکست شماره ۱۲A است. زمانی که تلاش قبلی شما ناموفق بوده است،

A do over is another attempt to do something  when your previous attempt was unsuccessful.

انجام بیش از این تلاش دیگری برای انجام کاری است.

So let's say you go to a job  interview and it went terribly.

بنابراین فرض کنید به یک مصاحبه شغلی رفتید و به طرز وحشتناکی پیش رفت.

You did really poorly.

واقعا ضعیف عمل کردی

You could say I wish I could have a do over.

می توانید بگویید ای کاش می توانستم یک کار را انجام دهم.

I wish I could do the interview again.

کاش می توانستم دوباره مصاحبه را انجام دهم.

But unfortunately most of the  time we don't get do overs.

اما متأسفانه در بیشتر مواقع ما غلبه نمی‌کنیم.

But you might be in a situation where you're in a  

اما ممکن است در موقعیتی قرار بگیرید که در یک

class and the professor gave you a test  and everybody did poorly on the test.

کلاس هستید و استاد برای شما تستی داده است و همه در آزمون ضعیف عمل کرده اند.

So the professor might give  the students a do over.

بنابراین ممکن است استاد به دانش‌آموزان اجازه دهد.

The professor gives the students  a chance to do the test again,  

استاد به دانش‌آموزان فرصتی می‌دهد تا دوباره آزمون را انجام دهند،

because everyone did really  poorly #13 to come in handy.

زیرا همه افراد شماره 13 را خیلی ضعیف انجام دادند تا به درد بخورند.

When something comes in handy, it's very useful.

وقتی چیزی به کارتان می آید، بسیار مفید است.

So this is a +1.

بنابراین این یک +1 است.

So let's say you're considering adding a new  feature to a product you provide or a service.

بنابراین، فرض کنید در حال بررسی افزودن یک ویژگی جدید به محصول یا خدماتی هستید که ارائه می‌دهید.

And you might say, oh, this new  feature will really come in handy.

و ممکن است بگویید، اوه، این ویژگی جدید واقعاً مفید خواهد بود. به

It will come in handy.

کار خواهد آمد.

It will be useful #14 to be a breeze.

نسیم شماره 14 مفید خواهد بود.

We describe something as a  breeze when it's really easy.

وقتی واقعاً آسان است، چیزی را به‌عنوان یک نسیم توصیف می‌کنیم.

For example, learning English is a breeze, right?

به عنوان مثال، یادگیری زبان انگلیسی یک نسیم است، درست است؟

It's really easy.

واقعا آسان است.

Maybe, maybe not, depends  on what your take on it is.

شاید، شاید نه، بستگی به برداشت شما از آن دارد.

Or I could say using Google Docs is a breeze.

یا می‌توانم بگویم استفاده از Google Docs خیلی راحت است.

It's really easy.

واقعا آسان است.

And then I could add using Google Docs  is a breeze compared to Miss Word.

و سپس می‌توانم با استفاده از Google Docs اضافه کنم که در مقایسه با Miss Word بسیار راحت است.

So in that case, I'm saying that  Google Docs is easier than Miss Word.

بنابراین در این مورد، من می‌گویم که Google Docs ساده‌تر از Miss Word است.

And finally #15 to be spot on.

و در نهایت شماره 15 برای رسیدن به نقطه مطلوب.

When someone is spot on, they're  100% accurate or correct.

وقتی فردی در محل است، 100٪ دقیق یا درست است.

For example, I could say the weather  forecast this weekend was spot on.

برای مثال، می‌توانم بگویم پیش‌بینی آب و هوا در این آخر هفته درست بود.

The meteorologist said it was going to rain  

کارشناس هواشناسی گفت:

on Saturday at 2:00 and it  rained on Saturday at 2:00.

شنبه ساعت 2:00 باران خواهد بارید و شنبه در ساعت 2:00 باران بارید.

He said it was going to be sunny and 25  on Sunday, and that's exactly what it was.

او گفت که قرار است یکشنبه آفتابی و 25  باشد ، و دقیقاً همین بود.

The forecast was spot on, and now you have  50 new advanced expressions to sound fluent.

پیش‌بینی درست بود، و اکنون 50 عبارت پیشرفته جدید دارید که روان به نظر می‌رسند. آیا

Are you ready for your quiz?

برای مسابقه خود آماده هستید؟

Feel free to go back, review  the video again if you need.

راحت برگردید، در صورت نیاز دوباره ویدیو را مرور کنید.

But if you're ready, let's complete your quiz.

اما اگر آماده هستید، بیایید امتحان خود را کامل کنیم.

So here's how the quiz is going to work.

بنابراین در اینجا نحوه عملکرد مسابقه آمده است.

You're going to see a sentence and you have  

شما یک جمله را می بینید و باید

to decide which expression  best completes the sentence.

تصمیم بگیرید کدام عبارت بهترین جمله را کامل می کند.

I'll only give you a few seconds, so hit  pause and take as much time as you need.

من فقط چند ثانیه به شما فرصت می‌دهم، بنابراین مکث را فشار دهید و به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید.

So let's do this one together.

پس بیایید این یکی را با هم انجام دهیم.

Which option is it, AB or C?

کدام گزینه است، AB یا C؟

And the answer is.

و پاسخ این است.

A.

Bring someone up to speed.

الف.

کسی را به سرعت بیاورید.

Now notice how I also completed the sentence.

حالا توجه کنید که چگونه جمله را کامل کردم.

You can do that as well for additional practice  to make sure you get the grammar correct.

می‌توانید این کار را نیز برای تمرین اضافی انجام دهید تا مطمئن شوید که دستور زبان را درست می‌بینید.

So those are the instructions.

بنابراین این دستورالعمل ها هستند.

Now let's continue on with the next question.

حالا بیایید به سوال بعدی ادامه دهیم.

No.

نه.

Amazing job with this speaking master class and  you can watch this master class again anytime to  

کار شگفت‌انگیزی با این کلاس استاد صحبت کردن است و می‌توانید هر زمان که بخواهید دوباره این کلاس استاد را تماشا کنید تا

practice speaking because I'm sure you can form  different sentences for all the example pictures.

صحبت کردن را تمرین کنید، زیرا مطمئن هستم که می‌توانید جملات مختلفی را برای همه تصاویر نمونه بسازید.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And keep expanding your vocabulary  with this lesson right now.

و همین حالا دایره واژگان خود را با این درس گسترش دهید.