TEST Your English Level | Do You Know These Phrasal Verbs?

Native speakers love using phrasal verbs.

گویشوران بومی عاشق استفاده از افعال عبارتی هستند.

So if you want to sound more fluent and natural adding phrasal verbs to your vocabulary, is

بنابراین، اگر می‌خواهید روان‌تر و طبیعی‌تر به نظر برسید، افزودن افعال عبارتی به واژگان خود،

a great way to start.

یک راه عالی برای شروع است.

So here's what we'll do in this lesson.

بنابراین در اینجا کاری است که ما در این درس انجام خواهیم داد.

You're going to learn 10, Common phrasal verbs, but first, you're going to complete a test

شما قرار است 10 افعال عبارتی رایج را یاد بگیرید، اما ابتدا یک تست را کامل می کنید

to see how well you know, these phrasal verbs and then I'll explain every phrasal verb in

تا ببینید چقدر این افعال عبارتی را می شناسید و سپس من هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح خواهم داد

detail.

.

Let's get started question 1.

بیایید شروع کنیم به سوال 1.

You

شما که

you've been arguing for months, you need to

ماه هاست با هم بحث می کنید، باید

Now I'll only show you each question for three seconds, so hit pause, take as much time as

حالا من هر سوال را فقط برای سه ثانیه به شما نشان می دهم ، بنابراین مکث را فشار دهید، به همان اندازه که

you need and when you're ready hit play to see the answers.

نیاز دارید وقت بگذارید و زمانی که آماده شدید پخش کنید. برای دیدن پاسخ ها

you need to make up question to I said, we need to diversify our product line and I

شما باید سوالی را مطرح کنید که گفتم، ما باید خط تولید خود را متنوع کنیم و من

And I stand.

و من ایستاده ام.

By that question, 3, I always have a cup of tea at night to help me after a busy day.

با این سوال، 3، من همیشه شب ها یک فنجان چای می نوشم تا بعد از یک روز پرمشغله به من کمک کند.

To help me wind down.

تا به من کمک کند تا آرام شوم.

Question for my girlfriend is studying abroad and I'm really

سوال برای دوست دختر من در خارج از کشور تحصیل می کند و من واقعا دارم

and I'm really aching for her question 5.

و واقعا برای سوال 5 او درد می کنم.

Your suit doesn't look comfortable.

کت و شلوار شما راحت به نظر نمی رسد.

Why don't you something more comfortable?

چرا چیز راحت تری سراغ ندارید؟

Why don't you slip into question 6?

چرا به سوال 6 نمی روید؟ داره

It's getting late.

دیر میشه.

So I'm going to

بنابراین من می روم

I'm going to turn in question 7, Salma took this job to her accounting experience.

به سوال 7 می روم، سلما این کار را به تجربه حسابداری خود برد.

To beef up.

برای تقویت

Question 8, have you who's going to give the presentation?

سوال 8، آیا شما چه کسی قرار است ارائه دهد؟

Have you nailed down?

میخ زدی؟

Question 9.

سوال 9.

Sometimes it's easier to a trained professional.

گاهی اوقات برای یک متخصص آموزش دیده آسان تر است.

To open up to question 10.

برای باز کردن سوال 10.

The party was fun, but I when they started talking about politics,

مهمانی سرگرم کننده بود، اما من وقتی شروع به صحبت در مورد سیاست کردند،

But I zoned out.

اما من منطقه را ترک کردم.

So how did you find that quiz?

پس چگونه آن مسابقه را پیدا کردید؟

Was it easy?

آسان بود؟

Was it difficult?

سخت بود؟

Don't worry, because I'm going to explain every phrasal verb in detail, and it will

نگران نباشید، زیرا من قصد دارم هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح دهم و

definitely be easy by the end of the lesson.

قطعاً تا پایان درس آسان خواهد شد.

So let's do that.

پس بیایید این کار را انجام دهیم.

Now, ache for to egg for, this is a very nice romantic phrasal verb.

حالا، ache for to egg for، این یک فعل عبارتی عاشقانه بسیار زیبا است.

Now, we really use this in the context of a romantic relationship, so, make sure,

اکنون، ما واقعاً از این در زمینه یک رابطه عاشقانه استفاده می کنیم، بنابراین، مطمئن شوید که

Sure, you use that appropriately and to ache for something.

شما از آن به درستی استفاده می کنید و برای چیزی دردناک هستید.

Or someone is when you really, really want that something or someone, for example,

یا کسی زمانی است که شما واقعاً، واقعاً آن چیزی را می خواهید یا کسی، مثلاً

he

او

was lonely and aching for love.

تنها بود و از عشق رنج می برد.

So this is perhaps a little more of a poetic phrasal verb.

بنابراین این شاید کمی بیشتر از یک فعل عبارتی شاعرانه باشد.

You will probably hear it.

احتمالا آن را خواهید شنید.

And novels stories movies TV, he was aching for love.

و رمان داستان فیلم تلویزیون، او برای عشق دردناک بود.

So, maybe you won't use that in your vocabulary but you'll likely hear it in romance movies

بنابراین، شاید شما از آن در واژگان خود استفاده نکنید، اما احتمالاً آن را در فیلم های عاشقانه

or romance novels.

یا رمان های عاشقانه خواهید شنید.

Now, you may be more likely to use a cake for someone.

اکنون، ممکن است احتمال بیشتری وجود داشته باشد که از کیک برای کسی استفاده کنید.

Let's say your husband is overseas on a business trip and he'll be gone for two or three weeks.

فرض کنید شوهر شما در یک سفر کاری در خارج از کشور است و برای دو یا سه هفته نخواهد رفت.

You might say I'm aching for my husband.

شاید بگویید دلم برای شوهرم می سوزد.

So, if you're talking to your friends, your family, even your colleagues, you could say,

بنابراین، اگر با دوستان، خانواده‌تان، حتی همکارانتان صحبت می‌کنید، می‌توانید بگویید

oh, I'm really a

اوه، من واقعاً یک

King, for my husband, he's been gone for two weeks.

پادشاه هستم، برای شوهرم، او دو هفته است که رفته است.

Already.

قبلا، پیش از این.

Number two to beef up.

شماره دو برای تقویت

This is a fun one.

این یکی باحاله.

When you beef something up, you make it stronger or more important.

وقتی چیزی را تقویت می کنید، آن را قوی تر یا مهم تر می کنید.

Now, we do use this in the context of bodybuilders and they can beef themselves up become more

اکنون، ما از این در زمینه بدنسازان استفاده می‌کنیم و آنها می‌توانند خود را

muscular so you can use that in a fitness context, but we also use this in more

عضلانی‌تر کنند، بنابراین شما می‌توانید از آن در زمینه تناسب اندام استفاده کنید، اما ما همچنین از آن در

A business context perhaps surprisingly because you might say I need to beef up my resume.

زمینه کسب‌وکار بیشتر استفاده می‌کنیم، شاید به طرز شگفت‌آوری، زیرا ممکن است بگویید من به گوشت گاو نیاز دارم. رزومه من

I need to make my resume stronger or more important.

من باید رزومه خود را قوی تر یا مهم تر کنم . برای جبران

I need to beef up my communication skills, for example, number three, to make up.

باید مهارت های ارتباطی ام را تقویت کنم، مثلاً شماره سه.

And in this context, we're talking about to make

و در این زمینه، ما در مورد جبران

up

کردن

with someone with someone to make up with someone is when you

با کسی با کسی صحبت می کنیم که

Forgive someone after an argument or a dispute in a family context.

بعد از یک مشاجره یا اختلاف در یک زمینه خانوادگی، کسی را ببخشید.

Young kids argue a lot, right?

بچه های جوان زیاد بحث می کنند، درست است؟

And older kids, too.

و بچه های بزرگتر هم همینطور

But you might say to your son, your daughter.

اما ممکن است به پسرتان بگویید، دخترتان.

You need to make up with your sister.

باید با خواهرت جبران کنی

You need to make up with your brother.

باید با برادرت جبران کنی

You need to make up with your cousin or a friend and you list a specific person which

شما باید با پسر عموی خود یا دوست خود جبران کنید و یک فرد خاص را لیست کنید، به این

means you need to forgive that person.

معنی که باید آن شخص را ببخشید. از

Stop being

Angry at that person, stop fighting with that person.

عصبانی بودن از دست آن شخص دست بردارید، از دعوا کردن با آن شخص دست بردارید .

So we definitely use this in a social context of family context, but you can absolutely

بنابراین ما قطعاً از این در زمینه اجتماعی خانواده استفاده می‌کنیم، اما شما می‌توانید کاملاً از

use this in a professional context co-workers fight as well.

این در یک زمینه حرفه‌ای همکار با هم دعوا کنید.

There are disagreements in companies.

در شرکت ها اختلاف نظر وجود دارد.

So you might say to one co-worker Sally, you need to make up with Mark, you work on the

بنابراین ممکن است به یکی از همکارهای سالی بگویید، باید با مارک جبران کنید، در

same team you have to get along, you need.

همان تیمی کار می کنید که باید با هم کنار بیایید.

Need to make up with each other number four, to nail down.

نیاز به آرایش با یکدیگر شماره چهار، به ناخن.

This is when you understand the exact details of something, or you get a firm decision on

این زمانی است که شما جزئیات دقیق چیزی را درک می کنید یا تصمیم قاطعانه ای در مورد

something.

چیزی می گیرید.

So let's say you're planning a conference, and you have a general idea of the conference,

بنابراین فرض کنید شما در حال برنامه ریزی یک کنفرانس هستید، و ایده کلی از کنفرانس دارید، این کنفرانس

it will take place in summer, it will be on this General topic or theme, but

در تابستان برگزار می شود، در مورد این موضوع یا موضوع کلی خواهد بود، اما

When are the exact dates, what

تاریخ دقیق، چه

specific

topics, who specifically will be the keynote speaker, who specifically will be presenting,

موضوعات خاص، به طور خاص چه کسی است. سخنران اصلی خواهد بود ، چه کسی به طور خاص ارائه خواهد شد،

who will you hire to cater the conference?

چه کسی را برای ارائه کنفرانس استخدام خواهید کرد؟

You need to nail down those details.

شما باید این جزئیات را مشخص کنید.

So you need to either understand the exact details, or you need to make a firm decision

بنابراین شما باید یا جزئیات دقیق را درک کنید ، یا باید تصمیم قاطعانه ای در

on who's going to cater when the conference will exactly take place.

مورد اینکه چه کسی قرار است کنفرانس را دقیقاً در چه زمانی برگزار کند، بگیرید.

So that

به طوری که

that's a very useful phrasal verb and you can use it in a business context or a social

این یک فعل عبارتی بسیار مفید است و می توانید آن را در یک زمینه تجاری یا یک

context number five to open up.

بافت اجتماعی شماره پنج برای باز کردن استفاده کنید.

When you open up to someone, you talk very freely about your feelings or your emotions,

وقتی با کسی صحبت می کنید، خیلی آزادانه در مورد احساسات یا عواطف خود صحبت می کنید،

things that make you quite vulnerable things.

چیزهایی که شما را کاملاً آسیب پذیر می کند.

You probably don't share with everybody.

احتمالاً با همه به اشتراک نمی گذارید.

For example after years she finally opened up

به عنوان مثال، پس از سال‌ها او سرانجام

About his death.

درباره مرگ او صحبت کرد.

So for many years, there was this tragic death perhaps and she didn't really talk about it.

بنابراین، شاید برای سال‌ها، این مرگ غم انگیز وجود داشت و او واقعاً در مورد آن صحبت نکرد.

She didn't talk about her feelings about the death.

او در مورد احساسات خود در مورد مرگ صحبت نکرد .

But then after year, she opened up, she started talking freely about how she felt the exact

اما بعد از گذشت سال، او شروع به صحبت آزادانه در مورد اینکه دقیقاً شرایط را چگونه احساس می کند

circumstances, how she's dealing with it.

، چگونه با آن کنار می آید، صحبت کرد.

Those types of things, her inner feelings and emotions.

آن نوع چیزها، احساسات و عواطف درونی او.

Now, notice I didn't use to someone, I could say she opened up

حالا، توجه کنید که من به کسی عادت نکردم، می توانم بگویم که او

Up to her family about his death.

در مورد مرگ او با خانواده اش صحبت کرد.

So you have about and then the specific topic and to and the specific people, you'll commonly

بنابراین شما در مورد و سپس موضوع خاص و به و افراد خاص، معمولاً می

hear people say

شنوید که مردم می گویند

I've

من

never opened up to anybody like this before.

قبلاً هرگز با کسی مانند این صحبت نکرده ام.

If someone says that to you, they're basically saying they feel very comfortable around you.

اگر کسی این را به شما بگوید، اساساً می گوید که در کنار شما احساس راحتی می کند.

They feel like they can share their inner thoughts, feelings, emotions, and that's a

آنها احساس می کنند که می توانند افکار، احساسات، عواطف درونی خود را به اشتراک بگذارند و این یک

very positive thing.

چیز بسیار مثبت است.

It shows

این نشان می دهد که

Have a very close relationship number 6, to slip into something.

یک رابطه بسیار نزدیک شماره 6 داشته باشید، به چیزی لغزش کنید.

Now this is when you quickly put on a piece of clothing so this is a very specific phrasal

اکنون این زمانی است که شما به سرعت یک تکه لباس را می پوشید، بنابراین این یک فعل عبارتی بسیار خاص است

verb, it's only used with clothing.

، فقط با لباس استفاده می شود.

Now, for example, this shirts is quite pretty, isn't it?

حالا مثلا این پیراهن خیلی خوشگله، نه؟

But let's be honest, it's not the most comfortable shirt.

اما بیایید صادق باشیم، این راحت ترین پیراهن نیست.

So after I'm done recording this video, I'm going to slip into a t-shirt

بنابراین بعد از اینکه ضبط این ویدیو تمام شد، می‌روم توی تی‌شرتی که می‌خواهم آن را

I'm going to put on a t-shirt or if it's first thing in the morning and you're in your house

بپوشم یا اگر اول صبح است و شما کت خانه‌تان هستید

coat.

.

But then you hear your doorbell, you might quickly slip into some sweatpants and answer

اما بعد از شنیدن زنگ در، ممکن است سریع شلوار ورزشی را بپوشید و در را پاسخ دهید

the door.

.

So it's simply another way to say, put on number seven to stand by something when you

بنابراین این به سادگی یک راه دیگر برای گفتن است، شماره هفت را بپوشید تا وقتی کنار

stand by something, it's used to show that you still support.

چیزی ایستاده اید، از آن برای نشان دادن اینکه هنوز حمایت می کنید استفاده می شود.

We're believe something.

ما به چیزی اعتقاد داریم

So I might say, we stand by our opinion, that interest rates need to increase.

بنابراین می‌توانم بگویم، ما بر این عقیده خود ایستاده‌ایم که نرخ بهره باید افزایش یابد.

So that's my opinion.

پس این نظر من است.

That's my belief.

این اعتقاد من است.

Interest rates need to increase.

نرخ بهره باید افزایش یابد. من روی

I stand by that.

آن ایستاده ام.

I still support that, I still believe that.

من هنوز از آن حمایت می کنم، هنوز هم به آن اعتقاد دارم.

So you'll hear this a lot from people in power,

بنابراین شما این را بسیار از افراد صاحب قدرت،

politicians

سیاستمداران، مدیران

Executives in business, they'll have an opinion, have a belief and then they'll

اجرایی در تجارت خواهید شنید، آنها نظری خواهند داشت، اعتقادی خواهند داشت و سپس

State, I stand by that to let you know, they still believe that specific opinion.

بیان می کنند، من در کنار آن ایستاده ام تا به شما اطلاع دهم، آنها هنوز هم به آن نظر خاص اعتقاد دارند. .

Do you stand by that?

آیا روی آن ایستاده اید؟

I see the by that.

من با آن می بینم.

Yes, I stand by that.

بله، من روی آن ایستاده ام.

And the reason simply is now we also use this with stand by someone when you stand by someone.

و دلیل آن به سادگی این است که اکنون وقتی شما در کنار کسی می ایستید، از آن با ایستادن در کنار کسی نیز استفاده می کنیم.

It means that you support someone usually, when something negative has happened.

این بدان معناست که معمولاً وقتی اتفاق منفی افتاده است، از کسی حمایت می کنید.

So let's say that your

بنابراین بیایید بگوییم که

Or was accused of stealing from the company, but, you know, your coworker didn't do it.

Or شما متهم به دزدی از شرکت شده است، اما، می دانید، همکار شما این کار را انجام نداده است.

You might say, I stand by her, I stand by her, which means you're going to support her

شما ممکن است بگویید، من در کنار او ایستاده ام، من در کنار او ایستاده ام، به این معنی که شما

in this difficult time, number 8, to wind down to wind down.

در این زمان سخت از او حمایت خواهید کرد، شماره 8، به باد دادن تا باد کردن.

This is an excellent phrasal verb because it means to relax after a busy or stressful

این یک فعل عبارتی عالی است زیرا به معنای استراحت پس از یک روز پرمشغله یا پر استرس است

day.

.

So you might say, aye.

بنابراین ممکن است بگویید، بله.

I always read at the end of the day to wind down to help me wind down.

من همیشه در پایان روز می خوانم که به آرامی کمک کند.

I always read at the end of the day or I go for a walk after work to wind down so it just

من همیشه در پایان روز مطالعه می‌کنم یا بعد از کار به پیاده‌روی می‌روم تا آرام شوم، بنابراین فقط به

means to relax but is another way of saying it and it implies that you were very busy

معنای استراحت کردن است، اما راه دیگری برای بیان آن است و به این معنی است که شما خیلی مشغول بودید

or stressed out to wind down number 9 to zone out.

یا استرس داشتید تا شماره 9 را پایین بیاورید. منطقه خارج

This is when you stop paying attention for a

این زمانی است که شما برای یک

Period of time.

دوره زمانی دیگر توجه خود را متوقف می کنید.

Now, we've all done this,

اکنون، همه ما این کار را انجام داده‌ایم،

especially

مخصوصاً

when we were kids in school and your teachers talking and you just zone out.

زمانی که ما در مدرسه بچه بودیم و معلمان شما صحبت می‌کردند و شما فقط منطقه را بیرون می‌کشید.

Now, generally people zone out because they don't have interest in a particular topic.

در حال حاضر، عموماً مردم به دلیل عدم علاقه به یک موضوع خاص، خارج می شوند.

For example, whenever people talk about sports izone out, I just stopped listening and I

به عنوان مثال، هر زمان که مردم در مورد فضای ورزشی صحبت می‌کنند، من فقط گوش نمی‌دهم و

started thinking about something else in my own head and I'm not listening to the conversation

شروع به فکر کردن به چیز دیگری در ذهنم می‌کنم و به مکالمه مربوط به

about

It's I zone out, I stopped paying attention but then when the conversation changes, I'll

این منطقه خارج می‌شوم گوش نمی‌دهم، دیگر توجه نمی‌کنم، اما پس از آن وقتی مکالمه انجام شد. تغییرات، من

pay attention again.

دوباره توجه می کنم.

So it's always for that short period of time.

بنابراین همیشه برای آن مدت کوتاه است.

Number 10 to turn in.

شماره 10 to turn in.

This is a very useful phrasal verb because it's simply means to go to bed.

این یک فعل عبارتی بسیار مفید است زیرا به سادگی به معنای رفتن به رختخواب است.

It's another way of saying to go to bed and is very common.

این یک راه دیگر برای گفتن به رختخواب است و بسیار رایج است.

So, of course, you can say, I'm tired, I'm going to bed but you can also say I'm tired.

بنابراین، البته، می توانید بگویید، خسته هستم، می روم بخوابم، اما می توانید بگویید خسته هستم.

I'm

من می‌روم

Going to turn in, I'm going to turn in and it's extremely, commonly used.

، می‌خواهم تحویل بدهم و بسیار رایج است.

So, I suggest you use it.

بنابراین، پیشنهاد می کنم از آن استفاده کنید.

You can use it as a suggestion.

می توانید از آن به عنوان پیشنهاد استفاده کنید.

Hey, it's getting late and you have that job interview tomorrow.

هی، داره دیر میشه و فردا اون مصاحبه کاری رو داری .

You should turn in.

شما باید وارد شوید.

You should go to bed or you can use it in question form as well.

باید به رختخواب بروید یا می توانید از آن در فرم سوال نیز استفاده کنید.

What time did you turn in?

ساعت چند تحویل دادی؟

What time did you go to bed now that you're more comfortable with these phrasal verbs?

حالا چه ساعتی به رختخواب رفتید که با این افعال عبارتی راحت تر هستید؟

How about we do that?

چطور این کار را انجام دهیم؟

Exact same quiz again and you can see how much you've improved.

دقیقاً همان مسابقه دوباره و می توانید ببینید که چقدر پیشرفت کرده اید.

So here are the questions, of course, hit pause, take as much time as you need and when

بنابراین در اینجا سؤالات وجود دارد، البته، مکث را فشار دهید ، به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی

you're ready, hit

آماده شدید،

play,

بازی را بزنید،

and I'll share the answers.

و من پاسخ ها را به اشتراک می گذارم.

So you can go ahead and hit pause now.

بنابراین شما می توانید جلو بروید و اکنون مکث کنید.

How did you do on that quiz?

در آن مسابقه چگونه عمل کردید؟

Well let's find out.

خوب بیایید بفهمیم در

Here are the answers, go ahead and hit pause and figure out how you did.

اینجا پاسخ ها وجود دارد، ادامه دهید و مکث را فشار دهید و بفهمید که چگونه انجام دادید.

So, did you improve a lot with that second quiz?

بنابراین، آیا با آن مسابقه دوم خیلی پیشرفت کردید ؟

Share your score in the comments below and I highly recommend you watch this lesson,

امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و من به شدت توصیه می کنم این درس را تماشا کنید،

nice.

خوب است.

I know you're going to love it and make sure you get your free speaking guide where I share

من می دانم که شما آن را دوست خواهید داشت و مطمئن شوید که راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت می کنید، جایی که من

six tips on how to speak English, fluently, and confidently, you can get it from my website

شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن انگلیسی، روان و با اطمینان به اشتراک می گذارم، می توانید آن را از وب سایت من

right here.

از اینجا دریافت کنید.

So now get started with your next lesson.

بنابراین اکنون با درس بعدی خود شروع کنید.