IELTS & TOEFL Academic Vocabulary - Adjectives

Hi, guys. I'm Alex. Thanks for clicking, and welcome to this lesson on IELTS and TOEFL

سلام بچه ها. من الکس هستم با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد واژگان آکادمیک آیلتس و تافل

academic vocabulary, with a focus on adjectives. Don't forget to check out the other IELTS

، با تمرکز بر صفت ها خوش آمدید. فراموش نکنید که سایر درس های

and TOEFL academic vocabulary lessons on verbs and nouns.

واژگان آکادمیک آیلتس و تافل را در مورد افعال و اسم ها بررسی کنید.

Today, we're going to look at 10 adjectives, and again, this is to help you on your writing,

امروز، ما 10 صفت را بررسی خواهیم کرد، و دوباره، این برای کمک به شما در بخش های رایتینگ،

speaking, listening, and reading sections of the IELTS and TOEFL. So, basically, every

گفتاری، شنیداری و ریدینگ آیلتس و تافل است. بنابراین، اساسا،

single section; vocabulary is important for every single section, obviously.

هر بخش; بدیهی است که واژگان برای هر بخش مهم است.

So, the first word we have is: "aware". Now, again, "aware" is an adjective which means

پس اولین کلمه ای که داریم این است: «آگاه». حالا باز هم «آگاه» صفتی است به

that you are conscious of something or that you have knowledge of something. So, for example:

این معنا که شما از چیزی آگاه هستید یا به چیزی علم دارید. به عنوان مثال:

"I was not aware of that fact." I didn't have knowledge of that before. So, for example:

"من از این واقعیت آگاه نبودم." قبلاً از آن اطلاعی نداشتم . به عنوان مثال:

I was not aware that the red panda was an actual animal. If you don't know that, look

من نمی دانستم که پاندا قرمز یک حیوان واقعی است. اگر این را نمی‌دانید،

up: "red panda" on Google image search and you'll see a red panda. It happens. They're...

در جستجوی تصویر گوگل به دنبال: "پاندای قرمز" بگردید و یک پاندا قرمز خواهید دید. اتفاق می افتد. آنها...

It's true.

این درست است.

The next word is: "crucial". So something that is "crucial" is vital or very important.

کلمه بعدی این است: "مهم". بنابراین چیزی که «مهم» است حیاتی یا بسیار مهم است.

Think of it as essential, almost. So: "Pronunciation is a crucial part of language." It's a very

تقریباً آن را ضروری در نظر بگیرید. بنابراین: " تلفظ بخش مهمی از زبان است." این یک

important, vital, essential part, component or aspect of learning language.

بخش، جزء یا جنبه بسیار مهم، حیاتی، ضروری در یادگیری زبان است.

The next word we have is: "flexible". So, if you are "flexible" or something is "flexible",

کلمه بعدی که داریم این است: «انعطاف پذیر». بنابراین، اگر شما "انعطاف پذیر" هستید یا چیزی "انعطاف پذیر" است،

it is able to be shaped, meaning it's not rigid. Like this would be not flexible; inflexible.

می توان آن را شکل داد، به این معنی که سفت و سخت نیست. مانند این خواهد بود انعطاف پذیر نیست. انعطاف ناپذیر.

You know, I can't really bend this very much. So, for example: "Employers want employees

می دانید، من واقعا نمی توانم این را خیلی خم کنم. بنابراین، به عنوان مثال: "کارفرمایان کارکنانی می خواهند

who are flexible." So, if you work for a company, your boss probably likes it if you're able

که انعطاف پذیر باشند." بنابراین، اگر برای یک شرکت کار می کنید، رئیس شما احتمالاً آن را دوست دارد اگر

to work a variety of hours and you can do different types of jobs. So you have many

بتوانید ساعات مختلف کار کنید و می توانید انواع مختلفی از مشاغل را انجام دهید. بنابراین شما استعدادهای زیادی

talents and you're able to, you know, move and bend, depending on the needs of the company.

دارید و می‌توانید بسته به نیاز شرکت، حرکت کنید و خم شوید.

The next word is: "obvious". If something is "obvious" - you might be familiar with

کلمه بعدی این است: «بدیهی». اگر چیزی "بدیهی" است - ممکن است با

this word - it's clear and easy to see. So: "It is obvious that a large population increases

این کلمه آشنا باشید - واضح و آسان است. بنابراین: « بدیهی است که جمعیت زیاد باعث افزایش

traffic." So, in a city like Toronto, or Hong Kong, or any type of large metropolis or cosmopolitan

ترافیک می شود». بنابراین، در شهری مانند تورنتو، یا هنگ کنگ، یا هر نوع کلان شهر بزرگ یا

area, you have large populations and those large populations cause more traffic because

منطقه جهانی، شما جمعیت زیادی دارید و این جمعیت زیاد باعث ترافیک بیشتر می شود، زیرا

you have more people - more cars. So it's obvious that large populations increase traffic.

تعداد افراد بیشتری دارید - ماشین های بیشتری. بنابراین واضح است که جمعیت زیاد باعث افزایش ترافیک می شود.

Next, we have the word: "prohibited". If something is "prohibited", it's not allowed, it's forbidden.

در ادامه کلمه: «ممنوع» را داریم. اگر چیزی «حرام» است، جایز نیست، حرام است.

So, for example: "Smoking is prohibited in most restaurants." It means that you can't

به عنوان مثال: "سیگار کشیدن در اکثر رستوران ها ممنوع است." یعنی نمیتونی

do it. It's not allowed in those restaurants.

انجامش بدی در آن رستوران ها مجاز نیست.

Okay, guys, let's look at five more words.

خوب، بچه ها، بیایید به پنج کلمه دیگر نگاه کنیم.

Okay, so the next word is: "relevant". Now, if something is relevant, it is connected

خوب، پس کلمه بعدی این است: "مربوط". حال اگر موضوعی مرتبط است،

to the current situation or the current issue we are discussing. Another word for "relevant"

به وضعیت فعلی یا موضوع فعلی مورد بحث ما مرتبط است. کلمه دیگر مربوطه

is: "pertinent". The example we have on the board is: "Your question is not relevant to

این است: «مرتبط». مثالی که ما در تابلو داریم این است: "سؤال شما به

this discussion." So, for example: if I am talking about global warming and you ask me

این بحث مربوط نیست." بنابراین، برای مثال: اگر من در مورد گرم شدن کره زمین صحبت می کنم و شما از

a question about clowns or make-up, that's not relevant to the thing that we are discussing.

من سؤالی در مورد دلقک یا آرایش می پرسید، این به موضوعی که ما در مورد آن بحث می کنیم مربوط نیست.

The next adjective is: "reliable". "Reliable" means able to be predicted or dependable;

صفت بعدی: «قابل اعتماد». "قابل اعتماد" به معنای قابل پیش بینی یا قابل اعتماد است.

something you can count on. The sentence we have on the board is: "Everyone wants a reliable

چیزی که می توانید روی آن حساب کنید جمله ای که در تابلو داریم این است: «همه یک منبع درآمد قابل اعتماد می

source of income." A reliable source of income means money from your job that you know is

خواهند». منبع درآمد قابل اعتماد یعنی پولی از شغل شما

going to come, you know, at a dependable pace; so every two weeks, you know you will receive

که می دانید با سرعت قابل اعتمادی به دست می آید. بنابراین هر دو هفته یکبار، می دانید که

a certain amount of money from your job. So everyone wants a reliable source of money,

مقدار مشخصی پول از شغل خود دریافت خواهید کرد. بنابراین هر کس یک منبع پول قابل اعتماد

an income from their job.

، درآمد از شغل خود می خواهد.

The next word is: "secure". You might know the word: "security" which is the noun form.

کلمه بعدی این است: "امن". ممکن است کلمه "امنیت" را بدانید که شکل اسمی است.

Here, we're looking at the adjective which means safe or protected from harm. So: "My

در اینجا، ما به صفت نگاه می کنیم که به معنای ایمن یا محافظت شده از آسیب است. پس:

city is secure." We don't say: "My city is security." Remember: an adjective is a word

شهر من امن است. نمی گوییم: شهر من امنیت است. به یاد داشته باشید: صفت کلمه ای است

that talks about the quality of something or it describes it in some way. So you're

که در مورد کیفیت چیزی صحبت می کند یا به نوعی آن را توصیف می کند. بنابراین شما

describing your city. In this situation, you say: "My city is secure." Not "security".

شهر خود را توصیف می کنید. در این شرایط می گویید: شهر من امن است. نه "امنیت".

My city has security, it is secure.

شهر من امنیت دارد، امن است.

The next adjective is: "significant". So, if something is "significant", it's of consequence;

صفت بعدی: «معنی» است. بنابراین، اگر چیزی "مهم" باشد، نتیجه آن است.

it is important. So, for example: "Landing on the moon is one of man's most significant

مهم است. به عنوان مثال: "فرود بر ماه یکی از مهمترین دستاوردهای انسان است

achievements." An achievement that has had a tremendous consequence, basically, on our

." دستاوردی که اساساً پیامدهای شگرفی بر

world today and the development of the space program in general.

دنیای امروز ما و به طور کلی توسعه برنامه فضایی داشته است.

And finally, we have the word: "visible". And you might be familiar with this word.

و در نهایت کلمه: «مرئی» را داریم. و شاید با این کلمه آشنا باشید.

It just means able to be seen. So: "There are numerous visible problems here." Whether

فقط به معنی دیده شدن است. بنابراین: "در اینجا مشکلات قابل مشاهده متعددی وجود دارد." این که آیا

you're talking about a company, or a city, or a country, or a place - just means able

شما در مورد یک شرکت صحبت می کنید، یا یک شهر، یا یک کشور، یا یک مکان - فقط به این معنی است که

to be seen; clearly able to be seen.

می توانید دیده شوید. به وضوح قابل مشاهده است.

Okay, guys, if you want to test your understanding of the adjectives that we have studied today,

بسیار خوب، بچه ها، اگر می خواهید درک خود را از صفت هایی که امروز مطالعه کرده ایم،

as always, you can check out the quiz on www.engvid.com. And again, don't forget to check out the full

مانند همیشه آزمایش کنید، می توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید. و دوباره، فراموش نکنید که

academic word list on our resources pages. Take care, guys, and I'll talk to you soon.

فهرست کامل کلمات دانشگاهی را در صفحات منابع ما بررسی کنید. بچه ها مواظب خودتون باشید و من به زودی با شما صحبت خواهم کرد.