30 Tough but Very Important Advanced Verbs for Daily Use (+ Free PDF & Quiz)

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Hello everyone.

- سلام به همه.

And welcome back to English with Lucy.

و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today, I am going to teach you 30 tough

امروز قصد دارم 30 فعل پیشرفته سخت اما بسیار مهم را به شما آموزش دهم

but very important advanced verbs

that you can use to expand your vocabulary.

که می توانید از آنها برای گسترش دایره لغات خود استفاده کنید.

I'm going to teach you how to pronounce them.

من قصد دارم نحوه تلفظ آنها را به شما آموزش دهم.

I'm going to teach you their meaning,

من معنای آنها را به شما آموزش می

and I'm going to give you an example

دهم و مثالی

so you can learn them in context.

برای شما می زنم تا بتوانید آنها را در زمینه یاد بگیرید.

To help you even further, I have also created a free PDF

برای کمک بیشتر به شما، من همچنین یک PDF رایگان ایجاد کرده ام

which you can download, and it has a quiz.

که می توانید آن را دانلود کنید، و دارای یک مسابقه است.

I know you love the quizzes.

من می دانم که شما عاشق آزمون ها هستید.

If you would like to download your free PDF,

اگر می خواهید PDF رایگان خود را دانلود کنید،

all you've got to do is click

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

on the link in the description box.

روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید.

You enter your name and your email address.

شما نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید.

You sign up to my mailing list

شما در لیست پستی من ثبت نام می کنید

and I send the PDF with the quiz directly to your inbox.

و من پی دی اف را به همراه آزمون مستقیماً به صندوق ورودی شما ارسال می کنم.

And then, every week after that, you get the PDFs

و سپس، هر هفته پس از آن،

as soon as I've finished making them.

به محض اینکه من ساختن آنها را به پایان رساندم، PDFها را دریافت می کنید.

it's automatic, it's so convenient.

خودکار است، بسیار راحت است.

Before we get started,

قبل از شروع،

I would just like to thank the sponsor of today's video.

من فقط می خواهم از اسپانسر ویدیوی امروز تشکر کنم.

It is Skillshare, which is an online learning community

Skillshare است که یک جامعه یادگیری آنلاین

with thousands of inspiring classes

با هزاران کلاس الهام بخش

for creative and curious people.

برای افراد خلاق و کنجکاو است.

It's a place where you can explore new skills,

این مکانی است که می توانید مهارت های جدید را کشف کنید

deepen existing passions, and get lost in creativity.

، احساسات موجود را عمیق تر کنید و در خلاقیت گم شوید.

There are so many classes to choose from,

کلاس های زیادی برای انتخاب وجود دارد،

from languages to marketing, to design, to photography.

از زبان گرفته تا بازاریابی ، طراحی و عکاسی.

I wonder if any of you know the YouTuber Jessica Kobeissi.

من تعجب می کنم که آیا کسی از شما جسیکا کوبیسی یوتیوبر را می شناسد؟

I have been taking one of her classes.

من در یکی از کلاس های او شرکت کرده ام.

It's amazing.

این شگفت انگیز است.

It's called Portrait Photography -

به آن عکاسی پرتره می‌گویند -

Shoot & Edit Instagram-Worthy Shots.

عکس‌های شایسته اینستاگرام را بگیرید و ویرایش کنید.

She is so talented.

او خیلی با استعداد است.

And I love that it's tailored to social media.

و من دوست دارم که برای رسانه های اجتماعی طراحی شده است.

Skillshare is specifically curated for learning,

Skillshare به طور خاص برای یادگیری تنظیم شده است،

meaning there are no ads

به این معنی که هیچ تبلیغاتی وجود ندارد

and they are always launching new premium classes.

و آنها همیشه کلاس های برتر جدید راه اندازی می کنند.

So you can stay focused

بنابراین می توانید متمرکز بمانید

and follow wherever your creativity takes you.

و هر کجا که خلاقیت شما را می برد دنبال کنید.

The best part is, it's less than $10 per month

بهترین بخش این است که با اشتراک سالانه کمتر از 10 دلار در ماه است

with an annual subscription.

.

And the first 1,000 of my students to click on the link

و اولین 1000 دانش‌آموز من که روی پیوند

in the description box

در کادر توضیحات کلیک

will get a free trial of Skillshare premium membership

می‌کنند، یک دوره آزمایشی رایگان از عضویت ممتاز Skillshare دریافت می‌کنند

so you can explore your creativity.

تا بتوانید خلاقیت خود را کشف کنید.

What are you waiting for?

منتظر چی هستی؟

Right.

Let's get started with the verbs.

درست.

بیایید با افعال شروع کنیم.

Number one, to accomplish.

شماره یک، برای انجام.

To accomplish.

به پایان رساندن.

This means to succeed in doing or completing something.

این به معنای موفقیت در انجام یا تکمیل کاری است.

An example.

یک مثال.

I think that we've accomplished a lot this morning.

من فکر می کنم که ما امروز صبح کارهای زیادی انجام داده ایم.

Number two, to accumulate.

شماره دو، برای جمع آوری.

To accumulate.

انباشته شدن.

That one's nice to say, accumulate.

گفتن آن خوب است، جمع کن.

This means

to gradually get more and more of something over time.

این به این معنی است

که به تدریج در طول زمان چیزی بیشتر و بیشتر به دست آورید.

An example.

یک مثال.

I seem to have accumulated

به نظر می‌رسد که من کتاب‌های درسی دانشگاهی

lots of expensive hardly-used university textbooks.

گران‌قیمتی که به سختی استفاده نشده‌اند، جمع‌آوری کرده‌ام.

Did anyone else fall for that scam where you go university,

آیا کس دیگری در جایی که شما دانشگاه می روید گرفتار آن کلاهبرداری شده است،

they say you need loads of expensive books and it turns out

می گویند شما به انبوهی از کتاب های گران قیمت نیاز دارید و معلوم می شود

that your university professor wrote them all.

که استاد دانشگاه شما همه آنها را نوشته است.

(laughs)

(می خندد)

Number three is to beware.

شماره سه این است که مراقب باشید.

To beware.

مراقب باشید.

Note that this is only used in infinitives

توجه داشته باشید که این فقط در

and in orders, partitives.

مصدرها و در دستورات جزئی استفاده می شود.

If you tell somebody to beware, you are warning them

اگر به کسی بگویید مراقب باشید، به او هشدار می دهید

that there is something or somebody dangerous

که چیزی یا کسی خطرناک است

and they need to be careful.

و باید مراقب باشد.

A common sign that you see on gates in the UK

یک علامت رایجی که روی دروازه‌ها در بریتانیا

and many other English speaking countries, I imagine, is

و بسیاری از کشورهای انگلیسی زبان دیگر مشاهده می‌کنید، تصور می‌کنم

beware of the dog.

مراقب سگ باشید.

Be careful, this dog is dangerous.

مراقب باشید این سگ خطرناک است.

Beware of the dog.

مواظب سگ باش

And then you see a little Chihuahua.

و سپس یک چیهواهوا کوچک می بینید.

(laughs)

(می خندد)

But be careful.

اما مراقب باشید.

An example.

یک مثال.

Beware of the roads tonight, it's been snowing all day.

امشب مواظب جاده ها باشید ، تمام روز برف باریده است.

Number four is to brainstorm.

شماره چهار طوفان فکری است.

To brainstorm.

طوفان فکری.

We use this to talk about a group of people

ما از این برای صحبت در مورد گروهی از افراد

and it means to all think together about the same thing

استفاده می کنیم و به این معنی است که همه با هم درباره یک موضوع فکر می کنند

to solve a problem or come up with good ideas.

تا یک مشکل را حل کنند یا ایده های خوبی ارائه دهند.

An example.

یک مثال.

We need to get together

ما باید دور هم جمع شویم

and brainstorm as many ideas as possible.

و تا آنجا که ممکن است ایده‌های زیادی را مطرح کنیم.

Number five is to characterise.

شماره پنج برای شخصیت پردازی است.

To characterise.

برای شخصیت پردازی.

You will also see this spelt with -ize at the end.

همچنین در پایان این املا را با -ize خواهید دید.

That's absolutely fine.

این کاملاً خوب است.

In British English, we use both -ize and -ise.

در انگلیسی بریتانیایی از -ize و -ise استفاده می کنیم.

And in American English and lots of other dialects,

و در انگلیسی آمریکایی و بسیاری از گویش‌های دیگر،

they like to focus on -ize,

آنها دوست دارند روی -ize تمرکز کنند،

which actually makes a lot of sense.

که در واقع بسیار منطقی است.

It's -ize, isn't it?

-ize است، اینطور نیست؟

- ize.

- ize

This means to be typical of a person place or thing.

این به این معنی است که برای یک مکان یا چیز خاص یک شخص باشد.

For example.

مثلا.

The village is characterised

ویژگی این روستا

by honey-colored stone houses.

خانه های سنگی عسلی رنگ است.

Number six is devise.

شماره شش تدبیر است.

Devise.

تدبیر کنید.

And this is to invent something new

و این برای ابداع چیزی جدید

or a new way of doing things.

یا روشی جدید برای انجام کارها است.

We often talk about devising a plan.

ما اغلب در مورد طراحی یک برنامه صحبت می کنیم.

I need to devise a plan.

من باید یک برنامه طراحی کنم.

An example.

یک مثال.

The IT team have devised a new email organisation system.

تیم فناوری اطلاعات یک سیستم سازماندهی ایمیل جدید ابداع کرده است.

Oh, I can't think of anything that's interesting than that.

اوه، من نمی توانم به چیز جالبی از این فکر کنم.

Number seven is to dispute.

شماره هفت قابل بحث است.

To dispute.

مناقشه کردن.

And this means to question whether something is true

و این بدان معنی است که آیا چیزی درست است

or whether it's legally acceptable or official.

یا اینکه از نظر قانونی قابل قبول یا رسمی است یا خیر.

An example.

یک مثال.

We disputed the figures and they corrected them.

ما با ارقام مخالفت کردیم و آنها اصلاح کردند.

I disputed some figures the other day.

من روز گذشته در مورد برخی از ارقام بحث کردم.

I phoned up my supermarket and I told them

به سوپرمارکتم زنگ زدم و بهشون

that they have priced...

گفتم که قیمت گذاشتن...

Ah, this has made me realise how sad I am.

آه، این باعث شد بفهمم چقدر ناراحتم.

I told them that they have overpriced their coffee by 75p,

من به آنها گفتم که قهوه خود را 75p گران کرده اند

and they corrected it.

و آن را اصلاح کردند.

One for the team.

یکی برای تیم

Number eight is to downsize.

شماره هشت برای کوچک کردن است.

To downsize.

برای کوچک کردن.

This means to reduce the number of people working somewhere

این به معنای کاهش تعداد افرادی است که در جایی کار می کنند

to reduce costs.

تا هزینه ها کاهش یابد.

We unfortunately had to downsize from 40 employees to 23.

ما متأسفانه مجبور شدیم از 40 کارمند به 23 نفر کاهش

We also use to downsize

دهیم. همچنین از کوچک سازی

to talk about moving to a smaller property.

برای صحبت در مورد نقل مکان به یک ملک کوچکتر استفاده می کنیم.

It's something people tend to do when they get older.

این کاری است که افراد در سنین بالا تمایل دارند انجام دهند.

When they want less space.

وقتی فضای کمتری می خواهند.

Young people seem to want more space.

به نظر می رسد که جوانان فضای بیشتری می خواهند.

I want more space, infinite space.

من فضای بیشتری می خواهم، فضای بی نهایت.

But my parents one day, I imagine, will downsize.

اما فکر می کنم روزی پدر و مادرم کوچک می شوند.

They'll move to a smaller property.

آنها به یک ملک کوچکتر نقل مکان می کنند.

Number nine is to embrace.

شماره نه برای در آغوش گرفتن است.

To embrace.

در آغوش گرفتن.

This means to accept an idea, a proposal or a set of beliefs

این به معنای پذیرش یک ایده، یک پیشنهاد یا مجموعه ای از باورها است،

especially when done with enthusiasm.

به ویژه زمانی که با اشتیاق انجام شود.

An example.

یک مثال.

The CEO fully embraced the equal pay proposal.

مدیرعامل پیشنهاد حقوق برابر را کاملاً پذیرفت.

Yes, go, CEO.

آره برو مدیر عامل

Number 10 is to endorse.

شماره 10 برای تایید است.

To endorse.

برای تایید.

And this means to publicly say that you support a person,

و این به این معنی است که علناً بگویید از یک شخص،

a statement, or a course of action.

یک بیانیه یا یک اقدام حمایت می کنید.

An example.

یک مثال.

I fully endorse his research paper.

مقاله تحقیقاتی او را کاملا تایید می کنم.

I completely support it.

من کاملا از آن حمایت می کنم.

Number 11 is to fiddle.

شماره 11 کمانچه زدن است.

To fiddle.

کمانچه زدن.

This means to change the details or figures of something

این به معنای تغییر جزئیات یا ارقام

in order to get money or to gain an advantage.

چیزی برای به دست آوردن پول یا کسب مزیت است.

An example.

یک مثال.

We thought we were in profit

ما فکر می‌کردیم سود می‌بریم،

but it turns out that somebody had fiddled the accounts.

اما معلوم شد که یک نفر حساب‌ها را خراب کرده است.

Number 12 is to idolise.

شماره 12 بت کردن است.

To idolise.

بت کردن.

This is another one that can also end in -ize.

این یکی دیگر است که می تواند به -ize نیز ختم شود.

This means to love and admire somebody very much possibly,

این به معنای دوست داشتن و تحسین کردن کسی است که احتمالاً،

in some contexts, too much.

در برخی زمینه ها، بیش از حد.

An example.

یک مثال.

When I was younger I idolised my science teacher.

وقتی کوچکتر بودم، معلم علوم خود را بت می دانستم.

In that context, it doesn't mean too much.

در این زمینه، معنای زیادی ندارد.

I didn't like them too much.

من زیاد آنها را دوست نداشتم.

I just really liked them.

من فقط آنها را خیلی دوست داشتم.

Number 13 is to implement.

شماره 13 برای پیاده سازی است.

To implement.

برای پیاده سازی.

This means to make something

این به این معنی است که چیزی را

that has been officially decided start or begin to be used.

که به طور رسمی تصمیم گرفته شده است شروع کنید یا شروع به استفاده کنید.

For example, a new apprenticeship scheme

به عنوان مثال، طرح جدید کارآموزی

has been implemented to encourage youth employment.

برای تشویق به اشتغال جوانان اجرا شده است .

Number 14 is to instigate.

شماره 14 برای تحریک است.

To instigate.

برای تحریک.

And this means to cause something,

و این به معنای ایجاد چیزی است،

usually something bad to happen.

معمولاً اتفاق بدی.

Cause something to happen.

باعث شود اتفاقی بیفتد.

An example.

یک مثال.

She was accused of instigating violence at the protest.

او متهم به تحریک خشونت در تظاهرات شد.

Number 15 is to melt.

شماره 15 ذوب می شود.

To melt.

ذوب شدن.

And this is to become or make something liquid

و این آن است که

as a result of heating.

در اثر گرم شدن چیزی مایع شود.

An example.

یک مثال.

Eat your ice cream before it melts.

بستنی خود را قبل از اینکه آب شود بخورید.

16 is to moan.

16 ناله کردن است.

To moan.

ناله کردن.

It's a good word because it expresses what it means, moan.

این کلمه خوبی است زیرا معنای آن را بیان می کند، ناله.

It means to complain in a way that people find annoying.

یعنی شکایت کردن به گونه ای که مردم آزار دهنده باشند.

An example.

یک مثال.

I cannot stand listening to him moan any longer.

دیگر تحمل شنیدن ناله های او را ندارم.

17 is to negotiate.

17 برای مذاکره است.

To negotiate.

برای مذاکره.

This means to try to meet an agreement by formal discussion.

این به معنای تلاش برای رسیدن به توافق از طریق بحث رسمی است.

An example.

We are attempting to negotiate a pay rise.

یک مثال.

ما در حال مذاکره برای افزایش حقوق هستیم.

18 is to outweigh.

18 بیشتر از وزن است.

To outweigh.

برای وزن بیشتر.

This means to be greater or more important than something.

این به معنای بزرگتر یا مهمتر بودن از چیزی است.

An example.

The advantages massively outweigh the disadvantages.

یک مثال.

مزایا به شدت از معایب آن بیشتر است.

19 is to overtake.

19 سبقت گرفتن است.

To overtake.

برای سبقت گرفتن.

This means to become greater in number, amount

این به معنای بزرگتر شدن از نظر تعداد، مقدار

or importance than something.

یا اهمیت از چیزی است.

An example.

یک مثال.

We hope that renewable energy will overtake oil

امیدواریم انرژی های تجدیدپذیر

as the main energy source.

به عنوان منبع اصلی انرژی از نفت پیشی بگیرد.

We also use to overtake to talk about cars.

ما همچنین از سبقت گرفتن برای صحبت در مورد اتومبیل استفاده می کنیم.

It's when one car speeds up and goes in front of the other.

این زمانی است که یک ماشین سرعت می گیرد و جلوی دیگری می رود.

That car is overtaking the other car.

اون ماشین داره از ماشین دیگه سبقت میگیره

Number 20 is to perceive.

شماره 20 برای درک است.

To perceive.

برای درک.

This means to understand

این به معنای درک

or to think of somebody or something in a particular way.

یا فکر کردن به کسی یا چیزی به روشی خاص است.

An example.

یک مثال.

I don't perceive her to be a very argumentative person.

من فکر نمی کنم که او خیلی اهل بحث و جدل باشد.

Number 21 is to plummet.

شماره 21 در حال سقوط است.

To plummet.

نازل شدن.

What a great word.

چه کلمه خوبی

It means to fall quickly and suddenly

به معنای سقوط سریع و ناگهانی

from a high level or position.

از یک سطح یا موقعیت بالا است.

An example.

یک مثال.

Share prices plummeted after Reddit's campaign.

قیمت سهام پس از کمپین Reddit به شدت کاهش یافت.

Number 22 is to praise.

شماره 22 برای ستایش است.

To praise.

تمجید کردن.

And this is to say that you approve of and admire

و این به این معناست که شما کسی یا چیزی را تایید و تحسین می

somebody or something.

کنید.

An example.

یک مثال.

His boss praised his enthusiasm

رئیس او از شور و شوق او تمجید کرد

but didn't offer him the promotion.

اما به او پیشنهاد ارتقاء نداد.

Number 23 is to prosper.

شماره 23 برای پیشرفت است.

To prosper.

برای شکوفایی.

This means to develop in a successful way.

این به معنای توسعه به روشی موفق است.

It's often used to talk about children.

اغلب برای صحبت در مورد کودکان استفاده می شود.

We hope they prosper at this school.

امیدواریم در این مدرسه موفق باشند.

They develop in a successful way.

آنها به روشی موفق رشد می کنند.

It also means to be successful

این همچنین به معنای موفق بودن

especially when talking about money.

به خصوص در مورد پول است.

She has been prospering since leaving university.

او از زمانی که دانشگاه را ترک کرده است، در حال پیشرفت بوده است.

She's been very successful, especially financially.

او به خصوص از نظر مالی بسیار موفق بوده است.

Number 24 is to rectify.

شماره 24 برای اصلاح است.

To rectify.

برای اصلاح.

This means to correct

این به معنای اصلاح

or to put something right that is wrong.

یا درست کردن چیزی است که اشتباه است.

An example.

یک مثال.

Please take the right steps to rectify the problem.

لطفاً برای رفع مشکل اقدامات صحیح را انجام دهید .

So much nicer than just correct.

خیلی زیباتر از درست بودن

Please rectify it.

لطفا اصلاحش کنید

Don't just correct it.

فقط آن را اصلاح نکنید.

Number 25 is to redeem.

شماره 25 برای بازخرید است.

To redeem.

برای بازخرید.

This is to exchange something such as vouchers or shares

این برای مبادله چیزی مانند کوپن یا سهام با

for money or goods.

پول یا کالا است.

An example.

یک مثال.

You can't redeem this voucher because it's expired.

نمی‌توانید از این کوپن استفاده کنید زیرا منقضی شده است.

Number 26 is to retain.

شماره 26 برای حفظ است.

To retain.

برای حفظ.

This is to keep something or to continue to have something.

این برای حفظ چیزی یا ادامه داشتن چیزی است.

She retained her title of employee of the month

او برای سومین ماه متوالی عنوان کارمند ماه خود را حفظ کرد

for the third month running.

.

Number 27 is to sacrifice.

شماره 27 قربانی کردن است.

To sacrifice.

قرباني كردن.

This is the fact of giving up something

این واقعیتی است که از چیزی

that is important to you or valuable to you

که برای شما مهم است یا برای شما ارزشمند است صرف نظر می کنید تا

in order to get or do something that seems more important.

کاری را که مهمتر به نظر می رسد به دست آورید یا انجام دهید .

An example.

یک مثال.

We sacrificed our social lives

ما زندگی اجتماعی خود را فدا کردیم

to pay for our children's education.

تا هزینه تحصیل فرزندانمان را بپردازیم.

Number 28 is to season.

شماره 28 برای فصل است.

To season.

فصل کردن.

This means to add salt, pepper or spices to food

به این معنی که نمک، فلفل یا ادویه را به غذا اضافه

in order to make it taste better.

کنید تا طعم آن بهتر شود.

Season the sauce before stirring in the cream.

سس را قبل از هم زدن خامه مزه دار کنید.

29 is to sip.

29 جرعه جرعه است.

To sip.

جرعه جرعه.

This is to drink something,

این برای نوشیدن چیزی است

taking in a very small amount at a time.

که در یک زمان مقدار بسیار کمی مصرف می کند.

You sip a drink.

شما یک نوشیدنی می نوشید.

An example.

یک مثال.

You've been sipping that cocktail for ages.

شما مدتهاست که از آن کوکتل می نوشید.

Hurry up.

عجله کن.

And number 30 is to withdraw.

و عدد 30 برای برداشتن است.

To withdraw.

برای برداشت.

This is to stop taking part in activity or being a member

این برای توقف شرکت در فعالیت یا عضویت

of an organisation.

در یک سازمان است.

Due to the recent negative press,

با توجه به اخبار منفی اخیر

I have decided to withdraw from the company.

، تصمیم به انصراف از شرکت گرفتم.

Right, you made it.

درسته، تو درستش کردی

Those were the 30 advanced vocabulary words.

اینها 30 کلمه واژگان پیشرفته بودند.

They were all at C1 level.

همه آنها در سطح C1 بودند.

So you've done really well if you've got this far.

بنابراین اگر تا اینجا پیش رفته اید واقعاً خوب عمل کرده اید.

Now, it's time to take that quiz

اکنون وقت آن است که در آن آزمون شرکت کنید

and don't forget to share your results

و فراموش نکنید که نتایج خود را

in the comment section.

در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

All you've got to do to download the free PDF and quiz

تنها کاری که برای دانلود PDF و مسابقه رایگان باید انجام دهید این

is click on the link in the description box.

است که روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید.

You enter your name and email address.

شما نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید.

You sign up to my mailing list.

شما در لیست پستی من ثبت نام کنید.

I send it directly to your inbox.

مستقیم به صندوق پست شما ارسال میکنم

And then every week after that, you will get the PDF

و سپس هر هفته پس از آن،

as soon as it becomes available,

به محض اینکه PDF در دسترس قرار گرفت،

as soon as I've finished making it.

به محض اینکه ساخت آن را تمام کردم، دریافت خواهید کرد.

If you'd like to practise your listening skills

اگر می خواهید مهارت های شنیداری خود را تمرین کنید

and improve your vocabulary,

و دایره لغات خود را بهبود ببخشید،

then I also have my vlogging channel.

پس من نیز کانال وبلاگ نویسی خود را دارم.

I vlog my life here on a farm in the English countryside.

من زندگی ام را اینجا در مزرعه ای در حومه انگلیسی ولوگ می کنم.

And every vlog is completely subtitled

و هر وبلاگ کاملاً

for your understanding.

برای درک شما زیرنویس شده است.

Another thank you to Skillshare,

یک تشکر دیگر از Skillshare

the sponsor of today's video.

، حامی ویدیوی امروز.

The first 1,000 of my students to click on the link

اولین 1000 دانش آموز من که روی پیوند

in the description box will get a free trial

در کادر توضیحات کلیک می کنند، یک دوره آزمایشی رایگان

of premium Skillshare membership.

از عضویت ممتاز Skillshare دریافت خواهند کرد.

And don't forget to connect with me on social media.

و فراموش نکنید که در شبکه های اجتماعی با من در ارتباط باشید.

I've got my Instagram, which is @Lucy

من اینستاگرام خود را دارم که @Lucy است

and I have my website, EnglishwithLucy.co.uk

و وب‌سایت خود را دارم، EnglishwithLucy.co.uk

where I have a really cool pronunciation tool

که در آن یک ابزار تلفظ بسیار جالب دارم

where you can hear me pronounce each phoneme.

که می‌توانید تلفظ هر واج را بشنوید.

I'm very proud of it.

من خیلی به آن افتخار می کنم.

/i:/, no, /ea/

/i:/، نه، /ea/

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.

(blows kisses)

(بوسه می زند)

Hello everyone.

سلام به همه.

Have I done everything I meant to?

آیا هر کاری را که قصد داشتم انجام داده ام؟

Oh, no, I haven't.

اوه، نه، ندارم.

(giggles)

(قهقهه می خندد)

So you can follow wherever you're clear to run.

بنابراین می توانید هر جا که می خواهید بدوید دنبال کنید.

For example, I think that we've achieved a lot this morning.

به عنوان مثال، من فکر می کنم که ما امروز صبح به موفقیت های زیادی دست یافته ایم.

I just didn't say it, did I?

من فقط نگفتم، نه؟

I said achieved, right?

گفتم به دست آوردم درسته؟

Okay.

باشه.

Legally a further course of action.

از نظر قانونی یک مسیر اقدام بیشتر.

An example.

یک مثال.

Oh my God, I thought you were the cat there.

وای خدای من فکر کردم تو گربه اونجا هستی.

You can say hello, though.

با این حال می توانید سلام کنید.

Oh, no.

It shows how yellow I am.

وای نه.

این نشان می دهد که من چقدر زرد هستم.

- How grey I am.

- من چقدر خاکستری هستم.

- You look fine.

- With a lack of a point here.

- به نظر خوب میای.

- با کمبود یک نکته در اینجا.

- You have.

- تو داری

- Yeah.

- آره

(upbeat music)

(موسیقی شاد)