Essential Phrases to Help Your FLUENCY in IELTS Speaking

- Here are some essential phrases

- در اینجا چند عبارت ضروری وجود دارد

to help you become fluent in IELTS speaking.

که به شما کمک می کند در مکالمه آیلتس مسلط شوید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, this is Keith from English Speaking Success

سلام، این کیث از English Speaking Success

and the website, the Keith Speaking Academy.

و وبسایت، Keith Speaking Academy است.

Now, to speak fluidly in English and IELTS speaking,

اکنون، برای صحبت روان در زبان انگلیسی و مکالمه آیلتس،

you need to learn the vocabulary and the grammar

باید واژگان و گرامر را یاد بگیرید

and then practise so you can be flexible

و سپس تمرین کنید تا بتوانید انعطاف پذیر باشید

and respond quickly to questions.

و سریع به سوالات پاسخ دهید.

Oh yes,

اوه بله،

and you must never give up.

و هرگز نباید تسلیم شوید.

Keep practising .

به تمرین ادامه دهید.

But you also need coherence.

اما شما به انسجام هم نیاز دارید.

Co, what?

شرکت، چی؟

Co-her-ence.

انسجام.

Coherence, right?

انسجام، درست است؟

Is the smooth

آیا

flow of your ideas,

جریان روان ایده های شماست،

where your sentences are connected to each other,

جایی که جملات شما به یکدیگر متصل می شوند

and they flow smoothly.

و به آرامی جریان می یابند.

So the listener or the examiner

بنابراین شنونده یا ممتحن به

finds it easy to follow what you are saying.

راحتی آنچه را که می گویید دنبال می کند.

This will include signposts,

این شامل تابلوهایی است که به

telling the listener where you are going.

شنونده می‌گویند کجا می‌روید.

I'm gonna talk about this or this.

من در مورد این یا این صحبت خواهم کرد.

It will include connectors,

این شامل رابط‌هایی است

which are like bridges connecting your sentences.

که مانند پل‌هایی هستند که جملات شما را به هم متصل می‌کنند.

Come with me,

با من بیا،

follow me over the bridge.

از روی پل دنبالم بیا.

And also fillers,

و همچنین پرکننده ها،

which help you control the pace of your speech.

که به شما کمک می کنند سرعت گفتار خود را کنترل کنید.

So in this video,

بنابراین در این ویدیو،

I'm going to give you

من قصد دارم

some really good phrases,

چند عبارت واقعاً خوب،

signposts to begin speaking,

نشانه‌هایی برای شروع صحبت،

signpost to generalise,

نشانه‌ای برای تعمیم،

and signpost to talk in details

و نشانه‌ای برای صحبت با جزئیات

or give details and examples,

یا ارائه جزئیات و مثال‌ها،

as well as connectors

و همچنین رابط‌هایی

to connect your sentences,

برای اتصال جملات شما،

and some great fillers as well.

و برخی عالی به شما ارائه کنم. پرکننده ها نیز

And

و

as a bonus,

به عنوان یک امتیاز،

at the end of the video,

در پایان ویدیو،

I'm gonna give you some phrases for a skill

عباراتی را برای مهارتی

that almost no teachers are talking about

که تقریباً هیچ معلمی درباره آن صحبت نمی‌کند، به شما می‌دهم،

even though it appears in the band descriptors.

حتی اگر در توصیفگرهای گروه ظاهر شود.

And if you don't do this,

و اگر این کار را نکنید،

you won't get band seven or above.

گروه هفت یا بالاتر را دریافت نخواهید کرد. در انتهای ویدیو

Find out more about that

در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کنید

towards the end of the video.

.

Right now, let's jump in with some signposts,

در حال حاضر، بیایید با چند تابلوی راهنما وارد شویم،

yo!

یو!

Okay, let's look at some nice phrases

خوب، برای شروع پاسخ شما، به چند عبارت زیبا نگاه می کنیم

to begin your answer.

.

Now I'm looking here particularly at

اکنون من در اینجا به خصوص به

the part two question,

سؤال قسمت دوم نگاه می کنم،

where you have to give a longer turn.

جایی که شما باید نوبت طولانی تری بدهید.

Really important that you begin very clearly,

واقعاً مهم است که خیلی واضح و

very directly with a nice start, right?

مستقیم با یک شروع خوب شروع کنید، درست است؟

So, what you don't want to do,

بنابراین، کاری که نمی‌خواهید انجام دهید،

well, let's take the question, right?

خوب، بیایید این سؤال را بپذیریم، درست است؟

For example,

"Describe a person you admire."

به عنوان مثال،

"کسی را که تحسین می کنید توصیف کنید."

What you don't want to do

کاری که شما نمی خواهید انجام دهید

is something like this.

چیزی شبیه به این است.

Yes, admiration is a great human quality.

بله، تحسین یک ویژگی بزرگ انسانی است.

It is important for us to look up to people,

برای ما مهم است که به مردم،

especially elderly people

به ویژه افراد مسن نگاه کنیم،

because admiration can help other.

زیرا تحسین می تواند به دیگران کمک کند.

Because that's going

زیرا این موضوع

to totally confuse the examiner.

کاملاً ممتحن را گیج می کند.

"What are you talking about?

"در مورد چی صحبت می کنی؟

Admiration? Quality? Human?

تحسین؟ کیفیت؟ انسانی؟

I've asked you to describe a person."

من از تو خواسته ام که یک شخص را توصیف کنی."

Right?

درست؟

It's gonna be confusing.

The signposts are not clear.

گیج کننده خواهد بود

تابلوهای راهنما مشخص نیست.

Much better signpost will be something like this.

تابلوی راهنمایی خیلی بهتر چیزی شبیه این خواهد بود. از

I'm going to tell you about my uncle.

عمویم برایت می گویم. می‌خواهم کار را

I'd like to kick off

by telling you about his job.

با گفتن در مورد شغل او شروع کنم.

Great.

عالی.

I'm going to tell you about 'boom', this person.

من می خواهم در مورد "بوم" این شخص به شما بگویم.

Very clear and I'd like to kick off

خیلی واضح است و می‌خواهم

by telling you about some aspect,

با بیان برخی جنبه‌ها،

maybe their personality, their job,

شاید شخصیت، شغل،

how you knew them, and so on.

نحوه شناخت شما و غیره، شروع کنم.

We could also try something like this.

ما همچنین می توانیم چیزی شبیه به این را امتحان کنیم. از

I'm going to tell you about my uncle.

عمویم برایت می گویم.

To start with,

برای شروع،

let me tell you about his job.

اجازه دهید در مورد شغل او به شما بگویم.

So this time we use, to start with,

بنابراین، این بار، برای شروع،

let me tell you about his something something,

اجازه دهید در مورد چیزی او به شما بگویم،

right?

درست است؟

Okay, lovely.

باشه دوست داشتنی

In addition,

we could also say something like,

علاوه بر این، می

توانیم چیزی شبیه این بگوییم که

the person I want to talk about is my uncle,

فردی که می خواهم در مورد او صحبت کنم عمویم،

my mother, my father.

مادرم، پدرم هستند.

Or the person I want to talk about

یا کسی که می خواهم در مورد او صحبت کنم کسی

is none other than my uncle.

نیست جز عمویم.

That's a nice expression, none other than.

این یک بیان خوب است، هیچ چیز دیگری نیست.

We use that often when we are gonna say something

وقتی می خواهیم چیزی بگوییم

that may surprise the examiner.

که ممکن است ممتحن را شگفت زده کنیم، از آن استفاده می کنیم.

Now because the examiner doesn't know you,

حالا چون ممتحن شما را نمی شناسد،

it's easy to surprise them.

غافلگیر کردن آنها آسان است.

So you could always say that, right?

بنابراین شما همیشه می توانید این را بگویید، درست است؟

The person I'm gonna talk about

کسی که در موردش صحبت خواهم کرد کسی

is none other than my brother.

نیست جز برادرم.

So it's a good idea to be direct.

بنابراین ایده خوبی است که مستقیم باشید.

In fact, you can even say

در واقع، شما حتی می توانید بگویید که

you are going to be direct.

قرار است مستقیم باشید.

Something like,

چیزی شبیه به اینکه،

getting to the point,

برسم به اصل موضوع،

the person I want to talk about is my uncle.

فردی که می خواهم در مورد او صحبت کنم عمویم است.

And then you begin.

و سپس شما شروع می کنید.

Lovely.

دوست داشتني.

Now in part three of IELTS speaking

اکنون در بخش سوم آیلتس که

very often we have to generalise, you know,

اغلب اوقات صحبت می کنیم، باید

making these broad assumptions

این فرضیات گسترده را تعمیم دهیم

or giving general ideas about things

یا ایده های کلی در مورد چیزها را

often quite abstract, right?

اغلب کاملاً انتزاعی ارائه دهیم، درست است؟

For example, let's take a question.

به عنوان مثال، یک سوال را مطرح کنیم.

Is it easy for older people to change?

آیا تغییر برای افراد مسن آسان است؟

Here, we're gonna say something quite general, right?

در اینجا، ما یک چیز کاملاً کلی می گوییم، درست است؟

We might want to say something like,

ممکن است بخواهیم چیزی مانند،

By and large, I'd say.

در کل، من بگویم.

Overall, it seems to me that.

به طور کلی، به نظر من این است.

I tend to think that.

من تمایل دارم به این فکر کنم.

Let's have a look at these in action.

بیایید نگاهی به اینها در عمل داشته باشیم.

By and large, I'd say it's harder for them

به طور کلی، من می گویم برای آنها سخت تر است،

because they're often stuck in their ways.

زیرا آنها اغلب در راه خود گیر کرده اند.

Overall, it seems to me that it's harder for them

به طور کلی، به نظر من برای آنها سخت تر است،

because they're often stuck in their ways.

زیرا آنها اغلب در راه خود گیر کرده اند.

I tend to think that it's harder for them

من تمایل دارم فکر کنم که برای آنها سخت تر است

because they tend to be stuck in their ways.

زیرا آنها تمایل دارند در راه خود گیر کنند.

Great, let's go now from the general

عالیه، حالا از کلی بریم

to the detailed and giving examples.

سراغ جزئیات و مثال زدن.

Now in your IELTS speaking part three,

اکنون در بخش سوم اسپیکینگ آیلتس،

in your answers it's a good strategy

در پاسخ‌هایتان این استراتژی خوبی است

to talk generally and then give examples.

که به طور کلی صحبت کنید و سپس مثال بزنید.

Be more specific, right?

دقیق تر بگو، درست است؟

This helps you develop your answer

این به شما کمک می کند تا پاسخ خود را توسعه دهید

and well will help you show off

و به شما کمک می کند

a wider range of language.

طیف وسیع تری از زبان را نشان دهید.

Let's take some examples.

بیایید چند مثال بزنیم.

Imagine the question,

این سوال را تصور کنید که

how do you think people could become healthier?

چگونه فکر می کنید مردم می توانند سالم تر شوند؟

That's the question.

مساله این است.

Of course you can say bababababa.

البته میشه گفت بابابابا.

For example,

مثلاً

or babababa for instance, right?

یا مثلاً بابابابا، درست است؟

But here are some more creative ways

اما در اینجا چند راه خلاقانه تر

of saying it.

برای بیان آن وجود دارد.

To share one example with you.

برای به اشتراک گذاشتن یک مثال با شما

To name one example.

یک نمونه را نام ببرم.

More specifically.

به طور خاص.

In particular.

به خصوص.

Now, let's have a look

حالا بیایید نگاهی

at these in the same answer,

به اینها در همان پاسخ بیندازیم،

but using these different phrases.

اما با استفاده از این عبارات مختلف.

I think there's a bunch of things

من فکر می کنم یکسری کارها وجود دارد که

people could do to get into shape,

مردم می توانند برای رسیدن به اندام انجام دهند،

to share one example with you,

برای به اشتراک گذاشتن یک مثال با شما،

they could go for a brisk walk

آنها می توانند اول صبح به پیاده روی سریع بروند

first thing in the morning.

.

I think there's a bunch of things

من فکر می کنم یک سری چیزها وجود دارد که

people could do to get into shape.

مردم می توانند برای رسیدن به اندام انجام دهند.

To name one example,

به عنوان مثال،

they could go for a brisk walk

آنها می توانند اول صبح به پیاده روی سریع بروند

first thing in the morning.

.

I think there's a bunch of things people could do

من فکر می کنم یکسری کارها وجود دارد که مردم می توانند

to get into shape, more specifically,

برای رسیدن به اندام انجام دهند، به طور خاص،

they could go for a brisk walk

آنها می توانند اول صبح به پیاده روی سریع بروند

first thing in the morning.

.

I think there's a bunch of things

من فکر می کنم یک سری چیزها وجود دارد که

people could do to get into shape.

مردم می توانند برای رسیدن به اندام انجام دهند.

In particular, they could go for a brisk walk

به ویژه، آنها می توانستند اول صبح به پیاده روی سریع بروند

first thing in the morning.

.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Now the most common connectors

در حال حاضر رایج ترین رابط ها

in natural spoken English are

در زبان انگلیسی گفتاری طبیعی هستند

and,

و،

but,

so.

اما،

بنابراین.

And it's perfectly fine to use these.

و استفاده از اینها کاملاً خوب است.

So ignore any YouTube teachers

بنابراین معلمان یوتیوب را نادیده بگیرید

who tell you don't say and

که به شما می گویند نگویید و

because it's fine to say and, really.

چون گفتن و واقعاً خوب است.

And, but and so.

و، اما و همینطور.

And there are other words

و کلمات دیگری نیز وجود دارد که

you can use as well, right?

می توانید استفاده کنید، درست است؟

So in addition to 'and',

بنابراین، علاوه بر «و»،

we could say,

می‌توانیم بگوییم،

on top of that,

در

actually, as a matter of fact.

واقع، به عنوان یک واقعیت.

For example,

مثلا

I like history.

من تاریخ را دوست دارم.

On top of that,

علاوه بر این،

I like geography too.

من جغرافیا را نیز دوست دارم.

I think they both overlap to be honest.

صادقانه بگویم فکر می کنم هر دو با هم همپوشانی دارند.

I like history.

من تاریخ را دوست دارم.

Actually, I like geography too.

در واقع من جغرافیا را هم دوست دارم.

I think they both overlap to be honest.

صادقانه بگویم فکر می کنم هر دو با هم همپوشانی دارند.

I do like history.

من تاریخ را دوست دارم

As a matter of fact, I like geography too.

در واقع من جغرافیا را نیز دوست دارم.

I think they both overlap to be honest.

صادقانه بگویم فکر می کنم هر دو با هم همپوشانی دارند.

Synonyms for but,

مترادف اما،

you could say that said.

می توانید بگویید که گفته می شود. به

Notice the intonation.

لحن آن توجه کنید.

That said,

این

it's a mm.

یک میلی متر است.

So it's a falling rising.

بنابراین این یک افزایش در حال سقوط است.

That said,

این گفته،

or mind you.

یا حواستان باشد.

Same intonation.

همان لحن.

Mind you.

حواست بهت باشه

Can you say that?

میشه اینو بگی؟

Mind you.

حواست بهت باشه

Lovely.

دوست داشتني.

For example,

مثلاً

I like fast food,

من فست فود را دوست دارم،

that said, I wouldn't eat it every day.

می‌گویم هر روز آن را نمی‌خورم.

I do like fast food.

من فست فود دوست دارم

Mind you, I wouldn't eat it every day.

توجه داشته باشید، من آن را هر روز نمی خورم.

Finally with so,

در نهایت با so،

when it means giving the reason, right?

وقتی به معنای ارائه دلیل است، درست است؟

You could say that's the reason

می توان گفت دلیلش این است

or that's the reason why.

یا دلیلش همین است.

For example,

مثلاً

I love football,

من عاشق فوتبال هستم،

so I often go

بنابراین اغلب

to watch the match live on Saturdays.

شنبه ها برای تماشای زنده مسابقه می روم.

I love football,

من عاشق فوتبال هستم،

that's the reason why

به همین دلیل است که

I often go to watch the match live on Saturdays.

اغلب شنبه ها برای تماشای زنده مسابقه می روم.

Lovely, let's move on to fillers.

دوست داشتنی، بیایید به سراغ پرکننده ها برویم.

Now fillers in English tend to be things like,

اکنون فیلرها در انگلیسی معمولاً چیزهایی مانند،

um,

اوم،

er,

اوه،

well,

خوب، می

you know.

دانید.

And they tend to be seen as negative things.

و تمایل دارند به عنوان چیزهای منفی دیده شوند.

I think the problem is

من فکر می کنم مشکل این است

that they are overused

که آنها بیش از حد استفاده می شوند

and if we overuse them it's negative.

و اگر بیش از حد از آنها استفاده کنیم منفی است.

However, these fillers

با این حال، این پرکننده‌ها

are part of natural spoken English

بخشی از گفتار طبیعی انگلیسی هستند،

so it's fine to use some of them.

بنابراین استفاده از برخی از آنها خوب است.

Um.

ام می

You see.

بینید.

The thing is when you overuse them

مسئله این است که وقتی بیش از حد از آنها استفاده می کنید،

I would suggest that

پیشنهاد می کنم

because things like um and hum

چون چیزهایی مانند اوم و هوم را

can be confused with hesitation,

می توان با تردید اشتباه گرفت،

which will bring down your fluency score.

که نمره تسلط شما را پایین می آورد.

So a quick tip for you,

بنابراین یک نکته سریع برای شما،

if you think you're going to say um

اگر فکر می‌کنید می‌خواهید امم بگویید،

then just go

quiet.

ساکت باشید.

Say nothing.

هیچی نگو

As simple as that.

به همین سادگی.

That will help you reduce your hesitations.

این به شما کمک می کند تا تردیدهای خود را کاهش دهید.

What I want to look at in this video

چیزی که من می‌خواهم در این ویدئو به آن نگاه کنم،

are the more complex fillers

پرکننده‌های پیچیده‌تری هستند

that are often used to gain time,

که اغلب برای به دست آوردن زمان استفاده می‌شوند،

especially in part three

به خصوص در بخش سوم که در آن

where you get those difficult questions

سوالات دشواری را که

you need time to think

برای فکر کردن به زمان نیاز دارید

and you can time to think.

و می‌توانید برای فکر کردن وقت بگذارید، دریافت می‌کنید. در

Here are some simple,

اینجا چند فیلر ساده و

well actually not simple,

در واقع نه ساده و

complex fillers that you can use, okay?

پیچیده وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید، خوب است؟

And I'll try and show you how to use them.

و من سعی خواهم کرد و نحوه استفاده از آنها را به شما نشان خواهم داد.

Let's take the question.

بیایید سوال را مطرح کنیم. آیا

Will we use electric cars more in the future?

در آینده بیشتر از خودروهای برقی استفاده خواهیم کرد؟

That's a tricky question.

این یک سوال پیچیده است.

I think we probably will because.

من فکر می کنم ما احتمالا به دلیل.

Okay.

باشه.

Or because it's a question about the future

یا از آنجایی که می توانید بگویید این یک سوال در مورد آینده است

you could say, that's hard to predict.

، پیش بینی آن دشوار است.

That's hard to predict.

پیش بینی آن سخت است.

To predict is to guess

پیش بینی به معنای حدس زدن است که در آینده

what's going to happen in the future, right?

چه اتفاقی خواهد افتاد ، درست است؟

You could say,

می‌توان گفت،

that's hard to predict,

پیش‌بینی آن سخت است،

but I guess we probably will because.

اما من حدس می‌زنم که احتمالاً به این دلیل.

Another one.

یکی دیگه.

I'm no expert,

من متخصص نیستم،

but I suppose we probably will

اما فکر می‌کنم احتمالاً از

use electric cars more because.

خودروهای برقی بیشتر استفاده خواهیم کرد زیرا.

And finally one of my favourites,

و در نهایت یکی از موارد مورد علاقه من،

but you have to practise this one.

اما شما باید این یکی را تمرین کنید.

So will we use electric cars more in the future?

پس آیا در آینده بیشتر از خودروهای برقی استفاده خواهیم کرد؟

It's funny you should ask

خنده دار است که باید بپرسی

because I was thinking about that the other day.

زیرا روز گذشته به آن فکر می کردم.

I think we probably will because.

من فکر می کنم ما احتمالا به دلیل.

Right, so you can see the phrase,

درست است، بنابراین می توانید عبارت را ببینید،

the pause

مکثی

to take time to think

که برای فکر کردن وقت می گذارد

and then you give your answer, right?

و سپس پاسخ خود را می دهید، درست است؟

Nice.

خوب.

Okay, now let's switch

خوب حالا بیایید

from part three to part one.

از قسمت سوم به قسمت اول برویم.

Part one you often get questions about,

قسمت اول که اغلب در مورد آن سوال می پرسید،

do you like this?

آیا این را دوست دارید؟

Do you not like this?

آیا این را دوست ندارید؟

What's your favourite sport, hobby, drink?

ورزش، سرگرمی، نوشیدنی مورد علاقه شما چیست؟

And of course you could just say,

و البته شما فقط می توانید بگویید،

well it's basketball.

خوب بسکتبال است.

Well it's coffee because, right?

خوب این قهوه است، درست است؟

But if you want to gain a bit of time

اما اگر می خواهید کمی زمان

to think and you might do,

برای فکر کردن به دست آورید و ممکن است این کار را انجام دهید،

'cause you know I don't know

زیرا می دانید که من نمی دانم

what my favourite sport is.

ورزش مورد علاقه من چیست.

You could say things like the following,

شما می توانید چیزهایی مانند زیر بگویید،

talking about my favourite sport,

در مورد ورزش مورد علاقه من صحبت می کنم،

it has to be basketball.

این باید بسکتبال باشد.

See, I have time to think.

ببین من وقت دارم فکر کنم

Or

یا

when it comes to my favourite sport,

وقتی صحبت از ورزش مورد علاقه من می شود،

I'd say

می توانم بگویم

it's basketball.

بسکتبال است.

Finally,

در نهایت،

if I were to talk about my favourite sport,

اگر بخواهم در مورد ورزش مورد علاقه‌ام صحبت کنم،

I suppose

فکر می‌کنم

I would choose basketball

بسکتبال را انتخاب می‌کنم،

because

زیرا

and so on and so forth.

و غیره.

Nice.

خوب.

Okay, so these are simple

خوب، پس اینها

and complex fillers that can help you gain time.

پرکننده های ساده و پیچیده ای هستند که می توانند به شما کمک کنند زمان به دست آورید.

Let's

بیایید

move

on.

ادامه دهیم.

Now do you remember

حالا به یاد دارید که

at the beginning of the video

در ابتدای ویدیو

I talked about a skill,

در مورد یک مهارت صحبت کردم،

the one skill and the phrases you need

مهارت و عباراتی که شما به آن نیاز دارید

that almost nobody's teaching,

که تقریباً هیچ کس به آنها آموزش نمی دهد،

even though it's in the band descriptors.

حتی اگر در توصیفگرهای گروه باشد. به

Have a look at the band descriptor under vocabulary.

توصیفگر گروه زیر واژگان نگاهی بیندازید.

Band seven

گروه هفت

uses paraphrase effectively.

به طور موثر از پارافراسی استفاده می کند.

Now paraphrase,

حالا بازنویسی کنید،

well it has two basic different meanings,

خوب دو معنی اساسی متفاوت دارد،

but it is so important that you can do this.

اما آنقدر مهم است که بتوانید این کار را انجام دهید.

First of all,

اول از همه،

it's where you rephrase the question

اینجاست که

in another way using synonyms.

با استفاده از مترادف ها، سوال را به روشی دیگر بیان می کنید.

This is very common in IELTS writing, okay?

این در رایتینگ آیلتس بسیار رایج است ، خوب؟

To some extent in IELTS speaking.

تا حدودی در اسپیکینگ آیلتس.

So if the examiner says,

بنابراین اگر ممتحن بگوید،

Well, do you like history?

خوب، آیا تاریخ را دوست داری؟

Yes, I'm a big fan of history.

بله، من طرفدار بزرگ تاریخ هستم.

Like, I'm a big fan of,

مثل اینکه، من از طرفداران پر و پا قرص آن هستم،

I've paraphrased, okay.

من آن را تعبیر کردم، باشه.

The second way of paraphrasing

روش دوم بازنویسی

and equally important is when you're trying

که به همان اندازه مهم است، زمانی است که می‌خواهید

to explain something or describe something,

چیزی را توضیح دهید یا چیزی را توصیف کنید،

but you don't know the words to do it.

اما کلماتی را برای انجام آن نمی‌دانید.

Maybe it's an unusual object

شاید یک شی غیر معمول است

and you just can't find

و شما نمی توانید

the right vocabulary in English.

واژگان مناسب در انگلیسی را پیدا کنید.

What you must not do is go,

کاری که نباید انجام دهید این است که بروید،

oh, I don't know how to say that.

اوه، من نمی دانم چگونه این را بگویم.

No, you must find a way

نه، شما باید راهی

to express that idea with different words.

برای بیان آن ایده با کلمات مختلف پیدا کنید.

That is effectively using paraphrase.

که به طور موثر از نقل قول استفاده می کند.

Otherwise you won't get your band seven.

در غیر این صورت گروه هفت را نمی گیرید.

Ha!

ها!

For example, let's say the examiner,

برای مثال، فرض کنید ممتحن،

you're talking about coffee and computers

شما در مورد قهوه و کامپیوتر صحبت می کنید

and the examiner says,

و ممتحن می گوید:

"do you ever spill coffee", right?

"آیا تا به حال قهوه ریخته اید؟" درست است؟

Spill coffee on your computer.

قهوه را روی رایانه خود بریزید.

And you say,

و شما می گویید،

"no, actually because I have one of these."

"نه، در واقع چون من یکی از اینها را دارم."

But you don't know the name.

ولی اسمشو نمیدونی

And of course in the exam

و البته در امتحان

you won't have in your pocket,

شما در جیب نخواهید داشت،

oh one minute, yeah,

اوه یک دقیقه، بله،

I've got one of these.

من یکی از اینها را دارم.

What? No, that doesn't happen.

چی؟ نه، این اتفاق نمی افتد.

So you need to find a way round describing it.

بنابراین باید راهی برای توصیف آن پیدا کنید.

Listen to me explain

به توضیح من گوش دهید

and notice the language I use.

و به زبانی که استفاده می کنم توجه کنید.

Actually no, I never spill coffee on my computer

در واقع نه، من هرگز قهوه را روی رایانه ام نمی ریزم

because I have, well I have a special thing,

زیرا دارم، خوب من یک چیز خاص دارم،

I don't know the specific name of it,

نام خاص آن را نمی دانم،

I'm not quite sure what it's called,

کاملاً مطمئن نیستم اسمش چیست،

but it's basically it's made out of plastic

اما اساساً از پلاستیک ساخته شده است.

and it's something that I put on the table

و چیزی است که روی میز می گذارم

and it raises the level of the computer,

و سطح کامپیوتر را

similar to a car jack and it raises it up

مانند جک ماشین بالا می برد و آن را بالا می برد

so that the coffee can never

تا قهوه هرگز

spill on the computer.

روی کامپیوتر نریزد.

Right now.

همین الان.

See, I was able to describe the object,

ببینید، من توانستم شی را توصیف کنم، از

use some quite nice language,

زبان بسیار خوبی استفاده کنم،

and even though I didn't know the word stand,

و حتی با وجود اینکه کلمه stand را نمی دانستم،

the examiner will not mark me down

ممتحن من را علامت گذاری نمی کند

cause I didn't know the word stand.

زیرا کلمه stand را نمی دانستم.

He will actually say, or she will say

او در واقع می‌گوید، یا او می‌گوید

or they will say,

یا آنها می‌گویند،

"great,

"عالی است،

the candidate has paraphrased

نامزد

something they didn't know how to say

چیزی را که نمی‌دانست چگونه بگوید را نقل کرده است

and they talked about it in a lovely way."

و در مورد آن به شیوه‌ای دوست داشتنی صحبت کرده‌اند."

Effective paraphrase.

نقل قول موثر

So the sum of the phrases I use were,

بنابراین مجموع عباراتی که استفاده می کنم عبارت بودند از،

I don't know the specific name

نام خاصی را نمی دانم

or I don't know the exact name.

یا نام دقیق آن را نمی دانم.

I'm not sure how you call that

من مطمئن نیستم که شما آن را چگونه صدا می کنید

or I'm not sure what you call that exactly.

یا مطمئن نیستم که دقیقاً آن را چه می نامید.

You could also say,

شما همچنین می توانید بگویید،

it's a kind of

این یک نوع

or it's similar to.

یا شبیه به آن است.

Great, simple phrases.

عبارات عالی و ساده

Make sure you learn to paraphrase.

اطمینان حاصل کنید که ترجمه کردن را یاد گرفته اید.

It is so important.

خیلی مهم است.

So there we have it.

بنابراین ما آن را داریم.

We've been looking at signposts to begin speaking,

ما برای شروع صحبت،

to generalise, to give details and examples.

تعمیم، ارائه جزئیات و مثال‌ها به تابلوهای راهنما نگاه می‌کردیم.

We've looked at connectors,

ما به رابط‌ها،

and,

but,

و،

اما،

so,

بنابراین،

and synonyms for these.

و مترادف‌های اینها نگاه کرده‌ایم.

We've looked at fillers

ما پرکننده‌ها را بررسی کرده‌ایم

to help you gain time and control of your speech

تا به شما کمک کند زمان و کنترل گفتار خود

as well as the ability to paraphrase.

و همچنین توانایی بازنویسی را بدست آورید.

I hope all of this is useful for you.

امیدوارم همه اینها برای شما مفید باشد.

If you liked the video,

اگر ویدیو را دوست داشتید،

if you have liked the videos

اگر ویدیوها را دوست داشتید،

press the subscribe button,

دکمه اشتراک را فشار دهید،

turn on notifications

اعلان ها را روشن کنید

and if you want the PDF of all of these phrases

و اگر پی دی اف تمام این عبارات را می خواهید

so you can practise and become fluent,

تا بتوانید تمرین کنید و مسلط شوید،

click on the link below in the description

روی لینک زیر در توضیحات کلیک کنید،

you can get it for free.

می توانید دریافت کنید. آن را به صورت رایگان

And I

و من

can't wait

بی صبرانه منتظر

to see you in the next video.

دیدن شما در ویدیوی بعدی هستم.

Take care of my friends.

مواظب دوستانم باش

Bye, bye.

خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)