SHADOWING STORY for English Speaking Practice

all right let's do this we're going to do some  shadowing we're going to do some fluency practice  

بسیار خب، بیایید این کار را انجام دهیم، ما یک مقدار سایه انجام می‌دهیم، می‌خواهیم تمرین روانی انجام دهیم

and the lesson title is he had $5 now first I  want you to repeat after me and then we will do  

و عنوان درس این است که او 5 دلار داشت، اکنون اول از شما می‌خواهم بعد از من تکرار کنید و سپس

shadowing and then at the end we'll do the whole  story nonstop good story very good story today  

سایه زدن را انجام می‌دهیم و سپس در پایان ما تمام داستان را بدون وقفه انجام خواهیم داد.

stick with me you'll like it all right one day  in a small town say it one day in a small town

an auction was being held an auction was  being held for bicycles for bicycles one  

برای دوچرخه ها یک

day in a small town an auction was being held  for bicycles join me one day in a small town an  

روز در یک شهر کوچک حراجی برگزار می شد برای دوچرخه ها به من بپیوندید یک روز در یک شهر کوچک

auction was being held for bicycles again one  day in a small town an auction was being held  

حراجی دوباره برای دوچرخه ها برگزار می شد یک روز در یک شهر کوچک حراجی

for bicycles among the crowd among the crowd was  a young boy was a young boy barely 10 years old  

برای دوچرخه ها در میان جمعیت در میان جمعیت برگزار می شد. پسر جوانی بود، پسر جوانی بود که به سختی 10 سال داشت،

barely 10 years old who had been s saving his  pocket money who had been saving his pocket

تقریباً 10 ساله بود که داشت پول جیبی خود را پس انداز می کرد و مدت زیادی بود که پول جیبی خود را پس انداز می کرد

money for a long time for a  long time and had exactly $5 to

و دقیقاً 5 دلار برای

spend and had exactly $5 to [Music] spend okay  we got that let's do all of this Shadow me say  

خرج کردن داشت و دقیقاً 5 دلار داشت. [موسیقی] خوب خرج کن ما فهمیدیم که بیا همه این کارها را انجام دهیم.

it with me three times that's a lot let's  go among the crowd was a young boy barely  

10 years old who had been saving his pocket  money for a long time and had exactly $5 to  

دقیقاً 5 دلار برای

spend one more time among the crowd was a  young boy barely 10 years old who had been  

گذراندن یک بار دیگر در میان جمعیت، یک پسر جوان تقریباً 10 ساله بود که

saving his pocket money for a long time and  had exactly $5 to spend last one among the  

برای مدت طولانی پول جیبی خود را پس انداز کرده بود و دقیقاً 5 دلار داشت تا آخرین پول را در میان

crowd was a young boy barely 10 years old  who had been saving his pocket money for  

جمعیت خرج کند، پسر جوانی بود که به سختی 10 ساله بود. برای مدت طولانی پول جیبی خود را پس انداز کرده بود

a long time and had exactly $5 to spend  every time a new bicycle was brought out

و دقیقاً 5 دلار برای خرج کردن داشت هر بار که دوچرخه جدیدی بیرون می آوردند

every time a new bicycle was brought

هر بار که دوچرخه جدیدی بیرون می آوردند

out he shouted his bid of

او فریاد می زد

$5 he shouted his bid of

پیشنهاد 5 دلاری خود را فریاد می زد.

$5 every time a new bicycle was  brought out he shouted his bid  

او فریاد می زد پیشنهاد

of $5 every time a new bicycle was  was brought out he shouted his bid  

5 دلاری خود را هر بار که یک دوچرخه جدید بیرون می آوردند،

of $5 every time a new bicycle was  brought out he shouted his bid of

هر بار که دوچرخه جدیدی بیرون می آوردند، پیشنهاد

$5 shouted his bid of of of that of Kim real quick  

5 دلاری خود را فریاد می زد.

H he shouted his bit of of bit of bit  of bit of $5 all right despite being

بیت از بیت بیت از بیت 5 دلار بسیار خوب است، علیرغم اینکه

outbid despite being

outbid by others with deeper

از دیگران با

Pockets by others by other people with deeper

جیب‌های عمیق‌تر توسط دیگران پیشی گرفته‌اند، همه چیز

Pockets his determination his determination  

caught the attention of the crowd  caught the attention of the crowd

all right let's Shadow here we go despite  being outbid by others with deeper Pockets  

درست است. با وجود اینکه دیگران با جیب‌های عمیق‌تر پیشنهاد می‌کردند،

his determination caught the attention of the  crowd again despite being outbid by others with  

تصمیم او دوباره توجه جمعیت را به خود جلب کرد، علی‌رغم اینکه دیگران با

deeper Pockets his determination caught the  attention of the crowd one more time despite  

جیب‌های عمیق‌تر پیشنهاد می‌کردند، عزم او یک بار دیگر توجه جمعیت را به خود جلب کرد، علی‌رغم اینکه

being outbid by others with deeper Pockets  his determination caught the attention of the

دیگران با جیب‌های عمیق‌تر از او پیشی گرفتند. عزم و اراده توجه

crowd eventually there was one bicycle

جمعیت را به خود جلب کرد در نهایت یک دوچرخه

left eventually there was one bicycle

باقی ماند و در نهایت یک دوچرخه

left the best of them all the  best bicycle of them all the best  

باقی ماند بهترین آنها بهترین دوچرخه از همه بهترین ها

of them all when the auctioneer called for

از همه بهترین ها وقتی حراج دهنده خواستار

bids when the auctioneer called for

پیشنهاد قیمت شد وقتی حراج دهنده برای پیشنهاد قیمت تماس گرفت.

bids what happened the boy once again shouted

پسر یک بار دیگر فریاد زد

$5 the boy once again shouted

5 دلار پسر یک بار دیگر فریاد زد

$5 m okay is he going to get this bike I  don't know let's see first let's Shadow  

5 میلیون دلار باشه می‌خواهد این دوچرخه را بگیرد. نمی‌دانم بیایید ببینیم ابتدا سایه‌ای را

ready Shadow me join me eventually there  was one bicycle left the best of them all  

آماده کنیم.

when the auctioneer called for bids  the boy once again shouted $5 again  

برای پیشنهادها پسر دوباره فریاد زد 5 دلار

eventually there was one bicycle left sorry  I messed up let's start it over ready here we  

در نهایت یک دوچرخه باقی مانده بود متأسفم من خراب کردم بیایید دوباره آماده کنیم اینجا

go eventually there was one bicycle left the  best of them all when the auctioneer called for  

برویم، در نهایت یک دوچرخه از بهترین آنها باقی مانده بود که حراجدار خواست   پیشنهاد داد،

bids the boy once again shouted $5 okay one last  time here we go eventually there was one bicycle  

پسر دوباره فریاد زد 5 دلار بسیار خوب، آخرین بار اینجا که رفتیم، در نهایت یک دوچرخه

left the best of them all when the auctioneer  called for bids the boy once again shouted $5

بهترین آنها باقی مانده بود، وقتی حراجدار برای پیشنهاد پیشنهاد داد، پسر یک بار دیگر فریاد زد 5 دلار، قیمت پیشنهادی

there were no higher

bids nobody bided bided nobody  bid higher there were no higher

بالاتری وجود نداشت،

bids and with a final bang of his  gavel and with a final bang of his

کوبیدن غشای خود و با ضربه نهایی

gavel the auctioneer announced  the auctioneer announced

سنگر خود حراج گزار اعلام کرد حراج گزار

announced sold to the young man for

اعلام کرد که به مرد جوان به قیمت

$5 sold to the young man for

5 دلار فروخته شد به مرد جوان به قیمت

$5 all right let's Shadow it here  we go there were no higher bids and  

5 دلار فروخته شد، خوب بیایید اینجا را سایه بیندازیم ما می رویم قیمت بالاتری وجود نداشت و

with a final bang of his gavel the auctioner  announced sold to the young man for $5 again  

با یک پیشنهاد نهایی حراج کوب اعلام کرد که دوباره به مرد جوان به قیمت 5 دلار فروخته شده است   هیچ

there were no higher bids and with a final bang  of his gavl the auctioneer announced sold to the  

پیشنهاد بالاتری وجود ندارد و با ضربه نهایی قد خود، حراج دهنده اعلام کرد که در

young man for $5 right last time there were  no higher bids and with a final bang of his  

آخرین باری که پیشنهاد بالاتری وجود نداشت و با قیمت نهایی، به مرد جوان به قیمت 5 دلار فروخته شد.

gavel the auctioneer announced sold to the young  man for $5 this was met with cheers and Applause

حراج‌دان اعلام کرد که به مرد جوان به قیمت 5 دلار فروخته شده است.

yay this was met with cheers and

Applause the boy holding his wornout $5 bill

High all right so the boy's  holding up his $5 bill the  

$5 bill is worn out he's holding it up  high holding his worn out $5 bill High

فرسوده است او آن را بالا نگه می‌دارد. اسکناس 5 دلاری فرسوده‌اش را بالا نگه می‌دارد

walked up to the stage the boy walked up to the

بالا تا صحنه بالا رفت پسر

stage to claim his prize to get his bicycle to  claim his prize the coolest bike of them all  

برای گرفتن جایزه خود به صحنه رفت تا دوچرخه‌اش را بگیرد تا جایزه‌اش را بگیرد جالب‌ترین دوچرخه از همه

the coolest bike of them all yes it was it was the  coolest bike of all all the bicycles this one was  

آنها. بله این بهترین دوچرخه از همه دوچرخه ها بود این یکی بود

the best it was the coolest all right good good  let's Shadow it are you ready we're going to do it  

بهترین بود باحال ترین بود خیلی خوب خوب خوب بیایید سایه کنیم آماده هستید ما این کار را انجام می دهیم

three times this was met with cheers and Applause  the boy holding his worn out $5 bill High walked  

سه بار این کار با تشویق و تشویق روبه رو شد. پسری که اسکناس 5 دلاری فرسوده خود را در دست داشت

up to the stage to claim his prize the coolest  bike of them all all right one more two more  

بالا به سمت صحنه رفت تا جایزه‌اش را بگیرد که جالب‌ترین دوچرخه از بین همه آنها خوب است. یکی دیگر دو دوچرخه دیگر

this was met with cheers and Applause  the boy holding his worn out $5 bill  

با تشویق و تشویق روبه‌رو شد پسری که اسکناس 5 دلاری فرسوده‌اش را در دست داشت   بالا به سمت

High walked up to the stage to claim  his prize the coolest bike of them all  

صحنه رفت. برای گرفتن جایزه‌اش جالب‌ترین دوچرخه از همه آنها

last one this was met with cheers and  Applause the boy holding his worn out  

آخرین مورد با تشویق و تشویق روبه‌رو شد. پسری که اسکناس فرسوده

$5 bill High walked up to the stage to  claim his prize the coolest bike of them

5 دلاری خود را در دست داشت بالا به سمت صحنه رفت تا جایزه‌اش را بگیرد جالب‌ترین دوچرخه از همه آنها.

all this heartwarming experience this heartwarming

experience taught everyone an important

هر کسی یک

lesson taught everyone an important

درس مهم به همه درس مهمی داد

lesson that helping someone else that lesson that  they learned is that helping someone else can  

که کمک کردن به دیگری آن درسی که آموختند این است که کمک کردن به دیگری

bring great joy can bring great joy yes it can all  right let's shadow that ready this heartwarming  

می‌تواند شادی بزرگی را به همراه داشته باشد، بله درست است، بیایید سایه این

experience taught everyone an important lesson  that helping someone else can bring great joy  

تجربه دلگرم‌کننده به همه درس مهمی آموخت که کمک کردن شخص دیگری می تواند شادی بزرگی به ارمغان بیاورد

again this heartwarming experience  taught everyone an important lesson  

دوباره این تجربه دلچسب  به همه درس مهمی داد

that helping someone else can bring  great joy all right last one this  

که کمک کردن به شخص دیگری می تواند شادی بزرگی را به ارمغان بیاورد در آخر این

heartwarming experience taught  everyone an important lesson that  

تجربه دلگرم کننده به همه درس مهمی آموخت که

helping someone else can bring great joy  it's not always about who bids the most

کمک به شخص دیگری می تواند شادی بزرگی به ارمغان بیاورد همیشه به این نیست که چه کسی پیشنهاد می دهد. بیشتر

it's not always about I mean it's it's not that's  

همیشه به این موضوع مربوط نمی‌شود، منظورم این است که مهم‌ترین چیز این نیست که

not always the most important thing  it's not always about who bids the

همیشه مهم‌ترین چیز نیست همیشه این نیست که چه کسی بیشتر پیشنهاد می‌دهد

most or who has the most money it's  not always about who has the most

یا چه کسی بیشترین پول را دارد، همیشه به این نیست که چه کسی بیشترین

money sometimes it's about  giving someone else a chance to

پول را دارد، گاهی اوقات به دادن فرصتی برای

smile sometimes it's about  giving someone else a chance to

لبخند زدن به دیگری مربوط می‌شود. گاهی اوقات این به این است که فرصتی برای لبخند زدن به دیگری بدهیم.

smile all right shall we shadow that let's shadow  that here we go it's not always about who bids the  

most or who has the most money sometimes it's  about giving someone else a chance to smile all  

right here we go it's not always about who bids  the most or who has the most money sometimes it's  

برو همیشه مهم این نیست که چه کسی بیشتر پیشنهاد می دهد یا چه کسی بیشترین پول را دارد، گاهی اوقات مهم این نیست که به

about giving someone else a chance to smile last  one it's not always about who bids the most or who  

دیگری فرصت لبخند زدن را بدهیم. همیشه مهم این نیست که چه کسی بیشتر پیشنهاد می دهد یا چه کسی

has the most money sometimes it's about giving  someone else a chance to smile as the boy rode  

بیشترین پول را دارد، گاهی اوقات مهم این نیست که به شخص دیگری فرصت لبخند زدن را بدهیم. لبخند بزنید همانطور که پسر سوار شد

home as the boy rode home on his fantastic new  bike on his fantastic new bike the people left the

همانطور که پسر با دوچرخه جدید  فوق العاده خود با دوچرخه جدید فوق العاده خود به خانه رفت، مردم

auction with warmth in their hearts with warmth  in their hearts their heart is warm and they are  

حراج را با گرمی در قلب خود با گرمی در قلب خود ترک کردند، قلب آنها گرم است و آنها

leaving the auction with warmth in their hearts  all right I'm like I'm speeding up here aren't  

با گرمی در حراج حراج را ترک کردند. قلبا باشه من انگار دارم اینجا سرعت می‌گیرم نه

I I'm getting a little bit excited because we're  at the end of the story and also here it suddenly  

من کمی هیجان‌زده می‌شوم چون در پایان داستان هستیم و همچنین اینجا ناگهان

started raining here like really hard I don't know  if you can hear it maybe you can't hear it but  

باران اینجا شروع به باریدن کرد که واقعاً شدید نیست. بدان که اگر می توانی آن را بشنوی، شاید نتوانی آن را بشنوی، اما

right now in my house I I hear rain coming down  it suddenly started all right woo sometimes rain  

همین الان در خانه من می شنوم که باران می بارید، ناگهان شروع شد، وو گاهی اوقات باران می بارد،

like get you really pumped up give you some energy  all right let's let's jump into it let's do the  

مثل اینکه واقعاً به تو انرژی بدهم. خیلی خب، بیایید به داخل آن بپریم.

shadowing part here we go as the boy rode home  on his fantastic new bike the people left the  

وقتی پسر با دوچرخه جدید فوق‌العاده‌اش به خانه رفت،

auction with warmth in their hearts as the boy  rode home on his fantastic new bike the people  

وقتی پسر با دوچرخه جدید فوق‌العاده‌اش به خانه رفت، مردم

left the auction with warmth in their hearts  as the boy rode home on his fantastic new bike  

حراج را با گرمی در قلبشان ترک کردند. با دوچرخه جدید فوق‌العاده‌اش به خانه رفت

the people left the auction with warmth  in their hearts they had been a part of

مردم حراج را با گرمی در قلبشان ترک کردند، آنها بخشی از

something they had been a part of  something they experienced something  

چیزی بودند که بخشی از چیزی بودند  چیزی را تجربه کردند   با

more valuable than the finest bike  more valuable valuable than the finest

ارزش‌تر از بهترین دوچرخه ارزشمندتر از بهترین

bike they had helped a boy's dream come true all  right let's Shadow it here we go they had been  

دوچرخه‌ای که به آنها کمک کرده بودند. رویای یک پسر به حقیقت پیوست خوب بیایید آن را سایه بیندازیم، آنها

a part of something more valuable than the finest  bike they had helped a boy's dream come true again  

بخشی از چیزی ارزشمندتر از بهترین دوچرخه بودند که به تحقق دوباره رویای یک پسر کمک کردند

they had been a part of something more valuable  than the finest bike they had helped a boy's dream  

آنها بخشی از چیزی ارزشمندتر از بهترین دوچرخه ای بودند که داشتند. به رویای یک پسر کمک کردند   به

come true they had been a part of something more  valuable than the finest bike they had helped a  

واقعیت بپیوندند، آنها بخشی از چیزی ارزشمندتر از بهترین دوچرخه بودند، آنها به

boy's dream come true all right woo it's kind of  long one today huh I'm sorry I'll make a shorter  

رویای یک پسر کمک کردند تا به حقیقت بپیوندد، خیلی خب، امروز یک جورهایی طولانی است، متأسفم که یک دوچرخه کوتاه تر می سازم.

one in the next lesson all right let's do the  whole thing the whole thing non-stop I'm just  

درس بعدی خیلی خوب بیایید تمام کارها را بدون وقفه انجام دهیم من فقط   به راهم ادامه می دهم

going to keep going going going try to say it with  me shadow me here we go one day in a small town  

سعی کنید آن را با من بگویید اینجا سایه من را اینجا قرار دهید ما می رویم یک روز در یک شهر کوچک

an auction was being held for bicycles among the  crowd was a young boy barely 10 years old who had  

حراجی برای دوچرخه ها برگزار می شد. جمعیت یک پسر جوان تقریباً 10 ساله بود که مدت‌ها بود

been saving his pocket money for a long time  and had exactly $5 to spend every time a new  

پول جیبی‌اش را پس‌انداز می‌کرد و دقیقاً 5 دلار برای خرج کردن داشت هر بار که

bicycle was brought out he shouted his bid of $5  despite being outbid by others with deeper Pockets  

دوچرخه جدیدی بیرون می‌آورد، او فریاد می‌زد پیشنهاد 5 دلاری خود را با وجود اینکه دیگران با جیب‌های عمیق‌تر پیشنهاد می‌کردند.

his determination caught the attention of the  crowd eventually there was one bicycle left the  

قاطعیت توجه جمعیت را به خود جلب کرد و در نهایت یک دوچرخه از

best of them all when the auctioneer called for  bids the boy once again shouted $5 there were no  

بهترین آنها باقی ماند، وقتی حراج‌دهنده خواستار پیشنهاد شد، پسر بار دیگر فریاد زد 5 دلار قیمت بالاتری وجود ندارد

higher bids and with a final bang of his gavel the  auctioneer announced sold to the young man for $5  

و با ضربه آخر قیچی خود، حراج‌گذار اعلام کرد که به جوان فروخته شده است. مردی به قیمت 5 دلار

this was met with cheers and Applause the boy  holding his worn out $5 bill High walked up  

این با تشویق و تشویق روبه‌رو شد. پسر  که اسکناس 5 دلاری فرسوده‌اش را در دست گرفته بود بالا به سمت

to the stage to claim his prize the coolest  bike of them all this heartwarming experience  

صحنه رفت تا جایزه‌اش را بگیرد که جالب‌ترین دوچرخه از بین آنهاست.

taught everyone an important lesson that  helping someone else can bring great joy  

it's not always about who bids the most or who  has the most money sometimes it's about giving  

همیشه مهم این نیست که چه کسی بیشتر پیشنهاد می دهد یا چه کسی بیشترین پول را دارد، گاهی اوقات مهم این است که به

someone else a chance to smile as the boy rode  home on his fantastic new bike the people left  

شخص دیگری فرصت لبخند زدن را بدهیم در حالی که پسر با دوچرخه جدید فوق العاده خود به خانه می رود و مردم

the auction with warmth in their hearts they had  been a part of something more valuable than the  

حراج را با گرمی در قلب خود که بخشی از آن بودند ترک کردند. چیزی با ارزش تر از

finest bike they had helped a boy's dream  come true yes they did boom could work out  

بهترین دوچرخه ای که به رویای یک پسر کمک کرده بودند  به حقیقت بپیوندد بله، آنها بوم توانستند  راه حلی

way to go guys it is raining full force here  in my home I'll pause and see if you can hear

برای رفتن پیدا کنند بچه ها اینجا با شدت تمام باران می بارد در خانه من، مکث خواهم کرد و ببینم آیا می توانید

it did you hear that I don't know all  right this was step 3063 get all the  

آن را بشنوید. نمی‌دانم درست است، این مرحله 3063 بود، تمام

steps at englishcoachchad.com we just  keep moving forward I'll see you there

مراحل را در englishcoachchad.com دریافت کنید، ما فقط به جلو حرکت می‌کنیم، شما را آنجا می‌بینم