See that you do it! English Speaking Practice

all right let's do this see that you do it  all right see that you do it do what this  

بسیار خب، بیایید این کار را انجام دهیم، ببینیم شما این کار را انجام می‌دهید خیلی خوب ببینید که شما آن را انجام می‌دهید، این

effective English speaking practice that's what  we're going to do and our pattern is see that  

تمرین مؤثر انگلیسی صحبت کردن، همان چیزی است که ما می‌خواهیم انجام دهیم و الگوی ما این است که

and this means to make sure that someone  does something or that something happens  

و این بدان معنی است که مطمئن شویم کسی کاری را انجام می‌دهد یا آن کار اتفاقی می‌افتد

see that it happens see that it happens okay  make sure that it gets done so see see that  

ببینید که اتفاق می‌افتد ببینید که اتفاق می‌افتد مطمئن شوید که انجام می‌شود، بنابراین ببینید

you do it right away see that he does it  today see that you have enough to finish  

شما آن را فوراً انجام می‌دهید ببینید که او این کار را انجام می‌دهد امروز ببینید که شما به اندازه کافی برای تمام کردن دارید

make sure that you have enough to finish see  that you have enough to finish see that you  

مطمئن شوید که به اندازه کافی برای تمام کردن دارید  به اندازه کافی برای تمام کردن دارید ببینید که شما به اندازه

have enough money all right there's lots  of ways you can use this let's practice  

کافی پول دارید، راه های زیادی وجود دارد که می توانید از این استفاده کنید، بیایید تمرین کنیم.

a few I want you to listen and repeat see  that the door is locked before you leave

see that the door is locked before you

leave see that the door is locked before you

که در قفل است قبل از اینکه

leave there you go repeat after me okay  see that he remembers to take his jacket  

آنجا را ترک کنی تو برو بعد از من تکرار کن خب ببین که یادش می‌آید کاپشنش را بردارد

oh that one's easy right you got that one  see that he remembers to take his jacket

اوه این یکی راحت است درست می‌شود ببین که یادش می‌رود کتش را بردارد

see that you have enough sleep every

ببین که هر

day it's important to get enough sleep so see  

روز به اندازه کافی می‌خوابی، مهم است برای خواب کافی پس ببینید

that you have enough sleep every day  see that you have enough sleep every

هر روز به اندازه کافی می خوابید  ببینید که هر روز به اندازه کافی می خوابید

day see that you go to see your parents

ببینید که اغلب به دیدن والدین خود می روید

often yeah it's important maybe your  parents are lonely they want to see  

بله مهم است شاید والدین شما تنها هستند آنها می خواهند ببینند

you sometimes see that you go to see your parents

شما گاهی اوقات می بینید که برای دیدن می روید والدین شما

often see that you go to see your parents

اغلب می بینند که شما اغلب به دیدن والدین خود می روید،

often all righty good job we're going to look at a  

کار خوب است، ما به یک

conversation now let's practice the  conversation you were late to work  

مکالمه نگاه می کنیم حالا بیایید امروز صبح دوباره مکالمه ای را که دیر سر کار بودید تمرین کنیم

again this morning so the boss is angry  you were late to work again this morning

تا رئیس عصبانی شود. صبح

you were late to work again this

امروز صبح دوباره دیر سر کار آمدی

morning yes I'm sorry but I had to help my  mother go to the hospital she was sick that's  

بله متاسفم اما مجبور شدم به مادرم کمک کنم که به بیمارستان برود او مریض بود این

a good excuse I like that excuse all right let's  say it one more time or send repeat after me yes  

بهانه خوبی است من این بهانه را دوست دارم خیلی خوب اجازه دهید یک بار دیگر بگوییم یا بعد از من تکرار بفرستم بله

I'm sorry but I had to help my mother go to the  hospital she was sick this this portion right here  

متاسفم اما من مجبور شدم به مادرم کمک کنم که به بیمارستان برود او بیمار بود این قسمت همین اینجاست.

go to the hospital go to the hospital go to the  hospital go to the go to the go to the go to the

hospital yes I'm sorry but I had to  had to had to help my mother go to the

متاسفم اما مجبور بودم مجبور بودم به مادرم کمک کنم تا به

hospital yes I'm sorry but I had to had  to help my mother go to the hospital I  

بیمارستان برود بله متاسفم اما مجبور شدم  برای کمک به مادرم به بیمارستان کمک کنم.

exaggerated it there I had to go to my sorry  sorry sorry I'm going too fast I'm sorry yes  

خیلی سریع میرم متاسفم بله

I'm sorry but I had to help my mother  go to the hospital she was sick now you

متاسفم، اما باید به مادرم کمک می‌کردم که به بیمارستان برود او مریض بود، حالا شما

try okay we got it right we got it I don't care  what you had to do okay just that first sentence  

سعی کنید خوب، درست متوجه شدیم، متوجه شدیم، مهم نیست چه کاری باید انجام می‌دادید. فقط همان جمله اول

I don't care what you had to do had to do had to  do I don't care what you had to do you're supposed  

من مهم نیستم چه کاری باید انجام می دادی باید انجام می دادی باید انجام می دادی مهم نیست که چه کاری باید انجام می دادی. به

to be on time you are supposed to be on time  you're supposed to be on time you're supposed to  

موقع باش که باید به

be on time see that you're not late again see that  there's our phrase there's our pattern for today  

موقع باش ببین که دوباره دیر نکردی ببین که عبارت ما وجود دارد الگوی ما برای امروز وجود دارد

see that you're not late again see that you're  not late again I don't want you to be late again  

ببین که دیر نکردی دوباره ببین که دوباره دیر نکردی نمی‌خواهم تو دوباره دیر بیایی

I want you to be sure be certain that you are  not late again see that you're not late again all  

می‌خواهم مطمئن شوی که دیر نکردی دوباره ببین که دوباره دیر نکردی، خوب

right good good but this was an emergency boss but  this was an emergency an emergency an emergency

خوب است، اما این یک رئیس اورژانس بود، اما این یک اورژانس بود، یک اورژانس بود،

but this was an

اما این یک

emergency it's your third emergency this

اورژانس این سومین اورژانس شما در این

month three emergencies in one month wow that's  a lot I don't know that is kind of strange it's  

ماه است سه اورژانس در یک ماه وای خیلی زیاد است. نمی دانم عجیب است.

your third third third third third it's your  third emergency this month month month month  

it's your third emergency this month yeah let's  exaggerate it a little bit there it's your third  

کمی اغراق کنید در

emergency this [Music] month yeah those two words  are often difficult for some people to say third  

این ماه [موسیقی] سومین   اورژانس شماست، بله، این دو کلمه اغلب برای برخی افراد سخت است که بگویند سوم

month third what's the third month of the year  March okay good all right yeah well sometimes life

ماه سوم، سومین ماه سال چیست مارس خیلی خوب است، بله خوب گاهی اوقات زندگی

happens oh this is a common set phrase  life happens life happens things happened  

اتفاق می افتد آه این است یک عبارت رایج زندگی اتفاق می‌افتد زندگی اتفاق می‌افتد چیزهایی اتفاق می‌افتد،

um things happen that are out of your  control you can't control things it just  

امم، چیزهایی اتفاق می‌افتد که خارج از کنترل شما هستند، شما نمی‌توانید چیزهایی را کنترل کنید، فقط

happens life happens so his boss said  it's your third emergency this month  

اتفاق می‌افتد که زندگی اتفاق می‌افتد، بنابراین رئیسش گفت این سومین اورژانس شما در این ماه است

and then he said yeah well sometimes  life happens yeah well sometimes life

و سپس او گفت بله خوب گاهی اوقات زندگی اتفاق می‌افتد بله خوب گاهی اوقات زندگی

happens okay that's the conversation  right there let's role play it I'll  

اتفاق می افتد خوب این مکالمه است همانجا بیایید نقش را بازی کنیم من

go first I'm red and you are blue here  we go you were late to work again this

اول می روم من قرمز هستم و تو آبی اینجا ما رفتیم شما امروز صبح دوباره دیر سر کار آمدید،

morning I don't care what you had to do you're  supposed to be on time see that you're not late

مهم نیست باید چه کار می کردید. قرار است دوباره به موقع برسید ببینید که دوباره دیر نکردید،

again it's your third emergency this

این سومین اورژانس شما در این

month yes that's true life sometimes happens but  regardless this is a job you need to perform all  

ماه است، بله این درست است، زندگی گاهی اوقات اتفاق می‌افتد، اما صرف نظر از اینکه این کاری است که باید همه چیز را انجام دهید.

right I threw in a little extra there let's do it  again let's switch rolls this time you are R go

سوئیچ رول این بار تو هستی R برو

yes I'm I'm sorry but I had to help  my mother go to the hospital she was

بله متاسفم اما مجبور شدم به مادرم کمک کنم که به بیمارستان برود او

sick boss this was an

مریض بود رئیس این یک

emergency well yeah yeah well sometimes life  happens what can I say you I I didn't realize  

اورژانس بود خوب بله بله خوب گاهی اوقات زندگی اتفاق می افتد. متوجه نشوید

you could switch those well yeah sometimes  life happens yeah well sometimes life happens  

می‌توانید آن‌ها را به خوبی تغییر دهید، بله، گاهی زندگی اتفاق می‌افتد، بله، گاهی اوقات زندگی اتفاق می‌افتد

what can I say all right good job way to go  guys good workout boom keep moving forward  

چه می‌توانم بگویم خیلی خوب کار خوب است، بچه‌ها تمرین خوب، به جلو حرکت کنید

one step at a time that was step 3009 join  me again in Step 3010 I'll see you there

یک قدم در یک زمان که مرحله 3009 بود، دوباره به من بپیوندید در مرحله 3010 من اونجا میبینمت