When will I start speaking English fluently? | Havisha Rathore

What is the fastest way to learn English? Whenever the strong winds blow, the eagle

سریع ترین راه برای یادگیری زبان انگلیسی چیست؟ هر زمان که بادهای شدید می وزد، عقاب

flies even higher and higher and welcomes the challenge. You should begin

بالاتر و بالاتر پرواز می کند و از چالش استقبال می کند. شما باید

by low-pressure situations. Now, what I mean by low-pressure situations? This

با موقعیت های کم فشار شروع کنید. حال منظور من از شرایط کم فشار چیست؟ این

mirror acts as your mind and whenever you learn something new. Hello, my

آینه به عنوان ذهن شما و هر زمان که چیز جدیدی یاد می گیرید عمل می کند. سلام بر

brothers and sisters! A warm welcome to this channel! In many of my videos, I have

برادران و خواهرانم! خوش آمدید به این کانال! در بسیاری از ویدیوهایم

observed that people ask me: When will I start speaking English or how long will

مشاهده کرده ام که مردم از من می پرسند: از چه زمانی شروع به صحبت کردن به زبان انگلیسی می کنم یا چقدر طول می کشد تا

it take to learn English? In fact, this is the fundamental question which every

انگلیسی را یاد بگیرم؟ در واقع، این سوال اساسی است که هر

learner asks their tutor or guide whenever they start to learn this

زبان آموز هر زمان که شروع به یادگیری این

language. But what is the correct answer to this question? That is what I'm going

زبان می کند از معلم یا راهنمای خود می پرسد. اما پاسخ صحیح به این سوال چیست؟ این چیزی است که من قصد دارم

to reveal to you in this video. So, stay tuned to this video. Because you're going to

در این ویدیو برای شما فاش کنم. پس با این ویدیو همراه باشید. چون قرار است

get the answer to this question. So, let's start without a hitch. Let me start with

پاسخ این سوال را دریافت کنید. بنابراین، بیایید بدون مشکل شروع کنیم. بگذارید با

a story.

یک داستان شروع کنم.

Once, there was an old man, and as

یک بار پیرمردی بود و طبق

usual he was working in his field and then

معمول در مزرعه خود مشغول به کار بود و

suddenly, a young man approached him and then he asked the old man: How long will

ناگهان مرد جوانی به او نزدیک شد و از پیرمرد پرسید: چقدر طول می کشد تا از اینجا به ایستگاه

it take to reach Amritsar railway station from here.

راه آهن امریتسار برسیم؟

How long will it take to reach Amritsar railway station from here.

چقدر طول می کشد تا از اینجا به ایستگاه راه آهن امریتسار برسید.

The old man did not reply. The young man repeated his question but the

پیرمرد جوابی نداد. مرد جوان سوال خود را تکرار کرد اما

old man did not reply this time also. Now, the young man got angry, and he told the

پیرمرد این بار نیز پاسخی نداد. حالا مرد جوان عصبانی شد و به

old man, "Are you deaf?"

پیرمرد گفت: کری؟

This time also the old man did not respond. Now, the man thought, "There is no

این بار نیز پیرمرد پاسخی نداد. حالا مرد فکر کرد: "

use in wasting time over here," and then he started running towards

اینجا وقت تلف کردن فایده ای ندارد" و بعد شروع کرد به دویدن به سمت

his destination which is Amritsar railway station. After some time, another young

مقصدش که ایستگاه راه آهن آمریتسار است . پس از مدتی مرد جوان دیگری به

man approached the farmer and asked the same question. But the old man did not reply

کشاورز نزدیک شد و همین سوال را پرسید. اما پیرمرد

this time also. This man also repeated this question but the old man did not

این بار هم جوابی نداد. این مرد هم این سوال را تکرار کرد اما پیرمرد

reply. Now, this man also called The Old Man deaf and then he also continued his

جوابی نداد. حالا این مرد پیرمرد را هم ناشنوا نامید و سپس به سفر خود ادامه داد

journey. But this man was walking happily looking around at

. اما این مرد با خوشحالی راه می رفت و به

nature and many more things. But he was walking. The old man observed them

طبیعت و بسیاری چیزهای دیگر نگاه می کرد. اما او راه می رفت. پیرمرد مدتی آنها را مشاهده کرد

for a while and then he beckoned both the men and then he told the first young

و سپس به هر دو مرد اشاره کرد و سپس به جوان اول گفت

man that you will take one hour to reach Amritsar railway station and then he told

که یک ساعت طول می کشد تا به ایستگاه راه آهن امریتسار برسید و سپس به

the second young man you will take 3 hours to reach Amritsar railway

مرد دوم گفت 3 ساعت طول می کشد تا به امریتسار برسید.

station. Hearing this, the young men were surprised that what kind of old man is

ایستگاه قطار. با شنیدن این سخن، مردان جوان تعجب کردند که این چه جور پیرمردی است که

this when I asked him earlier he did not reply, and now he is answering my

قبلاً از او پرسیدم جوابی نداد و اکنون دارد به

question and out of curiosity the men asked the old man why didn't you reply

سؤال من پاسخ می دهد و مردان از روی کنجکاوی از پیرمرد پرسیدند که چرا جواب مرا ندادی؟

my question earlier. The old man smiled and told the men that I did not see your

سوال قبل پیرمرد لبخندی زد و به مردها گفت من سرعت شما را ندیدم

pace and your pace is really important. It all depends on your pace. It

و سرعت شما واقعاً مهم است. همه چیز به سرعت شما بستگی دارد.

all depends on your pace and hearing this the young men continued the journey.

همه چیز به سرعت شما بستگی دارد و مردان جوان با شنیدن این حرف به سفر ادامه دادند.

And as predicted the first young man reached Amit railway station before time,

و همانطور که پیش بینی می شد جوان اول زودتر از موعد به ایستگاه راه آهن آمیت رسید

and as he was early for his train, he waited at the railway station and then

و چون زود برای قطارش بود در ایستگاه راه آهن منتظر ماند و سپس

got on the train and went to his desired destination. But the second young

سوار قطار شد و به مقصد مورد نظرش رفت . اما مرد جوان دوم

man missed his train, and he had to wait for another train. So, my brothers and

قطار خود را از دست داد و مجبور شد منتظر قطار دیگری بماند. خب، برادران و

sisters, what do we understand from the story? Both the men had the same goal.

خواهران من، ما از داستان چه می فهمیم ؟ هدف هر دو نفر یکسان بود.

Both the men had the same starting point. But just because their pace was

هر دو مرد نقطه شروع یکسانی داشتند. اما فقط به دلیل اینکه سرعت آنها

different, they got different results. Similarly in this journey of learning

متفاوت بود، نتایج متفاوتی گرفتند. به طور مشابه در این سفر یادگیری

English. In this journey of learning English, there are many people. Some are

زبان انگلیسی. در این سفر یادگیری زبان انگلیسی افراد زیادی حضور دارند. برخی

just waiting that yes I will start. When? When? How? Yes, I will start. Some are just

فقط منتظرند که بله شروع کنم. چه زمانی؟ چه زمانی؟ چگونه؟ بله شروع میکنم بعضیا فقط

waiting. They've not even started the journey whereas some are walking. They're

منتظرن آنها حتی سفر را شروع نکرده اند در حالی که برخی در حال پیاده روی هستند. آنها

just loitering around and walking whereas some are jogging. Some are

فقط پرسه می زنند و راه می روند در حالی که برخی در حال دویدن هستند. برخی می

running and some are running even faster. So, my brothers and sisters, it all

دوند و برخی حتی سریعتر می دوند. بنابراین، برادران و خواهران من، همه چیز

depends on your pace. Some people say that you will start speaking English

به سرعت شما بستگی دارد. برخی افراد می گویند که شما

within 1 month, within 2 months. But what they really do is that they just fix some

در عرض 1 ماه، در عرض 2 ماه، شروع به صحبت انگلیسی خواهید کرد. اما کاری که آنها واقعاً انجام می دهند این است که فقط یک

interval of time and they say that you will start speaking English within this

فاصله زمانی را تعیین می کنند و می گویند که شما در این بازه زمانی خاص شروع به صحبت انگلیسی خواهید کرد

particular interval of time. But no, my brothers and sisters, this is wrong.

. اما نه، برادران و خواهران من، این اشتباه است.

But no, all this is a fake guarantee. It's not a real guarantee. It's

اما نه، همه اینها یک ضمانت جعلی است. این یک تضمین واقعی نیست. این

a fake guarantee because they don't know your face then how can they assure you

یک ضمانت جعلی است زیرا آنها چهره شما را نمی شناسند، پس چگونه می توانند به شما اطمینان دهند

that you will start speaking English within this interval of time, that

که در این فاصله زمانی، آن

interval of time, and so on. They can't assure you because they don't know your

فاصله زمانی و غیره شروع به صحبت انگلیسی خواهید کرد. آنها نمی توانند به شما اطمینان دهند زیرا سرعت شما را نمی دانند

pace. They don't know your speed of learning then how can they assure you.

. آنها سرعت یادگیری شما را نمی دانند پس چگونه می توانند به شما اطمینان دهند.

You can assure yourself because you know your pace of learning. But they cannot

شما می توانید به خودتان اطمینان دهید زیرا سرعت یادگیری خود را می دانید. اما آنها نمی توانند به

assure you. Isn't it? Yes, I can tell you the way, but I can't tell you how long it

شما اطمینان دهند. اینطور نیست؟ بله، می توانم راه را به شما بگویم ، اما نمی توانم به شما بگویم چقدر طول می

takes to reach it. Because I don't know your pace. It all depends on your pace.

کشد تا به آن برسید. چون سرعت شما را نمی دانم. همه چیز به سرعت شما بستگی دارد.

And what is your pace? That's your speed of learning. I can tell you one thing. If

و سرعت شما چقدر است؟ این سرعت یادگیری شماست. میتونم یه چیزی بهت بگم. اگر

you're not procrastinating and you're serious about learning English or

تعلل نمی کنید و در مورد یادگیری زبان انگلیسی یا

practicing it every day then the day won't be far when you'll start speaking

تمرین هر روز آن جدی هستید، روزی که شروع به صحبت کردن به زبان انگلیسی کنید دور نخواهد بود

English. On the other hand, if you're a procrastinator and you're just

. از طرف دیگر، اگر به تعویق می افتید و فقط

procrastinating things around that yes I'll learn English tomorrow, next week,

کارها را به تعویق می اندازید که بله ، فردا، هفته آینده،

next month like that then you may take a little time to learn English. So,

ماه آینده به همین ترتیب انگلیسی یاد می گیرم، ممکن است کمی وقت بگذارید تا انگلیسی را یاد بگیرید. بنابراین،

my brothers and sisters, now the question arises. What is the fastest way to learn

برادران و خواهران من، اکنون این سوال پیش می آید. سریع ترین راه برای یادگیری

English? Now, what is the fastest way to learn English? The fastest way to learn

زبان انگلیسی چیست؟ حالا سریع ترین راه برای یادگیری زبان انگلیسی چیست؟ سریع ترین راه برای یادگیری

English we need to know the a b c d e of English. Now, don't worry. I'm not going

زبان انگلیسی، ما باید a b c d e انگلیسی را بدانیم. حالا نگران نباش من به

to teach you a for apple, b for ball, and so on. No, what I mean by ABCD of English

شما a برای سیب، b برای توپ و غیره را به شما یاد نمی دهم . نه، منظور من از ABCD انگلیسی این

is that here A stands for Approachable. B stands for Bindas. C is nothing but

است که در اینجا A مخفف Approachable است. B مخفف Bindas است. C چیزی جز

Consistent, and D stands for Determined whereas E stands for Effective strategy.

Consistent نیست و D مخفف Determined و E مخفف Effective استراتژی است.

Now, what do I mean by Approachable, Bindad, Consistent, Determined, and

حال، منظور من از استراتژی قابل دسترس، مقید، سازگار، تعیین شده و

Effective strategy. Let me tell you. A stands for Approachable. Now, what I mean

موثر چیست؟ اجازه بدهید به شما بگویم. A مخفف Approachable است. حال منظور من

by approachable English is that English should be accessible and simple. It

از انگلیسی قابل دسترس این است که انگلیسی باید در دسترس و ساده باشد.

should be accessible and simple. It means that you should create the environment,

باید در دسترس و ساده باشد. این بدان معنی است که شما باید محیط،

resources, and learning methods that encourage you to engage confidently in

منابع و روش های یادگیری را ایجاد کنید که شما را تشویق کند تا با اطمینان در زبان صحبت کنید

the language.

.

Gone are the days.

روزها گذشت.

Now, we are living in the 21st century and there are many multimedia

اکنون، ما در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و منابع چندرسانه‌ای زیادی

resources available like audio recordings, videos, podcasts, audiobooks,

مانند ضبط‌های صوتی، ویدئوها، پادکست‌ها، کتاب‌های صوتی،

interactive apps, and story books, and you can utilize all these multimedia

برنامه‌های تعاملی و کتاب‌های داستانی در دسترس هستند و شما می‌توانید از همه این

resources to learn English. You can choose them according to your preference.

منابع چندرسانه‌ای برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده کنید. شما می توانید آنها را با توجه به اولویت خود انتخاب کنید.

But you should listen in English or read in English. You can use all these

اما باید به زبان انگلیسی گوش کنید یا به انگلیسی بخوانید. شما می توانید از همه این

multimedia resources. The mistakes that we are making while learning this language

منابع چند رسانه ای استفاده کنید. اشتباهاتی که ما در حین یادگیری این زبان مرتکب می شویم این

is that whenever somebody says that you should watch movies to learn English

است که هر وقت کسی می گوید برای یادگیری زبان انگلیسی باید فیلم تماشا کنید

then what do we do? We just start watching movies. But the problem is that

پس ما چه کنیم؟ ما تازه شروع به تماشای فیلم می کنیم. اما مشکل اینجاست که

we start watching movies which are of a very advanced level and of such an

ما شروع به تماشای فیلم‌هایی می‌کنیم که سطح بسیار پیشرفته‌ای دارند و

advanced level that we cannot even understand what the movie is trying to

حتی نمی‌توانیم بفهمیم فیلم می‌خواهد چه چیزی را

convey to us. You're not able to understand. But no, my brothers and

به ما منتقل کند. تو قادر به درک نیستی اما نه، برادران و

sisters, this is wrong, and sometimes people also say that you should

خواهران من، این اشتباه است و گاهی مردم هم می گویند

read novels then what are we doing? We are reading novels whose vocabulary

رمان بخوان پس ما چه می کنیم؟ ما در حال خواندن رمان‌هایی هستیم که

words are so much hi-fi that we're not even able to understand what the novel is

واژگان آن‌ها آنقدر hi-fi است که حتی نمی‌توانیم بفهمیم رمان می‌خواهد چه چیزی را

trying to convey to us. This is also wrong. Instead, if you watch a simple

به ما منتقل کند. این هم اشتباه است. درعوض، اگر یک

story book or a cartoon which is of your level and you're able to connect with it

کتاب داستان ساده یا یک کارتون را تماشا می‌کنید که در سطح شماست و می‌توانید با آن ارتباط برقرار کنید،

you should be able to connect with it then that's way more better than

باید بتوانید با آن ارتباط برقرار کنید، این خیلی بهتر از

watching any movie or reading any novel which is not of your level, which is of a

تماشای هر فیلم یا خواندن هر رمانی است که اینطور نیست. سطح شما، که در

very advanced level that is of no use. So, that's what I mean by English should be

سطح بسیار پیشرفته ای است که هیچ فایده ای ندارد. بنابراین، منظور من از انگلیسی باید

accessible. Now, approachable English means that you should be able to connect

در دسترس باشد. حال، زبان انگلیسی قابل دسترسی به این معنی است که شما باید بتوانید

with it. Now, I hope all of you remember that B stands for Bindas. You should be

با آن ارتباط برقرار کنید. اکنون، امیدوارم همه شما به یاد داشته باشید که B مخفف Bindas است. تو باید

Bindas. You should be bold.

بینداس باشی باید جسور باشی

If people don't understand you, then repeat it. But don't quit. Now, you will

اگر مردم شما را درک نمی کنند، آن را تکرار کنید. اما دست نکش حالا شما خواهید

say, "I can't learn English. English is a foreign language. English is hard to

گفت: "من نمی توانم انگلیسی یاد بگیرم. انگلیسی یک زبان خارجی است. یادگیری انگلیسی سخت است

learn." But no, my brothers and sisters, this self-doubt should be replaced by

." اما نه، برادران و خواهران من، این شک و تردید به خود را باید با

knockout. Knock out your fear, anxiety, agitation, and English trauma. Just knock

ناک اوت جایگزین کرد. ترس، اضطراب، آشفتگی و ترومای انگلیسی خود را از بین ببرید. فقط

out them. That's what I mean by Bindas or I would say bold. You should be bold. It's

آنها را ناک اوت کن منظور من از Bindas یا می توانم بگویم جسورانه همین است. باید جسور باشی

okay to stumble occasionally. Now, you will say, "Havisha is saying it's easy but

اشکالی ندارد گهگاهی زمین بخورید. حالا شما می گویید حویشا می گوید آسان است اما

this girl is saying it's difficult."

این دختر می گوید سخت است.

But no, my brothers and sisters, it's easy. You should begin by low pressure

اما نه، برادران و خواهران من، آسان است. شما باید با موقعیت های کم فشار شروع کنید

situations. Now what I mean by low pressure situations. I don't mean that

. حالا منظور من از موقعیت های کم فشار چیست. منظورم

some pressure cooker or air pressure. What I mean by low-pressure situations

زودپز یا فشار هوا نیست. منظور من از موقعیت های کم فشار

mean situation means talk to people who are supportive and understanding. But

یعنی موقعیت یعنی صحبت با افرادی که حامی و درک کننده هستند. اما

talking to whom you won't have much pressure so that you will speak for

صحبت کردن با کسی که فشار زیادی نخواهید داشت تا برای

self-expression, not for impression, and then increase the complexity and

ابراز خود صحبت کنید، نه برای تأثیرگذاری، و سپس

duration as you get comfortable. So, that's what I mean by begin with low

با راحتی، پیچیدگی و مدت زمان را افزایش دهید. بنابراین، منظور من از شروع با موقعیت‌های کم فشار همین است

pressure situations. So, my brothers and sisters,

. بنابراین، برادران و خواهران من،

now I would like to share something with you. Do you know that an eagle enjoys

اکنون می خواهم چیزی را با شما در میان بگذارم . آیا می دانید عقاب

when the storm clouds gather? All the birds hide in their nest but the eagle

از جمع شدن ابرهای طوفانی لذت می برد؟ همه پرندگان در لانه خود پنهان می شوند اما عقاب

enjoys the most. Whenever the strong winds blow, the eagle flies even higher

بیشتر از همه لذت می برد. هر زمان که بادهای شدید می وزد، عقاب حتی بالاتر و بالاتر پرواز می کند

and higher and welcomes the challenge which the storm clouds bring. Similarly,

و از چالشی که ابرهای طوفانی به همراه دارند استقبال می کند. به همین ترتیب،

by learning this language, we should also have only one mindset which is to find

با یادگیری این زبان نیز باید تنها یک ذهنیت داشته باشیم و آن یافتن

the possibilities in the problems and opportunities in the challenges.

امکانات در مشکلات و فرصت‌ها در چالش‌ها است.

Once, Napoleon Hill said, "Every great challenge brings a great option."

یک بار ناپلئون هیل گفت: "هر چالش بزرگ یک گزینه عالی به همراه دارد."

That's what Napoleon Hills wants to convey to us. For example, if you're going

این چیزی است که ناپلئون هیلز می خواهد به ما منتقل کند. به عنوان مثال، اگر

to a very nice hotel, and there, the waiter asks you something in English and

به یک هتل بسیار زیبا می روید، و در آنجا گارسون چیزی به انگلیسی از شما می پرسد و

you have to converse in English, that's a great challenge for you. But it also

شما باید به زبان انگلیسی صحبت می کنید، این یک چالش بزرگ برای شما است. اما

brings a great option or I would say a great opportunity for you. Why? Because

یک گزینه عالی یا می توانم بگویم یک فرصت عالی برای شما به ارمغان می آورد. چرا؟ زیرا

you can improve your English skills by talking to the waiter in English. Isn't it?

می توانید با صحبت با پیشخدمت به زبان انگلیسی، مهارت های انگلیسی خود را بهبود ببخشید. اینطور نیست؟

So, now that's all what I mean by Bindas. After Bindas, now we'll

بنابراین، اکنون منظور من از Bindas این است. بعد از بینداس، حالا

learn what I mean by consistency. C stands for Consistency. We all know the

منظور من از ثبات را یاد می گیریم. C مخفف Consistency است. همه ما

story of the tortoise and the rabbit. The rabbit was resting in the middle of the race.

داستان لاک پشت و خرگوش را می دانیم. خرگوش وسط مسابقه در حال استراحت بود.

Wait, wait, wait, wait, wait! I'm not going to narrate that story over here. The crux

صبر کن صبر کن صبر کن صبر کن! من قصد ندارم آن داستان را اینجا روایت کنم. نکته اصلی

of that story is that whenever you have an extremely important task to do then

آن داستان این است که هر زمان که یک کار بسیار مهم برای انجام دادن دارید،

you should not get sidetracked. What I understood from this story is that

نباید از راه دور شوید. چیزی که من از این داستان فهمیدم این است که

whenever you want your dreams to come true, then you should not take a nap

هر وقت می‌خواهید رویاهایتان به حقیقت بپیوندد،

before accomplishing your dream. You should not take a nap before

قبل از رسیدن به آرزویتان چرت نزنید. قبل از

accomplishing this dream of learning English. And always remember. Don't sleep

تحقق این رویای یادگیری زبان انگلیسی نباید چرت بزنید. و همیشه به یاد داشته باشید.

in the middle of your journey. So, that's what I mean by consistent, and to begin is

در میانه راه نخوابید. بنابراین، منظور من از سازگاری همین است، و شروع کردن

easy but to persist is an art. Similarly, while learning English in the beginning, you

آسان است، اما تداوم یک هنر است. به همین ترتیب، در حالی که در ابتدا زبان انگلیسی را یاد می گیرید،

may be very very enthusiastic, but in the middle of the journey, you might get

ممکن است بسیار مشتاق باشید، اما در میانه راه، ممکن است

bored. Why? Because you're not able to persist in learning English. That should not

خسته شوید. چرا؟ زیرا نمی توانید در یادگیری زبان انگلیسی پافشاری کنید. این نباید

happen. We should all learn the art of persistence. Always remember, consistency

اتفاق بیفتد. همه ما باید هنر پشتکار را یاد بگیریم . همیشه به یاد داشته باشید، ثبات

is the key to build language skills effectively. You can only dominate a

کلید ایجاد مهارت های زبانی به طور موثر است. شما تنها زمانی می توانید بر

language when the words in it become a part of your active vocabulary. What I

زبان مسلط شوید که کلمات موجود در آن به بخشی از واژگان فعال شما تبدیل شوند.

mean by consistency is nothing more than you should speak English every day. You

منظور من از ثبات چیزی نیست جز اینکه شما باید هر روز انگلیسی صحبت کنید. شما

must have an English schedule which um focuses on your weaknesses like suppose

باید یک برنامه زمانی انگلیسی داشته باشید که روی نقاط ضعف شما تمرکز کند، مثلاً فرض کنید

you have made a list of your strengths and weaknesses then your English

فهرستی از نقاط قوت و ضعف خود تهیه کرده اید، سپس برنامه انگلیسی شما

schedule should focus on your weaknesses. That's what I mean by consistency in

باید روی نقاط ضعف شما تمرکز کند. منظور من از ثبات در

learning English. Now, let's understand the D of English. D stands for

یادگیری زبان انگلیسی همین است. حالا بیایید D انگلیسی را بفهمیم. D مخفف

determination. Determination is very important. Determination is essential for

تعیین است. قاطعیت بسیار مهم است. قاطعیت برای

learning English. You should be determined. Wait, wait, wait! I'm not going

یادگیری زبان انگلیسی ضروری است. باید مصمم باشی صبر کن صبر کن صبر کن! من در

to talk about all that stuff here because we all know about the importance

اینجا در مورد همه آن چیزها صحبت نمی کنم زیرا همه ما اهمیت

of determination. What I want to share with you is what I've learned from my

قاطعیت را می دانیم. چیزی که می خواهم با شما به اشتراک بگذارم این است که از والدینم آموخته ام این است

parents is that whenever the fire is outside then it can easily be

که هر زمان آتش در بیرون باشد، به راحتی می توان آن را

extinguished. But if the fire is inside then it cannot be easily extinguished.

خاموش کرد. اما اگر آتش در داخل باشد به راحتی نمی توان آن را خاموش کرد.

Similarly, determination is the fuel for motivation and this fire of motivation

به همین ترتیب، عزم، سوخت انگیزه است و این آتش انگیزه

should be from inside, not outside. If you're motivated by your friend to

باید از درون باشد، نه از بیرون. اگر از طرف دوستتان انگیزه

learn English, it means that your fire, or I would say your desire to learn English

یادگیری زبان انگلیسی دارید، به این معنی است که آتش شما یا می توانم بگویم تمایل شما به یادگیری انگلیسی

is from outside, and it can easily be extinguished. But if your fire to learn

از بیرون است و به راحتی می توان آن را خاموش کرد. اما اگر آتش شما برای یادگیری

English or I would say the desire to learn English is from the inside, it is your

زبان انگلیسی یا می توانم بگویم تمایل به یادگیری زبان انگلیسی از درون است، این

decision then it cannot be easily extinguished even if a friend says, "Hey,

تصمیم شماست، آنگاه نمی توان به راحتی آن را خاموش کرد، حتی اگر یکی از دوستان بگوید: "هی،

why are you learning this language? It's a foreign language. There is still time.

چرا این زبان را یاد می گیری؟ این یک خارجی است؟ زبان. هنوز زمان هست.

Leave it," then also you won't stop learning English because the desire is

آن را رها کنید،" سپس شما نیز از یادگیری زبان انگلیسی دست نخواهید کشید زیرا میل

from inside and determination is the fuel for motivation. You should be

از درون است و اراده سوخت انگیزه است. باید

determined so that you will get the fire of motivation from the inside. So, let's light

مصمم باشید تا آتش انگیزه را از درون بگیرید. پس

the fire from inside to learn English and not from outside. No matter what

برای یادگیری زبان انگلیسی از داخل آتش روشن کنیم نه از بیرون. مهم نیست چه چیزی

comes in our way, we should light this fire of learning English from the inside

سر راهمان قرار می گیرد، باید این آتش یادگیری زبان انگلیسی را از درون روشن کنیم

and not from the outside. Now, let's learn the E of English, not e for egg or

نه از بیرون. حالا بیایید E انگلیسی را یاد بگیریم، نه e برای تخم مرغ یا

something or an elephant. No, I'm going to tell you, what do I mean by effective

چیزی یا یک فیل. نه، من به شما می گویم، منظور من از استراتژی موثر چیست

strategy? Now, effective strategy entails review and reflect. Now what do I mean by

؟ اکنون، استراتژی مؤثر مستلزم بازنگری و تأمل است. حال منظور من از

review and reflect? It means that uh let's make a two-way

بررسی و بازتاب چیست؟ این بدان معناست که بیایید یک فرآیند دو طرفه ایجاد کنیم

process. This is a two-way process. Review and reflect. Suppose you have learned

. این یک فرآیند دو طرفه است. مرور و تأمل کنید. فرض کنید

five vocabulary phrases. You have made a target of learning five vocabulary

پنج عبارت واژگانی را یاد گرفته اید. هدف شما یادگیری پنج

phrases per day. You have made a target. But now you need to review at the end of

عبارت واژگانی در روز است. شما هدف گذاری کرده اید. اما اکنون باید در پایان روز مرور کنید

the day. You need to check that did you do it or not? Did you do it or not? That's

. باید بررسی کنید که آیا این کار را انجام داده اید یا نه؟ انجام دادی یا نه؟ به این

how you can review your progress. You should periodically review and

ترتیب می توانید پیشرفت خود را بررسی کنید. شما باید به طور دوره ای

celebrate your progress on the way. Suppose you've done your target of

پیشرفت خود را در راه بررسی و جشن بگیرید. فرض کنید هدف خود را برای

completing five vocabulary phrases per day for a month, then you can celebrate

تکمیل پنج عبارت واژگانی در روز به مدت یک ماه انجام داده اید، سپس می توانید

it by eating something really very special or drinking something which you

آن را با خوردن چیزی بسیار خاص یا نوشیدن چیزی که

like or something like that. You should celebrate your progress. After reviewing,

دوست دارید یا چیزی شبیه به آن جشن بگیرید. شما باید پیشرفت خود را جشن بگیرید. پس از بررسی،

the second step is to reflect it. But how? I hope all of you know that whenever

مرحله دوم بازتاب آن است. اما چگونه؟ امیدوارم همه شما بدانید که هر گاه

light falls on a mirror then the mirror reflects it back. Similarly, this mirror

نور روی آینه بیفتد، آینه آن را به عقب منعکس می کند. به همین ترتیب، این آینه

acts as your mind, and whenever you learn something new related to English or

به عنوان ذهن شما عمل می کند و هر زمان که چیز جدیدی مرتبط با انگلیسی یا

anything, then you must use it somehow. It means that you must reflect it somehow.

هر چیز دیگری یاد گرفتید، باید به نحوی از آن استفاده کنید. یعنی باید به نحوی آن را منعکس کنید.

If there are no situations then create some situations. If suppose you're

اگر موقعیتی وجود ندارد، موقعیت هایی را ایجاد کنید. اگر فرض کنید

talking to a friend and you want to use one idiom then you should create the

با دوستی صحبت می کنید و می خواهید از یک اصطلاح استفاده کنید، باید پس

background so that you can use that idiom. That's how you should reflect

زمینه را ایجاد کنید تا بتوانید از آن اصطلاح استفاده کنید. به این ترتیب است که باید

whatever you learn as I've already mentioned that you have taken a target

هر آنچه را که یاد می‌گیرید منعکس کنید، زیرا قبلاً اشاره کردم که هدف شما

of learning five vocabulary phrases every day. Now, at the end of a week,

یادگیری پنج عبارت واژگانی در روز است. اکنون، در پایان یک هفته،

you want to reflect those vocabulary phrases. It means that you must recall

می‌خواهید آن عبارات واژگانی را منعکس کنید . یعنی باید

those vocabulary phrases and if you're able to recall them and you're able to

آن عبارات واژگانی را به خاطر بیاورید و اگر بتوانید آنها را به خاطر بیاورید و بتوانید از

use them, it means that they have retained in your mind. But if you're not

آنها استفاده کنید، به این معنی است که آنها در ذهن شما باقی مانده اند. اما اگر

able to recall them, it means that they have not retained in your mind and you

قادر به یادآوری آنها نیستید، به این معنی است که آنها در ذهن شما باقی نمانده اند و

need to go back and revise them. That's how you can reflect whatever you

باید به عقب برگردید و آنها را اصلاح کنید. به این ترتیب می توانید هر آنچه را که

learn you must identify areas of improvement. Adjust your learning

یاد می گیرید منعکس کنید، باید زمینه های بهبود را شناسایی کنید.

strategies as needed. Celebrate your success. That's how you can use an

استراتژی های یادگیری خود را در صورت نیاز تنظیم کنید. موفقیت خود را جشن بگیرید . به این ترتیب می توانید از یک

effective strategy. To use an effective strategy you also need to set clear

استراتژی موثر استفاده کنید. برای استفاده از یک استراتژی موثر، باید اهداف روشنی نیز تعیین کنید

goals. It means that you must have an English smart goal and you also must

. این بدان معناست که شما باید یک هدف هوشمند انگلیسی داشته باشید و همچنین باید

identify your strengths and weaknesses and your English smart goal must focus

نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید و هدف هوشمند انگلیسی شما باید

on your weaknesses and be honest to yourself most importantly. And I've also

بر روی نقاط ضعف خود تمرکز کند و مهمتر از همه با خود صادق باشید . و همچنین

emphasized this English smart goal in one of my previous videos, and the link

در یکی از ویدیوهای قبلی خود بر این هدف هوشمند انگلیسی تاکید کرده ام و لینک آن

is in the description box. So that's how you should set clear goals. So, this is

در کادر توضیحات موجود است. پس اینگونه باید اهداف روشنی را تعیین کنید. بنابراین، این

the a b c d e of English. Now, the ball is in your court. Use it or lose it.

a b c d e انگلیسی است. حالا، توپ در زمین شماست. از آن استفاده کن یا آن را دور بیانداز.

Thank you so much for watching this video!

از تماشای این ویدیو بسیار سپاسگزارم !

If you found this video useful

اگر این ویدیو برای شما مفید بود،

then don't forget to like, share, and subscribe to this channel.

لایک، اشتراک گذاری و عضویت در این کانال را فراموش نکنید.

Bye-bye! See you in the next video!

خداحافظ! شما را در ویدیوی بعدی می بینیم!