KICK🦶 -- Words & Phrases - English Addict - 🔴LIVE - Listen & Learn - WED 20th March 2024

I have to say I'm feeling rather pleased because I was early.

باید بگویم که احساس رضایت دارم چون زود بودم.

Did you notice I was a few seconds

متوجه شدی امروز چند ثانیه

early today? which I feel very pleased about.

زودتر بودم؟ که من از آن بسیار خوشحالم هوا

It's raining.

بارانی است.

We have rain here at the moment, but the garden is looking very nice

ما در حال حاضر اینجا باران داریم، اما باغ بسیار زیبا به نظر می رسد،

because I think it's safe to say, I think we can say right now

زیرا فکر می کنم می توان گفت، فکر می کنم همین الان می توانیم بگوییم

that spring has arrived.

که بهار فرا رسیده است.

Hello, everyone. This is English Addict.

سلام به همه این معتاد انگلیسی است.

Coming to you live from the birthplace of English,

آمدن به شما زندگی می کنند از زادگاه انگلیسی،

which just happens to be.

که اتفاقا می باشد.

You know where it is.

میدونی کجاست

It's England.

انگلستان است.

And I'm in the move.

و من در حرکت هستم.

And we are back.

و ما برگشتیم.

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

It's so good to see you here.

خیلی خوب است که شما را اینجا می بینم.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr.

این آقای

Duncan in England. That's me, by the way.

دانکن در انگلیس است. اتفاقا اون منم

How are you today? Are you okay?

امروز چطوری؟ حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟

Are you feeling good today?

آیا امروز احساس خوبی دارید؟

Because I hope you are.

چون امیدوارم باشی

I was feeling really pleased today because I was prepared.

امروز خیلی خوشحال بودم چون آماده بودم.

I was ready.

من آماده بودم.

But I have to say, I am feeling a little sad

اما باید بگویم که من کمی غمگین هستم

because I'm on my own completely.

زیرا کاملاً در حال خودم هستم.

For the next 24 hours.

برای 24 ساعت آینده.

Steve has gone away.

استیو رفته است

He has gone on a very important work meeting.

او به یک جلسه کاری بسیار مهم رفته است.

I don't even know where he is.

من حتی نمی دانم او کجاست. به من

He didn't tell me.

نگفت.

Not because he didn't want to tell me,

نه به این دلیل که نمی خواست به من بگوید،

but because I didn't ask where he was staying.

بلکه به این دلیل که نپرسیدم کجا اقامت دارد.

So he is doing something connected with work.

بنابراین او در حال انجام یک کار مرتبط با کار است. برای

I still find it amazing that Steve decided

من هنوز شگفت انگیز است که استیو

after retiring to go back to work.

پس از بازنشستگی تصمیم گرفت به سر کار برگردد.

And I think it is an important thing because from my own

و من فکر می کنم این یک چیز مهم است زیرا از تجربه شخصی من که

experience of seeing Steve retire

دیدم استیو بازنشسته می شود

and then decide that he didn't want to

و بعد تصمیم گرفتم که نمی خواهد

retire told me something very important.

بازنشسته شود، چیز بسیار مهمی به من گفت.

It gave me a little bit of advice because I saw it happening for real.

کمی به من توصیه کرد، زیرا دیدم که واقعاً اتفاق می افتد.

If you are going to retire, if you are at an age,

اگر قرار است بازنشسته شوید، اگر در سنی هستید،

maybe you are approaching the age of retirement,

شاید به سن بازنشستگی نزدیک می‌شوید،

then perhaps you should think carefully

پس شاید باید به دقت فکر کنید که قرار است

about what you are going to do once you retire.

پس از بازنشستگی چه کاری انجام دهید.

And I think it is a very important thing.

و من فکر می کنم این یک چیز بسیار مهم است.

Many people in their lives

بسیاری از افراد در زندگی خود مشتاقانه

look forward to not having to work again.

منتظرند که دیگر مجبور نباشند کار کنند.

However, you might find that

با این حال، ممکن است متوجه شوید که

you need to have some sort of plan ready now.

اکنون باید نوعی برنامه آماده داشته باشید.

You might think of finance or money

ممکن است در هنگام بازنشستگی به مسائل مالی یا پول فکر کنید

as being important when you retire.

.

And it is.

و هست.

Don't get me wrong, it's a very important thing to consider here in this country.

اشتباه نکنید، این موضوع بسیار مهمی است که در این کشور باید در نظر گرفت.

Of course, once we retire officially,

البته، زمانی که ما به طور رسمی بازنشسته می شویم،

there is a certain age where the state will give you a pension.

سن خاصی وجود دارد که دولت به شما مستمری می دهد.

And of course, these days, many people also take out

و البته این روزها بسیاری از افراد از

private pensions as well.

مستمری خصوصی نیز استفاده می کنند.

So a pension is something

بنابراین حقوق بازنشستگی چیزی است

that is put aside for you when you retire.

که هنگام بازنشستگی برای شما کنار گذاشته می شود.

So when you are no longer working, when you no longer

بنابراین وقتی دیگر کار نمی کنید، وقتی دیگر

have your income, then

درآمد ندارید،

you have to draw your pension.

باید حقوق بازنشستگی خود را بگیرید.

So the state here in the UK,

بنابراین، ایالت اینجا در بریتانیا،

we we have a pension I think at the moment.

ما در حال حاضر یک حقوق بازنشستگی داریم.

Now I might be wrong.

حالا ممکنه اشتباه کنم

I think it's 67.

فکر کنم 67 باشه.

Is it really.

واقعا؟

No, I think it's still 65.

نه، فکر می کنم هنوز 65 است.

65 is when you get your pension.

65 زمانی است که شما مستمری خود را دریافت می کنید.

Here in the UK I think it is anyway.

اینجا در انگلستان فکر می کنم به هر حال اینطور است.

So Steve retired

بنابراین استیو

last year, but then he decided to go back to work last year,

سال گذشته بازنشسته شد، اما پس از آن تصمیم گرفت سال گذشته به سر کار بازگردد،

which to me seemed like a strange thing to do.

که به نظر من کار عجیبی به نظر می رسید.

But he said that he didn't want to stop working.

اما او گفت که نمی خواهد کار را متوقف کند.

He wanted to carry on working.

می خواست به کارش ادامه دهد.

So he retired and then he went back to work.

پس بازنشسته شد و دوباره سر کار رفت.

And that is where he is today.

و این جایی است که او امروز است.

Doing the job that he decided was more important

انجام کاری که او تصمیم گرفت مهمتر

than spending time with me

از گذراندن وقت با من بود

because for a while I thought it was my fault.

زیرا برای مدتی فکر می کردم این تقصیر من است.

I actually thought because being with me sometimes is not easy.

من در واقع فکر می کردم زیرا گاهی اوقات با من بودن آسان نیست.

If you've ever met me.

اگر تا به حال با من ملاقات کرده اید.

And I know some of you have met me in real life.

و من می دانم که برخی از شما من را در زندگی واقعی ملاقات کرده اید.

There is a lot

to put up with, to be honest with you.

برای اینکه با شما صادق باشم، چیزهای زیادی برای تحمل کردن وجود دارد.

If you get my meaning.

اگر منظورم را فهمیدی

So I actually thought that Steve had gone

بنابراین من در واقع فکر کردم که استیو

back to work to get away from me.

به سر کار بازگشته است تا از من دور شود.

Of course it isn't true.

البته درست نیست

He just felt that it wasn't the right time to retire.

او فقط احساس می کرد که زمان مناسبی برای بازنشستگی نیست.

So that's what he did.

پس این کاری است که او انجام داد.

So if you are thinking of retiring, maybe you think that retiring is a wonderful thing,

بنابراین اگر به فکر بازنشستگی هستید، شاید فکر می‌کنید که بازنشستگی چیز فوق‌العاده‌ای است،

but you have to make sure you have prepared for it,

اما باید مطمئن شوید که برای آن آماده شده‌اید،

not just with money,

نه فقط با پول،

but also with your own outlook on life.

بلکه با نگاه خود به زندگی.

Make sure you have something in place for you to actually do

اطمینان حاصل کنید که چیزی در اختیار دارید تا واقعاً کاری انجام دهید

something to keep you busy and

تا شما را مشغول نگه دارد

and keep your sense of self-worth.

و احساس ارزشمندی خود را حفظ کند. به

I think those are very important things.

نظر من اینها چیزهای بسیار مهمی هستند.

If you are thinking of retiring.

اگر به فکر بازنشستگی هستید.

It's nice to see you here, by the way, every Wednesday and of course, Sunday.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم، اتفاقاً هر چهارشنبه و البته یکشنبه.

We are live right here on YouTube.

ما در اینجا در یوتیوب زنده هستیم.

English addict.

معتاد انگلیسی

hello, Vitesse.

سلام ویتسه

What a surprise.

چه سورپرایزی.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Well done, Vitesse.

آفرین، ویتسه.

You have the fastest finger in the world.

شما سریع ترین انگشت جهان را دارید.

Palmira is here.

پالمیرا اینجاست.

We also have Beatriz.

Beatriz هم داریم.

They were talking about Argentina last night

آنها دیشب در مورد آرژانتین صحبت می کردند

because apparently some people are not very happy

زیرا ظاهراً برخی از مردم

with their new president in Argentina.

از رئیس جمهور جدید خود در آرژانتین چندان راضی نیستند.

Apparently,

ظاهراً

I don't know why, but some people are not feeling happy

نمی دانم چرا، اما برخی از مردم

about their new president to their new leader.

نسبت به رئیس جمهور جدید خود نسبت به رهبر جدید خود احساس خوشحالی نمی کنند.

Hello, also to Roger Sheet.

سلام، همچنین به راجر شیت.

Hello to you, Mariam.

سلام بر تو مریم جان

Hello, Mariam.

سلام مریم جان

It's nice to see you here as well on this lovely Wednesday.

خوشحالم که شما را در این چهارشنبه دوست داشتنی اینجا می بینم.

I'm trying not to think of the rain that is falling outside my window.

سعی می کنم به بارانی که بیرون پنجره ام می بارید فکر نکنم.

I'm trying not to think about it, but it is nice

من سعی می کنم به آن فکر نکنم، اما

looking out of the window because we have we have the daffodils.

نگاه کردن به بیرون از پنجره خوب است، زیرا ما نرگس ها را داریم. همانطور که بهار می گوید

We have all sorts of lovely things growing in the garden as spring says.

ما انواع چیزهای دوست داشتنی در باغ داریم.

Hello.

سلام.

Hello, spring.

سلام بهار.

It's nice to see you back once more.

خوشحالم که دوباره شما را می بینم.

We also have. Giovanni.

ما همچنین داریم. جیووانی

Hello, Giovanni.

سلام، جووانی.

And of course we have Louis van Dam this

و البته ما لویی ون دام را داریم که

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Hello. Also, Claudia.

سلام. همچنین، کلودیا.

It's nice to see you back, Claudia.

خوشحالم که تو را برگشتم، کلودیا.

I hope you are okay.

امیدوارم حالتون خوب باشه می‌دانم که

I know it's been a very busy time for you,

زمان بسیار پرمشغله‌ای برای شما بوده است،

and I hope you are feeling a little bit better today.

و امیدوارم امروز کمی احساس بهتری داشته باشید.

And you will join in with today's live chat.

و شما با چت زنده امروز ملحق خواهید شد.

Shankar. Hello.

شانکار. سلام.

True Shankar.

شانکار واقعی

I like your name, by the way.

اتفاقا اسمت را دوست دارم

It sounds very dramatic.

خیلی دراماتیک به نظر می رسد.

Hello.

سلام.

Also to maybe a film star.

همچنین شاید به یک ستاره سینما.

Shankar, It sounds like the name of a film star.

شانکار، به نظر اسم یک ستاره سینماست.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

Tom? Hello, Tom. Tom Roberts.

تام؟ سلام تام. تام رابرتز

I am very impressed because Mr.

من بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم زیرا آقای

Steve does not look like a pensioner.

استیو شبیه یک مستمری بگیر نیست.

Well, he is. He.

خوب، او است. او

He hasn't retired

او

with his pension yet,

هنوز با حقوق بازنشستگی خود بازنشسته نشده است،

so he isn't 65.

بنابراین او 65 ساله نیست.

He's.

He's nearly 65, but not quite

او است.

او تقریباً 65 ساله است، اما نه کاملاً

63. By the way, Mr.

63 ساله. اتفاقاً، آقای

Steve is, and I am not very far behind,

استیو است، و من خیلی عقب نیستم،

so it won't be long before I'm drawing my pension.

بنابراین خیلی طول نمی کشد که حقوق بازنشستگی ام را می گیرم.

The only question is I hope I have one.

تنها سوال این است که امیدوارم یکی داشته باشم.

I have to say, working on YouTube, doing this

باید بگویم، کار در یوتیوب، انجام این کار

as a career is not very good for your pension.

به عنوان شغل برای بازنشستگی شما خیلی خوب نیست.

I will be honest with you by the way, if you like this,

اتفاقاً من با شما صادق خواهم بود، اگر این را دوست دارید،

that is the reason why I am waving this around.

به همین دلیل است که من آن را در اطراف تکان می دهم.

If you like this, please give me a lovely

اگر این را دوست دارید، لطفا یک لایک دوست داشتنی به من بدهید

like and I will be ever so happy.

و من همیشه خوشحال خواهم شد.

I will go to bed tonight.

امشب میرم بخوابم

Lonely

تنها

but happy because I know that you like this.

اما خوشحال چون می دانم که این را دوست داری.

It means a lot to me.

این برای من معنای زیادی دارد.

Who? Who else is here today?

سازمان بهداشت جهانی؟ چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

I want to say hello to everyone.

من می خواهم به همه سلام کنم.

I don't want to miss anyone out because if I do,

من نمی‌خواهم کسی را از دست بدهم، زیرا اگر این کار را بکنم،

I will become ever so obsessed.

همیشه دچار وسواس می‌شوم.

I think.

من فکر می کنم.

I think that everyone.

من فکر می کنم که همه.

okay, then. That was quick.

باشه پس که سریع بود.

That was very fast.

این خیلی سریع بود.

So spring has arrived.

پس بهار فرا رسیده است.

In fact, today today is a special day because it is

در واقع امروز یک روز خاص است زیرا

the spring equinox.

اعتدال بهاری است.

Today is the day when the day

امروز روزی است که روز

and night all across the world is equal.

و شب در سراسر جهان برابر است.

The sun is directly facing the earth from the West.

خورشید مستقیماً از سمت غرب رو به زمین است.

So this is the spring equinox

بنابراین این اعتدال بهاری

here in the Northern Hemisphere.

اینجا در نیمکره شمالی است.

The hemisphere is the whole of the earth.

نیمکره کل زمین است.

You have the North, you have the south, you have the Northern hemisphere.

شما شمال دارید، جنوب دارید، نیمکره شمالی دارید.

That's where I am, by the way.

اتفاقا من اینجا هستم.

Hello there.

سلام.

This is the northern Hemisphere here.

اینجا نیمکره شمالی است.

Perhaps you are watching in the southern hemisphere.

شاید شما در نیمکره جنوبی تماشا می کنید.

So a lot of people are having the autumn

بنابراین بسیاری از مردم

equinox in the south because they're at the other end.

اعتدال پاییزی را در جنوب دارند زیرا در انتهای دیگر قرار دارند. می

You see.

بینید.

So the equinox is here.

پس اعتدال اینجاست.

It's always good news for us here in England,

اینجا در انگلیس همیشه برای ما خبر خوبی است،

because we know that spring is really coming.

زیرا می دانیم که بهار واقعاً در راه است.

It is on its way as the days

این در راه است زیرا روزها به

slowly become longer and longer.

آرامی طولانی تر و طولانی تر می شوند.

So we do have the spring equinox,

بنابراین ما اعتدال بهاری را داریم،

which means the daffodils are out in the garden

به این معنی که نرگس ها در باغ هستند

and everything is looking really, really nice.

و همه چیز واقعاً بسیار زیبا به نظر می رسد.

Some people, of course, refer to this as the march equinox.

البته برخی از مردم از آن به عنوان اعتدال راهپیمایی یاد می کنند.

So a lot of people getting excited today

بنابراین بسیاری از مردم امروز هیجان زده می شوند

because it does mean that the weather will slowly get better,

زیرا به این معنی است که هوا به آرامی بهتر می شود،

even though

حتی اگر در این

it is pouring with rain at the moment outside,

لحظه بیرون بارانی می بارد، صادقانه بگویم که

which is not very good news at all at the moment,

در حال حاضر اصلاً خبر خوبی نیست

to be honest.

.

Nice to see so many people joining us today.

خوشحالم که می بینم افراد زیادی امروز به ما می پیوندند.

We are talking about a very interesting subject.

ما در مورد یک موضوع بسیار جالب صحبت می کنیم.

Words and phrases

کلمات و عبارات

connected to one particular word in the English language.

مرتبط با یک کلمه خاص در زبان انگلیسی.

The word is kick kick.

کلمه لگد زدن است. به

It seems like a very simple word, but you might be surprised

نظر می رسد یک کلمه بسیار ساده است، اما ممکن است تعجب کنید که

just how many uses

چقدر

the word kick has in English.

کلمه kick در انگلیسی کاربرد دارد.

We will be looking at that in a few moments from now.

تا چند لحظه دیگر به بررسی آن خواهیم پرداخت.

Another thing I want to mention.

نکته دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم.

Do you like my t shirt?

آیا تی شرت من را دوست دارید؟

Maybe in the future.

شاید در آینده.

Perhaps

شاید

you will get the chance

شما این شانس را داشته باشید

to actually own one of these t shirts.

که در واقع صاحب یکی از این تی شرت ها شوید.

Would you like one?

شما یکی می خوای؟

Do you want a bit of Mr.

آیا کمی از

Duncan merchandise? Well, guess what?

کالای آقای دانکن می خواهید؟ خوب حدس بزن چی؟

Over the next couple of weeks, you are going to get the chance to actually

در طی دو هفته آینده، شما شانس خرید واقعی را خواهید داشت

purchase.

.

Buy one of these shirts

یکی از این پیراهن ها را

not only in white, but also in other colours as well.

نه تنها در رنگ سفید، بلکه در رنگ های دیگر نیز خریداری کنید.

So there is some Mr.

بنابراین برخی از

Duncan merchandise coming out very soon.

کالاهای آقای دانکن به زودی عرضه می شود.

A lot of people asking me, Mr.

خیلی ها از من می پرسند، آقای

Duncan, we like your t shirt.

دانکن، ما تی شرت شما را دوست داریم.

How do we get hold of one?

چگونه یکی را بدست آوریم؟

Well, I will be giving you some information on Sunday

خوب، من در روز یکشنبه به شما اطلاعاتی

about how you will be able to get one of these

در مورد اینکه چگونه می توانید یکی از این

t shirts, not only white but also dark

تی شرت ها را نه تنها سفید، بلکه خاکستری تیره

grey, dark blue and also raised.

، آبی تیره و همچنین برجسته تهیه کنید، به شما خواهم داد. به

It would appear that a lot of people like my red t shirt,

نظر می رسد که بسیاری از مردم تی شرت قرمز من،

my English addict t shirt in red.

تی شرت انگلیسی معتاد من را به رنگ قرمز دوست دارند.

So it will be available very soon.

بنابراین خیلی زود در دسترس خواهد بود.

On the front you will see this my face English addict.

در قسمت جلو این معتاد انگلیسی صورت من را خواهید دید.

And the question, are you an English addict?

و سوال، آیا شما یک معتاد انگلیسی هستید؟

And on the back

و در پشت انجام دهید انجام دهید انجام دهید،

do do do do do do, do, do

انجام دهید، انجام دهید

on the back.

در پشت.

It has the name of my channel.

اسم کانالم هست

So that is what is happening very soon.

بنابراین این چیزی است که خیلی زود اتفاق می افتد.

We have Mr.

ما

Duncan merchandise, not only t shirts, by the way.

کالاهای آقای دانکن را داریم، نه فقط تی شرت.

There is also something else coming as well.

همچنین چیز دیگری نیز در راه است. یکی

Another thing that you will be able to use whilst watching.

دیگر از مواردی که می توانید در حین تماشا از آن استفاده کنید.

So I hope you will join me on Sunday for the details of Mr.

بنابراین امیدوارم روز یکشنبه برای اطلاع از جزئیات

Duncan's merchandise.

کالای آقای دانکن به من بپیوندید.

It's been a long time coming, but it has now finally arrived.

خیلی وقت بود که رسید، اما بالاخره رسید.

Thank goodness.

خدا را شکر.

Today we are looking at

امروز ما به

words and phrases connected to kick.

کلمات و عبارات مرتبط با لگد نگاه می کنیم.

And of course, today we are also

و البته، امروز ما نیز مشتاقانه

looking forward to Easter.

منتظر عید پاک هستیم.

Easter is on its way,

عید پاک در راه است،

which means I will be eating lots and lots of hot

به این معنی که من

cross buns over the next few days.

در چند روز آینده مقدار زیادی نان کراس داغ خواهم خورد.

Something we often eat at this time of year

چیزی که اغلب در این زمان از سال

as Easter approaches.

با نزدیک شدن به عید پاک می خوریم.

I'm just wondering if anyone else will be eating them besides me.

فقط به این فکر می کنم که آیا کس دیگری به جز من آنها را می خورد.

I don't know, really.

من نمی دانم، واقعا.

It will be interesting to find out if other people are also eating hot cross buns as well.

جالب است بدانید که آیا افراد دیگر نیز نان کراس داغ می خورند.

A quick break.

یک استراحت سریع

I will let you relax for a moment

من به شما اجازه می دهم یک لحظه استراحت کنید

and then we will have today's big topic.

و سپس موضوع بزرگ امروز را خواهیم داشت.

We are looking at words and phrases connected to kick.

ما به کلمات و عبارات مرتبط با ضربه نگاه می کنیم.

How many do you know?

چند نفر را می شناسید؟

All of that coming up right after this.

همه اینها درست بعد از این اتفاق می افتد.

It is English Addict on Wednesday.

چهارشنبه معتاد انگلیسی است.

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

It is very nice to have you here.

خیلی خوب است که شما اینجا هستید.

My name is Mr. Duncan.

اسم من آقای دانکن است.

I hope you are having a good week.

امیدوارم هفته خوبی داشته باشید.

So far, not too bad.

تا اینجا، خیلی بد نیست.

Even though I am feeling a little bit lonely today

با وجود اینکه امروز کمی احساس تنهایی می کنم

because Steve has gone away, he has no choice.

چون استیو رفته است، او چاره ای ندارد.

He had to do it.

مجبور بود این کار را انجام دهد.

They said, Mr.

گفتند، آقای

Steve, you must come to this meeting or else we will give you the boot.

استیو، شما باید به این جلسه بیایید وگرنه ما چکمه را به شما می دهیم.

Not really.

نه واقعا.

Steve said he might watch

استیو گفت ممکن است تماشا کند

because at the moment I think he's in a very important meeting.

زیرا در حال حاضر فکر می‌کنم او در یک جلسه بسیار مهم است.

But he said he might actually have his phone

اما او گفت که ممکن است در واقع تلفن خود را

under the desk watching this. So.

زیر میز داشته باشد و این را تماشا کند. بنابراین.

Hello, Mr. Steve.

سلام آقای استیو.

If you are watching it, the moment under the desk.

اگر در حال تماشای آن هستید، لحظه زیر میز.

Hi. Hello, Mr. Steve.

سلام. سلام آقای استیو.

You should be working.

تو باید کار کنی

You should be concentrating on that meeting.

شما باید روی آن جلسه تمرکز کنید.

But instead you are watching me.

اما در عوض شما مرا تماشا می کنید.

Very naughty.

خیلی شیطون.

We are looking at a very interesting subject today.

ما امروز به یک موضوع بسیار جالب توجه می کنیم.

The subject of words.

موضوع کلمات.

One word in particular.

یک کلمه مخصوصا

The word is

کلمه

kick.

لگد است.

Kick.

لگد زدن.

Words and phrases.

کلمات و عبارات.

We often think of the word kick as being a verb.

ما اغلب کلمه لگد را به عنوان یک فعل در نظر می گیریم. به

You kick someone.

کسی لگد میزنی

You might kick a thing, an object.

ممکن است به یک چیز، یک شی لگد بزنی.

You might kick your car in the morning

ممکن است صبح هنگام روشن نشدن ماشین خود لگد بزنید

when it doesn't start because it makes you really, really angry.

زیرا واقعاً شما را عصبانی می کند.

So we are looking at words and phrases connected to kick.

بنابراین ما به کلمات و عبارات مرتبط با ضربه نگاه می کنیم.

There are many ways of expressing this particular word.

راه های زیادی برای بیان این کلمه خاص وجود دارد.

There might also be some naughty words as well, some

همچنین ممکن است برخی از کلمات شیطنت آمیز نیز وجود داشته باشد، برخی از

some slightly rude words as well today.

برخی کلمات کمی بی ادبانه نیز امروز.

So there is the warning right now

بنابراین در حال حاضر هشدار

for those who might be sensitive to those sorts of things.

برای کسانی که ممکن است به این نوع چیزها حساس باشند وجود دارد.

I suggest you go and lie down in a dark room right now.

من به شما پیشنهاد می کنم همین الان بروید و در یک اتاق تاریک دراز بکشید.

Here we go then.

پس ما اینجا می رویم.

The word kick to strike out, strike out

کلمه kick to strike out، strike out

using one's foot, you kick something.

with one's foot، شما به چیزی لگد می زنید.

So it is generally an action, a thing you do.

بنابراین به طور کلی یک عمل است، کاری که شما انجام می دهید.

However, we can also use it figuratively as well.

با این حال، می توانیم از آن به صورت مجازی نیز استفاده کنیم.

So it's not always an action that is literal.

بنابراین همیشه عملی نیست که تحت اللفظی باشد.

Sometimes it is also an action

گاهی اوقات این نیز یک عمل است

that is not literal, a forceful attack

که تحت اللفظی نیست، یک حمله قوی

using the foot.

با استفاده از پا.

So it can be something you do with your foot.

بنابراین می تواند کاری باشد که با پای خود انجام دهید. به

You kick something kick

چیزی لگد می زنید

or it is something that you are doing forcefully,

یا این کاری است که به زور انجام می دهید،

maybe in an angry way.

شاید به شکلی عصبانی.

You kick something, maybe you kick the door,

شما به چیزی لگد می زنید، شاید در را لگد می زنید،

or maybe you kick a person.

یا شاید به یک نفر لگد می زنید.

Please don't do that, by the way.

اتفاقاً لطفاً این کار را نکنید.

I do not condone.

من نمی پذیرم.

I am not saying it is good to kick someone.

من نمی گویم لگد زدن به کسی خوب است.

Please don't do it

لطفاً این کار را انجام ندهید

to strike an object with one's foot

که با پای خود به جسمی ضربه بزنید

so you might kick something with your foot.

تا ممکن است با پا به چیزی ضربه بزنید. به

Kick a ball, you might kick the door, you might kick the dog.

یک توپ لگد بزنید، ممکن است به درب لگد بزنید، ممکن است به سگ لگد بزنید.

Please don't do that either.

لطفا این کار را هم نکنید.

Please don't kick the dog.

لطفا سگ را لگد نزنید

I know sometimes it is annoying.

میدونم گاهی آزار دهنده هست

The dog will bark when you want it to be quiet.

سگ وقتی می خواهد ساکت باشد پارس می کند.

It might jump up on your bed and do a wee wee whilst you are asleep.

ممکن است روی تخت شما بپرد و در حالی که شما در خواب هستید، یک گیسو انجام دهد.

It can be very annoying but please, whatever the dog does, please don't kick the dog.

این می تواند بسیار آزاردهنده باشد، اما لطفا، هر کاری که سگ انجام می دهد، لطفا سگ را لگد ندهید.

It is not very nice.

خیلی قشنگ نیست

The word kick

کلمه لگد

can also mean give up or stop doing something.

همچنین می تواند به معنای دست کشیدن یا دست کشیدن از انجام کاری باشد. به

You kick something.

چیزی لگد میزنی

So you might use this figuratively

بنابراین ممکن است از این به صورت مجازی استفاده کنید

to show that you have stopped doing something.

تا نشان دهید که انجام کاری را متوقف کرده اید.

You kick the habit, You kick something.

شما عادت را ترک می کنید، چیزی را ترک می کنید.

Something that you don't want to do more.

کاری که شما نمی خواهید بیشتر از این انجام دهید.

Quite often it is something you you don't like doing,

اغلب اوقات این کاری است که دوست ندارید انجامش دهید،

but you can't stop doing it.

اما نمی توانید از انجام آن دست بردارید.

Something like smoking, drinking, drugs.

چیزی مثل سیگار کشیدن، نوشیدن، مواد مخدر.

They're playing computer games.

دارن بازی کامپیوتری میکنن

Maybe you are trying to kick the habit of spending all night

شاید شما سعی می کنید عادت تمام شب را صرف

playing one of your computer games so it can happen.

انجام یکی از بازی های رایانه ای خود کنید تا این اتفاق بیفتد.

There are many things that you might find that you don't want to do anymore.

چیزهای زیادی وجود دارد که ممکن است دریابید که دیگر نمی خواهید انجام دهید.

You might kick a habit.

ممکن است یک عادت را ترک کنید.

So a certain type of habit you stop doing, you kick the habit.

بنابراین نوع خاصی از عادت را که انجامش نمی دهید، عادت را ترک می کنید.

You might kick smoking.

ممکن است سیگار کشیدن را ترک کنید.

I'm going to kick smoking.

من می خواهم سیگار کشیدن را ترک کنم.

I'm going to stop doing it

من این کار را متوقف می کنم

because it is bad for my health.

زیرا برای سلامتی مضر است.

Even though I don't smoke anyway, I've never done it.

با وجود اینکه به هر حال سیگار نمی کشم، هرگز این کار را نکرده ام.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

I have never smoked

من

a cigarette ever in my life, even though both of my parents

هرگز در زندگی‌ام سیگار نکشیده‌ام، حتی با وجود اینکه هر دوی والدینم

used to smoke quite a lot, so I did not need

به شدت سیگار می‌کشیدند، بنابراین نیازی

to kick the habit

به ترک این عادت نداشتم

because I didn't start it in the first place.

زیرا از ابتدا آن را شروع نکردم.

Then we have another phrase that uses the word kick.

سپس عبارت دیگری داریم که از کلمه kick استفاده می کند. می

We can say that

توانیم بگوییم که

something will kick off.

چیزی شروع خواهد شد.

Something will begin to start doing something.

چیزی شروع به انجام کاری می کند.

You kick off.

شما شروع کنید. به

It means you begin doing something.

این معنی است که شما شروع به انجام کاری می کنید.

You start doing something, you kick off,

شما شروع به انجام کاری می کنید، شروع می کنید،

you begin doing that particular thing.

شروع به انجام آن کار خاص می کنید.

The match will kick off

این مسابقه ساعت سه آغاز خواهد شد

at three.

.

So that means that the football match

بنابراین این بدان معناست که مسابقه فوتبال

or any game in fact will begin at 3:00.

یا هر بازی در واقع از ساعت 3:00 آغاز می شود. ساعت

It will start at three, The match will kick off at three.

سه شروع خواهد شد، مسابقه ساعت سه آغاز خواهد شد.

What time is the kick off?

شروع بازی ساعت چند است؟

So if someone asks you that question, what time is the kick off?

بنابراین اگر کسی این سوال را از شما بپرسد، زمان شروع مسابقه چند است؟

What time does the match begin?

مسابقه چه ساعتی شروع می شود؟

So you can see the one at the top is actually being used

بنابراین می توانید ببینید که یکی در بالا در واقع

in a different way from the one at the bottom.

به روشی متفاوت از یکی در پایین استفاده می شود.

So to kick off here is the verb,

بنابراین برای شروع کردن در اینجا فعل است،

and the kick off here is the noun.

و شروع کردن در اینجا اسم است.

What time is the kick off?

شروع بازی ساعت چند است؟

What time is it?

ساعت چند است؟

So kick off can be a noun or a verb.

بنابراین kick off می تواند یک اسم یا فعل باشد.

The kick off is

شروع است

or they will kick off at a certain time.

یا آنها در یک زمان خاص شروع خواهند شد.

So the first one is the noun.

پس اولی اسم است.

The kick off is the actual thing, and the verb

شروع، امر بالفعل است، و فعل،

is the action of beginning that

عمل آغاز آن

thing, the actual beginning, the actual kick-off.

چیز، آغاز واقعی، شروع واقعی است.

Here's another one.

اینم یکی دیگه ممکن است

A fight or trouble

یک دعوا یا مشکل

might suddenly kick off.

ناگهان شروع شود.

Something suddenly starts, Something begins.

چیزی ناگهان شروع می شود، چیزی شروع می شود.

Something starts very quickly.

یه چیزی خیلی سریع شروع میشه

Without any warning.

بدون هیچ هشداری

Maybe something that is aggressive

شاید چیزی که تهاجمی

or violent might suddenly kick off

یا خشونت آمیز است ممکن است ناگهان شروع به

a fight, or trouble might suddenly begin or start.

دعوا کند، یا ممکن است ناگهان مشکل شروع یا شروع شود.

We say that it suddenly kicks off.

ما می گوییم که ناگهان شروع می شود.

A sudden state of chaos kicks off.

یک حالت ناگهانی هرج و مرج شروع می شود.

So when something kicks off, it means it starts

بنابراین وقتی چیزی شروع می شود، به این معنی است که

sometimes quite suddenly

گاهی اوقات کاملاً ناگهانی

or unexpectedly, without warning.

یا غیرمنتظره و بدون هشدار شروع می شود.

Maybe a fight kicks off

شاید دعوا

in the local pub

در میخانه محلی شروع شود

because everyone has had too much to drink.

زیرا همه نوشیدنی بیش از حد خورده اند.

A fight or trouble might suddenly kick off

یک دعوا یا مشکل ممکن است به طور ناگهانی باعث شروع

a sudden state of chaos kicks off.

یک وضعیت ناگهانی هرج و مرج شود.

So that is how we are using that phrase

بنابراین ما از آن عبارت

as a phrase.

به عنوان یک عبارت استفاده می کنیم.

Something might be a kick

ممکن است چیزی لگد

in the teeth.

به دندان باشد.

So this is an expression.

پس این یک بیان است. به

It's not literal.

معنای واقعی کلمه نیست.

So this particular thing is being used figuratively,

بنابراین این چیز خاص به صورت مجازی استفاده می شود،

not as an actual action.

نه به عنوان یک عمل واقعی.

So as a phrase, something might be a kick in the teeth,

بنابراین، به عنوان یک عبارت، چیزی ممکن است ضربه ای به دندان ها،

a hurtful action towards someone or from someone.

اقدامی آزاردهنده نسبت به کسی یا از جانب کسی باشد.

Maybe a person does something to you and you feel very hurt and upset by it.

ممکن است شخصی کاری با شما انجام دهد و شما از این کار بسیار آزرده و ناراحت شوید.

Maybe the action of another person upsets you.

شاید اقدام شخص دیگری شما را ناراحت کند.

You feel as if you have been kicked in the teeth.

احساس می کنید لگد به دندان تان زده اند.

It feels like a kick in the teeth.

احساس لگد زدن به دندان است.

I can't believe he did that.

من نمی توانم باور کنم که او این کار را کرده است.

To me, it is such a kick in the teeth

برای من، این یک ضربه در دندان است که به طور

used figure actively, not literally.

فعال استفاده می شود، نه به معنای واقعی کلمه.

Unless of course you have been in a fight

البته مگر اینکه در دعوا قرار گرفته باشید

where someone has literally kicked you in the teeth.

که کسی به معنای واقعی کلمه لگد به دندان شما زده باشد.

A hurtful action towards someone can feel

یک اقدام آزاردهنده نسبت به یک نفر می تواند

like a kick in the teeth.

مانند ضربه ای به دندان باشد.

So we are using that particular phrase

بنابراین ما از آن عبارت خاص

figuratively, not actually.

به صورت مجازی استفاده می کنیم، نه در واقع.

Here we go.

Here is the warning once again for those

در اینجا ما می رویم.

این هشدار یک بار دیگر برای کسانی است

who are easily offended or upset.

که به راحتی آزرده می شوند یا ناراحت می شوند.

So so I'm telling you now we are going to say some rude words here

بنابراین من اکنون به شما می گویم که ما می خواهیم چند کلمه بی ادبانه در اینجا بگوییم

to give someone a kick up the arse.

تا به کسی ضربه بزنیم.

If you kick someone up the arse,

اگر کسی را با لگد بالا بیاورید، به این

it means you scold or warn a person for their laziness

معنی است که یک نفر را به خاطر تنبلی

or poor performance in their job.

یا عملکرد ضعیفش در کارش سرزنش یا هشدار می دهید.

You give them a kick up the arse.

شما به آنها ضربه می زنید تا آرس.

So again, this is figuratively

بنابراین باز هم، این به معنای مجازی است که

you are not using using literal terms.

شما از اصطلاحات تحت اللفظی استفاده نمی کنید. به

You are not literally being kicked

معنای واقعی کلمه به شما لگد نمی زنند

up the arse.

.

You are being told off,

شما را سرزنش می کنند،

you are being scolded by your boss.

رئیستان شما را سرزنش می کند.

They are telling you that you have to improve your work,

آنها به شما می گویند که باید کار خود را بهبود بخشید،

you have to work harder or else you will be out.

باید سخت تر کار کنید وگرنه بیرون خواهید بود.

We will give you the sack.

گونی را به شما می دهیم.

So you might say that you are getting a kick at the arse.

بنابراین ممکن است بگویید که یک لگد به توپ می خورید. به

You are being told that you have to do something better.

شما می گویند که باید کار بهتری انجام دهید.

You have to improve your performance

شما باید عملکرد خود را بهبود بخشید

to scold or warn a person for their laziness

تا فردی را به خاطر تنبلی

or their poor work.

یا کار ضعیفش سرزنش یا هشدار دهید. آیا

Have you ever been kicked up the arse?

تا به حال به شما لگد زده اند؟ آیا

Have you ever been lazy in your job or at work?

تا به حال در کار یا محل کار خود تنبلی کرده اید؟

Perhaps someone has had to tell you

شاید کسی مجبور شده است به شما بگوید که

to improve your work or work harder,

کار خود را بهبود ببخشید یا سخت تر کار کنید،

or else you will be out the door

در غیر این صورت شما بیرون از خانه خواهید بود

to give some some support.

تا کمی حمایت کنید.

I can't believe I just said that.

باورم نمیشه همین الان اینو گفتم

I said it about eight times.

حدود هشت بار گفتم.

You might get a kick out of doing something.

ممکن است از انجام کاری ضربه بخورید.

You might get a kick out of doing something.

ممکن است از انجام کاری ضربه بخورید.

I get no kick from champagne.

من هیچ ضربه ای از شامپاین دریافت نمی کنم.

It's a song, by the way.

اتفاقا این یک آهنگ است.

A kick in this use is a thrill

ضربه زدن در این استفاده یک هیجان

or pleasure.

یا لذت است.

Something that gives you pleasure.

چیزی که به شما لذت می دهد. به

It makes you feel excited.

شما احساس هیجان می دهد.

Maybe something you should not be doing gives you

شاید کاری که نباید انجام دهید به

a kick of some sort.

نوعی به شما ضربه بزند.

Maybe a person who is not very nice.

شاید فردی که خیلی خوب نیست.

They might get a kick out of being rude to other people.

آنها ممکن است به دلیل بی ادبی با افراد دیگر ضربه بخورند.

I saw a film the other night, by the way, that deeply disturbed me.

اتفاقاً دیشب فیلمی دیدم که عمیقاً من را ناراحت کرد.

It is one of the most disturbing films I think I've ever seen.

این یکی از ناراحت کننده ترین فیلم هایی است که فکر می کنم تا به حال دیده ام.

It's very old film,

این فیلم خیلی قدیمی است،

Madame Whistle.

مادام سوت.

If you ever get a chance to see that film.

اگر فرصت کردید آن فیلم را ببینید.

It is.

It is a really, really disturbing film.

این است.

این یک فیلم واقعاً ناراحت کننده است.

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

I watched it the other night.

دیشب دیدمش

Very old film.

فیلم خیلی قدیمی

I think it was made in 1966.

فکر می کنم در سال 1966 ساخته شده است.

I think it's an Italian film, but all the people in the film

فکر می کنم یک فیلم ایتالیایی است، اما همه افراد فیلم

are English or they're speaking English.

انگلیسی هستند یا انگلیسی صحبت می کنند.

And to make matters worse and more confusing,

و برای بدتر و گیج‌کننده‌تر شدن اوضاع،

I think the film is set in France,

فکر می‌کنم فیلم در فرانسه می‌گذرد،

but it is a very disturbing film.

اما فیلم بسیار آزاردهنده‌ای است.

Mademoiselle is the name of the film.

Mademoiselle نام فیلم است.

He seems to get a kick out of making people cry.

به نظر می رسد که او از گریه کردن مردم یک ضربه می زند.

Some people do.

برخی از مردم انجام می دهند.

Why is that?

چرا اینطور است؟

Why do some people enjoy making other people unhappy?

چرا برخی از مردم از ناراحت کردن دیگران لذت می برند؟

Very strange.

خیلی عجیب.

He seems to get a kick out of making people cry.

به نظر می رسد که او از گریه کردن مردم یک ضربه می زند. به

He seems to enjoy making people feel upset.

نظر می رسد او از ایجاد احساس ناراحتی در مردم لذت می برد.

She gets a kick out of shoplifting or

او از دزدی مغازه یا آقای دانکن اخراج می شود

Mr. Duncan.

.

That is very naughty.

که خیلی شیطونه

A person who goes shoplifting

شخصی که به دزدی می رود

is a person who goes into the shop and they steal things.

شخصی است که وارد مغازه می شود و آنها چیزهایی را می دزدند.

They put the things in their pocket without paying.

آنها بدون پرداخت پول وسایل را در جیب خود می گذارند. مغازه

They shoplift.

دزدی می کنند.

Some people get get a lot of excitement from doing that.

برخی افراد از انجام این کار هیجان زیادی به دست می آورند.

I suppose it could be exciting

فکر می کنم

as long as you don't get caught.

تا زمانی که شما گرفتار نشوید می تواند هیجان انگیز باشد.

But to be honest with you, I don't think it's a good idea.

اما اگر با شما صادق باشم، فکر نمی کنم این ایده خوبی باشد.

There is someone I know

یکی هست که

in their childhood

در کودکی اش می شناسم

and they used to go shoplifting.

و دزدی می کرد.

I'm not saying who it is, but it is someone I know.

نمی گویم کیست، اما کسی است که می شناسم.

And I know them very well.

و من آنها را به خوبی می شناسم.

But when they were when they were young, they used to go shoplifting with their friend.

اما وقتی جوان بودند با دوستشان به دزدی می رفتند.

Until

تا اینکه

one day they were caught.

یک روز گرفتار شدند.

Doing it.

انجام آن.

And they had to go to the police station.

و مجبور شدند به کلانتری بروند.

And they spent a short time in the police cell.

و مدت کوتاهی را در سلول پلیس سپری کردند.

So don't do it.

پس این کار را نکن مراقب

Be careful.

باش.

Some people get a thrill.

برخی افراد هیجانی می گیرند.

They feel excited when they do something that is naughty,

آنها وقتی کاری شیطنت آمیز انجام می دهند،

such as stealing from shops.

مانند دزدی از مغازه ها، احساس هیجان می کنند.

Please don't do it.

لطفا این کار را نکنید.

I don't advise that you do it.

من توصیه نمی کنم که این کار را انجام دهید.

But there was someone who used to do it.

اما یک نفر بود که این کار را می کرد.

They don't do it anymore because they were caught.

آنها دیگر این کار را نمی کنند چون گرفتار شدند.

You know who it is?

میدونی کیه؟

I know who it is.

میدونم کیه

I was very shocked when I found out that that person

وقتی فهمیدم آن شخص

used to stealing from shops.

از مغازه ها دزدی می کرد بسیار شوکه شدم.

I was.

من بودم.

I was actually quite upset.

در واقع خیلی ناراحت شدم در

Here's another word

اینجا کلمه دیگری است که

we can use when we are dancing or performing.

می توانیم هنگام رقص یا اجرا استفاده کنیم.

You might do a high kick.

ممکن است یک ضربه بلند انجام دهید.

Beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, boop.

بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ ، بیپ، بیپ، بوق هنگامی که مانند آن خانم های Folly Badger در حال رقصیدن هستید،

You might lift your leg up very high when you are dancing

ممکن است پای خود را بسیار بالا ببرید

like those ladies from the Folly Badger.

.

They might do their

آنها ممکن است ضربه بالا خود را انجام دهند

high kick.

.

They lift their legs up very high.

پاهایشان را خیلی بالا می آورند.

I don't know how they do it. Well, maybe a ballet dancer.

نمی دانم چگونه این کار را می کنند. خوب، شاید یک رقصنده باله.

Of course. A ballet

البته. یک باله

might lift their leg up very high as they are performing.

ممکن است پای آنها را در حین اجرا بسیار بالا ببرد.

I don't know how they do it, but I'm sure

نمی‌دانم چگونه این کار را انجام می‌دهند، اما مطمئن هستم که

it must come in very useful for certain things

برای برخی چیزها

to lift one's leg high up whilst performing.

برای بلند کردن پاها در حین اجرا بسیار مفید است.

Is beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep.

بوق، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ است.

A high kick.

یک ضربه بلند

High kick.

ضربه بالا.

You can kick your leg very high.

شما می توانید پای خود را خیلی بالا بزنید.

Unfortunately, I cannot kick my leg very high.

متأسفانه نمی توانم پایم را خیلی بالا بزنم.

I can't.

من نمی توانم.

I can't lift anything, to be honest.

راستش من نمی توانم چیزی را بلند کنم.

Very high.

خیلی بالا

I have. It takes me 10 minutes to get out of bed.

من دارم. 10 دقیقه طول می کشد تا از رختخواب بیرون بیایم.

I have to lift

باید

one leg over the edge of the bed slowly.

یکی از پاهایم را به آرامی روی لبه تخت بلند کنم.

And then I have to bring the other leg to the edge of the bed.

و سپس باید پای دیگر را به لبه تخت بیاورم.

And then I have to slowly turn myself around

و سپس باید به آرامی خودم را بچرخانم

as I slowly come to terms

تا آرام آرام

with another day of existence.

با یک روز دیگر از وجودم کنار بیایم.

So no, my days of high

پس نه، روزهای

kicking are well and truly over.

بازی من به خوبی و واقعاً به پایان رسیده است.

Not that they existed anyway.

نه اینکه به هر حال وجود داشته باشند.

To be honest, I could never get my legs very high

راستش را بخواهید، علیرغم شایعاتی که در مورد پای دیگری وجود دارد، هرگز نتوانستم پاهایم را خیلی بالا بیاورم

despite the rumours to here's another one, by the way.

. یک

Another warning.

هشدار دیگر

If you are easily offended, upset, please don't be.

اگر به راحتی توهین می‌شوید، ناراحت می‌شوید، لطفاً نباشید.

Because I am telling you now that we are about to say

چون الان به شما می گویم که می گوییم

kick ass, kick, kick ass.

لگد، لگد، لگد.

To kick ass is to attack or beat

لگد زدن به معنای حمله یا ضرب و شتم

someone up.

کسی است.

But not like that.

اما نه اینطوری.

That's not that's not really

این به این معنی نیست که واقعاً

beating someone up.

کسی را کتک نمی زند.

That's nothing.

این چیزی نیست.

Can you imagine me in a fight?

آیا می توانید من را در دعوا تصور کنید؟

I wouldn't last very long.

من زیاد دوام نمیاورم

That's all I can say.

این تنها چیزی است که می توانم بگویم.

To kick ass is to attack or beat up someone.

لگد زدن به معنای حمله یا کتک زدن به کسی است.

You attack them.

شما به آنها حمله می کنید.

There was a film, wasn't it, called Kick Ass.

یک فیلم بود، نه، به نام کیک اسس.

In fact, I think there were two films and did you hear yesterday?

در واقع فکر می کنم دو فیلم بود و دیروز شنیدی؟

Apparently one of the stars from Kick Ass.

ظاهرا یکی از ستاره های بازی Kick Ass.

The movie is going to be the new James Bond.

این فیلم قرار است جیمز باند جدید باشد.

I don't even know who that person is.

من حتی نمی دانم آن شخص کیست.

I never heard of them.

من هرگز در مورد آنها نشنیده بودم.

A kick ass is a person

لگد به کسی گفته می‌شود

who can go around beating people up very easily.

که می‌تواند به راحتی مردم را کتک بزند.

Maybe a tough guy, maybe a person who is very strong

شاید یک مرد سرسخت، شاید فردی که بسیار قوی است

and they they can take care of themselves.

و می تواند از خود مراقبت کند.

Or of course, to kick ass is a verb.

یا البته لگد زدن یک فعل است.

So you are beating someone up.

پس داری یکی رو کتک میزنی

You are actually beating that person up,

شما در واقع دارید آن شخص را کتک می زنید، به

you are kicking someone's ass.

الاغ یک نفر لگد می زنید.

I wonder how many

stripes YouTube are going to give me for this livestream.

من تعجب می کنم که

YouTube چند راه راه برای این پخش زنده به من می دهد.

I wonder.

Let's see if I can get five to kick

من تعجب میکنم.

بیایید ببینیم که آیا من می توانم به پنج نفر ضربه بزنم

ass is to attack or beat up someone.

یا اینکه به کسی حمله کنم یا کتک بزنم.

We can use it as a noun or a verb.

می توانیم از آن به عنوان اسم یا فعل استفاده کنیم.

No, not again.

نه بازم نه

There's more.

بیشتر وجود دارد.

There's more of them.

تعداد آنها بیشتر است.

I might as well delete my YouTube channel

ممکن است اکنون کانال یوتیوب خود را حذف کنم

now because I am going to get into so much trouble over this.

زیرا قرار است در این مورد با مشکلات زیادی روبرو شوم .

You have no idea how much trouble I'm going to get into for doing this.

شما نمی دانید برای انجام این کار چقدر به دردسر می افتم . لگد

To get your ass kicked is to have been

زدن به الاغ به معنای

defeated or beaten in a fight.

شکست خوردن یا کتک خوردن در یک دعوا است.

Maybe someone beat you.

شاید کسی شما را کتک زده باشد.

Maybe you decided to have a fight with someone and the other person

شاید تصمیم گرفتی با کسی دعوا کنی و طرف مقابل

beats you in the fight.

تو را در دعوا کتک بزند.

You can say that you had your your ass kicked by someone.

می توان گفت که یک نفر لگد شما را زده است.

You got a good ass kicking

لگد خوبی

from your neighbour.

از طرف همسایه ات دریافت کردی. آیا

Have you ever had a good ass kicking from your neighbour?

تا به حال از همسایه خود لگد خوبی داشته اید؟

Has your neighbour ever come around to complain,

آیا تا به حال همسایه تان برای شکایت به اطرافتان آمده است

or have you ever been round to your neighbour and complain to them?

یا تا به حال پیش همسایه خود رفته اید و از آنها شکایت کرده اید؟

And maybe they've become very violent and threatened you,

و شاید آنها خیلی خشن شده باشند و شما را تهدید کرده باشند،

so just

بنابراین

this might be my last ever livestream.

این آخرین پخش زنده من است.

If it is.

اگر هست.

Thank you for watching me for all of these years.

ممنون که در تمام این سالها مرا تماشا کردید.

It was lovely being here on YouTube.

حضور در اینجا در یوتیوب بسیار زیبا بود.

It was ever so nice.

همیشه خیلی خوب بود

Okay, I'm not going to say that again.

باشه دیگه اینو نمیگم

Just in case.

محض احتیاط.

Just in case YouTube come around and

فقط در صورتی که یوتیوب بیاید و

they might cut my wire, which apparently is very painful.

سیم من را قطع کنند، که ظاهراً بسیار دردناک است.

The enjoyment of something

لذت بردن از چیزی،

is to get a kick.

ضربه زدن است.

You might get a kick out of something that is enjoyable,

ممکن است از چیزی لذت‌بخش،

something nice, something that's fun,

خوب، سرگرم‌کننده،

something that is harmless.

چیزی که بی‌ضرر است، ضربه بخورید.

So earlier I said that people can be rude

بنابراین قبلاً گفتم که مردم می توانند بی ادب

or nasty or horrible and they enjoy it.

یا بد یا وحشتناک باشند و از آن لذت می برند.

But this is to do something that gives you genuine

اما این برای انجام کاری است که به شما لذت واقعی می‌دهد، به

pleasure, it gives you enjoyment, and you love doing it so much,

شما لذت می‌دهد، و شما آنقدر عاشق انجام آن هستید که

you get a kick out of doing it.

از انجام آن ضربه می‌خورید.

I get a real kick out of learning new English words.

من از یادگیری لغات جدید انگلیسی واقعاً لذت می برم.

So that might be something you say. You might say, Mr.

بنابراین ممکن است چیزی باشد که شما می گویید. ممکن است بگویید، آقای

Duncan, I get a kick out of learning new English words.

دانکن، من از یادگیری لغات جدید انگلیسی لذت می برم.

You enjoy it.

ازش لذت میبری.

It is a thing that gives you pleasure,

این چیزی است که به شما لذت،

enjoyment, satisfaction.

لذت، رضایت می دهد.

You feel as if it is something that you want to do all the time.

احساس می کنید که این کاری است که همیشه می خواهید انجام دهید.

It is something you enjoy doing.

این کاری است که از انجام آن لذت می برید.

You get a kick out of it.

شما یک لگد از آن دریافت می کنید.

It feels pleasurable.

احساس لذت می کند. به

It feels like something that you want to do again and again.

نظر می رسد کاری است که می خواهید بارها و بارها انجام دهید.

But this is a nice thing, maybe something that you enjoy,

اما این چیز خوبی است، شاید چیزی که از آن لذت می برید،

maybe you like going out for a walk in the countryside and you like to see

شاید دوست دارید برای پیاده روی در حومه شهر بروید و دوست دارید

all of the beautiful nature around you.

تمام طبیعت زیبای اطراف خود را ببینید.

You might say, I get a kick out of walking in the countryside.

ممکن است بگویید، از راه رفتن در حومه شهر با لگد خارج می شوم. به

It gives me a lot of pleasure.

من لذت زیادی می دهد. از

I enjoy doing it.

انجام آن لذت می برم.

It is very nice indeed.

واقعا خیلی قشنگه

And that,

و این،

as they say, is that I would imagine

همانطور که می گویند، این است که من تصور می کنم

that a lot of people will know other

بسیاری از مردم

words and phrases connected to kick.

کلمات و عبارات دیگری را که مرتبط با لگد هستند می دانند.

In fact, there might be quite a few, but the ones I've showed you today

در واقع، ممکن است تعداد کمی وجود داشته باشد، اما مواردی که امروز به شما نشان دادم

are the most common.

رایج ترین آنها هستند.

They are the most common forms of the word kick.

آنها رایج ترین اشکال کلمه لگد هستند.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

It's 245 almost.

تقریباً 245 است.

I hope you've enjoyed this lesson.

امیدوارم از این درس لذت برده باشید.

Can I tell you something?

میشه یه چیزی بهت بگم؟

Because I have a lot of information to give you next weekend.

چون اطلاعات زیادی دارم که آخر هفته آینده به شما بدهم.

Next Sunday? I am with you.

یکشنبه بعدی؟ من با تو هستم.

Please don't be late.

لطفا دیر نکنید

The kick will be at 2 p.m.

این ضربه ساعت 14 خواهد بود. به

UK time.

وقت انگلستان

As usual, there is Mr.

طبق معمول، اجناس آقای دانکن وجود دارد

Duncan merchandise.

.

You will be able to get your own Mr.

شما می توانید

Duncan t shirt

تی شرت آقای دانکن خود

and also another item as well,

و همچنین یک مورد دیگر را تهیه کنید

which I'm not going to tell you about at the moment.

که در حال حاضر قصد ندارم در مورد آن صحبت کنم.

It's going to be a big surprise. And

این یک سورپرایز بزرگ خواهد بود. و

there is a new YouTube channel coming.

یک کانال YouTube جدید در راه است.

I am at the moment creating new lessons, a very different type of channel.

من در حال حاضر در حال ایجاد درس های جدید، یک نوع کانال بسیار متفاوت هستم.

It will be my channel.

کانال من خواهد شد طبق معمول

It will have me on the channel teaching English as usual,

من را در کانال آموزش زبان انگلیسی خواهد داشت،

but it will be slightly different from from how it is normally.

اما با حالت عادی کمی متفاوت خواهد بود .

And that is all I have to say for today.

و این تمام چیزی است که برای امروز باید بگویم.

I hope you've enjoyed today's live.

امیدوارم از لایو امروز لذت برده باشید.

There are lots of things to look at.

چیزهای زیادی برای نگاه کردن وجود دارد.

You can watch this all over again if you want.

در صورت تمایل می توانید این را دوباره تماشا کنید.

You can if you are feeling brave.

اگر احساس شجاعت می کنید می توانید.

Has it stopped raining?

آیا باران متوقف شده است؟

I'm going to look outside to see if it's stopped.

من می روم بیرون را نگاه کنم تا ببینم متوقف شده است یا خیر.

I think it may have stopped raining.

من فکر می کنم ممکن است باران متوقف شده باشد.

You can see my little heron.

می توانید حواصیل کوچک من را ببینید.

Little heron is all wet.

حواصیل کوچک همه خیس است.

Yes, it does look as if I've painted it, but I haven't.

بله، به نظر می رسد که من آن را نقاشی کرده ام، اما من آن را نقاشی نکرده ام.

This is. This is. This is the

این هست. این هست. این

Fed. The heroin that Mr.

فدرال است. هروئینی که آقای

Steve bought for me about three years ago.

استیو حدود سه سال پیش برای من خرید.

So I think it looks rather nice in the garden now.

بنابراین فکر می کنم اکنون در باغ نسبتاً زیبا به نظر می رسد.

And that that's what that is.

و این همان چیزی است که هست.

You can also see the daffodils as well, because today

شما همچنین می توانید نرگس ها را ببینید، زیرا امروز

it is the spring equinox

اعتدال بهاری است

and now everything is going to slowly get

و اکنون همه چیز آرام آرام

warmer,

گرم تر،

brighter, more pleasant,

روشن تر، دلپذیرتر می شود،

at least I hope so.

حداقل امیدوارم.

Anyway, thank you very much for your company today.

به هر حال از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

I will see you on Sunday.

یکشنبه میبینمت

I will be here. Mr.

من اینجا خواهم بود. آقای

Steve will be here as well, both of us, for 2 hours.

استیو هم دو ساعتی اینجا خواهد بود.

And we have a lot to tell you.

و ما چیزهای زیادی برای گفتن به شما داریم.

Some big things coming over

the next few weeks, I can tell you right now.

من می توانم همین الان به شما بگویم چند چیز بزرگ در چند هفته آینده در راه است.

Thank you for your company.

ممنون از همراهی شما خیلی

It's been lovely having you here.

دوست داشتنی است که شما اینجا هستید.

I will see you on Sunday.

یکشنبه میبینمت

Don't forget the time.

زمان را فراموش نکنید.

2 p.m.

ساعت 2 بعد از ظهر

UK time is when I'm back with you.

زمان انگلستان زمانی است که من با شما برگشتم.

Give me a like as well if you like this and do this under

اگر این را دوست دارید به من هم لایک کنید و این کار را زیر

my video and I will see you very soon.

ویدیوی من انجام دهید و به زودی شما را می بینم.

And of course until the next time we meet, you know what's coming next.

و البته تا دفعه بعد که همدیگر را ملاقات می کنیم، می دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد.

Of course you do.

البته که انجامش میدی.

You know what's coming next. Take care.

میدونی بعدش چی میاد مراقب باش. از

Enjoy yourself.

خودت لذت ببر

I am going to have a cup of tea on my own

من می خواهم یک فنجان چای به تنهایی بخورم،

because, Mr.

زیرا آقای

Steve, is it here?

استیو، اینجاست؟

I think of me.

من به من فکر می کنم.

And of course...

و البته...

ta ta for now,

تا تا فعلا،

see you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.