Top words for your JOB INTERVIEW & RESUME

Hello, folks. Welcome back to www.engvid.com, where today, I'm going to be presenting to

سلام دوستان به www.engvid.com بازگردید، جایی که امروز، من قصد دارم

you some of the very best words in the English language to be putting into your applications

تعدادی از بهترین کلمات زبان انگلیسی را به شما ارائه کنم تا در برنامه

for work, and also directly into your CVs and résumés. CVs is the name in the UK;

های کاری شما و همچنین مستقیماً در رزومه و رزومه شما قرار گیرند. CVs نام در انگلستان است.

résumé would be the word in America for your list of work, achievements, and titles.

رزومه کلمه ای در آمریکا برای فهرست کارها، دستاوردها و عناوین شماست.

So, what I'm going to be doing today is talking through a list of adjectives to describe yourself

بنابراین، کاری که امروز انجام خواهم داد این است که از طریق فهرستی از صفت ها صحبت کنم تا خود را

in a covering letter. We're going to be looking at good words for saying what you are able

در یک نامه پوششی توصیف کنید. ما به دنبال کلمات خوب برای بیان آنچه می

to do, and some good verbs for describing what you did in your last job. Hope it helps

توانید انجام دهید، و چند افعال خوب برای توصیف کارهایی که در آخرین کار خود انجام داده اید خواهیم بود. امیدوارم به

you get that important job.

شما کمک کند تا آن شغل مهم را بدست آورید.

So, when it comes to talking about yourself... By the way, I just want to make sure because

بنابراین، وقتی نوبت به صحبت کردن در مورد خودتان می‌رسد ، من فقط می‌خواهم مطمئن شوم زیرا

I want you to remember these words after the lesson, so just before we start talking about

می‌خواهم این کلمات را بعد از درس به خاطر بسپارید ، بنابراین درست قبل از شروع صحبت در مورد

these words, can you make sure you write them down? Okay? So just write them down on a scrap

این کلمات، می‌توانید مطمئن شوید که بنویسید. آنها را پایین؟ باشه؟ بنابراین فقط آنها را روی یک

of paper, and then you'll have them afterwards as well. Okay? Maybe press pause. And welcome

تکه کاغذ یادداشت کنید، و سپس آنها را نیز خواهید داشت . باشه؟ شاید مکث را فشار دهید. و خوش

back.

آمدید.

So, "accomplished", now, this can be a verb or an adjective. The noun would be an accomplishment,

بنابراین، "تکمیل"، اکنون، این می تواند یک فعل یا یک صفت باشد. اسم یک دستاورد خواهد بود،

I'll write that here. An accomplishment is like an achievement, it's something good that

من آن را اینجا می نویسم. یک دستاورد مانند یک دستاورد است، این کار خوبی است که

you have done. So, this is obviously in the past simple if I'm using it as a verb. I accomplished

شما انجام داده اید. بنابراین، اگر من از آن به عنوان فعل استفاده کنم، واضح است که در گذشته ساده است. من

whatever. But if I'm talking about it as an adjective, I would say: "I am an accomplished

هر کاری را انجام دادم اما اگر در مورد آن به عنوان یک صفت صحبت کنم ، می گویم: "من یک ویراستار ماهر هستم

editor, having worked for five years as..." Okay? This is a really useful sort of grammatical

، که پنج سال به عنوان ... کار کرده ام" خوب؟ این یک نوع ساختار گرامری واقعاً مفید

structure when you're saying what you can do. "Having worked as..." Okay? There should

است وقتی می‌گویید چه کاری می‌توانید انجام دهید. "به عنوان... کار کرده ام" باشه؟

be sort of a space in here. Or: "Having done this for so many years." So if you want to...

اینجا باید یه جورایی فضا باشه یا: "سالها این کار را انجام داده ام ." بنابراین اگر می خواهید ...

"Having worked as", whatever the job title is and then the amount of years or months.

"Having Worked as" عنوان شغلی هر چه باشد و سپس میزان سال یا ماه.

Okay? So, you either accomplished something or you are an accomplished engineer, computer

باشه؟ بنابراین، شما یا کاری را انجام داده اید یا یک مهندس،

programmer, whatever it is that you do. I'm sure it's something cool.

برنامه نویس کامپیوتر ماهر هستید، هر کاری که انجام می دهید. مطمئنم چیز جالبی است.

Obviously, you have an advanced level of English because you've been watching Benjamin on engVid.

بدیهی است که شما سطح زبان انگلیسی پیشرفته ای دارید زیرا بنجامین را در engVid تماشا کرده اید.

Yeah? So, "advanced" is an adjective to describe when you're really good at something. "I am

آره؟ بنابراین، "پیشرفته" صفتی است برای توصیف زمانی که شما واقعاً در چیزی مهارت دارید. من

an advanced judo player." Yeah? "I am an advanced karate." Yeah? Advanced is pretty good.

یک جودوکار پیشرفته هستم.» آره؟ "من یک کاراته پیشرفته هستم." آره؟ پیشرفته خیلی خوبه

"Committed", yeah? Committed. Everyone go like this, committed. Yeah? That means I turn

"متعهد"، آره؟ متعهد شد. همه اینطوری برو متعهد آره؟

up every day. I don't take any sick days. Yeah? Going to get physical today guys, going

یعنی هر روز سر میزنم من هیچ روز مریضی ندارم آره؟ بچه‌ها امروز

to get off your bums, making some moves. Committed, you turn up every day. So this can also be

می‌روید بدنی‌تان را انجام می‌دهید، می‌روید از دست‌هایتان خارج می‌شوید، چند حرکت انجام می‌دهید. متعهد، شما هر روز حاضر می شوید. بنابراین می توان

used as a verb. So you could be committed to. "I am committed to my wife." Yeah? "I

از این به عنوان فعل نیز استفاده کرد. بنابراین شما می توانید متعهد باشید. من به همسرم متعهد هستم.» آره؟ «من

am committed to the Green Party", whatever it is. The Conservatives, labour. Yeah? Committed

به حزب سبزها متعهد هستم»، هر چه که باشد. محافظه کاران، کارگر. آره؟ متعهد

to is when you have... You give your... Give yourself to something. Yeah? But if you are

به زمانی است که داشته باشی... خودت را بدهی... خودت را به چیزی بسپار. آره؟ اما اگر

using it as an adjective: "I am a committed person", means I turn up every day.

از آن به عنوان صفت استفاده می کنید: "من یک فرد متعهد هستم "، یعنی هر روز سر می زنم.

"Promoted", so this is probably a word you would stick into the résumé. Yeah? Or the

"تبلیغ شده"، بنابراین احتمالاً این کلمه ای است که شما باید در رزومه بچسبانید. آره؟ یا

CV. So: "I worked at Lloyds Bank and within... Within six months, I was promoted." Everyone

رزومه. بنابراین: "من در بانک لویدز کار کردم و ظرف ... ظرف شش ماه ارتقاء یافتم." همه

go like this, promoted. It means lifted up. Okay? You go up. Promoted. Okay? So, within

اینطوری می روند، ارتقا می یابند. به معنای بلند شده است. باشه؟ تو برو بالا ارتقاء یافت. باشه؟ بنابراین، در عرض

six months, I was promoted. So in a covering letter, you can talk... You can talk shit

شش ماه، من ترفیع گرفتم. بنابراین در یک نامه پوششی، می‌توانید صحبت کنید... می‌توانید حرف مفت بزنید

and say you're really great. So I was promoted which shows that I am an accomplished, an

و بگویید واقعاً عالی هستید. بنابراین من ترفیع گرفتم که نشان می دهد من یک کارآمد هستم، یک کارآمد هستم،

accomplished blah, blah, blah, blah, blah, whatever it is, the job you do.

بلا، بل، بل، بلا، بله، هر کاری که هست، کاری که شما انجام می دهید.

Now, when we're talking about what you can do, here are some useful little verbs. So,

اکنون، وقتی در مورد کارهایی که می توانید انجام دهید صحبت می کنیم، در اینجا چند افعال کوچک مفید آورده شده است. پس

"provide" means provide, I give analysis, provide analysis. "Analysis" is the looking

«ارائه» یعنی ارائه، تحلیل می دهم، تحلیل می کنم. "تحلیل" نگاه

at the positives, the minus. Yeah? You're kind of looking at a scientist with your spectacles,

به نکات مثبت است، منفی. آره؟ یه جورایی با عینک به یه دانشمند نگاه میکنی

what's good, what's bad. Provide, give analysis. Yeah?

که چه خوب، چه بد. ارائه دهید، تجزیه و تحلیل کنید. آره؟

"Deliver", again, let's think about our newspaper boy, he delivers the newspaper through, you

"تحویل"، دوباره، بیایید به پسر روزنامه خود فکر کنیم ، او روزنامه را از طریق شما تحویل

know, puts it by your door. Maybe in America, you see him delivering like this. So, you

می دهد، می دانید، آن را دم در شما می گذارد. شاید در آمریکا، او را ببینید که اینطوری ارائه می دهد. بنابراین، می

can either think deliver or deliver. Yeah? Deliver. In the context of a résumé, you

توانید فکر کنید که تحویل دهید یا تحویل دهید. آره؟ ارائه. در چارچوب یک رزومه، شما

could deliver... Deliver excellence. You could deliver a program of. Yeah? You can deliver

می توانید ارائه دهید... برتری را ارائه دهید. شما می توانید برنامه ای از آره؟ شما می توانید

a training program. Yeah? A training. Something you did. This is what we're avoiding. We are

یک برنامه آموزشی ارائه دهید. آره؟ یک آموزش کاری که کردی این چیزی است که ما از آن اجتناب می کنیم. ما

avoiding: "can", "do", and "make" because you're not beginners anymore. You are my advanced

از "می توانم"، "انجام" و "ساختن" اجتناب می کنیم زیرا شما دیگر مبتدی نیستید. شما دانش آموزان پیشرفته من هستید

students, so we're going to used advanced verbs. Okay?

، بنابراین ما از افعال پیشرفته استفاده می کنیم. باشه؟

"Design", hmm, design, design, design means think and make. Design, so an architect designs.

«طراحی»، هوم، طراحی، طراحی، طراحی یعنی فکر کن و بساز. طراحی، بنابراین یک معمار طراحی می کند.

If I am putting some theatre together, I will design the "mise en scène". Yeah? The scenery.

اگر بخواهم چند تئاتر را کنار هم بگذارم ، «میزان صحنه» را طراحی خواهم کرد. آره؟ مناظر.

Okay? I design. So I put a bit of red, put a bit of yellow. Now, what can you design?

باشه؟ من طراحی میکنم بنابراین من کمی قرمز گذاشتم، کمی زرد گذاشتم. حالا چه چیزی می توانید طراحی کنید؟

You can design promotional material. Yeah? Promotional. Long word. Or you can design

شما می توانید مواد تبلیغاتی طراحی کنید. آره؟ تبلیغاتی. کلمه طولانی. یا می توانید

the marketing.

بازاریابی را طراحی کنید.

"Enhance" means to make better, to make better. Enhance, make good. Yeah? Enhance, put it

«افزایش» یعنی بهتر کردن، بهتر کردن. تقویت کردن، خوب کردن. آره؟ تقویت کنید، آن را

better.

بهتر بگذارید.

"Generate", we use... So the colocation of "generate" often goes with sales. You generate

"تولید"، ما استفاده می کنیم... بنابراین همنشینی "تولید" اغلب با فروش همراه است. شما فروش ایجاد می کنید

sales. So, you generate sales. Above the line. Yeah? If you're above the line, you're operating

. بنابراین، شما فروش ایجاد می کنید. بالای خط. آره؟ اگر بالاتر از خط هستید

in profit, so we want to be up here with our sales. Generate sales means more... Getting

، سود دارید، بنابراین ما می خواهیم با فروش خود در اینجا باشیم . تولید فروش به معنای بیشتر است...

a bit mad here. Isn't it? More money for your boss. Okay. All all right? We all still okay?

اینجا کمی عصبانی شدن. اینطور نیست؟ پول بیشتر برای رئیستان باشه. خیلی خوب؟ همه ما هنوز خوب هستیم؟

I want to make sure that you concentrate until the end of my lesson today, so we're going

من می خواهم مطمئن شوم که شما تا پایان درس امروز من تمرکز کنید، بنابراین ما

to do something a little bit different. I want you to stand up off your chair and I

می خواهیم کاری کمی متفاوت انجام دهیم. می‌خواهم از روی صندلی بلند شوی و

want you to take a pen because you've all been writing down these words, haven't you,

می‌خواهم یک خودکار بردارید، زیرا همه این کلمات را یادداشت کرده‌اید، اینطور نیست

everybody? So, take your pen and we're going to make a figure of eight with your pen. Okay?

؟ بنابراین، خودکار خود را بردارید و ما با خودکار شما یک عدد هشت می سازیم. باشه؟

So we're going to go around here and then we're going to take it with this side, we're

بنابراین ما اینجا را دور می‌زنیم و سپس آن را با این طرف می‌گیریم،

going to take it down to your feet and you're going to have to change over, and then we're

آن را روی پای شما می‌آوریم و شما باید عوض شوید، و سپس

going to go up here and down. So you're going to use both hands and you're going to go down

می‌رویم بالا و پایین رفتن بنابراین شما از هر دو دست استفاده می‌کنید و تا پای خود پایین می‌روید

to your feet, and you're going to make a figure of eight. Okay. How are you doing? Yeah. Remember

و یک عدد هشت می‌سازید. باشه. حال شما چطور است؟ آره به یاد داشته باشید

to swap hands. Very good. Can you touch your toes? Yeah, go on, bend down, and up we go.

که دست های خود را عوض کنید. خیلی خوب. آیا می توانید انگشتان پای خود را لمس کنید ؟ آره، ادامه بده، خم شو، و بالا برویم.

Good. And come back up. Well done. Hopefully we're ready now for our next little section.

خوب و برگرد بالا آفرین. امیدواریم اکنون برای بخش کوچک بعدی خود آماده باشیم.

Just trying to get you to use your right and left side brain. I'm showing off today. Right.

فقط سعی می کنم شما را به استفاده از سمت راست و چپ مغز خود وادار کنید . من امروز خودنمایی میکنم درست.

So, this is language for talking about what you did at your last job. So, obviously, these

بنابراین، این زبانی است برای صحبت در مورد آنچه در آخرین کار خود انجام داده اید. بنابراین، بدیهی است که این

words are great in an interview. Okay? You send your CV, they really like you, so you

کلمات در یک مصاحبه عالی هستند. باشه؟ شما رزومه خود را بفرستید، آنها واقعاً شما را دوست دارند، پس می

go and say: "Hello, I'm", blah, blah, blah. Okay? And you say all of these words. So write

روید و می گویید: "سلام، من هستم"، بل، بل، بل، بالله. باشه؟ و شما همه این کلمات را می گویید. پس

these down. "Co-ordinated", "managed", "developed", "redesigned", "implemented", "launched", "maximised",

اینها را بنویس "هماهنگ"، "مدیریت"، "توسعه یافته"، "بازطراحی شده"، "اجرا شده"، "راه اندازی"، "بیشینه سازی"

and "provided". You're super-fast, aren't you? Yeah. Right.

و "ارائه شده". شما فوق العاده سریع هستید، نه؟ آره درست.

So, "co-ordinate", if we are looking at a map-yeah?-of England. Yeah? Super good map

بنابراین، "هماهنگ"، اگر ما به نقشه انگلستان نگاه می کنیم بله؟ آره؟ نقشه فوق العاده خوب

with a bit of island over here. We won't worry about Europe. Now think about co-ordinate,

با کمی جزیره در اینجا. ما نگران اروپا نخواهیم بود . حالا به هماهنگی

you think about co-ordinate on a map. So, the co-ordinates on a map lead me to this

فکر کنید، به هماهنگی روی نقشه فکر کنید. بنابراین ، مختصات روی نقشه من را به این

place and it's York. Okay? So, the co-ordinate is guessing everything together. Put it...

مکان هدایت می کند و آن یورک است. باشه؟ بنابراین، مختصات همه چیز را با هم حدس می زند. بزار...

Okay? So it's planning, planning in detail. Co with all the details, bringing all the

باشه؟ بنابراین برنامه ریزی، برنامه ریزی با جزئیات است. با تمام جزئیات همکاری کنید، همه

details together.

جزئیات را با هم جمع کنید.

"Managed" is similar, you're managing people. Yeah? Bringing them together, make sure they're

"مدیریت" مشابه است، شما مردم را مدیریت می کنید. آره؟ آنها را دور هم جمع کنید، مطمئن شوید که آنها این

doing this. So, in my last job, I co-ordinated a sales contract. I... What did I do? I was

کار را انجام می دهند. بنابراین، در آخرین کارم، یک قرارداد فروش را هماهنگ کردم. من... چیکار کردم؟ من

promoted and I got given, as a reward, a new pen. Okay, so I co-ordinated a sales contract.

ترفیع گرفتم و به عنوان پاداش، قلم جدیدی به من دادند . خوب، پس من یک قرارداد فروش را هماهنگ کردم.

Manage, you're managing people.

مدیریت کنید، شما مردم را مدیریت می کنید.

"Develop", if you're developing... If I'm developing this map, I'm making it better.

"توسعه"، اگر در حال توسعه هستید... اگر من این نقشه را توسعه می دهم، آن را بهتر می کنم.

So, I know that it's actually a bit more kind of like this and that East Anglia is bigger.

بنابراین، من می دانم که در واقع کمی بیشتر شبیه این است و شرق آنگلیا بزرگتر است.

So, developed means to make it better.

بنابراین، توسعه یافته به معنای بهتر کردن آن است.

"Redesign", if I'm redesigning it, I might not like the red anymore; I might want to

"Redesign"، اگر من آن را دوباره طراحی کنم، ممکن است دیگر رنگ قرمز را دوست نداشته باشم. ممکن است

put some blue in. Okay? So I'm making it... Making it a little bit different. "Re" means

بخواهم مقداری آبی در آن قرار دهم. باشه؟ پس دارم میسازمش... کمی متفاوت میسازمش. "Re" به معنای

doing again.

انجام دوباره است.

"To implement", kind of means to start. So, if I'm implementing this map of Britain as

«اجرا کردن»، نوعی به معنای شروع کردن است. بنابراین، اگر من این نقشه بریتانیا را به

the new map of Britain, I tell David Cameron: "This is the new map of Britain." Okay? And

عنوان نقشه جدید بریتانیا اجرا کنم، به دیوید کامرون می گویم: "این نقشه جدید بریتانیا است." باشه؟ و

we start giving this map to everyone in Britain. It's the new map of Britain. Okay? So you

ما شروع به دادن این نقشه به همه در بریتانیا می کنیم. این نقشه جدید بریتانیا است. باشه؟ بنابراین

might implement a new policy. -"What did you do in your last job?" -"Well, I implemented

ممکن است یک سیاست جدید را اجرا کنید. -" آخرین کارت چیکار کردی؟" -خب من

a new policy. It was very effective." Yeah? Implemented a new policy. "Policy" is basically

یک سیاست جدید اجرا کردم خیلی موثر بود. آره؟ سیاست جدیدی را اجرا کرد. «سیاست» اساساً

a rule, an idea.

یک قانون است، یک ایده.

"Launch", yeah? Again, it kind of means started.

"راه اندازی"، آره؟ باز هم به نوعی شروع شد.

"Maximise", I'm sure you've had Pepsi Max, it's like maximum. "Wah, I've got loads of

"Maximise"، من مطمئن هستم که شما پپسی مکس مصرف کرده اید، مانند حداکثر است. "اوه، من مقدار زیادی

sugar." Yeah? So to the max. "I maximised profit", or whatever it is that you did. "I

شکر دارم." آره؟ بنابراین به حداکثر. "من سود را به حداکثر رساندم" یا هر کاری که شما انجام دادید. "من کتاب های

maximised library books", I don't know.

کتابخانه را به حداکثر رساندم "، نمی دانم.

"Provided" means give.

«تأمین» یعنی دادن.

Now, I've given to you. I want you to give back to me by going to www.engvid.com and

حالا به تو دادم از شما می خواهم با مراجعه به www.engvid.com و

doing the quiz. Yeah? You've already written down these words, these excellent words. I

انجام آزمون به من پاسخ دهید. آره؟ شما قبلاً این کلمات را یادداشت کرده اید، این کلمات عالی. من

want to make sure that you know them 100%. Okay? Do the quiz, subscribe to my YouTube

می خواهم مطمئن شوم که شما آنها را 100٪ می شناسید. باشه؟ امتحان را انجام دهید، در صورت تمایل در کانال یوتیوب من مشترک

channel, if you will. And if you're really keen, if you really want to get advanced,

شوید. و اگر واقعاً مشتاق هستید، اگر واقعاً می‌خواهید پیشرفته شوید

and promoted, and deliver excellent in the workplace, then you might consider checking

و ارتقا پیدا کنید و در محل کار عالی باشید، ممکن است به

out Exquisite English; the link's somewhere around there. Okay, nice to see you. Bye.

بررسی زبان انگلیسی نفیس فکر کنید. لینک جایی در اطراف است. باشه از دیدنت خوشحالم خدا حافظ.