Improve Your Vocabulary: 25 English adjectives to describe people

Hi, there, and welcome back to engVid.

سلام، و به engVid خوش آمدید.

Today we are looking at 25 words that can be used to describe people.

امروز ما به بررسی 25 کلمه ای می پردازیم که می توان از آنها برای توصیف افراد استفاده کرد.

This video is mainly for those at the beginning of their journey learning English; but,

این ویدیو عمدتاً برای کسانی است که در ابتدای سفر خود به یادگیری زبان انگلیسی می پردازند. اما

of course, you may just pick up a few new words if you're an intermediate, too.

، البته، اگر شما هم در حد متوسط ​​هستید، ممکن است فقط چند کلمه جدید انتخاب کنید .

So, these are predominantly adjectives.

بنابراین، اینها عمدتاً صفت هستند.

Okay?

باشه؟

And what we are going to be doing is seeing whether they say a good thing about someone

و کاری که قرار است انجام دهیم این است که ببینیم آیا آنها در مورد کسی چیز خوبی می گویند

or a bad thing about someone.

یا چیز بدی در مورد کسی.

Okay.

باشه.

So, if it says a good thing about someone, we'll put a smiley face; if it puts a bad

بنابراین، اگر چیز خوبی در مورد کسی بگوید، ما یک صورتک می گذاریم. اگر تصور بدی

impression about someone, we'll put an unhappy face.

در مورد کسی ایجاد کند، چهره ای ناراضی نشان می دهیم.

First word: "huge".

کلمه اول: "بزرگ".

Now, do you think it would be good to be called "huge"?

حالا به نظر شما خوب است که او را "بزرگ" خطاب کنند؟

If you're a guy?

اگر شما یک پسر هستید؟

If you're a girl?

اگر دختر هستید؟

It probably depends.

احتمالا بستگی داره

Most guys want to go to the gym and get really big; but many girls, the sort of stereotypical

بیشتر پسرها می خواهند به باشگاه بروند و واقعاً بزرگ شوند. اما بسیاری از دختران، نوعی کمال بدنی کلیشه ای

perceived body perfection is slightly smaller.

درک شده اندکی کوچکتر است.

So, I will put...

بنابراین، من قرار ...

Say it to a guy; not a girl.

آن را به یک پسر بگو; دختر نیست

"Agile".

"چابک".

"Agile" means that you are graceful.

«چابک» یعنی شما برازنده هستید.

If you think of the animal, the deer, it moves very gracefully.

اگر به حیوان یعنی آهو فکر می کنید، بسیار زیبا حرکت می کند .

So, "agile", I think that's a positive thing to say to someone.

بنابراین، "چابک"، من فکر می کنم این یک چیز مثبت است که به کسی گفته شود.

"Feeble".

"ضعیف".

"Feeble" means weak; pathetic.

«ضعف» به معنای ضعیف است; تأسفبار - رقت انگیز.

No one wants to be called "feeble".

هیچ کس نمی خواهد او را "ناتوان" خطاب کنند.

If I was going to describe someone as feeble, I would say: "The Liverpool football player

اگر بخواهم کسی را ضعیف توصیف کنم، می گویم: "بازیکن فوتبال لیورپول

was feeble in their effort to stop the goal."

در تلاش برای جلوگیری از گل ضعیف بود."

"Tasteful".

"خوش سلیقه".

"Full" means full of; you have a lot of it.

«پر» یعنی پر از; شما مقدار زیادی از آن را دارید

"Taste" means being able to choose good things; having good taste in art, in music, in food,

«ذوق» یعنی توانایی انتخاب چیزهای خوب; داشتن سلیقه خوب در هنر، در موسیقی، در غذا،

in clothes.

در لباس.

Okay?

باشه؟

If you're tasteful, it means you make good decisions.

اگر خوش سلیقه هستید به این معنی است که تصمیمات خوبی می گیرید .

Obviously we want to be described as being tasteful.

بدیهی است که ما می خواهیم به عنوان فردی خوش سلیقه توصیف شویم.

"Slight" means small.

«خفیف» به معنای کوچک است.

Okay?

باشه؟

So, "slight" sounds like we're not very important; we're just sort of a bit small.

بنابراین، "خفیف" به نظر می رسد که ما خیلی مهم نیستیم. ما فقط کمی کوچک هستیم

We don't want to be called "slight".

ما نمی خواهیم ما را "خفیف" خطاب کنند.

"Dishevelled".

"به هم ریخته".

"Dishevelled".

"به هم ریخته".

This means messy.

این یعنی نامرتب

Okay?

باشه؟

Unorganized; a bit chaotic.

سازمان نیافته؛ کمی آشفته

We don't want to be called "dishevelled".

ما نمی خواهیم به ما بگویند "ژولیده".

"Grubby".

"گرابی".

"Grubby" is another word for dirty.

"Grubby" کلمه دیگری برای کثیف است.

Generally, people don't want to be described as being dirty.

به طور کلی، مردم نمی خواهند به عنوان کثیف توصیف شوند.

"Unkempt".

"ناخالص".

"Unkempt", so the prefix "un" means not; "kempt" means looked after.

"Unkempt"، بنابراین پیشوند "un" به معنای نه است. "نگهدار" به معنای مراقبت است.

So, if you are unkempt, we get the idea that maybe the person has not washed for some time,

بنابراین، اگر نامرتب هستید، به این فکر می‌کنیم که ممکن است فرد مدتی است

they haven't brushed their teeth, their clothes are falling apart.

که نشسته است، دندان‌هایش را مسواک نزده، لباس‌هایش از هم می‌ریزد.

So, we don't want to be unkempt.

بنابراین، ما نمی خواهیم نامرتب باشیم.

Grease.

گریس.

"Greasy", "greasy".

"چرب"، "چرب".

Maybe you have seen "Greased Lightning", the song from the hit Grease.

شاید آهنگ Greased Lightning، آهنگ موفق Grease را دیده باشید.

So, "Greased Lightning", the car is really slick and it's all kind of new, and it's going

بنابراین، "Greased Lightning"، ماشین واقعاً نرم است و کاملاً جدید است و

to impress everyone.

همه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

But if we're applying grease to a person, it's not such a good thing.

اما اگر به فردی گریس بزنیم، چیز خوبی نیست.

We don't want kind of petrol and things in our...

ما هیچ نوع بنزین و چیزهایی که در ...

In our hair.

در موهایمان وجود دارد، نمی خواهیم.

We don't want our skin to be greasy.

ما نمی خواهیم پوستمان چرب باشد.

So, this has two meanings: "Greasy" in terms of sort of hair and skin, but also "greasy"

بنابراین، این دو معنی دارد: "چرب" از نظر نوع مو و پوست، بلکه "چرب"

means we don't really trust that person; they're a little bit suspicious.

یعنی ما واقعاً به آن شخص اعتماد نداریم. آنها کمی مشکوک هستند

"Bonny".

"بانی".

"Bonny" generally is applied to a baby.

"Bonny" به طور کلی برای یک نوزاد به کار می رود.

You would say: "That's a bonny baby."

شما می گویید: "این بچه خوشگلی است."

It means: Good-looking; looks healthy.

یعنی: خوش قیافه; سالم به نظر می رسد

"Attractive".

"جذاب".

Okay?

باشه؟

If we're attracted to something, we want to go towards it.

اگر به چیزی جذب می شویم، می خواهیم به سمت آن برویم.

Yeah?

آره؟

We want people to like us, we want to...

ما می خواهیم مردم ما را دوست داشته باشند، ما می خواهیم ...

We want to be attract-...

ما می خواهیم

Attractive.

جذاب باشیم - ... جذاب.

"Exquisite" - one of my favourite words.

"نفیس" - یکی از کلمات مورد علاقه من.

"Exquisite" means sort of near perfection, just absolutely fantastic.

"نفیس" به معنای نوعی کمال نزدیک است ، کاملاً فوق العاده.

Of course, we all want to be exquisite.

البته، همه ما می خواهیم نفیس باشیم.

"Youthful".

"جوانی".

Again, the suffix: "ful" meaning full of; "youth", young, full of young energy, lots

باز هم پسوند: «فول» به معنای پر از; "جوانی"، جوان، پر از انرژی جوان، بسیاری

of...

از ...

You know, really playful.

می دانید، واقعاً بازیگوش.

Thing of Tigger from Winnie-the-Pooh who goes boinging over trees and things.

Thing of Tigger از Winnie-the-Pooh که بر روی درختان و چیزها می چرخد.

"Youthful" is fun.

"جوانی" سرگرم کننده است.

You want to be fun.

شما می خواهید سرگرم کننده باشید.

"Fresh".

"تازه".

So, "fresh"...

پس «تازه»... تو می

"Fresh as a daisy", you say.

گویی «تازه مثل دیزی».

We feel fresh when we have had a shower in the morning; we're ready for the day.

وقتی صبح دوش گرفته ایم احساس شادابی می کنیم . ما برای آن روز آماده هستیم

Yes, we want to be fresh; we don't want to be all tired.

بله، ما می خواهیم تازه باشیم. ما نمی خواهیم همه خسته باشیم

So, "fresh" - good.

بنابراین، "تازه" - خوب است.

"Gorgeous".

"جذاب".

Another way of saying "beautiful".

راه دیگری برای گفتن "زیبا".

Yeah, it's...

بله، این است...

It's...

این است...

It's...

این است...

Again, you would say it to someone you find attractive.

باز هم، شما آن را به کسی که به نظرتان جذاب است می گویید.

Rath-...

Rath-...

So, you wouldn't describe a friend as being gorgeous.

بنابراین، شما نمی توانید یک دوست را به عنوان زیبا توصیف کنید.

"Radiant", this means shining.

«تابناک» این به معنای درخشش است.

Okay?

باشه؟

"The light was radiant."

"نور تابناک بود."

The person is...

آدم است...

So, it's as if they seem to give off an energy, a good energy, then they are radiant.

پس انگار یک انرژی می دهد، یک انرژی خوب، بعد درخشنده است.

"Scrawny".

"ضعف".

The idea I get here is all sort of bones and not very much flesh on the person.

ایده‌ای که من در اینجا به دست می‌آورم، همه‌جور استخوان‌هاست و گوشت زیادی روی شخص نمی‌گذارد.

So, "scrawny" - just bones.

بنابراین، "خراش" - فقط استخوان.

We don't want to be just bones.

ما نمی خواهیم فقط استخوان باشیم.

"Moody".

"مودی".

Okay?

باشه؟

So we can see the word "mood".

بنابراین ما می توانیم کلمه "mood" را ببینیم.

We've got three main emotions: Joy, sad...

ما سه احساس اصلی داریم: شادی، غم...

And what?

و چه؟

Angry or...

عصبانی یا ...

And anger.

و عصبانیت.

Okay?

باشه؟

"Moody" is looking at the two ones of sort of anger and sadness; they're more filled

«مودی» به دو نوع خشم و غم نگاه می کند. آنها بیشتر

with perhaps anger than they are moody.

از اینکه بدخلقی باشند پر از خشم هستند.

Not such fun to be around.

بودن آنچنان سرگرم کننده نیست.

"Gloomy".

"غمگین".

I don't know if you know Winnie-the-Pooh; seem to be talking about it a lot in today's

نمی دانم وینی پو را می شناسید یا نه. به نظر می رسد در درس امروز زیاد در مورد آن صحبت می کند

lesson, but Eeyore is the gloomy, the rather sad donkey.

، اما ایور خر غمگین و غمگینی است.

Okay?

باشه؟

"Life's not very good."

"زندگی خیلی خوب نیست."

Gloomy Eeyore.

ایور غمگین.

"Plump".

"پرپشت".

There aren't many girls who would like to be described as plump, so don't call them

دختران زیادی وجود ندارند که دوست داشته باشند به عنوان چاق و چاق معرفی شوند، پس آنها را اینطور صدا نکنید

that.

.

Okay.

باشه.

"Plump" means a little bit fat.

«چاق» به معنای کمی چاق است.

"Smart".

"هوشمندانه".

Two meanings, here.

دو معنی، اینجا.

First of all, you could say that someone is smart, meaning that they are clever or intelligent.

اول از همه، می توانید بگویید که فردی باهوش است، یعنی باهوش یا باهوش است.

Also, it can describe their clothes; they dress in a smart manner.

همچنین، می تواند لباس آنها را توصیف کند. آنها به شیوه ای هوشمندانه لباس می پوشند.

It means they look good; they don't look messy.

این بدان معنی است که آنها خوب به نظر می رسند. آنها نامرتب به نظر نمی رسند

Quite the opposite of being "dishevelled", so that is a positive.

کاملاً برعکس «ژولیده» بودن، پس این یک نکته مثبت است.

"Uncouth", this is about bad manners.

"بی نزاکت"، این در مورد بد اخلاقی است.

If someone has bad manners, they are "uncouth".

اگر کسی اخلاق بدی داشته باشد، «بی ادب» است.

"Uncouth" - bad manners.

"بی عفت" - اخلاق بد.

"Clumsy".

"دست و پا چلفتی".

"Clumsy" is when you sort of knock things over, shoelaces undone...

"دست و پا چلفتی" زمانی است که چیزها را به هم می زنی، بند کفش ها را باز می کنی...

Yeah.

آره.

"Clumsy", quite the opposite of...

"دست و پا چلفتی"، کاملاً برعکس...

Can you spot the word?

آیا می توانید کلمه را تشخیص دهید؟

It's the opposite of in the top row, somewhere over here - the opposite of "agile".

برعکس در ردیف بالا، جایی در اینجا - برعکس "چابک".

"Cheerful".

"بشاش".

"Full" of "cheer".

"پر" از "شاد".

So, "cheer" means sort of happiness, full of happiness.

بنابراین، "شاد" به معنای نوعی شادی، سرشار از شادی است.

Good fun.

سرگرمی خوب

"Immaculate".

"معصوم".

"Immaculate" means sort of perfect.

«معصوم» به معنای کامل است.

Okay?

باشه؟

So, up to you whether you think that's good or bad.

بنابراین، به شما بستگی دارد که آیا فکر می کنید خوب است یا بد.

It's certainly probab-...

مطمئناً محتمل است...

I would say it's more positive than negative; the negative being that it might be a slight

من می گویم بیشتر مثبت است تا منفی. وجود منفی که ممکن است یک

pain, that person, but that's just my opinion.

درد خفیف باشد، آن شخص، اما این فقط نظر من است.

What I want you to do now is I want you to think of a person to describe.

کاری که اکنون از شما می‌خواهم انجام دهید این است که می‌خواهم به فردی برای توصیف فکر کنید.

Okay?

باشه؟

So think of someone, just could be anyone; a good friend, family.

بنابراین به کسی فکر کنید، فقط می تواند هر کسی باشد. یک دوست خوب، خانواده

Okay?

باشه؟

Jot it down on a piece of paper, and then pick five of these words to describe them.

آن را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید، و سپس پنج مورد از این کلمات را برای توصیف آنها انتخاب کنید.

Which ones would you use?

شما از کدام یک استفاده می کنید؟

Just have a quick look.

فقط یک نگاه سریع داشته باشید.

Does it build a picture of them?

آیا تصویری از آنها می سازد؟

I hope so.

امیدوارم.

Why not revise these words now by doing today's quiz?

چرا با انجام مسابقه امروز این کلمات را اصلاح نمی کنید ؟

And I'll see ya in the next video.

و در ویدیوی بعدی شما را خواهم دید.

Until next time, stay well.

تا دفعه بعد خوب باش