Advanced English Vocabulary made EASY

Vanessa: Are you ready to level up your English vocabulary?  

ونسا: آیا آماده هستید تا دایره لغات انگلیسی خود را ارتقا دهید؟

I mean, really level up your vocabulary? Well,  you're in the right place. Today, you are going  

یعنی واقعا دایره لغات خود را بالا ببرید؟ خوب، شما در جای درستی هستید. امروز،

to learn 25 advanced English expressions that are  used in daily life conversation. Hi, I'm Vanessa  

25 عبارت پیشرفته انگلیسی را که در مکالمات زندگی روزمره استفاده می‌شوند، یاد می‌گیرید. سلام، من ونسا هستم

from SpeakEnglishWithVanessa.com and like always  I have created a free PDF worksheet with all 25 of  

از SpeakEnglishWithVanessa.com و مانند همیشه یک کاربرگ PDF رایگان با تمام 25 مورد از

these important phrases, definitions, and sample  sentences. Plus, at the bottom of the worksheet is  

این عبارات مهم، تعاریف و جملات نمونه ایجاد کرده ام. به‌علاوه، در پایین کاربرگ

a quiz. Test yourself and see if you have really  learned these 25 advanced phrases. You can click  

یک آزمون وجود دارد. خودتان را امتحان کنید و ببینید آیا واقعاً این 25 عبارت پیشرفته را یاد گرفته‌اید.

on the link in the description to download this  free PDF worksheet today. It is my gift to you.  

برای بارگیری این کاربرگ PDF رایگان امروز می‌توانید روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید. هدیه من به شماست

If you've been learning English with me here  on this channel for a while, you know that I  

اگر مدتی است که در اینجا در این کانال با من انگلیسی یاد می‌گیرید، می‌دانید که

teach you real-life vocabulary, words and  phrases that we really use in daily life.  

واژگان، کلمات و عباراتی را که واقعاً در زندگی روزمره استفاده می‌کنیم به شما آموزش می‌دهم.

But sometimes it's fun to level up your daily  life vocabulary and make those phrases advanced.

اما گاهی اوقات افزایش سطح واژگان زندگی روزمره و پیشرفته کردن آن عبارات سرگرم کننده است.

So I specifically chose expressions today  that are advanced. This means at the C1 level,  

بنابراین من به طور خاص امروز عباراتی را انتخاب کردم که پیشرفته هستند. این به این معنی است که در سطح C1،

but also are absolutely used in daily  life. So don't be afraid to use these  

اما کاملاً در زندگی روزمره نیز استفاده می‌شوند . بنابراین از استفاده از این موارد

in your natural conversations. You don't  need to save these only for the workplace  

در مکالمات طبیعی خود نترسید. لازم نیست این موارد را فقط برای محل کار

or an academic situation. You can use these in  daily life. All right, let's get started. To  

یا شرایط تحصیلی ذخیره کنید. می‌توانید از آن‌ها در زندگی روزمره استفاده کنید. خیلی خب، بیایید شروع کنیم. برای

accumulate. Look at this sentence and I want you  to kind of guess what you think it means. Wow,  

جمع کردن. به این جمله نگاه کنید و من از شما می‌خواهم تا حدس بزنید که معنی آن چیست. وای،

a lot of snow accumulated overnight. What do you  think that means? It means to grow or increase.  

برف زیادی در طول شب جمع شده است. به نظر شما این به چه معناست؟ به معنای رشد یا افزایش است.

As I teach you all 25 of these phrases, I'm  going to be giving you the sample sentence  

همانطور که تمام این 25 عبارت را به شما آموزش می‌دهم، ابتدا نمونه‌ای از جمله را به شما می‌دهم

first because I want you to use all of the ideas  and knowledge already in your mind about English  

زیرا می‌خواهم از تمام ایده‌ها و دانشی که قبلاً در مورد انگلیسی در ذهن خود دارید

to guess the definition. If I just give you  the definition, it's okay, but I would like  

برای حدس زدن تعریف استفاده کنید. اگر فقط تعریف را به شما بدهم، اشکالی ندارد، اما می‌خواهم

you to try to guess the definition first. Take the  sample sentence and use it to your best knowledge.

ابتدا سعی کنید تعریف را حدس بزنید. جمله نمونه را بردارید و با بهترین دانش خود از آن استفاده کنید.

Let's go on to the second one. Phrase number  two is adjustment. Could you help me with my  

بریم سراغ دومی. عبارت شماره دو تنظیم است. آیا می توانید در مورد دوچرخه ام به من کمک کنید

bike? I think it needs an adjustment. It's  making a strange noise. This is the exact  

؟ فکر کنم نیاز به تعدیل داره صدای عجیبی دارد. این دقیقاً

question that I asked my neighbor who is a  bike expert, and he helped me and the noise  

سؤالی است که من از همسایه‌ام که متخصص دوچرخه است پرسیدم و او به من کمک کرد و سر و صدا

stopped. So what is an adjustment? It's simply  a change. Something needs to change so that it  

متوقف شد. پس تعدیل چیست؟ این فقط یک تغییر است. چیزی باید تغییر کند تا

stops making that noise. Phrase number three  is availability. Notice that the T at the end  

آن صدا را متوقف کند. عبارت شماره سه در دسترس بودن است. توجه داشته باشید که T در انتهای

of this word is pronounced like a D in American  English. Availability. This is commonly used in  

این کلمه در انگلیسی آمریکایی مانند D تلفظ می شود . در دسترس بودن این معمولاً در

my daily life. Let me check my availability  before I commit. Check my availability.

زندگی روزمره من استفاده می‌شود. اجازه دهید قبل از انجام تعهد، در دسترس بودن خود را بررسی کنم . در دسترس بودن من را بررسی کنید.

This simply means, am I free? Do I have any  time that I can commit to this activity? Let  

این به سادگی به این معنی است که آیا من آزاد هستم؟ آیا زمانی دارم که بتوانم به این فعالیت اختصاص دهم؟ اجازه دهید

me check my availability. Advanced phrase  number four is benchmark. I love this one.  

در دسترس بودنم را بررسی کنم. عبارت پیشرفته شماره چهار معیار است. من این یکی را دوست دارم.

Take a look at this sample sentence. I don't  always eat five different vegetables every day,  

به این نمونه جمله نگاه کنید. من همیشه هر روز پنج سبزی مختلف نمی‌خورم،

but it's a good benchmark number. Here, the  word benchmark is a standard. It's recommended  

اما این عدد معیار خوبی است. در اینجا، کلمه معیار یک استاندارد است. توصیه می‌شود

to eat at least five different vegetables each  day. Do I do this every day successfully? No,  

حداقل پنج سبزی مختلف در روز بخورید. آیا این کار را هر روز با موفقیت انجام می دهم؟ نه،

but it's a good benchmark. I think about  this occasionally. Oh, maybe I could try a  

اما معیار خوبی است. من گاهی به این فکر می کنم . اوه، شاید بتوانم

different vegetable today in order to reach that  benchmark. Advanced phrase number five is bind,  

امروز سبزی متفاوتی را امتحان کنم تا به آن معیار برسم. عبارت پیشرفته شماره پنج bind است،

but I would like to expand that to use  a full phrase to put someone in a bind.

اما می‌خواهم آن را گسترش دهم تا از یک عبارت کامل برای قرار دادن شخصی در یک پیوند استفاده کنم.

Take a look at this strict project deadline  has really put me in a bind. I don't know if  

نگاهی به این مهلت سختگیرانه پروژه، واقعاً مرا در تنگنا قرار داده است. نمی‌دانم

I'm going to be able to meet it. Do you think  that the project deadline is a good deadline?  

بتوانم آن را ملاقات کنم یا نه. آیا فکر می‌کنید مهلت پروژه، مهلت خوبی است؟

No. It has put me in a bind. This means it has  wrapped me tightly, but in a figurative way.  

نه. این مرا در تنگنا قرار داده است. این بدان معناست که مرا محکم بسته است، اما به شکلی مجازی.

So it has put me in a difficult situation.  I don't know if I'm going to be able to do  

بنابراین من را در شرایط سختی قرار داده است. نمی‌دانم می‌توانم

a good job and also make the deadline. This  deadline has put me in a bind. I have to do  

یک کار خوب انجام دهم یا نه. این مهلت من را در تنگنا قرار داده است. من باید

less quality work in order to meet the deadline.  Advanced phrase number six is a breakthrough.

کار با کیفیت کمتری انجام دهم تا مهلت مقرر را رعایت کنم. عبارت پیشرفته شماره شش یک پیشرفت است.

Take a look at this sentence. This job might  be the breakthrough that I was hoping for. Do  

به این جمله دقت کنید. این شغل ممکن است پیشرفتی باشد که من به آن امیدوار بودم. آیا

you get the idea here that I'm in a bind and then  I'm hoping that this job will be the breakthrough?  

در اینجا به این فکر می‌کنید که من در تنگنا قرار گرفته‌ام و سپس امیدوارم که این شغل موفقیت‌آمیز باشد؟

This job will be exactly what I was hoping for  to help me advance in my career. Oftentimes,  

این شغل دقیقاً همان چیزی خواهد بود که به آن امیدوار بودم برای پیشرفت در حرفه‌ام به من کمک کند. اغلب،

we use this when there is a discovery. So we might  say the vaccine for polio was a great breakthrough  

وقتی کشفی وجود دارد، از آن استفاده می‌کنیم. بنابراین ممکن است بگوییم واکسن فلج اطفال یک پیشرفت بزرگ

in medicine. It helped to solve a big problem  with just this medication. Advanced phrase number  

در پزشکی بود. فقط با این دارو به حل یک مشکل بزرگ کمک کرد . عبارت پیشرفته شماره

seven is capability. To wear a cape? No. Take a  look at this. Even though my daughter is young,  

هفت قابلیت است. برای پوشیدن شنل؟ نه. به این نگاه کنید. با وجود اینکه دخترم جوان است،

she has the capability of feeding herself  with a spoon. Sometimes it is quite messy,  

او این توانایی را دارد که خودش را با قاشق غذا بدهد. گاهی اوقات کاملاً نامرتب است،

but she does have this capability. And what does  capability mean? Well, it means ability. It is  

اما او این قابلیت را دارد. و قابلیت به چه معناست؟ خب یعنی توانایی. این

another advanced and fun way to say ability.  My daughter has the ability to feed herself  

یکی دیگر از راه های پیشرفته و سرگرم کننده برای گفتن توانایی است. دختر من این توانایی را دارد که خودش را تغذیه کند

or the capability to feed herself. Just grow  your vocabulary step by step with this word.

یا توانایی تغذیه خودش را دارد. فقط با این کلمه دایره لغات خود را گام به گام افزایش دهید.

Advanced phrase number eight is circulate.  This is a good one for eight. Circulate.  

عبارت پیشرفته شماره هشت در گردش است. این برای هشت خوب است. گردش کنید.

What if I said to you, the news circulated  through our neighborhood like lightning?  

اگر به شما بگویم، این خبر مانند رعد و برق در محله ما پخش شد، چه؟

We get the idea that all the neighbors are  talking so quickly that the news is making its  

ما این تصور را داریم که همه همسایه‌ها آنقدر سریع با هم صحبت می‌کنند که اخبار

way through the neighborhood, and that's the  idea with this word. Circulate means just to  

راه خود را در محله باز می‌کند، و این ایده با این کلمه است. گردش به معنای فقط

freely pass around. So if your neighbors like  to talk, well I imagine news, or at least the  

گذر آزادانه است. بنابراین، اگر همسایه‌های شما دوست دارند صحبت کنند، خوب تصور می‌کنم اخبار، یا حداقل

idea of news circulates quite quickly through  your neighborhood. Advanced phrase number nine  

ایده اخبار خیلی سریع در محله شما پخش می‌شود. عبارت پیشرفته شماره نه

is to collaborate. I collaborated with over 17  amazing YouTube English teachers to make this  

برای همکاری است. من با بیش از 17 معلم انگلیسی شگفت انگیز YouTube همکاری کردم تا این

lesson for you. It's true. To collaborate means  to work together. Sometimes collaboration is a  

درس را برای شما درست کنم. این درست است. همکاری به معنای همکاری با یکدیگر است. گاهی اوقات همکاری

beautiful thing, such as this wonderful lesson  and sometimes collaborating can be really tough.

چیز زیبایی است، مانند این درس فوق العاده، و گاهی اوقات همکاری می تواند واقعا سخت باشد.

Maybe your interests or your values are not  aligned, but usually collaboration provides  

شاید علایق یا ارزش‌های شما همسو نباشند، اما معمولاً همکاری

a better solution in the end. Make sure you  check out that lesson to learn what all these  

راه‌حل بهتری در پایان ارائه می‌کند. حتماً آن درس را بررسی کنید تا بدانید همه این

17 teachers had to say about how to speak  better English. It's an awesome video with  

17 معلم در مورد نحوه صحبت کردن بهتر انگلیسی چه می‌گویند. این یک ویدیوی فوق‌العاده با

awesome teachers. Advanced phrase number 10 is  to coordinate. Notice the pronunciation of this  

معلمان عالی است. عبارت پیشرفته شماره 10 برای هماهنگی است. به تلفظ این کلمه توجه کنید

word. To coordinate. Coordinate. There are two  Os and they are slightly pronounced differently.  

. برای هماهنگی. هماهنگ کنید. دو Os وجود دارد و کمی متفاوت تلفظ می شوند.

To coordinate. Coor. Coor. Coordinate. So  I often say this phrase, "Man, it is hard  

برای هماهنگی. کور. کور. هماهنگ کنید. بنابراین، اغلب این عبارت را می‌گویم: "ای مرد،

to coordinate schedules with some of my friends  who have kids. Your kid's doing this at this time,  

هماهنگ کردن برنامه‌ها با برخی از دوستانم که بچه‌دار هستند سخت است. فرزند شما در این زمان این کار را انجام می‌دهد،

my kid's doing this at this time. Oh, then one kid  is sick. Oh, then another kid is sick. It is hard  

فرزند من در این زمان این کار را انجام می‌دهد. اوه، پس یکی از بچه‌ها مریض است. اوه. سپس یک بچه دیگر مریض است،

to coordinate our schedules." And coordinate  means to align something, usually a schedule.  

هماهنگ کردن برنامه‌هایمان سخت است.» و هماهنگ کردن به معنای همسو کردن چیزی است، معمولاً یک برنامه.

We are coordinating a time to be able to see  each other, and sometimes that's not so easy.

ما در حال هماهنگ کردن زمانی هستیم که بتوانیم همدیگر را ببینیم، و گاهی اوقات این کار چندان آسان نیست.

Advanced phrase number 11 is to dedicate. Recently  my city Asheville was hit by a terrible hurricane,  

عبارت پیشرفته شماره 11 برای تقدیم است. اخیراً شهر من آشویل توسط یک طوفان وحشتناک،

Hurricane Helene, and we can use this expression  to talk about what happened. Thousands of  

طوفان هلن مورد اصابت قرار گرفت، و ما می‌توانیم از این عبارت برای صحبت در مورد آنچه اتفاق افتاده است استفاده کنیم. هزاران

volunteers dedicated their time to help people in  need. It's true. There were thousands of people  

داوطلب وقت خود را برای کمک به افراد نیازمند اختصاص دادند . این درست است. هزاران نفر

in the city around the country, even from Canada.  In fact, there were Canadian workers who helped  

در شهر در سراسر کشور، حتی از کانادا، وجود داشتند. در واقع، کارگران کانادایی بودند که

to fix my electricity. There were people from  everywhere who dedicated their time to help those  

به تعمیر برق من کمک کردند. افرادی از همه جا بودند که وقت خود را برای کمک به نیازمندان اختصاص دادند

in need. This is an important thing to see when  you're going through a hard time. Look for all  

. این نکته مهمی است که باید وقتی دوران سختی را پشت سر می‌گذارید ببینید. به دنبال همه

the good that's being done. And dedicate here just  means to give all your time and all your energy.  

کارهای خوبی باشید که انجام می شود. و اختصاص دادن اینجا فقط به این معنی است که تمام وقت و انرژی خود را صرف کنید.

So thank you to everyone who dedicates their  time and energy helping other people in need.

بنابراین از همه کسانی که وقت و انرژی خود را برای کمک به سایر افراد نیازمند اختصاص می‌دهند سپاسگزاریم.

Advanced phrase number 12 is to delegate. This is  one of my favorite things to do. I try to delegate  

عبارت پیشرفته شماره 12 تفویض است. این یکی از کارهای مورد علاقه من است. سعی می‌کنم

certain chores to my kids. This means that I don't  do all the chores. I don't do every single dish,  

کارهای خاصی را به فرزندانم محول کنم. این بدان معناست که من همه کارهای خانه را انجام نمی‌دهم. من تک تک ظرف‌ها،

all the laundry, all the cleaning up,  all the organizing. No. I do a lot,  

همه لباس‌ها، همه تمیز کردن، همه سازماندهی را انجام نمی‌دهم. نه. من کارهای زیادی انجام می دهم،

but I try to delegate those chores to my  children. What's this mean? It means to  

اما سعی می کنم آن کارها را به فرزندانم محول کنم . این یعنی چی؟ این به معنای

give tasks to other people. So my kids help to  clean up at the end of the day. They put their  

دادن وظایف به افراد دیگر است. بنابراین بچه‌های من در پایان روز به تمیز کردن کمک می‌کنند.

dishes in the sink. Sometimes they help to fold  laundry or they help to clean the dishes. I am  

ظروف خود را در سینک می‌گذارند. گاهی اوقات به تا کردن لباس‌ها کمک می‌کنند یا به تمیز کردن ظروف کمک می‌کنند. من

trying to teach them those skills, but it's also  helpful for me to delegate those tasks. Advanced  

سعی می‌کنم آن مهارت‌ها را به آنها بیاموزم، اما واگذاری آن وظایف برای من نیز مفید است.

phrase number 13 sounds similar to delegate,  but it's not. It is designate. Designate.

عبارت شماره 13 پیشرفته به نظر شبیه به نمایندگی است، اما اینطور نیست. تعیین شده است. تعیین کنید.

Look at this sentence. I designated a certain  amount of money for charity. I think it's a  

به این جمله نگاه کن مقدار مشخصی پول را برای امور خیریه تعیین کردم. من فکر می‌کنم

beautiful thing when you can use money for  what you need, you can use money to save,  

وقتی می‌توانید از پول برای چیزهایی که نیاز دارید استفاده کنید، می‌توانید از پول برای پس‌انداز کردن استفاده کنید،

and you can use money to give. So I designated  this amount of money to give to a charity. Can  

و می‌توانید از پول برای دادن استفاده کنید، چیز زیبایی است. بنابراین من این مقدار پول را برای دادن به یک موسسه خیریه تعیین کردم. آیا می‌توانید

you guess what that means? It just means that  I chose to set aside this amount of money for  

حدس بزنید معنی آن چیست؟ این فقط به این معنی است که من تصمیم گرفتم این مقدار پول را برای

a specific purpose. I designated, I chose  for that amount of money to go to a charity.  

یک هدف خاص کنار بگذارم. من تعیین کردم، برای آن مقدار پول انتخاب کردم که به یک موسسه خیریه بروم.

Advanced phrase number 14 is efficient. I try  to be extremely efficient when I work, but do  

عبارت پیشرفته شماره 14 کارآمد است. سعی می‌کنم هنگام کار بسیار کارآمد باشم، اما آیا می‌دانید

you know what is not efficient? Public transport  in the US is not efficient. If you visit the US,  

چه چیزی کارآمد نیست؟ حمل و نقل عمومی در ایالات متحده کارآمد نیست. اگر از ایالات متحده بازدید می‌کنید،

you usually need to rent a car. It's just the way  things are. So what's this word mean? Efficient  

معمولاً باید ماشین کرایه کنید. همه چیز به همین شکل است. پس این کلمه به چه معناست؟ کارآمد

means it works quickly, effectively. Well, I try  to work quickly and effectively and efficiently,  

به این معنی است که سریع و مؤثر کار می‌کند. خوب، من سعی می‌کنم سریع، مؤثر و کارآمد کار کنم،

but public transportation in the US,  not quick, not efficient, not the best.

اما حمل‌ونقل عمومی در ایالات متحده، نه سریع، نه کارآمد، نه بهترین.

Advanced phrase number 15 is eligible. Eligible.  If you get a new job, the boss or the person  

عبارت پیشرفته شماره 15 واجد شرایط است. واجد شرایط اگر شغل جدیدی پیدا کنید، رئیس یا شخصی که

giving you the details of the job might  tell you, "After you've worked for this  

جزئیات کار را به شما می‌دهد ممکن است به شما بگوید: "بعد از اینکه یک سال در این شرکت کار کردید

company for one year, you become eligible for some  benefits." Or, "after you've signed this paper,  

، واجد شرایط دریافت برخی مزایا خواهید شد ." یا «پس از امضای این سند،

you become eligible for certain benefits." What  does eligible mean? It means you have the right to  

واجد شرایط دریافت مزایای خاصی می‌شوید». واجد شرایط چیست؟ این بدان معناست که شما حق دارید

get those benefits. You cannot have those benefits  taken away from you if you sign that paper. Well,  

این مزایا را دریافت کنید. اگر آن برگه را امضا کنید، نمی‌توانید آن مزایا را از شما سلب کنید. خب،

you have the right to get those benefits.  You are eligible to get them. Advanced phrase  

شما حق دارید از این مزایا بهره مند شوید. شما واجد شرایط دریافت آنها هستید. عبارت پیشرفته

number 16 is endeavor. Endeavor. Take a look  at this sentence. Wow, what a huge endeavor.  

شماره 16 تلاش است. تلاش کنید. به این جمله نگاهی بیندازید. وای چه تلاش بزرگی

You are trying to climb that mountain in one  day. Usually it takes three days. What a huge  

شما سعی می کنید در یک روز از آن کوه بالا بروید . معمولاً سه روز طول می کشد. چه

endeavor. Usually we use the word endeavor  with the word huge. It's just a phrase that  

تلاش بزرگی. معمولاً از کلمه تلاش با کلمه عظیم استفاده می کنیم. این فقط یک عبارت است که

goes together. You could say it's a big endeavor,  but huge is extremely commonly used with endeavor.

با هم همراه است. می‌توانید بگویید که این یک تلاش بزرگ است، اما عظیم معمولاً با تلاش استفاده می‌شود.

And it just means a challenging task or project.  What a huge endeavor to try to climb that mountain  

و این فقط به معنای یک کار یا پروژه چالش برانگیز است. چه تلاش بزرگی برای صعود از آن کوه

in just one day. Good luck. Advanced phrase  number 17 is frustration. Frustration. We  

فقط در یک روز. موفق باشید. عبارت پیشرفته شماره 17 ناامیدی است. سرخوردگی. ما

often use this with a full phrase, I could sense  his frustration. I can sense your frustration.  

اغلب از این با یک عبارت کامل استفاده می‌کنیم، من می‌توانم ناامیدی او را حس کنم. من می توانم ناراحتی شما را احساس کنم.

If I said to my child, "Wow, I can really  sense your frustration with those stickers."  

اگر به فرزندم می‌گفتم، "وای، من واقعاً می‌توانم ناراحتی شما را با آن برچسب‌ها احساس کنم."

My four-year-old son tries to take stickers  off of a sticker book and sometimes it's hard  

پسر چهار ساله‌ام سعی می‌کند برچسب‌ها را از روی کتاب برچسب بردارید و گاهی اوقات

for little fingers to get stickers off. So he  goes, "Oh, I can't get it. What am I doing?  

برای انگشتان کوچک چسباندن برچسب‌ها سخت است. بنابراین او می‌گوید: "اوه، نمی‌توانم آن را بفهمم. من چه کار می‌کنم؟

Mommy." He gets frustrated about it. So I could  use this phrase, "Wow, I can really sense your  

مامان." او از این موضوع ناامید می شود. بنابراین می‌توانم از این عبارت استفاده کنم، "وای، من واقعاً می‌توانم

frustration with those stickers. It's something  that makes you annoyed or angry or frustrated."  

ناامیدی شما را با آن برچسب‌ها احساس کنم. این چیزی است که شما را آزرده یا عصبانی یا ناامید می‌کند."

Advanced phrase number 18 is functional.  Functional. These shoes are really pretty,  

عبارت پیشرفته شماره 18 کاربردی است. عملکردی. این کفش‌ها واقعاً زیبا هستند،

but they aren't functional  for walking long distances.

اما برای پیاده‌روی در مسافت‌های طولانی کاربردی نیستند.

Really nowadays, as a mom, all my shoes are  functional. I don't have any fancy shoes  

واقعاً امروزه، به عنوان یک مادر، همه کفش‌های من کاربردی هستند. من هیچ کفش فانتزی ندارم

because I just need functional shoes nowadays.  What's functional mean? Well, it means that  

زیرا این روزها فقط به کفش های کاربردی نیاز دارم. منظور از عملکرد چیست؟ خوب، به این معنی است که

something works easily or smoothly. You get  the sense that functional shoes are sneakers,  

چیزی به راحتی یا روان کار می کند. شما این احساس را دارید که کفش‌های کاربردی کفش‌های کتانی،

tennis shoes, flat shoes, not high heels, nothing  uncomfortable. Functional shoes. Advanced phrase  

کفش‌های تنیس، کفش‌های تخت هستند، نه کفش‌های پاشنه بلند، و هیچ چیز ناراحت‌کننده نیستند. کفش های کاربردی عبارت پیشرفته

number 19 is glimpse. We often use the full  phrase to catch a glimpse. If you're walking  

شماره 19 یک نگاه اجمالی است. ما اغلب از عبارت کامل استفاده می کنیم تا نگاهی اجمالی داشته باشیم. اگر

past a mirror and you don't realize that there's  a mirror there, you might be walking and, "Oh,  

از کنار آینه رد می‌شوید و متوجه نمی‌شوید که آینه‌ای در آنجا وجود دارد، ممکن است در حال قدم زدن باشید و «اوه،

I caught a glimpse of myself in the mirror and  it surprised me." This can be a surprising thing,  

من نگاهی اجمالی به خودم در آینه انداختم و این مرا متعجب کرد.» این می تواند یک چیز شگفت انگیز باشد،

right? So you get the idea that a glimpse  means to look, but it's a quick look. So to  

درست است؟ بنابراین شما این ایده را دریافت می کنید که یک نگاه اجمالی به معنای نگاه کردن است، اما نگاهی سریع است. بنابراین برای

catch a glimpse, "Oh, it's just a quick look.  I caught a glimpse of myself in the mirror."

نگاه کردن، "اوه، این فقط یک نگاه سریع است. من نگاهی اجمالی به خودم در آینه گرفتم."

Advanced phrase number 20 is generic. Generic.  This is usually not a positive phrase. Take a  

عبارت پیشرفته شماره 20 عمومی است. عمومی. این معمولا یک عبارت مثبت نیست.

look at this. The hotel room had a lot of generic  decorations. This means nothing personalized,  

به این نگاه کنید. اتاق هتل دارای تزئینات عمومی زیادی بود . این به معنای هیچ چیز شخصی نیست،

nothing unique. Generic just means simple, plain,  the same as everything else. Now the one time  

هیچ چیز منحصر به فردی نیست. عمومی فقط به معنای ساده، ساده، مانند هر چیز دیگری است. اکنون تنها زمانی

when generic is a good thing is with medicine.  So if you go to a pharmacy in the US, you can  

که ژنریک چیز خوبی است مربوط به دارو است. بنابراین، اگر به داروخانه ای در ایالات متحده می روید، می توانید

watch my video here where I show you an American  pharmacy, including some important vocabulary,  

ویدیوی من را اینجا تماشا کنید، جایی که من یک داروخانه آمریکایی را به شما نشان می دهم ، از جمله واژگان مهم،

you will often see two different versions of  medicine. You'll see the brand name version and  

اغلب دو نسخه متفاوت از پزشکی را می بینید. نسخه نام تجاری و

what we call a generic version. Usually they have  the exact same ingredients, but one is just from  

آنچه را که ما نسخه عمومی می‌نامیم را خواهید دید. معمولاً آنها دقیقاً همان مواد را دارند، اما یکی از آنها فقط از

that store. It's not this fancy brand name, and  it's usually a lot cheaper than the brand name.  

آن فروشگاه است. این نام تجاری شیک نیست و معمولاً بسیار ارزان‌تر از نام تجاری است.

So for me, I often buy a generic medication  because it's cheaper and it's the same thing.

بنابراین برای من، اغلب یک داروی ژنریک می‌خرم، زیرا ارزان‌تر است و همان چیزی است.

Advanced phrase number 21 is one that I  unfortunately use often, it is harmony,  

عبارت پیشرفته شماره 21 عبارتی است که متأسفانه اغلب از آن استفاده می‌کنم، هارمونی است،

but I often use this by saying, "Can we just have  some peace and harmony in here for five minutes?"  

اما اغلب از این عبارت استفاده می‌کنم، "آیا می‌توانیم فقط برای پنج دقیقه آرامش و هماهنگی در اینجا داشته باشیم؟"

When you have three kids, if it's a rainy day  and everyone is stuck inside, you can imagine  

وقتی سه فرزند دارید، اگر یک روز بارانی است و همه در آن گیر کرده‌اند، می‌توانید تصور کنید

it gets loud, sometimes kids start to fight  with each other more often than if they were  

صدای بلند می‌شود، گاهی اوقات بچه‌ها بیشتر از زمانی که بیرون بودند شروع به دعوا کردن با یکدیگر می‌کنند

outside. Harmony means peace, working together  so smoothly and easily. So I wish as a mom, can  

. هارمونی یعنی صلح، کار کردن با هم به همین راحتی و آسانی. بنابراین، به عنوان یک مادر، آرزو می‌کنم، آیا می‌توانیم

we just have some peace and harmony in here for  five minutes. That would be the dream. Advanced  

فقط برای پنج دقیقه در اینجا کمی آرامش و هماهنگی داشته باشیم . این رویا خواهد بود.

phrase number 22. We're almost at the end here. We  only have 25 today. Advanced phrase number 22 is  

عبارت شماره 22 پیشرفته . ما تقریباً در پایان هستیم. امروز فقط 25 نفر داریم. عبارت پیشرفته شماره 22

hierarchy. Notice the pronunciation here. Higher,  like higher and lower. Hierarchy. With a K sound.  

سلسله مراتبی است. به تلفظ اینجا توجه کنید. بالاتر، مانند بالاتر و پایین تر. سلسله مراتب. با صدای K

Hierarchy. You might say "It takes a long time for  stuff to get done in the government because of the  

سلسله مراتب. ممکن است بگویید "زمان زیادی طول می کشد تا کارها در دولت به دلیل

complicated hierarchy. No one is allowed to make  a decision for themselves. Instead, they have to  

سلسله مراتب پیچیده انجام شود. هیچ کس اجازه ندارد برای خودش تصمیم بگیرد. در عوض، آنها باید از

ask their boss, who has to ask their boss, who has  to ask their boss, and their boss and their boss."

رئیس خود بپرسند، که باید از رئیس خود بپرسد، که باید از رئیس خود، رئیس و رئیس خود بپرسد."

And ugh, it takes forever to get things done  when there is a complicated hierarchy. And  

و اوه، زمانی که یک سلسله مراتب پیچیده وجود دارد، انجام کارها همیشه طول می کشد. و

what's a hierarchy? Well, it's just a system  of importance, usually with people. It could  

سلسله مراتب چیست؟ خوب، این فقط یک سیستم مهم است، معمولاً با مردم. این می تواند

be a hierarchy of animals, possibly a  hierarchy of events. But usually this  

سلسله مراتبی از حیوانات، احتمالاً سلسله مراتبی از رویدادها باشد. اما معمولاً این

is with people where you have to ask a lot  of people in order to get anything done.  

با افرادی است که برای انجام هر کاری باید از افراد زیادی سؤال کنید.

Advanced phrase number 23 is immense.  When we had Hurricane Helene hit my city,  

عبارت پیشرفته شماره 23 بسیار زیاد است. وقتی طوفان هلن به شهر من رسید،

the damage from the storm was immense. In fact,  a lot of rescue workers said that this was the  

خسارت طوفان بسیار زیاد بود. در واقع، بسیاری از امدادگران گفتند که این

worst damage that they had ever seen in their  entire career. It's really difficult when you  

بدترین آسیبی است که در طول زندگی حرفه‌ای خود دیده‌اند. وقتی

have a natural disaster in the mountains. It's  hard to reach people. It's hard to help people.  

در کوه با یک بلای طبیعی روبرو می شوید واقعاً سخت است. دسترسی به مردم سخت است. کمک به مردم سخت است.

The damage is immense. Can you guess what that  word means? It means huge, unimaginable. Immense.

خسارت بسیار زیاد است. آیا می توانید حدس بزنید این کلمه به چه معناست؟ به معنای بزرگ، غیرقابل تصور است. بسیار زیاد

Now I used it in a negative way. The damage  was immense. But you can also use this in  

حالا من از آن به شکل منفی استفاده کردم. خسارت بسیار زیاد بود. اما می‌توانید از این به روشی مثبت نیز استفاده کنید

a positive way. We might say that I love my  husband immensely. This means I have a huge  

. ممکن است بگوییم که شوهرم را بی نهایت دوست دارم. این بدان معناست که من

amount of love, and that's a positive thing,  right? So we could use this in a negative or  

مقدار زیادی عشق دارم، و این یک چیز مثبت است، درست است؟ بنابراین ما می‌توانیم از این به صورت منفی یا مثبت استفاده کنیم

a positive way. Advanced phrase number 24.  This is our second to last advanced phrase.  

. عبارت پیشرفته شماره 24. این دومین تا آخرین عبارت پیشرفته ما است.

It is interact. Interact. I want to let  you know that when we're speaking quickly,  

تعامل است. تعامل کنید. می‌خواهم به شما اطلاع دهم که وقتی سریع صحبت می‌کنیم،

we often cut out that first T and it sounds  like interact, interact, interact. That T is  

اغلب آن T اول را حذف می‌کنیم و به نظر می‌رسد تعامل، تعامل، تعامل. آن T

just gone. It's on vacation somewhere, having a  good old time. It's not in this word. Interact.  

همین الان رفته است. جایی در تعطیلات است و روزهای خوبی را سپری می‌کند. در این کلمه نیست تعامل کنید.

So let me give you a sample sentence. My  kids loved interacting with the exhibits  

پس بگذارید یک جمله نمونه برایتان بگویم. بچه‌های من عاشق تعامل با نمایشگاه‌های

in the museum. Interacting with the exhibits in  the museum. Did you hear how I cut out that T?

موزه بودند. تعامل با نمایشگاه‌های موجود در موزه. شنیدی چطوری اون تی رو قطع کردم؟

My kids loved interacting with the exhibits  in the museum. And what's this mean? It means  

بچه‌های من عاشق تعامل با نمایشگاه‌های موزه بودند. و این به چه معناست؟ این بدان معناست

that you're communicating or reacting  to something around you. A lot of times,  

که شما در حال برقراری ارتباط یا واکنش به چیزی در اطراف خود هستید. خیلی وقت‌ها،

children's museums will have things  that you can touch or play with or move,  

موزه‌های کودکان چیزهایی دارند که می‌توانید آنها را لمس کنید یا بازی کنید یا حرکت دهید،

and you can learn different concepts or experience  different things by interacting with the different  

و می‌توانید مفاهیم مختلف را یاد بگیرید یا چیزهای مختلفی را با تعامل با

exhibits in the museum. And drum roll, the  25th and final advanced English expression for  

نمایشگاه‌های مختلف در موزه تجربه کنید. و درام رول، بیست و پنجمین و آخرین عبارت پیشرفته انگلیسی برای

today is landmark. Landmark. When there was the  hurricane in my city, one of the biggest landmarks  

امروز نقطه عطفی است. نقطه عطف. وقتی طوفان در شهر من رخ داد، یکی از بزرگترین نقاط دیدنی

in a little town, this beautiful red water wheel  got damaged. In fact, it got immensely damaged,  

در یک شهر کوچک، این چرخ آبی قرمز زیبا آسیب دید. در واقع، می توانیم بگوییم، به شدت آسیب دیده است

we could say. The water coming from the  stream became immense and it got damaged.  

. آبی که از نهر می آمد بسیار زیاد شد و آسیب دید.

This landmark is something that people often  think of when they think of this little town.

این نقطه عطف چیزی است که مردم اغلب وقتی به این شهر کوچک فکر می‌کنند به آن فکر می‌کنند.

So we can use the word landmark to talk about  an object that kind of serves as a guide. When  

بنابراین می‌توانیم از کلمه نقطه عطف برای صحبت در مورد شیئی استفاده کنیم که به‌عنوان راهنما عمل می‌کند. وقتی

we think of Paris, what's the landmark?  The Eiffel Tower. When you think of Egypt,  

به پاریس فکر می کنیم، نقطه عطف چیست؟ برج ایفل. وقتی به مصر فکر می کنید،

what do you think of? The pyramids. Those  are landmarks in those countries. Hopefully  

به چه چیزی فکر می کنید؟ اهرام. اینها نقاط عطفی در آن کشورها هستند. امیدواریم

they'll be able to repair this cute water wheel  that is the landmark of the little town. Well,  

آنها بتوانند این چرخ آبی زیبا را که نقطه عطف شهر کوچک است، تعمیر کنند. خوب،

congratulations. You just learned 25 advanced  C1 level English expressions. Don't forget to  

تبریک می‌گویم. شما به تازگی 25 عبارت انگلیسی پیشرفته سطح C1 را یاد گرفتید. فراموش نکنید

download the free PDF worksheet. There's a link  in the description. When you download that free  

کاربرگ PDF رایگان را دانلود کنید. پیوندی در توضیحات موجود است. وقتی آن کاربرگ PDF رایگان را دانلود می‌کنید،

PDF worksheet, you will get each of these  advanced expressions, definitions, multiple  

هر یک از این عبارات پیشرفته، تعاریف، چند

sample sentences, and you can answer the quiz  to see if you can really remember these phrases.

جمله نمونه را دریافت می‌کنید و می‌توانید به آزمون پاسخ دهید تا ببینید آیا واقعاً می‌توانید این عبارات را به خاطر بسپارید یا خیر.

Because it's great to watch this video,  but you need to remember them, right?  

چون تماشای این ویدیو عالی است، اما باید آنها را به خاطر بسپارید، درست است؟

So if you want to remember them, I  highly recommend downloading the PDF,  

بنابراین اگر می‌خواهید آن‌ها را به خاطر بسپارید، توصیه می‌کنم PDF را دانلود کنید،

reviewing the phrases, and taking the  quiz. Test yourself. You can click on  

عبارات را مرور کنید و در آزمون شرکت کنید . خودت را امتحان کن امروز می‌توانید روی

the link in the description to download  that free PDF worksheet today. Well,  

پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید تا آن کاربرگ PDF رایگان را بارگیری کنید. خوب،

thank you so much for learning English with me,  and I'll see you again next Friday for a new  

از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم، و جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel. Bye.  But wait, do you want more? I recommend  

درس  جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم. خداحافظ اما صبر کنید، آیا بیشتر می خواهید؟ توصیه می‌کنم

watching this video next where you will learn  250 wonderful vocabulary phrases with pictures,  

این ویدیوی بعدی را تماشا کنید که در آن 250 عبارت واژگان فوق‌العاده همراه با تصاویر را خواهید آموخت،

including why do I call my friends birds? Watch  that video to find out, and I'll see you there.

از جمله اینکه چرا دوستانم را پرنده صدا می‌کنم؟ آن ویدیو را تماشا کنید تا متوجه شوید، و من شما را آنجا می‌بینم.