THINK AND SPEAK ENGLISH | Master The Art Of Thinking And Speaking English Like An American

In today's lesson, I am going to teach you once again the five W's method,

در درس امروز قصد دارم یک بار دیگر روش پنج W را به شما آموزش دهم،

who, what, when, where, and why.

چه کسی، چه، چه زمانی، کجا و چرا.

This simple method has helped thousands upon thousands of English

این روش ساده به هزاران هزار

learners finally start speaking English like a native English speaker.

زبان آموز انگلیسی کمک کرده است که در نهایت مانند یک انگلیسی زبان مادری انگلیسی صحبت کنند.

They're able to think in English and speak fluently about their ideas,

آنها می توانند به زبان انگلیسی فکر کنند و در مورد ایده های خود روان صحبت کنند

and you will be able to do the same.

و شما نیز می توانید همین کار را انجام دهید.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I'm teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست وارد شویم.

Now, this simple method can be applied to any topic.

اکنون، این روش ساده را می توان برای هر موضوعی اعمال کرد.

I want us to start with this one right here.

می‌خواهم با این یکی از اینجا شروع کنیم.

Imagine someone asked you, what did your friend do this morning?

تصور کنید یکی از شما پرسید دوستتان امروز صبح چه کرد؟

To be honest, a very simple question, right?

صادقانه بگویم، یک سوال بسیار ساده، درست است؟

Hey, what did your friend do this morning?

سلام دوستت امروز صبح چیکار کرد؟

But in order for you to answer this like a native English speaker,

اما برای اینکه بتوانید مانند یک انگلیسی زبان مادری به این پاسخ دهید،

to give a fluent response in English, you must use the five Ws.

برای اینکه به زبان انگلیسی پاسخی روان بدهید ، باید از پنج W استفاده کنید.

So let's start with the first one, who, let's say your friend's name is.

پس بیایید با اولین مورد شروع کنیم، که فرض کنید نام دوست شما است.

Sarah what?

سارا چی؟

Sarah went to the gym.

سارا به ورزشگاه رفت.

I'm not gonna lie to you this morning, I also went to the

من امروز صبح به شما دروغ نمی گویم ، من هم به

gym and I feel rejuvenated.

باشگاه رفتم و احساس جوانی می کنم.

All right, we'll give that to Sarah though.

بسیار خوب، ما آن را به سارا می دهیم.

Again, we're answering the who, what, when, where, and why.

باز هم ما به کی، چی، کی، کجا و چرا پاسخ می دهیم.

Questions.

سوالات.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

What about the when, this morning, where in her neighborhood?

چه زمانی، امروز صبح، کجا در محله او؟

Why?

چرا؟

To stay fit and healthy.

برای تناسب اندام و سلامتی.

Now, at this point we have answered each of the five Ws, who, Sarah, what

اکنون، در این مرحله، ما به هر یک از پنج W پاسخ دادیم، سارا، چه کسی

went to the gym when this morning, where in her neighborhood, why

امروز صبح کی به باشگاه رفته، در محله‌اش، چرا می‌خواهد

she wants to stay fit and healthy.

تندرست و سالم بماند.

Very simple pieces of information, right?

اطلاعات بسیار ساده، درست است؟

I'm sure you understood each and every piece of information.

من مطمئن هستم که شما تک تک اطلاعات را درک کرده اید .

So how can we turn this into a fluent English response, A response that any

پس چگونه می‌توانیم این را به یک پاسخ انگلیسی روان تبدیل کنیم، پاسخی که هر

native English speaker would give easily?

انگلیسی زبان بومی به راحتی می‌دهد؟ در

Here's what it would look like using the five Ws we just organized.

اینجا به نظر می رسد که با استفاده از پنج W که به تازگی سازماندهی کرده ایم.

This morning, Sarah decided to prioritize her health and fitness by

امروز صبح، سارا تصمیم گرفت با

heading to the gym in her neighborhood.

رفتن به باشگاه ورزشی محله خود، سلامتی و تناسب اندام خود را در اولویت قرار دهد.

Now, don't worry, I'm gonna teach you the new words as well.

حالا نگران نباشید، لغات جدید را هم به شما یاد می دهم. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

She told me that she went because she wants to stay fit and healthy.

او به من گفت که رفته چون می‌خواهد تندرست و سالم بماند.

She understands the importance of exercise for both physical and mental

او اهمیت ورزش را برای سلامت جسمی و روانی درک می کند

wellbeing, and is committed to making it a regular part of her routine.

و متعهد است که آن را به بخشی منظم از برنامه روزانه خود تبدیل کند.

Each of the five Ws is found in this response.

هر یک از پنج W در این پاسخ یافت می شود.

When you are able to organize your thoughts using the five Ws, you

هنگامی که بتوانید افکار خود را با استفاده از پنج W سازماندهی کنید،

will also be able to give a response like a native English speaker.

همچنین می توانید مانند یک انگلیسی زبان مادری پاسخ دهید.

Each piece of information is found in this response.

هر بخش از اطلاعات در این پاسخ یافت می شود.

Now I want to quickly break down some of the words and the expressions.

اکنون می خواهم به سرعت برخی از کلمات و عبارات را بشکنم.

First, the word.

اول، کلمه.

Prioritize.

اولویت بندی کنید.

Excellent.

Again, prioritize.

عالی

باز هم اولویت بندی کنید.

Great job.

Now, this just means, there we go, right here to determine the order for

کارت عالی بود.

حال، این فقط به این معنی است که ما به اینجا می رویم تا ترتیب

dealing with a series of items or tasks according to their relative importance.

رسیدگی به یک سری آیتم ها یا وظایف را با توجه به اهمیت نسبی آنها مشخص کنیم.

For example, you might have five tasks to complete today at your job.

برای مثال، ممکن است امروز پنج کار در محل کار خود داشته باشید.

But you know, writing the report is the most important one.

اما می دانید، نوشتن گزارش مهمترین مورد است.

You must finish first, so you are prioritizing, again, determining

ابتدا باید کار را تمام کنید، بنابراین دوباره اولویت بندی می کنید که

the order for dealing with a series of items or tasks, a, according

ترتیب رسیدگی به یک سری آیتم ها یا کارها را با توجه

to their relative importance.

به اهمیت نسبی آنها تعیین کنید.

Now I'm teaching you this word, I'm giving you the definition, but don't forget to

حالا این کلمه را به شما آموزش می دهم، تعریف را به شما می دهم، اما فراموش نکنید که

download the app English with Tiffani.

اپلیکیشن انگلیسی را با تیفانی دانلود کنید.

After this lesson, you can go and practice what I am teaching you.

بعد از این درس می توانید بروید و آنچه را که به شما یاد می دهم تمرین کنید.

The new words, the new expressions, and yes, even what you're seeing

کلمات جدید، عبارات جدید و بله، حتی آنچه که در

as we go through the five W.

حین عبور از پنج W می بینید.

So don't forget to download the English with Tiffani app.

بنابراین فراموش نکنید که انگلیسی را با برنامه Tiffani دانلود کنید.

The link is in the description you'll see for today's lesson, so you

پیوند در توضیحاتی است که برای درس امروز خواهید دید، بنابراین می

can practice what you're learning.

توانید آنچه را که یاد می گیرید تمرین کنید.

All right.

خیلی خوب.

Now, what about this next word?

حالا در مورد این کلمه بعدی چطور؟

This next expression heading to.

این عبارت بعدی به سمت.

Good.

Again, heading to great job, I said heading to the gym.

خوب

دوباره، به سمت یک کار عالی، گفتم به سمت ورزشگاه.

Heading to actually just means moving or traveling towards a particular place.

رفتن به در واقع فقط به معنای حرکت یا سفر به سمت یک مکان خاص است.

Or direction.

یا جهت.

Hey, you know that I love Indian food, but I also love Mexican food,

هی، می دانید که من عاشق غذاهای هندی هستم، اما غذاهای مکزیکی را نیز دوست دارم،

and there's a Mexican restaurant not too far from my office.

و یک رستوران مکزیکی نه چندان دور از دفتر من وجود دارد.

So around lunchtime I'm going to head to the Mexican restaurant.

بنابراین در حوالی وقت ناهار به رستوران مکزیکی می روم.

I'm going to move towards the restaurant going in that direction.

من می خواهم به سمت رستوران حرکت کنم و در آن جهت حرکت کنم.

You caught it right?

درست متوجه شدی؟

Excellent.

In English, we say heading to or head to a certain place or in a certain direction.

عالی

در زبان انگلیسی می گوییم heading to یا heading to a خاص یا در جهت خاصی.

What about this one though?

اما در مورد این یکی چطور؟

She wants to stay fit and healthy.

او می خواهد تناسب اندام و سالم بماند.

What does fit mean?

تناسب به چه معناست؟

So after me first, repeat, after me fit, excellent.

بنابراین بعد از من اول تکرار کنید، بعد از من مناسب، عالی.

Again, fit.

باز هم مناسب

Great job Last time after me Fit.

کار عالی آخرین بار بعد از من فیت.

Nice.

Now, this just means being in good physical condition or health.

خوب.

در حال حاضر، این فقط به این معنی است که در شرایط جسمانی یا سلامتی خوب باشید.

In English we say fit.

در انگلیسی می گوییم مناسب.

Being in good physical condition, I was actually just

از آنجایی که وضعیت جسمانی خوبی داشتم، در واقع فقط

talking to one of my friends.

با یکی از دوستانم صحبت می کردم.

Our family are very close and I was looking at some pictures of

خانواده ما بسیار صمیمی هستند و من داشتم به چند عکس از

him when he was extremely muscular.

او نگاه می کردم که او بسیار عضلانی بود.

He was really.

او واقعا بود.

Fit his body.

متناسب با بدنش

I couldn't honestly see any fat on his body and he was telling me what he

من صادقانه نمی توانستم هیچ چربی روی بدنش ببینم و او به من می گفت که

went through in order to get so fit.

برای این که اینقدر تناسب اندام داشته باشد چه چیزی را پشت سر گذاشته است.

So again, being in good physical condition or health in English, we say fit.

پس باز هم در شرایط جسمانی یا سلامتی خوب در زبان انگلیسی می گوییم فیت.

Maybe you're fit right now.

شاید الان تناسب اندام داشته باشی

Here we go next.

در ادامه می رویم.

Wellbeing.

تندرستی.

Good again, wellbeing.

بازم خوبه، سلامتی

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this just means the state of being comfortable, healthy, and happy, wellbeing

حال، این فقط به معنای وضعیت راحت، سالم و شاد بودن است،

mentally, physically, you feel good.

از نظر روحی، جسمی و جسمی، احساس خوبی دارید.

I think I right now have a good feeling.

فکر کنم الان حس خوبی دارم

I'm experiencing, uh, good vibes.

من حالات خوبی را تجربه می کنم.

I'm experiencing good health.

من سلامت خوبی را تجربه می کنم.

You can tell.

می توانید بگویید.

I'm trying to show you right.

من سعی می کنم درست را به شما نشان دهم.

Hey, mentally healthy, physically healthy.

سلام از نظر روحی سالم، از نظر جسمی سالم.

Again, like she said, for both physical and mental wellbeing.

باز هم همانطور که او گفت، برای سلامت جسمی و روحی. به

That's why she exercises.

همین دلیل ورزش می کند.

That's also one of the reasons why I exercise.

این هم یکی از دلایلی است که من ورزش می کنم.

It really helps your mental wellbeing.

این واقعا به سلامت روان شما کمک می کند.

You caught it.

گرفتی

Excellent.

عالی

So again, we see we use the five Ws.

بنابراین دوباره، می بینیم که از پنج W استفاده می کنیم.

To give this response an answer to the question, what did

برای دادن پاسخ به این سوال که

your friend do this morning?

دوست شما امروز صبح چه کار کرد؟

And you see we have heading to prioritize, fit and wellbeing,

و می بینید که ما برای اولویت بندی، تناسب و تناسب اندام،

new words and expressions.

کلمات و عبارات جدید در پیش داریم.

Don't forget, again, in order for you to practice, you must download the app

فراموش نکنید، برای اینکه بتوانید تمرین کنید، باید

English with Tiffani right after

بلافاصله بعد از این درس اپلیکیشن انگلیسی را با تیفانی دانلود کنید

this lesson.

.

Go to the app and practice what I am teaching you right now.

به برنامه بروید و آنچه را که در حال حاضر به شما آموزش می دهم تمرین کنید.

Okay?

باشه؟

The link is right in the description.

لینک درست در توضیحات موجود است.

Now what if somebody asks you?

حالا اگر کسی از شما بپرسد چه؟

This question, why did Michael buy a new car?

این سوال، چرا مایکل یک ماشین جدید خرید؟

Simple question, right?

سوال ساده، درسته؟

Hey, why did Michael buy a new car?

هی، چرا مایکل یک ماشین جدید خرید؟

You might say, He wanted one.

ممکن است بگویید، او یکی می خواست.

That is a correct answer.

این یک پاسخ صحیح است.

But remember, we're trying to get you to speak like a native English

اما به یاد داشته باشید، ما در تلاشیم تا شما را وادار کنیم که مانند یک انگلیسی زبان مادری صحبت کنید و

speaker to speak English fluently.

انگلیسی را روان صحبت کنید.

So what do we need to do?

پس باید چکار کنیم؟

You got it To apply the five Ws.

شما آن را دریافت کردید تا پنج W را اعمال کنید.

Who, what, when, where, and why.

کی، چی، کی، کجا و چرا.

So the question, why did Michael buy a new car?

بنابراین این سوال مطرح می شود که چرا مایکل یک ماشین جدید خرید؟

So we have who?

پس ما چه کسی را داریم؟

Michael, what?

مایکل، چی؟

Bought a new car.

ماشین نو خرید.

When last week.

وقتی هفته گذشته

Where?

At a dealership.

جایی که؟

در یک نمایندگی.

Why?

چرا؟

Because his old car was no longer reliable.

چون ماشین قدیمی او دیگر قابل اعتماد نبود.

So we have each piece of information that we need, who, what, when, where, and what.

بنابراین ما تک تک اطلاعاتی را داریم که نیاز داریم، چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چه چیزی.

Very simple pieces of information.

اطلاعات بسیار ساده می

I want you to pay attention to the fact that the five W's

خواهم به این نکته توجه کنید که روش پنج W

method is actually very simple.

در واقع بسیار ساده است.

Michael bought a new car last week at a dealership because his

مایکل هفته گذشته یک ماشین جدید در یک نمایندگی خرید زیرا

old car was no longer reliable.

ماشین قدیمی او دیگر قابل اعتماد نبود.

Now, how can we turn this into a response, a fluent English response?

حال، چگونه می توانیم این را به یک پاسخ، یک پاسخ انگلیسی روان تبدیل کنیم؟

Check it out.

آن را بررسی کنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Michael bought a new car last week from a dealership already starting off good.

مایکل هفته گذشته یک ماشین جدید از یک نمایندگی خرید که در حال حاضر خوب شروع شده بود.

His old car was no longer reliable, so he decided it was time for an upgrade.

ماشین قدیمی او دیگر قابل اعتماد نبود، بنابراین او تصمیم گرفت زمان ارتقاء آن فرا رسیده است.

Michael is excited about his new purchase and feels more confident knowing he

مایکل در مورد خرید جدید خود هیجان زده است و با دانستن اینکه

has a reliable means of transportation.

وسیله حمل و نقل قابل اعتمادی دارد، احساس اطمینان بیشتری می کند.

That is an amazing response.

این یک پاسخ شگفت انگیز است.

Again, using the five Ws that we organized and you understand them.

باز هم، با استفاده از پنج W که ما سازماندهی کردیم و شما آنها را درک می کنید. به این

This is how you are able to give a fluent English response when you use the five Ws.

صورت است که وقتی از پنج W استفاده می کنید، می توانید یک پاسخ انگلیسی روان بدهید.

Very simple, but it creates a very good response.

بسیار ساده است، اما پاسخ بسیار خوبی ایجاد می کند.

Now in this response, just like last time, you'll see that there

اکنون در این پاسخ، درست مانند دفعه قبل، خواهید دید که

is a new word and a new expression.

یک کلمه جدید و یک عبارت جدید وجود دارد.

The word is reliable.

کلمه قابل اعتماد است.

Good again after me.

بعد از من بازم خوبه

Reliable.

قابل اعتماد.

Excellent.

عالی

Last time after me.

آخرین بار بعد از من

Reliable.

قابل اعتماد.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this just means consistently good in quality or

اکنون این فقط به معنای کیفیت یا عملکرد مداوم خوب است و

performance, able to be trusted.

قابل اعتماد است.

Make sense?

معنی دارد؟

Now I'm gonna use an example, and I hope you agree with me.

حالا من از یک مثال استفاده می کنم و امیدوارم با من موافق باشید.

I think I am a reliable English teacher.

فکر می کنم یک معلم انگلیسی قابل اعتماد هستم.

I think my YouTube channel speak

من فکر می کنم کانال یوتیوب من

English with Tiffani is a reliable

با تیفانی انگلیسی صحبت می کند یک کانال یوتیوب قابل اعتماد است

YouTube channel.

.

I.

Why?

من

چرا؟

Because each week, every Sunday, I consistently upload an English lesson.

زیرا هر هفته، هر یکشنبه، من به طور مداوم یک درس انگلیسی را آپلود می کنم.

I hope the quality meets your standards.

امیدوارم کیفیت مطابق با استانداردهای شما باشد.

I hope you enjoy the lessons.

امیدوارم از درس ها لذت ببرید.

I think my channel is a reliable English channel.

من فکر می کنم کانال من یک کانال انگلیسی قابل اعتماد است.

Do you agree?

موافقید؟

You can answer.

میتونی جواب بدی

I can hear you.

من می توانم شما را بشنوم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

So you understand the term reliable.

بنابراین شما اصطلاح قابل اعتماد را درک می کنید.

Right?

درست؟

Again, in the response, his old car was no longer reliable.

باز هم در جواب ماشین قدیمی اش دیگر قابل اعتماد نبود.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right, here we go.

عالی

بسیار خوب، ما می رویم.

The next one is means of transportation.

مورد بعدی وسیله حمل و نقل است.

Good again, means of transportation.

خوب دوباره وسیله حمل و نقل.

Excellent.

Last time after me means of transportation.

عالی

آخرین بار بعد از من وسیله حمل و نقل.

Good.

خوب

Again, please don't forget to practice when you, after this lesson, go to the app

باز هم، لطفاً فراموش نکنید که وقتی بعد از این درس،

English with Tiffani because it's

با تیفانی به برنامه English بروید، تمرین کنید زیرا

important for you to practice this as well.

تمرین این کار برای شما نیز مهم است.

You have some speech practice with this one too.

با این یکی هم تمرین گفتاری دارید.

Pronunciation.

تلفظ.

All right.

It just means a vehicle or mode of travel used to move people.

خیلی خوب.

این فقط به معنای وسیله نقلیه یا حالت سفر است که برای جابجایی افراد استفاده می شود.

Or goods from one place to another.

یا اجناس از جایی به جای دیگر.

We just say means of transportation.

ما فقط می گوییم وسیله حمل و نقل.

My car is my means of transportation.

ماشین من وسیله حمل و نقل من است.

Some people take the bus to work, some people almost coughed there.

برخی از مردم با اتوبوس به محل کار می روند، برخی افراد تقریباً سرفه می کنند.

Some people take the train means of transportation.

عده ای سوار قطار می شوند .

And again, in the response at the very end, he feels more confident knowing he

و دوباره، در پاسخ آخر، با دانستن اینکه

has a reliable means of transportation.

وسیله حمل و نقل قابل اعتمادی دارد، احساس اطمینان بیشتری می کند.

You got it right.

درست متوجه شدید.

Excellent.

All right, so now, now that we see how powerful the five Ws are, when

عالی

بسیار خوب، حالا که می‌بینیم پنج W چقدر قدرتمند هستند، وقتی

we go to our last example here.

به آخرین مثال خود در اینجا می‌رویم.

I think you'll already be able to start thinking of your own

فکر می‌کنم شما می‌توانید در مورد

responses for the five Ws.

پاسخ‌های خود برای پنج Ws فکر کنید.

Here's the question.

سوال اینجاست.

Someone might ask you right here, what did Emily do last night?

یکی ممکن است همین جا از شما بپرسد، امیلی دیشب چه کار کرد؟

What did Emily do last night?

امیلی دیشب چیکار کرد؟

Now I'm gonna give you some information to match each of the five Ws, but if you're

حالا من به شما اطلاعاتی می‌دهم تا با هر یک از پنج W مطابقت داشته باشید، اما اگر در حال

watching this video lesson, I want you to look at the video and start thinking

تماشای این درس ویدیویی هستید، از شما می‌خواهم به ویدیو نگاه کنید و خودتان شروع به فکر کردن کنید،

for yourself, okay, what could I say?

خوب، چه می‌توانم بگویم؟

Now for the who?

حالا برای چه کسی؟

Emily.

That's the response.

امیلی

این پاسخ است.

But for the, what?

اما برای چه؟

I said, watched a movie, you might say she's working on her computer again.

گفتم، یک فیلم دیدم، شاید بگویید او دوباره با کامپیوترش کار می کند. از

I want you to start thinking this is the first step in the process.

شما می خواهم که فکر کنید این اولین قدم در این فرآیند است.

Think and then speak When?

فکر کن و بعد صحبت کن کی؟

Last night.

دیشب.

Where?

جایی که؟

At home.

در خانه.

Why?

Because it was a new release.

چرا؟

چون نسخه جدیدی بود.

She had been looking forward to each of the five Ws has been answered.

او مشتاقانه منتظر بود تا به هر یک از پنج W پاسخ داده شود.

No matter what the topic is, no matter what the question is, you can

مهم نیست که موضوع چه موضوعی است، مهم نیست که سؤال چیست، می توانید از

use the five Ws to think in English and finally speak English fluently.

پنج W برای تفکر به زبان انگلیسی استفاده کنید و در نهایت به زبان انگلیسی روان صحبت کنید.

So using our five Ws, the information we organized, how can we speak English?

بنابراین با استفاده از پنج W، اطلاعاتی که سازماندهی کردیم، چگونه می توانیم انگلیسی صحبت کنیم؟

Here's the response.

در اینجا پاسخ است.

Last night, Emily decided to chill at home and watch a movie.

دیشب امیلی تصمیم گرفت در خانه آرام بگیرد و فیلم ببیند.

She was excited because it was a new release she had been looking forward to.

او هیجان زده بود زیرا این نسخه جدیدی بود که او منتظر آن بود.

After watching the movie, she hit me up and told me it was great.

بعد از تماشای فیلم، او به من ضربه زد و به من گفت که عالی است.

You like that, right?

شما آن را دوست دارید، درست است؟

You like that?

شما آن را دوست دارید؟

For those watching, I had a little acting for you.

برای آنهایی که تماشا می کنند، من یک بازی کوچک برای شما داشتم.

But you see we use the five Ws.

اما می بینید که ما از پنج W استفاده می کنیم.

Who, what, when, where, and why.

کی، چی، کی، کجا و چرا.

And we got a fluent English response.

و ما یک پاسخ انگلیسی روان دریافت کردیم.

Now even in this response, there are a few words and expressions that I want

حالا حتی در این پاسخ، چند کلمه و عبارت وجود دارد که می خواهم

to explain and make sure you understand.

توضیح دهم و مطمئن شوم که متوجه می شوید.

The first one is Chill.

اولین مورد Chill است.

Oh, not new release.

اوه، نسخه جدید نیست.

Let's go to chill.

بریم خنک بشیم

I'll show you new release.

نسخه جدید را به شما نشان خواهم داد.

Don't worry.

نگران نباشید.

Chill.

خنک

Good again.

بازم خوبه

Chill.

خنک

Excellent.

عالی

Last time after me.

آخرین بار بعد از من

Chill.

خنک

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this just means to relax or take it easy to hang out

اکنون، این فقط به معنای استراحت کردن است یا به راحتی می توانید

in a casual and laid back way.

در یک راه معمولی و آرام بنشینید.

I like to chill in the evenings.

من دوست دارم عصرها خنک باشم.

I'll lay on my couch, eat my dinner, maybe watch something on

روی مبل دراز می کشم، شامم را می خورم ، شاید چیزی را در

YouTube, maybe talk to a friend.

یوتیوب ببینم، شاید با یکی از دوستانم صحبت کنم.

I just want to relax and take it easy.

من فقط می خواهم استراحت کنم و آن را راحت کنم.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

In English, we say chill.

در انگلیسی می گوییم chill.

It's kind of a slang term.

این یک نوع اصطلاح عامیانه است.

All right, next we have now new release.

بسیار خوب، بعدی ما اکنون نسخه جدید داریم.

Good.

Again, new release.

خوب

باز هم نسخه جدید.

Excellent.

Last time after me.

عالی

آخرین بار بعد از من

New release.

نسخه جدید.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this just means a recently published or released work, such

اکنون این فقط به معنای اثری است که اخیراً منتشر شده یا منتشر شده است،

as a book, a movie, or an album.

مانند یک کتاب، یک فیلم یا یک آلبوم.

Hey.

سلام.

I heard there's a new release.

شنیدم نسخه جدیدی هست

Do you wanna go to the movies with me?

آیا می خواهید با من به سینما بروید؟

Hey, I heard a new movie came out.

هی شنیدم یه فیلم جدید اومده

Do you want to go to the movies with me?

آیا می خواهید با من به سینما بروید؟

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

Good.

In English, we say New release.

خوب

در انگلیسی می گوییم نسخه جدید.

Finally, the last sentence in the last sentence hit me up was said.

بالاخره آخرین جمله در جمله آخر hit me up گفته شد.

Hit me up.

منو بزن

Good.

Last time after me.

خوب

آخرین بار بعد از من

Hit me up.

منو بزن

Excellent.

Now, this just means a casual way of asking someone to contact

عالی

اکنون، این فقط به معنای روشی معمولی برای درخواست از کسی است که با

you or get in touch with you.

شما تماس بگیرد یا با شما در تماس باشد.

Hey, can you hit me up later?

هی، می تونی بعدا منو بزنی؟

Hey, I'll hit you up tomorrow.

هی، فردا بهت سر میزنم

Hey, can you call me later?

هی میتونی بعدا با من تماس بگیری؟

Hey, I'll call you tomorrow.

هی فردا باهات تماس میگیرم

Now hit me up is also kind of a slang term.

Now hit me up نیز نوعی اصطلاح عامیانه است.

So you wouldn't use it in a professional environment, but you can

بنابراین شما نمی توانید از آن در یک محیط حرفه ای استفاده کنید، اما می توانید

use it with your family and friends.

آن را با خانواده و دوستان خود استفاده کنید.

It just means to get in contact with someone, hit me up or hit someone up.

این فقط به این معنی است که با کسی در تماس باشید ، به من ضربه بزنید یا به کسی ضربه بزنید.

Make sense?

معنی دارد؟

Excellent.

عالی

So again, you see how we can use the five Ws to speak English fluently about

بنابراین دوباره، می بینید که چگونه می توانیم از پنج W استفاده کنیم تا

any topic in answer to any question.

در پاسخ به هر سوالی درباره هر موضوعی به زبان انگلیسی روان صحبت کنیم.

It can be used and it can change your English speaking ability.

می توان از آن استفاده کرد و می تواند توانایی صحبت کردن به زبان انگلیسی شما را تغییر دهد.

Now the lesson is not done.

حالا درس تمام نشده است.

I need you once again to download the

من یک بار دیگر به شما نیاز دارم که

English with Tiffani app if you

اگر قبلاً این کار را نکرده اید، انگلیسی را با برنامه Tiffani دانلود کنید

haven't already.

.

And go to the practice lessons for this one.

و برای این یکی به سراغ درس های تمرینی بروید.

All right, you're gonna practice how to use the words, how to use the expressions,

بسیار خوب، شما نحوه استفاده از کلمات، نحوه استفاده از عبارات

and much more from our lesson today.

و بسیاری موارد دیگر را از درس امروز ما تمرین خواهید کرد.

So practice makes perfect.

پس تمرین باعث کامل شدن می شود.

I hope you enjoyed our lesson today, and I can wait to talk to you next time.

امیدوارم از درس امروز ما لذت برده باشید و می توانم منتظر باشم تا دفعه بعد با شما صحبت کنم.

I'll see you then.

اونوقت میبینمت

You still there?

هنوز اونجایی؟

You know what time it is singing with me.

میدونی ساعت چنده با من آواز میخونی

It's story time.

زمان داستان است

I said, it's stop, stop, stop.

گفتم بس کن، بس کن، بس کن.

Story time, story time.

زمان داستان، زمان داستان.

I said it's story time.

گفتم وقت داستان است.

I gave you a little bit of a longer version today.

امروز کمی نسخه طولانی تر را به شما دادم.

All right.

خیلی خوب.

Today I want to tell you about, Something that happened when I was in South Korea.

امروز می خواهم در مورد چیزی که در کره جنوبی بودم به شما بگویم.

Right.

درست.

So, and I'll use one of the terms you you learned today.

بنابراین، و من از یکی از اصطلاحاتی که امروز یاد گرفتید استفاده خواهم کرد.

Hit me up.

منو بزن

So when I was in Korea as an English missionary, I worked at

بنابراین زمانی که به عنوان مبلغ انگلیسی در کره بودم، در

different language and institutes.

موسسات و زبان های مختلف کار می کردم.

I worked for the same company, but I worked at different language institutes.

من برای یک شرکت کار می کردم، اما در موسسات زبان مختلف کار می کردم.

And I remember the very first time I had to move, woo.

و اولین باری که مجبور شدم حرکت کنم را به یاد دارم، وو.

I had a lot of stuff and if you've ever had to pack your

من چیزهای زیادی داشتم و اگر تا به حال مجبور شدید وسایلتان را جمع کنید

belongings and move to another home, you know how much work it is.

و به خانه دیگری بروید ، می دانید چقدر کار است.

So I remember packing up everything in order to move to my next school.

بنابراین به یاد دارم که همه چیز را جمع کردم تا به مدرسه بعدی بروم.

And as I was packing, I said, wait a minute, something something.

و همینطور که داشتم چمدان رو جمع میکردم گفتم یه لحظه صبر کن یه چیزی.

I gotta fix something.

من باید یه چیزی رو درست کنم

It was taking too long.

خیلی طول کشید.

It was too much work.

کار خیلی زیاد بود

I had too much stuff.

من چیزهای زیادی داشتم

So I packed everything and moved to my next school.

بنابراین همه چیز را جمع کردم و به مدرسه بعدی ام نقل مکان کردم.

Then I had to move again because I had gotten into this Korean

سپس مجبور شدم دوباره نقل مکان کنم زیرا وارد این برنامه دولتی کره شده بودم

government program where I had a scholarship to learn Korean and I

که در آن بورسیه تحصیلی برای یادگیری زبان کره ای داشتم و باید

had to move to a different apartment.

به آپارتمان دیگری نقل مکان می کردم.

That, that moment I said, Uhuh, nope.

در آن لحظه من گفتم، اوه، نه.

So I started hitting up my friends.

بنابراین شروع کردم به کتک زدن دوستانم.

I said, Hey, I'm moving.

گفتم: هی دارم حرکت می کنم.

Come through.

بیا از طریق.

I'm gonna give you whatever you want.

هر چی بخوای بهت میدم

My friend says, oh, for real, it's Christmas.

دوست من می گوید، اوه، واقعاً کریسمس است.

My friends came and I said, you want that?

دوستانم آمدند و گفتم این را می خواهی؟

Take it.

You want that?

آن را بگیرید.

شما آن را می خواهید؟

Take it.

And I started to downsize.

آن را بگیرید.

و من شروع به کوچک کردن کردم.

And I did this every single time.

و من این کار را هر بار انجام دادم.

I moved from one apartment to another apartment, and I moved at least six or

من از یک آپارتمان به آپارتمان دیگر نقل مکان کردم و

seven times during my time in South Korea.

در طول مدت اقامتم در کره جنوبی حداقل شش یا هفت بار نقل مکان کردم.

So my friend said, TIFF, we love when you move because it's like Christmas.

بنابراین دوستم گفت، TIFF، ما زمانی را دوست داریم که شما حرکت کنید، زیرا شبیه کریسمس است.

I was given away tech things.

چیزهای فنی به من داده شد.

I was giving away clothing.

لباس می دادم

Why?

چرا؟

Because when you have to move, it's more challenging when you have a lot of stuff.

زیرا زمانی که باید حرکت کنید، وقتی چیزهای زیادی دارید، چالش برانگیزتر است.

So I would hit my friends up every time I moved, and it was a

بنابراین من هر بار که نقل مکان می کردم دوستانم را می زدم و این

call that they loved to receive.

تماسی بود که آنها دوست داشتند دریافت کنند.

Maybe you've done the same thing, but now I downsized.

شاید شما هم همین کار را کرده باشید، اما حالا من کوچک کردم.

I learned the trick of living a minimal lifestyle.

ترفند زندگی حداقلی را یاد گرفتم.

So now if you ever come to my office or my apartment where I live, You'd

بنابراین اکنون اگر به دفتر یا آپارتمان من که در آن زندگی می کنم بیایید، خواهید

see that I'm a very organized person.

دید که من یک فرد بسیار منظم هستم.

Everything is neat, everything is in the right place.

همه چیز مرتب است، همه چیز در جای مناسب است.

I don't have a lot of extra things around.

من چیزهای اضافی زیادی در اطراف ندارم.

Everything has a purpose, and I learned that because I did not like having to pack

همه چیز هدفی دارد و من این را یاد گرفتم زیرا دوست نداشتم

a lot of stuff when I was living in Korea.

وقتی در کره زندگی می کردم وسایل زیادی را بسته بندی کنم.

Again, maybe you're the same way.

باز هم شاید شما هم همینطور باشید. اگر در حال تماشای ویدیو هستید،

Let us know in the comment section if you're watching the video.

در بخش نظرات به ما اطلاع دهید .

I hope you enjoyed the lesson and I'll talk to you in the next one.

امیدوارم از درس لذت برده باشید و در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.