How to Talk About Any Topic in English

IOT.

IOT.

With these three letters,

با این سه

you can talk about any topic in English.

حرف می توانید در مورد هر موضوعی به زبان انگلیسی صحبت کنید.

Welcome to Speak English with Tiffani.

به Speak English with Tiffani خوش آمدید.

I am Teacher Tiffani.

من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست وارد شویم.

The first step is to identify.

قدم اول شناسایی است.

The second step is to organize.

مرحله دوم سازماندهی است.

And the third step is to talk.

و مرحله سوم صحبت کردن است.

So, our first question is:

بنابراین، اولین سوال ما این است:

What types of games do you play at parties?

چه نوع بازی هایی را در مهمانی ها انجام می دهید؟

So we must identify.

پس باید شناسایی کنیم.

What is this question asking us about?

این سوال از ما در مورد چیست؟

Well the topic really is games.

خوب موضوع واقعاً بازی است.

Next, we must organize.

بعد، ما باید سازماندهی کنیم.

So we have who, what, where, when, and why.

بنابراین ما داریم که، چه چیزی، کجا، چه زمانی و چرا.

And the key is to make sure you have

و نکته کلیدی این است که مطمئن شوید

three pieces of information for each of the five Ws.

برای هر یک از پنج Ws سه اطلاعات دارید.

Now, when I go to the last step, talk,

الان که میرم مرحله آخر، حرف

I can give a very clear and very detailed answer.

میزنم، میتونم خیلی واضح و خیلی مفصل جواب بدم.

I usually go to parties with my family,

من معمولا با خانواده، همکارانم یا دوستانم به مهمانی می روم

my coworkers, or my friends.

.

We normally play games like Pictionary,

ما معمولاً بازی هایی مانند Pictionary

Uno, or card games.

، Uno یا بازی های کارتی را انجام می دهیم.

The type of game depends on when the party is

نوع بازی بستگی به این دارد که مهمانی چه زمانی برگزار می شود

and what it's for.

و برای چیست.

Sometimes the parties are for birthdays,

گاهی اوقات مهمانی ها برای تولد،

Saturday night hangouts, or just Sunday fun days.

پاتوق های شنبه شب یا فقط روزهای سرگرم کننده یکشنبه است.

So we will usually play Pictionary

بنابراین ما معمولاً Pictionary را

at my friend's house, Uno at my house,

در خانه دوستم، Uno را در خانه من

and cards when we are at the office.

و وقتی در دفتر هستیم کارت بازی می کنیم.

We love playing games together because it is a nice way

ما عاشق بازی با هم هستیم زیرا این یک راه خوب

to enjoy quality time, be active, and also have some fun.

برای لذت بردن از زمان با کیفیت ، فعال بودن و همچنین سرگرمی است.

Now, let's go into a little bit more detail.

حالا بیایید کمی بیشتر به جزئیات بپردازیم.

Okay, what type of home would like to live in?

خوب، چه نوع خانه ای دوست دارد در آن زندگی کند؟

Again, we have to go to organize our thoughts.

باز هم باید برویم تا افکارمان را سامان دهیم.

Okay, now we have the information

خوب، اکنون اطلاعاتی

that we're going to use to speak about this topic.

داریم که از آن برای صحبت در مورد این موضوع استفاده می کنیم.

For the who I chose to list the people

برای کسانی که انتخاب کردم لیست افرادی را

that I want to live with me in this home.

که می‌خواهم با من در این خانه زندگی کنند، فهرست کنم.

I chose my husband, of course,

من شوهرم را انتخاب کردم، البته

my children and also my parents,

فرزندانم و همچنین پدر و مادرم،

I want them to live with me when they get older.

دوست دارم وقتی بزرگ شدند با من زندگی کنند.

For the what I decided to list three different details

برای چیزی که تصمیم گرفتم سه جزئیات مختلف

about the home that I want to live in.

در مورد خانه ای که می خواهم در آن زندگی کنم فهرست کنم.

A garage, a big kitchen because I like cooking

یک گاراژ، یک آشپزخانه بزرگ چون آشپزی را دوست دارم

and also a basement for entertaining my friends.

و همچنین یک زیرزمین برای سرگرمی دوستانم.

For the when I chose to list three different things

برای زمانی که تصمیم گرفتم سه مورد مختلف را فهرست کنم که

all related to when I wanna buy the house.

همه مربوط به زمانی است که می خواهم خانه بخرم.

So 10 years from now, when I have no debt

پس 10 سال بعد که بدهی ندارم

and also before I retire.

و همچنین قبل از بازنشستگی.

For the where, I decided to give three different facts

برای مکان، تصمیم گرفتم سه واقعیت

or details about the place I want to live,

یا جزئیات مختلف در مورد مکانی که می خواهم زندگی کنم، ارائه دهم،

so for example I said Alabama,

به عنوان مثال، آلاباما را گفتم،

which is actually where I went to university.

جایی که در واقع به دانشگاه رفتم.

A place that is warm or even Tennessee.

جایی که گرم یا حتی تنسی است.

And for the why I chose to give three different reasons

و برای اینکه چرا تصمیم گرفتم سه دلیل مختلف

for why I actually want to live in this house.

برای اینکه چرا واقعاً می‌خواهم در این خانه زندگی کنم، بیاورم.

For example, family time, entertaining

به عنوان مثال، اوقات فراغت خانوادگی، سرگرمی

and also it's been my dream to live in this type of house.

و همچنین رویای من زندگی در این نوع خانه بوده است.

Okay, let's talk about it.

خوب، بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

When I think of the home I would lie to live in,

وقتی به خانه‌ای فکر می‌کنم که می‌خواهم در آن زندگی

it always includes my husband, my children,

کنم، همیشه شامل شوهرم، فرزندانم

and also my parents.

و همچنین والدینم می‌شود.

We've answered the who.

ما به چه کسی پاسخ داده ایم.

And let's pause for a second and look at one

و بیایید یک لحظه مکث کنیم و به یکی

of the patterns in this sentence that we can use

از الگوهای این جمله نگاه کنیم که می توانیم

for future times when we talk.

برای زمان های آینده هنگام صحبت از آن استفاده کنیم.

When I think of.

وقتی فکر می کنم.

This pattern is used when you want to speak about something

این الگو زمانی استفاده می شود که می خواهید در مورد چیزی صحبت کنید

that you have thought about before

که قبلاً در مورد آن فکر کرده اید

or thought about for a long time.

یا برای مدت طولانی به آن فکر کرده اید.

For example, when I think of my home town.

برای مثال، وقتی به شهر خودم فکر می کنم.

When I think of ice cream.

وقتی به بستنی فکر می کنم.

When I think of spending time with my family, okay?

وقتی به این فکر می کنم که با خانواده ام وقت بگذرانم، خوب است؟

Right here when I think of.

همینجا وقتی بهش فکر میکنم

Let's keep going.

بیا ادامه بدیم.

I want to live in a house with a nice garage,

من می خواهم در خانه ای با یک گاراژ زیبا،

a big kitchen and a basement, okay?

یک آشپزخانه بزرگ و یک زیرزمین زندگی کنم، باشه؟

What pattern do we see here?

چه الگویی را در اینجا می بینیم؟

I want to.

من می خواهم.

Now remember, this always deals with desire.

حالا به یاد داشته باشید، این همیشه با میل سروکار دارد.

Something you desire to do.

کاری که آرزوی انجامش را دارید

I want to live in America.

من می خواهم در آمریکا زندگی کنم.

I want to go to school.

من می خواهم به مدرسه بروم.

I want to study English.

من می خواهم انگلیسی بخوانم.

Okay, the next sentence.

باشه جمله بعدی

This type of house would be great

این نوع خانه

for spending family time together and entertaining.

برای گذراندن اوقات خانوادگی با هم و سرگرمی عالی است.

It has always been my dream house.

همیشه خانه رویایی من بوده است.

So these are the reasons why I want this type of house.

بنابراین اینها دلایلی هستند که من این نوع خانه را می خواهم.

Now, let's look at this pattern in this sentence.

حال بیایید به این الگو در این جمله نگاه کنیم.

We see would be great for.

ما می بینیم که عالی خواهد بود.

We use this pattern when we wanna speak about something

ما از این الگو زمانی استفاده می کنیم که می خواهیم در مورد چیزی صحبت کنیم

that is a match.

که مطابقت دارد.

For example, he would be great for Sally.

برای مثال، او برای سالی عالی خواهد بود.

It means he's a good guy for Sally.

یعنی او برای سالی پسر خوبی است.

So we use would be great for when someone or something

بنابراین زمانی که کسی یا

is a match for someone or something else, okay?

چیزی با کسی یا چیز دیگری مطابقت دارد استفاده می کنیم عالی است، خوب؟

Let's keep going to the next sentence.

بیایید به جمله بعدی ادامه دهیم.

My plan is to purchase it within the next 10 years

برنامه من این است که ظرف 10 سال آینده

or before I have to retire.

یا قبل از بازنشستگی آن را بخرم.

I want to have no debt when I purchase it.

من می خواهم در هنگام خرید آن بدهی نداشته باشم.

Now, let's look at the pattern in this sentence.

حالا بیایید به الگوی این جمله نگاه کنیم.

Okay, so the pattern is my plan is to.

خوب، پس الگوی برنامه من این است که.

So we're going to use this pattern

بنابراین

whenever we have a schedule.

هر زمان که برنامه داشته باشیم از این الگو استفاده خواهیم کرد.

This is when we are going to use this pattern.

این زمانی است که قرار است از این الگو استفاده کنیم.

For example, my plan is to study English for one year.

مثلا برنامه من این است که یک سال انگلیسی بخوانم.

My plan is to go to Paris next year.

برنامه من این است که سال آینده به پاریس بروم.

That is my schedule, okay?

این برنامه من است، خوب؟

Let's keep on going to the last sentence.

بیایید به آخرین جمله ادامه دهیم.

The exact state is not important, but it would be nice

ایالت دقیق مهم نیست، اما خوب

to live somewhere warm like Alabama or Tennessee.

است که در جایی گرم مانند آلاباما یا تنسی زندگی کنید.

Now, let's take a look at the pattern in this sentence.

حال بیایید نگاهی به الگوی این جمله بیندازیم.

Okay, we see it would be nice to.

خوب، ما می بینیم که خوب است.

Now, this pattern is used when we want to express

حال از این الگو زمانی استفاده می شود که بخواهیم بیان

that something would be a benefit.

کنیم که چیزی سودمند است.

Something that would be good for us.

چیزی که برای ما خوب باشد.

For example, it would be nice to go home early.

برای مثال، بهتر است زودتر به خانه برگردیم.

Next, have you ever been to a karaoke room?

بعد، آیا تا به حال به اتاق کارائوکه رفته اید؟

Okay, here is all of our information.

خوب، اینجا همه اطلاعات ما است.

For who I chose to list the people that I actually go

برای کسانی که انتخاب کردم افرادی را که در واقع با آنها

to karaoke rooms with.

به اتاق های کارائوکه می روم لیست کنم.

For example, my friends, my students or my coworkers.

مثلاً دوستانم، شاگردانم یا همکارانم.

For what, I chose to list the type of songs or type of music

برای چه، من انتخاب کردم که نوع آهنگ ها یا نوع موسیقی را

that I sing when I go to karaoke rooms.

که هنگام رفتن به اتاق های کارائوکه می خوانم لیست کنم.

For example, I sing 90s songs, ballads and sometimes R&B.

به عنوان مثال، من آهنگ های دهه 90، تصنیف و گاهی R&B می خوانم.

For the when I chose to list the times that I go

برای زمانی که انتخاب کردم زمان هایی را که به اتاق کارائوکه می روم لیست کنم

to the karaoke room,

،

for example Saturdays nights, vacation

مثلاً شنبه شب ها، تعطیلات

or my birthday party or a friend's birthday party.

یا جشن تولدم یا جشن تولد یک دوست.

And for where, I chose to list some of the places I go to.

و برای اینکه کجا، من انتخاب کردم که برخی از مکان‌هایی را که می‌روم فهرست کنم.

For example, a coin karaoke, one near my house,

به عنوان مثال، یک کارائوکه سکه، یکی نزدیک خانه من،

or even a fancy place.

یا حتی یک مکان شیک.

And finally for the why, I chose to list three reason

و در نهایت برای دلیل، انتخاب کردم که سه دلیل را فهرست

why I actually like going to karaoke rooms.

کنم که چرا واقعاً دوست دارم به اتاق های کارائوکه بروم.

I said I like music, it's fun

گفتم موسیقی را دوست دارم، سرگرم کننده است

and also I enjoy dancing and singing.

و همچنین از رقصیدن و آواز خواندن لذت می برم.

Okay, let's begin.

خوب، بیایید شروع کنیم.

I have been to a karaoke room several times

من چندین بار به یک اتاق کارائوکه رفته

because I like music, having fun, and singing and dancing.

ام زیرا موسیقی ، تفریح ​​و آواز خواندن و رقص را دوست دارم.

These are the three reasons why I go to a karaoke room.

این سه دلیلی است که من به اتاق کارائوکه می روم.

Now, let's look at the pattern in this sentence.

حالا بیایید به الگوی این جمله نگاه کنیم.

We have I have been to,

ما رفته ام،

okay?

باشه؟

Now, this refers to an experience,

حالا این به یک تجربه اشاره دارد،

something I have experienced.

چیزی که من تجربه کرده ام.

For example, you can say I have been to America.

مثلا می توانید بگویید من آمریکا بوده ام.

I have been to Paris.

من پاریس بوده ام.

I have been to London.

من در لندن بوده ام.

Or you can say something that's even closer.

یا می توانید چیزی بگویید که حتی نزدیک تر است.

I have been to that university before, okay?

من قبلاً به آن دانشگاه رفته بودم، باشه؟

It's just talking about an experience you have had, okay?

این فقط در مورد تجربه ای صحبت می کند که داشته اید، خوب؟

Let's keep going onto the next sentence.

بیایید به جمله بعدی ادامه دهیم.

Usually I go with my friends, students, or my coworkers.

معمولاً با دوستان، دانش آموزان یا همکارانم می روم.

Now, let's look at the pattern in this sentence.

حالا بیایید به الگوی این جمله نگاه کنیم.

Usually I go with.

معمولا باهاش ​​میرم

Okay, this is something that we do often

بسیار خوب، این کاری است که ما اغلب انجام می دهیم

and then we're going to list the people or the person

و سپس افراد یا افرادی را

that we go with.

که با آنها می رویم فهرست می کنیم.

For example, usually I go with my uncle.

مثلا من معمولا با عمویم می روم.

Usually I go with my sister.

معمولا من با خواهرم می روم.

Let's keep going.

بیا ادامه بدیم.

We often go to one of the many karaoke rooms near my house,

ما اغلب به یکی از بسیاری از اتاق های کارائوکه نزدیک خانه من یا اتاق کارائوکه شیک

or the fancy karaoke room near my friend's house.

نزدیک خانه دوستم می رویم.

There is also an inexpensive karaoke room

همچنین یک اتاق کارائوکه ارزان قیمت

called a coin karaoke room.

به نام اتاق کارائوکه سکه وجود دارد.

So the pattern is we often go to.

بنابراین الگوی این است که ما اغلب به آن می رویم.

Now, this pattern is used to talk about somewhere

اکنون، از این الگو برای صحبت در مورد جایی استفاده می‌شود

that you go to often,

که اغلب به آن می‌روید

or somewhere you regularly visit.

یا جایی که مرتباً از آن بازدید می‌کنید.

Regularly visit.

مرتب بازدید کنید.

For example, we often go to the mall.

به عنوان مثال، ما اغلب به مرکز خرید می رویم.

We often go to the park.

ما اغلب به پارک می رویم.

We often go to the university.

ما اغلب به دانشگاه می رویم.

Okay, let's keep going.

باشه ادامه بدیم

Sometimes we go there on Saturday nights,

گاهی اوقات شنبه شب ها،

during vacation, and also for birthday parties.

در تعطیلات و همچنین برای جشن تولد به آنجا می رویم.

Okay, these three things answered the where.

خوب، این سه مورد به کجا پاسخ دادند.

Let's keep going.

بیا ادامه بدیم.

We usually sing 90s songs,

ما معمولا آهنگ های دهه 90

ballads, or R&B.

، تصنیف یا R&B می خوانیم.

Okay, we've answered all of the five Ws

بسیار خوب، ما به تمام پنج W پاسخ داده ایم

and now we can talk clearly about this topic.

و اکنون می توانیم به وضوح در مورد این موضوع صحبت کنیم.

Next, what types of news do you enjoy watching?

بعد، از تماشای چه نوع اخباری لذت می برید؟

Okay, for the who I have chosen to list the news stations

بسیار خوب، برای کسانی که انتخاب کرده ام تا ایستگاه های خبری را

that I normally watch.

که معمولا تماشا می کنم فهرست کنم.

For who, you don't always have to list a person's name.

برای چه کسی، همیشه لازم نیست نام یک فرد را فهرست کنید.

For this situation,

برای این وضعیت،

I'm just gonna use the news broadcast stations.

من فقط از ایستگاه های پخش خبر استفاده می کنم.

So I've chosen NBC, FOX and CNN.

بنابراین من NBC، FOX و CNN را انتخاب کردم.

For what I chose to list the types of news that I like,

برای آنچه انتخاب کردم انواع اخباری را که دوست دارم فهرست کنم،

for example sports, culture and weather.

مثلاً ورزش، فرهنگ و آب و هوا.

For when I'm listing the three periods of time

برای زمانی که من سه دوره زمانی را

that I normally watch the news.

که معمولاً اخبار را تماشا می کنم لیست می کنم.

For example, before work, after work and on the weekends.

به عنوان مثال، قبل از کار، بعد از کار و در تعطیلات آخر هفته.

For where I'm listing the three places

برای جایی که من سه مکان را لیست می

I normally watch the news.

کنم که معمولاً اخبار را تماشا می کنم.

For example, on the train, my home,

مثلاً در قطار، خانه من

or even my sister's home.

یا حتی خانه خواهرم.

And last why, why do I watch the news.

و در آخر چرا، چرا اخبار را تماشا می کنم.

Well, first I love sports,

خب اولا من عاشق ورزش هستم، به

I think the news is interesting

نظرم خبر جالب است

and I also think the news is important.

و همچنین فکر می کنم خبر مهم است.

Now, let's talk about it, here we go.

حالا بیایید در مورد آن صحبت کنیم، به اینجا می رویم.

Normally, I watch the news before work, after work,

به طور معمول، من اخبار را قبل از کار، بعد از کار

and on the weekends.

و آخر هفته ها تماشا می کنم.

Now, let's see the pattern in this sentence.

حالا بیایید الگوی این جمله را ببینیم.

Normally I thing thing thing.

به طور معمول من چیزهایی را دنبال می کنم.

Or normally I dot dot dot.

یا به طور معمول من dot dot.

So we use this pattern normally I

بنابراین،

when we wanna talk about something that we do often

زمانی که می‌خواهیم درباره کاری که اغلب

or on a regular basis,

یا به طور منظم انجام می‌دهیم، صحبت کنیم، به طور معمول از این الگو استفاده می‌کنیم،

just like in our previous example.

درست مانند مثال قبلی.

Often or on a regular basis.

اغلب یا به طور منظم.

For example, normally I go to school.

مثلا من به طور معمول به مدرسه می روم.

Normally I teach English.

معمولا من انگلیسی تدریس می کنم.

Normally I eat breakfast,

معمولاً من صبحانه می‌خورم،

so something that you do often or on a regular basis.

بنابراین کاری که شما اغلب یا به طور منظم انجام می‌دهید.

Okay, let's keep going.

باشه ادامه بدیم

I watch it either on the train, at my home,

من آن را یا در قطار، در خانه

or even at my sister's house.

یا حتی در خانه خواهرم تماشا می کنم.

Okay, now we're gonna look at the pattern.

خوب، حالا ما الگو را بررسی می کنیم.

I watch it either.

من هم تماشاش میکنم

Now, we normally use this pattern when we have options,

اکنون، ما معمولاً زمانی از این الگو استفاده می کنیم که گزینه هایی داریم،

different things that we can do.

کارهای مختلفی که می توانیم انجام دهیم.

For example, I watch it either at home, at my sister's house

به عنوان مثال، من آن را یا در خانه، در خانه خواهرم

or on the train.

یا در قطار تماشا می کنم.

There are three different options that I have,

سه گزینه مختلف وجود دارد که من دارم،

three different places that I can watch it.

سه مکان مختلف که می توانم آن را تماشا کنم.

So I could also say I watch it either on my TV,

بنابراین می‌توانم بگویم که آن را روی تلویزیون،

on my phone or on my computer.

تلفن یا رایانه‌ام تماشا می‌کنم.

You see, I have three options

ببینید، من سه گزینه

and I always use or.

دارم و همیشه از یا استفاده می کنم.

So we can even change the verb to something else.

بنابراین حتی می توانیم فعل را به چیز دیگری تغییر دهیم.

I eat it either at home, on the train

من آن را یا در خانه می خورم، در قطار

or at my sister's house.

یا در خانه خواهرم.

Okay, let's keep going.

باشه ادامه بدیم

My favorite news channels are NBC, FOX, and CNN,

کانال های خبری مورد علاقه من NBC، FOX و CNN هستند،

because they are very popular news channels.

زیرا آنها کانال های خبری بسیار محبوب هستند.

Now, the pattern in this sentence is very easy.

حالا الگوی این جمله خیلی راحته.

My favorite dot dot dot,

نقطه نقطه مورد علاقه من،

so let's just keep going.

پس بیایید ادامه دهیم.

I enjoy watching sports news, cultural news,

من از تماشای اخبار ورزشی، اخبار فرهنگی

and news about the weather, okay?

و اخبار مربوط به آب و هوا لذت می برم، باشه؟

This is also very simple, I enjoy dot dot dot.

این نیز بسیار ساده است، من از dot dot لذت می برم.

Very simple, let's keep going.

خیلی ساده است، ادامه دهیم.

This is because I love sports

این به این دلیل است که من ورزش را دوست دارم

and I also find the other types of news

و انواع دیگر اخبار

to be interesting and important.

را نیز جالب و مهم می دانم.

Okay, the pattern in this sentence is this is because.

خوب، الگوی این جمله به این دلیل است.

Now, we can use this pattern when we want to give a reason

حالا وقتی می خواهیم برای چیزی دلیل بیاوریم می توانیم از این الگو استفاده

for something, okay?

کنیم، خوب؟

For example, this is because I love eating ice cream.

به عنوان مثال، این به این دلیل است که من عاشق بستنی خوردن هستم.

This is because I love traveling.

این به این دلیل است که من عاشق سفر هستم.

This is because I love going to work early in the morning.

این به این دلیل است که من دوست دارم صبح زود سر کار بروم.

So before we use this is because

بنابراین قبل از استفاده از این به این

there has to be an action happening before it.

دلیل است که باید یک عمل قبل از آن اتفاق بیفتد.

So, for example, I said I enjoy watching sports news,

مثلاً گفتم از دیدن اخبار ورزشی

cultural news, and news about the weather.

، اخبار فرهنگی و اخبار آب و هوا لذت می برم.

The next thing I'm going to do is to give the reasons why.

کار بعدی که قرار است انجام دهم این است که دلایل آن را بیاورم.

So this is because I love sports and I also find

بنابراین این به این دلیل است که من ورزش را دوست دارم و

the other types of news to be interesting and important.

انواع دیگر اخبار را نیز جالب و مهم می دانم.

Okay, so now you understand this pattern.

خوب، حالا شما این الگو را درک می کنید.

I've answered and I've talked about this topic.

من پاسخ داده ام و در مورد این موضوع صحبت کرده ام.

Next, what is your favorite sport?

بعد، ورزش مورد علاقه شما چیست؟

Okay, for the who I've chosen to list people

بسیار خوب، برای کسانی که من انتخاب کرده ام تا لیستی

that are related to the sport that I like.

از افراد مرتبط با ورزشی که من دوست دارم را انتخاب کنم.

For example, my dad, my friend Wilma and my college friends.

برای مثال، پدرم، دوستم ویلما و دوستان دانشگاهی من.

For the what, I've decided to list different things

برای چه، تصمیم گرفتم موارد مختلفی را

regarding basketball.

در مورد بسکتبال فهرست کنم.

For example, watched him play, played one-on-one,

به عنوان مثال، بازی او را تماشا کردم ، تک به تک

and played on a team.

بازی کرد و در یک تیم بازی کرد.

Now, something that is different about this example

حال، چیزی که در مورد این مثال متفاوت

is there is a connection between the first one,

است این است که بین اولی،

between the second one and also between the last one.

بین دومی و همچنین بین آخری ارتباط وجود دارد.

So, for example, my dad what?

خب مثلا بابام چی؟

I watched him play.

من بازی او را تماشا کردم.

My friend Wilma what?

دوست من ویلما چی؟

I played one-on-one with her.

من باهاش ​​تک به تک بازی کردم

My college friends what?

دوستان دانشگاهی من چی؟

I played on a team with them.

من در یک تیم با آنها بازی کردم.

So as we move forward, there will still be a connection.

بنابراین همانطور که به جلو می رویم، هنوز یک ارتباط وجود خواهد داشت.

Let's keep going.

بیا ادامه بدیم.

For when I've listed when this happened.

برای زمانی که من لیست کرده ام چه زمانی این اتفاق افتاده است.

For example as a child I watched my dad play.

به عنوان مثال در کودکی بازی پدرم را تماشا می کردم.

As kids and now I played basketball

در کودکی و اکنون بسکتبال بازی

or I still play one-on-one with my friend Wilma

می‌کردم یا هنوز هم با دوستم ویلما

and also four years,

و همچنین چهار سال تک

so I played on a team with my college friends

به تک بازی می‌کنم، بنابراین چهار سال با دوستان دانشگاهم در یک تیم بازی کردم

for four years.

.

Okay, let's keep going.

باشه ادامه بدیم

Where?

At an outdoor court, at school and even at a college gym.

جایی که؟

در یک دادگاه در فضای باز، در مدرسه و حتی در یک سالن بدنسازی کالج.

Now, for why I decided to list three reasons

حالا، برای اینکه چرا تصمیم گرفتم سه دلیل را

why I like basketball.

برای اینکه چرا بسکتبال را دوست دارم، فهرست کنم.

For example, I'm an athlete,

مثلا من یک ورزشکار هستم،

I think it's good exercise and it's a fast-paced game.

فکر می کنم ورزش خوبی است و یک بازی سریع است.

Okay, now let's talk about it.

خوب، حالا بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

My favorite sport is basketball.

ورزش مورد علاقه من بسکتبال است.

It is a good form of exercise

این یک شکل خوب از ورزش است

and it is also a fast-paced game.

و همچنین یک بازی سریع است.

So, being that I am an athlete, I really enjoy it.

بنابراین، از آنجایی که من یک ورزشکار هستم، واقعاً از آن لذت می برم.

Now, let's look at one of the patterns within this sentence.

حال، بیایید به یکی از الگوهای درون این جمله نگاه کنیم.

Now, in the third sentence we see a pattern

حال، در جمله سوم ما یک الگو

so being that I am.

را می بینیم که من هستم.

Now, this pattern is used when we wanna show proof

اکنون، این الگو زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهیم

or provide evidence for something we're talking about.

برای چیزی که در مورد آن صحبت می‌کنیم، اثبات کنیم یا مدرکی ارائه کنیم.

For example, so being that I am an athlete,

به عنوان مثال، از آنجایی که من یک ورزشکار هستم،

I really enjoy it.

واقعاً از آن لذت می برم.

Well, this is the proof or even the reason

خوب، این دلیل یا حتی دلیلی است

why I would like basketball.

که من بسکتبال را دوست دارم.

So, for example, let's say I am talking

بنابراین، برای مثال، فرض کنید من در

about being an English teacher.

مورد معلم زبان انگلیسی بودن صحبت می کنم.

Well, I could say this.

خب من میتونم اینو بگم

So being that I am an American,

بنابراین از آنجایی که من یک آمریکایی هستم،

I teach English to students.

انگلیسی را به دانش آموزان آموزش می دهم.

Well, of course, since I'm American I speak English

خوب، البته، از آنجایی که من آمریکایی هستم، انگلیسی

which gives me a reason for being able to teach English.

صحبت می کنم که دلیلی برای توانایی تدریس انگلیسی به من می دهد .

Okay, let's continue.

باشه ادامه بدیم

As a child, I used to watch my dad play basketball

در کودکی، پدرم را

with his friends at an outdoor court.

با دوستانش در زمین باز بسکتبال تماشا می کردم.

Now, you notice that I actually included

حالا متوجه شدید که من در واقع

more than one of the Ws in this sentence.

بیش از یکی از W ها را در این جمله گنجانده ام.

My dad, outdoor court, so I included who and also where.

پدر من، دادگاه در فضای باز، بنابراین من شامل چه کسی و همچنین در کجا.

So now, let's look at the pattern with this sentence.

خب حالا بیایید الگوی این جمله را بررسی کنیم.

The pattern is I used to.

الگوی من عادت کرده است.

Okay, now, I used to is used when we want to talk

بسیار خوب، اکنون، من قبلاً زمانی استفاده می شود که می خواهیم در

about something that we did in the past.

مورد کاری که در گذشته انجام داده ایم صحبت کنیم.

Something we did in the past but we don't do anymore.

کاری که در گذشته انجام دادیم اما دیگر انجام نمی دهیم.

For example, I used to study Spanish.

مثلاً من اسپانیایی می خواندم.

Or I used to like going to the movies.

یا قبلا دوست داشتم به سینما بروم.

Okay, let's keep going.

باشه ادامه بدیم

When I got old enough to play,

وقتی به اندازه کافی بزرگ شدم که بتوانم بازی

I started to play one-on-one with my friend Wilma.

کنم، شروع به بازی تک به تک با دوستم ویلما کردم.

Now, let's look at the sentence pattern really quickly.

اکنون، بیایید به الگوی جملات واقعاً سریع نگاه کنیم.

When I got old enough,

وقتی به اندازه کافی بزرگ شدم،

I.

من.

Okay, so this is kind of like a couple pattern,

بسیار خوب، پس این به نوعی شبیه یک الگوی زوج است،

let's look at it down here.

بیایید در اینجا به آن نگاه کنیم.

So what's happening is

بنابراین آنچه اتفاق می افتد این است

I'm talking about a period of time

که من در مورد یک دوره زمانی

plus what I did.

به اضافه کاری که انجام دادم صحبت می کنم.

So, for example, I could say

بنابراین، برای مثال، می توانم

when I got old enough,

بگویم وقتی به اندازه کافی بزرگ

I started to learn how to play the piano.

شدم، شروع به یادگیری نواختن پیانو کردم.

Okay, let's keep going to the next sentence.

باشه بریم سر جمله بعدی

We played basketball at school almost every day as kids

ما در دوران کودکی تقریباً هر روز بسکتبال در مدرسه

and we sill play each other now, okay?

بازی می‌کردیم و حالا با هم بازی می‌کنیم، باشه؟

Now, the patterns in this sentence are very simple,

حالا الگوهای این جمله بسیار ساده هستند،

so let's keep going with the next sentence.

پس بیایید با جمله بعدی ادامه دهیم.

Then, when I got to college, I played on a team

سپس، وقتی به دانشگاه رسیدم، حدود چهار سال با دوستان دانشگاهم در یک تیم بازی

with my college friends for about four years.

کردم .

Okay, now, there's one pattern in this sentence

خوب، حالا، یک الگو در این جمله وجود دارد

that I want us to look at closely.

که می خواهم از نزدیک به آن نگاه کنیم.

Here's the pattern.

در اینجا الگو است.

For about.

برای حدود.

Now, let's take this on this side and let's look at it.

حالا بیایید این را از این طرف بگیریم و به آن نگاه کنیم.

Now, we use for about when we want

اکنون، ما برای زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم

to guess a period of time.

یک دوره زمانی را حدس بزنیم.

Guess or average,

حدس بزنید یا متوسط

give an average amount of time.

، مقدار متوسط ​​زمان بدهید.

For example, I can say, "Oh, I have studied English

به عنوان مثال می توانم بگویم: "اوه، من

for about two and a half years."

حدود دو سال و نیم است که انگلیسی خوانده ام."

It's not an exact time, but I'm guessing,

زمان دقیقی نیست، اما حدس

I'm giving an overall amount of time, okay?

می زنم، کلی زمان می دهم، باشه؟

Giving an average.

معدل دادن.

Or I can say, "Hmm, I've been here

یا می توانم بگویم، "هوم، من

for about an hour," okay?

حدود یک ساعت است که اینجا هستم"، خوب؟

So we use for about when we're guessing

بنابراین ما برای زمانی که در حال حدس زدن هستیم استفاده می

or if we're trying to give an average amount of time, okay?

کنیم یا اگر سعی می کنیم زمان متوسطی را در نظر بگیریم، خوب است؟

And the last sentence, here we go.

و جمله آخر، اینجا می رویم.

We mainly played in the college gym.

ما عمدتا در سالن بدنسازی کالج بازی می کردیم.

It was great.

عالی بود.

Okay, one last pattern here.

خوب، آخرین الگوی اینجاست.

We mainly.

ما عمدتا.

Now, for this one, this is when you want to say something

حالا، برای این یکی، این زمانی است که شما می خواهید چیزی بگویید

that you did a majority of the time.

که اکثر اوقات انجام داده اید.

So we're gonna say a majority.

بنابراین ما می گوییم اکثریت.

For example, let's see we mainly eat ice cream on Sundays.

به عنوان مثال، بیایید ببینیم که ما عمدتاً در روزهای یکشنبه بستنی می خوریم.

Well, the majority of the time we eat ice cream on Sundays.

خب، اکثر اوقات ما یکشنبه ها بستنی می خوریم.

Or we mainly go to school every day, so majority.

یا ما عمدتاً هر روز به مدرسه می رویم ، بنابراین اکثریت.

Or you could even say usually, okay?

یا حتی می توانید بگویید، خوب؟

This is a good expression to use,

این یک عبارت خوب برای استفاده است،

a good pattern to use.

یک الگوی خوب برای استفاده.

So we mainly go there after school,

بنابراین ما عمدتاً بعد از مدرسه به آنجا می رویم،

something we do a majority of the time or usually, okay?

کاری که اکثر اوقات انجام می دهیم یا معمولاً، خوب است؟

This is how you answer and talk about this topic

اینگونه پاسخ می دهید و در مورد این موضوع صحبت می کنید

and these are some patterns.

و این چند الگو است.

Now, if you want even more details and more examples

اکنون، اگر جزئیات بیشتر و مثال‌های بیشتری

on how to answer any question in English,

در مورد نحوه پاسخ دادن به هر سؤالی به زبان انگلیسی

then you must get your

می‌خواهید، باید همین امروز کتاب الکترونیکی

How to Make Long Sentences in English ebook today.

نحوه ساخت جملات طولانی به زبان انگلیسی خود را دریافت کنید.

Through this ebook,

از طریق این کتاب الکترونیکی

you will learn how to answer any question in English

یاد خواهید گرفت که چگونه به هر سوالی به زبان انگلیسی پاسخ دهید

and also how to make long sentences in English.

و همچنین چگونه جملات طولانی به زبان انگلیسی بسازید.

Keep learning and go

به یادگیری ادامه دهید و امروز

to speakenglishwithtiffani.com/howtoebooks today.

به speakenglishwithtiffani.com/howtoebooks بروید .