ENGLISH WORDS | How To Use English Words In Real Life

Hey in today's lesson, I'm going to teach you how to use English vocabulary

سلام، در درس امروز، من به شما آموزش می دهم که چگونه از

words in real life situations.

کلمات واژگان انگلیسی در موقعیت های واقعی استفاده کنید.

In this series, I show you how to actually apply what you're learning.

در این مجموعه، من به شما نشان می‌دهم که چگونه در واقع آنچه را که یاد می‌گیرید به کار ببرید.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I'm teacher.

خب پس من معلمم

Tiffani, let's jump right in.

تیفانی، بیایید به داخل بپریم.

Now the very first word I want to explain to you is this one perk

حالا اولین کلمه ای که می خواهم برای شما توضیح بدهم این است که

good job again after me Herc.

بعد از من دوباره این کار خوب است.

Excellent last time per.

برای آخرین بار عالی بود

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this word perk just means an advantage or something extra, again,

حال، این کلمه perk فقط به معنای مزیت یا چیز اضافی، دوباره

an advantage or something extra.

، مزیت یا چیز اضافی است.

Now, how can you use this in real life?

حال، چگونه می توانید از این در زندگی واقعی استفاده کنید؟

Let me tell you this quick story.

بگذارید این داستان سریع را برای شما تعریف کنم.

So I used to work for next.

بنابراین من برای بعدی کار می کردم.

I worked for NASA for a while.

مدتی برای ناسا کار کردم.

And I also worked in different government sectors.

و همچنین در بخش های مختلف دولتی کار کردم.

So I enjoyed my different jobs and my different responsibilities, but one

بنابراین من از مشاغل مختلف و مسئولیت های متفاوتم لذت بردم، اما یک

perk of working for the government.

مزیت کار برای دولت.

Was that I had an unlimited supply of pens and markers available to me now.

این بود که الان تعداد نامحدودی خودکار و نشانگر در دسترسم بود.

I love drawing.

من عاشق طراحی هستم.

I love nice pens.

من عاشق قلم های زیبا هستم

I love nice pencils.

من عاشق مدادهای زیبا هستم

So I used to buy a lot of pencils and pens and.

بنابراین من مداد و خودکار زیادی می خریدم و.

But when I started working for the government, I remember the day my

اما زمانی که برای دولت شروع به کار کردم، روزی را به یاد می آورم که

boss took me into the supply room and there were pins everywhere.

رئیسم مرا به اتاق تدارکات برد و همه جا سنجاق هایی بود.

Thousands of pins, thousands of markers, highlighters of every color and every

هزاران سنجاق، هزاران نشانگر، هایلایتر با هر رنگ و هر

shape and size and I wasn't heaven.

شکل و اندازه و من بهشت ​​نبودم.

And I said, oh, so this is one of the perks of working for the gun.

و من گفتم، اوه، پس این یکی از امتیازات کار برای تفنگ است.

I could have access to all the stationery I wanted.

می توانستم به تمام لوازم التحریر که می خواستم دسترسی داشته باشم.

So my notebooks for work looked beautiful.

بنابراین دفترهای کار من زیبا به نظر می رسید.

Make sense?

Right.

معنی دارد؟

درست.

So again, what I want you to think about again, using this word?

بنابراین دوباره، من می خواهم که شما با استفاده از این کلمه دوباره به چه چیزی فکر کنید؟

Think about your job.

به شغل خود فکر کنید.

What are some of the perks of your job?

برخی از مزایای شغل شما چیست؟

Think of the advantages.

به مزایای آن فکر کنید.

Maybe your job is very close to your home.

شاید شغل شما بسیار نزدیک به خانه شما باشد.

Maybe you also have access to a lot of stationary.

شاید شما نیز به بسیاری از وسایل ثابت دسترسی داشته باشید.

Think of the perks of your job.

به مزایای شغل خود فکر کنید.

What are the advantages that you receive from working at your job?

مزایایی که از کار کردن در شغل خود دریافت می کنید چیست؟

Now, let me give you an example sentence.

حالا یک جمله مثال بزنم.

We're going to look at three.

ما سه مورد را بررسی می کنیم.

The first one is.

اولی است.

One of the perks of online shopping is finding the best deals for

یکی از مزایای خرید آنلاین ، یافتن بهترین پیشنهادها

the item you want to purchase.

برای کالایی است که می خواهید خریداری کنید.

Make sense.

Right now, sentence number two, American express blue offers a wide range of perks.

معنی دارد.

در حال حاضر، جمله شماره دو، آبی اکسپرس آمریکایی طیف وسیعی از امتیازات را ارائه می دهد.

American express is a type of credit card.

امریکن اکسپرس نوعی کارت اعتباری است.

It offers a wide range, many different.

طیف گسترده ای را ارائه می دهد، بسیار متفاوت است.

Perks.

امتیازات

Excellent.

عالی

Now Cindy's number three.

حالا سیندی شماره سه است.

You might think of these cards, like business cards with

ممکن است به این کارت‌ها فکر کنید ، مانند کارت‌های ویزیت با

Hertz, you caught it, right?

هرتز، درست است؟

So now you understand the meaning of this word perk again.

پس حالا دوباره معنی این کلمه perk را فهمیدید.

Think about your job.

به شغل خود فکر کنید.

If you're not working right now, maybe your previous job or when you

اگر در حال حاضر کار نمی کنید، شاید شغل قبلی یا زمانی

were in school or your college or university, think of some of the

که در مدرسه یا کالج یا دانشگاه بودید، به برخی از

perks of your job or your university.

مزایای شغل یا دانشگاه خود فکر کنید.

Put them in the comment section, let's all kind of practice together.

آنها را در بخش نظرات قرار دهید، بیایید همه با هم تمرین کنیم.

Now let's move on to word number two and see how you can use it in real life.

حالا بیایید به کلمه شماره دو برویم و ببینیم چگونه می توانید از آن در زندگی واقعی استفاده کنید.

The second word is thrive.

کلمه دوم شکوفایی است.

A little tricky.

I know, but your tongue through your teeth for the T H sound after me thrive.

کمی مشکل.

من می دانم، اما زبان شما از طریق دندان هایتان برای صدای T H بعد از من رشد می کند.

Excellent.

عالی

Last time after me thrive.

آخرین بار بعد از من شکوفا شد.

Great job now thrive just means to grow, develop, or be successful to

شغل عالی در حال حاضر پیشرفت فقط به معنای رشد کردن، توسعه یافتن یا موفقیت در

grow, develop, or be successful.

رشد، توسعه یا موفقیت است.

Now this word can be used in so many different situations,

اکنون این کلمه را می توان در موقعیت های مختلف،

real life situations, one that's actually connected to.

موقعیت های زندگی واقعی، موقعیت هایی که در واقع به آن مرتبط است، استفاده کرد.

So I have been an English teacher on YouTube for a long time.

بنابراین من مدت زیادی است که در یوتیوب معلم زبان انگلیسی هستم.

And I remember when I first started out, I bought a plant that plant

و به یاد دارم وقتی برای اولین بار شروع به کار کردم، گیاهی را خریدم که

represented my growth as a teacher online and helping students.

نشان دهنده رشد من به عنوان یک معلم به صورت آنلاین و کمک به دانش آموزان بود.

However, That plant didn't last because the sun was too hot at one point.

با این حال، آن گیاه دوام نیاورد زیرا خورشید در یک نقطه خیلی داغ بود.

And then there was too much water being given to the plant, to the plant.

و سپس آب زیادی به گیاه داده شد، به گیاه.

Didn't.

نکرد.

And I was a little sad, but I bought another plant.

و من کمی غمگین بودم، اما یک گیاه دیگر خریدم.

I bought a snake plant and snake plants are known for their ability

من یک گیاه مار خریدم و گیاهان مار به دلیل توانایی خود

to thrive in any condition.

برای رشد در هر شرایطی شناخته شده اند.

Now, this snake plant is actually right in front of me right now.

در حال حاضر، این گیاه مار در واقع درست در مقابل من است.

I haven't watered it in a while because you're not supposed to water it often.

خیلی وقته بهش آب ندادم چون قرار نیست زیاد بهش آب بدی.

It thrives very easily.

خیلی راحت رشد میکنه

It thrives in any condition.

در هر شرایطی رشد می کند.

Again, it can grow.

باز هم می تواند رشد کند.

In any condition.

در هر شرایطی.

So in English we say thrive.

بنابراین در انگلیسی می گوییم thrive.

Now you can use this word to talk about many different things.

اکنون می توانید از این کلمه برای صحبت در مورد چیزهای مختلف استفاده کنید.

She's thriving now because she goes to a school that's not too far from her.

او اکنون در حال پیشرفت است زیرا به مدرسه ای می رود که خیلی دور از او نیست.

Parents' home.

خانه والدین.

He's thriving right now because he's using his talents.

او در حال حاضر در حال پیشرفت است زیرا از استعدادهایش استفاده می کند.

So thrive can be used in many different real life situations.

بنابراین می توان از thrive در بسیاری از موقعیت های زندگی واقعی استفاده کرد.

I want you to try to use thrive as well.

از شما می خواهم سعی کنید از thrive نیز استفاده کنید.

At least one time.

حداقل یک بار.

And you can also put an example in the comment section.

و همچنین می توانید در قسمت نظرات یک نمونه قرار دهید.

Now here's the first example sentence I want to give you a business

اکنون اولین جمله مثالی است که می خواهم به شما بگویم یک تجارت

cannot thrive without investment.

بدون سرمایه گذاری نمی تواند رشد کند.

Uh, business cannot thrive without investments.

اوه، تجارت بدون سرمایه گذاری نمی تواند پیشرفت کند .

Sentence.

جمله.

Number two, loving relationships thrive in an open and honest environment.

شماره دو، روابط عاشقانه در یک محیط باز و صادقانه رشد می کنند.

They grow.

رشد می کنند.

They get stronger when the couple, the man and the woman are speaking together

زمانی که زن و شوهر، زن و مرد با هم صحبت

to each other and they're open and honest.

می‌کنند قوی‌تر می‌شوند و باز و صادق هستند.

Now sentence number three.

حالا جمله شماره سه.

These animals rarely thrive in captivity.

این حیوانات به ندرت در اسارت رشد می کنند.

They don't grow, they don't develop in the same way they would.

آنها رشد نمی کنند، به همان شکلی که رشد می کنند رشد نمی کنند.

If they were out in the wild.

اگر در طبیعت بیرون بودند.

You see, we can use this word in many different real life situations thrive.

ببینید، ما می‌توانیم از این کلمه در موقعیت‌های مختلف زندگی واقعی استفاده کنیم.

So think about a child and what type of environment would a child thrive

بنابراین در مورد یک کودک فکر کنید که یک کودک چه نوع محیطی را شکوفا می کند

and grow and become more intelligent.

و رشد می کند و باهوش تر می شود.

Comment section.

بخش نظرات

Alright, here is word number three.

خوب، اینجا کلمه شماره سه است.

Word number three is bluff.

کلمه شماره سه بلوف است.

Yes.

This one is also a little tricky to pronounce again, blah, blah, blah.

آره.

این یکی نیز کمی دشوار است برای تلفظ دوباره، بل، بل، بلا.

Excellent that Bo Bo be sounding that F sound real quick.

عالی است که بو بو صدای F بسیار سریع دارد.

Remember if you want to improve your pronunciation,

به یاد داشته باشید اگر می خواهید تلفظ خود را بهبود ببخشید،

don't forget to download the

دانلود

English with Tiffani app.

انگلیسی با برنامه Tiffani را فراموش نکنید.

Again,

باز هم

you can have it on your Android or your iPhone.

می توانید آن را روی اندروید یا آیفون خود داشته باشید.

Whichever phone you have.

هر گوشی که داری

This app includes pronunciation lessons and so much more to

این برنامه شامل درس های تلفظ و خیلی چیزهای دیگر است تا

help you improve your English.

به شما در بهبود زبان انگلیسی کمک کند.

So again, bluff can be a little bit tricky, but all you need

بنابراین دوباره، بلوف می تواند کمی مشکل باشد، اما تنها چیزی که نیاز دارید

is a little bit more practice.

کمی تمرین بیشتر است.

The link is in the description for the

لینک در توضیحات برای

English, with Tiffani.

انگلیسی، با تیفانی است.

So again,

بنابراین دوباره،

a block.

یک بلوک.

Excellent.

Now this word just means pretending in a difficult situation or trying to

عالی

حال این کلمه فقط به معنای تظاهر در یک موقعیت دشوار یا تلاش برای

deceive someone as to one's abilities or intentions now, real life situation.

فریب دادن کسی در مورد توانایی ها یا نیات خود در حال حاضر، موقعیت واقعی زندگی است.

When I turned 27, I was living in South Korea and I've told this story

وقتی 27 ساله شدم، در کره جنوبی زندگی می کردم و این داستان

during a story time, before a while.

را قبل از مدتی در طول یک داستان تعریف کرده ام.

And we were planning a surprise party for another friend of ours who was

و ما در حال برنامه ریزی یک مهمانی غافلگیرکننده برای یکی دیگر از دوستانمان بودیم که در

actually going to be leaving Korea.

واقع قرار بود کره را ترک کند.

And her birthday was before she was going to leave.

و تولدش قبل از رفتنش بود.

So we were planning a surprise party for her.

بنابراین ما در حال برنامه ریزی یک جشن غافلگیر کننده برای او بودیم.

Now I was helping with the planning of this party.

حالا من در برنامه ریزی این مهمانی کمک می کردم.

So we were going to the venue, the location.

بنابراین ما به محل برگزاری، محل برگزاری.

And when I opened the door to the place we were having, the party, people were

و وقتی در محلی را که داشتیم، مهمانی باز کردم، مردم

everywhere and they screamed surprised.

همه جا بودند و با تعجب فریاد می زدند.

And I said, guys, she's not here yet.

و من گفتم، بچه ها، او هنوز اینجا نیست.

She's not here yet.

او هنوز اینجا نیست.

They were like, no TIF surprise.

آنها مانند، هیچ تعجب TIF بود.

I was like, what do you guys mean?

گفتم بچه ها منظورتون چیه؟

You see, my birthday was at the same time as this friend's birthday was,

ببینید، تولد من همزمان با تولد این دوست بود،

but I thought everyone was bluffing and that they were just trying to trick me.

اما فکر می کردم همه دارند بلوف می زنند و فقط می خواهند مرا فریب دهند.

It was actually for her, but actually the party was.

در واقع برای او بود، اما در واقع مهمانی بود.

They really hadn't been bluffing the whole time.

آنها واقعاً در تمام مدت بلوف نمی زدند.

They were tricking me into thinking it was for her when it was actually for me.

آنها مرا فریب می دادند که فکر کنم برای اوست در حالی که واقعاً برای من بود.

Bluffing makes sense.

بلوف کردن منطقی است.

All right.

خیلی خوب.

So here we go.

پس بزن که بریم.

Sentence, number one, she says someone else has made her a higher

جمله شماره یک، او می گوید که شخص دیگری به او پیشنهاد بالاتری داده است

offer, but I think she's bluffing.

، اما من فکر می کنم او بلوف می زند.

I think she's.

من فکر می کنم او است.

Bluffing and lying are very similar.

بلوف زدن و دروغگویی بسیار شبیه هم هستند.

So you know how to use the word lying.

بنابراین شما می دانید که چگونه از کلمه دروغ استفاده کنید.

Now you can use the word bluffing.

حالا می توانید از کلمه بلوف استفاده کنید.

Now, next one, here we go.

در حال حاضر، بعدی، به اینجا می رویم.

Everyone could tell that he was bluffing.

همه می توانستند بگویند که او بلوف می زد.

He's not telling the truth.

او حقیقت را نمی گوید.

He's bluffing.

داره بلوف میزنه

You can use this in many different real life situations.

شما می توانید از آن در موقعیت های مختلف زندگی واقعی استفاده کنید.

Next he is kind and friendly, but he Bluffs.

بعد او مهربان و صمیمی است، اما بلوف می زند.

He lies a lot again, using this in a real life situation.

او دوباره زیاد دروغ می گوید و از آن در موقعیت واقعی زندگی استفاده می کند.

So the third word bluff.

بنابراین کلمه سوم بلوف.

Now the fourth word is a little bit longer, but it's very useful.

حالا کلمه چهارم کمی طولانی تر است، اما بسیار مفید است.

This word is pro longed again, pro longed.

این کلمه دوباره طولانی است، طولانی است.

Excellent.

Last time after me pro long.

عالی

آخرین بار بعد از من طولانی مدت.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this just means lasting longer than usual or expected lasting

اکنون، این فقط به معنای دوام بیشتر از حد معمول است یا انتظار می رود که

longer than usual or expected.

بیشتر از حد معمول یا انتظار می رود.

Now real life situation I told you before several months ago, that one

در حال حاضر وضعیت واقعی زندگی من قبلاً چندین ماه پیش به شما گفته بودم که یکی

of the best shows you can watch one of the best TV dramas you can watch.

از بهترین برنامه هایی است که می توانید یکی از بهترین درام های تلویزیونی را تماشا کنید.

If you want to understand Americans and Americans.

اگر می خواهید آمریکایی ها و آمریکایی ها را درک کنید.

The show is called.

نمایش نام دارد.

This is us absolutely amazing.

این ما کاملا شگفت انگیز است.

This show shows so much about Americans, again, not just from

این نمایش خیلی چیزها را در مورد آمریکایی ها نشان می دهد، نه فقط از

the black perspective, not just from the white perspective, but

دیدگاه سیاه پوستان، نه فقط از دیدگاه سفیدپوستان، بلکه

literally Americans in general.

به معنای واقعی کلمه آمریکایی ها به طور کلی.

You'll see many different cultures in the show.

فرهنگ های مختلف زیادی را در نمایش خواهید دید.

It's a great show.

این یک نمایش عالی است.

So the show, actually it went off last week.

بنابراین نمایش، در واقع هفته گذشته پخش شد.

The season, not the season of the show finale was laughing.

فصل، نه فصل پایانی نمایش، خنده بود.

But the show really was good.

اما نمایش واقعا خوب بود.

So every week people would wait for the show to come on, but when COVID hit the

بنابراین، مردم هر هفته منتظر اجرای نمایش بودند، اما زمانی که کووید در

pandemic of 2020, it didn't come on.

سال 2020 همه‌گیر شد، این برنامه اجرا نشد.

As often as we would have liked, which was understandable, but there

هر چند وقت یکبار که ما دوست داشتیم، که قابل درک بود،

was a period of prolonged period where the show did not come on TV.

اما یک دوره طولانی بود که نمایش در تلویزیون پخش نشد.

I mean, several months.

یعنی چند ماهه

So everyone was wondering what's happening.

بنابراین همه تعجب می کردند که چه اتفاقی می افتد.

Why is the show coming on T.

چرا نمایش در T منتشر می شود.

There was a pro long break, again, lasting longer than usual or expected.

دوباره یک وقفه طولانی مدت وجود داشت که بیشتر از حد معمول یا انتظار می رفت.

It went a little long when we compared it to other televisions.

وقتی آن را با تلویزیون های دیگر مقایسه کردیم کمی طولانی شد.

But when it came back on, after the prolonged period of waiting, it

اما وقتی دوباره روشن شد، بعد از مدت طولانی انتظار

was so good, it was worth the wait.

، خیلی خوب بود، ارزش صبر کردن را داشت.

So hopefully you can check it out again.

پس امیدوارم بتوانید دوباره آن را بررسی کنید.

It's called, this is us now.

اسمش هست، این ما هستیم.

That's a real life situation where I was able to use pro longed.

این یک موقعیت واقعی در زندگی است که من می‌توانم از آن برای مدت طولانی استفاده کنم.

I had to wait for a long period of time for the show to come back on.

مجبور شدم مدت زیادی منتظر بمانم تا نمایش دوباره به روی صحنه برود.

Think about something you've had to wait for a long period of time to have.

به چیزی فکر کنید که برای داشتنش باید مدت زیادی منتظر بمانید.

Citizen number one.

شهروند شماره یک

How are you going to explain your pro longed absence?

غیبت طولانی مدت خود را چگونه توضیح می دهید؟

We knew you were going to be absent, but you were gone a bit

می‌دانستیم که غیبت می‌کنی

too long, prolonged absence.

، اما غیبت طولانی‌مدت طولانی‌تری داشتی.

Number two, she did not want a pro long discussion too long.

شماره دو، او نمی خواست یک بحث طولانی طولانی مدت داشته باشد.

I just want it short and sweet and to the point.

من فقط آن را کوتاه و شیرین و دقیق می خواهم.

And finally.

و در نهایت.

She prolonged her exposure to the sun.

او قرار گرفتن در معرض آفتاب را طولانی تر کرد.

She was out in the sun for a long period of time in English.

او برای مدت طولانی به زبان انگلیسی زیر نور خورشید بود.

We say prolong.

ما می گوییم طولانی کنید.

So again, think of something that lasts longer than expected.

پس دوباره به چیزی فکر کنید که بیشتر از حد انتظار دوام داشته باشد.

We say prolonged using it in real life.

ما می گوییم استفاده طولانی مدت از آن در زندگی واقعی.

Now word number five.

حالا کلمه شماره پنج.

This is a word you've probably heard before.

این کلمه ای است که احتمالا قبلاً شنیده اید.

It's very useful, but it's a little bit tricky to pronounce.

بسیار مفید است، اما تلفظ آن کمی مشکل است.

So after me vulnerable.

بنابراین بعد از من آسیب پذیر است.

Good.

خوب

I know it's tricky again after me vulnerable.

من می دانم که بعد از اینکه من آسیب پذیر شدم دوباره مشکل است.

Good.

خوب

That be front teeth, bottom lip.

که دندان های جلو، لب پایین باشد.

And then the LA sound last time.

و سپس صدای LA آخرین بار.

Vulnerable.

آسیب پذیر.

Excellent.

عالی

Now this word vulnerable just means easily hurt.

اکنون این کلمه آسیب پذیر فقط به معنای آسیب دیدن است.

Or harmed physically, mentally, or emotionally.

یا از نظر جسمی ، روحی و روانی آسیب دیده باشد.

Now, as I think about this word, a real life situation comes to mind.

حالا که به این کلمه فکر می کنم، یک موقعیت واقعی زندگی به ذهنم می رسد.

This actually happened maybe about three months ago.

این در واقع شاید حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده است.

I was walking into my apartment building.

داشتم وارد ساختمان آپارتمانم می شدم.

I had just gotten out of my car and I was walking toward the stairs to get to

من تازه از ماشینم پیاده شده بودم و داشتم به سمت پله ها می

my apartment when I saw a little bit.

رفتم تا به آپارتمانم برسم که کمی دیدم.

Now the little boy was no more than six years old.

حالا پسر کوچک شش سال بیشتر نداشت.

If that may be around six, five or six years old, he was a little

اگر ممکن است حدود شش، پنج یا شش سالگی باشد، او یک

boy, but I noticed that he was alone and immediately I stopped.

پسر کوچک بود، اما من متوجه شدم که او تنها است و بلافاصله متوقف شدم.

Why?

Because children are vulnerable again, easily hurt, easily harmed

چرا؟

زیرا کودکان دوباره آسیب پذیر هستند ، به راحتی آسیب می بینند، به راحتی از

physically, mentally, or emotionally.

نظر جسمی، ذهنی یا عاطفی آسیب می بینند.

No one was with him.

هیچکس با او نبود.

And I thought it was odd because of his age.

و من به خاطر سنش فکر کردم عجیب بود.

So I looked at him and I said, Hey hun, where's your.

پس به او نگاه کردم و گفتم: هی هان، کجایی؟

And he burst into tears.

و او به گریه افتاد.

He said, I don't, I don't know where my mom is and he just continued to cry.

گفت نمی دانم، نمی دانم مامانم کجاست و فقط به گریه ادامه داد.

And I said, honey, honey, it's okay.

و من گفتم عزیزم، عزیزم، اشکالی ندارد.

Calm down.

آرام باش.

It's all right.

همه چیز درست است.

It's okay.

مشکلی نیست.

We're going to find your mom.

میریم مامانتو پیدا میکنیم

We're going to get you to your apartment.

ما شما را به آپارتمانتان می بریم.

And he, he started to calm down and he stopped crying as much.

و او شروع به آرام شدن کرد و به همان اندازه گریه نکرد.

Why?

Because he was vulnerable.

چرا؟

چون آسیب پذیر بود.

No one was with them and he was scared.

هیچکس با آنها نبود و ترسیده بود.

Right.

درست.

He didn't know where his mom was.

نمی دانست مامانش کجاست.

He was okay.

او خوب بود.

When I started talking to him and calming him down.

وقتی باهاش ​​حرف زدم و آرومش کردم.

But children are vulnerable.

اما کودکان آسیب پذیر هستند.

Makes sense.

Right.

منطقی است.

درست.

A real life situation.

یک موقعیت واقعی زندگی

Now everything worked out fine.

حالا همه چیز خوب پیش رفت.

A friend came that he knew was like, his uncle came and called his

دوستی آمد که می‌دانست، عمویش آمد و به

mom and the little boy was safe.

مامانش زنگ زد و پسر کوچک سالم بود.

But again, Chu.

اما باز هم چو.

Our vulnerable.

آسیب پذیر ما

So think about someone else, you know, that's vulnerable or a situation

پس به شخص دیگری فکر کنید، می دانید که آسیب پذیر است یا موقعیتی

that would make you feel vulnerable.

که باعث می شود شما احساس آسیب پذیری کنید.

Here's an example, sentence.

در اینجا یک مثال، جمله است.

Number one, we work mainly with the elderly and other vulnerable groups.

شماره یک، ما عمدتاً با سالمندان و سایر گروه های آسیب پذیر کار می کنیم.

People that can't really protect themselves.

افرادی که واقعا نمی توانند از خود محافظت کنند.

Number two, children are the most vulnerable members of society.

شماره دو، کودکان آسیب پذیرترین اعضای جامعه هستند.

Like the little boy I saw at the front of my apartment.

مثل پسر کوچکی که جلوی آپارتمانم دیدم.

And sentence number three, she's so vulnerable and practically

و جمله شماره سه، او بسیار آسیب پذیر است و عملاً

incapable of doing anything on her own about her problems.

قادر به انجام هیچ کاری برای مشکلاتش نیست.

She's.

او

So again, think about real life situations where you can use this word.

بنابراین، دوباره به موقعیت های واقعی زندگی فکر کنید که می توانید از این کلمه استفاده کنید.

Someone is vulnerable.

کسی آسیب پذیر است.

Now.

I hope you enjoy this lesson.

اکنون.

امیدوارم از این درس لذت ببرید.

I hope you learned a lot and I hope you use these words in real life situations.

امیدوارم چیزهای زیادی یاد گرفته باشید و امیدوارم از این کلمات در موقعیت های واقعی استفاده کنید.

Remember, it's important to remember.

به یاد داشته باشید، مهم است که به یاد داشته باشید.

Consistent, you have to study every day, apply what you learned.

ثابت، شما باید هر روز مطالعه کنید، آنچه را که یاد گرفتید به کار ببرید.

Again, I've created lessons, daily lessons that will help you remain

مجدداً، من درس‌هایی ایجاد کرده‌ام، درس‌های روزانه که به شما کمک می‌کند

consistent and learn even more.

پایدار بمانید و حتی بیشتر بیاموزید.

So go to daily English, lessons.com.

بنابراین به روزانه انگلیسی، lessons.com بروید.

If you'd like to continue studying with me and students from around the

اگر می خواهید با من و دانش آموزانی از سراسر

world, I hope you enjoy today's lesson.

جهان به مطالعه ادامه دهید، امیدوارم از درس امروز لذت ببرید.

I will talk to you next time, but as always remember to speak English.

دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد، اما مثل همیشه یادتان باشد که انگلیسی صحبت کنید.

You still there, you know what time it is?

هنوز آنجایی، می‌دانی ساعت چند است؟

It's story time.

زمان داستان است

I said it's story time.

گفتم وقت داستان است.

All right.

خیلی خوب.

Today's story is once again about you all as English learners.

داستان امروز بار دیگر درباره شما به عنوان زبان آموزان انگلیسی است.

So actually I met one.

بنابراین در واقع با یکی آشنا شدم.

And it put a smile on my face.

و لبخندی روی لبم نشست.

So one day I went out with my friend and his wife, and I've

بنابراین یک روز با دوستم و همسرش بیرون رفتم و

mentioned this story as well.

این داستان را هم ذکر کردم.

We were eating some food at a mall, not too far from where I

ما در یک مرکز خرید، نه چندان دور از محل

live and the food was delicious.

زندگی من، غذا می خوردیم و غذا خوشمزه بود.

Now my friend and I, we used to work together as English teachers in Korea,

حالا من و دوستم در کره با هم معلم زبان انگلیسی

and we hadn't seen each other in a while and he had gotten married.

بودیم و مدتی بود که همدیگر را ندیده بودیم و او ازدواج کرده بود.

So again, we were meeting up after a long period of time and I was

پس باز هم بعد از مدت ها با هم قرار داشتیم و من

meeting his wife for the first time.

برای اولین بار با همسرش ملاقات می کردم.

Now, this was during the pandemic.

حالا، این در زمان همه گیری بود.

So initially we had our masks on, but we took them off so that

بنابراین در ابتدا ماسک هایمان را داشتیم، اما آنها را برداشتیم تا

we could eat lunch together.

بتوانیم ناهار را با هم بخوریم.

So I was sitting, it was a crowded mall.

پس من نشسته بودم، یک مرکز خرید شلوغ بود.

There were hundreds of people everywhere.

همه جا صدها نفر بودند.

And I was sitting and I was eating my food, talking to my

و من نشسته بودم و داشتم غذا می خوردم و با دوستم صحبت می کردم

friend and talking to his wife.

و با همسرش صحبت می کردم.

And all of a sudden I heard someone behind me say,

و ناگهان شنیدم که یکی از پشت سرم می گوید،

teacher, Tiffani.

معلم، تیفانی.

Now my friend

حالا دوستم

would never call me

هرگز مرا

teacher, Tiffani.

معلم نمی خواند، تیفانی.

He would

just call me TIFF or two.

او

فقط به من زنگ می زد TIFF یا دو.

And again, I

heard teacher Tiffani and I turned

و دوباره

صدای معلم تیفانی را شنیدم و برگشتم

and saw a man and a woman staring at me with a smile on their face.

و دیدم زن و مردی با لبخند به من خیره شده بودند.

But also wondering maybe, maybe not.

اما همچنین تعجب می کنم که شاید، شاید نه.

And I said, yes,

و من گفتم، بله،

I'm teacher Tiffani.

من معلم تیفانی هستم.

And all

و

of a sudden, the husband says, I told you, I told you it's her.

ناگهان شوهر می گوید، به تو گفتم، به تو گفتم که او است.

It's her.

او است.

And I proceeded to talk to them.

و من به صحبت با آنها ادامه دادم.

I said, yes, it's so nice to meet you.

گفتم بله، خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم.

He said, yeah, I saw you.

گفت آره دیدمت

And I thought it was you.

و من فکر کردم تو هستی

We talked for a few moments because he saw that I was eating and she

چند لحظه با هم صحبت کردیم چون دید که دارم غذا میخورم

said, honey, let's, let's keep going.

گفت عزیزم بیا ادامه بده.

But because of the pandemic, we couldn't really hug, but I was so excited to see

اما به دلیل همه‌گیری، ما واقعاً نمی‌توانستیم در آغوش بگیریم، اما من بسیار هیجان‌زده بودم که

one of you all in person live in real life and it really warmed my heart.

یکی از شما را در زندگی واقعی می‌بینم و واقعاً قلبم را گرم کرد.

And I'll never forget that.

و من هرگز آن را فراموش نمی کنم.

It's happened quite a few times where students have

چند بار اتفاق افتاده است که دانش

walked up to me and said, are

آموزان به سمت من آمده اند و می گویند

you teacher Tiffani?

شما معلم تیفانی هستید؟

And I love

و من عاشق

when that happens.

I can't wait to meet you personally in real life.

وقتی که این اتفاق می افتد.

من نمی توانم صبر کنم تا شما را در زندگی واقعی ملاقات کنم.

One day soon, hopefully I'll visit your country and be able

یک روز به زودی، امیدوارم به کشور شما سفر کنم و

to say hi and talk to you.

بتوانم سلام کنم و با شما صحبت کنم.

And you can tell me about your English journey and your life.

و می توانید از سفر انگلیسی و زندگی خود به من بگویید.

We can just get to know each other even more so that

ما فقط می توانیم حتی بیشتر همدیگر را بشناسیم که

really put a smile on my face.

واقعاً لبخندی بر لبانم بیاورد.

When I saw my student in person in real life.

وقتی شاگردم را در زندگی واقعی دیدم.

Again, I hope to see you in real life, have a wonderful day,

باز هم امیدوارم در زندگی واقعی شما را ببینم ، روز فوق العاده

and I'll talk to you next time.

ای داشته باشید و دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد.