LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 30

Bravia, my friends! You made it to  the end! It's day 30 of your 30 Day  

براویا، دوستان من! تو به آخر رسیدی! امروز 30 روز از چالش 30 روزه

English Vocabulary Challenge. However, we still  have three words to master today. So let's  

واژگان انگلیسی شما است. با این حال، امروز هنوز  سه کلمه برای تسلط داریم. پس بیایید این

do this! Let's finish out the 105 words we've  learned all month from the academic word list  

کار را انجام دهیم! بیایید 105 کلمه‌ای را که در طول ماه از فهرست کلمات آکادمیک آموخته‌ایم به پایان برسانیم.

Words that will help you have  sophisticated English conversations,  

کلماتی که به شما کمک می‌کنند مکالمات انگلیسی پیچیده‌ای داشته باشید،

words you need to know if you're preparing for  the IELTS or TOEFL exam. I've been watching the  

کلماتی که باید بدانید در صورت آماده شدن برای امتحان آیلتس یا تافل. من

posts you've been making about this challenge,  it's incredible, inspiring. Make up a sentence  

پست‌هایی را که درباره این چالش گذاشته‌اید تماشا می‌کنم، باورنکردنی و الهام‌بخش است.

to a word you learn, and post it on social. Don't  forget to like and subscribe and don't forget to  

برای کلمه ای که یاد می گیرید یک جمله بسازید و آن را در شبکه اجتماعی پست کنید. فراموش نکنید که لایک کنید و مشترک شوید و فراموش نکنید

download the study guide that goes with this 30  day challenge. You can do that by clicking here or  

که راهنمای مطالعه مربوط به این چالش 30 روزه را دانلود کنید. می‌توانید این کار را با کلیک کردن روی اینجا

the link in the video description. Learn  the words, ace the quizzes, you've got this.

یا پیوند در توضیحات ویدیو انجام دهید. کلمات را یاد بگیرید، آزمون‌ها را بیاموزید، این را دارید.

Today, we begin with INSTITUTE.

امروز، ما با موسسه شروع می کنیم.

It's a noun, an organization created for  

این یک اسم است، سازمانی که

a particular purpose, such as research, or  education. I visit the art institute's gallery  

برای هدف خاصی مانند تحقیق یا آموزش ایجاد شده است. من ماهی یک بار از گالری مؤسسه هنری دیدن می کنم

once a month. As a verb, it means to begin  or create something, such as a new law, rule,  

. به عنوان یک فعل، به معنای شروع یا ایجاد چیزی است، مانند قانون، قانون،

or system. By instituting these programs,  we hope to improve our children's education.  

یا سیستم جدید. با اجرای این برنامه‌ها ، امیدواریم آموزش فرزندانمان را بهبود ببخشیم.

Let's look again up close and in slow motion. 

بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. 

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم.

The Wisconsin Institute For Research On  Poverty recently did a symposium on this. 

مؤسسه تحقیقاتی ویسکانسین برای فقر اخیراً سمپوزیومی در این باره برگزار کرده است.

This is an organization created for a particular  purpose. In this case, to conduct research. Oh,  

این سازمانی است که برای یک هدف خاص ایجاد شده است. در این صورت برای انجام تحقیقات. اوه،

conduct, that's another word  we learned in this challenge.  

رفتار، این کلمه دیگری است که در این چالش یاد گرفتیم.

To conduct research on poverty. You know  what? We learned research, too, on day four. 

تحقیق در مورد فقر. میدونی چیه؟ ما هم در روز چهارم تحقیق یاد گرفتیم.

The Wisconsin Institute For Research On  Poverty recently did a symposium on this. 

مؤسسه تحقیقاتی ویسکانسین برای فقر اخیراً سمپوزیومی در این باره برگزار کرده است.

Here's another example. I, i did that by setting up this institute  

در اینجا یک مثال دیگر است. من، این کار را با راه‌اندازی این مؤسسه انجام

in which i could foster these young scientists. Okay, so again, this is an organization.  

دادم که در آن می‌توانم این دانشمندان جوان را پرورش دهم. خوب، پس دوباره، این یک سازمان است.

It was set up. That means started by this woman to  foster young scientists. Foster means to encourage  

راه اندازی شد. یعنی این زن برای پرورش دانشمندان جوان شروع کرده است. پرورش به معنای تشویق

or promote the development of. She set up  an organization to develop young scientists. 

یا ترویج توسعه است. او سازمانی را برای توسعه دانشمندان جوان راه اندازی کرد.

I, i did that by setting up this institute in  which i could foster these young scientists. 

من، این کار را با راه‌اندازی این مؤسسه انجام دادم که بتوانم این دانشمندان جوان را در آن پرورش دهم.

Here's another example. And the research institute has 25  

در اینجا یک مثال دیگر است. و این مؤسسه تحقیقاتی دارای 25

major research teams with grants totaling  more than 12 million dollars per year. 

تیم تحقیقاتی بزرگ با کمک‌های مالی بیش از 12 میلیون دلار در سال است.

The research institute. Again, this is the noun  form of the word. An organization created for a  

پژوهشکده. باز هم، این شکل اسمی کلمه است. سازمانی که برای یک

particular purpose. In this case, research  on a particular topic or variety of topics. 

هدف خاص ایجاد شده است. در این مورد، درباره یک موضوع خاص یا موضوعات مختلف تحقیق کنید.

And the research institute has 25 major research  teams with grants totaling more than 12 million  

و مؤسسه تحقیقاتی دارای 25 تیم تحقیقاتی بزرگ است که مجموعاً بیش از 12 میلیون دلار در سال کمک های مالی دارند

dollars per year. Another example. 

. مثالی دیگر.

Well, i think we need to institute a  variety of reforms to make it possible. 

خوب، من فکر می‌کنم که برای امکان‌پذیر کردن آن باید اصلاحات مختلفی را اعمال کنیم.

Here, we have the verb form. To institute, to  begin, to create a new rule, law, or system.  

در اینجا، شکل فعل را داریم. ایجاد، شروع، ایجاد یک قانون، قانون یا سیستم جدید.

In this case, they needed to begin reforms on a  system to bring about changes to reach a goal. 

در این مورد، آنها باید اصلاحاتی را در یک سیستم برای ایجاد تغییرات برای رسیدن به یک هدف آغاز کنند.

I think we need to institute a variety  of reforms to make it possible. 

من فکر می‌کنم که برای امکان‌پذیر کردن آن باید اصلاحات مختلفی را اعمال کنیم.

Our last example. 

آخرین نمونه ما

Sweden was the first country to institute  a carbon tax and they did so back in 1991. 

سوئد اولین کشوری بود که مالیات کربن وضع کرد و آنها این کار را در سال 1991 انجام دادند.

Again, the verb, the first country to create a new  law, a carbon tax, to help curb global warming. 

باز هم، این فعل، اولین کشوری است که قانون جدید، مالیات کربن را برای کمک به مهار گرمایش جهانی ایجاد کرد.

Sweden was the first country to institute  a carbon tax and they did so back in 1991. 

سوئد اولین کشوری بود که مالیات کربن وضع کرد و آنها این کار را در سال 1991 انجام دادند.

Our next word is RESIDENT. Notice  the letter S here makes a Z sound.  

کلمه بعدی ما RESIDENT است. توجه کنید حرف S در اینجا صدای Z را ایجاد می‌کند.

It's a noun, someone who lives in a  particular place. I'm a resident of Pennsylvania.  

این یک اسم است، کسی که در یک مکان خاص زندگی می کند . من ساکن پنسیلوانیا هستم.

It's also an adjective, living  or working in a particular place,  

همچنین یک صفت، زندگی یا کار در یک مکان خاص،

usually for a long period of time. He's our  resident history expert here at the museum.  

معمولاً برای مدت طولانی است. او کارشناس تاریخ مقیم ما در اینجا در موزه است.

Let's look again up close and in slow motion. 

بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. 

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم.

In undergraduate school, i was a resident  assistant, which is known as an RA. 

در مقطع کارشناسی، من یک دستیار مقیم بودم که به عنوان RA شناخته می شود.

A resident assistant or RA, this is a  position at a college or university in a dorm.  

یک دستیار مقیم یا RA، این یک موقعیت در یک کالج یا دانشگاه در یک خوابگاه است.

The RA is there to be a resource and a help to  the students who live in the dorm, that is the  

RA منبع و کمکی برای دانشجویانی است که در خوابگاه زندگی می‌کنند، یعنی

residents who live in that particular place. In undergraduate school, i was a resident  

ساکنانی که در آن مکان خاص زندگی می‌کنند. در مقطع کارشناسی، من یک دستیار مقیم بودم

assistant which is known as an RA. Here's another example. 

که به عنوان RA شناخته می شود. در اینجا یک مثال دیگر است.

When George was chief resident at the hospital,  i scheduled all the interns in residence. 

وقتی جورج رزیدنت اصلی بیمارستان بود ، همه کارورزها را در محل اقامت تعیین کردم.

Chief resident, living or working in a particular  place. In the US health system, a resident refers  

مقیم اصلی، زندگی یا کار در یک مکان خاص. در سیستم بهداشتی ایالات متحده، یک ساکن

to a doctor in training. That person has  finished the four years of medical school,  

به یک پزشک در حال آموزش مراجعه می‌کند. آن فرد چهار سال دانشکده پزشکی را به پایان رسانده است،

but still needs to complete several years of  training to become a particular kind of doctor.  

اما هنوز باید چندین سال آموزش را طی کند تا به نوع خاصی از پزشک تبدیل شود.

They work at one hospital or medical  group, and can work really long hours. 

آنها در یک بیمارستان یا گروه پزشکی کار می کنند و می توانند ساعت های طولانی کار کنند.

When george was chief resident at the hospital,  I scheduled all the interns in residence. 

زمانی که جرج رزیدنت اصلی بیمارستان بود، من همه کارورزها را در محل اقامت تعیین کردم.

Here's another example. 

در اینجا یک مثال دیگر است.

This is a benefit to all New  Yorkers, to every resident. 

این یک مزیت برای همه نیویورکی‌ها، برای هر ساکن است.

All New Yorkers. Every resident.  Everyone who lives in New York. 

همه نیویورکی ها هر ساکن همه کسانی که در نیویورک زندگی می کنند.

This is a benefit to all New  Yorkers, to every resident. 

این یک مزیت برای همه نیویورکی‌ها، برای هر ساکن است.

Another example. I mean you, have to be a North American resident. 

مثالی دیگر. منظورم این است که شما باید ساکن آمریکای شمالی باشید.

You have to live in a particular  place, in this case, North America. 

شما باید در یک مکان خاص زندگی کنید ، در این مورد، آمریکای شمالی.

You have to be a North American resident. Our last example. 

شما باید ساکن آمریکای شمالی باشید. آخرین نمونه ما

I was a surgical resident at  the Johns Hopkins Hospital. 

من یک رزیدنت جراحی در بیمارستان جانز هاپکینز بودم.

Surgical resident, completed medical  school, and now training to be a surgeon. 

رزیدنت جراحی، دانشکده پزشکی را گذرانده و اکنون برای جراح شدن آموزش می بیند.

I was a surgical resident at  the Johns Hopkins Hospital. 

من یک رزیدنت جراحی در بیمارستان جانز هاپکینز بودم.

Our last word today, and of the whole 105  word challenge, is SOUGHT. The past tense of  

آخرین کلمه امروز ما و از کل چالش 105 کلمه ای، جستجو است. زمان گذشته

seek. Sought. It's a verb, to search  or try to find someone or something.  

جستجو. جستجو کرد. این یک فعل است، جستجو کردن یا تلاش برای یافتن کسی یا چیزی.

Also to ask for or try to achieve something. He  sought to write a movie that audiences would love.  

همچنین درخواست یا تلاش برای رسیدن به چیزی. او به دنبال نوشتن فیلمی بود که تماشاگران آن را دوست داشته باشند.

Let's look again up close and in slow motion. 

بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. 

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم.

I've called you several times  and sought advice from you. 

من چندین بار با شما تماس گرفتم و از شما راهنمایی خواستم.

Sought advice from you. Tried  to get advice. Asked for advice. 

از شما مشاوره خواستم سعی کرد مشاوره دریافت کند. درخواست مشاوره کرد.

I've called you several times  and sought advice from you. 

من چندین بار با شما تماس گرفتم و از شما راهنمایی خواستم.

Here's another example. And i sought out other  

در اینجا یک مثال دیگر است. و به دنبال ایده‌های   دیگری بودم

ideas to see if i could have a greater impact. Sought out. Notice when this word links into a  

تا ببینم آیا می‌توانم تأثیر بیشتری داشته باشم. جستجو کرد. توجه داشته باشید که این کلمه چه زمانی به کلمه‌ای پیوند

word that begins with a vowel or diphthong? Like  in this phrase sought out, the T in sought becomes  

می‌خورد که با مصوت یا دیفتونگ شروع می‌شود؟ مانند در این عبارت جستجو شده، T در جستجو به

a flap T. Sought out. Sought out. This is a common  phrasal verb, to search for something. This person  

یک فلپ T تبدیل می‌شود. جستجو کرد. این یک فعل عبارتی رایج برای جستجوی چیزی است. این شخص

searched for ideas. And I sought out other  ideas to see if I could have a greater impact. 

ایده‌هایی را جستجو کرد. و ایده‌های دیگری را جستجو کردم تا ببینم آیا می‌توانم تأثیر بیشتری داشته باشم.

Here's another example. In 1999,  

در اینجا یک مثال دیگر است. در سال 1999،

Kevin established his own creative consulting firm  where he became a highly sought after producer. 

کوین شرکت مشاوره خلاقانه خود را تأسیس کرد، جایی که او به یک تهیه‌کننده بسیار مورد توجه تبدیل شد.

Highly sought after. This is a way to describe  something or someone who's in great demand,  

بسیار دنبال پس از. این راهی برای توصیف چیزی یا شخصی است که تقاضای زیادی دارد،

or an object that's desirable. Many people  wanted Kevin as producer on their projects. 

یا شیئی که مطلوب است. بسیاری از مردم کوین را به عنوان تهیه کننده در پروژه های خود می خواستند.

In 1999, Kevin established his own creative  consulting firm where he became a highly  

در سال 1999، کوین شرکت مشاوره خلاقانه خود را تأسیس کرد و در آنجا تبدیل به یک

sought after producer. Another example. 

تهیه‌کننده بسیار محبوب شد. مثالی دیگر.

Federman unsuccessfully sought the senate  nomination in a three-person competitive race. 

فدرمن در یک مسابقه رقابتی سه نفره به دنبال نامزدی سنا بود.

Sought the senate nomination. Now, here,  the next word begins with a consonant,  

خواستار نامزدی سنا شد. اکنون، در اینجا، کلمه بعدی با یک حرف صامت شروع می‌شود،

so it's a stop T in sought. Sought the-- sought  the senate nomination. Tried to achieve something  

بنابراین یک نقطه T در جستجو است. به دنبال نامزدی سنا بود. تلاش کرد

to get the senate nomination, to win the primary  election. Federman was unsuccessful, did not win. 

برای کسب نامزدی سنا، برای پیروزی در انتخابات مقدماتی به چیزی دست یابد . فدرمن ناموفق بود، برنده نشد.

Federman unsuccessfully sought the  senate nomination in a three-person  

فدرمن در یک مسابقه رقابتی سه نفره به دنبال نامزدی سنا

competitive race. Our last example. 

بود. آخرین نمونه ما

Companies early on and the government sought  ways to protect our data and our identities. 

شرکت‌ها و دولت در ابتدا به دنبال راه‌هایی برای محافظت از داده‌ها و هویت ما بودند.

Searched for a way to protect our data  and identities, to protect privacy. 

به دنبال راهی برای محافظت از داده‌ها و هویت‌هایمان برای محافظت از حریم خصوصی هستیم.

Companies early on and the government sought  ways to protect our data and our identities. 

شرکت‌ها و دولت در ابتدا به دنبال راه‌هایی برای محافظت از داده‌ها و هویت ما بودند.

Wow, congratulations you, impressive!  This is the last video, but if you  

وای، به شما تبریک می گویم، تاثیرگذار! این آخرین ویدیو است، اما اگر

haven't seen them all, or you want to  review the rest of the 30 day challenge,  

همه آنها را ندیده‌اید، یا می‌خواهید بقیه چالش 30 روزه را مرور کنید،

be sure to check out the playlist here. And if  you haven't already downloaded your study guide,  

حتماً فهرست پخش را در اینجا بررسی کنید. و اگر قبلاً راهنمای مطالعه خود را دانلود نکرده‌اید،

which has quizzes to test your understanding,  comprehension, to make sure you really get the  

که دارای آزمون‌هایی برای آزمایش درک، درک شما است تا مطمئن شوید که

words, you can do that here or with the link  in the video description. I'm impressed with  

کلمات را واقعاً دریافت کرده‌اید، می‌توانید این کار را در اینجا یا با پیوند در توضیحات ویدیو انجام دهید. من تحت تأثیر

your dedication to your studies. And i have a  challenge for you now, make up a sentence with  

تعهد شما به مطالعاتتان هستم. و من اکنون یک چالش برای شما دارم، با

one of these words, make a short video of your  sentence, and post it to social media. Tag me  

یکی از این کلمات یک جمله بسازید، یک ویدیوی کوتاه از جمله خود بسازید و آن را در رسانه های اجتماعی پست کنید. من را تگ کنید

and use the #rachelsenglish30daychallenge Don't be shy. You can do this! I've loved seeing  

و از #rachelsenglish30daychallenge خجالتی نباشید استفاده کنید . شما می توانید این کار را انجام دهید! من دوست داشتم

what you've posted so far. We'll now go  back to weekly videos here on the channel.  

آنچه را که تاکنون پست کرده‌اید ببینم. اکنون به ویدیوهای هفتگی در اینجا در کانال باز خواهیم گشت.

The next video coming up is about Valentine's Day  and strategies you can use to train your brain to  

ویدیوی بعدی در مورد روز ولنتاین و استراتژی‌هایی است که می‌توانید از آنها برای آموزش مغزتان استفاده کنید تا به

think in English rather than translating,  very useful. In the meantime, keep up your  

جای ترجمه به انگلیسی فکر کند، بسیار مفید است. در عین حال،

studies with this video and check out my  online courses at rachelsenglishacademy.com 

با این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید و دوره‌های آنلاین من را در rachelsenglishacademy.com بررسی

You'll become a more confident english  speaker. And please do remember to subscribe.  

کنید. به انگلیسی صحبت می‌کنید که مطمئن‌تر هستید . و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید.

I love being your English teacher. That's it,  and thanks so much for using Rachel's English.

من دوست دارم معلم زبان انگلیسی شما باشم. تمام، و از اینکه از زبان انگلیسی Rachel استفاده می‌کنید بسیار سپاسگزاریم.