Learn How to Give Advice in English - Giving Advice in English Language

So today we are going to do a lesson about  giving advice and asking for advice. So,  

بنابراین امروز می‌خواهیم درسی درباره مشاوره دادن و درخواست مشاوره انجام دهیم. بنابراین

you might hear some things you already  know, and I hope to give you some new  

،   ممکن است چیزهایی را بشنوید که قبلاً می‌دانید، و امیدوارم که

terms and new phrases you can use. What is  advice? Do you guys know what is advice?  

اصطلاحات و عبارات جدیدی را به شما ارائه دهم که بتوانید استفاده کنید. نصیحت چیست؟ بچه ها میدونید نصیحت چیه؟

Advice is an opinion that someone gives you about  what you should do, or how you should act in a  

نصیحت نظری است که کسی به شما درباره آنچه باید انجام دهید، یا چگونه باید

situation in life. So, advice is something  we can give, and something we can ask for.  

در موقعیتی از زندگی عمل کنید، می‌گوید. بنابراین، نصیحت چیزی است که می‌توانیم بدهیم، و چیزی است که می‌توانیم آن را بخواهیم.

So, what kind of words can we use to give advice?  Well, one tip is right here in our definition.  

بنابراین، از چه نوع کلماتی می توانیم برای مشاوره استفاده کنیم؟ خوب، یک نکته در اینجا در تعریف ما وجود دارد.

Advice is when someone gives their opinion  about what you should do, or how you should act.  

نصیحت زمانی است که شخصی نظر خود را درباره آنچه باید انجام دهید یا چگونه باید انجام دهید، می‌دهد.

And indeed, this is one of the  words we will talk about today.  

و در واقع، این یکی از کلماتی است که امروز درباره آن صحبت خواهیم کرد.

So, who do you usually ask for advice?  And have you ever given advice in English? 

بنابراین، معمولاً از چه کسی مشاوره می خواهید؟ و آیا تا به حال به زبان انگلیسی مشاوره داده اید؟

So, let's start our lesson with giving advice. So  how can we give advice in English? There are many  

بنابراین، بیایید درس خود را با مشاوره شروع کنیم. بنابراین چگونه می‌توانیم به زبان انگلیسی مشاوره بدهیم؟ راه‌های زیادی وجود دارد

ways we can, but today let's talk about four  words, four terms we can use to give advice.  

که می‌توانیم، اما امروز بیایید در مورد چهار کلمه، چهار اصطلاحی که می‌توانیم برای مشاوره استفاده کنیم، صحبت کنیم.

Today let's talk about the words could,  should, ought to, and had better.  

امروز بیایید در مورد کلمات ممکن، باید، باید و بهتر صحبت کنیم.

So, when we look at these words, they are similar  and we can use all of them for giving advice,  

بنابراین، وقتی به این کلمات نگاه می‌کنیم، شبیه هم هستند و می‌توانیم از همه آنها برای نصیحت کردن استفاده کنیم،

but some of them are a little weak and some of  them are stronger. So, it's what kind of advice  

اما برخی از آنها کمی ضعیف و برخی از آنها قوی‌تر هستند. بنابراین، این نوع توصیه‌ای است

we're going to give. So, we're going to talk about  this. So, we're going to start at the bottom with  

که می‌خواهیم انجام دهیم. بنابراین، ما در مورد این صحبت خواهیم کرد . بنابراین، ما از پایین با

“could” and go up. So, let's begin with the word  “could.” “Could” is something called a modal  

«می‌توانست» شروع می‌کنیم و به بالا می‌رویم. بنابراین، اجازه دهید با کلمه «می‌تواند» شروع کنیم. «می‌تواند» چیزی است به نام

verb. A modal verb is an auxiliary or helping  verb that expresses necessity or possibility.  

فعل معین. فعل مدال یک فعل کمکی یا کمکی است که بیانگر ضرورت یا امکان است.

If you guys don't know this word, “necessity,”  it is related to the word need. Or you,  

اگر این کلمه «ضرورت» را نمی‌دانید، به کلمه نیاز مربوط می‌شود. یا شما،

if maybe you know the word necessary. So, modal  verbs in English are words like could, should,  

اگر شاید کلمه لازم را می دانید. بنابراین، افعال مودال در انگلیسی کلماتی مانند could، should،

may, and might and so on. So, one tip about  modal verbs is they come before other verbs.  

may، و might و غیره هستند. بنابراین، یک نکته در مورد افعال معین این است که آنها قبل از افعال دیگر قرار می گیرند.

So even in our definition of what is advice, we  saw it is people giving their opinion about what  

بنابراین حتی در تعریف ما از نصیحت، دیدیم که مردم نظر خود را در مورد آنچه

you should do, or how you should act. Right, so  a modal verb like “could” or “should” come before  

شما باید انجام دهید یا چگونه باید انجام دهید، می‌دهند. درست است، بنابراین یک فعل حالتی مانند «می‌تواند» یا «باید» قبل از

that other verb. Should do, could do, ought to  act, and we're going to see that a lot today.  

آن فعل دیگر بیاید. باید انجام داد، می‌توانست انجام می‌داد، باید عمل کرد، و امروز شاهد آن خواهیم بود.

So, we're starting at the bottom of our  line right. “Could” is a weak or not strong  

بنابراین، ما از پایین خط خود درست شروع می کنیم. «می‌تواند» یک راه ضعیف یا قوی

way to give advice. Often, we use “could” to kind  of make a suggestion, to suggest a choice, or  

برای مشاوره دادن است. اغلب، ما از «می‌تواند» برای ارائه یک پیشنهاد، پیشنهاد یک انتخاب یا

two or more choices. You could kind of like maybe  here's a choice that you have. You could do this,  

دو یا چند انتخاب استفاده می‌کنیم. شما می توانید به نوعی دوست داشته باشید که شاید در اینجا انتخابی وجود داشته باشد که شما دارید. می‌توانید این کار را انجام دهید،

so “could” is really more of a way to offer a  suggestion let's take a look at some examples.  

بنابراین «می‌تواند» واقعاً راهی برای ارائه پیشنهاد است، بیایید به چند نمونه نگاهی بیندازیم.

Let's say I’m talking to my friend, and she says  “I don't know what I’m going to have for dinner.  

فرض کنید دارم با دوستم صحبت می‌کنم، و او می‌گوید: «نمی‌دانم برای شام چه بخورم.

I have all these ingredients, but I don't feel  like cooking.” I might say, “oh you could have  

من همه این مواد را دارم، اما حوصله آشپزی ندارم.» من ممکن است بگویم، "اوه، شما می توانید

pizza for dinner right.” Offering a suggestion  or a choice you could have pizza for dinner. 

پیتزا را برای شام درست کنید." با ارائه یک پیشنهاد یا انتخابی که می‌توانید برای شام پیتزا بخورید.

Next, in this sentence we see using  “could” to look at two choices.  

بعد، در این جمله می‌بینیم که از «می‌توان» برای نگاه کردن به دو گزینه استفاده کرد.

You could wear the black shirt or the blue shirt.  Maybe I’m trying to help someone choose an outfit.  

می توانید پیراهن مشکی یا آبی را بپوشید. شاید من سعی می کنم به کسی کمک کنم تا یک لباس را انتخاب کند.

“Hmm you could wear that one or that one, but not  the other ones,” right. Those are your choices.  

"هوم تو می‌توانی آن یکی یا آن یکی را بپوشی، اما دیگر را نه،" درست است. اینها انتخاب های شما هستند.

You could wear this or that. So, in these first  two we see, right suggestion offering choices. 

شما می توانید این یا آن را بپوشید. بنابراین، در این دو مورد اول، پیشنهادهای درستی را می‌بینیم که انتخاب‌هایی را ارائه می‌کنند.

Or again, just a suggestion. Maybe someone  is asking you, “what you think they should  

یا باز هم فقط یک پیشنهاد. شاید کسی از شما بپرسد، "به نظر شما

do for vacation?” “You could travel to Japan for  vacation.” You could, maybe just a suggestion.

او برای تعطیلات چه کاری باید انجام دهد؟" «می‌توانید برای تعطیلات به ژاپن سفر کنید.» شما می توانید، شاید فقط یک پیشنهاد.

So, with our modal verbs like, “could” and  “should,” when we use “not” it also comes  

بنابراین، با افعال معین ما مانند، «می‌توانست» و «باید»، وقتی از «نه» استفاده می‌کنیم،

before that second verb right so just like  we would say if we look here; could have,  

قبل از فعل دوم درست می‌آید، بنابراین اگر به اینجا نگاه کنیم می‌گوییم؛ می‌توانست،

could wear, could travel. If we want to add “not”  it comes right after the word “could” for example,  

می‌توانست بپوشد، می‌توانست سفر کند. اگر بخواهیم «نه» را اضافه کنیم، به عنوان مثال، درست بعد از کلمه «می‌توانست» می‌آید،

let's say my friend is asking for  advice, what they should do tonight,  

فرض کنید دوست من از او راهنمایی می‌خواهد که امشب چه کاری باید انجام دهد،

and they say; “Oh I think I’m gonna see a movie.”  I might say, “You could not see a movie tonight.  

و آنها می‌گویند؛ "اوه من فکر می کنم که یک فیلم می بینم." ممکن است بگویم: «امشب نتوانستید فیلمی را ببینید.

You could hang out with me instead.” One thing  to mention is when we use “not” like this,  

در عوض می‌توانی با من معاشرت کنی.» یکی از مواردی که باید به آن اشاره کرد این است که وقتی از «نه» به این شکل استفاده می‌کنیم،

this is not a very common use. Usually when we  use “could,” we're using it in the positive form.  

این یک کاربرد چندان رایج نیست. معمولاً وقتی از «می‌توانست» استفاده می‌کنیم، از آن به شکل مثبت استفاده می‌کنیم.

When we use it in the negative form with  “not” we often put some word stress on  

وقتی از آن به شکل منفی با «نه» استفاده می‌کنیم، اغلب روی

“not” right because it's a suggestion. So, listen  to how I say it, “You could not see a movie  

«نه» تأکید می‌کنیم زیرا این یک پیشنهاد است. بنابراین، گوش کنید که چگونه می‌گویم: «امشب نتوانستید فیلمی را ببینید

tonight. You could hang out with me instead.”  So, this sentence might be in response to,  

. در عوض می‌توانی با من معاشرت کنی.» بنابراین، این جمله ممکن است در پاسخ به این باشد،

I think I’m going to go see a movie, but I  want to hang out with my friend. So, I suggest  

فکر می‌کنم می‌خواهم بروم فیلمی ببینم، اما می‌خواهم با دوستم معاشرت کنم. بنابراین، پیشنهاد

you could “not” see a movie tonight you could  hang out with me instead. One more thing to notice  

می‌کنم   امشب «نمی‌توانی» فیلمی را ببینی و به جای آن می‌توانی با من معاشرت کنی. یکی دیگر از مواردی که

before we go to our next word is that second  verb. Right so, “could have,” “could wear,”  

قبل از رفتن به کلمه بعدی باید به آن توجه کنیم، فعل دوم است . درست است، «می‌توانست»، «می‌توانست بپوشد»،

“could travel.” So, what do we notice about all  of these verbs? And here, down here, see “hang  

«می‌توانست سفر کند». بنابراین، چه چیزی در مورد همه این افعال متوجه می شویم ؟ و اینجا، اینجا پایین، «Hang out» را ببینید

out.” What do you guys notice? What is similar?  What is the same between all of these words? 

. بچه ها به چه چیزی توجه می کنید؟ چه چیزی شبیه است؟ چه چیزی بین همه این کلمات یکسان است؟

All of these words are in their infinitive form.  So, they're, they have not changed. So, we don't  

همه این کلمات به صورت مصدر هستند. بنابراین، آنها هستند، آنها تغییر نکرده اند. بنابراین، ما

use “has” or “where's” or “traveled” right. We're  just using that simple present tense. You “could  

از «داراست» یا «کجاست» یا «سفر شده» درست استفاده نمی‌کنیم. ما فقط از همین زمان حال ساده استفاده می‌کنیم. شما «می‌توانستید»

have,” you “could wear,” you “could travel” and  we'll see this with all of our verbs today. Okay  

، «می‌توانستید بپوشید»، «می‌توانید سفر کنید» و امروز این را با تمام افعال خود خواهیم دید. بسیار خوب

so “could” is used for very weak, not strong  advice. Next, let's take a look at the words  

بنابراین «می‌تواند» برای توصیه‌های خیلی ضعیف، نه قوی استفاده می‌شود . در مرحله بعد، بیایید نگاهی به کلمات

“should” and “ought to.” As we see here, “should”  and “ought to” are stronger than could, but  

«باید» و «باید» بیاندازیم. همانطور که در اینجا می‌بینیم، «باید» و «باید» قوی‌تر از آنچه می‌توانست، اما

weaker than “had better.” So, let's  take a closer look at these two terms.  

ضعیف‌تر از «بهتر بود» هستند. بنابراین، بیایید نگاهی دقیق‌تر به این دو اصطلاح بیندازیم.

“Should” is also a modal verb and “ought to”  is a semi-modal verb. And what this means  

"Should" نیز یک فعل معین است و "ought to " یک فعل نیمه وجهی است. و این به چه معناست

and why it's important is that they also come  before the second verbs. Just like we saw  

و چرا مهم است این است که آنها قبل از افعال دوم نیز بیایند. درست همانطور که دیدیم

“could,” see “could travel,” we would say “should”  see “ought to” travel. So, it works the same way,  

«می‌تواند»، «می‌تواند سفر کند» را ببینید، می‌گوییم «باید»  را ببینید «باید» سفر کرد. بنابراین، به همان روش کار می‌کند،

and “should” and “ought to” can be used in the  same sentences, in the same way. And they have  

و «باید» و «باید» را می‌توان در جملات یکسان، به همان شیوه استفاده کرد. و

the same meaning. So, if I say something  like uh, “you should travel to Canada.”  

معنای مشابهی دارند. بنابراین، اگر من چیزی مانند اوه بگویم، "شما باید به کانادا سفر کنید."

I could also say, “You ought to travel to Canada.”  And those two sentences mean the same thing. 

همچنین می‌توانم بگویم، "شما باید به کانادا سفر کنید." و این دو جمله به همین معنی است.

These are probably the most commonly  used advice words, especially “should.”  

اینها احتمالاً متداول‌ترین واژه‌های توصیه‌ای هستند که به‌خصوص «باید» استفاده می‌شوند.

If you have been learning English for many  years, I am sure you have given advice or  

اگر سال‌هاست که انگلیسی یاد می‌گیرید ، مطمئن هستم که توصیه کرده‌اید یا

made some sentences with “you should,” or I  think you should right. Probably the one that  

جملاتی با «باید» ساخته‌اید، یا فکر می‌کنم باید درست باشد. احتمالاً موردی که بیشتر به

we think of most commonly so we're going  to look at some examples, but a quick note  

آن فکر می‌کنیم، بنابراین می‌خواهیم به نمونه‌هایی نگاه کنیم، اما یادداشت سریع

“ought to” is also very common in English, but it  can always with “to” even in the negative form.  

«باید» در انگلیسی نیز بسیار رایج است، اما همیشه می‌تواند با «to» حتی به شکل منفی باشد.

So, I would never say something like, “you  ought go.” I would say, “you ought to go.”  

بنابراین، من هرگز چیزی مانند "تو باید بروی" نمی گویم. من می گویم: "تو باید بروی."

And even in the negative form “you ought not  to.” So, one difference here right, we'd say  

و حتی در شکل منفی « نباید» بنابراین، یک تفاوت در اینجا درست، ما می‌گوییم

“could not,” “should not,” but here with “ought  to” not goes in the middle. “You ought not to.”  

«نمی‌توانست»، «نباید»، اما در اینجا با «باید به» در وسط قرار نمی‌گیرد. "تو نباید."

So, let's take a look at some examples of  how we can use “should,” and “ought to.”  

بنابراین، بیایید به چند نمونه از نحوه استفاده از «باید» و «باید» نگاهی بیندازیم.

Number one: “you should come to dinner with me.”  So simple right? This is stronger than, “you  

شماره یک: "باید با من برای شام بیایی." خیلی ساده درسته؟ این قوی‌تر از «

could.” If I said, “you could come to dinner with  me.” It's just a suggestion. “you should” means  

شما می‌توانید» است. اگر می‌گفتم، «می‌توانی با من برای شام بیایی». این فقط یک پیشنهاد است. «تو باید» یعنی

I’m telling you that I want you to. I think  you should. “You ought to go to the beach this  

من به شما می گویم که از شما می خواهم. من فکر می کنم شما باید. "شما باید تابستان امسال به ساحل بروید

summer.” So here again, same level of giving  advice. One quick tip about saying “ought to.”  

." بنابراین اینجا دوباره، همان سطح از مشاوره دادن. یک نکته سریع درباره گفتن «باید».

Often in English, we, when we have words like  this sometimes, we take two words and put them  

اغلب در زبان انگلیسی، وقتی کلماتی مانند این داریم، گاهی دو کلمه را می گیریم و آنها را کنار هم قرار می دهیم

together. For example, I think in the live stream  last week someone asked about “want to” being  

. به عنوان مثال، من فکر می‌کنم در جریان مستقیم هفته گذشته شخصی درباره کوتاه شدن «خواستن» به «خواستن» سؤال کرد

shortened to “wanna.” So I might say something  like instead of “what do you want to do?”  

. بنابراین ممکن است به جای "چه می خواهید انجام دهید؟"

“What do you wanna do?” Easier to say,  especially when we have the double “t”  

"می خوای چی کار کنی؟" گفتن آن آسان‌تر است، مخصوصاً وقتی دوتایی «t» را داریم

and it's the same with “ought to.” Often  we say something like “otta,” “you otta  

و با «باید» یکسان است. اغلب ما چیزی مانند «اوتا» می‌گوییم، «تو

go to the beach this summer.” So usually,  we say it a little quickly like that.  

تابستان امسال به ساحل می‌روی». بنابراین معمولاً، آن را کمی سریع می‌گوییم.

Let's take a look at some  negative, what should you not do.  

بیایید نگاهی به برخی از موارد منفی بیندازیم، کارهایی که نباید انجام دهید.

You shouldn't wear a jacket today,  it's too hot. Right, oh today so hot,  

امروز نباید ژاکت بپوشید، هوا خیلی گرم است. درست است، آه امروز خیلی گرم است

you shouldn't wear a jacket right. My advice,  you really shouldn't. And let's see “ought not  

،   نباید درست ژاکت بپوشید. توصیه من ،  واقعاً نباید. و بیایید ببینیم «نباید

to,” not as commonly used, but you do hear it.  “You ought not to have ordered so much food.”  

»، نه آنطور که معمولاً استفاده می‌شود، اما شما آن را می‌شنوید. "تو نباید اینقدر غذا سفارش می دادی."

And again, when we're looking at these sentences,  we see first that our modal verbs “should” and  

و دوباره، وقتی به این جملات نگاه می‌کنیم، ابتدا می‌بینیم که افعال ما «باید» و

“ought to” are first right. They're number  one. They come before our second verbs come.  

«باید» ابتدا درست هستند. آنها شماره یک هستند. آنها قبل از آمدن افعال دوم ما می آیند.

“Go,” “where,” and “have.” And that, those  second verbs are in just their base form.  

«برو»، «کجا» و «داشتن». و این، آن افعال دوم فقط در شکل پایه خود هستند.

Okay, so these are the most commonly used advice  words. Alright, last for giving advice and then  

بسیار خوب، پس اینها متداول‌ترین واژه‌های توصیه‌ای هستند که استفاده می‌شوند . بسیار خوب، آخر برای مشاوره دادن و سپس

after this we'll talk about asking for advice, is  the term “had better.” This is the strongest way  

بعد از این، در مورد درخواست مشاوره صحبت خواهیم کرد ، اصطلاح «بهتر بود». این قوی‌ترین راه

to give advice and it's almost like you're  saying you should do it right. You need to do it.  

برای نصیحت کردن است و تقریباً مثل این است که می‌گویید باید آن را درست انجام دهید. شما باید آن را انجام دهید.

So, very very strong advice. So, “had better”  is used to talk about the present or the future,  

بنابراین، توصیه بسیار بسیار قوی. بنابراین، «بهتر بود »  برای صحبت در مورد حال یا آینده استفاده می‌شود،

and one thing to be careful about is the  verb form is always had not have or has. So,  

و یکی از مواردی که باید مراقب آن بود این است که شکل فعل همیشه had not have یا has است. بنابراین،

for every subject, “I had better, you had better,  she had better, we had better, they had better,  

برای هر موضوعی، «من بهتر بودم، تو بهتر بود، او بهتر بود، ما بهتر بودیم، آنها بهتر بودند،

and so on. We always use had with this  and one way to make it a little easier  

و غیره. ما همیشه از had با این استفاده می‌کنیم و یکی از راه‌های ساده‌تر کردن

is that normally we shorten had to “d” in  informal situations. For example, instead  

آن این است که معمولاً در موقعیت‌های غیررسمی باید «d» را کوتاه می‌کنیم . برای مثال،

of saying “you had better go to sleep.” I might  say something like, “you'd better go to sleep.”  

به‌جای گفتن «بهتر است بخوابی». ممکن است چیزی شبیه این بگویم: «بهتر است برو بخوابی».

Okay so let's see a few  more examples of how to use  

بسیار خوب، پس بیایید چند مثال دیگر از نحوه استفاده از

“had better,” and before we do noting again  it is the strongest way to give advice.  

«بهتر بود» ببینیم، و قبل از اینکه دوباره یادآوری کنیم، این قوی‌ترین راه برای ارائه توصیه است.

Which means we might use “had better” when we're  talking about very important situations, safety,  

این بدان معناست که وقتی در مورد موقعیت‌های بسیار مهم، ایمنی،  یا حق سلامتی شما صحبت می‌کنیم، ممکن است از «بهتر بود» استفاده کنیم

or your health right. Go to the doctor. They  might say, you'd better, “you'd better exercise  

. برو پیش دکتر ممکن است بگویند، بهتر است، «بهتر است

every day.” “You'd better take your medicine.”  Right, important things. It's just kind of a  

هر روز ورزش کنید». "بهتر است داروهایت را بخوری." درسته چیزای مهم این فقط به نوعی

more polite, more polite than saying do it,  but you'd better it's a little more polite.  

مودبانه تر، مؤدبانه تر از گفتن این کار است، اما بهتر است کمی مودبانه تر باشد.

Okay, so let's take a look at how we use “had  better” in these important situation sentences.  

بسیار خوب، پس بیایید نگاهی به نحوه استفاده از « بهتر بود» در این جملات موقعیتی مهم بیندازیم.

Number one, “you'd better go to the doctor,  you're bleeding.” Right, if I, oh my gosh,  

شماره یک، "بهتر است به دکتر بروید، خونریزی دارید." درست است، اگر من، خدای من،

if I see someone who, oh wow, maybe blood, oh no  they got a bad cut, or they fell. “Oh you'd better  

اگر کسی را ببینم که، اوه وای، شاید خون، اوه نه، بریدگی بدی پیدا کرده است، یا سقوط کرده است. "اوه بهتر است

go to the doctor.” Right, very strong advice.  “You'd better go,” if you don't go there could  

برو پیش دکتر." درست است، توصیه بسیار قوی. «بهتر است بروی»، اگر نروید ممکن

be a problem, “you'd better go.” Number two,  “he’d better study, he's about to fail.” Oh no,  

است مشکلی پیش بیاید، «بهتر است بروید». شماره دو، «او بهتر است درس بخواند، او در شرف شکست است». اوه نه،

so maybe uh one of my students, he's very close,  maybe he has, his grade is a D in the class. Uh-oh  

پس شاید یکی از شاگردان من، خیلی صمیمی است، شاید هم دارد، نمره او در کلاس D است. اوه اوه

he'd better study for the test because he's  so close to failing. “He'd better study.”

او بهتر است برای امتحان درس بخواند زیرا خیلی نزدیک است که شکست بخورد. "او بهتر است درس بخواند."

Okay next, here we have something about safety.  “We had better put bright lights on our bikes  

خوب بعد، در اینجا ما چیزی در مورد ایمنی داریم. بهتر است روی دوچرخه‌هایمان چراغ‌های روشن بگذاریم

so other drivers can see us.” Right, we “had  better” do that because it is an important thing  

تا سایر رانندگان بتوانند ما را ببینند.» درست است، « بهتر است» این کار را انجام دهیم، زیرا برای امنیت ما یک چیز مهم است

for our safety. So, “we had better.” We wouldn't  want to use a word like “should” or “could” here  

. بنابراین، "ما بهتر بودیم." ما نمی‌خواهیم از کلمه‌ای مانند «باید» یا «می‌توانیم» در اینجا استفاده کنیم،

because it's very important. And the last one,  hmm I see a police officer giving out tickets,  

زیرا بسیار مهم است. و آخرین مورد، هوم، یک افسر پلیس را می بینم که دارد بلیط می دهد،

“you'd better pay for parking.” So maybe my  friend is driving, oh I see a police officer,  

«بهتر است هزینه پارکینگ را بپردازی». بنابراین شاید دوست من در حال رانندگی است، اوه، یک افسر پلیس را می‌بینم،

“hey you'd better pay for parking  so you don't get a ticket.”  

«هی بهتر است هزینه پارکینگ را بپردازی تا بلیت نگیری».

And notice with each of these situations we're  giving strong advice. I would not say, “hey you're  

و توجه کنید که در مورد هر یک از این موقعیت‌ها توصیه‌های قوی ارائه می‌کنیم. من نمی گویم، "هی شما

bleeding you could go to the doctor.” no No no,  if you have a big problem “you'd better go,” right  

خونریزی دارید، می توانید به دکتر بروید." نه نه نه، اگر مشکل بزرگی دارید «بهتر است بروید»، درست است،

if we are worried, worried about our  safety. We're going on a bike, not  

اگر ما نگران هستیم، نگران امنیت خود هستیم . ما با دوچرخه می‌رویم، نه

“oh you could put lights on your bike.” No no  “you had better.” Right very strong advice.

«اوه، می‌توانی روی دوچرخه‌ات چراغ بگذاری». نه، «تو بهتر بودی». درست توصیه بسیار قوی

Alright so those are the main words we use to  give advice in English but let me tell you a few  

بسیار خوب، پس اینها کلمات اصلی هستند که ما برای مشاوره به زبان انگلیسی استفاده می کنیم، اما اجازه دهید

more before we talk about asking for advice. We  also give advice using, “if I were you, I would…”  

قبل از صحبت در مورد درخواست مشاوره، چند مورد دیگر را به شما بگویم. ما  همچنین با استفاده از «اگر من جای شما بودم، می‌کردم...» توصیه می‌کنیم.

So, let's say I have a situation where  

بنابراین، فرض کنید من در موقعیتی هستم که با

I’m talking to my friend and they are they  have a lot of homework, and they don't,  

دوستم صحبت می‌کنم و آنها تکالیف زیادی دارند، و آنها ندارند،

oh I don't know what to do. I might say  hmm, “if I were you, I would make a plan.”  

اوه من نمی دانم چه کنم ممکن است بگویم هوم، "اگر من جای شما بودم، یک برنامه ریزی می کردم."

So, this means if I was in your situation, this is  what I would do right. This is also fairly common.  

بنابراین، این بدان معناست که اگر من در موقعیت شما بودم، این کاری است که من درست انجام می‌دادم. این نیز نسبتاً رایج است.

Next, “I suggest that you.” so a few  times in today's live stream I’ve used  

بعد، "من به شما پیشنهاد می کنم." بنابراین چند بار در جریان مستقیم امروز

the word “suggestion.” Especially like “could”  right. We use “could” to make a suggestion.  

از کلمه «پیشنهاد» استفاده کردم. به‌ویژه مانند «می‌تواند» درست باشد. ما از "می تواند" برای ارائه یک پیشنهاد استفاده می کنیم.

So, we can actually also say, “I suggest.” So  same thing. “If I were you, I would make a plan.”  

بنابراین، در واقع می‌توانیم بگوییم: «پیشنهاد می‌کنم». بنابراین همان چیز. "اگر من جای شما بودم، یک نقشه می کشیدم."

I suggest that you make a plan. It might be a good  idea too. It might be a good idea to make a plan.  

پیشنهاد میکنم برنامه ریزی کنید ممکن است ایده خوبی نیز باشد. شاید ایده خوبی باشد که برنامه ریزی کنید.

So, if we take a look at these, especially “if I  were you, I would…” and it might be a good idea.  

بنابراین، اگر به این موارد نگاهی بیندازیم، به خصوص «اگر من جای شما بودم، می‌کردم…» و ممکن است ایده خوبی باشد.

This is a very polite very. Polite, not very  direct right. “You should, you ought to” no  

این خیلی مودبانه است مودب، نه خیلی مستقیم. «تو باید، باید» نه،

oh well, “if I were you, it might be a good idea.”  So here a very soft and polite way to give advice.  

اوه، «اگر من جای شما بودم، شاید ایده خوبی بود.» بنابراین در اینجا یک راه بسیار نرم و مودبانه برای مشاوره دادن.

And next, we have questions. “Why don't  you…, have you considered… One thing with  

و بعد، ما سؤالاتی داریم. "Why don't you...، آیا شما در نظر گرفته‌اید... یک چیز با

questions is our verb here is going to end  in “ing,” why don't you, uh why don't you,  

سؤالات این است که فعل ما در اینجا به «ing» ختم می‌شود، چرا نمی‌کنی، اوه چرا نمی‌کنی،   نه

nope my mistake. uh only with “have  you.” “Why don't you make a plan?”  

اشتباه من. اوه فقط با " دارم تو" "چرا برنامه ریزی نمی کنی؟"

Have you considered making a plan? So these are  five more ways that we can give advice alright.

آیا به برنامه ریزی فکر کرده اید؟ بنابراین، اینها پنج راه دیگر هستند که می‌توانیم به درستی توصیه کنیم.