English Word Families l Word Family in English about Politics- Learn ENGLISH about Word Families

welcome back to the english danny channel i'm  dr don and today i'm going to show you more ways  

به کانال انگلیسی دنی خوش آمدید من دکتر دان هستم و امروز می‌خواهم راه‌های

to expand your vocabulary using word families  remember a word family is a set of words whose  

بیشتری   برای گسترش دایره واژگان خود با استفاده از خانواده‌های واژه‌ها به شما نشان دهم. به یاد داشته باشید که خانواده واژه‌ای مجموعه‌ای از کلمات است که

meaning comes from the meaning of one root word  for example if you know the meaning of help  

معنی آنها از معنای یک کلمه ریشه می‌آید. برای مثال اگر معنی کمک را

you can figure out the meaning of words  like helper helpless helpful and unhelpful  

می‌دانید   می‌توانید معنی کلماتی مانند کمک یاور مفید و غیرمفید را دریابید

today we're going to look at  three more common root words  

امروز می‌خواهیم به سه کلمه ریشه رایج دیگر نگاه

the theme for today's root words is politics  by the end of this lesson you will have a much  

کنیم   موضوع اصلی کلمات امروزی سیاست است تا پایان این درس شما ایده بسیار

better idea of how we think about politics and  political things in english let's go all three  

بهتری از نحوه تفکر ما در مورد سیاست و مسائل سیاسی در انگلیسی خواهد داشت، بیایید هر

of the root words in today's lesson originally  started out as words in the ancient greek language  

سه کلمه ریشه در درس امروز را بررسی کنیم که در اصل به عنوان کلمات در زبان یونانی باستان شروع شده اند

and the first route is polis p-o-l-i-s from  which we get the word politics polis in greek  

و اولین مسیر polis p-o-l-i-s است که از آن دریافت می کنیم. کلمه politics polis در یونانی   در

originally means city and a city is probably  one of the first large political groupings  

اصل به معنای شهر است و شهر احتمالاً یکی از اولین گروه‌های سیاسی بزرگ

of human beings that p-o-l-i root shows up in a  lot of other english words as i just said politics  

انسان‌ها است که ریشه p-o-l-i در بسیاری از کلمات انگلیسی دیگر به عنوان i just s نشان داده می‌شود.

is a word built on this route and it means all of  the activities connected with ruling or governing  

سیاست کمک کلمه ای است که در این مسیر ساخته شده است و به معنای همه فعالیت های مربوط به حکومت یا حکومت است

not just a city but a community a nation any  large group of people is involved with politics  

نه فقط یک شهر، بلکه یک جامعه یک ملت که هر گروه بزرگی از مردم با سیاست درگیر هستند

from that root polis the french word  policy developed and policy means  

از آن ریشه polis کلمه فرانسوی سیاست توسعه یافته و سیاست است. به معنای

civil administration the administration  or running of the business of the city  

اداره مدنی اداره یا اداره تجارت شهر   است

and from that french word we get the modern  english word policy spelled a little differently  

و از آن کلمه فرانسوی، کلمه انگلیسی مدرن سیاست را می گیریم که املای آن کمی متفاوت است

but pronounced almost the same and policy in  english means any course of action which has been  

اما تقریباً یکسان تلفظ می شود و Policy در انگلیسی به معنای هر اقدامی است که

followed or proposed by a government a business or  an individual the president has proposed several  

دنبال شده یا پیشنهاد شده است. یک دولت یک کسب و کار یا یک فرد رئیس جمهور چندین

new policy changes that means changes in how the  government or the business will conduct itself  

تغییر سیاست جدید پیشنهاد کرده است که به معنای تغییر در نحوه رفتار دولت یا کسب و کار

from the root word polis we also get the word  police which originally meant public order  

inside the city now the word police means a civil  force of a government which is responsible for  

است. پلیس به معنای نیروی مدنی یک دولت است که مسئولیت

preventing or detecting crime and for maintaining  public order someone broke into my house so i  

پیشگیری یا کشف جرم و جنایت را بر عهده دارد برقراری نظم عمومی فردی وارد خانه من شد

called the police from polis we not only get the  word politic or politics we get the word impolitic  

بنابراین از پلیس با پلیس تماس گرفتم، نه تنها کلمه سیاست یا سیاست را می‌گیریم، بلکه کلمه غیر سیاسی را دریافت

and if we add the prefix i am meaning not to  politic we get an adjective meaning someone  

می‌کنیم و اگر پیشوند من به معنای سیاست نیست را اضافه کنیم، یک صفت به معنای کسی

without social prudence someone who engages  in unwise public behavior it was impolitic  

بدون احتیاط اجتماعی می‌گیریم. کسی که رفتار عمومی غیرعاقلانه دارد،

to insult your boss that way here's one more  adjective coming from the root polis cosmopolitan  

توهین به رئیس خود غیرسیاسی بود، اینجا یک صفت دیگر از ریشه polis cosmopolitan

cosmos means world and polis means city so  someone or something who is cosmopolitan means  

cosmos به معنای جهان و polis به معنای شهر است، بنابراین کسی یا چیزی که جهان‌وطن است به این معنی است

they include or contain people from all over  the world but could also mean a person who has  

که  آنها شامل یا شامل افرادی از سراسر  هستند . جهان، اما همچنین می تواند به معنای فردی باشد که   دارای

a worldly sophistication they seem to be a citizen  of the world our second root word is arc a a-r-c-h  

پیچیدگی دنیوی است و به نظر می رسد شهروند  جهان باشد. کلمه دوم ریشه ما arc a-r-c-h   است

which originally meant chief ruler or origin  building on this route we have the word monarch  

که در ابتدا به معنای حاکم اصلی یا مبدأ ساختمان در این مسیر است.

add the prefix mono meaning one to arc chief or  ruler and you get monarch a single person who  

یک نفر به عنوان رئیس یا فرمانروا و شما پادشاه می‌شوید یک فرد مجرد که

rules a whole area a king a queen or an emperor  is an example of a monarch we also have the word  

بر یک منطقه حکومت می‌کند، یک پادشاه، یک ملکه یا یک امپراتور، نمونه‌ای از یک پادشاه است. h ما کلمه    patriarch را نیز داریم،

patriarch so if we add the root word potter  meaning father we get father rule of the father  

بنابراین اگر ریشه کلمه potter به معنی پدر را اضافه کنیم، می‌توانیم پدر حکومت پدر

or fatherly rule patriarch means the ruling father  or the male head of a family it could be a father  

یا پدرانه حکومت patriarch به معنای پدر حاکم یا مرد رئیس خانواده باشد، ممکن است یک پدر

or a grandfather such a person could be called  the patriarch of the family now here's another  

یا یک پدربزرگ چنین شخصی باشد. می توان آن را پدرسالار خانواده نامید، اکنون اینجا

word building on the root anarchy can  you guess what that one means well  

کلمه دیگری است که بر ریشه هرج و مرج ساخته شده است.

and means without the prefix a-n it means without  so perhaps you can guess now that anarchy means an  

area without a ruler or government  anarchy is the absence of government  

هرج و مرج فقدان دولت است

but it can also mean a state of disorder caused  by lack of government we fell into a state of  

اما می‌تواند به معنای وضعیت بی‌نظمی ناشی از فقدان دولت باشد. ما در حالت

anarchy now here's a non-political  word that uses the ark root architect  

هرج و مرج قرار گرفتیم، حالا اینجا یک کلمه غیرسیاسی است که از ریشه آرک آرشیتکت

arc means chief and a techton is a builder so  the architect is the chief builder and this  

استفاده می‌کند   arc به معنای رئیس است و تکتون سازنده است. معمار سازنده اصلی است و

is about right because an architect in english  means a person who designs buildings and often  

این تقریباً درست است زیرا معمار در انگلیسی به معنای شخصی است که ساختمان‌ها را طراحی می‌کند و اغلب

supervises the construction of buildings as  well our third and final route word for today  

بر ساخت ساختمان‌ها نظارت می‌کند. و آخرین کلمه مسیر برای

is govern originally kubernetes meant to steer a  boat and from this idea we got govern meaning to  

امروز   حکومت در اصل kubernetes به معنای هدایت یک قایق است و از این ایده ما به معنای حکومت

steer the city or the state to guide it the way  you would guide a ship safely across the sea this  

به   هدایت شهر یا ایالت را دریافت کردیم تا آن را به گونه ای هدایت کنیم  که کشتی را ایمن از طریق دریا هدایت می کنید، این

idea of the city or the state being like a boat on  the ocean that needs to be safely steered is very  

ایده از شهر یا حالتی که مانند یک قایق روی اقیانوس است که باید به طور ایمن هدایت شود،

common in english thinking about what government  is for the word governor adds the suffix or which  

در انگلیسی بسیار رایج است. فکر کردن به اینکه دولت چیست، کلمه فرماندار پسوند را اضافه می کند یا اینکه

means a person who does an action so a governor  is a person who rules a person who governs others  

به معنای شخصی است که عملی را انجام می دهد، بنابراین فرماندار شخصی است که حکمرانی می کند. شخصی که بر دیگران حکومت می کند

in the united states the head of the government  of one of our 50 states is called the governor  

در ایالات متحده رئیس دولت  یکی از 50 ایالت ما فرماندار نامیده می شود

the word government itself is of course  another word building on the root govern  

کلمه دولت خود البته کلمه دیگری است که روی ریشه حکومت

we add the suffix m e and t to indicate the action  of doing something or the result of an action  

می سازد   پسوند m e و t را برای نشان دادن عمل انجام دادن اضافه می کنیم. چیزی یا نتیجه یک عمل

so the act of ruling or the result of ruling is  involved with government and when we use the word  

بنابراین عمل حکمرانی یا نتیجه حکمرانی با حکومت درگیر است و وقتی از کلمه

government we mean a system which rules or governs  a city a state or any other large community  

حکومت استفاده می کنیم به معنای سیستمی است که بر یک شهر یک ایالت یا هر یک حکومت می کند یا حکومت می کند. جامعه بزرگ

another word using this root is governable  we add the suffix able meaning ability so  

کلمه دیگری که از این ریشه استفاده می کند قابل حکومت است ما پسوند قابل را به معنای توانایی اضافه می کنیم بنابراین  قابلیت

governable is an adjective meaning something which  can be governed or steered and of course if we  

حاکم یک صفت به معنای چیزی است که می توان آن را اداره کرد یا هدایت کرد و البته اگر

said ungovernable that would mean something  or someone who can't be governed or steered  

گفتیم غیرقابل کنترل به معنای چیزی یا کسی است که نمی توان اداره کرد یا steered

here's one more word using this root  misgovern can you guess what it means  

در اینجا یک کلمه دیگر با استفاده از این ریشه است misgovern می توانید حدس بزنید معنی آن چیست

well here's a hint the mis prefix means wrong or  badly so to misgovern means to govern wrong or to  

خوب اینجا یک اشاره وجود دارد که پیشوند mis به معنای اشتباه یا بد است بنابراین to mislevern به معنای حکومت کردن اشتباه یا   اداره بد به معنای اداره کردن اشتباه است یا

govern badly the economy has been misgoverned  so badly that the city is without funds  

polis arkham govern those are three different  root words dealing with politics and rule from  

پولیس ارخم حکومت می کنند سه کلمه ریشه متفاوت که با سیاست و حکومت سروکار دارند از

these words you can see that in english politics  is concerned with the things of the city with who  

این کلمات می بینید که در زبان انگلیسی سیاست مربوط به امور شهر است که چه

is in charge who is the chief and with steering  things correctly steering them the way you  

کسی مسئول است و چه کسی مسئول است و با هدایت کردن کارها به درستی آنها را هدایت می کند. شما

might steer a ship and also because all three of  those words originally came from greek you could  

ممکن است کشتی را هدایت کنید و همچنین به دلیل اینکه هر سه کلمه در اصل از یونانی آمده‌اند، می‌توانید

see that there was a strong influence of greek  political thought on english political thought  

ببینید که یک نفوذ قوی وجود دارد تفکر سیاسی یونانی درباره تفکر سیاسی انگلیسی

now that you know these roots can  you guess what a word like politicize  

اکنون که این ریشه‌ها را می‌دانید، می‌توانید حدس بزنید کلمه‌ای مانند سیاسی

means how about hierarchy or governance  share your guesses and any questions or  

کردن   چه معنایی در مورد سلسله مراتب یا حکومت دارد حدس‌ها و هر سؤال یا

comments in the in the section below and  i hope to see you all in the next video

نظری را در بخش زیر به اشتراک بگذارید و امیدوارم همه شما را ببینم. در ویدیوی بعدی