Learn English About SHOPPING - Learn English words and phrases for talking about shopping

Hello everybody. Welcome to the English Danny Channel 30-day challenge today we

سلام به همه. به چالش 30 روزه کانال انگلیسی دنی خوش آمدید امروز

will learn English words and phrases for talking about shopping.

کلمات و عبارات انگلیسی را برای صحبت در مورد خرید یاد خواهیم گرفت.

Everyone loves shopping. Shopping can be fun interesting and well: needed. Shopping

همه خرید کردن را دوست دارند. خرید می تواند سرگرم کننده جالب و خوب باشد: لازم است.

is one of the most important activities people do. So, let's learn English words

خرید یکی از مهم ترین فعالیت هایی است که افراد انجام می دهند. بنابراین، بیایید کلمات

and phrases about shopping. Please subscribe to our channel, like this video,

و عبارات انگلیسی در مورد خرید را یاد بگیریم. لطفا کانال ما را سابسکرایب کنید، این ویدیو را لایک کنید

and share this video with your friends. Come on,

و این ویدیو را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

let's learn together. The first shopping word is price. Price is how much something,

بیا با هم یاد بگیریم اولین کلمه خرید قیمت است. قیمت چیزی است که چیزی

like a product or service costs. I bought this shirt at a good price. What's the

مانند یک محصول یا خدمات چقدر هزینه دارد. من این پیراهن را با قیمت مناسب خریدم.

price of that car? the car cost $5,000. Next up, is the word afford. Afford as a

قیمت اون ماشین چنده قیمت ماشین 5000 دلار بعدی، کلمه استطاعت است. Afford به عنوان یک

verb, means to have enough money to pay for something. Some example sentences for

فعل، به معنای داشتن پول کافی برای پرداخت چیزی است. برخی از جملات مثال برای

afford are: I can't afford a new car right now. I don't have enough money.

استطاعت عبارتند از: من در حال حاضر نمی توانم یک ماشین جدید بخرم . من پول کافی ندارم

Let's take a trip. I'm sorry I can't afford a trip right now. Our next word is,

بیا بریم یه سفر متاسفم که در حال حاضر نمی توانم هزینه سفر را بپردازم. کلمه بعدی ما

EXPENSIVE. Expensive is an adjective and it means costing a lot of money. This

گران است. گرانی صفت است و به معنای هزینه زیاد است. این

store is expensive. I think that restaurant is too expensive. It's

فروشگاه گران است. من فکر می کنم آن رستوران خیلی گران است.

overpriced. Now let's look at the word Bargain. Bargain as a noun means:

قیمتش بالاست حالا بیایید به کلمه معامله نگاه کنیم. چانه زنی به عنوان اسم به این معناست:

something is on sale at a lower price than its true value. You may hear people

چیزی به قیمتی کمتر از ارزش واقعی آن فروخته می شود. ممکن است بشنوید که مردم

say what a bargain. For example, if you are at a store and a sign says you can

می گویند چه معامله ای است. به عنوان مثال، اگر در یک فروشگاه هستید و تابلویی نشان می دهد که می

buy two t-shirts for $15, but normally two t-shirts cost $20. It's a bargain!

توانید دو تی شرت را با قیمت 15 دلار بخرید، اما معمولا قیمت دو تی شرت 20 دلار است. این یک معامله است!

You have saved $5. You can say what a bargain. The next word is "A STEAL."

شما 5 دلار پس انداز کرده اید. می توان گفت چه معامله ای. کلمه بعدی "یک سرقت" است.

Stealing or taking something without paying for it is bad, but if someone

دزدی یا گرفتن چیزی بدون پرداخت هزینه بد است، اما اگر کسی

tells you that they bought something for a steal that is a

به شما بگوید که چیزی را برای دزدی خریده است،

good thing. It means you did not pay much for something. The meaning of a steal as a

چیز خوبی است. یعنی برای چیزی پول زیادی نپرداخته اید. معنای دزدی به عنوان

noun, is very similar to bargain. It means that you bought something for so cheap

اسم، بسیار شبیه به معامله است. یعنی چیزی را آنقدر ارزان خریدی

that it feels like you stole it. For example, look at this shirt. It's only $10.

که انگار دزدیده ای. به عنوان مثال به این پیراهن نگاه کنید. فقط 10 دلار است.

That shirt is really cheap. That shirt is a steal. You should buy it. Next up is:

آن پیراهن واقعاً ارزان است. اون پیراهن دزدیه باید بخری بعدی این است:

overprice. The verb overprice and the adjective overpriced. Overprice as a

قیمت بیش از حد. فعل overprice و صفت overpriced. بیش از حد به عنوان یک

verb means, to put too high a price or value on something. For example, the store

فعل به معنای قیمت یا ارزش بسیار زیاد برای چیزی است. به عنوان مثال،

was overpricing its products. Over priced as an adjective means: something

فروشگاه محصولات خود را بیش از حد قیمت گذاری می کرد. بیش از حد به عنوان یک صفت به این معنی است:

is too expensive costing more than it's worth.

چیزی بسیار گران است و بیشتر از ارزش آن هزینه دارد.

For example, I like this coat but I think it's overpriced. Hey, what about these

مثلا من این مانتو را دوست دارم اما به نظرم قیمتش زیاد است. سلام، این

shoes? They're nice, but a bit overpriced. The next word is, RIP OFF. Rip off is when

کفش ها چطور؟ آنها خوب هستند، اما کمی گران هستند. کلمه بعدی RIP OFF است. پاره کردن زمانی است

you think something is so overpriced that it is unfair. You can call something

که فکر می کنید چیزی آنقدر گران است که ناعادلانه است.

a ripoff, if you feel like someone is cheating you and you are angry about it.

اگر احساس می‌کنید کسی به شما خیانت می‌کند و از این بابت عصبانی هستید، می‌توانید چیزی را ریپوف بنامید.

I would never buy a branded t-shirt for $100. That is such a rip off! Hey, are you

من هرگز یک تی شرت مارک 100 دلاری نمی خرم. که چنین پاره کردن است! هی

going to the concert next week? No way! The ticket price is a rip off. Next up, is

میری کنسرت هفته دیگه؟ به هیچ وجه! قیمت بلیط یکپارچه است. مرحله بعدی،

window shopping. Window shopping, sometimes called browsing, is a bit of an

خرید ویترین است. خرید از پنجره، که گاهی اوقات مرور نامیده می شود،

old term with the internet nowadays. Well I'll explain it anyway. So, window

امروزه در اینترنت یک اصطلاح قدیمی است. خب به هر حال توضیح میدم بنابراین،

shopping means spending time looking at goods on sale in shop windows without

خرید ویترینی به معنای صرف زمان برای تماشای کالاهای موجود در ویترین مغازه ها بدون

intending to buy any of the products. Here's an example: hey you want to go

قصد خرید هیچ یک از محصولات است. در اینجا یک مثال آورده شده است: هی می خواهید برای

window shopping downtown? Sure, that sounds like fun.

خرید ویترین در مرکز شهر بروید؟ مطمئنا، به نظر سرگرم کننده است.

Now let's look at the word browsing. Browsing is similar to window shopping.

حالا بیایید نگاهی به کلمه مرور کنیم. مرور کردن شبیه خرید پنجره است.

Browsing happens inside the store. Browsing is when you just look around in

مرور در داخل فروشگاه انجام می شود. مرور زمانی است که شما فقط در یک فروشگاه به اطراف نگاه

a store and you may or may not buy something. So for example, if a store

می کنید و ممکن است چیزی بخرید یا نخرید. به عنوان مثال، اگر یک

clerk comes to you and says can I help you find something? You can respond with:

منشی فروشگاه به شما مراجعه کند و بگوید می توانم به شما کمک کنم چیزی پیدا کنید؟ می توانید پاسخ دهید:

no thanks I'm just browsing. Here's what's up, these videos on the screen

نه، متشکرم، من فقط در حال مرور هستم. در اینجا چه خبر است، این ویدیوها روی صفحه

will help you learn more English. Also, make sure to subscribe, like, and share

به شما کمک می کنند تا زبان انگلیسی را بیشتر یاد بگیرید. همچنین حتما این ویدیو را سابسکرایب کنید، لایک کنید و به اشتراک

this video. I'll see you in the next video.

بگذارید. در ویدیوی بعدی شما را می بینم .