Practice English Conversation (Addicted to video games) Improve English Speaking Skills

Ricardo there's a man waiting for you downstairs  he says his name is Daniel hello Dad not now  

ریکاردو مردی در طبقه پایین منتظر شماست او می گوید اسمش دانیل است سلام بابا نه الان   لطفاً من

please I'm very busy now tell him to come later  buy and may I know what exactly you are doing

خیلی سرم شلوغ است حالا به او بگو بعداً بیاید بخر و می توانم بدانم دقیقاً چه کار می کنی

please don't you see I'm trying to  level up here this is an important game

لطفاً نمی بینی دارم تلاش می کنم برای بالا رفتن از اینجا، این یک بازی مهم است

that I should have imagined it you're  playing video games again don't you get  

که باید تصور می‌کردم که شما دوباره در حال انجام بازی‌های ویدیویی هستید، آیا از آن

tired of that please did you know we  use microphones to communicate while  

خسته نمی‌شوید، لطفاً می‌دانید که ما از میکروفون برای برقراری ارتباط در حین

playing no I didn't know that and  so what why is that important tell  

بازی استفاده می‌کنیم، نه من نمی‌دانستم و چرا این مهم است

me I can't concentrate and talk  to my partners if you're talking

به من بگویید نمی‌توانم تمرکز کنم و اگر در حال صحبت کردن هستید با شرکای خود صحبت کنم، اوه

please oh I'm sorry then should I leave  you alone so you can keep playing video

متاسفم، آیا شما را تنها بگذارم تا بتوانید به بازی‌های ویدیویی ادامه دهید بله بله

games yeah yes please and tell Daniel  I can't go with him today I am very

لطفاً و به دانیل بگویید من می‌توانم. امروز باهاش ​​نرو من خیلی سرم

busy and who is this Daniel he said  he had to tell you something very  

شلوغه و این دنیل کیه که گفت باید یه چیز خیلی

important who is he Daniel oh he's an old  school friend we talked last night about  

مهم بهت بگه دنیل اوه کیه دنیل آه او یک دوست قدیمی مدرسه است ما دیشب در مورد

different things oh I'm I see he came  here to play video games with you am I

چیزهای مختلف صحبت کردیم اوه من میبینم که اومد اینجا برای اینکه با شما بازی های ویدیویی بازی کنم

right no that he doesn't play  video games he is a Salesman I

درست می گویم نه که او بازی های ویدیویی بازی نمی کند او یک فروشنده است فکر

think he had a store downtown I think he sells  different types of electronic products I don't  

می کنم او یک فروشگاه در مرکز شهر داشت فکر می کنم او انواع مختلفی از محصولات الکترونیکی را می فروشد که من نمی

know so he wants you to buy his electronic  products for your computer games doesn't

دانم بنابراین او می خواهد شما محصولاتش را بخرید. محصولات الکترونیکی برای بازی‌های رایانه‌ای شما نمی‌خواهد که من

he no he wants me to work with him  he opened a new store here in our  

با او کار کنم، او یک فروشگاه جدید در اینجا در محله ما باز کرد،

neighborhood really that's great then  when will you start to work son today  

واقعاً عالی است پس از امروز کی شروع به کار می‌کنی پسرم

no I told him I don't want to work with  him I mean I don't like that kind of

نه من به او گفتم نمی‌خواهم کار کنم. با او منظورم این است که من آن نوع شغل را دوست ندارم،

job what you don't like that job then what  kind of job are you looking for May I know  

شما آن شغل را دوست ندارید، پس دنبال چه شغلی هستید، ممکن است بدانم

I don't know I mean I like technology  but I am not a seller I deserve more  

نمی دانم منظورم این است که من فناوری را دوست دارم، اما من فروشنده نیستم. سزاوار بیشتر هستید

you deserve more son you will be  35 next month and you don't have  

شما لایق بیشتر پسر هستید، ماه آینده  35 ساله می شوید و

a job please Dad don't start with that  right now we have already talked about

شغلی ندارید، لطفاً بابا با آن شروع نکنید فعلاً در مورد

it yes it is not the first time I tell  you the same thing you are 34 and you  

آن صحبت کرده ایم بله، اولین بار نیست که همان چیزی را به شما می گویم. 34 ساله هستی و

don't work you play computer Gam every  day that's all you do when will you go  

کار نمی‌کنی، هر روز گام رایانه‌ای بازی می‌کنی  این تنها کاری است که انجام می‌دهی، کی می‌روی   و به

and look for a job I did I worked last year  you know I was working hard but I got fired  

دنبال کاری می‌گردی که انجام دادم، سال گذشته کار می‌کردم  می‌دانی که سخت کار می‌کردم اما اخراج

it was unfair unfair you used to arrive late  every day because you stayed up late playing  

شدم   ناعادلانه بود. هر روز دیر می‌آیید چون تا دیروقت بیدار می‌مانید و

video games so I was not unfair they got tired  of you and it was last year six months have  

بازی‌های ویدیویی انجام می‌دهید، بنابراین من بی‌انصافی نبودم که از شما خسته شدند و سال گذشته بود که شش ماه از آن

passed that relax look I know you don't  understand but this is an important video

نگاه آرام گذشت، می‌دانم که نمی‌فهمید، اما این یک بازی ویدیویی مهم است.

game I mean I am good at playing video  games I will earn a lot of money doing  

من در بازی کردن بازی های ویدیویی خوب هستم، با انجام این کار به طور جدی پول زیادی به دست خواهم آورد

this seriously and what is that that going  to happen how many years do I have to

و چه اتفاقی می افتد چند سال باید

wait it takes time that but it will  happen someday I am totally sure of  

صبر کنم، زمان می برد، اما یک روز این اتفاق می افتد، من کاملا مطمئن هستم

that I don't care I need you to help  me with the expenses of this house

که انجام نمی دهم مهم نیست، من باید به من کمک کنید تا خرج های این خانه را

recardo not that again I don't have  money now I gave you $200 last time  

جبران کنم، نه اینکه دوباره پول ندارم، آخرین بار 200 دلار به شما دادم.

yeah it was 6 months ago $200 is not  enough to eat for six months plus I  

need to pay for the rent electricity  water the credit card and many other

برای پرداخت کرایه برق آب کارت اعتباری و بسیاری از

expenses I don't like talking about that can we  do this later what are we going to eat today by  

هزینه‌های دیگر که دوست ندارم در مورد آن صحبت کنم، آیا می‌توانیم این کار را بعداً انجام دهیم، امروز چه می‌خوریم،

the way eat no you're not going to eat in this  house if you don't go out right now and look for a

به‌طوری‌که غذا بخور، نه، اگر در این خانه نخواهی خورد تو فعلا بیرون نرو و دنبال

job okay just give me five hours and I  will go out to see what happens is that  

کار بگردی، فقط پنج ساعت به من فرصت بده تا من بیرون بروم تا ببینم چه اتفاقی می افتد این است که

okay 5 hours no you're going  right now you're not a child

باشه 5 ساعت نه، تو الان می روی، تو دیگر بچه نیستی

anymore exactly I am not a child  anymore I am 34 and I am adult  

دقیقاً من هستم من دیگر بچه نیستم 34 سال دارم و بالغ هستم

that yes and maybe you have forgotten it  but you have a son or you don't remember

که بله و شاید شما آن را فراموش کرده اید اما یک پسر دارید یا او را به یاد نمی آورید

him how can you say that of course  I remember him I visit him every

چگونه می توانید بگویید که البته به یاد می آورم که هر

Sundays I go to the park with him and  we have fun together he says I am a good

یکشنبه که می روم به او سر می زنم. با او پارک کنیم و با هم خوش می گذریم او می گوید من پدر خوبی هستم

father he is a child you are  not don't you worry about him or

او بچه است شما هستید نگران او یا

what he needs a lot of things he's 8 years old  but he already understands a lot of things soon  

چیزهای زیادی نباشید او 8 ساله است اما او خیلی چیزها را زود می فهمد

he will realize his father is a lazy person  who doesn't want to work and prefers to play  

او متوجه خواهد شد که پدرش فردی تنبل است که نمی‌خواهد کار کند و ترجیح می‌دهد

video games he also likes to play video  games we play together and he is very

بازی‌های ویدیویی بازی کند، او همچنین دوست دارد بازی‌های ویدیویی را که ما با هم بازی می‌کنیم بازی کند و بسیار

happy sure he is because he's a child but  he needs more than just play video games I  

خوشحال است زیرا او یک کودک است اما به چیزی بیش از این نیاز دارد. بازی‌های ویدیویی بازی کنید من

have been helping you with Susan all this  time but I can't anymore you have to look  

در تمام این مدت با سوزان به شما کمک می‌کردم، اما دیگر نمی‌توانم، شما باید به

for a job I can't send her more money I don't  earn much I had my savings but I have little  

دنبال شغلی بگردید، من نمی‌توانم پول بیشتری برای او بفرستم، درآمد چندانی کسب نمی‌کنم، پس‌اندازم را داشتم اما

money left I can't help you anymore I  love my grandson I love him a lot but  

پول کمی دارم. من دیگر نمی توانم به تو کمک کنم، من نوه ام را دوست دارم، او را خیلی دوست دارم، اما

he needs his father you said you were going  to help me I was very young when Sandra was

او به پدرش نیاز دارد، تو گفتی که به من کمک می کنی، من وقتی ساندرا به دنیا آمد خیلی جوان بودم، می

born I know I know you were 16 years  old when sander was born I know you  

دانم که می دانم وقتی ساندرا به دنیا آمد، 16 ساله بودی. می‌دانم که تو

were a teenager but you are not a teenager  anymore you are an adult and you have to  

نوجوان بودی اما دیگر نوجوان نیستی، تو بزرگسالی و باید

behave like one I felt guilty all this time  because you made a mistake I thought it was  

مثل کسی رفتار کنی که در تمام این مدت احساس گناه می‌کنم، چون اشتباهی مرتکب شدی، فکر کردم

my fault that's why I have been helping you  but I can't do this anymore you need to grow

تقصیر من است، به همین دلیل به تو کمک کرده‌ام، اما من دیگر نمی‌توانی این کار را انجام دهی، باید

up I have to do this before you get old  you're wasting your time and you're life

بزرگ شوی، من باید قبل از پیری این کار را انجام دهم، وقتت را تلف می‌کنی و زندگیت را هدر می‌دهی،

please you are better than this I am totally sure  of that go look for a job I'm begging you Dad  

لطفاً بهتر از این هستی، من کاملاً مطمئن هستم که برو دنبال کار. التماس می کنم بابا   لطفاً

please don't say that I want to play video games  it's my life all right enough get up from that  

نگو که من می خواهم بازی های ویدیویی بازی کنم، این زندگی من است به اندازه کافی از روی آن صندلی بلند شو

chair and go to work now I will call your friend  and you will work with him I don't care if you  

و برو سر کار، حالا با دوستت تماس می گیرم و تو با او کار می کنم، برایم مهم نیست

don't like that job you will behave like an Ault  is starting now otherwise there's no place for  

آن کار را دوست نداشته باشی، رفتاری شبیه به یک آولت در حال شروع شدن است، وگرنه

you in this house what wait a minute I will just  finish this game and then I will take a shower and

در این خانه جایی برای تو نیست، یک دقیقه صبر کن، من فقط این بازی را تمام می‌کنم و بعد دوش می‌گیرم و

then enough I will destroy  that computer get out of

بعد به اندازه کافی آن کامپیوتر را نابود می‌کنم. از

here I hope you liked this conversation if you  could improve your English a little more please  

اینجا امیدوارم این مکالمه را دوست داشته باشید اگر بتوانید انگلیسی خود را کمی بهتر کنید لطفاً

subscribe to the channel and share this video with  a friend and if you want to support this channel  

در کانال مشترک شوید و این ویدیو را با یک دوست به اشتراک بگذارید و اگر می خواهید از این کانال حمایت کنید

you can join us or click on the super thanks  button thank you very much for your support take

می توانید به ما بپیوندید یا روی دکمه تشکر فوق العاده کلیک کنید. شما برای حمایت شما بسیار

care

مراقب باشید