Advanced Adjectives To Describe Places | Build your vocabulary

Hi there, this is Harry, welcome back  to advanced English lessons with Harry,  

سلام، این هری است، به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید،

where we try to help you to get a better  understanding of the English language.

که سعی می‌کنیم به شما کمک کنیم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.

And before we start, if you do like this  particular lesson, then please make sure  

و قبل از شروع، اگر این درس خاص را دوست دارید، لطفاً مطمئن شوید

that you liked the video and also subscribe to  the channel because it really, really helps.

ویدیو را دوست داشتید و همچنین در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً کمک می کند.

So what are we looking at this week?  Well, in this particular lesson,  

پس این هفته به چه چیزی نگاه می کنیم؟ خوب، در این درس خاص،

we're looking at advanced adjectives.  And in particular, advanced adjectives  

ما به صفت های پیشرفته نگاه می کنیم. و به‌ویژه، صفت‌های پیشرفته

to describe places, different places  out and about, what can we describe,  

برای توصیف مکان‌ها، مکان‌های مختلف بیرون و اطراف، چه چیزی را می‌توانیم توصیف کنیم،

so I'll give you the adjectives and then I'll  give you an example of how we use them. Okay.

بنابراین من صفت‌ها را به شما می‌دهم و سپس نمونه‌ای از نحوه استفاده از آنها را به شما می‌دهم. باشه.

So vast, secluded, or inspiring, sprawling,  ramshackle, quaint, overpopulated, bleak, hectic,  

بسیار وسیع، منزوی، یا الهام‌بخش، پراکنده، پرجمعیت، عجیب، پرجمعیت، تاریک ، گیج‌کننده،

and finally Scenic. Okay, so 10 adjectives,  10, advanced additives, how we describe places,  

و در نهایت منظره. خوب، پس 10 صفت، 10، افزودنی های پیشرفته، نحوه توصیف مکان ها،

okay, so I'm gonna go through them one by one, and  hopefully give you a good example. So here we go.

بسیار خوب، بنابراین من آنها را یکی یکی مرور می کنم، و امیدوارم مثال خوبی برای شما ارائه کنم. پس بزن که بریم.

Vast. When something is vast, it is really open  and expansive. Yeah. So the vast metropolis of  

وسیع وقتی چیزی وسیع است، واقعاً باز و گسترده است. آره بنابراین، کلان شهر وسیع

London or the vast metropolis of Cairo, whatever  that particular city happens to be vast means  

لندن یا کلان شهر وسیع قاهره، هر چه آن شهر خاص وسیع باشد، به این معناست که

it spreads for many, many, many kilometres. So  vast is this whole word describe something huge,  

برای بسیاری، بسیاری، کیلومترها گسترش می یابد. بسیار وسیع است که کل این کلمه چیزی بزرگ را توصیف می کند،

bigger than huge, humongous Yeah, so but it  spreads in every direction. So the vast city.

بزرگتر از بزرگ، بزرگ، بله، اما در هر جهت پخش می شود. پس شهر پهناور

Oh, London is a vast city, you couldn't  possibly see it in three days, you really  

اوه، لندن شهر وسیعی است، شما احتمالاً نمی‌توانید آن را در سه روز ببینید، واقعاً

need to come two or three times. So this is what  you would advise visitors. So come for the first  

باید دو یا سه بار بیایید. بنابراین این همان چیزی است که به بازدیدکنندگان توصیه می‌کنید. بنابراین برای اولین

visit and see something and then in the next visit  something else. So eventually, over a few visits,  

بازدید بیایید و چیزی را ببینید و سپس در بازدید بعدی چیز دیگری را ببینید. بنابراین در نهایت، با چند بازدید،

you get to see the vastness of the city, how far  it spreads. And if you drive from the end of one  

می‌توانید وسعت شهر را ببینید، تا چه اندازه گسترش یافته است. و اگر از انتهای یک

city to the other side of the city, it can take  you several hours, lots of my students tell me  

شهر به سمت دیگر شهر رانندگی کنید، ممکن است چندین ساعت طول بکشد، بسیاری از دانش آموزان من به من می گویند که

how long it takes them to drive, for example, from  the east side to the west side, or the north to  

چقدر طول می کشد تا رانندگی کنند، مثلاً از سمت شرق به سمت غرب. یا شمال تا

the south takes hours because the city is a vast,  sprawling spread, widespread metropolis. Okay.

جنوب ساعت‌ها طول می‌کشد زیرا شهر یک کلانشهر وسیع، وسیع و گسترده است. باشه.

Next, secluded. Well, when something is secluded,  it's usually hidden, hidden away from the public.  

بعد، منزوی. خوب، وقتی چیزی منزوی است، معمولاً پنهان است، دور از دید عموم.

Okay, so somebody who has a lot of money or  is very publicity shy, might want to live in  

خوب، پس کسی که پول زیادی دارد یا خجالتی تبلیغاتی است، ممکن است بخواهد در

a secluded residence. So their home could  be surrounded by high walls, tall fences,  

یک خانه منزوی زندگی کند. بنابراین خانه آنها می تواند با دیوارهای بلند، حصارهای بلند،

tall trees, something that is not obvious from  the road. So when you drive past you might look  

درختان بلند احاطه شود، چیزی که از جاده مشخص نیست . بنابراین، وقتی از کنار آن رد می‌شوید، ممکن است

at it and think, I wonder who lives there, but  you will never see the person because they drive  

به آن نگاه کنید و فکر کنید، تعجب می‌کنم چه کسی آنجا زندگی می‌کند، اما شما هرگز آن شخص را نخواهید دید، زیرا او با رانندگی از

in and out the gates open electronically, they  closed behind them, and you would not be able  

دروازه‌ها به‌صورت الکترونیکی به داخل و خارج می‌روند، پشت سرشان بسته می‌شوند، و شما نمی‌توانید با

to scale or to climb the walls without causing  some confusion, of course, so you're not able to  

سرعت بالا بروید. یا بدون ایجاد سردرگمی از دیوارها بالا بروید، بنابراین نمی توانید

see who lives there. So they live in a secluded  residence. They're surrounded by wire fences,  

ببینید چه کسی در آنجا زندگی می کند. بنابراین آنها در یک خانه منزوی زندگی می کنند . آنها با حصارهای سیمی،

walls, trees, whatever it might take to maintain  that seclusion to maintain that secrecy. So when  

دیوارها، درختان، و هر آنچه که ممکن است برای حفظ این خلوت برای حفظ آن رازداری لازم باشد احاطه شده اند. بنابراین وقتی

you see Hollywood stars living in seclusion,  you see actors, actresses, football stars,  

ستاره‌های هالیوود را می‌بینید که در انزوا زندگی می‌کنند، بازیگران، هنرپیشه‌ها، ستاره‌های فوتبال را می‌بینید،

they don't mind signing autographs for fans,  but like everybody else, they like that peace  

آنها بدشان نمی‌آید که برای طرفداران امضا می‌نویسند، اما مثل بقیه، آن‌ها این آرامش

and quiet. And they like the idea of being away  from people. So people will have to go to great  

و سکوت را دوست دارند. و ایده دور بودن از مردم را دوست دارند. بنابراین مردم باید

lengths to see them. So they live in a secluded  residence, far away from the city. Secluded.

برای دیدن آنها تلاش زیادی کنند. بنابراین آنها در یک خانه منزوی، دور از شهر زندگی می کنند. منزوی.

Awe-inspiring when we use the word or inspiring,  we're usually referring to a view. Okay,  

وقتی از کلمه یا الهام‌بخش استفاده می‌کنیم، ما معمولاً به یک نما اشاره می‌کنیم. بسیار خوب،

so if you stand on the top of a mountain on a  high building, or on a hill overlooking a city,  

پس اگر بر بالای یک کوه بر روی یک ساختمان بلند، یا روی تپه مشرف به شهر بایستید،

it might look awe-inspiring. Or  you see you look down on the city,  

ممکن است حیرت انگیز به نظر برسد. یا می‌بینید که شهر را از بالا نگاه می‌کنید، می‌بینید که

you see how large it is, how modern it is the  old architecture, meeting new architecture,  

چقدر بزرگ است، چقدر مدرن است با معماری قدیمی، با معماری جدید ملاقات می‌کنید،

how advanced the city is, so you  can see that it is or inspiring.

شهر چقدر پیشرفته است، بنابراین می‌توانید ببینید که چقدر الهام‌بخش است.

Or indeed, if you're standing on top of  the Grand Canyon, I have never done it  

یا در واقع، اگر در بالای گرند کانیون ایستاده اید، من هرگز شخصاً این کار را انجام نداده ام

personally. But if you did stand at the top  of the Grand Canyon and you're looking down,  

. اما اگر در بالای گرند کانیون ایستاده‌اید و به پایین نگاه می‌کنید،

I'm sure that particular view is what  you could describe as awe-inspiring.

مطمئنم که این منظره خاص همان چیزی است که می‌توانید آن را به‌عنوان شگفت‌انگیز توصیف کنید. با

Looking at the tall trees in the cemetery  park there could be also or inspiring so a  

نگاه کردن به درختان بلند در پارک گورستان، می‌توان مکانی الهام‌بخش یا الهام‌بخش وجود داشت

place that you really find very, very beautiful,  very, very attractive, so does don't have to be  

که واقعاً آن را بسیار بسیار زیبا، بسیار بسیار جذاب می‌یابید، بنابراین

a really popular place doesn't have to  be a place as popular as Grand Canyon,  

لازم نیست مکانی واقعاً محبوب باشد. مکانی به محبوبیت گراند کانیون،

it could just be some somewhere,  simply that you find awe-inspiring.

می‌تواند جایی باشد، به سادگی که برای شما الهام‌بخش باشد. وقتی می‌خواهید اسکی کنید،

On top of a mountain with the sun shining on  the snow covered slopes when you're going to  

بالای کوهی که خورشید روی دامنه‌های پوشیده از برف می‌تابد،

go ski skiing, that could be certainly  awe-inspiring. It was for me the first  

مطمئناً می‌تواند حیرت‌انگیز باشد. برای من اولین

time that I saw it, so you can use it in  many, many, many different ways. Okay.

بار بود که آن را دیدم، بنابراین می‌توانید به روش‌های بسیار، بسیار، بسیار متفاوتی از آن استفاده کنید. باشه.

So number four, sprawling, when a city sprawls  it spreads out in every direction. I live in the  

بنابراین شماره چهار، پراکنده، وقتی شهری پراکنده می‌شود، در هر جهت پخش می‌شود. من

city of Dublin at the moment. And we could call  that a sprawling city because we don't allow for  

در حال حاضر در شهر دوبلین زندگی می کنم. و می‌توانیم آن را یک شهر گسترده بنامیم زیرا اجازه

a very high development. So very few buildings are  over seven or eight storeys high. So as a result,  

توسعه بسیار بالا را نمی‌دهیم. بنابراین تعداد کمی از ساختمان‌ها بیش از هفت یا هشت طبقه هستند. بنابراین در نتیجه،

the city spreads out far and wide. So it would  be considered to be a sprawling city. So almost  

شهر به دور و بر گسترده می شود. بنابراین می‌توان آن را به عنوان یک شهر گسترده در نظر گرفت. بنابراین تقریباً

one city connects with the other. And when you're  living in the suburbs, you're not so far from the  

یک شهر به شهر دیگر متصل می شود. و وقتی در حومه شهر زندگی می‌کنید، خیلی از شهر دور نیستید

city because they're all connected, but you  have to drive, and you get stuck in traffic  

زیرا همه آنها به هم متصل هستند، اما باید رانندگی کنید و در ترافیک گیر می‌کنید

because the city sprawls and the connectivity  is not so good. So a sprawling, widespread,  

زیرا شهر پراکنده است و اتصال آنچنان خوب نیست. بنابراین، چیزی گسترده، گسترده،

something that goes for miles and miles in  every direction, north, south, east and west.

که مایل ها و مایل ها در هر جهت، شمال، جنوب، شرق و غرب می رود.

Ramshackle. When we describe a building as  ramshackle, we sometimes refer into a slum or  

رامشکل. وقتی ساختمانی را به‌عنوان یک ساختمان خراب توصیف می‌کنیم، گاهی اوقات به یک زاغه یا

ramshackle building as something that is falling  down that perhaps is not fit for humans to live  

ساختمان خراب به‌عنوان چیزی که در حال سقوط است یاد می‌کنیم که شاید برای زندگی انسان‌ها مناسب نباشد

in. But people do live there because they've got  an alternative. The roof could be falling in,  

. اما مردم آنجا زندگی می‌کنند زیرا یک جایگزین دارند. ممکن است سقف در حال ریزش باشد،

there could be holes or damage to the walls,  the windows may be cracked and broken, the floor  

ممکن است سوراخ‌ها یا آسیبی به دیوارها وارد شود، پنجره‌ها ممکن است ترک خورده و شکسته باشند،

more boards may be damaged or just not covered. So  everything about the property is wrong. Everything  

ممکن است کف  تخته‌های بیشتری آسیب ببینند یا فقط پوشیده نشده باشند. بنابراین همه چیز در مورد ملک اشتباه است. همه چیز   که

I think about the property is unattractive,  so you could describe it as a ramshackle  

من در مورد ملک فکر می‌کنم جذاب نیست، بنابراین می‌توانید آن را به عنوان یک ساختمان خراب توصیف کنید

building. So these could be slums where people are  living without paying rent. They could be slums,  

. بنابراین اینها می‌توانند محله‌های فقیر نشینی باشند که در آن مردم بدون پرداخت اجاره زندگی می‌کنند. آن‌ها می‌توانند محله‌های فقیر نشین باشند،

where people are living because they can't afford  unfortunately rents in better qualified or better  

که مردم در آن زندگی می‌کنند زیرا نمی‌توانند متأسفانه اجاره خانه‌ها یا آپارتمان‌های با شرایط بهتر یا بهتر را بپردازند

built apartments or homes. So whatever it  is, we could describe it as ramshackle. Now,  

. بنابراین هر چه که باشد، می‌توانیم آن را به‌عنوان یک سرگردان توصیف کنیم. اکنون،

we could just loosely describe some properties  as ramshackle when we're trying to describe  

وقتی می‌خواهیم

something as not so attractive or a ramshackle  building made of wood that was built at the  

چیزی را نه چندان جذاب یا ساختمانی نامرتب از چوب که در

turn of the last century and has seen better  days. So that's a way an author might describe  

اواخر قرن گذشته ساخته شده و روزهای بهتری را به خود دیده است، به راحتی می‌توانیم برخی از ویژگی‌ها را به‌عنوان بی‌سابقه توصیف کنیم . بنابراین این راهی است که نویسنده ممکن است

something that he comes across that he's not  quite sure. Is there anybody living in it,  

چیزی را که به آن برخورد می‌کند و کاملاً مطمئن نیست توصیف کند. آیا کسی در آن زندگی می‌کند،

a tenement block of buildings that were built  around the 1900s. You know, those that still  

یک بلوک مسکونی از ساختمان‌هایی که در حدود دهه 1900 ساخته شده‌اند. می دانید، آنهایی که هنوز

exist? Well, they could certainly be described  as ramshackle if they haven't been upgraded,  

وجود دارند؟ خوب، اگر در 30-40-50 سال گذشته ارتقاء، به روز رسانی و مرمت نشده باشند، مطمئناً می توان آنها را به عنوان یک سرگردان توصیف کرد

updated and refurbished in the  last 30-40-50 years. So ramshackle.

. پس بیداد کن

Quaint. Quaint is that word we use to describe  that little picture postcard cottage or that  

عجیب و غریب کلمه عجیبی است که ما برای توصیف آن کلبه کارت پستالی تصویری کوچک یا آن

little village in the countryside where everything  is very twee, all the cottages are painted white,  

روستای کوچک در حومه شهر که همه چیز در آن بسیار زیبا است، همه کلبه‌ها سفید رنگ شده‌اند،

they've got roses growing around the doors,  they've got very neat gardens, a few thatched  

رزهایی که اطراف درها رشد می‌کنند، باغ‌های بسیار تمیزی دارند استفاده می‌کنیم. ، چند

roofs on the on the cottages and the bungalow.  So this would be regarded as a quaint village.  

سقف کاهگلی روی کلبه ها و خانه های ییلاقی. بنابراین این روستا به عنوان یک روستای عجیب در نظر گرفته می شود.

Something you might see if you drove or you  were driving through the Cotswolds in the UK.  

چیزی که اگر رانندگی می‌کردید یا در حال رانندگی در Cotswolds در بریتانیا بودید، ممکن است ببینید.

It's something that you'd really like to look at,  but could be quite expensive to purchase. But if  

این چیزی است که شما واقعاً دوست دارید به آن نگاه کنید، اما ممکن است خرید آن بسیار گران باشد. اما اگر

you've got a tin of biscuits or chocolates, it's  the sort of picture that you see on the on the  

یک قوطی بیسکویت یا شکلات دارید، عکسی است که روی

tin of those biscuits or chocolates are really  quaint village of quaint town, something that  

آن بیسکویت یا شکلات‌ها می‌بینید، واقعاً دهکده‌ای عجیب از شهر عجیب و غریب است، چیزی که

you might think was the turn of the century,  but has been very, very carefully renovated,  

شاید فکر کنید پایان قرن بود. , اما با دقت بسیار بسیار بازسازی شده است،

but really, really pretty and really attractive,  but perhaps not so practical to live in,  

اما واقعاً، واقعاً زیبا و واقعاً جذاب است، اما شاید برای زندگی چندان کاربردی نباشد،

depending on where it's located. So, quaint  property, a quaint cottage, a quaint village.

بسته به اینکه در کجا واقع شده است. بنابراین، ملک عجیب، یک کلبه عجیب و غریب، یک روستای عجیب.

Overpopulated. When something is overpopulated, it  just simply means there are too many people living  

پرجمعیت. وقتی چیزی پرجمعیت است، به این معنی است که افراد زیادی در

there. So lots of cities around the world are  very heavily overpopulated cities like Cairo, a  

آنجا زندگی می‌کنند. بنابراین بسیاری از شهرها در سرتاسر جهان شهرهای بسیار پرجمعیتی مانند قاهره هستند،

lot of cities in India, where they have huge, huge  population. And there are lots of modern buildings  

بسیاری از شهرهای هند که در آن‌ها دارای جمعیت عظیم و عظیمی هستند . و اکنون تعداد زیادی ساختمان مدرن وجود دارد

now, but also lots of old shacks that poor people  live in and these cities are bursting at the seams  

، اما همچنین بسیاری از کلبه‌های قدیمی که مردم فقیر در آنها زندگی می‌کنند و این شهرها

with people and we could certainly describe them  as being overpopulated. So when a city gets a  

از مردم پر شده‌اند و ما مطمئناً می‌توانیم آنها را پرجمعیت توصیف کنیم. بنابراین وقتی شهری با

huge influx of foreign people or immigrants  or refugees, or people coming from the their  

سیل عظیمی از افراد خارجی یا مهاجران یا پناهندگان یا افرادی که از

own country into the city, then we can loosely  describe the city as overpopulated not enough  

کشور خودشان به داخل شهر می آیند، می شود، می توانیم شهر را به عنوان پرجمعیت توصیف کنیم، اما به اندازه کافی

properties for people to live in. Now we  could actually say that about Dublin today,  

املاک برای زندگی مردم نیست. بگویید که در مورد دوبلین امروز،

the city of Dublin, we don't have enough places  for people to live, it just simply means that  

شهر دوبلین، ما مکان‌های کافی برای زندگی مردم نداریم، فقط به این معنی است که

they are not building them fast enough. There's a  lot of space but we're not building the properties  

آنها به اندازه کافی سریع آنها را نمی‌سازند. فضای زیادی وجود دارد، اما ما به اندازه کافی سریع ملک ها را نمی سازیم

fast enough. So not quite overpopulated but  relative to the availability of apartments  

. بنابراین نه کاملاً پرجمعیت، بلکه نسبت به در دسترس بودن آپارتمان‌ها

and homes, and perhaps it is a little bit  overpopulated more people than we can cater for.  

و خانه‌ها، و شاید کمی بیش از حد جمعیت بیش از آن چیزی است که ما می‌توانیم به آنها رسیدگی کنیم.

Countries like the Netherlands, that can  often be described as somewhat overpopulated.  

کشورهایی مانند هلند که اغلب می‌توان آن‌ها را تا حدی پرجمعیت توصیف کرد.

Small country, huge, vast number of people  living there, so somewhat overpopulated.

کشوری کوچک، تعداد بسیار زیادی از مردم که در آنجا زندگی می‌کنند، تا حدی پرجمعیت.

Bleak. Something bleak is usually cold,  dark and wet. The weather can be very bleak.  

تاریک. چیزی تاریک معمولا سرد، تاریک و مرطوب است. هوا می تواند بسیار تاریک باشد.

You can wake up in the morning, the  clouds are low, the wind is blowing,  

می‌توانی صبح از خواب بیدار شوی، ابرها کم هستند، باد می‌وزد،

the rain is lashing against the window. That's  a bleak day. Okay? So when something is bleak,  

باران به پنجره می‌کوبد. آن روز تاریکی است. باشه؟ بنابراین وقتی چیزی تاریک است،

then as a place to live, then it could be built  of old cold grey slate, something that's not so  

سپس به عنوان مکانی برای زندگی، می‌توان آن را از تخته سنگ خاکستری سرد قدیمی ساخت، چیزی که

warm when you look at it, it could be just  bleak because of the weather conditions. So  

وقتی به آن نگاه می‌کنید چندان گرم نیست، می‌تواند به دلیل شرایط آب و هوایی تاریک باشد. بنابراین،

lots of places in the the middle of the UK or  in some parts of some older cities where they  

بسیاری از مکان‌ها در وسط بریتانیا یا در برخی از مناطق برخی شهرهای قدیمی‌تر که در آن‌ها

weren't so concerned about the architectural  benefits of the properties, but they certainly  

چندان نگران مزایای معماری این املاک نبودند، اما مطمئناً

built them just to accommodate people. These  could largely be described as bleak or too  

آن‌ها را فقط برای جا دادن مردم ساخته‌اند. اینها را می‌توان تا حد زیادی به عنوان مکان‌های تاریک یا بسیار

bleak place to live particularly in winter. That  wind blowing the rain coming down straight, yet  

تاریک برای زندگی به‌ویژه در زمستان توصیف کرد. آن باد که باران را مستقیم می‌وزاند، با این حال می‌خواهی

you want to be somewhere else. It's a bleak place  to live so cold, uninviting, not so attractive.

جای دیگری باشی. این مکان تاریکی است برای زندگی بسیار سرد، بی دعوت، نه چندان جذاب.

Hectic, a hectic city or town is one that is full  of hustle and bustle people moving here and there  

شلوغ، شهر یا شهر پر هیاهو شهری است که پر از شلوغی و شلوغی است که اینجا و آنجا

and everywhere. So lots of large cities in Africa.  Lots of large cities in the in Asia where there's  

و همه جا حرکت می کنند. بنابراین بسیاری از شهرهای بزرگ در آفریقا. بسیاری از شهرهای بزرگ در آسیا که در آن‌ها

street markets people going here and there  and bicycles and rickshaws and motorbikes and  

بازارهای خیابانی وجود دارد که مردم اینجا و آنجا می‌روند و دوچرخه و ریکشا و موتورسیکلت و

scooters and cars and horses and carts, whatever  it might be. These are hectic cities, you can hear  

اسکوتر و ماشین و اسب و گاری، هر چه که باشد. اینها شهرهای شلوغی هستند، می‌توانید

the noise Beep, beep, beep beep, the shouting the  screaming just the daily activity of of life in  

صدای بیپ، بیپ، بیپ بیپ، فریاد، فقط فعالیت روزانه زندگی در

that particular city so you could really describe  it as hectic game, so a hectic place to live.

آن شهر خاص را بشنوید، بنابراین می‌توانید واقعاً آن را به‌عنوان یک بازی گیج‌کننده توصیف کنید، بنابراین مکانی پر هیجان برای زندگی.

New York sometimes can be described as  hectic because it's constantly on the go,  

نیویورک را گاهی اوقات می‌توان به‌عنوان گیج‌کننده توصیف کرد، زیرا دائماً در حال حرکت است،

as the song says, the city that never  sleeps. So whenever you go to New York,  

همان‌طور که آهنگ می‌گوید، شهری که هرگز نمی‌خوابد . بنابراین، هر زمان که به نیویورک می‌روید،

you can get that sense of a hive of activity there  honking of the horns of the taxi drivers as they  

می‌توانید آن حس یک کندو از فعالیت را در آنجا حس کنید بوق زدن رانندگان تاکسی در حالی که

drive along Fifth Avenue or Times Square.  Just the hustle and bustle the noise of the  

در امتداد خیابان پنجم یا میدان تایمز رانندگی می‌کنند. فقط شلوغی و سر و صدای

people. The flashing lights it's a really  hectic city to live in and to visit hectic.

مردم. چراغ های چشمک زن واقعاً یک شهر هولناک برای زندگی و بازدید از آن است.

And then finally scenic. Well something can be  scenic. When you look down something similar  

و سپس در نهایت منظره. خوب چیزی می تواند منظره باشد. وقتی به چیزی شبیه

to or inspiring, so scenic, beautiful scenes  of waterfalls, Niagara Falls comes to my mind  

یا الهام‌بخش نگاه می‌کنید، مناظر زیبا و منظره‌ای از آبشارها، آبشار نیاگارا به ذهنم می‌رسد.

lovely scenes of vast forests spreading  over the mountains in every direction  

as far as the eye can see beautiful green  trees so they can be described as scenic.

به عنوان دیدنی توصیف شده است

Or the snow covered peaks of mountains the green  valleys below of a Swiss town or village again,  

یا دوباره قله‌های کوه‌ها را پوشیده از برف، دره‌های سبز زیر یک شهر یا روستای سوئیس،

very very scenic something that brings up  images of beauty and some place relaxing and  

بسیار بسیار منظره‌ای که تصاویر زیبایی و مکانی آرامش‌بخش و

quiet and peaceful where you'd like to spend a  few weeks or even a few months. Okay, so scenic.

آرام و آرام را به ارمغان می‌آورد که می‌خواهید چند هفته یا حتی یک مکان را در آن بگذرانید. چند ماه. خوب، خیلی منظره.

Alright so we've got 10 advanced adjectives  describing different places let me give them to  

خوب پس ما 10 صفت پیشرفته داریم که مکان‌های مختلف را توصیف می‌کنند، اجازه دهید

you one more time. Last huge spreading forth far  and wide, secluded very quiet peaceful away from  

یک بار دیگر آنها را به شما بدهم. آخرین بزرگی که از دور و دراز پخش می‌شود، منزوی و بسیار آرام، دور از

people's view away from those paparazzi who might  be trying to take photographs of well known people  

دید مردم و به دور از آن پاپاراتزی‌هایی که ممکن است سعی داشته باشند از افراد شناخته شده عکس بگیرند

or inspiring something that's real beauty standing  on top of the Grand Canyon and looking down.  

یا از چیزی که زیبایی واقعی بر فراز گراند کانیون ایستاده و به پایین نگاه می‌کنند، الهام بگیرند.

Sprawling spread out east west north south,  whichever direction you look, the city is  

به‌طور گسترده در شرق غرب شمال جنوب، به هر جهت که نگاه کنید، شهر

sprawling apartments here houses. They're  ramshackle, broken down in need of repair broken  

آپارتمان‌های وسیعی در اینجا خانه‌ها است. آن‌ها خراب هستند، نیاز به تعمیر دارند

windows doors, hanging off the hinges. Yeah, you  can get the picture, ramshackle of a building.  

درب‌های پنجره‌های شکسته، از لولا آویزان شده‌اند. بله، می‌توانید تصویر یک ساختمان را دریافت کنید.

quaint, very pretty, very neat. Very tidy. That  typical little Cotswold cottage in the UK. Yeah,  

عجیب، بسیار زیبا، بسیار شیک خیلی مرتب آن کلبه کوچک معمولی Cotswold در بریتانیا. بله،

quaint, overpopulated big cities. Lots of  people very hard to move around traffic  

شهرهای بزرگ عجیب و پرجمعیت. جابجایی بسیاری از افراد در

everywhere. blocked roads, buses getting stuck.  That's an overpopulated city. Bleak, wet, grey,  

همه جا بسیار سخت است. جاده ها مسدود شده، اتوبوس ها گیر کرده اند. این یک شهر پرجمعیت است. تاریک، خیس، خاکستری،

dull, miserable, windy, cold I can go on and on  but that's certainly describes a bleak place.  

کسل کننده، بدبخت، باد، سرد می توانم ادامه دهم اما این قطعاً یک مکان تاریک را توصیف می کند.

Hectic, full of activity, but no coordination  or looks like there's no coordination or it's  

شلوغ، پر از فعالیت، اما بدون هماهنگی یا به نظر می رسد هماهنگی وجود ندارد یا

not organised properly so cars here cars they're  people running across the road. The honking of  

به درستی سازماندهی نشده است، بنابراین اتومبیل ها در اینجا اتومبیل هایی هستند که افرادی هستند که در سراسر جاده می دوند. بوق بوق‌های

cars horns beeping, the engines moving and people  really really busy but nobody quite sure what  

اتومبیل‌ها، موتورها در حال حرکت و مردم واقعاً مشغول هستند، اما هیچ‌کس کاملاً مطمئن نیست که

people are doing hectic. And then finally scenic  peaceful. You can sit back and relax breathe in  

مردم چه کارهای هولناکی انجام می‌دهند. و سپس در نهایت خوش منظره و آرام. می‌توانید آرام بنشینید و در

the fresh air no noise maybe perhaps the noise  of a bird singing in the background scenic.

هوای تازه نفس بکشید، بدون سر و صدا، شاید صدای آواز پرنده‌ای در پس‌زمینه منظره.

Okay so they are 10 advanced adjectives  to describe places try to practice them  

خوب پس آنها 10 صفت پیشرفته برای توصیف مکان‌ها هستند، سعی کنید آنها را تمرین کنید

try to understand what they mean what they  refer to have a look at some books or some  

سعی کنید معنی آنها را بفهمید که به چه چیزی اشاره می‌کنند، به برخی کتاب‌ها یا برخی

pictures and try to see can you match those  particular words and descriptions with the  

عکس‌ها نگاهی بیندازید و سعی کنید ببینید آیا می‌توانید آن کلمات و توضیحات خاص را با

pictures that you look at it's a good way to  practice is a good way to to try if you have  

تصاویری که می‌بینید مطابقت دهید. نگاه کنید این یک راه خوب برای تمرین است، روش خوبی برای امتحان کردن است اگر

any questions you need any more examples you  know where I am you can contact me as always,  

سؤالی داشتید و به مثال‌های بیشتری نیاز دارید  می‌دانید من کجا هستم، می‌توانید مثل همیشه با من تماس بگیرید،

really appreciate it when you join us really  appreciate you watching. Join me again soon

واقعاً وقتی به ما ملحق می‌شوید سپاسگزاریم که تماشا می‌کنید. به زودی دوباره به من بپیوندید