Negative Prefixes - Learn English Grammar

Wanna speak real English from your first lesson?

آیا می خواهید از اولین درس خود انگلیسی واقعی صحبت کنید؟

Sign up for your free lifetime account at EnglishClass101.com.

برای حساب مادام العمر رایگان خود در EnglishClass101.com ثبت نام کنید .

Hi everybody, and welcome back to EnglishClass101.com's Youtube channel!

سلام به همه، و به کانال YouTube EnglishClass101.com خوش آمدید !

My name is Alisha, and today I'm going to talk about some common prefixes in the negative.

نام من علیشا است و امروز قصد دارم در مورد چند پیشوند رایج در نگاتیو صحبت کنم.

So these are common prefixes but they all create a negative meaning in the word they're

بنابراین اینها پیشوندهای رایجی هستند اما همه آنها در کلمه ای که به آن متصل شده اند یک معنای منفی ایجاد می کنند

attached to.

.

So maybe you saw our last video about prefixes, or maybe you saw our other videos about prefixes,

بنابراین شاید آخرین ویدیوی ما در مورد پیشوندها را دیده باشید، یا شاید ویدیوهای دیگر ما را در مورد پیشوندها دیده باشید،

but to remind you, a prefix is usually kind of a small word, it looks like a small word,

اما برای یادآوری، یک پیشوند معمولاً یک کلمه کوچک است، مانند یک کلمه کوچک به نظر می رسد،

but there are letters that are added to the beginning of a word to change the meaning

اما حروفی هستند که به آن اضافه می شوند. شروع یک کلمه برای تغییر

of the word.

معنی کلمه.

So maybe it's two, three, four letters, it seems like a small word, attached to the beginning

پس شاید دو، سه، چهار حرف باشد ، مثل یک کلمه کوچک به نظر می رسد که به ابتدای کلمه دیگری چسبیده است

of another word and it changes the meaning.

و معنی را تغییر می دهد.

So in other lessons we've talked about some prefixes which have a lot of different meanings,

بنابراین در درس‌های دیگر در مورد برخی از پیشوندها صحبت کرده‌ایم که معانی مختلفی دارند،

but today I'm going to focus on prefixes which create a negative meaning, or a “not”

اما امروز می‌خواهم روی پیشوندهایی تمرکز کنم که معنای منفی یا معنی «نه» را

meaning in the words that they are attached to, and we'll also talk about some of the

در کلماتی که به آنها متصل می‌شوند، ایجاد می‌کنند. و ما همچنین در مورد برخی از

histories of these words and find out a little bit about why they mean what they mean.

تاریخچه این کلمات صحبت خواهیم کرد و کمی در مورد اینکه چرا آنها به معنای آنها هستند، خواهیم فهمید.

So let's begin!

پس بیایید شروع کنیم!

Let's talk about the first negative prefix!

بیایید در مورد اولین پیشوند منفی صحبت کنیم!

ILL.

بیمار

We pronounce it as ill-.

ما آن را به عنوان ill- تلفظ می کنیم.

So when we add ill- to a word it creates the meaning of "not" plus that word.

بنابراین وقتی بد- را به یک کلمه اضافه می کنیم، معنای «نه» به اضافه آن کلمه ایجاد می شود.

The first word is illogical.

کلمه اول غیر منطقی است.

Logical is the base here, meaning having logic or having a reason behind it, illogical, therefore,

منطقی در اینجا پایه است، یعنی منطق داشتن یا دلیل داشتن پشت آن، غیرمنطقی، بنابراین به

means not logical.

معنای منطقی نیست.

If you're Star Trek fan, you might have heard Spock say this to any number of characters

اگر از طرفداران Star Trek هستید، ممکن است شنیده باشید که اسپاک این را به هر تعداد از شخصیت

in the show, he would say highly illogical.

های سریال گفته است، او می گوید بسیار غیر منطقی است.

Illogical means not logical, it's not a reasonable decision, for example.

غیر منطقی یعنی منطقی نیست ، مثلاً تصمیم معقولی نیست.

Illogical, not logical.

غیر منطقی نه منطقی

Another one is illegal.

یکی دیگر غیر قانونی است.

So legal here means following the law, legal is something we are allowed to do in our country

بنابراین قانونی در اینجا به معنای پیروی از قانون است، قانونی چیزی است که ما مجاز به انجام آن در کشور

or in our community; illegal means not legal, so for example, owning a gun is illegal in

یا جامعه خود هستیم. غیرقانونی به معنای قانونی نیست، به عنوان مثال، داشتن اسلحه در

some countries, or killing people is illegal, these are things that are against the law,

برخی کشورها غیرقانونی است، یا کشتن افراد غیرقانونی است، اینها مواردی هستند که خلاف قانون هستند،

not legal, illegal.

نه قانونی، غیرقانونی.

Okay, one more example, ill-advised.

خوب، یک مثال دیگر، نادرست است.

So ill-advised means not well advised, it's not a good idea, an ill-advised decision,

بنابراین توصیه نادرست یعنی به خوبی توصیه نشده است، این یک ایده خوب نیست، یک تصمیم

a poorly advised decision.

نادرست، یک تصمیم بد توصیه شده است.

So this ill- means not good or a negatively advised decision here.

بنابراین، این بد- به معنای خوب نیست یا تصمیمی است که توصیه منفی شده است.

An ill-advised choice, an ill-advised plan, for example.

مثلاً یک انتخاب نابخردانه، یک طرح نابخردانه .

These all mean "not" plus the word that they're attached to.

همه اینها به معنای "نه" به علاوه کلمه ای است که به آن متصل شده اند.

Okay, let's continue to the next one, also a negative, the next one is im-.

بسیار خوب، اجازه دهید به بعدی ادامه دهیم، همچنین یک منفی، بعدی im- است.

Im is the pronunciation.

Im تلفظ است.

Let's look at the first one, impossible.

بیایید به مورد اول نگاه کنیم، غیر ممکن است.

So possible means able to do something or it's possible to do; impossible means we cannot

بنابراین ممکن به معنای قادر به انجام کاری یا ممکن است انجام شود. غیر ممکن یعنی ما نمی

do that thing, it is not possible, not able to do something.

توانیم آن کار را انجام دهیم، ممکن نیست، قادر به انجام کاری نیستیم.

Impossible.

غیر ممکن

So this is a very common word.

بنابراین این یک کلمه بسیار رایج است. برای مثال،

It's impossible to go to space without a space suit, for example.

رفتن به فضا بدون لباس فضایی غیرممکن است .

Okay, let's look at one more, imperfect.

خوب، بیایید به یکی دیگر نگاه کنیم، ناقص.

So perfect means no flaws, perfect means there's nothing else to do, it's complete on its own,

بنابراین کامل یعنی بدون نقص، کامل یعنی هیچ چیز دیگری برای انجام دادن وجود ندارد، به تنهایی کامل است،

something which is fine.

چیزی که خوب است.

So imperfect means not perfect, not perfect, this is an imperfect solution, an imperfect

بنابراین ناقص به معنای کامل نیست، کامل نیست، این یک راه حل ناقص است، مثلا یک

dinner, for example.

شام ناقص.

Something that is not perfect is imperfect.

چیزی که کامل نیست ناقص است.

Okay, one more, this word is impeccable.

خوب، یک مورد دیگر، این کلمه بی عیب و نقص است.

Now, this is an interesting word, this root part "peccable," this "peck" part comes from

حالا، این یک کلمه جالب است، این قسمت ریشه "peccable"، این قسمت "peck" از

a Latin word which means "to sin."

یک کلمه لاتین به معنای "گناه کردن" آمده است.

So "to sin" plus we have this "able" part, which means able to, and we have this word,

بنابراین "گناه کردن" به علاوه ما این قسمت "توان" را داریم که به معنی قادر است و این کلمه

"peck," which refers to the Latin meaning"sin" or"to do a bad behavior," then we finally

"پک" را داریم که به معنای لاتین "گناه" یا "انجام رفتار بد" اشاره دارد، سپس در نهایت ما

have im- here, meaning "not," so in other words, not able to sin or not able to do something

have im- here، به معنای «نه»، بنابراین به عبارت دیگر، قادر به گناه یا ناتوانی در انجام کار

bad.

بد.

In modern English, impeccable means flawless or perfect or really really nice, something

در انگلیسی مدرن، impeccable به معنای بی عیب یا بی نقص یا واقعاً خوب است، چیزی

that's very very good is impeccable.

که بسیار بسیار خوب است، بی عیب و نقص است.

So for example, she speaks French impeccably, perfectly, flawlessly, beautifully; or this

برای مثال، او فرانسوی را بی عیب و نقص، عالی، بی عیب و نقص، زیبا صحبت می کند. یا

was an impeccable lunch.

این یک ناهار بی عیب و نقص بود.

This is usually used in situations where something is really really high quality or really good.

این معمولاً در شرایطی استفاده می شود که چیزی واقعاً با کیفیت یا واقعاً خوب است.

Impeccable.

بی عیب و نقص

So this is an interesting word with this Im- prefix attached.

بنابراین این یک کلمه جالب با این پیشوند پیوست است.

Okay, let's look at some more.

خوب، بیایید بیشتر نگاه کنیم.

Next, let's go to in-.

بعد، بیایید به in-.

We attach in- to make words have the opposite meaning.

ما ضمیمه می کنیم تا کلمات را معنی مخالف داشته باشند .

So next, indistinguishable.

بنابراین بعدی، غیر قابل تشخیص.

So here, again, we have "able," we saw in "impeccable," too, right?

بنابراین در اینجا، دوباره، ما "توان" را داریم، که در "بی عیب و نقص" هم دیدیم، درست است؟

So "able" meaning able to do something, plus we have "distinguish," so distinguished means

بنابراین "توان" به معنای قادر به انجام کاری، به علاوه ما "متمایز کردن" داریم، بنابراین متمایز به این معنی است

we can understand the differences between two things, two or more things, to distinguish

که می توانیم تفاوت بین دو چیز، دو یا چند چیز را درک

something, and able to distinguish something.

کنیم، چیزی را تشخیص دهیم، و قادر به تشخیص چیزی باشیم.

Here, with in- we see not able to distinguish, or not able to understand the differences

در اینجا، با در- می بینیم که قادر به تمایز، یا عدم درک تفاوت

between two things.

بین دو چیز نیست.

So the word indistinguishable, when comparing two objects, or two or more of something,

بنابراین کلمه غیر قابل تشخیص، هنگام مقایسه دو شیء، یا دو یا چند مورد

we can't tell, we don't know the difference between these things, they are indistinguishable.

، نمی توانیم تشخیص دهیم، تفاوت بین این چیزها را نمی دانیم، آنها غیرقابل تشخیص هستند.

So, for example, the breads that I bought at the store, although they were from different

مثلاً نان‌هایی که من از فروشگاه خریدم، با وجود اینکه از

brands were indistinguishable, in terms of taste, they had the same taste; or those two

مارک‌های مختلف بودند، قابل تشخیص نبودند، اما از نظر طعم، طعم یکسانی داشتند. یا آن دو

buildings are indistinguishable, they look exactly the same.

ساختمان قابل تشخیص نیستند، دقیقاً شبیه به هم هستند.

Okay, let's look at another one, indeterminate.

خوب، بیایید به یکی دیگر نگاه کنیم، نامشخص.

So determine, this the root here, would be determined, so to fix or to decide to determine

بنابراین تعیین کنید، این ریشه در اینجا تعیین می شود ، بنابراین برای رفع یا تصمیم برای تعیین

something, usually like a date or a deadline or an amount of something, to determine something.

چیزی، معمولاً مانند تاریخ یا مهلت یا مقداری از چیزی، برای تعیین چیزی.

However, in- means "not," so not determined.

با این حال، in- به معنای "نه" است، بنابراین تعیین نشده است.

This is used for something that has not been chosen, not been decided.

این برای چیزی استفاده می شود که انتخاب نشده است، تصمیم گیری نشده است.

So an indeterminate number of people, or an indeterminate amount of time, so a time that

بنابراین تعداد نامشخصی از افراد، یا مقدار نامشخصی از زمان، پس زمانی

has not been decided, a number of people that have not been decided, is indeterminate.

که تصمیم گیری نشده است، تعدادی از افراد که تصمیم گیری نشده اند، نامشخص است.

Okay, one more, the word invincible.

خوب، یک کلمه دیگر، کلمه شکست ناپذیر.

Maybe you know this word, so this part we see in-, the prefix meaning "not," and then

شاید شما این کلمه را بشناسید، بنابراین این قسمت را در-، پیشوند به معنای "نه" و سپس

vincible.

پیروز می بینیم.

Here, again, we have this -ble, in this case we have -ible, but you can see "able" and

در اینجا، دوباره، ما این -ble را داریم، در این مورد ما -ible داریم، اما شما می توانید "توان" و

"ible" here, they have kind of the same sound, yeah?

"بل" را در اینجا ببینید، آنها به نوعی صدای مشابهی دارند، بله؟

They both refer to the ability to do something.

هر دو به توانایی انجام کاری اشاره دارند.

So, we also have this "vinc-" right here, this comes from the Latin word, a Latin word

بنابراین، ما دقیقاً در اینجا این "vinc-" را داریم، این از کلمه لاتین آمده است، یک کلمه لاتین

which means "to be conquered," so to be able to be conquered is essentially what's happening

به معنای "تسخیر شدن"، بنابراین قادر به تسخیر شدن اساساً همان چیزی است که در اینجا اتفاق می افتد

here, able to be conquered.

، قادر به تسخیر شدن است.

However, in- being attached means not able to be conquered, invincible.

با این حال، دلبستگی یعنی غیرقابل تسخیر شدن، شکست ناپذیر.

So if you play video games, for example, you know that in some cases there's like a special

بنابراین اگر مثلاً بازی‌های ویدیویی انجام می‌دهید، می‌دانید که در برخی موارد پاداش خاصی وجود دارد

bonus, like, when mario gets a star, he becomes invincible, you cannot kill him, you cannot

، مثلاً وقتی ماریو یک ستاره می‌گیرد، شکست‌ناپذیر می‌شود، نمی‌توانید او را بکشید، نمی‌توانید

conquer him.

او را تسخیر کنید.

Invincible.

شکست ناپذیر.

This is the word, the meaning, the Latin roots of the word invincible.

این کلمه، معنی، ریشه لاتین کلمه شکست ناپذیر است.

Okay, let's go to the next one, ir-.

باشه بریم سراغ بعدی ir-.

Ir- is the pronunciation, it sounds like the body part "ear."

Ir- تلفظ است، مانند قسمت بدن "گوش" به نظر می رسد.

Irresponsible, for example, is our first one.

به عنوان مثال، بی مسئولیت، اولین مورد ما است.

So "responsible" here, responsible meaning can take care of tasks, can do the things

بنابراین "مسئول" در اینجا، معنای مسئولیت پذیر می تواند به وظایف رسیدگی کند، می تواند کارهایی را انجام دهد که

you are supposed to do; someone who is responsible can be relied on, for example.

شما باید انجام دهید. به عنوان مثال می توان به کسی که مسئول است اعتماد کرد.

So irresponsible means not responsible, like, my coworker is so irresponsible, he never

بنابراین بی‌مسئولیت یعنی بی‌مسئولیت، مثل اینکه ، همکارم خیلی بی‌مسئول است، هیچ‌وقت سر

comes to work on time, or my roommate is so irresponsible, I have to wash all the dishes.

وقت سر کار نمی‌آید، یا هم اتاقی‌ام آنقدر بی‌مسئول است، باید همه ظرف‌ها را بشورم.

Irresponsible, not responsible.

بی مسئولیت نه مسئول

Okay, another word, irredeemable.

خوب، یک کلمه دیگر، غیر قابل جبران است.

So, again, we see this "able" ending, able meaning able to, and redeem.

بنابراین، دوباره، ما این پایان "قادر" را می بینیم، به معنای قادر به، و رستگاری.

So redeem, we can use, for example, with, like, a coupon or some kind of bonus at like

پس بازخرید، می‌توانیم برای مثال ، مانند یک کوپن یا نوعی جایزه در

a supermarket or at a store or something.

سوپرمارکت یا فروشگاه یا چیزی دیگر استفاده کنیم.

So to redeem something means to receive something in exchange for something else.

پس بازخرید چیزی به معنای دریافت چیزی در مقابل چیز دیگری است.

So, like, to redeem yourself to your boss, so you do something and you get favor from

بنابراین، مانند اینکه خود را به رئیس خود بازخرید کنید، بنابراین کاری انجام می دهید و از

your boss.

رئیس خود لطف می کنید.

Or in the case of shopping, you could say I want to redeem a coupon for a special product,

یا در مورد خرید، می‌توانید بگویید که مثلاً می‌خواهم یک کوپن برای یک محصول خاص بازخرید کنم

for example.

.

So you do something in exchange for, usually, something positive.

بنابراین معمولاً در ازای چیزی مثبت کاری انجام می دهید.

So redeemable means able to do that, able to get kind of that positive benefit from

بنابراین قابل بازخرید به معنای قادر به انجام آن، توانایی به دست آوردن یک نوع سود مثبت از

something.

چیزی است.

But we have the negative ir- at the beginning, irredeemable, so something that we cannot

اما ما ir- منفی را در ابتدا داریم، غیرقابل جبران، بنابراین چیزی که نمی‌توانیم آن را

redeem.

جبران کنیم.

So this coupon is irredeemable, we cannot use it, or this was an irredeemable offense,

بنابراین این کوپن غیر قابل بازخرید است، ما نمی توانیم از آن استفاده کنیم، یا این یک تخلف غیرقابل جبران بود،

so someone does something and they cannot redeem themselves in the future.

بنابراین شخصی کاری انجام می دهد و نمی تواند در آینده خود را بازخرید کند.

Irredeemable.

جبران ناپذیر

So the last example here is irrespective.

بنابراین آخرین مثال در اینجا بدون توجه است.

We see that the base here is "respect," maybe, respect, so irrespective is used when we want

می بینیم که اساس اینجا «احترام» است، شاید « احترام»، بنابراین بدون توجه زمانی استفاده می شود که بخواهیم

to say without respect for something else so we don't respect something or someone does

بدون احترام به چیز دیگری بگوییم بنابراین به چیزی احترام نمی گذاریم یا کسی

not respect an established standard, or an established order, for example.

به یک استاندارد تعیین شده یا یک نظم ثابت احترام نمی گذارد. مثلا.

So for example, in a sentence we might say, he challenged the boss irrespective of the

به عنوان مثال، در یک جمله ممکن است بگوییم، او بدون توجه به سلسله مراتب شرکت، رئیس را به چالش کشید

company hierarchy, so not respecting the company hierarchy.

، بنابراین سلسله مراتب شرکت را رعایت نکرد .

Or this list is irrespective of the company's standards, for example.

یا مثلاً این لیست بدون توجه به استانداردهای شرکت است.

So not respecting something else.

پس به چیز دیگری احترام نمی گذاریم.

Okay, let's go to our final prefix for today, non-.

خوب، بیایید به پیشوند نهایی خود برای امروز برویم، غیر-.

So we attach non- to some words to make the meaning of "not."

بنابراین ما غیر را به برخی از کلمات متصل می کنیم تا معنای "نه" را ایجاد کنیم.

First one is non-sequential.

اولی غیر ترتیبی است.

So here we see "sequential" at the end here, with this kind of base, sequence, so sequence

بنابراین در اینجا ما "تسلسل" را در انتهای اینجا می بینیم، با این نوع پایه، دنباله، بنابراین ترتیب

means in order, in a sequence of something.

به معنای ترتیب، در دنباله ای از چیزی است.

However, non- means not in sequence, non-sequential.

با این حال، غیر به معنای نه به ترتیب، غیر ترتیبی.

So for example, participant numbers are listed in non-sequential order.

بنابراین برای مثال، شماره شرکت‌کنندگان به ترتیب غیر ترتیبی فهرست می‌شوند.

Or for example, let's see, salaries are listed in non-sequential order.

یا مثلاً ببینیم حقوق به ترتیب غیر ترتیبی فهرست شده است.

So sequential means in sequence, in a specific, usually, numerical or chronological, by time

بنابراین ترتیبی به ترتیب، به ترتیب خاص ، معمولاً عددی یا زمانی، به ترتیب زمانی است

order.

.

Non-sequential means that they're not in order from 1 to 10, for example.

غیر ترتیبی به این معنی است که برای مثال از 1 تا 10 ترتیبی ندارند.

They're separated, non-sequential, not in sequence.

آنها از هم جدا هستند، غیر ترتیبی، نه به ترتیب.

Similar-sounding is this word, non-sequitur.

صدایی مشابه این کلمه، non-sequitur است.

Non-sequitur, this is actually from a Latin phrase which means it does not follow, non-sequitur.

Non-sequitur، این در واقع از یک عبارت لاتین است که به این معنی است که از آن پیروی نمی کند، non-sequitur.

So here we see this "sequit" again which we saw in sequential, this root word means to

پس در اینجا دوباره این «تصویر» را می بینیم که به ترتیب دیدیم، این کلمه ریشه به معنای

follow something else.

دنبال کردن چیز دیگری است.

So a non-sequitur as a noun is usually, like, a statement or some kind of behavior that

بنابراین، یک اسم غیر متوالی معمولاً، مانند عبارت یا نوعی رفتار است که

doesn't seem to quite match the other behaviors around it, or it doesn't seem to follow a

به نظر می رسد کاملاً با سایر رفتارهای اطراف خود مطابقت ندارد، یا به نظر می رسد که به دنبال یک

conversation.

مکالمه نیست.

So for example, a non-sequitur comment could be a comment completely unrelated to a conversation,

بنابراین، برای مثال، یک نظر غیر متوالی می‌تواند یک نظر کاملاً نامرتبط با یک مکالمه،

or a non-sequitur action, for example, something completely unrelated to the situation at hand.

یا یک اقدام غیرمرتبط باشد، به عنوان مثال، چیزی کاملاً نامرتبط با وضعیت موجود.

So maybe I make a lot of non-sequitur comments in the Top Words series.

بنابراین شاید من در سریال Top Words نظرات غیرقابل پیش بینی زیادی می کنم .

Okay, so this is an interesting word, non-sequitur, it does not follow, so something which does

بسیار خوب، پس این یک کلمه جالب است، غیر متوالی، آن را دنبال نمی کند، بنابراین چیزی که به

not quite follow the things happening around it.

طور کامل اتفاقات اطراف خود را دنبال نمی کند.

Finally, let's look at the word nonsense.

در نهایت، بیایید به کلمه مزخرف نگاه کنیم.

So "sense," kind of going back to this word "logic."

بنابراین "حس"، نوعی بازگشت به این کلمه "منطق".

So sense means something we can understand or something which seems logical, but nonsense

بنابراین حس یعنی چیزی که ما می توانیم بفهمیم یا چیزی که منطقی به نظر می رسد، اما مزخرف

means there's no sense, there is no way to understand it, it's something that's very

به این معنی است که هیچ حسی وجود ندارد، راهی برای درک آن وجود ندارد، چیزی است که درک آن بسیار

difficult or impossible to understand.

دشوار یا غیرممکن است.

So nonsense, like, my co-workers idea was nonsense, it was impossible to understand,

بنابراین مزخرف، مثلاً ایده همکاران من مزخرف بود، درک آن غیرممکن بود،

there was no sense about it.

هیچ معنایی در مورد آن وجود نداشت.

This is the word that we can use with non-, non- and sense together.

این کلمه ای است که می توانیم با غیر، غیر و حس با هم استفاده کنیم.

Okay, so these are a few different prefixes that we can use to make negative words.

خوب، پس اینها چند پیشوند مختلف هستند که می توانیم از آنها برای ساختن کلمات منفی استفاده کنیم.

All of these prefixes here will make a word negative, please be careful, you cannot mix

همه این پیشوندها در اینجا یک کلمه را منفی می کنند، لطفا مراقب باشید، شما نمی توانید

and match these prefixes with different words, these are set phrases.

این پیشوندها را با کلمات مختلف ترکیب و مطابقت دهید، اینها عبارات مجموعه ای هستند.

For example, we cannot say ill-possible, we cannot say im-legal, for example.

مثلاً نمی توانیم بگوییم غیر ممکن است ، مثلاً نمی توانیم بگوییم غیر قانونی.

You have to study these as they are, you can't just choose the prefix that you prefer.

شما باید اینها را همانطور که هستند مطالعه کنید، نمی توانید فقط پیشوندی را که ترجیح می دهید انتخاب کنید.

But if you see these prefixes attached to a word, now you can probably guess the meaning

اما اگر این پیشوندها را به یک کلمه متصل می بینید ، اکنون احتمالاً می توانید معنی

or at least part of the meaning, so I hope that that's useful for you.

یا حداقل بخشی از معنی را حدس بزنید، بنابراین امیدوارم که برای شما مفید باشد.

So thanks very much for watching this episode, I hope that it was useful for you.

پس از تماشای این قسمت بسیار سپاسگزارم، امیدوارم برای شما مفید بوده باشد.

If you like to try out an example sentence or making an example word in the comments,

اگر دوست دارید یک جمله مثال را امتحان کنید یا یک کلمه مثال در نظرات بسازید،

please feel free to do so below this video.

لطفاً این کار را در زیر این ویدیو انجام دهید.

Also, please make sure to like this video and subscribe to our channel, as well.

همچنین لطفا این ویدیو را لایک کنید و در کانال ما نیز عضو شوید.

If you want to, you can check us out at EnglishClass101.com for more good stuff.

اگر می خواهید، می توانید ما را در EnglishClass101.com برای چیزهای خوب بیشتر بررسی کنید.

Thanks very much for watching this episode, and I will see you again soon. Bye!

از تماشای این قسمت بسیار متشکرم و به زودی دوباره شما را خواهم دید. خدا حافظ!