Difference between SOMETHING, ANYTHING and NOTHING - Basic English Grammar

Wanna speak real English from your first lesson?

آیا می خواهید از اولین درس خود انگلیسی واقعی صحبت کنید؟

Sign up for your free lifetime account at EnglishClass101.com.

برای حساب مادام العمر رایگان خود در EnglishClass101.com ثبت نام کنید .

Send your questions here!

سوالات خود را اینجا بفرستید

Send your questions to me at this website!

سوالات خود را برای من در این وب سایت ارسال کنید!

This website, please.

این وب سایت لطفا

So I can find them all in one place.

بنابراین من می توانم همه آنها را در یک مکان پیدا کنم.

Hi everybody, welcome back to Ask Alisha, the weekly series where you ask me questions

سلام به همه خوش آمدید به سریال هفتگی Ask Alisha که از من سوال میپرسید

and I answer them.

و من جواب میدم.

Maybe.

شاید.

First question!

اولین سوال!

First question this week comes from Isik Alexander again.

اولین سوال این هفته دوباره از ایسیک الکساندر می آید.

Hi, Isik.

سلام ایسیک

Uh, Isik says, "hi Alisha, what's the difference between 'store' and 'shop'?"

ایسیک میگه سلام علیشاه فرق فروشگاه با مغازه چیه؟

Store and shop.

فروشگاه و خرید.

I think this question is about nouns.

فکر می کنم این سوال در مورد اسم ها باشد.

The difference between the noun "store" and the noun "shop."

تفاوت بین اسم "فروشگاه" و اسم "فروشگاه".

In American English, there's really no difference between the two, however, we tend to use "store"

در انگلیسی آمریکایی، واقعاً هیچ تفاوتی بین این دو وجود ندارد، با این حال، ما تمایل داریم از "store"

more often than "shop."

بیشتر از "shop" استفاده کنیم.

As verbs, however, they're quite different.

با این حال، به عنوان افعال، آنها کاملاً متفاوت هستند.

To store something means to keep something away.

ذخیره کردن چیزی به معنای دور نگه داشتن چیزی است.

Like, to store something in like a cupboard or to store something in your house, or to

مانند، ذخیره کردن چیزی در مانند یک کمد یا ذخیره کردن چیزی در خانه، یا

store something in a storage unit.

ذخیره کردن چیزی در یک واحد ذخیره سازی.

You're keeping that, usually for a long time.

شما معمولاً برای مدت طولانی آن را حفظ می کنید.

Like, storing something for winter, or you're storing something for the next season or the

مثلاً چیزی را برای زمستان ذخیره می کنید، یا چیزی را برای فصل بعد یا

next year.

سال بعد ذخیره می کنید.

She stores emergency food in a cabinet.

او غذای اضطراری را در یک کابینت ذخیره می کند.

They stored meat over the winter.

آنها گوشت را در زمستان ذخیره می کردند.

To shop, however, as a verb, means to go out and look for something to buy.

اما خرید کردن به عنوان یک فعل به معنای بیرون رفتن و جستجوی چیزی برای خرید است.

I need to shop for a new car.

من باید برای یک ماشین جدید خرید کنم.

He wants to shop for a watch.

او می خواهد ساعت بخرد.

Also, one interesting point: when we talk about going to the supermarket, actually,

همچنین یک نکته جالب: وقتی در مورد رفتن به سوپرمارکت صحبت می کنیم، در واقع

we usually say, "I'm going to the store."

معمولاً می گوییم: "من به فروشگاه می روم."

We always use the article "the."

ما همیشه از مقاله "the" استفاده می کنیم.

We always say "I'm going to the store," or "I think I'm gonna go to the store."

ما همیشه می گوییم "من به فروشگاه می روم" یا "فکر می کنم می خواهم به فروشگاه بروم."

I'm going to the store.

میخوام برم مغازه.

Do you need anything?

آیا به چیزی نیاز دارید؟

The store means like, the supermarket.

فروشگاه یعنی مثل سوپرمارکت.

Or like, the neighborhood store where most everyday goods are sold.

یا مانند فروشگاه محله ای که بیشتر کالاهای روزمره در آن فروخته می شود.

Next question comes from Danny.

سوال بعدی از دنی است.

Hi, Danny.

سلام دنی

Danny says: thanks for your Q&A every week.

دنی می گوید: از پرسش و پاسخ هر هفته شما متشکرم.

My question is about the nuance of "I take the time," "I take time," and "I spend time."

سوال من در مورد تفاوت های ظریف "من وقت می گذارم"، "من وقت می گذارم" و "وقت می گذارم" است.

I don't really know how to use them correctly.

من واقعاً نمی دانم چگونه از آنها به درستی استفاده کنم.

Ah, okay.

آهان باشه.

Sure.

مطمئن.

Uh, so, "take time" and "spend time" – before we talk about those, let's talk about an important

اوه، بنابراین، "وقت بگذارید" و "زمان صرف کنید" - قبل از اینکه در مورد آنها صحبت کنیم، اجازه دهید در مورد یک

idiom that's related to this topic.

اصطلاح مهم که به این موضوع مرتبط است صحبت کنیم.

When we say the expression "take your time," or "take one's time," it means "do something,"

وقتی می گوییم "وقت خود را بگذران" یا "وقت خود را بگذران"، به معنای "کاری انجام دهید" است،

but not in like a rush.

اما نه مانند عجله.

It means do something at a leisurely or easy pace.

یعنی کاری را با سرعت آرام یا آسان انجام دهید .

Examples: She took her time choosing a sofa.

مثال: او وقت خود را برای انتخاب مبل صرف کرد.

You took your time at the mall.

وقت خود را در مرکز خرید صرف کردید.

We took our time shopping.

وقت خود را صرف خرید کردیم.

So, now let's look at "spend time" and "take time."

بنابراین، اکنون بیایید به «زمان صرف کردن» و «زمان گرفتن» نگاه کنیم.

The verb "spend" is also used with something like money, right?

فعل "خرج کردن" با چیزی مانند پول نیز استفاده می شود ، درست است؟

So, when we use "spend" with time, we can kind of think of spending time like you're

بنابراین، وقتی از «خرج کردن» با زمان استفاده می‌کنیم، می‌توانیم به نوعی به صرف زمان فکر کنیم مانند اینکه شما در حال

spending a resource, the same way you spend money as a resource.

خرج کردن یک منبع هستید، به همان روشی که شما پول را به عنوان یک منبع خرج می‌کنید.

So it's like we have this resource of time, and we choose to spend our time on some activity,

بنابراین مثل این است که ما این منبع زمانی را در اختیار داریم و تصمیم می‌گیریم که وقت خود را صرف برخی فعالیت‌ها و

doing something.

انجام کاری کنیم.

So we're spending this resource that we have on an activity.

بنابراین ما این منبعی را که در اختیار داریم صرف یک فعالیت می کنیم.

Examples: I spent some time cleaning.

مثال: مدتی را صرف تمیز کردن کردم.

They spend all day at the beach.

آنها تمام روز را در ساحل می گذرانند.

We spent four hours on paperwork.

چهار ساعت را صرف کارهای اداری کردیم.

Take time and "take the time" – those are expressions we use when it's like we don't

وقت بگذارید و «زمان بگذارید» - اینها عباراتی هستند که زمانی استفاده می کنیم که انگار

really have that time, but we decide we're going to use our time for that thing.

واقعاً آن زمان را نداریم، اما تصمیم می گیریم از زمان خود برای آن چیز استفاده کنیم.

So maybe it's not something that's necessary, or maybe it's not something we're responsible

بنابراین شاید این چیزی نباشد که لازم باشد، یا شاید این چیزی نباشد که ما

to do.

مسئول انجام آن هستیم.

But we choose to use our time that way.

اما ما انتخاب می کنیم که از زمان خود در این راه استفاده کنیم.

Um, so "take time" is used typically for things that are maybe extra.

اوم، بنابراین «زمان بگیر» معمولاً برای چیزهایی استفاده می‌شود که شاید اضافی باشند.

That we don't necessarily have a responsibility to do and that maybe it's difficult for us

اینکه ما لزوماً مسئولیتی برای انجام آن نداریم و شاید

sometimes to find the time to do those things.

گاهی اوقات پیدا کردن زمان برای انجام آن کارها برایمان سخت باشد.

If you want to sort of emphasize the importance of your time – the level of importance of

اگر می خواهید به نوعی بر اهمیت زمان خود تأکید کنید - سطح اهمیت

your time, you can add "the," like "I take the time every week to..." blah blah blah.

زمان خود، می توانید "the" را اضافه کنید، مانند "من هر هفته برای ... وقت می گذارم" بلاهههه.

That sounds a little bit more like – it increases how important your time is.

این کمی بیشتر شبیه به نظر می رسد - اهمیت زمان شما را افزایش می دهد.

So, examples.

بنابراین، نمونه ها.

I take time every week to exercise.

هر هفته برای ورزش وقت می گذارم.

She takes the time to visit her grandmother every day.

او هر روز برای دیدن مادربزرگش وقت می گذارد .

We took some time, but we finally finished the report.

کمی وقت گذاشتیم، اما بالاخره گزارش را تمام کردیم.

So, I hope that helps you a little bit.

بنابراین، امیدوارم که کمی به شما کمک کند.

There are a lot of expressions related to "take time" and "spend time" and "take your

عبارات زیادی در رابطه با «زمان بگذران» و «زمان بگذران» و «وقت خود را

time."

بگذران» وجود دارد.

I mentioned "find time" and "make time" as well.

به «زمان بیاب» و «زمان بساز» هم اشاره کردم.

Uh, maybe this is something I can make a whiteboard video about in the future.

اوه، شاید این چیزی باشد که بتوانم در آینده یک ویدیوی تخته سفید در مورد آن بسازم.

Some different expressions we can use with "time."

برخی از عبارات مختلف که می توانیم با "زمان" استفاده کنیم.

So, thanks very much for the question.

بنابراین، بسیار متشکرم برای سوال.

I hope that that helped you.

امیدوارم که به شما کمک کرده باشد.

Next question!

سوال بعدی!

Next question comes from Denis.

سوال بعدی از دنیس است.

Denis!

دنیس!

Hi, Denis.

سلام دنیس

What is the difference in pronunciation: think, sink, thing, and sing?

تفاوت در تلفظ چیست: فکر کن، غرق، چیز و بخوان؟

Great, nice one.

عالیه، قشنگه

Nice question.

سوال قشنگیه

A big pronunciation question.

یک سوال تلفظ بزرگ

Lots of my students have this problem, actually.

در واقع بسیاری از دانش آموزان من این مشکل را دارند.

Okay, so, the difference here.

خوب، بنابراین، تفاوت اینجاست.

Uh, "think" and "thing' both start with that "th" sound.

اوه، "فکر کن" و "چیز" هر دو با آن صدای "ام" شروع می‌شوند.

So, I think I've talked about it in a previous episode of Ask Alisha, but "think" – that

بنابراین، فکر می‌کنم در قسمت قبلی از علیشاه بپرس در مورد آن صحبت کرده‌ام ، اما "فکر کن" - آن

"th" sound – if you have trouble making that "th" sound like in "think" and "thing,"

صدای "ام" - اگر دارید. مشکل در ایجاد صدای "th" مانند "فکر کن" و "چیز"،

um, you can kind of make it like an exaggerated – you can practice the pronunciation by

اوم، شما می توانید آن را مانند یک اغراق آمیز درآورید - می توانید با

doing it a little too much.

انجام آن کمی بیش از حد تلفظ را تمرین کنید.

So, like, um, put your tongue between your teeth, like this ("think") and then try to

بنابراین، مانند، ام، زبان بین دندان‌هایتان را مانند این کنید ("فکر کنید") و سپس سعی کنید

make the sound.

صدا را در بیاورید.

Sink and "sing" don't have that tongue between the teeth, or the tongue doesn't touch the

سینک و "آواز" آن زبان بین دندان‌ها نباشد، یا زبان به پشت دندان‌ها تماس نمی‌گیرد.

back of the teeth in the same way.

روش.

Sink and "sing" don't have that pronunciation.

Sink و "sing" آن تلفظ را ندارند.

Also, there's that "ing" sound at the end of "sing," so your tongue moves towards the

همچنین، صدای "ing" در انتهای "sing" وجود دارد، بنابراین زبان شما به سمت پشت دهان شما حرکت می کند

back of your mouth.

.

So "think" and "thing" have the same beginning sound.

بنابراین "think" و "thing" دارند. صدای آغاز یکسان .

Sink and "sing" have the same beginning sound.

سینک و "آواز" صدای آغاز یکسانی دارند.

But "thing" and "sing" have the same ending sound.

اما "چیز" و "آواز" صدای پایان یکسانی دارند .

Think and "sink" have the same ending sound as well.

فکر کن و "سینک" نیز صدای پایان یکسانی دارند.

Think, sink, thing, sing.

فکر کن، غرق، شی، بخوان

It's good to practice, maybe.

تمرین کردن خوب است،

It's difficult for me, even.

شاید مشکل است برای من حتی

But those are some good pairs to practice your "th" pronunciation on.

اما اینها چند جفت خوب برای تمرین تلفظ "th" هستند.

Okay.

باشه.

I hope that helps!

امیدوارم که کمک کند!

Thanks for the question!

با تشکر از سوال!

Let's go to the next question.

بریم سراغ سوال بعدی.

Next question comes from Viktoria.

سوال بعدی از ویکتوریا می آید.

Hi, Viktoria.

سلام، ویکتوریا.

Viktoria says, please explain the use of "something," "anything," and "nothing."

ویکتوریا می‌گوید، لطفاً کاربرد "چیزی"، "هر چیزی" و "هیچ چیز" را توضیح دهید.

Okay.

باشه.

Uh, to begin with, maybe think of the rules for "some" and "any."

اوه، برای شروع، شاید به قوانین "بعضی" و "هر" فکر کنید.

Actually, there's a video on the YouTube channel about using "some" and "any."

در واقع، یک ویدیو در کانال YouTube در مورد استفاده از "some" و "Any" وجود دارد.

If you have seen the video, that might be helpful for you, but we can use some of the

اگر ویدیو را دیده‌اید، ممکن است برای شما مفید باشد، اما ما می‌توانیم از برخی از

same rules with "something" and "anything."

قوانین مشابه با «چیزی» و «هر چیزی» استفاده کنیم.

So, remember, "something" is used when we want to make a statement; a positive statement.

بنابراین، به یاد داشته باشید، "چیزی" زمانی استفاده می شود که می خواهیم بیانیه ای ارائه دهیم. یک بیانیه مثبت

And we can also use it when we make questions.

و ما همچنین می توانیم از آن در هنگام پرسش استفاده کنیم.

I need to get something for lunch.

باید برای ناهار چیزی بیارم

Do you want something to drink?

چیزی برای نوشیدن میخواهی؟

We should buy her something for her birthday.

برای تولدش باید چیزی بخریم.

Then, just as with "any," we use "anything" when we're making negative statements.

سپس، همانطور که در مورد "هر"، ما از "هر چیزی" در هنگام اظهارنظرهای منفی استفاده می کنیم.

We can also use this when we're asking questions.

ما همچنین می توانیم از این مورد در هنگام پرسیدن سوال استفاده کنیم.

We want some kind of information, too.

ما هم نوعی اطلاعات می خواهیم.

Examples: I haven't eaten anything!

مثال: من چیزی نخوردم!

Do you want anything?

چیزی میخواهی؟

He didn't take anything to work.

او هیچ چیزی را سر کار نمی برد.

So, the final word here, "nothing."

بنابراین، کلمه پایانی در اینجا، "هیچ چیز".

Uh, nothing is used to mean zero.

اوه، هیچ چیز به معنای صفر استفاده نمی شود.

Zero of an object.

صفر یک جسم.

Zero of some...thing.

صفر از بعضی چیزها.

Uh, but we can use "nothing" in positive statements.

اوه، اما ما می توانیم از "هیچ" در جملات مثبت استفاده کنیم.

So, this is different from "anything."

بنابراین، این با "هر چیزی" متفاوت است.

Anything we use in negative statements, like "I haven't eaten anything."

هر چیزی که ما در جملات منفی استفاده می کنیم، مانند "من چیزی نخوردم".

Nothing is used in a positive statement.

هیچ چیزی در یک عبارت مثبت استفاده نمی شود.

So there's not a "not" in that expression.

بنابراین یک "نه" در آن عبارت وجود ندارد.

Examples: I learned nothing in the lecture.

مثال: من در سخنرانی چیزی یاد نگرفتم.

He shopped all day, but bought nothing.

او تمام روز خرید کرد، اما چیزی نخرید.

The police found nothing dangerous.

پلیس هیچ چیز خطرناکی پیدا نکرد.

I hope that that helps you.

امیدوارم که به شما کمک کند.

Thanks for the question!

با تشکر از سوال!

Next question! ..comes from...Yukari.

سوال بعدی! ..از...یوکاری می آید.

Hi, Yukari.

سلام یوکاری.

Yukari says: how do you use "will have done" and "will be doing"?

یوکاری می‌گوید: «آیا انجام خواهد داد» و «انجام خواهد شد» چگونه استفاده می‌کنید؟

I want to know how to use these in situations.

من می خواهم بدانم چگونه از اینها در موقعیت ها استفاده کنم.

Yeah, tough grammar points.

بله، نکات گرامری سخت است.

So, um, these grammar points are the future perfect tense and the future progressive tense.

بنابراین، اوم، این نکات گرامری زمان آینده کامل و زمان آینده پیش رونده هستند.

Um, simply, the future perfect tense is used to talk about actions that will be finished

اوم، به سادگی، زمان آینده کامل برای صحبت در مورد اقداماتی استفاده می شود که

at some point in the future.

در نقطه ای در آینده به پایان خواهند رسید.

By my 50th birthday I will have traveled to 50 countries.

تا پنجاهمین سالگرد تولدم به 50 کشور جهان سفر خواهم کرد.

By 2019, I will have lived here for 10 years.

تا سال 2019، من 10 سال در اینجا زندگی خواهم کرد.

By this time next month, she will have finished her project.

تا این زمان ماه آینده، او پروژه خود را به پایان خواهد رساند .

The progressive form (the future progressive form) is used to talk about actions that will

شکل مترقی (شکل مترقی آینده ) برای صحبت در مورد اقداماتی استفاده می

be continuing at a point in the future.

شود که در نقطه ای در آینده ادامه خواهند داشت.

Next year, I'll be working in a different city.

سال آینده در شهر دیگری کار خواهم کرد .

In summer of 2020, Tokyo will be hosting the Olympics.

در تابستان 2020، توکیو میزبان المپیک خواهد بود .

In 12 hours, he'll be sleeping.

12 ساعت دیگه میخوابه

So I hope that helps.

بنابراین امیدوارم که کمک کند.

I know it's a very quick example, but maybe I can make some more lessons about this point

می‌دانم که این یک مثال بسیار سریع است، اما شاید بتوانم در آینده درس‌های بیشتری در مورد این نکته داشته

in the future.

باشم.

Thank you very much for the question.

خیلی ممنون بابت سوال

Okay, so those are all the questions that I have for this week.

خوب، پس اینها همه سوالاتی است که برای این هفته دارم.

Thank you so much, as always, for sending your questions.

مثل همیشه از ارسال سوالاتتان بسیار سپاسگزارم .

Remember, please send your questions to this URL: englishclass101.com/ask-alisha.

به یاد داشته باشید، لطفا سوالات خود را به این آدرس اینترنتی ارسال کنید: englishclass101.com/ask-alisha.

I can make sure to find all of your questions here.

من می توانم مطمئن شوم که تمام سوالات شما را اینجا پیدا می کنم.

So if you have your question, please send it here, not in a YouTube comment.

بنابراین اگر سوال خود را دارید، لطفاً آن را اینجا بفرستید، نه در نظر YouTube.

This is the way I can check everything.

این راهی است که می توانم همه چیز را بررسی کنم.

If you liked the video, too, don't forget to give it a thumbs up, come subscribe to

اگر شما هم از ویدیو خوشتان آمد، فراموش نکنید که آن را تأیید کنید،

the channel if you have not already, and check us out at EnglishClass101.com for some other

اگر قبلاً این ویدیو را دوست نداشتید، در کانال مشترک شوید و ما را در EnglishClass101.com برای برخی

resources for your English studies.

منابع دیگر برای مطالعات انگلیسی خود بررسی کنید.

Thanks very much for watching this episode of Ask Alisha, and I will see you again next week.

خیلی ممنون از تماشای این قسمت از علیشاه بپرس و هفته آینده دوباره شما را می بینم.

Bye bye!

خداحافظ!