English vocabulary for talking about sport | Learn English with Cambridge

Hello, everyone, and welcome to another Learn English

سلام، به همه، و به ویدیوی دیگری برای یادگیری زبان انگلیسی

with Cambridge video.

با کمبریج خوش آمدید.

But this is a very special one, as the whole team is going to

اما این یک مورد بسیار ویژه است، زیرا کل تیم قرار است

join me to share some useful vocabulary for talking about

به من بپیوندند تا واژگان مفیدی را برای صحبت در مورد

sport in English.

ورزش به زبان انگلیسی به اشتراک بگذارند.

Before I begin, don’t forget to subscribe to

قبل از شروع، فراموش نکنید

the channel for twice weekly videos on real world English.

که برای دو بار در هفته ویدیوهای انگلیسی دنیای واقعی در کانال مشترک شوید.

So let's dive right in and learn the English words for

پس بیایید درست شیرجه بزنیم و کلمات انگلیسی را برای

some specific types of sports.

انواع خاصی از ورزش ها یاد بگیریم.

Athletics.

ورزشکاری.

This is the general name for a particular group of sports

این نام عمومی برای گروه خاصی از ورزش ها است

in which people compete, including running,

که در آن افراد به رقابت می پردازند، از جمله دویدن،

jumping and throwing.

پریدن و پرتاب کردن.

Gymnastics.

ژیمناستیک.

These are exercises and activities performed inside,

اینها تمرینات و فعالیت هایی هستند که در داخل انجام

often using equipment such as bars and ropes,

می شوند، اغلب با استفاده از تجهیزاتی مانند میله و طناب، با

intended to increase the body’s strength and the

هدف افزایش قدرت بدن و

ability to move and bend easily.

توانایی حرکت و خم شدن آسان.

Tennis.

تنیس.

A game played between two or four people on a special

بازی ای که بین دو یا چهار نفر در یک

playing area that involves hitting a small ball on

منطقه مخصوص بازی انجام می شود که شامل ضربه زدن به یک توپ کوچک روی

a central net using a racket.

تور مرکزی با استفاده از راکت است.

More types of sports you might hear over the summer are...

انواع بیشتری از ورزش هایی که ممکن است در تابستان بشنوید عبارتند از...

Weightlifting.

وزنه برداری.

The activity of lifting heavy objects, either as

فعالیت بلند کردن اجسام سنگین چه به

a sport or for exercise.

عنوان ورزش و چه برای ورزش.

Diving.

شیرجه زدن.

The sport of jumping into water, especially with your head

ورزش پریدن به داخل آب، به خصوص با سر

and arms going in first, or, swimming underwater.

و بازوهایتان در ابتدا ، یا شنا در زیر آب.

Fencing.

شمشیربازی.

The sport of fighting with long, thin swords.

ورزش مبارزه با شمشیرهای بلند و نازک.

And now let's take a look at some of

و حالا بیایید نگاهی به برخی

the people involved in sports.

از افراد درگیر در ورزش بیندازیم.

It's a person who is very good at sport or physical exercise,

این فردی است که در ورزش یا تمرینات بدنی بسیار خوب است،

especially one who competes in organised events.

به خصوص کسی که در رویدادهای سازماندهی شده رقابت می کند.

It's a person who is in charge of a sport game,

این شخصی است که مسئول یک بازی ورزشی است

and who makes certain that the rules are followed.

و از رعایت قوانین اطمینان می دهد.

Oh no.

وای نه.

It's a person who watches an activity,

این شخصی است که بدون شرکت به تماشای یک فعالیت،

especially a sport event, without taking part.

به ویژه یک رویداد ورزشی می پردازد.

Other people you might hear the names of when

افراد دیگری که ممکن است هنگام

talking about sports are...

صحبت در مورد ورزش نام آنها را بشنوید ...

Coach.

مربی هستند.

What are you doing, man?

چی کار می کنی مرد؟

Put that over there.

اونجا بذار

Now.

اکنون.

Someone whose job is to teach people to improve at a sport,

کسی که کارش آموزش پیشرفت در یک رشته ورزشی

skill, or school subject.

، مهارتی یا مدرسه ای است.

Judge.

قاضی

The person who officially decides who is the winner

شخصی که به طور رسمی تصمیم می گیرد که

of a competition.

برنده یک مسابقه چه کسی باشد.

Fan.

پنکه.

Someone who admires and supports a person, sport or sports team.

کسی که یک شخص، ورزش یا تیم ورزشی را تحسین و حمایت می کند.

What about the places where sporting events take place?

در مورد مکان هایی که رویدادهای ورزشی برگزار می شود چطور؟

Let's cover some key words for sporting locations.

بیایید چند کلمه کلیدی برای مکان های ورزشی را پوشش دهیم.

Hey, Hong, where are you going dressing like that?

هی هونگ کجا میری اینطوری لباس بپوشی؟

Oh, you don’t know?

اوه، شما نمی دانید؟

Today is the final football match of the season.

امروز آخرین مسابقه فوتبال این فصل است.

I wouldn't miss it for the world.

من آن را برای دنیا از دست نمی دهم.

Oh, how can I possibly forget that?

آه، چگونه می توانم آن را فراموش کنم؟

What’s the venue? Venue.

محل برگزاری چیست؟ محل.

The place where a public event or meeting happens.

مکانی که یک رویداد یا جلسه عمومی در آن اتفاق می افتد.

It's in the Central Stadium.

در استادیوم مرکزی است.

Stadium.

استادیوم

A large closed area of land with rows of

یک زمین بسته بزرگ با ردیف‌هایی از

seats around the sides and often with no roof,

صندلی‌ها در اطراف و اغلب بدون سقف،

used for sports events and musical performances.

که برای رویدادهای ورزشی و اجرای موسیقی استفاده می‌شود.

Oh, it's the place with some tracks circling the field?

اوه، این جایی است که چند مسیر در میدان می چرخد؟

Track.

مسیر.

A type of path or road, often in the shape of a ring,

نوعی مسیر یا جاده که اغلب به شکل حلقه است

that has been specially designed and built for sports events,

که به طور ویژه برای رویدادهای ورزشی

especially racing.

به ویژه مسابقات مسابقه ای طراحی و ساخته شده است.

Yes, exactly.

بله دقیقا.

You are very lucky today, I've got an extra ticket.

شما امروز خیلی خوش شانس هستید، من یک بلیط اضافی دارم.

Where else might you take part in a sporting activity?

کجا دیگری می توانید در یک فعالیت ورزشی شرکت کنید؟

You can go to an arena, which is a large flat area

شما می توانید به یک میدان مسابقه بروید، که یک منطقه مسطح بزرگ است

surrounded by seats used for sports or entertainment.

که با صندلی هایی احاطه شده است که برای ورزش یا سرگرمی استفاده می شود.

You can also go to a pitch, which is an area painted

شما همچنین می توانید به زمینی بروید، که منطقه ای است که

with lines for playing specific sports,

با خطوطی برای انجام ورزش های خاص،

especially football.

به ویژه فوتبال، رنگ آمیزی شده است.

Or you can go to a ring, which is a special area

یا می توانید به یک رینگ بروید، که یک منطقه خاص است

where people perform or compete.

که در آن افراد اجرا یا مسابقه می کنند.

Depending on which sport you're watching or playing,

بسته به اینکه کدام ورزشی را تماشا می کنید یا انجام می دهید،

the sports person or team will use different types

فرد یا تیم ورزشی از انواع مختلفی

of equipment.

از تجهیزات استفاده می کند.

I’ll start with the word, bat.

من با کلمه، خفاش شروع می کنم.

It's a specially shaped piece of wood used for hitting

این یک تکه چوب با شکل خاص است که برای ضربه

the ball in some games, like baseball, cricket,

زدن به توپ در برخی بازی ها مانند بیس بال، کریکت، بازی های

rounders or table tennis.

گرد یا تنیس روی میز استفاده می شود.

Mouth guard.

محافظ دهان.

It's a device that people who take part in some sports put

این وسیله ای است که افرادی که در برخی ورزش ها شرکت

inside their mouths in order to protect their teeth and gums.

می کنند برای محافظت از دندان ها و لثه ها داخل دهان خود قرار می دهند.

Ball.

توپ.

It's any object in the shape of a sphere,

هر شیئی به شکل کروی است،

especially one used in various sports such as

مخصوصاً شیئی که در ورزشهای مختلف مانند

tennis and football.

تنیس و فوتبال استفاده می شود.

There are also terms like, net, which can either mean

همچنین اصطلاحاتی مانند تور وجود دارد که می تواند به معنای

a rectangular piece of material made from string,

یک قطعه مستطیل شکل از مواد ساخته شده از ریسمان باشد

used to separate the two sides in various sports, or,

که برای جدا کردن دو طرف در ورزش های مختلف استفاده می شود، یا

the area surrounded by a piece of material made from string,

ناحیه ای که توسط یک قطعه مواد ساخته شده از ریسمان احاطه شده است،

into which a ball or puck is put in order to score points

که در آن یک توپ یا پوک به منظور کسب امتیاز

in various sports.

در ورزش های مختلف قرار می گیرد.

Racket.

راکت تنیس.

An object used for hitting the ball in various sports,

جسمی که برای ضربه زدن به توپ در ورزش‌های مختلف استفاده می‌شود،

consisting of a net fixed tightly to a round frame

متشکل از توری که محکم روی یک قاب گرد

with a long handle.

با دسته‌ای بلند ثابت شده است.

Helmet.

کلاه ایمنی.

A strong, hard hat that covers and protects the head.

کلاه محکم و محکمی که سر را می پوشاند و از آن محافظت می کند.

And, finally, I’ll tell you about three general words

و در نهایت، من در مورد سه کلمه کلی

you might use across sports.

که ممکن است در ورزش استفاده کنید به شما می گویم.

Sportsmanship.

اخلاق ورزشی.

Its behaviour in sport that is fair and shows

رفتار آن در ورزش منصفانه است و نشان دهنده

respect to other players.

احترام به سایر بازیکنان است.

Rules.

قوانین.

Rules are an accepted principle or instruction that states

قوانین یک اصل یا دستورالعمل پذیرفته شده است

the way things are or should be done and tells you what you are

که نحوه انجام کارها را بیان می کند یا باید انجام شود و به شما می گوید

allowed or not allowed to do.

مجاز به انجام چه کارهایی هستید یا نه.

Trophy.

جام.

A prize, such as a gold or silver cup,

جایزه ای مانند جام طلا یا نقره

that is given to the winner of a competition or a race,

که به برنده مسابقه یا مسابقه داده می شود

and often returned after a year to be given to the

و اغلب پس از یک سال برمی گردد تا در سال بعد به برنده مسابقه داده شود

winner of the competition in the following year.

.

That’s it for today’s video.

این برای ویدیوی امروز است.

I hope you enjoyed it.

امیدوارم ازش لذت برده باشی.

Do you play any sports?

آیا شما ورزش می کنید؟

If so, leave us a comment below and let us know what you play.

اگر چنین است، در زیر برای ما نظر بگذارید و به ما اطلاع دهید که چه بازی می کنید.

All the definitions of the words in this video have been

تمام تعاریف کلمات در این ویدیو

from the Cambridge Dictionary, which you can find linked in

از دیکشنری کمبریج است که می توانید پیوند آن را در

the description box below, along with a word list for

کادر توضیحات زیر به همراه فهرست کلمات برای

more vocabulary about sport and games.

واژگان بیشتر در مورد ورزش و بازی ها بیابید.

See you in the next video.

شما را در ویدیوی بعدی می بینیم.

Bye.

خدا حافظ.