Master 12 Vocabulary Words to Move from B2 to C1

Having advanced vocabulary isn't about trying to  prove how smart you are. We need to expand our  

داشتن واژگان پیشرفته به معنای تلاش برای اثبات اینکه چقدر باهوش هستید نیست. ما باید دایره لغات خود را گسترش دهیم

vocabulary to express our ideas more articulately.  For example, there's a difference between  

تا ایده‌هایمان را واضح‌تر بیان کنیم. به عنوان مثال، بین

simply saying something and then mentioning,  announcing, or even confessing something. Right?

گفتن یک چیزی و سپس ذکر، اعلام یا حتی اعتراف کردن، تفاوت وجود دارد. درسته؟

Accurate English and more sophisticated English is  

what you want as you move from B2 to C1,  that is, from intermediate to Advanced.

وقتی از B2 به C1 می‌روید، یعنی از متوسط ​​به پیشرفته، انگلیسی دقیق‌تر و انگلیسی پیچیده‌تر آن چیزی است که می‌خواهید.

I'm Jennifer from English with Jennifer, and  in this lesson we'll practice 12 words you  

من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم، و در این درس 12 کلمه ای را که

must know to progress to advanced English.  Let's start with six words at the B2 level.

برای پیشرفت به زبان انگلیسی پیشرفته باید بدانید، تمرین می کنیم. بیایید با شش کلمه در سطح B2 شروع کنیم.

One. The salesperson showed how the product  worked. What's another word for "show"?  

یکی فروشنده نحوه عملکرد محصول را نشان داد . کلمه دیگری برای "نمایش" چیست؟

What's a verb that means you show how something  works or how something is done? Starts with a D.

فعل چیست که به این معنی است که نشان می‌دهید چگونه کاری کار می‌کند یا چگونه کاری انجام می‌شود؟ با یک D شروع می شود.

demonstrate

demonstrate

This is a transitive verb, so remember to use an  object. Demonstrate what? Do you know the noun?

این یک فعل متعدی است، بنابراین به یاد داشته باشید که از یک شی استفاده کنید . نشان دادن چه چیزی؟ آیا اسم را می شناسید؟

demonstration

تظاهرات

Two. Although I smiled brightly, my  shaking hands showed how nervous I  

دو. اگرچه لبخند روشنی زدم، اما لرزش دستانم نشان داد که چقدر عصبی

was. What's another word for "show"  in the sense that something might  

هستم. کلمه دیگری برای «نمایش» چیست، به این معنا که ممکن است چیزی

have been a secret or it may not have  been seen? This verb starts with an R.

راز باشد یا دیده نشده باشد ؟ این فعل با R شروع می شود

reveal

"Reveal" takes an object.  Reveal what? What's the noun?

. فاش کردن چی؟ اسم چیست؟

revelation

مکاشفه

Three. The company will not hire a  candidate who is simply good enough.  

سه. شرکت نامزدی را که به اندازه کافی خوب باشد استخدام نخواهد کرد.

They're looking for someone with  true talent and amazing skills.  

آنها به دنبال شخصی با استعداد واقعی و مهارت های شگفت انگیز هستند.

What is a single word for "good  enough"? It starts with a-d...

یک کلمه برای "به اندازه کافی خوب" چیست؟ با a-d... کافی شروع می شود

adequate

This adjective means that something or  someone is acceptable for a purpose but  

این صفت به این معنی است که چیزی یا شخصی برای هدفی قابل قبول است اما

not better than that. We can talk about  degrees: barely adequate, merely adequate,  

بهتر از آن نیست. ما می‌توانیم در مورد درجه‌ها صحبت کنیم : به سختی کافی، صرفاً کافی،

or the opposite -- more than adequate. Try  to learn common phrases with key vocabulary.

یا برعکس -- بیشتر از کافی. سعی کنید عبارات رایج را با واژگان کلیدی یاد بگیرید.

Four. We invested a great amount of time and  effort. What's another word for "great" or  

چهار ما زمان و تلاش زیادی را صرف کردیم . کلمه دیگری برای «بزرگ» یا

"large"? "Significant" would work here, but I'm  thinking of an adjective that starts with c-o-n.

«بزرگ» چیست؟ «مهم» در اینجا کار می کند، اما من به صفتی فکر می کنم که با c-o-n شروع می شود.

considerable

قابل توجه

This adjective is often used in  these phrases: considerable time,  

این صفت اغلب در این عبارات استفاده می شود: زمان قابل توجه،

considerable effort, a considerable number  of. The adverb "considerably" is also used  

تلاش قابل توجه، تعداد قابل توجهی از. قید "به طور قابل توجهی" نیز

to emphasize a large amount or degree, as in  considerably older or considerably younger.

برای تأکید بر مقدار یا درجه زیاد استفاده می شود، مانند در به طور قابل توجهی بزرگتر یا بسیار جوانتر.

Five. Marina played an important role in  the project's success. What's another word  

پنج. مارینا نقش مهمی در موفقیت پروژه داشت. کلمه دیگری

for "important and necessary"? There's  an adjective that starts with a c...c-r

برای «مهم و ضروری» چیست؟ یک صفت وجود دارد که با c...c-r crucial شروع می‌شود به

crucial

Note these common phrases: a crucial role,  a crucial moment, a crucial question,  

این عبارات رایج توجه کنید: یک نقش حیاتی، یک لحظه حیاتی، یک سؤال مهم،

a crucial difference.

یک تفاوت حیاتی.

Six. I consider sleep to be very  important. It's an important  

شش من خواب را بسیار مهم می دانم . این یک

thing. What noun refers to something  important? Starts with a p...p-r...

چیز مهم است. چه اسمی به چیزی مهم اشاره دارد ؟ با اولویت p...p-r... شروع می شود

priority

It's true for me that sleep is a priority.  It's a high priority. It's one of my my main  

برای من درست است که خواب یک اولویت است. اولویت بالایی دارد. این یکی از اولویت‌های اصلی من است

priorities. This is often a countable noun.  Another common phrase is "make something a  

. این اغلب یک اسم قابل شمارش است. عبارت رایج دیگر این است که «چیزی را در اولویت قرار دهید

priority." As an uncountable noun, I can give  priority to sleep. Sleeping has priority. Be  

». به عنوان یک اسم غیرقابل شمارش، می توانم به خواب اولویت بدهم. خواب اولویت دارد

sure you know what a word means and how  to use it. How do people use these words?

مطمئن شوید که معنی یک کلمه و نحوه استفاده از آن را می‌دانید. مردم چگونه از این کلمات استفاده می کنند؟

So, how did you do? Here are  the six words we practiced  

خوب، چگونه انجام دادید؟ در اینجا شش کلمه‌ای است که ما

at the B2 level: demonstrate, reveal, adequate,  considerable, crucial, priority. Are you fully  

در سطح B2 تمرین کردیم: نشان دادن، آشکار کردن، کافی، قابل توجه، حیاتی، اولویت. آیا

comfortable using them? Let's move on to  the second set of words at the C1 level.

با استفاده از آنها کاملاً راحت هستید؟ بیایید به مجموعه دوم کلمات در سطح C1 برویم.

Seven. A teacher's job is to  make learning possible. Do  

هفت. وظیفه معلم این است که یادگیری را ممکن کند. آیا

you know a verb that means "make  possible"? It starts with an F.

شما یک فعل به معنای "امکان ساختن" می شناسید ؟

facilitate

This is a transitive verb. Teachers facilitate  learning. We make learning possible by helping.

این یک فعل متعدی است. معلمان یادگیری را تسهیل می‌کنند . ما یادگیری را با کمک کردن امکان پذیر می کنیم.

Eight. We have a lot in common.  We have the same interests. What's  

هشت ما اشتراکات زیادی داریم. ما منافع یکسانی داریم.

an adjective that means the same?  Starts with an M, ends with an L.

صفتی که به همین معنی است چیست؟ با یک M شروع می شود، با یک L به پایان می رسد.

mutual

متقابل

"Mutual" implies that you share something  with someone. We can have mutual friends,  

"متقابل" به این معنی است که شما چیزی را با کسی به اشتراک می گذارید . ما می‌توانیم دوستان متقابل،

mutual interests, mutual  respect. A common saying is,  

منافع متقابل، احترام متقابل داشته باشیم. یک ضرب المثل رایج این است،

"The feeling is mutual." This means  we feel the same way about something.

"احساس متقابل است." این بدان معناست که ما در مورد چیزی همین احساس را داریم. نه

Nine. All good things come to  an end. It's certain to happen.  

. همه چیزهای خوب به پایان می‌رسند. حتما اتفاق خواهد افتاد.

What adjective means "certain to happen and  you can't prevent it"? It starts with i-n...

چه صفتی به معنای "حتما اتفاق می افتد و نمی توانید از آن جلوگیری کنید" است؟ با i-n... inevitable شروع می شود

inevitable

We say you can't avoid the inevitable. You can't  

. شما نمی توانید از

prevent the inevitable. Someone may try  to delay the inevitable. What's the noun?

امر اجتناب ناپذیر جلوگیری کنید. ممکن است کسی سعی کند امر اجتناب ناپذیر را به تاخیر بیندازد. اسم چیست؟

inevitability

اجتناب ناپذیری

Ten. At first, Ben wasn't quite willing  to join the game, but once he did,  

ده. در ابتدا، بن کاملاً مایل به پیوستن به بازی نبود، اما هنگامی که این کار را انجام داد،

he enjoyed himself. How else  can we describe someone who's  

از خود لذت برد. چگونه می‌توانیم شخصی را توصیف کنیم که

unwilling to do something? It's an  adjective that starts with r-e...

تمایلی به انجام کاری ندارد؟ این صفتی است که با r-e... reluctant شروع می‌شود

reluctant

Note how an infinitive often follows  this adjective. He was reluctant. He was  

توجه داشته باشید که چگونه یک مصدر اغلب از این صفت پیروی می‌کند. او بی میل بود. او

reluctant to join. What's the adverb?

تمایلی به پیوستن نداشت. قید چیست؟

reluctantly

با اکراه

You may agree to do something  reluctantly. And the noun?

ممکن است با اکراه با انجام کاری موافقت کنید . و اسم؟

reluctance

اکراه

Someone may show reluctance to do something.

ممکن است شخصی نسبت به انجام کاری اکراه نشان دهد.

Eleven. In American culture, we  have deodorant, air fresheners,  

یازده. در فرهنگ آمریکایی، ما دئودورانت‌ها، خوشبوکننده‌های هوا،

and scented soaps because we have this  idea that we need to remove all odors.  

و صابون‌های معطر داریم زیرا این ایده را داریم که باید همه بوها را از بین ببریم.

What's a synonym for "remove" or the  phrase "get rid of"? Starts with an E.

مترادف «حذف» یا عبارت «رهایی از شر» چیست؟ با E شروع می شود.

eliminate

remove

This is a transitive verb.  Eliminate odors, eliminate  

این یک فعل متعدی است. بوها را حذف کنید، زباله ها را حذف کنید

waste. A certain change might eliminate  a possibility or the need for something.

. یک تغییر خاص ممکن است یک امکان یا نیاز به چیزی را از بین ببرد.

Twelve. Your daily habits control the  degree of success you'll have. Do you  

دوازده. عادات روزانه شما میزان موفقیت شما را کنترل می کند. آیا

know another word for "control  or influence"? Starts with a D.

کلمه دیگری برای «کنترل یا نفوذ» می‌شناسید؟ با یک D شروع می شود.

determine

تعیین

This is a transitive verb. Determine what?  We can also use "determine" in the passive  

این یک فعل متعدی است. تعیین کنید چی؟ همچنین می‌توانیم از «تعیین» در صدای غیرفعال استفاده کنیم

voice. Our success is determined by our daily  habits. Maybe you know the related adjective:  

. موفقیت ما با عادت های روزانه ما تعیین می شود . شاید شما صفت مرتبط را بدانید:

determined. This is about being ambitious, having  a strong desire, and not stopping. Maybe you're  

مصمم. این مربوط به جاه طلبی، داشتن میل شدید و توقف نکردن است. شاید

determined to reach level C2 in English.  If so, you have determination. You show  

تصمیم دارید به سطح C2 در زبان انگلیسی برسید. اگر چنین است، شما عزم راسخ دارید. شما

determination to learn. It's helpful to learn a  word family: determine, determined, determination.

عزم خود را برای یادگیری نشان می دهید. یادگیری یک خانواده کلمه مفید است: تعیین، مصمم، عزم.

How did you do with that second set?  Be sure to make example sentences with  

با ست دوم چطور کار کردی؟ حتماً با

any of the words you haven't been using.  These 12 words are used in speaking and in  

هر یک از کلماتی که استفاده نکرده‌اید جملات نمونه بسازید. این 12 کلمه در صحبت کردن و

writing at the advanced level. They're  used professionally and academically.

نوشتن در سطح پیشرفته استفاده می شود. آنها به صورت حرفه ای و آکادمیک استفاده می شوند.

facilitate, mutual, inevitable,  reluctant, eliminate, determine

تسهیل، متقابل، اجتناب ناپذیر، اکراه، حذف، تعیین

I'll post a set of questions in the comments.  Answer a few for practice. It's not enough to  

من مجموعه ای از سوالات را در نظرات پست خواهم کرد. برای تمرین به چند مورد پاسخ دهید.

understand these words. You have to use them to  make them part of your active vocabulary. We'll  

فهمیدن این کلمات کافی نیست. باید از آنها استفاده کنید تا آنها را بخشی از واژگان فعال خود کنید. ما

end our lesson here. Remember if you'd like more  support as you progress towards advanced English,  

درس خود را در اینجا به پایان خواهیم رساند. به یاد داشته باشید که اگر با پیشرفت به سمت زبان انگلیسی پیشرفته، مایل به حمایت بیشتری هستید،

you can join me on Patreon as a Lifelong  Learner. You can visit my Patreon page  

می‌توانید به عنوان یک یادگیرنده مادام العمر در Patreon به من بپیوندید .

English with Jennifer to view membership perks.  As always, thanks for watching and happy studies!

برای مشاهده امتیازات عضویت، می‌توانید از صفحه Patreon من   English with Jennifer دیدن کنید. مثل همیشه، از تماشای شما و مطالعات شاد متشکریم!