C2 Vocabulary for Advanced Learners - Master 5 Words!

Let's work together to master  five words at the C2 level.  

بیایید با هم کار کنیم تا بر پنج کلمه در سطح C2 مسلط شویم.

You need to know these words in order  to speak and write advanced English.

برای صحبت کردن و نوشتن انگلیسی پیشرفته باید این کلمات را بدانید. سلام

Hi. I'm Jennifer from English with Jennifer.  Even if your level is a bit lower than C2,  

من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. حتی اگر سطح شما کمی کمتر از C2 باشد،

you can still study the meanings and uses  of these words. Vocabulary skills have  

همچنان می‌توانید معانی و کاربرد این کلمات را مطالعه کنید. مهارت‌های واژگانی باید

to be built. I'll help you take the  steps towards mastery. Let's start.

ایجاد شوند. من به شما کمک می‌کنم قدم‌هایی را به سوی تسلط بردارید. بیایید شروع کنیم.

I'm going to show you a sentence. You need  to identify the meaning of the key word.

من یک جمله را به شما نشان می دهم. باید معنای کلمه کلیدی را شناسایی کنید.

One. Once the students had all  assembled in the auditorium,  

یکی وقتی دانش‌آموزان همه در سالن جمع شدند،

the principal introduced the guest speaker.

مدیر سخنران مهمان را معرفی کرد.

The answer is B. "Assemble" can mean "to  gather," as in everyone comes together  

پاسخ این است B. «جمع کردن» می‌تواند به معنای « جمع کردن» باشد، زیرا همه

in one place. Students can assemble in an  auditorium for a ceremony. Residents can  

در یک مکان جمع می‌شوند. دانش‌آموزان می‌توانند برای یک مراسم در یک سالن اجتماع کنند. ساکنان می‌توانند

assemble in a town square, either in show  of support or in protest. In this sense,  

در میدان شهر تجمع کنند، چه برای حمایت یا اعتراض. به این معنا،

"assemble" doesn't take an object.  Look at another use of this verb.

"مونتاژ" یک شی نمی گیرد. به کاربرد دیگری از این فعل نگاه کنید.

Two. The instructions to assemble  furniture can be quite complicated.

دو دستورالعمل‌های مونتاژ مبلمان می‌تواند بسیار پیچیده باشد.

Here the answer is C. "Assemble" can also  mean "to put parts together." In this sense,  

در اینجا پاسخ C است. "مجموعه" همچنین می تواند به معنای "قرار دادن قطعات در کنار هم" باشد. از این نظر،

it's transitive. It takes  an object. Assemble what?

گذرا است. یک شی می گیرد. چیو جمع کن

If you find a nice bookcase online,  you may see one of two descriptions:  

اگر یک قفسه کتاب خوب به صورت آنلاین پیدا کردید، ممکن است یکی از این دو توضیح را مشاهده کنید:

ready to assemble or assembly  required. What form is "assembly"?

آماده مونتاژ یا مونتاژ لازم است. "مونتاژ" چه شکلی است؟

It's a noun. Let's go back to the  example of students assembling in  

این یک اسم است. بیایید به مثال جمع آوری دانش آموزان در

an auditorium. What's that event called?

یک سالن برگردیم. اسم آن رویداد چیست؟

A school assembly.

یک مجلس مدرسه

Three. The child's tower of blocks  grew too tall and collapsed.

سه برج بلوک کودک بیش از حد بلند شد و فرو ریخت.

The answer is A. You likely know this meaning of  "collapse." People and things can collapse. It's  

پاسخ این است. افراد و اشیا می توانند فرو بریزند.

falling suddenly and completely due to illness  or weakness of some kind. Notice this verb is  

به دلیل بیماری یا نوعی ضعف به طور ناگهانی و کامل در حال سقوط است . توجه داشته باشید که این فعل

intransitive. It doesn't take an object.  Do you know the noun? It's the same word:  

غیرقابل انتقال است. شیئی نمی گیرد. آیا اسم را می شناسید؟ این همان کلمه است:

collapse. What's the adjective? What kind  of handles do many suitcases have today?  

فرو ریختن. صفت چیست؟ امروزه بسیاری از چمدان‌ها چه نوع دسته‌هایی دارند؟

Collapsible -- with a touch of a button you can  make it suddenly go down. By the way, they're also  

تاشو -- با لمس یک دکمه می توانید آن را به طور ناگهانی پایین بیاورید. به هر حال، به آن‌ها

called telescopic handles because you can extend  them or pull them out like you would a telescope.

دسته‌های تلسکوپی نیز می‌گویند، زیرا می‌توانید مانند تلسکوپ آن‌ها را دراز کنید یا بیرون بکشید.

Let's consider a second meaning of "collapse."  Number four. Financial crises create hardships;  

بیایید معنای دوم "فروپاشی" را در نظر بگیریم. شماره چهار. بحران های مالی سختی ایجاد می کند.

no country wants their economy to collapse.

هیچ کشوری نمی خواهد اقتصادش سقوط کند.

The answer is C. When something collapses, it no  longer functions. What else can collapse? Talks,  

پاسخ C است. وقتی چیزی فرو می‌ریزد، دیگر کار نمی‌کند. چه چیز دیگری می تواند فرو بریزد؟ گفتگوها،

negotiations, governments, a health care system.

مذاکرات، دولت‌ها، سیستم مراقبت بهداشتی.

Five. Is it difficult to conceive how  people might live without any use of money?

پنج. آیا تصور اینکه چگونه افراد ممکن است بدون استفاده از پول زندگی کنند دشوار است؟

The answer is A. "To conceive" is "to imagine."  You can picture it in your mind. Conceive what?  

پاسخ الف است. «تصور کردن» یعنی «تصور کردن». می توانید آن را در ذهن خود تصور کنید. چه چیزی را تصور کنید؟

In this sense, "conceive" takes an object.  It's transitive. Consider a variation.

به این معنا، "تصور" یک شی می گیرد. متعدی است. یک تنوع را در نظر بگیرید.

Six. Do you know how the author Suzanne Collins  conceived the idea for The Hunger Games?

شش آیا می‌دانید سوزان کالینز نویسنده چگونه ایده بازی‌های گرسنگی را تصور کرد؟

The answer is B. If you conceive of something,  you invent it. You create it in your mind. Do  

پاسخ B است. اگر چیزی را تصور کنید، آن را اختراع می کنید. شما آن را در ذهن خود ایجاد می کنید. آیا

you know when I first heard about The  Hunger Games, I actually didn't want to  

می‌دانید وقتی برای اولین بار درباره « بازی‌های گرسنگی» شنیدم، در واقع نمی‌خواستم

see the movie or read the book? It sounded  horrible. It sounded inconceivable. What  

فیلم را ببینم یا کتاب را بخوانم؟ به نظر وحشتناک بود. غیر قابل تصور به نظر می رسید.

form is that? It's an adjective. The suffix  -able tells us you're able to conceive it,  

این چه شکلی است؟ این یک صفت است. پسوند -able به ما می گوید که شما قادر به تصور آن هستید،

and thee prefix in- means not you're not able  to conceive it. You're not able to imagine it,  

و پیشوند you in- به این معنی است که نمی توانید آن را تصور کنید. شما قادر به تصور آن نیستید،

so "inconceivable" means "not  possible to imagine" -- unimaginable.

بنابراین «غیر قابل تصور» به معنای « تصور غیر ممکن است» -- غیرقابل تصور.

Here's a completely different meaning of  "conceive." Seven. After many years of not  

در اینجا معنای کاملاً متفاوتی از «باردار شدن» وجود دارد. هفت. پس از سال‌ها عدم

being able to conceive, Sabrina  found herself expecting twins!

توانایی باردار شدن، سابرینا متوجه شد که در انتظار دوقلو است!

The answer is C. "Conceive" can also mean to  get pregnant. It can be used with or without  

پاسخ این است که C. "باردار شدن" همچنین می تواند به معنای باردار شدن باشد. می توان آن را با یا بدون

an object. She had trouble conceiving.  She had trouble conceiving a child.

یک شی استفاده کرد. او برای باردار شدن مشکل داشت. او برای بچه دار شدن مشکل داشت.

Eight. Skydiving may look fun to some, but  I have no inclination to do such a thing.

هشت پرواز با چتر ممکن است برای برخی سرگرم کننده به نظر برسد، اما من تمایلی به انجام چنین کاری ندارم.

The answer is B. "Inclination" refers to a  desire to do something. It can be a countable  

پاسخ این است B. «تمایل» به تمایل به انجام کاری اشاره دارد. این می تواند یک اسم قابل شمارش

or uncountable noun, and it's usually followed  by an infinitive. Some common phrases include:  

یا غیرقابل شمارش باشد و معمولاً با یک مصدر دنبال می شود. برخی از عبارات رایج عبارتند از:

have no inclination to do something,  show little inclination to do something,  

هیچ تمایلی به انجام کاری ندارند، تمایل کمی به انجام کاری نشان می‌دهند،

one's initial inclination,  one's natural inclination.

تمایل اولیه فرد، تمایل طبیعی فرد.

If you look inside the noun, can you see  the verb? Incline. The passive -ed form "be  

اگر به داخل اسم نگاه کنید، آیا می توانید فعل را ببینید؟ شیب. شکل غیرفعال "be

inclined" functions more like an adjective  describing someone's feelings. They either  

تمایل" بیشتر شبیه صفتی است که احساسات یک نفر را توصیف می کند. آنها یا

feel like doing something or not. If you're  inclined to participate in a discussion,  

دوست دارند کاری انجام دهند یا نه. اگر تمایل دارید در یک بحث شرکت کنید،

you feel like participating. You  have the desire to participate.

احساس مشارکت دارید. شما تمایل به شرکت دارید.

Look at this sentence. Nine. The charity  is organizing a fun event for families in  

به این جمله نگاه کن نه. این مؤسسه خیریه یک رویداد سرگرم‌کننده برای خانواده‌ها در

the community. It's free of charge, but you can  certainly make a donation if you feel so inclined.

جامعه سازماندهی می‌کند. این رایگان است، اما اگر اینقدر تمایل دارید، مطمئناً می‌توانید کمک مالی کنید.

The answer is A. If you want  to, if you have that desire.

پاسخ این است A. اگر می خواهید، اگر آن تمایل را دارید.

Okay, final word. Number ten.  

باشه حرف آخر شماره ده.

I don't know why he persists in asking for change  when no one wants to do anything different.

نمی‌دانم چرا وقتی کسی نمی‌خواهد کاری متفاوت انجام دهد، در درخواست تغییر اصرار می‌کند.

The answer is A. When someone persists in doing  something, they continue to do it. The action may  

پاسخ این است A. وقتی کسی در انجام کاری اصرار می‌کند ، به انجام آن ادامه می‌دهد. این اقدام ممکن است

be difficult or unwelcome. In our example, the  man persists in making requests for change. We  

سخت یا ناخواسته باشد. در مثال ما، مرد در درخواست تغییر اصرار دارد. ما

can also say that he persists with his questions.  So, there's no object, but there are two common  

همچنین می‌توانیم بگوییم که او به سؤالاتش ادامه می‌دهد. بنابراین، هیچ مفعولی وجود ندارد، اما دو حرف اضافه مشترک وجود دارد

prepositions that follow this verb: persist  in doing something, persist with what. What's  

که از این فعل پیروی می‌کنند: اصرار در انجام کاری، تداوم با آنچه.

the noun? Use the ending -ence. Persistence.  His persistence is annoying. He doesn't stop.

اسم چیست؟ از پایان -ence استفاده کنید. ماندگاری. اصرار او آزاردهنده است. او متوقف نمی شود.

Note that it all depends on what a person  continues to do. Persistence could be admired,  

توجه داشته باشید که همه چیز بستگی به کاری دارد که فرد به انجامش ادامه دهد. پشتکار را می توان تحسین کرد،

but sometimes persistence is annoying. Consider  another context for this verb, persist.

اما گاهی اوقات مداومت آزاردهنده است. زمینه دیگری را برای این فعل، persist در نظر بگیرید.

Eleven. The instructions on the bottle say that  one more tablet can be taken if the pain persists.

یازده. دستورالعمل‌های روی بطری می‌گوید که در صورت تداوم درد، می‌توان یک قرص دیگر مصرف کرد.

The answer is still A, continue. In this  sense, something continues to exist beyond  

پاسخ همچنان A است، ادامه دهید. به این معنا، چیزی فراتر از

what is expected. It's an intransitive verb,  no object or preposition follows. If the pain  

آنچه انتظار می رود وجود دارد. این یک فعل غیرقابل انتقال است، هیچ مفعولی یا حرف اضافه دنبال نمی‌شود. اگر درد

doesn't stop, we can use the adjective to  describe it: persistent. Persistent pain.

متوقف نشد، می‌توانیم از این صفت برای توصیف آن استفاده کنیم: مداوم. درد مداوم

Okay. Let's review the five key words we  studied together. Say them aloud with me.

باشه بیایید پنج کلمه کلیدی را که با هم مطالعه کردیم مرور کنیم. آنها را با صدای بلند با من بگو.

Assemble. Andthe noun, assembly.

جمع آوری کنید. و اسم، مجمع.

Collapse. And the adjective, collapsible.

فرو ریختن. و صفت، جمع شونده.

Conceive. And the adjective meaning "not  possible to imagine" -- inconceivable.

حامله شدن و صفت به معنای " تصور غیر ممکن" -- غیر قابل تصور است.

Inclination. And the verb, incline.  Its passive form: inclined.

تمایل. و فعل مایل. صورت مفعول آن: مایل.

Persist. And the noun, persistence.  The adjective, persistent.

پافشاری کنید. و اسم، پایداری. صفت، ماندگار.

It's time for you to start using the vocabulary.  

وقت آن است که شما شروع به استفاده از واژگان کنید.   آیا

Can you choose the correct  word to complete the sentence?

می توانید کلمه صحیح را برای تکمیل جمله انتخاب کنید؟

One.

یکی

Thankfully for parents of young children,  

خوشبختانه برای والدین کودکان خردسال،

strollers are collapsible,  making air travel easier.

کالسکه ها قابل جمع شدن هستند و سفر هوایی را آسان تر می کنند.

Two.

دو

We have no inclination to  participate in this project.

ما هیچ تمایلی برای شرکت در این پروژه نداریم.

Three.

سه نمایندگان منتخب در

Traveling from their respective regions,  

سفر از مناطق مربوطه خود

the elected representatives assembled  to discuss the new proposal.

گرد هم آمدند تا در مورد پیشنهاد جدید بحث کنند.

Four.

چهار

They tried every conceivable way  to stop the change from happening,  

آنها از هر راه قابل تصوری برای جلوگیری از وقوع این تغییر استفاده کردند،

but in the end there was nothing they could do.

اما در نهایت هیچ کاری نتوانستند انجام دهند.

Five.

پنج.

I do not understand why they persist  in making such ridiculous claims.

من نمی فهمم چرا آنها در طرح چنین ادعاهای مضحکی اصرار می کنند.

How did you do? Next, when I ask you a question,  

چطور شد؟ بعد، وقتی از شما سؤالی می‌پرسم،   می‌خواهم

I want you to pause the video and then say  or write your answer. Use the key word, okay?

ویدیو را موقتاً متوقف کنید و سپس پاسخ خود را بگویید یا بنویسید. از کلمه کلیدی استفاده کنید، باشه؟

One. If assembly is required for the furniture you  buy, do you assemble it yourself or hire someone?

یکی اگر برای مبلمانی که می‌خرید مونتاژ لازم است، آیا خودتان آن را مونتاژ می‌کنید یا شخصی را استخدام می‌کنید؟

Two. What factors might contribute to the  collapse of an administration or regime?

دو چه عواملی ممکن است در فروپاشی یک دولت یا رژیم نقش داشته باشد؟

Three. Give an example of a brilliant idea or  plan you first conceived and then realized.

سه مثالی از ایده یا برنامه‌ای که ابتدا تصور کرده‌اید و سپس به آن عمل کرده‌اید، بیاورید.

Four. Are you inclined to try a  different line of work? Why or why not?

چهار آیا تمایل دارید که یک خط کاری متفاوت را امتحان کنید؟ چرا یا چرا نه؟

Five. Give an example of when  your persistence paid off,  

پنج. مثالی بزنید که چه زمانی اصرار شما نتیجه داد،

meaning when did your persistence benefit you?

به این معنی که پشتکار شما چه زمانی برای شما مفید بوده است؟

Okay. Quick recall. What's the  word for gathering or coming 

باشه فراخوان سریع کلمه جمع شدن یا

together?

دور هم آمدن چیست؟

assemble

اسمبلی

What's the word for when something  suddenly falls or stops working?

وقتی چیزی به طور ناگهانی می افتد یا از کار می افتد، کلمه چیست؟

collapse

collapse

What's the word for imagining or  inventing something in your mind?

کلمه برای تصور یا اختراع چیزی در ذهن شما چیست؟

conceive

conceive

What's the word for a desire?

کلمه آرزو چیست؟

inclination

تمایل

And what's the word for continuing an  action that's either difficult or unwelcome?

و کلمه برای ادامه دادن کاری که سخت یا ناخواسته است چیست؟

persist

ادامه دهید

If you'd like to continue building vocabulary  skills, consider joining me on Patreon,  

اگر می‌خواهید به ایجاد مهارت‌های واژگانی ادامه دهید، به من در Patreon بپیوندید،

where we work on all skills. We'll end here. As  always, thanks for watching and happy studies!

جایی که ما روی همه مهارت‌ها کار می‌کنیم. ما اینجا تمام می کنیم. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعه‌های شاد متشکریم!