Top 10 Phrasal Verbs in English - Most Common Phrasal Verbs

Welcome to this video. Today, you're going to  learn the top 10 Phrasal Verbs in English. And  

به این ویدیو خوش آمدید. امروز، 10 فعل عبارتی برتر در زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت. و

adding these Phrasal Verbs to your vocabulary  is going to help you sound very natural,  

افزودن این افعال عبارتی به واژگانتان  به شما کمک می‌کند بسیار طبیعی به نظر برسید،   به

it's going to help you understand native speakers  and it's going to help you sound very advanced in  

شما کمک می‌کند زبان مادری را درک کنید و همچنین به شما کمک می‌کند در   انگلیسی بسیار پیشرفته به نظر برسید

English as well. So you definitely want to take  notes, and make sure you really understand how to  

. بنابراین حتماً می‌خواهید یادداشت برداری کنید و مطمئن شوید که واقعاً نحوه

use these phrasal verbs. Of course I'm Jennifer  from JForrestEnglish.com and this channel is  

استفاده از این افعال عبارتی را می‌دانید. مطمئناً من جنیفر از JForrestEnglish.com هستم و این کانال به

dedicated to helping you feel confident speaking  English in public, so you can take your career  

شما کمک می‌کند در جمع انگلیسی صحبت کنید، بنابراین می‌توانید حرفه

and your life to the next level. Now before we go  any further, make sure you subscribe and hit that  

و زندگی خود را به سطح بالاتری ببرید. اکنون قبل از اینکه بیشتر پیش برویم، حتماً مشترک شوید و

bell icon so you're notified every time I post a  new lesson. Now, let's dive in with this lesson.  

نماد زنگ را بزنید تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود . اکنون، بیایید با این درس وارد شوید.

Are you ready to add the top 10 phrasal verbs to  your vocabulary? And make sure you watch right to  

آیا آماده‌اید 10 فعل عبارتی برتر را به واژگان خود اضافه کنید؟ و مطمئن شوید که تا

the end because I'm going to quiz you. You're  going to have to complete a quiz at the end to  

آخر تماشا کنید زیرا من از شما سؤال خواهم گرفت. برای اطمینان از اینکه واقعاً تمام افعال عبارتی جدید خود را فهمیده‌اید، باید در پایان یک مسابقه امتحانی کامل کنید

make sure you really do understand all your new  phrasal verbs. Let's get started with number one,  

. بیایید با شماره یک شروع کنیم،

to back down. When you back down, it means you  retract, or you withdraw from your original  

برای عقب نشینی. وقتی از موضع خود عقب نشینی می کنید، به این معنی است که از موضع اصلی خود

position on a topic or on an argument. So you  have an opinion. And then when you back down, you  

در مورد یک موضوع یا بحث عقب نشینی می کنید. بنابراین شما یک نظر دارید. و پس از عقب نشینی،

change your position. You change your opinion to  something different, usually because your opinion  

موقعیت خود را تغییر می دهید. شما نظر خود را به چیز دیگری تغییر می‌دهید، معمولاً به این دلیل که نظر شما

is different from what other people think.  So there's pressure on you to back down.  

با آنچه دیگران فکر می‌کنند متفاوت است. بنابراین فشار بر شما برای عقب نشینی وجود دارد.

Let me give you an example. Let's say that you  feel like you deserve a raise, of course you  

بگذارید برای شما مثالی بزنم. بیایید بگوییم که شما احساس می‌کنید که لایق افزایش حقوق هستید، البته شما

deserve a raise, why wouldn't you deserve a raise.  So you've done some amazing work, you go into your  

لایق افزایش حقوق هستید، چرا لایق افزایش حقوق نیستید. بنابراین، کارهای شگفت‌انگیزی انجام داده‌اید، وارد

boss's office, and you let your boss know that  you feel like you deserve a 10% raise. Now,  

دفتر رئیس خود می‌شوید و به رئیس خود می‌دانید که احساس می‌کنید لایق 10 درصد افزایش حقوق هستید. اکنون،

that's your position. I deserve a 10% raise,  that's your position. And you might feel very  

این موقعیت شماست. من مستحق 10 درصد افزایش حقوق هستم، این موقعیت شماست. و ممکن است شما

firmly about this decision, and you might say,  and I won't back down. I won't back down. Now,  

نسبت به این تصمیم خیلی قاطعانه احساس کنید، و ممکن است بگویید، و من عقب نشینی نمی کنم. من عقب نشینی نمی کنم اکنون،

notice how we commonly use this phrasal verb in  the negative to say, I won't change my position,  

توجه کنید که چگونه معمولاً از این فعل عبارتی به صورت منفی استفاده می‌کنیم تا بگوییم، موقعیت خود را تغییر نمی‌دهم،

I won't retract from my position. So my position  is, I deserve a 10% raise and that is what  

از موضع خود عقب نشینی نمی‌کنم. بنابراین موقعیت من این است که من مستحق 10 درصد افزایش حقوق هستم و این همان چیزی است که

I'm keeping. Now your boss, on the other hand,  maybe your boss is talking to other management,  

حفظ می کنم. حالا رئیس شما، از طرف دیگر، شاید رئیس شما با مدیریت دیگری صحبت می کند،

and they're discussing this 10% raise. And they  might say something like, Oh, give her a week  

و آنها در حال بحث درباره افزایش 10 درصدی هستند. و آنها ممکن است چیزی مانند، اوه، یک هفته به او فرصت دهید

and then offer her 5%. She'll back down. She'll  back down. So your boss is making a prediction  

و سپس به او 5٪ پیشنهاد دهند. او عقب نشینی خواهد کرد. او عقب نشینی خواهد کرد. بنابراین رئیس شما پیش‌بینی می‌کند

that you will retract from your original  position 10%. And you'll accept something less,  

که شما ۱۰٪ از موقعیت اصلی خود عقب نشینی خواهید کرد . و چیزی کمتر،

5%. So notice you're using it in the negative. I  won't back down, but then your boss is using it in  

5٪ را می پذیرید. بنابراین توجه داشته باشید که از آن به صورت منفی استفاده می کنید. من عقب‌نشینی نمی‌کنم، اما پس از آن رئیس شما از آن برای

the positive she will back down. So obviously  we could have ourselves a conflict here. Our  

مثبت استفاده می‌کند که او عقب‌نشینی خواهد کرد. بنابراین بدیهی است که ما می‌توانیم در اینجا درگیری داشته باشیم.

next phrasal verb is to phase out. When you  phase something out, it means you gradually  

فعل عبارت بعدی ما حذف تدریجی است. وقتی چیزی را به تدریج کنار می گذارید، به این معنی است که به تدریج

stop using it. So it doesn't go from using  it to not using it overnight. It's a process,  

استفاده از آن را متوقف می کنید. بنابراین استفاده از آن به عدم استفاده یک شبه از آن تبدیل نمی‌شود. این یک فرآیند،

a gradual process where every day, you're  reducing the use of it slightly, slightly slightly  

یک فرآیند تدریجی است که در آن هر روز، استفاده از آن را اندکی، اندکی   کم می‌کنید

until the use of it gets to zero. Now, we do this  with many things. We can do this with products,  

تا زمانی که استفاده از آن به صفر برسد. اکنون، ما این کار را با خیلی چیزها انجام می دهیم. ما می‌توانیم این کار را با محصولات،

services, because technology changes, and we don't  need that product or service anymore, for example.  

خدمات انجام دهیم، زیرا فناوری تغییر می‌کند و برای مثال، دیگر به آن محصول یا خدمات نیاز نداریم.

But rather than just eliminating it overnight. We  phase it out. So here's my personal prediction,  

اما به جای اینکه فقط یک شبه آن را از بین ببرید. ما آن را حذف می‌کنیم. بنابراین این پیش‌بینی شخصی من است،

whether or not you agree with it is different  you can let me know in the comments, but I think  

چه با آن موافق باشید یا نه، می‌توانید در نظرات به من اطلاع دهید، اما فکر می‌کنم

cash, the use of cash is going to be phased out.  So I think right now we're at a point where we're  

پول نقد، استفاده از پول نقد به تدریج حذف خواهد شد. بنابراین فکر می‌کنم در حال حاضر در نقطه‌ای هستیم که

gradually, gradually reducing our  use of cash, paper money, right.  

به تدریج استفاده از پول نقد، پول کاغذی را کاهش می‌دهیم.

Cash, who pays anything with cash anymore. We use  credit cards, we use Pay Pal, we use etransfers,  

پول نقد، که دیگر هر چیزی را با پول نقد می پردازد. ما از کارت‌های اعتباری استفاده می‌کنیم، از Pay Pal استفاده می‌کنیم، از انتقال الکترونیکی استفاده می‌کنیم،

and now we're using Bitcoin even. so I personally  think that physical money, cash, is going to be  

و اکنون حتی از بیت‌کوین استفاده می‌کنیم. بنابراین من شخصاً فکر می کنم که پول فیزیکی، پول نقد، به

phased out. But here's the thing. How long will  this take? It could take 10 years, it could take  

تدریج حذف می شود. اما موضوع اینجاست. چه مدت طول خواهد کشید؟ ممکن است 10 سال طول بکشد، ممکن است

20 years, it could take 30 40, 50 years. But  all of our products that aren't so substantial  

20 سال طول بکشد، ممکن است 30، 40، 50 سال طول بکشد. اما همه محصولات ما که در اقتصاد چندان قابل توجه نیستند

in the economy, for example, like let's say,  a software application, it can be phased out  

، برای مثال، مثلاً یک برنامه نرم‌افزاری، می‌توان آن را

over one week or two weeks, or 30 days. So the  phasing out could be a lot faster. So when you  

طی یک هفته یا دو هفته یا 30 روز حذف کرد. بنابراین حذف تدریجی می‌تواند بسیار سریع‌تر باشد. بنابراین وقتی با

face something else you can do it slowly. You can  imagine how big of a process, it would be to face  

چیز دیگری مواجه می‌شوید، می‌توانید آن را به آرامی انجام دهید. می‌توانید تصور کنید که مواجهه با

cash out of the economy, that would be a huge job  right, so we could take 20 years. So do you agree  

پول نقد از اقتصاد چقدر فرآیند بزرگی است، درست کار بزرگی است ، بنابراین می‌توانیم ۲۰ سال طول بکشیم. پس آیا

with my prediction that cash is going to be phased  out. And what about you. Do you have a product or  

با پیش‌بینی من که پول نقد حذف می‌شود موافق هستید. و تو چطور آیا محصول یا

a service or something that you predict will  be phased out in the future, if you do let us  

خدماتی دارید یا چیزی که پیش‌بینی می‌کنید در آینده حذف شود، اگر

know your prediction in the comments. Our next  phrasal verb to point out. Now just think about  

پیش‌بینی خود را در نظرات به ما اطلاع دهید. فعل عبارت بعدی ما برای اشاره کردن. حالا فقط در مورد

pointing, when you point at something, is because  you want someone to pay attention to it, right,  

اشاره کردن فکر کنید، وقتی به چیزی اشاره می‌کنید، به این دلیل است که می‌خواهید کسی به آن توجه کند، درست است،

you want someone to work out whatever you're  pointing at. So we use it in the same meaning,  

می‌خواهید کسی هر چیزی را که به آن اشاره می‌کنید انجام دهد. بنابراین ما آن را به همان معنی به کار می بریم،

but in this case we use it with information. When  I point something out. I want you to become aware  

اما در این مورد از آن با اطلاعات استفاده می کنیم. وقتی به چیزی اشاره می‌کنم. می‌خواهم

of or pay attention to specific information. So  once say I'm giving a presentation, and there's  

از اطلاعات خاصی آگاه شوید یا به آن توجه کنید. بنابراین، یک بار بگویید من ارائه می کنم، و

a chart. Now as I'm presenting, I might say, I  should point out that this chart is 10 years old.  

یک نمودار وجود دارد. اکنون که در حال ارائه هستم، شاید بگویم، باید به این نکته اشاره کنم که این نمودار 10 ساله است.

So, I want to make you aware of specific  information, I want you to pay attention to  

بنابراین، می‌خواهم شما را از اطلاعات خاص آگاه کنم ، می‌خواهم به

specific information. I should point out that  this chart is 10 years old. Another great  

اطلاعات خاصی توجه کنید. باید اشاره کنم که این نمودار 10 ساله است. یکی دیگر از

expression you can add to your vocabulary is,  as I pointed out, or as he pointed out as the  

عبارت‌های عالی که می‌توانید به دایره لغات خود اضافه کنید، همان‌طور که اشاره کردم، یا همانطور که او به عنوان

documentary pointed out, and then you summarize  the information, as I pointed out, our sales are  

مستند اشاره کرد، و سپس اطلاعات را خلاصه می‌کنید، همانطور که اشاره کردم، فروش ما

down from last year, or as the documentary pointed  out, cash is becoming phased though, so that's a  

نسبت به سال گذشته کاهش یافته است، یا مستند اشاره کرد، اما پول نقد در حال تبدیل شدن به مرحله‌ای است، بنابراین این یک

great transition word to add to your vocabulary.  Our next phrasal verb is a nail down when you  

کلمه انتقالی عالی برای افزودن به دایره لغات شماست. فعل عبارت بعدی ما وقتی

nail something down, it means like you make a  firm decision on something, so a firm decision,  

چیزی را میخکوب می‌کنید، یک میخ است، به این معنی است که مثل یک تصمیم قاطع در مورد چیزی می‌گیرید، بنابراین یک تصمیم قاطع،

you can think of it as a permanent decision. I'm  not going to change my mind. It's a firm decision.  

می‌توانید آن را به عنوان یک تصمیم دائمی در نظر بگیرید. من قصد ندارم نظرم را تغییر دهم. این یک تصمیم قطعی است.

We often use this phrasal verb in the planning  stage, when we haven't made firm decisions on  

ما اغلب از این فعل عبارتی در مرحله برنامه ریزی استفاده می کنیم ، زمانی که تصمیم قاطعانه ای در مورد موضوعات نگرفته ایم

topics. So let's say you're planning a conference,  you have to make so many decisions on the date,  

. بنابراین، فرض کنید که در حال برنامه ریزی برای یک کنفرانس هستید، باید تصمیمات زیادی در تاریخ،

the time the guests at the conference, the food  the venue so many decisions you need to make.  

زمان مهمانان در کنفرانس، غذا مکان برگزاری آنقدر تصمیم بگیرید که باید بگیرید.

So in the planning process, you might talk about  how we need to nail down the date. We need to make  

بنابراین در فرآیند برنامه‌ریزی، ممکن است در مورد اینکه چگونه باید تاریخ را تعیین کنیم صحبت کنید. ما باید

a firm decision on the date, so we can talk about  it as an obligation, or let's say you were doing  

تصمیم قاطعانه‌ای در تاریخ بگیریم، بنابراین می‌توانیم درباره آن به‌عنوان یک الزام صحبت کنیم، یا فرض کنیم که شما در حال تحصیل در مقطع

your PhD, and you have many different topics  that interest you and you're not sure which one  

دکترا بودید، و موضوعات مختلفی دارید که به آن علاقه دارید و مطمئن نیستید که کدام را

to choose. Now you might discuss this with your  professor and he might help you nail down a topic,  

انتخاب کنید. اکنون ممکن است این موضوع را با استاد خود در میان بگذارید و او ممکن است به شما کمک کند تا یک موضوع را مشخص کنید،

so he might help you make a firm decision  on which topic to choose for your PhD.  

بنابراین ممکن است به شما کمک کند تصمیم قاطع در مورد اینکه چه موضوعی را برای دکترا انتخاب کنید.

Our next phrasal verb to pay someone back when  you pay someone back, it means that you repay them  

فعل بعدی ما برای پرداخت پول به کسی وقتی به کسی پس می‌دهید، به این معنی است که به ازای

for money you borrowed. So let's say your friend  lent you $20 Now when you give your friend $20  

پولی که قرض گرفته‌اید به او بازپرداخت می‌کنید. بنابراین فرض کنید دوستتان ۲۰ دلار به شما قرض داده است، حالا وقتی به دوستتان ۲۰ دلار

out a future day, you're paying her back, you're  paying her back. You're giving her the money  

در روز آینده می دهید، به او بازپرداخت می کنید، و به او بازپرداخت می کنید. شما پولی را

that you borrowed from her in the first place. Now  you can use this socially when you borrow a small  

که در ابتدا از او قرض گرفته بودید به او می دهید. اکنون وقتی

amount of money from a friend, but you can also  use this when you borrow a large amount of money  

مقدار کمی پول از یک دوست قرض می‌گیرید، می‌توانید از آن به‌صورت اجتماعی استفاده کنید، اما می‌توانید وقتی مقدار زیادی پول قرض می‌دهید   از آن استفاده کنید

like when you take out a loan from a bank, so you  might be talking to a friend, and you might say,  

مثل زمانی که از بانک وام می‌گیرید، بنابراین ممکن است در حال صحبت با یک دوست، و ممکن است بگویید،

Jill hasn't paid me back yet. And it's been  months. So you let your friend Jill some money,  

جیل هنوز پول من را پس نداده است. و ماهها گذشته است. بنابراین به دوستت جیل مقداری پول دادی،

and she didn't give you the money back. And  obviously there was an obligation that she would  

و او پول را به تو پس نداد. و بدیهی است که او مجبور بود

give you the money back, you weren't just giving  her the money. It was expected that she would give  

پول را به شما پس دهد، شما فقط پول را به او ندادید. انتظار می رفت که او

it back at a future date. It was expected that  she would pay you back. Now on the other hand,  

در تاریخ آینده آن را پس بدهد. انتظار می رفت که او به شما پس دهد. حالا از طرف دیگر،

maybe you lent her friend money, and a week  later she pays you back, and gives you interest,  

شاید به دوستش پول قرض داده‌اید، و یک هفته بعد او پول شما را پس می‌دهد و به شما سود می‌دهد،

that's a great friend, right. So maybe you could  say thanks so much for paying me back so quickly,  

این دوست خوبی است، درست است. بنابراین شاید بتوانید تشکر کنید که به این سرعت به من بازپرداخت کردید،

and you didn't have to pay the interest but  thanks I appreciate it. Our next phrasal verb to  

و مجبور نبودید سود را بپردازید، اما سپاسگزارم. فعل عبارت بعدی ما to

get ahead. When you get ahead, it means you make  progress, and we usually use this in the context  

get ahead. وقتی پیشرفت می‌کنید، به این معنی است که پیشرفت می‌کنید، و ما معمولاً از آن در زمینه

of a career. Now if you're a student, you could  think of your career as your academic career,  

شغلی استفاده می‌کنیم. اکنون اگر دانشجو هستید، می‌توانید شغل خود را به عنوان شغل آکادمیک خود

as well. Or, if you play sports as a hobby  you could think of it as your sports career,  

نیز در نظر بگیرید. یا، اگر ورزش را به عنوان یک سرگرمی انجام می‌دهید، می‌توانید آن را به‌عنوان شغل ورزشی خود در نظر بگیرید،

even though it's more of a hobby. Well,  we use it in a very specific field with  

حتی اگر بیشتر یک سرگرمی باشد. خوب، ما از آن در زمینه‌های بسیار خاص با

fields but it could be your professional  career. It could be an academic career or  

زمینه‌ها استفاده می‌کنیم، اما می‌تواند شغل حرفه‌ای شما باشد . این می‌تواند یک شغل آکادمیک یا

it could even be more of a hobby, and when you  do that when you get ahead, you're progressing.  

حتی بیشتر یک سرگرمی باشد، و وقتی این کار را انجام دهید وقتی پیشرفت کردید، در حال پیشرفت هستید.

So if you're new to a company, you might want to  ask one of your co workers, or even your manager,  

بنابراین اگر در یک شرکت تازه کار هستید، ممکن است بخواهید از یکی از همکاران یا حتی مدیرتان بپرسید

what's the best way to get ahead in this company.  How can I get ahead. What would you recommend  

بهترین راه برای پیشرفت در این شرکت چیست. چگونه می توانم جلوتر باشم. توصیه می‌کنید

I do in order to get ahead, and your boss might  reply back and say, if you want to get ahead,  

برای پیشرفت چه کاری انجام دهم، و رئیس شما ممکن است پاسخ دهد و بگوید، اگر می‌خواهید جلو بروید،

you better be willing to work long hours. Our  next phrasal verb to bear with someone when you  

بهتر است که مایل باشید ساعت‌های طولانی کار کنید. فعل بعدی ما برای تحمل کردن با کسی وقتی که

bear with someone, it just means you're patient  with them, this expression is used most in a  

با کسی تحمل می‌کنید، فقط به این معنی است که با او صبور هستید، این عبارت بیشتر در

customer's service environment. So when you're  asking for patients. When you're dealing with  

محیط خدمات مشتری استفاده می‌شود. بنابراین وقتی از بیماران درخواست می‌کنید. وقتی با مشتریان سروکار دارید

customers. So for example, very common let's say  you call a company to get support, they might say,  

. بنابراین، برای مثال، فرض کنید با یک شرکت تماس می‌گیرید تا پشتیبانی دریافت کنید، آنها ممکن است بگویند،

please bear with me while I look  up your file, please bear with me,  

لطفاً در حین جستجوی پرونده‌تان با من مدارا کنید، لطفاً تحمل کنید،

please be patient with me, and then they might  put you on hold, and they look up your file,  

لطفاً با من صبور باشید، و سپس ممکن است شما را در حالت تعلیق قرار دهند. ، و پرونده شما را جستجو می کنند،

and then they come back and they might say thanks  for bearing with me. Thanks for being patient, or  

و سپس برمی گردند و ممکن است بگویند از تحمل کردن من تشکر می کنم. از صبور بودن متشکریم، یا

maybe you're a new employee, and you're providing  support to a customer for first time, so you might  

شاید شما یک کارمند جدید هستید و برای اولین بار از مشتری پشتیبانی می کنید، بنابراین ممکن است

just say please bear with me. Today's my first  day. So you're just letting them know you're new,  

فقط بگویید لطفاً با من تحمل کنید. امروز اولین روز من است . بنابراین شما فقط به آن‌ها اجازه می‌دهید که بدانند شما جدید هستید،

So you'd really appreciate it if their patient.  Our next phrasal verb to pop in, you pop in  

بنابراین اگر بیمارشان باشد واقعاً از آن سپاسگزار خواهید بود. فعل عبارتی بعدی ما برای پاپ در، شما در

somewhere, a location, and it means that you visit  that location for a short period of time. Now this  

جایی، مکانی ظاهر می‌شوید، و به این معنی است که برای مدت کوتاهی از آن مکان دیدن می‌کنید. اکنون این

is commonly used when we're going from location  A to be, but you want to make a quick stop  

معمولاً زمانی استفاده می‌شود که از مکان A می‌رویم، اما شما می‌خواهید یک توقف سریع

at another location. So maybe you're on your  way to the airport, but you might say, Oh,  

در مکان دیگری داشته باشید. بنابراین شاید در راه رفتن به سمت فرودگاه هستید، اما ممکن است بگویید، اوه،

can we pop in the pharmacy. On the way, I need to  pick up some Tylenol or can we pop in the bank.  

می‌توانیم به داروخانه برویم. در راه، باید مقداری تایلنول بردارم یا می‌توانیم به بانک برویم.

on the way, can I go to the bank, quickly, so it's  just an emphasis on quickly. Our next phrasal verb  

در راه، آیا می توانم سریع به بانک بروم، بنابراین این فقط یک تاکید بر سرعت است. فعل بعدی ما

to narrow down when you narrow something  down, it means that you reduce your choices  

برای محدود کردن وقتی چیزی را محدود می‌کنید ، به این معنی است که انتخاب‌ها

or options to the most important or the best ones.  So you start with many many options, and then you  

یا گزینه‌های خود را به مهم‌ترین یا بهترین‌ها کاهش می‌دهید. بنابراین با بسیاری از گزینه‌ها شروع می‌کنید و سپس

narrow it down to just the best options. And why  would you do that well because it's easier to make  

آن را به بهترین گزینه‌ها محدود می‌کنید. و چرا این کار را به خوبی انجام می‌دهید زیرا

a decision when you only have a limited number of  options. So you might say, we haven't nailed down  

وقتی فقط تعداد محدودی گزینه دارید، تصمیم‌گیری آسان‌تر است . بنابراین ممکن است بگویید، ما

the date yet. Remember we haven't made a firm  decision, we haven't nailed down the date,  

هنوز تاریخ را مشخص نکرده‌ایم. به یاد داشته باشید که ما تصمیم قاطعی نگرفته‌ایم، تاریخ را مشخص نکرده‌ایم،

but we've narrowed it down to the first week  of April. So remember in your planning process,  

اما آن را به هفته اول آوریل محدود کرده‌ایم. بنابراین در فرآیند برنامه ریزی خود به یاد داشته باشید،

you have all options, it could be, April, May,  June, July, August, all the months and you need to  

شما همه گزینه ها را دارید، می تواند آوریل، می، ژوئن، ژوئیه، آگوست، همه ماه ها باشد و باید

nail it down, choose a specific date and then  be firm in your decision, but you haven't done  

آن را مشخص کنید، تاریخ خاصی را انتخاب کنید و سپس در تصمیم خود قاطع باشید، اما شما

that yet but you have taken all those options and  you've narrowed them down. Our last phrasal verb  

هنوز این کار را انجام نداده‌اید، اما همه آن گزینه‌ها را انتخاب کرده‌اید و آن‌ها را محدود کرده‌اید. آخرین فعل عبارتی ما

to give something up. When you get something off,  it means that you stop doing something or you  

به دست دادن چیزی. وقتی چیزی را حذف می‌کنید، به این معنی است که از انجام کاری دست می‌کشید یا

eliminate something that was part of your daily  routine. So something that was a habit. And now,  

کاری را حذف می‌کنید که بخشی از برنامه روزانه‌تان بود . بنابراین چیزی که یک عادت بود. و اکنون،

you stop doing it or you eliminate it, you give  it up. So, generally, we give up things that are  

انجام آن را متوقف می‌کنید یا آن را حذف می‌کنید، آن را رها می‌کنید. بنابراین، به طور کلی، ما چیزهایی را که

negative, that don't add any value to our lives.  for example, smoking, eating junk food. Those are  

منفی هستند، که هیچ ارزشی به زندگی ما نمی‌دهند، رها می‌کنیم. به عنوان مثال، سیگار کشیدن، خوردن غذاهای ناسالم. این

the two that come to my mind. So maybe you're  talking to a friend, and then they light up a  

دو موردی است که به ذهن من می رسد. بنابراین شاید دارید با یکی از دوستانتان صحبت می‌کنید، و آنها

cigarette and you say, I can't believe you haven't  given up smoking yet given up smoking, yet so I  

سیگاری را روشن می‌کنند و شما می‌گویید، باورم نمی‌شود که هنوز سیگار را ترک نکرده‌اید، اما من

can't believe you haven't stopped smoking. I  can't believe you haven't eliminated smoking  

باورم نمی‌شود که سیگار را ترک نکرده‌اید. سیگار کشیدن. نمی‌توانم باور کنم که سیگار کشیدن را

as a habit. So that's the thing we just really  only use this with things that are habitual,  

به عنوان یک عادت حذف نکرده‌اید. بنابراین این همان چیزی است که ما واقعاً از آن فقط برای چیزهایی استفاده می‌کنیم که عادت دارند،

whereas you can stop doing something that you  only did one time, like stop whistling. You're  

در حالی که می‌توانید کاری را که فقط یک بار انجام داده‌اید، مانند توقف سوت زدن، متوقف کنید. شما

whistling right now, and I want you to stop, but  that doesn't mean you have to give it up because  

در حال حاضر در حال سوت زدن هستید، و من می‌خواهم این کار را متوقف کنید، اما این بدان معنا نیست که باید آن را رها کنید، زیرا

you only give something up when it was a habit,  something you did as part of your daily routine.  

فقط زمانی چیزی را رها می‌کنید که آن عادت بود، کاری که به عنوان بخشی از برنامه روزانه‌تان انجام می‌دادید.

So if you always start your day with a chocolate  chip muffin, which is not very good for you right,  

بنابراین اگر همیشه روز خود را با یک کلوچه شکلاتی شروع می‌کنید ، که برای شما خوب نیست،

you might say, I really need to give up eating  sugar or eating sweets, eating bad food, eating  

شاید بگویید، من واقعاً باید از خوردن قند یا شیرینی، خوردن غذای بد، خوردن

junk food, whatever it might be. So now you have  the top 10 phrasal verbs in your vocabulary. So  

غذاهای ناسالم، هر چه که باشد، دست بکشم. . بنابراین اکنون شما 10 فعل عبارتی برتر را در واژگان خود دارید. پس

it's time for your quiz. I am going to quiz you  to make sure you know how to use all of these  

وقت امتحان شماست. من قصد دارم شما را امتحان کنم تا مطمئن شوم که چگونه از همه این

phrasal verbs confidently. So you're going to  see the questions on the screen. I'll only leave  

افعال عبارتی با اطمینان استفاده کنید. بنابراین سؤالات را روی صفحه می‌بینید. من فقط

the questions for 10 seconds, obviously there's  not enough time to complete the quiz. So just  

سؤالات را برای 10 ثانیه می گذارم، بدیهی است زمان کافی برای تکمیل آزمون وجود ندارد. بنابراین فقط   را فشار دهید

hit pause, answer all the questions, and then hit  play, and I'll show you the answers for another 10  

، به همه سؤالات پاسخ دهید، و سپس پخش را بزنید، و من پاسخ ها را برای 10   ثانیه دیگر به شما نشان خواهم داد

seconds. And of course just hit pause when you  see the answers and you can compare your own,  

. و البته وقتی پاسخ‌ها را دیدید و می‌توانید پاسخ‌های خود را مقایسه کنید، فقط مکث کنید

and then let us know in the comments what  your score was. So let's start your quiz now.  

و سپس در نظرات به ما اطلاع دهید که نمره‌تان چقدر بوده است. پس بیایید امتحان خود را همین الان شروع کنیم.

How did you do with that quiz? Let us know your  score in the comments. And if you found this  

چطور با آن مسابقه کار کردید؟ امتیاز خود را در نظرات به ما اطلاع دهید. و اگر این

video helpful, please hit the like button, share  it with your friends and of course subscribe.  

ویدیو برای شما مفید بود، لطفاً دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید.

And before you go, make sure you head on  over to my website, JForrestEnglish.com  

و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من، JForrestEnglish.com   سر زده‌اید

and download your free speaking guide.  In this guide I share six tips on how to  

و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من شش نکته را در مورد نحوه

speak English fluently and confidently.  And until next time, happy studying.  

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم. و تا دفعه ی بعد از درس خوندن مبارک.

Awesome job adding these phrasal verbs to your  vocabulary and I'll see you my next video, bye.

کار فوق‌العاده‌ای است که این افعال عبارتی را به دایره واژگان خود اضافه می‌کنید و ویدیوی بعدی خود را می‌بینم، خداحافظ.