Learn English Phrasal Verbs - MUST KNOW Phrasal Verbs in English

Welcome back to JForrestEnglish training, your  place to become a fluent and confident English  

به آموزش JForrestEnglish خوش آمدید، مکانی برای تبدیل شدن به یک سخنران انگلیسی مسلط و مطمئن

speaker. Of course, I'm Jennifer and in this  lesson you're going to add the top 10 phrasal  

. البته، من جنیفر هستم و در این درس قرار است 10

verbs to your vocabulary. And make sure you  watch right to the end because I'm going to  

فعل عبارتی را به دایره لغات خود اضافه کنید. و مطمئن شوید که راستاً تا آخر تماشا می‌کنید، زیرا من از

quiz you to make sure you know how to use  these new phrasal verbs. Let's get started.  

شما سؤال می‌کنم تا مطمئن شوم که چگونه از این افعال عبارتی جدید استفاده کنید. بیا شروع کنیم. فعل

Phrasal verb number one, to act on.  This simply means to take action,  

عبارتی شماره یک، عمل کردن. این به سادگی به معنای اقدام کردن است،

so to act. But you act on specific information,  advice or recommendations that you've received.  

بنابراین عمل کردن. اما شما براساس اطلاعات، توصیه‌ها یا توصیه‌هایی که دریافت کرده‌اید، عمل می‌کنید.

For example, the manager acted on the findings  of the report. So of course in this report,  

برای مثال، مدیر بر اساس یافته‌های گزارش عمل کرد . بنابراین مطمئناً در این گزارش،

there's lots of information and advice and if you  act on that information. The manager acted on the  

اطلاعات و توصیه‌های زیادی وجود دارد و اگر به آن اطلاعات عمل کنید. مدیر بر اساس

findings of the report. Or in a meeting you might  suggest to your coworkers, we need to act on the  

یافته‌های گزارش عمل کرد. یا در جلسه‌ای که ممکن است به همکارانتان پیشنهاد دهید، باید به

recommendations. We need to take action. Outside  of the workplace, you might say, we need to act on  

توصیه‌ها عمل کنیم. ما باید اقدام کنیم. ممکن است بگویید خارج از محل کار، باید به

the advice from our financial analysts. So  they gave you some advice, you need to act  

توصیه‌های تحلیلگران مالی خود عمل کنیم. بنابراین، آنها به شما توصیه هایی کردند، شما باید

on it. Number two, bargain for. To bargain for,  this is when you expect something to happen, but  

به آن عمل کنید. شماره دو، چانه بزنید. برای چانه زدن، این زمانی است که انتظار دارید اتفاقی بیفتد، اما

that something is usually negative. So you  expect something negative to happen. Now,  

آن چیزی معمولاً منفی است. بنابراین انتظار دارید اتفاق منفی بیفتد. اکنون،   به

notice the sentence structure here because we most  commonly use this phrasal verb in the negative  

ساختار جمله در اینجا توجه کنید زیرا ما معمولاً از این فعل عبارتی به شکل منفی استفاده می کنیم

form. We hadn't bargained for such a high interest  rate. So we didn't expect. Or you could say,  

. ما برای چنین نرخ بهره بالا چانه زنی نکرده بودیم . پس انتظار نداشتیم یا می‌توانید بگویید،

we hadn't bargained for so many people at the  conference. So this is a great expression that you  

ما برای این همه نفر در کنفرانس چانه زنی نکرده بودیم . بنابراین این یک عبارت عالی است که

can use. But I recommend using it in the negative.  Number three, opt in. When you opt into something,  

می‌توانید از آن استفاده کنید. اما من توصیه می کنم از آن در حالت منفی استفاده کنید. شماره سه، شرکت کنید. وقتی چیزی را انتخاب می‌کنید،   به این

it means you become a member of something. So if  you're a new employee at the company, they might  

معنی است که عضو چیزی می‌شوید. بنابراین، اگر شما یک کارمند جدید در شرکت هستید، ممکن است آن‌ها

have certain things that are membership based,  such as the pension plan, their health care plan,  

موارد خاصی داشته باشند که مبتنی بر عضویت هستند، مانند طرح بازنشستگی، طرح مراقبت بهداشتی‌شان،

or other insurance plans, maybe even some  committees. And if you want to be a member,  

یا سایر طرح‌های بیمه، شاید حتی برخی از کمیته‌ها. و اگر می‌خواهید عضو شوید،

you need to opt in. For example, as a new  employee, you need to opt into the insurance  

باید شرکت کنید. برای مثال، به عنوان یک کارمند جدید، باید در طرح بیمه شرکت کنید

plan. Now the opposite of 'in', is 'out'. So if  you don't want to be a member, you can opt out. So  

. حال برعکس «در»، «خارج» است. بنابراین اگر نمی‌خواهید عضو شوید، می‌توانید انصراف دهید. بنابراین

for example, new employees are automatically added  to the insurance policy. If you don't want to be  

برای مثال، کارمندان جدید به طور خودکار به بیمه نامه اضافه می شوند. اگر نمی‌خواهید

a member, you need to opt out. You need to opt  out. Number four, to play down. This is a great  

عضو شوید، باید انصراف دهید. باید انصراف دهید. شماره چهار، برای بازی کردن. این یک

phrasal verb. It means to make something seem  less important or less serious than it really is.  

فعل عبارتی عالی است. به این معنی است که چیزی را کمتر مهم یا جدی تر از آنچه هست نشان دهید.

For example, the government tried to play down  the scandal. So they had the scandal and they want  

برای مثال، دولت سعی کرد این رسوایی را کم اهمیت جلوه دهد. بنابراین آنها این رسوایی را داشتند و می‌خواهند

to make it seem less important or less serious.  They tried to play it down. Or I could say, the  

آن را کم‌اهمیت یا جدی‌تر جلوه دهند. آنها سعی کردند آن را کم رنگ کنند. یا می توانم بگویم،

documentary played down his divorce. So there's  this documentary on this person who got divorced,  

مستند، طلاق او را کم اهمیت جلوه داد. بنابراین، این مستند در مورد این فردی که طلاق گرفته است، وجود دارد،

and they're trying to make it seem less serious  or less important than it really was in reality.  

و آنها سعی می‌کنند آن را کمتر جدی یا کمتر از آنچه در واقعیت بود مهم جلوه دهند.

And that's what you need to keep in mind.  In reality, the situation was more serious,  

و این چیزی است که باید در نظر داشته باشید. در واقعیت، وضعیت جدی‌تر بود،

but the documentary played it down. It wasn't  that big of a deal. Number five, to drop out.  

اما مستند آن را کمرنگ کرد. آنقدرها هم کار بزرگی نبود. شماره پنج، برای ترک تحصیل.

When you drop out, this is specifically used  when you quit a course or you quit an entire  

وقتی ترک تحصیل می‌کنید، این به‌طور خاص زمانی استفاده می‌شود که یک دوره را ترک می‌کنید یا کل یک

program, a school program. So if you're pursuing  a degree and you quit, then you drop out. Now  

برنامه، یک برنامه مدرسه را ترک می‌کنید. بنابراین اگر به دنبال مدرک تحصیلی هستید و رها می کنید، آنگاه ترک تحصیل می کنید. اکنون

interestingly, Bill Gates dropped out of college  to start Microsoft. And we know how successful  

جالب اینجاست که بیل گیتس برای راه اندازی مایکروسافت دانشگاه را رها کرد. و ما می دانیم که چقدر موفقیت آمیز

that was. So although it might seem negative that  you drop out, you quit, maybe not always the case.  

بود. بنابراین، اگرچه ممکن است منفی به نظر برسد که ترک تحصیل کنید، شما آن را رها می کنید، شاید همیشه اینطور نباشد.

Mark Zuckerberg, the founder of Facebook,  also dropped out of college to start Facebook.  

مارک زاکربرگ، موسس فیس‌بوک نیز برای راه‌اندازی فیس‌بوک تحصیلات خود را رها کرد.

I'm not encouraging you to drop out, but it's  not always a negative. And you can also use this  

من شما را تشویق نمی‌کنم که ترک تحصیل کنید، اما همیشه منفی نیست. و همچنین می توانید از این

for a specific course. For example, I think  I'm going to drop out of calculus, it's too  

برای دوره خاصی استفاده کنید. برای مثال، من فکر می‌کنم که حساب دیفرانسیل و انتگرال را رها می‌کنم، این خیلی

difficult. I'm going to quit calculus. Number  six, to cut back. This is when you spend less,  

سخت است. من قصد دارم حساب دیفرانسیل و انتگرال را کنار بگذارم. شماره شش، برای کاهش. این زمانی است که کمتر خرج می‌کنید،

you do less or you use less of something. This is  very commonly used by governments or companies.  

کمتر انجام می‌دهید یا از چیزی کمتر استفاده می‌کنید. این مورد معمولاً توسط دولت‌ها یا شرکت‌ها استفاده می‌شود.

The government has announced plans to cut back on  defense spending by 10%. Now notice I said on. If  

دولت برنامه‌هایی برای کاهش 10 درصدی هزینه‌های دفاعی را اعلام کرده است. حالا توجه کنید که گفتم. اگر

you specify the something, defense spending, you  need to use the preposition ON. Cut back on. Cut  

چیزی را مشخص کنید، هزینه دفاعی، باید از حرف اضافه ON استفاده کنید. کاهش در.

back on defense spending. I could also just say,  the government announced plans to cut back. In  

هزینه‌های دفاعی را کاهش دهید. همچنین می‌توانم بگویم، دولت برنامه‌هایی برای کاهش بودجه اعلام کرد. به

that sense, it's just reduce, reduce spending,  spend less. And then you have to clarify, well,  

این معنا، فقط کاهش می‌دهد، هزینه‌ها را کاهش می‌دهد، کمتر خرج می‌کند. و سپس باید توضیح دهید، خوب،

cut back on what? Now we frequently use this  as advice to someone. Let's say you told me,  

چه چیزی را کاهش دهید؟ اکنون ما اغلب از این به عنوان توصیه به کسی استفاده می‌کنیم. فرض کنید به من گفتید،

Jennifer, I drink 10 sodas a day. I would say,  whoa, you should cut back. You should consume  

جنیفر، من روزی 10 نوشابه می‌نوشم. من می‌گفتم، اوه، باید کم کنی. شما باید کمتر مصرف کنید

less. That's too much soda. You should cut back.  Number seven, to sit in on. This is a great  

. این نوشابه زیاد است. باید کم کنی شماره هفت، برای نشستن. این یک

business phrasal verb. It's used specifically in  the context of a meeting. And when you sit in on  

فعل عبارت تجاری عالی است. به طور خاص در زمینه یک جلسه استفاده می‌شود. و وقتی در

a meeting, it means you attend a meeting, but  you only attend that meeting as an observer. So  

جلسه ای می نشینید، به این معنی است که در یک جلسه شرکت می کنید، اما فقط به عنوان ناظر در آن جلسه شرکت می کنید. بنابراین   قرار

you're not going to participate. You're not going  to present. You're not going to ask questions.  

نیست شرکت کنید. قرار نیست ارائه دهید. قرار نیست سوال بپرسی

You're just going to attend as an observer. So  if there's a really interesting meeting at work,  

شما فقط به عنوان ناظر شرکت خواهید کرد. بنابراین، اگر جلسه واقعاً جالبی در محل کار وجود دارد،

but you are not directly related to the subject  matter, you might ask the organizer, is it okay  

اما شما مستقیماً با موضوع مرتبط نیستید، ممکن است از سازمان‌دهنده بپرسید، آیا اشکالی ندارد

if I sit in on the meeting today? And that means  you're just going to attend to listen, to receive  

اگر امروز در جلسه بنشینم؟ و این بدان معناست که شما فقط برای گوش دادن، برای دریافت

information. You're not going to participate. Or  if you're planning a sales meeting, you might say,  

اطلاعات شرکت خواهید کرد. قرار نیست شرکت کنی یا اگر در حال برنامه ریزی برای یک جلسه فروش هستید، ممکن است بگویید،

it would be useful to have someone  from accounting sit in on the meeting.  

مفید است که فردی از حسابداری در جلسه شرکت کند.

So someone from accounting is just going to be  there to absorb the information, but you don't  

بنابراین یک نفر از حسابداری فقط برای جذب اطلاعات آنجا خواهد بود، اما شما

expect them to participate or present anything.  So very useful phrasal verb in a business context.  

انتظار ندارید که آنها مشارکت کنند یا چیزی ارائه دهند. بنابراین فعل عبارتی بسیار مفید در زمینه تجاری.

Number eight. This is a fun one, to whip up.  To whip up. This is very specific because it's  

شماره هشت. این یک سرگرمی است، برای شلاق زدن. تازیانه زدن. این بسیار خاص است زیرا

used with food. And it's used when you make food  quickly. So you make yourself breakfast, lunch,  

با غذا استفاده می‌شود. و وقتی غذا را سریع درست می‌کنید استفاده می‌شود . بنابراین برای خودتان صبحانه، ناهار،

dinner, a snack, it doesn't matter. You make any  type of food, but you do it really quickly. So  

شام، میان‌وعده درست می‌کنید، مهم نیست. شما هر نوع غذایی را درست می‌کنید، اما این کار را خیلی سریع انجام می‌دهید. بنابراین

you might say, oh no, I'm running late. I need to  whip up my breakfast. I need to make my breakfast  

ممکن است بگویید، اوه نه، من دیر می‌رسم. باید صبحانه ام را درست کنم. من باید صبحانه ام را

really quickly. Or let's say you have some guests  come over unexpectedly. And you want to serve them  

خیلی سریع درست کنم. یا فرض کنید چند مهمان دارید که به طور غیرمنتظره ای به آنجا آمده اند. و می‌خواهید به آن‌ها

something, you might say to your husband, give  me a few minutes to whip up some appetizers.  

چیزی سرو کنید، ممکن است به شوهرتان بگویید، چند دقیقه به من فرصت دهید تا چند پیش غذا درست کنم.

I'm going to make some appetizers really quickly.  So it's a great phrasal verb that you can add to  

من قصد دارم خیلی سریع چند پیش غذا درست کنم. بنابراین این یک فعل عبارتی عالی است که می‌توانید به

your daily vocabulary. Number nine, to dress up.  I love this phrasal verb. To dress up is when you  

واژگان روزانه خود اضافه کنید. شماره نه، برای لباس پوشیدن. من عاشق این فعل عبارتی هستم. لباس پوشیدن زمانی است که

wear more professional or formal clothing, usually  for a specific occasion. So if you're going out  

معمولاً برای یک موقعیت خاص، لباس های حرفه ای یا رسمی تری می پوشید . بنابراین، اگر

for a nice dinner, maybe it's someone's birthday  or an anniversary, you would dress up. You would  

برای یک شام خوب بیرون می روید، شاید تولد کسی باشد یا سالگردی، باید لباس بپوشید.

wear more formal or professional clothing than you  normally would. Or let's say you have some really  

لباس‌های رسمی یا حرفه‌ای‌تر از حد معمول می‌پوشید. یا فرض کنید

important guests coming into your office, some  VIP guests, well you might dress up. If you  

مهمان‌های واقعاً مهمی دارید که به دفتر شما می‌آیند، تعدادی مهمان VIP، خوب ممکن است لباس بپوشید. اگر

normally wear just a t shirt, well you might put  on a dress shirt, maybe even a suit with a tie.  

معمولاً فقط یک تی شرت می پوشید، خوب ممکن است یک پیراهن لباس بپوشید، شاید حتی یک کت و شلوار با کراوات.

Or if you're going to a wedding, of course that's  a great opportunity to dress up. To wear more  

یا اگر به عروسی می روید، البته این یک فرصت عالی برای لباس پوشیدن است. برای پوشیدن

formal clothing. Now we often use this in question  form. If you're invited to a dinner or a party,  

لباس رسمی بیشتر. اکنون ما اغلب از این به شکل سؤال استفاده می‌کنیم . اگر به یک شام یا مهمانی دعوت شده اید،

you might ask, do I need to dress up? Do I need  to wear more formal clothing? And they can reply  

ممکن است بپرسید، آیا باید لباس بپوشم؟ آیا باید لباس رسمی تری بپوشم؟ و آنها می توانند پاسخ دهند

back and say no, it's informal. There's no need  to dress up. And number 10, to get at something.  

و بگویند نه، این غیررسمی است. نیازی به لباس پوشیدن نیست. و شماره 10، برای رسیدن به چیزی.

When someone is getting at something, they're  trying to explain or express something specific.  

وقتی کسی به چیزی می رسد، سعی می کند چیزی خاص را توضیح دهد یا بیان کند.

We commonly use this in question form.  Let's say your coworker is talking to you  

ما معمولاً از این در فرم سؤال استفاده می کنیم. فرض کنید همکارتان با شما صحبت می‌کند

and they're talking about a meeting that you have,  but you're not really sure what they're trying to  

و درباره جلسه‌ای صحبت می‌کند که شما دارید، اما شما واقعاً مطمئن نیستید که آنها می‌خواهند

express to you, what they're  trying to explain. You could 

به شما چه چیزی را بیان کنند، چه چیزی را می‌خواهند توضیح دهند. می‌توانید

say, I'm not sure what you're getting at. I'm  not sure what you mean. I'm not sure what you're  

بگویید، من مطمئن نیستم که به چه چیزی می‌رسی. من مطمئن نیستم منظور شما چیست. من مطمئن نیستم که

trying to explain. I'm not sure what you're  getting at. Now we also use this when we're  

می‌خواهید چه چیزی را توضیح دهید. من مطمئن نیستم که به چه کاری دست می یابید. اکنون وقتی می‌خواهیم

trying to explain something and the explanation  isn't going too well. And then we can say,  

چیزی را توضیح دهیم و توضیح خیلی خوب پیش نمی‌رود، از این استفاده می‌کنیم. و سپس می‌توانیم بگوییم،

what I'm trying to get at is, we need to cut back.  What I'm trying to get at is, and then you state  

چیزی که من سعی می‌کنم به آن برسم این است که باید کاهش دهیم. چیزی که من سعی می کنم به آن برسم این است، و سپس شما

what you mean. What you're trying to explain.  So now you have 10 new phrasal verbs that you  

منظورتان را بیان کنید. چیزی که شما سعی در توضیح آن دارید. بنابراین اکنون 10 فعل عبارتی جدید دارید که می‌توانید

can add to your vocabulary. Are you ready for  your quiz? Here are the questions. Hit pause,  

به دایره واژگان خود اضافه کنید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد. مکث را فشار دهید،

take as much time as you need, and when you're  ready, you can hit play and see the answers.  

هر اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید، و وقتی آماده شدید، می‌توانید پخش را بزنید و پاسخ‌ها را ببینید.

So how do you do with that quiz? Was it  easy? Was it difficult? Well, let's find  

پس چگونه با آن مسابقه کار می کنید؟ آسان بود؟ سخت بود؟ خوب، بیایید

out! Here are the answers. Hit pause and you can  compare your answers to see how well you did.  

پیدا کنیم! در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را فشار دهید و می‌توانید پاسخ‌هایتان را مقایسه کنید تا ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

So how'd you do on that quiz? Make sure you  share your score in the comments below. And  

پس در آن مسابقه چگونه عمل کردید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید. و

if you got any wrong, don't worry, you're  still learning. Do some example sentences  

اگر اشتباهی کردید، نگران نباشید، هنوز در حال یادگیری هستید. چند جمله مثال   را

in the comments below. And if you found this  video helpful, please hit the like button,  

در نظرات زیر انجام دهید. و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، لطفاً دکمه لایک را بزنید،

share it with your friends and of  course subscribe. And before you go,  

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن،

make sure you head on over to my website,  JForrestEnglish.com and download your free  

مطمئن شوید که به وب‌سایت من، JForrestEnglish.com سر زده و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید

speaking guide. In this guide I share six tips  on how to speak English fluently and confidently.

. در این راهنما، من شش نکته درباره نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.