Top 10 Phrasal Verbs in English - Most Common Phrasal Verbs

Hello and welcome to this video. Today you're  going to add the top 10 phrasal verbs to your  

سلام و به این ویدیو خوش آمدید. امروز می‌خواهید 10 فعل عبارتی برتر را به

vocabulary. Of course I'm Jennifer from  JForrestEnglish.com and this channel is  

دایره لغات خود اضافه کنید. البته من جنیفر از JForrestEnglish.com هستم و این کانال به

dedicated to helping you feel confident speaking  English and public so you can take your career  

شما کمک می‌کند در صحبت کردن به انگلیسی و عمومی اعتماد به نفس داشته باشید تا بتوانید حرفه

and your life to the next level. Now before we go  any further, make sure you subscribe and hit that  

و زندگی خود را به سطح بالاتری ببرید. اکنون قبل از اینکه به ادامه مطلب برویم، حتماً مشترک شوید و

bell icon to be notified every time I post a new  lesson. Now let's get started with this video.

نماد زنگ را بزنید تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود . حالا بیایید با این ویدیو شروع کنیم. آیا

Are you ready to add the top 10 phrasal  verbs to your vocabulary? Now make sure  

آماده‌اید 10 فعل عبارتی را به واژگان خود اضافه کنید؟ حالا مطمئن شوید

you watch right to the end because I'm going  to quiz you so you really feel confident using  

درست تا آخر تماشا می‌کنید، زیرا من از شما سؤال می‌کنم تا با استفاده از

all your new phrasal verbs. So let's go  with number one. Number one to come around  

همه افعال عبارتی جدید خود واقعاً احساس اطمینان کنید. پس بیایید با شماره یک برویم. شماره یک برای رسیدن

to an opinion or an idea. And this means to change  your opinion or to see a new point of view. Now  

به یک نظر یا ایده. و این به این معنی است که نظر خود را تغییر دهید یا دیدگاه جدیدی ببینید. اکنون   به

notice the sentence structure because we have  two prepositions around and to and then after  

ساختار جمله توجه کنید زیرا ما دو حرف اضافه در اطراف و to و سپس    به

to we need something we need a noun an opinion or  an idea. For example, I came around to the new job  

چیزی نیاز داریم که به اسم، نظر یا ایده نیاز داریم . برای مثال،

after I heard about the benefits package. So  remember, this means you change your opinion.  

پس از شنیدن بسته مزایا، به شغل جدید رسیدم. بنابراین به یاد داشته باشید، این به این معنی است که نظر خود را تغییر می‌دهید.

So previously, you didn't want the new job.  But now you've come around to it. So you've  

بنابراین قبلاً شما شغل جدید را نمی خواستید. اما اکنون به آن رسیده اید. بنابراین

changed your opinion. Now you want the new job  because you heard about the benefits package.  

نظر خود را تغییر دادید. اکنون شغل جدید را می‌خواهید زیرا درباره بسته مزایا شنیده‌اید.

We commonly use this without the preposition  to and without specifying the something  

ما معمولاً از این بدون حرف اضافه به و بدون مشخص کردن چیزی استفاده می‌کنیم

when the something has already been mentioned. For  example, at first I didn't want to move to Boston,  

وقتی چیزی قبلاً ذکر شده است. برای مثال، در ابتدا نمی‌خواستم به بوستون نقل مکان کنم،

but I came around after I visited. So notice I  didn't say I came around to something because  

اما بعد از بازدید آمدم. بنابراین توجه کنید نگفتم به چیزی رسیدم زیرا

the something had already been mentioned. So I  came around to the idea after I visited number  

آن چیزی قبلاً ذکر شده بود. بنابراین، پس از بازدید از شماره دو، به این ایده رسیدم

two it to get across a point or message and this  is when you clearly and effectively communicate  

تا به یک نقطه یا پیام برسم و این زمانی است که شما به طور واضح و مؤثر با

a point or a message. For example, make sure  you get across that the project is over. Budget.  

یک نقطه یا پیام ارتباط برقرار می‌کنید. برای مثال، مطمئن شوید که پروژه به پایان رسیده است. بودجه.

So if you're having a meeting with a client and  your boss has very particular message or idea,  

بنابراین اگر با مشتری جلسه ای دارید و رئیس شما پیام یا ایده بسیار خاصی دارد،

the project is over budget, and your boss wants  you to communicate that in a clear, effective  

بودجه پروژه بیش از حد است و رئیس شما از شما می خواهد که به روشی شفاف و مؤثر ارتباط برقرار کنید

way. Your boss wants to make sure you get that  across. Now we also use this when you're talking  

. رئیس شما می‌خواهد مطمئن شود که آن را به شما منتقل می‌کنید. اکنون ما همچنین از این مورد استفاده می‌کنیم زمانی که شما صحبت می‌کنید

you're talking you're talking and the ideas aren't  really coming out very well. And after a while  

شما در حال صحبت کردن هستید و در حال صحبت کردن هستید و ایده‌ها واقعاً به خوبی از آب در نمی‌آیند. و بعد از مدتی

you stop and you say what I'm trying to  get across is and then you see your point.  

می ایستید و می گویید آنچه من می خواهم به آن برسم و سپس متوجه منظور خود می شوید.

What I'm trying to get across is the project  is over budget number three it to show off.  

چیزی که می‌خواهم به آن بپردازم این است که این پروژه بیش از بودجه شماره سه است تا به نمایش بگذارم.

This is when you deliberately display your skills  or abilities in a way to impress other people.  

این زمانی است که شما عمداً مهارت‌ها یا توانایی‌های خود را به گونه‌ای نشان می‌دهید که دیگران را تحت تأثیر قرار دهید.

Now this is frequently used in the negative  don't show off, don't show off, but  

اکنون این اغلب به صورت منفی استفاده می‌شود. خودنمایی نکنید، خودنمایی نکنید، اما

there's definitely a time and a place  when you want to show off. For example  

مطمئناً زمان و مکانی وجود دارد که می‌خواهید خودنمایی کنید. به عنوان مثال

when you're going to a job interview. You  shouldn't be modest. You should show off your  

وقتی به یک مصاحبه شغلی می روید. شما نباید متواضع باشید. شما باید

skills and abilities. You should talk about all  your awards, your accomplishments, your degrees,  

مهارت‌ها و توانایی‌های خود را نشان دهید. شما باید در مورد همه جوایز، دستاوردها، مدارک تحصیلی و

the compliments you've received. You want to show  off all of your experience to the interviewer.  

تعریف‌هایی که دریافت کرده‌اید صحبت کنید. می‌خواهید تمام تجربیات خود را به مصاحبه‌گر نشان دهید.

So an interview is the perfect time to show  off. Also if you're going for your IELTS exam,  

بنابراین مصاحبه بهترین زمان برای خودنمایی است . همچنین اگر برای امتحان آیلتس خود شرکت می‌کنید،

you don't want to be modest with your knowledge  of the English language you want to show off your  

نمی‌خواهید با دانش زبان انگلیسی خود متواضع باشید و می‌خواهید توانایی‌های خود را به رخ بکشید

abilities. By using a range of grammatical  structures and a range of phrasal verbs and  

. با استفاده از طیف وسیعی از ساختارهای دستوری و طیف وسیعی از افعال عبارتی و

idioms and expressions you want to show off to  the interviewer number four to count on. Now this  

اصطلاحات و عبارات می‌خواهید به مصاحبه‌گر شماره چهار نشان دهید تا روی آن حساب کند. اکنون این

is exactly the same as to rely on or to depend on.  So you have three different phrasal verbs all with  

دقیقاً مانند تکیه کردن یا تکیه کردن به آن است. بنابراین شما سه فعل عبارتی مختلف دارید که همگی با

on that mean the exact same thing and this is  of course when you trust someone or something to  

on که دقیقاً به یک معنا هستند و این البته زمانی است که به کسی یا چیزی اعتماد می‌کنید که

complete a specific task or objective for example,  I can always count on Selma to stay late. So you  

کار یا هدف خاصی را انجام دهد، من همیشه می‌توانم روی سلما حساب کنم که تا دیروقت بماند. بنابراین می‌توانید به

can trust Salma to complete the specific task or  objective, which is to stay late. And remember  

سلما برای تکمیل کار یا هدف خاص، یعنی تا دیر وقت ماندن، اعتماد کنید. و به یاد داشته باشید   می‌توانید

you could replace this with rely on I can always  rely on Selma, or depend on I can always depend on  

آن را با تکیه بر من همیشه می‌توانم به سلما تکیه کنم، یا وابسته به من همیشه می‌توانم به

Selma. Now we frequently use this in a question  response. For example, Can I count on you?  

سلما تکیه کنم، جایگزین کنید. اکنون ما اغلب از این در پاسخ به سؤال استفاده می‌کنیم . به عنوان مثال، آیا می توانم روی شما حساب کنم؟ آیا

Can I count on you to close the deal? And then you  can reply back and say absolutely you can count  

می توانم برای بستن معامله روی شما حساب کنم؟ و سپس می‌توانید پاسخ دهید و بگویید کاملاً می‌توانید

on me. Number five to come between. Now this is  when something disturbs a relationship. And that  

روی من حساب کنید. شماره پنج در میان است. اکنون زمانی است که چیزی یک رابطه را مختل می کند. و این

relationship can be a professional relationship,  a social relationship, romantic, family  

رابطه می‌تواند یک رابطه حرفه‌ای، یک رابطه اجتماعی، یک رابطه عاشقانه، خانوادگی

relationship, it can be any kind of relationship.  For example, Jacob and Marcus were best friends  

، و می‌تواند هر نوع رابطه‌ای باشد. برای مثال، جیکوب و مارکوس بهترین دوستان بودند

until Sylvie came between them. So that's the  image you could have. They were close, Jacob  

تا زمانی که سیلوی بین آنها قرار گرفت. پس این تصویری است که می‌توانید داشته باشید. آنها به هم نزدیک بودند، جیکوب

and Marcus, but then Sylvie came between them  and now they're divided. Sylvie disturbed their  

و مارکوس، اما پس از آن سیلوی بین آنها قرار گرفت و اکنون آنها از هم جدا شده اند. سیلو رابطه آنها را مختل کرد

relationship. Now it's very common for a girl or a  guy to come between a relationship but it doesn't  

. اکنون بسیار معمول است که یک دختر یا یک پسر بین یک رابطه قرار بگیرد، اما

have to be a person. It could be that Jacob  and Marcus were very close, but the promotion  

لازم نیست که یک فرد باشد. ممکن است یعقوب و مارکوس خیلی به هم نزدیک باشند، اما ارتقاء

came between them. The new job came between them.  Their family came between them. Their politics  

بین آنها انجام شد. کار جدید بین آنها پیش آمد. خانواده آنها بین آنها قرار گرفت. سیاست آنها

came between them. Their religion came between  them, it could be anything came between them.  

بین آنها قرار گرفت. دین آنها بین آنها قرار گرفت ، ممکن است هر چیزی بین آنها باشد.

Money is a good one as well that comes between  people in relationships. And remember you can use  

پول نیز پول خوبی است که بین افراد در روابط وجود دارد. و به یاد داشته باشید که می توانید از

this in any type of relationship. Number six to  put up with something or someone. And notice this  

این در هر نوع رابطه ای استفاده کنید. شماره شش برای تحمل چیزی یا کسی. و توجه کنید که این

is a two preposition phrasal verb put up with put  up with and we use this to say that you tolerate  

یک فعل عبارتی دو حرف اضافه است که با put up with است و ما از آن برای گفتن اینکه شما

bad behavior or unwanted behavior to put up with.  For example, I don't know how you put up with your  

رفتار بد یا رفتار ناخواسته را تحمل می‌کنید استفاده می‌کنیم. برای مثال، من نمی‌دانم چگونه با رئیس خود مدارا می‌کنید

boss. I don't know how you tolerate your boss.  Now of course we can be more specific and specify  

. من نمی دانم شما چگونه رئیس خود را تحمل می کنید. البته اکنون می‌توانیم دقیق‌تر باشیم و

the action that the boss does. I don't know how  you put up with your boss's constant criticism,  

عملکردی که رئیس انجام می‌دهد را مشخص کنیم. نمی‌دانم چگونه انتقادهای مداوم رئیس‌تان،

for example, or your boss's distasteful jokes.  For example, I don't know how you tolerate it.  

مثلاً، یا شوخی‌های ناپسند رئیس‌تان را تحمل می‌کنید. مثلا نمی دونم چطوری تحملش می کنی.

Now we commonly use this to say  I'm not going to put up with  

اکنون ما معمولاً از این برای گفتن  استفاده نمی‌کنیم

and then the behavior. I'm not going to put  up with your constant criticism any longer.  

و سپس رفتار را. من دیگر نمی‌خواهم انتقاد مداوم شما را تحمل کنم.

Number seven to bounce back. Now to bounce back.  This is when you recover or recuperate. Now,  

شماره هفت برای برگشتن. حالا برای برگشتن. این زمانی است که شما بهبود می یابند یا بهبود می یابند. اکنون،   می‌توانید

you can use this when you recover from a negative  situation in a business context, like for example,  

وقتی از یک موقعیت  منفی در یک زمینه تجاری بهبود می‌یابید، مثلاً

a bad sales quarter or a bad product launch for  example, but it can also be when you recover or  

یک سه ماهه فروش بد یا یک محصول بد معرفی می‌شوید ، اما می‌تواند زمانی که بهبود می‌یابید یا

recuperate from an illness. So you can use  it in both those situations. For example,  

از یک بیماری بهبود می‌یابد. بنابراین می‌توانید از آن در هر دو موقعیت استفاده کنید. به عنوان مثال،

in a workplace situation, you could  say, I don't know how we'll bounce back  

در موقعیتی در محل کار، می‌توانید بگویید، نمی‌دانم چگونه

from our laws in q2. So I don't know how we'll  recover. And then you could have a discussion. How  

در Q2 از قوانین خود عقب نشینی خواهیم کرد. بنابراین نمی‌دانم چگونه بهبود می‌یابیم. و سپس می توانید بحث کنید. چگونه

can we bounce back? Does anyone have any ideas on  how we can bounce back? Now in terms of recovering  

می توانیم به عقب برگردیم؟ آیا کسی ایده ای در مورد اینکه چگونه می توانیم به عقب برگردیم، دارد؟ اکنون از نظر بهبودی

or recuperating from an illness, you could say it  took me a while to bounce back after my surgery.  

یا بهبودی پس از یک بیماری، می‌توان گفت که مدتی طول کشید تا پس از جراحی به حالت اولیه برگردم.

So it took me a while to recover, recuperate  number eight, act up. This means to behave badly,  

بنابراین مدتی طول کشید تا بهبودی پیدا کنم، شماره هشت را بهبود بخشم، عمل کنم. این به معنای رفتار بد،

or strangely. This is very commonly used with  parents describing the actions of their young  

یا عجیب است. این بسیار معمولاً در مورد والدین برای توصیف اعمال

children or even their older children. My son  keeps acting up behaving badly, but we can also  

فرزندان کوچک   یا حتی فرزندان بزرگترشان استفاده می‌شود. پسرم همچنان بد رفتار می‌کند، اما ما می‌توانیم از

use this with devices and objects. For example,  my computer keeps acting up behaving strangely.  

آن برای وسایل و اشیا نیز استفاده کنیم. به عنوان مثال، رایانه من به طرز عجیبی رفتار می کند.

My computer keeps acting up. I hope it doesn't  break. Number nine to make it up to someone. This  

کامپیوتر من همچنان فعال است. امیدوارم خراب نشود. شماره نه برای جبران آن به کسی. این

is quite a long one. So pay attention to this  sentence structure to make it up to someone.  

بسیار طولانی است. بنابراین به این ساختار جمله توجه کنید تا آن را برای کسی جبران کنید.

Now we use this when you try to compensate for  a wrongdoing. For example, let's say it's your  

اکنون زمانی که شما سعی می‌کنید یک اشتباه را جبران کنید، از این استفاده می‌کنیم . برای مثال، فرض کنید

best friend's birthday. And you can't go for  whatever reason. So this is the wrong doing not  

تولد بهترین دوست شماست. و شما به هر دلیلی نمی توانید بروید . بنابراین این اشتباه است که

going to your best friend's birthday party. Now  if you want to compensate for that wrongdoing,  

به جشن تولد بهترین دوستتان نروید. حالا اگر می‌خواهید این اشتباه را جبران کنید،

you could say I'm so sorry. I can't make your  birthday party. I promise, I'll make it up to  

می‌توانید بگویید خیلی متاسفم. من نمی‌توانم جشن تولدت را درست کنم . قول می دهم، آن را با شما جبران می کنم

you. I'll make it up to you by taking you out  for a nice dinner. I'll make it up to you by  

. من آن را با بیرون بردن شما برای یک شام خوب جبران می کنم. من آن را با

going to the movies with you. I'll make it up  to you by buying you a really nice present. So  

رفتن به سینما با شما جبران می کنم. من آن را با خرید یک هدیه واقعاً خوب برای شما جبران می کنم. بنابراین

those are the ways you're going to compensate. Now  you might be wondering what is this IT, in make  

اینها راه هایی هستند که می خواهید جبران کنید. اکنون ممکن است از خود بپرسید که این فناوری اطلاعات چیست، تا بتواند

it up to someone? We use it with it because what  you're trying to compensate for has already been  

آن را به کسی واگذار کند؟ ما از آن با آن استفاده می‌کنیم زیرا آنچه را که می‌خواهید جبران کنید قبلاً

explained. So you don't have to say it again.  Now you can use this in a business context.  

توضیح داده شده است. پس نیازی نیست دوباره آن را بگویید. اکنون می توانید از این در زمینه کسب و کار استفاده کنید.

Let's say you went over-budget on a client's  project. And you might say to your team,  

فرض کنید برای پروژه مشتری بیش از حد بودجه صرف کرده اید . و ممکن است به تیم خود بگویید،

how are we going to make it up to the client. How  are we going to compensate for our wrongdoing.  

چگونه می‌خواهیم آن را برای مشتری جبران کنیم. چگونه می‌خواهیم اشتباه خود را جبران کنیم؟

The wrongdoing was you went over-budget. And  then maybe someone would suggest, we can make  

اشتباه این بود که شما بیش از حد بودجه پرداختید. و سپس شاید کسی پیشنهاد دهد، ما می‌توانیم

it up to them by offering a discount or offering  a free product, offering an extra service. So  

با ارائه یک تخفیف یا ارائه یک محصول رایگان و ارائه خدمات اضافی، آن را جبران کنیم. بنابراین                                                              به این

those are how you're going to compensate for the  wrongdoing, to make it up to someone. Number 10,  

ترتیب می‌خواهید جبران کنید، تا آن را به کسی جبران کنید. شماره 10،

to barge in. When you barge in, you enter a  place a location unexpectedly and you interrupt  

برای بارگیری. وقتی وارد می‌شوید، به طور غیرمنتظره‌ای وارد مکانی می‌شوید و

whatever is taking place. For example,  I was in my office working and this kid  

هر اتفاقی را که در حال وقوع است قطع می‌کنید. برای مثال، من در دفترم مشغول کار بودم و این بچه

just barged in and handed me his CV. But later  I hired him. So by saying the kid barged in,  

وارد شد و رزومه‌اش را به من داد. اما بعداً او را استخدام کردم. بنابراین با گفتن اینکه بچه وارد شد،   به این

it implies that he didn't have an appointment.  He wasn't expected. He just barged in  

معنی است که او قرار ملاقاتی نداشته است. از او انتظار نمی رفت او به‌طور غیرمنتظره‌ای وارد شد

unexpectedly and he interrupted whatever I was  working on. But in this case it was successful  

و هر کاری را که روی آن کار می‌کردم قطع کرد. اما در این مورد موفقیت آمیز بود

because he got the job. And now you have the top  10 phrasal verbs added to your vocabulary. So  

زیرا او کار را بدست آورد. و اکنون شما 10 فعل عبارتی برتر را به دایره لغات خود اضافه کرده اید. بنابراین   آیا

are you ready for your quiz? Here are the  questions for the quiz. You need to complete  

برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات مربوط به مسابقه است. باید

each sentence using the correct phrasal verb. So  go ahead and hit pause now and complete the quiz.  

هر جمله را با استفاده از فعل عبارتی صحیح کامل کنید. پس ادامه دهید و اکنون مکث را فشار دهید و آزمون را کامل کنید.

All right, so how was that quiz, easy,  difficult one. Let's find out. Here are  

بسیار خوب، پس چگونه بود آن مسابقه، آسان، دشوار. بیایید دریابیم. در اینجا

the correct answers. Go ahead and  hit pause and see how well you did.  

پاسخ‌های صحیح آمده است. ادامه دهید و مکث را فشار دهید و ببینید چقدر خوب کار کردید.

So how did you do on the quiz? Make sure you  share your score in the comments below. And  

پس در مسابقه چگونه عمل کردید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید. و

also leave some example sentences practicing  your new phrasal verbs in the comments below.  

همچنین چند جملات مثال برای تمرین افعال عبارتی جدید خود را در نظرات زیر بگذارید.

And if you found this video helpful, please hit  the like button, share it with your friends and  

و اگر این ویدیو را مفید دیدید، لطفاً دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و

of course subscribe. And before you go make sure  you head on over to my website JForrestEnglish.com  

البته مشترک شوید. و قبل از رفتن مطمئن شوید به وب‌سایت من JForrestEnglish.com   سر زده

and download your free speaking guide.  In this guide I share six tips on how to  

و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من شش نکته را در مورد نحوه

speak English fluently and confidently.  And until next time, Happy Studying!

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم. و تا دفعه بعد، مطالعه مبارک!