You have a C1 Level in English If You Know These Words - Advanced English Vocabulary

52,933 views ・ 2023-09-15

JForrest English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Welcome back to JForrest English.
0
0
1860
به JForrest English خوش آمدید.
00:01
I'm Jennifer.
1
1860
780
من جنیفر هستم
00:02
And today you're going to learn the most common C.
2
2640
3840
و امروز می‌خواهید رایج‌ترین
00:06
1 Vocabulary that you need to  sound fluent sound advance.
3
6480
5340
واژگان C. 1 را که برای پیشرفت صدای روان به آن نیاز دارید، یاد بگیرید.
00:11
And pass your Il's easily and you're going  to complete quizzes as you go through.
4
11820
6780
و Il خود را به راحتی بگذرانید و در حین انجام آزمونها را تکمیل کنید.
00:18
This lesson to make sure you  really know this vocabulary.
5
18600
3600
این درس برای اطمینان از اینکه شما واقعاً این واژگان را می‌شناسید. بیا
00:22
Let's get started.
6
22200
1620
شروع کنیم.
00:23
In this lesson, you're going to learn the most  common C1 verbs, adverbs, nouns and adjectives.
7
23820
9060
در این درس، می‌خواهید رایج‌ترین افعال، قیدها، اسم‌ها و صفت‌های C1 را یاد بگیرید.
00:32
And you're going to complete  quizzes after each section.
8
32880
3600
و بعد از هر بخش، آزمون‌ها را کامل می‌کنید.
00:36
All the vocabulary is at the C1 level.
9
36480
4200
تمام واژگان در سطح C1 است.
00:40
The C1 level is an advanced  level of English proficiency.
10
40680
5100
سطح C1 سطح پیشرفته‌ای از مهارت انگلیسی است.
00:45
Students at this level are expected to have a wide  
11
45780
4500
انتظار می رود دانش آموزان در این سطح
00:50
range of vocabulary and use  complex language structures.
12
50280
4860
دامنه وسیعی از واژگان داشته باشند و از ساختارهای پیچیده زبانی استفاده کنند.
00:55
Now let's start with the top  10C1 verbs to advocate advocate.
13
55140
7560
حالا بیایید با 10C1 افعال برتر برای دفاع از مدافع شروع کنیم.
01:02
This means that you support, recommend  or speak in favor of something.
14
62700
7140
این بدان معناست که شما از چیزی حمایت می‌کنید، توصیه می‌کنید یا به نفع آن صحبت می‌کنید.
01:09
For sentence structure, you advocate for  something you need that preposition for,  
15
69840
7860
برای ساختار جمله، شما از چیزی دفاع می کنید که برای آن به آن حرف اضافه نیاز دارید،
01:17
and then you have your something, a noun or a  gerund verb, because you have the preposition for.
16
77700
8280
و سپس چیزی خود را دارید، یک اسم یا یک فعل جیروند، زیرا حرف اضافه برای آن را دارید.
01:25
As an example, environmentalists  advocate for stricter regulations  
17
85980
6660
به عنوان مثال، محیط بانان از قوانین سختگیرانه تر
01:32
to protect endangered species  if the environmentalists.
18
92640
5460
برای محافظت از گونه های در معرض خطر حمایت می کنند .
01:38
Advocate for these stricter regulations.
19
98100
3660
از این مقررات سختگیرانه دفاع کنید.
01:41
It means they want them, they recommend them, they  support them, and they speak in favor of them.
20
101760
8760
یعنی آنها را می خواهند، توصیه می کنند، از آنها حمایت می کنند و به نفع آنها صحبت می کنند.
01:50
And notice that preposition for.
21
110520
2400
و به این حرف اضافه توجه کنید.
01:52
Environmentalists advocate  for stricter regulations.
22
112920
5100
طرفداران محیط زیست از قوانین سختگیرانه تر حمایت می کنند.
01:58
To elaborate, Elaborate.
23
118020
3300
به تفصیل، تفصیل.
02:01
This is when you add more detail or information to  a statement or explanation for sentence structure,  
24
121320
9060
این زمانی است که جزئیات یا اطلاعات بیشتری را به یک عبارت یا توضیح ساختار جمله اضافه می‌کنید،
02:10
you elaborate on something, and that something  is your idea, your statement, your explanation.
25
130380
9600
درباره چیزی توضیح می‌دهید، و آن چیزی ایده، بیانیه و توضیح شماست.
02:19
So notice that preposition here.
26
139980
2880
بنابراین به آن حرف اضافه در اینجا توجه کنید.
02:22
We need on advocate for elaborate on.
27
142860
5160
برای توضیح بیشتر به وکیل نیازمندیم
02:28
For example, The professor asks Mark to elaborate  on his research findings during the presentation.
28
148020
9300
برای مثال، پروفسور از مارک می‌خواهد در طول ارائه، یافته‌های تحقیقاتی خود را توضیح دهد.
02:38
So Mark is presenting.
29
158040
1860
بنابراین مارک در حال ارائه است.
02:39
He's sharing information  about his research findings.
30
159900
4800
او در حال به اشتراک گذاشتن اطلاعات درباره یافته‌های تحقیقاتی خود است.
02:44
But the.
31
164700
1080
اما
02:45
Professor said Can you elaborate on this?
32
165780
4200
استاد گفت: آیا می توانید در این مورد توضیح دهید؟
02:49
So Mark needs to provide more information,  
33
169980
3300
بنابراین مارک نیاز به ارائه اطلاعات بیشتر،
02:53
more details, and by doing so he's  elaborating on his research findings.
34
173280
7680
جزئیات بیشتر دارد و با انجام این کار، یافته‌های تحقیق خود را توضیح می‌دهد.
03:00
To implement, implement.
35
180960
2640
اجرا کردن، اجرا کردن.
03:03
This is when you put something  into a fact or action.
36
183600
4380
این زمانی است که شما چیزی را در یک واقعیت یا عمل قرار می دهید.
03:07
Or you apply or carry out a plan or decision.
37
187980
4440
یا درخواست می کنید یا برنامه یا تصمیمی را اجرا می کنید.
03:12
For example, the company plans to implement  a new marketing strategy to increase sales.
38
192420
8220
برای مثال، شرکت قصد دارد یک استراتژی بازاریابی جدید را برای افزایش فروش پیاده‌سازی کند.
03:20
So they're going to implement this marketing  strategy, They're going to put it into effect.
39
200640
6360
بنابراین، آنها این استراتژی بازاریابی را اجرا می‌کنند، آن را اجرا می‌کنند.
03:27
Once it's in effect, it means it is active,  
40
207000
5100
وقتی اعمال شد، به این معنی است که فعال است،   کاری را که
03:32
it is doing what you wanted it to do,  and notice here you implement something.
41
212100
8460
می‌خواهید انجام می‌دهد، و متوجه می‌شوید که در اینجا چیزی را پیاده‌سازی می‌کنید.
03:40
So we don't need an additional preposition  between our verb and our noun or clause.
42
220560
8100
بنابراین ما بین فعل و اسم یا بند خود به حرف اضافه نیاز نداریم.
03:48
Implement the marketing plan.
43
228660
2640
برنامه بازاریابی را اجرا کنید.
03:51
Implement the strategy,  implement the recommendations.
44
231300
5700
استراتژی را اجرا کنید، توصیه‌ها را اجرا کنید.
03:57
To emerge, emerge.
45
237000
3180
ظهور کردن، ظهور کردن.
04:00
This is when something comes into  existence or becomes visible or apparent.
46
240180
7260
این زمانی است که چیزی به وجود می آید یا قابل مشاهده یا آشکار می شود.
04:07
For example, as the sunset, the city's  skyline, emerged in all its splendor.
47
247440
8400
برای مثال، با غروب خورشید، خط افق شهر، با شکوه تمام ظاهر شد.
04:15
The city skyline emerged.
48
255840
3300
خط افق شهر پدیدار شد. قابل
04:19
It became visible or apparent.
49
259140
3300
مشاهده یا آشکار شد.
04:22
Apparent is another way of saying visible.
50
262980
2820
ظاهری راه دیگری برای گفتن قابل مشاهده است.
04:25
If something is apparent, it means you can see it.
51
265800
3840
اگر چیزی آشکار است، به این معنی است که شما می توانید آن را ببینید.
04:29
A problem can also emerge which means that problem  is visible or apparent to constitute constitute.
52
269640
11160
همچنین ممکن است مشکلی پدیدار شود که به این معنی است که مشکل قابل مشاهده یا ظاهری است.
04:40
This means to be part of a whole  or to form or make up something.
53
280800
6120
این به معنای بخشی از یک کل بودن یا تشکیل یا ساختن چیزی است.
04:46
For example, these five sections constitute  the annual report, so these five sections.
54
286920
9360
برای مثال، این پنج بخش، گزارش سالانه را تشکیل می‌دهند، بنابراین این پنج بخش.
04:56
Make up the annual report.
55
296280
3000
گزارش سالانه را تهیه کنید.
04:59
They form the annual report.
56
299280
3300
آنها گزارش سالانه را تشکیل می دهند.
05:02
They're a part of the annual Report,  
57
302580
3900
آن‌ها بخشی از گزارش سالانه هستند،
05:06
so the sections are the individual parts  and the whole is the annual report,  
58
306480
7800
بنابراین بخش‌ها بخش‌های جداگانه هستند و کل گزارش سالانه است،
05:14
and these five sections constitute makeup or  form the annual Report to commence commence this.
59
314280
10260
و این پنج بخش ترکیبی را تشکیل می‌دهند یا گزارش سالانه را برای شروع این کار تشکیل می‌دهند.
05:24
Simply means to begin or start something.
60
324540
2940
به سادگی به معنای شروع یا شروع چیزی است.
05:27
Remember that all of these  verbs are advanced C1 verbs.
61
327480
6240
به یاد داشته باشید که همه این افعال افعال C1 پیشرفته هستند.
05:33
They are more advanced ways of saying  simple things like start, commence.
62
333720
7020
آنها روش‌های پیشرفته‌تری برای گفتن چیزهای ساده‌ای مانند شروع، شروع هستند.
05:40
But also remember that to be considered  fluent and advanced in English,  
63
340740
4680
اما همچنین به یاد داشته باشید که برای اینکه به زبان انگلیسی مسلط و پیشرفته در نظر گرفته شوید،
05:45
you need to know these alternative ways  and advanced grammatical structures.
64
345420
6540
باید این روش‌های جایگزین و ساختارهای گرامری پیشرفته را بدانید.
05:51
So commence is the advanced way  of saying to start or begin.
65
351960
5160
بنابراین شروع راه پیشرفته برای گفتن شروع یا شروع است.
05:57
For example, the conference will commence with a  keynote speech by A renowned experts in the field.
66
357120
9660
برای مثال، کنفرانس با یک سخنرانی کلیدی توسط متخصصان مشهور در این زمینه آغاز خواهد شد.
06:06
Of course you can simply say start,  
67
366780
3600
البته می‌توانید به سادگی بگویید شروع کنید،
06:10
but to sound more advanced you can say  commence to encompass encompass this.
68
370380
8220
اما برای اینکه پیشرفته‌تر به نظر برسید، می‌توانید بگویید شروع کنید تا این را در بر بگیرید. به
06:18
Means to include or contain.
69
378600
2700
معنای شامل کردن یا شامل کردن است.
06:21
Or to cover or surround entirely, For example,  the project scope encompasses a wide range of  
70
381300
9120
یا برای پوشش کامل یا احاطه کامل، به عنوان مثال، دامنه پروژه طیف وسیعی از
06:30
topics related to sustainable development if  it encompasses a wide range of topics related.
71
390420
8280
موضوعات مرتبط با توسعه پایدار را در بر می گیرد، اگر طیف وسیعی از موضوعات مرتبط را در بر گیرد.
06:38
To sustainable development,  
72
398700
1740
برای توسعه پایدار،   به این
06:40
it means that it includes or contains  these topics and the project scope.
73
400440
7080
معنی است که شامل یا شامل این موضوعات و محدوده پروژه است.
06:47
The scope of a project is what  a project will include or cover.
74
407520
7140
دامنه یک پروژه چیزی است که یک پروژه شامل یا پوشش می‌دهد.
06:54
So if it is within the scope,  the project will do it.
75
414660
4620
بنابراین اگر در محدوده باشد، پروژه این کار را انجام خواهد داد.
06:59
If an item is outside of the scope,  well then the project will not do it.
76
419280
5520
اگر موردی خارج از محدوده باشد، پس پروژه آن را انجام نخواهد داد.
07:04
You might need to commence start a new project  
77
424800
4800
ممکن است لازم باشد پروژه جدیدی را شروع کنید
07:09
that encompasses that other item  that contains that other item.
78
429600
5340
که شامل آن مورد  است که شامل آن مورد دیگر است.
07:14
To complement, complement, This means  to enhance or complete something by  
79
434940
7560
برای تکمیل، تکمیل، این به معنای بهبود یا تکمیل چیزی با
07:22
adding an additional item that harmonizes with it.
80
442500
4500
افزودن یک مورد اضافی که با آن هماهنگ است، می باشد.
07:27
In plain English, it means that you add  something that goes well with it that matches it.
81
447780
9360
در انگلیسی ساده، به این معنی است که شما چیزی را اضافه می‌کنید که به خوبی با آن مطابقت دارد.
07:37
For example, the red shoes  complemented her black dress perfectly.
82
457740
7200
برای مثال، کفش‌های قرمز کاملاً مکمل لباس مشکی او بودند.
07:44
She has her black dress well.
83
464940
3480
او لباس مشکی اش را خوب پوشیده است.
07:48
What color harmonizes with black?
84
468420
2940
چه رنگی با مشکی هماهنگ است؟
07:51
What color goes well with black?
85
471360
3660
چه رنگی با مشکی هماهنگ می شود؟
07:55
Red, red and black complement each other.
86
475020
4380
قرمز، قرمز و مشکی مکمل یکدیگر هستند.
07:59
So she chose red shoes to complement her  black dress, to convey, convey this means,  
87
479400
9660
بنابراین او کفش‌های قرمز را برای تکمیل لباس مشکی‌اش، برای انتقال، انتقال این معنی،
08:09
to communicate or express a message or  information, for example the artist.
88
489060
7140
برای برقراری ارتباط یا بیان یک پیام یا اطلاعات، مثلاً هنرمند، انتخاب کرد. از
08:16
Used muted colors to convey a sense  of tranquility in the painting.
89
496200
7800
رنگ‌های خاموش برای انتقال حس آرامش در نقاشی استفاده کرد.
08:26
To convey a certain emotion.
90
506520
3338
برای انتقال یک احساس خاص.
08:29
The artist used these.
91
509858
22
08:29
To communicate that emotion,  to express that emotion.
92
509880
5160
هنرمند از اینها استفاده کرد.
برای انتقال آن احساس، برای بیان آن احساس.
08:35
Muted colors.
93
515040
1440
رنگ های خاموش آیا
08:36
Are very soft colors, tranquility?
94
516480
3480
رنگ های بسیار ملایم، آرامش هستند؟
08:39
That is a feeling of calm.
95
519960
3480
این یک احساس آرامش است.
08:43
So when you look at this painting.
96
523440
2940
بنابراین وقتی به این نقاشی نگاه می کنید.
08:46
The feeling is conveyed.
97
526980
2220
احساس منتقل می شود.
08:49
The feeling is communicated or expressed.
98
529200
3000
احساس منتقل یا بیان می شود.
08:52
To assemble, assemble.
99
532800
2760
مونتاژ کردن، جمع کردن.
08:55
This means to gather.
100
535560
1980
این یعنی جمع کردن.
08:57
Or to put together parts to create a whole.
101
537540
4200
یا کنار هم قرار دادن قطعات برای ایجاد یک کل.
09:01
For example, tomorrow let's assemble in the  conference room to discuss the proposal.
102
541740
8400
برای مثال، بیایید فردا در اتاق کنفرانس جمع شویم تا در مورد پیشنهاد بحث کنیم.
09:10
In this sense, it means to gather.
103
550140
3000
در این معنا به معنای جمع کردن است.
09:13
So when individuals assemble, first  they're individuals, but then the.
104
553140
7740
بنابراین، وقتی افراد جمع می‌شوند، ابتدا افراد هستند، اما بعد.
09:20
Whole is the team, so you  have the individual members.
105
560880
3480
کل تیم است، بنابراین شما اعضای فردی را دارید.
09:24
But then when they assemble, they combine to  form the team, and it can also mean to gather.
106
564360
7620
اما وقتی جمع می‌شوند، ترکیب می‌شوند تا تیم را تشکیل دهند، و همچنین می‌تواند به معنای جمع شدن باشد.
09:31
When people gather, they are individuals  and they come together as a whole.
107
571980
5820
وقتی مردم جمع می‌شوند، فردی هستند و به‌طور کلی دور هم جمع می‌شوند.
09:37
Tomorrow, let's assemble in the  conference room to discuss the proposal.
108
577800
5340
فردا، بیایید در اتاق کنفرانس جمع شویم تا در مورد پیشنهاد بحث کنیم.
09:43
So now you have the 10 most common C1 verbs in the  
109
583140
5700
بنابراین اکنون شما 10 فعل رایج C1 را در
09:48
English language to help you get  to that advanced level in English.
110
588840
4980
زبان انگلیسی دارید تا به شما کمک کند به آن سطح پیشرفته در زبان انگلیسی برسید.
09:53
But how well do you really know these verbs?
111
593820
3900
اما واقعا چقدر این افعال را می دانید؟
09:57
Well, let's find out with a quiz.
112
597720
3660
خوب، بیایید با یک مسابقه دریابیم.
10:01
Here are the questions.
113
601920
1860
در اینجا سؤالات وجود دارد.
10:03
Hit pause.
114
603780
1380
مکث را بزنید.
10:05
Take as much time as you need.
115
605160
2220
هر چقدر که نیاز دارید وقت بگذارید.
10:07
And when you're ready to  see the answers, hit play.
116
607380
3360
و وقتی برای دیدن پاسخ‌ها آماده شدید، روی play ضربه بزنید.
10:13
So how did you do with that quiz?
117
613380
2220
پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟
10:15
Let's find out.
118
615600
1260
بیایید دریابیم.
10:16
Here are the answers.
119
616860
1980
در اینجا پاسخ ها آمده است.
10:18
Hit, pause.
120
618840
1440
ضربه بزنید، مکث کنید.
10:20
Take as much time as you  need to review these answers.
121
620280
3600
به اندازه‌ای که برای مرور این پاسخ‌ها وقت لازم دارید وقت بگذارید.
10:23
And when you're done, hit play.
122
623880
2340
و وقتی کارتان تمام شد، بازی را بزنید.
10:28
Amazing job with that section make.
123
628920
2880
کار شگفت انگیز با آن بخش را ایجاد کنید.
10:31
Sure, you share your score in the comments below  
124
631800
2760
مطمئناً، شما امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید
10:34
and also share your favorite advanced  verb from the list in the comments.
125
634560
6240
و همچنین فعل پیشرفته  مورد علاقه خود را از لیست در نظرات به اشتراک می گذارید.
10:40
And leave an example sentence.
126
640800
1680
و یک جمله مثال بگذارید.
10:42
And now let's.
127
642480
1680
و حالا بیایید.
10:44
Move on to the top ten C1 adverbs.
128
644160
3960
به ده قید برتر C1 بروید.
10:48
Now, before we start, just remember  that adverbs can modify verbs.
129
648120
6420
اکنون، قبل از شروع، فقط به یاد داشته باشید که قیدها می توانند افعال را تغییر دهند.
10:54
Adjectives and other adverbs.
130
654540
3600
صفت ها و سایر قیدها.
10:58
Adverbs are there to add more detail, more  clarity, or to emphasize the word used.
131
658140
8580
قیدها برای افزودن جزئیات بیشتر، وضوح بیشتر یا تأکید بر کلمه استفاده شده وجود دارند.
11:06
In the sentence, adverbs are easy to identify in  
132
666720
4920
در جمله، قیدها به راحتی در
11:11
a sentence because they're commonly  formed by adding ly to the adjective.
133
671640
6840
یک جمله شناسایی می شوند زیرا معمولاً با افزودن ly به صفت تشکیل می شوند.
11:18
With that, let's review the  top ten C1 adverbs incessantly.
134
678480
5940
با آن، بیایید ده قید برتر C1 را بی وقفه مرور کنیم.
11:24
Incessantly this means without  interruption or continuously.
135
684420
6540
بی وقفه این به معنای بدون وقفه یا پیوسته است.
11:30
For.
136
690960
1020
برای.
11:31
The alarm kept ringing incessantly  until she finally woke up, of course.
137
691980
7860
زنگ بی وقفه به صدا در می آمد تا اینکه بالاخره او البته از خواب بیدار شد. می‌توانم
11:39
I could say the alarm kept  ringing until she finally woke up.
138
699840
4920
بگویم زنگ همچنان به صدا در می‌آمد تا اینکه بالاخره او از خواب بیدار شد. قید
11:44
Adverbs are not required in a sentence,  but when I say incessantly you have this.
139
704760
8100
در یک جمله الزامی نیست، اما وقتی می گویم بی وقفه این را دارید.
11:52
Picture in your mind of this.
140
712860
2040
این را در ذهن خود تصور کنید.
11:54
This action happening non-stop continuously,  
141
714900
4620
این عمل بدون وقفه به‌طور پیوسته انجام می‌شود،
11:59
so all of a sudden it sounds a lot more  annoying or frustrating than without the adverb.
142
719520
8760
بنابراین ناگهان بسیار آزاردهنده‌تر یا ناامیدکننده‌تر از بدون قید به نظر می‌رسد.
12:08
The alarm kept ringing incessantly  until she finally woke up.
143
728280
5640
زنگ بی وقفه به صدا در می آمد تا اینکه بالاخره از خواب بیدار شد.
12:13
Inevitably, Inevitably.
144
733920
2460
ناگزیر، ناگزیر.
12:16
That's fun to say.
145
736380
1620
گفتنش جالب است.
12:18
Inevitably this.
146
738000
2160
به ناچار این
12:20
Means certain to happen.
147
740160
2040
یعنی حتما اتفاق می افتد
12:22
So let's take an example with population growth.
148
742860
4080
پس بیایید یک مثال در مورد رشد جمعیت بزنیم.
12:26
I could say with the increasing population,  traffic jams are inevitably becoming more common  
149
746940
9240
می‌توانم بگویم با افزایش جمعیت، ترافیک ناگزیر
12:36
again.
150
756960
660
دوباره رایج‌تر می‌شود. به
12:37
I could simply say traffic  jams are becoming more common.
151
757620
3720
سادگی می توانم بگویم که راه بندان در ترافیک رایج تر می شود.
12:41
But when I add inevitably.
152
761340
2340
اما وقتی به ناچار اضافه کنم.
12:43
It emphasizes.
153
763680
1920
تاکید می کند.
12:45
That, and you know that this  is definitely going to happen.
154
765600
6960
این، و می‌دانید که قطعاً این اتفاق خواهد افتاد.
12:52
This is.
155
772560
1320
این هست.
12:53
Certain to happen and of.
156
773880
2460
مطمئنا اتفاق می افتد و از.
12:56
Course a traffic jam is when you are unable  to move because there are cars all around you.
157
776340
10620
مطمئناً راه بندان زمانی است که نمی‌توانید حرکت کنید زیرا ماشین‌هایی در اطراف شما هستند.
13:06
A traffic jam, something that we  inevitably deal with inordinately.
158
786960
6000
ترافیک، چیزی که ناگزیر با آن به طور غیرمنتظره برخورد می کنیم.
13:12
Inordinately, this means excessively or  
159
792960
5460
به طور غیرمعمول، این به این معنی است که بیش از حد یا به
13:18
unusually, for example, he was  inordinately excited about his.
160
798420
5880
طور غیرمعمول، برای مثال، او به طور غیرمعمول در مورد خود هیجان زده بود.
13:24
Art exhibition, of course, you expect.
161
804300
3360
نمایشگاه هنر، البته، شما انتظار دارید.
13:27
Someone to be excited about their art,  expedition or any sort of event or presentation.
162
807660
9600
کسی که درباره هنر، اکسپدیشن یا هر نوع رویداد یا ارائه خود هیجان زده شود.
13:37
But if you say he was inordinately.
163
817260
2940
اما اگر می گویید او غیرعادی بود.
13:40
Excited all of a sudden.
164
820200
2280
یکدفعه هیجان زده شد.
13:42
I don't think this is a good thing because  it means there is too much excitement.
165
822480
7140
فکر نمی‌کنم این چیز خوبی باشد، زیرا به این معنی است که هیجان بیش از حد وجود دارد.
13:49
The amount of excitement is not appropriate  to the situation, so this is how.
166
829620
7740
میزان هیجان متناسب با موقعیت نیست، بنابراین اینگونه است.
13:57
Adverbs are so valuable because they can really  change the overall meaning of a sentence.
167
837360
6360
قیدها بسیار ارزشمند هستند زیرا واقعاً می توانند معنای کلی یک جمله را تغییر دهند.
14:03
He was inordinately excited about his  upcoming art exhibition, and maybe you were.
168
843720
8460
او در مورد نمایشگاه هنری آینده‌اش بسیار هیجان‌زده بود و شاید شما هم هیجان‌زده بودید.
14:12
Inordinately upset about making a mistake.
169
852180
4140
بی اندازه از اشتباه کردن ناراحت است.
14:16
In English it's normal to make mistakes,  but the amount of upset that you became was.
170
856320
7800
در انگلیسی اشتباه کردن طبیعی است، اما میزان ناراحتی شما بسیار زیاد بود.
14:24
Too much, given the situation.
171
864120
2880
با توجه به شرایط خیلی زیاد.
14:27
Magnanimously.
172
867000
1920
بزرگوارانه
14:28
Magnanimously.
173
868920
1800
بزرگوارانه
14:30
That's a long word.
174
870720
1860
این یک کلمه طولانی است.
14:32
Magnanimously.
175
872580
2040
بزرگوارانه
14:34
This means in a generous.
176
874620
2640
این به معنی در سخاوتمندانه.
14:37
And forgiving way.
177
877260
2220
و راه بخشش
14:39
For.
178
879480
780
برای.
14:40
Example, my old boss was magnanimously friendly  after he found out I started my own company.
179
880260
8880
برای مثال، رئیس قدیمی من بعد از اینکه فهمید شرکت خودم را راه‌اندازی کرده‌ام، بسیار مهربان بود.
14:49
So I was working for this  company, but then I quit.
180
889140
4740
بنابراین من برای این شرکت کار می‌کردم، اما بعد از آن استعفا دادم.
14:53
I left.
181
893880
960
من رفتم.
14:54
And I started my own company that's going to  compete directly with the existing company.
182
894840
6960
و شرکت خودم را راه‌اندازی کردم که مستقیماً با شرکت موجود رقابت خواهد کرد.
15:01
So you would expect that?
183
901800
2700
پس انتظار آن را دارید؟
15:04
My boss, My previous boss.
184
904500
2520
رئیس من، رئیس قبلی من.
15:07
My old boss.
185
907020
1200
رئیس قدیمی من
15:08
Would be upset, but he was friendly,  
186
908220
3720
ناراحت می‌شوم، اما او دوستانه بود،
15:11
so I can say magnanimously friendly to show  that he was friendly in a forgiving way.
187
911940
7620
بنابراین می‌توانم بگویم بزرگوارانه دوستانه بود تا نشان دهم که به روشی بخشنده رفتار دوستانه‌ای داشت.
15:19
He wanted to show that he wasn't  upset because I left and started.
188
919560
5220
او می خواست نشان دهد که ناراحت نیست چون من رفتم و شروع کردم.
15:24
My own company, ostensibly.
189
924780
2640
ظاهرا شرکت خودم
15:27
Ostensibly, this means  appearing as one thing when it.
190
927420
6300
ظاهراً این به این معنی است که وقتی آن را به عنوان یک چیز نشان می‌دهد.
15:33
Is really something else?
191
933720
1920
آیا واقعا چیز دیگری است؟
15:35
For example.
192
935640
1260
مثلا.
15:36
He was obstensively happy, so I  know that he's appearing happy,  
193
936900
5640
او به شدت خوشحال بود، بنابراین می دانم که او خوشحال به نظر می رسد،
15:42
but there's really something else  so in reality he isn't happy.
194
942540
6960
اما واقعاً چیز دیگری وجود دارد، بنابراین در واقعیت او خوشحال نیست.
15:49
I know that because I said.
195
949500
2280
این را می دانم چون گفتم.
15:51
Obstensively happy, he was  obstensively happy about the news,  
196
951780
5880
به شدت خوشحال بود، او به شدت از این خبر خوشحال بود،
15:58
but deep down he was really worried.
197
958200
3840
اما عمیقاً نگران بود.
16:02
So he appeared happy, but in  reality he's worried deep.
198
962040
6660
بنابراین او خوشحال به نظر می رسید، اما در واقعیت عمیقاً نگران است.
16:08
Down that represents the feelings  on the inside that we generally.
199
968700
4680
پایین نشان دهنده احساسات درونی است که ما عموماً داریم. برای
16:13
Don't show to the public perpetually, perpetually.
200
973380
5040
همیشه، همیشه به مردم نشان ندهید.
16:19
This means constantly or continuously  over a long period of time.
201
979140
6240
این بدان معناست که به طور مداوم یا پیوسته در یک دوره زمانی طولانی.
16:25
For example.
202
985380
1020
مثلا.
16:26
She's perpetually late.
203
986400
2220
او دائماً دیر می کند.
16:28
This is not a good thing.
204
988620
1980
این چیز خوبی نیست.
16:30
Because if you said she's late,  well, that simply means she's late.
205
990600
5220
زیرا اگر گفتید او دیر کرده است، خوب، به سادگی به این معنی است که او دیر کرده است.
16:35
Right now in this specific situation,  
206
995820
2880
در حال حاضر در این موقعیت خاص،
16:38
but if I add the adverb perpetually,  I know it means constantly, which is.
207
998700
7080
اما اگر قید را دائماً اضافه کنم، می‌دانم که معنی آن دائماً است، که همینطور است.
16:45
All the time.
208
1005780
1080
همیشه.
16:46
It's a reoccurring action, or  continuously over a long period of time.
209
1006860
5700
این یک اقدام تکرارشونده یا به طور مداوم در یک دوره زمانی طولانی است.
16:52
She's perpetually late.
210
1012560
2400
او دائماً دیر می کند.
16:54
Not a good thing.
211
1014960
2220
چیز خوبی نیست
16:57
Precariously.
212
1017180
1620
به طور متزلزل
16:58
Precariously this means  dangerously or in an unstable.
213
1018800
6960
بطور متزلزل این به معنای خطرناک یا ناپایدار است.
17:05
Way for example.
214
1025760
1800
برای مثال راه.
17:07
The hiker walked precariously  along the edge of the Cliff.
215
1027560
7320
کوهنورد با بی ثباتی در امتداد لبه صخره قدم زد.
17:14
So there's an edge of a Cliff.
216
1034880
2160
بنابراین لبه یک صخره وجود دارد.
17:17
That's already a dangerous situation.
217
1037040
3660
این در حال حاضر یک وضعیت خطرناک است.
17:20
But if he's walking precariously, it means he's  walking in an unstable way, so he's walking like.
218
1040700
8940
اما اگر به‌طور نامطمئنی راه می‌رود، به این معنی است که به‌طور ناپایدار راه می‌رود، بنابراین مانند راه می‌رود.
17:29
This or a dangerous way.
219
1049640
2400
این یا یک راه خطرناک
17:32
He's extremely close to the edge  of the Cliff, superfluously.
220
1052040
6780
او بسیار به لبه صخره نزدیک است، بی‌اندازه.
17:38
This is also fun to say superfluously.
221
1058820
3900
گفتن این موضوع نیز مفرح است.
17:42
This means in an unnecessary  or excessive manner, So.
222
1062720
6120
این به معنای غیر ضروری یا بیش از حد است، بنابراین.
17:48
Too much?
223
1068840
960
خیلی زیاد؟
17:49
Too much beyond what is.
224
1069800
3000
خیلی فراتر از چیزی که هست
17:53
For example.
225
1073340
1260
مثلا.
17:54
The report was superfluously  long, so reports can be long,  
226
1074600
6360
گزارش بیش از حد طولانی بود، بنابراین گزارش‌ها می‌توانند طولانی باشند،
18:00
but if you say it was superfluously  long, it means unnecessarily long.
227
1080960
5820
اما اگر می‌گویید بیش از حد طولانی بود، به معنای طولانی بودن غیرضروری است.
18:06
They made one section of the report 10.
228
1086780
3780
آنها یک بخش از گزارش را 10.
18:10
Pages when it could have easily been one page.
229
1090560
4320
صفحاتی کردند که به راحتی می توانست یک صفحه باشد.
18:15
So hopefully you don't think that  this video is superfluously long.
230
1095420
6060
بنابراین امیدوارم فکر نکنید که این ویدیو زیاد طولانی است. بیش
18:21
Excessively long too.
231
1101480
2940
از حد طولانی است.
18:24
Long than needed, wanted, or desired.
232
1104420
3780
طولانی تر از آنچه مورد نیاز، خواسته یا مطلوب است.
18:28
Unanimously, unanimously, this means  with complete agreement of all.
233
1108200
7440
به اتفاق آرا، به اتفاق آرا، این یعنی با توافق کامل همه.
18:35
Parties involved, so everyone  agrees with the same thing, they.
234
1115640
7020
طرفین درگیر، بنابراین همه با یک چیز موافق هستند، آنها.
18:42
All agree, yes, or they all.
235
1122660
2880
همه موافق هستند، بله، یا همه آنها.
18:45
No, or they all agree.
236
1125540
1980
نه، یا همه آنها موافق هستند.
18:47
Some other decision.
237
1127520
1560
یه تصمیم دیگه
18:49
For example, the board members  unanimously approved the annual report.
238
1129080
6840
برای مثال، اعضای هیئت مدیره به اتفاق آرا گزارش سالانه را تأیید کردند.
18:55
This means that every board  member said yes, I approve.
239
1135920
6660
این بدان معناست که همه اعضای هیئت مدیره گفتند بله، من تأیید می کنم.
19:02
They unanimously approved vehemently.
240
1142580
4080
آنها به اتفاق آرا به شدت تایید کردند.
19:06
Vehemently.
241
1146660
1440
به شدت.
19:08
This means in a strong and.
242
1148100
3060
این به معنی در قوی و.
19:11
Emotional way.
243
1151160
1500
راه احساسی
19:12
For example, she vehemently opposed the idea of.
244
1152660
4740
برای مثال، او به شدت با این ایده مخالفت کرد.
19:17
Relocating to a new city when you relocate,  
245
1157400
4860
نقل مکان به یک شهر جدید هنگام نقل مکان،   به این
19:22
it means you permanently move from where  you live now to a different location.
246
1162260
6720
معنی است که برای همیشه از جایی که اکنون زندگی می‌کنید به مکان دیگری نقل مکان می‌کنید.
19:28
So she opposed this idea.
247
1168980
3360
بنابراین او با این ایده مخالفت کرد.
19:32
She didn't want to relocate, but if I.
248
1172340
3120
او نمی‌خواست جابه‌جا شود، اما اگر
19:35
Say she vehemently opposed, you  know, it was with strong emotion.
249
1175460
5820
بگویم که به شدت مخالفت کرد، می‌دانید که با احساسات شدید بود.
19:41
She feels very strongly that she  doesn't want to move to relocate.
250
1181280
7020
او به شدت احساس می‌کند که نمی‌خواهد برای نقل مکان نقل مکان کند.
19:48
She vehemently opposed.
251
1188300
2460
او به شدت مخالفت کرد.
19:50
Relocating to a new city,  so now you have 10 advanced.
252
1190760
6060
در حال نقل مکان به یک شهر جدید، بنابراین اکنون 10 مورد پیشرفته دارید.
19:56
Adverbs in your vocabulary to help  you sound fluent and advanced.
253
1196820
4860
قیدهایی در واژگان شما که به شما کمک می‌کنند روان و پیشرفته به نظر برسید.
20:01
At that C1 level.
254
1201680
1920
در آن سطح C1.
20:03
So let's find out how well you  know these adverbs with a quiz.
255
1203600
5460
بنابراین بیایید با یک مسابقه دریابیم که چقدر این قیدها را می‌شناسید.
20:09
Here are the questions.
256
1209060
1920
در اینجا سؤالات وجود دارد.
20:10
Hit, pause.
257
1210980
1140
ضربه بزنید، مکث کنید.
20:12
Take.
258
1212120
420
20:12
As much time as you need.
259
1212540
1680
بگیر.
به همان اندازه که نیاز دارید.
20:14
And when you're ready to  see the answers, hit play.
260
1214220
3000
و وقتی برای دیدن پاسخ‌ها آماده شدید، روی play ضربه بزنید.
20:20
So how'd you do with that quiz?
261
1220040
1860
پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟
20:21
Well, let's find out.
262
1221900
1860
خب بیایید بفهمیم
20:23
Here are the answers.
263
1223760
1860
در اینجا پاسخ ها آمده است.
20:25
Hit pause.
264
1225620
960
مکث را بزنید.
20:26
Review them.
265
1226580
960
آنها را مرور کنید.
20:27
And when you're ready to move on, hit play.
266
1227540
2760
و هنگامی که برای حرکت آماده شدید، بازی را بزنید.
20:33
You're doing great.
267
1233120
1320
تو داری عالی انجامش میدی.
20:34
Make sure you share your score and  again share your favorite adverb.
268
1234440
4320
مطمئن شوید که امتیاز خود را به اشتراک گذاشته اید و دوباره قید مورد علاقه خود را به اشتراک بگذارید.
20:38
Leave an example sentence and let's move on.
269
1238760
2940
یک جمله مثال بگذارید و ادامه دهیم.
20:41
To the top 10 most common C.
270
1241700
3180
به 10 مورد از رایج ترین C.
20:44
One nouns disparity, disparity.
271
1244880
4140
یک اسم تفاوت، نابرابری.
20:49
This is a noticeable difference  or inequality between things,  
272
1249020
5520
این یک تفاوت یا نابرابری قابل توجه بین چیزها است، به عنوان مثال،
20:54
often in terms of quantity,  quality or status, for example.
273
1254540
6180
اغلب از نظر کمیت، کیفیت یا وضعیت.
21:00
There is a significant disparity in income  levels between the rich and poor in this city.
274
1260720
9180
تفاوت قابل توجهی در سطح درآمد بین افراد ثروتمند و فقیر در این شهر وجود دارد.
21:09
Remember grammatically that we're talking  about nouns, so pay attention to if the  
275
1269900
6660
از نظر دستوری به یاد داشته باشید که ما درباره اسم ها صحبت می کنیم، بنابراین توجه کنید که آیا
21:16
noun requires an article, or if not, because  it's either an exception or it's uncountable.
276
1276560
8100
اسم به مقاله نیاز دارد یا نه، زیرا این یک استثنا است یا غیرقابل شمارش.
21:24
In this case, we have a disparity.
277
1284660
3960
در این مورد، ما یک نابرابری داریم. به
21:28
We need an article.
278
1288620
1860
یک مقاله نیاز داریم
21:30
There is a modifier, a significant disparity.
279
1290480
4500
یک اصلاح کننده وجود دارد، یک اختلاف قابل توجه.
21:35
The article is conjugated  with the modifier, so if.
280
1295580
5160
مقاله با اصلاح کننده ترکیب شده است، بنابراین اگر.
21:40
You need a or and it depends on what  directly comes after the article.
281
1300740
6180
شما به یک یا و بستگی دارد که مستقیماً بعد از مقاله چه چیزی می آید.
21:46
A significant disparity.
282
1306920
2340
یک اختلاف قابل توجه
21:49
Resilience.
283
1309260
1020
تاب آوری.
21:50
Resilience.
284
1310280
1380
تاب آوری.
21:51
This is a concept and it's when you can recover  
285
1311660
5220
این یک مفهوم است و برای مثال زمانی است که می‌توانید
21:56
quickly from challenges or  difficulties, for example.
286
1316880
4800
به سرعت از چالش‌ها یا مشکلات بازیابی کنید.
22:01
The community's resilience  was evident in how quickly  
287
1321680
5640
انعطاف پذیری جامعه در سرعت
22:07
they rebuilt after the devastating earthquake.
288
1327320
4440
بازسازی آنها پس از زلزله ویرانگر آشکار بود.
22:11
So there was this.
289
1331760
1320
بنابراین این وجود داشت.
22:13
Devastating earthquake that  destroyed the homes but the city's.
290
1333080
5460
زلزله ویرانگری که خانه‌ها را ویران کرد اما خانه‌های شهر.
22:19
Their ability to recover quickly from  challenges or difficulties allow them  
291
1339260
6360
توانایی آن‌ها برای بازیابی سریع از چالش‌ها یا مشکلات به آن‌ها اجازه می‌دهد
22:25
to rebuild the home and notice  that the resilience it belongs to.
292
1345620
7020
خانه را بازسازی کنند و متوجه شوند که انعطاف‌پذیری به آن تعلق دارد.
22:32
The city, This city's resilience, Dilemma.
293
1352640
4440
شهر، تاب آوری این شهر، معضل.
22:37
Dilemma.
294
1357080
1200
دوراهی.
22:38
That's fun to say.
295
1358280
1380
گفتنش جالب است.
22:39
Dilemma.
296
1359660
1140
دوراهی.
22:40
This is a difficult situation or  problem where a choice must be  
297
1360800
7020
این یک موقعیت یا مشکل دشوار است که در آن باید
22:47
made between two options, but  they're equally undesirable.
298
1367820
5220
بین دو گزینه انتخاب کرد، اما آنها به همان اندازه نامطلوب هستند.
22:53
So both of the options aren't very good,  but you have to make a decision that's.
299
1373040
7620
بنابراین هر دو گزینه خیلی خوب نیستند، اما باید تصمیم بگیرید که همینطور است.
23:00
A dilemma.
300
1380660
1080
یک معضل
23:01
And notice that article a dilemma.
301
1381740
3060
و توجه کنید که مقاله یک معضل است.
23:04
For example, she faced A dilemma  between taking a high paying job  
302
1384800
5940
برای مثال، او با دوراهی بین انتخاب شغلی با درآمد بالا مواجه شد که از آن
23:10
she didn't enjoy or pursuing her passion  for art, but with an uncertain income.
303
1390740
7560
لذت نمی‌برد یا علاقه‌اش به هنر را دنبال می‌کرد، اما با درآمد نامشخصی.
23:18
So she can take the high paying  job, but she doesn't like it.
304
1398840
4080
بنابراین او می‌تواند شغل پردرآمد را قبول کند ، اما آن را دوست ندارد.
23:22
Or she can pursue art, but there's no money.
305
1402920
3480
یا می تواند هنر را دنبال کند، اما پولی وجود ندارد.
23:26
So that's a dilemma because both of those options.
306
1406400
3960
بنابراین این یک معضل است زیرا هر دوی این گزینه ها هستند.
23:30
Have undesirable qualities.
307
1410360
2880
دارای صفات نامطلوب
23:33
Endeavor.
308
1413240
1140
تلاش کنید.
23:34
Endeavor.
309
1414380
1260
تلاش کنید.
23:35
This is a serious or determined  effort to achieve something,  
310
1415640
4980
این یک تلاش جدی یا مصمم برای دستیابی به چیزی است،
23:40
especially something challenging or worthwhile.
311
1420620
3780
مخصوصاً چیزی که چالش برانگیز یا ارزشمند است.
23:44
For example, the team made every endeavor  to complete the project ahead of schedule.
312
1424400
7200
برای مثال، تیم تمام تلاش خود را انجام داد تا پروژه را زودتر از موعد مقرر تکمیل کند. در
23:51
Notice here, because it's a  noun, we sometimes require  
313
1431600
4440
اینجا توجه کنید، چون یک اسم است، گاهی اوقات
23:56
other grammatical structures to make it complete.
314
1436040
3780
برای کامل کردن آن به ساختارهای دستوری دیگری نیاز داریم.
23:59
And here.
315
1439820
960
و اینجا.
24:00
You make an endeavor.
316
1440780
2220
شما تلاش می کنید.
24:03
Otherwise, we could actually  use endeavor as a verb.
317
1443000
6060
در غیر این صورت، می‌توانیم از تلاش به عنوان فعل استفاده کنیم.
24:09
The team endeavored to complete the project.
318
1449060
5040
تیم برای تکمیل پروژه تلاش کرد.
24:14
But this lesson is teaching you nouns.
319
1454100
3900
اما این درس به شما اسامی را آموزش می دهد.
24:18
And in this case, endeavor is also a noun.
320
1458000
3600
و در این صورت اهتمام هم اسم است.
24:21
But you make an endeavor.
321
1461600
2700
اما شما تلاش می کنید.
24:24
In this example, it's made every endeavor.
322
1464300
4200
در این مثال، تمام تلاش خود را انجام داده است.
24:28
So we have our verb make in the past.
323
1468500
3120
بنابراین ما فعل خود را make در گذشته داریم.
24:31
Simple.
324
1471620
360
24:31
And because every implies there was more  than one, we don't have an article made.
325
1471980
8820
ساده.
و از آنجایی که هر یک نشان می‌دهد بیش از یک مورد وجود دارد، مقاله‌ای ساخته نشده است.
24:40
Every endeavor but endeavor is a.
326
1480800
4020
هر تلاشی به جز تلاش یک است.
24:44
Down that doesn't take a plural form, so the  noun is plural, but we don't add an S to it.
327
1484820
8280
پایین که شکل جمع ندارد، بنابراین اسم جمع است، اما S به آن اضافه نمی‌کنیم.
24:53
Inclination.
328
1493100
1260
تمایل.
24:54
Inclination.
329
1494360
1680
تمایل.
24:56
This is a natural tendency or  preference towards something.
330
1496040
5280
این یک تمایل یا ترجیح طبیعی نسبت به چیزی است.
25:01
His inclination towards music led him to  pursue a career as a professional musician.
331
1501320
7740
تمایل او به موسیقی باعث شد تا به عنوان یک نوازنده حرفه‌ای به دنبال شغلی باشد.
25:09
So he has a natural tendency towards music.
332
1509060
4680
بنابراین او گرایش طبیعی به موسیقی دارد.
25:13
Or simply he has a preference.
333
1513740
2820
یا به سادگی او یک ترجیح دارد.
25:16
And because of that preference, he's  pursuing a career as a musician.
334
1516560
5400
و به دلیل این ترجیح، او به‌عنوان موسیقی‌دان به دنبال حرفه‌ای است.
25:21
His inclination and noted.
335
1521960
3150
تمایل او و متذکر شد.
25:25
Is the inclination belongs to him,  his inclination towards music.
336
1525110
6570
آیا گرایش متعلق به اوست، گرایش او به موسیقی.
25:31
Catalyst catalyst.
337
1531680
3000
کاتالیزور کاتالیست.
25:34
A catalyst is something that speeds up  
338
1534680
3480
کاتالیزور چیزی است که به
25:38
a significant change or that  causes a significant change.
339
1538160
5280
یک تغییر قابل توجه سرعت می بخشد یا باعث ایجاد یک تغییر قابل توجه می شود.
25:43
For example, the new technology served  
340
1543440
3960
برای مثال، فناوری جدید
25:47
as a catalyst for the company's rapid  expansion into international markets.
341
1547400
7020
به عنوان یک کاتالیزور برای گسترش سریع شرکت به بازارهای بین‌المللی عمل کرد.
25:54
So in this case, the catalyst  is the new technology  
342
1554420
5400
بنابراین در این مورد، کاتالیزور فناوری جدید است
26:00
and the new technology allowed the company to  speed up a significant change, which in this  
343
1560960
8880
و فناوری جدید به شرکت اجازه می‌دهد تا یک تغییر قابل توجه را سرعت بخشد، که در این
26:09
case is expanding into international markets  or it simply caused that significant change.
344
1569840
8700
مورد در حال گسترش به بازارهای بین‌المللی است یا به سادگی باعث آن تغییر قابل توجهی شده است.
26:18
So either they were in the process  of doing this, or they started it.
345
1578540
6060
بنابراین یا در حال انجام این کار بودند، یا آن را شروع کردند.
26:24
As a new project, but the new  technology was the catalyst it.
346
1584600
7320
به عنوان یک پروژه جدید، اما فناوری جدید کاتالیزور آن بود.
26:31
Sped it up or it caused it?
347
1591920
3540
تسریع کرد یا باعث شد؟
26:35
This position.
348
1595460
1320
این موقعیت.
26:37
Disposition.
349
1597560
1320
وضع.
26:38
This is a person's inherent  qualities of mind and character.
350
1598880
5580
این ویژگی‌های ذاتی ذهن و شخصیت یک فرد است.
26:44
Or you can think of it as  one's temperament or nature.
351
1604460
4260
یا می‌توانید آن را به‌عنوان خلق و خو یا طبیعت خود در نظر بگیرید.
26:48
For example, her cheerful disposition made her  a joy to be around even in difficult situations.
352
1608720
8640
به‌عنوان مثال، خلق و خوی شاد او باعث می‌شد حتی در موقعیت‌های سخت در کنار هم باشد.
26:57
So here her disposition.
353
1617360
2760
بنابراین در اینجا منش او.
27:00
Disposition is the noun, and it simply  represents her character, her personality.
354
1620120
7200
منش یک اسم است، و به سادگی شخصیت، شخصیت او را نشان می دهد.
27:07
And then we have an adjective,  her cheerful disposition,  
355
1627320
4980
و سپس ما یک صفت داریم،  خلق و خوی شاد او،
27:12
and in that case it sounds  like a positive disposition.
356
1632900
3780
و در آن صورت به نظر می‌رسد که یک حالت مثبت است.
27:16
But somebody could have a negative disposition.
357
1636680
3600
اما ممکن است یک نفر روحیه منفی داشته باشد.
27:20
His angry disposition made him a negative person  
358
1640280
6300
حالت خشمگین او او را به فردی منفی تبدیل کرد
27:26
to be around to completely change the  example to the opposite connotation.
359
1646580
6900
تا در اطراف باشد تا مثال را کاملاً به معنای مخالف تغییر دهد.
27:33
Connotation.
360
1653480
1500
مفهوم.
27:34
This is the emotional or cultural associations  that a word has beyond is literal meaning.
361
1654980
9600
این پیوندهای عاطفی یا فرهنگی است که یک کلمه فراتر از آن معنای تحت اللفظی دارد.
27:44
So let's take the word home literally.
362
1664580
3780
پس بیایید کلمه خانه را به معنای واقعی کلمه بگیریم.
27:48
A home is where you live.
363
1668360
3360
خانه جایی است که شما در آن زندگی می کنید.
27:51
That's the literal meaning.
364
1671720
1740
معنی تحت اللفظی همین است.
27:53
Well, what other connotations are there with the?
365
1673460
4440
خوب، چه معانی دیگری با آن وجود دارد؟
27:57
Word home, we could say the word home has  positive connotations of warmth and security.
366
1677900
7500
کلمه خانه، می‌توان گفت که کلمه خانه دارای معانی مثبت گرما و امنیت است.
28:05
So that's the emotional characteristics.
367
1685400
3660
بنابراین این ویژگی های عاطفی است.
28:09
That the word has beyond is literal meaning.
368
1689060
4680
این که کلمه فراتر از آن است، معنای لغوی است.
28:13
That's the connotation controversy controversy.
369
1693740
4980
این بحث مناقشه مفهومی است.
28:18
I'm sure you know this one.
370
1698720
2280
من مطمئنم که شما این یکی را می شناسید.
28:21
This is a prolonged public dispute or debate,  
371
1701000
4500
این یک مناقشه یا بحث عمومی طولانی مدت است که
28:25
often involving opposing  views or conflicting opinions.
372
1705500
4740
اغلب شامل نظرات مخالف یا نظرات متضاد است.
28:30
For example, the new government policy  sparked A controversy among citizens  
373
1710240
7080
به‌عنوان مثال، سیاست جدید دولت، جنجال‌هایی را در میان شهروندان
28:37
and politicians alike sparked a controversy.
374
1717320
4320
و سیاستمداران به راه انداخت.
28:41
Here, the word spark simply means created.
375
1721640
4020
در اینجا کلمه اسپارک به سادگی به معنای ایجاد شده است.
28:45
The controversy only exists  because of this new policy.
376
1725660
5400
مناقشه فقط به دلیل این سیاست جدید وجود دارد.
28:51
And remember, the controversy is that there are.
377
1731060
4200
و به یاد داشته باشید، بحث این است که وجود دارد.
28:55
Opposing views, conflicting ideas.
378
1735260
3000
نظرات مخالف، عقاید متضاد.
28:58
So there's going to be some sort of debate.
379
1738260
2820
بنابراین یک نوع بحث وجود دارد.
29:01
And is going to be a prolonged debate, a  longer than usual debate, because it's a.
380
1741080
8820
و یک بحث طولانی خواهد بود، یک بحث طولانی تر از حد معمول، زیرا این یک بحث است.
29:10
Inference.
381
1750620
1620
استنتاج
29:12
Inference.
382
1752240
1320
استنتاج
29:13
This is a conclusion reached based on evidence  and reasoning rather than direct observation.
383
1753560
9000
این نتیجه گیری بر اساس شواهد و استدلال به جای مشاهده مستقیم است.
29:22
So I could look at something  and reach a conclusion.
384
1762560
4800
بنابراین می‌توانم به چیزی نگاه کنم و به نتیجه برسم.
29:27
That's direct observation.
385
1767360
2520
این مشاهده مستقیم است.
29:30
But maybe I don't have the advantage of looking  
386
1770480
3180
اما شاید من مزیت نگاه کردن
29:33
at something, so I have to use evidence  and reasoning to reach that conclusion.
387
1773660
7740
به چیزی را نداشته باشم، بنابراین برای رسیدن به آن نتیجه باید از شواهد و استدلال استفاده کنم.
29:41
That's inference.
388
1781400
1680
این استنباط است.
29:43
This is something that detectives do.
389
1783080
3060
این کاری است که کارآگاهان انجام می دهند.
29:46
Because detectives don't always get to simply  look at something to directly observe it.
390
1786140
7440
زیرا کارآگاه‌ها همیشه نمی‌توانند به سادگی به چیزی نگاه کنند تا مستقیماً آن را مشاهده کنند.
29:53
For example, from the clues provided, so the.
391
1793580
5160
به عنوان مثال، از سرنخ های ارائه شده، بنابراین.
29:58
That's the reasoning and the  evidence from the clues provided.
392
1798740
4800
این استدلال و شواهد از سرنخ های ارائه شده است.
30:03
The detective made a crucial  inference about the suspects location.
393
1803540
6360
کارآگاه استنباط مهمی درباره محل مظنونان انجام داد.
30:09
So the detective reached a conclusion about  the suspects location not based on observation,  
394
1809900
7080
بنابراین کارآگاه به نتیجه‌ای رسید که مکان مظنون‌ها بر اساس مشاهده نیست،
30:16
because if you could observe where a suspect is,  
395
1816980
3600
زیرا اگر می‌توانستید مکان مظنون را مشاهده کنید،
30:20
well then you would know  exactly where that person is.
396
1820580
4140
پس می‌دانید دقیقاً آن شخص کجاست.
30:24
But the detective didn't know.
397
1824720
2160
اما کارآگاه نمی دانست.
30:26
He had to use inference, the  clues, to determine that.
398
1826880
5100
او باید از استنتاج، سرنخ‌ها برای تعیین آن استفاده می‌کرد.
30:32
So now you know the top ten C1 nouns, but  how well do you truly know these nouns?
399
1832880
8340
بنابراین اکنون ده اسم برتر C1 را می‌شناسید، اما چقدر این اسم‌ها را واقعاً می‌شناسید؟
30:41
Let's find out with a quiz.
400
1841220
2640
بیایید با یک مسابقه دریابیم.
30:43
So here are the questions.
401
1843860
1800
بنابراین سؤالات اینجا هستند.
30:45
Hit pause.
402
1845660
1200
مکث را بزنید.
30:46
Take as much time as you need, and when  you're ready to see the answers, hit play.
403
1846860
4980
به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی برای دیدن پاسخ‌ها آماده شدید، روی play ضربه بزنید.
30:53
So how do you do with that quiz?
404
1853760
1860
پس چگونه با آن مسابقه کار می کنید؟
30:55
Well, let's find out.
405
1855620
1680
خب بیایید بفهمیم
30:57
Here are the answers.
406
1857300
1920
در اینجا پاسخ ها آمده است.
30:59
Hit, pause.
407
1859220
1140
ضربه بزنید، مکث کنید.
31:00
Take as much time as you  need to review the answers,  
408
1860360
3180
به اندازه‌ای که برای مرور پاسخ‌ها وقت لازم دارید وقت بگذارید ،
31:03
and when you're ready to continue, hit play.
409
1863540
2820
و وقتی برای ادامه آماده شدید، روی play ضربه بزنید.
31:09
You're doing such a great job.
410
1869120
1860
تو داری کار بزرگی انجام میدی
31:10
Share your score, leave your favorite noun with an  example sentence, and finally, let's move on to.
411
1870980
7380
امتیاز خود را به اشتراک بگذارید، اسم مورد علاقه خود را با یک جمله مثال بگذارید، و در نهایت، بیایید به ادامه مطلب برویم.
31:18
The top ten C1 adjectives.
412
1878360
2640
ده صفت برتر C1.
31:21
An adjective modifies a noun or a pronoun.
413
1881540
4920
یک صفت اسم یا ضمیر را تغییر می دهد.
31:26
It provides additional information  about the noun or the pronoun,  
414
1886460
5220
اطلاعات بیشتری درباره اسم یا ضمیر،
31:31
such as the size, color,  shape, quantity, or quality.
415
1891680
7020
مانند اندازه، رنگ، شکل، کمیت یا کیفیت ارائه می‌کند.
31:38
Ultimately, adjectives help make this  sentence more descriptive and interesting.
416
1898700
6480
در نهایت، صفت‌ها به توصیفی‌تر و جالب‌تر شدن این جمله کمک می‌کنند.
31:45
And they'll help you sound very  fluent and advanced in English.
417
1905180
5340
و آنها به شما کمک می‌کنند در زبان انگلیسی بسیار روان و پیشرفته صحبت کنید.
31:50
So let's get started with the  10 most common C1 adjectives.
418
1910520
4920
پس بیایید با 10 صفت رایج C1 شروع کنیم.
31:55
Ubiquitous, ubiquitous.
419
1915440
2940
همه جا حاضر، همه جا حاضر.
31:58
This means present, found,  or appearing everywhere.
420
1918380
5760
این به معنای حضور، یافتن، یا ظاهر شدن در همه جا است.
32:04
For example, smartphones are ubiquitous devices.
421
1924140
4920
به عنوان مثال، گوشی های هوشمند دستگاه هایی هستند که همه جا حاضر هستند.
32:09
They're found everywhere.
422
1929060
2520
همه جا پیدا میشن
32:11
They're found in every home, every office.
423
1931580
3420
آنها در هر خانه و هر دفتری یافت می شوند.
32:15
So we can say smartphones are ubiquitous  devices in every home and office.
424
1935000
6960
بنابراین می‌توانیم بگوییم که تلفن‌های هوشمند دستگاه‌هایی هستند که همه جا در هر خانه و اداره‌ای وجود دارند.
32:22
Paramount, Paramount when something is.
425
1942680
4080
پارامونت، پارامونت وقتی چیزی هست.
32:27
It means it's more important than anything else.
426
1947360
4500
یعنی مهمتر از هر چیز دیگری است.
32:31
In emergency situations, the safety of the  passengers is paramount to the airline crew.
427
1951860
8280
در شرایط اضطراری، ایمنی مسافران برای خدمه هواپیمایی مهم است.
32:40
So you know the safety of the passengers  is important to the airline crew,  
428
1960140
6600
بنابراین می‌دانید که ایمنی مسافران برای خدمه هواپیمایی مهم است،
32:46
but by including the adjective paramount, you  know it's more important than anything else.
429
1966740
7560
اما با قرار دادن صفت اصلی، می‌دانید که از هر چیز دیگری مهم‌تر است.
32:54
So the safety of the the passengers is more  important than protecting the actual airplane.
430
1974300
7560
بنابراین ایمنی مسافران مهم‌تر از محافظت از هواپیمای واقعی است.
33:01
The safety of the passengers is paramount.
431
1981860
3720
امنیت مسافران در درجه اول اهمیت قرار دارد.
33:05
Vast, vast.
432
1985580
2820
وسیع، وسیع.
33:08
This means a very great extent or quantity.
433
1988400
5640
این به معنای میزان یا مقدار بسیار زیادی است.
33:14
So when I hear vast, I know  that the extent is very great.
434
1994040
7740
بنابراین وقتی حجم وسیعی را می‌شنوم، می‌دانم که میزان آن بسیار عالی است.
33:21
For example, the Sahara desert  is a vast expanse of sand dunes.
435
2001780
6540
برای مثال، صحرای صحرا وسعت وسیعی از تپه‌های شنی است.
33:28
So of course I know there  are sand dunes in the desert.
436
2008920
4020
بنابراین مطمئناً می دانم که تپه های شنی در بیابان وجود دارد. می
33:32
I know there are many sand dunes.
437
2012940
3180
دانم که تپه های شنی زیادی وجود دارد.
33:36
But when I hear vast the image.
438
2016120
3720
اما وقتی تصویر وسیعی را می شنوم.
33:39
I have in my mind all of a sudden  changes and I see sand dune after  
439
2019840
6060
من در ذهنم تغییرات ناگهانی دارم و تپه های شنی پشت تپه های شنی
33:45
sand dune after sand dune because  it's vast, profound, profound.
440
2025900
7200
بعد از تپه های شنی می بینم زیرا وسیع، عمیق، عمیق است.
33:53
This means having deep insight or understanding,  
441
2033100
4860
این به معنای داشتن بینش یا درک عمیق است،
33:57
for example, the professor's  lecture on quantum mechanics.
442
2037960
4620
مثلاً سخنرانی استاد در مورد مکانیک کوانتومی.
34:02
Was profound.
443
2042580
1740
عمیق بود
34:04
By using this adjective, I understand  that the person saying this learned a  
444
2044320
6000
با استفاده از این صفت، می‌فهمم که فردی که این را می‌گوید،
34:10
lot of very deep insights or now has a very deep  
445
2050320
4860
بینش‌های بسیار عمیق زیادی آموخته است یا اکنون درک بسیار عمیقی
34:15
understanding of the topic because it  was profound, pervasive, pervasive.
446
2055180
8040
از موضوع دارد زیرا این موضوع عمیق، فراگیر، فراگیر بود.
34:23
This means spreading widely  throughout a group or an area.
447
2063220
6480
این به معنای گسترش گسترده در یک گروه یا یک منطقه است.
34:29
Remember we talked about how  smartphones are ubiquitous?
448
2069700
4500
به خاطر دارید که درباره اینکه تلفن‌های هوشمند در همه جا حاضر هستند صحبت کردیم؟
34:34
They appear everywhere.
449
2074200
2520
همه جا ظاهر می شوند.
34:36
Well, as a result, we can say that social  media is a pervasive part of modern society  
450
2076720
8820
خب، در نتیجه، می‌توان گفت که رسانه‌های اجتماعی بخشی فراگیر از جامعه مدرن هستند
34:45
because smartphones are ubiquitous and social  media like the J Force English YouTube channel  
451
2085540
7560
زیرا تلفن‌های هوشمند همه جا حاضر هستند و رسانه‌های اجتماعی مانند کانال J Force انگلیسی YouTube
34:53
is now everywhere as well, So it's pervasive.
452
2093940
3420
هم اکنون در همه جا وجود دارد، بنابراین فراگیر است. به
34:57
It is spread widely and  spread quickly within society.
453
2097360
4860
طور گسترده منتشر می شود و به سرعت در جامعه گسترش می یابد.
35:02
Inherent.
454
2102220
1320
ذاتی.
35:03
Inherent This means existing in something as  a permanent or inseparable quality or element.
455
2103540
9392
ذاتی این به معنای وجود در چیزی به عنوان یک کیفیت یا عنصر دائمی یا غیرقابل تفکیک است.
35:12
It always lands on its feet.
456
2112932
28
35:12
For example, cats have an inherent ability  to land on their feet when they fall.
457
2112960
8460
همیشه روی پاهایش فرود می آید.
برای مثال، گربه‌ها توانایی ذاتی دارند که هنگام زمین خوردن روی پاهای خود فرود آیند. آیا
35:21
Have you heard that before that when a cat?
458
2121420
3060
قبل از آن زمانی که یک گربه شنیده اید؟
35:27
Well, this is an inherent quality.
459
2127660
3360
خوب، این یک کیفیت ذاتی است.
35:31
It's permanent within the.
460
2131020
4080
در داخل دائمی است.
35:35
Cat It's not separable from the.
461
2135100
2700
گربه قابل تفکیک نیست.
35:37
Cat The cat didn't learn how to do this.
462
2137800
3060
گربه گربه یاد نگرفت که چگونه این کار را انجام دهد.
35:40
It's just an inherent quality,  inquisitive, inquisitive.
463
2140860
5580
این فقط یک کیفیت ذاتی است، کنجکاو، کنجکاو.
35:46
This means showing a strong curiosity.
464
2146440
3120
این به معنای نشان دادن یک کنجکاوی قوی است.
35:50
Or willingness to learn.
465
2150460
2460
یا تمایل به یادگیری.
35:52
For example, my daughter was very  inquisitive when we were at the museum.
466
2152920
6300
برای مثال، زمانی که ما در موزه بودیم، دخترم بسیار کنجکاو بود.
35:59
Generally, someone displays being  inquisitive by asking a lot of questions.
467
2159220
6900
به طور کلی، شخصی با پرسیدن سؤالات زیادی کنجکاو نشان می دهد.
36:06
So if you're at the museum with a young child or  
468
2166120
5460
بنابراین اگر با یک کودک خردسال یا
36:11
even an adult and they ask a lot of  questions about what they're seeing.
469
2171580
5100
حتی یک بزرگسال در موزه هستید و آنها سؤالات زیادی درباره آنچه می بینند می پرسند.
36:16
They could also be inquisitive by wanting  to read all of the signs and the posters  
470
2176680
7140
آنها همچنین می‌توانند با تمایل به خواندن همه علائم و پوسترها
36:23
and the information about the objects  that they're looking at at the museum.
471
2183820
4920
و اطلاعات مربوط به اشیایی که در موزه به آنها نگاه می‌کنند، کنجکاو باشند.
36:29
In my opinion, being inquisitive is a very  beneficial quality when you're learning,  
472
2189400
7920
به نظر من، هنگام یادگیری، کنجکاو بودن یک ویژگی بسیار مفید است،
36:37
especially when you're learning a language.
473
2197320
2280
به خصوص زمانی که در حال یادگیری زبان هستید.
36:39
I love when my students ask  questions when they're inquisitive.
474
2199600
4680
وقتی دانش‌آموزانم وقتی کنجکاو هستند، سؤال می‌پرسند.
36:44
Because it shows they're really  trying to understand and when  
475
2204280
4080
زیرا نشان می دهد که آنها واقعاً سعی می کنند بفهمند و وقتی
36:48
you ask questions and you get those answers.
476
2208360
3000
سؤال می کنید و آن پاسخ ها را می گیرید.
36:51
You're able to form those connections  in your brain and learn faster as well.
477
2211360
5520
شما می توانید آن ارتباطات را در مغز خود ایجاد کنید و همچنین سریعتر یاد بگیرید.
36:56
So hopefully you are inquisitive when  it comes to the English language.
478
2216880
5400
بنابراین امیدواریم در مورد زبان انگلیسی کنجکاو باشید.
37:02
Fickle.
479
2222280
1200
بی ثبات.
37:03
Fickle.
480
2223480
1020
بی ثبات.
37:04
That's fun to say.
481
2224500
1260
گفتنش جالب است.
37:05
Fickle.
482
2225760
960
بی ثبات.
37:06
This means changing frequently, especially  in one's loyalties, interests, or affections.
483
2226720
10140
این به معنای تغییر مکرر است، به‌ویژه در وفاداری‌ها، علایق یا محبت‌های فرد.
37:16
For example, the.
484
2236860
2100
به عنوان مثال.
37:18
Fashion industry is known for its fickle trends.
485
2238960
3780
صنعت مد به دلیل روندهای بی ثبات خود شناخته شده است.
37:23
Trends in the fashion industry  change very quickly, very frequently.
486
2243400
6120
روندها در صنعت مد بسیار سریع، بسیار مکرر تغییر می کند.
37:29
1 day it could be very fashionable  to wear a sweater like this,  
487
2249520
5760
1 روز می‌تواند خیلی شیک باشد این ژاکت را بپوشید،
37:35
and then next week they say that is the.
488
2255280
3900
و هفته بعد می‌گویند که همین است.
37:39
Ugliest sweater ever and you shouldn't wear it.
489
2259180
2880
زشت ترین ژاکت همیشه و شما نباید آن را بپوشید.
37:42
So they're very fickle about what's trendy  and what's not trendy, the fashion industry.
490
2262060
7500
بنابراین آنها در مورد اینکه چه چیزی مد روز است و چه چیزی مد روز نیست، یعنی صنعت مد، بسیار بی ثبات هستند.
37:49
Could also be fickle about which  designers they promote and support.
491
2269560
5280
همچنین ممکن است در مورد طراحانی که آنها را تبلیغ و حمایت می کنند بی ثبات باشد.
37:54
Maybe one day this person is the  designer that everyone's talking.
492
2274840
6060
شاید روزی این شخص همان طراح باشد که همه صحبت می کنند.
38:00
But then next week, nobody's  talking about that person.
493
2280900
3840
اما هفته آینده، هیچ‌کس درباره آن شخص صحبت نمی‌کند.
38:04
And there's a totally new designer.
494
2284740
2760
و یک طراح کاملاً جدید وجود دارد.
38:07
So the fashion industry and many other  industries is very fickle, Intrinsic, intrinsic.
495
2287500
8220
بنابراین صنعت مد و بسیاری از صنایع دیگر بسیار بی ثبات، ذاتی، ذاتی هستند.
38:15
This means belonging naturally.
496
2295720
3420
این به معنای تعلق طبیعی است.
38:19
And therefore it's an essential part.
497
2299140
3000
و بنابراین یک بخش اساسی است.
38:22
For example, an intrinsic motivation to succeed  
498
2302140
4740
برای مثال، انگیزه درونی برای موفقیت،
38:26
drives some athletes to push their  limits so they're not motivated by.
499
2306880
7500
برخی از ورزشکاران را وادار می‌کند تا محدودیت‌های خود را پشت سر بگذارند، بنابراین انگیزه‌ای برای آنها ایجاد نمی‌شود.
38:34
Winning a trophy because  that's an external motivation.
500
2314380
4920
بردن یک جام زیرا این یک انگیزه خارجی است.
38:39
The trophy is outside of them.
501
2319300
2580
جام خارج از آنهاست.
38:41
They're motivated by something  within an intrinsic motivation.
502
2321880
5940
آنها توسط چیزی در یک انگیزه درونی برانگیخته می شوند.
38:48
And just like I said that being inquisitive is  important when you're learning a language, so.
503
2328600
7500
و درست همانطور که گفتم وقتی در حال یادگیری زبان هستید، کنجکاو بودن مهم است.
38:56
Is having an intrinsic motivation if you're only?
504
2336100
4080
آیا داشتن انگیزه درونی فقط در صورتی است؟
39:00
Motivated to study, to pass the IELTS?
505
2340180
4320
انگیزه تحصیل، قبولی در آیلتس؟
39:04
Well, that's an external motivation,  
506
2344500
2100
خوب، این یک انگیزه بیرونی است،
39:06
and although it's great to have that  motivation generally, it's not enough.
507
2346600
6060
و اگرچه به طور کلی داشتن آن انگیزه عالی است، کافی نیست.
39:12
Generally we.
508
2352660
1860
به طور کلی ما.
39:14
Also need an intrinsic motivation to really  push ourselves and succeed our full potential.
509
2354520
7140
همچنین به یک انگیزه درونی نیاز داریم تا واقعاً به خودمان فشار بیاوریم و پتانسیل کامل خود را به دست آوریم.
39:21
Eminent, eminent.
510
2361660
2400
برجسته، برجسته.
39:24
This means famous and respected within a  specific profession or field, for example.
511
2364060
9840
این به معنای مشهور و قابل احترام در یک حرفه یا زمینه خاص است.
39:33
She was awarded a prize for her  eminent contributions to the field,  
512
2373900
7740
او جایزه‌ای را به‌خاطر مشارکت‌های برجسته‌اش در این زمینه دریافت کرد
39:41
the field being the area of her profession.
513
2381640
4140
.
39:45
So if she is a quantum mechanic,  then that is her field.
514
2385780
8040
بنابراین اگر او یک مکانیک کوانتومی است، پس این رشته اوست.
39:53
Quantum mechanics is her field.
515
2393820
3060
مکانیک کوانتومی رشته اوست.
39:56
If she is a physicist, then that is her field,  her area of study, interest or profession.
516
2396880
9600
اگر او یک فیزیکدان است، پس این رشته، حوزه تحصیل، علاقه یا حرفه او است.
40:06
And here is that her eminent contributions.
517
2406480
3840
و این است که سهم برجسته او.
40:10
So it's implying that her.
518
2410320
2460
بنابراین به این معنی است که او.
40:12
Contributions are.
519
2412780
2280
مشارکت ها هستند.
40:15
Famous or respected within that particular field,  whether it be quantum mechanics or physics.
520
2415060
8760
در آن زمینه خاص، چه مکانیک کوانتومی یا فیزیک، مشهور یا مورد احترام است.
40:23
Now you have the top 10.
521
2423820
2280
اکنون شما 10 مورد برتر را دارید.
40:26
Adjectives added to your vocabulary,  But how well do you really?
522
2426100
4860
40:30
Know these adjectives?
523
2430960
1440
این صفت ها را می شناسید؟
40:32
Let's find out with a quiz.
524
2432400
2580
بیایید با یک مسابقه دریابیم.
40:34
Here are.
525
2434980
1260
اینجا هستند.
40:36
The questions hit pause.
526
2436240
1860
سؤالات مکث می کنند.
40:38
Take as much time as you need.
527
2438100
2220
هر چقدر که نیاز دارید وقت بگذارید.
40:40
And when you're ready, hit play.
528
2440320
2580
و وقتی آماده شدید، بازی را بزنید.
40:45
So how'd you do with that quiz?
529
2445480
2040
پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟
40:47
Well, let's find out here.
530
2447520
2700
خب بیایید اینجا بفهمیم
40:50
Are the answers.
531
2450220
1080
پاسخ ها هستند.
40:51
Hit pause, review them.
532
2451300
2580
مکث را بزنید، آنها را مرور کنید.
40:53
Take as much time as you need, and when  you're ready to continue, hit play.
533
2453880
4260
به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی برای ادامه آماده شدید، روی play ضربه بزنید.
41:00
So how do you do with that quiz?
534
2460720
1500
پس چگونه با آن مسابقه کار می کنید؟
41:02
Make sure you share your  score in the comments and.
535
2462220
4020
مطمئن شوید که نمره خود را در نظرات به اشتراک می‌گذارید.
41:06
Also, share your favorite adjective from the list.
536
2466240
3480
همچنین، صفت مورد علاقه خود را از لیست به اشتراک بگذارید.
41:09
It's hard to choose, but I would.
537
2469720
2280
انتخاب سخت است، اما من این کار را خواهم کرد.
41:12
Probably say for me it's fickle.
538
2472000
2040
احتمالاً برای من می گویند که بی ثبات است.
41:14
Because that is really fun to say.
539
2474040
2700
زیرا گفتن آن واقعاً سرگرم کننده است.
41:16
Fickle.
540
2476740
720
بی ثبات.
41:17
Fickle.
541
2477460
540
بی ثبات.
41:18
I like that one.
542
2478000
780
41:18
What about you?
543
2478780
900
من آن را دوست دارم.
تو چطور؟
41:19
Share it in the comments and try an example  
544
2479680
2520
آن را در نظرات به اشتراک بگذارید و یک
41:22
sentence using your favorite  adjective and you can get.
545
2482200
3000
جمله مثال را با استفاده از صفت مورد علاقه خود امتحان کنید و می توانید دریافت کنید.
41:25
This free speaking guide where I share 6 tips on  how to speak English fluently and confidently.
546
2485200
4740
این راهنمای مکالمه رایگان که در آن من 6 نکته را درباره نحوه صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.
41:29
You can click.
547
2489940
960
می توانید کلیک کنید.
41:30
Here to download it or look for  the link in the descripcion.
548
2490900
2640
اینجا را دانلود کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.
41:33
And why don't you get started  with your next video right now?
549
2493540
3780
و چرا در حال حاضر با ویدیوی بعدی خود شروع نمی‌کنید؟
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7