ONE HOUR ENGLISH LESSON - English Vocabulary and Grammar To Sound Fluent! (WITH QUIZZES)

Welcome to JForrest English training. I'm Jennifer. And  in this one, our English lesson, you're going to  

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید. من جنیفر هستم و در این یکی، درس انگلیسی ما، شما

learn Advanced grammar and advanced vocabulary,  but we're going to do this by testing your  

گرامر پیشرفته و واژگان پیشرفته را یاد خواهید گرفت، اما ما این کار را با آزمایش دانش شما انجام خواهیم داد

knowledge. So you're going to complete a variety  of tests as you go through this lesson. Let's get  

. بنابراین با گذراندن این درس، تست‌های مختلفی را تکمیل خواهید کرد. بیا

started. First, you're going to complete a grammar  test. To see how well, you know these confusing.

شروع کنیم. ابتدا، یک تست گرامر را کامل می‌کنید . برای اینکه ببینید چقدر خوب، این گیج کننده ها را می دانید.

Grammar rules, let's get started. Here's  how the test is going to work. You're  

قوانین گرامر، بیایید شروع کنیم. در اینجا نحوه عملکرد آزمایش آمده است.

going to see a question and you'll see  four options. You have to decide which  

سؤالی را می‌بینید و چهار گزینه را می‌بینید. شما باید تصمیم بگیرید که کدام

option. Best completes the sentence. I'll  show the question for only 5 Seconds which  

گزینه. بهترین جمله را کامل می کند. من سؤال را فقط برای 5 ثانیه نشان خواهم داد که

isn't a long time. So feel free to hit, pause  complete, the question, and then, hit play,  

مدت زیادی نیست. بنابراین با خیال راحت سؤال را ضربه بزنید، مکث کامل کنید و سپس پخش را بزنید

and I'll explain the answer. Are you ready?  All right, let's get started with questions.

و من پاسخ را توضیح خواهم داد. اماده ای؟ بسیار خوب، بیایید با سؤالات شروع کنیم.

112 text Sue. It's her birthday today.

112 متن سو. امروز تولدش است

The correct answer is C. Don't forget  to text Sue. It's her birthday today.  

پاسخ صحیح C است. فراموش نکنید برای Sue پیامک ارسال کنید. امروز تولدش است

The keyword in this question is to  which is the infinitive to text. Now,  

کلمه کلیدی در این سوال این است که کدام مصدر به متن است. اکنون،

there's only one possible option in  the choices below where you can have  

فقط یک گزینه ممکن در گزینه‌های زیر وجود دارد که می‌توانید   مصدر را داشته باشید

the infinitive and that's see don't  forget to text. Now if this question

و آن را ببینید فراموش نکنید که پیامک ارسال کنید. حالا اگر این سوال

Don't have to, and it was just the base verb.  Well, then a b and d would be correct. And C  

لازم نیست، و فقط فعل پایه بود. خوب، پس b و d صحیح خواهد بود. و C

would be incorrect, question to Mary  went jogging today. Mmm of the rain.

نادرست خواهد بود، سؤال از مری امروز به دویدن رفت. ممم از باران.

The correct answer is B in spite of the  rain and that's your keyword here of in  

با وجود باران، پاسخ صحیح B است و این کلمه کلیدی شما در اینجا با

spite of and despite have the same meaning.  But you don't say despite of you just say,  

وجود و با وجود همین معنی است. اما شما نمی گویید با وجود این فقط بگویید،

despite if you want to learn more  about this, I have a full lesson  

با وجود اینکه اگر می خواهید درباره این موضوع بیشتر بدانید، من یک درس کامل دارم   در

explaining this I'll leave the link in the  description below question 3. I think I'm

توضیح این موضوع، پیوند را در توضیح زیر سؤال 3 می گذارم. فکر می کنم

Allergic to your cat. I can't stop.

به شما حساسیت دارم. گربه نمی توانم متوقف شوم.

The correct answer is B sneezing. Now  this is a tricky one because you can  

پاسخ صحیح عطسه B است. اکنون این یک مشکل است، زیرا می‌توانید

have dramatically Stop Plus infinitive stop to  sneeze and you can have stopped plus gerund,  

به‌طور چشمگیری Stop Plus توقف مصدر برای عطسه کردن داشته باشید و می‌توانید به‌علاوه Gerund،

stop sneezing. But the meaning is  different when we're talking about  

عطسه را متوقف کنید. اما وقتی صحبت می‌کنیم که

no longer doing an action we use  Stop Plus gerund and based on the

دیگر عملی را انجام نمی‌دهیم که از Stop Plus gerund استفاده می‌کنیم و بر اساس

Text of the question we're talking about  no longer doing an action. So we need the  

متن سؤالی که در مورد آن صحبت می‌کنیم، دیگر عملی انجام نمی‌دهیم، معنا متفاوت است. بنابراین ما به    Gerund نیاز داریم

gerund. If you want to learn more about this,  I'll leave a link in the description below  

. اگر می‌خواهید درباره این موضوع بیشتر بدانید، پیوندی را در توضیحات زیر

question for. If you don't know the meaning  of a word, you can mmm in a dictionary.

برای سؤال می‌گذارم. اگر معنی کلمه را نمی‌دانید، می‌توانید در فرهنگ لغت MMM را بنویسید.

And the answer is C, you can look it up in  the dictionary. Now, this one is a vocabulary  

و پاسخ C است، می‌توانید آن را در فرهنگ لغت جستجو کنید. اکنون، این یک سؤال مربوط به واژگان است

question because you need to understand what  these expressions mean to look something up,  

زیرا باید بفهمید که این عبارات برای جستجوی چیزی به چه معنا هستند،

is another way to say to search for, or  to find that specific information. Now,  

راه دیگری برای گفتن برای جستجو یا یافتن آن اطلاعات خاص است. اکنون،

we use this all the time because every time  you Google you're looking up information.

ما همیشه از این مورد استفاده می‌کنیم، زیرا هر بار که در Google جستجو می‌کنید اطلاعاتی را جستجو می‌کنید.

Mission. So I use this expression.  Literally, every single day. Hey,  

ماموریت. بنابراین من از این عبارت استفاده می کنم. به معنای واقعی کلمه، هر روز. سلام،

what time does the restaurant closed? Can look  it up. I don't know. Can you look it up? Oh,  

چه ساعتی رستوران بسته می‌شود؟ می‌توان آن را جستجو کرد . من نمی دانم. می توانید آن را جستجو کنید؟ اوه،

we need to look it up. We should look that up.  You'll use this every single day. The question 5,  

باید آن را جستجو کنیم. ما باید آن را بررسی کنیم. شما هر روز از این استفاده خواهید کرد. سوال 5،

my doctor mmm, me. I should exercise more.

دکتر من mmm، من. باید بیشتر ورزش کنم

And the answer is a, my doctor told me I should  exercise more. Now, this is one that students  

و پاسخ این است که دکترم به من گفت که باید بیشتر ورزش کنم. اکنون، این موردی است که دانش‌آموزان   آن را

confuse a lot. I hear students say, told  to me, I told to her, no, that doesn't work  

بسیار گیج می‌کنند. من می شنوم که دانش آموزان می گویند، به من گفته شد، من به او گفتم، نه، این از نظر گرامری کار نمی کند

grammatically. We don't want to someone get rid of  that too. I told her, I told you. She told me. So,

. ما نمی خواهیم کسی هم از شر آن خلاص شود . بهش گفتم بهت گفتم او به من گفت. بنابراین،

So that's what we need. And also, I hear  students say, say me, she said me to exercise

پس این چیزی است که ما نیاز داریم. و همچنین، می‌شنوم که دانش‌آموزان می‌گویند، بگو، او به من گفت که

more.

بیشتر ورزش کنم.

No, we don't want me. After said, she said  I should exercise more. We want a clause.  

نه، ما من را نمی خواهیم. بعد از گفتن، او گفت باید بیشتر ورزش کنم. ما یک بند می خواهیم.

After said, if you want to learn more about  this, I have a full video explaining it. You  

بعد از گفتن، اگر می‌خواهید درباره این موضوع بیشتر بدانید ، یک ویدیوی کامل دارم که آن را توضیح می‌دهد.

can find the link in the description  below. Question 6, my boss. Mmm me.

می‌توانید پیوند را در توضیحات زیر پیدا کنید . سوال 6، رئیس من. مم من

To her dinner party.

به مهمانی شام او

And the answer is B. My boss  invited me to her dinner party. Now,  

و پاسخ این است B. رئیس من مرا به مهمانی شام خود دعوت کرد. اکنون،

this one is both a vocabulary question  because the only logical choice is invite,  

این سؤال هم یک سؤال واژگانی است زیرا تنها انتخاب منطقی دعوت است،

but it's also because of sentence structure,  we could change the sentence structure and  

اما به دلیل ساختار جمله نیز است،  می‌توانیم ساختار جمله را تغییر دهیم و

make it work. For example, my boss  suggested that I come to her dinner.

آن را عملی کنیم. برای مثال، رئیسم به من پیشنهاد داد که به شام ​​او بیایم.

Her party, we could say that, but I'd  have to completely change the sentence  

حزب او، می‌توانیم این را بگوییم، اما من باید ساختار جمله را کاملاً تغییر دهم

structure. So all the options could work  if we change the sentence structure,  

. بنابراین، اگر ساختار جمله را تغییر دهیم، همه گزینه‌ها می‌توانند کار کنند،

the only logical Choice with the sentence  structure is be my boss invited me because  

تنها انتخاب منطقی با ساختار جمله این است که رئیس من از من دعوت کرده است، زیرا

you invite someone to something, my boss  invited me to the movies to her house, to the

تو کسی را به چیزی دعوت می‌کنی، رئیسم مرا به سینما به خانه‌اش دعوت می‌کند، برای اینکه

want a specific location. Now, if you want  to learn more about suggested because a lot  

یک فرد خاص را بخواهم. محل. حالا، اگر می‌خواهید درباره «پیشنهاد شده» بیشتر بدانید زیرا بسیاری

of students say, suggested me, which isn't  correct. I'll leave a link to a video on  

از دانش‌آموزان می‌گویند، به من پیشنهاد دادم که درست نیست. من پیوندی به ویدیویی در مورد

that topic in the description below question  7, sorry. I didn't quite mmm what you said.

آن موضوع در توضیح زیر سؤال 7 می‌گذارم، متأسفم. من کاملا به چیزی که گفتی نفهمیدم

And the answer is a sorry, I didn't quite  catch what you said. This is an expression to  

و پاسخ متأسفانه است، من کاملاً متوجه آنچه شما گفتید نشدم. این عبارتی است برای

catch something in this context is the exact  same as here. I didn't hear what you said,  

گرفتن چیزی در این زمینه، دقیقاً مانند اینجاست. من چیزی که شما گفتید نشنیدم،

but notice option. D is in the  past form and that doesn't work  

اما به گزینه توجه کنید. D به شکل گذشته است و از نظر گرامری کار نمی کند

grammatically. So it has the same  meaning but it's the wrong verb.

. بنابراین معنی یکسانی دارد اما فعل اشتباهی است.

It's so a catch is exactly the same. Now,  this is an expression, you can use all the  

بنابراین یک شکار دقیقاً یکسان است. اکنون، این یک عبارت است، شما می‌توانید همیشه    از آن استفاده کنید،

time especially since you probably struggle to  understand native speakers. So if somebody says  

مخصوصاً زیرا احتمالاً برای درک سخنرانان بومی مشکل دارید. بنابراین اگر کسی

something to you and you don't quite catch it, you  can say sorry, I didn't catch that, I didn't catch  

چیزی به شما می‌گوید و شما آن را کاملاً متوجه نمی‌شوید، می‌توانید بگویید متأسفم، من آن را متوجه نشدم، من آن را متوجه نشدم

that. I didn't quite catch that quite is just  a word. We add to mean a little bit. I didn't

. من کاملاً متوجه نشدم که این فقط یک کلمه است. کمی به معنی اضافه می کنیم. من

quite catch that. So add that to your  vocabulary. You'll use it all the time.  

کاملا متوجه این موضوع نشدم. بنابراین آن را به دایره لغات خود اضافه کنید . شما همیشه از آن استفاده خواهید کرد.

Question 8, I don't sleep in now, but  I am sleep in until noon on weekends.

سوال 8، من الان نمی‌خوابم، اما آخر هفته‌ها تا ظهر می‌خوابم.

And the answer is B. I used to  I used to sleep in on weekends

و پاسخ این است B. من قبلاً آخر هفته‌ها می‌خوابیدم،

now

اکنون

notice all the options are slightly different  sentence structures and they're all grammatically  

متوجه شده‌ام که همه گزینه‌ها ساختار جمله‌ای کمی متفاوت دارند و

correct if you use the correct meaning. But  for here, we're talking about an action that  

اگر از معنی درست استفاده کنید، همه آنها از نظر گرامری درست هستند. اما در اینجا، ما در مورد عملی صحبت می‌کنیم که

used to take place in the past. So  an action, you routinely did in the

در گذشته انجام می‌شد. بنابراین یک اقدام، که شما به طور معمول در

The past, but you no longer do now and  for that we need use with Addie. You  

گذشته انجام می‌دادید، اما اکنون دیگر انجام نمی‌دهید و برای آن باید با Addie استفاده کنیم. شما

don't hear it in pronunciation but it's there  in spelling. I used to work at the bank but now  

آن را در تلفظ نمی شنوید، اما در املا وجود دارد. من قبلاً در بانک کار می‌کردم، اما اکنون

I work at the mall so and routine action  in the past but you no longer do it. Now,  

در مرکز خرید کار می‌کنم و کارهای معمولی در گذشته انجام می‌دهم، اما شما دیگر این کار را انجام نمی‌دهید. اکنون،

students, confuse this sentence  structure all the time, I have a

دانش‌آموزان، ساختار این جمله را همیشه اشتباه بگیرید ، من

A detailed lesson on this. You'll find the link in  

یک درس مفصل در این مورد دارم. پیوند را در

the description below. Question, 9,  I don't need help, but thanks. Mmm.

توضیحات زیر خواهید یافت. سوال، 9، به کمک نیازی ندارم، اما متشکرم. ممم

And the answer is, but thanks for offering.  Thanks for offering. Thanks for offering.  

و پاسخ این است، اما با تشکر از ارائه. با تشکر از ارائه با تشکر از ارائه

This is one that I hear a lot of mistakes  with as well. Now notice here, I have thanks  

این یکی از مواردی است که من اشتباهات زیادی درباره آن می‌شنوم. اکنون به اینجا توجه کنید، من

for after 4 because 4 is a preposition.  You must use the gerund verb for offering,  

برای بعد از 4 تشکر می کنم زیرا 4 یک حرف اضافه است. برای ارائه باید از فعل جیروند استفاده کنید،

thanks for and then you can use a gerund verb

thanks for و سپس می‌توانید از فعل دوروندی

Verb, or you can use a noun.  Thanks for your help. Thanks

Verb یا می‌توانید از یک اسم استفاده کنید. با تشکر از کمک شما.

for

the offer, your offer, thanks for offering  and your final question. Number 10,  

از

پیشنهاد، پیشنهاد شما، متشکر از پیشنهاد و سوال نهایی شما سپاسگزاریم. شماره 10،

the film sounded interesting,  but it mmm to be really boring.

فیلم جالب به نظر می رسید، اما واقعاً خسته کننده است.

And the answer is D, it turns out to  be really boring. This is a vocabulary  

و پاسخ D است، معلوم می شود که واقعاً خسته کننده است. این یک سؤال واژگانی   است،

question because you need to understand  what these expressions mean we use to  

زیرا باید بفهمید که این عبارات به چه معنا هستند تا

turn out when we're talking about the end  result of something. So, let's say you're  

وقتی در مورد نتیجه نهایی چیزی صحبت می‌کنیم، استفاده کنیم. بنابراین، فرض کنید در حال

trying a new recipe and it's for chocolate chip.  Cookies, you've never made this recipe before.

امتحان یک دستور غذای جدید هستید و آن برای چیپس شکلات است. کوکی ها، شما قبلا این دستور غذا را درست نکرده اید.

A friend could say, how did the recipe turn out?  How did the cookies turn out? Your friend is  

یکی از دوستان می تواند بگوید، دستور پخت چگونه شد؟ کوکی ها چطور درست شدند؟ دوست شما

asking about the end result. Basically your  friend is asking were they good? Were they  

درباره نتیجه نهایی می پرسد. اساساً دوست شما می‌پرسد آیا آنها خوب بودند؟ آیا آنها

bad? How did the recipe turn out? And you could  reply oh it was awesome. They were delicious,  

بد بودند؟ دستور پخت چطور شد؟ و شما می‌توانید پاسخ دهید، عالی بود. آنها خوشمزه بودند،

the best chocolate chip cookies I've ever had. And  in this context they're talking about the movie.

بهترین کوکی‌های شکلاتی که تا به حال خورده‌ام. و در این زمینه آنها در مورد فیلم صحبت می کنند.

Movies and result, how did the movie  turn out? It was really boring,  

فیلم‌ها و نتیجه، فیلم چطور شد؟ واقعا کسل کننده بود،

it turns out to be really boring.  So how did you do with the quiz,  

معلوم است که واقعاً خسته کننده است. پس آزمون را چگونه انجام دادید،

put your score in the comments below and  if you learn some new expressions or new  

امتیاز خود را در نظرات زیر قرار دهید و اگر عبارات جدید یا

sentence structure, make sure you practice  your new expressions or sentence structure  

ساختار جمله جدیدی یاد می‌گیرید، مطمئن شوید که عبارات جدید یا ساختار جمله    را

in the comments below as well as. So, you get  really comfortable and confident with them.

در نظرات زیر نیز تمرین کرده‌اید. بنابراین، شما با آنها بسیار راحت و مطمئن هستید. اگر کسی را نداشته باشید که شما را راهنمایی کند،

Your English vocabulary and grammar can  be difficult if you don't have someone  

واژگان و گرامر انگلیسی شما ممکن است دشوار باشد

to guide you. So if you want me to be your  personal coach to help support you guide,  

. بنابراین، اگر می‌خواهید من مربی شخصی شما باشم تا به شما کمک کنم تا راهنمایی‌تان کنم،

you and give you feedback on your English  will then you can join the finally fluent  

شما می‌توانید بازخوردتان را در مورد انگلیسی‌تان ارائه کنم، می‌توانید به آکادمی که در نهایت روان است بپیوندید

Academy. This is my premium membership program  to help you become fluent in as little as 90  

. این برنامه عضویت ممتاز من است که به شما کمک می‌کند در کمتر از 90 روز مسلط شوید

days. You can click the link below to learn more  about becoming a member. Now let's move on and

. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره عضو شدن، می‌توانید روی پیوند زیر کلیک کنید. حالا بیایید ادامه دهیم و دایره

test your vocabulary to see if you know, these  Advanced words. So here's how the test is  

لغات خود را آزمایش کنیم تا ببینیم آیا این کلمات پیشرفته را می‌شناسید یا خیر. بنابراین در اینجا نحوه

going to work, you're going to see a sentence and  there's going to be a blank missing word and then  

عملکرد تست   آمده است، شما یک جمله را می‌بینید و یک کلمه خالی وجود دارد و سپس

you're going to be given two options option, A or  option b. And then you have to decide which option  

دو گزینه به شما داده می‌شود، A یا گزینه b. و سپس باید تصمیم بگیرید که کدام گزینه

completes the sentence. Now, when I give you the  options, I'll give you 3 seconds, of course that

جمله را کامل می کند. حالا، وقتی گزینه‌ها را به شما می‌دهم، 3 ثانیه به شما می‌دهم، البته که

It isn't very long, right? So feel free  to hit pause, take as much time as you  

خیلی طولانی نیست، درست است؟ بنابراین با خیال راحت مکث کنید، به اندازه‌ای که  نیاز دارید وقت بگذارید

need and then hit play. When you're ready  to see the answer sound good are you ready  

و سپس پخش را فشار دهید. وقتی آماده بودید که جواب را خوب ببینید، آیا

to start the quiz? Let's go with question.  Number one, do you think the discount will  

برای شروع مسابقه آماده هستید؟ با سوال برویم شماره یک، آیا فکر می‌کنید این تخفیف برای

The Client which option A or  B? I'll give you 3 seconds.

مشتری کدام گزینه A یا B خواهد بود؟ من به شما 3 ثانیه فرصت می دهم.

Appease, the client appease is a verb. We use  this when you want to give someone something  

Appease، دلجویی مشتری یک فعل است. وقتی می‌خواهید به کسی چیزی بدهید که

they want in order to make them happy or  in order to prevent further disagreement.  

او می‌خواهد، از این استفاده می‌کنیم تا او را خوشحال کنید یا به‌منظور جلوگیری از اختلاف نظر بیشتر.

So I'm giving them a discount to make  them happy. It will appease them. Now,  

بنابراین برای خوشحال کردن آنها به آنها تخفیف می دهم . باعث دلجویی آنها خواهد شد. اکنون،

if you said B appeal, keep in mind that appeal.

اگر گفتید درخواست تجدیدنظر B، آن درخواست تجدیدنظر را در نظر داشته باشید.

Has a very similar meaning, it means to  be attractive to. But grammatically this  

معنای بسیار مشابهی دارد، به معنای جذاب بودن برای. اما از نظر دستوری این

sentence is incorrect because if you use a  peel, its appeal to the client. And because I  

جمله نادرست است زیرا اگر از لایه برداری استفاده کنید، برای مشتری جذاب است. و چون I

don't have the preposition to be is an incorrect  option. Grammatically question 2, she's a very

حرف اضافه to be را ندارم، گزینه نادرستی است . از نظر دستوری سوال 2، او یک

Employee option. One option, two.

گزینه بسیار کارمند است. یک گزینه، دو.

The correct answer is a diligent,  she's a very diligent employee  

پاسخ صحیح یک کارمند سخت کوش است، او یک کارمند سخت

to be diligent. This means to be careful  or using a lot of effort and attention to  

کوش است. این بدان معنی است که مراقب باشید یا تلاش و توجه زیادی به جزئیات انجام دهید

detail. For example, I worked diligently on  the report all week. So notice in this case,  

. برای مثال، من تمام هفته با پشتکار روی گزارش کار کردم . بنابراین در این مورد توجه کنید،

it's an adverb diligently. I worked diligently  on the report. All week question, 3,

این یک قید است. من با پشتکار روی گزارش کار کردم. سوال تمام هفته، 3،

Sorry, I can't help. I'm at Mass A, or B.

متأسفم، نمی توانم کمکی بکنم. من در توده A یا B هستم.

Be in that, I'm in depth at Mass to be  in that at something. This means to not  

در آن باش، من عمیقاً در توده هستم تا در آن چیزی باشم. این به این معنی است که

be skilled or to be any fective at something.  I'm in ABS at math. Number 4, she's the most  

در چیزی مهارت نداشته باشید یا در کاری مؤثر نباشید. من در ریاضی ABS هستم. شماره 4، او یکی

member of our team A or B.

از اعضای تیم A یا B ما است

A gregarious. Be is incorrect grammatically.  We can see most great, you would say greatest,  

. Be از نظر گرامری نادرست است. ما می توانیم بهترین ها را ببینیم، شما می گویید بهترین ها،

right? So grammatically be doesn't work. A  gregarious to be gregarious when someone is  

درست است؟ بنابراین از نظر دستوری be کار نمی کند. وقتی فردی

described as gregarious. It means that  they're very social, they enjoy being  

به‌عنوان جماعت توصیف می‌شود. این بدان معناست که آنها بسیار اجتماعی هستند، از بودن

around other people. So what about you? Let us  know in the comments. Would you describe yours?

در کنار افراد دیگر لذت می برند. درمورد شما چطور؟ در نظرات به ما اطلاع دهید. مال خودت را توصیف می کنی؟

Self as a gregarious person. Do you enjoy  being around other people? Are you very  

خود به عنوان یک فرد اجتماعی آیا از بودن در کنار دیگران لذت می برید؟ آیا شما خیلی

social? Hmm. Let us know in the comments so you  can practice that word. Number five, we need to  

اجتماعی هستید؟ هوم در نظرات به ما اطلاع دهید تا بتوانید آن کلمه را تمرین کنید. شماره پنج، باید

with the accounting department A or B.

با بخش حسابداری A یا B ارتباط برقرار کنیم.

The answer is B, follow up with  grammatically a is incorrect. You  

پاسخ B است، پیگیری با a از نظر دستوری نادرست است. شما

don't follow out with someone. You follow  up with someone and this means that you  

کسی را دنبال نمی‌کنید. شما با شخصی دنبال می‌کنید و این بدان معناست که به

continue a discussion or conversation that  was previously started. I could say I already  

بحث یا مکالمه‌ای که قبلاً شروع شده است ادامه می‌دهید. می توانم بگویم قبلاً

followed up with the accounting department.  I already continue the conversation. We had

با بخش حسابداری پیگیری کرده ام. من قبلاً به گفتگو ادامه می دهم.

Previously started. Number six.  That's a difficult concept to A or B.

قبلا شروع کرده بودیم شماره شش. این یک مفهوم دشوار برای A یا B است.

Be to grasp when you grasp something, is  simply means that you understand it. So  

وقتی چیزی را درک می‌کنید، به سادگی به این معناست که آن را درک می‌کنید. بنابراین

it's the same as saying, that's a difficult  concept to understand. That's a difficult  

مثل گفتن است، درک این مفهوم دشوار است. این یک

concept to grasp number 7, you should all  your debt to reduce your interest rate A or B.

مفهوم دشوار   برای درک شماره 7 است، شما باید همه بدهی خود را کاهش دهید تا نرخ بهره A یا B خود را کاهش دهید.

Be consolidate. Consolidate, when  you consolidate two or more things,  

یکپارچه باشید. ادغام کنید، وقتی دو یا چند چیز را ادغام می کنید،   به این

it means you combine them together. So if I  said the two firms Consolidated last year,  

معنی است که آنها را با هم ترکیب می کنید. بنابراین، اگر بگویم دو شرکت سال گذشته ادغام شدند،

this means that last year, there was firm a  firm B. But now because they Consolidated,  

این بدان معناست که سال گذشته، یک شرکت B وجود داشت. اما اکنون چون آنها ادغام شدند،

there is one firm, so the Two Become  One. Consolidate number eight, the book.

یک شرکت وجود دارد، بنابراین این دو شرکت یکی می شوند . شماره هشت، کتاب را تجمیع کنید. در مورد

Discusses his illness and  resignation from politics, A or B.

بیماری و استعفای خود از سیاست، الف یا ب بحث می کند.

A subsequent his subsequent resignation  from politics. This has a simple meaning  

الف پس از کناره گیری بعدی از سیاست این معنای ساده‌ای دارد

subsequent just means something that  comes after something else. So first,  

بعدی فقط به معنای چیزی است که بعد از چیز دیگری آمده است. بنابراین، ابتدا

he had his illness and after he  resigned his subsequent resignation,  

بیماری خود را داشت و پس از استعفای بعدی خود،

his resignation that came after his illness.  We commonly use this as an adverb to start a

استعفای او پس از بیماری او بود. ما معمولاً از این به عنوان یک قید برای شروع یک

Since. So, I could say he moved to Australia,  

Since استفاده می کنیم. بنابراین، می‌توانم بگویم که او به استرالیا نقل مکان کرد،

subsequently, he got married and I'm  using subsequently to let you know that  

متعاقباً، او ازدواج کرد و من از آن استفاده می‌کنم تا به شما اطلاع دهم

he got married after something else. And that  something else is after he moved to Australia,  

او بعد از چیز دیگری ازدواج کرد. و این چیز دیگری است پس از نقل مکان او به استرالیا،

he moved to Australia. Subsequently, he got  married number 9, he gets stressed out when he's

او به استرالیا نقل مکان کرد. متعاقباً، او با شماره 9 ازدواج کرد، وقتی

A or B.

A یا B است استرس می گیرد.

The correct answer has to be be under  pressure because over pressure is the  

پاسخ صحیح باید تحت فشار باشد زیرا فشار بیش از حد

wrong preposition. The preposition you need is  under pressure to be under pressure. And that's  

حرف اضافه اشتباه است. حرف اضافه ای که شما نیاز دارید این است که تحت فشار باشید تا تحت فشار باشید. و این

simply when you have a lot of work and you're  feeling overwhelmed, you're feeling anxious,  

فقط زمانی است که کار زیادی دارید و احساس می‌کنید خسته هستید، احساس اضطراب می‌کنید،

you're feeling stressed out, you can use  this positively and say, I work really,

احساس استرس می‌کنید، می‌توانید از این به طور مثبت استفاده کنید و بگویید، من واقعاً کار می‌کنم،

Well under pressure. So when I have a lot of  work, I actually perform better not worse.  

خیلی تحت فشار هستم. بنابراین وقتی کار زیادی دارم ، در واقع عملکرد بهتری دارم نه بدتر.

I work really well under pressure number 10,  women face a lot of in the workplace A or B.

من تحت فشار شماره 10 واقعاً خوب کار می‌کنم، زنان در محل کار A یا B با موارد زیادی مواجه می‌شوند.

Well ostrich is a bird so women don't face a lot  

خب شترمرغ پرنده‌ای است بنابراین زنان

of ostriches in the workplace. They  face a lot of obstacles obstacles.  

در محل کار با شترمرغ‌های زیادی مواجه نمی‌شوند. آنها با موانع زیادی روبرو هستند.

An obstacle is something that blocks you and it  can be something physical like a roadblock or it  

مانع چیزی است که شما را مسدود می‌کند و می‌تواند چیزی فیزیکی مانند سد راه باشد یا

can be something non-physical like discrimination.  So it's something that blocks you from.

می‌تواند چیزی غیر فیزیکی مانند تبعیض باشد. بنابراین این چیزی است که شما را از آن مسدود می کند.

Making progress. That's an obstacle. Number  11, thank you for your remark A or B.

پیشرفت کردن. این یک مانع است. شماره 11، از تذکر الف یا ب شما متشکرم.

The answer is B. Pertinent pertinent remark.  When something is pertinent, it means it's  

پاسخ ب است. تذکر مربوطه. وقتی چیزی مناسب است، به این معنی است که

relevant to the topic or discussion at hand. So  let's say you're having a conversation and then  

به موضوع یا بحث مورد نظر مرتبط است. بنابراین، فرض کنید در حال گفتگو هستید و سپس

someone raises a point and you think the point  is very relevant to the topic or conversation.  

فردی نکته‌ای را مطرح می‌کند و شما فکر می‌کنید آن موضوع بسیار مرتبط با موضوع یا مکالمه است.

You can say that's pertinent, that's pertinent.  That's relevant related to our topic at hand.

شما می توانید بگویید که این مناسب است، این مناسب است. این مربوط به موضوع مورد بحث ما است.

Number 12, you can that to the interns A or B.

شماره 12، شما می توانید که به کارآموزان A یا B.

Be delegate. You can delegate that  to the interns when you delegate,  

نمایندگی. شما می‌توانید آن را به کارورزان واگذار کنید،

something is, when you give someone else  responsibility for a task or a specific  

وقتی که مسئولیت یک کار یا یک

job. So when you're doing a task that you  really don't want to be doing, you can say,  

شغل خاص را به دیگری واگذار می‌کنید. بنابراین، وقتی کاری را انجام می‌دهید که واقعاً نمی‌خواهید انجام دهید، می‌توانید بگویید: «ای

I wish I had someone to delegate this to, I  wish I had someone who I could give this task to

کاش کسی را داشتم که این کار را به او محول می‌کردم، کاش کسی را داشتم که می‌توانستم این وظیفه را به

Verse 13. I have a really  workload this month, A or B.

آیه 13 بدهم. حجم کاری واقعاً این ماه، A یا B.

A heavy be is a direct translation. It's not  something that we use in natural English. It  

A heavy be یک ترجمه مستقیم است. این چیزی نیست که در انگلیسی طبیعی استفاده کنیم. به

sounds awkward and unnatural. A heavy is  the adjectives that we use to describe our  

نظر ناخوشایند و غیرطبیعی است. سنگین صفت هایی است که برای توصیف

workload. When your workload is heavy, it's  simply means you have a lot of work to do.  

حجم کاری خود استفاده می کنیم. وقتی حجم کاری شما سنگین است، به این معنی است که کارهای زیادی برای انجام دادن دارید.

And what's the opposite of heavy?  The opposite is light, right? Light.

و متضاد سنگین چیست؟ برعکس نور است، درست است؟ سبک.

Right? So when you don't have a lot of work to  do, you would say I have a light workload. Heavy  

درست؟ بنابراین وقتی کار زیادی برای انجام دادن ندارید، می گویید حجم کار کمی دارم.

workload light workload. So what about you?  How would you describe your workload right  

حجم کار سنگین، حجم کار سبک. درمورد شما چطور؟ حجم کاری خود را در حال حاضر چگونه توصیف می کنید

now? Would you say it's heavy or light? Let us  know in the comments. So you practice this new  

؟ می گویید سنگین است یا سبک؟ در نظرات به ما اطلاع دهید. بنابراین شما این عبارت جدید را تمرین می‌کنید

expression. Number 14. The police have been  unable to what caused the explosion, A or B.

. شماره 14. پلیس نتوانسته است علت انفجار را مشخص کند، A یا B.

Be ascertain, ascertain.  When you ascertain something,  

مطمئن باشید، مشخص کنید. وقتی چیزی را مشخص می کنید،

you discover something. So to ascertain  the cause of the explosion is to discover  

چیزی را کشف می کنید. بنابراین، برای تعیین علت انفجار، کشف

the cause of the explosion to understand  why. So, when the police do understand why  

علت انفجار برای درک علت آن است. بنابراین، وقتی پلیس متوجه شد که چرا

they discover it, they can say we've finally  ascertained, what caused the explosion, it

آن را کشف می‌کند، می‌تواند بگوید ما بالاخره مطمئن شدیم که چه چیزی باعث انفجار شده است،

Was a faulty gas line and then they can tell you  the cause of the explosion. And finally your last  

خط گاز معیوب بود و سپس می‌توانند علت انفجار را به شما بگویند. و در نهایت آخرین

question in the quiz, number 15, you've  been all week just do it already A or B.

سؤال شما در مسابقه، شماره 15، شما تمام هفته را انجام داده اید، فقط آن را از قبل A یا B انجام دهید.

The answer is B procrastinating, you've been  procrastinating all week when you procrastinate,  

پاسخ B به تعویق انداختن است، شما تمام هفته را به تعویق انداخته اید وقتی کاری را به تعویق می اندازید،   به این

it means that you delay doing something but  that's something has to be done and you delay  

معنی است که انجام کاری را به تعویق می اندازید. اما این کاری است که باید انجام شود و شما

doing it and why? Well, generally because  it's unpleasant like chores around the house,  

انجام آن را به تأخیر می اندازید و چرا؟ خوب، عموماً به این دلیل که مثل کارهای خانه،

cleaning the garage cleaning, the bathroom  doing the dishes, it's unpleasant or it.

تمیز کردن تمیز کردن گاراژ، حمام در حال شستن ظروف ناخوشایند است، یا ناخوشایند است.

Simply boring, like organizing your closet, or  filing, your paperwork, so you delay doing it,  

به سادگی خسته کننده است، مانند سازماندهی کمد خود، یا بایگانی کردن، کارهای اداری خود، بنابراین انجام آن را به تأخیر می اندازید،

but it has to be done. That's procrastinating. So,  how do you do on the quiz? Was it easy for? You,  

اما باید انجام شود. این به تعویق انداختن است. بنابراین، در مسابقه چگونه کار می کنید؟ برای آن آسان بود؟ شما،

was it difficult for you either way,  you've just added, 15 new words,  

به هر حال برایتان سخت بود،

to your vocabulary. So have fun practicing. These  new words. Let us know in the comments. How you  

به دایره لغات خود اضافه کردید. پس از تمرین لذت ببرید. این کلمات جدید در نظرات به ما اطلاع دهید. نحوه

did and the ones you got wrong, choose  one, two or three of them and practice.

انجام و کارهایی که اشتباه کردید، یکی، دو یا سه مورد را انتخاب کنید و تمرین کنید.

Itís them in the comments so you get  comfortable with them and you can add  

این آنها در نظرات هستند تا با آنها راحت شوید و بتوانید

it to your new vocabulary. Now, let's  keep going and test your vocabulary  

آن را به واژگان جدید خود اضافه کنید. اکنون، بیایید ادامه دهیم و دایره لغات خود را

again to see if you know these confusing  words. So here's how this video is going  

دوباره آزمایش کنیم تا ببینیم آیا این کلمات گیج کننده را می‌شناسید یا خیر . بنابراین در اینجا نحوه عملکرد این ویدیو آمده است

to work. I'm going to show you a sentence  and you're going to have two options and you  

. من یک جمله را به شما نشان خواهم داد و شما دو گزینه خواهید داشت و

have to decide which option correctly  completes the sentence now. I'll only

باید تصمیم بگیرید که کدام گزینه به درستی جمله را تکمیل می کند. من

Only show the sentence for a couple seconds, so  make sure you hit pause, take your time to read  

فقط جمله را برای چند ثانیه نشان می‌دهم، بنابراین مطمئن شوید که مکث را فشار دهید، برای خواندن آن وقت بگذارید و به

it, to answer it, and then hit play. And I'll show  you the answer, and I'll explain why that answer  

آن پاسخ دهید و سپس پخش را بزنید. و من پاسخ را به شما نشان خواهم داد ، و توضیح خواهم داد که چرا آن پاسخ

is correct. Are you ready to go? Number one, there  were people at the party than I had expected.

درست است. آماده ای که بروی؟ شماره یک، افرادی در مهمانی حضور داشتند که انتظارش را داشتم.

The answer is fewer. There were fewer people at  the party than I had expected and the reason is  

پاسخ کمتر است. تعداد افراد کمتری در مهمانی از آنچه انتظار داشتم وجود داشت و دلیل آن این است که

we use fewer with countable nouns. You  can count how many people there are but  

ما کمتر از اسم‌های قابل شمارش استفاده می‌کنیم. می‌توانید تعداد افراد را بشمارید، اما

we use less with uncountable nouns.  So I could say there was less rain,  

ما کمتر از اسم‌های غیرقابل شمارش استفاده می‌کنیم. بنابراین می‌توانم بگویم باران کمتر بود،

you can't count rain there was less  rain this year compared to last year.

نمی‌توانی باران را بشماری، امسال نسبت به سال گذشته باران کمتر بود.

and number two, I'm just in the

و شماره دو، من فقط در

of a big project.

یک پروژه بزرگ هستم.

And the answer is midst midst. This is a tricky  one, simply because a pronunciation. When you  

و پاسخ در وسط است. این یک مشکل  است ، صرفاً به دلیل تلفظ. وقتی

hear this in spoken English I'm in the midst of a  big project, it's easy to confuse this with mist  

این را به زبان انگلیسی گفتاری می‌شنوید، من در میان پروژه‌ای بزرگ هستم، به راحتی می‌توان آن را با مه اشتباه گرفت

and to be in the midst of something  is simply to be in the middle of  

و در میان چیزی بودن، به سادگی در وسط

something. So I'm in the middle of a big  project, number three, wow, that shirt

یک چیزی است. بنابراین من در وسط یک پروژه بزرگ هستم ، شماره سه، وای، واقعاً آن پیراهن

Really.

.

Your hair.

موهایت.

And the answer is complements with an E. These  two words sound exactly the same in pronunciation.  

و پاسخ با یک E تکمیل می شود. این دو کلمه در تلفظ دقیقاً یکسان به نظر می رسند.

It's spelling that is different but they have  different meanings compliment. In this example,  

املای آن متفاوت است، اما آنها معانی متفاوتی دارند. در این مثال،

is when one thing your shirt combines  really well with another thing. Your hair  

زمانی است که یک چیز پیراهن شما به خوبی با چیز دیگری ترکیب می‌شود. تمجید از موهای شما

compliment with an eye is when  you see something nice to someone.

با یک چشم زمانی است که چیز خوبی برای کسی می بینید.

I love your shirt, thanks for the compliment.  

من عاشق پیراهنت هستم، از تعریف شما متشکرم.

If you want to learn more about complement and  compliment, you can look in the description  

اگر می‌خواهید درباره مکمل و تعریف بیشتر بیاموزید ، می‌توانید در توضیحات به

for a link on a video on that topic.  Number for that movie had quite an on me.

دنبال پیوندی در مورد ویدیوی مربوط به آن موضوع باشید. شماره آن فیلم خیلی روی من بود.

The answer is a fact. It had quite an effect on  me. The pronunciation is very similar. A fact,  

پاسخ یک واقعیت است. خیلی روی من تاثیر داشت . تلفظ بسیار شبیه است. یک واقعیت،

a fact, there's a slight difference,  but the spelling is important because  

یک واقعیت، یک تفاوت جزئی وجود دارد، اما املا مهم است زیرا

on fact is a verb and effect is a  noun. And we need a noun, you know,  

on fact یک فعل است و تأثیر یک اسم است. و ما به یک اسم نیاز داریم، می‌دانید،

that because there's an article in the sentence

که چون یک مقاله در جمله

With the verb. I could say that movie  affected me. If you want to learn more  

با فعل وجود دارد. می توانم بگویم آن فیلم روی من تأثیر گذاشت. اگر می‌خواهید

about a fact and he fact, you can look  in the description for a link on that  

درباره یک واقعیت و او بیشتر بدانید، می‌توانید در توضیحات به دنبال پیوندی در مورد

number five, quizzes are a  great way to your skills.

شماره پنج بگردید، آزمون‌ها یک راه عالی برای مهارت‌های شما هستند.

To hone your skills. Again, similar in  pronunciation but the correct choice  

برای تقویت مهارت های خود باز هم، از نظر تلفظ مشابه است، اما انتخاب صحیح آن

is hone. This is an expression to hone one skills.  

است. این بیانی برای تقویت مهارت های فرد است.

This is simply to improve one's  skills. Number 6, I didn't know.

این صرفاً برای بهبود مهارت‌های فرد است . شماره 6، من نمی دانستم.

At the party.

در مهمانی.

I didn't know anybody at the party. Didn't  is negative in the English language. We do  

من کسی را در مهمانی نمی شناختم. آیا در زبان انگلیسی منفی است. ما

not like double negatives, you can only use  one - in a clause and since I already have  

نگاتیوهای دوتایی را دوست نداریم، شما فقط می‌توانید از یک - در یک بند استفاده کنید و چون من قبلاً نداشتم،

didn't I can't use the - nobody. I have to  use anybody number 7. I don't like carrots.

نمی‌توانم از - هیچ‌کس استفاده کنم. من باید از هر کسی شماره ۷ استفاده کنم. من هویج دوست ندارم.

I don't like carrots either.  

هویج هم دوست ندارم

Now, this is the same as number six because I  don't don't isn't - neither is also a - so we  

اکنون، این همان عدد شش است، زیرا من نمی‌دهم، نیست - و همچنین a نیست - بنابراین

can't use it. We want either. I don't like  carrots either to use neither. I could say  

نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم. ما هر دو را می خواهیم. من هویج را دوست ندارم که از هیچ کدام استفاده نکنم. می توانم بگویم

you don't like carrots. Neither do. I neither  do I? If you want to learn more about either,

هویج دوست ندارید. نه انجام دهید. من نه ؟ اگر می خواهید در مورد هر کدام بیشتر بدانید،

ER, and neither. You can look in the description  for a video. I created on this. And number eight,  

ER و هیچ کدام. می‌توانید در توضیحات به دنبال یک ویدیو باشید. من روی این ایجاد کردم. و شماره هشت،

she has more she needs.

او بیشتر نیاز دارد.

She has more than she needs similar and  pronunciation than then, but they're two totally  

او بیش از آن چیزی که نیاز به تلفظ و مشابه دارد، دارد ، اما آنها دو

different words than we use in comparisons. More  than less than fewer than comparisons. Then is  

کلمه کاملاً متفاوت با آنچه ما در مقایسه استفاده می کنیم، هستند. بیشتر از کمتر از کمتر از مقایسه. سپس

an adverb. It's used in time references. First,  I'll eat lunch, then I'll go for a walk number.

یک قید است. در مراجع زمانی استفاده می شود. اول، ناهار را می‌خورم، سپس می‌روم برای یک شماره پیاده‌روی.

Line joining Social Clubs is for all  purposes. The solution to loneliness.

پیوستن خط به «باشگاه‌های اجتماعی» برای همه اهداف است. راه حل تنهایی

For all intents and purposes. This  is an expression in English for all  

برای همه مقاصد. این یک عبارت به زبان انگلیسی برای همه

intents and purposes. This simply  means in almost every situation  

منظورها و اهداف است. این به سادگی  تقریباً در هر موقعیت

in virtually every situation. But when  you see this at a natural pace for all,  

تقریباً در هر موقعیتی است. اما وقتی این را با سرعتی طبیعی برای همه،

intents and purposes for all intents and purposes,  it sounds like intensive. Intensive is a word.

مقاصد و مقاصد برای همه مقاصد و مقاصد می‌بینید،  بسیار فشرده به نظر می‌رسد. فشرده یک کلمه است.

That people are very familiar with intense and  is not something that people are familiar with,  

این که مردم با شدید آشنا هستند و چیزی نیست که مردم با آن آشنا باشند،

but the correct expression  is intense and purposes.  

اما بیان صحیح شدید و مقاصد است.

This is a very useful business or academic  expression. It isn't really used in casual  

این یک عبارت تجاری یا دانشگاهی بسیار مفید است . واقعاً در مکالمه‌های معمولی زیاد استفاده نمی‌شود

conversation too much. Number 10, we  can discuss this after the meeting.

. شماره 10، می‌توانیم بعد از جلسه در این مورد بحث کنیم.

We can discuss this further after the  meeting further and farther. Both mean more,  

ما می‌توانیم بعد از جلسه بیشتر و بیشتر درباره این موضوع صحبت کنیم. هر دو معنی بیشتری دارند،

we can discuss this more in more detail. After  the meeting we use further when we're talking  

می‌توانیم با جزئیات بیشتری در مورد این موضوع بحث کنیم. بعد از جلسه، وقتی در

about figurative and we use farther when  we're talking about literal, for example,  

مورد مجازی صحبت می‌کنیم، از دورتر استفاده می‌کنیم، برای مثال، زمانی که در مورد واقعی صحبت می‌کنیم، از

we need to walk farther, we  literally need to walk more

دورتر استفاده می‌کنیم، برای مثال،   باید بیشتر راه برویم، به معنای واقعی کلمه باید بیشتر راه برویم

Or we need to walk farther to see the  waterfall. If you want to learn more about  

یا برای دیدن آبشار باید دورتر راه برویم. . اگر می‌خواهید درباره این موضوع بیشتر بدانید

this, look in the description for a link on a  separate video. Number 11, you can down here.

، در توضیحات برای پیوندی در یک ویدیو جداگانه نگاه کنید. شماره 11، می توانید اینجا پایین.

You can lie down here, lay and lie. They have the  same meaning, but Les is transitive it needs an  

شما می توانید اینجا دراز بکشید، دراز بکشید و دراز بکشید. معنی یکسانی دارند، اما Les متعدی است و به یک شی نیاز دارد

object. For example, lay the baby down here,  lay the blanket down here, you lay something,  

. به عنوان مثال، کودک را اینجا دراز بکشید، پتو را اینجا بگذارید، چیزی را دراز بکشید،

but Li is intransitive. So there's no  object lie down here, live by yourself.

اما لی غیرقابل انتقال است. بنابراین هیچ شیئی در اینجا وجود ندارد، خودتان زندگی کنید.

Down here, lie down here. Number  12, that sweater is to for you.

اینجا پایین، اینجا دراز بکش. شماره 12، آن ژاکت برای شماست.

That sweater is too loose for you. This one  is confusing because of the spelling. Do I  

اون ژاکت برای تو خیلی گشاد است. این یکی به دلیل املایی گیج کننده است. آیا به

need 10 or 2? It's easy to forget. Lose with  10. Is the opposite of when did you lose the  

10 یا 2 نیاز دارم؟ فراموش کردن آن آسان است. باخت با 10. آیا برعکس کی

game? Did you win the game? Did you lose the  game? Loose with two o's when we're talking  

بازی را باختید؟ بازی رو بردی؟ آیا بازی را باختید؟ وقتی در مورد لباس صحبت می کنیم با دو ساعت گشاد هستید

about clothing? Is when it doesn't fit closely  to your body. So this shirt I'm wearing is not

؟ زمانی است که به بدن شما تناسب ندارد. بنابراین این پیراهنی که من می پوشم

Loose, it fits closely to my body but this  sweater for example is loose number 13. We should  

گشاد نیست، به تنم نزدیک می شود، اما مثلاً این ژاکت شماره 13 گشاد است. باید

worked harder.

بیشتر تلاش کنیم.

We should have worked harder.  

باید بیشتر کار می کردیم.

Now, this is a mistake that many native speakers  make because in spoken English, we take have,  

اکنون، این اشتباهی است که بسیاری از گویشوران بومی مرتکب می‌شوند، زیرا در زبان انگلیسی گفتاری، have را انتخاب می‌کنیم،

which is the grammatically, correct choice. But  we reduce it, we say it quickly and it sounds  

که از نظر دستوری انتخاب صحیحی است. اما ما آن را کاهش می‌دهیم، به سرعت می‌گوییم و به نظر می‌رسد که

like of you should have you should have. You  should have worked harder. So sometimes native  

شما باید داشته باشید، باید داشته باشید. باید سخت‌تر کار می‌کردید. بنابراین گاهی اوقات

speakers forget that it's actually have and  not of because that's what it sounds like.

سخنرانان بومی فراموش می‌کنند که واقعاً وجود دارد و نه به این دلیل که به نظر می‌رسد.

In spoken English. So, in spoken English,  you can absolutely say you should have,  

به زبان انگلیسی گفتاری. بنابراین، در زبان انگلیسی گفتاری،  می‌توانید کاملاً بگویید که باید داشته باشید،

you should have worked harder but in  written English, just remember that  

باید بیشتر تلاش می‌کردید، اما در انگلیسی نوشتاری، فقط به یاد داشته باشید که

the correct choice is have number  14. I shouldn't have to the party.

انتخاب صحیح این است که شماره 14 داشته باشید. من نباید در مهمانی شرکت کنم.

I shouldn't have gone to the party. Our verb  here is go. The past simple, is went and the  

من نباید به مهمانی می رفتم. فعل ما اینجا رفتن است. گذشته ساده، رفت و

past participial is gone. This structure requires  the past participial. The third form of the verb  

گذشته مشارکتی از بین رفت. این ساختار به مشارکت گذشته نیاز دارد. شکل سوم فعل

yesterday. I went to the party. I've gone to  three parties this month and finally number 15.

دیروز. به مهمانی رفتم. من این ماه به سه مهمانی رفتم و در نهایت شماره 15 را گرفتم.

Do you trust the most?

آیا شما بیشتر از همه اعتماد دارید؟ به

Whom do you trust the most who and home  it can be very tricky for students and  

چه کسی بیشتر اعتماد دارید و به چه کسی می‌توانید تفاوت را برای دانش‌آموزان و

native speakers to know the difference, just ask  yourself, do you need she or her? Do you need a  

زبان‌های بومی دشوار باشد، فقط از خود بپرسید آیا به او نیاز دارید؟ آیا به یک

subject or an object, she or her, he or him?  I trust her the most. We need an object. Not

سوژه یا یک شی، او، او یا او نیاز دارید؟ من از همه بیشتر بهش اعتماد دارم ما به یک شی نیاز داریم.

Subject. So you use whom who is your  friend, she is my friend. In this case,  

موضوع نیست. بنابراین شما از کسی که دوست شماست استفاده کنید ، او دوست من است. در این مورد،

we need a subject so we use who. So how do you do  with this quiz? Share your score in the comments  

ما به یک موضوع نیاز داریم، بنابراین از who استفاده می‌کنیم. پس چگونه با این آزمون کار می کنید؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

below and if you got any wrong, don't worry,  just do some practice sentences. And remember  

و اگر اشتباه کردید، نگران نباشید، فقط چند جمله تمرینی انجام دهید. و به یاد داشته باشید

to look in the description because I shared  many links to other videos that go into Mordor

به توضیحات نگاه کنید زیرا پیوندهای زیادی را به ویدیوهای دیگری که به موردور

Dibs on these confusing words. Are  you ready for your next test? Now,  

دیبز در مورد این کلمات گیج کننده وارد می شوند به اشتراک گذاشتم. آیا برای آزمایش بعدی آماده هستید؟ اکنون،

let's test your knowledge of advanced  freeze. 'L verbs, question, 1, please bear  

بیایید دانش شما را در مورد فریز پیشرفته آزمایش کنیم . 'L verbs, question, 1, لطفا تحمل کنید

me while I look up your file. Now I'm only  going to give you three seconds for every  

تا فایل شما را جستجو کنم. اکنون من فقط برای هر سؤال سه ثانیه به شما فرصت می دهم

question. So hit pause and take as much  time as you need to review the question.

. بنابراین مکث را فشار دهید و به همان اندازه که برای مرور سؤال نیاز دارید وقت بگذارید.

please bear with me while I look up your file  question to the phrasal verb to attend to means,

لطفاً با من همراه باشید تا زمانی که من به دنبال سؤال فایل  شما می‌گردم تا فعل عبارتی به حضور به معنی،

To attend to means to work on. Remember I'm going  to explain what every single phrasal verb means  

به حضور به معنای کار کردن است. به یاد داشته باشید که بعد از مسابقه، معنای هر فعل عبارتی را

in detail with examples, after the quiz. Number  three, why are you so angry? You need to cool.

به طور مفصل با مثال‌ها توضیح خواهم داد. شماره سه، چرا اینقدر عصبانی هستید؟ شما باید خنک شوید.

You need to cool down number for  the phrasal verb for repair is

شما باید عدد را سرد کنید .

the phrasal verb for repair is fix up number five,  

the phrasal verb for to discuss something,  so you can reach an agreement is

To hash out to hash out number 6. If someone  is being too serious you can tell them to

خیلی جدی است، می‌توانید به آنها بگویید

Lighten up, lighten up, you're being  too serious. Lighten up number 7,  

سبک شوند، سبک شوید، شما خیلی جدی هستید. شماره 7 را روشن کنید،

after years of studying English,  my hard work has finally paid

بعد از سالها مطالعه انگلیسی، کار سخت من بالاخره نتیجه داد

My hard work has finally paid off  number 8, we shouldn't rule out.

تلاش سخت من در نهایت نتیجه داد شماره 8، ما نباید آن را رد کنیم.

A graphic designer.

یک طراح گرافیک

We shouldn't rule out hiring, a  graphic designer, number nine, my boss.

ما نباید استخدام، یک طراح گرافیک، شماره نه، رئیس من را رد کنیم.

For being late again.

بخاطر دیر اومدن دوباره

My boss chewed me out for being late again and  number 10. Let's give everyone a few minutes to  

رئیسم مرا به خاطر دیر کردن دوباره و شماره 10 جوید. بیایید

before we begin.

قبل از شروع به همه چند دقیقه وقت بگذاریم.

To settle in. So, how did you do with that quiz?  Was it easy, difficult? Share your score in the  

برای استقرار در. پس، چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ آسان بود، سخت بود؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

comments below and now I'm going to explain  every single phrasal verb in detail. So let's  

و اکنون می‌خواهم هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح دهم. پس بیایید

do that. Now to bear with someone, this is  a very common phrasal verb. It has a simple,  

این کار را انجام دهیم. حالا برای تحمل کسی، این یک فعل عبارتی بسیار رایج است. معنی ساده‌ای دارد،

meaning, it means to be patient with someone.  So we use this a lot with customer service.

یعنی صبور بودن با کسی. بنابراین ما از آن در خدمات مشتری استفاده زیادی می کنیم.

Lives or anytime. Someone is providing you with a  service now, it's very common when that person is  

زندگی یا هر زمان. اکنون شخصی در حال ارائه خدماتی به شما است ، زمانی که آن شخص

providing you with that service to say, please  bear with me. Please bear with me. Please be  

این سرویس را به شما ارائه می‌کند، بسیار رایج است که بگوید، لطفاً تحمل کنید. لطفا با من تحمل کنید لطفا

patient. So notice our verb tense, that's in the  imperative, the imperative. So we're starting with  

صبور باشید. بنابراین به زمان فعل ما توجه کنید، این در امر امری، امری است. بنابراین ما با

the base verb. Now, if you use this verb, in  other verb tenses, it's an irregular verb. The

فعل پایه شروع می کنیم. حال، اگر از این فعل استفاده می‌کنید، در زمان‌های دیگر فعل، یک فعل بی‌قاعده است.

Past simple is bore and the  past participial is any idea.  

گذشته ساده خسته کننده است و گذشته مشارکتی هر ایده ای است.

It's born. That's right, born with an optional  easy for spelling but pronunciation is exactly  

متولد شده است. درست است، با املای اختیاری آسان به دنیا آمد، اما تلفظ دقیقاً

the same in the past simple. You could say I  bore with him for 20 minutes, I was patient with  

در گذشته ساده یکسان است. می‌توانید بگویید ۲۰ دقیقه با او حوصله کردم،

him for 20 minutes and in the past participial  you can use this in the present. Perfect. You

۲۰ دقیقه با او صبور بودم و در گذشته مشارکتی می‌توانید از آن در زمان حال استفاده کنید. کامل. شما می

I'd say I've born with you for 20 minutes. Our  next phrasal verb is to attend to. Now notice,  

توانم بگویم من برای 20 دقیقه با شما به دنیا آمده ام. فعل عبارت بعدی ما توجه کردن است. اکنون توجه کنید،

we're using the verb a tent. And I could  say last night, I attended the party,  

ما از فعل a tent استفاده می کنیم. و می‌توانم بگویم دیشب، من در مهمانی شرکت کردم،

but that's not a phrasal verb. That's  just a regular verb because I don't have  

اما این یک فعل عبارتی نیست. این فقط یک فعل منظم است زیرا من

a preposition. I attended the party I went to the

حرف اضافه ندارم. من در مهمانی که به مهمانی رفته بودم شرکت کردم

Party. But if we use the phrasal verb  attend to the meaning is different. I  

. اما اگر از فعل عبارتی استفاده کنیم توجه به معنی متفاوت است.

could say I attended to the party. Now in  this case, this means that I worked on or  

می‌توانم بگویم که در مهمانی شرکت کردم. اکنون در این مورد، این بدان معناست که من روی مهمانی کار کردم یا

I paid attention to the party. So how could  you work on a party? Well, you could work  

به آن توجه کردم. پس چگونه می‌توانید در یک مهمانی کار کنید؟ خوب، می‌توانید

on organizing a party. So organizing all  the details, sending out the invitations.

روی ترتیب دادن یک مهمانی کار کنید. بنابراین، همه جزئیات را سازماندهی کنید، دعوت‌نامه‌ها را ارسال کنید.

The food, cleaning the apartment getting  the decorations, I attended to the party.  

غذا، تمیز کردن آپارتمان و تزیینات، در مهمانی شرکت کردم.

So pay attention because the verb attend and the  phrasal verb. A tend to have different meanings  

بنابراین توجه کنید زیرا فعل حضور و فعل عبارتی. A تمایل به معانی متفاوت

are next phrasal verb to cool. Down to cool down,  

فعل عبارت بعدی برای خنک کردن است. برای خنک شدن،

we use this when someone is really angry upset,  or frustrated and you want them to relax,

وقتی کسی واقعاً عصبانی است، ناراحت یا ناامید است و می‌خواهید آرامش داشته باشد، از این استفاده می‌کنیم،

Max, you can say, cool down, cool down. So let's  say a client has been sending you a lot of emails  

می‌توانید بگویید، مکس، خنک، خنک شود. بنابراین، فرض کنید یک مشتری ایمیل‌های زیادی برای شما ارسال کرده است

and you're feeling really angry irritated annoyed  frustrated with that client. But before you call  

و شما واقعاً عصبانی و عصبانی هستید و از آن مشتری ناامید شده‌اید. اما قبل از اینکه با

that client, you should definitely cool down. You  need to take a minute and relax because you don't  

آن مشتری تماس بگیرید، مطمئناً باید آرام باشید. باید یک دقیقه وقت بگذارید و استراحت کنید، زیرا نمی‌خواهید

want to call that client when you're angry  and frustrated and annoyed you need to cook.

وقتی عصبانی هستید و ناامید و آزرده می‌شوید با آن مشتری تماس بگیرید.

Will down, relax, chill. Our next phrasal verb  to fix something up. When you fix something up,  

فرو می ریزد، استراحت می کند، خنک می شود. فعل عبارت بعدی ما برای رفع مشکل. وقتی چیزی را تعمیر می‌کنید،   به این

it means you repair it or you change it  in order to improve it. Now, in this case,  

معنی است که آن را تعمیر می‌کنید یا برای بهبود آن تغییر می‌دهید. اکنون، در این مورد،

when you change it is not necessarily broken.  It could be that it's functioning but you want  

وقتی تغییر می‌دهید، لزوماً خراب نیست. ممکن است کار کند، اما شما می‌خواهید

to improve it. So you make some changes  to it, you fix it up. So for example,

آن را بهبود ببخشید. بنابراین، تغییراتی در آن ایجاد می‌کنید، آن را اصلاح می‌کنید. برای مثال،

example I could say Sally loves fixing up old  cars in her free time. Fixing up old cars so she  

می‌توانم بگویم سالی دوست دارد در اوقات فراغت خود ماشین‌های قدیمی را تعمیر کند. تعمیر ماشین‌های قدیمی تا

repairs them but it could also mean that she just  changes them. Maybe the car is working perfectly  

تعمیرشان کند، اما می‌تواند به این معنی باشد که فقط آنها را عوض می‌کند. شاید ماشین کاملاً کار کند

but she changes it. She changes the color or she  adds something to it, she fixes it up. Now this  

اما او آن را تغییر می‌دهد. او رنگ را تغییر می‌دهد یا چیزی به آن اضافه می‌کند، آن را اصلاح می‌کند. اکنون این

is a very common phrasal verb around the house  because there's always something to fix up, right?

یک فعل عبارتی بسیار رایج در سراسر خانه است، زیرا همیشه چیزی برای اصلاح وجود دارد، درست است؟

Change to repair to improve our next phrasal  verb, to Hash something out. When you have  

برای بهبود فعل بعدی عبارتی ما، به تعمیر چیزی تغییر دهید. وقتی

something out, it means you talk about something  specific with other people, and you do that  

چیزی دارید، به این معنی است که در مورد چیزی خاص با افراد دیگر صحبت می‌کنید، و این کار را انجام می‌دهید،

because you want to get agreement, you want to  get agreement on the details, so you can use  

زیرا می‌خواهید به توافق برسید، می‌خواهید درباره جزئیات توافق کنید، بنابراین می‌توانید از

this when you're planning a conference planning,  a party planning a project, any kind of event.

این مورد هنگام برنامه‌ریزی کنفرانس استفاده کنید. ، یک مهمانی که برای پروژه ای برنامه ریزی می کند، هر نوع رویدادی.

ENT. And, of course, with a project  or conference, there are many details,  

گوش و حلق و بینی و البته، با یک پروژه یا کنفرانس، جزئیات زیادی وجود دارد،

the date the time, who's doing what?  So, you need to. Hash out those details,  

تاریخ، زمان، چه کسی چه کاری انجام می دهد؟ بنابراین، شما نیاز دارید. این جزئیات را هش کنید،

you need to talk about them to get agreement,  okay? We agreed to the time of the conference,  

باید در مورد آنها صحبت کنید تا به توافق برسید، خوب است؟ ما با زمان کنفرانس موافقت کردیم،

we hashed it out, we hashed out the time of the  conference, our next phrasal verb to lighten up.

آن را هش کردیم، زمان کنفرانس را هش کردیم، فعل عبارت بعدی ما برای روشن کردن.

Now, remember I already taught you to cool down  and that's when you're really angry frustrated  

حالا، به یاد داشته باشید که من قبلاً به شما یاد دادم که آرام شوید و آن موقع است که شما واقعاً عصبانی هستید

annoyed and you want to relax. Well, when you  tell someone to lighten up you also want them  

ناراحت می شوید و می خواهید آرام شوید. خوب، وقتی به کسی می‌گویید که آرام باشد، می‌خواهید

to relax but they're not, angry, frustrated or  annoyed. They're just being too serious, that's  

آرام شود، اما عصبانی، ناامید یا آزرده نیست. آنها فقط خیلی جدی هستند،

it. They're being too serious. They don't have a  sense of humor, so maybe you were joking around.

همین. خیلی جدی هستند آنها حس شوخ طبعی ندارند، بنابراین شاید شما در حال شوخی بودید.

With a co-worker and they took it  too seriously and you just want to  

با یک همکار و آن‌ها آن را خیلی جدی گرفتند و شما فقط می‌خواهید

have some fun and joke around but they're  too serious. So you might say lighten up,  

کمی سرگرم شوید و با هم شوخی کنید، اما آنها خیلی جدی هستند. بنابراین ممکن است بگویید سبک شوید،

lighten up, laughs a little smile, a little  you're too serious. So someone who's always

سبک شوید، کمی بخندید، کمی شما خیلی جدی هستید. پس کسی که همیشه

Like this the you know, they're not smiling,  they're not laughing. They're just always very  

اینطوری است که می دانید، نه لبخند می زند، نه می خندد. آنها فقط همیشه بسیار

serious. You might want to tell that person to  lighten up smile relax laughs. But just remember  

جدی هستند. ممکن است بخواهید به آن شخص بگویید که خنده را آرام کند. اما فقط به یاد داشته باشید

it isn't the same as cool down because cool  down your angry and annoyed lighten up. You're  

این با خونسردی یکسان نیست زیرا خشم و عصبانیت شما را آرام کنید. شما

too serious. That's the difference between the  two, our next phrasal verb to pay off. Now when

خیلی جدی هستید. این تفاوت بین این دو است، فعل عبارت بعدی ما برای پرداخت. اکنون وقتی

Pays off it means that you see the  benefit of the something. So let's say,  

Pays Off می‌کند به این معنی است که شما مزایای چیزی را می‌بینید. بنابراین، فرض کنید،

you spent the last month at home studying for a  big exam and you took the exam and you passed,  

ماه گذشته را در خانه صرف مطالعه برای یک امتحان بزرگ کردید و در امتحان شرکت کردید و موفق شدید،

you got a really high Mark. You can say all my  studying paid off. So remember something pays off.

نمره واقعاً بالایی گرفتید. می توانید بگویید که تمام مطالعه من نتیجه داد. پس به یاد داشته باشید که چیزی نتیجه می دهد.

All my studying paid off. I now see the benefit of  all the studying I did. So we use this a lot for  

تمام درس خواندنم نتیجه داد. اکنون فواید همه مطالعه‌ای که انجام دادم را می‌بینم. بنابراین، ما از آن برای

any kind of work or effort that you put in. Now  it can be mental work for studying for your job,  

هر نوع کار یا تلاشی که انجام می‌دهید بسیار استفاده می‌کنیم. اکنون این می‌تواند کار ذهنی برای مطالعه شغل شما باشد،

but it can also be physical work as well.  So all you're dieting. You're exercising,  

اما می‌تواند کار فیزیکی نیز باشد. بنابراین همه شما رژیم می گیرید. شما در حال ورزش هستید،

paid off because now you lost weight.

نتیجه داد زیرا اکنون وزن کم کرده اید.

Stronger, you see the benefit of all  your work. So we can use this with both  

قوی‌تر، فواید همه کارهایتان را می‌بینید. بنابراین ما می‌توانیم از این هم برای

mental work and physical work. Our next  phrasal verb to rule out. We use this  

کار ذهنی و هم با کار فیزیکی استفاده کنیم. فعل عبارت بعدی ما برای رد کردن.

when something prevents something else  from happening. So, a classic example,  

وقتی چیزی مانع از وقوع اتفاق دیگری می‌شود، از این استفاده می‌کنیم. بنابراین، یک مثال کلاسیک،

we have covid and we have traveling now. Covid  is preventing traveling from happening, right?

ما کووید داریم و اکنون سفر داریم. کووید مانع از وقوع سفر می‌شود، درست است؟

Right. So we can say covid-19 t out traveling.  Right? Covid prevented traveling covid. Ruled  

درست. بنابراین می‌توانیم بگوییم کووید-۱۹ در سفر به بیرون. درست؟ کووید از کووید سفر جلوگیری کرد. منتفی

out. Traveling our next phrasal verb to chew.  Someone out to chew someone out. This is when  

است. سفر فعل عبارت بعدی ما به جویدن. کسی بیرون می آید تا کسی را بجود. این زمانی است که   به

you tell someone that they've done something  wrong but you tell them angrily so you don't

کسی می گویید که کار اشتباهی انجام داده است، اما با عصبانیت به او می گویید تا

Hold on, Comet calmly. Even though you made  a mistake, you shouldn't have done that. No,  

نگه ندارید، Comet با آرامش. حتی اگر اشتباه کردید، نباید این کار را می‌کردید. نه،

you're angry. So you might yell a little you  might use language that you normally wouldn't,  

شما عصبانی هستید. بنابراین ممکن است کمی فریاد بزنید ممکن است از زبانی استفاده کنید که معمولاً این کار را نمی‌کردید،

you're angry. Somebody did something wrong  and you tell them. So maybe your boss  

عصبانی هستید. کسی کار اشتباهی انجام داد و شما به آنها بگویید. بنابراین، شاید رئیستان

chewed you out because you were late for an  important meeting. So your boss was not calm,  

شما را به دلیل تأخیر در یک جلسه مهم، جویده است. بنابراین رئیس شما آرام نبود،

your boss was angry. Why were  you late? You shouldn't have

رئیس شما عصبانی بود. چرا دیر کردی؟ نباید

Been late. Why are you haven't? I  fired you yet? He chews, you out,  

دیر میکردی چرا ندارید؟ هنوز اخراجت کردم؟ او می جود، شما را بیرون می زند،

or maybe you're on a sports team and  your coach chewed you out because  

یا شاید شما در یک تیم ورزشی هستید و مربی شما شما را جویده است، زیرا

you missed an important practice.  Now, a, somebody choose you out,  

یک تمرین مهم را از دست داده اید. حالا، یک نفر شما را انتخاب می کند،

and they're really angry. What phrasal verb goes  with that phrasal, verb that we've already learned  

و آنها واقعاً عصبانی هستند. چه فعل عبارتی با آن عبارت همراه است، فعل که قبلاً یاد گرفته ایم

cool down right? Because if somebody's angry, why  were you late? You can say, cool down, cool down.

درست است؟ چون اگر کسی عصبانی است، چرا دیر آمدی؟ شما می توانید بگویید، خنک، خنک.

Relax. And then you can explain why you were  late our final phrasal verb to settle. In when  

آروم باش. و سپس می‌توانید توضیح دهید که چرا با تأخیر فعل عبارتی آخر ما برای حل و فصل مواجه شدید. زمانی که

you settle in, it means you get comfortable in  a new environment. And that new environment is  

در آن مستقر می شوید، به این معنی است که در یک محیط جدید راحت می شوید. و آن محیط جدید

generally a new house, a new school, a new  workplace. And of course at the beginning,  

معمولاً یک خانه جدید، یک مدرسه جدید، یک محل کار جدید است. و البته در ابتدا،

you're not comfortable just because  everything is new, right? But then you

فقط به این دلیل که همه چیز جدید است، راحت نیستید، درست است؟ اما پس از آن

need some time to settle in. So settle in just  means to get comfortable in a new environment.  

به مدتی برای استقرار نیاز دارید. بنابراین استقرار فقط به معنای راحت شدن در یک محیط جدید است.

So let's say you move to a new city and a few  weeks later, a friend could ask you o, have  

بنابراین فرض کنید به یک شهر جدید نقل مکان کرده اید و چند هفته بعد، یکی از دوستان می تواند از شما بپرسد، آیا در آن

you settled in, have you settled in? So they're  just asking you, do you feel comfortable in your  

ساکن شده اید، آیا در آن مستقر شده اید؟ بنابراین آنها فقط از شما می پرسند، آیا در شهر جدید خود احساس راحتی می کنید

new city and then you might reply back and say,  yeah, I've settled in or no, I haven't settled

و سپس ممکن است پاسخ دهید و بگویید، بله، من ساکن شده ام یا نه، من هنوز ساکن نشده

in yet.

ام .

Now that you know how to use all of these phrasal  verbs? How about we do the exact same quiz from  

اکنون که می دانید چگونه از همه این افعال عبارتی استفاده کنید ؟ چه برسد به اینکه ما دقیقاً همان مسابقه را از

the very beginning, and you can compare your  score from the first time to this time. So  

همان ابتدا انجام دهیم، و شما می‌توانید امتیازات خود را از اولین بار تا این زمان مقایسه کنید. بنابراین

let's do that quiz again. Now, question 1,  please bear me while I look up your file.

بیایید دوباره آن مسابقه را انجام دهیم. اکنون، سؤال 1، لطفاً تا زمانی که پرونده شما را جستجو می‌کنم، تحمل کنید.

please bear with me while I look up your file  question to the phrasal verb to attend to means,

لطفاً تا زمانی که من به دنبال سؤال پرونده شما می‌گردم، به فعل عبارتی to going to معنی می‌کنم، به

To attend to means to work on number 3.  Why are you so angry? You need to cool.

معنای کار کردن روی شماره 3 است. چرا اینقدر عصبانی هستید؟ شما باید خنک شوید.

You need to cool down number for  the phrasal verb for repair is

شما باید عدد را برای  سرد کنید.

the phrasal verb for repair is fix up  

number five, the phrasal verb for to discuss  something, so you can reach an agreement is

To hash out to hash out number 6. If someone  is being too serious you can tell them to

خیلی جدی است، می‌توانید به آنها بگویید

Lighten up, lighten up, you're being  too serious. Lighten up number 7,  

سبک شوند، سبک شوید، شما خیلی جدی هستید. شماره 7 را روشن کنید،

after years of studying English,  my hard work has finally paid

بعد از سالها مطالعه انگلیسی، کار سخت من بالاخره نتیجه داد

My hard work has finally paid off  number 8, we shouldn't rule out.

تلاش سخت من در نهایت نتیجه داد شماره 8، ما نباید آن را رد کنیم.

A graphic designer.

یک طراح گرافیک

We shouldn't rule out hiring, a  graphic designer, number nine, my boss.

ما نباید استخدام، یک طراح گرافیک، شماره نه، رئیس من را رد کنیم.

For being late again.

بخاطر دیر اومدن دوباره

My boss chewed me out for being late again and  number 10. Let's give everyone a few minutes to  

رئیسم مرا به خاطر دیر کردن دوباره و شماره 10 جوید. بیایید

before we begin.

قبل از شروع به همه چند دقیقه وقت بگذاریم.

To settle in. Was it easier this time? I'm sure it  was did your score improve share your score in the  

این بار راحت تر بود؟ مطمئن هستم که امتیاز شما بهبود یافته است، امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

comments below. You're doing amazing. This is your  final test and we're going to test your knowledge  

. شما شگفت انگیز انجام می دهید. این آخرین آزمون شماست و ما دانش شما را

of common phrasal verbs question 1. The phrasal  verb used to invite someone on a romantic date is

در مورد افعال عباراتی رایج سؤال 1 آزمایش می‌کنیم. فعل عبارتی که برای دعوت کردن شخصی به یک قرار عاشقانه استفاده می‌شود،

Now I'm only going to give you three  seconds for each question. So hit pause,  

اکنون برای هر سؤال فقط سه ثانیه به شما فرصت می‌دهم. بنابراین، مکث را فشار دهید،

take as much time as you need and when  you're ready, hit play to see that answer.

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ، پخش را فشار دهید.

The phrasal verb is to ask out the question 2. If  you like a Chandra of music you can say I'm really  

فعل عبارتی این است که سوال 2 را بپرسید. اگر یک موسیقی چاندرا را دوست دارید می توانید بگویید من واقعاً

country music

موسیقی کانتری هستم

I'm really into country music. Remember,  I'm going to explain every single phrasal  

من واقعاً به موسیقی کانتری علاقه دارم. به یاد داشته باشید، من قصد دارم تک تک

verb in detail. So don't worry, if  this test is difficult number three,  

فعل‌های عبارتی را با جزئیات توضیح دهم. بنابراین نگران نباشید، اگر این تست شماره سه دشوار است،

if a movie made you sad, you can  say that movie really me down

اگر فیلمی شما را ناراحت کرد، می‌توانید بگویید آن

That movie really brought me down number four. If  

فیلم واقعاً من را پایین آورده است. اگر

you think someone should be  happier you can say cheer.

فکر می‌کنید کسی باید خوشحال‌تر باشد، می‌توانید بگویید «شاد».

Cheer Up, cheer up and number five, do you  have time to the dry cleaning on your way home?

شاد باشید، شاد باشید و شماره پنج، آیا در راه خانه برای خشکشویی وقت دارید؟

Do you have time to pick up number six? You  see that box. Can you at the post office?

آیا وقت دارید شماره شش را بردارید؟ شما آن کادر را می‌بینید. آیا می توانید به اداره پست بروید؟

Can you drop it off? Number 7. We ended up.

می توانید آن را رها کنید؟ شماره 7. ما به پایان رسیدیم.

At home.

در خانه.

We ended up staying at home number 8,  

ما در نهایت در خانه شماره 8 ماندیم،

which phrasal verb is used to  reject someone or something.

که فعل عبارتی برای رد کردن شخص یا چیزی استفاده می‌شود.

To turn down number nine, when you complete  a form you can use both fill in and fill out.

برای رد کردن شماره نه، وقتی فرمی را تکمیل می‌کنید، می‌توانید هم از پر کردن و هم پر کردن استفاده کنید.

This is true number 10. How did you?

این عدد 10 درست است. چطور شد؟

That Maria was fired.

که ماریا اخراج شد.

How did you find out? So, how did you do with that  quiz? Was it easy or difficult to share your score  

چطوری فهمیدی؟ بنابراین، چگونه با آن مسابقه کار کردید ؟ به اشتراک گذاشتن امتیاز خود در نظرات آسان بود یا دشوار

in the comments? And now, I'll explain every  phrasal verb in detail. With example, sentences  

؟ و اکنون، هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح خواهم داد. به عنوان مثال، جملات

number one to ask someone out. Now, pay attention  to the sentence structure because notice here,  

شماره یک برای درخواست از کسی. اکنون، به ساختار جمله توجه کنید زیرا در اینجا توجه کنید،

I'm using someone you only  ask someone out, you don't

من از کسی استفاده می‌کنم که شما فقط از کسی درخواست می‌کنید، شما

Ask something out and here is the reason  why when you ask someone out, it's to  

چیزی را درخواست نمی‌کنید و این دلیلی است که وقتی از کسی درخواست می‌کنید،

invite them on a romantic evening together,  also known as a date. So to ask someone out,  

دعوت از او در یک عصر عاشقانه است. با هم،  که به عنوان تاریخ نیز شناخته می‌شود. بنابراین برای درخواست از کسی،

you invite them on a date. A date is a  romantic evening. Spent with someone, of  

او را به یک قرار دعوت می‌کنید. قرار یک عصر عاشقانه است. با کسی گذرانده باشید،

course it doesn't have to be an evening. It could  be a morning coffee date or an afternoon date.

البته لازم نیست یک عصر باشد. این می‌تواند یک قرار قهوه صبح یا قرار بعدازظهر باشد.

As well, but I just said evening because most  of the time it is in the evening. So let me give  

همینطور، اما من فقط گفتم عصر چون اکثر اوقات عصر است. بنابراین اجازه دهید برای

you an example sentence. Why hasn't Jim asked  Maria? I won't yet he's obviously into her.  

شما یک جمله مثال بزنم. چرا جیم از ماریا نپرسیده است؟ من هنوز نمی خواهم او به وضوح به او علاقه مند است.

So notice here why hasn't Jim asked Maria out.  Ask someone out our someone is Maria. Now,  

بنابراین در اینجا توجه کنید که چرا جیم از ماریا درخواست نکرده است. از کسی بپرسید یکی ما ماریا است. اکنون،

of course you need the subject who's  doing the action. So Jim is inviting more.

البته به سوژه‌ای نیاز دارید که این عمل را انجام می‌دهد. بنابراین جیم بیشتر دعوت می کند.

Ria on a date. A date is always romantic right  now. Maria could say no and we're going to talk  

ریا در یک قرار. یک قرار همیشه در حال حاضر عاشقانه است. ماریا می‌توانست بگوید نه و ما

about that later on in one of our phrasal verbs.  So let me give you that example again. Why hasn't  

بعداً در یکی از افعال عبارتی خود درباره آن صحبت خواهیم کرد. پس اجازه دهید دوباره آن مثال را برای شما بیان کنم. چرا

Jim asked Maria out yet? He's obviously into  her now. You might be wondering Jennifer,  

جیم هنوز از ماریا درخواست نکرده است؟ او اکنون به او علاقه دارد. ممکن است از جنیفر بپرسید،

what does that mean? He's obviously into her?  Well, that's our next phrasal verb to be in.

یعنی چه؟ او آشکارا به او علاقه دارد؟ خب، این فعل عبارتی بعدی ما به in است.

Someone to be into someone. Now, here I'll  point out that you can also be into something,  

Someone to be into someone. اکنون، در اینجا به این نکته اشاره می‌کنم که شما نیز می‌توانید به چیزی علاقه داشته باشید،

but first, let's talk about to be into  someone when you're into someone. I'm  

اما ابتدا، اجازه دهید در مورد اینکه وقتی به کسی علاقه دارید، در مورد آن صحبت کنیم.

sure you notice based on the context, but it  means to like someone romantically. Now the  

مطمئنم بر اساس زمینه متوجه می‌شوید، اما این به معنای دوست داشتن عاشقانه شخصی است. اکنون

context is really important because  I'm going to give you a musician.

زمینه بسیار مهم است زیرا به شما یک نوازنده می دهم.

Who I'm really into. I'm really into  Jack Johnson. Now, when I say that, oh,  

که من واقعاً به آن علاقه دارم. من واقعاً به جک جانسون علاقه دارم. حالا، وقتی می گویم، اوه،

I'm really into Jack Johnson, I don't like Jack  Johnson romantically, although he is pretty cute,  

من واقعاً به جک جانسون علاقه دارم، جک جانسون را عاشقانه دوست ندارم، اگرچه او خیلی بامزه است،

I guess, but I don't like him romantically, but I  really like his music. So if you use into someone,  

حدس می‌زنم، اما من او را عاشقانه دوست ندارم، اما موسیقی او را خیلی دوست دارم. . بنابراین، اگر از شخصی استفاده می‌کنید،

it depends on the context. But there is this  meaning of liking. And for the most part

به زمینه آن بستگی دارد. اما این معنای دوست داشتن وجود دارد. و در بیشتر موارد

Part that light King is romantic.  So if I said Jim is into Maria,  

آن پادشاه نور عاشقانه است. بنابراین اگر بگویم جیم به ماریا علاقه دارد،

he likes her romantically, but  if I'm talking about being into  

او او را عاشقانه دوست دارد، اما اگر در مورد علاقه داشتن به

a celebrity or a musician and actor,  it's possible that I just like them,  

یک سلبریتی یا موسیقیدان و بازیگر صحبت می کنم، ممکن است که آنها را دوست داشته باشم،

but not necessarily romantically so keep that  in mind. Now, remember I said you could also be

اما نه لزوماً عاشقانه، پس این را در نظر داشته باشید. حالا یادت باشه گفتم تو هم می تونی

To something. Now, in this case we're talking  about liking something and it's usually an  

به چیزی باشی. اکنون، در این مورد، درباره دوست داشتن چیزی صحبت می‌کنیم و معمولاً یک

activity or a hobby. So I was really into  Jack Johnson, when I was really into playing  

فعالیت یا سرگرمی است. بنابراین من واقعاً به جک جانسون علاقه داشتم، زمانی که واقعاً به نواختن

ukulele and playing guitar, Jack Johnson  is a amazing musician, he plays guitar,  

یوکولل و نواختن گیتار علاقه داشتم، جک جانسون یک موسیقی‌دان شگفت‌انگیز است، او گیتار می‌نوازد،

and he plays ukulele. So I was really into him and  mainly when I was into playing ukulele and play,

و اوکلل می‌نوازد. بنابراین من واقعاً عاشق او بودم و عمدتاً زمانی که به نواختن یوکلل و نواختن

Guitar. Those are two activities. I don't really  do much anymore simply because I don't have time.  

گیتار علاقه داشتم. آن دو فعالیت هستند. من واقعاً دیگر کار زیادی نمی‌کنم، فقط به این دلیل که وقت ندارم. در حال حاضر در این مرحله از زندگی‌ام

It isn't a priority for me to do those activities  right now at this stage in my life. Although one  

انجام آن فعالیت‌ها برای من اولویت نیست . اگرچه یک

day I would definitely like to do them again now  so you could talk about any hobby or activity. Oh,  

روز مطمئناً دوست دارم اکنون دوباره آنها را انجام دهم تا بتوانید در مورد هر سرگرمی یا فعالیتی صحبت کنید. اوه،

I'm really into going hiking. I'm really  into playing video games. So we use this.

من واقعاً به پیاده روی علاقه دارم. من واقعاً به بازی‌های ویدیویی علاقه دارم. بنابراین ما از این استفاده می کنیم.

Hobbies and activities. Mainly, our next phrasal  verb to bring someone down to bring someone down,  

سرگرمی ها و فعالیت ها. عمدتاً، فعل بعدی عبارتی ما به پایین آوردن یک نفر برای پایین آوردن کسی،

is to make someone unhappy, but there's that  transition because that person was happy and  

ناراضی کردن کسی است، اما این انتقال وجود دارد زیرا آن شخص خوشحال بود و

then something happened to bring them down  and now they're not happy or they're at least  

سپس اتفاقی افتاد که او را پایین آورد و اکنون خوشحال نیستند یا در حال حاضر هستند. حداقل

less happy than they were before. So I  could say that movie really brought me

کمتر از قبل خوشحال بودند. بنابراین می‌توانم بگویم که آن فیلم واقعاً من را

Down. Now, notice here, the my subject is  the movie, the movie brought me down. I  

پایین آورد. حالا، به اینجا توجه کنید، موضوع من فیلم است، فیلم من را پایین آورد. من

could also use a person. My boss brought me down  so something, or someone can bring someone down  

همچنین می‌توانم از یک شخص استفاده کنم. رئیسم من را پایین آورد بنابراین چیزی، یا کسی می‌تواند کسی را پایین بیاورد

that movie brought me down. So, I was happy.  And then I watched the movie. And now,  

آن فیلم مرا پایین آورد. بنابراین، من خوشحال شدم. و بعد فیلم را دیدم. و حالا،

I'm not happy or I'm less happy,  probably, because the movie was very

من خوشحال نیستم یا کمتر خوشحالم، احتمالاً، چون فیلم بسیار

Sad or depressing something like  that. Number four to cheer up. So  

غمگین یا افسرده کننده ای از این قبیل بود. شماره چهار برای روحیه دادن. بنابراین   می‌توانید

you can think of this as the opposite  to cheer someone up is to make them  

به این فکر کنید که برعکس برای شاد کردن کسی،

happier. Now we commonly use this in  the imperative, Cheer Up, cheer up,  

شادتر کردن اوست. اکنون ما معمولاً از این در امر ضروری استفاده می‌کنیم، Cheer Up, cheer up,

Julie, cheer up, don't be sad cheer up so  we commonly use this in the imperative but  

Julie, cheer up, don't be

you can use it in other ways. For example,  I could say I took my friend out to lunch

برای مثال، می‌توانم بگویم دوستم را برای ناهار بیرون بردم

CH to cheer her up to cheer her up. So that's  the reason why I wanted to make her happier to  

CH تا او را تشویق کنم تا او را تشویق کنم. پس به همین دلیل بود که می‌خواستم او را بیشتر خوشحال کنم تا

cheer her up. Number five to pick someone  or something up. This is one of the most  

او را خوشحال کنم. شماره پنج برای انتخاب شخصی یا چیزی. این یکی از

common phrasal verbs. You probably know it, but  did, you know? You can also pick something up,  

رایج‌ترین افعال عبارتی است. احتمالاً آن را می‌دانید، اما آیا می‌دانید؟ شما همچنین می‌توانید چیزی را بردارید،

you pick someone up and you also pick something  up and that's when you take an object,

فردی را برمی‌دارید و همچنین چیزی را  برمی‌دارید و این زمانی است که یک شی،

A person from one location to another  location. So, of course, you might know  

یک شخص را از یک مکان به مکان دیگری می‌برید. بنابراین، مطمئناً، ممکن است

it in the sense of I pick my kids up after  school or I pick my husband up after work,  

آن را به این معنا بدانید که من بچه‌هایم را بعد از مدرسه می‌برم یا شوهرم را بعد از کار می‌گیرم،

right? That's probably how, you know  it but you can use it with a something,  

درست است؟ احتمالاً اینطور است، شما آن را می‌دانید، اما می‌توانید از آن با چیزی استفاده کنید،

maybe your husband could call you  and say oh hey can you pick milk up?

شاید شوهرتان بتواند با شما تماس بگیرد و بگوید اوه، می‌توانید شیر بردارید؟

On your way home can you pick milk up?  So you're going to go to a location,  

در راه خانه می توانید شیر بردارید؟ بنابراین می‌خواهید به مکانی،

the store, get milk and take it to another  location. Your home. Can you pick milk up  

فروشگاه بروید، شیر بگیرید و به مکان دیگری ببرید . خانه ی تو. آیا می توانید

on your way home? His very common to get a  call from someone and they ask you o. Hey,  

در راه خانه شیر بردارید؟ خیلی معمول است که از کسی تماس بگیرد و از شما بپرسد. هی،

can you pick this up? Can you pick this up  on your way home? And that something is a  

می‌توانید این را انتخاب کنید؟ آیا می‌توانید این را در راه خانه بردارید؟ و آن چیزی یک

grocery item or something for your home.  So now, you know, how to use it with a

خواربار یا چیزی برای خانه شما است. بنابراین، اکنون می دانید که چگونه از آن با

Anna. Something and what's the opposite of to  pick someone up. Well, it's to drop someone  

آنا استفاده کنید. چیزی و چه چیزی برعکس آن است که یک نفر را بردارید. خوب، این است که یک نفر را

off and you can also drop something off when  you drop someone or something off. It's to  

پیاده کنید و همچنین می توانید وقتی کسی یا چیزی را پیاده می کنید، چیزی را رها کنید. این است که

leave someone or something at a specific  location. So of course, you could say,  

فرد یا چیزی را در یک مکان خاص رها کنید . بنابراین، مطمئناً، می توانید بگویید،

I drop my husband off at work. I dropped my  friend off at the airport. Now, you might also

شوهرم را سر کار می گذارم. دوستم را در فرودگاه پیاده کردم. اکنون، همچنین ممکن است

Go ask someone, can you drop this letter  off on your way to work? So they take the  

برو از کسی بپرسی، آیا می‌توانی این نامه را در راه رفتن به محل کار رها کنی؟ بنابراین آنها نامه را می گیرند

letter and they leave it somewhere in a  different location. The post office or  

و آن را در مکانی دیگر می گذارند. اداره پست یا

a mailbox. Can you drop this letter  off on your way to work. Number 72,  

یک صندوق پستی. آیا می‌توانید این نامه را در راه رفتن به محل کار رها کنید. شماره ۷۲،

end up to end up is a very useful phrasal verb.  We use it to say that you eventually do something.

end up to end up یک فعل عبارتی بسیار مفید است. ما از آن برای گفتن اینکه شما در نهایت کاری انجام می دهید استفاده می کنیم.

Or eventually decide something. So  you might say I ended up asking,  

یا در نهایت چیزی تصمیم بگیریم. بنابراین ممکن است بگویید من در نهایت پرسیدم،

Julie out. I ended up asking, Julie out,  who is our first example? I can't remember.  

جولی بیرون. من در نهایت پرسیدم، جولی بیرون، اولین نمونه ما کیست؟ من نمی توانم به یاد بیاورم.

Oh, it wasn't Julie. It was Jim and Maria. So  let me give that again. Jim ended up asking  

اوه، جولی نبود. جیم و ماریا بودند. پس اجازه دهید دوباره آن را بدهم. جیم در نهایت از

Maria out. So remember before I said,  why hasn't Jim asked Maria? Oh yeah.

ماریا خواست بیرون بیاید. پس قبل از اینکه بگویم، به یاد داشته باشید، چرا جیم از ماریا نپرسیده است؟ اوه بله.

Yet. So now remember to end up that's  to eventually do something so after a  

هنوز. پس اکنون به یاد داشته باشید که در نهایت این کار را انجام دهید تا در نهایت پس از

period of time so Jim ended up asking  Maria out by but she turned him down.  

مدتی کاری انجام دهید تا جیم در نهایت از ماریا درخواست خروج کند اما او او را رد کرد.

Remember I said at the beginning, I'm  going to teach you a phrasal verb. If  

به یاد داشته باشید که در ابتدا گفتم، یک فعل عبارتی را به شما یاد خواهم داد. اگر

Maria I was going to see Julie. Again, if  Maria says, no, well that to turn someone

ماریا می خواستم جولی را ببینم. باز هم، اگر ماریا بگوید، نه، خوب است که کسی را رد کنید

Down. That's our next phrasal verb to turn  someone down. Now you can also turn something  

. این فعل عبارت بعدی ما برای رد کردن کسی است. اکنون همچنین می‌توانید چیزی را رد کنید

down. Can you think of something that you might  say no to? Hmm. How about a job offer? Hmm.  

. آیا می توانید به چیزی فکر کنید که ممکن است به آن نه بگویید؟ هوم پیشنهاد شغلی چطور؟ هوم

Something like that. So, to turn someone down  to turn something down is when you receive  

یه چیزی شبیه اون. بنابراین، رد کردن شخصی برای رد کردن چیزی زمانی است که

an invitation or a proposal to do something  and you say, no, you decline. You refuse you

دعوت یا پیشنهادی برای انجام کاری دریافت می‌کنید و می‌گویید، نه، رد می‌کنید. شما شما را

You reject, you say, no. So  Maria turned gym down. Now,  

رد می کنید، می گویید، نه. بنابراین ماریا ورزشگاه را رد کرد. اکنون،

you might also say I was turned down for the  job. I was turned down. Now you could turn  

ممکن است بگویید من برای این کار رد شدم . من را رد کردند. اکنون می‌توانید

that into an active sentence. They turned  me down. I was turned down by the company,  

آن را به یک جمله فعال تبدیل کنید. آنها مرا رد کردند. من توسط شرکت رد شدم،

they turned me down. So in this specific  phrasal verb, it is commonly used.

آنها من را رد کردند. بنابراین در این فعل عبارتی خاص، معمولاً استفاده می‌شود.

In the passive. So I would get comfortable  with the passive, but you can use it in the  

در حالت منفعل. بنابراین من با حالت غیرفعال راحت می‌شوم، اما شما می‌توانید از آن در

act of, of course, as well. Number 9  to fill in or to fill out forms. Okay,  

عمل نیز استفاده کنید. شماره 9 برای پر کردن یا پر کردن فرم ها. بسیار خوب،

so notice here. I gave you two prepositions.  I know students, get confused. What's the  

پس به اینجا توجه کنید. من دو حرف اضافه به شما دادم. من دانش آموزان را می شناسم، گیج شوید.

difference between Finland and fill out?  There is no difference. So specifically  

تفاوت بین فنلاند و پر کردن چیست؟ فرقی نداره. بنابراین به طور خاص

with forms. That's the only time that there is  no difference when you're entering information.

با فرم ها. این تنها زمانی است که هنگام وارد کردن اطلاعات تفاوتی وجود ندارد.

I'm a Chanel into a form, you're  filling in that form. You're also  

من یک Chanel در یک فرم هستم، شما در حال پر کردن آن فرم هستید. شما همچنین در

filling out that form. It doesn't matter  which preposition you use and honestly,  

حال پر کردن آن فرم هستید. مهم نیست  از کدام حرف اضافه استفاده می‌کنید و صادقانه بگویم،

I use both of them interchangeably. So  I just changed between fill in fill out.  

من هر دوی آنها را به جای هم استفاده می‌کنم. بنابراین من فقط بین پر کردن پر کردن تغییر کردم.

I use both and you can too. So if you  go to an office, they might say after

من از هر دو استفاده می کنم و شما هم می توانید. بنابراین اگر به دفتری بروید، ممکن است بعد از

you

fill in this form, or after you fill out  this form. Drop it off at reception. No.

پر کردن این فرم یا پس از پر کردن این فرم بگویند. آن را در پذیرش رها کنید. نه.

This drop it off at reception so take it to  reception and leave it there. Drop it off.  

این آن را در پذیرش رها کنید، بنابراین آن را به پذیرش ببرید و آنجا بگذارید. ولش کن.

At reception, our final phrasal verb to find out  to find out is when you understand something you  

در پذیرایی، آخرین فعل عبارتی ما برای پیدا کردن برای پیدا کردن این است که وقتی چیزی را می‌فهمید،

learn something, or you discover something.  So maybe going back to our character Jim.  

چیزی یاد می‌گیرید یا چیزی را کشف می‌کنید. بنابراین شاید به شخصیت خود جیم برگردیم.

So maybe Jim could say, how did you find  out that Maria turned me down. So maybe.

بنابراین شاید جیم بتواند بگوید، از کجا فهمیدی که ماریا من را رد کرد. پس شاید.

He Jim is a little embarrassed. He thought this  was just a secret, nobody knew. But then a friend,  

او جیم کمی خجالت زده است. او فکر می کرد این فقط یک راز است، هیچ کس نمی دانست. اما پس از آن، یکی از دوستان،

try to cheer him up because he knew  Maria turned him down after he asked her,  

سعی کنید او را خوشحال کنید، زیرا می دانست ماریا پس از اینکه از او پرسید، او را رد کرد،   به

oat notice all her phrasal verbs. So Jim could  say, how did you find out that Maria turn me  

تمام افعال عبارتی او توجه کرد. بنابراین جیم می‌تواند بگوید، از کجا فهمیدی که ماریا من را

down. So how did you discover this? How did you  learn this? How did you find this out? And we

رد کرد. پس چگونه این را کشف کردید؟ چگونه این را یاد گرفتید؟ چطور متوجه این موضوع شدید؟ و ما

Is this when you want to get information as  well. So I might say I need to find out when  

این زمانی است که می‌خواهید اطلاعاتی را نیز دریافت کنید . بنابراین ممکن است بگویم باید بدانم چه زمانی

the store closes because I have a package. I  need to drop off but I don't know when they  

فروشگاه بسته می‌شود زیرا بسته‌ای دارم. باید پیاده شوم، اما نمی‌دانم کی

close. I need to find that out so learn or  discover that specific information. So now  

بسته می‌شوند. من باید آن را پیدا کنم، بنابراین آن اطلاعات خاص را بیاموزم یا آن را کشف کنم. پس حالا

that you understand all of these phrasal  verbs, how about we do the quiz from the

که همه این افعال عبارتی را فهمیدید ، چطور می‌شود امتحان را دوباره از ابتدا انجام دهیم

beginning again. And then you can  compare your score from the first  

. و سپس می‌توانید امتیاز خود را از

time to the second time. So let's do  that. Same quiz. Now, the question one,  

بار اول با بار دوم مقایسه کنید. پس بیایید این کار را انجام دهیم. همان مسابقه اکنون، سوال اول،

the phrasal verb used to invite  someone on a romantic date is

فعل عبارتی که برای دعوت کردن کسی به یک قرار عاشقانه استفاده می‌شود، این است که

The phrasal verb is to ask out question 2. If you  like a Chandra of music, you can say I'm really  

فعل عبارتی این است که سؤال 2 را مطرح کنید. اگر از موسیقی چاندرا خوشتان می‌آید، می‌توانید بگویید که من واقعاً

country music.

موسیقی کانتری هستم.

I'm really into country music number three. If a  movie made you sad, you can say that movie really  

من واقعاً به موسیقی کانتری شماره سه علاقه دارم. اگر فیلمی شما را ناراحت کرد، می‌توانید بگویید آن

me down

That movie really brought me down number four. If  

فیلم واقعاً من را پایین آورد. اگر

you think someone should be  happier you can say cheer.

فکر می‌کنید کسی باید خوشحال‌تر باشد، می‌توانید بگویید «شاد».

Cheer Up, cheer up. Number five, do you have  time to the dry cleaning on your way home?

شاد باش، شاد باش شماره پنج، آیا در راه خانه برای خشکشویی وقت دارید؟

Do you have time to pick up number six? You  see that box. Can you at the post office?

آیا وقت دارید شماره شش را بردارید؟ شما آن کادر را می‌بینید. آیا می توانید به اداره پست بروید؟

Can you drop it off? Number 7. We ended up.

می توانید آن را رها کنید؟ شماره 7. ما به پایان رسیدیم.

At home.

در خانه.

We ended up staying at home number 8,  

ما در نهایت در خانه شماره 8 ماندیم،

which phrasal verb is used to  reject someone or something.

که از فعل عبارتی برای رد کردن شخص یا چیزی استفاده می‌شود.

To turn down number nine, when you complete  a form you can use both fill in and fill out.

برای رد کردن شماره نه، وقتی فرمی را تکمیل می‌کنید، می‌توانید هم از پر کردن و هم پر کردن استفاده کنید.

This is true. The number 10. How did you

درست است. شماره 10. چطور شد

That Maria was fired.

که ماریا اخراج شد.

How did you find out? So, was  the quiz easier the second time,  

چطوری فهمیدی؟ بنابراین، امتحان برای بار دوم آسان‌تر بود،

I'm sure it was amazing job with this lesson.  So, how did you do with all of those quizzes?  

مطمئنم که کار فوق‌العاده‌ای با این درس بود. بنابراین، چگونه با تمام آن آزمون ها کار کردید؟

Share your score in the comments below and I  want you to download this free speaking guide  

امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و من از شما می‌خواهم این راهنمای مکالمه رایگان را دانلود کنید،

where I share six tips on how to speak English  fluently and confidently, you can download it  

جایی که من شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم، می‌توانید آن را

from my website right here and whenever you're  ready, dead started with your next lesson.

از وب‌سایت من از اینجا دانلود کنید و هر زمان که آماده بودید، درس بعدی شما

Essen.

اسن