English Grammar - How Often? - ALWAYS, USUALLY, OFTEN, SOMETIMES, NEVER

Hi, this is Alex. Thank you for clicking and welcome to this beginner lesson on adverbs

سلام، این الکس است. از اینکه کلیک کردید متشکرم و به این درس مبتدی در مورد قیدهای فراوانی خوش آمدید

of frequency. Now, adverbs of frequency are words that tell someone how often you do something.

. حالا، قیدهای فراوانی کلماتی هستند که به کسی می‌گویند چند وقت یکبار کاری را انجام می‌دهید.

Okay? So, today we will look at some of the most common adverbs of frequency. These are

باشه؟ بنابراین، امروز به برخی از رایج ترین قیدهای فرکانس نگاه می کنیم. اینها

very, very important words when you are discussing routines with other people and telling them

کلمات بسیار بسیار مهمی هستند زمانی که شما در حال گفتگو با دیگران در مورد روتین ها هستید و به آنها می گویید

how often you do something. Okay, so here we have 1, 2, 3, 4, 5 of the most common adverbs

که چند وقت یکبار کاری را انجام می دهید. خوب، بنابراین در اینجا ما 1، 2، 3، 4، 5 از رایج ترین

of frequency. There are others. These are some of the most common. So, if you'll see,

قیدهای فراوانی را داریم. دیگران هستند. اینها برخی از رایج ترین آنها هستند. بنابراین، اگر ببینید،

I have always, usually, often, sometimes, and never. Okay, so if we read these sentences,

من همیشه، معمولا، اغلب، گاهی اوقات، و هرگز. خوب، پس اگر این جملات را بخوانیم

the first sentence says, "I always pay my rent." When you always do something, it happens

، جمله اول می گوید: "من همیشه اجاره ام را می دهم ." وقتی همیشه کاری را انجام می دهید، هر بار آن اتفاق می افتد

every time. You do it all of the time. So, if you look at this arrow pointing up, we

. شما همیشه این کار را انجام می دهید. بنابراین، اگر به این فلش رو به بالا نگاه کنید،

have from 0% to 100% of the time you do something. So, if you always do something, you do it

ما از 0٪ تا 100٪ مواقعی که کاری را انجام می دهید، داریم. بنابراین، اگر همیشه کاری را انجام می دهید، آن را

100% of the time. So, "I always pay my rent." "I always take a shower before bed." Okay?

100% مواقع انجام می دهید. بنابراین، "من همیشه اجاره خود را پرداخت می کنم." "من همیشه قبل از خواب دوش میگیرم." باشه؟

"I always take a shower before bed." Okay? The next one, just below always, is the word

"من همیشه قبل از خواب دوش میگیرم." باشه؟ مورد بعدی، درست زیر همیشه، کلمه

usually. "I usually get up at 7.30." So, usually means like most of the time. Okay? Usually

معمولاً است. "من معمولا ساعت 7.30 بیدار می شوم." بنابراین، معمولاً به معنای مانند بیشتر اوقات است. باشه؟ معمولا

90% of the time I do this. Okay? "I always pay my rent." "I usually get up at 7.30." "Often,"

90 درصد مواقع این کار را انجام می دهم. باشه؟ من همیشه کرایه خانه ام را پرداخت می کنم. "من معمولا ساعت 7.30 بیدار می شوم." "اغلب"،

just below usually, "I often read before bed." Okay? So, again, often probably more than

درست زیر معمولا، "من اغلب قبل از خواب مطالعه می کنم." باشه؟ بنابراین، دوباره، اغلب احتمالاً بیش از

50%, more than 50% of the time you read before bed. "Sometimes" means some of the time. So,

50٪، بیش از 50٪ مواقع قبل از خواب مطالعه می کنید. «گاهی» به معنای برخی اوقات است. بنابراین،

sometimes probably 30%, 40% of the time I sometimes visit my mother. You should visit

گاهی اوقات احتمالاً 30٪، 40٪ مواقع گاهی اوقات به مادرم سر می زنم.

your mother often, probably, if you want to be a good son or a good daughter. And, "never"

اگر می خواهید پسر یا دختر خوبی باشید، باید اغلب به مادرتان سر بزنید. و "هرگز"

means none of the time, none of the time, 0%. Okay? So, "I never go to expensive restaurants."

به معنای هیچ یک از زمان ها، هیچ یک از زمان ها، 0٪ است. باشه؟ بنابراین، "من هرگز به رستوران های گران قیمت نمی روم."

Okay? So, once again, these are some of the most common adverbs of frequency. And what

باشه؟ بنابراین، یک بار دیگر، اینها برخی از رایج ترین قیدهای فراوانی هستند. و کاری که

these words do is tell someone how often you do something. Okay? So, again, always 100%

این کلمات انجام می دهند این است که به کسی می گویند چند وقت یکبار کاری را انجام می دهید. باشه؟ بنابراین، دوباره، همیشه 100

of the time. "I always wake up at 6 o'clock to go to school." "I always have lunch at

٪ مواقع. من همیشه ساعت 6 بیدار می شوم تا به مدرسه بروم. من همیشه ساعت 12 ناهار می خورم

12 o'clock." Usually, most of the time, 90% of the time, "I usually get up at 7.30." "I

. معمولاً در بیشتر مواقع، 90 درصد مواقع، «من معمولاً ساعت 7.30 بیدار می شوم». "من

usually see my friends on the weekend." "I often read before bed." Just a little bit

معمولاً در آخر هفته دوستانم را می بینم." "من اغلب قبل از خواب مطالعه می کنم." فقط کمی

under, usually. So, over 50%, maybe 60% of the time, "I often read before bed." "Sometimes,"

زیر، معمولا. بنابراین، بیش از 50٪، شاید 60٪ مواقع، "من اغلب قبل از خواب مطالعه می کنم." "گاهی"،

some of the time, below 50%, "I sometimes visit my mother." "I sometimes get an oil

برخی اوقات، زیر 50%، "گاهی اوقات به مادرم می روم." "من گاهی اوقات

change for my car." You should get it every 5,000 kilometers. But, anyway, "And I never

برای ماشینم روغن تعویض می کنم." شما باید هر 5000 کیلومتر آن را دریافت کنید . اما، به هر حال، "و من

go to expensive restaurants," 0% of the time. Okay? So, again, never, never, none of the

هرگز به رستوران های گران قیمت نمی روم"، 0٪ مواقع. باشه؟ بنابراین، دوباره، هرگز، هرگز، هیچ یک از

time, sometimes, some of the time, often, not most of the time, just below most of the

زمان ها، گاهی اوقات، برخی از زمان ها، اغلب، نه بیشتر اوقات، درست زیر اکثر

time, a lot of the time, usually, most of the time, always, all of the time. If you'd

اوقات، بسیاری از اوقات، معمولا، بیشتر اوقات، همیشه، همیشه. اگر

like to do a quiz on these words and adverbs of frequency, you can check out www.engvid.com.

می خواهید در مورد این کلمات و قیدهای فراوانی یک مسابقه انجام دهید ، می توانید www.engvid.com را بررسی کنید.

My name is Alex. Thanks for watching, and take care.

اسم من الکس است. ممنون که تماشا کردید و مراقب باشید.

[END]

[پایان]