English Vocabulary: 5 verbs to make you sound smart

Hey, guys. I'm Alex. Thanks for clicking, and welcome to this vocabulary lesson on:

سلام بچه ها. من الکس هستم با تشکر از کلیک کردن، و به این درس واژگان در مورد:

"5 Verbs to Sound Smart". Now, you may have already checked out my lesson on five nouns

"5 Verbs to Sound Smart" خوش آمدید. اکنون، ممکن است قبلاً درس من را در مورد پنج اسم

to sound smart, five adjectives to sound smart; and today, we're looking at the verbs.

که هوشمندانه به نظر می رسند، پنج صفت برای هوشمندانه به نظر می رسند را بررسی کرده باشید . و امروز، ما به افعال نگاه می کنیم.

So, from the top, we have the verb: "ostracize". All right? So repeat it after me: "ostracize".

بنابراین، از بالا، فعل: "استراسی کردن" را داریم. خیلی خوب؟ پس بعد از من تکرار کن: «طبع».

Okay. So what "ostracize" means is to exclude someone, generally from a social group like

باشه. بنابراین منظور از «طبیعت کردن» حذف کسی است، به طور کلی از یک گروه اجتماعی مانند

a family, or a team, or any kind of religious group as well. So to exclude, shun, or snub

یک خانواده، یک تیم، یا هر نوع گروه مذهبی. بنابراین آنها را از یک گروه خاص حذف، طرد یا طرد کنید

them from a specific group. So, for example: "He was ostracized for his beliefs." So this

. پس مثلاً: «به خاطر عقایدش طرد شد». بنابراین این

person had different beliefs than the other people in his social group, and the other

فرد عقاید متفاوتی نسبت به سایر افراد گروه اجتماعی خود داشت و سایر

people in his social group basically pushed him away and didn't allow him to return. They

افراد گروه اجتماعی او اساسا او را از خود دور کردند و اجازه بازگشت به او را ندادند.

looked at... They looked down on him like he was less than them. He was ostracized;

نگاه کردند... آنها به او نگاه کردند که انگار از آنها کمتر است. او طرد شد.

he was excluded from the group. So, again, you can be ostracized for your beliefs, you

او از گروه حذف شد. بنابراین، باز هم ، شما می توانید به خاطر اعتقادات خود طرد شوید، می

can be ostracized for something you say, you can be ostracized for something you do. So,

توانید برای چیزی که می گویید طرد شوید، می توانید برای کاری که انجام می دهید طرد شوید. بنابراین،

for example, if you follow, you know, a system of faith, a religion that tells you that you

برای مثال، اگر شما از یک سیستم اعتقادی پیروی کنید، دینی که به شما می‌گوید

have to act a certain way, if a person doesn't act that way, they could be ostracized by

باید به شیوه‌ای خاص عمل کنید، اگر فردی آن‌طور رفتار نکند، ممکن است توسط اعضای مذهبی‌اش طرد شود.

members of their religious community. Okay?

انجمن. باشه؟

The next one: "garner". So think... Look at my hands. "Garner", which means to get, to

بعدی: "گرنر". پس فکر کن... به دستانم نگاه کن. «گارنر» که به معنای به دست آوردن، به

acquire, to earn. You can also think of it as to collect. So, the example we have on

دست آوردن، به دست آوردن است. شما همچنین می توانید از آن به عنوان جمع آوری فکر کنید. بنابراین، مثالی که در

the board is: "They garnered a poor reputation." So this group of people basically acquired

هیئت مدیره داریم این است: "آنها شهرت ضعیفی به دست آوردند." بنابراین این گروه از افراد اساساً به

a poor reputation for their beliefs or their actions. You can also, for example, garner

خاطر اعتقادات یا اعمال خود شهرت ضعیفی به دست آوردند. شما همچنین می توانید، برای مثال، شواهد جمع آوری کنید

evidence. Like if you're a police officer, you can also garner information. So you can

. مثلاً اگر افسر پلیس هستید، می‌توانید اطلاعات را نیز به دست آورید. بنابراین می‌توانید

say: "We have been trying to garner, collect, or get, or acquire as much information as

بگویید: "ما در تلاش بوده‌ایم تا حد امکان اطلاعات را جمع‌آوری، جمع‌آوری، یا به دست آوریم یا به دست آوریم

possible." Or: "The police haven't garnered enough evidence to, you know, send the suspect

." یا: "پلیس شواهد کافی برای فرستادن مظنون

to jail."

به زندان به دست نیاورده است."

Next, we have: "contemplate". Now, some of you might be familiar with this word because

بعد داریم: «تدبر». اکنون، ممکن است برخی از شما با این کلمه آشنا باشید، زیرا

it's similar to something, you know, in a Spanish language, for example. And: "to contemplate"

به عنوان مثال، می دانید که در یک زبان اسپانیایی شبیه چیزی است . و: «تفکر کردن»

means to consider or to think about something. So, for example: "We have contemplated moving

به معنای در نظر گرفتن یا فکر کردن در مورد چیزی است. به عنوان مثال: "ما در فکر رفتن

to a new city." So this could be a family or a boyfriend and girlfriend, or a couple

به یک شهر جدید هستیم." بنابراین این می تواند یک خانواده یا یک دوست پسر و دوست دختر، یا یک زوج باشد

and, you know, they have: "Hmm, okay, we have talked about it, we have thought about it,

، و، می دانید، آنها چنین کرده اند: "هوم، خوب، ما در مورد آن صحبت کرده ایم، ما در مورد آن فکر کرده ایم، ما فکر کرده ایم، فکر کرده

we have considered, contemplated moving to a new city." So if you're having a difficult

ایم که به یک شهر جدید نقل مکان کنیم. " بنابراین اگر در تصمیم‌گیری با مشکل مواجه هستید

time making a decision or it takes you a long time to think about the process of decision

یا فکر کردن به فرآیند تصمیم‌گیری زمان زیادی را از

making, you can use the word: "contemplate". Okay?

شما می‌گیرد، می‌توانید از کلمه «تفکر» استفاده کنید. باشه؟

Next one is: "differentiate". So you might already see the word or hear the word: "difference".

مورد بعدی این است: "متمایز کردن". بنابراین ممکن است قبلاً کلمه را ببینید یا کلمه "تفاوت" را بشنوید.

Right? In this word. "Differentiate" is the verb form of: "difference". So to be able

درست؟ در این کلمه. « متمایز کردن» شکل فعل: «تفاوت» است. بنابراین برای اینکه بتوانید

to tell the difference, you can differentiate between two or more things, or people, or

تفاوت را تشخیص دهید، می توانید بین دو یا چند چیز، یا افراد یا اشیاء تفاوت قائل شوید

objects. For example: "I can't differentiate between my twin cousins." An important thing

. به عنوان مثال: "من نمی توانم بین پسرعموهای دوقلویم تفاوت قائل شوم." نکته مهمی که

to remember about differentiate is if you want to talk about and mention the two things

در مورد تمایز باید به خاطر بسپارید این است که اگر می‌خواهید درباره دو موردی

you are comparing, you can use the preposition: "between", so you differentiate between "A"

که با هم مقایسه می‌کنید صحبت کنید و ذکر کنید، می‌توانید از حرف اضافه استفاده کنید: «بین»، بنابراین بین «الف»

or "B", or "A" and "B". Okay? So to be able to tell the difference. My twin cousins look

یا «ب» یا «الف» تفاوت قائل شوید. "ب". باشه؟ بنابراین برای اینکه بتوانیم تفاوت را تشخیص دهیم. دخترخاله های دوقلوی من

the same, I can't differentiate between the two of them.

شبیه هم هستند، نمی توانم بین آنها تفاوت قائل شوم.

And finally, we have the verb: "fluctuate". This comes from the noun: "fluctuation". So

و در نهایت فعل داریم: «نوسان». این از اسم "نوسان" می آید. بنابراین

"to fluctuate" is to change or vary, usually at regular intervals. So the sentence we have

«نوسان کردن» به معنای تغییر یا تغییر است، معمولاً در فواصل زمانی منظم. بنابراین جمله ای که

on the board relates to the stock market. For example: "The dollar has been fluctuating"-has

روی تابلو داریم مربوط به بورس است. به عنوان مثال: "دلار در حال نوسان بوده است" -

been going up, going down, changing, hasn't been stable-"a lot this month." So if something

بالا می رود، پایین می آید، تغییر می کند، ثابت نبوده است - "این ماه بسیار زیاد است." بنابراین اگر

is constantly changing; going up, going down, going left, going right - it is fluctuating.

چیزی مدام در حال تغییر است; بالا رفتن، پایین رفتن، رفتن به چپ، رفتن به راست - در حال نوسان است.

So what are some things that can fluctuate? We can talk about the economy, you can also

بنابراین چه چیزهایی می توانند نوسان داشته باشند؟ ما می توانیم در مورد اقتصاد صحبت کنیم، شما همچنین می توانید

talk about the weather. So you can say: "The weather has been fluctuating a lot this week."

در مورد آب و هوا صحبت کنید. بنابراین می توانید بگویید: " هوای این هفته نوسانات زیادی داشته است."

You can also talk about, you know, your beliefs or the things you say if they're inconsistent

همچنین می‌توانید در مورد باورهایتان یا چیزهایی که می‌گویید، اگر با یکدیگر ناسازگار هستند، صحبت کنید

with one another.

.

Okay, guys, so from the top, let's just listen and repeat for the pronunciation of these

خوب بچه ها، پس از بالا، برای تلفظ این کلمات فقط گوش کنیم و تکرار کنیم

words. "Ostracize", "garner", "contemplate", "differentiate", and "fluctuate".

. «بی‌تفاوت کردن»، «جذب کردن»، «تفکر کردن»، «متمایز کردن» و «نوسان کردن».

Okay, guys, so again, if you want to test your understanding of how to use these words

بسیار خوب، بچه ها، پس دوباره، اگر می خواهید درک خود را از نحوه استفاده از این کلمات

in a sentence, how to spell them correctly, and just, well, how to use them correctly...

در یک جمله، نحوه املای صحیح آنها و فقط، خوب، نحوه استفاده صحیح از آنها آزمایش کنید ...

I mean even if you know what the word is, it's a different story to be able to use it

منظورم حتی اگر بدانید چیست؟ این یک داستان متفاوت است که بتوانید از آن استفاده کنید

and incorporate it into your everyday vocabulary. All right, guys, as always, check out the

و آن را در واژگان روزمره خود بگنجانید. بسیار خوب، بچه ها، مثل همیشه،

quiz on www.engvid.com and don't forget to subscribe to my YouTube channel. I'll see

امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید و فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

you guys later. Take care.

بچه ها بعدا میبینمتون مراقب باش.