20 Essential Phrases for IELTS Speaking

- Today, you are going to boost your IELTS speaking score

- امروز قصد دارید نمره اسپیکینگ آیلتس خود را

with these essential phrases

با این عبارات ضروری

for different topics in IELTS speaking.

برای موضوعات مختلف در اسپیکینگ آیلتس افزایش دهید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, how are you?

سلام خوبید؟ بسیار

Okay, so it's Keith from the Keith Speaking Academy

خوب، پس کیت از آکادمی مکالمه کیت

and this YouTube channel, "English Speaking Success,"

و این کانال یوتیوب، "موفقیت در مکالمه انگلیسی" است،

here to help you, well, develop your speaking skills

اینجاست تا به شما کمک کند، خوب، مهارت های صحبت کردن خود را

in a fun and professional way,

به شیوه ای سرگرم کننده و حرفه ای توسعه دهید،

so you can ace the IELTS speaking test,

تا بتوانید در آزمون اسپیکینگ آیلتس موفق شوید

or not if you are not taking the test,

یا نه. اگر در آزمون شرکت نمی کنید،

just help you speak better English.

فقط به شما کمک کند انگلیسی بهتر صحبت کنید.

Today I'm gonna teach you 20 phrases

امروز 20 عبارت را

for the most common topics in IELTS speaking.

برای رایج ترین موضوعات در سخنرانی آیلتس به شما آموزش می دهم.

I'm gonna focus on a wide range of grammar and vocabulary

من روی طیف وسیعی از گرامر و واژگان

and some natural expressions that you may not yet know.

و برخی عبارات طبیعی که ممکن است هنوز ندانید تمرکز خواهم کرد.

Now, some students struggle in IELTS speaking

اکنون، برخی از دانش‌آموزان در سخنرانی آیلتس دچار مشکل می‌شوند،

because they get lots of model answers,

زیرا پاسخ‌های مدل زیادی را دریافت می‌کنند،

they read them aloud, and then memorize them.

آنها را با صدای بلند می‌خوانند و سپس به خاطر می‌سپارند.

Now what they're not doing is they're not learning

اکنون کاری که آنها انجام نمی دهند این است که

the correct pronunciation, intonation, phrasing,

تلفظ صحیح، لحن، جمله بندی

and how to use them naturally.

و نحوه استفاده طبیعی از آنها را یاد نمی گیرند.

And so it doesn't really help them.

و بنابراین واقعاً به آنها کمک نمی کند.

But in this video, I'm gonna show you how

اما در این ویدیو، من به شما نشان خواهم داد که چگونه از

to use these phrases naturally

این عبارات به طور طبیعی

with the correct pronunciation, the intonation,

با تلفظ، لحن و

the phrasing, so you just sound more English,

عبارت صحیح استفاده کنید، بنابراین شما فقط انگلیسی بیشتری به نظر می‌رسید،

and this'll help build your confidence.

و این به ایجاد اعتماد به نفس شما کمک می‌کند.

Now, let's be honest, this is not a magic video.

حالا، بیایید صادق باشیم، این یک ویدیوی جادویی نیست. با تماشای این ویدیو به

You will not become an advanced speaker

یک سخنران پیشرفته تبدیل نخواهید شد

by watching this one video.

.

But if you take the techniques and the approach

اما اگر تکنیک ها و رویکردها را در نظر بگیرید

and use these over a period of time, you will get better.

و از آنها در یک دوره زمانی استفاده کنید، بهتر خواهید شد.

You will develop your speaking skills

شما مهارت های اسپیکینگ خود را توسعه خواهید داد

and you will get closer to that goal

و به آن هدف

of acing your IELTS speaking test.

یعنی شرکت در آزمون اسپیکینگ آیلتس نزدیک تر خواهید شد.

Also, these phrases are short,

همچنین، این عبارات کوتاه هستند،

which means they're great for shadowing.

به این معنی که برای سایه زدن عالی هستند.

So if you want to come back

بنابراین اگر می خواهید برگردید

and watch this video again later,

و بعداً دوباره این ویدیو را تماشا کنید،

you can shadow the phrases.

می توانید عبارات را سایه بزنید.

To shadow is just to listen to me

سایه زدن فقط این است که به من گوش کنی

and repeat the phrase at the same time that I say it.

و همزمان با بیان آن جمله را تکرار کنی.

And it's great to get

و دریافت

the right intonation and pronunciation.

لحن و تلفظ صحیح عالی است.

So we're gonna be looking today at different topics.

بنابراین ما امروز به موضوعات مختلف خواهیم پرداخت.

We're gonna look at work, where you live, free time,

ما به کار، محل زندگی شما، اوقات فراغت،

family, health and fitness, and travel.

خانواده، سلامتی و تناسب اندام و سفر خواهیم پرداخت.

Ooh, and at the end of this video,

اوه، و در پایان این ویدیو،

I'm gonna give you some tips on what

من به شما نکاتی را ارائه خواهم کرد که

to do when you just don't know what to say

وقتی نمی دانید چه باید بگویید

or if you don't understand the examiner

یا اگر ممتحن را متوجه نمی شوید

or you don't, you have no idea what to say.

یا نمی دانید، چه کاری انجام دهید. فکر کن چه بگویم

I'll give you some tips at the very end.

من در پایان به شما نکاتی را می دهم.

Right now, let's jump into the first topic

در حال حاضر، اجازه دهید به اولین مبحث

about where do you live?

در مورد محل زندگی شما بپردازیم؟

(word popping)

Okay, let's talk first of all about where you live,

خوب، بیایید اول از همه در مورد محل زندگی شما صحبت کنیم،

and we're gonna look at some phrases here.

و ما در اینجا به برخی از عبارات نگاه می کنیم.

Now, when I speak, I'm gonna put the captions up

حالا، وقتی صحبت می‌کنم، زیرنویس‌ها را قرار می‌دهم

and where I put a word in brackets,

و جایی که یک کلمه را در داخل پرانتز قرار می‌دهم،

then you have to say or substitute with your own word

آن‌وقت شما باید برای متن خود بگویید یا با کلمه خود جایگزین کنید

for your context, right?

، درست است؟

For example, if I say, my name is Keith O'Hare,

مثلاً اگر من بگویم اسم من کیث اوهار است،

you say, my name is, and then put your name

شما بگویید اسم من است و بعد نام خود را

in the brackets, right?

در پرانتز قرار دهید، درست است؟

Don't go into the IELTS test and say,

نرو تو آزمون آیلتس و نگو

Hello, what's your name?

سلام اسمت چیه؟

My name is Keith O'Hare.

نام من کیث اوهار است.

Oh really?

اوه واقعا؟

(laughing) No.

(با خنده) نه.

Okay. That's it.

باشه. خودشه.

The long version, for example, when the examiner says,

مثلاً نسخه طولانی، وقتی ممتحن می‌گوید،

What is your name?,

اسمت چیست،

you would say, My name is Keith O'Hare,

شما می‌گویید، اسم من کیت اوهار است،

but just call me Keith.

اما فقط مرا کیت صدا کنید.

Just call me, just, we don't pronounce the T,

فقط من را صدا کن، فقط، ما T را تلفظ نمی کنیم،

just, because there's a consonant following it.

فقط، زیرا یک صامت به دنبال آن وجود دارد.

Just call me.

فقط به من زنگ بزن

Can you say, just call me?

میشه بگی فقط با من تماس بگیر

Yeah, the AW, -all, is a very long vowel.

بله، AW، -all، یک مصوت بسیار طولانی است.

Just call me.

فقط به من زنگ بزن

Put it all together.

همه را کنار هم بگذارید.

My name is Keith O'Hare, but just call me Keith.

اسم من کیث اوهار است، اما فقط مرا کیت صدا کنید.

That's it. Perfect.

خودشه. کامل.

Okay, let's continue.

باشه ادامه بدیم

I'll give you some phrases.

چند عبارت به شما می دهم.

I'll explain them first

من اول آنها را توضیح می دهم

and then we'll pronounce them together second.

و سپس آنها را با هم تلفظ می کنیم.

I'm from Manchester, born and bred.

من اهل منچستر هستم، متولد و پرورش یافته ام.

Now born and bred just means I was born there

اکنون متولد و پرورش یافته ام به این معناست که من در آنجا به دنیا آمدم

and raised there.

و آنجا بزرگ شدم.

To breed is actually, it's what farmers do

پرورش دادن در واقع کاری است که کشاورزان

when they select animals to mate

هنگام انتخاب حیوانات برای جفت گیری

and produce babies or offspring.

و تولید نوزاد یا فرزندان انجام می دهند.

But we use this idiomatically.

اما ما از این به صورت اصطلاحی استفاده می کنیم.

Obviously, you are not being bred,

بدیهی است که شما در حال پرورش نیستید،

but we use it idiomatically.

اما ما از آن به صورت اصطلاحی استفاده می کنیم.

I was born and bred.

من به دنیا آمدم و رشد کردم.

For pronunciation, the And becomes 'N'.

برای تلفظ، And تبدیل به 'N' می شود.

So follow with me.

پس با من همراه باشید

Born 'n'...

متولد 'n'...

Born 'n' bred.

متولد 'n' پرورش یافته.

Yep, so you've got that 'N' sound.

بله، پس شما آن صدای "N" را دارید.

Born 'n' bred.

متولد شده 'n' پرورش یافته است.

Good.

Get the the rhythm.

خوب

ریتم را دریافت کنید

Born and bred.

متولد و پرورش یافته است.

Altogether, and remember, substitute your town.

در مجموع، و به یاد داشته باشید، شهر خود را جایگزین کنید.

I'm from Manchester, born and bred.

من اهل منچستر هستم، متولد و پرورش یافته ام.

Nice. Good.

خوب. خوب

Next, I live in Spain

بعد، من در اسپانیا زندگی می کنم

and I've been living here for a number of years.

و چند سالی است که اینجا زندگی می کنم.

So here we are saying where you live

بنابراین در اینجا ما می‌گوییم کجا زندگی می‌کنید

and how long you have lived here,

و چه مدت در اینجا زندگی کرده‌اید،

using that present perfect.

با استفاده از آن کامل.

In fact, it's a good idea to use

در واقع، استفاده از

the present perfect continuous.

حال کامل استمراری ایده خوبی است.

It just shows off a bit more grammar.

فقط گرامر را کمی بیشتر نشان می دهد.

You can use both, but I would say I've been living here

شما می توانید از هر دو استفاده کنید، اما من می گویم من

for a number of years.

چند سالی است که اینجا زندگی می کنم.

Just when you don't know exactly how many years,

درست زمانی که دقیقاً نمی دانید چند سال است، می

you can say a number of years, similar to many years.

توانید تعدادی سال، شبیه به چندین سال بگویید.

So with pronunciation,

بنابراین با تلفظ،

I've been living, we would say, I've BIHN,

من زندگی می‌کردم، می‌گوییم، I've BIHN،

not, I've BEEN, but, I've BIHN,

نه، I've BEEN، اما، I've BIHN،

because then we stress living.

زیرا در آن صورت ما بر زندگی تاکید می‌کنیم.

I've been living.

من زندگی کرده ام

Great.

عالی.

I've been living here.

من اینجا زندگی می کردم

Good.

خوب

Can you hear the intonation?

آیا می توانید لحن را بشنوید؟

I've been living here

من

for a number of years.

چند سالی است که اینجا زندگی می کنم.

Good.

خوب برای چند سال

For becomes FEHR, FEHR-UH, FEHR-UH,

FEHR، FEHR-UH، FEHR-UH،

FEHR-UH,

FEHR-UH می شود

for a number of years.

.

Okay.

باشه.

The for, because we are not stressing, it becomes FEHR-UH,

برای، چون ما استرس نداریم، به FEHR-UH تبدیل می‌شود

and we stress number, for a number of years.

و ما برای چند سال به عدد تاکید می‌کنیم.

I've been living here for a number of years.

من چند سالی است که اینجا زندگی می کنم.

Good.

خوب

Can you feel the rhythm?

آیا می توانید ریتم را احساس کنید؟

I've been living here for a number of years.

من چند سالی است که اینجا زندگی می کنم.

Great.

You're really stressing living, number.

عالی.

شما واقعا زندگی استرس دارید، تعداد.

Put it all together, I live in Spain.

همه را کنار هم بگذارید، من در اسپانیا زندگی می کنم.

I've been living here for a number of years.

من چند سالی است که اینجا زندگی می کنم.

Nice.

Remember to change Spain, right?

خوب.

به یاد داشته باشید که اسپانیا را تغییر دهید، درست است؟

Okay, great. Simple.

باشه عالیه. ساده.

Now you notice I'm doing this when I speak,

حالا متوجه شدید که من وقتی صحبت می‌کنم این کار را انجام می‌دهم،

I've been living in Spain,

من در اسپانیا زندگی می‌کردم،

it's to help communicate the stress.

این برای کمک به برقراری ارتباط با استرس است.

You don't need to do that in the exam

نیازی نیست در امتحان این کار را انجام دهید

or you'll look like a nodding cat. (laughing)

وگرنه مانند گربه ای به نظر می رسید که سر تکان می دهد. (با خنده)

Okay, last one on this topic of where you live,

خوب، آخرین مورد در مورد این موضوع که کجا زندگی می کنید،

so this phrase is where you say that you live here

بنابراین این عبارت جایی است که می گویید اینجا زندگی می کنید

and you were born here and you've always lived here.

و اینجا متولد شده اید و همیشه اینجا زندگی کرده اید.

I live in Spain and I've lived here all my life.

من در اسپانیا زندگی می کنم و تمام عمرم را اینجا زندگی کرده ام.

Okay.

I've lived here, and here, I would use the present perfect,

باشه.

من اینجا زندگی کرده‌ام، و اینجا، از زمان حال کامل استفاده می‌کنم،

because it's all your life.

زیرا تمام زندگی شماست.

It's a kind of a period of time,

این یک نوع دوره زمانی است

and the emphasis is on that rather than the continuation.

و تاکید بر آن به جای ادامه آن است.

So I've lived here all my life.

بنابراین من تمام عمرم را اینجا زندگی کرده ام.

Can you see?

می توانی ببینی؟

So stress lived and life.

بنابراین استرس زندگی کرد و زندگی.

I've lived here all my life.

من تمام عمرم را اینجا زندگی کرده ام.

Altogether: I live in Spain.

در مجموع: من در اسپانیا زندگی می کنم.

Pause.

مکث کنید.

I've lived here all my life.

من تمام عمرم را اینجا زندگی کرده ام.

Yeah. Nice.

آره خوب.

Very, very nice.

خیلی خیلی خوب.

Let's move on and talk about work.

بیایید ادامه دهیم و در مورد کار صحبت کنیم.

(words popping)

(کلمات ظاهر می شوند)

Okay, you may be asked about work.

بسیار خوب، ممکن است در مورد کار از شما سوال شود.

If you work, the examiner will say, you know,

اگر کار می کنی، ممتحن می گوید، می دانی،

Do you work or study?

کار می کنی یا درس می خوانی؟

If you work, you say, Yes, I work.

اگر کار می کنید، می گویید، بله، من کار می کنم.

And here, let's have a look.

و در اینجا، بیایید نگاهی بیندازیم.

The first expression is, I work as a teacher

اولین تعبیر این است که من به عنوان معلم کار می کنم

and I've been one for quite a while.

و مدت زیادی است که معلم هستم.

So we are saying, I work as a teacher,

بنابراین ما می گوییم، من به عنوان معلم،

engineer, banker, whatever.

مهندس، بانکدار، هر چه کار می کنم.

And then, I have been one.

و سپس، من یکی بوده ام.

So it's the present perfect.

بنابراین زمان حال کامل است.

Because I began teaching in the past and I still teach now.

چون از گذشته شروع به تدریس کردم و الان هم تدریس می کنم. می

You could say I've been a teacher,

توان گفت من معلم بودم،

but instead of repeating, we can say, I've been one

اما به جای تکرار، می توان گفت،

for quite a while.

مدت زیادی است که معلم بوده ام.

And again, this is when you don't want to say,

و دوباره، این زمانی است که شما نمی خواهید بگویید،

or you don't remember the exact number of years.

یا تعداد دقیق سال ها را به خاطر نمی آورید.

You could say, Well, for two years, For five years,

می توان گفت، خوب، برای دو سال، برای پنج سال،

or, For quite a while.

یا، برای مدتی طولانی.

Quite is a lovely English word.

کاملا یک کلمه انگلیسی دوست داشتنی است.

It'll make you sound much more natural.

این باعث می شود صدای شما بسیار طبیعی تر باشد.

Very easy to use here.

استفاده از اینجا بسیار آسان است.

Okay, let's look at the phrasing.

خوب، بیایید به جمله بندی نگاه کنیم.

So first of all, I would say I work as a teacher, pause,

بنابراین اول از همه، من می گویم که به عنوان یک معلم کار می کنم، مکث می کنم،

And I've been one for quite a while.

و مدت زیادی است که این کار را کرده ام.

Okay?

باشه؟

In the first part link, I WUR-KAZ-UH, I WUR-KAZ-UH.

در لینک قسمت اول I WUR-KAZ-UH I WUR-KAZ-UH.

WUR-KAZ-UH.

WUR-KAZ-UH.

Yeah.

آره

Sounds almost like, I dunno, like a,

تقریباً شبیه به نظر می رسد، من نمی دانم، مانند یک،

is it, sounds almost Polish or Russian to me.

آیا برای من تقریباً لهستانی یا روسی به نظر می رسد.

WUR-KAZ-UH.

WUR-KAZ-UH.

I WUR-KAZ-UH.

من WUR-KAZ-UH.

It's one sound.

این یک صدا است.

Focus on that one sound.

روی آن یک صدا تمرکز کنید.

I WUR-KAZ-UH, blank.

I WUR-KAZ-UH، خالی.

And you.

و شما.

Great.

عالی.

And then I've BEEN, I've BIHN,

و پس از آن من بودم، من BIHN،

I've BIHN, remember, like bin, in the rubbish bin.

من BIHN، به یاد داشته باشید، مانند سطل، در سطل زباله.

I've been one.

من یکی بوده ام

I've been one.

من یکی بوده ام

Is it FOHR or FUHR?

آیا FOHR یا FUHR است؟

It's FUHR, FUHR quite a while.

FUHR، FUHR مدت زیادی است.

I've been one for quite a while.

من مدت زیادی است که یکی هستم.

Lovely.

دوست داشتني.

Altogether.

کلا

I work as a teacher and I've been one for quite a while.

من به عنوان معلم کار می کنم و مدت زیادی است که معلم هستم.

Great.

عالی.

That phrasing is really important.

این عبارت واقعاً مهم است.

Get the phrasing right

عبارت را درست بیان کنید

and then it doesn't sound like you are hesitating, right?

و بعد به نظر نمی رسد که در حال تردید هستید، درست است؟

I work, work, I work as a, no, I work as a teacher,

من کار می کنم، کار می کنم، من به عنوان یک معلم کار می کنم، نه، من به عنوان معلم کار می کنم،

and I've been one for quite a while.

و مدت زیادی است که هستم.

Next sentence, this is a very, very bland

جمله بعدی، این یک عبارت بسیار، بسیار بی مزه

but common phrase you can use.

اما رایج است که می توانید استفاده کنید.

I find my work challenging but rewarding

من کارم را چالش برانگیز می‌دانم، اما پاداش می‌دهم،

because blah, blah, blah, blah, blah.

زیرا بل، بل، بل، بلا، بلا.

Challenging just means quite difficult,

به چالش کشیدن فقط به معنای بسیار دشوار است،

rewarding, gives me a good feeling.

پاداش دهنده، احساس خوبی به من می دهد. به

Gives me benefit.

من سود می دهد

Makes me feel good about myself.

باعث می شود احساس خوبی نسبت به خودم داشته باشم.

It's a classic answer, very easy to use.

این یک پاسخ کلاسیک است، استفاده از آن بسیار آسان است.

And here, the phrasing is challenging,

و در اینجا، جمله بندی چالش برانگیز است،

you would stress and put a rising intonation.

شما باید استرس داشته باشید و یک لحن افزایشی به کار ببرید. به

I find my work challenging, but rewarding.

نظر من کارم چالش برانگیز است، اما با ارزش است.

DEE-DEE-DEE-DEE-DEE-DEE-DEE-DEE-DEE.

دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی.

Try, follow me.

سعی کن دنبالم کن

DEE-DEE-DEE-DEE-DEE-DEE-DEE-DEE.

دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی.

With the words: I find my work challenging but rewarding.

با این کلمات: من کارم را چالش برانگیز اما با ارزش می دانم.

Great.

عالی.

I'll give you an example for me.

من برای شما یک مثال می زنم.

I find my work challenging but rewarding

به نظر من کارم چالش برانگیز است اما با ارزش است

because I get to help lots of students around the world.

زیرا می توانم به دانش آموزان زیادی در سراسر جهان کمک کنم.

And you?

و شما؟

Excellent. Very, very good.

عالی خیلی خیلی خوب.

Final phrase on work:

عبارت آخر در مورد کار:

My typical workday involves preparing online classes.

روز کاری معمولی من شامل آماده کردن کلاس های آنلاین است.

Okay, so here we're just talking about my routine.

خوب، پس اینجا ما فقط در مورد روال من صحبت می کنیم.

Typical, my everyday or normal workday, involves,

معمولی، روز کاری روزمره یا عادی من، شامل می شود،

and normally you would give maybe two

و به طور معمول شما ممکن است دو

or three different examples here.

یا سه مثال مختلف در اینجا بیاورید.

I'm just making it simple, right,

من فقط آن را ساده می کنم، درست،

with just one, preparing online classes.

فقط با یکی، آماده کردن کلاس های آنلاین.

So repeat with me.

پس با من تکرار کن

My typical day involves...

روز معمولی من شامل...

Great.

عالی است.

My typical day involves preparing online classes.

روز معمول من شامل آماده کردن کلاس های آنلاین است.

And you?

و شما؟

Interesting.

جالب هست.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

(words popping)

(کلمات ظاهر می شوند)

Okay, talking about hobbies and free time.

بسیار خوب، در مورد سرگرمی ها و اوقات فراغت صحبت می کنیم.

Now some of you I know are working

حالا برخی از شما که می شناسم

and studying so much, you don't have any free time.

آنقدر کار می کنید و درس می خوانید، وقت آزاد ندارید.

It's okay to say you don't have, I don't have any free time.

اشکالی ندارد بگویم تو نداری، من وقت آزاد ندارم.

But remember you need to develop your answers.

اما به یاد داشته باشید که باید پاسخ های خود را توسعه دهید.

So you could say why you don't have free time,

بنابراین می توانید بگویید چرا وقت آزاد ندارید

or what you would do if you had free time.

یا اگر وقت آزاد داشتید چه می کردید.

Okay, develop your answers a little bit.

خوب، پاسخ های خود را کمی توسعه دهید.

I'm gonna look at different phrases here.

من در اینجا به عبارات مختلف نگاه خواهم کرد.

Let's look at where you do have a hobby

بیایید ببینیم که کجا سرگرمی دارید

and where you don't have a hobby.

و کجا سرگرمی ندارید.

Okay, so first of all, simple phrase.

خوب، پس اول از همه، عبارت ساده است.

I don't get up to much in my free time.

من در اوقات فراغت زیاد زیاد نمی شوم.

Here, to get up to something means

در اینجا، برخاستن از چیزی به معنای

to do something.

انجام کاری است.

In this context, it's a perfect synonym.

در این زمینه، این یک مترادف کامل است.

Not all the time, but here, it's absolutely fine

نه همیشه، اما اینجا، کاملاً خوب است که از آن

to get up to.

بالا بیایید.

I don't get up to much in my free time.

من در اوقات فراغت زیاد زیاد نمی شوم.

Okay?

باشه؟

Listen to the intonation.

به لحن گوش کن

DEE-DEE-DEE-DEE-DEE, DEE-DEE-DEE.

دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی-دی.

I don't get up to much

من

in my free time.

در اوقات فراغت زیاد زیاد نمی شوم.

Okay, I don't get up to much

خوب، من در وقت آزادم زیاد سر نمی آورم

in my free time.

.

Great.

عالی.

Let me slow it down.

بگذار سرعتش را کم کنم.

I don't get up too much.

زیاد بلند نمیشم

Can you hear?

می شنوید؟

There's some linking.

مقداری پیوند وجود دارد

I don't get up to much

من

in my free time.

در اوقات فراغت زیاد زیاد نمی شوم.

I don't get up to much in my free time.

من در اوقات فراغت زیاد زیاد نمی شوم.

Lovely. Great.

دوست داشتني. عالی.

Next.

بعد.

I recently got into yoga and I'm really enjoying it now.

من اخیرا وارد یوگا شدم و الان واقعا از آن لذت می برم.

So to get into something is to start doing an activity,

بنابراین وارد شدن به چیزی یعنی شروع به انجام یک فعالیت،

to start to like it as well, right?

شروع به دوست داشتن آن نیز، درست است؟

So I recently got into, whatever.

بنابراین من اخیرا وارد آن شدم، هر چه باشد.

I recently got into yoga.

من اخیرا وارد یوگا شدم.

Listen to the pronunciation.

به تلفظ گوش کنید.

I recently got into, GAH-TIHN-TOO.

من اخیرا وارد GAH-TIHN-TOO شدم.

If you can link it, good.

اگه میتونی لینکش کنی خوبه

You don't have to, but if you can.

شما مجبور نیستید، اما اگر می توانید.

GAH-TIHN-TOO is nice.

GAH-TIHN-TOO خوب است. به عنوان

My example, I recently got into yoga.

مثال، من اخیراً وارد یوگا شدم.

And you?

و شما؟

By the way, remember, you can make things up.

به هر حال، به یاد داشته باشید، شما می توانید مسائل را جبران کنید.

You can lie if you want.

اگه بخوای میتونی دروغ بگی

Nobody knows.

هیچکس نمیداند.

Yes, I recently got into running marathons.

بله، من اخیرا وارد دوی ماراتن شدم.

Really?

واقعا؟

No. (laughing)

نه. (با خنده) به

Don't tell them you're lying, right?

آنها نگویید که دروغ می گویید، درست است؟

Okay.

باشه.

The whole sentence,

کل جمله،

because the second part, I'm really enjoying it now,

چون قسمت دوم، الان واقعا دارم ازش لذت میبرم، روی

stress the Really.

Really تاکید کن.

I'm really enjoying it now.

الان واقعا دارم ازش لذت میبرم

How do you stress a word?

چگونه به یک کلمه تاکید می کنید؟

You make it a bit longer.

شما آن را کمی طولانی تر می کنید.

You raise the pitch and a bit louder.

شما زمین را بالا می برید و کمی بلندتر.

I'm really, not really,

من واقعاً، نه واقعاً،

I'm really enjoying it now.

الان واقعاً از آن لذت می برم.

Altogether, I recently got into yoga

در مجموع، من اخیراً وارد یوگا شدم

and I'm really enjoying it now.

و اکنون واقعاً از آن لذت می برم.

Okay, very, very good.

باشه خیلی خیلی خوبه

The next one: I'm considering taking up the drums.

مورد بعدی: من در حال بررسی درامز هستم.

It's something I've always wanted to do.

این کاری است که همیشه دوست داشتم انجام دهم.

So this is, it is a nice expression.

بنابراین این یک بیان خوب است.

I'm considering something means I'm thinking about,

من چیزی را در نظر می‌گیرم یعنی به آن فکر می‌کنم،

I'm contemplating, I may do it, I may not.

دارم فکر می‌کنم، ممکن است آن را انجام دهم، ممکن است نه. در

I'm considering.

نظر دارم

I'm considering to take up a hobby

من در نظر دارم به یک سرگرمی بپردازم

or an activity is to begin like a hobby,

یا یک فعالیت این است که مانند یک سرگرمی شروع کنم،

to take up the piano, to take up singing,

پیانو بگیرم، آواز بخوانم،

to take up swimming,

شنا کنم،

to take up (upbeat drumbeat) the drums.

درامز را بگیرم.

And then it's something I have always wanted to do.

و سپس این چیزی است که من همیشه می خواستم انجام دهم.

Nice use of the present perfect.

استفاده خوب از حال کامل.

I've been, I wanted to do it in the past.

من بودم، می خواستم در گذشته این کار را انجام دهم.

I still want to do it.

من هنوز هم می خواهم آن را انجام دهم.

It's something I've always, and again,

این چیزی است که من همیشه داشتم، و باز هم،

you are stressing the always.

شما بر همیشه استرس دارید.

I've always wanted to do.

من همیشه می خواستم انجام دهم.

Make that stress even stronger.

این استرس را حتی قوی تر کنید. بیا

Follow me.

دنبالم.

I've always wanted to do.

من همیشه می خواستم انجام دهم.

Again.

از نو.

Listen, wait.

گوش کن صبر کن

It's something I've always wanted to do.

این کاری است که همیشه دوست داشتم انجام دهم.

Okay?

باشه؟

Put it all together.

همه را کنار هم بگذارید.

I'm considering taking up the drums.

من در حال بررسی درامز هستم.

It's something I've always wanted to do.

این کاری است که همیشه دوست داشتم انجام دهم.

Great. It's great.

عالی. عالیه.

When you are practicing,

وقتی در حال تمرین هستید،

imagine you are an actor, right?

تصور کنید که یک بازیگر هستید، درست است؟

Really exaggerate.

واقعا اغراق شده

I've always wanted to do,

من همیشه می خواستم انجام دهم،

it's something I've always wanted to do.

این کاری است که همیشه می خواستم انجام دهم.

When you are practicing alone, do that.

وقتی به تنهایی تمرین می کنید، این کار را انجام دهید.

It'll really help bring out the melody of English.

این واقعاً کمک خواهد کرد که ملودی انگلیسی به نمایش درآید.

In the test, and your daily conversations, don't do that.

در آزمون و مکالمات روزانه تان ، این کار را نکنید.

People will think you're mad,

مردم فکر خواهند کرد که شما دیوانه هستید،

but in your practice alone, it's a good technique.

اما تنها در تمرین شما، این یک تکنیک خوب است.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

(words popping)

(کلمات به گوش می رسد)

Okay, let's talk now about family.

خوب، بیایید اکنون در مورد خانواده صحبت کنیم.

It's a very common topic.

این یک موضوع بسیار رایج است.

You may be asked about your family, who you get on with,

ممکن است از شما در مورد خانواده‌تان سؤال شود، با چه کسانی رابطه دارید، با چه کسانی ارتباط برقرار

who you don't get on with,

نمی‌کنید،

who you are closest to, et cetera.

به چه کسانی نزدیک‌ترید و غیره.

Let's look at three essential phrases here, the essential.

بیایید به سه عبارت ضروری در اینجا نگاه کنیم، ضروری.

I mean, they're useful phrases.

منظورم این است که آنها عبارات مفیدی هستند.

First one, I'm from a close-knit family.

اولی، من از یک خانواده صمیمی هستم.

Close-knit just means that you are close together,

کشباف فقط به این معنی است که شما به هم نزدیک هستید،

like from knitting, when the the threads are close together.

مانند زمانی که نخ ها به هم نزدیک هستند.

Close-knit, close-knit.

کشباف، کشباف.

Can you say?

می توانید بگویید؟

A close-knit family?

خانواده ای صمیمی؟

Yeah, close is with a SS.

بله، بستن با اس اس است.

It's not a ZZ, it's a SS, close-knit.

این یک ZZ نیست، یک SS است، نزدیک به هم.

Yes.

آره.

And notice, I am is I'm.

و توجه کنید، من هستم و هستم.

In spoken English, we nearly always make the contraction

در زبان انگلیسی گفتاری، ما تقریبا همیشه انقباض را ایجاد می کنیم،

unless you are stressing or emphasizing.

مگر اینکه شما در حال استرس یا تاکید باشید.

So I am, I'm.

پس من هستم، هستم.

It is, it's.

هست، هست.

I have, I've, et cetera.

من دارم، دارم، و غیره.

Okay.

باشه.

I'm from a close knit family.

من از یک خانواده صمیمی هستم.

Easy peasy.

پیزی آسان.

There's nothing to change.

چیزی برای تغییر وجود ندارد

Next one: I get on well with my brother,

مورد بعدی: من با برادرم حال خوبی دارم،

although we do have our moments.

اگرچه لحظاتمان را داریم.

To get on with someone is to have a good relationship.

کنار آمدن با کسی یعنی داشتن یک رابطه خوب.

Get on well, get on badly, get on like a house on fire.

خوب باش، بد حال کن، مثل خانه ای که آتش گرفته است.

Very, very well, right?

خیلی خیلی خوب، درسته؟

Why is a burning house a good thing?

چرا خانه در آتش چیز خوبی است؟

I don't know.

من نمی دانم.

So get on, have that relationship.

پس ادامه بده، اون رابطه رو داشته باش

I get on well with my brother.

من با برادرم رابطه خوبی دارم.

And you?

و شما؟

Okay.

باشه.

Put it in the negative.

آن را در حالت منفی قرار دهید.

I don't get on well with my brother.

من با برادرم حالم خوب نیست

Nice. Okay.

خوب. باشه.

And then I said we do have our moments.

و بعد گفتم ما لحظاتمان را داریم.

So we have our moments means, it's an idiom.

بنابراین ما لحظه های خود را داریم، این یک اصطلاح است.

Idiomatic expression means we have our ups and downs.

بیان اصطلاحی یعنی ما فراز و نشیب های خود را داریم.

So we get on well,

بنابراین ما خوب می شویم،

but we have our disagreements, our downs.

اما اختلاف نظرها، ضعف هایمان را داریم.

We argue, we shout, we, you know, it's not all

بحث می کنیم، فریاد می زنیم، ما، می دانی، به اصطلاح همه چیز

a bed of roses, so to speak.

یک تخت گل رز نیست.

I use Do to emphasize.

من از Do برای تاکید استفاده می کنم.

I could say we have our moments,

من می توانم بگویم که ما لحظات خود را داریم،

but to emphasize, we do have our moments,

اما برای تاکید، ما لحظات خود را داریم،

and you stress the Do.

و شما بر Do تاکید کنید.

So follow me.

پس منو دنبال کن

We do have our moments.

ما لحظاتمان را داریم

Yeah.

آره

So altogether: I get on well with my brother,

بنابراین در مجموع: من با برادرم حال خوبی دارم،

although we do have our moments.

اگرچه لحظاتمان را داریم.

Do you notice what I do sometimes?

آیا متوجه می شوید که من گاهی اوقات چه می کنم؟

I take a word and I make it longer to help me have time

یک کلمه را می گیرم و آن را طولانی تر می کنم تا به من کمک کند وقت

to think and to help my fluency.

فکر کنم و به تسلطم کمک کنم.

What a lot of people do is they hesitate after the word.

کاری که بسیاری از مردم انجام می دهند این است که بعد از کلمه مردد می شوند.

I get on well with my brother,

من با برادرم رابطه خوبی دارم،

although we do have our moments.

اگرچه ما لحظات خود را داریم.

What I do is I stretch the word

کاری که من انجام می دهم این است که کلمه را گسترش می دهم

and it sounds much more fluent.

و بسیار روان تر به نظر می رسد.

I get on well with my brother,

من با برادرم رابطه خوبی دارم،

although we do have our moments.

اگرچه ما لحظات خود را داریم.

Can you see the difference?

تفاوتش را می بینی؟

It's a nice tip.

نکته خوبی است.

Just extend the word and that gives you time

فقط کلمه را گسترش دهید و این به شما زمان می دهد

and it sounds more fluent.

و روان تر به نظر می رسد.

The last one: I'm probably closest to my grandmother.

مورد آخر: من احتمالاً به مادربزرگم نزدیکترم.

We just click.

ما فقط کلیک می کنیم.

Okay.

باشه.

I'm probably closest, again, closest,

من احتمالاً نزدیک‌ترین، باز هم نزدیک‌ترین،

the superlative, to my, whoever.

بهترین، به هر کسی هستم.

We just click.

ما فقط کلیک می کنیم.

So to click means to get on well.

بنابراین کلیک کردن به معنای خوب بودن است.

We're on the same wavelength.

ما در یک طول موج هستیم.

We just click, right?

ما فقط کلیک می کنیم، درست است؟

I think it's like when you have these, the floor,

من فکر می‌کنم وقتی اینها را دارید، کف،

some, the modern floorboards that go together

برخی، تخته‌های کف مدرن که کنار هم قرار می‌گیرند

and they click in place just like, just naturally.

و به طور طبیعی در جای خود کلیک می‌کنند .

So that idea, you get on very, very well.

پس با این ایده، خیلی خیلی خوب به آن عمل می کنید.

You just understand each other, right?

شما فقط یکدیگر را درک می کنید، درست است؟

So we just click, again, that T sound

بنابراین، دوباره روی آن صدای T کلیک می کنیم

because it's followed by a consonant.

زیرا یک صامت به دنبال آن آمده است.

You don't, you shouldn't,

شما نمی کنید، نباید،

I wouldn't pronounce, it's just easier to say, Just click.

من تلفظ نمی کنم، گفتن فقط ساده تر است، فقط کلیک کنید.

Just click.

فقط کلیک کنید.

We just click.

ما فقط کلیک می کنیم.

Yeah.

آره

I'm probably closest to my grandmother.

من احتمالاً به مادربزرگم نزدیکترم.

We just click.

ما فقط کلیک می کنیم.

Good. Very, very nice.

خوب خیلی خیلی خوب.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

(words popping)

(کلمات ظاهر می شوند)

Okay, let's talk about health and fitness.

خوب، بیایید در مورد سلامتی و تناسب اندام صحبت کنیم.

Priority number one, right, health and fitness.

اولویت شماره یک، حق، سلامت و تناسب اندام.

You may be asked how you stay healthy, you know,

ممکن است از شما بپرسند که چگونه سالم می‌مانید، می‌دانید،

what food you do, how do you relax, do you do exercise,

چه غذایی انجام می‌دهید، چگونه آرام می‌شوید، آیا ورزش می‌کنید،

what kind of exercise, and so on and so forth.

چه نوع ورزشی و غیره و غیره.

So our first phrase here, again, nothing to substitute,

بنابراین اولین عبارت ما در اینجا، دوباره، چیزی برای جایگزینی،

nice and easy:

خوب و آسان نیست:

I'm a firm believer in doing daily exercise.

من به انجام ورزش روزانه اعتقاد راسخ دارم.

So to be a firm believer

پس مؤمن بودن به این

means you believe something strongly.

معنی است که به چیزی قویاً اعتقاد دارید.

It's an idiomatic expression, really.

این یک عبارت اصطلاحی است، واقعا.

I'm a firm believer.

من معتقدم

It sounds quite strong,

خیلی قوی به نظر می رسد،

but it's not religious or anything.

اما مذهبی یا چیز دیگری نیست.

It's quite natural to use in this context.

استفاده از آن در این زمینه کاملاً طبیعی است.

For example, at work you could say, well,

به عنوان مثال، در محل کار شما می توانید بگویید، خوب،

I'm a firm believer in turning up on time.

من اعتقاد راسخی به حضور به موقع دارم.

I'm a firm believer in wearing a tie at work.

من به بستن کراوات در محل کار اعتقاد راسخ دارم.

Actually I'm not. (chuckling)

در واقع من نیستم. (خنده)

So here, I'm a firm believer

بنابراین اینجا، من

in doing something, daily exercise,

به انجام کاری، ورزش روزانه، اعتقاد راسخ دارم،

'cause we're talking about health.

زیرا ما در مورد سلامتی صحبت می کنیم.

So listen again with me,

پس دوباره با من گوش کن،

I'm a firm believer in doing daily exercise.

من به انجام ورزش روزانه اعتقاد راسخ دارم.

Yeah.

آره

The doing daily exercise,

با انجام تمرینات روزانه،

you're kind of stressing every word,

به نوعی بر هر کلمه تاکید می کنید،

'cause they're all important.

زیرا همه آنها مهم هستند.

I'm a firm believer in doing daily exercise.

من به انجام ورزش روزانه اعتقاد راسخ دارم.

The next one, I strive to eat healthy food,

مورد بعدی، من سعی می کنم غذای سالم بخورم،

although I don't always pull it off.

اگرچه همیشه آن را کنار نمی گذارم.

I strive is a lovely word here.

من تلاش می کنم یک کلمه دوست داشتنی در اینجا است.

It means I try, I try really hard to do something.

یعنی تلاش می کنم، خیلی تلاش می کنم تا کاری را انجام دهم.

I try to eat a healthy diet.

سعی می کنم یک رژیم غذایی سالم داشته باشم.

So to eat a healthy diet, you know, to eat good food,

بنابراین برای داشتن یک رژیم غذایی سالم، می دانید، برای خوردن غذای خوب،

healthy food, although I don't always pull it off.

غذای سالم، اگرچه من همیشه آن را کنار نمی گذارم.

To pull something off is to manage

انجام کاری به معنای مدیریت

to do something successfully.

موفقیت آمیز کاری است.

So I try to eat healthily.

بنابراین سعی می کنم سالم غذا بخورم.

I don't always manage it right?

من همیشه آن را مدیریت نمی کنم درست است؟

Although I don't always pull it off.

اگرچه من همیشه آن را انجام نمی دهم.

With phrasal verbs, it's very good to link.

با افعال عبارتی، پیوند دادن بسیار خوب است.

I pull it off, pull it off.

من آن را می کشم، آن را بکش.

Always pull it off.

همیشه آن را بکشید.

I don't always pull it off.

من همیشه آن را نمی کشم.

Great.

عالی.

Altogether: I strive to eat healthy food,

در مجموع: من سعی می‌کنم غذای سالم بخورم،

although I don't always pull it off.

اگرچه همیشه آن را کنار نمی‌گذارم.

Great.

عالی.

Do you notice how I'm using Although,

آیا متوجه شده اید که چگونه من از اگرچه،

Although, to give myself time.

اگرچه، برای دادن زمان به خودم استفاده می کنم.

It's a good word to do it with.

این یک کلمه خوب برای انجام آن است.

Okay, the last one.

باشه آخری

I've not had any serious illnesses to date, touch wood.

من تا به امروز هیچ بیماری جدی نداشته ام، چوب را لمس کنید.

So to date means up until today.

بنابراین تا امروز یعنی تا امروز.

So I have not had, I've not, I have,

پس من نداشته ام، نداشته ام، دارم، داشته ام،

I've, I've not had.

نداشته ام.

Again, it's the present perfect.

باز هم، آن زمان حال کامل است.

So there's been no illness in the past

بنابراین هیچ بیماری در گذشته

and up til today.

و تا امروز وجود نداشته است.

I've not had, I've not had

من تا به امروز

any serious illnesses

هیچ بیماری جدی نداشته ام

to date.

.

Great, touch wood just means,

عالی است، چوب را لمس کنید فقط به این معنی است که

it's what you say when you want to stay lucky,

وقتی می خواهید خوش شانس بمانید این چیزی است که می گویید،

you don't want to break your good luck.

نمی خواهید شانس خوب خود را بشکنید.

So we say touch wood to touch wood.

بنابراین می گوییم چوب را لمس کنید تا چوب را لمس کنید.

And as you do, as you say that we normally touch the table,

و همانطور که شما انجام می دهید، همانطور که می گویید ما معمولاً میز را لمس می کنیم،

'cause it's made of wood.

زیرا از چوب ساخته شده است.

Some people touch their head.

بعضی ها سرشان را لمس می کنند.

It's a bit of a joke because your head's

این کمی شوخی است زیرا سر شما

made of wood, right?

از چوب ساخته شده است، درست است؟

Touch wood.

بزنم به تخته.

So that can be, I mean it,

پس این می تواند باشد، منظورم این است،

I don't encourage you, I don't encourage you to joke

من شما را تشویق نمی کنم، تشویق نمی کنم که

with the examiner, but if you're confident

با ممتحن شوخی کنید، اما اگر اعتماد به نفس دارید و

and you're relaxed and the examiner's smiling,

آرام هستید و ممتحن لبخند می زند،

you can say touch wood and it'll make them smile.

می توانید بگویید چوب را لمس کنید و باعث لبخند آنها خواهد شد

I've not had any serious illnesses to date, touch wood.

من تا به امروز هیچ بیماری جدی نداشته ام، چوب را لمس کنید.

Have a go.

برو.

Or the table.

یا میز.

Both are okay, let's move on.

هر دو مشکلی ندارند، بریم جلو.

Travel is next.

سفر بعدی است.

(words popping)

(کلمات ظاهر می شوند)

Okay.

باشه.

With travel, you may be asked about places you have been to

با سفر، ممکن است از شما در مورد مکان هایی که رفته اید

or places you would like to go to.

یا مکان هایی که دوست دارید به آنجا بروید سؤال شود.

So here's my first phrase.

بنابراین این اولین عبارت من است.

If I could, I'd love to travel to Nigeria.

اگر بتوانم، دوست دارم به نیجریه سفر کنم.

So here what I'm doing is just using complex grammar, right?

بنابراین در اینجا کاری که من انجام می دهم فقط استفاده از دستور زبان پیچیده است، درست است؟

I mean, I could just say, I want to go

یعنی می‌توانم بگویم، می‌خواهم

to Nigeria and that's fine.

به نیجریه بروم و این خوب است.

But you could use the conditional and say,

اما می توانید از شرطی استفاده کنید و بگویید،

Well, I would love to travel to Nigeria.

خوب، من دوست دارم به نیجریه سفر کنم.

Even better.

حتی بهتر.

But you can make a full second conditional:

اما می توانید یک دوم کامل را شرط کنید:

If I could, I'd love to travel to Nigeria.

اگر می توانستم، دوست دارم به نیجریه سفر کنم.

Notice that I Would usually would contract I'd,

توجه داشته باشید که من معمولاً قرارداد می بستم، می

I'd, I'd love.

خواهم، دوست دارم.

I'd love, I'd love.

دوست دارم، دوست دارم.

And what we do here, actually when you say I'd,

و کاری که ما اینجا انجام می‌دهیم، در واقع وقتی می‌گویید می‌خواهم،

the top of the tongue touches the back of your teeth,

بالای زبان پشت دندان‌های شما را لمس می‌کند،

I'd love, and then your tongue doesn't move from the top.

دوست دارم، و سپس زبان شما از بالا حرکت نمی‌کند. یه

It kind of goes back in the middle.

جورایی به وسط برمیگرده

I'd love, I'd love.

دوست دارم، دوست دارم.

It's like your tong pushes out almost,

مثل این است که انبر شما تقریباً به بیرون فشار می آورد،

but you keep it at the top of your teeth.

اما شما آن را در بالای دندان خود نگه می دارید.

I'd love to travel to Nigeria.

من دوست دارم به نیجریه سفر کنم. به

Notice the to becomes TUH, I'd love to travel to Nigeria.

تبدیل شدن به TUH توجه کنید، من دوست دارم به نیجریه سفر کنم.

With the phrasing and the intonation,

با عبارت و لحن،

normally, we'd say, If I could, rising intonation, I'd love,

به طور معمول، می‌گوییم، اگر می‌توانستم، لحن افزایشی، دوست داشتم،

and then you'd drop on the verb.

و سپس شما روی فعل می‌افتید.

If I could, I'd love to travel to Nigeria.

اگر بتوانم، دوست دارم به نیجریه سفر کنم.

Great.

عالی.

And feel free to make that pause even longer, right.

و با خیال راحت این مکث را طولانی تر کنید، درست است.

Shows how confident you are.

نشان می دهد که چقدر اعتماد به نفس دارید.

If I could, I'd love to travel to Nigeria.

اگر بتوانم، دوست دارم به نیجریه سفر کنم.

Right?

درست؟

In the pause, just go quiet.

در مکث، فقط ساکت شوید.

Don't go, If I could, um, um, I'd love to travel to Nigeria.

نرو، اگر بتوانم، اوم، اوم، دوست دارم به نیجریه سفر کنم.

No, if you are pausing, it's great.

نه، اگر مکث کنید، عالی است.

But just be quiet.

اما فقط ساکت باش

Close your mouth.

دهنتو ببند.

If I could, I'd love to travel to Nigeria.

اگر بتوانم، دوست دارم به نیجریه سفر کنم. آیا

Can you see how more fluent that is?

می توانید ببینید که چقدر روان تر است؟

Try.

تلاش كردن.

Nice.

خوب.

Great.

عالی.

A similar expression, but a nice one is the next one.

یک عبارت مشابه، اما یک عبارت زیبا عبارت بعدی است.

I'd jump at the chance to visit Vietnam.

من از فرصتی برای بازدید از ویتنام استفاده می کنم.

I think it would be so interesting.

فکر کنم خیلی جالب باشه

So here to jump at the chance to do something

بنابراین در اینجا برای پرش از شانس انجام کاری

is you would take the opportunity with both hands,

این است که از این فرصت با هر دو دست استفاده کنید،

take the bull by the horns.

گاو نر را از شاخ بگیرید.

I jump at the chances, and we're stressing jump

من از شانس‌ها می‌پرم، و ما به پرش

and we're stressing chance.

و شانس استرس داریم.

And I'd.

و من.

I'd jump.

من می پریدم

Again, it's not I'd, it's, AYT jump.

باز هم، من نمی خواهم، پرش AYT است.

'cause the DUH and the JUH, the tongue is in the same place.

چون دُح و جُح، زبان در یک جا است.

I'd jump, I'd jump at the chance to visit Vietnam.

من می پریدم، از فرصتی برای بازدید از ویتنام پرش می کردم.

And you?

و شما؟

And then the next phrase, I think it'd be so interesting.

و بعد عبارت بعدی، فکر می کنم خیلی جالب باشد.

Yeah.

آره

I'm stressing So.

من استرس دارم پس

You could stress Interesting.

شما می توانید استرس جالب است.

Again, depends on the meaning you want to convey.

باز هم به معنایی که می خواهید منتقل کنید بستگی دارد.

You stress the words you want

شما تاکید می کنید کلماتی که می خواهید

to show are important, right?

نشان دهید مهم هستند، درست است؟

Altogether, and notice the phrasing.

در مجموع، و به جمله بندی توجه کنید.

Watch, listen to the pause in the middle and then follow me.

تماشا کن، به مکث وسط گوش کن و بعد دنبالم کن.

I'd jump at the chance to visit Vietnam.

من از فرصتی برای بازدید از ویتنام استفاده می کنم.

I think it would be so interesting.

فکر کنم خیلی جالب باشه

Lovely.

دوست داشتني.

Very, very good.

خیلی خیلی خوب.

Remember, if you want to come back later,

به یاد داشته باشید، اگر می خواهید بعداً برگردید،

you can just listen to these sentences and shadow them.

می توانید فقط به این جملات گوش دهید و آنها را سایه بزنید.

Repeat the whole thing with me at the same time.

همه چیز را همزمان با من تکرار کنید.

That repetition, all of this practice,

این تکرار، تمام این تمرینات،

is really gonna help you.

واقعاً به شما کمک خواهد کرد.

I've looked at lots of topics.

من به موضوعات زیادی نگاه کردم.

I'm gonna do two more things.

من دو تا کار دیگه انجام میدم

Two more things.

دو تا چیز دیگه

One is some simple phrases to give opinions,

یکی چند عبارت ساده برای نظر دادن است

which are so important in IELTS.

که در آیلتس بسیار مهم است.

And then those tips about when you don't know what to say.

و سپس آن نکات در مورد زمانی که نمی دانید چه بگویید.

Let's look at opinions first.

بیایید ابتدا به نظرات نگاه کنیم.

(words popping)

(کلمات ظاهر می شوند)

Right? Okay.

درست است؟ باشه.

How are you doing?

حال شما چطور است؟ آیا

You're feeling tired?

احساس خستگی می کنید؟

If you're feeling tired, just pause.

اگر احساس خستگی می کنید، فقط مکث کنید.

Get a drink of water.

آب بنوشید

Stay hydrated.

هیدراته بمانید.

You are like, Who are you, Dad, my granddad?

تو مثل کی هستی بابا پدربزرگ من؟

Just get on with the video.

فقط کافیه ویدیو رو ادامه بدید

Alright.

بسيار خوب.

Right.

درست.

Giving opinions.

نظر دادن.

Often, the examiner will ask for your opinion

اغلب، ممتحن نظر شما را می‌پرسد

and you can say, Well, I think blah-dee, blah-dee, blah.

و می‌توانید بگویید، خوب، فکر می‌کنم بلا-دی، بل-دی، بلا.

And that's fine.

و این خوب است.

It's perfect.

عالیه.

And most English speaking people will say that 90%

و بیشتر افراد انگلیسی زبان در 90 درصد مواقع این را خواهند گفت

of the time.

.

Now and again, you may want to add a different phrase

اکنون و بارها، ممکن است بخواهید یک عبارت متفاوت اضافه کنید

to make it more colorful and you need to practice these.

تا رنگارنگ تر شود و باید اینها را تمرین کنید.

But here are three simple ones you can use.

اما در اینجا سه مورد ساده وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید.

Let's imagine the examiner says, for example,

بیایید تصور کنیم که ممتحن می‌گوید، به عنوان مثال،

do you think it's a good idea

آیا فکر می‌کنید این ایده خوبی است

to give children a mobile phone?

که به کودکان یک تلفن همراه بدهید؟

Oh no, I think it's a bad idea.

اوه نه، فکر می کنم ایده بدی است.

Or, the way I see it, it's a bad idea.

یا، آن طور که من آن را می بینم، ایده بدی است.

the way I see it.

طوری که من آن را می بینم

Right?

درست؟

In my opinion.

به نظر من.

listen to the pronunciation.

به تلفظ گوش کن

The way I see it.

جوری که من میبینمش

The way I see it.

جوری که من میبینمش

Can you hear all of that linking, the way I see it.

آیا می توانی همه این پیوندها را بشنوی، آن گونه که من می بینم.

The way I see it, and I'm stressing the I,

این طور که من آن را می بینم، و به من استرس می دهم،

the way I see it, it's a bad idea.

طوری که آن را می بینم، ایده بدی است. به

Notice the pause.

مکث توجه کنید. بیا

Follow me.

دنبالم.

The way I see it, it's a bad idea.

اینطور که من می بینم، ایده بدی است.

And if it's a good idea...

و اگر ایده خوبی است...

Now change Good for Terrible.

حالا خوب را به وحشتناک تغییر دهید.

The way I see it, it's a terrible idea.

آن طور که من آن را می بینم، ایده وحشتناکی است.

Nice.

خوب.

Second, To my mind, it's a good idea.

دوم، به نظر من، ایده خوبی است.

It's the same meaning, to my mind,

برای ذهن من، به

to my, to my mind.

من، به ذهن من، این همان معنی است.

To my, and we stress my, to my mind...

برای من، و ما استرس من، به ذهن من...

To my mind, it's a good idea.

به نظر من، این ایده خوبی است.

Say the opposite.

برعکس بگو

Yeah.

آره

To my mind it's a bad idea.

به نظر من ایده بدی است.

Or to my mind it's not a good idea.

یا به نظر من این ایده خوبی نیست.

Hmm.

هوم

Number three, I would have to say it's a good idea.

شماره سه، باید بگویم ایده خوبی است.

Now this is interesting

حالا این جالب است،

'cause I would have to say,

زیرا باید بگویم، به

sounds like somebody is pushing you and forcing you.

نظر می رسد کسی شما را هل می دهد و شما را مجبور می کند.

It's not that really, it is just a way of speaking,

این واقعاً اینطور نیست، فقط یک روش صحبت کردن است،

of saying, in my opinion, it's just, you know,

به نظر من، گفتن، فقط، می دانید،

I would have to say it,

باید بگویم،

what you were saying is if you pushed me

آنچه شما می گویید این است که اگر مرا

for an answer, I would have to say,

برای پاسخ دادن فشار می دادید، باید می گویند،

but we just use it as mean I think.

اما ما فقط از آن به عنوان پستی که من فکر می کنم استفاده می کنیم.

I would have to say it's a good idea.

باید بگویم ایده خوبی است. می

You can say, I'd have to say,

توانید بگویید، باید بگویم،

or, I would have to say.

یا باید بگویم.

Both are okay.

هر دو خوبن

Let's try the contraction.

بیایید انقباض را امتحان کنیم.

I'd have to say...

باید بگویم...

I'd have to say it's a good idea.

باید بگویم ایده خوبی است.

Say the opposite.

برعکس بگو

I'd have to say it's not a good idea.

باید بگویم ایده خوبی نیست.

Or, I'd have to say it isn't a good idea.

یا، باید بگویم که ایده خوبی نیست.

Or, I'd have to say it's a bad idea.

یا باید بگویم ایده بدی است.

All of them are possible.

همه آنها ممکن است.

Okay.

So three simple expressions.

باشه.

بنابراین سه عبارت ساده.

Come back, practice them, shadow them,

برگردید، آنها را تمرین کنید، آنها را سایه بزنید،

practice them till you can do them automatically,

تمرین کنید تا زمانی که بتوانید آنها را به طور خودکار انجام دهید،

like Magic Johnson puts the basketball in the basket.

مانند مجیک جانسون که بسکتبال را در سبد قرار می دهد.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

(words popping)

(کلمات ظاهر می شوند)

Okay, next up, what do you do when you don't understand

خوب، در مرحله بعد، وقتی سوالی را متوجه نمی شوید

a question or when you have no idea what to say?

یا نمی دانید چه می خواهید بگویید، چه می کنید؟

Well, the following phrases actually are asking the examiner

خوب، عبارات زیر در واقع از ممتحن می خواهند

to clarify or explain the question.

تا سؤال را روشن یا توضیح دهد.

But even if you don't know what to say,

اما حتی اگر نمی دانید چه بگویید،

this is a good strategy.

این یک استراتژی خوب است.

'cause it gives you thinking time.

زیرا به شما زمان فکر کردن می دهد.

So the basic one, Sorry, could you repeat that?

بنابراین یک مورد اساسی، متأسفم، می توانید آن را تکرار کنید؟

Sorry, could you repeat that?

ببخشید میشه تکرارش کنید

It makes them repeat it,

باعث می شود آن را تکرار کنند،

but it gives you time to think more, right?

اما به شما فرصت می دهد بیشتر فکر کنید، درست است؟ با عرض

Sorry, could you, the Could You is okay,

پوزش، آیا می توانید، Could You خوب است،

but normally we say, KOOD-CHOO, CHOO.

اما معمولاً ما می گوییم، KOOD-CHOO، CHOO.

KOOD-CHOO, sorry, KOOD-CHOO repeat that?

KOOD-CHOO، ببخشید، KOOD-CHOO این را تکرار کنید؟

Great. Okay.

عالی. باشه.

Now the next one is, Can you explain

حالا مورد بعدی اینه که میشه توضیح بدید

what you mean exactly?

دقیقا منظورتون چیه؟

Can you explain what you mean exactly?

میشه توضیح بدین دقیقا منظورتون چیه؟

Here it's clever because you are not saying,

اینجا هوشمندانه است چون نمی گویید،

I don't understand.

من نمی فهمم.

You are saying your explanation

شما می گویید توضیح

or question is not very clear.

یا سوال شما خیلی واضح نیست.

Can you explain what you mean, what you mean exactly?

میشه توضیح بدی منظورت دقیقا چیه؟

And this, the examiner will either repeat the question,

و این، ممتحن یا سوال را تکرار می کند،

if it's in part one,

اگر در قسمت اول باشد

or part two, they will just repeat the question.

یا قسمت دوم، فقط سوال را تکرار می کند.

If it's part three, they will explain or maybe rephrase.

اگر قسمت سوم باشد، توضیح می دهند یا شاید بازنویسی کنند.

So it can be useful.

بنابراین می تواند مفید باشد.

And that gives you more time to think about

و این به شما زمان بیشتری برای فکر کردن

and understand the question.

و درک سوال می دهد.

You can also say, could you elaborate on that?

شما همچنین می توانید بگویید، آیا می توانید در مورد آن توضیح دهید؟

Could you elaborate on that?

ممکن است در مورد آن توضیح دهید؟

To elaborate is to go into detail.

توضیح بیشتر به معنای وارد شدن به جزئیات است.

Give me more details.

جزئیات بیشتری به من بدهید

Elaborate.

دارای جزئیات - بسیط.

Could you, could you, could you elaborate on that?

آیا می توانید، می توانید، می توانید در مورد آن توضیح دهید؟

And again, the examiner will either repeat

و دوباره، ممتحن یا تکرار می کند

or in part three they may explain more and elaborate,

یا در قسمت سوم ممکن است بیشتر توضیح دهد و

give you more details.

جزئیات بیشتری به شما بدهد.

Okay.

Either way, it's giving you time

باشه.

در هر صورت، این به شما زمان می‌دهد

to understand the question

تا سؤال را بفهمید

and to think if you don't know what to say.

و اگر نمی‌دانید چه بگویید، فکر کنید.

The bottom line is if you don't know anything about a topic,

نکته اصلی این است که اگر چیزی در مورد موضوعی نمی دانید،

then it's better to say something.

پس بهتر است چیزی بگویید.

There's nothing you can do in the exam to change the fact

هیچ کاری نمی توانید در امتحان انجام دهید تا این واقعیت را تغییر دهید که

you know nothing about it.

چیزی در مورد آن نمی دانید.

The examiner asks you about climate change.

ممتحن از شما در مورد تغییرات آب و هوا می پرسد.

I've no idea.

من هیچ ایده ای ندارم.

You can't get on your phone and check.

شما نمی توانید گوشی خود را بگیرید و چک کنید.

So it's better to say something and to have time to think.

پس بهتر است چیزی بگوییم و فرصتی برای فکر کردن داشته باشیم.

Right?

درست؟

What do you think of climate change?

نظر شما در مورد تغییرات آب و هوایی چیست؟

Oh, well, can you explain what you mean exactly?

خوب میشه توضیح بدی دقیقا منظورت چیه؟

Sure.

مطمئن.

I mean, is climate change,

منظورم این است که آیا تغییرات آب و هوایی

is it having an impact on our lives?

بر زندگی ما تأثیری دارد؟

Well, to be honest, I don't know much about that, thinking,

خب، راستش را بخواهید، من در مورد آن فکر نمی‌کنم،

but I guess it's in the news a lot.

اما حدس می‌زنم که در اخبار زیاد باشد.

A lot of people are talking about it.

افراد زیادی در مورد آن صحبت می کنند.

So it must be important,

بنابراین باید مهم باشد،

and it seems to be impacting our lives a lot.

و به نظر می رسد که تأثیر زیادی بر زندگی ما دارد.

I've not answered the question at all, but I'm talking

من اصلا جواب سوال رو ندادم ولی دارم حرف میزنم

and I'm giving the examiner language to evaluate.

و به ممتحن زبان میدم که ارزیابی کنه.

That's the important thing.

مهم همینه

Okay, so there you are, lots of tips and ideas.

بسیار خوب، پس شما هستند، بسیاری از نکات و ایده ها.

So there you have it, 20 essential phrases

بنابراین شما آن را دارید، 20 عبارت ضروری

that will help you with your IELTS speaking.

که به شما در صحبت کردن آیلتس کمک می کند.

But actually more important than the phrases, I think,

اما در واقع مهمتر از عبارات، به نظر من،

is this technique and this approach to practicing.

این تکنیک و این رویکرد برای تمرین است.

The way that I'm showing you the pronunciation,

روشی که من تلفظ،

the intonation, the phrasing,

لحن، جمله‌بندی

and showing you how to use the language

و نحوه استفاده از زبان را به شما نشان می‌دهم

and giving you natural spoken English,

و به شما انگلیسی گفتاری طبیعی می‌دهم،

'cause at the end of the day, the examiners are evaluating

زیرا در پایان روز، ممتحنان انگلیسی گفتاری طبیعی شما را ارزیابی می‌کنند.

your natural conversational spoken English, right?

، درست؟

These practice techniques, where I get you to repeat with me

این تکنیک‌های تمرینی، جایی که من شما را وادار می‌کنم که با من تکرار کنید

and to get you thinking about the language is step three

و شما را به فکر کردن در مورد زبان وادار کنم، مرحله سوم

of my IELTS Speaking Success System.

سیستم موفقیت در سخنرانی آیلتس من است.

The Speaking Success System is the crux

سیستم موفقیت سخنرانی محور

or the center of my gold course.

یا مرکز دوره طلایی من است.

And step three, this idea of practicing

و مرحله سوم، این ایده تمرین همان کاری

is what I do in actually in all of my courses,

است که من در تمام دوره‌هایم انجام می‌دهم،

and it's really to get you engaged,

و واقعاً برای این است که شما را درگیر کند،

not just learning the language,

نه فقط زبان را یاد بگیرید،

but learning how to use the language

بلکه یاد بگیرید چگونه از زبان استفاده کنید

so you can become a more confident speaker

تا بتوانید سخنران مطمئن‌تری شوید و

and succeed in your IELTS speaking test

در آزمون اسپیکینگ آیلتس

or your English language journey wherever you go.

یا سفر زبان انگلیسی خود به هر کجا که هستید موفق شوید.

Would you like the PDF for all of these phrases

آیا پی‌دی‌اف همه این عبارات را می‌خواهید

so you can come back and you can listen again

تا بتوانید برگردید و دوباره

to this and you can practice?

به آن گوش دهید و بتوانید تمرین کنید؟

If so, click on the link down below

اگر چنین است، روی لینک زیر کلیک کنید

and you can get the PDF for free.

و می توانید PDF را به صورت رایگان دریافت کنید.

And you can start practicing,

و شما می توانید شروع به تمرین کنید،

start building your confidence as an English speaker.

شروع به ایجاد اعتماد به نفس خود به عنوان یک انگلیسی زبان کنید.

That's it.

خودشه.

If you are interested in any of my courses,

اگر به هر یک از دوره های من،

in particular, the gold course,

به ویژه دوره طلایی علاقه مند هستید،

there's a link below as well.

لینک زیر نیز وجود دارد. با مراجعه به لینک

You can get a discount on that course by following the link.

می توانید در آن دوره از تخفیف برخوردار شوید .

And check it out on my website, keithspeakingacademy.com.

و آن را در وب سایت من، keithspeakingacademy.com بررسی کنید .

Listen, thank you so much for watching today

گوش کن، خیلی ممنون که امروز را تماشا کردی

and for practicing with me.

و با من تمرین کردی.

I really hope I can help you on your journey to, well,

من واقعاً امیدوارم بتوانم در سفرتان به شما کمک کنم

to become a more confident speaker.

تا سخنران مطمئن‌تری شوید.

Oh, remember to like, subscribe.

اوه، به یاد داشته باشید که لایک کنید، مشترک شوید.

It helps with the channel.

این به کانال کمک می کند.

And I will see you in the next video, my friend.

و دوست من تو ویدیو بعدی میبینمت.

Take care.

مراقب باش.

All the best.

بهترین ها.

Bye-Bye.

خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)