English Adjectives to Describe Personality (Characteristics)

Hello everyone, Anna here from Englishlikeanative.co.uk

سلام به همه، آنا اینجا از Englishlikeanative.co.uk

In today's lesson, I'm excited to share with you 15 adjectives that are perfect

در درس امروز، من هیجان زده هستم که 15 صفت را با شما در میان بگذارم که

for describing people's characteristics.

برای توصیف ویژگی های افراد عالی هستند.

We'll explore their meanings and use them in example sentences.

ما معانی آنها را بررسی می کنیم و از آنها در جملات مثال استفاده می کنیم.

Then, I'll share a short story where you'll hear all these

سپس، داستان کوتاهی را به اشتراک می‌گذارم که در آن همه این

adjectives in action, and we'll finish with a little quiz.

صفت‌ها را در عمل می‌شنوید، و با یک مسابقه کوچک به پایان می‌رسانیم.

You can access a vocabulary list and worksheet by joining my free mailing list.

با پیوستن به لیست پستی رایگان من می توانید به فهرست واژگان و کاربرگ دسترسی داشته باشید.

All you have to do is click on the link below, so without

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند زیر کلیک کنید، بنابراین بدون هیچ

further ado, let's jump right in.

مقدمه ای، بیایید مستقیم وارد شویم.

Number one, generous, generous, generous.

شماره یک، سخاوتمند، سخاوتمند، سخاوتمند.

If someone is described as generous, then they are a person

اگر کسی به عنوان سخاوتمند توصیف شود، پس او فردی است

who is willing to give more.

که مایل به دادن بیشتر است.

More than is usual, more than is expected, especially money.

بیش از حد معمول، بیشتر از حد انتظار، به خصوص پول.

So if you say, Anna, I can't pay for my taxi home, could you lend me a fiver?

پس اگر بگویید آنا من نمی توانم هزینه تاکسی خانه ام را پرداخت کنم، آیا می توانی به من پنج تا قرض بدهی؟

I'd say, I tell you what, I'll give you 20.

من می گویم، من به شما می گویم، من به شما 20 می دهم.

Get yourself home safe and buy yourself a bag of chips and don't

خودتان را سالم به خانه برسانید و برای خود یک کیسه چیپس بخرید و

worry about giving it back to me.

نگران پس دادن آن نباشید.

That would be very helpful.

کمک بزرگی خواهد بود.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

My friend is very generous.

دوست من خیلی سخاوتمند است.

She always buys gifts for everyone on their birthdays.

او همیشه برای همه در روز تولدشان هدیه می خرد.

Number two, curious, curious, curious.

شماره دو، کنجکاو، کنجکاو، کنجکاو.

If you're described as curious, then you are eager to know or to learn something.

اگر از شما به عنوان کنجکاو توصیف می شود، پس مشتاق دانستن یا یادگیری چیزی هستید.

I'm particularly curious about people and their reasons for doing things.

من به ویژه در مورد افراد و دلایل آنها برای انجام کارها کنجکاو هستم.

I'm curious as to why you're learning English.

من کنجکاو هستم که چرا شما انگلیسی یاد می گیرید.

Why don't you pause the video and let me know in the comments.

چرا ویدیو را متوقف نمی کنید و در نظرات به من اطلاع دهید.

I'm curious to find out.

من کنجکاو هستم که بفهمم.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

I'm curious about different cultures, so I love reading books from around the world.

من در مورد فرهنگ های مختلف کنجکاو هستم، بنابراین من عاشق خواندن کتاب از سراسر جهان هستم.

Number three, brave.

شماره سه، شجاع.

Brave.

شجاع.

Brave.

شجاع.

If you're brave, then you show courage.

اگر شجاع هستید، پس شجاعت خود را نشان می دهید.

You're not afraid of danger or difficult situations.

شما از خطر یا موقعیت های دشوار نمی ترسید.

I used to be afraid of needles and now I am brave when it

قبلاً از سوزن می ترسیدم و اکنون در مورد

comes to having an injection.

تزریق جسارت دارم.

I roll up my sleeve, I take a deep breath and I don't make a fuss.

آستینم را بالا می زنم، نفس عمیقی می کشم و هیاهو نمی کنم.

I don't whine, I don't shy away, I don't cry, I just take a deep

نه غر می زنم، نه خجالت می کشم، نه گریه می کنم، فقط یک

breath and they do it and it's fine.

نفس عمیق می کشم و آنها این کار را می کنند و خوب است.

I'm very brave in those situations.

من در آن شرایط بسیار شجاع هستم.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

It was very brave of him to stand up for what he believes

این بسیار شجاعانه از جانب او بود که

in, despite the opposition.

علیرغم مخالفت ها

Number four, Lazy, Lazy, Lazy.

برای آنچه که به آن اعتقاد دارد، ایستادگی کرد . شماره چهار، تنبل، تنبل، تنبل.

If you're lazy, this isn't a good thing.

اگر تنبل هستید، این چیز خوبی نیست.

It means you're unwilling to work or you're unwilling to use energy.

این بدان معناست که شما تمایلی به کار ندارید یا تمایلی به استفاده از انرژی ندارید.

If you can't get out of bed on time, then you'd be described as lazy.

اگر نتوانید به موقع از رختخواب بلند شوید، به عنوان تنبل توصیف خواهید شد.

Lazy.

تنبل.

Or, if you don't do your chores in the house and someone else

یا اگر در خانه کارهایتان را انجام نمی دهید و شخص دیگری

has to clean up for you, then you are definitely being a bit lazy.

مجبور است شما را تمیز کند، مطمئناً کمی تنبل هستید.

Here's an example.

در اینجا یک مثال است.

On Sundays, I feel lazy and prefer to stay in bed longer than usual.

یکشنبه ها احساس تنبلی می کنم و ترجیح می دهم بیشتر از حد معمول در رختخواب بمانم.

Number five, talkative.

شماره پنج، پرحرف.

Talkative.

پرحرف.

Talkative.

پرحرف.

If you are talkative, then you talk a lot.

اگر پرحرف هستید پس زیاد حرف می زنید.

Talkative.

پرحرف.

I was accused of being talkative when I was a child at school.

در دوران کودکی در مدرسه متهم به پرحرفی بودم.

In fact, the word they used to describe me then was chatterbox.

در واقع، کلمه ای که در آن زمان برای توصیف من استفاده می کردند، چتربازی بود.

If you're a chatterbox, then you're very talkative.

اگر اهل حرف زدن هستید، پس خیلی پرحرف هستید.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

My sister is very talkative.

خواهرم خیلی پرحرف است.

She can chat with her friends for hours.

او می تواند ساعت ها با دوستانش چت کند.

6.

6.

Honest.

صادق.

Honest.

صادقانه.

Honest.

صادقانه.

If you're honest, then you tell the truth.

اگر صادق باشید، پس حقیقت را بگویید.

You are truthful and sincere.

شما راستگو و مخلص هستید.

You don't tell lies.

تو دروغ نمیگی

You don't deceive people.

شما مردم را فریب نمی دهید.

I like to think of myself as being a very honest person.

من دوست دارم خودم را فردی بسیار صادق بدانم.

Although, I have told a few lies in my time.

هرچند در زمان خودم چند تا دروغ گفته ام.

Here's an example sentence, I appreciate honest feedback, even if

در اینجا یک جمله مثال است، من از بازخورد صادقانه قدردانی می کنم، حتی اگر

it's not always what I want to hear.

همیشه آن چیزی نباشد که می خواهم بشنوم.

7.

7.

Shy.

خجالتی.

Shy.

خجالتی.

Shy.

خجالتی.

If you're described as shy, then you are nervous and timid

اگر از شما به عنوان خجالتی توصیف می شود، پس در جمع افراد دیگر

in the company of other people.

عصبی و ترسو هستید .

Here's an example sentence, Despite being shy, He delivered

در اینجا یک جمله مثال آمده است، با وجود خجالتی بودن، او

an excellent presentation.

یک ارائه عالی ارائه کرد.

I can imagine that you may feel shy if you have to speak to

من می توانم تصور کنم که اگر مجبور باشید با

a group of people in English.

گروهی از مردم به زبان انگلیسی صحبت کنید، ممکن است احساس خجالت کنید.

And at the B1 level, that's normal.

و در سطح B1، این طبیعی است.

In fact, even if you're fluent, then you may still feel a little

در واقع، حتی اگر مسلط باشید، ممکن است

bit shy when speaking publicly.

هنگام صحبت در جمع کمی احساس خجالتی کنید.

Let's move on to number eight, creative.

بیایید به شماره هشت برویم، خلاقانه.

Creative.

خلاق.

Creative.

خلاق.

If you are described as creative then you have the ability to produce original

اگر شما را خلاق توصیف می کنند، پس توانایی تولید

and unusual ideas or you are able to make things and use your imagination.

ایده های بدیع و غیرعادی را دارید یا می توانید چیزهایی بسازید و از تخیل خود استفاده کنید.

Creative people normally work within the arts industry, in plays, television,

افراد خلاق معمولاً در صنعت هنر، در نمایشنامه، تلویزیون،

Radio, in the music industry, creating beautiful pieces of art,

رادیو، در صنعت موسیقی کار می کنند و قطعات هنری زیبایی خلق می کنند،

like the one behind me on the wall.

مانند آنچه پشت سر من روی دیوار است.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

She's so creative, always coming up with new ideas for her art projects.

او بسیار خلاق است و همیشه ایده های جدیدی برای پروژه های هنری خود ارائه می دهد.

Before I continue, please could you hit the like button if

قبل از اینکه ادامه دهم، اگر از این درس لذت می برید،

you're enjoying this lesson.

لطفاً دکمه لایک را بزنید

Things like likes, shares and comments really make the

. چیزهایی مانند لایک، اشتراک گذاری و کامنت واقعا

algorithm happy and that helps me.

الگوریتم را خوشحال می کند و این به من کمک می کند.

So thank you in advance.

پس پیشاپیش ممنونم

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Number nine, loyal, loyal, loyal.

شماره نه، وفادار، وفادار، وفادار.

If you're loyal, then you are giving or showing constant support.

اگر وفادار هستید، پس در حال حمایت یا حمایت مداوم هستید.

to a person or an institution.

به یک شخص یا موسسه

You would imagine a person's dog to be very loyal.

شما تصور می کنید که سگ یک شخص بسیار وفادار است.

If you look after that dog, treat the dog kindly, feed the dog, house the dog,

اگر مراقب آن سگ باشید، با سگ مهربانانه رفتار کنید، به سگ غذا بدهید، سگ را خانه نشین کنید،

love the dog, the dog will be loyal.

سگ را دوست داشته باشید، سگ وفادار خواهد بود.

The dog will be with you no matter what.

سگ هر چه باشد با شما خواهد بود.

The same in a relationship.

در رابطه هم همینطور.

Hopefully, your partner is loyal.

امیدوارم شریک زندگی شما وفادار باشد.

They are truthful, they don't deceive, they don't cheat, they

آنها راستگو هستند، فریب نمی دهند، فریب نمی دهند،

don't run away with somebody else.

با دیگری فرار نمی کنند.

They are loyal to you.

آنها به شما وفادار هستند.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

He's a loyal friend.

او یک دوست وفادار است.

Always there when you need him.

وقتی به او نیاز دارید همیشه در آنجا باشید.

Number ten is optimistic.

شماره ده خوشبینانه است.

Optimistic.

خوشبین.

Optimistic.

خوشبین.

If you're optimistic, then you are hopeful and confident about the future.

اگر خوش بین هستید، پس نسبت به آینده امیدوار و مطمئن هستید.

Sometimes things can be hard.

گاهی اوقات همه چیز ممکن است سخت باشد.

Times can be hard.

زمان ممکن است سخت باشد.

And you can either be sad and depressed and think everything is

و می توانید غمگین و افسرده باشید و فکر کنید همه چیز

going to be awful for a long time.

برای مدت طولانی وحشتناک خواهد بود.

Or you can be optimistic and think Things will be better in the future.

یا می توانید خوش بین باشید و فکر کنید که اوضاع در آینده بهتر خواهد شد.

Here's an example.

در اینجا یک مثال است.

Even in difficult times, she remains optimistic about the outcome.

حتی در شرایط سخت، او به نتیجه خوشبین است.

Number 11.

شماره 11.

Pessimistic, pessimistic, pessimistic.

بدبین، بدبین، بدبین.

If you are pessimistic, then you tend to see the worst aspects of things, and you

اگر بدبین باشید، پس تمایل دارید که بدترین جنبه های چیزها را ببینید و معتقدید

believe that the worst things will happen.

که بدترین چیزها رخ خواهند داد.

So this is the opposite of optimistic.

پس این برعکس خوش بینانه است.

If you don't believe that good things will happen and you focus

اگر باور ندارید که اتفاقات خوب رخ می دهد و

on the negative, then you are.

روی چیزهای منفی تمرکز می کنید، پس دارید.

Pessimistic.

بدبین.

Let's imagine I enter into a competition, a talent contest.

بیایید تصور کنیم وارد یک مسابقه، یک مسابقه استعدادیابی می شوم.

If I'm average and it's not clear if I will win or not, an

اگر من متوسط ​​هستم و مشخص نیست که برنده می شوم یا نه، یک

optimistic person would say, you've got a good chance of winning.

فرد خوش بین می گوید، شما شانس زیادی برای برنده شدن دارید.

It could happen.

می تواند رخ دهد.

A pessimistic person will say, you have no chance of winning.

یک فرد بدبین خواهد گفت، شما هیچ شانسی برای برنده شدن ندارید.

It's just going to be a waste of time.

این فقط اتلاف وقت خواهد بود.

You should never have entered the competition.

هرگز نباید وارد مسابقه می شدی.

Are you?

شما هستید؟

More optimistic or pessimistic.

بیشتر خوش بین یا بدبین.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

He's quite pessimistic about the chances of success, which can be demotivating.

او نسبت به شانس موفقیت کاملاً بدبین است که می تواند باعث بی انگیزگی شود.

Number 12, ambitious, ambitious.

شماره 12، جاه طلب، جاه طلب.

Now, if you are really keen to achieve fluency in English, then you could

حال، اگر واقعاً مشتاق به تسلط به زبان انگلیسی هستید، می توانید

describe yourself as ambitious.

خود را جاه طلب توصیف کنید.

Learning a second language is not an easy thing to do.

یادگیری زبان دوم کار ساده ای نیست.

It takes a bit of ambition.

کمی جاه طلبی می خواهد.

You have to be an ambitious person.

شما باید یک فرد جاه طلب باشید.

So to be ambitious, ambitious is to have a strong desire

بنابراین بلندپرواز بودن، بلندپرواز بودن به معنای داشتن میل

and determination to succeed.

و اراده قوی برای موفقیت است.

So you want it and you work hard to get it.

بنابراین شما آن را می خواهید و برای به دست آوردن آن سخت تلاش می کنید.

You're ambitious.

شما جاه طلب هستید

Here's an example.

در اینجا یک مثال است.

His ambitious nature led him to start his own company.

ذات جاه طلب او باعث شد تا شرکت خود را راه اندازی کند.

Number 13.

شماره 13.

Cautious.

محتاط.

Cautious.

محتاط

Cautious.

محتاط

Cautious means avoiding potential problems or dangers by being careful.

محتاط به معنای اجتناب از مشکلات یا خطرات احتمالی با احتیاط است.

Sometimes it's good to be cautious, but you can be Overly cautious.

گاهی اوقات محتاط بودن خوب است، اما می توانید بیش از حد محتاط باشید.

You can be too cautious.

شما می توانید بیش از حد محتاط باشید.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

It's good to be cautious when investing money.

خوب است در هنگام سرمایه گذاری احتیاط کنید.

Oh, yes.

You don't want to just throw loads of money into an investment.

آه بله.

شما نمی خواهید پول زیادی را صرف سرمایه گذاری کنید.

Without being careful, without trying to avoid the problems, doing your research.

بدون دقت، بدون تلاش برای جلوگیری از مشکلات، تحقیقات خود را انجام دهید.

Number 14.

شماره 14.

Energetic.

پر انرژی.

Energetic.

پر انرژی.

En e r ge tic.

وارد شوید.

Energetic means that you show lots of energy.

پرانرژی به این معنی است که شما انرژی زیادی نشان می دهید.

You show And involve great activity and vitality.

شما نشان می دهید و شامل فعالیت و سرزندگی بزرگ می شوید.

If I am bouncing around, hi guys, hi, hey, how are you, then you'd say,

اگر من در حال جست و خیز هستم، سلام بچه ها، سلام، هی، حال شما چطور است، آن وقت می گویید

what did Anna have for breakfast?

آنا صبحانه چه خورد؟

She's very energetic today.

او امروز بسیار پر انرژی است.

In fact, my children are always very energetic.

در واقع فرزندان من همیشه بسیار پرانرژی هستند.

It's exhausting.

طاقت فرسا است.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

The energetic teacher keeps the class engaged with fun activities.

معلم پر انرژی کلاس را با فعالیت های سرگرم کننده درگیر نگه می دارد.

Last on the list, number 15 is Kind, kind, kind is having a friendly,

آخرین لیست، شماره 15 مهربان است، مهربان، مهربان دارای

generous and considerate nature.

طبیعتی دوستانه، سخاوتمند و با ملاحظه است.

For example, she's very kind, always helping people without

به عنوان مثال، او بسیار مهربان است، همیشه به مردم کمک می کند بدون اینکه

expecting anything in return.

انتظاری در عوض داشته باشد.

I hope that you can see that I'm a kind person and I hope you are kind as well.

امیدوارم بتوانید ببینید که من آدم مهربانی هستم و امیدوارم شما هم مهربان باشید.

Let me know in the comments which of those 15 adjectives you feel describes you.

در نظرات به من بگویید که کدام یک از آن 15 صفتی که احساس می کنید شما را توصیف می کند.

Now we often change our characteristics depending on the environment, the

اکنون ما اغلب ویژگی های خود را بسته به محیط،

time, what's going on around you.

زمان، آنچه در اطراف شما می گذرد تغییر می دهیم.

So tell me what your characteristics are today.

پس به من بگو ویژگی های امروزت چیست؟

Are you feeling energetic, optimistic, honest and loyal to

آیا احساس پرانرژی، خوش بین، صادق و وفادار به

the English Like A Native channel?

کانال انگلیسی لایک یک بومی می کنید؟

Now let's bring them all together.

حالا بیایید همه آنها را با هم جمع کنیم.

See if you can spot them in this little story.

ببینید آیا می توانید آنها را در این داستان کوچک ببینید.

When I moved to a new city for university, I felt like a fish out of water.

وقتی برای دانشگاه به شهر جدیدی نقل مکان کردم، احساس می کردم مثل ماهی بیرون از آب هستم.

I was curious about my surroundings, but also a bit shy, making it hard

در مورد محیط اطرافم کنجکاو بودم، اما در عین حال کمی خجالتی بودم که

for me to make friends, initially.

در ابتدا دوست یابی برایم سخت می کرد.

My roommate, however, was the complete opposite; energetic and talkative,

اما هم اتاقی من کاملا برعکس بود. پر انرژی و پرحرف،

always bringing people together.

همیشه مردم را دور هم جمع می کند.

Through her, I met a generous guy in the year above who lent me his

از طریق او، در سال بالا با مردی سخاوتمند آشنا شدم که

notes for the entire year and a kind neighbour who helped me by lending

یادداشت هایش را برای تمام سال به من قرض داد و همسایه مهربانی که با قرض دادن

me sugar, basil and a hammer once.

شکر، ریحان و یک چکش به من کمک کرد.

Their kindness and generosity were overwhelming.

مهربانی و سخاوت آنها بسیار زیاد بود.

I also encountered a creative group of students who were starting a small

من همچنین با گروه خلاقی از دانش‌آموزان روبرو شدم که

drama club despite being cautious because of my limited acting skills.

علیرغم محتاط بودن به دلیل مهارت‌های بازیگری من، در حال راه‌اندازی یک باشگاه نمایشی کوچک بودند.

I decided to join, encouraged by my roommate's optimistic outlook.

من با تشویق از دیدگاه خوش بینانه هم اتاقی ام تصمیم گرفتم به آن بپیوندم.

The club turned out to be a wonderful experience, allowing me to break out

باشگاه تجربه فوق‌العاده‌ای بود و به من این امکان را داد که

of my shell and become more confident.

از پوسته خود بیرون بیایم و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم.

One of the club members was particularly ambitious, always

یکی از اعضای باشگاه جاه طلبی خاصی داشت و همیشه

pushing us to try bigger projects.

ما را به انجام پروژه های بزرگ تر تشویق می کرد.

Although I was pessimistic at first, fearing that we might fail,

اگرچه من در ابتدا بدبین بودم، از ترس اینکه ممکن است شکست بخوریم، اما

his enthusiasm was infectious.

شور و شوق او مسری بود.

We ended up organising a successful charity play, which was a brave

ما در نهایت یک نمایش خیریه موفق ترتیب دادیم، که

endeavour, but ultimately rewarding.

تلاشی شجاعانه بود، اما در نهایت پاداش بود.

Looking back, I realise how these varied personalities,

با نگاهی به گذشته، متوجه می شوم که چگونه این شخصیت های متنوع،

generous, curious, brave, talkative, honest, shy, creative, loyal, optimistic,

سخاوتمند، کنجکاو، شجاع، پرحرف، صادق، خجالتی، خلاق، وفادار، خوش بین، بدبین،

pessimistic, ambitious, cautious, energetic and kind, they enriched

جاه طلب، محتاط، پرانرژی و مهربان،

my experience and helped me to grow.

تجربه من را غنی کردند و به رشد من کمک کردند.

I learnt the importance of embracing differences and the value of teamwork.

من اهمیت پذیرش تفاوت ها و ارزش کار گروهی را یاد گرفتم.

Did you spot all of the adjectives?

آیا تمام صفت ها را متوجه شدید؟

You can pause the video, rewind, and listen again if you like.

اگر دوست داشتید می‌توانید ویدیو را مکث کنید، به عقب برگردانید و دوباره گوش دهید.

Otherwise, that little piece of text will also be in the worksheet,

در غیر این صورت، آن متن کوچک نیز در کاربرگ خواهد بود،

so don't forget to download it.

پس دانلود آن را فراموش نکنید.

Now it's time for a little quiz.

حالا وقت آن است که یک مسابقه کوچک انجام دهیم.

Question 1.

سوال 1.

Which word best describes a person who is always ready to give more help

کدام کلمه به بهترین وجه شخصی را توصیف می کند که همیشه آماده کمک

or support than is usual or expected?

یا حمایت بیشتر از حد معمول یا مورد انتظار است؟

Is it A.

آیا الف.

Pessimistic, B.

بدبین، ب.

Generous, C.

سخاوتمند، ج.

Cautious or D.

محتاط یا د.

Ambitious?

جاه طلب؟

And the correct answer is B.

و پاسخ صحیح B.

Generous.

Generous است.

Question 2.

سوال 2.

If someone is described as talkative, what is their most likely characteristic?

اگر فردی پرحرف توصیف شود، محتمل ترین ویژگی او چیست؟

A.

الف-

They prefer to be alone.

آنها ترجیح می دهند تنها باشند.

B.

They are very quiet and reserved.

ب-

بسیار ساکت و محجوب هستند.

C.

ج-

They enjoy engaging in conversations and often talk a lot.

از شرکت در گفتگو لذت می برند و اغلب زیاد صحبت می کنند.

Or D.

یا D.

They are very serious and hardly ever laugh.

آنها بسیار جدی هستند و به سختی می خندند.

The correct answer is C.

پاسخ صحیح C است.

They enjoy engaging in conversations and often talk a lot.

آنها از درگیر شدن در مکالمات لذت می برند و اغلب زیاد صحبت می کنند.

Question 3.

سوال 3.

Which adjective would best fit a person who tends to see the

کدام صفت برای کسی که تمایل دارد

worst aspect of things or believe that the worst will happen?

بدترین جنبه چیزها را ببیند یا معتقد است که بدترین اتفاق خواهد افتاد، مناسب تر است؟

A.

الف.

Optimistic B.

خوشبین ب.

Energetic C.

پرانرژی ج.

Pessimistic d.

بدبین د.

Creative.

خلاق.

The correct answer is d.

پاسخ صحیح d است.

Pessimistic.

بدبین.

Question 4.

سوال 4.

What does it mean if someone is described as loyal?

اگر شخصی به عنوان وفادار توصیف شود به چه معناست؟

a.

آ.

They change their opinions frequently.

آنها اغلب نظرات خود را تغییر می دهند.

b.

ب

They have a strong desire to succeed at any cost.

آنها تمایل زیادی به موفقیت به هر قیمتی دارند.

c.

ج.

They show firm and constant support to someone.

آنها حمایت قاطع و دائمی را از کسی نشان می دهند.

d.

د

They are unwilling to share their belongings.

آنها حاضر نیستند وسایل خود را به اشتراک بگذارند.

The correct answer is c.

پاسخ صحیح c است.

They show firm and constant support to someone.

آنها حمایت قاطع و دائمی را از کسی نشان می دهند.

Now final question.

حالا سوال آخر

Cautious is an adjective that describes someone who will a.

احتیاط صفتی است که کسی را توصیف می کند که این کار را انجام می دهد.

Act without thinking.

بدون فکر عمل کن

b.

ب

Take unnecessary risks.

ریسک های غیر ضروری را انجام دهید.

C.

ج.

Give up easily when faced with challenges or D.

هنگام مواجهه با چالش ها به راحتی تسلیم شوید یا د.

Plan carefully to avoid potential problems.

برای جلوگیری از مشکلات احتمالی برنامه ریزی دقیقی داشته باشید.

The answer is D.

پاسخ D است.

They plan carefully to avoid potential problems.

آنها با دقت برنامه ریزی می کنند تا از مشکلات احتمالی جلوگیری کنند.

If you enjoyed that, then you will love the worksheet that

اگر از آن لذت بردید، کاربرگ را که

you can download for free.

می توانید به صورت رایگان دانلود کنید، دوست خواهید داشت.

Use the link in the description.

از لینک در توضیحات استفاده کنید.

And that is a wrap for today's lesson.

و این مجموعه ای برای درس امروز است.

Before you go, please subscribe for more English lessons

قبل از رفتن، لطفا برای درس های بیشتر انگلیسی مشترک شوید

and I'll see you next time.

و دفعه بعد شما را می بینم.

Until then, keep exploring the beauty of English by watching another video here on

تا آن زمان، با تماشای ویدیوی دیگری در اینجا در کانال English Like A Native YouTube

the English Like A Native YouTube channel.

به کاوش در زیبایی زبان انگلیسی ادامه دهید

Take care everyone and goodbye!

. مراقب همه باشید و خداحافظ!