Take Control of Your English: Vocabulary for next Shadowing Practice

yeah we're going to take control of your English  do you want to take control of your English we are  

بله، ما کنترل انگلیسی شما را به دست می گیریم، آیا می خواهید کنترل انگلیسی خود را در دست بگیرید، ما می

going to practice speaking vocabulary baby we got  some phrasal verbs and vocabulary that will come  

خواهیم واژگان صحبت کردن را تمرین کنیم عزیزم، چند افعال عبارتی و واژگانی داریم که

up in the next lesson the next lesson is a purple  Power Practice shadowing exercise all right let's  

در درس بعدی آمده است. درس بعدی یک قدرت بنفش است. تمرین سایه زدن را خیلی خوب تمرین کنید، بیایید

take a look at our first phrasal verb hold back  so if you hold something back you prevent progress  

نگاهی به اولین فعل عبارتی ما hold back بیندازیم بنابراین اگر چیزی را عقب نگه دارید از پیشرفت جلوگیری می‌کنید

example sentence don't let your fears hold you  back from achieving fluency in English now good  

جمله مثال اجازه ندهید ترس‌هایتان شما را از رسیدن به تسلط به زبان انگلیسی بازدارند، اکنون خوب

sentence I like it okay say it together with  me shall we don't let your fears hold you back  

جمله من دوست دارم خوب بگو همراه با من اجازه ندهیم ترس‌های شما مانع

from achieving fluency in English again don't let  your fears hold you back from achieving fluency in  

از دستیابی مجدد به تسلط به زبان انگلیسی شود، اجازه ندهید ترس‌های شما مانع از دستیابی به تسلط به

English very good take control of so if you take  control of something something you start to manage  

زبان انگلیسی شوند، خیلی خوب، کنترل آن را به دست بگیرید، بنابراین اگر کنترل چیزی را به دست بگیرید، شروع به انجام آن می‌کنید. مدیریت

something directly directly you start to manage  it you take control of it you should take control  

چیزی را مستقیماً شروع به مدیریت می‌کنید آن را کنترل می‌کنید، باید کنترل

of your study habits to improve your English  you should take control of your study habits  

عادات مطالعه خود را به دست بگیرید تا زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشید باید کنترل عادات مطالعه خود را به دست بگیرید

to improve your English you should take control  of your study habits to improve your English yes  

برای بهبود انگلیسی خود باید کنترل عادات مطالعه خود را به دست بگیرید تا انگلیسی خود را بهبود بخشید. بله

you should outside your comfort zone so to be  outside your comfort zone is a situation where  

شما باید خارج از منطقه راحتی خود باشید، بنابراین خارج از منطقه راحتی خود باشید، موقعیتی است که   یک

one feels uncomfortable I don't feel comfortable  I'm uncomfortable because it is unfamiliar it's  

نفر احساس ناراحتی می کند من احساس راحتی نمی کنم ناراحت هستم زیرا ناآشنا هستم،

not familiar I am not in my comfort zone I  am outside of my comfort zone I don't feel  

آشنا نیست، من در منطقه راحتی خودم نیستم، خارج از محدوده ام هستم. منطقه راحتی من احساس

good all right let's look at this sentence  learning a new language often requires you  

خوبی ندارم   خیلی خب بیایید به این جمله نگاه کنیم یادگیری یک زبان جدید اغلب به شما نیاز دارد

you to operate outside your comfort zone outside  oh look at this word here operate it requires  

شما در خارج از منطقه راحتی خود در خارج فعالیت کنید آه به این کلمه اینجا نگاه کنید عمل کنید.

you to operate outside your comfort zone you  could say step outside your comfort zone so  

خارج از منطقه آسایش خود، بنابراین

you could change operate to step it requires you  to step outside your comfort zone or operate you  

می‌توانید عملیات را به مرحله تغییر دهید، لازم است از منطقه راحتی خود خارج شوید یا کارتان را اداره کنید

know do your business outside of your comfort  zone I'm going to say it again repeat after  

می‌دانید کسب و کار خود را خارج از منطقه راحتی  خود انجام دهید، می‌خواهم بگویم بعد از

me learning a new language often requires  you to operate outside your comfort zone

من که یادگیری یک زبان جدید اغلب به شما نیاز دارد، دوباره تکرار کنید. برای فعالیت در خارج از منطقه آسایش خود

go yes I'm making you go outside your  comfort zone making you repeat after me  

برو بله من شما را مجبور می کنم به خارج از منطقه راحتی خود بروید و باعث می شوم بعد از من تکرار کنید.

all right step outside means move  out of a comfort zone or familiar  

environment there it is I knew it was  coming up I forgot it was the next one  

نفر بعدی

all right he needs to step outside his comfort  zone and speak English more often yes he does  

خیلی خب، او باید از منطقه راحتی خود خارج شود و بیشتر انگلیسی صحبت کند، بله،

repeat after me he needs to step outside his  comfort zone and speak English more often say

بعد از من تکرار می کند باید از منطقه راحتی خود خارج شود و بیشتر انگلیسی صحبت کند، بگویید

it good involve yourself in involve yourself  in something don't forget that in participate  

خوب است خودتان را درگیر چیزی کنید  فراموش کنید که با مشارکت

actively in something participate in involve  yourself in try to involve yourself in  

فعالانه در چیزی شرکت کنید، خودتان را درگیر کنید سعی کنید خودتان را در

English-speaking communities to practice more try  to involve yourself in englishspeaking communities  

جوامع انگلیسی زبان درگیر کنید تا بیشتر تمرین کنید سعی کنید خود را در جوامع انگلیسی زبان مشارکت دهید

to practice more okay that's some good advice  engage get involved with something oh you can  

برای تمرین بیشتر خوب این توصیه خوبی است با چیزی درگیر شوید، اوه که می توانید

get involved with a woman and get engaged with  her no that's a little bit different sorry I'm  

با آن درگیر شوید یک زن و نامزد کنید نه این کمی متفاوت است متأسفم   من

I'm going off on a tangent this engage is to take  it on to do battle with like Engage The Enemy very  

به یک مماس می روم این درگیری برای این است که با آن نبرد انجام دهم مانند Engage The Enemy بسیار

different than a bride maybe it's the same I don't  know uh oh I better not do go too much on that  

متفاوت از یک عروس شاید همان من است نمی‌دانم اوه، اوه، بهتر است زیاد روی آن

topic all right let's look at this sentence every  day try to engage your mind in English by reading  

موضوع نروم، خوب، بیایید هر روز به این جمله نگاه کنیم، سعی کنید ذهن خود را به زبان انگلیسی با خواندن

or listening to Something in the language every  day try to engage your mind in English by reading  

یا گوش دادن به چیزی به زبان هر روز درگیر کنید، سعی کنید ذهن خود را به زبان انگلیسی درگیر کنید. با خواندن

or listening to Something in the language again  here we go every day try to engage your mind in  

یا گوش دادن دوباره به چیزی به زبان اینجا که ما می‌رویم، هر روز سعی کنید ذهن خود را درگیر کنید

English by reading or listening to Something in  the language all right commit to something pledge  

با خواندن یا گوش دادن به چیزی به زبان انگلیسی

or bind oneself to a certain course or policy  commit yourself to your wife no why do I keep  

همسر نه، چرا من به

going there pledge or bind oneself to a certain  course or policy the definition is more difficult  

رفتن به آنجا ادامه می دهم یا خود را به یک دوره یا خط مشی خاص متعهد می کنم، تعریف دشوارتر

than the word commit to it all right if you commit  to learning English every day you will see great

از کلمه commit to it است، اگر هر روز متعهد شوید انگلیسی را یاد بگیرید، پیشرفت های بزرگی خواهید دید،

improvements okay I'm going to say it at my  natural pace and speed and then repeat after  

بسیار خوب است. آن را با سرعت و سرعت طبیعی من بگویید و سپس بعد از من تکرار کنید

me okay if you commit to learning English  every day you will see great improvements go

بسیار خوب اگر متعهد به یادگیری زبان انگلیسی هستید، هر روز پیشرفت‌های بزرگی را مشاهده خواهید کرد،

yes to integrate is to combine something  with another so they become Blended together  

بله، ادغام این است که چیزی را با دیگری ترکیب کنید تا

integrate together blend it together integrate  it integrating English into your daily life can  

با هم ترکیب شوند   ادغام شوند. زبان انگلیسی وارد زندگی روزمره شما می‌شود

make learning the language more natural and  enjoyable together integrating English into  

یادگیری زبان را طبیعی‌تر و لذت‌بخش‌تر در کنار هم قرار می‌دهد. ادغام انگلیسی در

your daily life can make learning the language  more natural and enjoyable nice insurmountable  

زندگی روزمره شما می‌تواند یادگیری زبان را طبیعی‌تر و لذت‌بخش‌تر کند. این

insurmountable it cannot be surmounted too great  to be overcome you can't do it I can't do it it's  

کار را انجام نده

too big it's too great it's too difficult I  can't do it it's insurmountable insurmountable

خیلی بزرگ است خیلی بزرگ است خیلی سخت است من نمی توانم آن را انجام دهم غیرقابل عبور است غیرقابل حل

the task seemed insurmountable  but with determination we

این کار غیرقابل حل به نظر می رسید اما با عزم راسخ

succeeded the task the task seemed  insurmountable but with determination we

موفق شدیم کار را غیرقابل حل کنیم اما با عزم راسخ

succeeded shall we say one more time the task  seemed insurmountable but with termination  

موفق شدیم یک بار دیگر بگوییم کار به نظر غیرقابل حل به نظر می رسید، اما با پایان

we succeeded good job fixating are you fixating  are you focusing too much attention on something  

کار موفق شدیم.

you're fixating on one thing you're you're paying  attention you're focusing too much on that one  

thing you're fixated on it instead of fixating on  your past mistakes focus on your current progress  

روی آن به جای تثبیت اشتباهات گذشته‌تان، روی پیشرفت فعلی‌تان تمرکز کنید

instead of fixating on your past mistakes focus on  your current current progress instead of fixating  

به‌جای تثبیت بر اشتباهات گذشته‌تان، روی پیشرفت فعلی‌تان تمرکز کنید به‌جای تثبیت

on your past mistakes focus on your current  progress instead of fixating on your past  

روی اشتباهات گذشته‌تان، به جای تثبیت روی

mistakes focus on your current progress all right  we got that one Embrace embrace it accept it or  

اشتباهات گذشته‌تان، روی پیشرفت فعلی‌تان تمرکز کنید. پیشرفت بسیار خوب ما متوجه شدیم که یک Abrace آن را در آغوش می‌گیرد آن را بپذیرد یا

support it willingly and enthusiastically embrace  it accept it support it enthusiastically willingly  

آن را با میل و اشتیاق در آغوش می‌گیرد آن را می‌پذیرد با اشتیاق از آن حمایت می‌کند

she decided to embrace the new opportunities  presented to her she decided to embrace the new  

او تصمیم گرفت

opportunities presented to her she decided to  embrace the new opportunities presented to her  

فرصت‌های جدیدی را که به او ارائه می‌شوند در آغوش بگیرد. فرصت‌های جدیدی که به او ارائه شد

she decided to embrace the new opportunities  presented to her good job way to go cultivate  

او تصمیم گرفت از فرصت‌های جدید  که برای شغل خوبش ارائه می‌شود استقبال کند. راه برای تزکیه

to develop or improve by careful attention  training or study that's what we're doing here  

برای توسعه یا بهبود با توجه دقیق آموزش یا مطالعه، این همان کاری است که ما در اینجا انجام می‌دهیم

we are cultivating your English by developing  it improving it carefully giving it attention  

ما با توسعه آن را با دقت بهبود می‌دهیم، انگلیسی شما را پرورش می‌دهیم. توجه کردن به آن

training and study all right let's look at this  sentence it's important to cultivate a positive  

آموزش و مطالعه درست است، بیایید به این جمله نگاه کنیم، مهم است که یک

attitude towards learning it's important to  cultivate a positive attitude towards learning say

نگرش مثبت نسبت به یادگیری ایجاد کنیم، مهم است یک نگرش مثبت نسبت به یادگیری پرورش دهیم، بگویید

it yes good job immerse immerse  yourself involve oneself deeply in a  

بله، کار خوب است، غوطه ور شوید خودتان را عمیقاً در

in a particular activity or interest  involve yourself deeply immerse like  

یک فعالیت یا علاقه خاص درگیر کنید. خودتان را عمیقاً درگیر کنید مانند

the image I have is immersing yourself into  water and becoming covered with water you've  

تصویری که من دارم غوطه ور شدن در آب و پوشیده شدن با آب است که شما

immersed yourself into the lake something like  that she immersed herself in studying English  

خودتان را در دریاچه غوطه ور کرده اید چیزی شبیه به این که او خودش را در مطالعه انگلیسی غوطه ور کرده است

to improve her skills she immersed herself in  studying English to improve her skills say it

تا مهارت های خود را بهبود ببخشد.

sorry about that I I hit the button let's try  

ببخشید که دکمه را زدم بیایید دوباره امتحان کنیم.

it again she immersed herself in  studying English to improve her

او خود را در مطالعه انگلیسی غرق کرد تا مهارت‌هایش را بهبود بخشد و

skills better exposure the state of being  exposed to contact with something if you if  

اگر با چیزی

you're in contact with something you are getting  exposure like it's not too it's not good to get  

در تماس باشید، در معرض قرار گرفتن در معرض قرار گرفتن بهتر با چیزی قرار گرفت. نه خیلی خوب نیست   قرار گرفتن

Too much exposure from the sun exposure to the sun  exposure to the sun's Rays I don't know there's  

بیش از حد از قرار گرفتن در معرض نور خورشید در معرض نور خورشید  قرار گرفتن در معرض اشعه های خورشید نمی دانم

a lot of ways to say it let's move on regular  exposure to English conversations will improve  

راه های زیادی برای گفتن وجود دارد بیایید به طور منظم ادامه دهیم قرار گرفتن در معرض مکالمات انگلیسی

your listening skills regular exposure to English  conversations will improve your listening skills  

مهارت های شنیداری شما را بهبود می بخشد. قرار گرفتن در معرض منظم مکالمات به انگلیسی مهارت‌های شنیداری شما را بهبود می‌بخشد

regular exposure to English conversations will  improve your listening skills I think so I think  

قرار گرفتن منظم در مکالمات انگلیسی مهارت‌های شنیداری شما را بهبود می‌بخشد من فکر می‌کنم بنابراین فکر می‌کنم

regular exposure to English overall listening  Reading Writing speaking it's all important  

مواجهه منظم با انگلیسی به طور کلی گوش دادن خواندن نوشتن صحبت کردن همه چیز مهم است

boom good workout we are now ready for the next  lesson our purple Power Practice I forgot what I  

تمرین خوب تمرین خوب ما اکنون برای درس بعدی آماده هستیم، تمرین قدرت بنفش یادم رفت چه

called it all right keep moving forward one step  at a time that was step 3093 of our 10,000 step  

اسمی گذاشتم درست است یک قدم به جلو حرکت کن در یک زمان که گام 3093 از 10000 قدم ما بود

Journey 10,000 steps wow that's a lot we can  do it all right I'll see you in the next step

سفر 10000 قدم وای خیلی زیاد است ما می‌توانیم آن را درست انجام دهیم، در مرحله بعد شما را می‌بینم