Clapingo English Conversation #19 with Ajay Rao | English Speaking Practice | Havisha Rathore

so if the younger person did the mistake then the older person has to get the he

بنابراین اگر فرد کوچکتر این اشتباه را انجام داده است ، شخص بزرگتر باید او را دریافت کند،

so everyone asks why did i join clap

بنابراین همه می پرسند که چرا من به کف زدن پیوستم،

can you tell that why did you join clapping as a teacher

می توانید بگویید که چرا به عنوان معلم به کف زدن پیوستید

[Music]

[موسیقی]

hi hi

سلام سلام

hi Havisha how are you i'm good how about you?

هاویشا، حال من چطور است؟ خوب شما چطور؟

i'm also doing fine

من هم خوب هستم،

okay so

yeah let me let me ask you one question okay

بنابراین اجازه دهید یک سوال از شما بپرسم، خوب

even before we start uh who decides uh with whom to take sessions at your place

حتی قبل از شروع، چه کسی تصمیم می گیرد که با چه کسی در محل شما جلسات داشته باشیم،

do you decide or do your parents decide my parents decide

آیا شما تصمیم می گیرید یا والدین شما تصمیم می گیرند والدین من تصمیم می گیرند

okay so they booked a session for you on your behalf yeah

خوب باشند، بنابراین آنها رزرو کردند. جلسه برای شما از طرف شما بله

okay great and uh what uh has there been a time when you said no i want to speak

بسیار خوب و اوه چه زمانی بوده که شما نه گفته اید من می خواهم

to this person today not to this person today i'll speak to this person next

امروز با این شخص صحبت کنم نه امروز با این شخص هفته آینده با این شخص صحبت خواهم کرد

week do you have your choices i don't say i want to speak this person

آیا شما انتخاب های خود را دارید ؟ نگویید من می خواهم با این شخص صحبت کنم

not that person but yes i say that on this day on that day i'll speak

نه آن شخص، اما بله می گویم در این روز در آن روز صحبت خواهم کرد

okay what what is the again tell me what is the reason for

خوب چیست، دوباره به من بگویید دلیل

choosing tuesday and because generally weekends are the ones you will be free

انتخاب سه شنبه چیست و چون عموماً آخر هفته ها هستند تو آزاد خواهی بود

and on weekdays you will have your schoolwork and all that stuff happening

و در روزهای هفته، تکالیف مدرسه و همه چیزهایی که اتفاق می‌افتد، انجام می‌شود،

why on a tuesday or a thursday quite the choice of days

چرا که در روزهای سه‌شنبه یا پنج‌شنبه،

sometimes nowadays some of occasions are going on

گاهی اوقات این روزها برخی از موقعیت‌ها اتفاق می‌افتد،

so my father told that we will do it every

بنابراین پدرم گفت که ما هر روز به نفع ما این کار را انجام خواهیم داد.

day for benefit oh okay so how many sessions do you take

اوه باشه پس چند جلسه

in a week

در هفته

it must be seven you're taking seven sessions in a week

میگیرید در هفت سالگی هفت جلسه در یک هفته می گذرانید، بسیار

okay that's a quite a lot that's quite a lot and uh

خوب، خیلی زیاد است، خیلی زیاد است و

tell me how how do you think it this these sessions talking to some people on

به من بگویید چگونه فکر می کنید این جلسات صحبت کردن با برخی افراد در مورد

clapping go how do you think these sessions are helping you what are you

کف زدن چگونه فکر می کنید این جلسات به شما کمک می کند؟ شما چه چیزی

learning from these sessions i'll learn more from my mistakes and

از این جلسات یاد می گیرید من از اشتباهاتم بیشتر یاد می گیرم و

i'll learn new words as well

همچنین کلمات جدید را یاد می گیرم

very nice absolutely wonderful and

بسیار زیبا کاملاً فوق العاده است و

any new experiences that you learn probably have you talked about anything

هر تجربه جدیدی که یاد می گیرید احتمالاً در مورد هر چیزی صحبت کرده اید

that has made you very very happy and proud of

که شما را بسیار خوشحال کرده است و به

yourself something that you spoke about and you felt wow i spoke well

خودت افتخار می کنی چیزی که در مورد آن صحبت کردی و احساس کردی وای من خوب صحبت کردم اوم بله

um yes there was a session uh yeah um let me think but i know yes

یک جلسه بود اوه بله اوم اجازه دهید فکر کنم اما می دانم بله

yes in one of the sessions so this happened and some of the other talk it

بله در یکی از جلسات بنابراین این اتفاق افتاد و برخی از صحبت های دیگر

happened but i don't know which session not a problem you don't have to tell me

اتفاق افتاد اما من نمی دانم کدام جلسه مشکلی نیست شما مجبور نیستید

the session number or anything what was the topic that you spoke about which

شماره جلسه یا چیز دیگری را به من بگویید موضوعی که در مورد آن صحبت کردید چه موضوعی بود که باعث

made you really happy about yourself

خوشحالی شما در مورد خودتان شد

i don't remember the topic but yes it was it was a nice conversation after

من موضوع را به خاطر ندارم اما بله همینطور بود یک گفتگوی خوب بعد از

that my father praised me a lot aha very nice

آن پدرم خیلی از من تعریف کرد آها خیلی خوب باشه خوب اجازه بده

okay fine let us start our conversation today so

امروز صحبتمون رو شروع کنیم پس

i'm hoping that your father praises you for today's conversation as well

امیدوارم که پدرت هم برای مکالمه امروزت ازت تعریف کنه بیا

let's begin what do you want to do

شروع کنیم میخوای چیکار کنی

ah what do you mean what do i do what do i want to do

آه یعنی چیکار کنم چیکار کنم می خواهم انجام دهم

what do you mean what do you want to speak about

یعنی در مورد

we'll speak about anything we'll speak about anything okay fine so

چه چیزی می خواهی صحبت کنیم، ما در مورد هر چیزی صحبت خواهیم

in fact you know what our last session we both started a story and we could not

finish a story so do you want to do that or shall i take a topic for you and

کرد. آیا می خواهید این کار را انجام دهید یا من موضوعی را برای شما انتخاب می کنم و در مورد آن

we'll speak about that it's your wish

صحبت می کنیم

okay today i'm going to speak about some

topic on which i would want your opinion

okay so now see uh havisha you are a very intelligent girl i must admit that

که این آرزوی شماست. دختر بسیار باهوشی است، باید اعتراف کنم که

now you go to school and

الان به مدرسه می روی و

you always have expressed to me that there are some subjects you don't like

همیشه به من گفته ای که دروسی هست که دوست نداری،

there are some subjects you like you like history

دروسی هست که دوست داری تاریخ را دوست داشته باشی و از

you like those kind of subjects you don't like math that's what you told me

آن دسته از دروسی که دوست نداری. ریاضی این چیزی است که شما به من گفتید،

isn't it yeah

بله

okay now you tell me how how should teachers

خوب نیست حالا شما به من بگویید معلمان چگونه باید

handle kids of these kind people who don't like maths what according to you

بچه های این آدم های مهربان که ریاضی دوست ندارند به گفته شما چه کاری

should be done do you think you should learn

باید انجام شود به نظر شما باید

only history and the subjects that you like or do you think you should

فقط تاریخ و دروسی را که دوست دارید یاد بگیرید یا فکر می کنید

completely stop learning maths at all because you don't like maths how should

اصلاً باید ریاضیات را کاملاً متوقف کنید زیرا این کار را نمی کنید. مثل ریاضی معلم ها چطور باید به

teachers teach you no i should not do like this that i

شما یاد بدهند نه من نباید این کار را بکنم که

should stop studying maths i although i don't like maths i have to study math

باید ریاضی را کنار بگذارم اگرچه ریاضی را دوست ندارم باید

benefit so it would be better if their teacher

فایده ریاضی را بخوانم پس بهتر است معلمشان با کمی

teaches us maths well with a little bit of fun

ریاضی به ما خوب یاد بدهد سرگرمی

with a little bit of fun that's a very very interesting point that you raised

با کمی سرگرمی نکته بسیار جالبی است که شما به این نکته اشاره کردید که

what keeps your interest going on in maths how do your parents or how do your

چه چیزی علاقه شما به ریاضیات را حفظ می کند چگونه والدینتان یا

current teachers teach you maths so that you

معلمان فعلی شما چگونه ریاضیات را به شما یاد می دهند تا

develop that love for that subject how what are the different ways that you are

این عشق را نسبت به آن موضوع در خود تقویت کنید. روش های مختلفی که به شما

taught my father teaches me just to

یاد می دهند پدرم به من یاد می دهد که

learn it simply but yes my teacher teaches me like this that it is

آن را به سادگی یاد بگیرم اما بله معلم من اینگونه به من یاد می دهد که

my teacher this time in sixth standard my teacher is very

معلم من است این بار در استاندارد ششم معلم من بسیار

nice she makes jokes in the class so i like her class but not the subject so i

خوب است او در کلاس شوخی می کند بنابراین من کلاس او را دوست دارم اما نه t او موضوع می‌دهد، بنابراین

think slowly i like the subject okay fine but

فکر می‌کنم آرام آرام موضوع را دوست دارم، خوب است، اما

uh do you like homeworks or you do you hate homeworks

آیا شما مشق‌های خانه را دوست دارید یا از

i'm fine with homework you're fine with homeworks and do you think kids as young

مشق‌ها متنفرید، من با تکالیف خوب هستم، شما با تکالیف خوب هستید و آیا فکر می‌کنید بچه‌های کوچکی

as you should you be given homeworks because

که باید به شما تکالیف بدهند چون می‌دانید

you know there are many countries outside india

کشورهای زیادی در خارج از هند وجود دارند

where they have a very unique method of teaching kids they don't give homeworks

که در آن‌ها روش بسیار منحصر به فردی برای آموزش به بچه‌ها دارند، تکالیف نمی‌دهند، بسیار

okay most of the teaching is activity based

خوب، بیشتر آموزش‌ها بر اساس فعالیت است که

most of the times they play and learn different subjects so do you think

اغلب اوقات بازی می‌کنند و موضوعات مختلف را یاد می‌گیرند، بنابراین آیا فکر می‌کنید

that's a nice method of learning or do you think homeworks are needed for kids

این کار خوبی است. روش یادگیری یا فکر می‌کنید تکالیف برای بچه‌هایی مثل شما لازم است،

like you it depends if that if the child learns

این بستگی به این دارد که اگر کودک

by playing also and learns it a lot nicely

با بازی هم یاد بگیرد و خیلی خوب یاد بگیرد،

then without but with homework that the child doesn't want to do it and doesn't

بدون اما با تکالیف که کودک نمی‌خواهد آن را انجام دهد و انجام نمی‌دهد.

want to learn it at all but with activities it has interest and it learns

اصلاً می‌خواهد آن را یاد بگیرد، اما با فعالیت‌ها علاقه دارد و

it then activities will be better but if the child needs home needs homework it

آن را یاد می‌گیرد، پس فعالیت‌ها بهتر می‌شود، اما اگر کودک به خانه نیاز به تکلیف دارد، به

doesn't need any activity it needs homework it has to simply learn then

هیچ فعالیتی نیاز ندارد، به تکلیف نیاز دارد، باید به سادگی یاد بگیرد، پس

homework will be better okay but what is your personal choice

تکالیف بهتر خواهد بود. اما چی این انتخاب شخصی شماست که

what kind of a person are you the homework person non-homework person

شما چه نوع فردی هستید که فرد تکلیفی نیست،

when i was young i would be the non-homework person

وقتی جوان بودم، من فردی بودم که تکلیف نمی‌کردم،

but nowadays i feel a bit of homework person

اما امروزه احساس می‌کنم کمی تکلیف هستم،

you feel a bit of homework person okay why this transition from non-homework

شما کمی احساس تکلیف می‌کنید، خوب چرا این انتقال از فرد بدون تکلیف

person to homework person do you feel homeworks are better i hated homeworks

به فرد مشق شب آیا احساس می کنید تکالیف بهتر است من از تکالیف متنفر بودم

when i was a kid i never wanted to do homeworks what about you

وقتی بچه بودم هرگز نمی خواستم تکالیف را انجام دهم در مورد شما چه اتفاقی می افتد من

i feel that homeworks are needed but i would not like 10 10 pages of

احساس می کنم که تکالیف لازم است اما من دوست ندارم 10 10 صفحه

homeworks i would like one or two one or two just a little bit of that

تکالیف را دوست دارم یک یا دو یک یا دو فقط کمی از آن

okay and do you think uh these homeworks generally what do you

خوب است و آیا فکر می کنید آه این تکالیف به طور کلی آنچه

get from your schools are the ones are these homeworks the one that you do on

از مدرسه دریافت می کنید همان تکالیفی است که

your own or do you generally take help from your parents or you refer google or

خودتان انجام می دهید یا به طور کلی از خود کمک می گیرید. والدین یا شما به گوگل ارجاع می دهید یا

you refer different study materials than publish this one

مطالب مطالعه متفاوتی را ارجاع می دهید غیر از اینکه این یکی را منتشر کنید

when i don't know the answer i have to i have to refer google and when i am

وقتی من جواب را نمی دانم باید به گوگل مراجعه کنم و وقتی در

confused about something i ask my mother and you get the help what about

مورد چیزی گیج می شوم از مادرم می پرسم و شما کمک می کنید در مورد

referring online materials and sometimes your mother might say hey

ارجاع ماده آنلاین و گاهی اوقات مادرت ممکن است بگوید هی

havisha i am too busy dear find out yourself what do you do

هاویشا من خیلی سرم شلوغ است عزیزم خودت چیکار میکنی خودت پیدا کن هیچ وقت

find out yourself she never said that find out yourself i don't take help for

نگفت که خودت بفهم من برای

this and that like in which i can use google so i'll use then i'll use google

این و آن کمک نمیگیرم که در آن میتوانم از گوگل استفاده کنم پس من استفاده خواهم کرد، سپس از گوگل استفاده خواهم کرد،

but if i need help from canada or this can i do like that she helps me anyway

اما اگر از کانادا به کمک نیاز داشته باشم یا می توانم این کار را انجام دهم، او به من کمک می کند،

she never said wow that is very wonderful that's very nice that's very

او هرگز نگفت واو بسیار عالی است، خیلی خوب است،

nice of your mother as well and you as well persistent you know at the back of

مادر شما و شما نیز بسیار خوب هستند. اصرار می دانی پشت

your mother help me now what are the things now your sister is

مادرت به من کمک کن حالا چه چیزهایی وجود دارد که خواهرت

next to you after you it's your sister and then your brother the youngest is

بعد از تو در کنار توست، خواهرت است و بعد برادرت کوچکترین

your brother isn't it yeah

برادرت است، نه بله بله،

yeah now have you helped any time your sister in her studies and homeworks

حالا هر زمانی کمک کردی خواهر در درس و تکالیف

in her studies sometimes my i think some of the sums of some things

در درس گاهی اوقات من فکر می کنم مقداری از برخی چیزها را

she my mother she asks my mother and my mother says to talk to me and then i saw

مادرم از مادرم می خواهد و مادرم می گوید با من صحبت کن و بعد دیدم

and then sometimes i solve and sometimes um and sometimes she must be going back

و بعد گاهی حل می کنم و گاهی اوم و گاهی او باید

to her mother but as there hasn't there been any

پیش مادرش برگردد، اما آنجا نبوده است اتفاقی افتاده

incident or any time where you're taught

یا هر زمانی که با درس خواندن

something to your sister with her studies

به خواهرتان چیزی به شما یاد می‌دهند

yes once i had a good mood so

بله زمانی که روحیه خوبی داشتم،

much my sister was a bit younger so she so she would have problem in reading the

خواهرم کمی کوچک‌تر بود، بنابراین در خواندن این و این کلمات مشکل داشت.

these and the th e words

so i just took the board and started

من فقط تخته را گرفتم و شروع به

teaching her but then once she cried without with some reason she cried then

آموزش به او کردم، اما یک بار بدون دلیل گریه کرد، گریه کرد و بعد دیگر به

i stopped teaching her why you're a very strict teacher i think

او آموزش ندادم که چرا تو معلمی بسیار سخت گیر هستی، فکر می کنم

you're a very very strict teacher yeah i don't like

تو یک معلم بسیار سختگیر هستی، آره، دوست ندارم

uh who are crying and so i will not never do that i decided i will never

اوه چه کسی گریه می کند و بنابراین من هرگز این کار را نمی کنم، تصمیم گرفتم هرگز

teach hugging oh my god that's very bad that's very

در آغوش گرفتن را آموزش ندهم، خدای من، این خیلی بد است، خیلی

bad you must teach her you must teach her you're the you can be the best

بد است، باید به او بیاموزید، شما باید به او بیاموزید که شما می توانید بهترین

teacher to your sister because you know her personally as well

معلم برای خواهر خود باشید، زیرا شما می توانید او را هم شخصا می شناسم

but right right now in these summer vacations you told me that you play a

اما همین الان در این تعطیلات تابستانی به من گفتی که

lot of games with your sister and how is your relationship when you people both

با خواهرت زیاد بازی می کنی و رابطه ات چطور است وقتی هر دو

play games you fight sometimes with each other as well or you play without

بازی می کنید گاهی اوقات با هم دعوا می کنید یا بدون دعوا بازی می کنید.

fighting with each other no it can be it cannot be possible that

با یکدیگر نه می تواند باشد نمی تواند ص ممکن است

we don't fight with each other in some other game

در یک بازی دیگر با هم دعوا نکنیم،

i think that every game we play some or the other cat fighter occurs

من فکر می کنم که هر بازی که ما انجام می دهیم یا گربه جنگنده دیگر اتفاق می افتد

okay okay but generally most of the time who gives

بسیار خوب است، اما به طور کلی اکثر اوقات،

in who accepts okay fine i will listen to you let's continue to play because uh

کسی که قبول می کند تسلیم می شود، خوب، من به شما گوش می دهم بیایید ادامه دهیم بازی کردن چون اوه

you are the younger she's the you're the elder she's the younger

تو کوچکتر هستی او بزرگتر هستی او کوچکتر

oh who finally concedes who finally accepts that okay i'll listen to you

اوه که بالاخره قبول می کند که در نهایت قبول می کند که باشه من به تو گوش خواهم داد

obviously the older has to get the scoldings and listen to the to the young

بدیهی است که بزرگتر باید سرزنش ها را دریافت کند و گاهی به حرف های جوان گوش کند.

sometimes the older also agrees okay

بزرگتر هم موافق است خوب،

but in all these things your youngest

اما در همه این چیزها کوچکترین

brother he's a he's still a toddler isn't it what's his age

برادر شما او یک کودک است، او هنوز یک کودک نوپا است، نه اینکه چه سنی دارد

he's four years old oh four years is good enough to play

او چهار ساله است، اوه چهار سال به اندازه کافی خوب است که

with you people isn't it four years he can walk he can

با شما بازی کند، آیا چهار سال نیست که می تواند راه برود.

talk as well i believe your brother can talk isn't it

من هم می توانم صحبت کنم، من معتقدم که برادرت می تواند صحبت کند، بله، آه، این چیزی است که

yeah ah that's what i'm wondering now

من در حال تعجب هستم،

i am just curious to know whenever you three are together

من فقط کنجکاوم بدانم هر زمان که شما سه نفر با هم هستید

and there is play time lot of play time how do you communicate what are the

و زمان زیادی برای بازی وجود دارد، چگونه می توانید ارتباط برقرار کنید.

problems that arises when we are together who fights a lot and who

مشکلاتی که وقتی با هم هستیم که دعوا می کنیم به وجود می آید خیلی چیزهاست و

who kind of separates now imagine your younger sister and your brother got into

حالا چه کسی از هم جدا می شود تصور کنید خواهر کوچکتر و برادر شما با هم

an argument i want this chocolate i want that chocolate i want this toy i want

دعوا کردند من این شکلات را می خواهم من آن شکلات را می خواهم من این اسباب بازی را می خواهم من

that toy how would you

آن اسباب بازی را می خواهم

how would you just separate them how would you console them not to fight how

چگونه آنها را جدا می کنید چگونه دلداری می دهید آنها دعوا نکنند چگونه این اتفاق می افتد

does it happen first my

اول

my brothers and my brother and sister would uh eat would uh annoy my mother

برادرانم و برادر و خواهرم می خورند مادرم را اذیت می کنند

then my mother would tell me to settle it down and i would think that i am

سپس مادرم به من می گوید حلش کنم و من فکر می کنم که من

lucky i have to i have no i don't have to work and make them settle down then i

خوش شانس هستم و مجبور هستم که ندارم. مجبور نیستم کار کنم و کاری کنم که آرام بنشینند، پس من

would make something that had i don't do that because my sister is

کاری می‌سازم که اگر این کار را انجام نمی‌دهم چون خواهرم

older than my brother so i would always it would happen that i support my

از برادرم بزرگ‌تر است، بنابراین همیشه این اتفاق می‌افتد که از برادرم حمایت می‌کنم

brother okay fine

خوب بله

yeah yeah continue continue you're wanting to tell something

بله ادامه دهید میخوای یه چیزی بگی

yeah so this all this is all what happens and sometimes it can also happen

آره پس این همه اتفاق میفته و گاهی هم ممکنه اتفاق بیفته

that my sister also doesn't listen to me then i have to

که خواهرم هم به حرفم گوش نمیده بعد باید از

use my brain and consult them that i'll do this for you i'll do that for you and

مغزم استفاده کنم و باهاشون مشورت کنم که این کار رو برات انجام میدم من این کار را برای شما انجام می دهم و

sometimes i have to use a little bit more bit of brain

گاهی اوقات مجبور می شوم کمی از آن استفاده کنم کمی بیشتر مغز

and what is that do you remember some incident recently that had happened when

و آن چیست، اتفاقی را به یاد می آوری که اخیراً رخ داده بود، زمانی که مجبور شدی

you had to really use your brain to settle a fight between your brother and

واقعاً از مغز خود برای حل و فصل دعوای بین برادر و

your sister i don't think recently it happened but

خواهرت استفاده کنی، فکر نمی کنم اخیراً این اتفاق افتاده است، اما

yes today with my brother and me a fight occurred oh my god your brother and you

بله امروز با برادرم و دعوای من رخ داد وای خدای من برادرت و تو

a four-year-old brother and you fine what was the fight for

یک برادر چهار ساله و تو خوب بود که دعوا برای

the fight was for for he was we were playing a game in

او چه بود که داشتیم بازی می کردیم

which we had i think i have it right now i had these types of

که در آن داشتیم فکر می کنم همین الان آن را دارم. این نوع

small things it was i corrected it in my pocket

چیزهای کوچک را داشتم، آن را در جیبم تصحیح کردم،

so it is here so i these types of small small things were there which we

پس اینجاست، بنابراین من این نوع چیزهای کوچک کوچک آنجا بودند که

collected in a blue thing so we would throw it in each other and we have to

در یک چیز آبی جمع کردیم تا آن را در یکدیگر بیندازیم و باید

play it was just like a and we had a chariot and we would be like a warrior

بازی کنیم. درست مثل یک و ما یک ارابه داشتیم و مثل یک بازی جنگجو بودیم،

type game okay

اوه اوه، هر

uh so one though it was like that that harika and my sister did not have

چند مثل این بود که هاریکا و خواهرم

anything to throw and we would think those small pieces of thing as arrows

چیزی برای پرتاب نداشتند و ما آن تکه های کوچک چیز را مانند تیر فکر می کردیم.

yeah so yeah he didn't have anything so i gifted her some then my brother

بله، او چیزی نداشت، بنابراین من به او هدیه دادم، سپس برادرم

started giving it to me also it was not the rule that i should give forcefully

شروع به کار کرد به من دادن هم این قانون نبود که من باید به زور بدم

so i don't know give me give me give me give me then who

پس نمی دانم به من بده بده به من بده پس کی

has to give i have to give my sister give she don't know i want yours only

باید بدهد من باید به خواهرم بدهم او نمی دانم فقط مال تو را می خواهم

then i gave mine then at last the fight was

بعد من مال خودم را دادم، بالاخره دعوا

okay when the fight is between your sister and brother you sometimes settle

درست شد وقتی دعوا بین خواهر و برادرت است، گاهی اوقات

the fight between them but when now here it's a strange situation that your

دعوای بین آنها را حل می کنی، اما وقتی الان اینجا وضعیت عجیبی است که

younger brother and you fought finally who settled who settled the matter

برادر کوچکترت و تو دعوا کردیم، بالاخره چه کسی حل و فصل کرد.

between you and your brother i had to accept his choices

تو و برادرت مجبور شدم انتخاب هایش را بپذیرم

ah absolutely you know isn't it strange avika you always have

آه کاملاً می دانی آیا عجیب نیست آویکا همیشه باید

to listen to younger brothers demands don't you feel bad about that sometimes

به خواسته های برادران کوچکتر گوش کنی آیا از این بابت احساس بدی نکن که گاهی

i don't like it at all oh my god but then you know what you you

من اصلاً از آن خوشم نمی آید خدای من اما اونوقت میدونی چی

should always listen to young girls no they they are you are more intelligent

باید همیشه به دخترای جوون گوش بدی نه اونها تو باهوش تر

than your brother and sometimes you have to listen to him isn't it yeah and

از برادرت هستی و گاهی مجبوری به حرفاش گوش بدی اینطور نیست و

sometimes my brother and my mother also get into this but my mother always obeys

گاهی برادرم و مادرم هم وارد این موضوع میشن ولی مادرم همیشه از او اطاعت می کند که

him

what are your responsibilities being the eldest

چه مسئولیتی دارید این بزرگ‌تر بودن است،

oh the most first responsibility i think is that if the older brother gets if the

اوه اولین مسئولیت من فکر می‌کنم این است که اگر برادر بزرگ‌تر می‌شود، اگر

younger brother suppose if i had to take care of the

برادر کوچکتر می‌شد، فرض کنید اگر باید از

younger brother suppose my brother we were playing and we had to take care of

برادر کوچکتر مراقبت می‌کردم، فرض کنید برادرم داشتیم بازی می‌کردیم و باید از

him so if something happened or a little bit he got scratched he was running i

او مراقبت می‌کردیم، بنابراین اگر چیزی بود اتفاقی افتاده یا کمی خراشیده شده بود می دوید من

told no question no no don't run there but he ran and he got a hurt then my

بدون سوال گفتم نه نه آنجا فرار نکن اما او دوید و صدمه دید بعد

mother would not scold him he would she would not scold him she had to scold me

مادرم او را سرزنش نمی کرد او او را سرزنش نمی کرد مجبور شد مرا سرزنش کند

because she would tell the wider

زیرا او به گسترده تر می گفت و

and to stop and this and that so if the younger person did the mistake then the

توقف کنید و این و آن، بنابراین اگر فرد کوچکتر این اشتباه را انجام داد،

older person has to get the has to face the music

فرد بزرگتر باید مجبور شود با موسیقی روبرو شود،

yeah you know what that's that's that's the added responsibility of being the

بله می دانید این چه چیزی است، این مسئولیت اضافه بزرگتر بودن است،

elder but do you enjoy taking responsibilities of taking care of your

اما آیا شما از مسئولیت مراقبت از

younger sister and brother do you enjoy that additional responsibility

خواهر و برادر کوچکتر خود لذت ببرید آیا از این مسئولیت اضافی لذت می برید

i don't like that at all but i have to do

من اصلاً آن را دوست ندارم اما باید انجام دهم بله باید انجام دهید

yes you have to do but sometimes have you been told wow good job harisha

اما گاهی اوقات به شما گفته اند عجب کار خوبی است هریشا که

you took care of them well have you been praised for your work at

از آن مراقبت کردید آنها به خوبی شما را دارند به خاطر کارتان در

taking care of your sister and your brother

مراقبت از خواهر و برادرتان مورد ستایش قرار گرفتید،

yes sometimes that's really great that's really great

بله، گاهی اوقات واقعا عالی است، واقعاً عالی است،

so finally uh your brother has also kind of had some

بنابراین در نهایت اوه، برادر شما نیز به نوعی

issues with you and generally this uh the beach thing what you told this

با شما مشکلاتی داشته است و به طور کلی این چیزی که در ساحل گفتید

happened today or recently when did this happen

امروز اتفاق افتاد. یا اخیراً چه زمانی امروز این اتفاق افتاد،

today oh this is something that happened today okay but

آه، این چیزی است که امروز اتفاق افتاده است، خوب است، اما

you know all the three of you are at house at home not going to schools so

شما می دانید که هر سه شما در خانه هستید و به مدرسه نمی روید، بنابراین

how often do you people play with each other is it the whole day you people

شما مردم چقدر با هم بازی می کنید، آیا در کل روز

play in engage in some kind of activities with each other or do you

بازی می کنید. درگیر نوعی فعالیت با یکدیگر هستید یا آیا

have your own times of sleeping in the afternoon and studying for some time how

ساعات اختصاصی خود را دارید که بعدازظهرها بخوابید و مدتی مطالعه کنید که چگونه

does the gay the day go around with all the three people involved it is not

روز همجنسگرا با هر سه نفر درگیر می

sequence it happens simply and randomly sometimes i play the whole day

گذرد. گاهی اوقات تمام روز را بازی می کنم،

i don't touch a book and sometimes i touch a book i study but i don't play

کتابی را لمس نمی کنم و گاهی کتابی را لمس می کنم، مطالعه می کنم اما زیاد بازی نمی کنم، اما

much but um sometimes i actually gets

گاهی اوقات واقعاً خوب

i study as well as i play you study as well as people but i think

مطالعه می کنم، همانطور که بازی می کنم، شما هم مانند مردم مطالعه کنید، اما فکر می کنم

as much as i know habisha hamisha likes to play more study less am i right

به اندازه من kn اوه حبیشا هامیشا دوست دارد بیشتر بازی کند کمتر مطالعه کند، درست است بله، خوب است،

yes okay that's nice that's nice i would

خوب است، من

encourage you to play play well and play along with your brother and sister okay

شما را تشویق می کنم که خوب بازی کنید و با خواهر و برادرتان بازی کنید، بسیار

great i think we just have one minute but i would want to tell you something

خوب، فکر می کنم فقط یک دقیقه فرصت داریم، اما می خواهم به شما بگویم چیزی

avisha uh your english is there is no nothing i

آویشا اوه انگلیسی شما چیزی نیست من

have to comment because at your age your english is very good so

باید نظر بدهم زیرا در سن شما انگلیسی شما بسیار خوب است بنابراین

i will not tell you any mistakes that you have made

هیچ اشتباهی را که مرتکب شده اید به شما نمی گویم

okay so this is not the age that i correct your

خوب است بنابراین این سنی نیست که من انگلیسی شما را تصحیح کنم

english because you speak very well for your age but

زیرا شما صحبت می کنید برای سن شما بسیار خوب است، اما

as far as your other activities of improving english is concerned i am so

تا آنجا که به سایر فعالیت های شما در بهبود زبان انگلیسی مربوط می شود،

happy when i see your youtube channel that you i have this wonderful happy of

وقتی کانال یوتیوب شما را می بینم بسیار خوشحال می شوم که شما از

the hobby of reading books and of course the conversations that you

سرگرمی خواندن کتاب و البته مکالمه هایی که

have with wonderful people on clapping go and that's going to make you a

با فوق العاده دارید خوشحال می شوم. افرادی که کف می زنند می روند و این شما را تبدیل به یک

wonderful speaker in times to come

سخنران فوق العاده می کند در مواقعی که می آیید،

okay any questions for me

هر سوالی برای من دارید،

okay yes yes there's one so

بله بله، یکی وجود دارد، بنابراین

everyone asks why did i join clap and go can you tell that why did you join

همه می پرسند چرا من به کف زدن پیوستم و می روم، می توانید بگویید که چرا به

clapping as a teacher

کف زدن به عنوان یک چای ملحق شدید cher

[Music]

[موسیقی]

it hurts to watch

دیدن آن دردناک است